دكتر هادى انصارى
1.33K subscribers
10.1K photos
2.49K videos
64 files
2.19K links
از نقطه نظرات و انتقادات شما با كمال خوشرويى استقبال مى گردد.
@drhadiansari
Download Telegram
ابو ایوب #انصاری🔹

بخش دوم

رشادتهای اعجاب‌انگیز #ابوایوب را همه یاد کرده‌اند. در نبرد #نهروان، علی (علیه‌السلام) وی را به فرماندهی سواره نظام گماشت و پیش از شروع جنگ، او را برای احتجاج با #خوارج و نصیحت آنان فرستاد و هنگامی که از وی پرسیده شد: با این‌که از صحابه بزرگ پیامبری، چگونه در رکاب #علی (علیه‌السلام) با اهل #قبله قتال می‌کنی؟ پاسخ داد: #رسول خدا ص از ما پیمان گرفت که به همراهی #علی (علیه‌السلام) با ناکثین و قاسطین و مارقین نبرد کنیم. او همچنین در ۳۵ق همراه با گروهی در #کوفه شهادت داد که حدیث #غدیر را از پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) شنیده است.
وی پس از #نهروان از سوی حضرت علی (علیه‌السلام) به #امارت #مدینه گماشته شد، اما بعد از آن‌که #معاویه در ۴۰ق، بُسر بن ابی ارطاه را با ۰۰۰ ۳ مرد جنگی به #حجاز فرستاد، ابوایوب مدینه را‌ رها کرد و در #عراق به امام علی (علیه‌السلام) پیوست. ُسر پس از هجوم به مدینه و اشغال شهر، خانه او را به #آتش کشید.
ابوایوب را همه رجال‌شناسان اهل سنت ستوده و برخی نیز توثیق کرده‌اند، اما علمای #شیعه تنها به مدح وی اکتفا کرده و از تصریح به توثیق او خودداری نموده‌اند. حتّی ابن داوود #حلی وی را در شمار مُهملین آورده است. رجال‌شناسان شیعه در توجیه شرکت او در جنگ با مشرکان تحت فرمان معاویه و پسرش #یزید، به رغم هواداری محکم او از حق خلافت علی (علیه‌السلام) اختلاف دارند. فضل بن شاذان این عمل او را غفلت و #خطا در #اجتهاد نسبت داده و می‌افزاید هرچند او از خلیفه روزگار خود خشنود نبوده، ولی به قصد پیشبرد و تقویت #اسلام در این نبرد‌ها شرکت جسته است، شاهد این مدعا مشاجراتی است که میان او و معاویه رخ داده است، اماآیة الله العظمی #خویی ضمن رد این نظریه، احتمال می‌دهد که وی بر طبق اجازه امام #معصوم #حسن بن علی (علیه‌السلام) عمل کرده باشد.

……………………………
@drhadiansarii
#غربت امام #مجتبى ع🔹
بخش دوم

ترجمه این عمل، یعنی آنها امام حسن را #کافر تصور کرده (آن هم کافر حربی) و بعد اموالش را برای خود مباح دانسته بودند.
تا جایی که شخصی از یاران حضرت #عبای حضرت را از دوشش می کشد و آن را به غارت می برد در این هنگام برخی از یاران حضرت برای حفظ جان ایشان وارد #صحنه می شوند و ایشان را با همان حال، بدون عبا سوار بر #اسب می کنند و از منطقه آشوب دور می نمایند.
برخی از یاران حضرت که تعداد زیادی هم بودند حکم به کافر بودند ایشان داده بودند و خون ایشان را نیز مباح دانستند و گفتند که باید او را به #قتل برسانیم، پس وقتی که حضرت سوار بر اسب بود کسی به سمت ایشان نزدیک شد و لجام اسب ایشان را گرفت و با خنجری زهر آلود به سمت حضرت حمله کرد که ضربه ی او بر پای حضرت خورد و آنقدر این ضربه شدید بود که #خنجر به #استخوان رسید. او به حضرت حسن می گفت تو هم مانند پدرت کافر شده ای.
اینان یک دسته از #یاران حضرت بودند که با امام خود چنین رفتاری نمودند. اینان کسانی بودند که با #معاویه بد بودند و قصد جنگ با او را داشتند و صلح با معاویه را حرام می دانستند! جالب این است که باید سوال کرد که این حکم #حرام را شما از کجا آورده اید؟

تفاوتی که دوران ما با دوران امام حسن دارد در این است که این احمق ها امروز در #اقلیت هستند اما در دوران امام حسن مجتبی در #اکثریت بودند و همین بیانگر بخشی از غربت حسن بن علی ع است.

— — — — —
@drhadiansarii
#غربت امام #مجتبى ع🔹

بخش سوم


یاران #خود فروش

سرداران بزرگی مانند #عبیدالله بن عباس که با 8 هزار نفر به معاویه پیوست، و یا «حکم کندی» که قبل از عبیدالله فرمانده 4 هزار نفر از سپاهیان #امام بود و با دویست نفر به #معاویه پیوست در در مقابل مقداری #طلا خود را فروخت. بعد از #کندی امام مردی از قبیله بنی مراد را فرمانده لشکر کرد و از او قسم های بسیار شدید و محکمی گرفت که خیانت نکند و او هم قسم خورد اما او نیز امامش را به 500 دینار طلا فروخت.
وعده ازدواج با #دختران #معاویه آنقدر فریبنده بود که برخی از سرداران سست عنصر او، به دنبال معاویه بروند.

یاران #خائن

بخش دیگری از یاران حضرت کسانی بودند که مانند خود فروشان، حاضر به فرار و ترک لشکر امام حسن نشدند. بلکه آنان در لشکر حضرت حضور داشتند اما قائل به جنگ با معاویه نبودند. اینان محبت معاویه را بر محبت حسن بن علی ترجیح دادند و نامه ها زیادی به معاویه نوشتند که تو غصه نخور ما حسن بن علی را دست بسته اسیر خواهیم کرد و به تو تحویل خواهیم داد.
آنقدر نامه ها زیاد بود که معاویه همه آنها را جمع آوری کرد و برای #امام حسن علیه السلام فرستاد تا حضرت تن به #صلح با او بدهد.
دلیل اینکه معاویه نامه ها را برای امام حسن فرستاد این بود تا به حضرت بگوید، بدان اگر بخواهی با من وارد جنگ شوی اصلا نیازی نیست که من برای تو لشگر بکشم بلکه من به راحتی با کمک همین افراد، تو را اسیر خواهم نمود.
وجود کثیری از همین #خائنان سبب شده بود تا امام حسن وقتی که برای نماز تشریف می آوردند زیر لباسشان زره به تن نمایند.
چرا که امکان اینکه کسی از اینان در اطرف کمین کند و بخواهد حضرت را با تیر بزند زیاد بود. حتی تیری هم به سمت حضرت زدند که به زره ایشان خورد و به ایشان آسیبی نزد.
در جامعه ما وقتی که یک دانشمند هسته ای به نام شهید احمدی روشن ترور می شود چقدر مردم داغدار این جنایت می شوند و چقدر از عامل این جنایت که یک ایرانی وطن فروش بود ابراز انزجار می نمایند، حال تصور نما که بخواهند نسبت به رهبر جامعه چنین جنایتی بنمایند.
ممکن است بگویید. حلقه حفاظت از ایشان بسیار قوی است. می گویم آفرین!
ایشان جان برکفان زیادی علاوه بر حلقه حفاظتی دارند که نخواهند گذاشت یک مو از سر ایشان کم شود، اما امام حسن مجتبی علیه السلام آنقدر غریب بودند که بیشتر افراد اطراف ایشان از همین خائنان طرفداران ایشان بودند.
تا جایی که حضرت، جان بر کفی برای خود نمی بینند به همین جهت در شهر، و نه میدان رزم، برای نماز زره به تن می کردند.
این حرکت چند معنا دارد. اما تنها امامی که یارانش قصد #ترورش را داشتند و اقدام خود را عملی کردند امام حسن بود.
غربت امام حسن تا به این اندازه است که تیم حفاظت هم خائن شده اند. آنقدر اوضاع نا امن شده است که #حضرت در شهر و #مسجد، لباس #میدان رزم به تن دارند، و باد توجه داشت که این ناامنی فقط نسبت به ایشان است، نه اینکه برای دیگران هم نا امن شده است. نه. فقط برای ایشان نا امن است.
عده زیادی می خواهند ایشان را بکشند چون قصد دارد با معاویه صلح کند. و عده دیگری قصد دارند ایشان را اسیر نمایند و یا به #قتل برسانند چون می خواهند به معاویه وفاداری خود را ثابت کنند. چنانچه در نامه به معاویه گفتنه بودند به محض ورود تو در کوفه برایت تضمین می کنیم که #حسن بن علی را دست بسته به تو تحویل دهیم. و اگر امام حسن صلح نمی کرد آنان چنین کاری می کردند و حضرت عزت صلح را بر چنین ذلتی ترجیح دادند.
«چنانچه وقتی در #مدائن بر امام حسن علیه‏السلام ضربت زدند زید بن وهب جهنی به خدمت آن حضرت رفت دید امام از درد به خود می‏پیچد، گفت: ای پسر پیامبر! چه مصلحت می‏دانی؟ مردم متحیرند!. امام علیه ‏السلام در پاسخ فرمود: سوگند به خدا که می‏بینم معاویه برای من از اینان بهتر است. آنها می‏پندارند که شیعه‏ ی من هستند، در حالی که آهنگ قتل مرا کرده و اثاثیه‏ام را تاراج و مالم را غارت کردند.سوگند به خدا اگر که از معاویه تعهدی بگیرم که جانم را حفاظت کرده و خانواده‏ام را در امان دارم، بهتر از آن است که مرا کشته و خاندان و خانواده‏ام از میان بروند. سوگند به خدا اگر با معاویه جنگ می‏کردم، [همین افرادی که در لشکر من جمع شدند] گردنم را می‏گرفتند و تسلیم شده به او می‏سپرد. سوگند به خدا اگر که با او صلح کنم در حالی که عزت دارم بهتر از آن است که مرا در حالی که اسیر اویم، بکشد یا اینکه بر من منت گذاشته [و آزادم سازد] و این، تا ابد ننگی برای بنی‏هاشم باشد و معاویه و فرزندان او بر مرده و زنده‏ی ما به خاطر آزاد کردن من،منت نهند"

— — — —
@drhadiansarii
#غربت امام #مجتبى ع 🔹

بخش چهارم

دسته دیگر از یاران امام حسن دلسوزان و محبین کم #معرفت بودند
برخی از اینان که معرفت کاملی نسبت به امام حسن نداشتند همواره امام حسن را به خاطر صلح کردن مورد مذمت قرار می دادند. مانند:
#عدی بن حاتم یکی از یاران حضرت است که مانند گروه های قبلی قصد خیانت و یا قتل حضرت را نداشت. او #امام حسن را دوست می داشت اما معرفت کاملی نسبت به حضرت نداشت چنانچه به امام حسن می گوید: به خدا قسم دوست داشتم که پیش از این میمردم و همگی با تو(امام حسن) جان می‏دادیم و چنین ماجرائی را نمی‏دیدیم. امام حسن در جواب او فرمود.
ای عدی، مردم جنگ را دوست نمی‏داشتند، و من کراهت داشتم که آن را بر آنان تحمیل کنم و هم فرموده بود که من می‏خواستم جانها و خونها را از خطر برهانم... اگر یارانی یک دل و صمیم داشتم که به من کمک می‏کردند با معاویه صلح نمی‏کردم .
نمونه دیگر از یارانی که حضرت را مورد مذمت قرار داد #سلیمان بن صرد خزاعی است. او از سران #شیعه و از بزرگان و محترمان بود. او به خدمت امام آمد و عرض کرد: شگفتی ما از کار و اقدام تو تمام شدنی نیست... تو چهل هزار نفر در زیر فرمان داشتی چرا صلح کردی؟ و چرا این خواری را پذیرفتی؟
یکی دیگر از یاران حضرت #مسیب بن نخبه است. او هم از بزرگان شیعه و از خیرخواهان و نیک اندیشان بود پس از شنیدن سخنرانی معاویه که در بالای منبر، و در برابر چشمان حیرت زده مردم به صراحت گفته بود، همه قرار دادهائی که با #حسن علیه‏السلام بسته‏ام زیر این دو پای من است و غرضم حکومت بود و... به نزد امام آمد و گفت: چرا #صلح کردی؟ و چرا با معاویه نجنگیدی؟
نمونه دیگر سفیان بن ابی‏ لیلی است. #سفیان بن ابی‏ لیلی به امام زخم زبان می‏زد . بر او وارد شد و گفت السلام علیک یا مذل المؤمنین. سلام بر تو ای ذلیل کننده مومنین!! امام پرسید چه شد که درباره من اینگونه سخن می‏گوئی؟ او گفت چرا در این راه اقدام کرده و با #معاویه صلح کرده‏ای؟ امام فرمود: ما خانواده حقیم و بهنگامی که چیزی را حق تشخیص دادیم همان را مورد رعایت و عمل قرار می‏دهیم و بدان سوی می‏رویم و از آن عدول نمی‏کنیم. اما علت صلح ما این بود که شما را رفتاری نابهنجار بود. شما پدرم را کشتید به من خنجر زدید، اردوگاهم را غارت کردید. دنیای خود را پیش چشم خود قرار دادید، و به شما نمی‏توان اعتماد کرد...
#حجر بن #عدی که از بزرگان صحابه رسول اله صلی الله علیه و آله و از #مفاخر دنیای #شیعه و مردی مستجاب الدعوه بود. او هنگام صلح گستاخانه و خشمگین به حضور امام آمد . گفت که روی مؤمنان را سیاه کردی (سودت وجوه المومنین) کاش مرده بودم و این روز را نمی‏دیدم.
امام فرمود: ای حجر، چنان نیست، من کاری را انجام دادم که در آن هدفی جز ابقای شما نبود.
این ها فقط نمونه های کمی از غربت سیاسی امام حسن علیه السلام است که تا امروز ادامه دارد و بسیاری از ما گریه بر گنبد نداشتن حضرت را بر گریه غربت سیاسی او ترجیح می دهیم.
آنچه مصیبت اصلی است بی یاوری امام است که عده ای از یارانش او را کافر بدانند و به دنبال قتلش باشند عده ای دیگر دنبال اسارت و ترور او باشند و عده ای هم که او را دوست دارند همواره به او زخم زبان بزنند و او را روسیاه کننده و ذلیل مومنین بدانند.
یا مذل المومنین(ای ذلیل کننده مومنین) تبدیل به شعاری شده بود که بسیاری از یاران با وفای حضرت به ایشان گفته اند.
این #غربت امام #حسن جانسوز ترین غربت یک امام جامعه است.
درست است که امام حسین در کربلا غریب بود اما امام حسین در میان یاران خود غریب نبود، یاران امام حسین به او زخم زبان نزدند، یاران امام حسین به عمر سعد نامه ننوشتند که ما امام حسین را اسیر می کنیم و به تو تحویل می دهیم.
جانسوز ترین غربت امام حسن غربت معماری و ساخت و ساز نیست! جانسوز ترین غربت امام حسن غربت خانوادگی در برابر همسرش نیست! جانسوز ترین غربت امام حسن غربت سیاسی اوست که در تشییع جنازه او، با تیر باران جنازه اش ادامه پیدا کرد و 90 سال قبل با تخریب #بقیع، باز ما را به یاد غربت او در میان یارانش انداخت.


— — — — — —
@drhadiansarii
#بقعه وآرامگاه ابو #ایوب _انصاری 🔹🔹



اين مقبره ،روزانه ميزبان صدها بازديدكننده استو در حال حاضر نيز پس از نماز صبح، مسلمانان استانبول در مقابل پنجره اين مقبره حضور مي‌يابند.
بازسازي مقبره «ابو ايوب انصاري» كه به #فاتح مذهبي #استانبول معروف است، از مي 2011 آغاز شد.
«ابو ایوب انصاری» از اصحاب حضرت محمد (ص) بود كه وقتي پيامبر از #مکه به #مدینه هجرت کردند، شش ماه را در خانه او اقامت کردند تا اینکه مسجد الملی وخانه حضرت آماده گردید.
وي از مهم‌ترین راویان حدیث نزد اهل سنت است كه در سال 12 #بعثت در پیمان دوم #عقبه حضور یافت و با رسول خدا بیعت كرد.
«ابوایوب» در تمام غزوه‌های رسول خدا حضور داشت و در نبرد «خیبر» نگهبان #خیمه پيامبر (ص) بود.
وي از جمله صحابه بزرگ حضرت محمد (ص) بود که پس از رحلت پیامبر به دفاع از حق امامت امام علی (ع) پرداخت.
«ابو ایوب» امامت جماعت مسجد‌النبی مدینه را عهده‌دار بود و پس از قتل «عثمان»، از اولين افرادي بود که با امام علی (ع) بیعت کرد و در کنار امیرالمؤمنین (ع) در سه جنگ جمل، صفین و نهروان حضور داشت.
پس از شهادت امام #علی (ع) و در زمان حکومت #معاویه، «ابو ایوب انصاری» برای جنگ به قسطنطنیه (استانبول فعلي) رفت و هنگام محاصره شهر بیمار شد و درگذشت.
طبق وصیت او را در پای دیوار شهر قسطنطنیه به خاک سپردند و در محل دفن او مسجد بزرگی ساخته شده و مرقدش در شهر استانبول زیارتگاه #شیعه و #سني است.

…………………………
@drhadiansarii
#امامت ، هویت مذهب حقًه #تشیع 🔹🔹🔹

بخش چهارم 🔴

قول دوم این است که می گویند پیدایش تشیع به اواخر حکومت #عثمان باز می گردد. عثمان با شخصیتی به نام #عبدالله ابن سبا مواجه شد که عبدالله مورد تهمت است که می گویند #یهودی بود که مسلمان شد و برای انتقام گیری از #خیبر و جنگ هایی که مسلمین در صدر اسلام علیه یهودی ها کردند، او #مسلمان شد و بخشی از عقاید یهودیت و بخشی از عقاید اسلامی را با هم آمیخت و رهبری علی ابن ابی طالب ع را مطرح کرد تا بتوانند به اسلام ضربه بزنند. این یکی از تهمت های ناروایی است که به #شیعه می زنند.

می گویند که نظریه پرداز این قول کسی است به نام #سیف ابن عمر. او شیعه را مولود افکار عبدالله #سبا قرار می دهد و می گوید او این فرقه و مذهب را تاسیس کرده است. ما اختلافات زیادی با #سباییه داریم و هرگز آنها نمی توانند مبداء و مظهر شیعه باشند.

علامه #عسکری در رابطه با ناقل این روایت که شیعه به عبدالله سبا باز می گردد، می گوید این روایت را سیف ابن عمر نقل کرده است. او اولاً #زندیق است.
دوم اینکه در بین رجال متهم است که در جعل حدیث قهار است. لذا قابل اعتماد نیست. #طه حسین در کتاب #علی و #بنون می گوید بعد از بررسی داستان مربوط به عبدالله سبا، او فردی است خیالی. لذا موجودیت او زیر سوال است.

بنابراین نظر دوم در مورد پیدایش شیعه این بود.

اما نظریه سوم
می گوید پیدایش #تشیع اعتقادی به حادثه #فتنه _الدار برمی گردد. خلیفه سوم کشته می شود و به تحریک دو نفر از اشخاصی که اسمشان در تاریخ هست به قصد خونخواهی عثمان جنگی بزرگ در مقابل امیرالمومنین ع راه می اندازند. نوک پیکان این قضیه #طلحه و #زبیر هستند. می گویند آنهایی که در جنگ #جمل در رکاب امیرالمومنین ع بودند، شیعه علی ابن ابی طالب ع هستند. پس می گویند #شیعه در #جنگ جمل پیدا شده است.

نظریه بعدی که وجود دارد این است که می گویند پیدایش شیعیان اعتقادی به مسئله #حکمیت باز می گردد. جنگ #علی(ع) با #معاویه در جنگ #صفین است. در این #جنگ وقتی کار در حال اتمام است با دسیسه #قران به سر نیزه زدن باعث شد که یک عده که دارای یک جمود فکری بودند و الان هم عده ای از آنها هستند، اینها دست از جنگ برداشتند و امیرالمومنین ع را تهدید کردند که اگر بخواهی #جنگ را ادامه دهی خودت را می کشیم. لذا حضرت را وادار کردند که از جنگ دست بردارد.

طرفین توافق کردند که حکمیت برقرار شود. امیرالمومنین ع #مالک را می خواست نماینده خود کند، آنها امیرالمومنین ع را وادار کردند که ابوموسی #اشعری باشد. امیرالمومنین ع در چهار سال حکومت خود نیز مبسوط الید نبود و نمی توانست خیلی از کارها را انجام دهد. #شریح قاضی را که حضرت برکنار کردند، تحت فشار مجبور شدند او را بازگردانند. اتفاق حکمیت زاینده جنگ دیگری بود به نام #جنگ _نهروان.

لذا این نظریه می گوید که شیعه #اعتقادی از زمانی شکل گرفت که علی(ع) در تقابل با #نهروانیان قرار گرفت.

یکی از علائم #شیعه این است که می گویند #انگشتر در دست راست باشد. دلیل این مسئله چیست؟ دلیل همین قصه حکمیت است. چون #عمروعاص انگشتر را از دست راست گرفت و به دست چپ کرد و یکی از علامت های مومن این است که انگشتر در دست راست داشته باشد که تقابل با قضیه #حکمیت داشته باشد.

نظریه پنجم تاریخی در پیدایش تشیع است که می گویند در پی شهادت #سیدالشهدا و عدم همیاری #امت با ایشان بعد از ندامت انها، گروهی به خونخواهی سیدالشهدا ع در مقابل حکومت #شام ایستادگی کردند که #توابین و گروه دیگری به رهبری #مختار بودند. می گویند تشیع همه آنهایی بودند که در رکاب مختار به قصد خونخواهی حضرت سیدالشهدا ع با حکومت شام تقابل کردند و تمام قاتلان # کربلا را به هلاکت رساندند.

اما حرف ما چیز دیگری است که به استناد روایات وقتی آیه شریفه در سوره مبارکه شعری آیه ۲۱۴ نازل شد، «وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ» ای #پیامبر اول رسالت خود را به قوم و خویش خود ابلاغ کن. این یعنی در سال سوم #بعثت. در آن دعوت جملات زیبایی بیان می کنند که فرمودند هیچ کس به اندازه من برای خویش و قوم اش خیرخواه نبوده است. من پیامبر خدا هستم و رسالت خود را بیان کردند.

بعد فرمودند چه کسی حاضر است به من کمک کند تا بعد از من #وارث و #برادر و #وزیر و #وصی و #خلیفه من باشد؟ آنها همه بزرگان #قریش بودند و قبول نداشتند. امیرالمومنین ع بلند شدند و ایستادند. سه بار این اتفاق افتاد و آنگاه که امیرالمومنین ع برای بار سوم اعلام آمادگی کردند، پیامبر فرمود «إِنَّ هَذَا َخِی وَ َصِیی وَ َلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا» یعنی این برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید.

این روایت در سیره #ابن هشام، #تاریخ بیهقی، #تاریخ طبری و #ابن اثیر آمده است. یعنی در سال سوم #بعثت بحث تشیع مطرح بوده است.


……………………………………
@drhadian
نقش #یهودیان در #شهادت امام #علی و امام #حسن (ع)🔴🔴

امام علی (ع) را نیز یک #یهودی زاده به شهادت رسانده است. در کتاب "#منتهی الآمال"، جلد اول، صفحه 258، آمده است: «از پس او #ابن ملجم آمد و شمشیر بر فرق آن حضرت فرود آورد آن حضرت فرمود: "سوگند به خدای #کعبه که رستگار شدم." و صیحه ی شریفه اش بلند شد که #فرزند یهودیه (ابن ملجم) مرا کشت، او را مأخوذ دارید.»
درمنابع «ابن ملجم #یهودی _زاده، مسلمان می شود و از طرف مردم یمن با امام علی (ع) بیعت می کند و در جنگ #جمل و #صفین شرکت می کند و پس از حکمیت جزو #خوارج شده به ترور امام روی می آورد.»
در کتاب "منتهی الآمال"، آمده است حضرت امام #حسن (ع) با اهل #بیت خود می فرمود: «من به زهر، #شهید خواهم شد مانند رسول خدا (ص).» پرسیدند «که خواهد کرد این کار را؟» فرمود: «زن من، #جعده، دختر #اشعث بن قیس. #معاویه پنهانی زهری برای او خواهد فرستاد و امر خواهد کرد او را که آن زهر را به من بخوراند.» اشعث بن قیس شوهر خواهر #ابوبکر بود. او کسی است که سوابق تاریخی نکوهیده او در خطبه 19 نهج البلاغه ذکر شده است و امام علی (ع) او را منافق پسر کافر نامیده اند. و او نیز از یهودی زادگان قاتل است. #معاویه هم که از سردمداران #نفاق در #مدینه بود.
در منابع آمده است :
«امام مجتبی (ع) با زهر #دختر یهودی زاده ای #مسموم می شود.»



………………………………
@drhadiansarii
نقش #یهودیان در #شهادت امام #حسین (ع)🔴🔴🔴

نسبت عاملان اصلی شهادت سیدالشهدا امام حسین (ع)، با منافقان #مدینه و شیوه به قدرت رسیدنشان نیز مشخص است. امام حسین (ع) با فرمان فرزند #معاویه کسی که در تمام جنگ های مستقیم، شکست خورده بود و سرانجام با لطف و عنایت #ابابکر و #عمر به حکومت رسید در #کربلا به شهادت می رسد.
در خطبه ی 73 از کتاب شریف "نهج البلاغه" آمده است گویند #مروان بن حکم در روز جنگ #جمل اسیر شد، #حسن و #حسین (ع) نزد #امیرالمؤمنین (ع) شفاعت کردند و امام علی (ع) او را رها کرد. به او گفتند: «ای امیرالمؤمنین آیا با شما #بیعت می کند؟» فرمود: «مگر پس از کشته شدن #عثمان با من بیعت نکرد؟ مرا به بیعت او نیازی نیست! دست او #دست یهودی است، اگر با دست خود بیعت کند، در نهان بیعت را می شکند. آگاه باشید، او حکومت کوتاه مدتی خواهد داشت، مانند فرصت کوتاه سگی که با زبان بینی خود را پاک کند. او پدر قوچ های چهارگانه [#چهار فرمانروا] است و #امت اسلام از دست او و پسرانش روزگار خونینی خواهند داشت.»
دست #یهودی کنایه از عهدشکنی #مروان است، مروان هم #یهودی زاده بود، و هم یهودیان در آن روزگاران معروف به پیمان شکنی بودند. #بنی امیه برای این که فرزندان #یزید، #عبدالله و #خالد بزرگ شوند و حکومت در خاندان #ابوسفیان باقی بماند با #مروان بیعت کردند که سرانجام مروان پس از ازدواج با همسر یزید، #ام خالد و پدید آمدن اختلافات داخلی به دست او خفه شد. چهار فرزند مروان که به فرمانروایی رسیدند عبارتند از: #عبدالملک مروان که حاکم مطلق العنان امت اسلامی بود، #عبدالعزیز که حاکم #مصر شد، #بشر بن مروان که حاکم #عراق شد و #محمد بن مروان که حاکم #الجزیره شد.
در منابع آمده است :
«#مروان _یهودی به ظاهر #مسلمان شد و داماد #عثمان گردید و سپس او و چهار فرزندش تا ده ها سال بر مسلمین حکومت کردند. #یهودیان اطراف #مدینه که در #خیبر شکست سخت خوردند و در ماجرای #بنی قریظه، شدیدا تنبیه گردیدند، به ظاهر مسلمان شدند، مروان بن حکم #یهودی زاده پس از مرگ یزید حکومت را به دست گرفت و پس از او فرزندان او تا سال های سال با #قتل و #کشتار حکومت کردند.»


……………………………
@drhDiansarii
🔴 تکرار #تاریخ
معلم تاریخ ما می گفت:
که امیرالمومنین (ع) جنگ را در #صفین برده بود ...

در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و اعتدال سر دادند و اصلا یادشان رفت #معاویه همان فرزند #هند جگرخوار است !!!

#علی (ع) را به پای میز "مذاکره" کشاندند !!!

و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!!

👈هر چه علی (ع) گفت "مذاکره" خدعه #دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ...
کسی گوش نکرد !!

📌تازه حاضر نشدند #ابن عباس و حتی #مالک را که نماینده علی (ع) بود به مذاکره بفرستند !!!

👈گفتند مالک #جنگ طلب، #خشن و غیر منعطف است !!!

👈بلاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی #اشعری !!! برای مذاکره برود ...

📌علی (ع) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم...

👈آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!!

📌علی (ع) گفت: من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که ازین مذاکرات دارید نمیرسید.

👈گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!!

📌علی (ع) گفت باشد ... مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم ... که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد ...

👈مذاکره #ابوموسی و #عمر و عاص شروع شد

👈تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود !!!

علی (ع) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او #شیطان بزرگ است...

👈ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت:

شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است.

اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!!

👈روز اعلام نتیجه مذاکرات حکمیت فرا رسید

👈در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان ،
علی (ع) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند.

👈در #مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!!

👈ابوموسی خندید و بالای #منبر رفت خندید و ...

و گفت: چنانکه این #انگشتر را از دست در می آورم علی ع و معاویه را از خلافت عزل میکنم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما بالا

👈عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی ع را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !!!

ابوموسی خشکش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود کرده را تدبیر نیست ....



________
@drhadiansarii
گزیده ای از بیانات حضرت آیت‌الله #علوی _بروجردی حفظه‌ الله به مناسبت شهادت امام #سجاد صلوات ‌الله‌ و سلامه‌ علیه در پایان درس خارج فقه، سه‌شنبه 1398/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

🔸تأثیر خطبه امام سجاد صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه در شام

🔻در شهادت وجود مقدس علی‌بن‌الحسین، زین‌العابدین، صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه اقوال متعددی است که بیست‌وپنجم محرم بین بزرگان ما اشهر است و از قدیم‌الایام دروس حوزه‌های علمیه در روز بیست و پنجم به عنوان شهادت آقا زین‌العابدین تعطیل می‌شد و آقایان اعلام و طلاب به عزا می‌نشستند و لذا چند جمله به محضر آقا امام سجاد علیه السلام عرض ادب بکنیم.

🔻ما در
#کربلا و قصه عاشورا چند فصل داریم؛ #فصل اوّل مقدماتی است که شامل حرکت سیدالشهدا از مدینه به #مکه و حوادث مکه و حوادثی که در مسیر بین مکه و کربلا پیش آمده است، می‌شود و فصل دوم از نزول این موکب به کربلا آغاز و به شهادت آقا سیدالشهدا ختم می‌شود اما مطلب به شهادت وجود مقدس آقا سید الشهدا تمام نشد چون اگر عقبه‌ای و ادامه‌ای نداشت، کربلا در همان نقطه خودش دفن شده بود و شهادت آقا سیدالشهدا لوث شده بود یعنی اگر فصل‌های الحاقی بعدی نبود تمام این جانفشانی‌ها عقیم می‌ماند و فصل سوم در قصه کربلا از همان عصر عاشورا آغاز می‌شود و آنجا میدان‌دار این معرکه #زینب کبری سلام‌الله‌علیها است؛ زینب کبری وظیفه‌ای دارد و وقتی می‌خواهیم درباره او صحبت کنیم یا او را بشناسیم صحبت زن یا مرد نیست بلکه شخصیتی است که خیلی دقیق و پاکیزه حرکت و سخنش را از عصر عاشورا تا شام آغاز می‌کند؛ مجلس عبیدالله‌بن‌زیاد در کوفه و مجلس #یزید در شام و کلماتی که در این دو مجلس به کار برده است و خطبه معروف کوفه و خطبه شام را شما در نظر بگیرید که تنها جمله‌ای از زینب کبری با تمام این قضایا مساوی است؛ وقتی آن ملعون رو کرد به زینب کبری و گفت آیا دیدی خدا با برادرت چه کرد؟ جوابی که زینب کبری داد چه بود؟ «ما رایت الّا جمیلا»؛ فقط پیام عاشورا را نمی‌رساند و پیام توحید را می‌رساند لذا مقام زینب کبری بیش از این حرف‌ها است که ما درک کنیم؛ به هر حال فصل سوم از عصر عاشورا تا شام است.

🔻در شام مسئله‌ای اتفاق می‌افتد که فصل چهارم را رقم می‌زند؛ در شام در مسجد اموی و در حضور یزیدبن‌#
معاویه نمی‌خواستند بگذارند امام سجاد علیه السلام منبر برود حتی نقلی هم هست که عده‌ای از اطرافیان یزید گفتند این جوان است و مثلا بی‌حال و اسیر است و شما اینگونه تحقیرش کردید و با این وضعیت او را آوردید و در این مجلس نشاندید مگر چه می‌خواهد بگوید؟ چه دارد که بگوید؟ چون دیدند آقا امام سجاد علیه السلام اصرار برای رفتن به منبر دارد و یزید مخالفت می‌کند، سوال می‌کردند و می‌گفتند چرا نمی‌گذاری منبر برود؟ و این جمله از یزید است که شما اینها را نمی‌شناسید اگر این شخص بالای منبر رفت پایین نمی‌آید مگر به فضیحت آل ابی‌سفیان لذا خود یزید هم می‌فهمید که منبر امام سجاد علیه السلام چه تأثیری خواهد داشت و این منبر امام سجاد علیه السلام فصل چهارم از قصه کربلا است و هر کدام از این فصل‌ها را ما باید تحقیق و بررسی کنیم و آثارش را بسنجیم.


___________
@drhadiansarii