Forwarded from عکس نگار
من یک #اقیانوسم،
و احساسات و تجربه هایم، موجهای آن.
اندوه، شادی، رنجش، رضایت، ترس، خشم، شوق و امید، هر کدام موجی هستند که #می آیند و میروند.
اما ما با دید موجودات انسانی به #قضاوت موجها برمیخیزیم: برخی موجها خوبند و برخی بد. برخی مجازند و برخی غیر مجاز و در اینجا، چیزی که #مقاومت کردن مینامیم آغاز میشود. در واقع ما نیمی از وجود خود را انکار کرده در برابرش میایستیم: ای موج های بد. شما نباید وجود داشته باشید!
برخی از موجها را #تهدیدی برای آنچه هستیم تلقی میکنیم. احساس میکنیم آنچه دارد اتفاق میافتد خوب نیست و به سوی گریختن از آن #حرکت میکنیم.
ما میخواهیم اقیانوس را با مدیریت موجها #کنترل کنیم تا فقط موجهایی ظاهر شوند که می میخواهیم.
پس من به معنای واقعی به جنگ با خودم #برمیخیزیم. خودم را به دو بخش تقسیم میکنم: من و موجهای بد. من و موجهای خطرناک. من و موجهای تاریک.
سپس راههای مختلفی را #امتحان میکنم تا آنچه را تجربه میکنم تجربه نکنم. گاه کارهای بسیار پیچیده و خطرناک و حتی خشنی #می کنیم تا از ناراحتیِ تجربه کنونی فرار کنیم. پول، سیگار، رابطه یا تجربه معنوی، ظاهرا آسایش از این مخمصه را برای مدتی #فراهم میکند. اما همه این کارها تنها به یک #معناست: ما داریم در برابر آنچه که هست #مقاومت میکنیم.
@kheradedaroun
و احساسات و تجربه هایم، موجهای آن.
اندوه، شادی، رنجش، رضایت، ترس، خشم، شوق و امید، هر کدام موجی هستند که #می آیند و میروند.
اما ما با دید موجودات انسانی به #قضاوت موجها برمیخیزیم: برخی موجها خوبند و برخی بد. برخی مجازند و برخی غیر مجاز و در اینجا، چیزی که #مقاومت کردن مینامیم آغاز میشود. در واقع ما نیمی از وجود خود را انکار کرده در برابرش میایستیم: ای موج های بد. شما نباید وجود داشته باشید!
برخی از موجها را #تهدیدی برای آنچه هستیم تلقی میکنیم. احساس میکنیم آنچه دارد اتفاق میافتد خوب نیست و به سوی گریختن از آن #حرکت میکنیم.
ما میخواهیم اقیانوس را با مدیریت موجها #کنترل کنیم تا فقط موجهایی ظاهر شوند که می میخواهیم.
پس من به معنای واقعی به جنگ با خودم #برمیخیزیم. خودم را به دو بخش تقسیم میکنم: من و موجهای بد. من و موجهای خطرناک. من و موجهای تاریک.
سپس راههای مختلفی را #امتحان میکنم تا آنچه را تجربه میکنم تجربه نکنم. گاه کارهای بسیار پیچیده و خطرناک و حتی خشنی #می کنیم تا از ناراحتیِ تجربه کنونی فرار کنیم. پول، سیگار، رابطه یا تجربه معنوی، ظاهرا آسایش از این مخمصه را برای مدتی #فراهم میکند. اما همه این کارها تنها به یک #معناست: ما داریم در برابر آنچه که هست #مقاومت میکنیم.
@kheradedaroun
اگر در حال دیدن خوابی بودی، و خواب می دیدی که داری از کوه #پرت میشوی، و من هم در کنار تو در حال پایین افتادن بودم، و به تو می گفتم
«نگران نباش، هیچ اتفاقی برایت #نمی افتد، تو داری خواب می بینی»؛
تو حرف من را باور نمی کردی، خیلی #می ترسیدی و می گفتی
«نمی بینی داریم می افتیم؟ نمی بینی چه اتفاقی دارد می افتد؟ چجوری می تونی بگویی این فقط یه خواب است؟»
و بله، درست قبل از اینکه می خوردی به زمین از خواب #بیدار می شدی، و می خندیدی و می گفتی
«راست گفتی، فقط یک #خواب بود».
دقیقا به همین روش، تو خودت را به بیماری، سلامتی، بد و خوب، شادی و ناشادی، و تمام این جور #مفاهیم می چسبانی.
… یادت رفته که این فقط یک #خواب است.
باور کرده ای که #واقعی است،
و برای همین هم رنج می بری. آنوقت وقتی این بدنت را ترک کردی، دوباره و دوباره و دوباره #می آیی،
که همه البته بخشی از این خواب هستند، تا وقتی $جدا شوی.
@kheradedaroun
«نگران نباش، هیچ اتفاقی برایت #نمی افتد، تو داری خواب می بینی»؛
تو حرف من را باور نمی کردی، خیلی #می ترسیدی و می گفتی
«نمی بینی داریم می افتیم؟ نمی بینی چه اتفاقی دارد می افتد؟ چجوری می تونی بگویی این فقط یه خواب است؟»
و بله، درست قبل از اینکه می خوردی به زمین از خواب #بیدار می شدی، و می خندیدی و می گفتی
«راست گفتی، فقط یک #خواب بود».
دقیقا به همین روش، تو خودت را به بیماری، سلامتی، بد و خوب، شادی و ناشادی، و تمام این جور #مفاهیم می چسبانی.
… یادت رفته که این فقط یک #خواب است.
باور کرده ای که #واقعی است،
و برای همین هم رنج می بری. آنوقت وقتی این بدنت را ترک کردی، دوباره و دوباره و دوباره #می آیی،
که همه البته بخشی از این خواب هستند، تا وقتی $جدا شوی.
@kheradedaroun
Forwarded from عکس نگار
وقتی واقعاً #آگاه شدی :
آنچه را دیگران میخواهند #نمیخواهی.
آنچه را دیگران در برابرش #مقاومت میکنند تو کاملاً میپذیری.
تو میخواهی مدل #ذهنیات بشکند پس به هر تجربهای که باعث آشفتگی درونیات میشود احترام میگذاری.
چرا باید هر چیزی که هر کسی #میگوید یا انجام میدهد باعث آشفتگی تو بشود؟
تو فقط بر روی سیارهای #نشستهای که در میانۀ فضایی خالی به دور خود #میچرخد.
تو آمدهای که فقط چند سالی اینجا باشی و سپس اینجا را #ترک میکنی.
چطور میخواهی زندگی کنی وقتی در مورد همه چیز پر از استرس میشوی؟
اینکار را نکن. اگر هر چیزی #آشفتهات کند یعنی به مدل ذهنیات برخورد کرده است.
یعنی به بخشی کاذب از تو که ساخته شده تا تعریف تو از واقعیت را #کنترل کند.
ولی اگر آن مدل ذهنی #واقعی است چرا نمیتواند بصورت تجربی و در تجربههای واقعی جا بگیرد؟
هیچ چیزی نیست که بتوانی داخل ذهنت #بسازی و به عنوان واقعیت در نظر گرفته شود.
روزی را تصور کن که اگر مدل ذهنیات مورد اصابت قرار بگیرد به محض این اصابت بتوانی لبخند و یا حتی #قهقهه بزنی.
در این حالت، به جای آنکه درونت را #منقبض کنی این بازی را شروع کن که به نحوۀ جدیدی به شرایط پاسخ بدهی.
وقتی مدل #ذهنیات مورد اصابت قرار میگیرد به خودت بگو:
«من عاشق وقتی هستم که این اتفاق میافتد!»
رها کردن تنش و خندیدن به آن به هنگامی که شروع به احساس ناراحتی و نیاز به #دفاع میکنی چه #حسی دارد؟
@kheradedaroun
آنچه را دیگران میخواهند #نمیخواهی.
آنچه را دیگران در برابرش #مقاومت میکنند تو کاملاً میپذیری.
تو میخواهی مدل #ذهنیات بشکند پس به هر تجربهای که باعث آشفتگی درونیات میشود احترام میگذاری.
چرا باید هر چیزی که هر کسی #میگوید یا انجام میدهد باعث آشفتگی تو بشود؟
تو فقط بر روی سیارهای #نشستهای که در میانۀ فضایی خالی به دور خود #میچرخد.
تو آمدهای که فقط چند سالی اینجا باشی و سپس اینجا را #ترک میکنی.
چطور میخواهی زندگی کنی وقتی در مورد همه چیز پر از استرس میشوی؟
اینکار را نکن. اگر هر چیزی #آشفتهات کند یعنی به مدل ذهنیات برخورد کرده است.
یعنی به بخشی کاذب از تو که ساخته شده تا تعریف تو از واقعیت را #کنترل کند.
ولی اگر آن مدل ذهنی #واقعی است چرا نمیتواند بصورت تجربی و در تجربههای واقعی جا بگیرد؟
هیچ چیزی نیست که بتوانی داخل ذهنت #بسازی و به عنوان واقعیت در نظر گرفته شود.
روزی را تصور کن که اگر مدل ذهنیات مورد اصابت قرار بگیرد به محض این اصابت بتوانی لبخند و یا حتی #قهقهه بزنی.
در این حالت، به جای آنکه درونت را #منقبض کنی این بازی را شروع کن که به نحوۀ جدیدی به شرایط پاسخ بدهی.
وقتی مدل #ذهنیات مورد اصابت قرار میگیرد به خودت بگو:
«من عاشق وقتی هستم که این اتفاق میافتد!»
رها کردن تنش و خندیدن به آن به هنگامی که شروع به احساس ناراحتی و نیاز به #دفاع میکنی چه #حسی دارد؟
@kheradedaroun
احساساتی که به #عقب رانده شدهاند، ناپدید #نمیشوند.
آنها در تاریکیِ ناخودآگاه ما #میمانند و بر زندگی ما، روابط ما، کار ما، شخصیت ما و آنچه که هستیم و میتوانیم باشیم اثر #میگذارند.
احساساتِ نادیده #گرفته شدهی ما، ما را تبدیل به فردی خسته، افسرده، مضطرب، وسواسی و واکنشی #می کنند و در نهایت میتوانند #سلامت بدن ما را به خطر بیاندازند.
تا اینکه یک روز ما به یاد می آوریم، همه احساسات حق دارند که در ما #وجود داشته باشند.
پس ما از بی حس کردن آنها و از #فرار کردن دست برمیداریم و این بچه های (احساسات) بی پناه را با عشق و توجه #تغذیه می کنیم.
و حالا بالاخره آنها میتوانند احساس شوند، کاملا در خانه باشند، به #رسمیت شناخته شوند و دمی بیاسایند.
@kheradedaroun
آنها در تاریکیِ ناخودآگاه ما #میمانند و بر زندگی ما، روابط ما، کار ما، شخصیت ما و آنچه که هستیم و میتوانیم باشیم اثر #میگذارند.
احساساتِ نادیده #گرفته شدهی ما، ما را تبدیل به فردی خسته، افسرده، مضطرب، وسواسی و واکنشی #می کنند و در نهایت میتوانند #سلامت بدن ما را به خطر بیاندازند.
تا اینکه یک روز ما به یاد می آوریم، همه احساسات حق دارند که در ما #وجود داشته باشند.
پس ما از بی حس کردن آنها و از #فرار کردن دست برمیداریم و این بچه های (احساسات) بی پناه را با عشق و توجه #تغذیه می کنیم.
و حالا بالاخره آنها میتوانند احساس شوند، کاملا در خانه باشند، به #رسمیت شناخته شوند و دمی بیاسایند.
@kheradedaroun
Forwarded from خردِ درون
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قایقی كوچك داشتم و تنها روی دریاچه #میراندم.
ساعتها روی دریاچه #میماندم.
"چنین روی داد كه شبی با چشمان بسته، شب زیبا را به مراقبه نشسته بودم. قایقی خالی از سوی دیگر آمد و به قایقم برخورد كرد. چشمانم بسته بود، پس انگاشتم،
"كسی با قایقش #اینجاست و با قایق من برخورد كرده."
خشم برخاست..
چشمانم را بازكردم و میخواستم با #خشم به مرد چیزی بگویم؛
ولی دریافتم كه قایق خالی است. آنوقت #راهی نداشتم.
خشمم را چگونه میتوانستم بیان كنم؟
قایق #خالی بود.
فقط در مسیر مخالف در حركت بوده و
آمده و به قایق من برخورد كرده.
پس كاری نمیتوانستم #انجام دهم.
امكان نداشت كه خشم را روی #قایقی خالی
فرافكنم."
"چشمانم را بستم. خشم آنجا بود، ولی #راهی به بیرون نمی یافت،
چشمانم را بستم و با خشم به عقب #شناور شدم.
و آن قایق خالی، #ادراك من شد.
در آن شب ساكت، در درونم به #نقطه ای رسیدم.
آن قایق خالی #مرشد من شد.
واینك اگر كسی بیاید و به من توهین كند، می خندم و میگویم '.
این قایق هم #خالی است'.،
چشمانم را می بندم و به #درون میروم.“
@kheradedaroun
ساعتها روی دریاچه #میماندم.
"چنین روی داد كه شبی با چشمان بسته، شب زیبا را به مراقبه نشسته بودم. قایقی خالی از سوی دیگر آمد و به قایقم برخورد كرد. چشمانم بسته بود، پس انگاشتم،
"كسی با قایقش #اینجاست و با قایق من برخورد كرده."
خشم برخاست..
چشمانم را بازكردم و میخواستم با #خشم به مرد چیزی بگویم؛
ولی دریافتم كه قایق خالی است. آنوقت #راهی نداشتم.
خشمم را چگونه میتوانستم بیان كنم؟
قایق #خالی بود.
فقط در مسیر مخالف در حركت بوده و
آمده و به قایق من برخورد كرده.
پس كاری نمیتوانستم #انجام دهم.
امكان نداشت كه خشم را روی #قایقی خالی
فرافكنم."
"چشمانم را بستم. خشم آنجا بود، ولی #راهی به بیرون نمی یافت،
چشمانم را بستم و با خشم به عقب #شناور شدم.
و آن قایق خالی، #ادراك من شد.
در آن شب ساكت، در درونم به #نقطه ای رسیدم.
آن قایق خالی #مرشد من شد.
واینك اگر كسی بیاید و به من توهین كند، می خندم و میگویم '.
این قایق هم #خالی است'.،
چشمانم را می بندم و به #درون میروم.“
@kheradedaroun
کسانی که وهم بیداری وجدایی از مردمان دیگر را دارند با تامل بخوانند.👇
مدتی قبل باور داشتم که #فردی نادر، خاص و روشنضمیرم. چه تکبری! چه جداییای! چقدر خستهکننده است که مجبور باشی آن #هویت را حفظ کنی! اکنون همۀ آنها محو شدهاند. #بیهودگی آن بهدقت دیده شد و محو شد:
«من روشنضمیرم، تو #نیستی!
من این را درک کردم، تو نه!
من جستوجو را #پایان دادهام، تو نه!
من یک شخص نیستم، اما تو هنوز یک شخص #هستی!
رهایی اینجا رخ داده است، اما آنجا #رخ نداده است!»
اینها فقط راههای مختلفی برای #جدا کردن من از تو هستند. در آنجا نوعی خشونت وجود دارد و دقیقاً همان خشونت است که بهدقت دیده میشود و فریبش #آشکار میگردد.
@kheradedaroun
مدتی قبل باور داشتم که #فردی نادر، خاص و روشنضمیرم. چه تکبری! چه جداییای! چقدر خستهکننده است که مجبور باشی آن #هویت را حفظ کنی! اکنون همۀ آنها محو شدهاند. #بیهودگی آن بهدقت دیده شد و محو شد:
«من روشنضمیرم، تو #نیستی!
من این را درک کردم، تو نه!
من جستوجو را #پایان دادهام، تو نه!
من یک شخص نیستم، اما تو هنوز یک شخص #هستی!
رهایی اینجا رخ داده است، اما آنجا #رخ نداده است!»
اینها فقط راههای مختلفی برای #جدا کردن من از تو هستند. در آنجا نوعی خشونت وجود دارد و دقیقاً همان خشونت است که بهدقت دیده میشود و فریبش #آشکار میگردد.
@kheradedaroun
افسوس #نخور دوست من.
زمان فقط به سمت #جلو حرکت می کند.
البته از گذشته #درس بگیر.
بر آنچه که از دست دادهای یا هرگز #نیافتهای سوگواری کن.
اما اکنون وقت آن است که رو به جلو و به سمت زندگیای #جدید حرکت کنی.
تو راه درازی را آمدهای و من به تو #افتخار می کنم.
چالشهایی که با آن ها مواجه شدهای، آسیبهایی که مجبور به #شفای آنها شده ای، #خطرهایی که در طی مسیر با آنها #جنگیدهای.
پیشرفت خودت را با کسی #مقایسه نکن. این نوعی بی احترامی است به آن ظهور #خاص خداوند در تو.
قرار نبوده تو شبیه آنها باشی . قرار بوده تو شبیه خودت باشی: با نقص، واقعی، #غیرقابل جایگزین و زیبا به هنگام شکست ها و موفقیت ها.
تو #نمیتوانی در زمان به عقب برگردی. تو فقط میتوانی از جایی که اکنون در آن قرار داری به #جلو حرکت کنی.
“اکنون” بهترین موقع برای شروع یک زندگی #جدید است.
“اینجا” بهترین جا برای برداشتن اولین قدم است. در واقع تنها جایی است که میتوانی قدم برداری.
زمین محکم زیر پاهایت را احساس کن.
آسمان #گسترده بالای سرت را نگاه کن.
بگذار گذشته در خاطراتت به #عقب بروند.
تو در بهترین مکان برای زندگی #قرار داری!
@kheradedaroun
زمان فقط به سمت #جلو حرکت می کند.
البته از گذشته #درس بگیر.
بر آنچه که از دست دادهای یا هرگز #نیافتهای سوگواری کن.
اما اکنون وقت آن است که رو به جلو و به سمت زندگیای #جدید حرکت کنی.
تو راه درازی را آمدهای و من به تو #افتخار می کنم.
چالشهایی که با آن ها مواجه شدهای، آسیبهایی که مجبور به #شفای آنها شده ای، #خطرهایی که در طی مسیر با آنها #جنگیدهای.
پیشرفت خودت را با کسی #مقایسه نکن. این نوعی بی احترامی است به آن ظهور #خاص خداوند در تو.
قرار نبوده تو شبیه آنها باشی . قرار بوده تو شبیه خودت باشی: با نقص، واقعی، #غیرقابل جایگزین و زیبا به هنگام شکست ها و موفقیت ها.
تو #نمیتوانی در زمان به عقب برگردی. تو فقط میتوانی از جایی که اکنون در آن قرار داری به #جلو حرکت کنی.
“اکنون” بهترین موقع برای شروع یک زندگی #جدید است.
“اینجا” بهترین جا برای برداشتن اولین قدم است. در واقع تنها جایی است که میتوانی قدم برداری.
زمین محکم زیر پاهایت را احساس کن.
آسمان #گسترده بالای سرت را نگاه کن.
بگذار گذشته در خاطراتت به #عقب بروند.
تو در بهترین مکان برای زندگی #قرار داری!
@kheradedaroun
امروز بگذار که آرام #نباشی!
سخت نگیر، بگذار دمی #پریشان باشی!
تلاش برای آرام بودن، #دلهره آور است،
امروز بگذار که بیقرار باشی،
امروز برای بهتر کردن حالت، #تقلا نکن،
امروز آشفتگی دلت را #انکار نکن
امروز به آشوبِ دلِ تنگت بگو: بمان،
خوش آمد بگو، #مهمانِ ناخواستهاش ندان،
امروز با ذهنت به دنبال #چاره نباش،
در پی یافتن جوابی برای #چراها نباش،
امروز از سیاهی و تاریکی درونت #هراسان نشو،
و اگر هراسان شدی، #جویای بی هراسی نشو،
امروز درِ دلت را به روی هر حسی #باز بگذار،
از هر نزاغ و مجادله و یافتنِ راه حل دست بردار،
امروز بگذار هر چه هست، همان طور که هست باشد.
از سر راه #خودت کنار برو و حال و هوایت را به دست «لحظهی حال» بسپار…
@kheradedaroun
سخت نگیر، بگذار دمی #پریشان باشی!
تلاش برای آرام بودن، #دلهره آور است،
امروز بگذار که بیقرار باشی،
امروز برای بهتر کردن حالت، #تقلا نکن،
امروز آشفتگی دلت را #انکار نکن
امروز به آشوبِ دلِ تنگت بگو: بمان،
خوش آمد بگو، #مهمانِ ناخواستهاش ندان،
امروز با ذهنت به دنبال #چاره نباش،
در پی یافتن جوابی برای #چراها نباش،
امروز از سیاهی و تاریکی درونت #هراسان نشو،
و اگر هراسان شدی، #جویای بی هراسی نشو،
امروز درِ دلت را به روی هر حسی #باز بگذار،
از هر نزاغ و مجادله و یافتنِ راه حل دست بردار،
امروز بگذار هر چه هست، همان طور که هست باشد.
از سر راه #خودت کنار برو و حال و هوایت را به دست «لحظهی حال» بسپار…
@kheradedaroun
یک چیز بسیار اساسی را در مورد زندگی #بیاد داشته باشید:
هر تجربه ای که زیسته #نشده باشد، در اطراف شما آویزان خواهد ماند و پافشاری خواهد کرد:
مرا #تمام کن!
مرا #زندگی کن!
مرا #کامل کن!
یک کیفیت #ذاتی در هر تجربه ای هست که تمایل دارد تمام شود، کامل شود.
همینکه کامل شد، #تبخیر میشود.
اما اگر ناقص باشد، #پافشاری میکند.
شما را #شکنجه میکند.
شما را #شکار میکند.
توجهِ شما را به خود #جلب میکند.
آن میگوید:
میخواهی با من چه کار کنی؟
من هنوز #ناقص هستم.
مرا کامل کن!
کل گذشتۀ شما در اطرافتان #آویزان است.
بدون اینکه هیچ چیزی کامل شده باشد.
چونکه هیچ چیزی واقعاً زندگی نشده است.
هر چیزی به طریقی کنار گذاشته شده است.
به طور جزئی زندگی شده است.
تنها بطور متوسط، به شیوه ای ولرم.
هیچ شدت و شوقی نبوده است.
شما مانند فردی خوابگرد، #حرکت کرده اید.
بنابراین آن گذشته آویزان میشود.
و آینده ایجاد #ترس میکند.
و بین گذشته و آینده، حال حاضر که تنها واقعیت است، #خُرد میشود.
@kheradedaroun
هر تجربه ای که زیسته #نشده باشد، در اطراف شما آویزان خواهد ماند و پافشاری خواهد کرد:
مرا #تمام کن!
مرا #زندگی کن!
مرا #کامل کن!
یک کیفیت #ذاتی در هر تجربه ای هست که تمایل دارد تمام شود، کامل شود.
همینکه کامل شد، #تبخیر میشود.
اما اگر ناقص باشد، #پافشاری میکند.
شما را #شکنجه میکند.
شما را #شکار میکند.
توجهِ شما را به خود #جلب میکند.
آن میگوید:
میخواهی با من چه کار کنی؟
من هنوز #ناقص هستم.
مرا کامل کن!
کل گذشتۀ شما در اطرافتان #آویزان است.
بدون اینکه هیچ چیزی کامل شده باشد.
چونکه هیچ چیزی واقعاً زندگی نشده است.
هر چیزی به طریقی کنار گذاشته شده است.
به طور جزئی زندگی شده است.
تنها بطور متوسط، به شیوه ای ولرم.
هیچ شدت و شوقی نبوده است.
شما مانند فردی خوابگرد، #حرکت کرده اید.
بنابراین آن گذشته آویزان میشود.
و آینده ایجاد #ترس میکند.
و بین گذشته و آینده، حال حاضر که تنها واقعیت است، #خُرد میشود.
@kheradedaroun
هرگز سخن کسی را تکرار #نکن. هرگز چیزی را که نمی دانی، چیزی را که زندگی اش نکردهای #نگو. این کار باعث تنهایی #شگرفی می شود که اصیل، زلال و شفاف است.
@kheradedaroun
@kheradedaroun
هیچ احساسی را به عنوان یک حس #منفی قضاوت نکن
به سادگی #احساسش کن
بگذار انرژیاش در بدنت #حرکت کند.
در حس ناراحتی خود #نفس بکش
به #غمت هوا برسان
خشمت را مملو از حس #حضور کن
خشم خود را با کنجکاوی #نرم کن
تو هیچ چیز #منفی ای پیدا #نخواهی کرد
فقط بخشی #گرانبها از وجودت را خواهی یافت که در تمنای پذیرفته شدن است
لازم نیست بر اساسِ آن تمنا #عمل کنی یا از آن رخدادی غم انگیز #بیافرینی
آن تمنا، #جنبش خداوند است در تو، نه کمتر و نه بیشتر
پس در برابرش سر #خم کن
احساسش کن
بگذار انرژیاش در بدنت #حرکت کند
همچون کودکی به آن عشق بورز تا اسرار خود را برایت #فاش کند!!!
@kheradedaroun
به سادگی #احساسش کن
بگذار انرژیاش در بدنت #حرکت کند.
در حس ناراحتی خود #نفس بکش
به #غمت هوا برسان
خشمت را مملو از حس #حضور کن
خشم خود را با کنجکاوی #نرم کن
تو هیچ چیز #منفی ای پیدا #نخواهی کرد
فقط بخشی #گرانبها از وجودت را خواهی یافت که در تمنای پذیرفته شدن است
لازم نیست بر اساسِ آن تمنا #عمل کنی یا از آن رخدادی غم انگیز #بیافرینی
آن تمنا، #جنبش خداوند است در تو، نه کمتر و نه بیشتر
پس در برابرش سر #خم کن
احساسش کن
بگذار انرژیاش در بدنت #حرکت کند
همچون کودکی به آن عشق بورز تا اسرار خود را برایت #فاش کند!!!
@kheradedaroun
#حقیقتِ زندگی، نه مادی است و نه معنوی.
طرفدار هر کدام که باشی به #خطا رفته ای.
خطا نکن. زندگی را به مادی و معنوی تقسیم نکن.
تکه پاره اش نکن.
با دست خود #تضاد ایجاد نکن.
زندگی را به #تمامیت زندگی کن و بدنبال تعریفش نباش.
تعریف کردن چیزی، #محدود کردن آن است.
زندگی را محدود نکن، زندگی کن.
آن یک #کل مقدس است.
مادیت و معنویت، برداشت های ذهنی تواَند.
و جدالشان یک #جنگ زرگری است.
هیچ مادیتی نیست که خالی از معنویت باشد، همچنانکه هیچ معنویتی خالی از مصادیق مادی نیست.
واضحتر آنکه ماده خود #امری معنوی است و جز این نمی تواند باشد.
پس هر گاه توانستی در ماده، معنویت، و در معنویت، مصداق مادی اش را ببینی، تازه نگاهت درست شده است. #کل نگر شده ای.
واقع گرا گشته ای.
و آنگاه است که صورت و معنا را #تواَمان محترم داشته ای...
@kheradedaroun
طرفدار هر کدام که باشی به #خطا رفته ای.
خطا نکن. زندگی را به مادی و معنوی تقسیم نکن.
تکه پاره اش نکن.
با دست خود #تضاد ایجاد نکن.
زندگی را به #تمامیت زندگی کن و بدنبال تعریفش نباش.
تعریف کردن چیزی، #محدود کردن آن است.
زندگی را محدود نکن، زندگی کن.
آن یک #کل مقدس است.
مادیت و معنویت، برداشت های ذهنی تواَند.
و جدالشان یک #جنگ زرگری است.
هیچ مادیتی نیست که خالی از معنویت باشد، همچنانکه هیچ معنویتی خالی از مصادیق مادی نیست.
واضحتر آنکه ماده خود #امری معنوی است و جز این نمی تواند باشد.
پس هر گاه توانستی در ماده، معنویت، و در معنویت، مصداق مادی اش را ببینی، تازه نگاهت درست شده است. #کل نگر شده ای.
واقع گرا گشته ای.
و آنگاه است که صورت و معنا را #تواَمان محترم داشته ای...
@kheradedaroun
احساساتی که به #عقب رانده شدهاند، ناپدید نمیشوند.
آنها در تاریکیِ ناخودآگاه ما میمانند و بر زندگی ما، روابط ما، کار ما، شخصیت ما و آنچه که هستیم و میتوانیم باشیم اثر #میگذارند.
#احساساتِ نادیده گرفته شدهی ما، ما را تبدیل به فردی خسته، افسرده، مضطرب، وسواسی و #واکنشی می کنند و در نهایت میتوانند سلامت بدن ما را به خطر بیاندازند.
تا اینکه یک روز ما به یاد #می آوریم، همه احساسات حق دارند که در ما #وجود داشته باشند.
پس ما از #بی حس کردن آنها و از #فرار کردن دست برمیداریم و این بچه های (احساسات) بی پناه را با عشق و توجه #تغذیه می کنیم.
و حالا بالاخره آنها میتوانند احساس شوند، کاملا در خانه باشند، به رسمیت شناخته شوند و دمی #بیاسایند.
@kheradedaroun
آنها در تاریکیِ ناخودآگاه ما میمانند و بر زندگی ما، روابط ما، کار ما، شخصیت ما و آنچه که هستیم و میتوانیم باشیم اثر #میگذارند.
#احساساتِ نادیده گرفته شدهی ما، ما را تبدیل به فردی خسته، افسرده، مضطرب، وسواسی و #واکنشی می کنند و در نهایت میتوانند سلامت بدن ما را به خطر بیاندازند.
تا اینکه یک روز ما به یاد #می آوریم، همه احساسات حق دارند که در ما #وجود داشته باشند.
پس ما از #بی حس کردن آنها و از #فرار کردن دست برمیداریم و این بچه های (احساسات) بی پناه را با عشق و توجه #تغذیه می کنیم.
و حالا بالاخره آنها میتوانند احساس شوند، کاملا در خانه باشند، به رسمیت شناخته شوند و دمی #بیاسایند.
@kheradedaroun
Forwarded from عکس نگار
من بزرگترین ادیان آسمانی را #مطالعه کردهام
تمام آنچه را که خدایان و آموزگاران عرفانی گفته اند #انجام داده ام
من پسر خوبی بودم ولی به #آرامش نرسیدم، خانه را نیافتم...
فقط افکار دست دوم از آدم های دست دوم
به نام #عرفان و معنویت، به دام انکار افتادم.
#خشم را انکار کردم و نامش را آرامش گذاشتم.
شرم را #انکار کردم و قدرت نامیدمش.
تمایل جنسی را انکار کردم و خلوص نامیدمش.
من انسانیتم را انکار کردم و نامش را گذاشتم بیداری معنوی؛
#تمایلاتم را انکار کردم و خود را روشن ضمیر نامیدم.
اکنون، خانه ام را در "سادگی" یافته ام.
من فروتن شده ام. هیچ چیز #نمیدانم.
من یک ابر میبینم و اشکها روی گونه ام سرازیر #میشود
و دیدن چهره یک دوست قدیمی، با بی نقص بودنش مرا #شوکه می کند.
یا یک تیر چراغ برق در یک پیاده روی بعد از ظهر، با آن #درخشش بی نظیرش به من سر خم می کند.
همه چیز مرا به سمت #خدا میکشد. نمیتوانم جلویش را بگیرم.
من به زبان انسان ها حرف #میزنم ولی کاملا انسان نیستم.
من یک گنجشکم در سپیده دم. صدایم، خانه من است.
بدن من، #معبد من است
محراب من، عزیز از دست رفته من و سوگ من است.
من آرامش را در #بطن ناآرامی یافتم.
و آسایش را در #بی قراریِ تمنایم برای زندگی یافتم.
دوست من، اجازه میدهی لحظه ای #کنارت بنشینم؟
آنچه را که در #قلبت میگذرد با من در میان میگذاری؟ ( من به اندازه تو گم شده ام)
آیا اشکها و #لرزش هایت را به من میدهی؟
میشود تا وقتی بند میایند در آغوش #بگیرمت؟
تو هم مرا در آغوش #میگیری؟
میشود تا آخر، مراقب هم #باشیم؟
خدایا
من دین #حقیقی را یافته ام
سادگی، انسانیت، مهربانی.
@kheradedaroun
تمام آنچه را که خدایان و آموزگاران عرفانی گفته اند #انجام داده ام
من پسر خوبی بودم ولی به #آرامش نرسیدم، خانه را نیافتم...
فقط افکار دست دوم از آدم های دست دوم
به نام #عرفان و معنویت، به دام انکار افتادم.
#خشم را انکار کردم و نامش را آرامش گذاشتم.
شرم را #انکار کردم و قدرت نامیدمش.
تمایل جنسی را انکار کردم و خلوص نامیدمش.
من انسانیتم را انکار کردم و نامش را گذاشتم بیداری معنوی؛
#تمایلاتم را انکار کردم و خود را روشن ضمیر نامیدم.
اکنون، خانه ام را در "سادگی" یافته ام.
من فروتن شده ام. هیچ چیز #نمیدانم.
من یک ابر میبینم و اشکها روی گونه ام سرازیر #میشود
و دیدن چهره یک دوست قدیمی، با بی نقص بودنش مرا #شوکه می کند.
یا یک تیر چراغ برق در یک پیاده روی بعد از ظهر، با آن #درخشش بی نظیرش به من سر خم می کند.
همه چیز مرا به سمت #خدا میکشد. نمیتوانم جلویش را بگیرم.
من به زبان انسان ها حرف #میزنم ولی کاملا انسان نیستم.
من یک گنجشکم در سپیده دم. صدایم، خانه من است.
بدن من، #معبد من است
محراب من، عزیز از دست رفته من و سوگ من است.
من آرامش را در #بطن ناآرامی یافتم.
و آسایش را در #بی قراریِ تمنایم برای زندگی یافتم.
دوست من، اجازه میدهی لحظه ای #کنارت بنشینم؟
آنچه را که در #قلبت میگذرد با من در میان میگذاری؟ ( من به اندازه تو گم شده ام)
آیا اشکها و #لرزش هایت را به من میدهی؟
میشود تا وقتی بند میایند در آغوش #بگیرمت؟
تو هم مرا در آغوش #میگیری؟
میشود تا آخر، مراقب هم #باشیم؟
خدایا
من دین #حقیقی را یافته ام
سادگی، انسانیت، مهربانی.
@kheradedaroun