ای درویش!
آزاد را خانه و سرای نباشد
و باغ و بستان نبُود.
شاید که آزاد را خانه و سرای باشد
و باغ و بستان و حکم و پادشاهی بُود،
امّا اگر پادشاهی به وی دهند، شاد نشود
و اگر پادشاهی از وی بستانند
غمگین نگردد.
آمدنِ پادشاهی و رفتنِ پادشاهی
هر دو پیش او یکسان باشد
و ردّ و قبول خلق
هر دو پیش او یکسان بُود.
اگر قبولش کنند، نگوید که من ردّ میخواهم
و اگر ردّش کنند،
نگوید که من قبول میخواهم.
این است معنی بلوغ
و این است معنی رضا و تسیلم.
«هر که دارد، مبارکش باشد!».
بدان که غرض ما درین رساله
بیان بلوغ و حُرّیت آدمی بود
#انسان_کامل
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
آزاد را خانه و سرای نباشد
و باغ و بستان نبُود.
شاید که آزاد را خانه و سرای باشد
و باغ و بستان و حکم و پادشاهی بُود،
امّا اگر پادشاهی به وی دهند، شاد نشود
و اگر پادشاهی از وی بستانند
غمگین نگردد.
آمدنِ پادشاهی و رفتنِ پادشاهی
هر دو پیش او یکسان باشد
و ردّ و قبول خلق
هر دو پیش او یکسان بُود.
اگر قبولش کنند، نگوید که من ردّ میخواهم
و اگر ردّش کنند،
نگوید که من قبول میخواهم.
این است معنی بلوغ
و این است معنی رضا و تسیلم.
«هر که دارد، مبارکش باشد!».
بدان که غرض ما درین رساله
بیان بلوغ و حُرّیت آدمی بود
#انسان_کامل
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
ای درویش!
تمامت عالم همچون حقّه ئی است پر از افراد موجودات، و ازین موجودات هیچ چیز و هیچکـس را از خود و ازین حقّه خبر نیست، الا انسان کامل را،که ازخود وازین حقّه خبر دارد ودر ملک و ملکوت و جبروت هیچ چیز بروی پوشیده نمانده است؛ اشیا راکماهی و حکمت اشیا راکماهی میداند و مـیبینـد.
آدمیـان زبـده و خلاصۀکاینات اند و میوۀ درخت موجودات اند و انسان کامل زبده و خلاصۀ موجودات آدمیان است. موجـودات جمله بیک بار در تحت نظر انسان کامل اند، هم بصورت و هم بمعنی ،
از جهت آنکه معراج ازین طرف است هم بصورت و هم بمعنی !
#انسان_کامل
#عزیزالدین_نسفی
تمامت عالم همچون حقّه ئی است پر از افراد موجودات، و ازین موجودات هیچ چیز و هیچکـس را از خود و ازین حقّه خبر نیست، الا انسان کامل را،که ازخود وازین حقّه خبر دارد ودر ملک و ملکوت و جبروت هیچ چیز بروی پوشیده نمانده است؛ اشیا راکماهی و حکمت اشیا راکماهی میداند و مـیبینـد.
آدمیـان زبـده و خلاصۀکاینات اند و میوۀ درخت موجودات اند و انسان کامل زبده و خلاصۀ موجودات آدمیان است. موجـودات جمله بیک بار در تحت نظر انسان کامل اند، هم بصورت و هم بمعنی ،
از جهت آنکه معراج ازین طرف است هم بصورت و هم بمعنی !
#انسان_کامل
#عزیزالدین_نسفی
بدان که آدمی دو چیز دارد که آن دو چیز او را به مقصود و مراد میرساند،:
اوّل عقل، دوّم عمل؛
و آدمـی در بـودن عقل مجبور است،
و در کردن عمل مختار است.
پس جبر و قدر دو بال آدمـیانـد.
و اگـر ایـن دو بـال نباشـند، یـا یکی ازین دو بال نبود، هرگز به مقصود و مراد نرسد.
و عقل دو قسم است:
یکی عقل غریزی اسـت و آن اسـتعداد است،
و یکی عقل مستفاد است و آن کمال عقل است!
و عمل هم بر دو قسم است:
عمل قلب و عمل قالب.
#شیخعزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
.
اوّل عقل، دوّم عمل؛
و آدمـی در بـودن عقل مجبور است،
و در کردن عمل مختار است.
پس جبر و قدر دو بال آدمـیانـد.
و اگـر ایـن دو بـال نباشـند، یـا یکی ازین دو بال نبود، هرگز به مقصود و مراد نرسد.
و عقل دو قسم است:
یکی عقل غریزی اسـت و آن اسـتعداد است،
و یکی عقل مستفاد است و آن کمال عقل است!
و عمل هم بر دو قسم است:
عمل قلب و عمل قالب.
#شیخعزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
.
انسان کامل وجود دارد و عالم پیوسته محفوظ بدوست و مراد از انسان کامل به طور اطلاق «نبی» است.
سپس «ولی» و پس از او «وصی» و بعد از او «عارفِ کامل و مکمل» و در اینجا مراد از انسان کامل، «خاتمِ انبیاء محمّد (ص)» است.
و بعد، خاتمِ اولیای محمّدی که او
«مهدی صاحب الزمان (ع)» است.
و به اتفاق محققین، اشرف موجودات
به حسب نوع انسان است و به حسب شخص، انسان کامل است که از او به نبی و رسول، ولی و امام، قطب، فرد، وتد، بدل و جز آن تعبیر کنند.
*وتد:مفرد کلمه اوتاد
*بدل:مفرد کلمه ابدال
#ابن عربی
#انسان کامل
سپس «ولی» و پس از او «وصی» و بعد از او «عارفِ کامل و مکمل» و در اینجا مراد از انسان کامل، «خاتمِ انبیاء محمّد (ص)» است.
و بعد، خاتمِ اولیای محمّدی که او
«مهدی صاحب الزمان (ع)» است.
و به اتفاق محققین، اشرف موجودات
به حسب نوع انسان است و به حسب شخص، انسان کامل است که از او به نبی و رسول، ولی و امام، قطب، فرد، وتد، بدل و جز آن تعبیر کنند.
*وتد:مفرد کلمه اوتاد
*بدل:مفرد کلمه ابدال
#ابن عربی
#انسان کامل
انسان کامل را شیخ و پیشوا و هادی و مهدی گویند و دانا و بالغ و کامل و مکمّل گویند
و امام و خلیفه و قطب و صاحب زمان گویند
و جام جهان نما و آئینه گیتی نمای و اکسیر اعظم گویند
و عیسی گویند که مرده زنده می کند
و خضر گویند که آب حیات خورده است
و سلیمان گویند که زبان مرغان می داند
و این انسان کامل همیشه در عالم باشد و زیادت از یکی نباشد از جهت آنکه تمامت موجوداتْ هم چون یک شخص است و انسان کاملْ دل آن شخص است و موجوداتْ بی دل نتوانند بود؛ پس انسان کامل همیشه در عالم باشد و دلْ زیادت از یکی نبود، پس انسان در عالم زیادت از یکی نباشد.
#عزیز الدین نسفی
#انسان کامل
و امام و خلیفه و قطب و صاحب زمان گویند
و جام جهان نما و آئینه گیتی نمای و اکسیر اعظم گویند
و عیسی گویند که مرده زنده می کند
و خضر گویند که آب حیات خورده است
و سلیمان گویند که زبان مرغان می داند
و این انسان کامل همیشه در عالم باشد و زیادت از یکی نباشد از جهت آنکه تمامت موجوداتْ هم چون یک شخص است و انسان کاملْ دل آن شخص است و موجوداتْ بی دل نتوانند بود؛ پس انسان کامل همیشه در عالم باشد و دلْ زیادت از یکی نبود، پس انسان در عالم زیادت از یکی نباشد.
#عزیز الدین نسفی
#انسان کامل
ای درویش!
افراد کائنات نسبت بخدای، هیچ یک بر یکدیگر مقدّم و هیچ یک از یکدیگر مؤخّر نیستند، جمله برابراند، از جهت آنکه نسبت هر فردی از افراد کائنات با خدای همچنان است که نسبت هر حرفی از حروف این کتاب با کاتب،
حرف اوّل از کاتب، و حرف دوم ازکاتب، و حرف سوم ازکاتب، همچنين تا به آخر کتاب جمله از کاتب است.
کائنات را همچنين میدان؛ عرش از خدای و کرسی از خدای و آسمانها از خدای و زمين از خدا.
جمله افراد موجودات از خدای است و ازینجا گفته اند که از تو تا بخدای، راه بطریق عرض است، نه بطریق طول.
ای درویش!
افراد کائنات نسبت بیکدیگر بعضی بر بعضی مقدّم و بعضی بر بعضی مؤخّراند، و بعضی ماضی و بعضی مستقبلند،
امّا نسبت بخدای، جمله برابرند.
#عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
افراد کائنات نسبت بخدای، هیچ یک بر یکدیگر مقدّم و هیچ یک از یکدیگر مؤخّر نیستند، جمله برابراند، از جهت آنکه نسبت هر فردی از افراد کائنات با خدای همچنان است که نسبت هر حرفی از حروف این کتاب با کاتب،
حرف اوّل از کاتب، و حرف دوم ازکاتب، و حرف سوم ازکاتب، همچنين تا به آخر کتاب جمله از کاتب است.
کائنات را همچنين میدان؛ عرش از خدای و کرسی از خدای و آسمانها از خدای و زمين از خدا.
جمله افراد موجودات از خدای است و ازینجا گفته اند که از تو تا بخدای، راه بطریق عرض است، نه بطریق طول.
ای درویش!
افراد کائنات نسبت بیکدیگر بعضی بر بعضی مقدّم و بعضی بر بعضی مؤخّراند، و بعضی ماضی و بعضی مستقبلند،
امّا نسبت بخدای، جمله برابرند.
#عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
ای درویش!
افراد کائنات نسبت بخدای، هیچ یک بر یکدیگر مقدّم و هیچ یک از یکدیگر مؤخّر نیستند، جمله برابراند، از جهت آنکه نسبت هر فردی از افراد کائنات با خدای همچنان است که نسبت هر حرفی از حروف این کتاب با کاتب،
حرف اوّل از کاتب، و حرف دوم ازکاتب، و حرف سوم ازکاتب، همچنين تا به آخر کتاب جمله از کاتب است.
کائنات را همچنين میدان؛ عرش از خدای و کرسی از خدای و آسمانها از خدای و زمين از خدا.
جمله افراد موجودات از خدای است و ازینجا گفته اند که از تو تا بخدای، راه بطریق عرض است، نه بطریق طول.
ای درویش!
افراد کائنات نسبت بیکدیگر بعضی بر بعضی مقدّم و بعضی بر بعضی مؤخّراند، و بعضی ماضی و بعضی مستقبلند،
امّا نسبت بخدای، جمله برابرند.
#عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
افراد کائنات نسبت بخدای، هیچ یک بر یکدیگر مقدّم و هیچ یک از یکدیگر مؤخّر نیستند، جمله برابراند، از جهت آنکه نسبت هر فردی از افراد کائنات با خدای همچنان است که نسبت هر حرفی از حروف این کتاب با کاتب،
حرف اوّل از کاتب، و حرف دوم ازکاتب، و حرف سوم ازکاتب، همچنين تا به آخر کتاب جمله از کاتب است.
کائنات را همچنين میدان؛ عرش از خدای و کرسی از خدای و آسمانها از خدای و زمين از خدا.
جمله افراد موجودات از خدای است و ازینجا گفته اند که از تو تا بخدای، راه بطریق عرض است، نه بطریق طول.
ای درویش!
افراد کائنات نسبت بیکدیگر بعضی بر بعضی مقدّم و بعضی بر بعضی مؤخّراند، و بعضی ماضی و بعضی مستقبلند،
امّا نسبت بخدای، جمله برابرند.
#عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
ای درویش...!
آن دیدن نه به چشم سَر باشد،
به چشم سِرّ بود.
سالک چون به مرتبۀ عشق رسید،
آیینۀ دل وی چنان
پاک و صافی وساده و بی نقش شود
که جام جهان نمای و آیینۀ گیتی نمای گردد
تا هر چیز که در دریای جبروت روانه شود،
تا به ساحل وجود آید،
پیش از آنکه به ساحل وجود رسد،
عکس آن بر دل سالک پیدا آید...
#انسان_کامل
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
آن دیدن نه به چشم سَر باشد،
به چشم سِرّ بود.
سالک چون به مرتبۀ عشق رسید،
آیینۀ دل وی چنان
پاک و صافی وساده و بی نقش شود
که جام جهان نمای و آیینۀ گیتی نمای گردد
تا هر چیز که در دریای جبروت روانه شود،
تا به ساحل وجود آید،
پیش از آنکه به ساحل وجود رسد،
عکس آن بر دل سالک پیدا آید...
#انسان_کامل
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
ای درویش! آنکس که گوید:
جامەی نو میخواهم و کهنه نمیخواهم
دربند اسـت.
و آن کـس کـه گویـد:
جامـەی کهنه میخواهم و نو نمیخواهم
هم در بند است
و بندی از آن روی که بند است تفاوتی نکند. اگـر زرّیـن بُـوَد یا آهنين، هر دو بند باشد.
آزاد آن است که او را به هیچ گونه
و هیچ نوع بند نَبُوَد،
که بند بُـت باشـد!
آزاد؛ جملـه بتـان را شکسته بُود
و از همه گذشته باشد؛
و دل را که خانەی خدای است،
از بتان پاک کرده بود
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
جامەی نو میخواهم و کهنه نمیخواهم
دربند اسـت.
و آن کـس کـه گویـد:
جامـەی کهنه میخواهم و نو نمیخواهم
هم در بند است
و بندی از آن روی که بند است تفاوتی نکند. اگـر زرّیـن بُـوَد یا آهنين، هر دو بند باشد.
آزاد آن است که او را به هیچ گونه
و هیچ نوع بند نَبُوَد،
که بند بُـت باشـد!
آزاد؛ جملـه بتـان را شکسته بُود
و از همه گذشته باشد؛
و دل را که خانەی خدای است،
از بتان پاک کرده بود
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
#انسان_کامل و #انسان_حیوان
انسان کامل، روح عالَم است و بالا و پایین عالم مسخّر اوست، و انسان حیوانی از جملهٔ عالم است که مسخر او می باشد و در صورت ظاهر شبیه انسان کامل است - و نه در باطن از حیث مقام و مرتبت- چنانکه بوزینه در تمام اعضای ظاهرش شبیه انسان است.
اکنون درجه انسان حيوان را با درجه انسان کامل بیندیش و دریاب که تو از کدام دسته مردمی؟
#فتوحات_مکیه، باب 358
انسان کامل، روح عالَم است و بالا و پایین عالم مسخّر اوست، و انسان حیوانی از جملهٔ عالم است که مسخر او می باشد و در صورت ظاهر شبیه انسان کامل است - و نه در باطن از حیث مقام و مرتبت- چنانکه بوزینه در تمام اعضای ظاهرش شبیه انسان است.
اکنون درجه انسان حيوان را با درجه انسان کامل بیندیش و دریاب که تو از کدام دسته مردمی؟
#فتوحات_مکیه، باب 358
کو دل که بداند نفسی اسرارش؟
کو گوش که بشنود دمی گفتارش؟
معشوقه جمال می نماید شب و روز
کو دیده که تا برخورد از دیدارش؟
کار سالکان آن است که خود را تمام کنند،
و مراتب خود را ظاهر گردانند، تا نور خدای
ظاهر شود، و آن چشم و آن گوش پیدا آید،
تا جمال خدای را ببیند،
و سخن خدای بشنود.
#عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
کو گوش که بشنود دمی گفتارش؟
معشوقه جمال می نماید شب و روز
کو دیده که تا برخورد از دیدارش؟
کار سالکان آن است که خود را تمام کنند،
و مراتب خود را ظاهر گردانند، تا نور خدای
ظاهر شود، و آن چشم و آن گوش پیدا آید،
تا جمال خدای را ببیند،
و سخن خدای بشنود.
#عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
ای درویش
خدای، با بنده است
بنده می باید که با خدای باشد
تا دوستی خدای همگیِ دل بنده را فرو نگيرد
بنده با خدا نتواند بود.
و چون بنده با خدا باشد
اگر نماز گذارد، به حضور گذارد
و اگر تسبیح گوید، به حضور گوید
و اگر صدقه دهد به اخلاص دهـد.
با خدای بودن هنرهای بسیار دارد.
هر طاعتی که نه به حضور بُود
آن طاعت صورتی باشد بی جان و
صورتِ بـی جـان را قـدری نباشد.
کار حضور دل دارد
«لا صلوة الا بحضور القلب»
هرکه در مدت عمر سجده ای به حضور کـرد
کـار خـود تمام کرد
و هرکه در مدّت عمر
هر روز هزار رکعت نماز بی حضور کـرد،
هـیچ کـار نکـرد.
طریـق به دست آوردن حضور
هیچ طریقی دیگر نیست
الا دوستی خدای.
#شیخ عزیزالدین نسفی
#انسان کامل
خدای، با بنده است
بنده می باید که با خدای باشد
تا دوستی خدای همگیِ دل بنده را فرو نگيرد
بنده با خدا نتواند بود.
و چون بنده با خدا باشد
اگر نماز گذارد، به حضور گذارد
و اگر تسبیح گوید، به حضور گوید
و اگر صدقه دهد به اخلاص دهـد.
با خدای بودن هنرهای بسیار دارد.
هر طاعتی که نه به حضور بُود
آن طاعت صورتی باشد بی جان و
صورتِ بـی جـان را قـدری نباشد.
کار حضور دل دارد
«لا صلوة الا بحضور القلب»
هرکه در مدت عمر سجده ای به حضور کـرد
کـار خـود تمام کرد
و هرکه در مدّت عمر
هر روز هزار رکعت نماز بی حضور کـرد،
هـیچ کـار نکـرد.
طریـق به دست آوردن حضور
هیچ طریقی دیگر نیست
الا دوستی خدای.
#شیخ عزیزالدین نسفی
#انسان کامل