❇️ #شطحیات_اجتماعی (۷)
🗓 شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
آغازیدن از «#مرگ»!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
«مرگ» به معنای رفتن یا بازگشتن؟
۱ـ اهالی «#دیانت»، «مرگ» را حلقهای بین «بودن» و «شدن» میپندارند. اهالی «بودن»، دنیای خود را تولد و مرگی میدانند که «نقدِ بودن» را به چیز دیگری که «شاید» نقدتر یا پندار خودساخته باشد ترجیح نمیدهند. «#نقد» را میچسبند تا اگر به آن رسیدند شایستهگی «نقدتر» را هم داشتهباشند هر چند صرفاً ذهنی باشد. پس از پایان زندگی که «مرگ» است آغاز میکنیم و به امروز رهسپار میشویم. شروع از پایان ...!
۲ـ «مرگ» را میتوان پایان همه چیز تلقّی کرد یا معلول تباهی و خرابی بدن دانست. مرگ را میتوان رهایی روح از قید بدن، پندار کرد تا حرکت جوهریاش را ادامه دهد و همچنان «#بدن» را خوار شمرد که در زمان مرگ، کهنه و درمانده شدهاست. «مرگ»، هر چه باشد ترسناک است و برای همین، برخی آن را آغاز فلسفهپردازی یا برخی دیگر، علت نهایی ادیان دانستهاند. همه اینها به این دلیل است که انسان، شاید تنها موجودی است که به حتمی بودن مردنش «#آگاهی» دارد! با «#اضطراب» ناشی از این آگاهی چه باید کرد؟ برخی به همان «نقدتر» که گفتم روی میآورند تا آرام شوند و برخی دیگر با ترجیح نقد به نقدتر در «فضای اکنون»، مرگ را آغازی برای بازگشت به عقب و «#آینده» را سکّوی نگاهی به «اکنون» قرار میدهند تا به گونهای رفتار کنند که به هنگام مرگ، «#آرامش» را در آغوش گیرند. پس خمیرمایهی فهم مرگ، «آرامش» است.
۳ـ «آرامش» یک تفسیر است، پس یک «دلیل» و امر ذهنی است. چرا کمتر در مورد مرگ، گفتوشنود میکنیم؟ زیرا هنوز به «تفسیر»ی از آرامش، دست نیافتهایم. چرا از مرگ به عنوان تنها اصل ثابت زندگی، فرار میکنیم؟ میرداماد فیلسوف میگوید: «تلخی مرگ در ترسیدن از آن است، پس از تلخی مرگ نترسید!» این نترسیدن و آن احساس «آرامش»ی که گفتم چه زمانی حاصل میآید؟ آیا این حصول، از جنس «انشا» و توصیه و امر و نهی است یا از جنس «دریافت» و ورود به حواس پنجگانه؟ فلاسفهی الهی مانند میردامادها عمدتاً به «انشا» و توصیهی فلسفی روی آوردهاند و ذهن را متوجه جهان دیگری کردهاند. اما فلاسفهی «اکنونگرا»، تفسیر مرگ را با تفسیر از «زندگی» پیوند زدهاند. حال، پای «زندگی» به صحنه باز میشود تا آن تفسیر و ترس و آرامش و … بازتعریف شوند.
۴ـ «زندگی» چیست؟ از شعر تا شعور میتوان به آن پاسخ داد. «زندگی» از عشق بخشیدن به آن تا عشق ورزیدن آن به دیگران، جریان دارد. پس هستهی مرکزی زندگی، «#عشق» است. عشقورزی، «چشم تیزبین» و «احساس قوی» میخواهد. اگر چنین باشد صدای روییدن چمن هم شنیده میشود! «چشم» و «احساس» مگر از لوازم «فهم» نیست؟ اگر هست، پس «مقولهی عشق» با «مقولهی فهم» رابطهی تنگاتنگی دارد. یعنی آن که نمیفهمد پس نمیتواند عشق بورزد! این معنایش این نیست که آن که میفهمد، لزوماً عشق میورزد! پس موضوعاتی مانند: عشق، زندگی، فهم و همهی مفاهیمی که «اکنون» را میسازند در هم تنیدهاند.
۵ـ فهم از زندگی، تابع «رضایت» است. شاید هم نه؛ «رضایت»، تابع «فهم از زندگی» است. بلکه هر دو تابع یکدیگرند! یک «فنر» را از زوایای گوناگون بنگرید. «رضایت»، تابع وضعیت مکانی و زمانی است. در زمانهای دورتر «رضایت»، ساده بود مانند رضایت از زندگی یک روستایی نسبت به پیرامونش. «اکنون» رضایت چند لایه است. اینک رضایت با «#حیات_اجتماعی» پیوندی گسستناپذیر دارد. حیات اجتماعی برای یک کودک و برای یک نوجوان تا یک کهنسال منظرههای متفاوتی دارد. وقتی سخن از «منظره» میشود «انتظارات» و به دنبالش، «#اخلاق» به صحنه میآیند. علاوه بر این اختلاف در مناظر و انتظارات، انسانِ امروز فرامکانی است یعنی در فضای مجازی، مرزها را درمینوردد. پس انسان امروز، پیچیده است اما پیچیدگی در عین «سادگی»، زیرا هنوز انسان است و به دنبال «فهم» و تفسیر و هضم زندگی! انسان، گرگ انسان نیست. انسان، عشق انسان است اما اگر این «عشق»، به انسان داده نشود او شاید بشود گرگ دیگری و خشم بورزد تا آنجا که بشود «گرگ خود» و خود را بدرد با چاقو یا مخدّر!
۶ـ «#رضایت_فردی» تابع «#رضایت_اجتماعی» است. رضایت اجتماعی تابع «شرایط اجتماعی» است. شرایط اجتماعی در سه سطح خُرد، میانه و کلان از وضع خانواده تا اوضاع سازمانها و نهایتاً پویایی ساختارها، تابع «#نظام_حکمرانی» است. نظام حکمرانی تابع «#مشروعیت #قدرت» است. مشروعیت قدرت تابع «پذیرش مردمان» است. پس: «آغاز»، پایان شد و «پایان»، آغاز! یعنی از «رضایت فردی» تا «پذیرش فردی» که به ظاهر،… | ادامه: 👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2021/04/blog-post_10.html#more
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
آغازیدن از «#مرگ»!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
«مرگ» به معنای رفتن یا بازگشتن؟
۱ـ اهالی «#دیانت»، «مرگ» را حلقهای بین «بودن» و «شدن» میپندارند. اهالی «بودن»، دنیای خود را تولد و مرگی میدانند که «نقدِ بودن» را به چیز دیگری که «شاید» نقدتر یا پندار خودساخته باشد ترجیح نمیدهند. «#نقد» را میچسبند تا اگر به آن رسیدند شایستهگی «نقدتر» را هم داشتهباشند هر چند صرفاً ذهنی باشد. پس از پایان زندگی که «مرگ» است آغاز میکنیم و به امروز رهسپار میشویم. شروع از پایان ...!
۲ـ «مرگ» را میتوان پایان همه چیز تلقّی کرد یا معلول تباهی و خرابی بدن دانست. مرگ را میتوان رهایی روح از قید بدن، پندار کرد تا حرکت جوهریاش را ادامه دهد و همچنان «#بدن» را خوار شمرد که در زمان مرگ، کهنه و درمانده شدهاست. «مرگ»، هر چه باشد ترسناک است و برای همین، برخی آن را آغاز فلسفهپردازی یا برخی دیگر، علت نهایی ادیان دانستهاند. همه اینها به این دلیل است که انسان، شاید تنها موجودی است که به حتمی بودن مردنش «#آگاهی» دارد! با «#اضطراب» ناشی از این آگاهی چه باید کرد؟ برخی به همان «نقدتر» که گفتم روی میآورند تا آرام شوند و برخی دیگر با ترجیح نقد به نقدتر در «فضای اکنون»، مرگ را آغازی برای بازگشت به عقب و «#آینده» را سکّوی نگاهی به «اکنون» قرار میدهند تا به گونهای رفتار کنند که به هنگام مرگ، «#آرامش» را در آغوش گیرند. پس خمیرمایهی فهم مرگ، «آرامش» است.
۳ـ «آرامش» یک تفسیر است، پس یک «دلیل» و امر ذهنی است. چرا کمتر در مورد مرگ، گفتوشنود میکنیم؟ زیرا هنوز به «تفسیر»ی از آرامش، دست نیافتهایم. چرا از مرگ به عنوان تنها اصل ثابت زندگی، فرار میکنیم؟ میرداماد فیلسوف میگوید: «تلخی مرگ در ترسیدن از آن است، پس از تلخی مرگ نترسید!» این نترسیدن و آن احساس «آرامش»ی که گفتم چه زمانی حاصل میآید؟ آیا این حصول، از جنس «انشا» و توصیه و امر و نهی است یا از جنس «دریافت» و ورود به حواس پنجگانه؟ فلاسفهی الهی مانند میردامادها عمدتاً به «انشا» و توصیهی فلسفی روی آوردهاند و ذهن را متوجه جهان دیگری کردهاند. اما فلاسفهی «اکنونگرا»، تفسیر مرگ را با تفسیر از «زندگی» پیوند زدهاند. حال، پای «زندگی» به صحنه باز میشود تا آن تفسیر و ترس و آرامش و … بازتعریف شوند.
۴ـ «زندگی» چیست؟ از شعر تا شعور میتوان به آن پاسخ داد. «زندگی» از عشق بخشیدن به آن تا عشق ورزیدن آن به دیگران، جریان دارد. پس هستهی مرکزی زندگی، «#عشق» است. عشقورزی، «چشم تیزبین» و «احساس قوی» میخواهد. اگر چنین باشد صدای روییدن چمن هم شنیده میشود! «چشم» و «احساس» مگر از لوازم «فهم» نیست؟ اگر هست، پس «مقولهی عشق» با «مقولهی فهم» رابطهی تنگاتنگی دارد. یعنی آن که نمیفهمد پس نمیتواند عشق بورزد! این معنایش این نیست که آن که میفهمد، لزوماً عشق میورزد! پس موضوعاتی مانند: عشق، زندگی، فهم و همهی مفاهیمی که «اکنون» را میسازند در هم تنیدهاند.
۵ـ فهم از زندگی، تابع «رضایت» است. شاید هم نه؛ «رضایت»، تابع «فهم از زندگی» است. بلکه هر دو تابع یکدیگرند! یک «فنر» را از زوایای گوناگون بنگرید. «رضایت»، تابع وضعیت مکانی و زمانی است. در زمانهای دورتر «رضایت»، ساده بود مانند رضایت از زندگی یک روستایی نسبت به پیرامونش. «اکنون» رضایت چند لایه است. اینک رضایت با «#حیات_اجتماعی» پیوندی گسستناپذیر دارد. حیات اجتماعی برای یک کودک و برای یک نوجوان تا یک کهنسال منظرههای متفاوتی دارد. وقتی سخن از «منظره» میشود «انتظارات» و به دنبالش، «#اخلاق» به صحنه میآیند. علاوه بر این اختلاف در مناظر و انتظارات، انسانِ امروز فرامکانی است یعنی در فضای مجازی، مرزها را درمینوردد. پس انسان امروز، پیچیده است اما پیچیدگی در عین «سادگی»، زیرا هنوز انسان است و به دنبال «فهم» و تفسیر و هضم زندگی! انسان، گرگ انسان نیست. انسان، عشق انسان است اما اگر این «عشق»، به انسان داده نشود او شاید بشود گرگ دیگری و خشم بورزد تا آنجا که بشود «گرگ خود» و خود را بدرد با چاقو یا مخدّر!
۶ـ «#رضایت_فردی» تابع «#رضایت_اجتماعی» است. رضایت اجتماعی تابع «شرایط اجتماعی» است. شرایط اجتماعی در سه سطح خُرد، میانه و کلان از وضع خانواده تا اوضاع سازمانها و نهایتاً پویایی ساختارها، تابع «#نظام_حکمرانی» است. نظام حکمرانی تابع «#مشروعیت #قدرت» است. مشروعیت قدرت تابع «پذیرش مردمان» است. پس: «آغاز»، پایان شد و «پایان»، آغاز! یعنی از «رضایت فردی» تا «پذیرش فردی» که به ظاهر،… | ادامه: 👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2021/04/blog-post_10.html#more
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۸)
🗓 دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
«#مرگ» کرونایی: «#آگاهی» اجتماعی!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
بمیرید بمیرید در این عشق (بخوانید: کرونا) بمیرید ـ در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید ـ کز این خاک برآیید سماوات (بخوانید: آگاهی) بگیرید
دیروز بود که یکی از روزنامهنگاران به دنبال اصرارش در روزهای قبل، دوباره در واتساپ پیام داد:
او: سلام دکتر بخارایی عزیز. دربارهی یادداشت به نتیجهای رسیدین؟ بالاخره لطف شما شامل حال من میشه؟
من: سلام. باور کنید چیز جدیدی به ذهنم نمیرسه که برای یادداشت مناسب باشه. مگر اینکه شما پرسشهای جدیدی در مورد #کرونا داشته باشید.
او: بحث بیشتر حول محور افزایش ابتلا و مرگ به دلیل وجود کرونای انگلیسی هست و ادامهی روند دورکاریها و اعمال #قرنطینه و رعایت پروتکلها توسط مردم.
من: میدونم. واقعاً این مطلب جدیدی نیست.
او: بله کرونا که همونه فقط با شدت بیشتر.
من: مطالب قبلی را میتوانید تکرار کنید. باید پرسش جدیدی داشت.
او: محور یادداشتی که گفتن اینه: رفتار مردم در مواجهه با محدودیتهای کرونایی.
من: میدونم چی در ذهنشون هست. پرسشهای تکراری و کلی … هر وقت #دولت_ایران مانند #دولت_انگلیس ۸۰درصد درآمد ماهانهی کسبه و دیگران را بدون استثنا به آنها هر ماه پرداخت کرد آن وقت میتوان با مردم از لزوم رعایت قواعد قرنطینه سخن گفت.
او: البته این درست نیست که همهی تقصیرها رو گردن #دولت بندازیم مشکل جای دیگست متأسفانه و البته که مردم هم نباید دست به خودکشی بزنن.
من: دقت نکردید چی گفتم. از شکم گرسنه یا از مردمی که در ناآرامی به سر میبرن نباید انتظار داشت که در خانه بنشینند.
او: بله یقیناً این هم درسته ولی میشه سر کار رفت و در عین حال پروتکلها رو هم رعایت کرد.
من: خیر نمیشه. این حرفها لاکچری است فکر میکنم.
او: البته تحریمها کمر اقتصاد رو شکسته و مقصر اصلی دولت نیست.
من: علت #تحریم؟؟؟؟
او: اون از بالاتر از دولت آب میخوره، خودتون که در جریانین.
من: این دولتها کارگزار آن مقام بالاتر بودهاند. جز این است؟
او: اینام موندن تو امپاس. دیگه چیزی به آخر عمر دولت نمونده ولی همونطور که میدونین با رفتن اینام هیچ اتفاق جدیدی نمیفته.
من: درسته، موافقم. به همین خاطر سالهاست که فریاد میزنیم از این نظام ایدئولوژیک، آبی گرم نمیشود. پس بهتر است با «مردن» دیگران، به خود آییم. پس کرونا کارکرد مثبت دارد …
او: چه کارکرد مثبت وحشتناکی!
من: در جامعهای که به طور طبیعی نمیزاید، چاره ای جز سزارین توأم با خطر نیست.
او: چه جملهی دردآور و چه مثال بهجا و زیبایی، زیبا از نظر همخوانی با اصل مطلب.
من: حالا باز هم علاقهمند هستید این مطالب را در روزنامهتان منتشر کنید؟
او: منم بخوام نمیشه. ای کاش روزی برسه که بشه ولی امر محاله.
من: شما اگر مسئول #روزنامه بودید منتشر میکردید؟
او: #اعدام نمیشدم آیا؟ حقایق رو باید گفت ولی خطوط قرمز این اجازه رو نمیده!
… و این بود گفتوگوی ما در واتساپ.
| نتیجه:
۱ـ مردمی که تن به «#مرگ_اجتماعی» دادهاند سهل است که تن به #مرگ_فردی هم بدهند. چو صد آید نود هم نزد ما است! فایدهاش این است که اگر این مرگهای ناشی از ویروس کرونای امروز و ویروسهای بعدی که در راه است هر قدر زیادتر شود و ما بیشتر بمیریم شاید دیگران بعدها بیشتر فکر کنند که «#نظام_حکمرانی» در تشدید تلفات، چه نقشی دارد و این پدیده، «آگاهیبخش» است.
۲ـ در «مرگ اجتماعی»، روزنامهنگارانش مجبور به کارهایی میشوند که به آنها اعتقادی ندارند و نیز اگر بخواهند ایفای نقش کنند از عواقبش میترسند. پس در جامعهی ما، قبل از اینکه از کرونا بمیریم، مرده بودیم. باز میگردم به دو بیت بالا از مولانا که: بمیریم شاید آگاهی یابند!
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
«#مرگ» کرونایی: «#آگاهی» اجتماعی!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
بمیرید بمیرید در این عشق (بخوانید: کرونا) بمیرید ـ در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید ـ کز این خاک برآیید سماوات (بخوانید: آگاهی) بگیرید
دیروز بود که یکی از روزنامهنگاران به دنبال اصرارش در روزهای قبل، دوباره در واتساپ پیام داد:
او: سلام دکتر بخارایی عزیز. دربارهی یادداشت به نتیجهای رسیدین؟ بالاخره لطف شما شامل حال من میشه؟
من: سلام. باور کنید چیز جدیدی به ذهنم نمیرسه که برای یادداشت مناسب باشه. مگر اینکه شما پرسشهای جدیدی در مورد #کرونا داشته باشید.
او: بحث بیشتر حول محور افزایش ابتلا و مرگ به دلیل وجود کرونای انگلیسی هست و ادامهی روند دورکاریها و اعمال #قرنطینه و رعایت پروتکلها توسط مردم.
من: میدونم. واقعاً این مطلب جدیدی نیست.
او: بله کرونا که همونه فقط با شدت بیشتر.
من: مطالب قبلی را میتوانید تکرار کنید. باید پرسش جدیدی داشت.
او: محور یادداشتی که گفتن اینه: رفتار مردم در مواجهه با محدودیتهای کرونایی.
من: میدونم چی در ذهنشون هست. پرسشهای تکراری و کلی … هر وقت #دولت_ایران مانند #دولت_انگلیس ۸۰درصد درآمد ماهانهی کسبه و دیگران را بدون استثنا به آنها هر ماه پرداخت کرد آن وقت میتوان با مردم از لزوم رعایت قواعد قرنطینه سخن گفت.
او: البته این درست نیست که همهی تقصیرها رو گردن #دولت بندازیم مشکل جای دیگست متأسفانه و البته که مردم هم نباید دست به خودکشی بزنن.
من: دقت نکردید چی گفتم. از شکم گرسنه یا از مردمی که در ناآرامی به سر میبرن نباید انتظار داشت که در خانه بنشینند.
او: بله یقیناً این هم درسته ولی میشه سر کار رفت و در عین حال پروتکلها رو هم رعایت کرد.
من: خیر نمیشه. این حرفها لاکچری است فکر میکنم.
او: البته تحریمها کمر اقتصاد رو شکسته و مقصر اصلی دولت نیست.
من: علت #تحریم؟؟؟؟
او: اون از بالاتر از دولت آب میخوره، خودتون که در جریانین.
من: این دولتها کارگزار آن مقام بالاتر بودهاند. جز این است؟
او: اینام موندن تو امپاس. دیگه چیزی به آخر عمر دولت نمونده ولی همونطور که میدونین با رفتن اینام هیچ اتفاق جدیدی نمیفته.
من: درسته، موافقم. به همین خاطر سالهاست که فریاد میزنیم از این نظام ایدئولوژیک، آبی گرم نمیشود. پس بهتر است با «مردن» دیگران، به خود آییم. پس کرونا کارکرد مثبت دارد …
او: چه کارکرد مثبت وحشتناکی!
من: در جامعهای که به طور طبیعی نمیزاید، چاره ای جز سزارین توأم با خطر نیست.
او: چه جملهی دردآور و چه مثال بهجا و زیبایی، زیبا از نظر همخوانی با اصل مطلب.
من: حالا باز هم علاقهمند هستید این مطالب را در روزنامهتان منتشر کنید؟
او: منم بخوام نمیشه. ای کاش روزی برسه که بشه ولی امر محاله.
من: شما اگر مسئول #روزنامه بودید منتشر میکردید؟
او: #اعدام نمیشدم آیا؟ حقایق رو باید گفت ولی خطوط قرمز این اجازه رو نمیده!
… و این بود گفتوگوی ما در واتساپ.
| نتیجه:
۱ـ مردمی که تن به «#مرگ_اجتماعی» دادهاند سهل است که تن به #مرگ_فردی هم بدهند. چو صد آید نود هم نزد ما است! فایدهاش این است که اگر این مرگهای ناشی از ویروس کرونای امروز و ویروسهای بعدی که در راه است هر قدر زیادتر شود و ما بیشتر بمیریم شاید دیگران بعدها بیشتر فکر کنند که «#نظام_حکمرانی» در تشدید تلفات، چه نقشی دارد و این پدیده، «آگاهیبخش» است.
۲ـ در «مرگ اجتماعی»، روزنامهنگارانش مجبور به کارهایی میشوند که به آنها اعتقادی ندارند و نیز اگر بخواهند ایفای نقش کنند از عواقبش میترسند. پس در جامعهی ما، قبل از اینکه از کرونا بمیریم، مرده بودیم. باز میگردم به دو بیت بالا از مولانا که: بمیریم شاید آگاهی یابند!
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۹)
🗓 چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
خوابِ ما: #کیفقاپی!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
۱ـ یکی از عزیزانی که این شطحیات را دنبال میکند و از جملهی صاحبان #اعتقاد_دینی هم هست برایم نوشت: «شرایط اجتماعی امروز چنان شده که رمق و انگیزهی هیچ کاری را ندارم و نیمی از انرژی و زمان مفیدم به این میگذرد که بتوانم نسبت به وقایع پیرامون، خودم را توجیه و آنها را تفسیر کنم. باورتان میشود در یک ماه گذشته در محلهای که زندگی میکنیم دو کیفقاپی خشن برای خانمم و خواهر خانمم اتفاق افتاده؟ یعنی اول کتک میزنند و بعد کیف و گوشی را بر میدارند. چه کسی پاسخگوی این حس #ناامنی و #ترس و آسیب فیزیکی خواهد بود؟»!
۲ـ ساده بگویم: مادر همهی مشکلات در همه جا «#بیکاری» است. پدر مشکلات، «کمگرایشی» به «#نظام_حکمرانی» است. ما در ایران با هر دو عامل دست به گریبانیم. داستان این نیست که فعلاً «#تحریم» هستیم و اگر آزاد شویم مشکلات، حل خواهد شد چرا که آن زمانی که تحریم نبودیم باز هم نرخ بیکاری، سیر صعودی داشت. از سوی دیگر چون توزیع عادلانهی فرصتها از ابتدای دورهی سازندگی در زمان جناب #هاشمی_رفسنجانی تاکنون نداشتهایم (و قبل از آن هم که همه سرشان گرم بود به #دیگرکشی در داخل و سپس در #جنگ با عراق) این امید وجود ندارد که در شرایط توزیع ناعادلانهی فرصتها (بخوانید: توزیع فرصتها بین برخی از #مؤمنین علیالباطن و بسیاری از متظاهرین) نرخ بیکاری کاهش پیدا کند. از سوی دیگر همین مرزبندی بین خودی و غیر خودی، آشفتهبازاری درست کرده که آن «گرایش» و اعتقاد به نظام حکمرانی را با بحران عمیق مواجه ساخته است.
۳ـ #جامعه، پریشاناحوال است پس برای پاسخگویی به نیازهای اولیه و ثانویه، بسیاری از مجرمان مجبور به ارتکاب مجدد #جرم هستند و کیفقاپیها افزون خواهدشد. از یک سو به نظر میرسد اینک بسیاری از «ناهنجاریها»، «#هنجار» شدهاند و دشوار است جامعه از کاری که عادت کرده است دست بشوید و #ترک_اعتیاد کند! پس جرایم، تکرار خواهند شد (خوشا به حال منادیان #انقلاب که هنوز میگویند مرغ یک پا دارد و خود را توجیه میکنند!). از دیگر سو، چون کمتر قادر به تحلیل جامعهشناختی کلاننگر نسبت به وقایع و #مسائل_اجتماعی پیرامونمان هستیم و حتی #روشنفکران دینمدار هم کمتر راضی میشوند که بپذیرند الگوهای کهن رفتاری و فکری مذهبی در قرن نوین و حتی در قرون گذشته پاسخگو نیستند و نبودهاند مرتب سعی میکنیم توجیه کنیم. فلذا هنوز به #انتخابات_خرداد_۱۴۰۰ دل بستهایم که اگر فلان #اصلاحطلب_حکومتی تأیید صلاحیت شود چهها که نخواهد شد! نهایت اینکه ما خود «مسئول» حس ناامنی و ترسمان هستیم.
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
خوابِ ما: #کیفقاپی!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
۱ـ یکی از عزیزانی که این شطحیات را دنبال میکند و از جملهی صاحبان #اعتقاد_دینی هم هست برایم نوشت: «شرایط اجتماعی امروز چنان شده که رمق و انگیزهی هیچ کاری را ندارم و نیمی از انرژی و زمان مفیدم به این میگذرد که بتوانم نسبت به وقایع پیرامون، خودم را توجیه و آنها را تفسیر کنم. باورتان میشود در یک ماه گذشته در محلهای که زندگی میکنیم دو کیفقاپی خشن برای خانمم و خواهر خانمم اتفاق افتاده؟ یعنی اول کتک میزنند و بعد کیف و گوشی را بر میدارند. چه کسی پاسخگوی این حس #ناامنی و #ترس و آسیب فیزیکی خواهد بود؟»!
۲ـ ساده بگویم: مادر همهی مشکلات در همه جا «#بیکاری» است. پدر مشکلات، «کمگرایشی» به «#نظام_حکمرانی» است. ما در ایران با هر دو عامل دست به گریبانیم. داستان این نیست که فعلاً «#تحریم» هستیم و اگر آزاد شویم مشکلات، حل خواهد شد چرا که آن زمانی که تحریم نبودیم باز هم نرخ بیکاری، سیر صعودی داشت. از سوی دیگر چون توزیع عادلانهی فرصتها از ابتدای دورهی سازندگی در زمان جناب #هاشمی_رفسنجانی تاکنون نداشتهایم (و قبل از آن هم که همه سرشان گرم بود به #دیگرکشی در داخل و سپس در #جنگ با عراق) این امید وجود ندارد که در شرایط توزیع ناعادلانهی فرصتها (بخوانید: توزیع فرصتها بین برخی از #مؤمنین علیالباطن و بسیاری از متظاهرین) نرخ بیکاری کاهش پیدا کند. از سوی دیگر همین مرزبندی بین خودی و غیر خودی، آشفتهبازاری درست کرده که آن «گرایش» و اعتقاد به نظام حکمرانی را با بحران عمیق مواجه ساخته است.
۳ـ #جامعه، پریشاناحوال است پس برای پاسخگویی به نیازهای اولیه و ثانویه، بسیاری از مجرمان مجبور به ارتکاب مجدد #جرم هستند و کیفقاپیها افزون خواهدشد. از یک سو به نظر میرسد اینک بسیاری از «ناهنجاریها»، «#هنجار» شدهاند و دشوار است جامعه از کاری که عادت کرده است دست بشوید و #ترک_اعتیاد کند! پس جرایم، تکرار خواهند شد (خوشا به حال منادیان #انقلاب که هنوز میگویند مرغ یک پا دارد و خود را توجیه میکنند!). از دیگر سو، چون کمتر قادر به تحلیل جامعهشناختی کلاننگر نسبت به وقایع و #مسائل_اجتماعی پیرامونمان هستیم و حتی #روشنفکران دینمدار هم کمتر راضی میشوند که بپذیرند الگوهای کهن رفتاری و فکری مذهبی در قرن نوین و حتی در قرون گذشته پاسخگو نیستند و نبودهاند مرتب سعی میکنیم توجیه کنیم. فلذا هنوز به #انتخابات_خرداد_۱۴۰۰ دل بستهایم که اگر فلان #اصلاحطلب_حکومتی تأیید صلاحیت شود چهها که نخواهد شد! نهایت اینکه ما خود «مسئول» حس ناامنی و ترسمان هستیم.
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ نشست دو ساعته دربارهی #فروپاشی_اجتماعی و #جنبشهای_اجتماعی آتی در #ایران
🗓 یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰
| میهمان:
#احمد_بخارایی
| میزبان:
کارگروه اجتماعی «مجمع دانشآموختهگان #دانشگاه_صنعتی_شریف»
| تاریخ برگزاری: پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰
| مکان: Skype
در این گفتوشنود، به این محورها پرداختم:
۱ـ «#جنبشهای_اجتماعی» دارای خشونتهای پنهان و آشکار از شکل حداقلی تا حداکثری در قالب انواع دگرگونیهای: انقلابی، تحولجویانه، اصلاحات و رستگاریبخش به دو صورت «سلبی» و «ایجابی» هستند.
۲ـ «#نافرمانی_مدنی» دارای عناصر چهارگانه از جمله: انتقام نگرفتن، عصبانی نشدن و تسلیم داوطلبانهی #کنشگران به #مأموران_حکومتی است که با توجه به روحیات و اخلاقیات ما ایرانیان و نیز با توجه به وجود فضای به شدت امنیتی و بیرحم در ایران امکان وقوع ندارد.
۳ـ از میان سه رویکرد به «#جنبشهای_اجتماعی»، رویکرد «#جامعه_مدنی» و آنچه امثال #آلن_تورن، #هابرماس و #مانوئل_کاستلز به دنبالش بودهاند در شرایط کنونی ایران امکان تحقق ندارد زیرا بنا به نگاه کاستلز، «#جامعه_شبکهای» با «قدرت هویتبخش» باید تعامل داشتهباشد حال آنکه در ایران این گونه نیست.
۴ـ رویکرد «نهادی» به «جنبشهای اجتماعی» بنا به نظر #سیدنی_تارو عمدتاً در میان اقلیتهای منسجم مانند مهاجران کُرد در لندن یا الجزایریها در فرانسه شکل گرفتهاست و بر این اساس بسا در آیندهای نه چندان دور متأسفانه شاهد جنبشهای خشونتبار قومی در ایران باشیم.
۵ـ رویکرد «#رفتارگرایی» به جنبشهای اجتماعی بنا به نگاه #هربرت_بلومر در «#برساخت اعیان ذهنی» است پس وظیفهی ما در شرایط انسداد سیاسی در ایران، همین مطالبهگریهای فردی و گاه پر هزینه است.
۶ـ بنا به وجود رابطهی #اعتقادی بین تعداد قابل توجهی از مردم با #نظام_حکمرانی، #فروپاشی_سیاسی در ایران زمانبر خواهدبود اما اکنون فروپاشی اجتماعی در وضعیت بحرانی است.
۷ـ یکی از نشانههای «فروپاشی اجتماعی» دود شدن و به هوا رفتن #طبقه_متوسط است که گویا کارخانهای فاقد سوخت است. محو طبقهی متوسط، ایران را دو قطبی و رویارو کرده و اینک حدود ۸۰ درصد مردم در طبقهی #فقیر تعریف میشوند. تورم حدود ۴۰ درصدی در ایران و نیز هزینههای خوراکی و آشامیدنی طبقهی مرفه #جامعه که حدود ده برابر #طبقه_فقیر و هزینههای تفریح و حمل و نقل و ارتباطات ثروتمندان که بیش از پنجاه برابر طبقهی فقیر است نشان از فروپاشی اجتماعی دارد.
۸ـ ایران، یک «#جامعه_سیاسی» است که با استفادهی ابزاری از «#عقلانیت»، استراتژیاش حفظ #قدرت به هر قیمتی است. در ایران، «جامعهی مدنی» کمرنگ است و تقویت پیوندهای متقابل بین مردم و نظام در اولویت قرار ندارد. بر همین اساس ارکان جامعهی مدنی مانند #تشکلها و #انجمنهای_غیر_دولتی کمتوانند.
۹ـ نقطهی «#امید_اجتماعی» در ایران آتی، فروریختن سمبلهای قدرتمند اعتقادی و رهبری است. پس از آن دوره، نزاعهای خشونتبار بین دیندارانی که اینک ثروتمند هم شدهاند با نیروهای مدافع جامعهی مدنی شدت خواهد گرفت.
| پخش رسانه:
ـ شنیداری 👉
ـ خواندنی 👉 (متن خلاصهی این نشست در پیوست این پست برگرفته از کانال مجمع دانش آموختگان دانشگاه صنعتی شریف 👉)
به زودی متن کامل این گفتوشنود، منتشر خواهد شد.
| راهنمایی و پشتیبانی فنی
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰
| میهمان:
#احمد_بخارایی
| میزبان:
کارگروه اجتماعی «مجمع دانشآموختهگان #دانشگاه_صنعتی_شریف»
| تاریخ برگزاری: پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰
| مکان: Skype
در این گفتوشنود، به این محورها پرداختم:
۱ـ «#جنبشهای_اجتماعی» دارای خشونتهای پنهان و آشکار از شکل حداقلی تا حداکثری در قالب انواع دگرگونیهای: انقلابی، تحولجویانه، اصلاحات و رستگاریبخش به دو صورت «سلبی» و «ایجابی» هستند.
۲ـ «#نافرمانی_مدنی» دارای عناصر چهارگانه از جمله: انتقام نگرفتن، عصبانی نشدن و تسلیم داوطلبانهی #کنشگران به #مأموران_حکومتی است که با توجه به روحیات و اخلاقیات ما ایرانیان و نیز با توجه به وجود فضای به شدت امنیتی و بیرحم در ایران امکان وقوع ندارد.
۳ـ از میان سه رویکرد به «#جنبشهای_اجتماعی»، رویکرد «#جامعه_مدنی» و آنچه امثال #آلن_تورن، #هابرماس و #مانوئل_کاستلز به دنبالش بودهاند در شرایط کنونی ایران امکان تحقق ندارد زیرا بنا به نگاه کاستلز، «#جامعه_شبکهای» با «قدرت هویتبخش» باید تعامل داشتهباشد حال آنکه در ایران این گونه نیست.
۴ـ رویکرد «نهادی» به «جنبشهای اجتماعی» بنا به نظر #سیدنی_تارو عمدتاً در میان اقلیتهای منسجم مانند مهاجران کُرد در لندن یا الجزایریها در فرانسه شکل گرفتهاست و بر این اساس بسا در آیندهای نه چندان دور متأسفانه شاهد جنبشهای خشونتبار قومی در ایران باشیم.
۵ـ رویکرد «#رفتارگرایی» به جنبشهای اجتماعی بنا به نگاه #هربرت_بلومر در «#برساخت اعیان ذهنی» است پس وظیفهی ما در شرایط انسداد سیاسی در ایران، همین مطالبهگریهای فردی و گاه پر هزینه است.
۶ـ بنا به وجود رابطهی #اعتقادی بین تعداد قابل توجهی از مردم با #نظام_حکمرانی، #فروپاشی_سیاسی در ایران زمانبر خواهدبود اما اکنون فروپاشی اجتماعی در وضعیت بحرانی است.
۷ـ یکی از نشانههای «فروپاشی اجتماعی» دود شدن و به هوا رفتن #طبقه_متوسط است که گویا کارخانهای فاقد سوخت است. محو طبقهی متوسط، ایران را دو قطبی و رویارو کرده و اینک حدود ۸۰ درصد مردم در طبقهی #فقیر تعریف میشوند. تورم حدود ۴۰ درصدی در ایران و نیز هزینههای خوراکی و آشامیدنی طبقهی مرفه #جامعه که حدود ده برابر #طبقه_فقیر و هزینههای تفریح و حمل و نقل و ارتباطات ثروتمندان که بیش از پنجاه برابر طبقهی فقیر است نشان از فروپاشی اجتماعی دارد.
۸ـ ایران، یک «#جامعه_سیاسی» است که با استفادهی ابزاری از «#عقلانیت»، استراتژیاش حفظ #قدرت به هر قیمتی است. در ایران، «جامعهی مدنی» کمرنگ است و تقویت پیوندهای متقابل بین مردم و نظام در اولویت قرار ندارد. بر همین اساس ارکان جامعهی مدنی مانند #تشکلها و #انجمنهای_غیر_دولتی کمتوانند.
۹ـ نقطهی «#امید_اجتماعی» در ایران آتی، فروریختن سمبلهای قدرتمند اعتقادی و رهبری است. پس از آن دوره، نزاعهای خشونتبار بین دیندارانی که اینک ثروتمند هم شدهاند با نیروهای مدافع جامعهی مدنی شدت خواهد گرفت.
| پخش رسانه:
ـ شنیداری 👉
ـ خواندنی 👉 (متن خلاصهی این نشست در پیوست این پست برگرفته از کانال مجمع دانش آموختگان دانشگاه صنعتی شریف 👉)
به زودی متن کامل این گفتوشنود، منتشر خواهد شد.
| راهنمایی و پشتیبانی فنی
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
🌺 رسانهی خبری نشست شریف 📣
نشست سوم
✌️کارگروه جنبش اجتماعی
📚 ( کار، بحث و نظر)
✍گروه اندیشه مجمع دانش آموختگان
🌺 با حضور دکتر احمد بخارایی 🌺
در سومین نشست گروه اندیشه مجمع دانش آموختگان شریف در خصوص موضوع جنبش های اجتماعی در مورخه ۲۶ فروردین ماه، جلسه ای با حضور دکتر احمد بخارائی،…
✌️کارگروه جنبش اجتماعی
📚 ( کار، بحث و نظر)
✍گروه اندیشه مجمع دانش آموختگان
🌺 با حضور دکتر احمد بخارایی 🌺
در سومین نشست گروه اندیشه مجمع دانش آموختگان شریف در خصوص موضوع جنبش های اجتماعی در مورخه ۲۶ فروردین ماه، جلسه ای با حضور دکتر احمد بخارائی،…
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۱۱)
🗓 دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
عطش بی پاسخ!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
۱ـ زمین، عطشناک است و در حسرت آب دارد میسوزد. در دورترها دریاست و آفتاب و امواج دریا با هم جشنی زیبا برپا کردهاند و دارند با هم حال میکنند. هر چند ساحل از امواج آب دریا سیلی میخورد اما ساحل، رهاست و موج دریا را محبتی میپندارد که همواره صورتش را نمناک میکند و میداند که بوتههای گلش ریشه در همان آب دارند. ساحل میداند که اگر آب نباشد آفتاب، اشک نمیریزد و اگر نریزد گلها پژمرده میشوند. ساحل، عاشق سیلیهای امواج دریاست. اما خاک ما را عطشی است که زندانش باید نامید. گلدانها خالی از آباند. باران نمیآید. لبهای مردم من بادکرده از عطشاند و تشنگی سوزان دارند. اینجا هوای دلها ابری است اما ابری از غم رفتن آب و عشق. در شهر شکستخورده هوای ابری، باران ندارد!
۲ـ داشتم فکر میکردم این جماعاتی که از #انتخابات_خرداد_۱۴۰۰ سخنی به نام «تحلیل» میگویند گاه چهقدر در ناهشیاری هستند. جمعهشب گفتوشنود خانم نرگس محمدی، ببخشید: ملیحه محمدی (نرگس که اسطورهی مبارزه و مقاومت با بیش از پنج سال #زندان در داخل ایران است) و آقای جمشید برزگر در تلویزیون بیبیسی فارسی را دیدم. موضوع مربوط بود به #مشارکت یا #عدم_مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو. خانم محمدی میگفت که نمیتوان از الآن به طور قطع نظر داد که آیا باید مشارکت کرد یا #تحریم و باید منتظر بود تا کاندیداها مشخص و سپس تأیید شوند (در منطق میگویند: به شرط «لا»، یعنی اگر چنین و چنان شود یا نشود پس میتوان نتیجهگیری کرد). آقای برزگر هم کلیاتی میگفت در خصوص عدم شرکت به طور قطع (یعنی: «لا» به شرط و تحت هر شرایطی). اگر من جای ایشان بودم این تحریم را اینگونه ترسیم میکردم. چهگونه؟ در جاگذاری مفاهیم اجتماعی به جای مفاهیم ادبی در بند ۱. پس میشود: مردم ایران آنچنان تشنهی هویتیابیاند که قطرههای اندک باران #اصلاحطلبی (با فرض تأیید صلاحیت کاندیداهای مربوطه) کامشان را نمناک نمیکند و همچنان در حسرت بارش بارانی که هویتهای #جوانان و #زنان و #مردان و #قومیتها و #نخبگان و متعهدان و … را سیراب کند باقی خواهندماند و ما دیگر فرصت و توانی برای انتظار نداریم. یعنی چه؟
۳ـ فرض بگیریم که کاندیدای اصلاحطلبها تأیید صلاحیت شود، حال:
ـ آیا این تأیید صلاحیت بنا به «مصلحت» #نظام_حکمرانی در جهت تداوم همین نظام نخواهد بود؟
ـ وقتی در مواد ۱ تا ۱۴ در فصل اول #قانون_اساسی، همهچیز مبتنی بر این مفاهیماند: #حکومت #قرآن، نقش #وحی در تدوین قوانین، مبارزه با مظاهر فساد معارض با ایمان و تقوا، فقیه عادل به عنوان ولیّ امر، امر به معروف و نهی از منکر، اتحاد ملل اسلامی، برتری مذهب جعفری اثنی عشری الیالابد و …، حالا برترین کاندیدای تأیید شدهی #اصلاحطلب که فرضاً رأی هم بیاورد و #رئیسجمهور شود آیا میتواند و در حیطهی وظایفش است که خلاف قانون اساسی، کنش کُنَد و اصلاً اعتقاد دارد که همهی این مفاهیمی که گفته شد از جمله موانع تکامل اجتماعی است؟
ـ ممکن است بگویید: چرا که نه و چرا نمیتوان آرام آرام تفاسیر نوینی از همان مفاهیم ارائه کرد؟ موافقم که اگر چنین شود عالی و «مطلوب» است اما این بسان کویر در حسرت باران است و اگر باران ببارد چهها که نخواهد شد. آیا فکر میکنید این فوج عظیم دینداران که هم به سلاح #ایدئولوژی و هم به سلاح #روحانیت و هم به سلاح تخصصهایی که در این چند دهه فرا گرفتهاند و اینک #قدرت را به #ثروت پیوند زدهاند مجهزند، نشستهاند که شما از راه برسید و نرم و آرام به راه راست هدایتشان کنید؟
۴ـ اشکال کار ما که دست به تحلیل میزنیم این است که گاهِ بسیاری تفاوت میان «تحلیل» و «کلیگویی همیشه درست» را نمیدانیم. این گزارهی همیشه درست است که: «اگر فردا باران بیاید گلها شاد میشوند و دیگر نیازی نیست به آنها آب دهیم». اما تحلیل واقعی این است که با تخیّل جامعهشناختی و در اینجا با تکیه بر علم هواشناسی بگوییم که آیا فردا باران میآید یا خیر؟! گزارهی نخست، یک گزارهی مهمل است و حتی زیبایی شعر را هم ندارد اما زیاد میگوییم و میشنویم … «اگرهای مطلوب» زیادند اما فکر نمیکنیم که چه فاصلهای وجود دارد بین: «مطلوبیات» و «ممکنات»؟ پس باز میگردم و همان شعرگونه بند ۱ را با خود زمزمه میکنم …
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
عطش بی پاسخ!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
۱ـ زمین، عطشناک است و در حسرت آب دارد میسوزد. در دورترها دریاست و آفتاب و امواج دریا با هم جشنی زیبا برپا کردهاند و دارند با هم حال میکنند. هر چند ساحل از امواج آب دریا سیلی میخورد اما ساحل، رهاست و موج دریا را محبتی میپندارد که همواره صورتش را نمناک میکند و میداند که بوتههای گلش ریشه در همان آب دارند. ساحل میداند که اگر آب نباشد آفتاب، اشک نمیریزد و اگر نریزد گلها پژمرده میشوند. ساحل، عاشق سیلیهای امواج دریاست. اما خاک ما را عطشی است که زندانش باید نامید. گلدانها خالی از آباند. باران نمیآید. لبهای مردم من بادکرده از عطشاند و تشنگی سوزان دارند. اینجا هوای دلها ابری است اما ابری از غم رفتن آب و عشق. در شهر شکستخورده هوای ابری، باران ندارد!
۲ـ داشتم فکر میکردم این جماعاتی که از #انتخابات_خرداد_۱۴۰۰ سخنی به نام «تحلیل» میگویند گاه چهقدر در ناهشیاری هستند. جمعهشب گفتوشنود خانم نرگس محمدی، ببخشید: ملیحه محمدی (نرگس که اسطورهی مبارزه و مقاومت با بیش از پنج سال #زندان در داخل ایران است) و آقای جمشید برزگر در تلویزیون بیبیسی فارسی را دیدم. موضوع مربوط بود به #مشارکت یا #عدم_مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو. خانم محمدی میگفت که نمیتوان از الآن به طور قطع نظر داد که آیا باید مشارکت کرد یا #تحریم و باید منتظر بود تا کاندیداها مشخص و سپس تأیید شوند (در منطق میگویند: به شرط «لا»، یعنی اگر چنین و چنان شود یا نشود پس میتوان نتیجهگیری کرد). آقای برزگر هم کلیاتی میگفت در خصوص عدم شرکت به طور قطع (یعنی: «لا» به شرط و تحت هر شرایطی). اگر من جای ایشان بودم این تحریم را اینگونه ترسیم میکردم. چهگونه؟ در جاگذاری مفاهیم اجتماعی به جای مفاهیم ادبی در بند ۱. پس میشود: مردم ایران آنچنان تشنهی هویتیابیاند که قطرههای اندک باران #اصلاحطلبی (با فرض تأیید صلاحیت کاندیداهای مربوطه) کامشان را نمناک نمیکند و همچنان در حسرت بارش بارانی که هویتهای #جوانان و #زنان و #مردان و #قومیتها و #نخبگان و متعهدان و … را سیراب کند باقی خواهندماند و ما دیگر فرصت و توانی برای انتظار نداریم. یعنی چه؟
۳ـ فرض بگیریم که کاندیدای اصلاحطلبها تأیید صلاحیت شود، حال:
ـ آیا این تأیید صلاحیت بنا به «مصلحت» #نظام_حکمرانی در جهت تداوم همین نظام نخواهد بود؟
ـ وقتی در مواد ۱ تا ۱۴ در فصل اول #قانون_اساسی، همهچیز مبتنی بر این مفاهیماند: #حکومت #قرآن، نقش #وحی در تدوین قوانین، مبارزه با مظاهر فساد معارض با ایمان و تقوا، فقیه عادل به عنوان ولیّ امر، امر به معروف و نهی از منکر، اتحاد ملل اسلامی، برتری مذهب جعفری اثنی عشری الیالابد و …، حالا برترین کاندیدای تأیید شدهی #اصلاحطلب که فرضاً رأی هم بیاورد و #رئیسجمهور شود آیا میتواند و در حیطهی وظایفش است که خلاف قانون اساسی، کنش کُنَد و اصلاً اعتقاد دارد که همهی این مفاهیمی که گفته شد از جمله موانع تکامل اجتماعی است؟
ـ ممکن است بگویید: چرا که نه و چرا نمیتوان آرام آرام تفاسیر نوینی از همان مفاهیم ارائه کرد؟ موافقم که اگر چنین شود عالی و «مطلوب» است اما این بسان کویر در حسرت باران است و اگر باران ببارد چهها که نخواهد شد. آیا فکر میکنید این فوج عظیم دینداران که هم به سلاح #ایدئولوژی و هم به سلاح #روحانیت و هم به سلاح تخصصهایی که در این چند دهه فرا گرفتهاند و اینک #قدرت را به #ثروت پیوند زدهاند مجهزند، نشستهاند که شما از راه برسید و نرم و آرام به راه راست هدایتشان کنید؟
۴ـ اشکال کار ما که دست به تحلیل میزنیم این است که گاهِ بسیاری تفاوت میان «تحلیل» و «کلیگویی همیشه درست» را نمیدانیم. این گزارهی همیشه درست است که: «اگر فردا باران بیاید گلها شاد میشوند و دیگر نیازی نیست به آنها آب دهیم». اما تحلیل واقعی این است که با تخیّل جامعهشناختی و در اینجا با تکیه بر علم هواشناسی بگوییم که آیا فردا باران میآید یا خیر؟! گزارهی نخست، یک گزارهی مهمل است و حتی زیبایی شعر را هم ندارد اما زیاد میگوییم و میشنویم … «اگرهای مطلوب» زیادند اما فکر نمیکنیم که چه فاصلهای وجود دارد بین: «مطلوبیات» و «ممکنات»؟ پس باز میگردم و همان شعرگونه بند ۱ را با خود زمزمه میکنم …
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
| کرونا شکاف طبقاتی را آشکارتر کرد
| یکشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۰
| گزارش روزنامهی شرق دربارهی افزایش شکاف طبقاتی در دورهی کرونا در گفتوگو با #احمد_بخارایی، حسن موسویچلک و علیرضا ناجی | منتشرشده در شنبه ۲۷ شهريور ۱۴۰۰، شمارهی ۴۰۹۹
| نمایش گزارش:👇
https://sharghdaily.com/fa/Main/Detail/298236
… «به هر پدیده اجتماعی از دو زاویه میتوان نگاه کرد که یک جنبه آن سلبی و جنبه دیگر ایجابی است، این قوانینی که مقرر میشود، همچون منع رفتوآمدهایی که داشتیم از دید سلبی آن، اینچنین است که چه کسانی نمیتوانند این #قانون را رعایت کنند؟ در واقع افرادی که مجبورند به دلایلی در #جامعه حضور پیدا کنند، جبر اجتماعی و اقتصادی منجر به این مسئله میشود، همانطور که میدانید جایی هم در این مدت وجود نداشت تا به این افرد در زمان شیوع کرونا درآمد ماهانه بدهد تا به دلیل خطر ابتلا و رعایت قوانین در خانه بمانند، البته برخی کشورها این کار را انجام دادند، طبق مشاهدات حضوری که داشتم در بعضی کشورها حتی افراد مجاز به فعالیت اقتصادی هم گاه به دولت اعلام کردند که ترجیح میدهند در خانه بمانند و تحت پوشش حمایت اقتصادی ۸۰ درصد دولت قرار گرفتند»…
… «اما در این صحنه هرچه اقشار آسیبپذیرتر باشند و برای گذران زندگی روزمره، نیاز به فعالیت بیشتر داشته باشند در رعایتنکردن مقررات مربوط به #کرونا، بیشتر به چشم میخورند؛ بنابراین ارتباطی بین میزان درآمد و جنبه سلبی ماجرا وجود دارد، با توجه به اینکه همه چیز هم نسبی است، بنابراین همه چیز در این شرایط سلبیتر میشود، مثلا فردی که یک کاسب جزء است، با وسیله نقلیه کار میکند یا دستفروش است، کاملا در معرض ابتلا قرار دارد، ولی در این شرایط باید برای زندهماندن در جامعه حضور داشته باشد و برخی از قوانین مربوط به محدودیتهای کرونا را هم زیر پا بگذارد»…
… «در جنبه ایجابی ماجرا یک نفر از روی اراده قوانین را زیر پا میگذارد، یعنی امکان رعایت را دارد اما انجام نمیدهد، این افراد خودمحور و فردمحور هستند و اصلا افراد جمعگرایی نیستند، یعنی منفعت فردی را همیشه ترجیح میدهند، معمولا هم پول دارند و مثلا رفتوآمد به شهرهای دیگر ممنوع میشود ولی آنها بدون اهمیت به جریمه یک میلیونی برای آسایش خودشان قوانین را زیر پا میگذارند و به تفریح خود میرسند، مگر اینکه این افراد از فرهنگ و تحصیلات خاص برخوردار باشند و قوانین را رعایت کنند. بحث اصلی این است که وقتی #اقتصاد سالم نباشد و #نظام_حکمرانی درستی برقرار نباشد، آدمها احساس تعلقی به جامعه نخواهند داشت، هرچه این حس تعلق بیشتر باشد #قانونگرایی بیشتر و #قانونشکنی کمتر صورت میگیرد، اما اگر ببینند مجموعه مديريت در واقع ساز خودش را میزند و به آنها توجهی نمیکند، این مسئله از یک جا و به شکلی بیرون میزند؛ مثلا زمانی که کرونا باشد در قالب زیرپاگذاشتن قوانین و در جای دیگر مثل توزیع فرصتها با رانت، فساد و پارتیبازی خود را نشان میدهد که همه اینها حلقههای یک زنجیره است، پس یک پدیده را باید از چند زاویه ارزیابی کرد»…
… «من خیلی موافق نیستم که کرونا تأثیر ویژهای بر افزایش #شکاف_طبقاتی داشته است، چون این شکاف طبقاتی متأسفانه در سه دهه اخیر یعنی پایان جنگ شروع شده و بیشتر و بیشتر هم شده است که این هم باز به توزیع فرصتها، نگاههای ایدئولوژیکمحور مربوط است که خیلیها را قبول نداشتند و آنها کم طرد شدند، این دو تکه شدن جامعه از همان زمان شروع شد، در واقع این شکاف یکشبه به وجود نیامده که الان قشر متوسط کمتر و افراد دهک یک و دو و همچنین دهک ۹ و ۱۰ بیشتر شده است، #دوقطبیشدن یک فاجعه بزرگ برای جامعه است و این دوقطبیشدن اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در این ایام فقط خود را بیشتر به نمایش گذاشته است، یعنی آنچه پنهان بود بیشتر عرض اندام کرده و به واسطه کرونا بیشتر گردوغبارهایش کنار رفته و خود واقعیاش مشخصتر شده است» …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| یکشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۰
| گزارش روزنامهی شرق دربارهی افزایش شکاف طبقاتی در دورهی کرونا در گفتوگو با #احمد_بخارایی، حسن موسویچلک و علیرضا ناجی | منتشرشده در شنبه ۲۷ شهريور ۱۴۰۰، شمارهی ۴۰۹۹
| نمایش گزارش:👇
https://sharghdaily.com/fa/Main/Detail/298236
… «به هر پدیده اجتماعی از دو زاویه میتوان نگاه کرد که یک جنبه آن سلبی و جنبه دیگر ایجابی است، این قوانینی که مقرر میشود، همچون منع رفتوآمدهایی که داشتیم از دید سلبی آن، اینچنین است که چه کسانی نمیتوانند این #قانون را رعایت کنند؟ در واقع افرادی که مجبورند به دلایلی در #جامعه حضور پیدا کنند، جبر اجتماعی و اقتصادی منجر به این مسئله میشود، همانطور که میدانید جایی هم در این مدت وجود نداشت تا به این افرد در زمان شیوع کرونا درآمد ماهانه بدهد تا به دلیل خطر ابتلا و رعایت قوانین در خانه بمانند، البته برخی کشورها این کار را انجام دادند، طبق مشاهدات حضوری که داشتم در بعضی کشورها حتی افراد مجاز به فعالیت اقتصادی هم گاه به دولت اعلام کردند که ترجیح میدهند در خانه بمانند و تحت پوشش حمایت اقتصادی ۸۰ درصد دولت قرار گرفتند»…
… «اما در این صحنه هرچه اقشار آسیبپذیرتر باشند و برای گذران زندگی روزمره، نیاز به فعالیت بیشتر داشته باشند در رعایتنکردن مقررات مربوط به #کرونا، بیشتر به چشم میخورند؛ بنابراین ارتباطی بین میزان درآمد و جنبه سلبی ماجرا وجود دارد، با توجه به اینکه همه چیز هم نسبی است، بنابراین همه چیز در این شرایط سلبیتر میشود، مثلا فردی که یک کاسب جزء است، با وسیله نقلیه کار میکند یا دستفروش است، کاملا در معرض ابتلا قرار دارد، ولی در این شرایط باید برای زندهماندن در جامعه حضور داشته باشد و برخی از قوانین مربوط به محدودیتهای کرونا را هم زیر پا بگذارد»…
… «در جنبه ایجابی ماجرا یک نفر از روی اراده قوانین را زیر پا میگذارد، یعنی امکان رعایت را دارد اما انجام نمیدهد، این افراد خودمحور و فردمحور هستند و اصلا افراد جمعگرایی نیستند، یعنی منفعت فردی را همیشه ترجیح میدهند، معمولا هم پول دارند و مثلا رفتوآمد به شهرهای دیگر ممنوع میشود ولی آنها بدون اهمیت به جریمه یک میلیونی برای آسایش خودشان قوانین را زیر پا میگذارند و به تفریح خود میرسند، مگر اینکه این افراد از فرهنگ و تحصیلات خاص برخوردار باشند و قوانین را رعایت کنند. بحث اصلی این است که وقتی #اقتصاد سالم نباشد و #نظام_حکمرانی درستی برقرار نباشد، آدمها احساس تعلقی به جامعه نخواهند داشت، هرچه این حس تعلق بیشتر باشد #قانونگرایی بیشتر و #قانونشکنی کمتر صورت میگیرد، اما اگر ببینند مجموعه مديريت در واقع ساز خودش را میزند و به آنها توجهی نمیکند، این مسئله از یک جا و به شکلی بیرون میزند؛ مثلا زمانی که کرونا باشد در قالب زیرپاگذاشتن قوانین و در جای دیگر مثل توزیع فرصتها با رانت، فساد و پارتیبازی خود را نشان میدهد که همه اینها حلقههای یک زنجیره است، پس یک پدیده را باید از چند زاویه ارزیابی کرد»…
… «من خیلی موافق نیستم که کرونا تأثیر ویژهای بر افزایش #شکاف_طبقاتی داشته است، چون این شکاف طبقاتی متأسفانه در سه دهه اخیر یعنی پایان جنگ شروع شده و بیشتر و بیشتر هم شده است که این هم باز به توزیع فرصتها، نگاههای ایدئولوژیکمحور مربوط است که خیلیها را قبول نداشتند و آنها کم طرد شدند، این دو تکه شدن جامعه از همان زمان شروع شد، در واقع این شکاف یکشبه به وجود نیامده که الان قشر متوسط کمتر و افراد دهک یک و دو و همچنین دهک ۹ و ۱۰ بیشتر شده است، #دوقطبیشدن یک فاجعه بزرگ برای جامعه است و این دوقطبیشدن اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در این ایام فقط خود را بیشتر به نمایش گذاشته است، یعنی آنچه پنهان بود بیشتر عرض اندام کرده و به واسطه کرونا بیشتر گردوغبارهایش کنار رفته و خود واقعیاش مشخصتر شده است» …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| مظلومان #کارتنخواب، قربانی جهل #حاکمیت و سکوت ما!
| سهشنبه ۷ دی ۱۴۰۰
| گزارش روزنامهی «همشهری» از وضعیت گرمخانهها در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰، شمارهی ۸۳۹۸
| نمایش گزارش:👇
https://newspaper.hamshahrionline.ir/id/149196
| فایل شنیداری:👇(پخش در پایین پست)
https://drive.google.com/file/d/158WfvaHVfe2TEFjmAf5eHOHuXrM8_iFH/view
| احمد بخارایی: دیروز متن کوتاهی در «روز(ی!)نامهی همشهری» از من چاپ شد که خلاصهی بیخاصیت گفتوگوی مفصلی بود که در مورد کارتنخوابها و لزوم تأسیس گرمخانهها صورت گرفته بود. از دیروز تا امروز فکر میکردم که چهگونه بگویم که چه وضعیت اسفباری داریم و چگونه روزنامهها با «مرگ نسبی» مواجه شدهاند (به رغم وجود اهالی مسئول و روشنضمیر در رسانهها) و چهگونه ترسیم کنم که این نظام #حکمرانی در حق همه از جمله «#دین» چه جفایی کرده است که بسا التیامبخش هم نباشد. تصمیم گرفتم مانند همیشه ابتدا فایل شنیداری را اینجا قرار دهم تا بدون #سانسور، بشنوید و با متن منتشر شده مقایسه کنید و علاوه بر آن به زودی ویدئویی در این خصوص تهیه خواهم کرد و به نظرتان خواهم رساند. و اما در گفتوگوی دیروز اشاره داشتم به:
۱ـ آگاهی همهگان حتی رانندگان «تحصیلناکردهی تاکسی» نسبت به لزوم وجود گرمخانه و سوپ داغ و #مددکار_اجتماعی برای کارتنخوابها در دل زمستان، اما وظیفهی من #جامعهشناس و شمای #روزنامهنگار چیست؟!،
۲ـ پیوستهگی زنجیرهای پدیدارها و نمودهای اجتماعی منفی مانند #کارتنخوابی، #اعتیاد، #کار_کودکان، #تکدیگری محترمانه(!) #دستفروشان در متروها، #زندانیان قربانی در زندانها و ...،
۳ـ بیمعنا و بیفایده بودن نگاه «آسیبشناسانه» به انحرافات و بیهنجاریها در ایران به دلیل وجود ساختارهای ناکارآمد که مثالش مانند تجویز قرص آرامبخش برای بیمار سرطانی است،
۴ـ #کولبران در کردستان و قاچاقچیان مواد و سوخت در سیستان و بلوچستان به عنوان حلقههای دیگری در زنجیرهی مسائلی که محصول وجود ناکارآمدی اقتصادی ریشهدار در نظام حکمرانی است،
۵ـ لزوم وجود #سازمانهای_مردمنهاد در مواجهه با مسائلی مانند کارتنخوابی اما وجود نگاه #امنیتی ـ #اطلاعاتی که #NGO ها را زمینگیر کرده است،
۶ـ انتظار نابهجا و جاهلانهی #نظام_سیاسی از خیریهها و سازمانهای مردمنهاد مبنی بر اعلام سرسپردگی نسبت به تمامیت #نظام_حکمرانی و بالا بردن پرچم حمایت از #ولایت_فقیه، حال آن که بسیاری از داوطلبان ارائهی خدمت در این گروهها و سازمانهای غیر دولتی، تحصیلکرده و اهل نقادی و نیز منتقد به ناکارآمدی نظام سیاسیاند،
۷ـ افزایش #انحرافات و تعمیق #مسائل_اجتماعی از زمان دولت هاشمی #رفسنجانی تاکنون با تشدید #فاصله_طبقاتی و توزیع ناعادلانهی «ثروت» و «فرصت» با حمایت تفاسیر مذهبی از «مالکیت» و «گزینش».
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| سهشنبه ۷ دی ۱۴۰۰
| گزارش روزنامهی «همشهری» از وضعیت گرمخانهها در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰، شمارهی ۸۳۹۸
| نمایش گزارش:👇
https://newspaper.hamshahrionline.ir/id/149196
| فایل شنیداری:👇(پخش در پایین پست)
https://drive.google.com/file/d/158WfvaHVfe2TEFjmAf5eHOHuXrM8_iFH/view
| احمد بخارایی: دیروز متن کوتاهی در «روز(ی!)نامهی همشهری» از من چاپ شد که خلاصهی بیخاصیت گفتوگوی مفصلی بود که در مورد کارتنخوابها و لزوم تأسیس گرمخانهها صورت گرفته بود. از دیروز تا امروز فکر میکردم که چهگونه بگویم که چه وضعیت اسفباری داریم و چگونه روزنامهها با «مرگ نسبی» مواجه شدهاند (به رغم وجود اهالی مسئول و روشنضمیر در رسانهها) و چهگونه ترسیم کنم که این نظام #حکمرانی در حق همه از جمله «#دین» چه جفایی کرده است که بسا التیامبخش هم نباشد. تصمیم گرفتم مانند همیشه ابتدا فایل شنیداری را اینجا قرار دهم تا بدون #سانسور، بشنوید و با متن منتشر شده مقایسه کنید و علاوه بر آن به زودی ویدئویی در این خصوص تهیه خواهم کرد و به نظرتان خواهم رساند. و اما در گفتوگوی دیروز اشاره داشتم به:
۱ـ آگاهی همهگان حتی رانندگان «تحصیلناکردهی تاکسی» نسبت به لزوم وجود گرمخانه و سوپ داغ و #مددکار_اجتماعی برای کارتنخوابها در دل زمستان، اما وظیفهی من #جامعهشناس و شمای #روزنامهنگار چیست؟!،
۲ـ پیوستهگی زنجیرهای پدیدارها و نمودهای اجتماعی منفی مانند #کارتنخوابی، #اعتیاد، #کار_کودکان، #تکدیگری محترمانه(!) #دستفروشان در متروها، #زندانیان قربانی در زندانها و ...،
۳ـ بیمعنا و بیفایده بودن نگاه «آسیبشناسانه» به انحرافات و بیهنجاریها در ایران به دلیل وجود ساختارهای ناکارآمد که مثالش مانند تجویز قرص آرامبخش برای بیمار سرطانی است،
۴ـ #کولبران در کردستان و قاچاقچیان مواد و سوخت در سیستان و بلوچستان به عنوان حلقههای دیگری در زنجیرهی مسائلی که محصول وجود ناکارآمدی اقتصادی ریشهدار در نظام حکمرانی است،
۵ـ لزوم وجود #سازمانهای_مردمنهاد در مواجهه با مسائلی مانند کارتنخوابی اما وجود نگاه #امنیتی ـ #اطلاعاتی که #NGO ها را زمینگیر کرده است،
۶ـ انتظار نابهجا و جاهلانهی #نظام_سیاسی از خیریهها و سازمانهای مردمنهاد مبنی بر اعلام سرسپردگی نسبت به تمامیت #نظام_حکمرانی و بالا بردن پرچم حمایت از #ولایت_فقیه، حال آن که بسیاری از داوطلبان ارائهی خدمت در این گروهها و سازمانهای غیر دولتی، تحصیلکرده و اهل نقادی و نیز منتقد به ناکارآمدی نظام سیاسیاند،
۷ـ افزایش #انحرافات و تعمیق #مسائل_اجتماعی از زمان دولت هاشمی #رفسنجانی تاکنون با تشدید #فاصله_طبقاتی و توزیع ناعادلانهی «ثروت» و «فرصت» با حمایت تفاسیر مذهبی از «مالکیت» و «گزینش».
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
Telegram
attach 📎
| اثرات کوتاه و کمدامنهی مذاکرات
| پنجشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۰
| گزارش وبسایت عربی «الجزیره» دربارهی ماهیت مذاکرات در حال انجام در وین پیرامون "#برجام" در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰
| نمایش گزارش:👇
https://aja.me/6663s4
| احمد بخارایی: در این گفتوگوی کوتاه اشاره داشتم به:
ـ ضعف #نظام_حکمرانی در ایران به علت ناسازگاری تفاسیر مذهبی از "#سیاست" با رویکردهای نوین،
ـ نتایج کمدامنه و موقتی آثار مذاکرات به مثابه قرص آرامبخش برای #سرطان اجتماعی،
ـ تداوم سوء مدیریتها و سوء استفادهها از پولهایی که احتمالاً آزاد خواهند شد و …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| پنجشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۰
| گزارش وبسایت عربی «الجزیره» دربارهی ماهیت مذاکرات در حال انجام در وین پیرامون "#برجام" در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰
| نمایش گزارش:👇
https://aja.me/6663s4
| احمد بخارایی: در این گفتوگوی کوتاه اشاره داشتم به:
ـ ضعف #نظام_حکمرانی در ایران به علت ناسازگاری تفاسیر مذهبی از "#سیاست" با رویکردهای نوین،
ـ نتایج کمدامنه و موقتی آثار مذاکرات به مثابه قرص آرامبخش برای #سرطان اجتماعی،
ـ تداوم سوء مدیریتها و سوء استفادهها از پولهایی که احتمالاً آزاد خواهند شد و …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
الجزيرة
الاتفاق النووي حجر الزاوية.. 7 أسئلة وأجوبة: لماذا يعتبر 2022 عاما مصيريا لإيران؟
في هذا التقرير التقت الجزيرة نت خبراء سياسيين واقتصاديين إيرانيين تحدثوا عن سيناريوهين باتت إيران تقف على وقعهما في العام الجديد.
| فوران #بیاعتمادی_اجتماعی: خروش قریبالوقوع گرسنگان
| شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
| گفتوگوی روزنامهی «جهان صنعت» با احمد بخارایی، علیاصغر سعیدی و امیر لطفیحقیقت دربارهی گرانی نان | منتشرشده در شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
| نمایش گزارش:👇
https://jahanesanat.ir/?p=254109
| فایل شنیداری:👇(پخش در پایین پست)
https://drive.google.com/u/0/uc?id=1LoJDsybIzC8c6HfrvfQJyO2IS-zpNUep&export=play
| #احمد_بخارایی: فایل شنیداری گفتوگو با روزنامه شامل ۲۲ دقیقه دربردارندهی مباحث بیشتری نسبت به متن منتشره است و بخشهای اصلی تحلیل که عبور از خطوط قرمز تلقی شده قابل چاپ نبوده و درست، بحثهای اصلی همانها هستند که در نگاه چهارم به آنها پرداختم اما کلاً حذف شده است. در این فایل، نهایتاً و مستدلاً متذکر شدهام که #نظام_حکمرانی در ایران در چهار حوزه: فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، نمرهی مردودی گرفته است. فایل شنیداری ضمیمه است و تقدیم میشود.
| متن منتشره:
از چهار زاویه میتوان به این موضوع نگاه و سپس تحلیل کرد. نگاه اول جنبه تاریخی و مقایسهای با نمونه مشابه در گذشته دارد. نگاه دوم جنبه مقایسهای با پدیدارها و مسائل موجود و اکنونی دارد. نگاه سوم به توصیف این پدیدار مربوط است و بالاخره نگاه چهارم جنبه تبیینی دارد و به این سوال پاسخ میدهد که چرا این موضوع میتواند بحرانزا شود که این نگاه هم در سه سطح خرد و میانه و کلان قابل ردیابی است. نوع مواجهه مردم در هر #جامعه با هر موضوع و مسالهای متفاوت است و در سال ۱۴۰۱ هم همان چهار نگاه در نوع تحلیل دخیل است. از زاویه نخست، پدیدهای که امروزه شاهد آن هستیم در گذشته نیز رقم خورده است. قبلا بحران #نان را در تاریخ ۱۳۲۱ و پس از سقوط #رضاشاه و اشغال ایران توسط #متفقین تجربه کردهایم. آن دوران گندم مورد احتکار برخی افراد قرار گرفت و نان کوپنی شد، در پی آن اعتراضاتی شکل گرفت. ۱۳۲۲ #واردات گندم صورت گرفت و اوضاع کنترل شد. البته در آن زمان مشکل نان بعد از یک واقعه بزرگ که اشغال کشور توسط متفقین بود صورت گرفت. این در حالی است که نان در گذشته غذای غالب مردم بوده است اما در حال حاضر اینگونه نیست. این بار نوع #اعتراض مردم ناشی از #گرانی و #احتکار نان قبل از وقوع واقعهای بزرگ است. بنابراین معتقدم چنین امری مقدمه یک حادثه بزرگتر خواهد بود.
در نگاه دوم باید بگویم همه پدیدارها و نمودها و مسائل در جوامع ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند که زنجیرهای را در زمان اکنون تشکیل میدهند. این روزها شاهد اعتراضهای صنفی به دلیل مسائل اقتصادی، اجتماعی و مدنی هستیم. از یک سو #اعتراضات_کارگری که عمدتا جنبه اقتصادی دارد تا #اعتراضات_معلمان که دارای دو جنبه اقتصادی و مدنی است زیرا احساس میکنند پایگاه و منزلتشان با تزلزل جدی مواجه شده و چه اعتراضاتی که عمدتا ماهیت مدنی دارند مانند دفاع از آزادی در فضاهای مجازی و حقیقی و نیز حمایت از محیط زیست یا غیره؛ اینکه اعتراضها چه عواقبی در پی خواهد داشت با یک شبیهسازی قابل بررسی است. وقتی وزیر آموزش و پرورش خطاب به #معلمان میگوید تجمعات اعتراضی آنها منجر به اخراج معلمان میشود، یعنی مقابله خصمانه با معترضین. همین امر منجر به #مطالبهگری در جامعه میشود. وقتی شایعه میشود رییس #مجلس #سیسمونی نوه خود را از ترکیه خریداری میکند و چنین موضوعی رسانهای میشود، احساس وجود #تبعیض در میان ملت غلیان میکند زیرا همزمانی این موضوعات با گرانی آرد و اقلام اساسی بر ذهن اعضای جامعه تاثیر میگذارد. این گونه است که نوع مواجهه مردم با رخدادهایی مانند گران شدن نان و آرد در شبیهسازی با رخدادهای مشابه در جامعه قابل تحلیل میشود.
نگاه سوم مبتنی بر توصیف این پدیدار است. چگونه نان گران میشود؟ پاسخ، روشن است زیرا از یک سو خشکسالی بیسابقه در پنجاه سال اخیر داریم و از سوی دیگر نیازمند وارد کردن ۴۰ درصد گندم هستیم یعنی هشت میلیون تن نسبت به حدود ۲۰ میلیون تن نیازمان و نیز گران شدن نرخ جهانی غلات به واسطه #جنگ #روسیه و #اوکراین که ۳۶ کشور جهان بیش از ۵۰ درصد نیازشان به گندم را از این دو کشور تامین میکردند و این دو کشور هم مجموعا حدود ۸۰ میلیون تن از عرضه جهانی گندم را به خودشان اختصاص داده بودند. در کنار همه اینها نرخ ارزان گندم در ایران در حالی که آرد به کشورهای همسایه #قاچاق میشود (زیرا آنجا قیمت گران است) موجب شده که ایران هم تصمیم به گران کردن بگیرد تا دیگر برای قاچاقچی صرف نکند که قاچاق کند. حالا این توصیف نسبت به گران شدن آرد که علیالظاهر منطقی به نظر میرسد چرا مورد قبول واقع نمیشود زیرا اگر قبلا گفته میشد هر چه آن خسرو کند شیرین بود، حکایت از اوج اعتماد دارد اما در حال حاضر #بیاعتمادی مردم به #دولت فوران کرده است.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
| گفتوگوی روزنامهی «جهان صنعت» با احمد بخارایی، علیاصغر سعیدی و امیر لطفیحقیقت دربارهی گرانی نان | منتشرشده در شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
| نمایش گزارش:👇
https://jahanesanat.ir/?p=254109
| فایل شنیداری:👇(پخش در پایین پست)
https://drive.google.com/u/0/uc?id=1LoJDsybIzC8c6HfrvfQJyO2IS-zpNUep&export=play
| #احمد_بخارایی: فایل شنیداری گفتوگو با روزنامه شامل ۲۲ دقیقه دربردارندهی مباحث بیشتری نسبت به متن منتشره است و بخشهای اصلی تحلیل که عبور از خطوط قرمز تلقی شده قابل چاپ نبوده و درست، بحثهای اصلی همانها هستند که در نگاه چهارم به آنها پرداختم اما کلاً حذف شده است. در این فایل، نهایتاً و مستدلاً متذکر شدهام که #نظام_حکمرانی در ایران در چهار حوزه: فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، نمرهی مردودی گرفته است. فایل شنیداری ضمیمه است و تقدیم میشود.
| متن منتشره:
از چهار زاویه میتوان به این موضوع نگاه و سپس تحلیل کرد. نگاه اول جنبه تاریخی و مقایسهای با نمونه مشابه در گذشته دارد. نگاه دوم جنبه مقایسهای با پدیدارها و مسائل موجود و اکنونی دارد. نگاه سوم به توصیف این پدیدار مربوط است و بالاخره نگاه چهارم جنبه تبیینی دارد و به این سوال پاسخ میدهد که چرا این موضوع میتواند بحرانزا شود که این نگاه هم در سه سطح خرد و میانه و کلان قابل ردیابی است. نوع مواجهه مردم در هر #جامعه با هر موضوع و مسالهای متفاوت است و در سال ۱۴۰۱ هم همان چهار نگاه در نوع تحلیل دخیل است. از زاویه نخست، پدیدهای که امروزه شاهد آن هستیم در گذشته نیز رقم خورده است. قبلا بحران #نان را در تاریخ ۱۳۲۱ و پس از سقوط #رضاشاه و اشغال ایران توسط #متفقین تجربه کردهایم. آن دوران گندم مورد احتکار برخی افراد قرار گرفت و نان کوپنی شد، در پی آن اعتراضاتی شکل گرفت. ۱۳۲۲ #واردات گندم صورت گرفت و اوضاع کنترل شد. البته در آن زمان مشکل نان بعد از یک واقعه بزرگ که اشغال کشور توسط متفقین بود صورت گرفت. این در حالی است که نان در گذشته غذای غالب مردم بوده است اما در حال حاضر اینگونه نیست. این بار نوع #اعتراض مردم ناشی از #گرانی و #احتکار نان قبل از وقوع واقعهای بزرگ است. بنابراین معتقدم چنین امری مقدمه یک حادثه بزرگتر خواهد بود.
در نگاه دوم باید بگویم همه پدیدارها و نمودها و مسائل در جوامع ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند که زنجیرهای را در زمان اکنون تشکیل میدهند. این روزها شاهد اعتراضهای صنفی به دلیل مسائل اقتصادی، اجتماعی و مدنی هستیم. از یک سو #اعتراضات_کارگری که عمدتا جنبه اقتصادی دارد تا #اعتراضات_معلمان که دارای دو جنبه اقتصادی و مدنی است زیرا احساس میکنند پایگاه و منزلتشان با تزلزل جدی مواجه شده و چه اعتراضاتی که عمدتا ماهیت مدنی دارند مانند دفاع از آزادی در فضاهای مجازی و حقیقی و نیز حمایت از محیط زیست یا غیره؛ اینکه اعتراضها چه عواقبی در پی خواهد داشت با یک شبیهسازی قابل بررسی است. وقتی وزیر آموزش و پرورش خطاب به #معلمان میگوید تجمعات اعتراضی آنها منجر به اخراج معلمان میشود، یعنی مقابله خصمانه با معترضین. همین امر منجر به #مطالبهگری در جامعه میشود. وقتی شایعه میشود رییس #مجلس #سیسمونی نوه خود را از ترکیه خریداری میکند و چنین موضوعی رسانهای میشود، احساس وجود #تبعیض در میان ملت غلیان میکند زیرا همزمانی این موضوعات با گرانی آرد و اقلام اساسی بر ذهن اعضای جامعه تاثیر میگذارد. این گونه است که نوع مواجهه مردم با رخدادهایی مانند گران شدن نان و آرد در شبیهسازی با رخدادهای مشابه در جامعه قابل تحلیل میشود.
نگاه سوم مبتنی بر توصیف این پدیدار است. چگونه نان گران میشود؟ پاسخ، روشن است زیرا از یک سو خشکسالی بیسابقه در پنجاه سال اخیر داریم و از سوی دیگر نیازمند وارد کردن ۴۰ درصد گندم هستیم یعنی هشت میلیون تن نسبت به حدود ۲۰ میلیون تن نیازمان و نیز گران شدن نرخ جهانی غلات به واسطه #جنگ #روسیه و #اوکراین که ۳۶ کشور جهان بیش از ۵۰ درصد نیازشان به گندم را از این دو کشور تامین میکردند و این دو کشور هم مجموعا حدود ۸۰ میلیون تن از عرضه جهانی گندم را به خودشان اختصاص داده بودند. در کنار همه اینها نرخ ارزان گندم در ایران در حالی که آرد به کشورهای همسایه #قاچاق میشود (زیرا آنجا قیمت گران است) موجب شده که ایران هم تصمیم به گران کردن بگیرد تا دیگر برای قاچاقچی صرف نکند که قاچاق کند. حالا این توصیف نسبت به گران شدن آرد که علیالظاهر منطقی به نظر میرسد چرا مورد قبول واقع نمیشود زیرا اگر قبلا گفته میشد هر چه آن خسرو کند شیرین بود، حکایت از اوج اعتماد دارد اما در حال حاضر #بیاعتمادی مردم به #دولت فوران کرده است.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| یارانههای مضحک: گسترش خشونت و تجزیهی جامعه!
| پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
| گفتوگوی تلویزیون فارسی صدای آمریکا با احمد بخارایی، حمید آصفی و رضا قرشی دربارهی هزینهی سیاستهای اقتصادی جمهوری اسلامی بر خانوار ایرانی | پخششده در ویژهبرنامهی خبری، چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۲۰
| فایل ویدئویی (احمد بخارایی): 👇
https://youtu.be/_iZ8_X6PCVA
| فایل شنیداری (احمد بخارایی):👇
https://drive.google.com/file/d/1bDP-JnhiWEtj4IVe6EQdto3MWrU_kAnZ/view
| فایل ویدئویی (کل برنامه): 👇
https://youtu.be/W5qzFmO58uk
| فایل شنیداری (کل برنامه):👇
https://drive.google.com/u/0/uc?id=1hXqrRqdGL62ooHWDCRf-NHSkCag-f6oZ&export=play
| احمد بخارایی: در این گفتوگوی کوتاه با صدای آمریکا به این موارد اشاره داشتم:
… وجود موانع ساختاری در ایران #اسلامی برای تحقق #عدالت_اجتماعی که ریشه در #ایدئولوژی مذهبی حاکمیت دارد و «خودی ـ غیر خودی» و «#تبعیض» در آن ریشهای است …
… #گسست_اجتماعی و سیر صعودی آمار #انحرافات در این ۴۳ سال در دولتهای #اصلاحطلب و #اعتدالی و #اصولگرا …
… امور #اقتصاد و #سیاست در دست کسانی که مذهبیاند و فاقد «عقل» و نیز کسانی که تظاهر به مذهبخویی میکنند …
… گسترش #خشونت از #خوزستان به شهرهای دیگر در روزهای آتی …
… لزوم تداوم #مطالبهگری افراد و گروهها و انجمنهای صنفی و علمی به قصد «فشار از پایین» و «چانه زنی در بالا» …
… احتمال بروز «تجزیه»ی #جامعه در صورت تداوم چغر بودن #نظام_حکمرانی و انعطافناپذیریاش و در صورت تداوم برخوردهای نظامی و امنیتی با شهروندان …
… طنز بودن #یارانه ۳۰۰هزار تومانی که معادل ۳۰ قرص نان ۱۰هزار تومانی است در مواجهه با گرانیهای گسترده پیش رو در همهی اقلام خوراکی و درمانی و مسکونی و پوشاکی و سوخت و حملونقلی و غیره …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
| گفتوگوی تلویزیون فارسی صدای آمریکا با احمد بخارایی، حمید آصفی و رضا قرشی دربارهی هزینهی سیاستهای اقتصادی جمهوری اسلامی بر خانوار ایرانی | پخششده در ویژهبرنامهی خبری، چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۲۰
| فایل ویدئویی (احمد بخارایی): 👇
https://youtu.be/_iZ8_X6PCVA
| فایل شنیداری (احمد بخارایی):👇
https://drive.google.com/file/d/1bDP-JnhiWEtj4IVe6EQdto3MWrU_kAnZ/view
| فایل ویدئویی (کل برنامه): 👇
https://youtu.be/W5qzFmO58uk
| فایل شنیداری (کل برنامه):👇
https://drive.google.com/u/0/uc?id=1hXqrRqdGL62ooHWDCRf-NHSkCag-f6oZ&export=play
| احمد بخارایی: در این گفتوگوی کوتاه با صدای آمریکا به این موارد اشاره داشتم:
… وجود موانع ساختاری در ایران #اسلامی برای تحقق #عدالت_اجتماعی که ریشه در #ایدئولوژی مذهبی حاکمیت دارد و «خودی ـ غیر خودی» و «#تبعیض» در آن ریشهای است …
… #گسست_اجتماعی و سیر صعودی آمار #انحرافات در این ۴۳ سال در دولتهای #اصلاحطلب و #اعتدالی و #اصولگرا …
… امور #اقتصاد و #سیاست در دست کسانی که مذهبیاند و فاقد «عقل» و نیز کسانی که تظاهر به مذهبخویی میکنند …
… گسترش #خشونت از #خوزستان به شهرهای دیگر در روزهای آتی …
… لزوم تداوم #مطالبهگری افراد و گروهها و انجمنهای صنفی و علمی به قصد «فشار از پایین» و «چانه زنی در بالا» …
… احتمال بروز «تجزیه»ی #جامعه در صورت تداوم چغر بودن #نظام_حکمرانی و انعطافناپذیریاش و در صورت تداوم برخوردهای نظامی و امنیتی با شهروندان …
… طنز بودن #یارانه ۳۰۰هزار تومانی که معادل ۳۰ قرص نان ۱۰هزار تومانی است در مواجهه با گرانیهای گسترده پیش رو در همهی اقلام خوراکی و درمانی و مسکونی و پوشاکی و سوخت و حملونقلی و غیره …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |