ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)
53.4K subscribers
4.22K photos
2.06K videos
38 files
6.91K links
یادداشتهای مهدی نصیری پژوهشگر دین و فعال سیاسی و مقالات و مطالب انتخابی از دیگران.
از این که فرصت گفتگو و پاسخ به پیامهایتان را ندارم پوزش می خواهم.

پیام به مهدی نصیری
@mahdinasiri238

تماس برای آگهی
@Hmostafavy

حساب جدید اینستاگرام
@mahdi.n1342
Download Telegram
⚡️فارسی ستیزی طالبان از فرهنگ و ادب افغانستان

🔹 پس از تسلط دوباره طالبان، برای نخستین بار زبان فارسی از تابلوی «قوه قضائیه» افغانستان حذف شد و پس از آن واژه های فارسی از تابلوی بیمارستان هرات و تابلوی ساختمان قدیم دانشگاه بلخ نیز حذف گردید. همچنین به تازگی زبان فارسی از تابلوهای ساختمان دادگستری ولایت‌های غور و بامیان حذف شده است.

🔸 در یک اقدام بحث برانگیز دیگر برگه های تعرفه‌‌ برق در ولایت بدخشان از فارسی به پشتو تغییر یافت. این در حالی است که ساکنان غور و بامیان و بدخشان همه فارسی زبان هستند. اخیرا نیز حذف دوباره واژه «دانشگاه» از تابلوی دانشگاه بلخ باعث واکنش‌های جدی‌ شد که سرانجام مقامات طالبان نیز واکنش نشان داد و استفاده از واژه «دانشگاه» را خلاف قانون تحصیلات عالی افغانستان اعلام کرد.

🔸در قبال این وضعیت، این سؤال مطرح است که آیا واقعا دولت طالبان سیاست فارسی‌ستیزی از ادبیات و فرهنگ افغانستان را دنبال می‌کند؟

🔹رهبران طالبان هم در حکومت قبلی خود و هم در یک سال گذشته، هیچ گونه قانون و یا فرمان رسمی و مکتوب و یا دستور غیر رسمی در خصوص چگونگی استفاده از زبان فارسی و یا حذف زبان فارسی از ادارات دولتی افغانستان صادر نکرده است. با این حال، اقدامات و رفتارهای فارسی‌ستیزانه در ادارات رسمی و دولتی حکومت طالبان هر روز بیشتر می‌شود.  این اقدامات فارسی‌ستیزانه، ریشه در عوامل زیر دارد.

1⃣ نخستین عامل، سیاست‌های عوامانه و تاریخی در قبال زبان فارسی در افغانستان است. با آنکه زبان فارسی، زبان رسمی دربار شاهان در افغانستان و منطقه بوده است ولی در آغاز قرن بیستم در افغانستان تحولات سیاسی به گونه‌‌ای پیش آمد که تعلقات قومی در سیاست افغانستان بیش از حد برجسته شد و دستگاه حکومت نادرشاهی تصمیم گرفت که به جای زبان فارسی، زبان پشتو را در ادارات دولتی جایگزین کند ولی به دلیل نهادینه شدن زبان فارسی در ادارات و نهادهای آموزشی افغانستان، این سیاست ناکام شد ولی باعث خلق یک برداشت و رویکرد غیر منطقی در میان دولتمردان و طبقه باسواد پشتو زبان گردید. آنان فکر کردند که فرهنگ و علوم کشور ایران از طریق زبان فارسی وارد افغانستان می‌شود و موجب رشد زبان فارسی و تضعیف زبان پشتو در افغانستان می‌گردد. این رویکرد همچنان ادامه یافت و در قانون اساسی سال ۱۳۴۳ افغانستان، پس از جنجال‌های بسیار سرانجام زبان فارسی را حذف کردند و به جای آن "زبان دری" در کنار زبان پشتو رسمیت یافت. این امر باعث شد که هرگونه اصطلاحات فاخر فارسی غیر ملی خوانده شود و تنها اصطلاحات رایج در گویش فارسی دری افغانستان پذیرفته شود. در لویه جرگه آخرین قانون اساسی دوره جمهوریت نیز پس از چندین روز تنش، بازهم فارسی زبان‌ها به خاطر مصالح سیاسی کوتاه آمدند و سرانجام در این قانون اساسی تصویب شد که "اصطلاحات ملی" باید در افغانستان محفوظ و غیر قابل تغییر بماند. به تفسیر مخالفان زبان فارسی، هر نوع اصطلاحاتی که در زبان فارسی در ایران استفاده شوند، کاربرد آن در ادارات رسمی، نظام آموزشی و رسانه‌های رسمی افغانستان غیر ملی به حساب می‌آید. اکنون هم، تنها استدلال مخالفان واژه "دانشگاه" این است که این واژه ایرانی است و نباید وارد ادارات و نظام آموزشی افغانستان شود.

2⃣ دومین عامل رشد اقدامات فارسی‌ستیزانه در ادارات رسمی افغانستان، سکوت رهبران ارشد طالبان در قبال این اقدامات است. بدیهی است که این سکوت سیاسی، باعث رشد رویکرد فارسی‌ستیزی تاریخی در افغانستان می‌شود.

3⃣ علاوه براین، رویه و سنت سیاسی در افغانستان همیشه این گونه بوده است که رهبری نظام و مقامات ارشد دولت در مناسبت‌های رسمی باید به دو زبان فارسی و پشتو صحبت و سخنرانی کنند. برخلاف این رویه، تمام سخنرانی‌ها و بیانیه‌های رسمی ملا هبت الله آخوندزاده رهبر طالبان، ملا محمد حسن آخوند رئیس دولت طالبان، رهبران ارشد طالبان مانند ملا برادر و سراج‌الدین حقانی در مناسبت‌های رسمی یک سال گذشته، همه فقط به زبان پشتو بوده است و این در حالی است که نزدیک به نیمی از جمعیت افغانستان را فارسی زبان‌ها تشکیل می‌دهند و برخی از رهبران ارشد حکومت طالبان نیز به فارسی مسلط هستند. به نظر می‌رسد که این رویه رهبران ارشد طالبان، نیز زمینه لازم را برای رویکرد و اقدامات فارسی‌ستیزانه در افغانستان، بیش از گذشته فراهم می‌سازد.

منبع: ترجمان افغانستان

🏷 #چالش_های_جوامع_مسلمان #زبان_فارسی #پشتو #طالبان #افغانستان
https://t.me/Muslimnair
🔰🔰🔰« مجروحین اعصاب و روان، ابژه‌ی طردشده‌ی گفتمان تقدس‌نمایی »


🔵  برمبنای یک سری رخدادها و پدیده‌های مشترک، مفاهیم و واژه‌هایی در جوامع مختلف بوجود آمده‌اند. وقتی سربازی در جنگ به اسارت گرفته می‌شود، به او #اسیر می‌گویند. یاوقتی در میدان نبرد زخمی می‌شود، به وی #مجروح جنگی گفته می‌شود.
گفتمان رسمی متولیان آن جوامع ضمن پاسداشت فداکاری این افراد، آنان را شایسته‌ی زندگی عزت‌‌مندانه با رفاه و آسایش می‌دانند. به‌ویژه که این افراد بخشی از سلامت جسم و روان خود و نیز آرامش و توانمندی اداره‌ی زیست شخصی و اجتماعی خود را در راه #وطن و آرمان‌های ملی ازدست داده‌اند.
🔷 پس‌از انقلاب سال ۱۳۵۷، واژگان و مفاهیم جدیدی خلق شدند که باوجود تلاش بر حفظ اشتراک معنایی با سایر کشورها؛ یک ویژگی متمایز از واژگان مترادف خود در جوامع دیگر دارند و این ویژگی، #تقدس‌نمایی و بار #ایدئولوژیک آن‌هاست. واژگانی که با تأکید بر هاله‌ی تقدس؛ بسیاری از شرایط عینی و مشکلات زیست شخصی و اجتماعی بازماندگان جنگ هشت ساله‌ی ایران و عراق را در استتار قرارداده و یا شناخت و تعریف ناقصی از این افراد به جامعه منتقل کرده است. این گفتمان مقدس‌سازی بازماندگان جنگ در ایران، متأثر از گفتمان ایدئولوژیک رسمی جمهوری اسلامی است که در چهاردهه‌ی گذشته درحال تغییر مستمر در چارچوب مناسبات قدرت است. گفتمانی که از #زبان به‌عنوان ابزار نوزایی مفاهیم و واژگان بهره می‌برد.
🔺یک گروه ویژه از بازماندگان جنگ، #مجروحان_اعصاب‌وروان هستند که با عناوین مقدس #جانباز و شهید زنده احاطه شده‌ و شوربختانه از تکریم واقعی در زندگی #محروم مانده‌ و درمعرض انواع آسیب‌ها قراردارند.

اما مجروح اعصاب و روان کیست؟
1️⃣گروهی که به دلیل موج انفجار، به بخشی از ساختار مغزی آن­ها آسیب وارد شده و از بیماری اعصاب و روان رنج می‌برند.
2️⃣کسانی که در دوران جنگ یا پس‌از آن به ­مرور زمان و افزایش سن، به بیماری ‏PTSD (اختلال استرس پس از حادثه) مبتلا می‌شوند، زیرا دیدن و یادآوری حوادث تلخ جنگی بر روان آن­ها تاثیر گذاشته و همچنان پس از سال‌­ها با آن دست به‌گریبان‌ هستند.
3️⃣رزمندگانی که فعالیت‌­های رزمی سخت و دشوار (مانند توپخانه یا آرپی­‌جی) داشتند و به ­دلیل صدای بلند سلاح‌های پرتابی، سیستم شنوایی و عصبی آنها دچار آسیب شده است.
4️⃣مجروحینی که قطع عضو یا دچار ضایعه‌ی نخاعی شده اند و ازبسیاری امکانات محروم و همین امر آن­‌ها را در خانه منزوی کرده و به مرور زمان برای آن­ها اختلالات روان ایجاد کرده است.
 مجروحی که دچار آسیب بدنی شده را شاید ‏بتوان به حالت عادی بازگرداند یا مداوا کرد، اما مصدوم اعصاب و روان هرگز به طور کامل مداوا نمی‌‏شود. آنها همیشه در مرز سلامتی و اختلال آن قرار دارند.
🔺بر اساس آمار سال ۱۳۹۷ بنیاد شهید، در کشور ۴۳ هزار مجروح اعصاب و روان داریم که ۷ هزار و ۲۰۰ نفر از آنان بیمار شدید روان­پزشکی هستند که به مراقبت‌­های بهداشتی ویژه نیاز دارند. اگر تعداد مجروحان اعصاب و روان شناسایی نشده و خانواده‌هایشان را نیز لحاظ کنیم، با جامعه‌ای چند ده هزار نفری مواجه‌ایم که آسیب‌­ها و معضلات خاص خود را دارند( ایرنا، ۱۴۰۱).

برخی‌از مشکلات مجروحین اعصاب و روان و خانواده‌های شان عبارتنداز:
۱- نداشتن مدارک کافی مجروحیت برای اخذ درصد جانبازی و تسهیلات از سازمان متولی
۲- نداشتن اشتغال به دلیل نوع جراحت
۳- #فقرشدید به‌دنبال نداشتن اشتغال 
۴- نداشتن تسهیلات درمانی کافی
۵- نداشتن مسکن
۶- مصرف داروهای زیاد
۷- نیاز به بستری ادواری در #آسایشگاه
۸- احتمال ابتلای همسر و فرزندان به اختلال استرس پس‌از سانحه‌ی ثانویه و اختلالات سلامت روان 
۹- افزایش سوءمصرف مواد مخدر و روانگردان، خشونت خانگی و ترک منزل
۱۰- داشتن زیست ناآرام و آشفته‌ی خانوادگی 
۱۱- مسئولیت مضاعف همسر و فرزندان
۱۲- نبود شرایط حضور این مجروحان و خانواده‌های شان در مراکز و وسایل عمومی به دلیل نوع جراحت
۱۳- نداشتن رابطه‌ی عاطفی و جنسی مجروحان با همسرانشان به دلیل نوع جراحت، مصرف داروها یا سوءمصرف مواد
۱۴- نداشتن رابطه‌ی عاطفی مناسب آنان با فرزندان، خویشاوندان و همسایگان

💢 مجروحان اعصاب و روان با زبانی مقدس‌سازی شده در طرد کامل؛ روزگار را با درد و آسیب سپری می‌کنند.
آنان به واقع
#ابژه‌های_طردشده‌ی گفتمان تقدس‌نمایی هستند که با عناوین مقدس در فرآیندی بظاهر خوشایند و محترمانه در تصادم گفتمان رسمی با لایه‌های گفتمان سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی؛ به چنبره‌ی #مکانیسم‌طرد دچار شده‌ و از یک زندگی معمولی همراه‌با عزت و رفاه و جبران آن‌چه ازکف داده‌اند، محروم گشته‌اند. 
👈پ.ن: این طردشدگی، پیامدهای آسیب‌زای گسترده‌ای برای خانواده‌های این گروه از بازماندگان جنگ و نیز جامعه دارد که در مجال دیگری بدان پرداخته می‌شود.

✍️فریبانظری
۱۵ شهریور ۱۴۰۲



https://t.me/Sociologyofsocialgroups
روز شعر و ادب پارسی

زبان فارسی

وقتی یک نفر ارمنی و یک نفر جندقی و یک نفر قشقایی و یک خوزستانی و یک خلخالی و یک آسوری و یک بختیاری و یک شاهسون و یک شیعۀ قزوینی و یک سنی کردستانی و یک زردشتی کرمانی و یک یهودی اصفهانی و یک طالش و یک ترکمن و یک بلوچ، همه‌شان به صفت ایرانی شناخته می‌شوند و هریک که می‌خواهد به خارج مملکت سفر کند تذکرۀ تابعیت ایران می‌گیرد، چه چیز است که غالب نزدیک به عموم آن‌ها در آن شریک‌اند؟ البته عموم آن‌ها در این شریک‌اند که تابع دولت ایران‌اند و در سرزمین‌ موسوم به ایران ساکن‌اند، ولی از این گذشته غالب نزدیک به عموم آن‌ها در زبان فارسی و ادبیات فارسی و تاریخ ایران شریک‌اند و سجلّ ولادت همه‌شان به زبان فارسی است؛ غالب آن‌ها اوّلین باری که در مدرسه شروع به خواندن و نوشتن می‌کنند زبان فارسی یاد می‌گیرند؛ آن کسی که در سیستان به مکتب می‌رود به مجرّدی که سواد خواندن پیدا می‌کند، می‌خواند که:
«بس مبارک بود به فرّ هما
اوّل کارها به نام خدا»

و آن کسی که در آذربایجان به مکتب می‌رود می‌خواند که:
«منّت خدای را عزّ و جلّ که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت»؛

هزار سال است که چنین بوده است و اگر اسم کتاب یا عبارت اوّلی که یاد می‌گرفتند عوض می‌شد زبان تمامی آن‌ها یکی بود.
همین‌که از مرحلۀ مقدمات می‌گذشتیم و به خواندن کتاب‌های نثر و نظم فارسی می‌پرداختیم با چه چیزهایی مواجه می‌شدیم؟ می‌دیدیم کسانی که به این زبان شعر سروده‌اند و کتاب نوشته‌اند اهل یک ولایت و ناحیۀ مخصوص نیستند؛ بلکه متعلّق به سرزمینی بوده‌اند که هزار فرسخ وسعت آن بوده است؛
«از دم سرحدّ چین تا ساحل شطّ‌العرب
از لب دریای اسود تا کنار رود گنگ»

رودکی بخارایی و شهید بلخی و معزی سمرقندی و اثیرالدین اخسیکتی و سنایی غزنوی و امیرخسرو دهلوی و فرخی سیستانی و منوچهری دامغانی و خیام نیشابوری و فردوسی طوسی و فخرالدین گرگانی و بندار رازی و کمال‌‌الدین اصفهانی و سعدی شیرازی و خواجوی کرمانی و اوحدی مراغه‌ای و خاقانی شروانی و نظامی گنجوی و شهاب‌الدین سهروردی و همام تبریزی و مجیر بیلقانی و جلال‌الدین رومی. همین قدر که بخواهی اسامی شعرا و نویسندگان فارسی‌زبان را یاد بگیری با اسم کلیۀ نواحی و مناطقی که فارسی در آن‌ها رایج و زبان رسمی بوده است آشنا می‌شوی و می‌بینی که در چه سرزمین وسیعی به این زبانی که امروز زبان من و توست تکلّم می‌کرده‌اند و چیز می‌نوشته‌اند. و به همین جهت که مدّت هزار سال زبان رسمی همۀ ما یکی بوده است، نسبت به یکدیگر مهربانی و مودّت و نزدیکی و یگانگی حس می‌کنیم.

#زبان_فارسی
#مجتبی_مینوی

#ای_زبان_پارسی
به کوشش دکتر میلاد عظیمی
تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۰ (چاپ دوم در دست انتشار)، ج ۱، ص ۱۱۱-۱۱۲
این مطلب را از کانال وزین
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار

به شما عزیزان تقدیم می‌کنیم.

به بهانه ۲۷ شهریور، روز شعر و ادب فارسی

جوش دریا
🍁 دعوت یا احضار؟

©️ از: کانال نواندیش (۱۴۰۲/۱۱/۳)

#️⃣ #زبان_و_سیاست
Forwarded from جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی (فریبا نظری)
♻️🔹♻️ « جامعه و تغییر در تعریف و تأیید گروه‌های مرجع » 


🟢 از ویژگی‌های دوره کنونی تغییر برخی از مفاهیم مهم در زندگی اجتماعی جوامع مختلف است. این تغییر ناشی از دگرگونی در هنجارهای مورد وثوق مردم صورت می‌گیرد. یکی از دلایلی که سبب این دگرگونی می‌شود، آگاهی اجتماعی جدیدی است که به دلیل ارتباطات گسترده به ویژه با کمک شبکه‌های اجتماعی؛ گروه‌های زیادی از جامعه را پیرامون رخدادها و موضوعات و مفاهیم جدید با یکدیگر، هم صدا و هم‌کنش می‌سازد.
گروه‌های مرجع یکی از مفاهیم هنجارمند هر جامعه است که به ویژه نسل جوان در چیستی و چرایی هویت خویش، رو بسوی آن دارد. این گروه‌ها در همه‌ی دوره‌ها برای یک جامعه وضعیت ثابتی ندارند و بسته به تغییر و تحولات فرهنگی، موقعیت آن‌ها نیز فراز و فرود پیدا می‌کند.

🟢 امروز ویدیویی کوتاه در شبکه‌های اجتماعی دیدم مبنی بر رویارویی منفی مردم در یک کنسرت موسیقی با یکی از مشاهیر علمی کشور و بیرون راندن وی از سالن. در حالی‌که کراوات زده بود و در کنسرت خواننده‌ی معروف پاپ ایرانی شرکت داشت.
بسیاری از منتقدین او در شبکه‌های اجتماعی و برخی افرادی که با آن‌ها صحبت کرده‌ام علت روگردانی بسیاری از ایرانیان از وی را بی‌تفاوتی نسبت به مشکلات داخل کشور به‌ویژه اعتراضات سال ۱۴۰۱ جنبش #زن‌زندگی‌آزادی و جان‌باختن و مجروحیت تعدادی از هم‌وطنان به دلیل نزدیکی به مناسبات قدرت می‌دانند. منتقدین ایشان می‌گویند او می‌توانست به‌عنوان یک شخصیت علمی شناخته شده، صدای ملت ایران در اعتراضات باشد اما نخواست و نشد.

🔹واکنش من در هنگام تماشای ویدئو علاوه‌بر احساسی ناخوشایند، دو نکته بود:
۱- تحلیل جامعه شناختی این اتفاق 
۲- مقایسه رویارویی و ابراز احساسات مردم نسبت به مشاهیر دیگر
و در این میان ناخودآگاه یاد احساسات ایرانیان نسبت به #محمدرضا_شجریان افتادم.

🔹چه اتفاقی در جامعه می‌افتد که فردی چون شجریان با پیشینه‌ی یک خانواده مذهبی که قبل از ورود به میدان موسیقی ایرانی به خواست پدر قرآن می‌خواند و یکی از ماندگارترین نواهای دینی و عرفانی او #آیات_ربنا به هنگام افطار در ماه رمضان مسلمانان نزد همگان مشهور و دلنشین و گوش‌نواز است، به‌ویژه از سال ۱۳۸۸ و #جنبش_سبز اعتراضی بخش زیادی از جامعه؛ در دل و جان گروه‌های سنی مختلف فارغ از هر باور و اعتقاد به‌عنوان گروه مرجع ماندگار می‌شود؟

🔰وقتی به کارنامه‌ی زندگی محمدرضا شجریان نگاه می‌کنیم، نه فقط در جنبش سبز که در دوره‌های مختلف او را همراه با مردم کوچه و خیابان می‌بینیم. برخی‌از این همراهی ها عبارتنداز:

همراهی با مردم در پیروزی انقلاب ۵۷ به تصور رسیدن به آزادی با ترانه‌های اعتراضی #از_خون_جوانان_وطن، #سپیده، #شب_نورد، #همراه_شو_عزیز،
مبارزه برای پیشبرد موسیقی ایرانی و ادبیات پارسی قبل و پس از انقلاب
اعتراض به محدودیت‌ها و انسداد سیاسی و فرهنگی و هنری پس از انقلاب
زندگی در ایران و لمس مشکلات و محدودیت‌ها در کنار جامعه
برگزاری کنسرت موسیقی در ایران با همه‌ی ناملایمات و محدودیت‌ها
همراهی با مردم در مصیبت‌ها و سختی‌ها چون زلزله‌ی بم 
ورود هم‌دلانه و راهگشا به مسائل اجتماعی  
مانند مکاتبه و تقاضای توقف حکم اعدام #ریحانه_جباری
ساخت و اجرای ترانه‌های اعتراضی پرمغز و فاخر در دهه‌های گذشته مانند آلبوم #بیداد، #زبان_آتش، #قاصدک
و هم صدایی و هم‌کنشی با مردم معترض در جنبش سبز هم با حضور در خیابان و هم با نغمه و آواز و هنر خود
دوری از مناسبات قدرت و رانت و امتیازات ویژه‌ی آن

💢 بنظر می‌رسد گروه‌های مرجع نزد جامعه‌ی امروز:

۱- همواره ثابت نیستند.

۲- در نسل‌های مختلف با گروه‌های مرجع گوناگون و متکثری روبرو هستیم.

۳- میان گروه‌های مختلف جامعه و گروه‌های مرجع آن، منافع مشترک ارزشی؛ نقش مهمی دارد.

۴- برای گروه‌های مختلف جامعه، مسئولیت اجتماعی گروه‌های مرجع نسبت به مردم و جامعه‌ای که خود را متعلق بدان می‌دانند؛ عامل تعیین کننده‌ای برای پذیرش آن‌ها شمرده می‌شود.

۵- جامعه کسانی را در جایگاه گروه مرجع خود می‌نشاند که دارای ارتباطات دوسویه و هم‌کنشی صمیمانه‌ و پاسخ‌گویانه با آن‌ها باشند.

۶- نزدیکی با ملت و شفاف سازی دوری از مناسبات قدرت و منافع مشترک آن‌ها از طریق رانت و امتیازات ویژه

۷- صداقت و شفافیت به‌هنگام و آشکار در هم‌کنشی با جامعه، از ویژگی‌های اصلی و مهم کسانی است که به‌ویژه نسل نوجوان و جوان آگاه امروز ایشان را مفتخر به منزلت گروه‌ مرجع می‌سازد و آنان را از گروه‌های مرجع جعلی و مردود؛ متمایز می‌دارد.

✍️ فریبا نظری
۱۴ اسفند ۱۴۰۲

 
#گروه‌های_مرجع
#محمدرضا_شجریان
#ترانه‌های_اعتراضی
#جنبش_سبز
#زن‌زندگی‌آزادی


https://t.me/Sociologyofsocialgroups
📝 📝« انحصارطلبی، نام دیگر تبعیض »


✏️ تبعیض به‌عنوان یک پدیده‌ی اجتماعی برساخته، همراه با کنش‌گری برای زدودن آن قدمتی طولانی در تاریخ دارد.
نژاد، #زبان، #جنس، ثروت، #دین و #مذهب، سلامت و #سن؛ از انواع رایج تبعیض است.
در همه‌ی این موارد، اصل اساسی تبعیض؛ قدرت و استمرار آن و کلید واژه‌ی اصلی تبعیض در انواع مختلف آن، انحصارطلبی است. این صاحبان مناسبات قدرت به‌ویژه در میدان‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند که می‌توانند با ایجاد نابرابری و محرومیت، منابع قدرت را از دسترس برخی گروه‌ها خارج کنند و آنان را به حاشیه برانند.
صاحبان قدرت، تمام تلاش خود را برای برساخت تبعیض و مشروعیت بخشی بدان از راه ایجاد یا بازتولید مداوم باورهای اجتماعی و ایدئولوژیک انجام می‌دهند و از انواع ابزارهای سنتی و مدرن فرهنگی، اقتصادی، آموزشی، دینی و مذهبی؛ در این مسیر بهره‌برداری می‌کنند.
🔵چند نکته‌ی مهم در تبعیض نهفته است:
تبعیض، ضد شایسته سالاری است.
با ستم همراه است.
حقوق بدیهی افراد را از آنان دریغ می‌کند.
با نابرابری و محرومیت همراه است.
بی‌عدالتی را تداوم می‌بخشد.
تبعیض، نابرابری و ستم و محرومیت را نهادینه و طبیعی می‌سازد و ازبین برنده‌ی یک زندگی معمولی و طبیعی است.
🔵 اعمال تبعیض اشکال مختلفی دارد:
🔹مستقیم و غیرمستقیم 
🔹قانونی
🔹کلامی
🔹محرومیت
🔹فردی و نهادی
🔹ترکیبی و مضاعف

✏️در طول بیش از چهار دهه‌ی گذشته، منازعات گروه‌های مختلف در جمهوری اسلامی برای رسیدن به انحصار در قدرت همواره وجود داشته و از همین روست که تبعیض نیز در اشکال متعدد آن با توجیهات گوناگون نسبت به قشرهای مختلف در جریان است.
#زنان یکی از بزرگترین و مهم‌ترین گروه‌های هدف این تبعیض و دورماندگی از میدان قدرت بوده و هستند. اگر چه زنان همواره در حال شکستن حصار و سقف تبعیض و نابرابری بوده‌اند اما این ربطی به سیاست‌گذاری حاکمیت ندارد.
تجربه‌ی زیسته‌ام بعنوان یک زن نشان می‌دهد دو گروه در رویکرد ضد تبعیض و برابری خواه در ایران نقش داشته و دارند:
1️⃣ اکثریت جامعه زنان در قشرهای مختلف‌ طبقاتی، شغلی، تحصیلی، سنی
2️⃣گروهی از مردان که مخالف تبعیض به هر شکل و محتوایی هستند. این مردان هم متعلق به طبقات مختلف اجتماعی‌اند و هم بخشی از پایگاه‌های سازمانی و اداری را در حوزه‌های گوناگون دراختیار دارند و در مسیر کنش‌گری ضد تبعیض جامعه، همراه و یاور زنان هستند.
 
🔵اما عاملیت اصلی تبعیض جنسی بر علیه نیمی از جمعیت این کشور، کدامست؟
اندیشه‌ی سیاست‌گذاران نظام حکمرانی فارغ از تعلق حزبی و جناحی آنان با ابزار قوانین و مقررات حاکمیتی که در نهادهای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی همواره در حال بازتولید و نهادینه ساختن آن در فرهنگ عمومی جامعه است.
از اینرو غالب افراد از هر جناح که به قدرت می‌رسند با راهبردهای محوری گفتمان رسمی حاکمیت، هنوز زنان را در نقش‌های گزینشی دور از میدان قدرت و در قالب عبارات تزیینی بظاهر تمجید کننده و تحسین آمیزی چون: لطیف و پراحساس و تدبیرگر منزل و فرزند، سعی دارند زنان را در نقشی توده‌وار تبدیل به منبع بی‌خطر و خنثی و بدون قدرت نموده و انحصار قدرت را هم‌چنان در اختیار خود نگهدارند. و اگر اندک زنانی هم قرار هست به حاشیه‌هایی از میدان قدرت نزدیک شوند، با شاخص ها و معیارهای محدود کننده‌ی ایدئولوژیک حاکمان تعیین خواهند شد. و البته زنانی از این میان که این شاخص‌ها را برنتابند و گفتمان تبعیض آمیز رسمی را دور بزنند و درصدد رفع آن برآیند؛ خیلی زود از همان حاشیه نیز اخراج خواهند شد.
نگاهی به وضعیت ایران در طی سال‌های گذشته؛ بخوبی گویای اراده و خواست ملی جامعه برای بیان مطالبات، تغییرات تدریجی وتحولات عمیق در رفع تبعیض و نابرابری حوزه‌های دینی و مذهبی، جنسی، قومی و طبقاتی است. 
و در این میان همراهی جامعه در تقویت عزم زنان برای رفع تبعیض، چشم‌گیر بوده و مانعی بزرگ در مسیر گفتمان نابرابری خواه حاکمیت و جناح‌های سیاسی انحصارطلب است.
از دوران مشروطیت بدین سو، کنش‌گری ضد تبعیض زنان و مردان ایرانی هرچند در کمیت اندک بوده اما نتایج کیفی و سترگی داشته چون:
- حق آموزش
- حق رأی
- حق اشتغال در حوزه‌های مختلف هنری، ورزشی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی
- حق پوشش اختیاری در دوران پهلوی اول و دوم و ادامه‌ی تلاش برای عملی سازی و حفظ آن پس از انقلاب سال ۵۷ تا کنون

✏️واقعیت تاریک اما امیدبخش این سرزمین اینست که نه جامعه، بلکه این گفتمان ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است که هم‌چنان پس از پنج دهه، آمادگی روانی زعامت، رهبری، و مدیریت زنان را ندارد اما آن‌را به جامعه نسبت می‌دهد تا کماکان قدرت را در انحصار طبقه‌ای از مردان هم‌ گفتمان با خود در راستای عادی سازی و مشروعیت بخشی تبعیض گسترده‌، حفظ کند‌.

✍️ فریبا نظری
۲۵مرداد۱۴۰۳



#انحصارطلبی
#تبعیض
#قدرت


https://t.me/Sociologyofsocialgroups