معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
در بیان آنکه روح چیست

ای درویش!

روح انسانی حیّ و عالم و مرید وقادر و سمیع و بصير و متکلّم است، ونه چنان است که از موضـعی میبیند و ازموضعی دیگر میشنود و از موضعی دیگر میگوید چنانکه قالبکه این چنين متجزّی و قابـل قسـمت باشد، و روح انسانی متجزّی و قابل قسمت نیست روح انسـانی در وقـت دانـش همـه داناسـت و در وقـت دیـدن
همه بیناست و در وقت شنیدن همه شنواست و در وقت گفتن همه گویاست ودر همه صفات هـم چنـين مـیدان و بسایط هم چنين باشد.

کتاب_انسان_کامل

#عزیز_الدین_نسفی
#ای درویش

آنجا که سخن از من و ما و کرامت است خبری از درویشی نیست، و در بساطی که ادعا و هستی راه دارد حقیقت پیدا نمی‌شود. معیار درویشی بی خویشی است و هر که بی خویش‌ تر درویش‌ تر. گر دل نبود کجا وطن سازد عشق ور عشق نباشد به چه کار آید دل ای درویش: کرامت صوفی، نیستی است. ادّعای کرامت اظهار هستی در طریقت ما کفر است. پیر طریقت بت شکن است نه بت ساز، یکی را مال ویکی را جاه و یکی را نماز بسیار و یکی را روزة بسیار بت باشد. یکی خواهد که همیشه بر سجاده نشیند، سجاده او را بت باشد یکی خواهد که همیشه پیش کسی برنخیزد، آن نا برخاستن بت باشد، هیچ کس بت خود را نشناسد و هیچ کسی نداند که وی بت پرست است، همه کس خود را فارغ و آزاد گمان برند و موحّد و بت شکن شناسند

#عزیز الدین نسفی
راحت و آسایش در تَرک است،

بقدرِ ترک راحتی آید...

#عزیز الدین نسفی
ای درویش و التین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین؛
تین عبارت از دوات است که دریای کل و جامع نور و ظلمت است،
زیتون عبارت از عقل اول است که قلم خدای است،
و طور سینین عبارت از فلک اول است،که عرش خدای است.
و هذا البلد الامین عبارت از انسان کامل است که زبده و خلاصه موجودات است،و جامع علوم و مجمع انوار است،بلد از جهت ان میگویند که انسان کامل مصر جامع است،به تمام اوصاف حمیده و اخلاق پسندیده آراسته است.و امین از جهت ان گویند که انسان کامل خوف آن ندارد که از راه بازگردد و ناقص بماند.انسان کامل به شهری رسیده است که (من دخله کان ءامنا).

#انسان_کامل
#عزیز_نسفی
کمال آدمی در جهان چند است:
اقوال نیک
افعال نیک
اخلاق نیک
و معرفت
هرکه در این چهارچیز به کمال رسید،
به کمال خود رسیده.
ای درویش !
جمله سالکان در این چهار مرتبه اند،
هر یک در مرتبه ای و از صد هزار سالک که در این راه رفته اند، یکی در این چهار مرتبه به کمال رسد
و دیگران در این میانه فرو روند و از کمال بی نصیب و بی بهره مانند.


#عزیز_الدین_نسفی
اگر علم اولين و آخرین می خواهی در تو مکنون است و هرچه طلب می کنی از خود طلب کن و از بيرون خود طلب مکن.
هرچه از دیگران طلب کنی چنان باشد که آب از چاه دیگران برکشی و در چاه بی آب خود ریزی.
آن آب را بقایی نبود و آنچه بقایش نباشد زود عفن شود و از وی بیماری تولد کند.

#عزیز الدین نسفی
کمال آدمی در جهان چند است:
اقوال نیک
افعال نیک
اخلاق نیک
و معرفت
هرکه در این چهارچیز به کمال رسید،
به کمال خود رسیده.
ای درویش !
جمله سالکان در این چهار مرتبه اند،
هر یک در مرتبه ای و از صد هزار سالک که در این راه رفته اند، یکی در این چهار مرتبه به کمال رسد
و دیگران در این میانه فرو روند و از کمال بی نصیب و بی بهره مانند.


#عزیز_الدین_نسفی
انسان کامل را شیخ و پیشوا و هادی و مهدی گویند و دانا و بالغ و کامل و مکمّل گویند
و امام و خلیفه و قطب و صاحب زمان گویند
و جام جهان نما و آئینه گیتی نمای و اکسیر اعظم گویند
و عیسی گویند که مرده زنده می کند
و خضر گویند که آب حیات خورده است
و سلیمان گویند که زبان مرغان می داند
و این انسان کامل همیشه در عالم باشد و زیادت از یکی نباشد از جهت آنکه تمامت موجوداتْ هم چون یک شخص است و انسان کاملْ دل آن شخص است و موجوداتْ بی دل نتوانند بود؛ پس انسان کامل همیشه در عالم باشد و دلْ زیادت از یکی نبود، پس انسان در عالم زیادت از یکی نباشد.

#عزیز الدین نسفی
#انسان کامل
ای درویش هرکه سلوک خواهد کرد، او را معرفت چهار چیز ضرورت باشد یکی معرفت مقصد، و یکی معرفت رونده بمقصد، و یکی معرفت راه بمقصد، و یکی معرفت هادی که شیخ و پیشواست بی معرفت این چهار چیز سلوک میسرّ نشود بدان که مقصد و مقصود سالکان کمال خود است بعضی گفته اند که خدای است رونده بمقصد، و بعضی گفته اند که روح سالک است، و بعضی گفته اند که عقل سالک است، و بعضی گفته اند که نوراللهّ است، و این ضعیف میگوید که رونده باطن سالک است از جهت آن که باطن سالک یک نور است، و آن یک نور را باضافت و اعتبارات بأسامی مختلفه ذکر کرده اند، باعتباری نفس، و باعتباری روح، و باعتباری قلب، و باعتباری عقل و باعتباری نوراللهّ گفته اند، و مراد ازین جمله یک جوهر است، و آن یک جوهر حقیقت آدمی است در بیان راه بمقصد بدان که راه بمقصد به نزدیک این ضعیف یک طریق بیش نیست و آن یک طریق آن است که در اولّ تحصیل و تکرار باشد و در آخر مجاهده و اذکار بود اولّ بمدرسه روند و از علم شریعت آنچه مالابد است بیاموزد، و بعد از مالابد علمی که نافع باشد بخوانند تا زیرک شوندو سخن نیک فهم کنند که دریافت سخن درین باب رکنی معظمّ است، و دریافت سخن در مدرسه حاصل میشود آنگاه بخانگاه آیند و مرید شیخی شوند، و ملازم در وی شوند و بر یک شیخ قناعت کنند و از علم طریقت آنچه مالابد است بیاموزند، و بعد از مالابدّ حکایت مشایخ بخوانند، یعنی از ریاضات و مجاهدات و از تقوی و پرهیزگاری و از احوال و مقامات مشایخ چیزی بخوانند، آنگاه ترک کتب کنند، و آنچنانکه شیخ مصلحت بیند بکار مشغول شوند و بنزدیک بعضی راه بمقصد دو طریق است، و هر دو طریق موصلاند بمقصد اگر بشرط روند، یعنی سائرین الى اللهّ دو طائفه اند، و هر طایفه بطریقی میروند یکی طریق تحصیل و تکرار است، و اینها سالکان کوی شریعت اند؛ و یکی طریق مجاهده و اذکار است، و اینها سالکان کوی طریقت اند.

#عزیز_الدین_نسفی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آن زمان که دیگر نباشم
ابری با توست
سایه اش بر سرت
آن ابر منم
نخواهی شناخت

پیراهنت با نسیمی رقصان
گیسوانت پریشان
یک دست بر دامن و
‌دست دیگر بر گیسوان
آن نسیم منم
نخواهی شناخت

شبانگاهی بر بالین
به این سو و آن‌سو
نه‌ در خواب و نه در بیداری
آن رؤیا منم
نخواهی شناخت

در تنهایی سخن می‌گویی
با آن که نیست
باز می‌گویی هر آن‌چه را
تا کنون نگفته‌ای
با تمام جان به تو گوش می‌سپارد
آن که نیست منم
نخواهی شناخت

به ناگاه سوزشی ‌در جانت
بی آن‌ که بدانی از کجاست
قلبت به تپش در می‌آید از خاطرات
آن سوزش منم
نخواهی شناخت


#عزیز_نسین