کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
317 subscribers
1.82K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
.

┅─┅─═✾✾═─┅─┅

🍃۞ در حدیث شریف نبوی (صلّی الله علیه و آله) آمده است که:

🔻ماه رجب؛
➊☜ ماه #استغفار است ֎⇦『 #تخلیه

🔻و ماه شعبان؛
➋☜ ماه #صلوات است ֎⇦『 #تحلیه

🔻و ماه رمضان، ماهِ؛
➌☜ #تهلیل (لا إله الّا الله)
➍☜ #تکبیر (الله اکبر)
➎☜ #تحمید (الحمد للّه)
➏☜ #تمجید (اذکار مختلف دارد)
➐☜ و #تسبیح (سبحان الله)
است ֎⇦『 #تجلیه』.

📚بحار الأنوار، ج‏۹۴، ص۷۷


♦️۞ و امّا؛ تمام هفت فقرۀ فوق؛ جلوۀ یک حقیقت است که از باطنُ البواطنِ خفا، تا ظاهرُ الظّواهر جَلا، ممدود و کشیده است.
و این اذکار هفتگانه؛ داعیِ مذکور (دعوت کنندۀ حقّﷻ) در هفت مرتبۀ نفس‌اند، و چون به لُبّ و محبّت به حقّﷻ دمساز شوند؛ #اطباق_سبعه را در جانِ ذاکر، هویدا می‌کنند (📚بحار الأنوار، ج‏۳۶، ص۴۰۴).


💠۞ «#رجب»؛ ماهِ هفتم قمری است.
که هفت، عدد ابجدِ «اَبَـــد» است، و ابدیّتِ در حرمت، به معنای تامّ بودنِ در حرمت است. به طوری که ماه رجب، که یکی از چهار ماهِ حرام [که عبارتند از؛ ذی‌القعده و ذی‌الحجّه و محرّم و رجب] می‌باشد؛ از اینکه حقیقتِ حرمتِ دیگرْ ماه‌های حرام است و به فرمایش ائمه اطهار علیهم السلام در ادعیه شریف؛ «أوَّلُ أشْهُرِ الْحُرُم؛ 📚إقبال الأعمال ج ۲، ص ۶۷۹» است؛ در فردیّت [و جدا از سه ماهِ حرامِ دیگر] ظاهر شده است.

☘️⇯⇦ یعنی؛ ذی‌القعده و ذی‌الحجّه و محرّم با هم هستند.
🍃 و ماه رجب؛ از شدّت حرمت و جلالت، در فردانیّت و جدائی است.


🌿۞ الغرض؛
«رَجَب» از لحاظ لغوی؛
֎⇦ به معنای «حیاء کردن» و بزرگ داشتن است.



🔶 و امّا #حیاء_چیست و منشأ آن از کجاست؟

إن شاء الله همراه باشید...


🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
.
༺𐦍•لطیفه‌ای از «حیـــاء»•𐦍༻

☀️🌿
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅


❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا بحث در مورد «حیاء» بهتر روشن شود.

🍃۞ حضرت حقّﷻ؛ «الحیّ القیّوم» است.
«حیّ» اگر در صورتِ ظاهر باشد، در تعیّن حیات است. یعنی؛ زنده بودنِ ظاهری باید از آن هویدا باشد تا حیات، محسوس و مورد درکِ عموم واقع شود.

🔶 و امّا #حی_مطلق چطور است؟
[برای شرحِ #اطلاق؛
رجوع کنید به❂☜ https://t.me/ehsannil1/291]

🌿۞ اگر مطلقْ بودن برای «حیّ»؛ در حدِّ اطلاق باشد، باز هم فقط در تعیّنِ حیاتِ ظاهری باید آن را دید. یعنی؛ باید آثار حیات در این «حیّ»، ظاهر باشد، و گرنه آن را «حیّ» نمی‌دانیم!
🍃⇯⇦ این‌گونه «حیّ» بودن، مطلقِ حقیقی نیست. چرا که اصلاً اطلاقِ حقیقی با قید نمی‌سازد.

🍃۞ امّا «حیّ» بودنِ حقّ تعالی؛ #مطلق_حقیقی است، بدین معنا که؛ اطلاق برایش قید و حدّ محسوب نمی‌شود که مقهورِ حیّ بودنِ ظاهری باشد. بلکه او بر اطلاقِ حیّ بودنِ خویش نیز، اطلاق دارد.
🍃⇯⇦که یعنی؛ در حیّ بودن، #مطلق_علی_الاطلاق است.

⭕️ اشدّ بودنِ حیِّ مطلق؛ در آن حالی است که خلافِ ظاهریِ حیات، جلوه‌گر شود، ولی باز به قوّت و اطلاقِ «حیّ» بماند.
🍃⇯⇦ بدین بیان که؛ حضرت «حیّﷻ» به ولیّ مطلقِ خویش که تمامیّت و خودیّتِ اوست، به اطلاقِ «حیّ»، در نقطۀ مقابلِ حیاتِ ظاهری، جلوه می‌کند.
در نتیجه؛
❂☜ در شدیدترین وجهِ «حیّ» بودن؛ به جایِ ظهور در حالتِ 《حـیّ》 ، در 《میّت》بودن ظاهر می‌شود، در حالی که به عینِ میّت بودن، 《حـیّ》 است. چنان که مولی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) می‌فرمایند:

⚜️『 إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُت』⚜️
همانا مُردۀ ما هرگز نمرده است.
📚بحار الأنوار، ج‏۲۶، ص۶

🍃⇯⇦ یعنی؛ در همان نقطه که «میّت» است و صد البته که «میّت» است، «حیّ لا یموت» است و بلکه نفسِ حیات است که🔻هُو حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ؛ التوحيد، للصدوق، ص۱۴۶ 】🔺.
و در زیارتنامۀ حضرت امام حسین (علیه السلام) در نیمه‌ی شعبان نیز می‌خوانیم:

🔻【 أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ】🔺
شهادت می‌دهم که کشته شده‌ای امّا نمرده‌ای‌.
📚 البلد الأمين و الدرع الحصين، ص۲۸۴

🌿۞ بنابراین؛ به 《حیّ مطلق》، در نفیِ مطلق خودِ، باید نظر شود، که قرآن می‌فرماید:

☀️﴿فِي الْقِصاصِ حَياةٌ﴾☀️
در قصاص حیاتی هست.
📘سورۀ بقره، آیۀ۱۷۹

🍃۞ که 《حیّ مطلق》؛ در نهایتِ 《حیّ》 بودن، نفیِ خود می‌کند.

🌿۞ و امّا؛
«الحیّ»؛ در حیثیتِ جلال است که نفیِ غیر می‌کند.

֎⫸ چون غیرِ حقّ تعالی؛ هر چه که باشد، نفسِ هلاکت و نیستی است، «الحیّ» که نفسِ حیات است، در این حیّ بودن، تمامِ غیر خود را [که «نیست» است] نفی می‌کند.

🍃⇯⇦ پس «الحیّ» در حقیقت؛ نفیِ غیر است، و #حیات، جلوۀ غیرتیّتِ مطلقۀ حقّ تعالی است.
که قرآن می‌فرماید:

💎﴿هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُو﴾
📘سورۀ غافر، آیۀ۶۵

♦️☜ «هُوَ الْحَيّ»؛ معرّفیِ ذات حقّ تعالی است. که «الحیّ» کیست؟
֎⇦ آن که «لا إِلهَ إِلاَّ هُو» است، و دائماً در نفیِ غیر، در جهتِ اثباتِ خویش است.

🍃⇯⇦ و این اثبات (یعنی؛ الّا هو) که به #عین_شخصی آن نفی (یعنی؛ لا هو) است؛ همان "قیّوم" بودن خداوندﷻ است که در #آیة_الکرسی می‌خوانیم:

💎﴿اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم‏﴾
📘سورۀ بقره، آیۀ۲۵۵

🔰«اللهُ»؛ مبتداست، و «لا إله إلّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «اللهُ»، «لا إله إلّا هو» است. که در تحلیل بیان می‌شود:

✳️ «لا هو»؛ جلال است و «الحیّ»
✴️ «إلّا هو»؛ جمال است و «القیّوم»


[⚠️ دقّت کنیم که «لا هو» به #عین_شخصی ِ «إلّا هو» است. برای شرح #عین_شخصی؛
رجوع بفرمائید به❂☜ https://t.me/ehsannil1/299]


💠۞ و امّا؛ «لا إله إلّا هو»؛ مرتبه‌ای از #مراتب_توحید است. و افضل از این مرتبه، مرتبۀ🔻«لا هــو إلّا هو»🔺 است. و همان‌طور که؛
خودِ «اللهُ» تعالی؛【لا هـــو إلّا هـــو】 است،
خودِ «اللهُ» تعالی؛🔻لا هــو إلّا هـــو🔺 است.

🌿۞ الغرض؛
خداوندی که【لا هــو إلّا هـــو】 است؛ 【الحیّ القیّوم】است.


☀️⇯⇦ که『 الحیّ』 بودنِ خداوندﷻ؛ همان 《لا هو》 بودنِ اوست.
و 『 القیّوم』 بودنِ اوﷻ؛《إلّا هو》 بودنِ اوست که به عین شخصیِ یکدیگرند.

🍃۞ بنابراین، حقّﷻ؛
❂☜ به نفیِ «لا هو»؛ اشیاء را حیات می‌دهد، و نقطۀ حیاتِ اشیاء است.
❂☜ و به اثباتِ «إلّا هو»؛ آن‌ها را قوام می‌بخشد.

🔻و امّا؛ به همین مقدار به عنوان مقدّمه بسنده می‌کنیم تا در ادامه إن شاء الله لطائفی را در مورد 『 حَــیـــاء』 بخوانیم:


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻🔆•༻

☀️🌿
☀️🌿


🔰 حضرت خاتم الأنبیاء (صلوات الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند:

♦️『اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ』♦️
حيا نيكوست، امّا در زنان؛ نيكوتر.
📚نهج الفصاحه، ص۵۷۸


🔶 و امّا سؤال این است که چرا حیاء در زنان، اَحْسَن (نیکوتر) از مردان است؟

🍃֎⇦ اوّلاً؛『 اَحْسَن』بودن به این معنا نیست که مقابلش «اقبح» باشد. بلکه مقابل ندارد و حیاء به قولِ مطلق؛ حُسن است و『 حَسَن』.

🍃֎⇦ و ثانیاً؛ در عالم نور، جَلوَت، اشدّ از خلوَت است.

[کثرت نوری، اشدّ از وحدت نوری است.
رجوع شود به❂☜ https://t.me/ehsannil1/299]

֎⇯⇦ مثلاً خداوند که في ذاتِهِ غفّار است، غفاریّتِ اوﷻ در ظاهر؛ اشدّ است. چنان که حضرت خاتم الانبیاء (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

💠『لو لم تذنب لجاء اللَّه بقوم يذنبون فيغفر لهم و يدخلهم الجنّة』💠
اگر تو گناه نمی‌كردى، خدا قومى را مى ‏آورد كه گناه كنند و بيامرزدشان و به بهشتشان در آورد.
📚نهج الفصاحة، ص۶۵۱

🔔 دقّت کنیم که شدّت و ضعف نوری، در خودِ نور است، و اینکه عرض می‌شود که مثلاً غفاریّت در ظهور، اشدّ است، بایستی دقت شود که ظهورِ خداوند، بیرون از خودِ خدا نیست بلکه عین ذات اوست، چنان که قرآن فرمود؛ 🔅﴿هو الظاهر؛ سورۀ حدید، آیۀ۳﴾🔅. بنابراین؛
ذاتِ حضرت حقّﷻ【الظاهر】است.

🔆 پس نور را باید #بالنورانیة بشناسیم. که پیش از #المعرفة_بالنورانیة؛ قلوب به معرفتِ حقیقی روشن نشده و موفّق بیرون نمی‌آید.

🌿۞ حال با این مقدّمه؛ حدیثِ حضرت نبی اکرم (صلّی الله علیه و آله) را یک بار دیگر به دقّت بخوانیم:

♦️『 اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ 』♦️


💠❂☜ اوّلاً بدانیم که #حیاء_تمام_دین_است. چنان که حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

🍀『الحياء هو الدّين كُلُّه』
حيا تمام دين است‏.
📚نهج الفصاحة، ص۴۵۳

و یا حضرت مولی علی (علیه السّلام) می‌فرمایند؛
🔻【 اَلحَياءُ مِنَ الله】🔺
📚تصنیف غررالحکم، ص۲۵۷

💠❂☜ و ثانیاً؛ دین، حقیقت است و #شخص_حقیقی عالم است که باطنُ‌البواطن تا ظاهرُالظواهر را به عینِ شخصی خویش پُر کرده است. چنان حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

🌸『أصْلَ الدِّينِ هُوَ رَجُلٌ
وَ ذَلِكَ الرَّجُلُ هُوَ الْيَقِينُ وَ هُوَ الْإِيمَانُ
وَ هُوَ إمامُ أُمَّتِهِ وَ أهْلِ زَمَانِهِ』🌸
ريشۀ دين و پايۀ آن شخص خاصّی است
و آن يك نفر است و آن يک نفر؛ يقين و ايمان است. و او (ع) امام امّتش و اهل زمانش است.
📚بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۲۹


🌿⇯⇦ و امّا؛ عرض شد 『حـَـیــاء』 که از ریشۀ "حیّ" است؛ جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقﷻ است.

↷°پس حیاء را صرفاً در ظاهر افعال نباید دید.°↶

♦️۞ بلکه حیاء؛ حقیقت است.
حیاء، خودِ دین است. خودِ ایمان است. و خودِ یقین است.
֎⫸ و به همان دلیل که "دین"، ذات و صفت و فعل را گرفته است، حیاء نیز چنین است.

🍃⇯⇦ حال اگر در مثالی که برای غفاریّت خداوند بیان شد، دقّت شود، این مطلب روشن می‌گردد که غفاریّت خداوند؛ در گناهکاران است که در اشدّ ظهور می‌کند.
به عبارتی؛
❂☜ ظرفِ ظهورِ غفاریّت خداوند، گناهکاران هستند.

🔔 که البتّه این مطلب؛ به معنایِ احتیاج خداوند به مُذنِبین نیست! بلکه شدّت غفران را باید دید که حضرتِ غفّارﷻ به مغفرت خویش، خلائق را خلق می‌کند. و این خلائق هستند که غفران را مختاراً بپذیرند، یا به عنادشان از حیطۀ اختیار و طلبِ این خیر بزرگ خارج شده، و نار را بر نور ترجیح دهند و فریادِ 🔥"#النار_و_لا_العار"🔥 سر دهند!! (لعنة الله علیه و علی اتباعه).

🌿۞ الغرض؛ با یافتنِ مَناط و معیاری که برای غفاریّت ارائه شد، بیان می‌گردد که؛
❂☜ ظرفِ اصلیِ ظهورِ حیاء، نساء هستند.

⚠️ چنان که در حدیثِ مذکور هم نفرمودند؛〖 وَلكِنْ «مِن» النِّساءِ اَحْسَنُ 〗
بلکه فرمودند؛【 وَلكِنْ «فِى» النِّساءِ اَحْسَنُ】.

♦️۞ که یعنی؛ حیاء #در نساء، به اشدّ ظاهر است.

֎⇯⇦بنابراین؛
🌸 حیاء، منحصر به فعلِ نساء نیست، بلکه بایستی در نساء بودنِ نساء (#نسائیت)، حیاء را دید. یعنی در کینونَت و ذات ایشان.
🌸 و بعد از آن (یعنی؛ بعد از ذات)؛ در صفات و افعال بعدیِ ایشان نیز به طورِ ممدود؛ حیاء جلوه‌گر می‌شود.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻🔆•༻

☀️🌿
☀️🌿

🔰 و امّا؛ حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻『اَلحياءُ عَشَرَةُ أجزاء؛ تِسعةٌ «في» النّساءِ و واحِدٌ «في» الرِّجال』🔺
حيا ده جز دارد، نُه جزء آن در زنان است و يک جزء در مردان.
📚من لایحضر الفقیه، ج۳، ص۴۶۸

✔️❂☜ باز اگر دقت شود؛ حضرت (؏) حرفِ «في» را بیان می‌نمایند. و حرفِ «في» در قیاس با حرفِ «مِن»، بدین معناست که؛
🍃֎⇦ نساء (و بعد از ایشان و در پی ایشان؛ رجال) #ظرف ظهورِ حیاء هستند.

🌿۞ بنابراین؛ همان‌طور که بیان شد که ظهورِ خداوندﷻ به خودش است و خودش؛ "الظاهر" است، ظهورِ حیاء هم به خودش است، و در نقطۀ نساء بودنِ زنان (که مَحظوظ از نُه قسم از حیاء هستند)، حیاء در اشدِّ ظهور است.

֎⇯⇦ در نتیجه؛
☘️ مظهَرِ اصلیِ (یعنی محلّ ظهورِ) حیاء؛ نساء هستند. پس همان‌طور که [حسب ظاهرِ حدیث] به اندازۀ نود درصد از حیاء بهره برده‌اند، در ظاهر کردنِ حیاء؛『اَحسَن』 هستند.

💠۞ و یکی از دلایل دیگر برای مطلبی که گذشت، بیانِ این حدیث با جملۀ اسمیه‌ی 【الحياء حسنٌ ولكن فى النّساء احسن】 می‌باشد [و نه جملۀ فعلیه]. که جملۀ اسمیه؛ دلالت بر ثبوت و استمرار دارد.
بنابراین؛
🍃☜حقیقتِ امر را بیان فرمودند که گام اوّل در معرفت به «حیاء»؛ وارد شدن بر ظاهرِ افعال و رفتارِ زنان و مردان نیست. بلکه در ثبوت و ذاتِ نسائیّت و رجالیّت ایشان است. که البته آن هم در نساء، ارجح است.
که یعنی؛
🌸حقیقتِ #حیاء در اشدّ ظهور، در نساء بودنِ نساء می‌باشد.

🌿⇯⇦ بنابراین اگر سؤال شود؛
چنانچه [العیاذ بالله] برخی از زنان حیاءِ ظاهری نداشته باشند و افعالی انجام دهند که شرم‌آور باشد، آیا باز هم می‌گوییم که حیاء در ایشان به 『اَحسَن』ظهور می‌کند؟

در پاسخ بیان می‌شود؛
💠☜این مطلب، در حدیث هیچ نقضی را به وجود نمی‌آورد. سخن این است که در حینِ آن افعال نابجا، از نساء بودنِ آن زنان، کاسته شده است.

🍂 که نقطۀ بی‌حیائی؛ نقطۀ منقطع شدن از『 الحیّ』 است، که آن؛ نقطۀ جدائی و منفکّ شدن از ولایت است.
بدین معنا که؛
🔻⇯⇦ هر فاعلِ فعلِ شرم‌آور، با هر جنسیتی؛ در هنگام آن فعل، از وادی انسانیّت خارج شده، و نه مرد است و نه زن، بلکه طبق فرمایش قرآن؛
🌀﴿أولئكَ كالأنْعام بَل هُم أضَلّ﴾
آنها چون چهارپايانند بلكه گمراه‏ترند.
📘اعراف، ۱۷۹

⚠️ دقت بفرمائید که مطلبِ معرفتی را عرض می‌کنم و پناه بر خدا که خاطری رنجیده شود. و إلّا؛ محبّینِ حضرات آل‌الله (علیهم السّلام)؛ «در محبّ بودن»، نهایتِ حیاء و حیاتند.

🔲 ❂☜ که شرّ بودنِ هر فعلِ شرّی؛ جدا شدنِ از خَیر مطلق یعنی؛ ولایت آل‌الله (؏) است.
🍂 و نقطۀ جدا شدن از ولایت، خارج شدن از انسانیّت است.
💫۞ و خداوند به نصّ قرآن و روایاتِ آل‌الله (علیهم السّلام)؛ محبّین آل‌الله (؏) را می‌بخشد و شکّی در آن نداریم. ولیکن؛ موضوعِ بحثِ ما بخشش محبّین نیست، و مسئله؛ حولِ محورِ حیاء است. و بایستی حقیقتِ آن بیان می‌شد و تسامح در بیانِ معرفت، [خودش] بی‌حیائی و ظلم به حقیقت است.

🌿۞الغرض؛
مطلب این‌طور شد که نساء، در کینونیّتِ «نساء بودن»، مَظهرِ اصلیِ حیاء هستند. و حدیثِ مذکور، بیانِ حقیقت است و نه بیانِ افعالِ زنان. چرا که در حدیثِ دیگری بیان شد که به نساء، سهم اعظم از حیاء داده شده، که این؛ صرفاً به فعل ایشان منحصر نمی‌شود.

🔶 و امّا علّت اینکه به زنان سهم اعظم داده شده است، چیست؟

🔷 اگر علّت افعالِ خداوندﷻ را خارج از اوﷻ در نظر بگیریم، [العیاذ بالله] خدا را صمد ندانسته‌ایم!
بنابراین؛
❂☜اوّلین بیان و تمامِ بیان، که #نفی_لبّی تمام علّت‌هاست، این است؛ خداوند که علّةُ العلل است، سؤال کرده نمی‌شود، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔻【 لا يُسْئَلُ عَمّا يَفْعَلُ وَ هُم يُسئَلون】🔺
[خدا] از آنچه مى‏‌كند سؤال نمى‏‌شود، ولى آن‏ها سؤال مى‌‏شوند.
📘انبیاء (؏)،۲۳

[🔔 دقت شود که این سؤال نشدن؛ جبر نیست. إن شاء الله، با درکِ نفی لبّی ؛ حقیقتِ سؤال کرده نشدنِ حضرت حقّﷻ مشخّص می‌شود.
ر.ک: 👈🏻 https://t.me/ehsannil1/384
تمام افعال حقّ تعالی، جلوۀ اوست.
حضرت حقّ، جواب مطلق است که هر سؤالی در خالصۀ «سؤال بودن» جلوه‌ای از جواب مطلق است. پس؛ حضرت حقّ، متعیّنِ به تعیّنِ «سؤال» نیست.]




︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻🔆•༻
☀️🌿
☀️🌿

🍃۞ و امّا اگر بخواهیم حکمتی از این امر را بدانیم، در حدّ بضاعت، این مطلب را بیان می‌کنم:

🌿⇯⇦ خداوندﷻ «حیّ قیّوم» است، که می‌فرماید؛ 🔻هُوَ الحيُّ القيّوم؛ آل‌عمران،۲】🔺.
و این دو اسم و صفت، اکثراً با یکدیگر بیان می‌شود:

↩️القیّوم』بودنِ خداوندﷻ که صیغۀ مبالغه از «قائم» است، قوامِ خودِ حقّﷻ است، و به دنبال آن، قوامِ اشیاء را نیز به این هیئتی که هستند، رقم می‌زند.
و در حقیقت [در مقایسه با حیّ]
💠☜«القیّوم»؛ جمال حضرت حقّﷻ است.

↩️ و امّا『 الحیّ』بودنِ خداوندﷻ حیاتِ اوست و نقطۀ وجودِ اشیاء است که در #مباحث_توحید مفصلاً در مورد آن صحبت شد.

[رجوع شود به مجموعه #مباحث_توحید
در #کانال_معرفة_الحق❂☜ https://t.me/ehsannil1/215]

💠☜ و «الحیّ»؛ در قیاسِ با «القیّوم»؛ جلالِ حقّﷻ است.


🍃۞ و امّا؛ #حیاء، جلوۀ『الحیّ』بودنِ حضرتِ حقّﷻ است. که یعنی؛ جلوۀ جلال حقّﷻ است.



🔰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻﴿اَصلُ المُروءَةِ الحَياءُ﴾🔺
ریشۀ جوانمردی، حیاء است.
📚تصنیف غررالحکم، ص۲۵۸

💠۞ مروّت و جوانمردی، که جلوۀ خارجیِ اثباتی دارد؛ در مردان [مؤمن] ظاهر می‌شود، چرا که در معرضِ اجتماع هستند.

🌿⇯⇦ پس مروّت؛ جلوۀ『 القیّوم』بودن است، و بیان شد که «قیّوم»؛ جمال است و در ظاهر . و مَظهر آن، در جلوَتْ (اجتماع) ظاهر می‌شود.
❂☜ و مظهر『 القیّوم』رجال هستند. و به عبارتی؛ رجال در مظهرِ『 القیّوم』بودن که صفتِ جمالِ حقّﷻ است، نسبت به نساء در شدّتِ ظهورند.

🔺۞ پس اینکه قرآن می‌فرماید؛
🔸الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء؛ سورۀ نساء، آیۀ۳۴】🔸 یعنی؛
🍃☜رجال در مظهرِ『 القیّوم』بودن که صفتِ جمالِ حقّﷻ است؛【 قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء】 هستند.

🌿⇯⇦ و امّا نساء؛ در مظهرِ جلالِ حقّﷻ که『الحیّ』است، نسبت به رجال، در شدّتِ ظهورند.
🍃❂☜حیاء، جلوۀ『الحیّ』بودن است و بیان شد که «حیّ»؛ جلالِ حقّﷻ است و در خفا، پس مَظهر آن در حیثیتِ خفائی است و طبعاً در اجتماع نیست [⚠️کاری به الان جامعه نداشته باشید!!].
و آن نساء هستند که قرآن در وصفشان؛
آیاتِ بسیاری دارد و از جمله در دنبالۀ آیۀ قبلی، می‌فرماید؛
🔸【حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ الله】🔸
و در غيبوبت، اسرار همسر و حدود الهى را حفظ مى‌‏كنند.
سورۀ نساء، آیۀ۳۴


°•❁🌷❁•°

🍃۞ و امّا؛ #ناز_و_نیاز که #قبض_و_بسط الهی است و جلوۀ『 لا هو إلّا هو』است نیز به همین نسبت در رمزگشاییِ این حقیقت، کارساز است.
که فقط اشاره می‌کنم:

🔅 #ناز؛ حیثیتِ نفی و جلال و قبض دارد و دائماً در مخفی شدن است. و مظهرِ آن #نساء هستند که مظهرِ『 الحیّ』می‌باشند که نفسِ حیات است. امّا چون مظهرِ جلال هستند، پس در خِفا می‌باشند.

🔆 #نیاز؛ حیثیتِ اثبات و جمال دارد و دائماً در جلوَت است. و مظهر آن #رجال هستند که مظهرِ『 القیّوم』می‌باشند که نفسِ قوام است. و چون مظهرِ جمال هستند، پس در منظرِ عمومند.


در کار گـــلاب و گُـل، حکمِ ازلی این بود
کاین شاهد بازاری، وان پرده‌نشین باشد
(حافظ)


🔲 النّهایة؛
حیاء، که از حیّ است، حیثیتِ نفی است و جلال. که این، مقامِ خفاست.
🔅و نساء؛ که حظ بیشتری از حیاء دارند، در خفا و ناموسیّت می‌باشند.

🌿☀️ و حضرت فاطمةالزّهراء (سلام الله علیها)؛ ناموس حقّ تعالی بوده، و در «#عماء» هستند.
و در روایت است که راوی از حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) سؤال می‌کند:

🔸『أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ؟』
خداوند قبل از خلق آسمان و زمین کجا بود؟

و حضرت (ص) می‌فرمایند:

🔹『كَانَ فِي عَمَاء مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاءٌ』
در «عَماء» بود که مافوق آن هواء بود و تحتِ آن هواء بود.
📚عوالي اللئالي، ج‏۱، ص۵۴

🔲❂☜ «#عماء» از "عمی" است که "عمی" به معنای کور بودن است.

[🔔برای شرحِ بیشتری در مورد #عماء،
رجوع بفرمائید به❂☜ https://t.me/ehsannil2/1057]


🍃⇯⇦ مقامِ «عماء»؛ همان 🔻﴿لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصار؛ سورۀ انعام آیۀ۱۰۳﴾🔺 بودن است، که آن؛
❂☜ «لا یُدرَک» بودنِ حقّ تعالی است.
و غیبُ الغیوب بودن و در جلالت بودنِ حقّﷻ از خویشتنِ خویش، یعنی ناموسِ خویش؛ حضرت فاطمةالزّهراء (سلام الله علیها) و عصمتِ ایشان (س) است.

🌿۞ بنابراین؛ حضرتِ عصمةُ اللهِ الکبریٰ فاطمة الزّهراء (س)؛ نقطۀ «حیات» و قلب تپندۀ حضرت «حیّﷻ» می‌باشند ...
و ایشانند تمام حیاء و معیار حیاء (روحی لها الفداء).

و امّا راجع به ارتباط حیاء، با استغفار و ماه رجب؛ إن شاء الله در سخنِ بعدی؛ لطائفی را خواهیم خواند.




『الْحَمْدُ للهِ الْحَيِّ الْقَيُّومِ』



🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#حیاء_ظهور_حی
#لطیفه‌_حیاء


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
↗️ t.me/ehsannil1#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
☀️🌿
.
.

༺𐦍•لطیفۀ ارتباط حیاء، استغفار و ماه رجب•𐦍༻

☀️🌿
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅

در سخنِ پیشین، بیان شد که:
♥️۞『حــیـــاء』؛ ظهورِ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است. و «حیّ»؛ در حیثیتِ خلوت و جلال است.
[رجوع به❂☜ https://t.me/ehsannil2/59]

🌿۞ و نیز عرض شد که «رَجَبَ» به معنای «#حیاء_کردن» و بزرگ داشتن است.


🔰 و امّا جان عالم وجود، سیّد الانبیاء و المرسلین حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

🔻『 رَجَبٌ شَهْرُ الِاسْتِغْفَارِ لِأُمَّتِي
أَكْثِرُوا فِيهِ الِاسْتِغْفَارَ فَإِنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 』🔺
رجب، ماهِ استغفار برای امّت من است.
در آن استغفار را زیاد کنید که خداوند آمرزندۀ مهربان است.
📚وسائل الشيعة، ج‏۱۰، ص۵۱۲


🍃⇯⇦ 《#استغفار》 از ریشۀ «غَفَرَ» به معنایِ «پوشاندنِ چیزی به نحوی که آن را از آلودگی حفظ نماید و آلودگی‌هایش را بپوشاند و از بین ببرد»، و در باب #استفعال است. که باب استفعال، معنایِ طلب کردن می‌دهد.

🌿۞ بنابراین،《استغفار》؛
֎⇦ طلبِ غفرانِ حضرت غفورﷻ و در حقیقت؛ تمنّای پوشانده شدن و از بین رفتنِ رجسِ آلودگی‌ها و ذنوب است.

⤵️ غفران در سه مرتبۀ کلّی است:

➀ فعل
➁ صفت
➂ ذات (إنّیّت)

✓➊ اگر در مرتبۀ #افعال، طالبِ غفران حقّﷻ بودیم (یعنی؛ مستغفرینِ در افعال):
🍃☜مستغفرینِ در افعال، محظوظ از #توحید_افعالی هستند.

✓➋ اگر در مرتبۀ #صفات، طالبِ غفران حقّﷻ بودیم
(یعنی؛ مستغفرینِ در صفات):
🍃☜ مستغفرینِ در صفات، محظوظ از #توحید_صفاتی هستند.

✓➌ و اگر در مرتبۀ ذات، طالبِ غفران حقّﷻ بودیم (یعنی؛ مستغفرینِ در ذات - إنّیّت):
🍃☜ مستغفرینِ در ذات (إنّیّت)، محظوظ از #توحید_ذاتی هستند.


🔰 و امّا چون بخواهیم ماه رجب را آغاز کنیم، در دعای بعد از نمازِ اوّلینِ شب از ماه رجب می‌خوانیم:
[🔔 به شماره‌گذاریِ بیانی که در بالا ارائه شد و تطبیقش با دعایِ مأثورِ ذیل، دقّت بفرمائید☟]

🔻
➊〖أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ‏ أَذْنَبْتُ‏
➋ وَ لِكُلِّ سُوءٍ عَمِلْتُ
➌ وَ أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِي‏ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ‏ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ‏
غَافِرُ الذَّنْبِ وَ قَابِلُ التَّوْبِ
اسْتِغْفَارَ مَنْ لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ
نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً
إِلَّا مَا شَاءَ الله〗
🔺
📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۲، ص۶۲۸


🍃⇯⇦ استغفارِ مُستَغْفِر، به اطلاقِ『 غَــافِـــرُ』بودنِ حقّ تعالی است.
غفران حقّﷻ که انتها ندارد، پس بازگشتِ به اوﷻ نیز هیچگاه انتها نخواهد داشت.

֎⇦ و امّا محصولِ این استغفار؛ یافتنِ آن است که در دنباله فرمودند:

🔻〖اسْتِغْفَارَ مَنْ لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً
وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً
❂☜ إلَّا مَا شَاءَ الله〗🔺

֎⇦ یعنی: استغفار کسی که در نقطۀ نَفسیّتِ نفسَش مالکِ نفع و ضرر و موت و حیات و نشر نیست؛《إِلَّا مَا شَاءَ الله؛ مگر آنچه را خدا بخواهد》.

🍃⇯֎ اگر عبارتِ《إِلَّا مَا شَاءَ الله》بیان نشده بود، فقط نفیِ حدّی مالکیتِ عبد شده بود، و اثباتِ مالکیّت حقّ تعالی تا جانِ این عبد شاید در پردۀ ابهام می‌بود.

🍃۞ امّا بیانِ 《إِلَّا مَا شَاءَ الله》 یعنی؛
❂☜ تمامِ نفع و ضرر و موت و حیات و نشر را باید به مشیّتِ اللهﷻ ببینیم.
[🔔مشیّت حقّﷻ خودیّت اوست.]

🌿۞ و نیز دقّت کنیم که استثنایِ 《إِلَّا مَا شَاءَ الله》، #استثناء_متصل است.
❂☜ بنابراین؛ نفع و ضرر و موت و حیات و نشر، در 《شَاءَ الله》 و به مشیّتِ حقّﷻ باید دیده شود.

🍃⇯⇦ و این؛ #توحید است.
یعنی؛ نیست خدائی جز اینکه ذات و صفت و فعل و اثر را به فراگیری و احاطۀ حقیقیِ خویشﷻ گرفته است.

🌿۞ بنابراین،『استغفار』؛
❂☜ برگشت به خویشتنِ خویش است. یعنی؛ رجوع به حقّﷻ و فنایِ در وحدانیّت اوﷻ ...

🌿۞ و به عبارتی دیگر،『استغفار』؛
❂☜ رفتن از جَلوَتِ انانیّت و إنّیّت [اعتباری]، به خلوَتِ حقّانیّت و حقیقت است.


🍃⇯⇦ و این #بازگشت؛ تمامِ حَیاء است.


◆֎ و امّا؛ «إنّیّت»، ذنب و گناه بزرگ است، چنان که می‌فرمایند:

🔻『یا بنی آدم! وجودُکَ ذنْبٌ لایُقاسُ بِه ذَنْبٌ』🔺
ای آدمی! همانا وجودِ تو گناهی است که گناهی با آن [گناه]، قابلِ قیاس نیست.
📚منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح، مقدمه‏۲، ص۶۳


⧯❂☜ پس؛ ماندن به ذنب بزرگ (یعنی؛ إنّیّت)، بی‌حیائی است.
⧮❂☜ و برگشت به حقّﷻ و طلبِ پوشیده شدنِ رجسِ إنّیّت با استغفارِ حقیقی؛ خودِ #حیاء است. ☈



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻🔆•༻
☀️🌿
☀️🌿


🔰 و امّا؛ حضرت سیّد الساجدیّن علیّ بن الحسین امام سجّاد (علیهما السّلام) می‌فرمایند:

•►◇ ⦃اللَّهُمَّ إِنَّ اسْتِغْفَارِي إِيَّاكَ وَ أَنَا مُصِرٌّ عَلَى مَا نَهَيْتَ قِلَّةُ «حَــيَـــاء»⦄ ◇◄•
بار خدايا! آمرزش‌خواهىِ من از تو، و در عين حال؛ ادامه دادنم به آنچه که از آن نهى كرده‌اى (یعنی؛ مطلقِ ذنوب، که ذنبِ عظیم؛ إنّیّت می‌باشد)،
بى‌حيائى است.
📚البلد الأمين، ص۴۶


💠 پس دانستیم که؛
《استغفار》 [که مطلقِ برگشت از ذنوب و ذنبِ عظیمِ إنّیّت به حضرتِ غفورﷻ است]؛
🍃☜حقیقتِ #حیاء کردن است.

🌸۞ و یکی از معانیِ لغویِ ماهِ «رَجَب» نیز؛【حیاء کردن】است. ۞🌸


🌙۞ بنابراین؛ ماه رجب، که ماهِ استغفار و بازگشت به حضرت حقﷻ، و به عبارتی؛ ماهِ موتِ اختیاری است، در واقع؛ ماهِ حیاء کردن است.

🌿۞ و بیان شد؛ حیاء ظهورِ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است. و «حیّ»؛ در حیثیتِ خلوت و جلال است.
پس در نتیجه، ماهِ رجب؛
🔻☜ ماهِ بازگشت به خلوَتِ وجودمان است. 🔺

🌿۞ که یعنی؛ ماهِ بازگشت به حضرتِ عصمةُ اللهِ الکبریٰ فاطمة الزّهراء (س) در جانمان.
چنان که در سخن پیشین، تبیین شد که وجودِ مبارک حضرتشان (روحی لها الفداء)؛
🍃☜ ناموس و غیبُ الغیوبیّتِ حضرتِ حقّﷻ، و نقطۀ «حیات» و قلب تپندۀ حضرت «حیّﷻ» می‌باشند.
که ایشانند تمام حیاء و معیار حیاء (روحی لها الفداء).


🌿۞ و النّهایة؛
مُستغفِر (استغفار کننده)؛ اگر توحید حقّﷻ را پذیرا باشد [بدین معنا که؛ تمامِ نفع و ضرر و موت و حیات و نشر را حقیقتاً【إِلَّا مَا شَاءَ الله】و به قوّتِ مشیّتِ اللهﷻ ببیند]؛ مستغفِر حقیقی است، و وجودش ذاکرِ حقیقیِ ذکر استغفار می‌باشد و استغفارِ او از باطن، تا ظاهرِ لِسان؛ هویدا می‌شود.
بنابراین؛
🍃☜ حالِ باطنِ وجودی، تا ظاهرِ سجودی و لسانِ جودی او این ذکر شریف است:

⫹『أَسْتَغْفِرُ الله ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ
«مِنْ جَمِيعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ»』⫺
📚مفاتیح الجنان





🔻『الْحَمْدُللهِ الْغَفُورِ الْغَفَّار』🔺



🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه‌_استغفار_ماه_رجب
#ربط_حیاء_با_استغفار_ماه_رجب



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil1 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله واناالیه راجعون

من مات علی حب علی مات شهیدا

بدین وسیله عروج ملکوتی حاج میرزاعلی حاجی شفیعی را به اطلاع می رساند.
مراسم تشییع پیکر آن مرحوم روز دوشنبه مورخ ۱۴۰۱/۱۱/۱۰ ساعت ۱۰ صبح از محل سالن تطهیر آرامستان باغ رضوان به سمت قطعه 63 برگزار میشود.

ضمنا مراسم ترحیم روز سه شنبه 11 بهمن از ساعت 9:00 الی 11:30 در محل مسجد رضوی واقع در خیابان صغیر اصفهانی منعقد می باشد.
.
💎 شش روز خلقت،
شش جهتِ اصلی عالم اشارات
•┈┈••✾🌔🌕🌖✾••┈┈•
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
•┈┈••✾🌔🌕🌖✾••┈┈•
𑁍


🔰شش روزِ خلقت، اشارتی به شش جهتِ اصلیِ عالمِ اشارات [یعنی؛ أمام (روبرو)، خَلف (پشت)، يمين (راست - مشرق)، یَسار (چپ - مغرب)، فوق (أعلىٰ)، و تحت (أسفل)] می‌باشد.
که این جهاتِ سِتّه؛ در شش روزِ هفته، متجلّی شده، وَ روزِ «جمعه» به عنوانِ روزِ هفتم؛ نقطه‌ی جَمعیّه‌ی این تشتّتات است.

حال، پرسش اینجاست که؛
حقیقتِ شش جهتِ اصلی در عالمِ اشارات چیست؟

🌕 مقدّمتاً در قدمِ اوّل؛
بدانیم که اعداد در عالم نور، با اعداد در عالمِ حدود متفاوتند.
✿ اعدادِ عالمِ ظلمت و حدود؛ از کنار هم قرار گرفتنِ یک‌ها درست می‌شوند.
✿ اما اعداد در عالم نور - که تعدّدِ #نوری، مطرح است -؛ ظهورِ شدّتِ أحد وُ واحد بودنِ حقّ‌تعالىٰﷻ است.

پس فرق اعدادِ نوری با اعدادِ ظلمتی در چیست؟

🌑 در این است که وقتی در عالم ظلمت و حدود می‌گوئیم «۶»؛ در واقع شش تا «۱» در کنار هم قرار گرفته است وُ عددِ «۶» را ساخته است. بنابراین؛ «۶» در عالم حدّ و ظلمت، وابسته به پنج تا یکِ قبل از خویش است.
و در ضمن؛ بعد از این «۶»، عدد دیگری قرار دارد. یعنی؛ «۶» به حدّی تمام می‌شود، و عددِ بعدی که «۷» است، شروع می‌گردد. در نتیجه؛ هم «۶» محدود است و هم «۷».

🌕 امّا وقتی در عالمِ نور، راجع به «۶» صحبت می‌کنیم، منظور؛ یکی از جلواتِ شخصِ حضرتِ أحدﷻ می‌باشد که جهاتِ شش‌گانه؛ به اعتبارِ جلواتِ أحدیّتِ آن شخص (یعنی؛ شخصِ حضراتِ نَفْس‌ُالله‌تعالىٰ علیهم‌السّلام؛ 📚بحارالأنوار، ج‏۹۷، ص۳۳۱) است که معنا و تجلّی می‌یابد.

بنابراین؛
چون حضرت أحدﷻ؛ شخص است؛ عددِ «۶» هم که در عالمِ نور، به اعتبارِ شخصِ حضرتِ أحدﷻ تجلّی یافته است؛ شخص است وُ همان معامله‌ای که با احدیّتِ حضرت حقّﷻ می‌شود، در موردِ عددِ «۶» در عالمِ نور هم همان است.

▣⇦ بدین معنا که؛
چون عددِ «۶» در عالم نور، شخص است، بدین معنا که؛ کنار و پهلو ندارد، بلکه بیحدّ است و صمد است و پُرِ حقیقی است، بنابراین؛ «۶» هم در عالمِ نور، از کنارِ هم قرار گرفتنِ شش تا «۱» تشکیل نشده، بلکه؛ بشخصه، «۶» است و کنار و پهلو ندارد.

❂☜نتیجه آنکه؛
عددِ «۶» در عالمِ نور؛ نه قبل دارد وُ نه بَعد دارد، چرا که؛ حضرت أحدﷻ، آن أحدی است که قبل و بعدی ندارد، چنان که حضرت مولی امیرالمؤمنین علیّ علیه‌السّلام در خطبه‌ای در مورد حقیقتِ حقّ تعالىٰﷻ می‌فرمایند:

🔻«الْأَوَّلِ قَبْلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَا قَبْلَ لَهُ
وَ الْآخِرِ بَعْدَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَا بَعْدَ لَهُ»🔺
✿ [حضرت حقّ تعالىٰﷻ]؛ اوّلی است
قبل از همه‌ی اشیاء؛ که اوﷻ را قبلی نیست.
و آخری است بعد از همه‌ی اشیاء؛
که اوﷻ را بعدی نیست.
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص۱۴۲

چرا که؛
صمدیّت حضرت حقّ تعالىٰﷻ، قبل و بعد را نفی می‌کند. البتّه نه به نفیِ حدّی، بلکه چنان که در #کانال_معرفة_الحق بیان شد؛ این نفی؛ نفیِ لُبّی است.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/376)
بدین معنا که؛
در شخصِ واسطه‌ی مطلقه، و در حقیقت؛ در اطلاق، معنا می‌شود وُ این مهمّ؛ مافوقِ این است که قبل و بعد را حدّاً از حضرت حقّﷻ نفی بنمائیم.
به هر حال؛
همین قدر اشاره‌ هم ان‌شاءالله رهگشاست،
تا طلب و رغبت برانگیخته شود ...

الغرض؛
این مقدّمه به اجمال، در موردِ تعدّد نوری بیان شد تا عجالتاً بدانیم که حسابِ اعداد، در عالم نور؛ حساب دیگری است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.


🔰حال؛ دوباره به سراغِ سؤالِ صدرِ بحث می‌رویم که؛
حقیقتِ شش روزِ هفته، و شش جهتِ اصلی در عالم اشارات، چیست؟

🔆 در پاسخ، بیان می‌شود که؛
به ایّامِ هفته وَ جهاتِ سِتّه از دو منظر می‌توان نِگریست:

۱- منظرِ مخلوقی
۲- منظرِ خَلقی

▣⇦ در تعریفِ این دو منظر،
بیان می‌گردد که؛
🔹منظور از #مخلوق؛ همان کثرتِ ظلمتی و صِرفِ ظاهرِ مخلوقات است.
🔹و مراد از #خلق؛ شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏ است؛
☜که فتراک وُ حقیقتِ جمع‌الجمعیِ خالق وُ مخلوق می‌باشد وُ به اطلاقش؛ هر شیئی را در نفْسِ شیء بودن وُ ذات آن، گرفته‌ است وُ به واقع؛ اشیاء، چیزی جز جلواتِ شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏ نیستند.

[👆🏻این مطلب بحمدالله در سخنِ چهارم از مباحثِ توحید
در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است.
مرحمت کنید شرحش را آنجا بخوانید.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil1/237)]

❂☜حال؛
اگر از منظرِ اوّل (یعنی؛ منظرِ #مخلوق_بودن)؛ صرفاً به ظاهرِ ایّامِ هفته وَ جهاتِ سِتّه نظر کنیم:

🔷 عالَمِ مخلوقات؛ عالَمِ #ابعاد است.
(ابعاد؛ جمعِ بُعد، به معنای دوری)
چرا که اگر خوب، عالمِ مخلوقات را تماشا کنیم؛
طول و عرض و ارتفاعِ اشیاء، دور و فارق و فارغ از یکدیگرند. حتّی هر بخشی مثلاً از طول، از بخشِ دیگرش در بُعد است و کاری به هم ندارند.

و اگر ظریف‌تر شویم؛
اصلاً عالَمِ مخلوقات، عالَم بُعدِ صِرف است وُ بُعدِ محض وُ صِرف هم، صَرفِ نظر از شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏، یعنی؛ خودِ نیستی، وَ نفسِ هلاکت ...
چنان که در سخنِ اوّل از مباحثِ توحید در #کانال_معرفة_الحق؛ به آیه‌ی «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلّا وَجْهَه؛ هر چیزی هالک است الّا وجه خداوند؛ قصص، ۸۸»، و تفسیرِ «#وجه‌الله» اشاره گشت.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/215)

[👆🏻این مطلب؛ یک مَناط کلّی است که ان‌شاءالله به دستان مبارکِ معرفتی بایستی أخذ شود تا توحیدِ سالک، قوّت گیرد.]

الغرض؛
نه تنها ابعادِ اشیاء، که در عالمِ اشارات؛ هر جهتی از جهاتِ سِتّه‌ی اشیاء هم مُبَعَّد از جهاتِ دیگر است. و نیز؛ همچنین است راجع به ایّامِ هفته؛ که هر روزی از روزهایِ هفته هم فارق و فارغ از روزهایِ دیگر است. بدین معنا که؛ «شنبه» بایستی تمام شود، تا «یکشنبه» آغاز گردد. و شنبه با یکشنبه، ظاهراً هیچ نسبتی ندارد.

❂☜بنابراین؛
اگر کسی صَرفِ نظر از منظرِ «خَلقی» (یعنی؛ صَرفِ نظر از شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏)؛ و صِرفِ منظرِ «مخلوقی»؛ به جهاتِ سِتّه وَ ایّام هفته نظر کند؛
هیچ نسبتی بینِ این جهات وُ ایّام نمی‌یابد، بلکه حتّی خودِ هر روز را هم نمی‌تواند بیابد، بدین معنا که چون فارغ از «رابطه‌ی مطلقه؏» به عالَم، نظر می‌کند؛ نسبتِ حقیقیِ یک روز به خودش را هم بالحقیقة نمی‌داند! بنابراین؛ هر چه هم که بگوید وُ حتّی لطائف بسیاری را هم که بیان کند؛ #بی‌ربط است.

🔵 «بی‌ربط» به معنای فارغ از «صِرْفُ‌الرّبط» وُ فارق وُ فارغ از «حقیقت» بودن است که در واقع - پناه بر خدا - به معنای فارق و فارغ از حضراتِ حقُّ الحقیق، یعنی؛ محمّد وُ آل محمّد (با جان ناقابلم، که آناً فَآناً فِدایِ حرف حرفِ نام مبارکشان؛ صلّی الله علیه و آله و سلّم) بودن می‌باشد.

❂☜جمع‌بندی آنکه؛
اگر صَرفِ نظر از منظرِ «خَلقی» (یعنی؛ شخصِ حضرات واسطه‌ی مطلقه علیهم‌السّلام) به عالَم بنگریم؛ جهاتِ سِتّه، ایّام هفته، وَ تمام اشیاء وُ امور، اصلاً وجود نمی‌یابند، چرا که در حقیقت؛ همه‌ی جلواتِ عالمِ اشارات، أعمّ از ایّام و اشیاء و ابعاد و جهاتِ سِتّه؛ صِرفِ اعتباری هستند در مجالی که حضراتِ آل‌الله (علیهم‌السّلام) به آن‌ها بخشیده‌اند وُ به دیگر بیان؛
به اعتبارِ حضراتِ واسطه‌ی مطلقه؏ است که جلواتِ عالَمِ مخلوقات، موجود هستند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.


🔰 بررسیِ تفصیلیِ جهاتِ سِتّه

شش جهتِ اصلی در عالمِ اشارات،
عبارتند از:
أمام (روبه‌رو)
خَلف (پشت)
يمين (راست - مشرق)
یَسار (چپ - مغرب)
فوق (أعلىٰ)
تحت (أسفل)

🌑 جهاتِ سِتّه در عالَمِ ظلمت و حدود؛ بر اساس #نسبت تعریف می‌شود. بدین معنا که وقتی بیان می‌کنیم؛ «خَلْف»، بلافاصله این سؤال به ذهنِ کسی که در عالم ظلمت و حدود است، می‌رسد که؛ «خَلْفِ چه چیزی؟».
یعنی؛ اوّلاً یک شیء را لحاظ می‌کند، تا بعد؛ پشتِ آن را بتواند منظور کند.
❂☜ بنابراین در عالم ظلمت؛
خَلف، به نسبتی که با أمام (روبه‌رو) دارد، تعریف می‌شود وُ همین طور؛ یمین به نسبتی که با یسار دارد وُ قِسّْ عَلىٰ هذا ...

🌕 امّا جهاتِ سِتّه در عالَم نور؛ به قوّتِ حضراتِ وجهُ‌الله (علیهم‌السّلام) تعریف دارند. چنان که قرآن می‌فرماید:

💎«وَ للهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ
فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ
☜وَجْهُ‌الله
إِنَّ اللهَ واسِعٌ عَليمٌ»💎
✿ و مشرق و مغرب از آنِ خداوند است.
پس به هر سوئی که رو كنيد، همان جا وجهِ خداست.
📗سوره‌ی بقره، ۱۱۵

توضیح اینکه؛
اشاره به مشرق و مغرب در آیه، به این معنا نیست که مثلاً «أمام» و «خَلْف» و دیگر جهات، تحتِ مالکیّتِ اللهﷻ نمی‌باشد.
بلکه با دقّت در معنای این دو کلمه در می‌یابیم که؛
🌕 مشرق؛ محلّ طلوعِ هر شیء و أمری است.
🌑 و مغرب؛ محلِّ غروبِ هر شیء و أمری است.

❂☜بنابراین؛
ذکرِ مغرب و مشرق در آیه؛ به معنای اوّل و آخرِ هر شیء و أمری می‌باشد که به واقع؛ از قوّتِ مالکیّت وُ احاطه‌ی لُبّیِ «اللهﷻ»‌ در «وَ للهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ»؛ هر شیء و أمری، به اشاره آمده و موجود گشته است.

💫 و نیز؛ از نقطه‌ی مالکیّتِ حضرتِ اللهﷻ (#الله؛ اسمی است مُستجمِعِ جمیعِ صفات کمالیه، بدین معنا که جمیعِ جهاتِ سِتّه را فرا گرفته است) می‌باشد که فعلِ مضارعِ «تُوَلُّوا» - که به معنای نَفْس وُ دوامِ چرخش است وُ بعد از آن چرخش است که «جهاتِ سِتّه»؛ انشاء می‌شود وُ مفهوم دارد -، برقرار است.

حال؛
دقّت به کلمه‌ی «جهات» بفرمائید:
☜«جهات»؛ جمعِ مؤنث از «جهة» است. و «جهة»، به واقع؛ همان «وجه» است که تاءِ آخرش عوضِ از واوِ اوّل قرار گرفته است. مانندِ کلمه‌ی «صفة» که همان «وصف» است. و یا کلمه‌ی «سعة» که همان «وسع» است.

❂☜بنابراین؛
«جهات»‌ - که جمعِ «جهة» است -؛ جلوات وُ کثرتِ نوریِ همان «وجهُ‌الله» است وُ به دیگر بیان؛ جهاتِ سِتّه، ظهورِ خودِ «وجهُ‌الله» است، که؛
«فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ ☜ وَجْهُ‌الله»

💫 آن «وجه‌ُالله»؛ که «وِجهه»ی هر شیئی است، بدین معنا که؛ هر شیئی به «وجه‌ُالله» - که وجاهَتِ حقّﷻ است -، شیء است وُ جهات دارد وُ به جامعیّتِ حقیقیِ «وجه‌ُالله» است که جاهِ حقّﷻ در شؤونِ مختلفه‌ وَ جهاتِ سِتّه، تجلّی دارد.

[بحمدالله در #ﺑﯿﺎﻥ_بیستم_حقیقة_الولایة
در #کانال_معرفة_الحق
راجع به مطلب فوق، توضیحِ بیشتری ارائه شده است.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil1/154)]

💫آن «وجه‌الله»ی که حسبِ «نحنُ وَجهُ الله؛ 📚تفسیر برهان، ج۴، ص۲۹۴» فرمودنِ حضراتِ آل‌الله علیهم‌السّلام؛ شخصِ ایشان می‌باشد وُ بلکه؛ شخصیّت وُ وجاهَتِ حقیقیِ حقّﷻ؛ حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام می‌باشند که به جامعیّتِ حقیقی؛ مَظهَر وُ مُظهِرِ حقّﷻ هستند وُ روزِ «جمعه»؛ بالحقیقة، یومِ ظهورِ ایشان است، نه اینکه صرفاً ظرفی باشد که در آن، ولیّ خدا علیه‌السّلام ظهور می‌کند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.