معرفی عارفان
1.21K subscribers
33.6K photos
12.1K videos
3.2K files
2.75K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
انزوا ۱۵۳
T.me/HashtMin
‏ما سال‌ها اندوه را بر دوش کشیدیم
‏و صبح طلوع نکرد ...


#محمود_درويش

ما سال‌ها اندوه را بر دوش کشیدیم
‏و صبح طلوع نکرد ...

#محمود_درويش
واقعاً که در عجب دنیای بی‌ اخلاق و بی‌ هویتی گرفتار آمده‌ام.
دنیایی که دیگران نه‌ فقط هیچ یاری‌ای به انسان نمی‌رسانند بلکه گیر منافع هر کدامشان که بیفتی سرت را می‌تراشند و در همان حال اکثریت مردم که دستی از دور بر آتش دارند و برخوردار از حسن نیت هم هستند، نمی‌خواهند ذره‌ای از سطح توقع خود کم کنند!
واقعاً که چقدر باید ظرفیت داشته باشم؟

#محمود_دولت‌آبادی
سلام للذین احبهم عبثا . . .

#محمود_درویش

سلام بر آنان که بیهوده دوستشان داشتیم
او را گفت:
نمی‌خوابم تا خواب ببینم
بلکه
می‌خوابم
تا فراموشت کنم!

#محمود_درویش
.
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮ ﯾﮏ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ
ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﺩﺍﺭﺩ،
ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ، ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺩﺍﺭﺩ، ﮐﻢ ﺩﺍﺭﺩ، ﺑﯿﺶ ﺩﺍﺭﺩ
ﺩﯾﮕﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ،
ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻬﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ...

#محمود_دولت‌آبادی

ولی شماعطر مستانه بهار بمان

اولین روز هفته تون زیبا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد

مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد




#مولانا
#محمود_علیقلی
.
برای همدل خود لازم نیست همه چیز را بگویی تا او اندکی از تو را بفهمد،
بلکه کافی‌ست اندکی بر زبان بیاوری تا او همه‌ی تو را دریابد.


#محمود_دولت_آبادی
🥀🌸🥀🌸🥀

       🔵 به هوش باشیم 🔵

                     ۴۷۳

             ⭕️جعلیاتِ⭕️
                     در
        ❗️فضایِ  مجازی❗️


             اثرِ دیگری از
   🟢جاعلانِ مجازی‌نشین🟢



خنده باید زد به ریش روزگار
ورنه دیر یا زود پیرت می کند

سنگ اگر باشی خمیرت می کند
شیر اگر باشی پنیرت می کند

باغ اگر باشی کویرت می کند
شاه اگر باشی حقیرت می کند

ثروت ار داری فقیرت می کند
گاز را بگرفته زیرت می کند

عاقبت از عمر سیرت می کند
گر زدی قهقه به ریش روزگار

ریش را چرخانده شیرت می کند
دل به تو داده دلیرت می کند

خویشتن فرش مسیرت می کند
عشق را نور ضمیرت می کند

خاک اگر باشی حریرت می کند
کورش ار باشی کبیرت می کند

رستم ار باشی امیرت می کند
آشپز باشی وزیرت می کند

پس بخندید و بخندانید هم
خنده دنیا را اسیرت می کند



  #گوینده_اصلی
#محمود مسعودی


#جعل_شده  به نام 👇
    
#سیمین بهبهانی


#اشعار_جعلی_را_بشناسیم
#متون_جعلی_را_بشناسیم
#اشعار_جعلی_منتشر_نکنیم

🥀🌸🥀🌸🥀
مهربان باش، اما از آدمهای پرتوقع فاصله بگیر مقیاست را به هم می زنند وحرمت مهرت را می شکنند، آنها حافظه ضعیفی دارند، خوبی ها را زود فراموش می کنند.

#محمود_دولت_آبادی
و سلام بر آنان که در ما چیزی را دوست داشتند که خودمان آن را ندیدیم و دوست نداشتیم.

#محمود درویش
دغدغه ی بزرگِ من این اواخر، سرنوشتِ کُره ی خاکیِ ماست که دو اسبه به سوی نابودی رانده می‌شود، رمق از دست می‌دهد. باید پیش از آن که دیر شود، به دادش رسید!
#محمود_اعتمادزاده
(به آذین)

#محمود_اعتمادزاده (م.ا. به‌آذین)
زاده۲۳ دی ۱۲۹۳
کوی خُمِران چهل‌تن، رشت
درگذشته۱۰ خرداد ۱۳۸۵ (۹۲ سالگی)
بیمارستان آراد، تهران
ایست قلبی
نویسنده، مترجم و فعال سیاسی معاصر ایرانی بود. به‌آذین فعالیت‌های ادبی خود را از سال ۱۳۲۰ –و زمانی که به علت جراحت در جنگ جهانی دوم یک دست خود را از دست داده بود– با انتشار داستان‌های کوتاه آغاز کرد. نوشته‌ها و داستان‌های کوتاهِ بیشتری در طولِ سالهای بعد به رشتهٔ تحریر درآورد و با ترجمهٔ آثار شکسپیر، بالزاک، رومن رولان، شولوخوف و نگارشِ خاطرات و تجربیاتش از زندان‌های دههٔ ۱۳۵۰، به خدمات ادبی خود ادامه داد.شهرت وی از زمان سردبیری هفته‌نامهٔ کتاب هفته و سپس ریاست کانون نویسندگان آغاز شد.



زنده یاد #محمود_اعتمادزاده ( #به_آذین)
زادروز  ۲۳ دی ۱۲۹۳
کوی خُمِران چهل‌تن، رشت
    مرگ  ۱۰ خرداد  ۱۳۸۵
بیمارستان آراد، تهران
ایست قلبی
جایگاه خاکسپاری  کرج
پیشه  فعال سیاسی، نویسنده و مترجم
معرفی عارفان
‍ دغدغه ی بزرگِ من این اواخر، سرنوشتِ کُره ی خاکیِ ماست که دو اسبه به سوی نابودی رانده می‌شود، رمق از دست می‌دهد. باید پیش از آن که دیر شود، به دادش رسید! #محمود_اعتمادزاده (به آذین) #محمود_اعتمادزاده (م.ا. به‌آذین) زاده۲۳ دی ۱۲۹۳ کوی خُمِران چهل‌تن، رشت…
هر نژادی، هر هنری، ریاکاری خاصی دارد. خوراک این جهان اندکی "حقیقت" است و بسیاری "دروغ". روح آدمی ناتوان است و تاب حقیقت ندارد؛ دین او، اخلاق او، سیاست او، شاعران و هنرمندان او باید آن را در لفافه‌ای از دروغ بپوشانند و پیش او بگذارند. این دروغ‌ها با روح هر نژادی سازگاری دارد، و در هر یک متفاوت است؛ و همان است که سبب می‌شود ملت‌ها اینقدر به دشواری یکدیگر را بفهمند و این‌قدر به آسانی همدیگر را تحقیر کنند. حقیقت نزد همه یکی است؛ ولی هر ملتی دروغهای خاص خود را دارد که بدان نام ایده‌آلیسم می‌نهد.

هر کس از هنگام زادن تا مرگ آن را با هوا نفس می‌کشد، و این دیگر برایش یکی از شرایط زندگی شده است؛ تنها چند نابغه می‌توانند از پس بحران‌های شیرمردانه، بحرانهایی که در طی آن خود را در جهان آزاد اندیشهٔ خویش تنها می‌بینند، از چنگ آن رهایی یابند.


(جان شیفته | نویسنده: رومن رولان | مترجم: محمود اعتمادزاده)


#محمود_اعتمادزاده (م.ا. به‌آذین) (۱۲۹۳–۱۳۸۵) نویسنده، مترجم و فعال سیاسی معاصر ایرانی بود. به‌آذین فعالیت‌های ادبی خود را از سال ۱۳۲۰ –و زمانی که به علت جراحت در جنگ جهانی دوم یک دست خود را از دست داده بود– با انتشار داستان‌های کوتاه آغاز کرد. نوشته‌ها و داستان‌های کوتاهِ بیشتری در طولِ سالهای بعد به رشتهٔ تحریر درآورد و با ترجمهٔ آثار شکسپیر، بالزاک، رومن رولان، شولوخوف و نگارشِ خاطرات و تجربیاتش از زندان‌های دههٔ ۱۳۵۰، به خدمات ادبی خود ادامه داد.شهرت وی از زمان سردبیری هفته‌نامهٔ کتاب هفته و سپس ریاست کانون نویسندگان آغاز شد.


زاده: ۲۳ دی ۱۲۹۳; کوی خُمِران چهل‌تن، رشت
فوت:  ۲۰۰۶ رشت
آرامگاه کرج
نام اصلی: محمود اعتمادزاده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرای خصوصی
آواز شوشتری
خواننده : #علیرضا_افتخاری
سه تار : #محمود_تاجبخش

جلوه‌ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
#حافظ
این مردم ظاهربین
به سرِ آستین آدم نگاه می کنند.

سرِ آستین آدم اگر کهنه باشد
هر کلامش اگر دُر و گوهر هم باشد
آن را ور نمی چینند...

#محمود_دولت_آبادی
سلام بر آن‌هایی که وقتی تو را خاموش یافتند رهایت نکردند، مگر بعد از آن‌ که نور و روشنایی را به تو بازگرداندند...

#محمود_درویش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#وحدت وجود

استاد #دینانی

تعین بود کز هستی جدا شد
نه حق شد بنده نه بنده خدا شد

حلول و اتحاد اینجا محال است
که در وحدت دویی عین ضلال است

#محمود شبستری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در من اُمیدی است…
می‌آید و می‌رود...
اما...هرگز نمی‌گویمش بدرود!

#محمود_درویش