ای درویش!
بسیار کس باشد که به دانا رسد؛
و او را از آن دانا هیچ فایده نباشد
و این از دو حال خالی نباشد
یا استعداد ندارد یا هم مقصود نباشد.
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
بسیار کس باشد که به دانا رسد؛
و او را از آن دانا هیچ فایده نباشد
و این از دو حال خالی نباشد
یا استعداد ندارد یا هم مقصود نباشد.
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
ای درویش!
اهل وحدت میگویند که:
هیچ مقامی شریفتر از وجود آدمی نیست
تا بعد از آدمی به آن مقام باشد .
جمله افراد موجودات در سیر و سفراند
تا به آدمی رسند
چون به آدمی رسیدند،
به کمال رسیدند
و معراج همه تمام شد
و آدمی هم در سیر و سفر است
تا به کمال خود رسد
چون به کمال خود رسید،
معراج آدمی تمام شد
و میوهٔ موجودات به کمال خود رسید.
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
اهل وحدت میگویند که:
هیچ مقامی شریفتر از وجود آدمی نیست
تا بعد از آدمی به آن مقام باشد .
جمله افراد موجودات در سیر و سفراند
تا به آدمی رسند
چون به آدمی رسیدند،
به کمال رسیدند
و معراج همه تمام شد
و آدمی هم در سیر و سفر است
تا به کمال خود رسد
چون به کمال خود رسید،
معراج آدمی تمام شد
و میوهٔ موجودات به کمال خود رسید.
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر آینه ی دل صاف گردد ، در آن لحظه قلب انسان با ملایکه ی آسمانی مناسبت پیدا کند و عکس و تصویری از معلومات آنها در دل پیدا شود.
#انسان_كامل
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
#انسان_كامل
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
ای درویش
عالَمی هست که مُدرِک آن عالَم جز حس نیست
و عالم دیگر هست که مدرک آن عالم جز عقل نیست
و عالمی دیگر هست که مدرک آن عالم جز عشق نیست
و عالم دیگر هست که مدرک آن جز نورِ الله نیست.
ای درویش
این سخن را به ایمان از من قبول کن که ورای حس و عقل، طوری دیگر هست و آن عشق است.
و در طور عشق چیز ها معلوم میشود که در طور حس و عقل نشود.
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
عالَمی هست که مُدرِک آن عالَم جز حس نیست
و عالم دیگر هست که مدرک آن عالم جز عقل نیست
و عالمی دیگر هست که مدرک آن عالم جز عشق نیست
و عالم دیگر هست که مدرک آن جز نورِ الله نیست.
ای درویش
این سخن را به ایمان از من قبول کن که ورای حس و عقل، طوری دیگر هست و آن عشق است.
و در طور عشق چیز ها معلوم میشود که در طور حس و عقل نشود.
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
بدان که آدمی باشد که هر چه در عالم واقع شود قبل از وقوع آن چیز ، وی را به خواب بیند و آدمی باشد که در بیداری هم بیند. در بیداری به واسطه باشد و بی واسطه باشد. به واسطه چنان باشد که صورت در خارج مصوّر شود و با وی از احوال گذشته و آینده حکایت کند و او را به تجربه معلوم شده باشد که هر چیز که این صورت می گوید ، راست می گوید. این صورت را انبیا مَلَک می گویند و اهل تصوّف شیخ الغیب می خوانند. بی واسطه چنان باشد که در دل نقش آن حال پیدا آید.
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
#بیان_التنزیل
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای درویش!
آزاد را خانه و سرای نباشد
و باغ و بستان نبُود.
شاید که آزاد را خانه و سرای باشد
و باغ و بستان و حکم و پادشاهی بُود،
امّا اگر پادشاهی به وی دهند، شاد نشود
و اگر پادشاهی از وی بستانند
غمگین نگردد.
آمدنِ پادشاهی و رفتنِ پادشاهی
هر دو پیش او یکسان باشد
و ردّ و قبول خلق
هر دو پیش او یکسان بُود.
اگر قبولش کنند، نگوید که من ردّ میخواهم
و اگر ردّش کنند،
نگوید که من قبول میخواهم.
این است معنی بلوغ
و این است معنی رضا و تسیلم.
«هر که دارد، مبارکش باشد!».
بدان که غرض ما درین رساله
بیان بلوغ و حُرّیت آدمی بود
#انسان_کامل
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
آزاد را خانه و سرای نباشد
و باغ و بستان نبُود.
شاید که آزاد را خانه و سرای باشد
و باغ و بستان و حکم و پادشاهی بُود،
امّا اگر پادشاهی به وی دهند، شاد نشود
و اگر پادشاهی از وی بستانند
غمگین نگردد.
آمدنِ پادشاهی و رفتنِ پادشاهی
هر دو پیش او یکسان باشد
و ردّ و قبول خلق
هر دو پیش او یکسان بُود.
اگر قبولش کنند، نگوید که من ردّ میخواهم
و اگر ردّش کنند،
نگوید که من قبول میخواهم.
این است معنی بلوغ
و این است معنی رضا و تسیلم.
«هر که دارد، مبارکش باشد!».
بدان که غرض ما درین رساله
بیان بلوغ و حُرّیت آدمی بود
#انسان_کامل
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
ای درویش!
آزاد را خانه و سرای نباشد
و باغ و بستان نبُود.
شاید که آزاد را خانه و سرای باشد
و باغ و بستان و حکم و پادشاهی بُود،
امّا اگر پادشاهی به وی دهند، شاد نشود
و اگر پادشاهی از وی بستانند
غمگین نگردد.
آمدنِ پادشاهی و رفتنِ پادشاهی
هر دو پیش او یکسان باشد
و ردّ و قبول خلق
هر دو پیش او یکسان بُود.
اگر قبولش کنند، نگوید که من ردّ میخواهم
و اگر ردّش کنند،
نگوید که من قبول میخواهم.
این است معنی بلوغ
و این است معنی رضا و تسیلم.
«هر که دارد، مبارکش باشد!».
بدان که غرض ما درین رساله
بیان بلوغ و حُرّیت آدمی بود
#انسان_کامل
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
آزاد را خانه و سرای نباشد
و باغ و بستان نبُود.
شاید که آزاد را خانه و سرای باشد
و باغ و بستان و حکم و پادشاهی بُود،
امّا اگر پادشاهی به وی دهند، شاد نشود
و اگر پادشاهی از وی بستانند
غمگین نگردد.
آمدنِ پادشاهی و رفتنِ پادشاهی
هر دو پیش او یکسان باشد
و ردّ و قبول خلق
هر دو پیش او یکسان بُود.
اگر قبولش کنند، نگوید که من ردّ میخواهم
و اگر ردّش کنند،
نگوید که من قبول میخواهم.
این است معنی بلوغ
و این است معنی رضا و تسیلم.
«هر که دارد، مبارکش باشد!».
بدان که غرض ما درین رساله
بیان بلوغ و حُرّیت آدمی بود
#انسان_کامل
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
ای درویش...!
آن دیدن نه به چشم سَر باشد،
به چشم سِرّ بود.
سالک چون به مرتبۀ عشق رسید،
آیینۀ دل وی چنان
پاک و صافی وساده و بی نقش شود
که جام جهان نمای و آیینۀ گیتی نمای گردد
تا هر چیز که در دریای جبروت روانه شود،
تا به ساحل وجود آید،
پیش از آنکه به ساحل وجود رسد،
عکس آن بر دل سالک پیدا آید...
#انسان_کامل
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
آن دیدن نه به چشم سَر باشد،
به چشم سِرّ بود.
سالک چون به مرتبۀ عشق رسید،
آیینۀ دل وی چنان
پاک و صافی وساده و بی نقش شود
که جام جهان نمای و آیینۀ گیتی نمای گردد
تا هر چیز که در دریای جبروت روانه شود،
تا به ساحل وجود آید،
پیش از آنکه به ساحل وجود رسد،
عکس آن بر دل سالک پیدا آید...
#انسان_کامل
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
ای درویش! آنکس که گوید:
جامەی نو میخواهم و کهنه نمیخواهم
دربند اسـت.
و آن کـس کـه گویـد:
جامـەی کهنه میخواهم و نو نمیخواهم
هم در بند است
و بندی از آن روی که بند است تفاوتی نکند. اگـر زرّیـن بُـوَد یا آهنين، هر دو بند باشد.
آزاد آن است که او را به هیچ گونه
و هیچ نوع بند نَبُوَد،
که بند بُـت باشـد!
آزاد؛ جملـه بتـان را شکسته بُود
و از همه گذشته باشد؛
و دل را که خانەی خدای است،
از بتان پاک کرده بود
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
جامەی نو میخواهم و کهنه نمیخواهم
دربند اسـت.
و آن کـس کـه گویـد:
جامـەی کهنه میخواهم و نو نمیخواهم
هم در بند است
و بندی از آن روی که بند است تفاوتی نکند. اگـر زرّیـن بُـوَد یا آهنين، هر دو بند باشد.
آزاد آن است که او را به هیچ گونه
و هیچ نوع بند نَبُوَد،
که بند بُـت باشـد!
آزاد؛ جملـه بتـان را شکسته بُود
و از همه گذشته باشد؛
و دل را که خانەی خدای است،
از بتان پاک کرده بود
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
ای درویش!
تا امکان است،
آزار به هیچ چیز و هیچ کس مَرِسان
که معصیت نیست،
اِلا؛ آزار رسانیدن.
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعتِ ما
غیر از این گناهی نیست
#حضرت_حافظ
تا امکان است،
آزار به هیچ چیز و هیچ کس مَرِسان
که معصیت نیست،
اِلا؛ آزار رسانیدن.
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعتِ ما
غیر از این گناهی نیست
#حضرت_حافظ
ای درویش! آنکس که گوید:
جامەی نو میخواهم و کهنه نمیخواهم
دربند اسـت.
و آن کـس کـه گویـد:
جامـەی کهنه میخواهم و نو نمیخواهم
هم در بند است
و بندی از آن روی که بند است تفاوتی نکند. اگـر زرّیـن بُـوَد یا آهنين، هر دو بند باشد.
آزاد آن است که او را به هیچ گونه
و هیچ نوع بند نَبُوَد،
که بند بُـت باشـد!
آزاد؛ جملـه بتـان را شکسته بُود
و از همه گذشته باشد؛
و دل را که خانەی خدای است،
از بتان پاک کرده بود
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
جامەی نو میخواهم و کهنه نمیخواهم
دربند اسـت.
و آن کـس کـه گویـد:
جامـەی کهنه میخواهم و نو نمیخواهم
هم در بند است
و بندی از آن روی که بند است تفاوتی نکند. اگـر زرّیـن بُـوَد یا آهنين، هر دو بند باشد.
آزاد آن است که او را به هیچ گونه
و هیچ نوع بند نَبُوَد،
که بند بُـت باشـد!
آزاد؛ جملـه بتـان را شکسته بُود
و از همه گذشته باشد؛
و دل را که خانەی خدای است،
از بتان پاک کرده بود
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
ای درویش!
ملک با توست،
ملکوت با توست،
جبروت با توست
و خدای تعالى و تَقدس با توست
و از تو به تو نزدیکتر است...
اما تو آن چشم نداری
که جمال خدای ببینی
و آن گوش نداری
که سخن خدای بشنوی
کو دل که بداند نفسی اسرارش؟
کو گوش که بشنود دمی گفتارش؟
معشوقه جمال مینماید شب و روز
کو دیده که تا برخورد از دیدارش؟
کار سالکان آن است که خود را تمام کنند
و مراتب خود را ظاهر گردانند،
تا نور خدای ظاهر شود
و آن چشم و آن گوش پیدا آید،
تا جمال خدای را ببیند،
و سخن خدای بشنود...
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
ملک با توست،
ملکوت با توست،
جبروت با توست
و خدای تعالى و تَقدس با توست
و از تو به تو نزدیکتر است...
اما تو آن چشم نداری
که جمال خدای ببینی
و آن گوش نداری
که سخن خدای بشنوی
کو دل که بداند نفسی اسرارش؟
کو گوش که بشنود دمی گفتارش؟
معشوقه جمال مینماید شب و روز
کو دیده که تا برخورد از دیدارش؟
کار سالکان آن است که خود را تمام کنند
و مراتب خود را ظاهر گردانند،
تا نور خدای ظاهر شود
و آن چشم و آن گوش پیدا آید،
تا جمال خدای را ببیند،
و سخن خدای بشنود...
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
ای درویش!
ملک با توست،
ملکوت با توست،
جبروت با توست
و خدای تعالى و تَقدس با توست
و از تو به تو نزدیکتر است...
اما تو آن چشم نداری
که جمال خدای ببینی
و آن گوش نداری
که سخن خدای بشنوی
کو دل که بداند نفسی اسرارش؟
کو گوش که بشنود دمی گفتارش؟
معشوقه جمال مینماید شب و روز
کو دیده که تا برخورد از دیدارش؟
کار سالکان آن است که خود را تمام کنند
و مراتب خود را ظاهر گردانند،
تا نور خدای ظاهر شود
و آن چشم و آن گوش پیدا آید،
تا جمال خدای را ببیند،
و سخن خدای بشنود...
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
ملک با توست،
ملکوت با توست،
جبروت با توست
و خدای تعالى و تَقدس با توست
و از تو به تو نزدیکتر است...
اما تو آن چشم نداری
که جمال خدای ببینی
و آن گوش نداری
که سخن خدای بشنوی
کو دل که بداند نفسی اسرارش؟
کو گوش که بشنود دمی گفتارش؟
معشوقه جمال مینماید شب و روز
کو دیده که تا برخورد از دیدارش؟
کار سالکان آن است که خود را تمام کنند
و مراتب خود را ظاهر گردانند،
تا نور خدای ظاهر شود
و آن چشم و آن گوش پیدا آید،
تا جمال خدای را ببیند،
و سخن خدای بشنود...
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای درویش!
تا امکان است،
آزار به هیچ چیز و هیچ کس مَرِسان
که معصیت نیست،
اِلا؛ آزار رسانیدن.
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعتِ ما
غیر از این گناهی نیست
#حضرت_حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای درویش!
ملک با توست،
ملکوت با توست،
جبروت با توست
و خدای تعالى و تَقدس با توست
و از تو به تو نزدیکتر است...
اما تو آن چشم نداری
که جمال خدای ببینی
و آن گوش نداری
که سخن خدای بشنوی
کو دل که بداند نفسی اسرارش؟
کو گوش که بشنود دمی گفتارش؟
معشوقه جمال مینماید شب و روز
کو دیده که تا برخورد از دیدارش؟
کار سالکان آن است که خود را تمام کنند
و مراتب خود را ظاهر گردانند،
تا نور خدای ظاهر شود
و آن چشم و آن گوش پیدا آید،
تا جمال خدای را ببیند،
و سخن خدای بشنود...
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
ای درویش
خدای، با بنده است
بنده می باید که با خدای باشد
تا دوستی خدای همگیِ دل بنده را فرو نگيرد
بنده با خدا نتواند بود.
و چون بنده با خدا باشد
اگر نماز گذارد، به حضور گذارد
و اگر تسبیح گوید، به حضور گوید
و اگر صدقه دهد به اخلاص دهـد.
با خدای بودن هنرهای بسیار دارد.
هر طاعتی که نه به حضور بُود
آن طاعت صورتی باشد بی جان و
صورتِ بـی جـان را قـدری نباشد.
کار حضور دل دارد
«لا صلوة الا بحضور القلب»
هرکه در مدت عمر سجده ای به حضور کـرد
کـار خـود تمام کرد
و هرکه در مدّت عمر
هر روز هزار رکعت نماز بی حضور کـرد،
هـیچ کـار نکـرد.
طریـق به دست آوردن حضور
هیچ طریقی دیگر نیست
الا دوستی خدای.
#شیخ عزیزالدین نسفی
#انسان کامل
خدای، با بنده است
بنده می باید که با خدای باشد
تا دوستی خدای همگیِ دل بنده را فرو نگيرد
بنده با خدا نتواند بود.
و چون بنده با خدا باشد
اگر نماز گذارد، به حضور گذارد
و اگر تسبیح گوید، به حضور گوید
و اگر صدقه دهد به اخلاص دهـد.
با خدای بودن هنرهای بسیار دارد.
هر طاعتی که نه به حضور بُود
آن طاعت صورتی باشد بی جان و
صورتِ بـی جـان را قـدری نباشد.
کار حضور دل دارد
«لا صلوة الا بحضور القلب»
هرکه در مدت عمر سجده ای به حضور کـرد
کـار خـود تمام کرد
و هرکه در مدّت عمر
هر روز هزار رکعت نماز بی حضور کـرد،
هـیچ کـار نکـرد.
طریـق به دست آوردن حضور
هیچ طریقی دیگر نیست
الا دوستی خدای.
#شیخ عزیزالدین نسفی
#انسان کامل