📎✳️▶️ @drshhs
سخنرانی در حوزه علمیه با عنوان:
پژوهش مداری در حوزه مطالعات دینی
#سید_حسین_حسینی #پژوهش #حوزه #روش_تحقیق #پژوهشگر #آموزش #مساله #موضوع #نیازهای_جامعه #نقد
سخنرانی در حوزه علمیه با عنوان:
پژوهش مداری در حوزه مطالعات دینی
#سید_حسین_حسینی #پژوهش #حوزه #روش_تحقیق #پژوهشگر #آموزش #مساله #موضوع #نیازهای_جامعه #نقد
سیدحسینحسینی؛فلسفه/روش/نقدپژوهی
امکانسنجی تمدن سازی اسلامی (17) مقدماتی برای ساختن یک تمدن؛ توجه به نظریهپردازی جمعی ضروری است👇🏻 http://ana.ir/news/351295 @FekroFarhang
سیدحسینحسینی؛فلسفه/روش/نقدپژوهی
📚📕 @drshhs اهمیت مطالعات روش شناسی نشست علمی... #سید_حسین_حسینی
https://t.me/drshhs/266
اهمیت مطالعات روش شناسی
دیروز در نشستی با عنوان نقد کتاب "صلحی که همه صلح ها را بر باد داد"، شرکت داشتم؛
دوستانی به طرح مباحثی در معرفی کتاب پرداختند و من در پایان، چند نکتۀ خیلی کوتاه ( به قصد تأثیر؛ اگر مؤثر افتاده باشد!) طرح کردم:
1 – رشتۀ من علوم سیاسی نیست، گرچه در مقطع کارشناسی در دانشگاه، علوم سیاسی خوانده ام و اتفاقاً دوره های ما از جملۀ دوره هایی بود که بیشترین حجم تعداد واحدهای درسی را گذراندیم یعنی به اندازۀ کل تعداد واحدهای کارشناسی و ارشد و دکتری امروز! اشاره کردم که رشتۀ تخصصی ام، فلسفه و کلام، و در حوزۀ پژوهشی¬ مطالعات روش شناسی و علم دینی کار می-کنم.
2 – از لابلای مباحث دنبال این بودم که پاسخی برای این پرسش پیدا کنم که این کتاب و کتبی از این دست، برای امروز ما چه دارد؟ و به بیانی، آیا از این نوع مطالعات میتوان به تحلیل جدیدی از نسبت تمدن اسلامی با تمدن غربی و یا نسبت ایران با غرب کنونی دست یافت؟
3 – پاسخ این سؤال را در میانۀ صحبتهای دوستان یافتم که فرمودند: این نوع کتب به ما این امکان را میدهد که مسایل سیاسی خود را در آینۀ تاریخ جستجو کنیم.
4 – سخنی قابل توجه است اما کلامی کلّی و شعاری است که پاسخی به پرسش ما نمیدهد، چرا که اصولاً چنین چیزی غیر ممکن است؛ به دلیل آنکه نگاه ما به تاریخ، هیچ وقت خالی از پیشفرضهای ذهنیمان نیست.
آیا مقصود این است که تاریخ را، سیاسی ببینیم؟ و یا سیاست را، تاریخی بنگریم؟!
در احتمال اوّل؛ از زاویۀ نظریه های سیاسی، به تحلیل تاریخ مینشینیم.
و در احتمال دوّم؛ از زاویۀ نظریه های تاریخی، مسایل سیاسی را دنبال میکنیم.
هر یک از این دو احتمال، نتیجه ای خاص خود را به دنبال دارد و مسیر سخن کلّی فوق را کاملاً دگرگون میکند.
نگاه سیاسی به تاریخ، به معنای دل در گرو نظریه های سیاسی معاصر داشتن و سپس، تحلیل تاریخ و حوادث تاریخی با الزامات و مقتضیات روششناسی متناسب با آنها، که گاه به دیدگاههای سکولار نیز ختم میشود. در این فرض، ضروری است هر آینه، برای مشکلات و چالشهای مبانی معرفتشناختی این نوع نظریه ها، اندیشه کرد.
نگاه تاریخی به سیاست نیز میتواند به معنای؛ از زاویۀ نظریه های تاریخی و در منظر فلسفۀ تاریخی، به تحلیل مسایل سیاسی مبادرت ورزیدن باشد؛ یعنی گونه ای فلسفیدن تاریخی با موضوع سیاست. در این فرض هم، تحلیلهای پوزیتیویستی فلسفۀ تاریخی معاصر و یا فلسفۀ تاریخ ماتریالیسم دیالکتیکی بسیار چشمگیر خواهد بود. گاه نیز گروهی که میل به مطالعات دینی دارند، به عموماتی از مبانی دینی اکتفا کرده و نهایتاً سر از تحجرگرایی تاریخی در می آورند.
5 – بنابراین اگر این پرسش بدرستی طرح شود، نشان از اهمیت مطالعات روش شناختی در تحلیل مسایل سیاسی و تاریخی دارد. یعنی ضروری است بجای تاریخ نگاری صرف، به روش و مدل های تاریخی روی آوریم و بر تقدّم اصول و قواعد روش شناختی(1)، بر روش شناسی(2)، و بر روش(3)، و بر تحلیل مسایل(4)، تاکیدی دوچندان داشته باشیم.
6 – این امر بخصوص در زمان ما که زمانۀ بازیهای تحلیلی است، بسیار پر اهمیت میباشد. چه بسا حوادث بسیاری که پیش روی ما رخ میدهند و در واقع یک حادثه اند، اما به واسطۀ این دست رویکردهای متفاوت، به تحلیل های متناقض و متضادی روی می آورند.
لطفا فیه تأملٌ...
#سید_حسین_حسینی #انسانشناسی
#روش_شناسی #فلسفیدن #کتاب #نقد #سیاسی #تاریخ #پرسش #تامل #نظریه #فلسفه_تاریخ #پوزیتیویست #ماتریالیسم #غرب #دیالکتیک #تمدن_اسلامی #کلام #مدل
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
اهمیت مطالعات روش شناسی
دیروز در نشستی با عنوان نقد کتاب "صلحی که همه صلح ها را بر باد داد"، شرکت داشتم؛
دوستانی به طرح مباحثی در معرفی کتاب پرداختند و من در پایان، چند نکتۀ خیلی کوتاه ( به قصد تأثیر؛ اگر مؤثر افتاده باشد!) طرح کردم:
1 – رشتۀ من علوم سیاسی نیست، گرچه در مقطع کارشناسی در دانشگاه، علوم سیاسی خوانده ام و اتفاقاً دوره های ما از جملۀ دوره هایی بود که بیشترین حجم تعداد واحدهای درسی را گذراندیم یعنی به اندازۀ کل تعداد واحدهای کارشناسی و ارشد و دکتری امروز! اشاره کردم که رشتۀ تخصصی ام، فلسفه و کلام، و در حوزۀ پژوهشی¬ مطالعات روش شناسی و علم دینی کار می-کنم.
2 – از لابلای مباحث دنبال این بودم که پاسخی برای این پرسش پیدا کنم که این کتاب و کتبی از این دست، برای امروز ما چه دارد؟ و به بیانی، آیا از این نوع مطالعات میتوان به تحلیل جدیدی از نسبت تمدن اسلامی با تمدن غربی و یا نسبت ایران با غرب کنونی دست یافت؟
3 – پاسخ این سؤال را در میانۀ صحبتهای دوستان یافتم که فرمودند: این نوع کتب به ما این امکان را میدهد که مسایل سیاسی خود را در آینۀ تاریخ جستجو کنیم.
4 – سخنی قابل توجه است اما کلامی کلّی و شعاری است که پاسخی به پرسش ما نمیدهد، چرا که اصولاً چنین چیزی غیر ممکن است؛ به دلیل آنکه نگاه ما به تاریخ، هیچ وقت خالی از پیشفرضهای ذهنیمان نیست.
آیا مقصود این است که تاریخ را، سیاسی ببینیم؟ و یا سیاست را، تاریخی بنگریم؟!
در احتمال اوّل؛ از زاویۀ نظریه های سیاسی، به تحلیل تاریخ مینشینیم.
و در احتمال دوّم؛ از زاویۀ نظریه های تاریخی، مسایل سیاسی را دنبال میکنیم.
هر یک از این دو احتمال، نتیجه ای خاص خود را به دنبال دارد و مسیر سخن کلّی فوق را کاملاً دگرگون میکند.
نگاه سیاسی به تاریخ، به معنای دل در گرو نظریه های سیاسی معاصر داشتن و سپس، تحلیل تاریخ و حوادث تاریخی با الزامات و مقتضیات روششناسی متناسب با آنها، که گاه به دیدگاههای سکولار نیز ختم میشود. در این فرض، ضروری است هر آینه، برای مشکلات و چالشهای مبانی معرفتشناختی این نوع نظریه ها، اندیشه کرد.
نگاه تاریخی به سیاست نیز میتواند به معنای؛ از زاویۀ نظریه های تاریخی و در منظر فلسفۀ تاریخی، به تحلیل مسایل سیاسی مبادرت ورزیدن باشد؛ یعنی گونه ای فلسفیدن تاریخی با موضوع سیاست. در این فرض هم، تحلیلهای پوزیتیویستی فلسفۀ تاریخی معاصر و یا فلسفۀ تاریخ ماتریالیسم دیالکتیکی بسیار چشمگیر خواهد بود. گاه نیز گروهی که میل به مطالعات دینی دارند، به عموماتی از مبانی دینی اکتفا کرده و نهایتاً سر از تحجرگرایی تاریخی در می آورند.
5 – بنابراین اگر این پرسش بدرستی طرح شود، نشان از اهمیت مطالعات روش شناختی در تحلیل مسایل سیاسی و تاریخی دارد. یعنی ضروری است بجای تاریخ نگاری صرف، به روش و مدل های تاریخی روی آوریم و بر تقدّم اصول و قواعد روش شناختی(1)، بر روش شناسی(2)، و بر روش(3)، و بر تحلیل مسایل(4)، تاکیدی دوچندان داشته باشیم.
6 – این امر بخصوص در زمان ما که زمانۀ بازیهای تحلیلی است، بسیار پر اهمیت میباشد. چه بسا حوادث بسیاری که پیش روی ما رخ میدهند و در واقع یک حادثه اند، اما به واسطۀ این دست رویکردهای متفاوت، به تحلیل های متناقض و متضادی روی می آورند.
لطفا فیه تأملٌ...
#سید_حسین_حسینی #انسانشناسی
#روش_شناسی #فلسفیدن #کتاب #نقد #سیاسی #تاریخ #پرسش #تامل #نظریه #فلسفه_تاریخ #پوزیتیویست #ماتریالیسم #غرب #دیالکتیک #تمدن_اسلامی #کلام #مدل
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
سیدحسینحسینی؛فلسفه/روش/نقدپژوهی
روش تحلیل مولفههای مفهومی تمدن نویسنده: #سید_حسین_حسینی #مجله علمی #پژوهشی #حکمت معاصر، دوره 5، تابستان 1393، شماره 2 #چکیده_مقاله ویژگی میان رشتهای بودن #مطالعات «تمدن پژوهی»، دایره نگاه به مسایل این حوزه را از حصر در یک یا چند دسته تخصصی خاص بیرون…
@drshhs
اقتضائات مطالعات #تمدن_پژوهی
در اسفند ماه 1396 در #جلسه دفاع دکتری با عنوان بنیانهای #ارزشی #تمدن_اسلامی و نسبت آن با #تمدن_نوین_اسلامی به عنوان داور شرکت داشتم. نویسندۀ تحقیق در چندین جای کار خود از #مقالۀ #روش_تحلیل_مولفه_های_مفهومی_تمدن و مقالۀ مرحوم #ابوی با عنوان مفهوم فلسفی ارزش و #ارزش_شناسی در مجلۀ #نامۀ_فرهنگ استفاده کرده بود.
در جلسه نکاتی را یادآوری شدم:
1 – هر تحقیقی در مورد تمدن اسلامی و تمدن نوین اسلامی، بایستی از جهت مفهومی مرزهای این دو واژه را بصورت شفاف روشن سازد.
2 – در خصوص #تعریف مفهوم تمدن، استفاده از #مدل نقطه #اشتراک گیری مناسب نیست. دربارۀ این مدل و کاستیهای آن در مقالۀ تحلیل مفهوم #دین در نشریۀ علمی پژوهشی جستارهای #فلسفه_دین، آورده ام؛ هنگامی که مفاد تعاریف مختلف، با یکدیگر در تضاد و گاه #تناقض اند، نمیتوان برای ارائۀ یک تعریف، به #اشتراکات تعاریف غیرقابل جمع با هم اقدام کرد چرا که مولفه های این چنین تعاریفی، با یکدیگر یکسان و همراه نیستند که بتوان آنها را به سادگی کنار هم قرار داد.
3 – وقتی سخن از بنیانهای ارزشی است، بایستی دقیقاً مشخص کرد مفهوم #ارزش در برابر چیست؟، از این گذشته، اطلاق بنیانهای ارزشی به اصولی مانند #توحید و #ایمان و #تقوا نارساست چرا که این موارد از #اصول کلی و بنیانهای اسلامی محسوب میشوند به نحوی که همۀ بنیانها را دربرمیگیرند.
4 – در مباحث این چنینی که درصدد #ترکیب و تلفیق موضوع ارزش با #مطالعات تمدن پژوهی هستیم، بایستی مسألۀ تحقیق را به نحوی دقیق شکل داد تا مشخص شود آیا پژوهش در ذیل مطالعات تمدن پژوهی قرار دارد یا در زاویۀ مطالعات ارزش شناسی و فلسفۀ ارزشی؟؛ تا در انتخاب روش تحقیق، دچار تناقض و پَرِش روشی نشویم.
5 – وقتی سخن از "نسبت" بنیانهای ارزشی تمدن اسلامی با تمدن نوین اسلامی داریم، باید به #نسبت_سنجی طرفین نسبت و تحلیل نوع و چگونگی نسبت پرداخت و از این رو در چنین مطالعاتی، بحثهای مفهومی، مقدمه ای برای تحلیل نسبت قرار میگیرند و به تنهایی اصالت ندارند.
6 – تأکید این تحقیق بر نکته ای که درخصوص #دسته_بندی #نظریه های تمدن پژوهی در مقالۀ مولفه های مفهومی تمدن آورده ام، مهم بود و آن اینکه، #تعاریف تمدن را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
اول، تعاریف #انسان محور
دوم، تعاریف #فرهنگ محور
سوم، تعاریف #جامعه محور
و چهارم، تعاریف #تاریخ محور.
این دسته بندی نشان میدهد که چهار #مولفۀ مفهومی: انسان، جامعه، فرهنگ، و تاریخ در اکثر تعاریف تمدن نقش دارند اما مفهوم تمدن با هیچیک از این مفاهیم برابری ندارد.
7 – دربارۀ تعاریف منقول از مفهوم تمدن،در کارهای پژوهشی، باید توجه کنیم از آنجا که دامنۀ اظهار نظر در این خصوص بسیار وسیع است، تعاریفی را در دایرۀ کار #پژوهشی قرار دهیم و نقل کنیم که یا متعلّق به #شخصیتهای علمی تمدن پژوه باشد و یا تعریف منقول حاوی نکته یا توجه جدیدی به مسأله باشد که دیگران به آن نپرداختند و لذا تعاریف تکراری که فاقد #نوآوری و #کارآمدی لازم هستند، در گردونۀ کار علمی قرار نمیگیرند.
8 – بین دو بحث نظریه های تمدنی و تعاریف تمدن باید فرق گذاشت.
9 – استناد هر مطلبی به اسلام، یا باید بر اساس #اجتهاد گوینده باشد یا #مستند به قول یک #اسلام_شناس معتبر.
#دکتر_سید_حسین_حسینی
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
Drshhs44@gmail.com
http://t.me/drshhs
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
اقتضائات مطالعات #تمدن_پژوهی
در اسفند ماه 1396 در #جلسه دفاع دکتری با عنوان بنیانهای #ارزشی #تمدن_اسلامی و نسبت آن با #تمدن_نوین_اسلامی به عنوان داور شرکت داشتم. نویسندۀ تحقیق در چندین جای کار خود از #مقالۀ #روش_تحلیل_مولفه_های_مفهومی_تمدن و مقالۀ مرحوم #ابوی با عنوان مفهوم فلسفی ارزش و #ارزش_شناسی در مجلۀ #نامۀ_فرهنگ استفاده کرده بود.
در جلسه نکاتی را یادآوری شدم:
1 – هر تحقیقی در مورد تمدن اسلامی و تمدن نوین اسلامی، بایستی از جهت مفهومی مرزهای این دو واژه را بصورت شفاف روشن سازد.
2 – در خصوص #تعریف مفهوم تمدن، استفاده از #مدل نقطه #اشتراک گیری مناسب نیست. دربارۀ این مدل و کاستیهای آن در مقالۀ تحلیل مفهوم #دین در نشریۀ علمی پژوهشی جستارهای #فلسفه_دین، آورده ام؛ هنگامی که مفاد تعاریف مختلف، با یکدیگر در تضاد و گاه #تناقض اند، نمیتوان برای ارائۀ یک تعریف، به #اشتراکات تعاریف غیرقابل جمع با هم اقدام کرد چرا که مولفه های این چنین تعاریفی، با یکدیگر یکسان و همراه نیستند که بتوان آنها را به سادگی کنار هم قرار داد.
3 – وقتی سخن از بنیانهای ارزشی است، بایستی دقیقاً مشخص کرد مفهوم #ارزش در برابر چیست؟، از این گذشته، اطلاق بنیانهای ارزشی به اصولی مانند #توحید و #ایمان و #تقوا نارساست چرا که این موارد از #اصول کلی و بنیانهای اسلامی محسوب میشوند به نحوی که همۀ بنیانها را دربرمیگیرند.
4 – در مباحث این چنینی که درصدد #ترکیب و تلفیق موضوع ارزش با #مطالعات تمدن پژوهی هستیم، بایستی مسألۀ تحقیق را به نحوی دقیق شکل داد تا مشخص شود آیا پژوهش در ذیل مطالعات تمدن پژوهی قرار دارد یا در زاویۀ مطالعات ارزش شناسی و فلسفۀ ارزشی؟؛ تا در انتخاب روش تحقیق، دچار تناقض و پَرِش روشی نشویم.
5 – وقتی سخن از "نسبت" بنیانهای ارزشی تمدن اسلامی با تمدن نوین اسلامی داریم، باید به #نسبت_سنجی طرفین نسبت و تحلیل نوع و چگونگی نسبت پرداخت و از این رو در چنین مطالعاتی، بحثهای مفهومی، مقدمه ای برای تحلیل نسبت قرار میگیرند و به تنهایی اصالت ندارند.
6 – تأکید این تحقیق بر نکته ای که درخصوص #دسته_بندی #نظریه های تمدن پژوهی در مقالۀ مولفه های مفهومی تمدن آورده ام، مهم بود و آن اینکه، #تعاریف تمدن را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
اول، تعاریف #انسان محور
دوم، تعاریف #فرهنگ محور
سوم، تعاریف #جامعه محور
و چهارم، تعاریف #تاریخ محور.
این دسته بندی نشان میدهد که چهار #مولفۀ مفهومی: انسان، جامعه، فرهنگ، و تاریخ در اکثر تعاریف تمدن نقش دارند اما مفهوم تمدن با هیچیک از این مفاهیم برابری ندارد.
7 – دربارۀ تعاریف منقول از مفهوم تمدن،در کارهای پژوهشی، باید توجه کنیم از آنجا که دامنۀ اظهار نظر در این خصوص بسیار وسیع است، تعاریفی را در دایرۀ کار #پژوهشی قرار دهیم و نقل کنیم که یا متعلّق به #شخصیتهای علمی تمدن پژوه باشد و یا تعریف منقول حاوی نکته یا توجه جدیدی به مسأله باشد که دیگران به آن نپرداختند و لذا تعاریف تکراری که فاقد #نوآوری و #کارآمدی لازم هستند، در گردونۀ کار علمی قرار نمیگیرند.
8 – بین دو بحث نظریه های تمدنی و تعاریف تمدن باید فرق گذاشت.
9 – استناد هر مطلبی به اسلام، یا باید بر اساس #اجتهاد گوینده باشد یا #مستند به قول یک #اسلام_شناس معتبر.
#دکتر_سید_حسین_حسینی
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
Drshhs44@gmail.com
http://t.me/drshhs
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
سیدحسینحسینی؛فلسفه/روش/نقدپژوهی
@drshhs از نمونه مقالات #پژوهشی دهه شصت
@drshhs 🔺🔺🔺 از نمونه مقالات #پژوهشی پیرامون #روش نقد مکاتب نظری با عنوان : مبانی و روشها در تحلیل
#نظامهای اقتصادی.
#سید_حسین_حسینی
#مجله پژوهشی #علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز
دوره سوم، پائیز 1366 و بهار 1367، شماره 1 و 2 .
این مقاله با تغییراتی در مجله #معرفت نیز چاپ شد: زمستان 1376، شماره .23
در این مقاله به موضوع میزان تأثیر و نقش روش تحلیل در نقد و بررسی مکاتب نظری اقتصادی اشاره شده است. نقد از موضع جامع، حفظ محدودۀ مباحث اقتصادی، و توجه به #نگرش مبنایی؛ از جمله ویژگیهای روش تحلیل شناخته شده است.
کلید واژه: #روششناسی، #نقد ، #مکاتب_نظری، #مبانی ، #تحلیل
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
#نظامهای اقتصادی.
#سید_حسین_حسینی
#مجله پژوهشی #علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز
دوره سوم، پائیز 1366 و بهار 1367، شماره 1 و 2 .
این مقاله با تغییراتی در مجله #معرفت نیز چاپ شد: زمستان 1376، شماره .23
در این مقاله به موضوع میزان تأثیر و نقش روش تحلیل در نقد و بررسی مکاتب نظری اقتصادی اشاره شده است. نقد از موضع جامع، حفظ محدودۀ مباحث اقتصادی، و توجه به #نگرش مبنایی؛ از جمله ویژگیهای روش تحلیل شناخته شده است.
کلید واژه: #روششناسی، #نقد ، #مکاتب_نظری، #مبانی ، #تحلیل
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
📌📌@drshhs
"#نقد_روش_شناختی"
در اسفند ماه 1396 در جلسۀ #دفاع #دکتری یکی از دانشجویان #پژوهشگاه به عنوان داور دعوت داشتم؛ رسالهای در خصوص رسالۀ عملیۀ سیاسیه و نسبت آن با عرفی شدن بود.
تاکید کردم که، موضوع #رساله، جدید و از مسایل لازمی بود که کمتر به آن پرداخته شده، به ویژه از جهت ضرورت توجه #فقه به مسایل سیاسی و اجتماعی جدید جامعه که یکی از نشانههای فقه پویا، همین است. اشاره کردم اخیراً بصورت تصادفی عناوین دروس خارج فقه و اصول را که در سطح حوزههای علمیۀ کشور برگزار میشود، دنبال میکردم و از حدود 700 عنوان درس خارج، اکثراً موضوعاتی تکراری بودند، نه جدید و نه مسایل سیاسی اجتماعی مورد نیاز جامعه، به غیر از چند مورد بسیار نادر و انگشت شمار!
از جمله مسایلی که اشاره کردم؛ تطویل و خروج موضوعی، پَرِش روشی، و نقص در ترسیم #مفاهیم_بنیادی تحقیق.
با این وجود تأکید من بیشتر بر نکات #روش_شناختی و چند مسألۀ محتوایی بود؛
۱- در نتیجهگیری یک کار پژوهشی، بایستی دستاوردهای پژوهش را به صورت روشن و واضح ارائه داد؛ یعنی داوریها و قضاوتهای نهایی پیرامون مسألۀ #تحقیق و اینکه چه چیزی اثبات و یا ردّ شده است.
۲- عنوان پژوهش بایستی همراستا با هدف و مسألۀ اصلی تنظیم شود.
۳- سؤال تحقیق مبهم و کلّی نباشد.
۴- اگر موضوعی را به عنوان پیشفرض تلّقی میکنیم، در متن تحقیق نیازی به بحث و اثبات آن نیست.
۵- پیشینۀ تحقیق، پیشینۀ مرتبط با پرسش تحقیق است؛ یعنی بایستی بر محور سؤال تحقیق، به بررسی و نقد منابع مرتبط اقدام کرد تا مشخص شود دراین خصوص چه دستاوردهایی در دست داریم و به چه دستاوردهای جدیدی باید دست یافت.
۶- در خصوص #ساماندهی پژوهش و ساختار فصول آن، بهترین راه برای جلوگیری از تطویل، آن است که اگر فصل یا فصولی را حذف کنیم و سپس، خللی به کلیّت کار وارد نشود، نشان آن است که حضور چنین فصلی ضروری نیست و میتواند حذف شود.
۷- یک اصل روش تحقیقی به ما میگوید چنانچه محقّق لازم است مطالبی را به عنوان پیشینۀ ذهنیاش بداند، الزاماً ضرورتی ندارد همۀ آن اطلاعات را در گزارش کار تحقیقی خود منعکس کند.
۸- بایستی از ذکر مطالب فاقد #منبع و تکراری و نیز ارجاع به منابع غیر مستقیم، در صورتی که امکان دسترسی به منابع مستقیم وجود دارد، پرهیز کرد.
اما چند نکتۀ محتوایی:
۱- برای اثبات دلایل کُند بودن فرآیند #عرفی شدن در جوامع شیعی و ایران، محتاج دلایل محکمی هستیم.
۲- وابسته کردن علت تأخیر #سکولار شدن جامعه به تحریر چند رساله عملیه سیاسیه، محل تأمّل است؛ بویژه که در مصداق رساله عملیه بودن، سیاسیه بودن رسالهها، و تأثیرگذاری بر کلّ فرآیند جامعه نیز تردیدهایی وجود دارد.
۳- نمیتوان به سادگی حیات #سیاسی با حیات #اجتماعی جامعه را یکی دانست؛ علاوه بر اینکه دایرۀ حیات سیاسی و اجتماعی جامعه بسیار وسیع و فراخ است و اگر سخن از نسبت رسالههای عملیه سیاسیه با فرآیند عرفی شدن در حیات سیاسی و اجتماعی داریم، بایستی کاملاً دایره و مصادیق چنین عرصۀ وسیعی از حیات سیاسی و اجتماعی را مشخص کنیم.
۴- این تحقیق مدعی بود کار خود را بر مبنای #نظریۀ ماهیتگرایی استوار کرده در حالی که این نظریه مستلزم نوعی دور مضمر است.
طبق این مدل، برای تبیین چیستی رسالۀ عملیۀ سیاسیه، به کتاب مرحوم نائینی مراجعه کرده تا از این کتاب به کشف ملاک بپردازد و سپس این ملاک را بر سایرین بار کند تا مصداقها را تشخیص دهد؛ در حالی که به چه دلیل مثلاً کتاب نائینی را میتوان مصداق رسالۀ عملیه سیاسیه دانست؟! در حقیقت این مدل، کار را به نوعی تناقض روشی میکشاند و به همین دلیل در ادامۀ تحقیق و در تبیین ویژگیهای رسالۀ عملیۀ سیاسیه نیز این تناقض، خود را نشان داده است.
بنظر میآید در چنین مباحثی شیوۀ منطقی آن است که نخست، تعریف خود را از مفهوم مورد نظر ارائه دهیم و سپس بر اساس آن مفهوم بنیادین، به دنبال مصادیق باشیم.
۵- دربارۀ مفهوم #دین باید دقت کرد که:
اولاً، بخش ارزشهای اخلاقی دین را از یاد نبریم. یعنی در هر تعریفی از دین، توجه داشته باشیم ادیان و بویژه اسلام، جدای از قوانین و مقررات اعتقادی و احکام اسلامی؛ دارای بخش سومی با عنوان ارزشهای اخلاقی هم هستند. تفکیک بین بینش و کُنش و ارزش یا فکر و فعل و خُلق ضروری است. در این باره #مقالۀ #تحلیل مؤلفههای مفهومی دین در نشریۀ پژوهشی #حکمت_معاصر کارگشاست.
ثانیاً، دین صرفاً مجموع اعتقاد در حقیقت انسان و جهان نیست، بلکه شامل بخش احکام و دستورات فردی و اجتماعی و نیز بخش قوانین و مقررات ارزشی نیز میشود.
ثالثاً، اعتقادات اسلامی نه تنها ریشه در قرآن، که از آبشخور سنّت و روایات معصومین(ع) نیز بهره میبرد.
رابعاً، حوزههای اثرگذاری دین شامل ابعاد فردی، اجتماعی، و سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، و نیز دنیوی و اخروی میشود.
"#نقد_روش_شناختی"
در اسفند ماه 1396 در جلسۀ #دفاع #دکتری یکی از دانشجویان #پژوهشگاه به عنوان داور دعوت داشتم؛ رسالهای در خصوص رسالۀ عملیۀ سیاسیه و نسبت آن با عرفی شدن بود.
تاکید کردم که، موضوع #رساله، جدید و از مسایل لازمی بود که کمتر به آن پرداخته شده، به ویژه از جهت ضرورت توجه #فقه به مسایل سیاسی و اجتماعی جدید جامعه که یکی از نشانههای فقه پویا، همین است. اشاره کردم اخیراً بصورت تصادفی عناوین دروس خارج فقه و اصول را که در سطح حوزههای علمیۀ کشور برگزار میشود، دنبال میکردم و از حدود 700 عنوان درس خارج، اکثراً موضوعاتی تکراری بودند، نه جدید و نه مسایل سیاسی اجتماعی مورد نیاز جامعه، به غیر از چند مورد بسیار نادر و انگشت شمار!
از جمله مسایلی که اشاره کردم؛ تطویل و خروج موضوعی، پَرِش روشی، و نقص در ترسیم #مفاهیم_بنیادی تحقیق.
با این وجود تأکید من بیشتر بر نکات #روش_شناختی و چند مسألۀ محتوایی بود؛
۱- در نتیجهگیری یک کار پژوهشی، بایستی دستاوردهای پژوهش را به صورت روشن و واضح ارائه داد؛ یعنی داوریها و قضاوتهای نهایی پیرامون مسألۀ #تحقیق و اینکه چه چیزی اثبات و یا ردّ شده است.
۲- عنوان پژوهش بایستی همراستا با هدف و مسألۀ اصلی تنظیم شود.
۳- سؤال تحقیق مبهم و کلّی نباشد.
۴- اگر موضوعی را به عنوان پیشفرض تلّقی میکنیم، در متن تحقیق نیازی به بحث و اثبات آن نیست.
۵- پیشینۀ تحقیق، پیشینۀ مرتبط با پرسش تحقیق است؛ یعنی بایستی بر محور سؤال تحقیق، به بررسی و نقد منابع مرتبط اقدام کرد تا مشخص شود دراین خصوص چه دستاوردهایی در دست داریم و به چه دستاوردهای جدیدی باید دست یافت.
۶- در خصوص #ساماندهی پژوهش و ساختار فصول آن، بهترین راه برای جلوگیری از تطویل، آن است که اگر فصل یا فصولی را حذف کنیم و سپس، خللی به کلیّت کار وارد نشود، نشان آن است که حضور چنین فصلی ضروری نیست و میتواند حذف شود.
۷- یک اصل روش تحقیقی به ما میگوید چنانچه محقّق لازم است مطالبی را به عنوان پیشینۀ ذهنیاش بداند، الزاماً ضرورتی ندارد همۀ آن اطلاعات را در گزارش کار تحقیقی خود منعکس کند.
۸- بایستی از ذکر مطالب فاقد #منبع و تکراری و نیز ارجاع به منابع غیر مستقیم، در صورتی که امکان دسترسی به منابع مستقیم وجود دارد، پرهیز کرد.
اما چند نکتۀ محتوایی:
۱- برای اثبات دلایل کُند بودن فرآیند #عرفی شدن در جوامع شیعی و ایران، محتاج دلایل محکمی هستیم.
۲- وابسته کردن علت تأخیر #سکولار شدن جامعه به تحریر چند رساله عملیه سیاسیه، محل تأمّل است؛ بویژه که در مصداق رساله عملیه بودن، سیاسیه بودن رسالهها، و تأثیرگذاری بر کلّ فرآیند جامعه نیز تردیدهایی وجود دارد.
۳- نمیتوان به سادگی حیات #سیاسی با حیات #اجتماعی جامعه را یکی دانست؛ علاوه بر اینکه دایرۀ حیات سیاسی و اجتماعی جامعه بسیار وسیع و فراخ است و اگر سخن از نسبت رسالههای عملیه سیاسیه با فرآیند عرفی شدن در حیات سیاسی و اجتماعی داریم، بایستی کاملاً دایره و مصادیق چنین عرصۀ وسیعی از حیات سیاسی و اجتماعی را مشخص کنیم.
۴- این تحقیق مدعی بود کار خود را بر مبنای #نظریۀ ماهیتگرایی استوار کرده در حالی که این نظریه مستلزم نوعی دور مضمر است.
طبق این مدل، برای تبیین چیستی رسالۀ عملیۀ سیاسیه، به کتاب مرحوم نائینی مراجعه کرده تا از این کتاب به کشف ملاک بپردازد و سپس این ملاک را بر سایرین بار کند تا مصداقها را تشخیص دهد؛ در حالی که به چه دلیل مثلاً کتاب نائینی را میتوان مصداق رسالۀ عملیه سیاسیه دانست؟! در حقیقت این مدل، کار را به نوعی تناقض روشی میکشاند و به همین دلیل در ادامۀ تحقیق و در تبیین ویژگیهای رسالۀ عملیۀ سیاسیه نیز این تناقض، خود را نشان داده است.
بنظر میآید در چنین مباحثی شیوۀ منطقی آن است که نخست، تعریف خود را از مفهوم مورد نظر ارائه دهیم و سپس بر اساس آن مفهوم بنیادین، به دنبال مصادیق باشیم.
۵- دربارۀ مفهوم #دین باید دقت کرد که:
اولاً، بخش ارزشهای اخلاقی دین را از یاد نبریم. یعنی در هر تعریفی از دین، توجه داشته باشیم ادیان و بویژه اسلام، جدای از قوانین و مقررات اعتقادی و احکام اسلامی؛ دارای بخش سومی با عنوان ارزشهای اخلاقی هم هستند. تفکیک بین بینش و کُنش و ارزش یا فکر و فعل و خُلق ضروری است. در این باره #مقالۀ #تحلیل مؤلفههای مفهومی دین در نشریۀ پژوهشی #حکمت_معاصر کارگشاست.
ثانیاً، دین صرفاً مجموع اعتقاد در حقیقت انسان و جهان نیست، بلکه شامل بخش احکام و دستورات فردی و اجتماعی و نیز بخش قوانین و مقررات ارزشی نیز میشود.
ثالثاً، اعتقادات اسلامی نه تنها ریشه در قرآن، که از آبشخور سنّت و روایات معصومین(ع) نیز بهره میبرد.
رابعاً، حوزههای اثرگذاری دین شامل ابعاد فردی، اجتماعی، و سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، و نیز دنیوی و اخروی میشود.
سیدحسینحسینی؛فلسفه/روش/نقدپژوهی
✅ @drshhs
✅✅ @drshhs
#تحول_علوم_انسانی؛ #مسألۀ_علم_دینی
در این جلسه با حضور استادان و اعضاء هیات علمی، بر محور نامۀ اخیر دکتر #داوری و نقدی که با عنوان "فلسفه را گِل آلود نکنیم..." نوشتم، نکاتی به بحث گذاشته شد:
1 – سیاسی شدن مسایل جدّی علمی، از #آسیبهای زمانۀ ماست که بایستی برای آن چاره کرد.
2 – تحریر محل نزاع در موضوع #علم دینی؛ با پاسخ به این پرسش که علم دینی، چه چیزی نیست؟
3 – طرح مسألۀ علم دینی، مربوط به دورۀ جدید تحولات #علوم_انسانی معاصر است یعنی دوره¬ای که علم، امری #اجتماعی و #کاربردی قلمداد میشود و نگاه #فرآیند محور به آن وجود دارد.
4 – از نکات مهم در بحث علم دینی، تعریف علم و نحوۀ مرزگذاری بین مفهوم #دانش و علم است.
5 – بدون مدیریت علم، رَه به جایی نخواهیم بُرد و بایستی مسیر تحول را پیدا کرد؛ تحول فکری، نقطۀ آغاز؛ و ترویج جریان فراگیر #نقد علوم معاصر، میتواند از مهمترین راهکارهای تحول فکری قلمداد شود.
6 – محل بحث در خصوص علم دینی، علوم انسانی است، اما دربارۀ چگونگی تناسب این علوم با آموزه¬های دینی، توجه به مولفه¬هایی ضروری بنظر میرسد:
یک – نگاه فرآیند محور به علم بجای نگاههای #ذات گرایانه و #آرمان گرایانه.
دو – رویکردهای غالب حداقلی و حداکثری به علم دینی، قادر به حل #پژوهشی مسأله نیستند.
سه – بایستی به مدلهایی که از تناسب روشمند (متدیک) و نظام¬مند ( سیستمی) علم با آموزه¬های دینی سخن میگویند، بها داد.
چهار – لزوم توجه به جنبه¬های اجتماعی علم یک ضرورت است.
پنج – فقدان نگاههای #روش شناختی به مسألۀ علم دینی، آسیبهایی پژوهشی چندی را بوجود آورده است.
شش – در طرح مسألۀ علم دینی ، تعیین جایگاه نقد علمی نظریه¬های علوم انسانی معاصر بسیار اهمیت دارد.
#دکتر_سید_حسین_حسینی
Drshhs44@gmail.com
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
#تحول_علوم_انسانی؛ #مسألۀ_علم_دینی
در این جلسه با حضور استادان و اعضاء هیات علمی، بر محور نامۀ اخیر دکتر #داوری و نقدی که با عنوان "فلسفه را گِل آلود نکنیم..." نوشتم، نکاتی به بحث گذاشته شد:
1 – سیاسی شدن مسایل جدّی علمی، از #آسیبهای زمانۀ ماست که بایستی برای آن چاره کرد.
2 – تحریر محل نزاع در موضوع #علم دینی؛ با پاسخ به این پرسش که علم دینی، چه چیزی نیست؟
3 – طرح مسألۀ علم دینی، مربوط به دورۀ جدید تحولات #علوم_انسانی معاصر است یعنی دوره¬ای که علم، امری #اجتماعی و #کاربردی قلمداد میشود و نگاه #فرآیند محور به آن وجود دارد.
4 – از نکات مهم در بحث علم دینی، تعریف علم و نحوۀ مرزگذاری بین مفهوم #دانش و علم است.
5 – بدون مدیریت علم، رَه به جایی نخواهیم بُرد و بایستی مسیر تحول را پیدا کرد؛ تحول فکری، نقطۀ آغاز؛ و ترویج جریان فراگیر #نقد علوم معاصر، میتواند از مهمترین راهکارهای تحول فکری قلمداد شود.
6 – محل بحث در خصوص علم دینی، علوم انسانی است، اما دربارۀ چگونگی تناسب این علوم با آموزه¬های دینی، توجه به مولفه¬هایی ضروری بنظر میرسد:
یک – نگاه فرآیند محور به علم بجای نگاههای #ذات گرایانه و #آرمان گرایانه.
دو – رویکردهای غالب حداقلی و حداکثری به علم دینی، قادر به حل #پژوهشی مسأله نیستند.
سه – بایستی به مدلهایی که از تناسب روشمند (متدیک) و نظام¬مند ( سیستمی) علم با آموزه¬های دینی سخن میگویند، بها داد.
چهار – لزوم توجه به جنبه¬های اجتماعی علم یک ضرورت است.
پنج – فقدان نگاههای #روش شناختی به مسألۀ علم دینی، آسیبهایی پژوهشی چندی را بوجود آورده است.
شش – در طرح مسألۀ علم دینی ، تعیین جایگاه نقد علمی نظریه¬های علوم انسانی معاصر بسیار اهمیت دارد.
#دکتر_سید_حسین_حسینی
Drshhs44@gmail.com
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
🔹 کانال دکتر سید حسین حسینی
استاد حوزه و دانشگاه
▫️موضوعات: #فلسفه #نقد #روش_شناسی
شامل: #کتاب #مقالات #شعر #یادداشت_علمی
📌 عضو کانال شوید: 👇🏻👇🏻
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
استاد حوزه و دانشگاه
▫️موضوعات: #فلسفه #نقد #روش_شناسی
شامل: #کتاب #مقالات #شعر #یادداشت_علمی
📌 عضو کانال شوید: 👇🏻👇🏻
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
Telegram
دکترسیدحسینحسینی
کانال رسمی دکتر سیّد حسین حسینی
This channel belongs to Dr. Sayyed Hossein Hosseini, lecturer and university professor
http://instagram.com/dr.hossein.hosseini
📌استفاده از مطالب، با ذکر منبع و آدرس کانال
ارتباط با دکتر حسینی:
@drshhs44
This channel belongs to Dr. Sayyed Hossein Hosseini, lecturer and university professor
http://instagram.com/dr.hossein.hosseini
📌استفاده از مطالب، با ذکر منبع و آدرس کانال
ارتباط با دکتر حسینی:
@drshhs44
سیدحسینحسینی؛فلسفه/روش/نقدپژوهی
@drshhs
به چند راهکار اشاره کردم؛
۱.بدون مطالعات #روش شناختی لازم نمیتوان از گونه شناسی بحث کرد.
۲.لزوم مرزبندی مفهومی در مطالعات روشی بین واژه های فرهنگ + #تمدن و رویکرد+پارادایم.
۳.رویکرد تمدنی از کدام منظر فلسفی/اجتماعی/ تاریخی به مسایل مینگرد؟
۴.مطالعه کتاب #تمدن پژوهی...
🔻🔻🔻 https://t.co/lxxUT89N6w
۱.بدون مطالعات #روش شناختی لازم نمیتوان از گونه شناسی بحث کرد.
۲.لزوم مرزبندی مفهومی در مطالعات روشی بین واژه های فرهنگ + #تمدن و رویکرد+پارادایم.
۳.رویکرد تمدنی از کدام منظر فلسفی/اجتماعی/ تاریخی به مسایل مینگرد؟
۴.مطالعه کتاب #تمدن پژوهی...
🔻🔻🔻 https://t.co/lxxUT89N6w
Twitter
HOSSEIN J. HOSSEINI
به چند راهکار اشاره کردم؛ ۱.بدون مطالعات #روش شناختی لازم نمیتوان از گونه شناسی بحث کرد. ۲.لزوم مرزبندی مفهومی در مطالعات روشی بین واژه های فرهنگ + #تمدن و رویکرد+پارادایم. ۳.رویکرد تمدنی از کدام منظر فلسفی/اجتماعی/ تاریخی به مسایل مینگرد؟ ۴.مطالعه کتاب…
Forwarded from سیدحسینحسینی؛فلسفه/روش/نقدپژوهی
@DRSHHS
کار علمی نیازمند #روش دقیق علمی است و با توصیه و سفارش انجام نمیشود. بله ممکن است #همدلی قدری در نزدیک کردن افکار یاری رسان باشد اما #شیوه های علمی با صرف قصد همدلی متحول نمیشوند.
عدهای سادهلوحانه از تغییر فقه سخن میگویند که گویا مانند تعویض روغنی است که میرویم سرکوچه و روغن ماشین را عوض میکنیم و خلاص!
تغییر و تحول در #فقه سنتی برای رسیدن به فقهی پویا امری ضروری است اما امری فردی هم نیست بلکه #تحول در دستگاه پشتیبان و نظام استنباطی باید روی دهد که کار ساده و سهلی نیست و اگر بخواهد اتفاق افتد به سدهها نیازمند است.
نظام #استنباط موجود نیز بدون
تغییر و تحول در مبانی #اصولی و کلامی و فلسفی هیچ تغییری نخواهد کرد و برونداد همین است نهایت با کمی ظاهرسازی در تغییرات صوری و فرعی یا حیل #شرعی!
هم اراده جمعی لازم است
هم #برنامه سازمانی
و هم در مسیر تحول بودن
که بحمدالله! فعلا و در شرایط کنونی جامعه ایرانی هیچیک از این سه
ضرورت بچشم نمیآید...
نقل قول سی رایت #میلز در روحیه بروکراتیک #جامعهشناسی جالب است که از زمان گالیله تا انقلاب صنعتی حدود ۲۵۰سال طول کشید تا علوم طبیعی بتواند تاثیر مهمی بر تاریخ #جهان داشته باشد. قدمت پژوهشهای اجتماعی تجربی اما سه یا چهار دهه بیش نیست...
کار علمی نیازمند #روش دقیق علمی است و با توصیه و سفارش انجام نمیشود. بله ممکن است #همدلی قدری در نزدیک کردن افکار یاری رسان باشد اما #شیوه های علمی با صرف قصد همدلی متحول نمیشوند.
عدهای سادهلوحانه از تغییر فقه سخن میگویند که گویا مانند تعویض روغنی است که میرویم سرکوچه و روغن ماشین را عوض میکنیم و خلاص!
تغییر و تحول در #فقه سنتی برای رسیدن به فقهی پویا امری ضروری است اما امری فردی هم نیست بلکه #تحول در دستگاه پشتیبان و نظام استنباطی باید روی دهد که کار ساده و سهلی نیست و اگر بخواهد اتفاق افتد به سدهها نیازمند است.
نظام #استنباط موجود نیز بدون
تغییر و تحول در مبانی #اصولی و کلامی و فلسفی هیچ تغییری نخواهد کرد و برونداد همین است نهایت با کمی ظاهرسازی در تغییرات صوری و فرعی یا حیل #شرعی!
هم اراده جمعی لازم است
هم #برنامه سازمانی
و هم در مسیر تحول بودن
که بحمدالله! فعلا و در شرایط کنونی جامعه ایرانی هیچیک از این سه
ضرورت بچشم نمیآید...
نقل قول سی رایت #میلز در روحیه بروکراتیک #جامعهشناسی جالب است که از زمان گالیله تا انقلاب صنعتی حدود ۲۵۰سال طول کشید تا علوم طبیعی بتواند تاثیر مهمی بر تاریخ #جهان داشته باشد. قدمت پژوهشهای اجتماعی تجربی اما سه یا چهار دهه بیش نیست...
@drshhs
تفاوت #روش با روش شناسی؟
🌿☘️🍀
روش یا method بعنوان یکی از عناصر اصلی دانشهای تخصصی، اسلوب خاص و ابزار حل و تحلیل یک مساله علمی است اعم از کمی یا کیفی که در محدودۀ یک دانش تخصصی بکار گرفته میشود.
روش شناسی یا methodology فراتر از محدودۀ یک دانش تخصصی و یک قدم پیشتر از روش، شامل رویکردهای حاکم و اصول و مبانی معرفتی تاثیرگذار بر روشهای #پژوهش میشوند.
موضوع روش، «مساله» است آنهم در چارچوب یک دیسیپلین خاص علمی اما موضوع روش شناسی، بحث پیرامون «روش» و فراتر از محدودۀ یک علم است.
ببینید
⬆️⬆️⬆️
تفاوت #روش با روش شناسی؟
🌿☘️🍀
روش یا method بعنوان یکی از عناصر اصلی دانشهای تخصصی، اسلوب خاص و ابزار حل و تحلیل یک مساله علمی است اعم از کمی یا کیفی که در محدودۀ یک دانش تخصصی بکار گرفته میشود.
روش شناسی یا methodology فراتر از محدودۀ یک دانش تخصصی و یک قدم پیشتر از روش، شامل رویکردهای حاکم و اصول و مبانی معرفتی تاثیرگذار بر روشهای #پژوهش میشوند.
موضوع روش، «مساله» است آنهم در چارچوب یک دیسیپلین خاص علمی اما موضوع روش شناسی، بحث پیرامون «روش» و فراتر از محدودۀ یک علم است.
ببینید
⬆️⬆️⬆️