خردِ درون
14.5K subscribers
1.34K photos
1.08K videos
293 files
394 links
با ارتقا فرکانس وجودی ،جنبه های متعالی رویدادها را رویت می

کنیم.
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ در واقع ما هرگز،هرگز به آن لحظه ی #تحمل ناپذیر که ذهن از آن بسیار #هراسان است، نخواهیم رسید.
فقط #ترس از یک لحظه ی تحمل ناپذیر وجود دارد خودِ آن لحظه هرگز #نمی آید.
شمابه عنوان فضای #باز هرگز نمی‌توانید یک شخص بیچاره و #منکوب باشید ؛ زیرا آنچه شمایید ،ظرفیت #خالصی است حتی برای #شدید ترین احساسِ در هم شکستگی.

مرگ تجربه ای نیست که شماداشته باشید. موج هرگز نمی‌تواند غیبت خودش را تجربه کند.
نهایتاًهیچ چیزی برای ترسیدن وجود #ندارد حتی اگر ترسی بسیار شدید در حال پدیدار شدن باشد.

فقط وقتی این لحظه رابالحظه ی بعد،بالحظه ای در آینده مقایسه می کنید ،رنج #شروع می شود.

آنچه که منم ،آرامشی در مرکز #طوفان است.
من در جنگ با طوفان نیستم.
من فضای بازی هستم که در آن طوفان #مجاز به آمدن و رفتن است.
من از طوفان #نمی‌ترسم نه به این خاطر که من قوی و شجاع هستم،
بلکه:
به این خاطر که من طوفان را به عنوان خودم #میبینم.
در #عمیق ترین سطح، آن نمیتواند مرا تهدید کند.
بنابراین اگر می‌آید، بگذار بیاید.

وقتی در درد آرام باشیم به جای اینکه خودمان را در مقابل آن مقاوم کنیم،وقتی #عمیق ترین پذیرش را در #وسط درد بیابیم به جای اینکه درد را به صورت #دشمن ببینیم در می یابیم که #شفا_یافتن همیشه بسیار #نزدیک است.

آنچه که ماییم ،#فضایی است در وسط آشفتگی، اقیانوسی آرام در وسط یک طوفان غرّان که پیشاپیش ، #کل است و همواره #شفا یافته است.
@kheradedaroun
اگر از #ناامیدی فرار کنی، از #خود زندگی فرار کرده ای.
ناامیدی ذهن را #نرم و قلب را #گشاده می کند، اگر تو #بگذاری...
خیلی #دردناک است وقتی امید و رویاها و انتظارات ما در هم #میشکند.
اما به سمت آن درد روی برگردان.
به جای #بی حس کردن درد و یا دویدن به سمت یک #رویای دیگر، آن درد را #احساس کن .

اعتیاد به #تجربه_بعدی را کنار بگذار.
به احساس #آشفتگی در ناحیه #شکمت توجه کن و نسبت به آن #کنجکاو باش.
به احساس #انقباض در قلبت،
به #بغض در گلویت،
به #سنگینی در سرت،
به آنچه که #زندگی است،
به آنچه که برای جلب توجه تو #فریاد می زند #توجه کن.

به سمت این لحظه سوزاننده #برگرد!
در میان این #ناآرامی نفس بکش!
برای یک #آینده_درخشان خودت را #ترک نکن.

بگذار ذهن در هم شکند ولی فکر نکن که این در هم شکستن #واقعیت دارد.
ناامیدی تو را به خودت #نزدیک تر می کند.
تو را به تنفست، به وزن بدنت بر روی زمین، به صداهای یک بعداز ظهر و به آواز یک شب نزدیک می کند.

دوست من، تو در افکارت #گم شده ای.
حالا به #قلبت بازگرد.
در میان این لحظه #نرم شو.
به خانه #بازگرد.
بگذار انتظاراتت #ذوب شوند، در سکوت، در یک #شروع_تازه.

@kheradedaroun
رام داس به عنوان یک معلم معنوی بیان می کند؛

(( اگر فکر می کنید روشن‌ضمیر هستید بروید و یک هفته با خانواده تان بگذرانید))

کسانی که به شما #نزدیک هستند کسانی که با آنها یک تاریخ طولانی و پیچیده را #گذرانده اید به ناچار همه آن موج های تجربه ای را که به طور کامل در تجربه کنونی تان پذیرفته نشده اند در شما بالا می آید.
با درک وبینش باید به این حقیقت رسید که دیگری وجود ندارد همه اویند.

همه مفاهیم در آتش زندگی واقعی در کوره صمیمیت #می سوزند شما با تشخیص کسی که واقعا هستید، آزادید که کسی را که در مقابل شماست بدون هیچ #ترسی و بدون هیچ #دفاعی دوست داشته باشید. دیده می‌شود که #عشق در #ذاتش به راستی بدون قید و شرط است..

@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
#اندوه، اندوهِ تو را #شفا میدهد
تو را از #هویت گرفتن با "کسی که اندهگین است" شفا می دهد
یا از "کسی که میخواهد از غم #رها باشد".
تو را به زندگی #نزدیک می کند. تو را با "اآنچه که هست" #هم راستا می کند.
قلب #شکسته ات را به سوی #عشق گشاده می کند

#خشم، خشمِ تو را #شفا میدهد
خشم در آن مرکز #سوزانش، به تو نشان می دهد که هیچ "فرد خشمگین"ی وجود #ندارد. تنها یک #نیرو است؛ زندگی. انرژیِ خالصی که ما آن را "خشم" می نامیم و از آن #ناآگاهانه فرار می کنیم. خشم به تو ارزش عمیقت را #یادآوری میکند. کمکت می کند تا صدای #ناب خود را بشنوی.

#ترس، ترسِ تو را #شفا می دهد.
تو را از داستانِ "من میترسم" #آزاد می کند. ترس یک انفجار #زندگی است. یک نگهبانِ عالی است که به درستی شناخته #نشده است. ترس، هیجانِ حرکت به سمت #ناشناخته را می شناسد.

#شرم، شرم تو را #شفا می دهد.
زمانی که شرم به #سراغمان می آید، دلیلی برای شرمگین بودن وجود #ندارد. شرم فقط میخواهد با یک #عشق بدون شرط، در آن حضور گرمی که تو هستی، در برگرفته شود. و در آنجا، به آرامی به سمت #منبع خود باز می گردد. فقط سعی می کند تا تو را #محافظت کند.

به سادگی، از این باور که باید #احساسات خود را شفا دهید، #شفا یابید!!
تمام احساسات در #بطن خود، بی تقصیرند. آنها با یک درس، با یک #هدیه به سراغمان می آیند. اگر فقط اجازه دهیم در ما #جاری شوند...

@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
آنکه تو را آنقدر #می‌خنداند تا دل درد بگیری معلم #معنوی توست...!
آنکه اشک را به چشمانت می آورد و تو را وا‌میدارد تا #رازهایت را گریه کنی آموزگار توست
آنکه تو را به #چالش میکشد،
دردهایت را #بالا می آورد،
تو را وادار میکند با #عمیق ترین ترسها و نیازهایت روبه رو شوی،
کمکت میکند تا حقیقت رو بگویی #معلم توست،

هر نَفَست،
هر #تپش قلبت آموزگار توست،
هر صدایی...
آن نسیم صبحگاهی که صورتت را #نوازش میکند مرشد توست...

ماشینی که روشن #نمیشود!
فرصتی که را دست #میرود،
عهدی که #شکسته میشود،
شیشه ای که #میشکند،
همه اینها #آموزگاران تواند،

آنکه #عاشقش هستی،
انکه تو را #خشمگین میکند،
آنکه تو را #خسته میکند،
آنهایی که #نمیخواهی به یاد بیاوری،
همه آنها هم #معلمان تو هستند.

تمام این زندگی،
بسیار #زودگذر،
بسیار #حاضر،
غنی از برکت،
آموزگار توست.

تو میتوانی در آشرام هند به دنبال #معلم خود بگردی
ولی آشرام حقیقی درست #همانجایی است که اکنون #ایستاده‌ای،


تو میتوانی برای یافتن قدرت خود به غاری در بلندترین کوه ها بروی
اما دوست من
اگر به عمق حضور خویش نگاه کنی #میبینی که تو پیشاپیش همانجا هستی...

#حضور از نفَس بعدیِ تو به تو #نزدیک تر است...

قلمرو پادشاهی تو در سرتاسر این زمین گسترده است و در انتظار چشمانی بیناست....

@kheradedaroun
اگر از #ناامیدی فرار کنی، از خود زندگی فرار کرده ای
ناامیدی #ذهن را نرم و قلب را گشاده می کند، اگر تو بگذاری...
خیلی دردناک است وقتی امید و رویاها و انتظارات ما در هم میشکند،
اما به سمت آن درد روی برگردان.
به جای بی حس کردن درد و یا دویدن به سمت یک رویای دیگر، آن درد را #احساس کن.

اعتیاد به “تجربه بعدی” را کنار بگذار
به احساس #آشفتگی در ناحیه شکمت توجه کن و نسبت به آن# کنجکاو باش
به احساس انقباض در قلبت
به بغض در گلویت
به سنگینی در سرت
به آنچه که زندگی است
به آنچه که برای جلب توجه تو فریاد می زند توجه کن.

به سمت این لحظه سوزاننده برگرد،
در میان این ناآرامی نفس بکش،
برای یک “آینده درخشان” خودت را ترک نکن

بگذار ذهن در هم شکند ولی فکر نکن که این در هم شکستن #واقعیت دارد
ناامیدی تو را به خودت #نزدیک تر می کند،
تو را به تنفست، به وزن بدنت بر روی زمین، به صداهای یک بعداز ظهر و به آواز یک شب #نزدیک می کند

دوست من، تو در افکارت #گم شده ای،
حالا به قلبت بازگرد.
در میان این لحظه نرم شو،
به خانه بازگرد؟
بگذار انتظاراتت #ذوب شوند، در سکوت، در یک شروع تازه.

@kheradedaroun
Forwarded from عکس نگار
دوست من،
من نمی دانم چگونه #کمکت کنم،
#نمیدانم چگونه دردت را کم کنم،
نمیدانم چگونه سردرد، ترس، اندوه و اشتیاقی را که اعماق وجودت را می‌سوزاند از میان بردارم
من هم این مهمانان را #می‌شناسم.
و هرگز راهی را #نیافتم که آن‌ها را در خودم نابود کنم!!
من هم به اندازه شما شکسته و گم‌ گشته هستم.
بله، من هم احساس تنهایی و اشتیاقی را که از آن صحبت می‌کنید می‌شناسم،
من سال‌ها از دردهایم #فرار کردم،
همه راه حل‌ها را #امتحان کردم و اعتیاد را نیز امتحان کردم
تلاش کردم تا تنهایی‌ام را با الکل، سکس و غذا از میان بردارم
سعی کردم تا با شلوغ کردن اطرافم با آدم‌ها، حواسم را #پرت کنم.
به انسان ها #عادت کردم اما همچنان تنهایی مرا تسخیر می‌کرد.
تلاش کردم تا با مذهب، معنویت، تعصب، باور و امید واهی خودم را #هیپنوتیزم کنم،
زمان‌هایی بود که بسیار به خودکشی #نزدیک بودم
زمان.هایی که ظاهرا تنها #جواب ممکن، خودکشی بود.
تلاش کردم تا با دارو تنهایی‌ام را از #میان بردارم، نادیده‌اش بگیرم، خودم را در کار و فعالیت‌های بی فایده دفن کنم،
به خودم التماس می‌کردم: فقط #حرکت کن. نایست.
با این حال، تنهایی در نیمه شب در بر می‌زد
تنهایی‌ام را می‌دیدم که در خیال‌بافی‌های روزنه و کابوس‌های شبانه بر در می‌زد.
آن قدر #فرار کردم تا پاهایم زخمی و خونین شد،
آن قدر فرار کردم که دیگر #نمی‌توانستم فرار کنم
و سپس زندگی مرا وادار به توقف کرد.
در میان بیماری، خستگی، و هجوم درد
تنها زمانی که #توقف کردم، #شفای من آغاز شد،
من به سمت #تنهایی خود بازگشتم و اجازه دادم وجودم را #انباشته کند.
فکر کردم که #می‌میرم اما در بطن تنهایی، من فقط عشق یافتم و زندگی بیشتر و نور بیشتر
و اتصالی #عمیق تر با لطف زندگی
این تاریکیِ درون من، تنها یک کودک گم شده بود که نیاز به عشق داشت.
تنها بود و منتظر من بود،
و این یک وصال زیبا بود.
حالا من و تنهایی، با هم مانند «من یک نفر» زندگی می‌کنیم،
با هم #نفس می‌کشیم و با هم در میان علفزار راه می‌رویم،
زیر آسمان می‌نشینیم و می‌خندیم و می‌گریم.
من عشق را در #تاریکی یافته‌ام.
حالا دوست من
من در کنارت #می‌نشینم، ساکن، حاضر، اینجا
من ترست را #می‌بینم، شکستگی باشکوهت و قلب مشتاقت را می‌بینم و در برابر این هدایا، و این ابعادِ پر قدرت تو #تعظیم می‌کنم.
من به توانایی تو برای ملاقات با خودت ایمان دارم.
خودت را #ملاقات کن...
من هیچ علاقه‌ای به #اصلاح تو ندارم،
نمی دانم چگونه کمکت کنم
اما در آن نقطه‌ی #بیچارگیِ تو، شعله‌ي شفا را می‌بینم.
نه من نمی‌توانم #اصلاحت کنم،
اما می‌توانم #عاشقت باشم،
همان قدر که عاشق خودم هستم!
که بسیار #زیاد است.
@kheradedaroun