❇️ #کرونا ظرفیت #اعتراض دارد
🗓 دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی دربارهی رفتار اجتماعی مردم در بحران مدیریت کرونا در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۹، شمارهی ۱۳۹۶
👈 نمایش گزارش:
🔍 بخشهایی از سخنان من:
… ما عمدتاً سه نوع مواجهه با ویروس کرونا و #کووید۱۹ داریم، یکی از سوی قشرهای تقریباً متوسط و مرفه است که در خانه نشستهاند و بیشتر رعایت میکنند، به دلیل اینکه طبقهی مرفه چندان مشکلات مالی ندارد و طبقهی متوسط هم سعی میکند با موضوع، استدلالی برخورد کند، دستهی دوم کسانی هستند که متعلق به طبقهی آسیبپذیر هستند، مانند دستفروشها، #زنان سرپرست خانواده، بیکاران و غیره، یعنی کسانی که به «#روزمرگی» فکر میکنند نه به آینده، آنها در قید زنده ماندن در «امروز» هستند. آن آیندهای که در قشر مرفه وجود دارد در این گروه وجود ندارد و آنها برای امروز میخواهند زنده بمانند.
زنده ماندن با زندگی کردن فرق میکند؛ حالا یک گروه سومی هم هستند که «باری به هر جهت» رفتار میکنند. عدهای از گروه اول وقتی میبینند عدهای از گروه دوم به خیابان آمدهاند و قرنطینه را شکستهاند، آنها هم بهصورت تقلیدی، که جزئی از فرهنگ ما است، مانند آنها رفتار میکنند. یعنی هیجانی و تقلیدی رفتار میکنند، اگر کسی ماسک زد، اینها هم میزنند یا برعکس. رفتارهایی از روی تقلید و هیجانِ فاقد استدلال دارند، عقلشان به چشمشان است و رفتاری تودهای و هیجانی دارند …
… آدمها دارند آهسته آهسته در خیابانها رفت و آمد میکنند، آنها بیشتر متعلق به گروه دوم (طبقهی آسیبپذیر) و گروه سوم (باری به هر جهت) هستند. گروه اول (طبقه مرفه و متوسط) همچنان به رعایت کردن قرنطینه علاقهمند است، چیزی که برای یک جامعه در شرایط بحرانی مانند شیوع ویروس کرونا بحران ایجاد میکند، همین گروه دوم است. گروه دوم کسانی هستند که مجبورند از خانه بیرون بیایند. ببینید اینجا «#واکنش» وجود دارد، نه «#کنش»، در «کنش» عنصر اراده، آگاهی و اختیار وجود دارد، اما در «واکنش» اختیاری نیست، طرف مجبور است از خانه خارج شود. او میداند که ممکن است کرونا بگیرد. امروزه در نظام ارتباطی، دسترسی به تلویزیونِ داخلی و خارجی راحت است، بنابراین همهچیز را میداند، مسئله #سیاسی نیست که مثلا تلویزیون داخلی نشان ندهد اما بیبیسی بگوید، چون همهجا دارند در مورد #بیماری حرف میزنند، بنابراین فرد خطر بیماری را میداند، اما آمدنش به خیابان برای این است که مجبور است، نوعی واکنش است، انتخاب نمیکند، از سر اجبار برای زنده ماندن به خیابان میآید …
… در شرایطی که گروههایی میخواهند زنده بمانند و خطر همه چیز را پذیرفتهاند، دولتها نقش برجستهای بازی میکنند. اینکه به این آدمها احساس امنیت بدهند، و این اجبار را تاحدودی تبدیل به اختیار کنند؛ مانند: کمکهای معیشتی یا بخشودگی مالیاتی و اجارهها که این آدم احساس بکند اگر امروز از خانه بیرون نیامد، دیگر فردا با بحران جدی به لحاظ معیشتی روبهرو نمیشود.
برخی دولتهای دیگر به کمک قشرهای آسیبپذیر آمدند، اما دولت در ایران نمیتواند این کار را بکند و آقای روحانی درست میگوید که نمیتوانیم کشور را تعطیل کنیم، چون گروه دوم از سر تأمین نشدن معیشت دست به #اعتراض میزنند. اما اشتباه حاکمیت و دولت این است که تصور میکند اگر این آزادسازی هم بشود، آن اعتراض اتفاق نخواهد افتاد …
…ما اقتصاد شکنندهای داریم، چون تکمحصولی است، و اینکه دنیا آیا در این شرایط اجازه نفس کشیدن به دولت میدهد؟ تا امروز که نداده، و در یک وضعیت باخت ـ باخت هستیم، حالا اگر به تعبیر آقای روحانی قرنطینه را رها کنیم و مردم را برای کسب و کار به خیابانها بفرستیم، آیا اعتراضی شکل نمیگیرد؟ من میگویم مجدد اعتراض شکل میگیرد، چرا که با آمدن مردم به خیابانها ویروس کرونا مجدد قد علم میکند، و تلفات میگیرد، در ادامه، دولت مورد ارزیابی مجدد قرار میگیرد و سبب اعتراض مردم میشود …
… عدم تعامل حاکمیت در ایران با سیاست جهانی، بر این آتش میدمد. حدود پنج ماه قبل در مناظرهای که با آقای عطریانفر داشتم گفتم، #عدم_شرکت مردم در #انتخابات دوم اسفند یک اعتراض نرم خواهد بود که سه ماه پس از آن شاهدش بودیم. در همان مناظره هم گفتم که بر اساس روند کنونی در بهار ۹۹ اعتراضات جدی و بسا دامنگستر شود. من آن روز نمیدانستم کرونا قرار است شیوع یابد، اما هر جرقهای میتواند در نقش یک بزنگاه تاریخی، حادثهساز شود. پس کرونا هم از ظرفیت اعتراضآفرینی #مردم برخوردار است …
⚠️ بازپخش پستها با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی دربارهی رفتار اجتماعی مردم در بحران مدیریت کرونا در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۹، شمارهی ۱۳۹۶
👈 نمایش گزارش:
🔍 بخشهایی از سخنان من:
… ما عمدتاً سه نوع مواجهه با ویروس کرونا و #کووید۱۹ داریم، یکی از سوی قشرهای تقریباً متوسط و مرفه است که در خانه نشستهاند و بیشتر رعایت میکنند، به دلیل اینکه طبقهی مرفه چندان مشکلات مالی ندارد و طبقهی متوسط هم سعی میکند با موضوع، استدلالی برخورد کند، دستهی دوم کسانی هستند که متعلق به طبقهی آسیبپذیر هستند، مانند دستفروشها، #زنان سرپرست خانواده، بیکاران و غیره، یعنی کسانی که به «#روزمرگی» فکر میکنند نه به آینده، آنها در قید زنده ماندن در «امروز» هستند. آن آیندهای که در قشر مرفه وجود دارد در این گروه وجود ندارد و آنها برای امروز میخواهند زنده بمانند.
زنده ماندن با زندگی کردن فرق میکند؛ حالا یک گروه سومی هم هستند که «باری به هر جهت» رفتار میکنند. عدهای از گروه اول وقتی میبینند عدهای از گروه دوم به خیابان آمدهاند و قرنطینه را شکستهاند، آنها هم بهصورت تقلیدی، که جزئی از فرهنگ ما است، مانند آنها رفتار میکنند. یعنی هیجانی و تقلیدی رفتار میکنند، اگر کسی ماسک زد، اینها هم میزنند یا برعکس. رفتارهایی از روی تقلید و هیجانِ فاقد استدلال دارند، عقلشان به چشمشان است و رفتاری تودهای و هیجانی دارند …
… آدمها دارند آهسته آهسته در خیابانها رفت و آمد میکنند، آنها بیشتر متعلق به گروه دوم (طبقهی آسیبپذیر) و گروه سوم (باری به هر جهت) هستند. گروه اول (طبقه مرفه و متوسط) همچنان به رعایت کردن قرنطینه علاقهمند است، چیزی که برای یک جامعه در شرایط بحرانی مانند شیوع ویروس کرونا بحران ایجاد میکند، همین گروه دوم است. گروه دوم کسانی هستند که مجبورند از خانه بیرون بیایند. ببینید اینجا «#واکنش» وجود دارد، نه «#کنش»، در «کنش» عنصر اراده، آگاهی و اختیار وجود دارد، اما در «واکنش» اختیاری نیست، طرف مجبور است از خانه خارج شود. او میداند که ممکن است کرونا بگیرد. امروزه در نظام ارتباطی، دسترسی به تلویزیونِ داخلی و خارجی راحت است، بنابراین همهچیز را میداند، مسئله #سیاسی نیست که مثلا تلویزیون داخلی نشان ندهد اما بیبیسی بگوید، چون همهجا دارند در مورد #بیماری حرف میزنند، بنابراین فرد خطر بیماری را میداند، اما آمدنش به خیابان برای این است که مجبور است، نوعی واکنش است، انتخاب نمیکند، از سر اجبار برای زنده ماندن به خیابان میآید …
… در شرایطی که گروههایی میخواهند زنده بمانند و خطر همه چیز را پذیرفتهاند، دولتها نقش برجستهای بازی میکنند. اینکه به این آدمها احساس امنیت بدهند، و این اجبار را تاحدودی تبدیل به اختیار کنند؛ مانند: کمکهای معیشتی یا بخشودگی مالیاتی و اجارهها که این آدم احساس بکند اگر امروز از خانه بیرون نیامد، دیگر فردا با بحران جدی به لحاظ معیشتی روبهرو نمیشود.
برخی دولتهای دیگر به کمک قشرهای آسیبپذیر آمدند، اما دولت در ایران نمیتواند این کار را بکند و آقای روحانی درست میگوید که نمیتوانیم کشور را تعطیل کنیم، چون گروه دوم از سر تأمین نشدن معیشت دست به #اعتراض میزنند. اما اشتباه حاکمیت و دولت این است که تصور میکند اگر این آزادسازی هم بشود، آن اعتراض اتفاق نخواهد افتاد …
…ما اقتصاد شکنندهای داریم، چون تکمحصولی است، و اینکه دنیا آیا در این شرایط اجازه نفس کشیدن به دولت میدهد؟ تا امروز که نداده، و در یک وضعیت باخت ـ باخت هستیم، حالا اگر به تعبیر آقای روحانی قرنطینه را رها کنیم و مردم را برای کسب و کار به خیابانها بفرستیم، آیا اعتراضی شکل نمیگیرد؟ من میگویم مجدد اعتراض شکل میگیرد، چرا که با آمدن مردم به خیابانها ویروس کرونا مجدد قد علم میکند، و تلفات میگیرد، در ادامه، دولت مورد ارزیابی مجدد قرار میگیرد و سبب اعتراض مردم میشود …
… عدم تعامل حاکمیت در ایران با سیاست جهانی، بر این آتش میدمد. حدود پنج ماه قبل در مناظرهای که با آقای عطریانفر داشتم گفتم، #عدم_شرکت مردم در #انتخابات دوم اسفند یک اعتراض نرم خواهد بود که سه ماه پس از آن شاهدش بودیم. در همان مناظره هم گفتم که بر اساس روند کنونی در بهار ۹۹ اعتراضات جدی و بسا دامنگستر شود. من آن روز نمیدانستم کرونا قرار است شیوع یابد، اما هر جرقهای میتواند در نقش یک بزنگاه تاریخی، حادثهساز شود. پس کرونا هم از ظرفیت اعتراضآفرینی #مردم برخوردار است …
⚠️ بازپخش پستها با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
📺 بورس اقتصادی یا «فریب توده»!
🗓 سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹
📡 گفتوگوی تلویزیون تعاملی تیوا با #احمد_بخارایی دربارهی فراخوانی مردم به سرمایهگذاری در بورس | پخششده در برنامهی بورس پلاس، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۹
پخش گفتوگو: ویدئو | صوت | بایگانی تلویزیون تیوا (از دقیقهی ۹۰)
بخشی از پاسخهای احمد بخارایی به پرسشها:
… #بورس در ایران از سوی صاحبان #ثروت و #قدرت بدون توجه به #منافع_جمعی و بدون توجه به لزوم کاهش فاصلهی بحرانآفرین طبقاتی، طراحی و اجرا شده است …
… #ریسک یا مخاطره، یک «کنش عقلانی معطوف به هدف» است اما آنچه در بورس ایرانی اتفاق افتاده یک «#خطر» یا danger است. «مخاطره» به دنیای مدرن اما «خطر» به دنیای ماقبل مدرن تعلق دارد …
… فراز و فرودهای بورس در ۲ سال و ۱۰ ماه اخیر، یعنی از ابتدای سال ۹۷ تاکنون عجیب است. فقط در دو سال ۹۷ و ۹۸ ارزش شاخص بورس ۵ برابر شد و در سال ۹۸ اگر کسی یک ریال سرمایهگذاری میکرد سه ریال در پایان سال برداشت میکرد. این فرازها پس از مرداد ۹۹ با فرود مواجه شد و شاخص کل بورس که در مرداد ماه حدود دو میلیون و صد واحد بود اینک در پایان دی ۹۹ حدود ۱۱۵۰۰۰۰ واحد شده است؛ یعنی حدود ۴۷ درصد کاهش! این فرازها و فرودها عقلانی نیست و در هیچ اقتصادی اتفاق نمیافتد الا در اقتصادهای بیمار …
… در این فراز و فرودهای بورسی مفهوم «مخاطره» نزد #سهامداران، بیمعنا است و فقط «خطر» برای آنها است یعنی در مرز پنجاه ـ پنجاه قرارگرفتن مانند #شرطبندی و #قماربازی. گویی همهچیز یک «حادثه» و accident است و «فرصت» از معنا تهی شده است …
… جنس بورس در ایران همانند جنس خرید و فروش #ارز و #سکه است که آدمها اول صبح از خواب بیدار میشوند تا شاید «شانس» بیاورند و قیمتها بالا رفتهباشد و آنگاه «خوشحال» میشوند و اگر چنین نشود «بدحال» میشوند. این حالات خوشایند و ناخوشایند فردی و جمعی که لحظهای و مبتنی بر شانس و بخت و اقبال و #قمار است بدترین حالت برای یک #جامعه است …
… حدود ۱۰ روز قبل از فرود و نزول قیمتهای بورس در مرداد ۹۹ #رئیسجمهور این مملکت آقای #حسن_روحانی در نطق عام میگوید: «مطمئنترین مکان #سرمایهگذاری، بورس است»! چند روز بعد بورس فروکش میکند و اینک #اعتراضات جریان دارد و خواهد داشت. آن سخن آقای# روحانی دو حالت داشت: اول اینکه این شخص میدانست که چه میگوید و خبر دار بود که چه کاهش قیمتی در راه است. دوم اینکه نمیدانست چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر میدانست و گفت که نامش «فریب» است و اگر نمیدانست پس وای به حال مردمی که چنین دولتی دارند. البته دولتها در ایران تحت یک #حاکمیت برتر و تحت فرمان از بالا هستند و تفاوت زیادی باهم ندارند …
… بورس به «#دلار» پیوند خورده است و با کاهش قیمت دلار کاهش مییابد. بورس یک #امر_سیاسی است …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹
📡 گفتوگوی تلویزیون تعاملی تیوا با #احمد_بخارایی دربارهی فراخوانی مردم به سرمایهگذاری در بورس | پخششده در برنامهی بورس پلاس، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۹
پخش گفتوگو: ویدئو | صوت | بایگانی تلویزیون تیوا (از دقیقهی ۹۰)
بخشی از پاسخهای احمد بخارایی به پرسشها:
… #بورس در ایران از سوی صاحبان #ثروت و #قدرت بدون توجه به #منافع_جمعی و بدون توجه به لزوم کاهش فاصلهی بحرانآفرین طبقاتی، طراحی و اجرا شده است …
… #ریسک یا مخاطره، یک «کنش عقلانی معطوف به هدف» است اما آنچه در بورس ایرانی اتفاق افتاده یک «#خطر» یا danger است. «مخاطره» به دنیای مدرن اما «خطر» به دنیای ماقبل مدرن تعلق دارد …
… فراز و فرودهای بورس در ۲ سال و ۱۰ ماه اخیر، یعنی از ابتدای سال ۹۷ تاکنون عجیب است. فقط در دو سال ۹۷ و ۹۸ ارزش شاخص بورس ۵ برابر شد و در سال ۹۸ اگر کسی یک ریال سرمایهگذاری میکرد سه ریال در پایان سال برداشت میکرد. این فرازها پس از مرداد ۹۹ با فرود مواجه شد و شاخص کل بورس که در مرداد ماه حدود دو میلیون و صد واحد بود اینک در پایان دی ۹۹ حدود ۱۱۵۰۰۰۰ واحد شده است؛ یعنی حدود ۴۷ درصد کاهش! این فرازها و فرودها عقلانی نیست و در هیچ اقتصادی اتفاق نمیافتد الا در اقتصادهای بیمار …
… در این فراز و فرودهای بورسی مفهوم «مخاطره» نزد #سهامداران، بیمعنا است و فقط «خطر» برای آنها است یعنی در مرز پنجاه ـ پنجاه قرارگرفتن مانند #شرطبندی و #قماربازی. گویی همهچیز یک «حادثه» و accident است و «فرصت» از معنا تهی شده است …
… جنس بورس در ایران همانند جنس خرید و فروش #ارز و #سکه است که آدمها اول صبح از خواب بیدار میشوند تا شاید «شانس» بیاورند و قیمتها بالا رفتهباشد و آنگاه «خوشحال» میشوند و اگر چنین نشود «بدحال» میشوند. این حالات خوشایند و ناخوشایند فردی و جمعی که لحظهای و مبتنی بر شانس و بخت و اقبال و #قمار است بدترین حالت برای یک #جامعه است …
… حدود ۱۰ روز قبل از فرود و نزول قیمتهای بورس در مرداد ۹۹ #رئیسجمهور این مملکت آقای #حسن_روحانی در نطق عام میگوید: «مطمئنترین مکان #سرمایهگذاری، بورس است»! چند روز بعد بورس فروکش میکند و اینک #اعتراضات جریان دارد و خواهد داشت. آن سخن آقای# روحانی دو حالت داشت: اول اینکه این شخص میدانست که چه میگوید و خبر دار بود که چه کاهش قیمتی در راه است. دوم اینکه نمیدانست چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر میدانست و گفت که نامش «فریب» است و اگر نمیدانست پس وای به حال مردمی که چنین دولتی دارند. البته دولتها در ایران تحت یک #حاکمیت برتر و تحت فرمان از بالا هستند و تفاوت زیادی باهم ندارند …
… بورس به «#دلار» پیوند خورده است و با کاهش قیمت دلار کاهش مییابد. بورس یک #امر_سیاسی است …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
YouTube
بورس اقتصادی یا «فریب توده»
گفتوگوی تلویزیون تعاملی تیوا با احمد بخارایی دربارهی فراخوانی مردم به #سرمایهگذاری در #بورس | پخششده در برنامهی بورس پلاس، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۹
❇️ اعتراضنامهای در دفاع از حقوق پژوهشگران
🗓 شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹
📰 گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی «انصاف نیوز» از تحلیل #احمد_بخارایی دربارهی فراخوان «درخواست بازنگری در برخورد با پژوهشگران» | منتشرشده در شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش
| تحلیل اولیهی نتایج اعتراضنامه:
اوايل بهمن ۱۳۹۹ «اعتراضنامه»ای نسبت به وجود موانع بر سر راه پژوهشهای اصیل در حوزههای #علوم_انسانی و #علوم_اجتماعی برای تأیید موافقان در فضای مجازی منتشر شد.
«اهداف» عمدهی این اعتراضنامه، گسترش آگاهی قشرها و نیز احیای #حقوق_صنفی پژوهشگران و نقد و حذف تدریجی سنتهای برخاسته از فرهنگ #خشونت و سلطه، ذکر شدهبود.
«#اعتراضات» این متن عمدتاً به مسائلی مانند مسدود شدن مسیر گشایش فکر، تسلط نگاههای غیر علمی و تنگ شدن فضای تنفسی علوم انسانی و اجتماعی معطوف بود و نهایتاً «#مطالبات» اصلی عبارت بودند از برداشتن نظارتهای #امنیتی و وجود نگاه یکسان به همه #پژوهشگران اعم از شهرهای مرکز و پیرامون و دوتابعیتیها.
طی ده روز حدود ۷۰۰ تأییدکننده در فضای مجازی #مشارکت کردند که حدود ۳۰٪ دارای مدرک دکترا و ۱۲٪ دانشجوی دکترا و ۳۵٪ کارشناس ارشد بودند و در این میان حدود ۲۰٪ دارای شغل #هیأت_علمی مراکز دانشگاهی و پژوهشی و ۳۲٪ #پژوهشگر آزاد و مابقی جزء هنرمندان و نویسندگان و نیز دیگرانی بودند که دستی از نزدیک در امر #پژوهش داشتند. امیدواریم اهمیت انجام پژوهشهای اصیل از سوی سیاستگذاران، فهم شود.
| متن و آمار این اعتراضنامه
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹
📰 گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی «انصاف نیوز» از تحلیل #احمد_بخارایی دربارهی فراخوان «درخواست بازنگری در برخورد با پژوهشگران» | منتشرشده در شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش
| تحلیل اولیهی نتایج اعتراضنامه:
اوايل بهمن ۱۳۹۹ «اعتراضنامه»ای نسبت به وجود موانع بر سر راه پژوهشهای اصیل در حوزههای #علوم_انسانی و #علوم_اجتماعی برای تأیید موافقان در فضای مجازی منتشر شد.
«اهداف» عمدهی این اعتراضنامه، گسترش آگاهی قشرها و نیز احیای #حقوق_صنفی پژوهشگران و نقد و حذف تدریجی سنتهای برخاسته از فرهنگ #خشونت و سلطه، ذکر شدهبود.
«#اعتراضات» این متن عمدتاً به مسائلی مانند مسدود شدن مسیر گشایش فکر، تسلط نگاههای غیر علمی و تنگ شدن فضای تنفسی علوم انسانی و اجتماعی معطوف بود و نهایتاً «#مطالبات» اصلی عبارت بودند از برداشتن نظارتهای #امنیتی و وجود نگاه یکسان به همه #پژوهشگران اعم از شهرهای مرکز و پیرامون و دوتابعیتیها.
طی ده روز حدود ۷۰۰ تأییدکننده در فضای مجازی #مشارکت کردند که حدود ۳۰٪ دارای مدرک دکترا و ۱۲٪ دانشجوی دکترا و ۳۵٪ کارشناس ارشد بودند و در این میان حدود ۲۰٪ دارای شغل #هیأت_علمی مراکز دانشگاهی و پژوهشی و ۳۲٪ #پژوهشگر آزاد و مابقی جزء هنرمندان و نویسندگان و نیز دیگرانی بودند که دستی از نزدیک در امر #پژوهش داشتند. امیدواریم اهمیت انجام پژوهشهای اصیل از سوی سیاستگذاران، فهم شود.
| متن و آمار این اعتراضنامه
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Google Docs
اعتراضنامه
درخواست عام در دفاع از حقوق پژوهشگران در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی خطاب به دستاندرکاران حوزهی پژوهش در نهادها
هیچگونه اطلاعاتی از شما دریافت و نگهداری نمیشود.
لطفاً بخوانید و در صورت موافقت، تأیید کنید.
هیچگونه اطلاعاتی از شما دریافت و نگهداری نمیشود.
لطفاً بخوانید و در صورت موافقت، تأیید کنید.
به یاد روح بزرگ دختر شانزده سالهای که اخیراً در کرمانشاه به اتهام دیر آمدن به منزل به دست پدر سلاخی شد و نیز به یاد عظمت فریاد کارگران برای رسیدن به حقوق انسانی خود در این روزها!
| #درنگ |
دو امر متفاوت: «#شورای_اسلامی_کارگران» و «#الهیات_فمینیستی»!
#دیالکتیک #فمینیسم #دین #اسلام #اعتراض #کارگران #ایدئولوژی #طبقه_نوکیسه #اعتراضات_مدنی
| دوشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۰
👈 دیدگاه شما
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| #درنگ |
دو امر متفاوت: «#شورای_اسلامی_کارگران» و «#الهیات_فمینیستی»!
#دیالکتیک #فمینیسم #دین #اسلام #اعتراض #کارگران #ایدئولوژی #طبقه_نوکیسه #اعتراضات_مدنی
| دوشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۰
👈 دیدگاه شما
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| #درنگ |
اتهام جامعهشناسها!
#خوزستان #آب #جامعه #جامعهشناسان #اعتراض #اعتراضات_مدنی
| سهشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۰
👈 دیدگاه شما
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
اتهام جامعهشناسها!
#خوزستان #آب #جامعه #جامعهشناسان #اعتراض #اعتراضات_مدنی
| سهشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۰
👈 دیدگاه شما
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| #درنگ |
«خشکیدن اجتماعی»!
| آدینه ۱ امرداد ۱۴۰۰
#خوزستان #بیآبی #اعتراض #اعتراضات_مدنی
👈 دیدگاه شما
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
«خشکیدن اجتماعی»!
| آدینه ۱ امرداد ۱۴۰۰
#خوزستان #بیآبی #اعتراض #اعتراضات_مدنی
👈 دیدگاه شما
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| فوران #بیاعتمادی_اجتماعی: خروش قریبالوقوع گرسنگان
| شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
| گفتوگوی روزنامهی «جهان صنعت» با احمد بخارایی، علیاصغر سعیدی و امیر لطفیحقیقت دربارهی گرانی نان | منتشرشده در شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
| نمایش گزارش:👇
https://jahanesanat.ir/?p=254109
| فایل شنیداری:👇(پخش در پایین پست)
https://drive.google.com/u/0/uc?id=1LoJDsybIzC8c6HfrvfQJyO2IS-zpNUep&export=play
| #احمد_بخارایی: فایل شنیداری گفتوگو با روزنامه شامل ۲۲ دقیقه دربردارندهی مباحث بیشتری نسبت به متن منتشره است و بخشهای اصلی تحلیل که عبور از خطوط قرمز تلقی شده قابل چاپ نبوده و درست، بحثهای اصلی همانها هستند که در نگاه چهارم به آنها پرداختم اما کلاً حذف شده است. در این فایل، نهایتاً و مستدلاً متذکر شدهام که #نظام_حکمرانی در ایران در چهار حوزه: فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، نمرهی مردودی گرفته است. فایل شنیداری ضمیمه است و تقدیم میشود.
| متن منتشره:
از چهار زاویه میتوان به این موضوع نگاه و سپس تحلیل کرد. نگاه اول جنبه تاریخی و مقایسهای با نمونه مشابه در گذشته دارد. نگاه دوم جنبه مقایسهای با پدیدارها و مسائل موجود و اکنونی دارد. نگاه سوم به توصیف این پدیدار مربوط است و بالاخره نگاه چهارم جنبه تبیینی دارد و به این سوال پاسخ میدهد که چرا این موضوع میتواند بحرانزا شود که این نگاه هم در سه سطح خرد و میانه و کلان قابل ردیابی است. نوع مواجهه مردم در هر #جامعه با هر موضوع و مسالهای متفاوت است و در سال ۱۴۰۱ هم همان چهار نگاه در نوع تحلیل دخیل است. از زاویه نخست، پدیدهای که امروزه شاهد آن هستیم در گذشته نیز رقم خورده است. قبلا بحران #نان را در تاریخ ۱۳۲۱ و پس از سقوط #رضاشاه و اشغال ایران توسط #متفقین تجربه کردهایم. آن دوران گندم مورد احتکار برخی افراد قرار گرفت و نان کوپنی شد، در پی آن اعتراضاتی شکل گرفت. ۱۳۲۲ #واردات گندم صورت گرفت و اوضاع کنترل شد. البته در آن زمان مشکل نان بعد از یک واقعه بزرگ که اشغال کشور توسط متفقین بود صورت گرفت. این در حالی است که نان در گذشته غذای غالب مردم بوده است اما در حال حاضر اینگونه نیست. این بار نوع #اعتراض مردم ناشی از #گرانی و #احتکار نان قبل از وقوع واقعهای بزرگ است. بنابراین معتقدم چنین امری مقدمه یک حادثه بزرگتر خواهد بود.
در نگاه دوم باید بگویم همه پدیدارها و نمودها و مسائل در جوامع ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند که زنجیرهای را در زمان اکنون تشکیل میدهند. این روزها شاهد اعتراضهای صنفی به دلیل مسائل اقتصادی، اجتماعی و مدنی هستیم. از یک سو #اعتراضات_کارگری که عمدتا جنبه اقتصادی دارد تا #اعتراضات_معلمان که دارای دو جنبه اقتصادی و مدنی است زیرا احساس میکنند پایگاه و منزلتشان با تزلزل جدی مواجه شده و چه اعتراضاتی که عمدتا ماهیت مدنی دارند مانند دفاع از آزادی در فضاهای مجازی و حقیقی و نیز حمایت از محیط زیست یا غیره؛ اینکه اعتراضها چه عواقبی در پی خواهد داشت با یک شبیهسازی قابل بررسی است. وقتی وزیر آموزش و پرورش خطاب به #معلمان میگوید تجمعات اعتراضی آنها منجر به اخراج معلمان میشود، یعنی مقابله خصمانه با معترضین. همین امر منجر به #مطالبهگری در جامعه میشود. وقتی شایعه میشود رییس #مجلس #سیسمونی نوه خود را از ترکیه خریداری میکند و چنین موضوعی رسانهای میشود، احساس وجود #تبعیض در میان ملت غلیان میکند زیرا همزمانی این موضوعات با گرانی آرد و اقلام اساسی بر ذهن اعضای جامعه تاثیر میگذارد. این گونه است که نوع مواجهه مردم با رخدادهایی مانند گران شدن نان و آرد در شبیهسازی با رخدادهای مشابه در جامعه قابل تحلیل میشود.
نگاه سوم مبتنی بر توصیف این پدیدار است. چگونه نان گران میشود؟ پاسخ، روشن است زیرا از یک سو خشکسالی بیسابقه در پنجاه سال اخیر داریم و از سوی دیگر نیازمند وارد کردن ۴۰ درصد گندم هستیم یعنی هشت میلیون تن نسبت به حدود ۲۰ میلیون تن نیازمان و نیز گران شدن نرخ جهانی غلات به واسطه #جنگ #روسیه و #اوکراین که ۳۶ کشور جهان بیش از ۵۰ درصد نیازشان به گندم را از این دو کشور تامین میکردند و این دو کشور هم مجموعا حدود ۸۰ میلیون تن از عرضه جهانی گندم را به خودشان اختصاص داده بودند. در کنار همه اینها نرخ ارزان گندم در ایران در حالی که آرد به کشورهای همسایه #قاچاق میشود (زیرا آنجا قیمت گران است) موجب شده که ایران هم تصمیم به گران کردن بگیرد تا دیگر برای قاچاقچی صرف نکند که قاچاق کند. حالا این توصیف نسبت به گران شدن آرد که علیالظاهر منطقی به نظر میرسد چرا مورد قبول واقع نمیشود زیرا اگر قبلا گفته میشد هر چه آن خسرو کند شیرین بود، حکایت از اوج اعتماد دارد اما در حال حاضر #بیاعتمادی مردم به #دولت فوران کرده است.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
| گفتوگوی روزنامهی «جهان صنعت» با احمد بخارایی، علیاصغر سعیدی و امیر لطفیحقیقت دربارهی گرانی نان | منتشرشده در شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
| نمایش گزارش:👇
https://jahanesanat.ir/?p=254109
| فایل شنیداری:👇(پخش در پایین پست)
https://drive.google.com/u/0/uc?id=1LoJDsybIzC8c6HfrvfQJyO2IS-zpNUep&export=play
| #احمد_بخارایی: فایل شنیداری گفتوگو با روزنامه شامل ۲۲ دقیقه دربردارندهی مباحث بیشتری نسبت به متن منتشره است و بخشهای اصلی تحلیل که عبور از خطوط قرمز تلقی شده قابل چاپ نبوده و درست، بحثهای اصلی همانها هستند که در نگاه چهارم به آنها پرداختم اما کلاً حذف شده است. در این فایل، نهایتاً و مستدلاً متذکر شدهام که #نظام_حکمرانی در ایران در چهار حوزه: فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، نمرهی مردودی گرفته است. فایل شنیداری ضمیمه است و تقدیم میشود.
| متن منتشره:
از چهار زاویه میتوان به این موضوع نگاه و سپس تحلیل کرد. نگاه اول جنبه تاریخی و مقایسهای با نمونه مشابه در گذشته دارد. نگاه دوم جنبه مقایسهای با پدیدارها و مسائل موجود و اکنونی دارد. نگاه سوم به توصیف این پدیدار مربوط است و بالاخره نگاه چهارم جنبه تبیینی دارد و به این سوال پاسخ میدهد که چرا این موضوع میتواند بحرانزا شود که این نگاه هم در سه سطح خرد و میانه و کلان قابل ردیابی است. نوع مواجهه مردم در هر #جامعه با هر موضوع و مسالهای متفاوت است و در سال ۱۴۰۱ هم همان چهار نگاه در نوع تحلیل دخیل است. از زاویه نخست، پدیدهای که امروزه شاهد آن هستیم در گذشته نیز رقم خورده است. قبلا بحران #نان را در تاریخ ۱۳۲۱ و پس از سقوط #رضاشاه و اشغال ایران توسط #متفقین تجربه کردهایم. آن دوران گندم مورد احتکار برخی افراد قرار گرفت و نان کوپنی شد، در پی آن اعتراضاتی شکل گرفت. ۱۳۲۲ #واردات گندم صورت گرفت و اوضاع کنترل شد. البته در آن زمان مشکل نان بعد از یک واقعه بزرگ که اشغال کشور توسط متفقین بود صورت گرفت. این در حالی است که نان در گذشته غذای غالب مردم بوده است اما در حال حاضر اینگونه نیست. این بار نوع #اعتراض مردم ناشی از #گرانی و #احتکار نان قبل از وقوع واقعهای بزرگ است. بنابراین معتقدم چنین امری مقدمه یک حادثه بزرگتر خواهد بود.
در نگاه دوم باید بگویم همه پدیدارها و نمودها و مسائل در جوامع ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند که زنجیرهای را در زمان اکنون تشکیل میدهند. این روزها شاهد اعتراضهای صنفی به دلیل مسائل اقتصادی، اجتماعی و مدنی هستیم. از یک سو #اعتراضات_کارگری که عمدتا جنبه اقتصادی دارد تا #اعتراضات_معلمان که دارای دو جنبه اقتصادی و مدنی است زیرا احساس میکنند پایگاه و منزلتشان با تزلزل جدی مواجه شده و چه اعتراضاتی که عمدتا ماهیت مدنی دارند مانند دفاع از آزادی در فضاهای مجازی و حقیقی و نیز حمایت از محیط زیست یا غیره؛ اینکه اعتراضها چه عواقبی در پی خواهد داشت با یک شبیهسازی قابل بررسی است. وقتی وزیر آموزش و پرورش خطاب به #معلمان میگوید تجمعات اعتراضی آنها منجر به اخراج معلمان میشود، یعنی مقابله خصمانه با معترضین. همین امر منجر به #مطالبهگری در جامعه میشود. وقتی شایعه میشود رییس #مجلس #سیسمونی نوه خود را از ترکیه خریداری میکند و چنین موضوعی رسانهای میشود، احساس وجود #تبعیض در میان ملت غلیان میکند زیرا همزمانی این موضوعات با گرانی آرد و اقلام اساسی بر ذهن اعضای جامعه تاثیر میگذارد. این گونه است که نوع مواجهه مردم با رخدادهایی مانند گران شدن نان و آرد در شبیهسازی با رخدادهای مشابه در جامعه قابل تحلیل میشود.
نگاه سوم مبتنی بر توصیف این پدیدار است. چگونه نان گران میشود؟ پاسخ، روشن است زیرا از یک سو خشکسالی بیسابقه در پنجاه سال اخیر داریم و از سوی دیگر نیازمند وارد کردن ۴۰ درصد گندم هستیم یعنی هشت میلیون تن نسبت به حدود ۲۰ میلیون تن نیازمان و نیز گران شدن نرخ جهانی غلات به واسطه #جنگ #روسیه و #اوکراین که ۳۶ کشور جهان بیش از ۵۰ درصد نیازشان به گندم را از این دو کشور تامین میکردند و این دو کشور هم مجموعا حدود ۸۰ میلیون تن از عرضه جهانی گندم را به خودشان اختصاص داده بودند. در کنار همه اینها نرخ ارزان گندم در ایران در حالی که آرد به کشورهای همسایه #قاچاق میشود (زیرا آنجا قیمت گران است) موجب شده که ایران هم تصمیم به گران کردن بگیرد تا دیگر برای قاچاقچی صرف نکند که قاچاق کند. حالا این توصیف نسبت به گران شدن آرد که علیالظاهر منطقی به نظر میرسد چرا مورد قبول واقع نمیشود زیرا اگر قبلا گفته میشد هر چه آن خسرو کند شیرین بود، حکایت از اوج اعتماد دارد اما در حال حاضر #بیاعتمادی مردم به #دولت فوران کرده است.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
#درنگ | همراهی در اعتراض!
| چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
#معلمان #مطالبهگری #اعتراض #اعتراضات #اعتراض_صنفی #اعتراضات_صنفی
| فراخوان شرکت در گردهمآیی اعتراضی:👇
https://t.me/kasenfi/21266
| دیدگاه شما:👇
https://t.me/drbokharaei
| Instagram | YouTube | Site |
| چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
#معلمان #مطالبهگری #اعتراض #اعتراضات #اعتراض_صنفی #اعتراضات_صنفی
| فراخوان شرکت در گردهمآیی اعتراضی:👇
https://t.me/kasenfi/21266
| دیدگاه شما:👇
https://t.me/drbokharaei
| Instagram | YouTube | Site |
| تحلیل جامعهشناختی #اعتراضات جاری
| سهشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱
| گفتوگوی روزنامهی «دنیای اقتصاد» با احمد بخارایی دربارهی اعتراضات به مرگ مظلومانه #مهسا_امینی | منتشرشده در یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۱
| نمایش گزارش:👇
donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3904295
| فایل شنیداری:👇
drive.google.com/u/0/uc?id=19yJRdPTnkVygicNKPShIzuZvfC3CM-A1&export=play
| #احمد_بخارایی: دو روز پیش ۱۰ مهر ۱۴۰۱ گفتوگویی داشتم با روزنامه «دنیای اقتصاد» در خصوص اعتراضات و خیزشی که پس از گذشت بیش از دو هفته باز هم این روزها در خیابانهای شهرهای بزرگ در جریان است. این روزها محدویتهای ویژهای علاوه بر فیلترهای قبلی بر رسانهها و روزنامهها سایه افکنده که موجب شد فقط بخشی از گفتههایم در روزنامه دنیای اقتصاد منعکس شود. اینجا علاوه بر لینک مطلب منتشره در روزنامه، فایل شنیداری تمام گفتوگویمان را ملاحظه میفرمایید. در این گفتوگو به این موضوعات پرداختم:
۱ـ اینکه اعتراضات جاری عمدتاً به دهه هشتادیها ارجاع دادهمیشود یک نوع تقلیلگرایی و خلاف امر واقع است هر چند نمود دهه هشتادیها از دیگران بیشتر است زیرا این جوانان برای نخستین بار است که بی محابا به صحنه ورود پیدا کردهاند و از حساب هزینه ـ فایدهی کمتری در صف شکنی برخوردارند و ذهنشان معطوف به برخوردهای شدید سابق امنیتی ـ اطلاعاتی حاکمیت نیست.
۲ـ در «سطح خُرد» این دهه هشتادیها از یک هیجان و جسارت و توان بیشتری برای قالبشکنی برخوردارند و خود را در آینه گروههای کوچک دوستانه در کف خیابان، تعریف و ارزیابی میکنند. بر همین اساس کسانی که در سنین سی و بالاتر قرار دارند متفاوت از جوانترها عکسالعمل نشان میدهند و ممکن است برچسب «ترسو» بخورند چرا که حسابگرانهتر به صحنه اعتراضات ورود میکنند.
۳ـ در «سطح میانه» که پای سازمان و نهاد به صحنه تحلیل باز میشود طبیعتاً #دانشآموزان با نهاد #آموزش و پرورش مرتبط هستند یعنی آنجایی که یک گسست مشاهده میشود بین ارکان #مدرسه شامل #معلم و مدیر و کتاب با دانشآموزان. در نهاد آموزشی، کارکرد مهم «#جامعهپذیری» که یکی از کارکردهای اصلی و پنهان نسب به کارکرد آشکار این نهاد در موضوع انتقال علم و مهارت است به حاشیه رفته است. در آنجا بحران «#گروه_مرجع» وجود دارد و برخی معلمهای فرمایشی و حتی بسیاری از اعضای هیأت علمی دانشگاهها که از فیلترهای گزینشی و استخدامی تنگ و تاریک عبور کردهاند دیگر گروه مرجع فکری و کنشی برای #جوانان نیستند. پس جوان با بحران #هویت مواجه شده و به خیابان میآید تا با فریادش، بسا دیده یا شنیده شود.
۴ـ در «سطح کلان» که ساختارها مورد تحلیل قرار میگیرند چون این دانشآموز بخشی از جامعه است و نیز مخاطب غائب تریبون رسمی نظام سیاسی در رسانههایش هم هست مسائل کلان را حس میکند. مسائل کلان فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به نسبت سنی اعضا در هر جامعه ای در آنها بازتولید و منعکس میشود. در یک فرد تحصیلکرده و متأهل و فاقد درامد و شغل به یک نحو بازتولید میشود و در آن جوان ۱۸ ساله هم به نحو دیگری.
۵ـ نمیتوان با کنشگری جوانان در کف خیابانها برخورد روانشناسانه داشت و آنها را به کلاس کنترل هیجان و خشم دعوت کرد زیرا در نهایت بین ۱۰ تا ۲۰ درصد عامل حضور در کف خیابانها از سوی دهه هشتادیها ممکن است به هیجان یا خشم کور مرتبط باشد.
۶ـ اوضاع و احوال نابسامان «اقتصادی» در خانوادهها انعکاس دارد. شکاف «فرهنگی» و تضاد بین الگوهای رفتاری سنتی و تبلیغی از سوی تریبونهای نظام سیاسی با الگوهای کنشی و اندیشهگی مدرن و عقلانیتر در بین قشرهای نوجو در خانوادهها انعکاس دارد. نابسامانی «اجتماعی» و #تبعیض بین شهروندان درجه یک و دو و سه در خانوادهها مرور میشود. #آزادی
قطرهچکانی از سوی نظام «سیاسی» در #خانواده و مدرسه بازتعریف و تحلیل میشود و در همهی این موارد چهارگانه، یک جوان شاهد و ناظر و مخاطب این همه ناملایمات ساختاری است و همهی اینها لحظه به لحظه در او تقویت میشود پس یک جوان تحت اثر ساختاری، کنشگری میکند در کف خیابان.
۷ـ سران قوم که ادعای اسلامی و #ایدئولوژیک بودن دارند در #ثروتاندوزی رقابت میکنند و این ثروتاندوزی به عنوان یک هدف پذیرفتهشده در جامعه تثبیت و عامل تشدید شکاف طبقاتی شدهاست. حال این خانواده وقتی میبیند از آن هدف اجتماعی مقبول، بسیار عقب ماندهاست احساس کمبود میکند و این احساس در خانواده به جوان منتقل میشود و او عصیان میکند.
۸ـ هر چه از حاشیه به متن و از پیرامون به مرکز و از روستاها به شهرهای بزرگتر نزدیکتر شویم شاهد اثر بیشتر عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در رخداد کنونی و خیزش اکنونی هستیم. | ادامه:👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2022/10/blog-post.html?#more
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| سهشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱
| گفتوگوی روزنامهی «دنیای اقتصاد» با احمد بخارایی دربارهی اعتراضات به مرگ مظلومانه #مهسا_امینی | منتشرشده در یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۱
| نمایش گزارش:👇
donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3904295
| فایل شنیداری:👇
drive.google.com/u/0/uc?id=19yJRdPTnkVygicNKPShIzuZvfC3CM-A1&export=play
| #احمد_بخارایی: دو روز پیش ۱۰ مهر ۱۴۰۱ گفتوگویی داشتم با روزنامه «دنیای اقتصاد» در خصوص اعتراضات و خیزشی که پس از گذشت بیش از دو هفته باز هم این روزها در خیابانهای شهرهای بزرگ در جریان است. این روزها محدویتهای ویژهای علاوه بر فیلترهای قبلی بر رسانهها و روزنامهها سایه افکنده که موجب شد فقط بخشی از گفتههایم در روزنامه دنیای اقتصاد منعکس شود. اینجا علاوه بر لینک مطلب منتشره در روزنامه، فایل شنیداری تمام گفتوگویمان را ملاحظه میفرمایید. در این گفتوگو به این موضوعات پرداختم:
۱ـ اینکه اعتراضات جاری عمدتاً به دهه هشتادیها ارجاع دادهمیشود یک نوع تقلیلگرایی و خلاف امر واقع است هر چند نمود دهه هشتادیها از دیگران بیشتر است زیرا این جوانان برای نخستین بار است که بی محابا به صحنه ورود پیدا کردهاند و از حساب هزینه ـ فایدهی کمتری در صف شکنی برخوردارند و ذهنشان معطوف به برخوردهای شدید سابق امنیتی ـ اطلاعاتی حاکمیت نیست.
۲ـ در «سطح خُرد» این دهه هشتادیها از یک هیجان و جسارت و توان بیشتری برای قالبشکنی برخوردارند و خود را در آینه گروههای کوچک دوستانه در کف خیابان، تعریف و ارزیابی میکنند. بر همین اساس کسانی که در سنین سی و بالاتر قرار دارند متفاوت از جوانترها عکسالعمل نشان میدهند و ممکن است برچسب «ترسو» بخورند چرا که حسابگرانهتر به صحنه اعتراضات ورود میکنند.
۳ـ در «سطح میانه» که پای سازمان و نهاد به صحنه تحلیل باز میشود طبیعتاً #دانشآموزان با نهاد #آموزش و پرورش مرتبط هستند یعنی آنجایی که یک گسست مشاهده میشود بین ارکان #مدرسه شامل #معلم و مدیر و کتاب با دانشآموزان. در نهاد آموزشی، کارکرد مهم «#جامعهپذیری» که یکی از کارکردهای اصلی و پنهان نسب به کارکرد آشکار این نهاد در موضوع انتقال علم و مهارت است به حاشیه رفته است. در آنجا بحران «#گروه_مرجع» وجود دارد و برخی معلمهای فرمایشی و حتی بسیاری از اعضای هیأت علمی دانشگاهها که از فیلترهای گزینشی و استخدامی تنگ و تاریک عبور کردهاند دیگر گروه مرجع فکری و کنشی برای #جوانان نیستند. پس جوان با بحران #هویت مواجه شده و به خیابان میآید تا با فریادش، بسا دیده یا شنیده شود.
۴ـ در «سطح کلان» که ساختارها مورد تحلیل قرار میگیرند چون این دانشآموز بخشی از جامعه است و نیز مخاطب غائب تریبون رسمی نظام سیاسی در رسانههایش هم هست مسائل کلان را حس میکند. مسائل کلان فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به نسبت سنی اعضا در هر جامعه ای در آنها بازتولید و منعکس میشود. در یک فرد تحصیلکرده و متأهل و فاقد درامد و شغل به یک نحو بازتولید میشود و در آن جوان ۱۸ ساله هم به نحو دیگری.
۵ـ نمیتوان با کنشگری جوانان در کف خیابانها برخورد روانشناسانه داشت و آنها را به کلاس کنترل هیجان و خشم دعوت کرد زیرا در نهایت بین ۱۰ تا ۲۰ درصد عامل حضور در کف خیابانها از سوی دهه هشتادیها ممکن است به هیجان یا خشم کور مرتبط باشد.
۶ـ اوضاع و احوال نابسامان «اقتصادی» در خانوادهها انعکاس دارد. شکاف «فرهنگی» و تضاد بین الگوهای رفتاری سنتی و تبلیغی از سوی تریبونهای نظام سیاسی با الگوهای کنشی و اندیشهگی مدرن و عقلانیتر در بین قشرهای نوجو در خانوادهها انعکاس دارد. نابسامانی «اجتماعی» و #تبعیض بین شهروندان درجه یک و دو و سه در خانوادهها مرور میشود. #آزادی
قطرهچکانی از سوی نظام «سیاسی» در #خانواده و مدرسه بازتعریف و تحلیل میشود و در همهی این موارد چهارگانه، یک جوان شاهد و ناظر و مخاطب این همه ناملایمات ساختاری است و همهی اینها لحظه به لحظه در او تقویت میشود پس یک جوان تحت اثر ساختاری، کنشگری میکند در کف خیابان.
۷ـ سران قوم که ادعای اسلامی و #ایدئولوژیک بودن دارند در #ثروتاندوزی رقابت میکنند و این ثروتاندوزی به عنوان یک هدف پذیرفتهشده در جامعه تثبیت و عامل تشدید شکاف طبقاتی شدهاست. حال این خانواده وقتی میبیند از آن هدف اجتماعی مقبول، بسیار عقب ماندهاست احساس کمبود میکند و این احساس در خانواده به جوان منتقل میشود و او عصیان میکند.
۸ـ هر چه از حاشیه به متن و از پیرامون به مرکز و از روستاها به شهرهای بزرگتر نزدیکتر شویم شاهد اثر بیشتر عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در رخداد کنونی و خیزش اکنونی هستیم. | ادامه:👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2022/10/blog-post.html?#more
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
روزنامه دنیای اقتصاد
سهم 20 درصدی هیجان در اعتراضات
در اعتراضات اخیر، دهه هشتادیها بیش از دیگر گروههای حاضر در آن به چشم میآیند. دکتر احمد بخارایی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» نقش و تاثیر هیجانات را 20درصد میداند و با توجه به بازنمود و بازتولید مشکلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی…
| فشار اقتصادی، تعارضات فرهنگی و #آزادیخواهی در کف خیابانها و در فریاد معترضان!
| پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱
| گفتوگوی خبرگزاری کار ایران (Ilna) با احمد بخارایی دربارهی #اعتراضات پس از مرگ #مهسا_امینی | منتشرشده در ۱۸ مهر ۱۴۰۱
| نمایش گزارش: 👇
http://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1285459
| #احمد_بخارایی: یک آب وقتی که میخواهد به مرحله بخار برسد، باید حرارتش زیاد و زیادتر شود تا بخار شود؛ بنابراین مطالبات انباشته شده در این سالها همان داستان حرارت است و همه به هم مرتبط هستند مانند حلقههای بهم پیوسته یک زنجیر. همه اینها بهم متصل هستند، منتها ممکن است در شرایط امروز یعنی در شهریور و مهر ۱۴۰۱ یک شکل نوینتری به خود گرفته باشد.
در دورههای قبل هم دیدیم که عوامل اقتصادی در بروز اعتراضات چه تاثیری داشت و نیز عوامل فرهنگی شامل تعارض الگوهای سنتی و مدرن چقدر نقش داشت و اینگونه نبود که صرفا به دلیل تغییر قیمت بنزین که اتفاقا توجیه اقتصادی هم داشت، مردم معترض شوند و با اینکه استدلال منطقی هم برای افزایش قیمت بنزین وجود داشت، اما از سوی مردم پذیرفته نشد، چراکه این فقط یک بهانه و جرقه برای آغاز اعتراضات بود.
بنابراین تمام رخدادها در این چند سال باهم ارتباط کاملا معنادار داشته و هرچه جلوتر میرویم، فرم و محتوای آن به روزتر میشود. شکل محتوایی آن در واقع ریشهایتر میشود و شکل و فرم آن هم در خیابانها گستردهتر و از نظر کمی نیز بیشتر میشود و قشرهای خاصی مانند جوانان بیشتر عرض اندام میکنند، زنان بیشتر در خیابان حاضر میشوند، بنابراین هم از نظر فرم و هم از نظر محتوایی درحالی که در هم تنیده هستند، اما به روزتر میشوند.
این اعتراضات اخیر صرفا به دلیل مرگ غمانگیز این خانم نبود. اگر این اتفاق برای مهسا امینی هم نمیافتاد، ممکن بود چند روز دیگر یک اتفاقی دیگر باعث جرقه شکلگیری اعتراضات شود.
مناطق تصمیمگیر، ناهماهنگ و گاهی اوقات متضاد هم هستند و نمونه بارز آن، همین اتفاقی است که افتاد و در دو روز اول ستاد امر به معروف و نهی از منکر در اطلاعیهای عملکرد نیروی انتظامی را محکوم کرد و اعلام کرد که نه پلیس باید به صورت مستقیم وارد صحنه شود و نه باید حل این مساله را با محاکم قضایی گره زد. ما از این تضادها در همه عرصهها از جمله سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصادی، فرهنگی و… شاهد هستیم. این تضادها نمیتواند به نفع جامعه باشد، بلکه باید هماهنگی وجود داشته باشد. در #جامعهشناسی بحثی مطرح است، مبنی بر اینکه دستگاهها و نهادها باید مکمل هم باشند و اگر تعامل پویا نداشته باشند، این نهادها به مرور ضعیف و فاقد کارآیی میشوند. این موارد مربوط به این دوره اخیر هم نیست بلکه چند دهه است که این مشکل وجود دارد. علت اصلی آن هم وجود و نفوذ ایدئولوژی در سیاست است و ایدئولوژی هم تفسیربردار است.
افراد به تناسب پژواکی که صدایشان دارد و تریبون و قدرتی که دارند تفسیر میکنند و تفسیر آنها از این ایدئولوژی گفتمان حاکم میشود، یعنی اگر کسی که تریبون و قدرت دارد، الان این قدرت را نداشت، تفسیرش به گوش هیچ کسی نمیرسید، اما چون از تریبون برخوردار است تفسیرش پژواک پیدا میکند و این پژواک بر اذهان، افکار و کنشها سیطره پیدا کرده و تبدیل به قانون و قدرت میشود.
در مشاهداتی که خود من در این مدت در خیابان داشتم، حاکی از این بود که حضور مردم در خیابان سن و جنس نمیشناسد و همه سنها و همه قشرها اعم از زن و مرد حضور دارند. بخشی از این حضور به دهه هشتادیها اختصاص و البته جلوهگری بیشتری داشت، اما اینگونه نیست که دهه هشتادیها نسبت به سایر گروههای سنی در اعتراضات، تعداد بیشتری داشته باشند در واقع توزیع نسبتا کم و بیش نرمالی از نظر گروه سنی وجود دارد، اما از این جهت که این گروه سنی تاکنون و در دورههای قبل به خیابان نیامده بودند و الان وارد خیابان شدهاند و طبق شرایط سنیشان جلوی صف هم قرار میگیرند بیشتر به چشم میآیند. طبیعی است که دهه هشتادیها به دلیل اینکه بار اول حضورشان در خیابان است از محافظهکاری کمتری برخوردار هستند، بنابراین جسارت در آنها بیشتر دیده میشود.
از نظر محتوا نیز اگر بخواهیم حضور نسل جدید را در این اعتراضات بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که این نسل دچار سرگشتگی است یعنی دانشجویی که ۱۹ سال دارد، هنوز به صورت مستقیم فشار اقتصادی را تحمل نکرده که بخواهد کلافه شود، اما در خانواده ناملایماتی که ناشی از فشار اقتصادی است را مشاهده میکند، آن چیزی که باعث میشود این افراد به صورت مستقیم به کف خیابان بیایند در اصل انفکاک از گروههای مرجع و سرچشمههایی است که باید به آن وصل باشند تا زندگیشان معنا پیدا کند و الگوهای رفتاری مناسبی پیدا کنند.
| متن کامل را در سایت خبرگزاری ایلنا بخوانید.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱
| گفتوگوی خبرگزاری کار ایران (Ilna) با احمد بخارایی دربارهی #اعتراضات پس از مرگ #مهسا_امینی | منتشرشده در ۱۸ مهر ۱۴۰۱
| نمایش گزارش: 👇
http://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1285459
| #احمد_بخارایی: یک آب وقتی که میخواهد به مرحله بخار برسد، باید حرارتش زیاد و زیادتر شود تا بخار شود؛ بنابراین مطالبات انباشته شده در این سالها همان داستان حرارت است و همه به هم مرتبط هستند مانند حلقههای بهم پیوسته یک زنجیر. همه اینها بهم متصل هستند، منتها ممکن است در شرایط امروز یعنی در شهریور و مهر ۱۴۰۱ یک شکل نوینتری به خود گرفته باشد.
در دورههای قبل هم دیدیم که عوامل اقتصادی در بروز اعتراضات چه تاثیری داشت و نیز عوامل فرهنگی شامل تعارض الگوهای سنتی و مدرن چقدر نقش داشت و اینگونه نبود که صرفا به دلیل تغییر قیمت بنزین که اتفاقا توجیه اقتصادی هم داشت، مردم معترض شوند و با اینکه استدلال منطقی هم برای افزایش قیمت بنزین وجود داشت، اما از سوی مردم پذیرفته نشد، چراکه این فقط یک بهانه و جرقه برای آغاز اعتراضات بود.
بنابراین تمام رخدادها در این چند سال باهم ارتباط کاملا معنادار داشته و هرچه جلوتر میرویم، فرم و محتوای آن به روزتر میشود. شکل محتوایی آن در واقع ریشهایتر میشود و شکل و فرم آن هم در خیابانها گستردهتر و از نظر کمی نیز بیشتر میشود و قشرهای خاصی مانند جوانان بیشتر عرض اندام میکنند، زنان بیشتر در خیابان حاضر میشوند، بنابراین هم از نظر فرم و هم از نظر محتوایی درحالی که در هم تنیده هستند، اما به روزتر میشوند.
این اعتراضات اخیر صرفا به دلیل مرگ غمانگیز این خانم نبود. اگر این اتفاق برای مهسا امینی هم نمیافتاد، ممکن بود چند روز دیگر یک اتفاقی دیگر باعث جرقه شکلگیری اعتراضات شود.
مناطق تصمیمگیر، ناهماهنگ و گاهی اوقات متضاد هم هستند و نمونه بارز آن، همین اتفاقی است که افتاد و در دو روز اول ستاد امر به معروف و نهی از منکر در اطلاعیهای عملکرد نیروی انتظامی را محکوم کرد و اعلام کرد که نه پلیس باید به صورت مستقیم وارد صحنه شود و نه باید حل این مساله را با محاکم قضایی گره زد. ما از این تضادها در همه عرصهها از جمله سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصادی، فرهنگی و… شاهد هستیم. این تضادها نمیتواند به نفع جامعه باشد، بلکه باید هماهنگی وجود داشته باشد. در #جامعهشناسی بحثی مطرح است، مبنی بر اینکه دستگاهها و نهادها باید مکمل هم باشند و اگر تعامل پویا نداشته باشند، این نهادها به مرور ضعیف و فاقد کارآیی میشوند. این موارد مربوط به این دوره اخیر هم نیست بلکه چند دهه است که این مشکل وجود دارد. علت اصلی آن هم وجود و نفوذ ایدئولوژی در سیاست است و ایدئولوژی هم تفسیربردار است.
افراد به تناسب پژواکی که صدایشان دارد و تریبون و قدرتی که دارند تفسیر میکنند و تفسیر آنها از این ایدئولوژی گفتمان حاکم میشود، یعنی اگر کسی که تریبون و قدرت دارد، الان این قدرت را نداشت، تفسیرش به گوش هیچ کسی نمیرسید، اما چون از تریبون برخوردار است تفسیرش پژواک پیدا میکند و این پژواک بر اذهان، افکار و کنشها سیطره پیدا کرده و تبدیل به قانون و قدرت میشود.
در مشاهداتی که خود من در این مدت در خیابان داشتم، حاکی از این بود که حضور مردم در خیابان سن و جنس نمیشناسد و همه سنها و همه قشرها اعم از زن و مرد حضور دارند. بخشی از این حضور به دهه هشتادیها اختصاص و البته جلوهگری بیشتری داشت، اما اینگونه نیست که دهه هشتادیها نسبت به سایر گروههای سنی در اعتراضات، تعداد بیشتری داشته باشند در واقع توزیع نسبتا کم و بیش نرمالی از نظر گروه سنی وجود دارد، اما از این جهت که این گروه سنی تاکنون و در دورههای قبل به خیابان نیامده بودند و الان وارد خیابان شدهاند و طبق شرایط سنیشان جلوی صف هم قرار میگیرند بیشتر به چشم میآیند. طبیعی است که دهه هشتادیها به دلیل اینکه بار اول حضورشان در خیابان است از محافظهکاری کمتری برخوردار هستند، بنابراین جسارت در آنها بیشتر دیده میشود.
از نظر محتوا نیز اگر بخواهیم حضور نسل جدید را در این اعتراضات بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که این نسل دچار سرگشتگی است یعنی دانشجویی که ۱۹ سال دارد، هنوز به صورت مستقیم فشار اقتصادی را تحمل نکرده که بخواهد کلافه شود، اما در خانواده ناملایماتی که ناشی از فشار اقتصادی است را مشاهده میکند، آن چیزی که باعث میشود این افراد به صورت مستقیم به کف خیابان بیایند در اصل انفکاک از گروههای مرجع و سرچشمههایی است که باید به آن وصل باشند تا زندگیشان معنا پیدا کند و الگوهای رفتاری مناسبی پیدا کنند.
| متن کامل را در سایت خبرگزاری ایلنا بخوانید.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
خبرگزاری ایلنا
دانشآموز و دانشجو با مدرسه و دانشگاه ارتباط معنادار و هویتبخش ندارد/ خشم جوانان از زندگی لاکچریِ آقازادهها/ نسل جدید الگوهای…
مدیر گروه جامعهشناسی سیاسی انجمن جامعهشناسی ایران گفت: دانشآموز و دانشجو با نهادهای آموزشی و دانشگاهها ارتباط معنادار و هویتبخش ندارند و در شرایط آنومیک بیهنجارانه به سر میبرند. امروز جوان ما با «بحران معنا» در زندگی مواجه است.