شکار دوست پسر جوان
1402/09/14
#دوست_پسر #زن_بیوه #میلف
سلام
سعی میکنم زیاد طولانی نشه ولی با جزئیات بگم
اسمم مریمه و دو سال پیش تو یک تصادف شوهرمو از دست دادم چند ماهی دختر و دامادم اومدم پیشم که کم کم حالم بهتر شد و تقریبا باهاش کنار اومدم وقتی دخترم رفت و دوباره تنها شدم کمی بهم سخت گذشت ولی به هر حال دوباره برگشتم به زندگی
یک سال شد تا دوباره خودمو پیدا کردم و به کارهای شرکت سر و سامان دادم و جای حسین شوهرمو پر کردم
تو این مدت میل جنسیم خاموش شده بود ولی دوباره داشت برمیگشت گاهی شبا تنهایی تو تخت خاطره سکسامونو مرور میکردم و وقتی داغ میشدم خودمو میمالیدم تا ارضا بشم یا بعضی وقتا با خیار خودمو خالی میکردم گاهی هم پورن میدیدم یا اینجا میچرخیدم و با عکس و فیلم یا داستان خودمو سرگرم میکردم و آخرش دوباره موز یا خیار
این اتفاقا تا شهریور امسال ادامه داشت درست تا تولد چهل سالگیم دخترم و دامادم غافلگیرم کردن و تو خونم یه تولد کوچیک واسم گرفتن تا آخر شب خوش بودیم ولی وقتی خواستن برن اجازه ندادم و گفتن برن اتاق خودشون بخوابن چون مست بودن و نمیخواستم دوباره با یه تصادف دیگه عزادار بشم خلاصه خوابیدن و منم رفتم اتاقم بیدار بودم و توی گوشی میچرخیدم که متوجه شدم پریا و امید سکس میکنن فقط گوش میدادم و داغ کرده بودم چیزی هم تو اتاق نبود و نمیتونستم از اتاق بیام بیرون که بفهمن بیدارم یکم خودمو مالیدم بعد یادم افتاد دسته برس چیز خوبیه برداشتمو شروع کردم ارضا شدم ولی دلم کیر میخواست هنوز تشنه بودم دلم میخواست یه مرد بغلم کنه و حسابی تو کسم تلمبه بزنه دلم سکس واقعی میخواست نه خود ارضایی
صبح پریا و امیر بعد از صبحانه رفتن و من دوباره فکر دیشب اومد توی سرم گفتم میرم دوش میگیرم و خودمو خالی میکنم خوب میشم ولی وقتی از حمام اومدم بیرون با این که ارضا شده بودم بیشتر دلم یه سکس واقعی میخواست چند ساعت تو خونه تنها بودم و داشتم دیوونه میشدم تا دیگه آخرش شهوت کار خودشو کرد تصمیم گرفتم برم به میدانی مرکز شهره و کارگرها دورش جمع میشن یک نفرو بیارم و با ترفندهای زنانه کاری کنم خودش پا پیش بذاره پس لباس پوشیدم و راهی شدم با میدان که رسیدم یک دور کامل زدم که بهترین مورد انتخاب کنم که پسر جوانی که اتفاقا تنها ایستاده بود توجهمو جلب کرد دوباره دور زدم و جلوش نگه داشتم و گفتم سوار شو وقتی سوار شد باقی کارگرها اومدن سمت ماشین که من حرکت کردم تو مسیر کمی حرف زدیم و بیشتر من سوال میپرسیدم و اون جواب میداد مثلا فهمیدم اسمش حامد ۲۷ سالشه با مادر و پدر بازنشستش زندگی میکنه و دانشگاه رفته ولی چون پارتی نداره مجبوره کارگری کنه منم کمی از خودم واسش گفتم مثلا از دست دادن شوهرم که تسلیت گفت فقط یک سوال ازم پرسید گفت باید چکار کنم منم گفتم یه باغچه کوچیک دارم باید حسابی بیل بزنی بلاخره رسیدیم و ماشینو بردم تو حیاط به باغچه اشاره کرد و گفت همین؟؟گفتم نه بیا بریم بالا رفتیم تو خونه بهش گفتم بشین من الان میام رفتم اتاقم لباسامو عوض کردم و فقط یک تاپ و دامن پوشیدم بدون لباس زیر که قشنگ نوک سینه هام پیدا بود از زیرش از اتاقم اومدم بیرون و به حامد گفتم چیزی میخوری واست بیارم که وقتی منو دید دستو پاشو گم کرد گفت نه ممنون و سرشو انداخت زمین از این حرکتش فهمیدم باید خودم پیش قدم بشم پس رفتم جلوش نشستم و گفتم عجله ای نیست من باغچم کوچیکه فوق فوقش بیل زدنش یک ساعت کار داره ولی حقوقتو کامل میدم گفت ممنون هر وقت خواستین شروع کنم تمام مدت نگاهش به زمین بود که بهش گفتم بیل داری؟؟ با تعجب نگاهم کرد و گفت نه مگه خودتون ندارین؟؟گفتم نه من بهم میخوره بیل داشته باشم ؟؟ گفت همونجا که سوار شدم دیدین بیل ندارم حالا چکار کنیم ؟؟گفتم نمیدونم خودت باید یه کاریش بکنی باغچه رو نشونت بدم؟؟ گفت آره منم لای پاهامو باز کردم و کمی دامنمو دادم بالا که قشگ کسمو ببینه و گفقم اینه بلدی چکارش کنی؟؟ اولش خجالت کشید ولی دوباره نگاهم گرد و این بار میشد شهوتو تو نگاهش دید بهم گفت حواسم نبود بیل تو شلوارم قایم کردم و باهم خندیدیم رفتم بغلش نشستم و دستمو گذاشتم رو کیرش گفتم همینه؟؟ گفت اره یکم کوچیکه ولی واسه باغچه شما خوبه درش آوردم هنوز کامل شق نشده بود ولی بزرگ و کلفت بود بهش گفتم عالیه همینه که میخواستم رفتم از اتاق اسپری و کاندوم تاخیری آوردم زدم بهش و بعدش همه لباساشو در آوردم و لخت مادر زاد بردمش اتاقم خوابوندمش روی تخت اول میخواستم واسش بخورم ولی پشیمون شدم و یک راست نشستم رو کیرش وای بعد از دوسال یه کیر بزرگ و درست حسابی کسمو پر کرده بود چند ثانیه نشستم و بعد خودم تکون میدادم چند دقیقه این پوزیشن بودم که خسته شدم خوابیدم روی تخت پاهامو دادم بالا و گفتم تو قراره بیل بزنی یا من ؟؟
1402/09/14
#دوست_پسر #زن_بیوه #میلف
سلام
سعی میکنم زیاد طولانی نشه ولی با جزئیات بگم
اسمم مریمه و دو سال پیش تو یک تصادف شوهرمو از دست دادم چند ماهی دختر و دامادم اومدم پیشم که کم کم حالم بهتر شد و تقریبا باهاش کنار اومدم وقتی دخترم رفت و دوباره تنها شدم کمی بهم سخت گذشت ولی به هر حال دوباره برگشتم به زندگی
یک سال شد تا دوباره خودمو پیدا کردم و به کارهای شرکت سر و سامان دادم و جای حسین شوهرمو پر کردم
تو این مدت میل جنسیم خاموش شده بود ولی دوباره داشت برمیگشت گاهی شبا تنهایی تو تخت خاطره سکسامونو مرور میکردم و وقتی داغ میشدم خودمو میمالیدم تا ارضا بشم یا بعضی وقتا با خیار خودمو خالی میکردم گاهی هم پورن میدیدم یا اینجا میچرخیدم و با عکس و فیلم یا داستان خودمو سرگرم میکردم و آخرش دوباره موز یا خیار
این اتفاقا تا شهریور امسال ادامه داشت درست تا تولد چهل سالگیم دخترم و دامادم غافلگیرم کردن و تو خونم یه تولد کوچیک واسم گرفتن تا آخر شب خوش بودیم ولی وقتی خواستن برن اجازه ندادم و گفتن برن اتاق خودشون بخوابن چون مست بودن و نمیخواستم دوباره با یه تصادف دیگه عزادار بشم خلاصه خوابیدن و منم رفتم اتاقم بیدار بودم و توی گوشی میچرخیدم که متوجه شدم پریا و امید سکس میکنن فقط گوش میدادم و داغ کرده بودم چیزی هم تو اتاق نبود و نمیتونستم از اتاق بیام بیرون که بفهمن بیدارم یکم خودمو مالیدم بعد یادم افتاد دسته برس چیز خوبیه برداشتمو شروع کردم ارضا شدم ولی دلم کیر میخواست هنوز تشنه بودم دلم میخواست یه مرد بغلم کنه و حسابی تو کسم تلمبه بزنه دلم سکس واقعی میخواست نه خود ارضایی
صبح پریا و امیر بعد از صبحانه رفتن و من دوباره فکر دیشب اومد توی سرم گفتم میرم دوش میگیرم و خودمو خالی میکنم خوب میشم ولی وقتی از حمام اومدم بیرون با این که ارضا شده بودم بیشتر دلم یه سکس واقعی میخواست چند ساعت تو خونه تنها بودم و داشتم دیوونه میشدم تا دیگه آخرش شهوت کار خودشو کرد تصمیم گرفتم برم به میدانی مرکز شهره و کارگرها دورش جمع میشن یک نفرو بیارم و با ترفندهای زنانه کاری کنم خودش پا پیش بذاره پس لباس پوشیدم و راهی شدم با میدان که رسیدم یک دور کامل زدم که بهترین مورد انتخاب کنم که پسر جوانی که اتفاقا تنها ایستاده بود توجهمو جلب کرد دوباره دور زدم و جلوش نگه داشتم و گفتم سوار شو وقتی سوار شد باقی کارگرها اومدن سمت ماشین که من حرکت کردم تو مسیر کمی حرف زدیم و بیشتر من سوال میپرسیدم و اون جواب میداد مثلا فهمیدم اسمش حامد ۲۷ سالشه با مادر و پدر بازنشستش زندگی میکنه و دانشگاه رفته ولی چون پارتی نداره مجبوره کارگری کنه منم کمی از خودم واسش گفتم مثلا از دست دادن شوهرم که تسلیت گفت فقط یک سوال ازم پرسید گفت باید چکار کنم منم گفتم یه باغچه کوچیک دارم باید حسابی بیل بزنی بلاخره رسیدیم و ماشینو بردم تو حیاط به باغچه اشاره کرد و گفت همین؟؟گفتم نه بیا بریم بالا رفتیم تو خونه بهش گفتم بشین من الان میام رفتم اتاقم لباسامو عوض کردم و فقط یک تاپ و دامن پوشیدم بدون لباس زیر که قشنگ نوک سینه هام پیدا بود از زیرش از اتاقم اومدم بیرون و به حامد گفتم چیزی میخوری واست بیارم که وقتی منو دید دستو پاشو گم کرد گفت نه ممنون و سرشو انداخت زمین از این حرکتش فهمیدم باید خودم پیش قدم بشم پس رفتم جلوش نشستم و گفتم عجله ای نیست من باغچم کوچیکه فوق فوقش بیل زدنش یک ساعت کار داره ولی حقوقتو کامل میدم گفت ممنون هر وقت خواستین شروع کنم تمام مدت نگاهش به زمین بود که بهش گفتم بیل داری؟؟ با تعجب نگاهم کرد و گفت نه مگه خودتون ندارین؟؟گفتم نه من بهم میخوره بیل داشته باشم ؟؟ گفت همونجا که سوار شدم دیدین بیل ندارم حالا چکار کنیم ؟؟گفتم نمیدونم خودت باید یه کاریش بکنی باغچه رو نشونت بدم؟؟ گفت آره منم لای پاهامو باز کردم و کمی دامنمو دادم بالا که قشگ کسمو ببینه و گفقم اینه بلدی چکارش کنی؟؟ اولش خجالت کشید ولی دوباره نگاهم گرد و این بار میشد شهوتو تو نگاهش دید بهم گفت حواسم نبود بیل تو شلوارم قایم کردم و باهم خندیدیم رفتم بغلش نشستم و دستمو گذاشتم رو کیرش گفتم همینه؟؟ گفت اره یکم کوچیکه ولی واسه باغچه شما خوبه درش آوردم هنوز کامل شق نشده بود ولی بزرگ و کلفت بود بهش گفتم عالیه همینه که میخواستم رفتم از اتاق اسپری و کاندوم تاخیری آوردم زدم بهش و بعدش همه لباساشو در آوردم و لخت مادر زاد بردمش اتاقم خوابوندمش روی تخت اول میخواستم واسش بخورم ولی پشیمون شدم و یک راست نشستم رو کیرش وای بعد از دوسال یه کیر بزرگ و درست حسابی کسمو پر کرده بود چند ثانیه نشستم و بعد خودم تکون میدادم چند دقیقه این پوزیشن بودم که خسته شدم خوابیدم روی تخت پاهامو دادم بالا و گفتم تو قراره بیل بزنی یا من ؟؟
شدم کونده خودش
1402/10/03
#دوست_پسر
سلام من بهارم (مستعار) تازه رفتم تو ۱۸ سالگی از ۱۶ سالگیم با یکی از دوست پسرام سکس کردم کون دادن بهش که ماجراش جداعه بعدش با اون کات کردم با یکی دیگه رل زدم ک اونم بردتم دماوند کونم گذاشت با اونم کات کردم یه مدت سینگل بودم که بازم رل زدم رابطمون جدی شد اسمش سینا (مستعار) سنشم ۲۱ ولی خیلی قیافش جا افتادست و هیکلشم گنده خلاصه منو سینا کارمون به سکس کشید ولی تنگ بازی دراوردم نفهمید قبلا کون دادم بهترین سکسمونو میخوام بگم
همیشه که میخایم سکس کنیم خونه اجاره میکنه یه روز که رفته بودیم قشنگ شیو کردم ست توری صورتی پوشیدم به کصمم عطر زدم بو خوب بگیره خلاصه که تا در و بست سینا بغلم کرد بردتم رو تخت انداخت خودش اومد روم داشت لبامو از جاش میکند ممه هامم سفت فشار میداد با نوکشون بازی میکرد ممه هام سایزش ۸۰ اسمال خوبه به دست میاد نه خیلی سفته نه خیلی نرم بعدش ک لب گرفتیم رفت سراغ گوشام میدونه رو گوش سمت چپم حساسم هی خورد گردنمو لیس میزد کصم شده بود دریا بعدش دیدم طاقت نمیارم گفتم وایسه کیرشو ساک بزنم بخورم کمربندشو باز کردم شورت و شلوار و کشیدم پایین تا زانو کیرش شق و سفتت افتاد بیرون کیرش حدود ۱۵ سانته خوش فرمه گرفتم دستم سرشو بوس کردم افتادم به جونش خایه هاشو با دست میمالیدم جق میزدم براش تخماشو میخوردم عالی بوددد تو حال خودمون نبودیم دوباره بغلم کرد انداختتم رو تخت شلوارمو دراوورد از رو شورت کصمو فوت میکرد طاقت نیاووردم سرشو فشار دادم رو کصم از رو شرت چوچولمو میک میزد میخورد یکم که از رو شرت خورد شرتمو دراوورد یه لیس کشید به شیار کصم دوباره چوچولمو مکید کصم آب انداخته بود خیسه خیس یه لحظه پاشد با دستمال کاغذی اب کصمو پاک کرد بازم خورد منم از لذت ممه هامو فشار میدادم آه و ناله میکردم سرشو فشار میدادم به کصم یدفه ای از خوردن دست کشید رفت روان کننده اوورد مالید به سولاخ کونم انگشتت هم انگشت میکرد کونمو هم کصمو میخورد چوچولمو محکم میک میزد ابم میخاست بیاد که پاشد لخت شد دوباره افتاد روم ممه هام خورد و فشار داد کیرشم میمالید رو کصم حدود دو دقیقه تو این حالت بودیم ک نشست لنگامو داد بالا به کیرش روان کننده زد با آب کصمم خیس کرد اروم فشار داد در کونم یکم بیشتر فشار داد سرش رفت پاره شدم تو یه حرکت کل کیرش رفت تو کونم یکم نگه داشت دراوورد دوباره کرد و پاهامو گذاشت رو شونش اروم تلمبه زد همونجور ک تلمبه میزد منم کصمو میمالیدم اونم ممه هامو فشار داد کم کم داشتم حال میکردم اونم میگفت چه کون تنگ و نرمی تلمبه هاش تند تر شد ۵ دقیقه همینجوری کرد بعد به پهلو خوابیدیم از پشت کرد تو کونم پاهامو باز کردم کصمو مالیدم اونم ممه هامو فشار میداد ابم داشت میومد داد میزدم تا ته بزن جرم بده پارممم کننن کصم بدجور اب انداخته بود تا اینکه چسبید بهم تا خایه کرد تو کونم محکم تلمبه زد منم کصمو مالیدم خایه هاش میخورد به کصم اینقدر زد تو کونم کصمو مالیدم که ابم اومد بیحال افتادم بغلش اونم همزمان با من ارضا شد ابشو خالی کرد تو کونم
نوشته: گمنام
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
1402/10/03
#دوست_پسر
سلام من بهارم (مستعار) تازه رفتم تو ۱۸ سالگی از ۱۶ سالگیم با یکی از دوست پسرام سکس کردم کون دادن بهش که ماجراش جداعه بعدش با اون کات کردم با یکی دیگه رل زدم ک اونم بردتم دماوند کونم گذاشت با اونم کات کردم یه مدت سینگل بودم که بازم رل زدم رابطمون جدی شد اسمش سینا (مستعار) سنشم ۲۱ ولی خیلی قیافش جا افتادست و هیکلشم گنده خلاصه منو سینا کارمون به سکس کشید ولی تنگ بازی دراوردم نفهمید قبلا کون دادم بهترین سکسمونو میخوام بگم
همیشه که میخایم سکس کنیم خونه اجاره میکنه یه روز که رفته بودیم قشنگ شیو کردم ست توری صورتی پوشیدم به کصمم عطر زدم بو خوب بگیره خلاصه که تا در و بست سینا بغلم کرد بردتم رو تخت انداخت خودش اومد روم داشت لبامو از جاش میکند ممه هامم سفت فشار میداد با نوکشون بازی میکرد ممه هام سایزش ۸۰ اسمال خوبه به دست میاد نه خیلی سفته نه خیلی نرم بعدش ک لب گرفتیم رفت سراغ گوشام میدونه رو گوش سمت چپم حساسم هی خورد گردنمو لیس میزد کصم شده بود دریا بعدش دیدم طاقت نمیارم گفتم وایسه کیرشو ساک بزنم بخورم کمربندشو باز کردم شورت و شلوار و کشیدم پایین تا زانو کیرش شق و سفتت افتاد بیرون کیرش حدود ۱۵ سانته خوش فرمه گرفتم دستم سرشو بوس کردم افتادم به جونش خایه هاشو با دست میمالیدم جق میزدم براش تخماشو میخوردم عالی بوددد تو حال خودمون نبودیم دوباره بغلم کرد انداختتم رو تخت شلوارمو دراوورد از رو شورت کصمو فوت میکرد طاقت نیاووردم سرشو فشار دادم رو کصم از رو شرت چوچولمو میک میزد میخورد یکم که از رو شرت خورد شرتمو دراوورد یه لیس کشید به شیار کصم دوباره چوچولمو مکید کصم آب انداخته بود خیسه خیس یه لحظه پاشد با دستمال کاغذی اب کصمو پاک کرد بازم خورد منم از لذت ممه هامو فشار میدادم آه و ناله میکردم سرشو فشار میدادم به کصم یدفه ای از خوردن دست کشید رفت روان کننده اوورد مالید به سولاخ کونم انگشتت هم انگشت میکرد کونمو هم کصمو میخورد چوچولمو محکم میک میزد ابم میخاست بیاد که پاشد لخت شد دوباره افتاد روم ممه هام خورد و فشار داد کیرشم میمالید رو کصم حدود دو دقیقه تو این حالت بودیم ک نشست لنگامو داد بالا به کیرش روان کننده زد با آب کصمم خیس کرد اروم فشار داد در کونم یکم بیشتر فشار داد سرش رفت پاره شدم تو یه حرکت کل کیرش رفت تو کونم یکم نگه داشت دراوورد دوباره کرد و پاهامو گذاشت رو شونش اروم تلمبه زد همونجور ک تلمبه میزد منم کصمو میمالیدم اونم ممه هامو فشار داد کم کم داشتم حال میکردم اونم میگفت چه کون تنگ و نرمی تلمبه هاش تند تر شد ۵ دقیقه همینجوری کرد بعد به پهلو خوابیدیم از پشت کرد تو کونم پاهامو باز کردم کصمو مالیدم اونم ممه هامو فشار میداد ابم داشت میومد داد میزدم تا ته بزن جرم بده پارممم کننن کصم بدجور اب انداخته بود تا اینکه چسبید بهم تا خایه کرد تو کونم محکم تلمبه زد منم کصمو مالیدم خایه هاش میخورد به کصم اینقدر زد تو کونم کصمو مالیدم که ابم اومد بیحال افتادم بغلش اونم همزمان با من ارضا شد ابشو خالی کرد تو کونم
نوشته: گمنام
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
اولین سکس یه دختر چادری
1402/10/24
#اولین_سکس #دوست_پسر #خاطرات_نوجوانی
اولین سکسم واسه سال سوم دبیرستانه. تابستون بود که دوست پسرم که تو یه شهر خیلی دور بود و فقط تلفنی باهم در ارتباط بودیم اومد تهران که ببینتم. روز اول که رسید باهم رفتیم ناهار خوردیم و اصلا بهم دست نزد. اونم ۲۰ ساله بود هر دو خیلی بچه بودیم. روز دوم که برای ناهار دیدمش دست همو گرفتیم و دست همو میمالیدیم. اخر کلافه شدیم رفتیم بیرون و همش سعی میکرد با آرنج بزنه به سینه م. کلی خیس شده بودم. منم از این دختر چادری ایی بودم که زیر چادر ملی مانتو کوتاه و شلوار جذب میپوشیدم. رفتیم تو یه پارک خواست چادرمو در بیارم انداممو ببینه. مثل دیوونه ها رفتیم یه گوشه چادرمو دراوردم یکم از رو لباس مالوندم بعد گفت بریم خونتون مامانت ک نیست. من تک بچه بودم پدرمم تو بچگی از دست داده بودم. میترسیدم مامانم از کار زود برگرده. گفتم امروز نه بذار فردا که صبح بیای خیالمون راحت باشه. قبول کرد شب باهام چت میکردیم و یکسره ازم میخواست عکس سکسی بفرستم براش. رفتم شیو کردم و ازش قول گرفتم فقط در حد مالیدن باشه. صبح ادرس دادم ۷ صبح رسید و سریع پرید تو اتاقم رفتیم تو اتاق بازم درو قفل کردم اگه مامانم اومد نتونه تو بیاد. اول بغلم کرد. کمی بوسیدم کم کم پستونامو فشار میداد. یکم که گذشت اومد لباسمو بده بالا گفتم تو قول دادی بمالی گفت یعنی نخورم. گفتم یکم بخور. سوتینمو که داد بالا ممه هام که اون موقع برا بچه ۱۸ ساله نسبتا بزرگ بود (سایز ۷۵)پرید بیرون. انقدر لیسید که ابم راه افتاد اونم کیرش عین سنگ شد. دستمو گذاشت رو کمر شلوارش دکمه هاشو باز کردم خودش پاشد شورت و شلوارشو دراورد روم نمیشد نگاش کنم. ولی دستمو گذاشت روش. شلوار منم تا زانو کشید پایین دوتا بوس کرد از کسم بعد شورت ست سوتینمو که دید گفت توام که فقط مالیدن میخواستی. خندیدیم. بعد کیرشو گذاشت لای پام کشید به کسم. یهو خیلی ترسیدم. پریدم عقب. دراز کشیدیم زمین یکم کیرشو رو کسم مالید و ممه خورد چون ناشی بود خیلی شهوتیم میکرد. بعد گفت به پشت شو. چندتا ضربه رو کونم زد و کیرشو کشید به کس خیسم و سر کیرشو خیس کرد. لپ های کونمو با دست باز کرد و شروع کرد فشار دادن. میخواست بکنه تو که اینقدر سوراخم تنگ بود که سرشم جا نشده بود. منم دردم گرفته بود ولی خوشم میومد تکون نمیخورم. یهو آبش اومد سریع کیرشو گذاشت رو چاک کونم و ابشو خالی کرد رو کمرم. بعد پرسید دستمال تو اتاقت داری؟ نشونش دادم بلند شد آورد کمی بغلم کرد و خواستم زود بره تا مامانم نیومده فکر کردم ۵ ساعت گذشته اما هنوز یک ساعت کاملم نشده بود. باهم رفتیم بیرون برام صبحانه خرید تا نزدیک شب باهم بودیم به مامانم گفتم خونه دوستمم دیر میام. دیگه نزدیک شب دلم نمیخواست ازش جدا شم. زوری اومدم خونه. فرداشم رفت شهرشون و تا دو سال بعد که دوباره اومد پیشم فقط سکس چت میکردیم.نوشته: مینا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
1402/10/24
#اولین_سکس #دوست_پسر #خاطرات_نوجوانی
اولین سکسم واسه سال سوم دبیرستانه. تابستون بود که دوست پسرم که تو یه شهر خیلی دور بود و فقط تلفنی باهم در ارتباط بودیم اومد تهران که ببینتم. روز اول که رسید باهم رفتیم ناهار خوردیم و اصلا بهم دست نزد. اونم ۲۰ ساله بود هر دو خیلی بچه بودیم. روز دوم که برای ناهار دیدمش دست همو گرفتیم و دست همو میمالیدیم. اخر کلافه شدیم رفتیم بیرون و همش سعی میکرد با آرنج بزنه به سینه م. کلی خیس شده بودم. منم از این دختر چادری ایی بودم که زیر چادر ملی مانتو کوتاه و شلوار جذب میپوشیدم. رفتیم تو یه پارک خواست چادرمو در بیارم انداممو ببینه. مثل دیوونه ها رفتیم یه گوشه چادرمو دراوردم یکم از رو لباس مالوندم بعد گفت بریم خونتون مامانت ک نیست. من تک بچه بودم پدرمم تو بچگی از دست داده بودم. میترسیدم مامانم از کار زود برگرده. گفتم امروز نه بذار فردا که صبح بیای خیالمون راحت باشه. قبول کرد شب باهام چت میکردیم و یکسره ازم میخواست عکس سکسی بفرستم براش. رفتم شیو کردم و ازش قول گرفتم فقط در حد مالیدن باشه. صبح ادرس دادم ۷ صبح رسید و سریع پرید تو اتاقم رفتیم تو اتاق بازم درو قفل کردم اگه مامانم اومد نتونه تو بیاد. اول بغلم کرد. کمی بوسیدم کم کم پستونامو فشار میداد. یکم که گذشت اومد لباسمو بده بالا گفتم تو قول دادی بمالی گفت یعنی نخورم. گفتم یکم بخور. سوتینمو که داد بالا ممه هام که اون موقع برا بچه ۱۸ ساله نسبتا بزرگ بود (سایز ۷۵)پرید بیرون. انقدر لیسید که ابم راه افتاد اونم کیرش عین سنگ شد. دستمو گذاشت رو کمر شلوارش دکمه هاشو باز کردم خودش پاشد شورت و شلوارشو دراورد روم نمیشد نگاش کنم. ولی دستمو گذاشت روش. شلوار منم تا زانو کشید پایین دوتا بوس کرد از کسم بعد شورت ست سوتینمو که دید گفت توام که فقط مالیدن میخواستی. خندیدیم. بعد کیرشو گذاشت لای پام کشید به کسم. یهو خیلی ترسیدم. پریدم عقب. دراز کشیدیم زمین یکم کیرشو رو کسم مالید و ممه خورد چون ناشی بود خیلی شهوتیم میکرد. بعد گفت به پشت شو. چندتا ضربه رو کونم زد و کیرشو کشید به کس خیسم و سر کیرشو خیس کرد. لپ های کونمو با دست باز کرد و شروع کرد فشار دادن. میخواست بکنه تو که اینقدر سوراخم تنگ بود که سرشم جا نشده بود. منم دردم گرفته بود ولی خوشم میومد تکون نمیخورم. یهو آبش اومد سریع کیرشو گذاشت رو چاک کونم و ابشو خالی کرد رو کمرم. بعد پرسید دستمال تو اتاقت داری؟ نشونش دادم بلند شد آورد کمی بغلم کرد و خواستم زود بره تا مامانم نیومده فکر کردم ۵ ساعت گذشته اما هنوز یک ساعت کاملم نشده بود. باهم رفتیم بیرون برام صبحانه خرید تا نزدیک شب باهم بودیم به مامانم گفتم خونه دوستمم دیر میام. دیگه نزدیک شب دلم نمیخواست ازش جدا شم. زوری اومدم خونه. فرداشم رفت شهرشون و تا دو سال بعد که دوباره اومد پیشم فقط سکس چت میکردیم.نوشته: مینا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
عشق قد بلند و خوش تراشم (۴)
1402/10/27
#عاشقی #دوست_پسر
تو خانواده مذهبی بزرگ بشی و مجبور ب چادر سر کردن باشی از همه چی تو دنیا سخت تره.۱۷ سالم بود و سال آخر دبیرستان فنی بودم پیش دانشگاهی نداشتیم اصلا فکری رو دانشگاه نداشتم درسخون هم نبودم اما قبول شدم و با اون همه ضوابط که اصلا نمیزاشتن تا سر کوچه تنها برم گذاشتن برم دانشگاه اما از همون روز اول چادر گذاشتم کنار ترم یک گذشت و با هیچکی نبودم ترم دو هم تموم شد اما ترم ۳ گول یکی خوردم که گفت یه پسره هس
یکی دوس داره میخوایم وانمود کنیم تو با اونی و چرت و پرت اخرشم نفهمیدم چیشد و پسره کونم گذاشت تو ماشین ک هیچی نفهمیدم معاشقم نداشتیم ی بارم تو کویر لب بازی داشتم بیشتر با یه پسرهه ک دیگ ندیدمش البته از قبل هم نمیشناختمش گذشت ی پسره بود هیچ سکسی نداشتیم اما بعد ی ماه گذاشت لا پام اونم تو ی کوچه تنگ و تاریک هیچ حسی نداشتم ی بار ی پیرمرد ک اکثر دخترا جندش بودن سینمو فشار داد حس گرفتم منی ک به هیچکی حس نداشتم ۳،۴ بارم تو خونه بودیم با ادمای مختلف ولی حسی نداشتمو منجر ب سکس نشد تا عاشق فرهاد شدم ( حتما داستانای قبلی بخونین )و سری اخر بدون هیچ معاشقه ای پردمو زد و وقتی دستمال خونی نشونش دادم زد زیرش گف خون دیگه ایه بعدشم گف برو الان مشتری ممکنه بیاد طبق همیشه تو کافش بودیم ازش متنفر شدم اما دلتنگم برای روز های قبل برای تصویری ک ازش تو ذهنم ساخته بودم ۲۴ سالمه و باید ازدواج کنم خواستگار زیآد ندارم اگ هر سالی یکی دو تام پیدا بشه بابام ی ایراد میگیره برا پردم رفتم دکتر گف یه چین خوردگی کوچیک داری میترسم خیلی ولی دکتر گف ممکنه با سکس کامل طرف دیگه بکارتم باز بشه و خونریزی داشته باشی گفت فعلا چیزی معلوم نیس به جز ی چین خوردگی ولی خون ریزی داشتم خیلی کیر میخوام شده فقط سآک ولی اعتمآد سخته هر کیری هم قابل خوردن نیس کیر دراز کلفت فقط دوس دارم در واقع فقط فرهاد و کیرشو .میترسم ولی کل بکارتم از بین بره و برا ازدواجم با این خانواده بدبخت بشم با اینکه متنفرم از خیانت اما دوستدارم سریع ازدواج کنم برم با خیال راحت حد اقل ی سکس با فرهاد داشته باشم عاشقشم سکسش خیلی خوبه قیافش قدش لباش کیرش خیلی خوش مزس من عاشقتم لعنتی اصلا میبینمش دلم میخواد بهش بدمنوشته: عاشق فرهادش
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
1402/10/27
#عاشقی #دوست_پسر
تو خانواده مذهبی بزرگ بشی و مجبور ب چادر سر کردن باشی از همه چی تو دنیا سخت تره.۱۷ سالم بود و سال آخر دبیرستان فنی بودم پیش دانشگاهی نداشتیم اصلا فکری رو دانشگاه نداشتم درسخون هم نبودم اما قبول شدم و با اون همه ضوابط که اصلا نمیزاشتن تا سر کوچه تنها برم گذاشتن برم دانشگاه اما از همون روز اول چادر گذاشتم کنار ترم یک گذشت و با هیچکی نبودم ترم دو هم تموم شد اما ترم ۳ گول یکی خوردم که گفت یه پسره هس
یکی دوس داره میخوایم وانمود کنیم تو با اونی و چرت و پرت اخرشم نفهمیدم چیشد و پسره کونم گذاشت تو ماشین ک هیچی نفهمیدم معاشقم نداشتیم ی بارم تو کویر لب بازی داشتم بیشتر با یه پسرهه ک دیگ ندیدمش البته از قبل هم نمیشناختمش گذشت ی پسره بود هیچ سکسی نداشتیم اما بعد ی ماه گذاشت لا پام اونم تو ی کوچه تنگ و تاریک هیچ حسی نداشتم ی بار ی پیرمرد ک اکثر دخترا جندش بودن سینمو فشار داد حس گرفتم منی ک به هیچکی حس نداشتم ۳،۴ بارم تو خونه بودیم با ادمای مختلف ولی حسی نداشتمو منجر ب سکس نشد تا عاشق فرهاد شدم ( حتما داستانای قبلی بخونین )و سری اخر بدون هیچ معاشقه ای پردمو زد و وقتی دستمال خونی نشونش دادم زد زیرش گف خون دیگه ایه بعدشم گف برو الان مشتری ممکنه بیاد طبق همیشه تو کافش بودیم ازش متنفر شدم اما دلتنگم برای روز های قبل برای تصویری ک ازش تو ذهنم ساخته بودم ۲۴ سالمه و باید ازدواج کنم خواستگار زیآد ندارم اگ هر سالی یکی دو تام پیدا بشه بابام ی ایراد میگیره برا پردم رفتم دکتر گف یه چین خوردگی کوچیک داری میترسم خیلی ولی دکتر گف ممکنه با سکس کامل طرف دیگه بکارتم باز بشه و خونریزی داشته باشی گفت فعلا چیزی معلوم نیس به جز ی چین خوردگی ولی خون ریزی داشتم خیلی کیر میخوام شده فقط سآک ولی اعتمآد سخته هر کیری هم قابل خوردن نیس کیر دراز کلفت فقط دوس دارم در واقع فقط فرهاد و کیرشو .میترسم ولی کل بکارتم از بین بره و برا ازدواجم با این خانواده بدبخت بشم با اینکه متنفرم از خیانت اما دوستدارم سریع ازدواج کنم برم با خیال راحت حد اقل ی سکس با فرهاد داشته باشم عاشقشم سکسش خیلی خوبه قیافش قدش لباش کیرش خیلی خوش مزس من عاشقتم لعنتی اصلا میبینمش دلم میخواد بهش بدمنوشته: عاشق فرهادش
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
ملکه پگاه (۲)
1401/04/24
#مستی #دوست_پسر #آنال
۱۵ سال بعد
از وقتی ساکن شیراز شده بود تقریبا کسل کننده ترین روزای عمرشو سپری میکرد ،
مخصوصا بعد از ظهر های روز جمعه ،
۲ سال از آشناییش با نادر و ازدواج سفیدشون میگذشت ، تو این مدت نادر یا سر کار بود یا سفر کاری ،
پگاه هم بیشتر وقتا تو خونه تنها بود ، خانواده زیبا هم برای زندگی اومده بودن شیراز و گاهی اوقات ثمین به دیدنش میومد و یا با هم بیرون میرفتن ،
گوشیش رو برداشت و مشغول چک کردن استوری های فالوراش شد ، هر کسی یه شکلی روز جمعه رو گذرونده بود ، از عکسا و فیلمایی که ملت گذاشته بودن فهمید ،
هیچ پستی توی پیجش نزاشته بود ، این همه دردسر که توی زندگیش کشیده بود هیچ قسمت زیبایی نداشت که بخواد براش به یادگار بمونه ،
واتس آپش رو باز کرد تا وضعیتای واتس آپ رو چک کنه ، با بی حوصلگی یکی یکی وضعیت شماره ها رو نگاه میکرد تا رسید به شماره # آرمین #
از اولین باری که آرمین رو دیده بود حدود ۱۵ سال میگذشت ،
آرمین عکس یه سفره رو گذاشته بود ، یه سینی پر از گوشت و دمه ، یه بطری ۱.۵ لیتری عرق دستگیر که خودش درست میکرد ، آبمیوه ، چیپس ، تخمه ،
زیرش هم نوشته بود # پله پله تا ملاقات خدا #
قبلا با آرمین مشروب خورده بود ،
میون این همه آدم کس شعر که از زندگیش عبور کرده بودن آرمین تنها کسی بود که هیچ وقت بهش نامردی نکرده بود ، حتی زمانی که از شوهر اولش جدا شده بود و حال روز مناسبی نداشت آرمین هر کاری از دستش بر میومد واسش انجام داده بود ، اون هم واسه زندگی و پیدا کردن کار به شیراز اومده بود و یه سوییت تو بلوار نصر اجاره کرده بود ،
دلش هوس مشروب کرد اما میدونست اگه بره پیش آرمین باید خودشو واسه یه سکس دیگه آماده کنه ،
سکس با آرمین رو دوست داشت اون اولین کسی بود که پگاه بهش کون داده بود ،
وضعیت رو ریپلای کرد :
-ای نامرد تنها تنها ؟
چند دقیقه بعد این پیام روی گوشیش بود :
+عزیزم به خدا تنها نیستم ، دوتا از دوستام هم هستن
-منظورم اینه بدون من ؟
+خب تو هم اگه میخوای بیا
-دوست دارم بیام اما به شرطی که نکنی
+عزیزم تو که میدونی من وقتی مست میشم اختیار کیرم دست خودم نیست 😁
-لوس نشو ، پس فقط از جلو
+این رو هم که میدونی من از بچگی عاشق کون تو بودم ، من موندم تو با این کون به این گنده گی چطور از کیر کوچیک من میترسی ؟
-میره که کیر تو کوچیکه ، دوش میگیرم میام
+پس موهای کست رو مدل دار بزن
-مدل دار دیگه چجوریه ؟
+مثلث بالای کست رو نزن
-بدم میاد مو رو بدنم باشه
+حالا این یه بار رو به خاطر من اینجوری کن
-باش ، فعلا
وقتی زیر آب بود سختی هایی که تو زندگی کشیده بود از خاطرش میگذشتن ، حالا دیگه ۲۷ سالش بود
یه دختر تپلی و خوشگل با همون چال گونه های زمان بچگیش ،
اندامش هم تقریبا شبیه به مینا شده بود ، همونجور که آرزوش بود ، پوست سفید ، کون گرد و برجسته ، سینه های بزرگ و سفت ،
نزدیک خونه آرمین که بود بهش زنگ زد که درو باز کنه ، وقتی رسید آرمین با یه شلوارک و یه رکابی دم در وایساده بود ،
پگاه یه ساپورت تنگ سفید و یه مانتو سفید جلو باز تنش بود یه تیشرت زرد هم زیر مانتو ،
آرمین باهاش دست داد و به سمت حیاط کوچیکی که بود راهنماییش کرد ،
دوتا از دوستای آرمین نشسته بودن و پیک مشروب دستشون بود ، یکی از اونا رو میشناخت قبلا یه بار باهاش مشروب خورده بود ،
سلام و احوالپرسی کرد و روبروی اونا کنار آرمین نشست ، آرمین براش یه پیک ریخت و بهش داد و گفت :
-وقتی گفتی میای سریع واست بوم بوم گرفتم که دوست داری
+مرسی لطف داری
چنتا پیک که خوردن دوست آرمین سیخ کنجه ها رو گذاشت روی ذغال و مشغول باد زدن و چرخوندن شد ،
آرمین
1401/04/24
#مستی #دوست_پسر #آنال
۱۵ سال بعد
از وقتی ساکن شیراز شده بود تقریبا کسل کننده ترین روزای عمرشو سپری میکرد ،
مخصوصا بعد از ظهر های روز جمعه ،
۲ سال از آشناییش با نادر و ازدواج سفیدشون میگذشت ، تو این مدت نادر یا سر کار بود یا سفر کاری ،
پگاه هم بیشتر وقتا تو خونه تنها بود ، خانواده زیبا هم برای زندگی اومده بودن شیراز و گاهی اوقات ثمین به دیدنش میومد و یا با هم بیرون میرفتن ،
گوشیش رو برداشت و مشغول چک کردن استوری های فالوراش شد ، هر کسی یه شکلی روز جمعه رو گذرونده بود ، از عکسا و فیلمایی که ملت گذاشته بودن فهمید ،
هیچ پستی توی پیجش نزاشته بود ، این همه دردسر که توی زندگیش کشیده بود هیچ قسمت زیبایی نداشت که بخواد براش به یادگار بمونه ،
واتس آپش رو باز کرد تا وضعیتای واتس آپ رو چک کنه ، با بی حوصلگی یکی یکی وضعیت شماره ها رو نگاه میکرد تا رسید به شماره # آرمین #
از اولین باری که آرمین رو دیده بود حدود ۱۵ سال میگذشت ،
آرمین عکس یه سفره رو گذاشته بود ، یه سینی پر از گوشت و دمه ، یه بطری ۱.۵ لیتری عرق دستگیر که خودش درست میکرد ، آبمیوه ، چیپس ، تخمه ،
زیرش هم نوشته بود # پله پله تا ملاقات خدا #
قبلا با آرمین مشروب خورده بود ،
میون این همه آدم کس شعر که از زندگیش عبور کرده بودن آرمین تنها کسی بود که هیچ وقت بهش نامردی نکرده بود ، حتی زمانی که از شوهر اولش جدا شده بود و حال روز مناسبی نداشت آرمین هر کاری از دستش بر میومد واسش انجام داده بود ، اون هم واسه زندگی و پیدا کردن کار به شیراز اومده بود و یه سوییت تو بلوار نصر اجاره کرده بود ،
دلش هوس مشروب کرد اما میدونست اگه بره پیش آرمین باید خودشو واسه یه سکس دیگه آماده کنه ،
سکس با آرمین رو دوست داشت اون اولین کسی بود که پگاه بهش کون داده بود ،
وضعیت رو ریپلای کرد :
-ای نامرد تنها تنها ؟
چند دقیقه بعد این پیام روی گوشیش بود :
+عزیزم به خدا تنها نیستم ، دوتا از دوستام هم هستن
-منظورم اینه بدون من ؟
+خب تو هم اگه میخوای بیا
-دوست دارم بیام اما به شرطی که نکنی
+عزیزم تو که میدونی من وقتی مست میشم اختیار کیرم دست خودم نیست 😁
-لوس نشو ، پس فقط از جلو
+این رو هم که میدونی من از بچگی عاشق کون تو بودم ، من موندم تو با این کون به این گنده گی چطور از کیر کوچیک من میترسی ؟
-میره که کیر تو کوچیکه ، دوش میگیرم میام
+پس موهای کست رو مدل دار بزن
-مدل دار دیگه چجوریه ؟
+مثلث بالای کست رو نزن
-بدم میاد مو رو بدنم باشه
+حالا این یه بار رو به خاطر من اینجوری کن
-باش ، فعلا
وقتی زیر آب بود سختی هایی که تو زندگی کشیده بود از خاطرش میگذشتن ، حالا دیگه ۲۷ سالش بود
یه دختر تپلی و خوشگل با همون چال گونه های زمان بچگیش ،
اندامش هم تقریبا شبیه به مینا شده بود ، همونجور که آرزوش بود ، پوست سفید ، کون گرد و برجسته ، سینه های بزرگ و سفت ،
نزدیک خونه آرمین که بود بهش زنگ زد که درو باز کنه ، وقتی رسید آرمین با یه شلوارک و یه رکابی دم در وایساده بود ،
پگاه یه ساپورت تنگ سفید و یه مانتو سفید جلو باز تنش بود یه تیشرت زرد هم زیر مانتو ،
آرمین باهاش دست داد و به سمت حیاط کوچیکی که بود راهنماییش کرد ،
دوتا از دوستای آرمین نشسته بودن و پیک مشروب دستشون بود ، یکی از اونا رو میشناخت قبلا یه بار باهاش مشروب خورده بود ،
سلام و احوالپرسی کرد و روبروی اونا کنار آرمین نشست ، آرمین براش یه پیک ریخت و بهش داد و گفت :
-وقتی گفتی میای سریع واست بوم بوم گرفتم که دوست داری
+مرسی لطف داری
چنتا پیک که خوردن دوست آرمین سیخ کنجه ها رو گذاشت روی ذغال و مشغول باد زدن و چرخوندن شد ،
آرمین
گاییده شدن کس و کونم توسط دوست پسر بور و سفید
1402/11/07
#آنال #دوست_پسر
چند سال پیش، دوست پسری داشتم که از تیندر باش آشنا شده بودم، خیلی سکسی و کیوت بود موهای نسبتا روشن داشت پوست سفید بود و قدش هم ۱۸۸ بود، بعد از یکی دو بار دیت رفتن منو دعوت کرد خونش که باهم فیلم ببینیم، کنار هم روی مبل نشسته بودیم که آروم صورتشو آورد نزدیک صورتم و ازم لب گرفت اولش یکمی خجالت کشیدم و سرخ شدم اما بعدش که شروع کرد سینه هامو مالیدن و با نوک سینه هام بازی کردن ، خیلی حشری شدم و یخم آب شد تقریبا!
قبلاً بهم گفت بود یسری فتیش ها داره ولی چون خیلی تجربه ای نداشتم ، خلاصه بعد اینکه موفق شد حشریم کنه کاملا، بهم گفت زانو بزنم و کیرشو کامل کرد تو دهنم ، کمربندشو هم انداخت دور گردنم و بسته ش تو سرمو موهامو فشار میداد تا کیرش کامل بره تو دهنم و از اونجایی که کیر تقریبا کلفتی داشت چند بار میخواستم اوق بزنم ولی بازم ادامه میداد، وقتی کیرشو بزور از دهنم در میوردم میزد تو گوشم و میگفت این تنبیه اته، من فقط داخل پورن ها دیده بودم قبلاً روابط جنسی اینطوری رو، ولی همیشه درونم دوست داشتم امتحان کنم، خلاصه بعد از اینکه حسابی تو دهنم کرد رفت از داخل اتاق چشم بند ,دهن بند و بات پلاگ آورد…
شورتمو در آورد خم کرد منو رو مبل دو زانو رفتم رو مبل ، چندتا اسپنک بهم زد ، بعد شروع کرد انگشت کردنم اول از کسم شروع کرد بعد کونمو انگشت کرد و بعدش پات پلاگ رو کرد تو دهنم خیس که شد ، فرو کرد تو کونم، بعد دهنو چشمامو بست، دستمو گرفت برد داخل اتاق و اونجا هم یسری وسایل دیگه داشت که ماله بی دی اس ام بود، منو خوابوند رو تخت به شکم و دست و پاهامو به تخت بست، من یکمی ترسیده بودم ولی حشری بودم و خیلی داشت بهم حال میداد ، از پشت افتاد روم شروع کرد بات پلاگ تو کونم رو جلو عقب کردن، در میورد و هی فرو میکرد تو کونم دوباره…
خلاصه بعد گشاد کردن سوراخ کونم ، کیرشو همونجوری که رو تخت افتاد بودم فرو کرد تو کونم ، اولش یکمی درد داشتم و سختم بود تحمل کنم ولی اون ادامه داد وقتی یکم سوراخ کونم گشاد تر شد ، لذت کون دادن شروع شد و حسابی آه و ناله میکردم زیرش، التماس میکردم محکم تر کونمو بگاد.
بعد از یکمی دستور پامو باز کرد به پشت منو خوابوند و اومد روم سینه هامو سیلی میزد و نوکشونو فشار میداد تا جیغ بکشم و التماسش کنم ، سینه های من خیلی بزرگه نسبت به اندام ریزه میزه ام ، اونم هی میگفت جون جنده پستونات خیلی حشریم میکنه، و دوباره شروع کرد کونمو گاییدن … ایندفعه یه دیلدو آورد اونو کرد تو کسم…
من زیرش داشتم از حال میرفتم و فقط آه ناله میکردم و میگفتم بیشتر بگا منو، اونم سیلی میزد بهم و میگفت جرت میدم جنده…!
دفعه اول که آبشو آوردم ، همونجا ریخت تو کونم…
من که طعم کیرش زیر زبونم رفته بود بعد نیم ساعت، کیروش از روی شلوارک مالیدم و شروع کردم خوردن کیرش دوباره موهامو محکم گرفت و کیروش محکم فشار داد تو دهنم… بعد ازین که دوباره حسابی دهنمو گایید…
وایسوند خودشم پشتم وایساد و شروع کرد کسمو گاییدن، کمربند دور گردنمو میکشید و محکم میگایید منو ، فقط میتونستم آه و ناله کنم و التماس کنم محکم تر کسمو بگاد…
پوزیشن رو عوض کرد و هلم داد رو تخت و داگیم کرد ، داگیم کسمو میکرد و سینه هامو میمالید…تا اومد ارضا شه کیروش از تو کسم در آورد و بهم گفت بخورش و تو دهنم ارضا شد و آبشو خوردم ، این اولین باری بود اسلیو میشدم و آب منی پسریو میخوردم
اون شب وقتی رفتم خونه تا صبح داشتم با خودم ور میرفتم با فیلم های کوتاهی که از گاییدنم گرفته بود…
هنوز بعد سالها فکرش حشریم میکنه…نوشته: تینا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
1402/11/07
#آنال #دوست_پسر
چند سال پیش، دوست پسری داشتم که از تیندر باش آشنا شده بودم، خیلی سکسی و کیوت بود موهای نسبتا روشن داشت پوست سفید بود و قدش هم ۱۸۸ بود، بعد از یکی دو بار دیت رفتن منو دعوت کرد خونش که باهم فیلم ببینیم، کنار هم روی مبل نشسته بودیم که آروم صورتشو آورد نزدیک صورتم و ازم لب گرفت اولش یکمی خجالت کشیدم و سرخ شدم اما بعدش که شروع کرد سینه هامو مالیدن و با نوک سینه هام بازی کردن ، خیلی حشری شدم و یخم آب شد تقریبا!
قبلاً بهم گفت بود یسری فتیش ها داره ولی چون خیلی تجربه ای نداشتم ، خلاصه بعد اینکه موفق شد حشریم کنه کاملا، بهم گفت زانو بزنم و کیرشو کامل کرد تو دهنم ، کمربندشو هم انداخت دور گردنم و بسته ش تو سرمو موهامو فشار میداد تا کیرش کامل بره تو دهنم و از اونجایی که کیر تقریبا کلفتی داشت چند بار میخواستم اوق بزنم ولی بازم ادامه میداد، وقتی کیرشو بزور از دهنم در میوردم میزد تو گوشم و میگفت این تنبیه اته، من فقط داخل پورن ها دیده بودم قبلاً روابط جنسی اینطوری رو، ولی همیشه درونم دوست داشتم امتحان کنم، خلاصه بعد از اینکه حسابی تو دهنم کرد رفت از داخل اتاق چشم بند ,دهن بند و بات پلاگ آورد…
شورتمو در آورد خم کرد منو رو مبل دو زانو رفتم رو مبل ، چندتا اسپنک بهم زد ، بعد شروع کرد انگشت کردنم اول از کسم شروع کرد بعد کونمو انگشت کرد و بعدش پات پلاگ رو کرد تو دهنم خیس که شد ، فرو کرد تو کونم، بعد دهنو چشمامو بست، دستمو گرفت برد داخل اتاق و اونجا هم یسری وسایل دیگه داشت که ماله بی دی اس ام بود، منو خوابوند رو تخت به شکم و دست و پاهامو به تخت بست، من یکمی ترسیده بودم ولی حشری بودم و خیلی داشت بهم حال میداد ، از پشت افتاد روم شروع کرد بات پلاگ تو کونم رو جلو عقب کردن، در میورد و هی فرو میکرد تو کونم دوباره…
خلاصه بعد گشاد کردن سوراخ کونم ، کیرشو همونجوری که رو تخت افتاد بودم فرو کرد تو کونم ، اولش یکمی درد داشتم و سختم بود تحمل کنم ولی اون ادامه داد وقتی یکم سوراخ کونم گشاد تر شد ، لذت کون دادن شروع شد و حسابی آه و ناله میکردم زیرش، التماس میکردم محکم تر کونمو بگاد.
بعد از یکمی دستور پامو باز کرد به پشت منو خوابوند و اومد روم سینه هامو سیلی میزد و نوکشونو فشار میداد تا جیغ بکشم و التماسش کنم ، سینه های من خیلی بزرگه نسبت به اندام ریزه میزه ام ، اونم هی میگفت جون جنده پستونات خیلی حشریم میکنه، و دوباره شروع کرد کونمو گاییدن … ایندفعه یه دیلدو آورد اونو کرد تو کسم…
من زیرش داشتم از حال میرفتم و فقط آه ناله میکردم و میگفتم بیشتر بگا منو، اونم سیلی میزد بهم و میگفت جرت میدم جنده…!
دفعه اول که آبشو آوردم ، همونجا ریخت تو کونم…
من که طعم کیرش زیر زبونم رفته بود بعد نیم ساعت، کیروش از روی شلوارک مالیدم و شروع کردم خوردن کیرش دوباره موهامو محکم گرفت و کیروش محکم فشار داد تو دهنم… بعد ازین که دوباره حسابی دهنمو گایید…
وایسوند خودشم پشتم وایساد و شروع کرد کسمو گاییدن، کمربند دور گردنمو میکشید و محکم میگایید منو ، فقط میتونستم آه و ناله کنم و التماس کنم محکم تر کسمو بگاد…
پوزیشن رو عوض کرد و هلم داد رو تخت و داگیم کرد ، داگیم کسمو میکرد و سینه هامو میمالید…تا اومد ارضا شه کیروش از تو کسم در آورد و بهم گفت بخورش و تو دهنم ارضا شد و آبشو خوردم ، این اولین باری بود اسلیو میشدم و آب منی پسریو میخوردم
اون شب وقتی رفتم خونه تا صبح داشتم با خودم ور میرفتم با فیلم های کوتاهی که از گاییدنم گرفته بود…
هنوز بعد سالها فکرش حشریم میکنه…نوشته: تینا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
گاییده شدن کس و کونم توسط دوست پسر بور و سفید
1402/11/07
#آنال #دوست_پسر
چند سال پیش، دوست پسری داشتم که از تیندر باش آشنا شده بودم، خیلی سکسی و کیوت بود موهای نسبتا روشن داشت پوست سفید بود و قدش هم ۱۸۸ بود، بعد از یکی دو بار دیت رفتن منو دعوت کرد خونش که باهم فیلم ببینیم، کنار هم روی مبل نشسته بودیم که آروم صورتشو آورد نزدیک صورتم و ازم لب گرفت اولش یکمی خجالت کشیدم و سرخ شدم اما بعدش که شروع کرد سینه هامو مالیدن و با نوک سینه هام بازی کردن ، خیلی حشری شدم و یخم آب شد تقریبا!
قبلاً بهم گفت بود یسری فتیش ها داره ولی چون خیلی تجربه ای نداشتم ، خلاصه بعد اینکه موفق شد حشریم کنه کاملا، بهم گفت زانو بزنم و کیرشو کامل کرد تو دهنم ، کمربندشو هم انداخت دور گردنم و بسته ش تو سرمو موهامو فشار میداد تا کیرش کامل بره تو دهنم و از اونجایی که کیر تقریبا کلفتی داشت چند بار میخواستم اوق بزنم ولی بازم ادامه میداد، وقتی کیرشو بزور از دهنم در میوردم میزد تو گوشم و میگفت این تنبیه اته، من فقط داخل پورن ها دیده بودم قبلاً روابط جنسی اینطوری رو، ولی همیشه درونم دوست داشتم امتحان کنم، خلاصه بعد از اینکه حسابی تو دهنم کرد رفت از داخل اتاق چشم بند ,دهن بند و بات پلاگ آورد…
شورتمو در آورد خم کرد منو رو مبل دو زانو رفتم رو مبل ، چندتا اسپنک بهم زد ، بعد شروع کرد انگشت کردنم اول از کسم شروع کرد بعد کونمو انگشت کرد و بعدش پات پلاگ رو کرد تو دهنم خیس که شد ، فرو کرد تو کونم، بعد دهنو چشمامو بست، دستمو گرفت برد داخل اتاق و اونجا هم یسری وسایل دیگه داشت که ماله بی دی اس ام بود، منو خوابوند رو تخت به شکم و دست و پاهامو به تخت بست، من یکمی ترسیده بودم ولی حشری بودم و خیلی داشت بهم حال میداد ، از پشت افتاد روم شروع کرد بات پلاگ تو کونم رو جلو عقب کردن، در میورد و هی فرو میکرد تو کونم دوباره…
خلاصه بعد گشاد کردن سوراخ کونم ، کیرشو همونجوری که رو تخت افتاد بودم فرو کرد تو کونم ، اولش یکمی درد داشتم و سختم بود تحمل کنم ولی اون ادامه داد وقتی یکم سوراخ کونم گشاد تر شد ، لذت کون دادن شروع شد و حسابی آه و ناله میکردم زیرش، التماس میکردم محکم تر کونمو بگاد.
بعد از یکمی دستور پامو باز کرد به پشت منو خوابوند و اومد روم سینه هامو سیلی میزد و نوکشونو فشار میداد تا جیغ بکشم و التماسش کنم ، سینه های من خیلی بزرگه نسبت به اندام ریزه میزه ام ، اونم هی میگفت جون جنده پستونات خیلی حشریم میکنه، و دوباره شروع کرد کونمو گاییدن … ایندفعه یه دیلدو آورد اونو کرد تو کسم…
من زیرش داشتم از حال میرفتم و فقط آه ناله میکردم و میگفتم بیشتر بگا منو، اونم سیلی میزد بهم و میگفت جرت میدم جنده…!
دفعه اول که آبشو آوردم ، همونجا ریخت تو کونم…
من که طعم کیرش زیر زبونم رفته بود بعد نیم ساعت، کیروش از روی شلوارک مالیدم و شروع کردم خوردن کیرش دوباره موهامو محکم گرفت و کیروش محکم فشار داد تو دهنم… بعد ازین که دوباره حسابی دهنمو گایید…
وایسوند خودشم پشتم وایساد و شروع کرد کسمو گاییدن، کمربند دور گردنمو میکشید و محکم میگایید منو ، فقط میتونستم آه و ناله کنم و التماس کنم محکم تر کسمو بگاد…
پوزیشن رو عوض کرد و هلم داد رو تخت و داگیم کرد ، داگیم کسمو میکرد و سینه هامو میمالید…تا اومد ارضا شه کیروش از تو کسم در آورد و بهم گفت بخورش و تو دهنم ارضا شد و آبشو خوردم ، این اولین باری بود اسلیو میشدم و آب منی پسریو میخوردم
اون شب وقتی رفتم خونه تا صبح داشتم با خودم ور میرفتم با فیلم های کوتاهی که از گاییدنم گرفته بود…
هنوز بعد سالها فکرش حشریم میکنه…نوشته: تینا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
1402/11/07
#آنال #دوست_پسر
چند سال پیش، دوست پسری داشتم که از تیندر باش آشنا شده بودم، خیلی سکسی و کیوت بود موهای نسبتا روشن داشت پوست سفید بود و قدش هم ۱۸۸ بود، بعد از یکی دو بار دیت رفتن منو دعوت کرد خونش که باهم فیلم ببینیم، کنار هم روی مبل نشسته بودیم که آروم صورتشو آورد نزدیک صورتم و ازم لب گرفت اولش یکمی خجالت کشیدم و سرخ شدم اما بعدش که شروع کرد سینه هامو مالیدن و با نوک سینه هام بازی کردن ، خیلی حشری شدم و یخم آب شد تقریبا!
قبلاً بهم گفت بود یسری فتیش ها داره ولی چون خیلی تجربه ای نداشتم ، خلاصه بعد اینکه موفق شد حشریم کنه کاملا، بهم گفت زانو بزنم و کیرشو کامل کرد تو دهنم ، کمربندشو هم انداخت دور گردنم و بسته ش تو سرمو موهامو فشار میداد تا کیرش کامل بره تو دهنم و از اونجایی که کیر تقریبا کلفتی داشت چند بار میخواستم اوق بزنم ولی بازم ادامه میداد، وقتی کیرشو بزور از دهنم در میوردم میزد تو گوشم و میگفت این تنبیه اته، من فقط داخل پورن ها دیده بودم قبلاً روابط جنسی اینطوری رو، ولی همیشه درونم دوست داشتم امتحان کنم، خلاصه بعد از اینکه حسابی تو دهنم کرد رفت از داخل اتاق چشم بند ,دهن بند و بات پلاگ آورد…
شورتمو در آورد خم کرد منو رو مبل دو زانو رفتم رو مبل ، چندتا اسپنک بهم زد ، بعد شروع کرد انگشت کردنم اول از کسم شروع کرد بعد کونمو انگشت کرد و بعدش پات پلاگ رو کرد تو دهنم خیس که شد ، فرو کرد تو کونم، بعد دهنو چشمامو بست، دستمو گرفت برد داخل اتاق و اونجا هم یسری وسایل دیگه داشت که ماله بی دی اس ام بود، منو خوابوند رو تخت به شکم و دست و پاهامو به تخت بست، من یکمی ترسیده بودم ولی حشری بودم و خیلی داشت بهم حال میداد ، از پشت افتاد روم شروع کرد بات پلاگ تو کونم رو جلو عقب کردن، در میورد و هی فرو میکرد تو کونم دوباره…
خلاصه بعد گشاد کردن سوراخ کونم ، کیرشو همونجوری که رو تخت افتاد بودم فرو کرد تو کونم ، اولش یکمی درد داشتم و سختم بود تحمل کنم ولی اون ادامه داد وقتی یکم سوراخ کونم گشاد تر شد ، لذت کون دادن شروع شد و حسابی آه و ناله میکردم زیرش، التماس میکردم محکم تر کونمو بگاد.
بعد از یکمی دستور پامو باز کرد به پشت منو خوابوند و اومد روم سینه هامو سیلی میزد و نوکشونو فشار میداد تا جیغ بکشم و التماسش کنم ، سینه های من خیلی بزرگه نسبت به اندام ریزه میزه ام ، اونم هی میگفت جون جنده پستونات خیلی حشریم میکنه، و دوباره شروع کرد کونمو گاییدن … ایندفعه یه دیلدو آورد اونو کرد تو کسم…
من زیرش داشتم از حال میرفتم و فقط آه ناله میکردم و میگفتم بیشتر بگا منو، اونم سیلی میزد بهم و میگفت جرت میدم جنده…!
دفعه اول که آبشو آوردم ، همونجا ریخت تو کونم…
من که طعم کیرش زیر زبونم رفته بود بعد نیم ساعت، کیروش از روی شلوارک مالیدم و شروع کردم خوردن کیرش دوباره موهامو محکم گرفت و کیروش محکم فشار داد تو دهنم… بعد ازین که دوباره حسابی دهنمو گایید…
وایسوند خودشم پشتم وایساد و شروع کرد کسمو گاییدن، کمربند دور گردنمو میکشید و محکم میگایید منو ، فقط میتونستم آه و ناله کنم و التماس کنم محکم تر کسمو بگاد…
پوزیشن رو عوض کرد و هلم داد رو تخت و داگیم کرد ، داگیم کسمو میکرد و سینه هامو میمالید…تا اومد ارضا شه کیروش از تو کسم در آورد و بهم گفت بخورش و تو دهنم ارضا شد و آبشو خوردم ، این اولین باری بود اسلیو میشدم و آب منی پسریو میخوردم
اون شب وقتی رفتم خونه تا صبح داشتم با خودم ور میرفتم با فیلم های کوتاهی که از گاییدنم گرفته بود…
هنوز بعد سالها فکرش حشریم میکنه…نوشته: تینا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
ملکه پگاه (۲)
1401/04/24
#مستی #دوست_پسر #آنال
۱۵ سال بعد
از وقتی ساکن شیراز شده بود تقریبا کسل کننده ترین روزای عمرشو سپری میکرد ،
مخصوصا بعد از ظهر های روز جمعه ،
۲ سال از آشناییش با نادر و ازدواج سفیدشون میگذشت ، تو این مدت نادر یا سر کار بود یا سفر کاری ،
پگاه هم بیشتر وقتا تو خونه تنها بود ، خانواده زیبا هم برای زندگی اومده بودن شیراز و گاهی اوقات ثمین به دیدنش میومد و یا با هم بیرون میرفتن ،
گوشیش رو برداشت و مشغول چک کردن استوری های فالوراش شد ، هر کسی یه شکلی روز جمعه رو گذرونده بود ، از عکسا و فیلمایی که ملت گذاشته بودن فهمید ،
هیچ پستی توی پیجش نزاشته بود ، این همه دردسر که توی زندگیش کشیده بود هیچ قسمت زیبایی نداشت که بخواد براش به یادگار بمونه ،
واتس آپش رو باز کرد تا وضعیتای واتس آپ رو چک کنه ، با بی حوصلگی یکی یکی وضعیت شماره ها رو نگاه میکرد تا رسید به شماره # آرمین #
از اولین باری که آرمین رو دیده بود حدود ۱۵ سال میگذشت ،
آرمین عکس یه سفره رو گذاشته بود ، یه سینی پر از گوشت و دمه ، یه بطری ۱.۵ لیتری عرق دستگیر که خودش درست میکرد ، آبمیوه ، چیپس ، تخمه ،
زیرش هم نوشته بود # پله پله تا ملاقات خدا #
قبلا با آرمین مشروب خورده بود ،
میون این همه آدم کس شعر که از زندگیش عبور کرده بودن آرمین تنها کسی بود که هیچ وقت بهش نامردی نکرده بود ، حتی زمانی که از شوهر اولش جدا شده بود و حال روز مناسبی نداشت آرمین هر کاری از دستش بر میومد واسش انجام داده بود ، اون هم واسه زندگی و پیدا کردن کار به شیراز اومده بود و یه سوییت تو بلوار نصر اجاره کرده بود ،
دلش هوس مشروب کرد اما میدونست اگه بره پیش آرمین باید خودشو واسه یه سکس دیگه آماده کنه ،
سکس با آرمین رو دوست داشت اون اولین کسی بود که پگاه بهش کون داده بود ،
وضعیت رو ریپلای کرد :
-ای نامرد تنها تنها ؟
چند دقیقه بعد این پیام روی گوشیش بود :
+عزیزم به خدا تنها نیستم ، دوتا از دوستام هم هستن
-منظورم اینه بدون من ؟
+خب تو هم اگه میخوای بیا
-دوست دارم بیام اما به شرطی که نکنی
+عزیزم تو که میدونی من وقتی مست میشم اختیار کیرم دست خودم نیست 😁
-لوس نشو ، پس فقط از جلو
+این رو هم که میدونی من از بچگی عاشق کون تو بودم ، من موندم تو با این کون به این گنده گی چطور از کیر کوچیک من میترسی ؟
-میره که کیر تو کوچیکه ، دوش میگیرم میام
+پس موهای کست رو مدل دار بزن
-مدل دار دیگه چجوریه ؟
+مثلث بالای کست رو نزن
-بدم میاد مو رو بدنم باشه
+حالا این یه بار رو به خاطر من اینجوری کن
-باش ، فعلا
وقتی زیر آب بود سختی هایی که تو زندگی کشیده بود از خاطرش میگذشتن ، حالا دیگه ۲۷ سالش بود
یه دختر تپلی و خوشگل با همون چال گونه های زمان بچگیش ،
اندامش هم تقریبا شبیه به مینا شده بود ، همونجور که آرزوش بود ، پوست سفید ، کون گرد و برجسته ، سینه های بزرگ و سفت ،
نزدیک خونه آرمین که بود بهش زنگ زد که درو باز کنه ، وقتی رسید آرمین با یه شلوارک و یه رکابی دم در وایساده بود ،
پگاه یه ساپورت تنگ سفید و یه مانتو سفید جلو باز تنش بود یه تیشرت زرد هم زیر مانتو ،
آرمین باهاش دست داد و به سمت حیاط کوچیکی که بود راهنماییش کرد ،
دوتا از دوستای آرمین نشسته بودن و پیک مشروب دستشون بود ، یکی از اونا رو میشناخت قبلا یه بار باهاش مشروب خورده بود ،
سلام و احوالپرسی کرد و روبروی اونا کنار آرمین نشست ، آرمین براش یه پیک ریخت و بهش داد و گفت :
-وقتی گفتی میای سریع واست بوم بوم گرفتم که دوست داری
+مرسی لطف داری
چنتا پیک که خوردن دوست آرمین سیخ کنجه ها رو گذاشت روی ذغال و مشغول باد زدن و چرخوندن شد ،
آرمین
1401/04/24
#مستی #دوست_پسر #آنال
۱۵ سال بعد
از وقتی ساکن شیراز شده بود تقریبا کسل کننده ترین روزای عمرشو سپری میکرد ،
مخصوصا بعد از ظهر های روز جمعه ،
۲ سال از آشناییش با نادر و ازدواج سفیدشون میگذشت ، تو این مدت نادر یا سر کار بود یا سفر کاری ،
پگاه هم بیشتر وقتا تو خونه تنها بود ، خانواده زیبا هم برای زندگی اومده بودن شیراز و گاهی اوقات ثمین به دیدنش میومد و یا با هم بیرون میرفتن ،
گوشیش رو برداشت و مشغول چک کردن استوری های فالوراش شد ، هر کسی یه شکلی روز جمعه رو گذرونده بود ، از عکسا و فیلمایی که ملت گذاشته بودن فهمید ،
هیچ پستی توی پیجش نزاشته بود ، این همه دردسر که توی زندگیش کشیده بود هیچ قسمت زیبایی نداشت که بخواد براش به یادگار بمونه ،
واتس آپش رو باز کرد تا وضعیتای واتس آپ رو چک کنه ، با بی حوصلگی یکی یکی وضعیت شماره ها رو نگاه میکرد تا رسید به شماره # آرمین #
از اولین باری که آرمین رو دیده بود حدود ۱۵ سال میگذشت ،
آرمین عکس یه سفره رو گذاشته بود ، یه سینی پر از گوشت و دمه ، یه بطری ۱.۵ لیتری عرق دستگیر که خودش درست میکرد ، آبمیوه ، چیپس ، تخمه ،
زیرش هم نوشته بود # پله پله تا ملاقات خدا #
قبلا با آرمین مشروب خورده بود ،
میون این همه آدم کس شعر که از زندگیش عبور کرده بودن آرمین تنها کسی بود که هیچ وقت بهش نامردی نکرده بود ، حتی زمانی که از شوهر اولش جدا شده بود و حال روز مناسبی نداشت آرمین هر کاری از دستش بر میومد واسش انجام داده بود ، اون هم واسه زندگی و پیدا کردن کار به شیراز اومده بود و یه سوییت تو بلوار نصر اجاره کرده بود ،
دلش هوس مشروب کرد اما میدونست اگه بره پیش آرمین باید خودشو واسه یه سکس دیگه آماده کنه ،
سکس با آرمین رو دوست داشت اون اولین کسی بود که پگاه بهش کون داده بود ،
وضعیت رو ریپلای کرد :
-ای نامرد تنها تنها ؟
چند دقیقه بعد این پیام روی گوشیش بود :
+عزیزم به خدا تنها نیستم ، دوتا از دوستام هم هستن
-منظورم اینه بدون من ؟
+خب تو هم اگه میخوای بیا
-دوست دارم بیام اما به شرطی که نکنی
+عزیزم تو که میدونی من وقتی مست میشم اختیار کیرم دست خودم نیست 😁
-لوس نشو ، پس فقط از جلو
+این رو هم که میدونی من از بچگی عاشق کون تو بودم ، من موندم تو با این کون به این گنده گی چطور از کیر کوچیک من میترسی ؟
-میره که کیر تو کوچیکه ، دوش میگیرم میام
+پس موهای کست رو مدل دار بزن
-مدل دار دیگه چجوریه ؟
+مثلث بالای کست رو نزن
-بدم میاد مو رو بدنم باشه
+حالا این یه بار رو به خاطر من اینجوری کن
-باش ، فعلا
وقتی زیر آب بود سختی هایی که تو زندگی کشیده بود از خاطرش میگذشتن ، حالا دیگه ۲۷ سالش بود
یه دختر تپلی و خوشگل با همون چال گونه های زمان بچگیش ،
اندامش هم تقریبا شبیه به مینا شده بود ، همونجور که آرزوش بود ، پوست سفید ، کون گرد و برجسته ، سینه های بزرگ و سفت ،
نزدیک خونه آرمین که بود بهش زنگ زد که درو باز کنه ، وقتی رسید آرمین با یه شلوارک و یه رکابی دم در وایساده بود ،
پگاه یه ساپورت تنگ سفید و یه مانتو سفید جلو باز تنش بود یه تیشرت زرد هم زیر مانتو ،
آرمین باهاش دست داد و به سمت حیاط کوچیکی که بود راهنماییش کرد ،
دوتا از دوستای آرمین نشسته بودن و پیک مشروب دستشون بود ، یکی از اونا رو میشناخت قبلا یه بار باهاش مشروب خورده بود ،
سلام و احوالپرسی کرد و روبروی اونا کنار آرمین نشست ، آرمین براش یه پیک ریخت و بهش داد و گفت :
-وقتی گفتی میای سریع واست بوم بوم گرفتم که دوست داری
+مرسی لطف داری
چنتا پیک که خوردن دوست آرمین سیخ کنجه ها رو گذاشت روی ذغال و مشغول باد زدن و چرخوندن شد ،
آرمین
سکس با رفیق اکسم
1402/11/23
#دوست_پسر
سلام من معصومم همه رفیقام مصی صدام میکنن۱۸سالمه و این داستان کاملا واقعیه لطفا فحش ندید مرسی🥲😂
این خاطره ای که میخام تعریف کنم تقریبا مال یسال پیشه که من با یه پسری بودم به اسم امیر امیر پسری لاغر با رنگ پوست تیره منم که خب سفیدم با قیافه تقریبا خوب ولی باسن و میمی بزرگی ندارم🥲😂امیر خیلی اصرار داشت که سکس داشته باشیم ولی من قبول نمیکردم تا بالخره بعد کلی اصرار راضی شدم اقا از کون بهش بدم رفتم خونشونو اول من نشستم بعد کم کم حرف زدیمو دستشو گذاشت روی رونم دید من خوشم میاد اومد پشتم نشست پشتم نشستو دستشو از پشت اورد جلو سینه هامو گرف سیخ بودن کیرش به کمرم فشار میورد و همینجوری تقریبا ده دقیقه داشت سینه هامو میمالید بعد اومد کنارم نشست دستشو کرد تو شلوار شروع کرد مالیدن کصم بعد شرو کردیم لب گرفتن اونم یه دستش تو کصم یه دستش رو ممه هامو داشتیم زبون همو مک میزدیم شلوارشو در اورد کیرش تقریبا ۱۴ثانت بود ولی برا منی ک اولین بارم بود خیلی بزرگ بود بعد بهم کف بیا ساک بزن ساک زدم براش بعد سرمو نگهر داشته بود و داشت همینجوری تو دهنم تلمبه میزد بهم گف کجا بریزم منم کیرشو از دهنم در اوردم گفتم بیرون بریز بعد گف نه میخام یجای گرم بریزمو خالی کرد تو دهنم و دستشو گذاشت جلو دهنم ک نتونم تفش کنم همشو قورت دادم باهم دراز کشیدیم بعد پنج دقیقه هی کونمو فشار میدادم به کیرش اون هی کمرمو میگرفت و نمیزاش ازش جدا بشم دیگه نیمه شق بود ک رف وازلین اورد یکم سر انگشتش زد و شرو کرد با سوراخ کونم بازی کردن تا وقتی ک انگشتشو نمیکرد داخل سوراخ حال میداد ولی وقتی انگشتم میکرد یکم سوزش داشتم وازلین زد رو کیرش گف خب بیا بشین روش خودش دراز کشید من رفتم رو شکمش پاهامو باز کردم کیرشو با سوراخ تنظیم کردم نشستم تا خایه تو کونم رف از درد تکون نمیخوردم بعد اومد از کمرم گرف همونجوری ک کیرش تو کونم بود خابوند کنار خودش از سینه هام چسبید شرو کرد به تلمبه زدنای اروم بعد چند دقیقه ک نمیزد خودم خودمو فشار میدادم به کیرش بعد که دید من درد ندارم شرو کرد به تلمبه زدن تو کونم با هر تلمبه به کصم یه فشار میومد که درد داشت ولی همون لذت داشت از لذت یه عاح کشیدم که گف اومد بریزم؟گفتم بریز ریخت توم و خیلی خوب بود ولی بعد این سکسمون دیگه کات کردیمو من داغون شدم بعد شیش ماه رفیقش اومد و گف بیا بامن اوکی شو فلان منم که دنبال یه کیس بودم رفتم با رفیقش و میرفتم به رفیقشم میدادم که یکباررفتم خونشون و نشستیمو گف بیا رو پام بشین نشستم رو پاش جوری که کیرش اوفتاد جای چاک کصم صورتامون رو به رو هم بود پاهامم دور کمرش من دوباره اومدم کرم بریزم ک دستمو انداختم دور گردنش و شروع کردم به عقب جلو کردن یه اوفف گفتو بغلم کرد بلندم کرد برد تو اتاق دراز کشیدیم منم روش بودم داشتیم لب میگرفتیم از پایینم خودمونو میمالیدیم بهم با هر تکون یه آه میکشید ک خیلی حشریم میکرد اوف یادم میاد دلم میخواد بعد شلوارشو در اورد کرد کیرشو دهنم ک فقط خیس بشه خیلی از مال امیر بزرگ تر بود گذاشت دم سوراخم کرد تو احساس پاره شدن داشتم شروع کرد به تلمبه زدن هر تلمبه ای که میزد می پرسید من بهتر میکنم یا رفیقم من میگفتم توو اونم میگفف جوننن تند تر تلمبه میزد تا اینکه آبش اومد
امیدوارم خوشتون اومده باشه و اینکه ببخشید اگه بد بود:))نوشته: مصی
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
1402/11/23
#دوست_پسر
سلام من معصومم همه رفیقام مصی صدام میکنن۱۸سالمه و این داستان کاملا واقعیه لطفا فحش ندید مرسی🥲😂
این خاطره ای که میخام تعریف کنم تقریبا مال یسال پیشه که من با یه پسری بودم به اسم امیر امیر پسری لاغر با رنگ پوست تیره منم که خب سفیدم با قیافه تقریبا خوب ولی باسن و میمی بزرگی ندارم🥲😂امیر خیلی اصرار داشت که سکس داشته باشیم ولی من قبول نمیکردم تا بالخره بعد کلی اصرار راضی شدم اقا از کون بهش بدم رفتم خونشونو اول من نشستم بعد کم کم حرف زدیمو دستشو گذاشت روی رونم دید من خوشم میاد اومد پشتم نشست پشتم نشستو دستشو از پشت اورد جلو سینه هامو گرف سیخ بودن کیرش به کمرم فشار میورد و همینجوری تقریبا ده دقیقه داشت سینه هامو میمالید بعد اومد کنارم نشست دستشو کرد تو شلوار شروع کرد مالیدن کصم بعد شرو کردیم لب گرفتن اونم یه دستش تو کصم یه دستش رو ممه هامو داشتیم زبون همو مک میزدیم شلوارشو در اورد کیرش تقریبا ۱۴ثانت بود ولی برا منی ک اولین بارم بود خیلی بزرگ بود بعد بهم کف بیا ساک بزن ساک زدم براش بعد سرمو نگهر داشته بود و داشت همینجوری تو دهنم تلمبه میزد بهم گف کجا بریزم منم کیرشو از دهنم در اوردم گفتم بیرون بریز بعد گف نه میخام یجای گرم بریزمو خالی کرد تو دهنم و دستشو گذاشت جلو دهنم ک نتونم تفش کنم همشو قورت دادم باهم دراز کشیدیم بعد پنج دقیقه هی کونمو فشار میدادم به کیرش اون هی کمرمو میگرفت و نمیزاش ازش جدا بشم دیگه نیمه شق بود ک رف وازلین اورد یکم سر انگشتش زد و شرو کرد با سوراخ کونم بازی کردن تا وقتی ک انگشتشو نمیکرد داخل سوراخ حال میداد ولی وقتی انگشتم میکرد یکم سوزش داشتم وازلین زد رو کیرش گف خب بیا بشین روش خودش دراز کشید من رفتم رو شکمش پاهامو باز کردم کیرشو با سوراخ تنظیم کردم نشستم تا خایه تو کونم رف از درد تکون نمیخوردم بعد اومد از کمرم گرف همونجوری ک کیرش تو کونم بود خابوند کنار خودش از سینه هام چسبید شرو کرد به تلمبه زدنای اروم بعد چند دقیقه ک نمیزد خودم خودمو فشار میدادم به کیرش بعد که دید من درد ندارم شرو کرد به تلمبه زدن تو کونم با هر تلمبه به کصم یه فشار میومد که درد داشت ولی همون لذت داشت از لذت یه عاح کشیدم که گف اومد بریزم؟گفتم بریز ریخت توم و خیلی خوب بود ولی بعد این سکسمون دیگه کات کردیمو من داغون شدم بعد شیش ماه رفیقش اومد و گف بیا بامن اوکی شو فلان منم که دنبال یه کیس بودم رفتم با رفیقش و میرفتم به رفیقشم میدادم که یکباررفتم خونشون و نشستیمو گف بیا رو پام بشین نشستم رو پاش جوری که کیرش اوفتاد جای چاک کصم صورتامون رو به رو هم بود پاهامم دور کمرش من دوباره اومدم کرم بریزم ک دستمو انداختم دور گردنش و شروع کردم به عقب جلو کردن یه اوفف گفتو بغلم کرد بلندم کرد برد تو اتاق دراز کشیدیم منم روش بودم داشتیم لب میگرفتیم از پایینم خودمونو میمالیدیم بهم با هر تکون یه آه میکشید ک خیلی حشریم میکرد اوف یادم میاد دلم میخواد بعد شلوارشو در اورد کرد کیرشو دهنم ک فقط خیس بشه خیلی از مال امیر بزرگ تر بود گذاشت دم سوراخم کرد تو احساس پاره شدن داشتم شروع کرد به تلمبه زدن هر تلمبه ای که میزد می پرسید من بهتر میکنم یا رفیقم من میگفتم توو اونم میگفف جوننن تند تر تلمبه میزد تا اینکه آبش اومد
امیدوارم خوشتون اومده باشه و اینکه ببخشید اگه بد بود:))نوشته: مصی
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
پسری که تو شهوانی آشنا شدیم
#شهوانی #دوست_پسر #سکس_چت
سلام من خیلی شلوغش نمیکنم و میرم سر اصل مطلب.
تو همین سایت تو چتا خوب خیلیا میان خصوصی ما دخترا و دوست دارن حرف بزنن یه شب واقعا هورنی شده بودم اومدم تو سایت و شروع کردم چت کردن با یکی که اسمش دانیال بود.کلی سکس چت کردیم و من تخیلم خیلی خوبه همش خودمو میمالیدم و کیرشو تصور میکردم که داره تو کسم بالا پایین میشه و ساک میزنم براش.لعنتی یجوری عالی سکس چت کرد باهام و دلمو برد که آیدی تلگرامشو گرفتم که بتونم بعدنم باهاش سکس چت کنم.
دو سه باری همینجوری مجازی سکس چت کردیم و یه روز دعوتم کرد بریم بیرون کافه و سینما.
ساعت هفتو نیم اومد دنبالم رفتیم یه کافه خوب اولش خیلی خجالت میکشیدم ولی اون اوکی بود ، وقتی شام میخوردیم من همش مجذوب لباش و عضلات جذابش شده بودم ولی روم نمیشد چیزی بگم 🙊
بعد شام رفتیم فیلم فسیلو دیدیم.همون اول فیلم دستمو گرفت و نوازشم کرد من دیگه نتونستم نگاهش نکنم، وقتی دید لباشو چسبوند به لبام. انقدر استرس داشتم دستام داشت میلرزید. دستمو گرفت و گفت نترس عزیزم من کنارتم و دوباره یه بوسه دیگه گرفت و من واقعا بی اختیار دستشو ول نکردم، بردمش سمت سینه هام و لای سوتینم گذاشتم دستشو رو سینه هام :)
ردیف ما هیچکس ننشسته بود و میتونستیم راحت باشیم ولی من همش ترس و استرس داشتم با این حال وجود دانیال آرومم میکرد انگار یه تکیه گاه داشتم که میتونستم بهش اعتماد کنم
دستمو بردم سمت شلوارش و یکم از روی شلوار کیرشو مالیدم و انقدری بزرگ شد که خودم ترسیدم که این قراره بره تو کسم؟ 😂
فیلم تموم شد پاشدیم اومدیم بیرون سمت خروجی های پارکینگ یجا منو چسبوند به دیوار و ازم لب گرفت و گفت من نیازت دارم امشب، میخوام مال خودم باشی :))) من انقد ذوق داشتم و همزمان داشتم از استرس میمردم که فقط گفتم من مال خودتم عشقم، هر چی تو بخوای، رفتیم سوار ماشین شدیم و تو ماشین هی واسه هم میمالیدیم💦
تا رسیدیم خونشون همینکه درو بست شروع کرد لب گرفتن ازم منم دیگه مطمئن بودم یه جای امنه دیگه شل کردهبودم و داشتم از خوردن لباش و مالیدنش لذت میبردم،کم کم لباسامو درآورد تا جایی که فقط سوتینم مونده بود و دکمه شلوارمم باز بود بغلم کرد و برد تا تخت خوابش شروع کرد از شکم تا گردنمو لیسید من داشتم قربون صدقش میرفتم و کیرشو میمالیدم که شلوارمو کشید پایین و از رو شورتم داشت لیس میزد🙊
خودم شورتمو درآوردم و شروع کرد همزمان لیس زدنو انگشت کردنم تا حالا انگشت نشده بودم خیلی حال میداد 💦
لعنتی یجوری خوب میخورد برام و زبونشو تو کسم میچرخوند و چوچولمو گاز گرفت که داشت آبم میومد بهش گفتم دنی جونم دیگه نوبت منه ها گفت هنوز کارم تموم نشده توله :) توله و دخترم که صدام میکرد من انگار دنیا رو دادن بهم😍
اومد رو سینه هام انقد ممه هامو مالید و خورد که دیگه خسته شده بود پا شد گفت حالا دیگه نوبت توئه
منم که از خدام بود و ساک خیلی دوست دارم پاشدم اون نشست رو تخت و من پایین پاش زانو زدم، خیلی این حسو دوس دارم که زیر یه نفر باشم و اون منو تحت سلطه داشته باشه :)
شروع کردم اول از رو شلوار مالیدمش و اون تیشرتشو در آورد و داشت بلند میگفت بخورش زود دخترممم
اولش شروع کردم رفتم از زیر تخماش لیس زدن تا جایی که دیگه تخماشو کردم تو دهنم و میک میزدم و کیرشو میمالیدم انقدری تخماش تو دهنم بود که دیگه خیسه خیس شده بود یه ده ثانیه هم تخماشو کامل تو دهنم فشار دادم و بعدش شروع کردم از پایین ترین نقطه کیرش لیس زدم تا نوک کلاهکش که رسیدم کردمش تو دهنم و فقط سرشو میک زدم و بقیشو میمالیدم
تا جایی که دیگه خودم دووم نیاوردم و کل کیرشو کردم تو دهنم و بالا پایینش میکردم و چشم تو چشم دانیال بودم
آخ که چقدر حال میداد وقتی میدیدم از اون بالا داره با عشق نگاهم میکنه و من این پایین مثل یه جنده براش کیر میخورم
تند تر میخوردمش و اون بیشتر حال میکرد و من عاشق این بودم کیرشو محکم بکنم تو حلقم تا جایی که خفه شم بعد بکشمش بیرون
یکم بعد بهش گفتم پاشو تو دهنم تلمبه بزن عشقممم پاشد موهامو گرفت و شروع کرد تند تند تلمبه زدن و من همش عق میزدم و آب دهنمو روش خالی میکردم اونم توله سگ میدونست من عاشق این کارم هی سرمو محکم میبرد سمت خودش کل کیرش تو دهنم باشه خفم کنه :)
بعدش پرتم کرد رو تخت و خودشو انداخت روم و دوباره از کصم تا گردنمو لیسید و بعد پاهامو داد بالا و کیرشو گذاشت وسطشون :)
اولش سرشو که گذاشت توش من انگار کلی ماده داغ کردن تو کصم انقددد داغ بود کیرش هی بهش میگفتم یواش تر دانیالم ولی اون لعنتی کار خودشو میکرد و آروم آروم کیرشو فرو میکرد تو کس داغ من و هی بهم میگفتیم دوست دارم و عاشقتم و فقط مال خودمی و این حرفا یجا دیگه کیرش کلا تو کصم بود شروع کرد تند تند تلمبه زدن تو کصم منم زیرش فقط داشتم آه میکشیدم و لذت میبردم دیگه داشت بهم حال مید
#شهوانی #دوست_پسر #سکس_چت
سلام من خیلی شلوغش نمیکنم و میرم سر اصل مطلب.
تو همین سایت تو چتا خوب خیلیا میان خصوصی ما دخترا و دوست دارن حرف بزنن یه شب واقعا هورنی شده بودم اومدم تو سایت و شروع کردم چت کردن با یکی که اسمش دانیال بود.کلی سکس چت کردیم و من تخیلم خیلی خوبه همش خودمو میمالیدم و کیرشو تصور میکردم که داره تو کسم بالا پایین میشه و ساک میزنم براش.لعنتی یجوری عالی سکس چت کرد باهام و دلمو برد که آیدی تلگرامشو گرفتم که بتونم بعدنم باهاش سکس چت کنم.
دو سه باری همینجوری مجازی سکس چت کردیم و یه روز دعوتم کرد بریم بیرون کافه و سینما.
ساعت هفتو نیم اومد دنبالم رفتیم یه کافه خوب اولش خیلی خجالت میکشیدم ولی اون اوکی بود ، وقتی شام میخوردیم من همش مجذوب لباش و عضلات جذابش شده بودم ولی روم نمیشد چیزی بگم 🙊
بعد شام رفتیم فیلم فسیلو دیدیم.همون اول فیلم دستمو گرفت و نوازشم کرد من دیگه نتونستم نگاهش نکنم، وقتی دید لباشو چسبوند به لبام. انقدر استرس داشتم دستام داشت میلرزید. دستمو گرفت و گفت نترس عزیزم من کنارتم و دوباره یه بوسه دیگه گرفت و من واقعا بی اختیار دستشو ول نکردم، بردمش سمت سینه هام و لای سوتینم گذاشتم دستشو رو سینه هام :)
ردیف ما هیچکس ننشسته بود و میتونستیم راحت باشیم ولی من همش ترس و استرس داشتم با این حال وجود دانیال آرومم میکرد انگار یه تکیه گاه داشتم که میتونستم بهش اعتماد کنم
دستمو بردم سمت شلوارش و یکم از روی شلوار کیرشو مالیدم و انقدری بزرگ شد که خودم ترسیدم که این قراره بره تو کسم؟ 😂
فیلم تموم شد پاشدیم اومدیم بیرون سمت خروجی های پارکینگ یجا منو چسبوند به دیوار و ازم لب گرفت و گفت من نیازت دارم امشب، میخوام مال خودم باشی :))) من انقد ذوق داشتم و همزمان داشتم از استرس میمردم که فقط گفتم من مال خودتم عشقم، هر چی تو بخوای، رفتیم سوار ماشین شدیم و تو ماشین هی واسه هم میمالیدیم💦
تا رسیدیم خونشون همینکه درو بست شروع کرد لب گرفتن ازم منم دیگه مطمئن بودم یه جای امنه دیگه شل کردهبودم و داشتم از خوردن لباش و مالیدنش لذت میبردم،کم کم لباسامو درآورد تا جایی که فقط سوتینم مونده بود و دکمه شلوارمم باز بود بغلم کرد و برد تا تخت خوابش شروع کرد از شکم تا گردنمو لیسید من داشتم قربون صدقش میرفتم و کیرشو میمالیدم که شلوارمو کشید پایین و از رو شورتم داشت لیس میزد🙊
خودم شورتمو درآوردم و شروع کرد همزمان لیس زدنو انگشت کردنم تا حالا انگشت نشده بودم خیلی حال میداد 💦
لعنتی یجوری خوب میخورد برام و زبونشو تو کسم میچرخوند و چوچولمو گاز گرفت که داشت آبم میومد بهش گفتم دنی جونم دیگه نوبت منه ها گفت هنوز کارم تموم نشده توله :) توله و دخترم که صدام میکرد من انگار دنیا رو دادن بهم😍
اومد رو سینه هام انقد ممه هامو مالید و خورد که دیگه خسته شده بود پا شد گفت حالا دیگه نوبت توئه
منم که از خدام بود و ساک خیلی دوست دارم پاشدم اون نشست رو تخت و من پایین پاش زانو زدم، خیلی این حسو دوس دارم که زیر یه نفر باشم و اون منو تحت سلطه داشته باشه :)
شروع کردم اول از رو شلوار مالیدمش و اون تیشرتشو در آورد و داشت بلند میگفت بخورش زود دخترممم
اولش شروع کردم رفتم از زیر تخماش لیس زدن تا جایی که دیگه تخماشو کردم تو دهنم و میک میزدم و کیرشو میمالیدم انقدری تخماش تو دهنم بود که دیگه خیسه خیس شده بود یه ده ثانیه هم تخماشو کامل تو دهنم فشار دادم و بعدش شروع کردم از پایین ترین نقطه کیرش لیس زدم تا نوک کلاهکش که رسیدم کردمش تو دهنم و فقط سرشو میک زدم و بقیشو میمالیدم
تا جایی که دیگه خودم دووم نیاوردم و کل کیرشو کردم تو دهنم و بالا پایینش میکردم و چشم تو چشم دانیال بودم
آخ که چقدر حال میداد وقتی میدیدم از اون بالا داره با عشق نگاهم میکنه و من این پایین مثل یه جنده براش کیر میخورم
تند تر میخوردمش و اون بیشتر حال میکرد و من عاشق این بودم کیرشو محکم بکنم تو حلقم تا جایی که خفه شم بعد بکشمش بیرون
یکم بعد بهش گفتم پاشو تو دهنم تلمبه بزن عشقممم پاشد موهامو گرفت و شروع کرد تند تند تلمبه زدن و من همش عق میزدم و آب دهنمو روش خالی میکردم اونم توله سگ میدونست من عاشق این کارم هی سرمو محکم میبرد سمت خودش کل کیرش تو دهنم باشه خفم کنه :)
بعدش پرتم کرد رو تخت و خودشو انداخت روم و دوباره از کصم تا گردنمو لیسید و بعد پاهامو داد بالا و کیرشو گذاشت وسطشون :)
اولش سرشو که گذاشت توش من انگار کلی ماده داغ کردن تو کصم انقددد داغ بود کیرش هی بهش میگفتم یواش تر دانیالم ولی اون لعنتی کار خودشو میکرد و آروم آروم کیرشو فرو میکرد تو کس داغ من و هی بهم میگفتیم دوست دارم و عاشقتم و فقط مال خودمی و این حرفا یجا دیگه کیرش کلا تو کصم بود شروع کرد تند تند تلمبه زدن تو کصم منم زیرش فقط داشتم آه میکشیدم و لذت میبردم دیگه داشت بهم حال مید
سکس قبل مهاجرت
#دوست_پسر
من و مهرداد خیلی اوکی بودیم باهم
چندتا دیت رفتیم مهرداد پسر قد متوسط رو به بلند هیکل ورزشی یبار تو ماشین بودیم بهم گفت نمیخوای منو بوس کنی. گفتم لپتو بیار خواستم لپشو ببوسم یکدفعه لبشو آورد
خواستم ببوسم دیگه لبمو ول نکرد یکم لب گرفتیم و اینا
گفتم بسه زشته تو ماشین خلاصه شبش اومدیم خونه
بهم پیام داد من خیلی حس خوبی گرفتم شلوارمو داشت پاره میکرد. منم حقیقتا بدم نمیومد چون وایب خوبی ازش گرفته بودم قرار گذاشتیم فردا فلان کافه همو ببینیم
بعد بهم گفت میای خونمون منم گفتم باشه
اومد دنبالم رفتم دیدم میز چیده بساط مشروب و اینا
یه فیلمم گذاشته بود من در حد خیلی کم اما خودش خیلی خورد رفتیم یکم صحبت کردیم منو کشوند تو بغلش مشروبم داشت تو بغلش بودم بهم گفت لباس روییتو در بیار راحت باش یه تیشرت پوشیدم شلوارمم در آوردم لخت بودم خودشم بالا تنه اش لخت با یه شلوارک میفهمیدم تنش داره داغ میشه گردنشو بو کردم بعدش بوسیدم با انگشتاش ور میرفت روی رون پام من تکیه دادم به مبل اون اومد رو سینم فیلمه هم صحنه دار اومد لب گرفت ازم. همینجور که لب گرفت شرت و تیشرت سوتین رو در آورد هرچی میگفتم عزیزم زیاده روی نکن نخور
انقدر لبامو خورد و گاز گرفت که ورم کرد اومد سراغ لاله گوش و گردن من روی لاله گوشم و گردن حساسم جوری که نفس بهش بخوره وا میدم
یه جوری خورد واسم که گفتم مهرداد ترخدا کیرتو بزار روی کصم تا آروم بشم هنوز شلوارکشو در نیاورده بود اما قشنگ مشخص بود بزرگ شده سایزشم تقریبا بیست یا بیست دو واسه بود کلفت و دراز و از روی شلوارک گرفتم ماساژ دادم سینه هامو خورد یکم مشروب ریخت رو سینم لیس میزد آروم آروم اومد پایین یکم با انگشتش بازی کرد
وای راست شده بود کیرش😂 رفت سر یخچال نگاش میکردم خیلی بامزه بود😂
رفت از سر یخچالشون شکلات صبحانه آورد زد روی کصم وای چه لذتی بود یه جوری میخورد که جیغم رفت همینجوری کصمو میخورد سینه هامو میمالید انگشتشو میکرد تو دهنم با چشاش یه جوری زل زده بود بهم دست تو موهاش کردم
آب قطره قطره سر کیرش بود گفت خیلی دوست دارم تخمامو بخوری از تخماش شروع کردم واسم شکلات زد سرش موهامو گرفته بود تا ته میبرد پایین منو نشوند روی زمین سرمو گذاشتم روی مبل تو دهنم تلمبه میزد. ۶۹شدیم انقد واسم خوب خورد که من ارضا شدم اومد یه لا ممه ای هم واسم زد دوباره رفت بخوره ازش خواستم بس کنه اومد لبه های کصمو گرفت کیرشو عقب جلو میکرد یکم اینجوری کرد گفت بیا بشین روش خودت عقب جلو کن واسم لاپایی زد. دوباره بهم داد بخورم
یکم صبر کرد دوباره کصمو لیس زد گردنمو خورد
من خیس شدم زبونشو میکشید بین کصم
همینجوری هم انگشتشو میکرد سوراخ پشتم
با همین خوردنش یبار دیگه منو ارضا کرد تا بهم گفت داگی شو آروم گذاشت سوراخ پشتم بهش گفتم دردم میاد اومد یکم خورد برام و ژل زد گفت به پهلو بخواب یکم بین کصم کشید همون جوری بعد گفت بیا جلو بشین رو صورتم جونم باور کن داشت در میومد صورتش خیس خیس بود
بهم گفت خودت جلو عقب شو رو صورتم خیسی کصم میمالید بهش دوباره رفت انگشت کردن باسنم آروم آروم بازش کرد از پهلو میکرد تو چون کیرش بزرگ بود نصفشو
خلاصه من پرده ام حلقوی بود
کصمم داغ یدفعه گذاشت توش وای محشر بود
یکم تلمبه زد پاهامو دورش قفل کردم شروع کرد محکم تر بزنه و به اوج رسیدیم
تا آبش اومد ریخت رو سینه هام
چند بار دیگه ام سکس داشتیم اما بعدش مهاجرت کرد و رفت ومن دلتنگشم
نوشته: مهسا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
#دوست_پسر
من و مهرداد خیلی اوکی بودیم باهم
چندتا دیت رفتیم مهرداد پسر قد متوسط رو به بلند هیکل ورزشی یبار تو ماشین بودیم بهم گفت نمیخوای منو بوس کنی. گفتم لپتو بیار خواستم لپشو ببوسم یکدفعه لبشو آورد
خواستم ببوسم دیگه لبمو ول نکرد یکم لب گرفتیم و اینا
گفتم بسه زشته تو ماشین خلاصه شبش اومدیم خونه
بهم پیام داد من خیلی حس خوبی گرفتم شلوارمو داشت پاره میکرد. منم حقیقتا بدم نمیومد چون وایب خوبی ازش گرفته بودم قرار گذاشتیم فردا فلان کافه همو ببینیم
بعد بهم گفت میای خونمون منم گفتم باشه
اومد دنبالم رفتم دیدم میز چیده بساط مشروب و اینا
یه فیلمم گذاشته بود من در حد خیلی کم اما خودش خیلی خورد رفتیم یکم صحبت کردیم منو کشوند تو بغلش مشروبم داشت تو بغلش بودم بهم گفت لباس روییتو در بیار راحت باش یه تیشرت پوشیدم شلوارمم در آوردم لخت بودم خودشم بالا تنه اش لخت با یه شلوارک میفهمیدم تنش داره داغ میشه گردنشو بو کردم بعدش بوسیدم با انگشتاش ور میرفت روی رون پام من تکیه دادم به مبل اون اومد رو سینم فیلمه هم صحنه دار اومد لب گرفت ازم. همینجور که لب گرفت شرت و تیشرت سوتین رو در آورد هرچی میگفتم عزیزم زیاده روی نکن نخور
انقدر لبامو خورد و گاز گرفت که ورم کرد اومد سراغ لاله گوش و گردن من روی لاله گوشم و گردن حساسم جوری که نفس بهش بخوره وا میدم
یه جوری خورد واسم که گفتم مهرداد ترخدا کیرتو بزار روی کصم تا آروم بشم هنوز شلوارکشو در نیاورده بود اما قشنگ مشخص بود بزرگ شده سایزشم تقریبا بیست یا بیست دو واسه بود کلفت و دراز و از روی شلوارک گرفتم ماساژ دادم سینه هامو خورد یکم مشروب ریخت رو سینم لیس میزد آروم آروم اومد پایین یکم با انگشتش بازی کرد
وای راست شده بود کیرش😂 رفت سر یخچال نگاش میکردم خیلی بامزه بود😂
رفت از سر یخچالشون شکلات صبحانه آورد زد روی کصم وای چه لذتی بود یه جوری میخورد که جیغم رفت همینجوری کصمو میخورد سینه هامو میمالید انگشتشو میکرد تو دهنم با چشاش یه جوری زل زده بود بهم دست تو موهاش کردم
آب قطره قطره سر کیرش بود گفت خیلی دوست دارم تخمامو بخوری از تخماش شروع کردم واسم شکلات زد سرش موهامو گرفته بود تا ته میبرد پایین منو نشوند روی زمین سرمو گذاشتم روی مبل تو دهنم تلمبه میزد. ۶۹شدیم انقد واسم خوب خورد که من ارضا شدم اومد یه لا ممه ای هم واسم زد دوباره رفت بخوره ازش خواستم بس کنه اومد لبه های کصمو گرفت کیرشو عقب جلو میکرد یکم اینجوری کرد گفت بیا بشین روش خودت عقب جلو کن واسم لاپایی زد. دوباره بهم داد بخورم
یکم صبر کرد دوباره کصمو لیس زد گردنمو خورد
من خیس شدم زبونشو میکشید بین کصم
همینجوری هم انگشتشو میکرد سوراخ پشتم
با همین خوردنش یبار دیگه منو ارضا کرد تا بهم گفت داگی شو آروم گذاشت سوراخ پشتم بهش گفتم دردم میاد اومد یکم خورد برام و ژل زد گفت به پهلو بخواب یکم بین کصم کشید همون جوری بعد گفت بیا جلو بشین رو صورتم جونم باور کن داشت در میومد صورتش خیس خیس بود
بهم گفت خودت جلو عقب شو رو صورتم خیسی کصم میمالید بهش دوباره رفت انگشت کردن باسنم آروم آروم بازش کرد از پهلو میکرد تو چون کیرش بزرگ بود نصفشو
خلاصه من پرده ام حلقوی بود
کصمم داغ یدفعه گذاشت توش وای محشر بود
یکم تلمبه زد پاهامو دورش قفل کردم شروع کرد محکم تر بزنه و به اوج رسیدیم
تا آبش اومد ریخت رو سینه هام
چند بار دیگه ام سکس داشتیم اما بعدش مهاجرت کرد و رفت ومن دلتنگشم
نوشته: مهسا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
سکس بعد گُل کشیدن
#ارباب_و_برده #دوست_پسر
دیشب تا صبح کوس وکون دادم . من تنها زندگی میکنم و ۳۲ سالمه دوست پسرم ۲۶ سالشه . ساعت ۱ شب اومد خونم .گل آورده بود با هم بکشیم .
گل کشیدیم و مشغول فیلم دیدن شدیم.
اصن نفهمیدم چی شد.یهو به خودم اومدم دیدم جلوی تلویزیون روی مبل خوابیدم و یه کیر تا خایه میره توی دهنم و میاد بیرون .نشسته بود روی صورتم و داشت دهنمو میگایید .حسابی چِت بودم . وقتی چِت میکنم خیلی حشری تر میشم .فیریکی میزنم رو کیر ول کن نیستم .
یکم که روی مبل دهنمو گایید برعکس شد و به حالت ۶۹ شروع کرد کوس خوردن . از بالا چوچولمو میمکید و از پایین کوسمو انگشت میکرد .کیرشم روی دهنم بالا پایین میکرد و دهنمو میگایید. چند دقیقه بعد پاشد و کمربند شلوارشو اورد و گفت میخوام اربابت بشم .
ما جفتمون پایه فانتزی های هم هستیم .یه وقتایی اون اربابه یه وقتایی من .یا دکتر میشه و من مریضش . یا من خانم معلم میشم و اون شاگردم.خلاصه خیلی فانتزی داریم با هم .
امشب حس سلطه گری داشت و میخواست ارباب باشه .منم از خدام بود .از همه چیز باهاش لذت میبرم .همیشه هر فازی که داشت من پایش بودم.
از روی مبل بلند شدم و جلوش زانو زدم و گفتم من جندتونم اربابم.
میدونستم عاشق شنیدن این دیالوگه. تا اینوگفتم سرشو با به حالت خاص تکون داد و گفت : وااااای …تو محشری… بعد پاشو گذاشت روی کمرم و هولم داد .فهمیدم باید مطیعش باشم و چهار دست و پا مثل یه برده دنبالش برم . رفت سمت اتاق خواب و منو از زمین بلند کرد و پرتم کرد روی تخت .با کمربند دستامو بست و گفت :جنده؟؟اماده ای کوس و کونتو تقدیمم کنی ؟؟ همونجور که دَمَر و به شکم روی تخت بودم یکم کونمو دادم بالا وگفتم بله اربابم .فقط تو رو خدا بهم رحم کنید .کیرتون خیلی گنده اس .باهام مهربون باشید.
دیگه بعد سه سال دوستی مو به مو حالت هاشو می شناختم ومیدونستمکِی باید چی بگم وکجا باید چیکار کنم .کامل بلد بودمش. از شنیدن حرفام حشری تر میشد.چشماش که بخاطر گل کشیدن قرمز و خمار شده بود و کیرشمکه عین دسته چَکُش شق و سفت شده بود.
سرمو چرخوندم سمتش و با لوندگی و عشوه گفتم : من برای کیرت میمیرم
تا قبل اینکه اینو بگموایساده بود لب تخت و داشت منو با دستای بسته از پشت و کوس و کونمو دید میزد و کیرشو میمالید .این جمله رو که گفتم مثل وحشیا با صورت از پشت رفت لای کونم و شروع کرد لیس زدن کوس و کونم .
نالم رفت هوا . با حرص و ولع کوسمو می مکید و چوچولمو لیس میزد .سوراخ کونمو میخورد و زبونشو با فشار میداد توی کونم .
خیلی لذت میبردم .
یکم که برام خورد از جاش بلند شد وگفت: شنیدم دختر بدی بودی.
باز رفتی بیرون با لباس تنگ و اون کون دنده رو نشون عالم و آدم دادی .
فهمیدم منظورش به استوری دیروزمه که با دوستم توی پارک عکس گرفتیم .
راست میگفت .یه ساپورت تنگ پوشیدم با یه هودی و توی پارک با دوستم میدویدیم .
گفتم اربابم ببخشید .دیگه تکرار نمیشه . یهچکمحکم زد روی کونم و گفت نه دیگه … باید تنبیه بشی .با دوتا دستاش لپای کونمو وا کرد و یه لیس زد به سوراخم . میخواست کونمو بگاد .منم دوست داشتم ولی بدون روغن خیلی دردناک بود .
گفتم تورو خدا رحم کن .با روغن بکن حداقل.
یه چک محکم تر زد به کونم و گفت با روغن بگامت که تنبیه نمیشی خوشتممیاد. بعد کیرشو گرفت دستشو و گفت قمبل کن. من با دستای بسته شده پشت کمرم ، به سختی خودمو تکون دادم و لب تخت به حالت سجده قمبل کردم براش. کیرشو گرفت دستش و مالید به کوسم . کوسم خیسه خیس بود.کیرش خیس شد .
با یه صدای نرم و عاشقونه خم شد و توی گوشمگفت: من برات میمیرم .تو بهترین زن دنیایی.
این صدای یه ارباب نبود . از نقشش اومده بود بیرون .این صدای خودش بود.دلم براش ضعف رفت. گفتم: ایمان …تو دیونم میکنی… یه لبخند مردونه ی جذاب و مهربون روی صورتش نشست و با چشمای خمارش نگاهم کرد. تحمل این نگاهو نداشتم .توی چشماش عشق و شهوت موجمیزد.نگاهش از گُل بیشتر منو چِت میکرد.
یهو به خودش اومد. باز رفت توی نقشش با جذبه و جدیت گفت: یجوری کوس و کونتو میگام که دیگه یادت نره اینا صاحاب دارن.من صاحبتم و کسی جز من حق نداره این کوس و کونو دید بزنه. کیرشو مالید به کوسم . گفتم : باشه … ولی …
هنوز حرفمو کامل نزده بودم که کیر ۱۸ سانتی شق شدشو تا ته و یهویی فروکرد توی کوسم. جیغم رفت هوا
سریع دستشو گذاشت روی دهنم و گفت :هیییس…ساکت باش جنده خانوم.
میخوای همسایه ها بفهمن داری کوس میدی؟؟ همانطور که دستش جلوی دهنم بود شروع کرد تلنبه زدن توی کوسم .من اه و نالم بلند شده بود. سعی میکردم صدامو کنترل کنم تا از فضای اتاق بیرون نره ولی خیلی سخت بود برام .اخه من خیلی آخ و اوخی هستم و موقع سکس خیلی ناله میکنم و واقعا دست خودم نیست. این کار لذتمو بیشتر میکنن.
نوک سینه هام سفت شده بود و زده بود بیرون و میمالید به تشک. ا
#ارباب_و_برده #دوست_پسر
دیشب تا صبح کوس وکون دادم . من تنها زندگی میکنم و ۳۲ سالمه دوست پسرم ۲۶ سالشه . ساعت ۱ شب اومد خونم .گل آورده بود با هم بکشیم .
گل کشیدیم و مشغول فیلم دیدن شدیم.
اصن نفهمیدم چی شد.یهو به خودم اومدم دیدم جلوی تلویزیون روی مبل خوابیدم و یه کیر تا خایه میره توی دهنم و میاد بیرون .نشسته بود روی صورتم و داشت دهنمو میگایید .حسابی چِت بودم . وقتی چِت میکنم خیلی حشری تر میشم .فیریکی میزنم رو کیر ول کن نیستم .
یکم که روی مبل دهنمو گایید برعکس شد و به حالت ۶۹ شروع کرد کوس خوردن . از بالا چوچولمو میمکید و از پایین کوسمو انگشت میکرد .کیرشم روی دهنم بالا پایین میکرد و دهنمو میگایید. چند دقیقه بعد پاشد و کمربند شلوارشو اورد و گفت میخوام اربابت بشم .
ما جفتمون پایه فانتزی های هم هستیم .یه وقتایی اون اربابه یه وقتایی من .یا دکتر میشه و من مریضش . یا من خانم معلم میشم و اون شاگردم.خلاصه خیلی فانتزی داریم با هم .
امشب حس سلطه گری داشت و میخواست ارباب باشه .منم از خدام بود .از همه چیز باهاش لذت میبرم .همیشه هر فازی که داشت من پایش بودم.
از روی مبل بلند شدم و جلوش زانو زدم و گفتم من جندتونم اربابم.
میدونستم عاشق شنیدن این دیالوگه. تا اینوگفتم سرشو با به حالت خاص تکون داد و گفت : وااااای …تو محشری… بعد پاشو گذاشت روی کمرم و هولم داد .فهمیدم باید مطیعش باشم و چهار دست و پا مثل یه برده دنبالش برم . رفت سمت اتاق خواب و منو از زمین بلند کرد و پرتم کرد روی تخت .با کمربند دستامو بست و گفت :جنده؟؟اماده ای کوس و کونتو تقدیمم کنی ؟؟ همونجور که دَمَر و به شکم روی تخت بودم یکم کونمو دادم بالا وگفتم بله اربابم .فقط تو رو خدا بهم رحم کنید .کیرتون خیلی گنده اس .باهام مهربون باشید.
دیگه بعد سه سال دوستی مو به مو حالت هاشو می شناختم ومیدونستمکِی باید چی بگم وکجا باید چیکار کنم .کامل بلد بودمش. از شنیدن حرفام حشری تر میشد.چشماش که بخاطر گل کشیدن قرمز و خمار شده بود و کیرشمکه عین دسته چَکُش شق و سفت شده بود.
سرمو چرخوندم سمتش و با لوندگی و عشوه گفتم : من برای کیرت میمیرم
تا قبل اینکه اینو بگموایساده بود لب تخت و داشت منو با دستای بسته از پشت و کوس و کونمو دید میزد و کیرشو میمالید .این جمله رو که گفتم مثل وحشیا با صورت از پشت رفت لای کونم و شروع کرد لیس زدن کوس و کونم .
نالم رفت هوا . با حرص و ولع کوسمو می مکید و چوچولمو لیس میزد .سوراخ کونمو میخورد و زبونشو با فشار میداد توی کونم .
خیلی لذت میبردم .
یکم که برام خورد از جاش بلند شد وگفت: شنیدم دختر بدی بودی.
باز رفتی بیرون با لباس تنگ و اون کون دنده رو نشون عالم و آدم دادی .
فهمیدم منظورش به استوری دیروزمه که با دوستم توی پارک عکس گرفتیم .
راست میگفت .یه ساپورت تنگ پوشیدم با یه هودی و توی پارک با دوستم میدویدیم .
گفتم اربابم ببخشید .دیگه تکرار نمیشه . یهچکمحکم زد روی کونم و گفت نه دیگه … باید تنبیه بشی .با دوتا دستاش لپای کونمو وا کرد و یه لیس زد به سوراخم . میخواست کونمو بگاد .منم دوست داشتم ولی بدون روغن خیلی دردناک بود .
گفتم تورو خدا رحم کن .با روغن بکن حداقل.
یه چک محکم تر زد به کونم و گفت با روغن بگامت که تنبیه نمیشی خوشتممیاد. بعد کیرشو گرفت دستشو و گفت قمبل کن. من با دستای بسته شده پشت کمرم ، به سختی خودمو تکون دادم و لب تخت به حالت سجده قمبل کردم براش. کیرشو گرفت دستش و مالید به کوسم . کوسم خیسه خیس بود.کیرش خیس شد .
با یه صدای نرم و عاشقونه خم شد و توی گوشمگفت: من برات میمیرم .تو بهترین زن دنیایی.
این صدای یه ارباب نبود . از نقشش اومده بود بیرون .این صدای خودش بود.دلم براش ضعف رفت. گفتم: ایمان …تو دیونم میکنی… یه لبخند مردونه ی جذاب و مهربون روی صورتش نشست و با چشمای خمارش نگاهم کرد. تحمل این نگاهو نداشتم .توی چشماش عشق و شهوت موجمیزد.نگاهش از گُل بیشتر منو چِت میکرد.
یهو به خودش اومد. باز رفت توی نقشش با جذبه و جدیت گفت: یجوری کوس و کونتو میگام که دیگه یادت نره اینا صاحاب دارن.من صاحبتم و کسی جز من حق نداره این کوس و کونو دید بزنه. کیرشو مالید به کوسم . گفتم : باشه … ولی …
هنوز حرفمو کامل نزده بودم که کیر ۱۸ سانتی شق شدشو تا ته و یهویی فروکرد توی کوسم. جیغم رفت هوا
سریع دستشو گذاشت روی دهنم و گفت :هیییس…ساکت باش جنده خانوم.
میخوای همسایه ها بفهمن داری کوس میدی؟؟ همانطور که دستش جلوی دهنم بود شروع کرد تلنبه زدن توی کوسم .من اه و نالم بلند شده بود. سعی میکردم صدامو کنترل کنم تا از فضای اتاق بیرون نره ولی خیلی سخت بود برام .اخه من خیلی آخ و اوخی هستم و موقع سکس خیلی ناله میکنم و واقعا دست خودم نیست. این کار لذتمو بیشتر میکنن.
نوک سینه هام سفت شده بود و زده بود بیرون و میمالید به تشک. ا
دوستی ساده ما
#دوست_پسر
به پشت رو تخت دراز کشیده بودم دستش به صورت نوازش روی کمرم حس کردم ،پاهاشو دو طرف بدنم گذاشت و روی باسنم نشست سنگینیشو حس نمی کردم و وزنشو رو بدنم بین پاهاش کنترل میکرد .
کیر شقش رو باسنم بود تمام وجودم پر از شهوت بود بعد ۵ سال دوستی حالا زیرش خوابیدم و منتظر سکس باهاشم ، با تمام وجود داره تلاش میکنه سکس فوق العاده ای بهم بده.
سرشو آورد نزدیک گردنم و گفت
-اینهمه صبر ارزششو داشت خیلی دوستت دارم
به گفتن منم همینطور اکتفا کردم .
همین جوری که داشت گوشمو لیس میزد و میخورد از عشقش به میگفت ولی من تشنه سکس بودم بعد از جدایی از پارتنر سابقم تنها همدمم بود و همیشه آرومم میکرد و دوستی که میدونستم عاشقمه.از جام. بلند شدم و پرتش کردم رو تخت شروع کردم به ساک زدم چشمانش بسته بود و تنفسش تند شده بود کیرشو لیس میزدم و بعدش تا ته حلقم میکردم تو دهنم انگشتش لای موهام بود .خایه هاشو لیس زدم و آه مردونش بلند شد .کیرشو از دهنم دراورد لبمو ی بوس کوچک کرد و بعد ازم خواست داگی شم.
از پشت کیرشو به کونم میمالید بعد از چند دقیقه خودشو ازم کمی دور کرد و من خودمو بهش چسبوندم و خودمو به کیرش میمالیدم .دلم میخواست کسمو بخوره ولی اون انگار میخواست از این مرحله بگذره و من به شدت میخاستم.شهوت تمام وجودم گرفته بود و کیرش کم کم داشت میرفت تو کونم و من درد داشتم از پشت سینه هامو فشار میداد بعد از چند دقیقه کیرش توم بود و شدت درد نمیتونستم نفس بکشم و نمیذاشتم اونم تکون بخوره
-عشقه من این همه درد تحمل کردی بزار لذت آخرم ببریم اجازه میدی؟؟
-درد دارم
-خودتو به من بسپر بعد از چند بار فقط لذت میبری ،تو درد بکشی منم میکشم خانومم
-تو منو آماده یکی نکردی باید بیشتر تلاش میکردی
-موهام تو دستاش بود و تو گوشم گفت چیکار باید میکردم که نکردم
دردم برام عادی تر شده بود .
-خودت باید بدونی
-تو بهم یاد بده خانومم
-دوست داشتم میخوردی بدنمو
-کصتو بخورم ؟اره عشقم ؟
-اوهوم
-چشم تو دستور بده.
بدن قشنگتو بدون استرس بسپار به من نگران هیچی نباش جوری کس و کونتو میگام و ارضات میکنم که بهترین سکست بشه تمام این صحبت ها تو چند ثانیه ای بود که به اندازه چند سال گذشت .
کیرشو عقب و جلو کرد و دستشو با دهنش خیس میکرد و میمالید به سوراخم .اخ که چقدر لذت داشت و درد بعد از چند دقیقه کیرشو دراورد و رفت دستشویی و برگشت ی ربع تو بغلش دراز کشیدم که اومد روم و رفت بین پاهام و کصو خورد زبونش و لای کصم برد .زبونشو تو کصم برد و حسابی لیس زد پشتم دراز کشید و کیرشو از پشت کرد تو کصم بعد از یک سال حس سکس حس عجیبی بود اونم با کسی که تمام دردلمو میکردم .
بی رحمانه تلمبه میزد و صدامون خونه رو پر کرده بود ،کیرشو درآورد و آبشو رو بدنم ریخت .
بعدم با دستمال پاکشون کرد .روم دراز کشید و گفت بالاخره کردمت۵سال طول کشید ولی دیگه مال منی .
نوشته: حنا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
#دوست_پسر
به پشت رو تخت دراز کشیده بودم دستش به صورت نوازش روی کمرم حس کردم ،پاهاشو دو طرف بدنم گذاشت و روی باسنم نشست سنگینیشو حس نمی کردم و وزنشو رو بدنم بین پاهاش کنترل میکرد .
کیر شقش رو باسنم بود تمام وجودم پر از شهوت بود بعد ۵ سال دوستی حالا زیرش خوابیدم و منتظر سکس باهاشم ، با تمام وجود داره تلاش میکنه سکس فوق العاده ای بهم بده.
سرشو آورد نزدیک گردنم و گفت
-اینهمه صبر ارزششو داشت خیلی دوستت دارم
به گفتن منم همینطور اکتفا کردم .
همین جوری که داشت گوشمو لیس میزد و میخورد از عشقش به میگفت ولی من تشنه سکس بودم بعد از جدایی از پارتنر سابقم تنها همدمم بود و همیشه آرومم میکرد و دوستی که میدونستم عاشقمه.از جام. بلند شدم و پرتش کردم رو تخت شروع کردم به ساک زدم چشمانش بسته بود و تنفسش تند شده بود کیرشو لیس میزدم و بعدش تا ته حلقم میکردم تو دهنم انگشتش لای موهام بود .خایه هاشو لیس زدم و آه مردونش بلند شد .کیرشو از دهنم دراورد لبمو ی بوس کوچک کرد و بعد ازم خواست داگی شم.
از پشت کیرشو به کونم میمالید بعد از چند دقیقه خودشو ازم کمی دور کرد و من خودمو بهش چسبوندم و خودمو به کیرش میمالیدم .دلم میخواست کسمو بخوره ولی اون انگار میخواست از این مرحله بگذره و من به شدت میخاستم.شهوت تمام وجودم گرفته بود و کیرش کم کم داشت میرفت تو کونم و من درد داشتم از پشت سینه هامو فشار میداد بعد از چند دقیقه کیرش توم بود و شدت درد نمیتونستم نفس بکشم و نمیذاشتم اونم تکون بخوره
-عشقه من این همه درد تحمل کردی بزار لذت آخرم ببریم اجازه میدی؟؟
-درد دارم
-خودتو به من بسپر بعد از چند بار فقط لذت میبری ،تو درد بکشی منم میکشم خانومم
-تو منو آماده یکی نکردی باید بیشتر تلاش میکردی
-موهام تو دستاش بود و تو گوشم گفت چیکار باید میکردم که نکردم
دردم برام عادی تر شده بود .
-خودت باید بدونی
-تو بهم یاد بده خانومم
-دوست داشتم میخوردی بدنمو
-کصتو بخورم ؟اره عشقم ؟
-اوهوم
-چشم تو دستور بده.
بدن قشنگتو بدون استرس بسپار به من نگران هیچی نباش جوری کس و کونتو میگام و ارضات میکنم که بهترین سکست بشه تمام این صحبت ها تو چند ثانیه ای بود که به اندازه چند سال گذشت .
کیرشو عقب و جلو کرد و دستشو با دهنش خیس میکرد و میمالید به سوراخم .اخ که چقدر لذت داشت و درد بعد از چند دقیقه کیرشو دراورد و رفت دستشویی و برگشت ی ربع تو بغلش دراز کشیدم که اومد روم و رفت بین پاهام و کصو خورد زبونش و لای کصم برد .زبونشو تو کصم برد و حسابی لیس زد پشتم دراز کشید و کیرشو از پشت کرد تو کصم بعد از یک سال حس سکس حس عجیبی بود اونم با کسی که تمام دردلمو میکردم .
بی رحمانه تلمبه میزد و صدامون خونه رو پر کرده بود ،کیرشو درآورد و آبشو رو بدنم ریخت .
بعدم با دستمال پاکشون کرد .روم دراز کشید و گفت بالاخره کردمت۵سال طول کشید ولی دیگه مال منی .
نوشته: حنا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
زیر خواب آقای پلیس شدم
#مرد_متاهل #دوست_پسر
_جناب سرگرد لطفا رسیدگی کنید این آقا کیف من و زده دو قورت و نیمشم باقیه
_خانم بخدا من نمیخواستم کیف شمارو بزنم فقط یه لحظه شیطون گولم زد
_بسه خانم!
شماهم چند صباحی آب خنک بخوری میفهمی دیگه کیف مردمو نزنی
افسر پلیس در نگاه اول آدمجدی ای به نظر می رسید از اونا که آدم میترسه
شکایت نامه رو نوشت و داد دستم
_خانم برات نوشتم هر چیزی رو که لازم بود یه امضا بزن و مراحل بعدشم پیگیری کن
_خانم جون هرکی دوست داری این کارو بامن نکن اصلا من غلط کردم اشتباه کردم بیا و رضایت بده مارو ول کنن از سر خوشی اینکارو نکردم به ولله
_از سر خوشی این کارو نکردی باید کیف زن مردم و بزنی؟
دلم واسه مرد سوخت و هم حوصله پیگیری نداشتم
بقول آقای پلیس که فامیلیش خلیلی بود:
_یه کفش آهنی بکن پات و پیگیرش شو!
_من شکایتی از این آقا ندارم
_میل خودتونه! شمارم رو که دارین من گشت این محله هستم اگر موردی بود باهام تماس بگیرین
_بله حتما
چند روزی گذشته بود و آقای خلیلی به هر بهونه ای باهام تماس میگرفت!
مکالمه ها اینقدر طولانی بود که دیگه خود تلفنقطع میشد
میگفت میخوام اسمتو صدا بزنم و بیشتر باهات آشنا شم
ازش پرسیدم متاهلین؟
_نه
_اما به شما نمیاد مجرد باشین
_به فرض که نباشم چی میشه مگه؟
_درست نیست
_تو کاری به کسی نداشته باش هرکی زندگی خودشو میکنه
با اصرارهای زیاد آقای خلیلی که من و دعوت کرد به یه کافه بالاخره رفتم
حقیقتش ازش بدمم نیومده بود
اون شب از جدیت و ابهتش خوشماومده بود
با اینکه با مامورای نیروی انتظامی مشکل داشتم!
اون روز با لباسی غیر لباس فرم میدیدمش
بهش که دقت کردم ظاهر خاصی نداشت
قدش نسبتا کوتاه بود
با ریش های مرتب و و موهای جوگندمی!
_آقای خلیلی شما خیلی بهم لطف دارین اما اینو بدونید که شما متاهلین و من نمیخوام این وسط به کسی خیانتی بشه!
_ببین مونا شاید درست بگی اما زن من خیلی وقته بهم اهمیت نمیده همیشه درگیر بچه هاس
_خب تو بهش اهمیت بده
_منم تا یه جایی اهمیت دادم از بعدش دیگه رها کردم همه چیزو
_چی بگم!
_من ازت خوشم اومده مونا
_شما لطف دارین
_شما و آقای خلیلی رو بزار کنار
_قبلنم بهت گفتم اسمم علیه باهام راحت باش
_سعی میکنم
_از شوهرت جدا شدی؟
_آره
_چند وقته؟
_۳ سال و نیم میشه
_با کسی هم ارتباطی داشتی؟
_با یه نفر
_به کجا رسید؟
_هیچی اخلاقامون به هم نمیخورد بعد اون ترجیح دادم به کسی اعتماد نکنم
_الان به من اعتماد داری؟
_نمیدونم
تقریبا ۲ ماهی بود که با علی حرف میزدیم
که گفت که نمیخوای منو خونت دعوت کنی؟
راستش استرس داشتم نمیدونستم دارم کار درستی انجام میدم یا نه اما اون حس تنهایی و شهوت درونم نمیزاشت درست تصمیم بگیرم!
۱ سالی بود که با کسی رابطه نداشتم
قبل از اومدنش چایی گذاشتم و به خودم رسیدم
ترجیح دادم لباس بازی نپوشم اما شال و … نزاشتم
موقعی که اومد ۹ شب بود
۱ ساعت دیر کرده بود
علی موقع اومدن داخل واسه اولین بار گونمو بوسید
_دیر کردی
_اره گشت بودم از ۱۲ دوباره شروع میشه تا صبح
_کار سختی داری
_اره سختی های خودشو داره دیگه
براش چایی ریختم اوردم
_چقدر خوشگل شدی مونا
_مرسی عزیزم
_شام خوردی؟
_نه متاسفانه
_پس بزار بیارم باهم بخوریم
_نه میل ندارم بیا بشین پیشم
هم خجالت میکشیدم هم دلم میخواست!
علی منو گرفت توی بغلش و موهامو نوازش میکرد
انگار دلش میخواست سریع بره سر اصل مطلب!
_هوم چه بوی خوبی میدی مونا
دستشو نوازش وار روی تنم میکشید
میتونستم از روی شلوار پارچه ایش برجستگی کیرشو ببینم
با لباس فرم بود و این به من یه حس خاصی میداد
سرمو بلند کردم و تو چشماش نگاه کردم
که یهو شروع کرد به بوسیدنم
دستشو گذاشت پشت کمرم و تند تند لبامو میخورد
شدتش جوری بود که حس میکردم الانه لبام کنده بشه!
منم همراهیش میکردم
کصم کم کم داشت خیس میشد و حس میکردم نبض میزنه
یه سالی بود که به خودش کیر ندیده بود
برای همین حسابی داغ شده بود
علی لباسای منو در میاورد و لباس های خودشم در میاورد همزمان که لب میگرفتیم
_علی اینجا نه میترسم صدا بره بیرون!
_باشه بریم اتاقت؟
_اره
روی تخت خوابوندم و پاهامو باز کرد
شلوارش هنوز پاش بود
بدنش یکم مو داشت و شکمم داشت
بنظر عجیب میاد ولی از مردایی که شکم دارن خوشم میاد
شلوارشو در اورد و پاهای من و داد بالا
فکر نمیکردم کیرش کلفت باشه!
زیاد بلند نبود ولی کلفت بود
کیرشو میمالید به لبه های چوچولم
از شدت شهوت هر دومون خیس عرق شده بودیم
خیلی وقت بود که زیر یه مرد نرفته بودم
کصم حسابی بی تابی میکرد
_علی بکن توش
_جونم کیر میخوای
_اهومممم
یهو وحشی شد و کیرشو تا دسته کرد تو کصم
لنگامو داده بود بالا و تند تند تو کصم تلمبه میزد
از شهوت زیاد دلم میخواست بلند بلند ناله کنم اما میترسیدم کسی بشنوه!
کیرشو بعد از چند تا تلمبه در میاورد دوباره میکرد تو کسم
تا اینکه فهمیدم میخواد آبش بیاد
#مرد_متاهل #دوست_پسر
_جناب سرگرد لطفا رسیدگی کنید این آقا کیف من و زده دو قورت و نیمشم باقیه
_خانم بخدا من نمیخواستم کیف شمارو بزنم فقط یه لحظه شیطون گولم زد
_بسه خانم!
شماهم چند صباحی آب خنک بخوری میفهمی دیگه کیف مردمو نزنی
افسر پلیس در نگاه اول آدمجدی ای به نظر می رسید از اونا که آدم میترسه
شکایت نامه رو نوشت و داد دستم
_خانم برات نوشتم هر چیزی رو که لازم بود یه امضا بزن و مراحل بعدشم پیگیری کن
_خانم جون هرکی دوست داری این کارو بامن نکن اصلا من غلط کردم اشتباه کردم بیا و رضایت بده مارو ول کنن از سر خوشی اینکارو نکردم به ولله
_از سر خوشی این کارو نکردی باید کیف زن مردم و بزنی؟
دلم واسه مرد سوخت و هم حوصله پیگیری نداشتم
بقول آقای پلیس که فامیلیش خلیلی بود:
_یه کفش آهنی بکن پات و پیگیرش شو!
_من شکایتی از این آقا ندارم
_میل خودتونه! شمارم رو که دارین من گشت این محله هستم اگر موردی بود باهام تماس بگیرین
_بله حتما
چند روزی گذشته بود و آقای خلیلی به هر بهونه ای باهام تماس میگرفت!
مکالمه ها اینقدر طولانی بود که دیگه خود تلفنقطع میشد
میگفت میخوام اسمتو صدا بزنم و بیشتر باهات آشنا شم
ازش پرسیدم متاهلین؟
_نه
_اما به شما نمیاد مجرد باشین
_به فرض که نباشم چی میشه مگه؟
_درست نیست
_تو کاری به کسی نداشته باش هرکی زندگی خودشو میکنه
با اصرارهای زیاد آقای خلیلی که من و دعوت کرد به یه کافه بالاخره رفتم
حقیقتش ازش بدمم نیومده بود
اون شب از جدیت و ابهتش خوشماومده بود
با اینکه با مامورای نیروی انتظامی مشکل داشتم!
اون روز با لباسی غیر لباس فرم میدیدمش
بهش که دقت کردم ظاهر خاصی نداشت
قدش نسبتا کوتاه بود
با ریش های مرتب و و موهای جوگندمی!
_آقای خلیلی شما خیلی بهم لطف دارین اما اینو بدونید که شما متاهلین و من نمیخوام این وسط به کسی خیانتی بشه!
_ببین مونا شاید درست بگی اما زن من خیلی وقته بهم اهمیت نمیده همیشه درگیر بچه هاس
_خب تو بهش اهمیت بده
_منم تا یه جایی اهمیت دادم از بعدش دیگه رها کردم همه چیزو
_چی بگم!
_من ازت خوشم اومده مونا
_شما لطف دارین
_شما و آقای خلیلی رو بزار کنار
_قبلنم بهت گفتم اسمم علیه باهام راحت باش
_سعی میکنم
_از شوهرت جدا شدی؟
_آره
_چند وقته؟
_۳ سال و نیم میشه
_با کسی هم ارتباطی داشتی؟
_با یه نفر
_به کجا رسید؟
_هیچی اخلاقامون به هم نمیخورد بعد اون ترجیح دادم به کسی اعتماد نکنم
_الان به من اعتماد داری؟
_نمیدونم
تقریبا ۲ ماهی بود که با علی حرف میزدیم
که گفت که نمیخوای منو خونت دعوت کنی؟
راستش استرس داشتم نمیدونستم دارم کار درستی انجام میدم یا نه اما اون حس تنهایی و شهوت درونم نمیزاشت درست تصمیم بگیرم!
۱ سالی بود که با کسی رابطه نداشتم
قبل از اومدنش چایی گذاشتم و به خودم رسیدم
ترجیح دادم لباس بازی نپوشم اما شال و … نزاشتم
موقعی که اومد ۹ شب بود
۱ ساعت دیر کرده بود
علی موقع اومدن داخل واسه اولین بار گونمو بوسید
_دیر کردی
_اره گشت بودم از ۱۲ دوباره شروع میشه تا صبح
_کار سختی داری
_اره سختی های خودشو داره دیگه
براش چایی ریختم اوردم
_چقدر خوشگل شدی مونا
_مرسی عزیزم
_شام خوردی؟
_نه متاسفانه
_پس بزار بیارم باهم بخوریم
_نه میل ندارم بیا بشین پیشم
هم خجالت میکشیدم هم دلم میخواست!
علی منو گرفت توی بغلش و موهامو نوازش میکرد
انگار دلش میخواست سریع بره سر اصل مطلب!
_هوم چه بوی خوبی میدی مونا
دستشو نوازش وار روی تنم میکشید
میتونستم از روی شلوار پارچه ایش برجستگی کیرشو ببینم
با لباس فرم بود و این به من یه حس خاصی میداد
سرمو بلند کردم و تو چشماش نگاه کردم
که یهو شروع کرد به بوسیدنم
دستشو گذاشت پشت کمرم و تند تند لبامو میخورد
شدتش جوری بود که حس میکردم الانه لبام کنده بشه!
منم همراهیش میکردم
کصم کم کم داشت خیس میشد و حس میکردم نبض میزنه
یه سالی بود که به خودش کیر ندیده بود
برای همین حسابی داغ شده بود
علی لباسای منو در میاورد و لباس های خودشم در میاورد همزمان که لب میگرفتیم
_علی اینجا نه میترسم صدا بره بیرون!
_باشه بریم اتاقت؟
_اره
روی تخت خوابوندم و پاهامو باز کرد
شلوارش هنوز پاش بود
بدنش یکم مو داشت و شکمم داشت
بنظر عجیب میاد ولی از مردایی که شکم دارن خوشم میاد
شلوارشو در اورد و پاهای من و داد بالا
فکر نمیکردم کیرش کلفت باشه!
زیاد بلند نبود ولی کلفت بود
کیرشو میمالید به لبه های چوچولم
از شدت شهوت هر دومون خیس عرق شده بودیم
خیلی وقت بود که زیر یه مرد نرفته بودم
کصم حسابی بی تابی میکرد
_علی بکن توش
_جونم کیر میخوای
_اهومممم
یهو وحشی شد و کیرشو تا دسته کرد تو کصم
لنگامو داده بود بالا و تند تند تو کصم تلمبه میزد
از شهوت زیاد دلم میخواست بلند بلند ناله کنم اما میترسیدم کسی بشنوه!
کیرشو بعد از چند تا تلمبه در میاورد دوباره میکرد تو کسم
تا اینکه فهمیدم میخواد آبش بیاد
اولین سکس و از دست دادن بکارتم تو ۱۴ سالگی
#دوست_پسر #اولین_سکس #بکارت
سلام دوستان مهلام تهران زندگی میکنم
این داستانی که دارم میگم عین واقعیته و تو ۱۴ سالگی من با دوست پسرم سکس داشتم و پردمو از دست دادم
داستان از اونجایی شروع شد که تو محله ی ما یه پسره بود به اسم محمد که خیلی جذاب بود و همه دخترای هم سن ما روش کراش داشتن محمد ۲۰ سالش بود
نخوام از خودم تعریف کنم فیسم معمولیه ولی هیکلم عالیه یعنی سینه هام ۸۰ عه کمرم به نسبت باریکه و کون خوش فرمی دارم
از بین اینهمه دختر من خیلی تلاش میکردم تا مخ این اقا محمد و بزنم و اخرشم نتیجه داد
خلاصه از من شماره گرفت و بعد اومد تلگرام حرف زدیم و دو سه بار بیرون رفتیم با ماشین میومد دنبالم بعد هر سری دستشو میزاشت رو رون پام اروم فشار میداد هر سری هم من مثل سگ حشری میشدم
آقا این چند سری ادامه داد تا اینکه من چراغ سبز نشون دادم و رفتیم خارج از شهر یکم لب بازی و اینا کردیم فقط در حد لب بود و اون شب ادامه نداشت
تا اینکه سری بعدش رفتیم بیرون همینکه نشستم تو ماشینش دیدم کیرش شق شقشده بعد نشسته به روی خودشم نمیاره
من یکم پرو بازی در اوردم گفتم چی دیدی که اینطوری از خواب بیدار شده؟خندید گفت داشتم به سینه ها و کس و کون تو فکر میکردم یهو اینطوری شد
منم از خود بیخود شدم و گفتم تو که ندیدیش اینطوریه ببینیش فکر کنم بترکه
گفت نشونمون ندادی هنوز که گفتم اخه شرایطش پیش نیومده نشون بدم
حالا این لج کرد که بریم خونشون خالیه من هیپافشاری میکردم که نه و کرم میریختم با اینکه کامل راضی بودم
آقا خلاصه این مارو راضی کرد منو برد خونش
به محض اینکه رسیدیم در خونه رو که قفل کرد منو محکم چسبوند به دیوار و شروع کرد لب گرفتن
بعد چند ثانیه شروع کرد دستشو اروم اروم پایین بردن و سینه هامو فشار دادن
منم از خود بیخود شدم دستمو بردم سمت کیرش سعی میکردم آروم از شورتش و شلوارش بیارم بیرون کیرشو ولی نمیتونستم
اینم متوجه شد خودشو کشید عقب گفت بریم رو تخت
داشتیم میرفتیم اتاق که ادامه ی کار باشه برای رو تخت که جلوی در کامل لباسامو با عصبانیت درآورد و دستامو گرفت پشتم و محکم پرتم کرد رو تخت
یه چند ثانیه همونطوری نگام کرد من خجالت کشیدم پاهامو بستم
این حرکتو که انجام دادم بیشتر عصبی شد و لباسای خودشو دراورد و اومد رو تخت یدونه محکم زد رو کسم گفت چرا میبندیپاتو جنده؟
منم از ترسم باز کردم پاهامو دیگه هیچ حرکتی انجام ندادم
بعدش خودش اومد یکم سینه هامو خورد و باهاشون ور رفت
بعد نشست پاهاشو باز کرد گفت بیا برام بخور
منم رفتم جلو اول یکم با دستام با کیرش بازی کردم یکم تخماشو تو دستام گرفتم قشنگ داغ داغ شد(همه ی اینارو از فیلمهای پورن یاد گرفته بودم)
زبون کشیدم اروم رو سر کیرش دیدم چشاش در صدم ثانیه بسته شد و موهامو محکم گرفت تو دستش
بعد یکم من براش سر کیرشو خوردم بعد همینجوری اروم رو خود کیرش زبون میزدم تا اینکه محکم سرمو فشار داد کل کیرش رفت تو دهنم
دستامو به تخت فشار دادم که بیام بالا ولی زورم نمیرسید اشک تو چشمام جمع شده بود و هی عوق میزدم
محکم فشار میداد سرمو منم چون بلد نبودم دندون میزدم دردش که میگرفت محکم یدونه میزد به سینم یا اسپنکم میکرد
یکم براش خوردم کامل کیرش خیس و داغ شده بود که گفت به پشت بخواب میخوام از کون بکنمت
منم چون میترسیدم پردمو بزنه بدبخت شم رو حرفش حرف نزدم و برگشتم به پشت خوابیدم بکم کونمو اوردم بالا(تقریبا شبیه داگی)بعد رفت از تو کشو کاندوم و ژل آورد کاندومو باز کرد کشید رو کیرش ژلم ریخت رو کونم و یهو دیدم یه انگشتشو کرد توم حقیقتا درد نداشت لذتی هم نداشت فقط یه حس خوبی میداد بهم یکم ادامه داد تلمبه زد تا اینکه گفت کونتو باز کن با دستات که میخوام دوتا انگشت بکنم توت تا گشاد شی من یه کم ترسیدم بعد کونمو باز کردم به انگشت بعدیشم یکم ژل زد و اروم کرد تو کونم
یکم همینطوری که تلمبه زد گفت آفرین جنده که اروم نشستی تا گشادت کنم
بعدش کیرشو گذاشت لای کونم یکم رو کسم و چوچولم کشید و بعدش اروم اول سر کیرشو کرد توم که واقعاااا درد داشت
من یه اه اروم کشیدم و این متوجه شد دردم گرفته یکم صبر کرد
بعدش دوباره چند ثانیه بعد یکم بیشتر کیرشو هُل داد تو کونم که اونجا با دست پسش زدم ولی از کونم در نمیاورد چند ثانیه همینطوری وایساد و با یه فشار محکم یه دفعه کل کیرشو جا کرد تو کونم که جیغزدم بهش فحش دادم با دستام پاهاشو فشار میدادم ولی بی فایده بود
تهدیدم کرد که اگر نزارم قشنگ بکنه توم در میاره یه سره پردمو میزنه و از کس میکنتم منم چون ترسیدم حرفی نزدم
اول یه تلمبه اروم زد من خیلی درد داشتم ولی حرفی نمیزدم بعد شروع کرد همینطوری اروم اروم تلمبه زدن تا اینکه کامل کونم باز شد و دیگه درد نداشتم و درد جاشو داده بود به لذت
یکم لذت بردم که یهو کیرشو کشید بیرون من فکر کردم ابش اومد
ولی بعدش کاندومو در آورد انداخ
#دوست_پسر #اولین_سکس #بکارت
سلام دوستان مهلام تهران زندگی میکنم
این داستانی که دارم میگم عین واقعیته و تو ۱۴ سالگی من با دوست پسرم سکس داشتم و پردمو از دست دادم
داستان از اونجایی شروع شد که تو محله ی ما یه پسره بود به اسم محمد که خیلی جذاب بود و همه دخترای هم سن ما روش کراش داشتن محمد ۲۰ سالش بود
نخوام از خودم تعریف کنم فیسم معمولیه ولی هیکلم عالیه یعنی سینه هام ۸۰ عه کمرم به نسبت باریکه و کون خوش فرمی دارم
از بین اینهمه دختر من خیلی تلاش میکردم تا مخ این اقا محمد و بزنم و اخرشم نتیجه داد
خلاصه از من شماره گرفت و بعد اومد تلگرام حرف زدیم و دو سه بار بیرون رفتیم با ماشین میومد دنبالم بعد هر سری دستشو میزاشت رو رون پام اروم فشار میداد هر سری هم من مثل سگ حشری میشدم
آقا این چند سری ادامه داد تا اینکه من چراغ سبز نشون دادم و رفتیم خارج از شهر یکم لب بازی و اینا کردیم فقط در حد لب بود و اون شب ادامه نداشت
تا اینکه سری بعدش رفتیم بیرون همینکه نشستم تو ماشینش دیدم کیرش شق شقشده بعد نشسته به روی خودشم نمیاره
من یکم پرو بازی در اوردم گفتم چی دیدی که اینطوری از خواب بیدار شده؟خندید گفت داشتم به سینه ها و کس و کون تو فکر میکردم یهو اینطوری شد
منم از خود بیخود شدم و گفتم تو که ندیدیش اینطوریه ببینیش فکر کنم بترکه
گفت نشونمون ندادی هنوز که گفتم اخه شرایطش پیش نیومده نشون بدم
حالا این لج کرد که بریم خونشون خالیه من هیپافشاری میکردم که نه و کرم میریختم با اینکه کامل راضی بودم
آقا خلاصه این مارو راضی کرد منو برد خونش
به محض اینکه رسیدیم در خونه رو که قفل کرد منو محکم چسبوند به دیوار و شروع کرد لب گرفتن
بعد چند ثانیه شروع کرد دستشو اروم اروم پایین بردن و سینه هامو فشار دادن
منم از خود بیخود شدم دستمو بردم سمت کیرش سعی میکردم آروم از شورتش و شلوارش بیارم بیرون کیرشو ولی نمیتونستم
اینم متوجه شد خودشو کشید عقب گفت بریم رو تخت
داشتیم میرفتیم اتاق که ادامه ی کار باشه برای رو تخت که جلوی در کامل لباسامو با عصبانیت درآورد و دستامو گرفت پشتم و محکم پرتم کرد رو تخت
یه چند ثانیه همونطوری نگام کرد من خجالت کشیدم پاهامو بستم
این حرکتو که انجام دادم بیشتر عصبی شد و لباسای خودشو دراورد و اومد رو تخت یدونه محکم زد رو کسم گفت چرا میبندیپاتو جنده؟
منم از ترسم باز کردم پاهامو دیگه هیچ حرکتی انجام ندادم
بعدش خودش اومد یکم سینه هامو خورد و باهاشون ور رفت
بعد نشست پاهاشو باز کرد گفت بیا برام بخور
منم رفتم جلو اول یکم با دستام با کیرش بازی کردم یکم تخماشو تو دستام گرفتم قشنگ داغ داغ شد(همه ی اینارو از فیلمهای پورن یاد گرفته بودم)
زبون کشیدم اروم رو سر کیرش دیدم چشاش در صدم ثانیه بسته شد و موهامو محکم گرفت تو دستش
بعد یکم من براش سر کیرشو خوردم بعد همینجوری اروم رو خود کیرش زبون میزدم تا اینکه محکم سرمو فشار داد کل کیرش رفت تو دهنم
دستامو به تخت فشار دادم که بیام بالا ولی زورم نمیرسید اشک تو چشمام جمع شده بود و هی عوق میزدم
محکم فشار میداد سرمو منم چون بلد نبودم دندون میزدم دردش که میگرفت محکم یدونه میزد به سینم یا اسپنکم میکرد
یکم براش خوردم کامل کیرش خیس و داغ شده بود که گفت به پشت بخواب میخوام از کون بکنمت
منم چون میترسیدم پردمو بزنه بدبخت شم رو حرفش حرف نزدم و برگشتم به پشت خوابیدم بکم کونمو اوردم بالا(تقریبا شبیه داگی)بعد رفت از تو کشو کاندوم و ژل آورد کاندومو باز کرد کشید رو کیرش ژلم ریخت رو کونم و یهو دیدم یه انگشتشو کرد توم حقیقتا درد نداشت لذتی هم نداشت فقط یه حس خوبی میداد بهم یکم ادامه داد تلمبه زد تا اینکه گفت کونتو باز کن با دستات که میخوام دوتا انگشت بکنم توت تا گشاد شی من یه کم ترسیدم بعد کونمو باز کردم به انگشت بعدیشم یکم ژل زد و اروم کرد تو کونم
یکم همینطوری که تلمبه زد گفت آفرین جنده که اروم نشستی تا گشادت کنم
بعدش کیرشو گذاشت لای کونم یکم رو کسم و چوچولم کشید و بعدش اروم اول سر کیرشو کرد توم که واقعاااا درد داشت
من یه اه اروم کشیدم و این متوجه شد دردم گرفته یکم صبر کرد
بعدش دوباره چند ثانیه بعد یکم بیشتر کیرشو هُل داد تو کونم که اونجا با دست پسش زدم ولی از کونم در نمیاورد چند ثانیه همینطوری وایساد و با یه فشار محکم یه دفعه کل کیرشو جا کرد تو کونم که جیغزدم بهش فحش دادم با دستام پاهاشو فشار میدادم ولی بی فایده بود
تهدیدم کرد که اگر نزارم قشنگ بکنه توم در میاره یه سره پردمو میزنه و از کس میکنتم منم چون ترسیدم حرفی نزدم
اول یه تلمبه اروم زد من خیلی درد داشتم ولی حرفی نمیزدم بعد شروع کرد همینطوری اروم اروم تلمبه زدن تا اینکه کامل کونم باز شد و دیگه درد نداشتم و درد جاشو داده بود به لذت
یکم لذت بردم که یهو کیرشو کشید بیرون من فکر کردم ابش اومد
ولی بعدش کاندومو در آورد انداخ
از شدت دلتنگی برای دوس پسرم، به اکسم کون دادم
#دوست_پسر #آنال
دو هفته ای میشد که رابطم رو تموم کرده بودم
از طرفی حال روحیم بد بود همش دلم براش تنگ میشد از طرفی بعضی وقتا دلم هوس کیرشو میکرد
دلم میخواست برای یه بار دیگم که شده زیر کیر کلفتش گاییده بشم
بین دوس پسرام کیر اون از همه کلفت تر بود . تا قبل از اون هیچکس انقدر خوب منو ارضا نکرده بود
توی هر سکس چند بار ارضا میشدم و می لرزیدم. اونم هر بار قربون صدقم میرفت و بعد چند دقیقه دوباره ادامه میداد تا وقتی آبش بیاد
از همه دوست پسرام هات تر بود. باهاش معنی سکس واقعی رو فهمیدم
من با دوست پسرای قبلیم خیلی توی سکس خجالت میکشیدم خیلی فعال نبودم
فقط میخوابیدم و کس میدادم و وقتی طرف آبش میومد یه آخيش میگفتم و احساس میکردم راحت شدم
اما این دوس پسرم کاری کرد واقعا لذت ببرم . منو تو تخت به یه جنده واقعی تبدیل کرد جوری که چند بار خودم رفتم پیشش که بهش کس بدم
کیرش کلفت بود و همیشه اول سکس درد میکشیدم ولی دوسش داشتم و با جون و دل بهش کص میدادم
خب بریم سراغ ماجرای کون دادنم
خیلی هوس کیر کرده بودم ولی به هیچکس اعتماد نداشتم به اکسم به بهانه دلتنگی پیام دادم و همون روز قرار گذاشتیم
تو ماشینش همدیگه رو بوسیدیم و من انقد کصم خیس شد که دلم میخواست همونجا بکنتم
همینجوری که داشت آروم منو میبوسید بی اختیار دستم رفت سمت کیرش
عذاب وجدان داشتم چون نمیخواستم انقد زود تو دیت اول سکس کنم و مثه یه جنده به نظر برسم
اما نمیتونستم جلو خودمو بگیرم
کصم داغ و خیس شده بود
کیرشو درآوردم و با ولع کردمش تو دهنم و براش حسابی ساک زدم
انگار توی قحطی کیر بودم
ولی وقتی کیرشو میخوردم یه جورایی ناراحت بودم چون کیرش خیلی از کیر دوست پسرم که باهاش کات کرده بودم کوچیکتر بود
کیر و خایه هاشو می لیسیدم و مک میزدم
و حال میکردم .عاشق ساک زدن بودم
آبش که اومد همشو خوردم
بعدش که سرمو اوردم بالا دیدم داره با تعجب نگام میکنه
گفتم چیه؟!
گفت مینو ؟!؟ خودتی ؟!؟!؟
من باید هر دفعه التماست میکردم که برام ساک بزنی اونم فقط سر کیرمو با کلی ناز و ادا میخوردی
خودم هم یادم رفته بود قبلا اینجوری بودم
یکمی خجالت کشیدم و گفتم آره دیگه میگن خانوما سنشون که بالاتر میره هورموناشون بیشتر میشه و حشری تر میشن
تموم این مدت که براش میخوردم خشکش زده بود و حتی دست به کصم نزده بود فقط ممه هامو یکمی مالید
کصم داشت برای کیر له له میزد اما اون ارضا شده بود خودم ارضاش کرده بودم عجب غلط بزرگی کردم ولی انقدر تشنه ی آب کیر بودم که نتونستم مقاومت کنم
هوا گرم بود و به این بهونه رفتیم خونش یکم استراحت کنیم
توبغلش خوابیدم و بعد چن دقیقه شروع کرد به خوردن ممه هام
نازم کرد کلی بوسم کرد ولی من میخواستم مثل دوست پسرم منو بکنه مثل وحشیا بیفته به جون ممه هام و همزمان سه تا انگشتشو بکنه تو کصم
انقد ناز و نوازشم کرد که حوصله خودم سر رفت
شورت و شلوارشو با هم در اوردم و نشستم رو کیرش
یه آخ بلند گفتم چون چن وقتی بود کصم باز نشده بود
چند دقیقه اول خیلی حال داد ولی بعدش کس من که به کیر کلفت عادت کرده بود دیگه با این کیر کوچولو ارضا نمیشد
اونکه از فکرای من خبر نداشت گفت اذیت میشی اینجوری تو بخواب من میکنمت
ولی من همینجوریشم که روش نشسته بود دیگه چیز زیادی حس نمیکردم
از طرفی نگران بودم آبش بیاد و من ارضا نشده باشم
چون وقتی رل بودیم هیچوقت ارضای من براش مهم نبود
تصمیممو گرفتم باید بهش کون میدادم که یه چیزی حس کنم
از رو کیرش پاشدم و به پشت خوابیدم
کونمو براش دادم بالا
با دستام کونمو از هم باز کردم که سوراخش بیفته بیرون
استرس داشتم چون هیچوقت کون نداده بودم
اما داشتم از حشریت میمردم فقط میخواستم سوراخام پر بشن
گفتم بکنش تو کونم
گفت نه اذیت میشی
گفتم دوس دارم اذیت بشم!
و کونمو به کیرش نزدیک کردم و با دستم کیرشو گذاشتم رو سوراخ کونم
فشارش داد
جیغ زدم اما پشیمون نبودم
انگار خودشم دیگه اهمیتی به اذیت شدن من نمیداد
همینجوری تو کونم تلمبه میزد و من با اینکه درد داشتم ولی بیشتر از کس دادن داشتم حال میکردم
خیلی زودتر از چیزی که دلم میخواست آبش اومد و همشو تو کونم خالی کرد
مرسی که خوندید
نوشته: مینو
#دوست_پسر #آنال
دو هفته ای میشد که رابطم رو تموم کرده بودم
از طرفی حال روحیم بد بود همش دلم براش تنگ میشد از طرفی بعضی وقتا دلم هوس کیرشو میکرد
دلم میخواست برای یه بار دیگم که شده زیر کیر کلفتش گاییده بشم
بین دوس پسرام کیر اون از همه کلفت تر بود . تا قبل از اون هیچکس انقدر خوب منو ارضا نکرده بود
توی هر سکس چند بار ارضا میشدم و می لرزیدم. اونم هر بار قربون صدقم میرفت و بعد چند دقیقه دوباره ادامه میداد تا وقتی آبش بیاد
از همه دوست پسرام هات تر بود. باهاش معنی سکس واقعی رو فهمیدم
من با دوست پسرای قبلیم خیلی توی سکس خجالت میکشیدم خیلی فعال نبودم
فقط میخوابیدم و کس میدادم و وقتی طرف آبش میومد یه آخيش میگفتم و احساس میکردم راحت شدم
اما این دوس پسرم کاری کرد واقعا لذت ببرم . منو تو تخت به یه جنده واقعی تبدیل کرد جوری که چند بار خودم رفتم پیشش که بهش کس بدم
کیرش کلفت بود و همیشه اول سکس درد میکشیدم ولی دوسش داشتم و با جون و دل بهش کص میدادم
خب بریم سراغ ماجرای کون دادنم
خیلی هوس کیر کرده بودم ولی به هیچکس اعتماد نداشتم به اکسم به بهانه دلتنگی پیام دادم و همون روز قرار گذاشتیم
تو ماشینش همدیگه رو بوسیدیم و من انقد کصم خیس شد که دلم میخواست همونجا بکنتم
همینجوری که داشت آروم منو میبوسید بی اختیار دستم رفت سمت کیرش
عذاب وجدان داشتم چون نمیخواستم انقد زود تو دیت اول سکس کنم و مثه یه جنده به نظر برسم
اما نمیتونستم جلو خودمو بگیرم
کصم داغ و خیس شده بود
کیرشو درآوردم و با ولع کردمش تو دهنم و براش حسابی ساک زدم
انگار توی قحطی کیر بودم
ولی وقتی کیرشو میخوردم یه جورایی ناراحت بودم چون کیرش خیلی از کیر دوست پسرم که باهاش کات کرده بودم کوچیکتر بود
کیر و خایه هاشو می لیسیدم و مک میزدم
و حال میکردم .عاشق ساک زدن بودم
آبش که اومد همشو خوردم
بعدش که سرمو اوردم بالا دیدم داره با تعجب نگام میکنه
گفتم چیه؟!
گفت مینو ؟!؟ خودتی ؟!؟!؟
من باید هر دفعه التماست میکردم که برام ساک بزنی اونم فقط سر کیرمو با کلی ناز و ادا میخوردی
خودم هم یادم رفته بود قبلا اینجوری بودم
یکمی خجالت کشیدم و گفتم آره دیگه میگن خانوما سنشون که بالاتر میره هورموناشون بیشتر میشه و حشری تر میشن
تموم این مدت که براش میخوردم خشکش زده بود و حتی دست به کصم نزده بود فقط ممه هامو یکمی مالید
کصم داشت برای کیر له له میزد اما اون ارضا شده بود خودم ارضاش کرده بودم عجب غلط بزرگی کردم ولی انقدر تشنه ی آب کیر بودم که نتونستم مقاومت کنم
هوا گرم بود و به این بهونه رفتیم خونش یکم استراحت کنیم
توبغلش خوابیدم و بعد چن دقیقه شروع کرد به خوردن ممه هام
نازم کرد کلی بوسم کرد ولی من میخواستم مثل دوست پسرم منو بکنه مثل وحشیا بیفته به جون ممه هام و همزمان سه تا انگشتشو بکنه تو کصم
انقد ناز و نوازشم کرد که حوصله خودم سر رفت
شورت و شلوارشو با هم در اوردم و نشستم رو کیرش
یه آخ بلند گفتم چون چن وقتی بود کصم باز نشده بود
چند دقیقه اول خیلی حال داد ولی بعدش کس من که به کیر کلفت عادت کرده بود دیگه با این کیر کوچولو ارضا نمیشد
اونکه از فکرای من خبر نداشت گفت اذیت میشی اینجوری تو بخواب من میکنمت
ولی من همینجوریشم که روش نشسته بود دیگه چیز زیادی حس نمیکردم
از طرفی نگران بودم آبش بیاد و من ارضا نشده باشم
چون وقتی رل بودیم هیچوقت ارضای من براش مهم نبود
تصمیممو گرفتم باید بهش کون میدادم که یه چیزی حس کنم
از رو کیرش پاشدم و به پشت خوابیدم
کونمو براش دادم بالا
با دستام کونمو از هم باز کردم که سوراخش بیفته بیرون
استرس داشتم چون هیچوقت کون نداده بودم
اما داشتم از حشریت میمردم فقط میخواستم سوراخام پر بشن
گفتم بکنش تو کونم
گفت نه اذیت میشی
گفتم دوس دارم اذیت بشم!
و کونمو به کیرش نزدیک کردم و با دستم کیرشو گذاشتم رو سوراخ کونم
فشارش داد
جیغ زدم اما پشیمون نبودم
انگار خودشم دیگه اهمیتی به اذیت شدن من نمیداد
همینجوری تو کونم تلمبه میزد و من با اینکه درد داشتم ولی بیشتر از کس دادن داشتم حال میکردم
خیلی زودتر از چیزی که دلم میخواست آبش اومد و همشو تو کونم خالی کرد
مرسی که خوندید
نوشته: مینو
حسرت کیمیا
#تریسام #خیانت #دوست_پسر
من کیمیا هستم سنم 30 و شوهرم مهدی 33 سالشه.
چند وقته میام تو سایت شهوانی و داستاناش داره دیوونم میکنه.البته که خیلیاش دروغین ولی داستانه دیگه .خصوصا داستانهای تری سام و بی غیرتی.
چی میشد شوهر منم اجازه میداد یه دونه دوست پسر داشته باشم.
قبل از ازدواج یه نامزدی ناموفق داشتم با یه بچه خوشگل ولی با توجه به محیط سنتی خونه ما نمیشد کاری کرد فقط یه بار به بهونه لباس بردن براش تو حموم گفتم شرتت در بیار اونم درآورد و منم یه ساک ریز براش زدم و فرار کردم.
قبلش یه بار ساک زده بودم و تجربه دادن از عقب رو داشتم ولی این یکی فرق داشت چیزی بود که باید سالها میخوردم و بهش میدادم.
خلاصه اون روز گذشت و اون رفت شهر خودشون و این شد آخرین باری که دیدمش بعد از اون داداشام که فهمیدن معتاده همه چیز رو کنسل کردن ولی من دوسش داشتم خوشگل بود.
سال بعدش همین شوهر فعلیم اومد و منم بهش اوکی دادم
از اون زمان که 22 سالم بود تا الان چیزی تو سکس واسم کم نداشته ولی خیلی وقتا با فکر نامزد قبلیم که سامان اسمش بود ارضا میشدم.تا اینکه یبار تو مراسم عروسی ما دیرتر رسیدم و گفتن برید تو اتاق آخری تا شام بیارن براتون منم با شوهرم رفتم وقتی رفتیم تو اتاق سامان با زنش نشسته بود و اونام منتظر شام.
یه لحظه دلم ریخت.دوس داشتم بغلش کنم ولی شوهرم پیشم زنش پیشش و زنش میدونست من قبلاً نامزدش بودم یه سلام سردی کردم و نشستم, این وسط شوهرم میدونست من قبلاً نامزد داشتم و اسمشم میدونست ولی با قیافه نمیشناخت و اصلا تو باغ نبود.
سر سفره همش حواسم بهش بود ولی چیزی نشون نداد خلاصه تموم شد و رفتیم تو مراسم من همش ذهنم درگیر اون بود اونم گویا متوجه شد و با اشاره انگشت بهم فهموند ولی من کاری نمیتونستم بکنم زنش پیشم بود خلاصه گذشت و من همش تو فکر سامانم و با خواندن داستانهای سکسی میگم کاش میشد شوهر منم اینطور باشه وبزاره یک بار زیرش بخوابم یا بزاره با کسای دیگه رل بزنم.چند بار ازم پرسیده بود با نامزد قبلیم سکس داشتی میگفتم نه.میترسیدم بدش بیاد.الان یکی دو ساله هر چی رو مخش کار میکنم نمیتونم بیارمش تو فاز تری سام و…
دوست هم ندارم بهش خیانت کنم.
چون یک بار خیانت کردم و هنوز خودمو نبخشیدم.و همیشه ترس اینو دارم که بفهمه و همه زندگیم خراب بشه.
داستانش از این قرار بود که شوهرم یه دوست صمیمی داره که مجرده و زیاد رفت آمد داره خونه ما.
منم جلوش راحتم ، هم من دوست داشتم بهش بده هم اون دوست داشت با من باشه.
چند مدت رفتم تو کارش و بهش رد دادم اونم گرفت ولی بخاطر صمیمیت با مهدی کاری نمیکرد یا قدمی برنمیداشت.
خونه ما طبقه بالاست و یروز که شوهرم میخاست کولر رو بیار پایین منم الکی رفتم کمکشون و دیگه یه جوری مالوندم بهش که بدونه من کیرشو میخوام.
ولی باز خبری نشد با اینکه شمارم داشت .
داشتم ناامید میشدم که مهدی زنگ زد گفت درو واسه صادق باز کن میخاد پایه کولر بیاره تا اندازش تغییر بدیم. منم از خدا خواسته یه خورده زود به خودم رسیدم و با یه تیپ لختی چادر سفید رو رفتم درو باز کردم اومد بالا و مستقیم رفت بالکن برای کولر منم گفتم بیا بشین فعلا و چای درست کردم.
قبول نکرد گفت سری قبل نزدیک بود کولر بندازم الآنم بیام تو میترسم مهدی ناراحت بشه.
گفتم به مهدی نمیگم ولی اگه نمیخای اجبار نیست.چادرم درآوردم و رفتم تو میدونستم میاد و اومد تا خواستم ببرمش تو اتاق دیدم تو حال افتاده روم و داره لب میگیره همینجور لختم کرد و با یه دستش سوتینم باز کرد فهمیدم قبلاً این کارو کرده و زید داره و اصلا رو نمیکنه.
منو چرخوند رو شکم و و با لباس افتاد روم گفتم در بیار و همه رو دراورد
حتی نزاشت براش بخورم.کیرشو خشک از رو لپای کونم میکشید ترسیدم بخواد از پشت بکنه تا شونه هام رو میک میزد کیرش بین پاهام حس میکردم داغ داغ بود.
گفت چی داری چربش کنم گفتم از پشت نمیدم.گفت باشه برا جلو .روغن مخصوص رو آوردم و گفتم بیا رو تخت اومد گفت تخت بدم میاد یه صندلی آرایشی داشتم نشست روش و گفت بیا بشین روش.
من تا حالا اینجوری نداده بودم.پاهام باز کردم و آروم خواستم بشینم روش تا ته با یه فشار رو شونه هام کردش تو کیرش از کیر مهدی کوتاهتر ولی کلفت تر بود دردش بد بود .دو سه تا بالا پایین کردم دردش کم شد دیدم کیرش سفت و همه آبشو پاشید تو کسم.گفتم لعنتی چرا ارضا شدی چرا ریختی داخل.
کل حس و حالم از بین برد.بعدش رفت دستشویی کیرش شست و رفت.بعد از اون رابطم باهاش کات کردم البته رابطه سکسی برای اینکه مهدی متوجه نشه مجبورم عادی باشم اونم با لبخنداش ضد حال میزنه.همش عذاب وجدان دارم چرا این کارو کردم و الان همشدوس دارم یه رل ثابت و پایه داشته باشم و شوهرم بدونه. منم مثل بقیه.مگه چند سال آدم زندست و میتونه این کار بکنه.من هم نهایت 10سال دیگه تو این تیپ و هیکل میمون
#تریسام #خیانت #دوست_پسر
من کیمیا هستم سنم 30 و شوهرم مهدی 33 سالشه.
چند وقته میام تو سایت شهوانی و داستاناش داره دیوونم میکنه.البته که خیلیاش دروغین ولی داستانه دیگه .خصوصا داستانهای تری سام و بی غیرتی.
چی میشد شوهر منم اجازه میداد یه دونه دوست پسر داشته باشم.
قبل از ازدواج یه نامزدی ناموفق داشتم با یه بچه خوشگل ولی با توجه به محیط سنتی خونه ما نمیشد کاری کرد فقط یه بار به بهونه لباس بردن براش تو حموم گفتم شرتت در بیار اونم درآورد و منم یه ساک ریز براش زدم و فرار کردم.
قبلش یه بار ساک زده بودم و تجربه دادن از عقب رو داشتم ولی این یکی فرق داشت چیزی بود که باید سالها میخوردم و بهش میدادم.
خلاصه اون روز گذشت و اون رفت شهر خودشون و این شد آخرین باری که دیدمش بعد از اون داداشام که فهمیدن معتاده همه چیز رو کنسل کردن ولی من دوسش داشتم خوشگل بود.
سال بعدش همین شوهر فعلیم اومد و منم بهش اوکی دادم
از اون زمان که 22 سالم بود تا الان چیزی تو سکس واسم کم نداشته ولی خیلی وقتا با فکر نامزد قبلیم که سامان اسمش بود ارضا میشدم.تا اینکه یبار تو مراسم عروسی ما دیرتر رسیدم و گفتن برید تو اتاق آخری تا شام بیارن براتون منم با شوهرم رفتم وقتی رفتیم تو اتاق سامان با زنش نشسته بود و اونام منتظر شام.
یه لحظه دلم ریخت.دوس داشتم بغلش کنم ولی شوهرم پیشم زنش پیشش و زنش میدونست من قبلاً نامزدش بودم یه سلام سردی کردم و نشستم, این وسط شوهرم میدونست من قبلاً نامزد داشتم و اسمشم میدونست ولی با قیافه نمیشناخت و اصلا تو باغ نبود.
سر سفره همش حواسم بهش بود ولی چیزی نشون نداد خلاصه تموم شد و رفتیم تو مراسم من همش ذهنم درگیر اون بود اونم گویا متوجه شد و با اشاره انگشت بهم فهموند ولی من کاری نمیتونستم بکنم زنش پیشم بود خلاصه گذشت و من همش تو فکر سامانم و با خواندن داستانهای سکسی میگم کاش میشد شوهر منم اینطور باشه وبزاره یک بار زیرش بخوابم یا بزاره با کسای دیگه رل بزنم.چند بار ازم پرسیده بود با نامزد قبلیم سکس داشتی میگفتم نه.میترسیدم بدش بیاد.الان یکی دو ساله هر چی رو مخش کار میکنم نمیتونم بیارمش تو فاز تری سام و…
دوست هم ندارم بهش خیانت کنم.
چون یک بار خیانت کردم و هنوز خودمو نبخشیدم.و همیشه ترس اینو دارم که بفهمه و همه زندگیم خراب بشه.
داستانش از این قرار بود که شوهرم یه دوست صمیمی داره که مجرده و زیاد رفت آمد داره خونه ما.
منم جلوش راحتم ، هم من دوست داشتم بهش بده هم اون دوست داشت با من باشه.
چند مدت رفتم تو کارش و بهش رد دادم اونم گرفت ولی بخاطر صمیمیت با مهدی کاری نمیکرد یا قدمی برنمیداشت.
خونه ما طبقه بالاست و یروز که شوهرم میخاست کولر رو بیار پایین منم الکی رفتم کمکشون و دیگه یه جوری مالوندم بهش که بدونه من کیرشو میخوام.
ولی باز خبری نشد با اینکه شمارم داشت .
داشتم ناامید میشدم که مهدی زنگ زد گفت درو واسه صادق باز کن میخاد پایه کولر بیاره تا اندازش تغییر بدیم. منم از خدا خواسته یه خورده زود به خودم رسیدم و با یه تیپ لختی چادر سفید رو رفتم درو باز کردم اومد بالا و مستقیم رفت بالکن برای کولر منم گفتم بیا بشین فعلا و چای درست کردم.
قبول نکرد گفت سری قبل نزدیک بود کولر بندازم الآنم بیام تو میترسم مهدی ناراحت بشه.
گفتم به مهدی نمیگم ولی اگه نمیخای اجبار نیست.چادرم درآوردم و رفتم تو میدونستم میاد و اومد تا خواستم ببرمش تو اتاق دیدم تو حال افتاده روم و داره لب میگیره همینجور لختم کرد و با یه دستش سوتینم باز کرد فهمیدم قبلاً این کارو کرده و زید داره و اصلا رو نمیکنه.
منو چرخوند رو شکم و و با لباس افتاد روم گفتم در بیار و همه رو دراورد
حتی نزاشت براش بخورم.کیرشو خشک از رو لپای کونم میکشید ترسیدم بخواد از پشت بکنه تا شونه هام رو میک میزد کیرش بین پاهام حس میکردم داغ داغ بود.
گفت چی داری چربش کنم گفتم از پشت نمیدم.گفت باشه برا جلو .روغن مخصوص رو آوردم و گفتم بیا رو تخت اومد گفت تخت بدم میاد یه صندلی آرایشی داشتم نشست روش و گفت بیا بشین روش.
من تا حالا اینجوری نداده بودم.پاهام باز کردم و آروم خواستم بشینم روش تا ته با یه فشار رو شونه هام کردش تو کیرش از کیر مهدی کوتاهتر ولی کلفت تر بود دردش بد بود .دو سه تا بالا پایین کردم دردش کم شد دیدم کیرش سفت و همه آبشو پاشید تو کسم.گفتم لعنتی چرا ارضا شدی چرا ریختی داخل.
کل حس و حالم از بین برد.بعدش رفت دستشویی کیرش شست و رفت.بعد از اون رابطم باهاش کات کردم البته رابطه سکسی برای اینکه مهدی متوجه نشه مجبورم عادی باشم اونم با لبخنداش ضد حال میزنه.همش عذاب وجدان دارم چرا این کارو کردم و الان همشدوس دارم یه رل ثابت و پایه داشته باشم و شوهرم بدونه. منم مثل بقیه.مگه چند سال آدم زندست و میتونه این کار بکنه.من هم نهایت 10سال دیگه تو این تیپ و هیکل میمون
خونه مجردی الهه
#دوست_پسر #پسر_همسایه #دانشجویی
سلام من الهه هستم دو سال پیش توی اصفهان دانشگاه قبول شدم.یه خونه مجردی گرفتم که دو طبقه بود و واحد من طبقه بالا.همه چیش خوب بود فقط یک مشکل داشت.متاسفانه حمام توی حیاط طبقه پایین بود.پیدا کردن خونه واسه دختر تنها سخت بود برای همین از این مشکل چشم پوشی کردم و صاحب خونه هم اطمینان داد که طبقه پایین از در پشتی رفت و آمد میکنه.چند ماهی از اومدنم به اون خونه گذشته بود که یه مستاجر برای طبقه پایین آوردن.از حرفاشون فهمیدم اونم یه پسر مجرد که واسه طرح پزشکیش اومده بود اینجا.
دو ترم از دانشگاهم گذشته بود و فعلا مشکلی با طبقه پایین نداشتم تا اینکه یه بار وقتی از حموم اومدم بیرون حس کردم پرده طبقه پایین تکون خورد.اولش فکر کردم اشتباه دیدم ولی چند بار که تکرار شد شک کردم.
یه بار اومدم واسه اطمینان چند دقیقه که از حموم رفتنم گذشت آروم درو باز کردم و از لایه در نگاه کردم و از چیزی که دیدم شوکه شدم.
پشت پنجره یه پسر جوان وایساده بود و با خودش ور میرفت و در حال جق زدن بود.از عصبانیت درو کامل باز کردم و زل زدم تو چشماش.تا منو دید جا خورد و چند ثانیه مات موند که یهو فهمید چه گندی زده و سریع از پشت پنجره رفت کنار.
منم وسایل رو برداشتم و رفتم تو واحدم.میخواستم به صاحب خونه بگم ولی صبر کردم اگر باز تکرار شد این کارو بکنم چون شاید اونم به سختی خونه پیدا کرده.
چند ماه گذشت و من هر بار که خونه نبود حموم میرفتم.
یه روز که داشتم میرفتم دانشگاه تو خیابون باهم روبه رو شدیم.اصلا محلش ندادم تا اینکه صدام زد منم با اخم برگشتم سمتش و نگاهش کردم.
ببخشید میخواستم باهاتون صحبت کنم
بفرمایین
بابت اون روز متاسفم خواهشاً چیزی به صاحب خونه نگین خودتون که میدونین خونه واسه مجرد بد گیر میاد.
همین متاسفم؟!!شما انگار نمیدونین چیکار کردین؟!!
بله حق با شماست من خیلی شرمندم ولی آخه چند بار شمارو دورادور دیدم و ازتون خوشم اومد اون روزم داشتم فیلمی میدم که یهو یاد شما افتادم و بی اختیار اون کاروکردم شرمنده تورو خدا جبران میکنم قول میدم.
چجوری میخوابیم جبران کنین؟؟؟؟؟!
اجازه بدین یه مدت باهم در ارتباط باشیم من جبران میکنم اشتباهمو پشیمونتون نمیکنم.
با لبخند مسخره ای گفتم چه رویی هم دارین واقعا که و رفتم سمت دانشگاه
چند روز فکرمو مشغول کرده بود و چند باری که میومد تو حیاط پشتی از پنجره دید میزدم.خوش هیکل بود. حقیقت هیکل سکسی و جذابی داشت.معلوم بود سر کارش دل خیلیارو برده.منم راستش تحریک شدم امتحانش کنم و نمیدونستم از چه راهی جلو برم.
بعد از یه ماه دل زدم به دریا رفتم داروخونه یه بسته کاندوم گرفتم و اومدم خونه.وقتی فهمیدم خونست وسایل حمام برداشتم و رفتم حموم.بعد از اینکه کارم تموم شد درو آروم باز کردم و که ببینم پشت پنجره هست یا نه که متوجه شدم همون جاست.اروم از لایه در کاندوم رو انداختم تو حیاط و درو نیم باز گذاشتم و رفتم زیر دوش.
استرس داشتم. پشت به در حموم زیر دوش وایساده بودم که حس کردم اومد داخل.بعد از چند دقیقه انگشتاشو رو مهره های کمرم حس کردم.یه حالی شدم چشامو بستم و خودمو سپردم بهش.
از بالای باسنم آروم با انگشتش اومد تا پشت گردنم و دوباره رفت تا پایین .به باسنم که رسید دور تا دور باسنم به شکل هشت انگلیسی انگشتاشو تکون میداد.چند بار که این کارو کرد از بین باسنم دستشو کشید اومد رو مهره های کمرم و تا پشت گردنم اومد و با دستش گردنمو گرفت یه کم به عقب خم کرد و با لباش گردنمو لیس میزد بعد رفت سراغ گوشم و لاله گوشیمو میک میزد چند دقیقه ادامه داد بعد آروم لباشو گذاشت رو لبام.
آروم لبامو میخورد. کف دست دیگشو گذاشت روی سینمو آروم دور تا دور سینم دست میکشید.هیچ فشاری به سینم نمیاورد همه حرکاتش در حد لمس کردن بود.بعد از مدتی با کف دستش روی نوک سینم دست میکشید و لباش رو از لبام دور نمیکرد.
همین کارو با اون سینم هم انجام داد.بعد آروم دستشو کشید روی شکمم و رفت سمت کسم.
آروم دستشو روی کسم عقب جلو میکرد حسابی که تحریکم کرد شیر ابو بست و دستمو گرفت برد سمت دیگه حموم که یه سکو داشت و حوله هارو گذاشته بودیم.منو نشوند روی سکو و پشتم یه حوله گذاشت که سنگ حموم سردیش اذیتم نکنه.بعد نشست بین پاهام و پامو باز کرد آروم با دستش روی کسم کشید و لباشو باز کرد و سرش گذاشت روی کسم و شروع کرد به لیس زدن.زبونش که به کسم برخورد کرد سرمو دادم عقب و غرق لذت شدم.
با زبونش به چوچولم ضربه میزد و زبونشو دورتا دورش میکشید.بعد رفت سراغ سوراخم. زبونشو از پایین کس تا بالا می کشید خوب که خیسش کرد چوچولمو گذاشت بین لباش و محکم میک میزد.اینقدر این کارو کرد تا آه و نالم بلند شد. بعد بلند شد آروم کیرشو که خوب بلند شده بود و گذاشت بین کسم و بالا پایین کشید .دیگه صدام در اومده بود نمیتونستم صبر کنم با ناله گفتم: بک
#دوست_پسر #پسر_همسایه #دانشجویی
سلام من الهه هستم دو سال پیش توی اصفهان دانشگاه قبول شدم.یه خونه مجردی گرفتم که دو طبقه بود و واحد من طبقه بالا.همه چیش خوب بود فقط یک مشکل داشت.متاسفانه حمام توی حیاط طبقه پایین بود.پیدا کردن خونه واسه دختر تنها سخت بود برای همین از این مشکل چشم پوشی کردم و صاحب خونه هم اطمینان داد که طبقه پایین از در پشتی رفت و آمد میکنه.چند ماهی از اومدنم به اون خونه گذشته بود که یه مستاجر برای طبقه پایین آوردن.از حرفاشون فهمیدم اونم یه پسر مجرد که واسه طرح پزشکیش اومده بود اینجا.
دو ترم از دانشگاهم گذشته بود و فعلا مشکلی با طبقه پایین نداشتم تا اینکه یه بار وقتی از حموم اومدم بیرون حس کردم پرده طبقه پایین تکون خورد.اولش فکر کردم اشتباه دیدم ولی چند بار که تکرار شد شک کردم.
یه بار اومدم واسه اطمینان چند دقیقه که از حموم رفتنم گذشت آروم درو باز کردم و از لایه در نگاه کردم و از چیزی که دیدم شوکه شدم.
پشت پنجره یه پسر جوان وایساده بود و با خودش ور میرفت و در حال جق زدن بود.از عصبانیت درو کامل باز کردم و زل زدم تو چشماش.تا منو دید جا خورد و چند ثانیه مات موند که یهو فهمید چه گندی زده و سریع از پشت پنجره رفت کنار.
منم وسایل رو برداشتم و رفتم تو واحدم.میخواستم به صاحب خونه بگم ولی صبر کردم اگر باز تکرار شد این کارو بکنم چون شاید اونم به سختی خونه پیدا کرده.
چند ماه گذشت و من هر بار که خونه نبود حموم میرفتم.
یه روز که داشتم میرفتم دانشگاه تو خیابون باهم روبه رو شدیم.اصلا محلش ندادم تا اینکه صدام زد منم با اخم برگشتم سمتش و نگاهش کردم.
ببخشید میخواستم باهاتون صحبت کنم
بفرمایین
بابت اون روز متاسفم خواهشاً چیزی به صاحب خونه نگین خودتون که میدونین خونه واسه مجرد بد گیر میاد.
همین متاسفم؟!!شما انگار نمیدونین چیکار کردین؟!!
بله حق با شماست من خیلی شرمندم ولی آخه چند بار شمارو دورادور دیدم و ازتون خوشم اومد اون روزم داشتم فیلمی میدم که یهو یاد شما افتادم و بی اختیار اون کاروکردم شرمنده تورو خدا جبران میکنم قول میدم.
چجوری میخوابیم جبران کنین؟؟؟؟؟!
اجازه بدین یه مدت باهم در ارتباط باشیم من جبران میکنم اشتباهمو پشیمونتون نمیکنم.
با لبخند مسخره ای گفتم چه رویی هم دارین واقعا که و رفتم سمت دانشگاه
چند روز فکرمو مشغول کرده بود و چند باری که میومد تو حیاط پشتی از پنجره دید میزدم.خوش هیکل بود. حقیقت هیکل سکسی و جذابی داشت.معلوم بود سر کارش دل خیلیارو برده.منم راستش تحریک شدم امتحانش کنم و نمیدونستم از چه راهی جلو برم.
بعد از یه ماه دل زدم به دریا رفتم داروخونه یه بسته کاندوم گرفتم و اومدم خونه.وقتی فهمیدم خونست وسایل حمام برداشتم و رفتم حموم.بعد از اینکه کارم تموم شد درو آروم باز کردم و که ببینم پشت پنجره هست یا نه که متوجه شدم همون جاست.اروم از لایه در کاندوم رو انداختم تو حیاط و درو نیم باز گذاشتم و رفتم زیر دوش.
استرس داشتم. پشت به در حموم زیر دوش وایساده بودم که حس کردم اومد داخل.بعد از چند دقیقه انگشتاشو رو مهره های کمرم حس کردم.یه حالی شدم چشامو بستم و خودمو سپردم بهش.
از بالای باسنم آروم با انگشتش اومد تا پشت گردنم و دوباره رفت تا پایین .به باسنم که رسید دور تا دور باسنم به شکل هشت انگلیسی انگشتاشو تکون میداد.چند بار که این کارو کرد از بین باسنم دستشو کشید اومد رو مهره های کمرم و تا پشت گردنم اومد و با دستش گردنمو گرفت یه کم به عقب خم کرد و با لباش گردنمو لیس میزد بعد رفت سراغ گوشم و لاله گوشیمو میک میزد چند دقیقه ادامه داد بعد آروم لباشو گذاشت رو لبام.
آروم لبامو میخورد. کف دست دیگشو گذاشت روی سینمو آروم دور تا دور سینم دست میکشید.هیچ فشاری به سینم نمیاورد همه حرکاتش در حد لمس کردن بود.بعد از مدتی با کف دستش روی نوک سینم دست میکشید و لباش رو از لبام دور نمیکرد.
همین کارو با اون سینم هم انجام داد.بعد آروم دستشو کشید روی شکمم و رفت سمت کسم.
آروم دستشو روی کسم عقب جلو میکرد حسابی که تحریکم کرد شیر ابو بست و دستمو گرفت برد سمت دیگه حموم که یه سکو داشت و حوله هارو گذاشته بودیم.منو نشوند روی سکو و پشتم یه حوله گذاشت که سنگ حموم سردیش اذیتم نکنه.بعد نشست بین پاهام و پامو باز کرد آروم با دستش روی کسم کشید و لباشو باز کرد و سرش گذاشت روی کسم و شروع کرد به لیس زدن.زبونش که به کسم برخورد کرد سرمو دادم عقب و غرق لذت شدم.
با زبونش به چوچولم ضربه میزد و زبونشو دورتا دورش میکشید.بعد رفت سراغ سوراخم. زبونشو از پایین کس تا بالا می کشید خوب که خیسش کرد چوچولمو گذاشت بین لباش و محکم میک میزد.اینقدر این کارو کرد تا آه و نالم بلند شد. بعد بلند شد آروم کیرشو که خوب بلند شده بود و گذاشت بین کسم و بالا پایین کشید .دیگه صدام در اومده بود نمیتونستم صبر کنم با ناله گفتم: بک
ساک پر تف برا اکسم
#دوست_پسر #ساک_زدن
سلام
اولین باره که دارم این داستانارو مینویسم راستش خیلی ذوق دارم
به دلایل کاملا واضح اسم هارو تغییر میدم 😂🙈
من فافا ام ۱۸سالمه ی قیافه گوگولی،و زیبا ی بدن سفید و تو پر و قد ۱۶۵ و وزن ۷۲
با سینه های ۹۰ و کون قلمبیده😋
کلا هر پسری ک منو میبینه تو نگاه اول عاشقم میشه
خب داستان از اونجایی شروع میشه ک من ۱۴۰۰ بایه پسری آشنا شدم و قرارامونو رفتیم و کات کردیم بعد از گذشت تقریبا دو سال
پنجشنبه ۴۰۳/۴/۱۴ قرار گذاشتیم. ک بریم بیرون فقط حرف بزنیم
اون روز رسید و من رفتم پیشش و دیدمش 🥲🙈اخ ک نگم چقدر جذاب شده بود
بعد از سلام علیک و کلی حرف زدن و الکی خیابوناررو متر کردن بحثای سکسیمون باز شد🙈🤤خیلییییی حس خوبی بود ک داشتم بعد از دو سال کیر کلفت عشقمو میدیدم
اوف نمیدونین وابسته کیر عشقت بودن چقدر بده
دیگ دل تو دلم نبود واسه کیر کلفتش دلم میخواست هر چه زودتر کیرشو لباشو ابشو
بخورم و قطره ب قطرشو رو لبام حس کنم
وقتی بحثامون باز شد دلش میخواست ممه هامو ببینه اما مثل اینک روش نمیشد و با ی لحن ایراد گرفتن از لباسم هی یقه تاپمو داد پایین ک بیشترببینتش 🙈😍 و این کارش منو حشری میکرد
دیگ دلو زدیم به دریا انقدر که حشری بودیم تصمیم گرفتیم مزه عشق رو حس کنیم باز
تو بزرگ راه شهرمون بود ساعت ۶:۴۳ دقیقه غروب بود حین رانندگی خیلی وحشیانه لبای همدیگه رو میخوردیم و زبون همدیگرو از حلق هم در میاوردیم 🤤🤤اون لبای مردونش ما بین لبای ظریف من خودنمایی می کرد و هرچه بیشتر دلم میخواست بخورمشون
به دست فرمونش خیلی اعتماد داشتم و خودمو سپردم دستش و لبامو میخورد و میمالیدم اوففف چ حسی بود بعد از ۲سال حس کردن لباش
دیگ طاقت نداشتم کیرشو از شلوارش در اوردم واووووو چی میدیدم یه کیر کلفت ۱۹سانتیییی ک انگشتام دورش حلقه نمیشد 🤤اخ جونمممم دو تا تخم بزرگگگگ پر از عشققق زیرش ، چی بهتر از این با وجود دیدنش امون ندادم و حمله ور شدم رو کیرششش انقدر سر کیرشو میک زدم و تند تند تو دهنم بالا پایین میکردم ک کل کیرش خیس شده بود و خودش با موهام سرمو فشار میداد ک تا تههههه کیرشو جا کنه تو حلقم
انقدر واسش ته حلقی زدم ک عاشقش شده بودم اوفف دیگ تاب نداشتم برگشتم سرمو گذاشتم رو پاش ک یجای خارج از شهر برسیم و کارو تموم کنم جفتمون حشر از چشامون بیرون میزد 🤤وای چه لحظه ای بود از پایین ب سیب گلوش نگاه کردن
وقتی میخواست دنده عوض کنه و دستشو از روی ممه هام برداره انگار کل وجودمو ازممیگیرفتن دوست نداشتم حتی ی دقیقه ازم فاصله بگیره
حین رانندگی ک دستشو برد واسه کصم متوجه شد ک پریودم و نمیتونه بکنتم ناراحت شد اما باز واسم چوچولمو مالید اما این همه ماجرا نبودددد
تازه رسیده بودیم خارج از شهر شلوارشو کامل دادم پایین و عین ی جنده حرفه ای افتادم رو گیرش
تند تند میخوردم و تف مالیش میکردم اخخخ ک نگم براتون
موهای فرم ک تو صورتمو گرفته بود مزاحمم بودن با دستبندم موهامو جمع کردم ک بتونم بهتر واسش بخورم چشای حشریم داد میزد ک کصم و کونم کیر میخواد ولی چ کنم از دست پریود بی موقع
اوففف این کیر خوش فرم و کلفت داشت تو دهنم حال میکرد ک باز با عشقم لب گرفتم خیلی حس خوبی میداد بهم ابنک با زبونش لبامو لیس میزد
اخ کبر کلفت و مردونش داشت ابش میومد ک تخماش سفت شده بود و می کشان می زدم و ول میکردم میزدم و ول میکردم تا اینکه خودش سرمو بلند کرد و دستمال گرفت دور کیرش که آبش بریزه روش از بین حرکتش ناراحت شدم و زبونمو دور کیرش کشیدم و گذاشتم دهنمو میک زدم ک تا آخرین قطره شیره وجودش تو دهنم خالی شهههه اخ ک چقدر خوشمزه بود عاشق مزه ابشم🤤🤤🤤🤤مزه بهشت میدادددد اوفففف
از اینکه دستامم اب کیر داشتن خوشحال بودم و
تک ب تک انگشتامم ساک زدم🤤
😂😂ارمیین عشقم میگفت (شبیه قحطی زده های سومالی افتادی رو کیرم قطره ب قطره ابمم خوردی من خودم حالم بهم خورد تو چطوری خوردیش )
🤤راست میگه من دوسال بود ک هرشب ب یادش کصمو میمالیدمو فک میکردم زیر خواب ارمینم کاش میشد کس و کونمو جر بده ی روز
با وجود تموم این لذت ها بازم حاضر نشد ک رابطه جدیدمون رو شکل بدیم 🥲🙈 ولی من الان ک ساعت ۳:۱۱ دقیقه شبه دلم حوس کبرش گرده و دوست دارم این دفع بشینم جلو پاهاش و همزمان زل بزنم تو چشاش و کیرشو با ولع بخورم🤤🤤
نوشته: فاطی
#دوست_پسر #ساک_زدن
سلام
اولین باره که دارم این داستانارو مینویسم راستش خیلی ذوق دارم
به دلایل کاملا واضح اسم هارو تغییر میدم 😂🙈
من فافا ام ۱۸سالمه ی قیافه گوگولی،و زیبا ی بدن سفید و تو پر و قد ۱۶۵ و وزن ۷۲
با سینه های ۹۰ و کون قلمبیده😋
کلا هر پسری ک منو میبینه تو نگاه اول عاشقم میشه
خب داستان از اونجایی شروع میشه ک من ۱۴۰۰ بایه پسری آشنا شدم و قرارامونو رفتیم و کات کردیم بعد از گذشت تقریبا دو سال
پنجشنبه ۴۰۳/۴/۱۴ قرار گذاشتیم. ک بریم بیرون فقط حرف بزنیم
اون روز رسید و من رفتم پیشش و دیدمش 🥲🙈اخ ک نگم چقدر جذاب شده بود
بعد از سلام علیک و کلی حرف زدن و الکی خیابوناررو متر کردن بحثای سکسیمون باز شد🙈🤤خیلییییی حس خوبی بود ک داشتم بعد از دو سال کیر کلفت عشقمو میدیدم
اوف نمیدونین وابسته کیر عشقت بودن چقدر بده
دیگ دل تو دلم نبود واسه کیر کلفتش دلم میخواست هر چه زودتر کیرشو لباشو ابشو
بخورم و قطره ب قطرشو رو لبام حس کنم
وقتی بحثامون باز شد دلش میخواست ممه هامو ببینه اما مثل اینک روش نمیشد و با ی لحن ایراد گرفتن از لباسم هی یقه تاپمو داد پایین ک بیشترببینتش 🙈😍 و این کارش منو حشری میکرد
دیگ دلو زدیم به دریا انقدر که حشری بودیم تصمیم گرفتیم مزه عشق رو حس کنیم باز
تو بزرگ راه شهرمون بود ساعت ۶:۴۳ دقیقه غروب بود حین رانندگی خیلی وحشیانه لبای همدیگه رو میخوردیم و زبون همدیگرو از حلق هم در میاوردیم 🤤🤤اون لبای مردونش ما بین لبای ظریف من خودنمایی می کرد و هرچه بیشتر دلم میخواست بخورمشون
به دست فرمونش خیلی اعتماد داشتم و خودمو سپردم دستش و لبامو میخورد و میمالیدم اوففف چ حسی بود بعد از ۲سال حس کردن لباش
دیگ طاقت نداشتم کیرشو از شلوارش در اوردم واووووو چی میدیدم یه کیر کلفت ۱۹سانتیییی ک انگشتام دورش حلقه نمیشد 🤤اخ جونمممم دو تا تخم بزرگگگگ پر از عشققق زیرش ، چی بهتر از این با وجود دیدنش امون ندادم و حمله ور شدم رو کیرششش انقدر سر کیرشو میک زدم و تند تند تو دهنم بالا پایین میکردم ک کل کیرش خیس شده بود و خودش با موهام سرمو فشار میداد ک تا تههههه کیرشو جا کنه تو حلقم
انقدر واسش ته حلقی زدم ک عاشقش شده بودم اوفف دیگ تاب نداشتم برگشتم سرمو گذاشتم رو پاش ک یجای خارج از شهر برسیم و کارو تموم کنم جفتمون حشر از چشامون بیرون میزد 🤤وای چه لحظه ای بود از پایین ب سیب گلوش نگاه کردن
وقتی میخواست دنده عوض کنه و دستشو از روی ممه هام برداره انگار کل وجودمو ازممیگیرفتن دوست نداشتم حتی ی دقیقه ازم فاصله بگیره
حین رانندگی ک دستشو برد واسه کصم متوجه شد ک پریودم و نمیتونه بکنتم ناراحت شد اما باز واسم چوچولمو مالید اما این همه ماجرا نبودددد
تازه رسیده بودیم خارج از شهر شلوارشو کامل دادم پایین و عین ی جنده حرفه ای افتادم رو گیرش
تند تند میخوردم و تف مالیش میکردم اخخخ ک نگم براتون
موهای فرم ک تو صورتمو گرفته بود مزاحمم بودن با دستبندم موهامو جمع کردم ک بتونم بهتر واسش بخورم چشای حشریم داد میزد ک کصم و کونم کیر میخواد ولی چ کنم از دست پریود بی موقع
اوففف این کیر خوش فرم و کلفت داشت تو دهنم حال میکرد ک باز با عشقم لب گرفتم خیلی حس خوبی میداد بهم ابنک با زبونش لبامو لیس میزد
اخ کبر کلفت و مردونش داشت ابش میومد ک تخماش سفت شده بود و می کشان می زدم و ول میکردم میزدم و ول میکردم تا اینکه خودش سرمو بلند کرد و دستمال گرفت دور کیرش که آبش بریزه روش از بین حرکتش ناراحت شدم و زبونمو دور کیرش کشیدم و گذاشتم دهنمو میک زدم ک تا آخرین قطره شیره وجودش تو دهنم خالی شهههه اخ ک چقدر خوشمزه بود عاشق مزه ابشم🤤🤤🤤🤤مزه بهشت میدادددد اوفففف
از اینکه دستامم اب کیر داشتن خوشحال بودم و
تک ب تک انگشتامم ساک زدم🤤
😂😂ارمیین عشقم میگفت (شبیه قحطی زده های سومالی افتادی رو کیرم قطره ب قطره ابمم خوردی من خودم حالم بهم خورد تو چطوری خوردیش )
🤤راست میگه من دوسال بود ک هرشب ب یادش کصمو میمالیدمو فک میکردم زیر خواب ارمینم کاش میشد کس و کونمو جر بده ی روز
با وجود تموم این لذت ها بازم حاضر نشد ک رابطه جدیدمون رو شکل بدیم 🥲🙈 ولی من الان ک ساعت ۳:۱۱ دقیقه شبه دلم حوس کبرش گرده و دوست دارم این دفع بشینم جلو پاهاش و همزمان زل بزنم تو چشاش و کیرشو با ولع بخورم🤤🤤
نوشته: فاطی
اشتباه در کمپ طبیعت گردی
#دوست_پسر #خیانت #سفر
درود
من دیانا هستم این داستان یه اتفاق عجیبه که برای من افتاد و میخواستم براتون تعریف کنم
من یک دوست پسر داشتم به اسم آرش که قرار گذاشتیم باهم بریم تور تفریحی که قرار بود شب بمونیم خلاصه باهم رفتیم و خیلی پسر خوب و باحالی بود دوست داشتم شب باهم سکس کنیم ولی قسمت نشد چون یه اتفاقی افتاد که براتون تعریف میکنم
ما داشتیم میرفتیم که ماشین تو راه خراب شد تا برگشتیم شهر و تعمیرش کردیم یکم طول کشید شب رسیدیم اونجا همچی خوب بود داشت خوش میگذشت بهمون که رفتیم کلی مشروب خوردیم من واقعا از خود بی خود شده بودم و واقعا دلم سکس میخواست به هر قیمتی
خلاصه کلی رقصیدیم دیدم یه آقای قد بلندی خیلی داره باهام لاس میزنه و ازم خوشش اومده بود منم باهاش گرم گرفتم
یه چادر اخرای راه بود که برای سرویس بهداشتی گذاشته بودن من رفتم دستشویی و از چادر اومدم بیرون دیدم اون آقا اونجاست
بهم گفت نمیترسی گفتم نه گفت میخوای واست چراغ قوه بگیرم برگردی؟
گفتم باشه صبر میکنم بری سرویس و برگردی باهم بریم
گفت نه من نمیخوام برم فقط واسه تو اومدم
منم تعجب کردم گفتم چرا
گفت میدونم ازم خوشت اومده
منم گفتم نمیتونم چون دیدی دوس پسر دارم بفهمه بد میشه
گفت پس دلت میخواد ولی از اون میترسی
منم که واقعا هر دو رو میخواستم خندیدم نمیدونم چی شد دستشو گرفتم به بهانه تاریکی و قدم میزدیم که شروع کرد از زندگیش گفت که منم بغلش کردم بهش دلداری بدم
بعد ازهم لب گرفتیم و دیگه نمیتونستم طاقت بیارم
خلاصه منو برد تو ماشینش و باهم سکس کردیم و حواسم بود دوست پسرم نفهمه اول لختم کرد و شروع کردیم لب گرفتن و بعد گردنمو خورد که آب از کصم سرازیر شد منم کیرشو در اوردم و براش ساک زدم اول فکر کرد دخترم و خواست از عقب منو بکنه که بهش گفتم مطلقه هستم و کیرشو کرد توم بعد چند دقیقه آبش داشت میومد گفت کجا بریزم بهش گفتم بریز توم کثیف کاری نشه
دوباره بعد بیست دقیقه کیرشو سیخ کردم و بازم سکس کردیم کیرش بدک نبود ولی خیلی کار بلد بود و منو ارضا کرد
لباسامو پوشیدم وقتی ارضا شدم نمیدونم چرا داشتم گریه میکردم بغلم کرد و گفت نگران نباش اگه با من باشی قول میدم به دوتاییمون خیلی خوش بگذره
منم عذاب وجدان گرفته بودم دوست داشتم برم پیش دوست پسرم گریه کنم حتی با اون سکس کنم که قبل پیاده شدن بهم گفت اگه میخوای با من باشی و چیزی بهش نگم باهاش کات کن
منم با این حرفش نمیدونستم باید چیکار کنم اخه اگه بش میگفت میدونستم جفتشونو از دست میدم
منم مجبور شدم با آرش سرد رفتار کنم
بعد اون ماجرا رفتم تو چادر آرش رو بغل کردم میدونستم این آخرین باریه که بغلش میکنم آرش خیلی پسر خوبی بود ولی دوس نداشتم اذیتش کنم با این کارا و گفتم فردا باهاش کات میکنم
فردا همه کار کردم که ولم کنه و جواب داد
خیلی باهاش بد رفتار کردم
آرش قهر کرد و رفت و من و اون اقا باهم سوار ماشین شدیم که برگردیم تو راه هم عذاب وجدان داشتم هم خوشحال بودم که وارد یه رابطه جدید شدم و حداقل یکی رو دارم
بعد گذشت یک هفته بعد منو برد خونه و باز سکس کردیم
و برگشتم شهرمون و خیلی حس بدی داشتم از خودم حالم بهم میخورد و یه روز باهاش دعوا کردم که وقتی تو میدونستی دوست پسر دارم نباید میومدی بهم پیشنهاد میدادی و این حرفا که دیدم بلاکم کرد من گند زدم به رابطمو و آرش و سفرمون خدا منو ببخشه ولی اصلا پشیمون نیستم
نوشته: دیانا
#دوست_پسر #خیانت #سفر
درود
من دیانا هستم این داستان یه اتفاق عجیبه که برای من افتاد و میخواستم براتون تعریف کنم
من یک دوست پسر داشتم به اسم آرش که قرار گذاشتیم باهم بریم تور تفریحی که قرار بود شب بمونیم خلاصه باهم رفتیم و خیلی پسر خوب و باحالی بود دوست داشتم شب باهم سکس کنیم ولی قسمت نشد چون یه اتفاقی افتاد که براتون تعریف میکنم
ما داشتیم میرفتیم که ماشین تو راه خراب شد تا برگشتیم شهر و تعمیرش کردیم یکم طول کشید شب رسیدیم اونجا همچی خوب بود داشت خوش میگذشت بهمون که رفتیم کلی مشروب خوردیم من واقعا از خود بی خود شده بودم و واقعا دلم سکس میخواست به هر قیمتی
خلاصه کلی رقصیدیم دیدم یه آقای قد بلندی خیلی داره باهام لاس میزنه و ازم خوشش اومده بود منم باهاش گرم گرفتم
یه چادر اخرای راه بود که برای سرویس بهداشتی گذاشته بودن من رفتم دستشویی و از چادر اومدم بیرون دیدم اون آقا اونجاست
بهم گفت نمیترسی گفتم نه گفت میخوای واست چراغ قوه بگیرم برگردی؟
گفتم باشه صبر میکنم بری سرویس و برگردی باهم بریم
گفت نه من نمیخوام برم فقط واسه تو اومدم
منم تعجب کردم گفتم چرا
گفت میدونم ازم خوشت اومده
منم گفتم نمیتونم چون دیدی دوس پسر دارم بفهمه بد میشه
گفت پس دلت میخواد ولی از اون میترسی
منم که واقعا هر دو رو میخواستم خندیدم نمیدونم چی شد دستشو گرفتم به بهانه تاریکی و قدم میزدیم که شروع کرد از زندگیش گفت که منم بغلش کردم بهش دلداری بدم
بعد ازهم لب گرفتیم و دیگه نمیتونستم طاقت بیارم
خلاصه منو برد تو ماشینش و باهم سکس کردیم و حواسم بود دوست پسرم نفهمه اول لختم کرد و شروع کردیم لب گرفتن و بعد گردنمو خورد که آب از کصم سرازیر شد منم کیرشو در اوردم و براش ساک زدم اول فکر کرد دخترم و خواست از عقب منو بکنه که بهش گفتم مطلقه هستم و کیرشو کرد توم بعد چند دقیقه آبش داشت میومد گفت کجا بریزم بهش گفتم بریز توم کثیف کاری نشه
دوباره بعد بیست دقیقه کیرشو سیخ کردم و بازم سکس کردیم کیرش بدک نبود ولی خیلی کار بلد بود و منو ارضا کرد
لباسامو پوشیدم وقتی ارضا شدم نمیدونم چرا داشتم گریه میکردم بغلم کرد و گفت نگران نباش اگه با من باشی قول میدم به دوتاییمون خیلی خوش بگذره
منم عذاب وجدان گرفته بودم دوست داشتم برم پیش دوست پسرم گریه کنم حتی با اون سکس کنم که قبل پیاده شدن بهم گفت اگه میخوای با من باشی و چیزی بهش نگم باهاش کات کن
منم با این حرفش نمیدونستم باید چیکار کنم اخه اگه بش میگفت میدونستم جفتشونو از دست میدم
منم مجبور شدم با آرش سرد رفتار کنم
بعد اون ماجرا رفتم تو چادر آرش رو بغل کردم میدونستم این آخرین باریه که بغلش میکنم آرش خیلی پسر خوبی بود ولی دوس نداشتم اذیتش کنم با این کارا و گفتم فردا باهاش کات میکنم
فردا همه کار کردم که ولم کنه و جواب داد
خیلی باهاش بد رفتار کردم
آرش قهر کرد و رفت و من و اون اقا باهم سوار ماشین شدیم که برگردیم تو راه هم عذاب وجدان داشتم هم خوشحال بودم که وارد یه رابطه جدید شدم و حداقل یکی رو دارم
بعد گذشت یک هفته بعد منو برد خونه و باز سکس کردیم
و برگشتم شهرمون و خیلی حس بدی داشتم از خودم حالم بهم میخورد و یه روز باهاش دعوا کردم که وقتی تو میدونستی دوست پسر دارم نباید میومدی بهم پیشنهاد میدادی و این حرفا که دیدم بلاکم کرد من گند زدم به رابطمو و آرش و سفرمون خدا منو ببخشه ولی اصلا پشیمون نیستم
نوشته: دیانا