دكتر هادى انصارى
1.34K subscribers
11K photos
2.92K videos
86 files
2.66K links
از نقطه نظرات و انتقادات شما با كمال خوشرويى استقبال مى گردد.
@drhadiansari
Download Telegram

حضرت حمزه ، مظهر رشادت وجهاد

بخش پنجم

به #شهادت رسیدن حضرت #حمزه، #اوج شادمانی و خرسندی #دشمنان اسلام بود. علت این بود که #حمزه همیشه روزگار دشمنان را سياه وتار مى نمودو آنان را به خاک ذلت می نشاند. از این رو، کینه او تا اعماق جان #مشرکان، به ویژه همسر ابوسفیان، #هند جگرخوار نفوذ کرده بود.
پس از آنکه هند #بدن حمزه را مُثله کرد، بر فراز #سنگ بلندی رفت و با صدای بلند اشعاری در بیان احساس خوشحالی خویش خواند. آن گاه لباس ها و زیورآلات خود را به #قاتل حمزه، #وحشی بخشید و به او گفت: «هرگاه به مکه برگشتم، به نزد من بیا تا هدایای دیگری به تو ببخشم».

‎پس از آنکه آتش جنگ #احد فرونشست و دو طرف به جایگاه خود برگشتند، #رسول خدا(ص) به یاران خود فرمودند: عمویم چه شده؟ بر سر او چه آمده است؟ #حارث بن صمّه را مأمور کرد تا خبری از او بیاورد.
‎حارث وقتی جنازه مثله شده حمزه را میان کشته ها یافت، نتوانست برگردد و گزارش دهد. از آن جا که بازگشت او به طول انجامید، پیامبر #امیرمؤمنان را برای آگاهی از احوال حمزه رهسپار کرد. آن حضرت هم چون دید نمی تواند احوال حمزه را برای پیامبر بیان کند برگشت و به ناچار خود پیامبر را به #قتلگاه حمزه برد.

‎رسول گرامی خداوقتی پیکر پاره پاره عمویش حمزه را دید؛ حال مبارکش به شدت منقلب شد و چون #ابر بهاری از دیدگانش #اشک بارید، آن گاه فرمود: «بزرگ تر از این مصیبت نخواهم دید و هرگز جایی بر من به سختی اینجا نگذشته است. خدا تو را رحمت کند که همواره در کارهای خیر کوشا بودی و به صله رحم علاقه داشتی... ای عموی رسول خدا، ای شیر خدا و رسول، ای نیکوکار، ای حمزه و ای مدافع و پشتیبان #رسول #خدا».
-------------
@drhadiansarii

حضرت حمزه ، مظهر رشادت وجهاد

بخش پنجم

به #شهادت رسیدن حضرت #حمزه، #اوج شادمانی و خرسندی #دشمنان اسلام بود. علت این بود که #حمزه همیشه روزگار دشمنان را سياه وتار مى نمودو آنان را به خاک ذلت می نشاند. از این رو، کینه او تا اعماق جان #مشرکان، به ویژه همسر ابوسفیان، #هند جگرخوار نفوذ کرده بود.
پس از آنکه هند #بدن حمزه را مُثله کرد، بر فراز #سنگ بلندی رفت و با صدای بلند اشعاری در بیان احساس خوشحالی خویش خواند. آن گاه لباس ها و زیورآلات خود را به #قاتل حمزه، #وحشی بخشید و به او گفت: «هرگاه به مکه برگشتم، به نزد من بیا تا هدایای دیگری به تو ببخشم».

‎پس از آنکه آتش جنگ #احد فرونشست و دو طرف به جایگاه خود برگشتند، #رسول خدا(ص) به یاران خود فرمودند: عمویم چه شده؟ بر سر او چه آمده است؟ #حارث بن صمّه را مأمور کرد تا خبری از او بیاورد.
‎حارث وقتی جنازه مثله شده حمزه را میان کشته ها یافت، نتوانست برگردد و گزارش دهد. از آن جا که بازگشت او به طول انجامید، پیامبر #امیرمؤمنان را برای آگاهی از احوال حمزه رهسپار کرد. آن حضرت هم چون دید نمی تواند احوال حمزه را برای پیامبر بیان کند برگشت و به ناچار خود پیامبر را به #قتلگاه حمزه برد.

‎رسول گرامی خداوقتی پیکر پاره پاره عمویش حمزه را دید؛ حال مبارکش به شدت منقلب شد و چون #ابر بهاری از دیدگانش #اشک بارید، آن گاه فرمود: «بزرگ تر از این مصیبت نخواهم دید و هرگز جایی بر من به سختی اینجا نگذشته است. خدا تو را رحمت کند که همواره در کارهای خیر کوشا بودی و به صله رحم علاقه داشتی... ای عموی رسول خدا، ای شیر خدا و رسول، ای نیکوکار، ای حمزه و ای مدافع و پشتیبان #رسول #خدا».
-------------
@drhadiansarii
آية الله علوى بروجردى🔹

بخش سوم
با وجود تأکید فراوانی که بر تولی و تبری در مذهب شیعه شده، وظیفه دیگری به نام #تقیه نیز بر عهده #شیعه گذاشته شده است. تقیه اهمیت در خور توجهی دارد. معنای تقیه این است که شیعه باید در حفظ اسرار بکوشد و آنچه را می‌داند و می‌فهمد در هر جایی علناً فریاد نکند.
ائمه طاهرین (علیهم‌السلام) هم بر این وظیفه مهم تأکید کرده‌اند، مگر در جایی که تقیه نتیجه‌اش پذیرفتن #ذلت باشد. داستان زندگی و شهادت صحابی بزرگوار امیرالمؤمنین جناب #حجر بن عدی، که از وفادارترین دوستان و از خالص‌ترین اصحاب است، می‌تواند چراغ فروزانی باشد برای همه کسانی که حرکت در مسیر ولایت و تشیع را برگزیده‌اند.
روزی ایشان در خدمت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بودند. حضرت فرمودند: ای حجر! بعد از من تو را وادار می‌کنند مرا سبّ کنی و به من فحش دهی. برای حفظ جانت با زبان از من تبری بجوی، اما با قلبت هرگز. دلت هیچ‌گاه از من جدا نشود. بعد حضرت چیزی می‌فرمایند که واقعاً متأثرکننده است. ایشان می‌فرمایند: من اول کسی هستم که مسلمان شده‌ام و نخستین کسی هستم که در میدان‌های جنگ داوطلبانه در قلب #کفّار و #مشرکان شمشیر می‌زدم. با قلبت از من تبری نکن. چون تبری از #علی (علیه السلام) با قلب، تبری از #پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و تبری از #دین و #اسلام است. حجر بن عدی به گریه افتاد. روزگاری گذشت و #معاویه آمد و حرکات شرم‌آوری داشت که به‌ تفصیل در تاریخ ثبت شده است. بعد از قضیه #صلح #امام حسن مجتبی (علیه السلام) با اینکه قرار شده بود اصحاب امیرالمؤمنین (علیه السلام) در امان باشند، معاویه با شدّت شروع به دستگیری آنها کرد.
حجر بن عدی را هم دستگیر و به #شام تبعید کرد. قبل از اینکه به شام برسد، به عمال خود دستور داد او را وادار کنند از #علی (علیه السلام) تبری بجوید؛ و اگر تبری کرد و #فحش داد آزادش کنند و إلّا او را بکشند.
در این آزمون الهی حجر تنها نبود. پسر جوانش نیز همراهش بود. وقتی پیغام معاویه را به او رساندند، گفت: هرگز از علی (علیه السلام) تبری نمی‌کنم حتی به #زبان. پسر هم همین را گفت. خواستند #حجر را بکشند، گفت: از شما خواهش می‌کنم قبل از مرگ، دو حاجت مرا برآورده کنید. پذیرفتند. حجر گفت: اوّل اینکه دو رکعت #نماز بخوانم. نماز قدری طولانی شد. دشمنان با طعنه گفتند: حتماً بوی #مرگ را استشمام کرده‌ای که این‌گونه نمازت را طولانی کرده‌ای؟! گفت: نه، برای اینکه شما چنین فکری نکنید، نمازم را کوتاه خواندم. اما حاجت دوم من این است که پسرم را قبل از من بکشید. دشمنان که خلاف این را انتظار داشتند با تعجب پرسیدند: چرا؟ حجر با نهایت #ایمان و #اعتقاد گفت: اولاً پسر من #میوه دل من است. عزیز من است. دلم می‌خواهد داغی هم که در زندگی می‌خواهم ببینم در راه #علی (علیه السلام) باشد و من این صدمه را در راه علی (علیه السلام) بخورم. ثانیاً فرزند من #جوان است. ممکن است طرز کشتن من جوری باشد که او را تحت تأثیر قرار دهد و بدون اینکه خودش بخواهد، ولو با زبان هم شده، از علی (علیه السلام) بیزاری بجوید. دلم نمی‌خواهد از #نسل من کسی باشد که از علی (علیه السلام) تبری کند!
اینها پرورش‌یافتگان دامن #شیعه بوده‌اند.


------------------
@drhadiansarii
#خیبر، منطقه‌ای در فاصله حدود ۱۶۰ کیلومتری #مدینه در #عربستان سعودی که امروزه مرکز آن شهر «الشُرَيْف» است. قلعه‌های خیبر در روزگار صدر اسلام محل سکونت #یهودیان بود. عهدشکنی ساکنان یهودی و همکاری آن‌ها با #مشرکان _مکه در جنگ احزاب باعث وقوع جنگ خیبر در سال هفتم هجری قمری بین س‍پاه اسلام و ساکنان خیبر شد. در این جنگ منطقه خیبر به تصرف #مسلمانان درآمد.
به گفته برخی جغرافی‌نگاران «خَیبَر» در زبان #عبرانی به معنای قلعه است و این ناحیه را به دلیل وجود چند قلعه، خیابر (خیبرها) خوانده‌اند.به روایتی دیگر، این ناحیه پس از سکونت طایفهٔ بنوخیبر بن مهلهل، از قوم #عمالقه، چنین نام گرفت.
در اين فيلم شما قلعه هاى خيبر را بصورت هوايي ملاحظه مى نماييد.

__________
@drhadiansarii