منو واقعا محکم گایید...
#سن_بالا #گی
سلام من سامانم.این یه اتفاق واقعیه که میخوام بنویسم.میخوام خواننده ها بخوننش ولی در حقیقت بودنش شک نکنید…تا جایی که میتونم مو به مو شرح میدم…
من حس ترنس بودن و تمایلات دخترونه دارم.قیافم خوشگله و بیبی فیس و کم مو ام.سفیدم قدم ۱۷۴ وزنم ۶۵…۲۷ سالمه.خوزستان زندگی میکنم.بخاطر قیافه و بدن سفیدم همیشه توجه پسرا فامیل به خودم جلب میکردم.حتی بچه ها محله.مثلا با یکی از پسرا میرفتیم تو یه خونه خرابه ایستاده روم به دیوار لاپایی میزد منو…تو ۱۵ سالگی تقریبا.یه بارم تو باغ دوستم خفت شدم توسط یه سن بالای لعنتی که منو خوابوند لاپایی زد.بعدش افسردگی گرفتم.این قیافه جز بدبختی و حقارت چیزی برام نداشته.لعنت به دخترایی که جذبش میشدن .اسیبش بیشتر از نفعش بوده.با پسر داییم پسر خاله بزرگم که مجبورم کرد براش ساک بزنم و آبش تو دهنم ریخت و حتی پسر داییم بهزاد که دو سال ازم بزرگتر بود سر آلتشو میمالوند به سوراخم تا ارضا شه یا براش میخوردم…گذشت…تا با چند پسر رابطه ازپشت داشتم…دیگه قضیه قط شد…گی بودنم فراموش کرده بودم یا حس یا هرچی…تا دو سه روز پیش فقط دوست دختر داشتم و دوست خانم.اما دو سه روز پیش واقعا دیگه اذیت بودم نمیتونستم.سال ها رابطه گی نداشتم.اما واقعا اذیت بودم این حس گی بودن لعنتی که ولت نمیکنه.تو بگو بعد از بیست سال تمایلت برمیگرده.پریشب اومدم خونه فوری بدنمو کامل شیو کردم…زدم گروه گی تلگرام…اصل کامل دادم.حقیقت ا کم سن و اینا میترسیدم.بخاطر ابروم یا دیوونه بازی دربیاره .هرچی.اصل نوشتم یه سن بالا فاعل بیاد سامانم و…ترنسم…گذشت یه کلی ادم الکی فیک میومد هی بلاک میکردم.تا یه اقا اومد پی وی گف ۵۰ سالمه قد و وزنشم گفت.مث بقیه نمیگفت عکس بده عکس کونت یا…عکس صورتشو فرستاد ریش سفیدی داشت عکس کیرشم فرستاد دیدمش تپش قلب گرفتم حسم زد بالا.کوتاه و کلفت.هی میگفت الان کجایی اماده ای بیام؟من میترسیدم اعتماد کنم یا نه.بهش گفتم ببین من داخلی ندادم.قرار اول هم بذارم دست میزنم به جلوت و ساک.تا ابت بیاد.چون من خیلی تنگم زور انگشت میره توش.دلو زدم به دریا ادرس دادم روبرو عابر بانک سه نبش زیر تر.ساعت چنده یک و نیم شب.اونقد حالم بد بود رفتم روغن زیتونو ا کابینت برداشتم یه قطره به سوراخم زدم.گفتم بدم بره دیگه.داشتم اماده میشدم دیدم پیام داد من دم عابر بانکم.پیاده با ترس نگرانی خدایا پلیس نباشه یا خفتم نکنه این وقت شد.نزدیک که شدم دیدم یه چهارصد پنج سیاه روبرو عابر بانکه چراغاش روشن.رفتم در باز کردم سوار شدم سلام کردم.اروم حرکت کرد گفتم نمیشه اعتماد کرد این روزا.گف اره منم نمیتونم والا.سه ماه پیش رابطه با پسر داشتم.از زنم جدا شدم و از این حرفا.چشماش ضعیف بود گف عینکمو نیاوردم برا همین اروم میروند…از شهر خارج شدیم تو کمربندی بودیم گفتم بزن این خاکی یه جا تاریک بمونیم.گف باشه.زدیم خاکی گف بیا دس بزن .دکمشو باز کرد کمی کشید پایین .گف بیا میتونی دس بزنی یا بخوری.دستم رفت سمت کیرش که خوابیده بود.سر پهنی داشت کلفت و کوتاه.کمی شکم هم داشت.گف بخور من آبم دیر میاد.گفتم نمیشه که تو حرکت.گف چرا نمیشه.گفتم باشه سرمو بردم بین پاهاش سر آلتشو گذاشتم تو دهنم مکیدم.انگار چیزی که میخواستم و کم بوده تو زندگیم بهش رسیدم.با دو انگشت زیر ساقشو گرفته بودم و سرشو میمکیدم تا سیخ کرد.دست راستش رفت زیر شلوارم.لپ کونمو یه فشاری داد گف عجب کونی داری مو هم نداره.من چشمام بسته داشتم میمکیدم.انگشتش رفت سمت سوراخ یه اوف گفت.چربه؟اره یه کم روغن زیتون زدم…خوب کردی.رسیدیم زیر یه درخت تو زمینا کشاورزی.خاموش کرد یه هو از ماشین در اومد.در باز کرد درآورد منو در عقب باز کرد گفت پاهات زیر شکمتو بذار رو صندلی.با تپش قلب و استرس و لرزش زانوهام همونجور که خواست
موندم.لپ پشتمو باز کرد.تف زد انگشتشو آروم کرد داخل.حرفه ای بود انگار چندین بار پسر گاییده بود تو ماشین صحرا.چشماش ضعیف بود اونم تو تاریکی.دستش به کیرش با انگشت سوراخمو با سر کیرش تنظیم میکرد.هر چقدر فشار میداد نمیرفت.گفت سفت نگیر.گفتم بخدا شل گرفتم.نمیرفت فشار که میداد لیز میخورد بالاپایین.گفت اینجور نمیشه بیا به شکم دراز بکش.گفتم نه بذار با ساک ابتو بیارم ابتم میخورم.بذار دفعه دیگه یه مکان بریم.من رل میخوام رابطه ای نیستم.بهت هم گفتم قرار اول دست زدن و ساک.واقعا دوست داشتم یه ساعت کیرشو بخورم تا شیره کمرشو بهم هدیه بده.گفت نه با ساک نمیاد.گفتم تو بذار.زانو زدم آقا کیرشو بالا پایین میکردم سرشو میمکیدم.دو قطره پیشابش دهنمو شور کرد قورتش دادم.سرمو گرفت چند تلمبه محکم زد ته حلقم که عق زدم.گف ول کن صندوق عقب باز کرد یه پارچه سفید پهن کرد رو علفا.بیا دراز بکش به شکم.نمیخواستم واقعا درد داشتم .سوراخم درد میکرد.اما انگار شوهر منه باید چشم بگم.خوابیدم.دوباره انگشت ک
#سن_بالا #گی
سلام من سامانم.این یه اتفاق واقعیه که میخوام بنویسم.میخوام خواننده ها بخوننش ولی در حقیقت بودنش شک نکنید…تا جایی که میتونم مو به مو شرح میدم…
من حس ترنس بودن و تمایلات دخترونه دارم.قیافم خوشگله و بیبی فیس و کم مو ام.سفیدم قدم ۱۷۴ وزنم ۶۵…۲۷ سالمه.خوزستان زندگی میکنم.بخاطر قیافه و بدن سفیدم همیشه توجه پسرا فامیل به خودم جلب میکردم.حتی بچه ها محله.مثلا با یکی از پسرا میرفتیم تو یه خونه خرابه ایستاده روم به دیوار لاپایی میزد منو…تو ۱۵ سالگی تقریبا.یه بارم تو باغ دوستم خفت شدم توسط یه سن بالای لعنتی که منو خوابوند لاپایی زد.بعدش افسردگی گرفتم.این قیافه جز بدبختی و حقارت چیزی برام نداشته.لعنت به دخترایی که جذبش میشدن .اسیبش بیشتر از نفعش بوده.با پسر داییم پسر خاله بزرگم که مجبورم کرد براش ساک بزنم و آبش تو دهنم ریخت و حتی پسر داییم بهزاد که دو سال ازم بزرگتر بود سر آلتشو میمالوند به سوراخم تا ارضا شه یا براش میخوردم…گذشت…تا با چند پسر رابطه ازپشت داشتم…دیگه قضیه قط شد…گی بودنم فراموش کرده بودم یا حس یا هرچی…تا دو سه روز پیش فقط دوست دختر داشتم و دوست خانم.اما دو سه روز پیش واقعا دیگه اذیت بودم نمیتونستم.سال ها رابطه گی نداشتم.اما واقعا اذیت بودم این حس گی بودن لعنتی که ولت نمیکنه.تو بگو بعد از بیست سال تمایلت برمیگرده.پریشب اومدم خونه فوری بدنمو کامل شیو کردم…زدم گروه گی تلگرام…اصل کامل دادم.حقیقت ا کم سن و اینا میترسیدم.بخاطر ابروم یا دیوونه بازی دربیاره .هرچی.اصل نوشتم یه سن بالا فاعل بیاد سامانم و…ترنسم…گذشت یه کلی ادم الکی فیک میومد هی بلاک میکردم.تا یه اقا اومد پی وی گف ۵۰ سالمه قد و وزنشم گفت.مث بقیه نمیگفت عکس بده عکس کونت یا…عکس صورتشو فرستاد ریش سفیدی داشت عکس کیرشم فرستاد دیدمش تپش قلب گرفتم حسم زد بالا.کوتاه و کلفت.هی میگفت الان کجایی اماده ای بیام؟من میترسیدم اعتماد کنم یا نه.بهش گفتم ببین من داخلی ندادم.قرار اول هم بذارم دست میزنم به جلوت و ساک.تا ابت بیاد.چون من خیلی تنگم زور انگشت میره توش.دلو زدم به دریا ادرس دادم روبرو عابر بانک سه نبش زیر تر.ساعت چنده یک و نیم شب.اونقد حالم بد بود رفتم روغن زیتونو ا کابینت برداشتم یه قطره به سوراخم زدم.گفتم بدم بره دیگه.داشتم اماده میشدم دیدم پیام داد من دم عابر بانکم.پیاده با ترس نگرانی خدایا پلیس نباشه یا خفتم نکنه این وقت شد.نزدیک که شدم دیدم یه چهارصد پنج سیاه روبرو عابر بانکه چراغاش روشن.رفتم در باز کردم سوار شدم سلام کردم.اروم حرکت کرد گفتم نمیشه اعتماد کرد این روزا.گف اره منم نمیتونم والا.سه ماه پیش رابطه با پسر داشتم.از زنم جدا شدم و از این حرفا.چشماش ضعیف بود گف عینکمو نیاوردم برا همین اروم میروند…از شهر خارج شدیم تو کمربندی بودیم گفتم بزن این خاکی یه جا تاریک بمونیم.گف باشه.زدیم خاکی گف بیا دس بزن .دکمشو باز کرد کمی کشید پایین .گف بیا میتونی دس بزنی یا بخوری.دستم رفت سمت کیرش که خوابیده بود.سر پهنی داشت کلفت و کوتاه.کمی شکم هم داشت.گف بخور من آبم دیر میاد.گفتم نمیشه که تو حرکت.گف چرا نمیشه.گفتم باشه سرمو بردم بین پاهاش سر آلتشو گذاشتم تو دهنم مکیدم.انگار چیزی که میخواستم و کم بوده تو زندگیم بهش رسیدم.با دو انگشت زیر ساقشو گرفته بودم و سرشو میمکیدم تا سیخ کرد.دست راستش رفت زیر شلوارم.لپ کونمو یه فشاری داد گف عجب کونی داری مو هم نداره.من چشمام بسته داشتم میمکیدم.انگشتش رفت سمت سوراخ یه اوف گفت.چربه؟اره یه کم روغن زیتون زدم…خوب کردی.رسیدیم زیر یه درخت تو زمینا کشاورزی.خاموش کرد یه هو از ماشین در اومد.در باز کرد درآورد منو در عقب باز کرد گفت پاهات زیر شکمتو بذار رو صندلی.با تپش قلب و استرس و لرزش زانوهام همونجور که خواست
موندم.لپ پشتمو باز کرد.تف زد انگشتشو آروم کرد داخل.حرفه ای بود انگار چندین بار پسر گاییده بود تو ماشین صحرا.چشماش ضعیف بود اونم تو تاریکی.دستش به کیرش با انگشت سوراخمو با سر کیرش تنظیم میکرد.هر چقدر فشار میداد نمیرفت.گفت سفت نگیر.گفتم بخدا شل گرفتم.نمیرفت فشار که میداد لیز میخورد بالاپایین.گفت اینجور نمیشه بیا به شکم دراز بکش.گفتم نه بذار با ساک ابتو بیارم ابتم میخورم.بذار دفعه دیگه یه مکان بریم.من رل میخوام رابطه ای نیستم.بهت هم گفتم قرار اول دست زدن و ساک.واقعا دوست داشتم یه ساعت کیرشو بخورم تا شیره کمرشو بهم هدیه بده.گفت نه با ساک نمیاد.گفتم تو بذار.زانو زدم آقا کیرشو بالا پایین میکردم سرشو میمکیدم.دو قطره پیشابش دهنمو شور کرد قورتش دادم.سرمو گرفت چند تلمبه محکم زد ته حلقم که عق زدم.گف ول کن صندوق عقب باز کرد یه پارچه سفید پهن کرد رو علفا.بیا دراز بکش به شکم.نمیخواستم واقعا درد داشتم .سوراخم درد میکرد.اما انگار شوهر منه باید چشم بگم.خوابیدم.دوباره انگشت ک
چگونه به یک کاک ساکر تبدیل شدم
#گی #بیغیرتی
میخوام براتون توضیح بدم که چطور از یک جوان معمولی به یک کاک ساکر (به قول انگلیسی ها) تبدیل شدم، یعنی مردجوانی که از خوردن و مکیدن آلت تناسلی مردان و پسران دیگه لذت جنسی بسیار زیادی می برده و عاشق این کاره و لذتی که در خوردن و مکیدن و لیسیدن آلت تناسلی مردان دیگه می بره خیلی خیلی بیشتر هست از لذتی که از گائیدن کوس و کون همسرش می بره.
ماجرا از بعد از ازدواج من شروع شد. خلاصه اش کنم که سر شما رو درد نیارم راستش من از خوابیدن با همسرم خیلی لذت جنسی نمی بردم و چون در گائیدن همسرم مهارتی نداشتم اون بیچاره هم لذت جنسی براش هیچ معنایی نداشت. تا این که یک روز در اینترنت فیلم عجیبی دیدم. شوهری مشغول آرایش همسرش و انتخاب لباس مناسب و سکسی برای او بود. بعد با تعجب دیدم که شوهر همه این تلاش ها رو برای خوشامد مرد غریبه ی دیگری انجام میده و اون چه منو بیشتر شوکه کرد این بود که بعد از ملاقات مرد غریبه طولی نکشید که مهمان تازه وارد با زن صاحب خانه جلوی چشم شوهر وارد روابط عاشقانه شدند و کار به اونجا کشید که جلوی شوهری که از کوس دادن زنش خیلی ذوق می کرد اون زن پتیاره و مهمان جدید و خوشتیپ شروع کردند به انجام گایش های جور و واجور تا این که مردک اسپرم هاش رو در کوس و کون خانوم صاحب خانه خالی کرد و شوهر بیغیرت با اشتهای زیاد مشغول خوردن اون اسپرم ها شد. من حسابی شوکه شده بودم و خیلی از تماشای این صحنه ها منزجر و دلم می خواست لپتاپ رو بزنم همون جا خورد کنم. چند روزی در این حالت ها بودم تا این که یک شب در خواب صحنه هایی شبیه به همون فیلم رو دیدم با این تفاوت که اون پتیاره خانوم که به مرد غریبه کوس می داد همسر خودم بود و شوهرش یعنی من نقش همون جاکش رو در فیلم بازی می کردم و در خواب حسابی از بگا رفتن زنم کیف می کردم و وقتی بیدار شدم دیدم حسابی خودم رو خراب کردم و آبم آمده. از اون لحظه دیگه حس بی غیرتی از وجودم بیرون نرفت.
اصل داستان رو باید به طور کامل یک وقت دیگه تعریف کنم اما الان سرتون رو درد نیارم همین قدر بگم که بالاخره موضوع رو با همسرم در میون گذاشتم و او اولش خیلی جا خورد و تعجب کرد اما بعد از مدتی رضایت داد چون اعتراف کرد که یکی از همکار های او در شرکتی که کار می کرد شدیدا به او علاقمند شده و مرتب به او پیشنهاد های بی شرمانه ای میکنه و همسر من هم که تا اون روز از سکس بهره ای نگرفته بود از اون مرد و پیشنهاد های اغوا کننده اش خوشش آمده و قرار شد یک روز آقایی که اسمش جمالی بود رو بیاره خونه ما که با من آشنا بشه و اگر من رضایت دادم و آقای جمالی رو پسند کردم اون وقت اون ها وارد ورابط سکسی بشن و من هم به آرزوم برسم.
قضیه دقیقا به همین ترتیب پیش رفت اما مشکل اینجا بود من گاهی بعد از عشق بازی بسیار حشری کننده اونها و پس از چندین و چند بار خود ارضایی خودم دچار نوعی حس پشیمونی میشدم و از خودم و از این بیغیرت شدنم بدم می آمد و لج بازی میکردم و اعصاب همسرم رو خورد می کردم. تا این که همسرم راهی به نظرش رسید. او یک بار منو مجبور کرد که آلت آقای جمالی رو بلیسم و بخورم. راستش اشتباه خودم بود چون خودم دچار چنین میلی شده بودم و یک شب این احساسم رو به همسرم اعتراف کردم و اون پتیاره خانوم هم فورن به نظرش رسید که از این نقطه ضعف من به نفع خودش و روابط خائنانه اش با جمالی کوس کش استفاده کنه. من در نهایت با اکراه قبول کردم اما همین که شروع به خوردن و لیسیدن آلت آقای جمالی شدم نمیدونم چه حس و حالی در من بیدار شد که انگار من یک دختر جنده بیشتر نبودم. آنقدر در ساک زدن کیر جمالی پیش رفتم و لذت بردم که اون آلت زیبا و بزرگش در نهایت در صورت و دهن من شوهر بیغیرت خالی شد غافل از این که همسرم یواشکی مشغول فیلم گرفتن از من هست. حالا دیگه همسرم مدرکی در دست داشت که منو به قول معروف در مشتش داشت و هیچ غلطی نمی تونستم بکنم. اما من از ساک زدن کیر خوش بو وخوش حالت جمالی خیلی خوشم آمده بود و دلم میخواست این کار رو ادامه بدم. چند ماه به همین منوال گذشت تا این که یک روز دیدم همسرم لباس زنونه تن من کرده و از من یک جنده مردونه ساخته که شرح اون بماند برای داستانی دیگه.
نوشته: نویسنده خجالتی
#گی #بیغیرتی
میخوام براتون توضیح بدم که چطور از یک جوان معمولی به یک کاک ساکر (به قول انگلیسی ها) تبدیل شدم، یعنی مردجوانی که از خوردن و مکیدن آلت تناسلی مردان و پسران دیگه لذت جنسی بسیار زیادی می برده و عاشق این کاره و لذتی که در خوردن و مکیدن و لیسیدن آلت تناسلی مردان دیگه می بره خیلی خیلی بیشتر هست از لذتی که از گائیدن کوس و کون همسرش می بره.
ماجرا از بعد از ازدواج من شروع شد. خلاصه اش کنم که سر شما رو درد نیارم راستش من از خوابیدن با همسرم خیلی لذت جنسی نمی بردم و چون در گائیدن همسرم مهارتی نداشتم اون بیچاره هم لذت جنسی براش هیچ معنایی نداشت. تا این که یک روز در اینترنت فیلم عجیبی دیدم. شوهری مشغول آرایش همسرش و انتخاب لباس مناسب و سکسی برای او بود. بعد با تعجب دیدم که شوهر همه این تلاش ها رو برای خوشامد مرد غریبه ی دیگری انجام میده و اون چه منو بیشتر شوکه کرد این بود که بعد از ملاقات مرد غریبه طولی نکشید که مهمان تازه وارد با زن صاحب خانه جلوی چشم شوهر وارد روابط عاشقانه شدند و کار به اونجا کشید که جلوی شوهری که از کوس دادن زنش خیلی ذوق می کرد اون زن پتیاره و مهمان جدید و خوشتیپ شروع کردند به انجام گایش های جور و واجور تا این که مردک اسپرم هاش رو در کوس و کون خانوم صاحب خانه خالی کرد و شوهر بیغیرت با اشتهای زیاد مشغول خوردن اون اسپرم ها شد. من حسابی شوکه شده بودم و خیلی از تماشای این صحنه ها منزجر و دلم می خواست لپتاپ رو بزنم همون جا خورد کنم. چند روزی در این حالت ها بودم تا این که یک شب در خواب صحنه هایی شبیه به همون فیلم رو دیدم با این تفاوت که اون پتیاره خانوم که به مرد غریبه کوس می داد همسر خودم بود و شوهرش یعنی من نقش همون جاکش رو در فیلم بازی می کردم و در خواب حسابی از بگا رفتن زنم کیف می کردم و وقتی بیدار شدم دیدم حسابی خودم رو خراب کردم و آبم آمده. از اون لحظه دیگه حس بی غیرتی از وجودم بیرون نرفت.
اصل داستان رو باید به طور کامل یک وقت دیگه تعریف کنم اما الان سرتون رو درد نیارم همین قدر بگم که بالاخره موضوع رو با همسرم در میون گذاشتم و او اولش خیلی جا خورد و تعجب کرد اما بعد از مدتی رضایت داد چون اعتراف کرد که یکی از همکار های او در شرکتی که کار می کرد شدیدا به او علاقمند شده و مرتب به او پیشنهاد های بی شرمانه ای میکنه و همسر من هم که تا اون روز از سکس بهره ای نگرفته بود از اون مرد و پیشنهاد های اغوا کننده اش خوشش آمده و قرار شد یک روز آقایی که اسمش جمالی بود رو بیاره خونه ما که با من آشنا بشه و اگر من رضایت دادم و آقای جمالی رو پسند کردم اون وقت اون ها وارد ورابط سکسی بشن و من هم به آرزوم برسم.
قضیه دقیقا به همین ترتیب پیش رفت اما مشکل اینجا بود من گاهی بعد از عشق بازی بسیار حشری کننده اونها و پس از چندین و چند بار خود ارضایی خودم دچار نوعی حس پشیمونی میشدم و از خودم و از این بیغیرت شدنم بدم می آمد و لج بازی میکردم و اعصاب همسرم رو خورد می کردم. تا این که همسرم راهی به نظرش رسید. او یک بار منو مجبور کرد که آلت آقای جمالی رو بلیسم و بخورم. راستش اشتباه خودم بود چون خودم دچار چنین میلی شده بودم و یک شب این احساسم رو به همسرم اعتراف کردم و اون پتیاره خانوم هم فورن به نظرش رسید که از این نقطه ضعف من به نفع خودش و روابط خائنانه اش با جمالی کوس کش استفاده کنه. من در نهایت با اکراه قبول کردم اما همین که شروع به خوردن و لیسیدن آلت آقای جمالی شدم نمیدونم چه حس و حالی در من بیدار شد که انگار من یک دختر جنده بیشتر نبودم. آنقدر در ساک زدن کیر جمالی پیش رفتم و لذت بردم که اون آلت زیبا و بزرگش در نهایت در صورت و دهن من شوهر بیغیرت خالی شد غافل از این که همسرم یواشکی مشغول فیلم گرفتن از من هست. حالا دیگه همسرم مدرکی در دست داشت که منو به قول معروف در مشتش داشت و هیچ غلطی نمی تونستم بکنم. اما من از ساک زدن کیر خوش بو وخوش حالت جمالی خیلی خوشم آمده بود و دلم میخواست این کار رو ادامه بدم. چند ماه به همین منوال گذشت تا این که یک روز دیدم همسرم لباس زنونه تن من کرده و از من یک جنده مردونه ساخته که شرح اون بماند برای داستانی دیگه.
نوشته: نویسنده خجالتی
لذت دادن به حرفه ای
#افغان #گی
سلام
خزر هستم از استان شمال افغانستان، میخواهم اینجا یکی از شیرین ترین خاطرات کون دادن خود را بیان کنم قبل از آغاز داستان میخواهم درباره خود برایتان بگویم، من الان ۲۸ سال سن دارم و این داستان مال هشت سال قبل زمانی که بیست سال داشتم، آن موقع من دانشجو بودم و برای درآوردن خرج تحصیل کون میدادم که اکثرا از کون دادن هایم لذت نمی بردم چون اکثرشون خیلی ناشی بودند و فقط در پی ارضا کردن خودشون بودند و زود انزالی داشتند، و من چون قیافه نسبتا خوبی داشتم و جلدم سفید بود پول خوبی از کون دادن های خود در میاوردم، بریم سراغ داستان:
ماه رمضان بود و اون سال رمضان در ماه تابستان افتاده بود، هوا هم خیلی گرم و اکثر مردم هم به خاطر رمضان نمی روند سراغ کون و بازار من هم خیلی کساد که از بی پولی شدیدا رنج میبرم، بعد از ظهر بود در اتاق استراحت میکردم گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود، اوکی کردم بعد احوال پرسی اسمم را گفت و این را هم گفت که شماره منو از یکی بکن های قبلیم گرفته و من هم بعد توافق بر سر هزار افغانی آدرس گرفتم و رفتم، بعد رسیدن به آدرس بهش زنگ زدم اومد دنبالم و منو برد به ویلا، یه آدم سبزه و میان سال حدود چهل تا چهل و پنج سالش بود،تو ویلا تنها بود و تو اتاق خودش زیر کولر آبی لم داده و چند بطری آب و نوشابه انرژی زا گذاشته بود، بعد پذیرایی از من شروع کرد به خوردن لبام و با نوازش و مالش به درآوردن لباس هام، وقتی سینه هامو میخورد جوری لذت میبردم که دوست نداشتم تمام بشه، بعد چند دقیقه نوازش های تحریک آمیز زیر شکمم یه بالش گذاشت و با وازلین شروع کرد به چرب سوراخم، چند لحظه بعد سر کیر اش را روی سوراخم حس کردم بسیار حرفه ی و با آرامش جوری سانت به سانت تمام کیرش را جا کرد که جز لذت و پر شدن اصلا دردی را حس نکردم، نه سوختی بود و نه دردی فقط لذت بود و بس، من تو فضا بودم و دوست داشتم اصلا این لحظات تمام نشود، وقتی تلمبه میزد موقع درآوردن عضلات مقعدم را با خود بالا میکشید و دوباره با قدرت تا خایه میکوبید، فکر کنم تریاک کشیده بود چون خیلی حرفه ی و با ریتم خاص کونمو می گایید، تنها کاری که از من تو اون لحظات بر میومد قمبل کردن بیشتر کونم بود با آه و ناله سرشار از لذت،
بعد یه ربع گاییدن محشر با یک نعره همه آبشو تو کونمو خالی کرد، وقتی کارش تمام شد برگشتم تا کیر اش را ببینم از تعجب دهانم باز موند چون یه کیر حدود نوزده تا بیست سانت و نسبتا کلفت مواجه شدم چون از کیر های کوچک تر از اون اذیت شده بودم و اینجا بود که من به حرفه ی بودنش در کون گایی ایمان آوردم، بعد رفتم دستشویی موقع تمیز کردن خودم چشمانم را بستم و با یادآوری لحظات گاییدن اش خودم را ارضا کردم، با وجود که ارضا شده بودم ولی باز هم کونم کیر میخواست اما او حوصله نداشت و من بعد گرفتن پولم اومدم اتاق، البته فردای همان روز دوباره خودم داوطلبانه نزدش رفتم و با نصف قیمت براش کون دادم که آن هم محشر بود
نوشته: خزر
#افغان #گی
سلام
خزر هستم از استان شمال افغانستان، میخواهم اینجا یکی از شیرین ترین خاطرات کون دادن خود را بیان کنم قبل از آغاز داستان میخواهم درباره خود برایتان بگویم، من الان ۲۸ سال سن دارم و این داستان مال هشت سال قبل زمانی که بیست سال داشتم، آن موقع من دانشجو بودم و برای درآوردن خرج تحصیل کون میدادم که اکثرا از کون دادن هایم لذت نمی بردم چون اکثرشون خیلی ناشی بودند و فقط در پی ارضا کردن خودشون بودند و زود انزالی داشتند، و من چون قیافه نسبتا خوبی داشتم و جلدم سفید بود پول خوبی از کون دادن های خود در میاوردم، بریم سراغ داستان:
ماه رمضان بود و اون سال رمضان در ماه تابستان افتاده بود، هوا هم خیلی گرم و اکثر مردم هم به خاطر رمضان نمی روند سراغ کون و بازار من هم خیلی کساد که از بی پولی شدیدا رنج میبرم، بعد از ظهر بود در اتاق استراحت میکردم گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود، اوکی کردم بعد احوال پرسی اسمم را گفت و این را هم گفت که شماره منو از یکی بکن های قبلیم گرفته و من هم بعد توافق بر سر هزار افغانی آدرس گرفتم و رفتم، بعد رسیدن به آدرس بهش زنگ زدم اومد دنبالم و منو برد به ویلا، یه آدم سبزه و میان سال حدود چهل تا چهل و پنج سالش بود،تو ویلا تنها بود و تو اتاق خودش زیر کولر آبی لم داده و چند بطری آب و نوشابه انرژی زا گذاشته بود، بعد پذیرایی از من شروع کرد به خوردن لبام و با نوازش و مالش به درآوردن لباس هام، وقتی سینه هامو میخورد جوری لذت میبردم که دوست نداشتم تمام بشه، بعد چند دقیقه نوازش های تحریک آمیز زیر شکمم یه بالش گذاشت و با وازلین شروع کرد به چرب سوراخم، چند لحظه بعد سر کیر اش را روی سوراخم حس کردم بسیار حرفه ی و با آرامش جوری سانت به سانت تمام کیرش را جا کرد که جز لذت و پر شدن اصلا دردی را حس نکردم، نه سوختی بود و نه دردی فقط لذت بود و بس، من تو فضا بودم و دوست داشتم اصلا این لحظات تمام نشود، وقتی تلمبه میزد موقع درآوردن عضلات مقعدم را با خود بالا میکشید و دوباره با قدرت تا خایه میکوبید، فکر کنم تریاک کشیده بود چون خیلی حرفه ی و با ریتم خاص کونمو می گایید، تنها کاری که از من تو اون لحظات بر میومد قمبل کردن بیشتر کونم بود با آه و ناله سرشار از لذت،
بعد یه ربع گاییدن محشر با یک نعره همه آبشو تو کونمو خالی کرد، وقتی کارش تمام شد برگشتم تا کیر اش را ببینم از تعجب دهانم باز موند چون یه کیر حدود نوزده تا بیست سانت و نسبتا کلفت مواجه شدم چون از کیر های کوچک تر از اون اذیت شده بودم و اینجا بود که من به حرفه ی بودنش در کون گایی ایمان آوردم، بعد رفتم دستشویی موقع تمیز کردن خودم چشمانم را بستم و با یادآوری لحظات گاییدن اش خودم را ارضا کردم، با وجود که ارضا شده بودم ولی باز هم کونم کیر میخواست اما او حوصله نداشت و من بعد گرفتن پولم اومدم اتاق، البته فردای همان روز دوباره خودم داوطلبانه نزدش رفتم و با نصف قیمت براش کون دادم که آن هم محشر بود
نوشته: خزر
لیزر
#گی #تریسام
ساعت حدود 8 شب بود که وارد کلینیک شدم قبلا هم اومده بودم من سامانم 21 سالمه و گی هستم دو سالی هست با سیاوش توی رابطم و از رابطم هم راضی ام گه گاهی هم شیطونی می کنم اخه برعکس من که خیلی هاتم و دلم همش سکس می خواد سیاوش نه زیاد هاته نه مکان داره همیشه تو ماشین یا اگه مکان گیر بیاد و خونه من یا اون خالی باشه ترتیبمو میده با این که کیر خوبی داره ولی 5 دیقه ای ابش میاد ولی خوب رابطمون بد نیست حسابی برام خرج می کنه و هوامو داره منم براش کم نمیزارم رفتم پشت میز پذیرش و گفتم فلانی هستم برای لیزر اومدم خانومه گفت بله بفرمایید کسی تو هست کارشون تمام شد شما بفرمایید نشستم چند دیقه بعد یه پسر جون اومد بیرون و نوبت لیزر بعدش را گرفت و رفت و دختره رو کرد به من که برم داخل قبلا بارها اومده بودم به روال کار اشنا بودم رفتم داخل ولی کسی نبود لباسم را در اوردم و دمپایی پوشیدم و سری لیزرم را از جیبم در اوردم و نشستم لب تخت در داخلی باز شد وای یه اقای حدود 30 تا 35 چهارشونه چشم و ابرو مشکی اومد داخل از اون تیپ هایی که فول کیس منه کارتابل من دستش بود همون اوپراتور همیشگی نبود بهم سلام کرد جوابشو دادم پرسید جلسه چندمم هست گفتم 5 گفت فول گفتم بله از خودم اگه بخوام بگم قدم 170 وزنم نزدیک 75 پاها و کون تپلی دارم و صورت بی بی با یه کیر 5 سانتی کلا من به دنیا اومدم که کونی باشم چشم بند و داد بهم حالا من لخت با یه شورت اسلیپ روی تخت دراز کشیده بودم چشم بند به چشم و اوپراتور لیزم داشت کارشو شروع می کرد از پا شروع کرد دردش قابل تحمل بود ولی یکم شیطنتم گل کرد ناله های ریز سکسی می کردم ببینم واکنشش چیه طرف روی بدنم و کامل زد از پا شروع کرد تا ارنج و زیر بغل و دستام بهم گفت برگردم که بره سر وقت پشتم که در اتاق را زدن دختره پذیرش بود که اومد گفت رضا جان یه مشاوره داری میای یا بگم صبر کنن فهمیدم اسم اوپراتور رضاس بهم گفت شما برگرد من الان برمیگردم چشم بندم و برداشتم و رضا رفت بیرون وای عجب تیکه ای بود اگه میشد همین جا رو همین تخت بهش میدادم حیف که نمیشد برگشتم خوابیدم روی تخت دیگه نیازی به چشم بند نبود گذاشتم لبه دستگاه رضا رفت بیرون و چند دیقه بعد برگشت خیلی مودبانه عذر خواهی کرد و دسته را برداشت و نشست و شروع کرد از پشت ساق پام ولی درد داشت و من همش ناله میکردم رسید به باسنم گفت ناحیه بیکینی هم هست شیطنتم حسابی گل کرد گفتم بله گفت پس لباس زیرتو بکش پایین از قصد یه قوس دادم به کمرم و کونم یکم قنبل کردم و شرتم را کشیدم پایین اون شروع کرد به شات زدن درد داشت یکم تا این که بهم گفت لای باسنمو با دست باز کنم با دستام لای کونم و باز کردم این که الان سوراخ صورتیم رو به روی یه همچین کیسی بود حسابی حشریم کرده بود راست کرده بودم اولین شات و که زد ناخود اگاه دستامو ول کردم از درد و یه ناله سکسی کردم خودش با دست یه طرف کونم و باز کرد و شروع کرد به شات زدن منم ناله میکردم از درد تا تموم شد بلند شدم معلوم بود حسابی حشریش کردم با دست کیرش و جابه جا کرد و زیر چشمی هم دید منم راست کردم برگه را برداشت و رفت بیرون منم بلند شدم لباس پوشیدم و اومدم بیرون رفتم ازپذیرش نوبت بعدم را گرفتم نوبت داد برا یه ماه دیگه و زدم از کلینیک بیرون حسابی حشری شده بودم و داغ کردم زنگ زدم سیاوش خونه بود گفتم کارم تموم شده میرم خونه ایستاده بودم گوشه خیابون اسنپ و باز کردم منتظر بودم یکی قبول کنه سرم توگوشی بود که یه 206 برام بوق زد شیشه را داد پایین دیدم رضا اوپراتورمه بهم گفت منتظر تاکسی هستی؟ گفتم اره گفت بیا تا یه جایی میرسونمت از خدا خواسته رفتم بالا دیگه کامل میدونستم قراره یه حال اساسی بکنم شیشه را داد بالا و گفت خوب مسیرت کجاس منم که جندگیم حسابی گل کرده بود گفتم هر جا شوما بخوای و خندیدم یه جون کش دار گفت و دستمو گرفت و گذاشت رو کیرش گفت پس برو تو کارش تا برسیم خوشکله باورم نمیشد به همین راحتی به کیرش رسیده باشم شروع کردم به مالیدن کیرش از روی شلوار که حالا داشت اروم اروم زیر دستم بلند میشد زیپشو باز کردم و دستم و کردم توو کیرش و در اوردم هنوز نمیه خواب بود بلندیش متوسط ولی لا مصب کلفت اندازه مچ دست شروع کردم به مالیدنش که نالش در اومد گفت میدونستم خیلی جنده ای کونی برو پایین خوشم اومد باهام بد دهن بود منم که کلا به ساک زدن تو ماشین عادت داشتم رفتم پایین بوی خوبی میداد همه دهنمو پر میکرد و ناله های رضام بیشتر حشریم میکرد تا اونجایی که میشد داشتم بهش حال میدادم که گفت بسه کونی بیا بالا رسیدیم دم پارکینگ یه ساختمون ریموت زد در باز شد و رفتیم تو پارکینک کیرشو جمع و جور کرد و کردش تو شلوار رفتیم تو اسانسور دستش رو کونم بود رسیدیم دم در کلید انداخت در و باز کرد ولی صدای تلوزیون می اومد گفتم کسی هس
#گی #تریسام
ساعت حدود 8 شب بود که وارد کلینیک شدم قبلا هم اومده بودم من سامانم 21 سالمه و گی هستم دو سالی هست با سیاوش توی رابطم و از رابطم هم راضی ام گه گاهی هم شیطونی می کنم اخه برعکس من که خیلی هاتم و دلم همش سکس می خواد سیاوش نه زیاد هاته نه مکان داره همیشه تو ماشین یا اگه مکان گیر بیاد و خونه من یا اون خالی باشه ترتیبمو میده با این که کیر خوبی داره ولی 5 دیقه ای ابش میاد ولی خوب رابطمون بد نیست حسابی برام خرج می کنه و هوامو داره منم براش کم نمیزارم رفتم پشت میز پذیرش و گفتم فلانی هستم برای لیزر اومدم خانومه گفت بله بفرمایید کسی تو هست کارشون تمام شد شما بفرمایید نشستم چند دیقه بعد یه پسر جون اومد بیرون و نوبت لیزر بعدش را گرفت و رفت و دختره رو کرد به من که برم داخل قبلا بارها اومده بودم به روال کار اشنا بودم رفتم داخل ولی کسی نبود لباسم را در اوردم و دمپایی پوشیدم و سری لیزرم را از جیبم در اوردم و نشستم لب تخت در داخلی باز شد وای یه اقای حدود 30 تا 35 چهارشونه چشم و ابرو مشکی اومد داخل از اون تیپ هایی که فول کیس منه کارتابل من دستش بود همون اوپراتور همیشگی نبود بهم سلام کرد جوابشو دادم پرسید جلسه چندمم هست گفتم 5 گفت فول گفتم بله از خودم اگه بخوام بگم قدم 170 وزنم نزدیک 75 پاها و کون تپلی دارم و صورت بی بی با یه کیر 5 سانتی کلا من به دنیا اومدم که کونی باشم چشم بند و داد بهم حالا من لخت با یه شورت اسلیپ روی تخت دراز کشیده بودم چشم بند به چشم و اوپراتور لیزم داشت کارشو شروع می کرد از پا شروع کرد دردش قابل تحمل بود ولی یکم شیطنتم گل کرد ناله های ریز سکسی می کردم ببینم واکنشش چیه طرف روی بدنم و کامل زد از پا شروع کرد تا ارنج و زیر بغل و دستام بهم گفت برگردم که بره سر وقت پشتم که در اتاق را زدن دختره پذیرش بود که اومد گفت رضا جان یه مشاوره داری میای یا بگم صبر کنن فهمیدم اسم اوپراتور رضاس بهم گفت شما برگرد من الان برمیگردم چشم بندم و برداشتم و رضا رفت بیرون وای عجب تیکه ای بود اگه میشد همین جا رو همین تخت بهش میدادم حیف که نمیشد برگشتم خوابیدم روی تخت دیگه نیازی به چشم بند نبود گذاشتم لبه دستگاه رضا رفت بیرون و چند دیقه بعد برگشت خیلی مودبانه عذر خواهی کرد و دسته را برداشت و نشست و شروع کرد از پشت ساق پام ولی درد داشت و من همش ناله میکردم رسید به باسنم گفت ناحیه بیکینی هم هست شیطنتم حسابی گل کرد گفتم بله گفت پس لباس زیرتو بکش پایین از قصد یه قوس دادم به کمرم و کونم یکم قنبل کردم و شرتم را کشیدم پایین اون شروع کرد به شات زدن درد داشت یکم تا این که بهم گفت لای باسنمو با دست باز کنم با دستام لای کونم و باز کردم این که الان سوراخ صورتیم رو به روی یه همچین کیسی بود حسابی حشریم کرده بود راست کرده بودم اولین شات و که زد ناخود اگاه دستامو ول کردم از درد و یه ناله سکسی کردم خودش با دست یه طرف کونم و باز کرد و شروع کرد به شات زدن منم ناله میکردم از درد تا تموم شد بلند شدم معلوم بود حسابی حشریش کردم با دست کیرش و جابه جا کرد و زیر چشمی هم دید منم راست کردم برگه را برداشت و رفت بیرون منم بلند شدم لباس پوشیدم و اومدم بیرون رفتم ازپذیرش نوبت بعدم را گرفتم نوبت داد برا یه ماه دیگه و زدم از کلینیک بیرون حسابی حشری شده بودم و داغ کردم زنگ زدم سیاوش خونه بود گفتم کارم تموم شده میرم خونه ایستاده بودم گوشه خیابون اسنپ و باز کردم منتظر بودم یکی قبول کنه سرم توگوشی بود که یه 206 برام بوق زد شیشه را داد پایین دیدم رضا اوپراتورمه بهم گفت منتظر تاکسی هستی؟ گفتم اره گفت بیا تا یه جایی میرسونمت از خدا خواسته رفتم بالا دیگه کامل میدونستم قراره یه حال اساسی بکنم شیشه را داد بالا و گفت خوب مسیرت کجاس منم که جندگیم حسابی گل کرده بود گفتم هر جا شوما بخوای و خندیدم یه جون کش دار گفت و دستمو گرفت و گذاشت رو کیرش گفت پس برو تو کارش تا برسیم خوشکله باورم نمیشد به همین راحتی به کیرش رسیده باشم شروع کردم به مالیدن کیرش از روی شلوار که حالا داشت اروم اروم زیر دستم بلند میشد زیپشو باز کردم و دستم و کردم توو کیرش و در اوردم هنوز نمیه خواب بود بلندیش متوسط ولی لا مصب کلفت اندازه مچ دست شروع کردم به مالیدنش که نالش در اومد گفت میدونستم خیلی جنده ای کونی برو پایین خوشم اومد باهام بد دهن بود منم که کلا به ساک زدن تو ماشین عادت داشتم رفتم پایین بوی خوبی میداد همه دهنمو پر میکرد و ناله های رضام بیشتر حشریم میکرد تا اونجایی که میشد داشتم بهش حال میدادم که گفت بسه کونی بیا بالا رسیدیم دم پارکینگ یه ساختمون ریموت زد در باز شد و رفتیم تو پارکینک کیرشو جمع و جور کرد و کردش تو شلوار رفتیم تو اسانسور دستش رو کونم بود رسیدیم دم در کلید انداخت در و باز کرد ولی صدای تلوزیون می اومد گفتم کسی هس
فروشنده و حال خوب
#مغازه #گی
سلام به همگی …
این داستان که نوشتم واقعیه و هیچ دروغی توش نیست
ازتون خواهشمندم بی ادبی نکنید
اسم من امید و ۳۶ سالمه ۱۷۰ قد و ۶۰ وزنمه هرکی منو میبینه میگه خیلی خوب موندی و اصلا سنت بهت نمیخوره .متاهلم اما از دوران مجردی به حال کردن با همجنس خودم علاقه داشتم اما ترس از آبرو و مسائل اینچنینی سعی میکنم احساسمو کنترل کنم بگذریم چند وقت پیش تو برنامه دیوار دنبال شورت مردونه میگشتم که یه اگهی شورت فانتزی مردونه دیدم پیام دادم و چند تا عکس برام فرستاد شورت های خیلی سکسی و نازی بودن من همیشه شورت جذب و سکسی میپوشم بهش پیام دادم و شماره تماس داد.بهش زنگ زدم یه صدای خیلی اروم پشت خط بود گفتم دوسه تا شورت میخوام گفت از مدلایی که فرستادم انتخاب کردی گفتم اره خلاصه گفت اگه میخوای ادرس بدم بیا .ادرس گرفتم و قرار گذاشتیم رفتم به اون ادرسی که داده بود رسیدم بهش زنگ زدم و گفت الان میام چند دقیقه بعد یه پسر با قد حدود ۱۷۵ و یه کم لاغر اومد از ماشین پیاده شدم سلام دادم اومد نشست تو ماشین یه کوله همراهش بود که کلی شورت خوشگل توش بود تو همون برخورد اول ازش خوشم اومد اسمش عماد بود و خیلی ناز و آروم حرف میزد سه تا شورت انتخاب کردم و ازش خریدم بعد خداحافظی کردیم .تو راه برگشت بهش زنگ زدم گفتم اگه دوس داری از تنخور شورتا برات عکس بفرستم اونم گفت با کمال میل حتما تو تلگرام بفرست .
اومدم خونه و تو یه موقعیت که کسی نبود شورتا رو پوشیدم و چند تا عکس گرفتم فرستادم براش .
چند ساعت بعد جواب داد و گفت وای چقدر بهت میاد خیلی ناز و سکسی شدی خیلی از تعریفش خوشم اومد یه کم باهم چت کردیم،یهو گفت اگه میدونستم مشکلی با عکس گرفتن نداری بهت میگفتم بیای خونه کلی مدل داشتم بپوشی عکس بگیرم
منم گفتم اگه مایل باشی میام نمیدونم چی شد ولی بهش اعتماد کردم و سه روز بعد قرار گذاشتیم رفتم خونشون قبل رفتن دوش گرفتم اصلاح کردم و تمیز رفتم .
در خونه رسیدم کلی استرس داشتم اومد باهام دست داد و رفتیم تو خونه
زیر زمین خونشون در اختیار خودش بود و کسی نمیومد از این بابت خوب بود با اینکه ترس داشتم ولی رفتم
اول پذیرایی کرد و یه کم حرف زدیم و گفت میتونی کامل لخت بشی که عکسا بهتر باشه گفتم مشکلی ندارم فقط ممکنه کیرم راست بشه خندید و گفت اشکال نداره دوربین و سه پایه آورد و چند مدل شورت خفن سکسی هم اورد گفت پاشو آماده شو لباسامو در اوردم همش منتظر بودم چند نفر بریزن تو و بدبخت بشم اما واقعا خبری از خفت کردن و این چیزا نبود عماد واقعا پسر خوبی بود.
کامل لخت شدم و یه شورت پوشیدم همون اول کار کیرم شق شد دیدم عماد داره میخنده گفت بی جنبه ای چقدر گفتم نه بخدا دست خودم نیست این شورتا رو میپوشم اینجوری میشه بعد گفت اشکال نداره ژست بگیر عکس بگیرم منم چند حالت وایسادم چند مدل پوشیدم یکی از شورتا جلوش یه حالتی داشت باید کیر قشنگ تنظیم میشد تا بیرون نزنه من هرکار کردم نمیشد عماد خودش اومد گفت اشکال نداره دست بزنم منم با اشاره تایید کردم با دستاش کیرمو تنظیم کرد و چند تا عکس گرفت کارش تموم شد گفت مرسی که اومدی و بهم اعتماد کردی گفتم خواهش میکنم عزیزم یکی از شورتا قرمز توری بود خیلی خوشم اومده بود ازش خواستم لباسامو بپوشم که عماد گفت بیا از این خیلی خوشت میاد بپوش تنت باشه گفتم نه مرسی گفت بگیر تعارف نکن بپوش دوسش داری خیلی بهت می اومد گرفتم و پوشیدم گفت میشه لباسات رو نپوشی همین جوری بشینی کنارم من تو دلم داشت قند آب می شد گفتم باشه عزیزم رفتم و نشستم رو مبل .عماد اومد و گفت دوس داری منم لخت بشم گفتم آره چرا که نه اونم سریع لباساشو در اورد با شورت اومد کنارم نشست دیدم راست کرده بهش گفتم تو هم راست کردیا شیطون گفت خب تو اینجوری سکسی کنارمی راست میکنم دیگه گفت دوست داری باهم حال کنیم گفتم راستش اگه قول بدی دخول نکنی اره هستم گفت باشه منم دخول دوس ندارم مثل خودتم دستامو گرفت بغلم کرد وای چه گرمایی بینمون بود داشتم از شدت شهوت میمردم گفتم عماد هرکاری میخوای بکن باهام شروع کردیم لب گرفتن همزمان کیر همو میمالوندیم تو بغل هم
گفت بریم رو تخت با چشمام تایید کردم بغلم کرد رفتیم تو اتاق در رو بست انداختم رو تخت اومد روم مثل دیوونه ها داشت لبامو میخورد و خودشو میمالوند بهم گفت ساک دوس داری گفتم ۶۹ پایه ای تا اینو گفتم چرخید شورتمو درآورد و منم شورتشو دراوردم کیرش اومد رو صورتم شروع کردیم ساک زدن وایییی خیلی خوب بود حس قشنگ و خوبی بود اصلا رو زمین نبودم بعد کلی ساک زدن بلندم کرد و داگی شدم کیرشو گذاشت لای کونم و شروع کرد تلمبه زدن به کونم اما رو حرفش بود و توش نکرد کلی تلمبه زد داشت آبم میومد گفتم عماد من دیگه طاقت ندارم دارم ارضا میشم گفت بیا لای کون من ارضا شو خوابید منم رفتم روش کیرمو لای کونش مالیدم ابم اومد وای
#مغازه #گی
سلام به همگی …
این داستان که نوشتم واقعیه و هیچ دروغی توش نیست
ازتون خواهشمندم بی ادبی نکنید
اسم من امید و ۳۶ سالمه ۱۷۰ قد و ۶۰ وزنمه هرکی منو میبینه میگه خیلی خوب موندی و اصلا سنت بهت نمیخوره .متاهلم اما از دوران مجردی به حال کردن با همجنس خودم علاقه داشتم اما ترس از آبرو و مسائل اینچنینی سعی میکنم احساسمو کنترل کنم بگذریم چند وقت پیش تو برنامه دیوار دنبال شورت مردونه میگشتم که یه اگهی شورت فانتزی مردونه دیدم پیام دادم و چند تا عکس برام فرستاد شورت های خیلی سکسی و نازی بودن من همیشه شورت جذب و سکسی میپوشم بهش پیام دادم و شماره تماس داد.بهش زنگ زدم یه صدای خیلی اروم پشت خط بود گفتم دوسه تا شورت میخوام گفت از مدلایی که فرستادم انتخاب کردی گفتم اره خلاصه گفت اگه میخوای ادرس بدم بیا .ادرس گرفتم و قرار گذاشتیم رفتم به اون ادرسی که داده بود رسیدم بهش زنگ زدم و گفت الان میام چند دقیقه بعد یه پسر با قد حدود ۱۷۵ و یه کم لاغر اومد از ماشین پیاده شدم سلام دادم اومد نشست تو ماشین یه کوله همراهش بود که کلی شورت خوشگل توش بود تو همون برخورد اول ازش خوشم اومد اسمش عماد بود و خیلی ناز و آروم حرف میزد سه تا شورت انتخاب کردم و ازش خریدم بعد خداحافظی کردیم .تو راه برگشت بهش زنگ زدم گفتم اگه دوس داری از تنخور شورتا برات عکس بفرستم اونم گفت با کمال میل حتما تو تلگرام بفرست .
اومدم خونه و تو یه موقعیت که کسی نبود شورتا رو پوشیدم و چند تا عکس گرفتم فرستادم براش .
چند ساعت بعد جواب داد و گفت وای چقدر بهت میاد خیلی ناز و سکسی شدی خیلی از تعریفش خوشم اومد یه کم باهم چت کردیم،یهو گفت اگه میدونستم مشکلی با عکس گرفتن نداری بهت میگفتم بیای خونه کلی مدل داشتم بپوشی عکس بگیرم
منم گفتم اگه مایل باشی میام نمیدونم چی شد ولی بهش اعتماد کردم و سه روز بعد قرار گذاشتیم رفتم خونشون قبل رفتن دوش گرفتم اصلاح کردم و تمیز رفتم .
در خونه رسیدم کلی استرس داشتم اومد باهام دست داد و رفتیم تو خونه
زیر زمین خونشون در اختیار خودش بود و کسی نمیومد از این بابت خوب بود با اینکه ترس داشتم ولی رفتم
اول پذیرایی کرد و یه کم حرف زدیم و گفت میتونی کامل لخت بشی که عکسا بهتر باشه گفتم مشکلی ندارم فقط ممکنه کیرم راست بشه خندید و گفت اشکال نداره دوربین و سه پایه آورد و چند مدل شورت خفن سکسی هم اورد گفت پاشو آماده شو لباسامو در اوردم همش منتظر بودم چند نفر بریزن تو و بدبخت بشم اما واقعا خبری از خفت کردن و این چیزا نبود عماد واقعا پسر خوبی بود.
کامل لخت شدم و یه شورت پوشیدم همون اول کار کیرم شق شد دیدم عماد داره میخنده گفت بی جنبه ای چقدر گفتم نه بخدا دست خودم نیست این شورتا رو میپوشم اینجوری میشه بعد گفت اشکال نداره ژست بگیر عکس بگیرم منم چند حالت وایسادم چند مدل پوشیدم یکی از شورتا جلوش یه حالتی داشت باید کیر قشنگ تنظیم میشد تا بیرون نزنه من هرکار کردم نمیشد عماد خودش اومد گفت اشکال نداره دست بزنم منم با اشاره تایید کردم با دستاش کیرمو تنظیم کرد و چند تا عکس گرفت کارش تموم شد گفت مرسی که اومدی و بهم اعتماد کردی گفتم خواهش میکنم عزیزم یکی از شورتا قرمز توری بود خیلی خوشم اومده بود ازش خواستم لباسامو بپوشم که عماد گفت بیا از این خیلی خوشت میاد بپوش تنت باشه گفتم نه مرسی گفت بگیر تعارف نکن بپوش دوسش داری خیلی بهت می اومد گرفتم و پوشیدم گفت میشه لباسات رو نپوشی همین جوری بشینی کنارم من تو دلم داشت قند آب می شد گفتم باشه عزیزم رفتم و نشستم رو مبل .عماد اومد و گفت دوس داری منم لخت بشم گفتم آره چرا که نه اونم سریع لباساشو در اورد با شورت اومد کنارم نشست دیدم راست کرده بهش گفتم تو هم راست کردیا شیطون گفت خب تو اینجوری سکسی کنارمی راست میکنم دیگه گفت دوست داری باهم حال کنیم گفتم راستش اگه قول بدی دخول نکنی اره هستم گفت باشه منم دخول دوس ندارم مثل خودتم دستامو گرفت بغلم کرد وای چه گرمایی بینمون بود داشتم از شدت شهوت میمردم گفتم عماد هرکاری میخوای بکن باهام شروع کردیم لب گرفتن همزمان کیر همو میمالوندیم تو بغل هم
گفت بریم رو تخت با چشمام تایید کردم بغلم کرد رفتیم تو اتاق در رو بست انداختم رو تخت اومد روم مثل دیوونه ها داشت لبامو میخورد و خودشو میمالوند بهم گفت ساک دوس داری گفتم ۶۹ پایه ای تا اینو گفتم چرخید شورتمو درآورد و منم شورتشو دراوردم کیرش اومد رو صورتم شروع کردیم ساک زدن وایییی خیلی خوب بود حس قشنگ و خوبی بود اصلا رو زمین نبودم بعد کلی ساک زدن بلندم کرد و داگی شدم کیرشو گذاشت لای کونم و شروع کرد تلمبه زدن به کونم اما رو حرفش بود و توش نکرد کلی تلمبه زد داشت آبم میومد گفتم عماد من دیگه طاقت ندارم دارم ارضا میشم گفت بیا لای کون من ارضا شو خوابید منم رفتم روش کیرمو لای کونش مالیدم ابم اومد وای
اولین کون دادن فرزین
#گی
سلام.
داستانم واقعیه.
من فرزینم(مستعار) الان ۴۰ سالمه. از هیکلم بگم. بخاطر بدنسازی دوران جوونی و ول کردن اون، چاق شدم . طوری که سینه هام شل و بزرگ شدن. شکم و پهلو و کونم بزرگ شده بود. وزنم بین ۱۰۰تا ۱۱۰بالا پایین میشد.
یه سال عید یهو دیسک کمر گرفتم. اول فکر میکردم اسپاسم هست و هی آمپول شل کننده و کرم ضد درد و … میزدم بعد ده روز خوب نشد، رفتم دکتر و mriگرفتم. گفت دوتا دیسکت زده بیرون و استراحت مطلق ۱۰ روزه و فیزیوتراپی و …
خانمم می رفت سر کار و من خونه استراحت بودم و سر ار نمیرفتم. کلا تو خونه فیلم میدیدم و تو اینترنت میچرخیدم. تازه وایبر اومده بود و من رو لپ تاپ نصبش کردم. تو فیسبوکم کس چرخ میزدم.
یهو زیر پست یه دختره که اسم پیجش فریبا جنده بود، کامنت گذاشتم. نمیدونم چی نوشتم که با یه پسره کل کل کردیم. بعد یکی دو ساعت پیام دادن، یهو برگشت گفت میکنمت اگه ببینمت…منم به شوخی گفتم آره حتما… اون گفت تو بده اگه من نکردمت…منم شوخی شوخی گفتم ادرس بده، من میام ولی اگه دیری گنده ترم جا نزنی،شاید من کردمت… کمرم تازه یه مقدار دردش افتاده بود.
مثل کسخلا، ژل لوبریکانت گرفتم و رفتم، خودمم نمیدونم چرا.
اسمش امیر بود و مکانش توانیر. رفتم و اونم با موتور اومد و منو دید گفت دنبالم بیا. رفتیم تو پارکینگ یه مجتمع.
پارک کردم و سوار آسانسور شدیم. هی منو برانداز میکرد. رفتیم تو یه واحد. دیدم خالیه فقط یه مبل و تلویزیون و یخچال کوچیک و یه تخت تو اتاق خواب هست. دیدم یه بسته قرص در آورد و یی خورد. یه بسته کاندوم تاخیری هم از جیبش در آورد. رفتیم اتاق و گفت در بیار. منم گفتم جدی؟ گفت اره. من همه لباسم بجز شورت رو در اوردم. اونم لخت شد با شورت. گفت بخواب. من لبه تخت نشستم باورم نمیشد. اومد جلو کیرشو از رو شورت مالید و منو هل داد. دمر خوابوند. شورتمو کشید پایین… من کلا بدنم سفیده و بی مو. یه جون گفت و اومد رو من. خیلی از من ریزتر بود. حدود ۶۵ کیلو.یه کم لاپایی زد و کیرش بلند شد. گفت میکنمت که دیگه نگی نمیتونی. من لال شده بودم… من تا اون موقع خیلی اصطلاح ها رو بلد نبودم. هی توف میزد در کونم و به کیرش و فشار میداد…نمیرفت. یهو گفتم ژل اوردم، ژل بزن. ژل زد و کاندوم کشید و فشار داد. انقدر فشار داد تا سرش رفت تو. وقتی سرش رفت ، دستشو گذاشت رو شونه هام و محکم گرفت. با یه حرکت تا ته کرد تو.من آخ بود که میگفتم و ملحفه رو گاز میگرفتم. هی تلمبه میزد و اصلا توجه نداشت. نزدیک به یک ربع کرد. بلند شد و گفت تکون نخور…رفت تو اشپزخونه، یه رانی خورد و برگشت. دوباره رفت رو کونم. دو سه بار زد رو کونم و کیرشو گذاشت و بایه فشار زد تو. انقدر کرد تا ابش اومد و رو من ولو شد. رفتم دستشویی و اومدم بیرون لباس پوشیدم و رفتیم. تو اسانسور یهو چسبید به منو دوتا انگشت کرد تو سوراخم. گفت باز بازه. کونی. از این بعد جنده خودمی، باید کون بدی.
نشون به اون نشون تا یکسال هفته ای دوبار بهش کون میدادم. از دفعه دوم گفت تو زن داری، منم زن دارم. کوس و کون های دیگه رو با کاندوم میکنم. تو رو بی کاندوم. و شد شروع ماجرای کونی شدن من و ریختن آب کیر اون تو کونم. بعد یکسال رفت شهرستان واسه کار و دیگه ندیدمش.
و بهترین کون دادن من، همون اولین سکسم بود.
نوشته: Fertos
#گی
سلام.
داستانم واقعیه.
من فرزینم(مستعار) الان ۴۰ سالمه. از هیکلم بگم. بخاطر بدنسازی دوران جوونی و ول کردن اون، چاق شدم . طوری که سینه هام شل و بزرگ شدن. شکم و پهلو و کونم بزرگ شده بود. وزنم بین ۱۰۰تا ۱۱۰بالا پایین میشد.
یه سال عید یهو دیسک کمر گرفتم. اول فکر میکردم اسپاسم هست و هی آمپول شل کننده و کرم ضد درد و … میزدم بعد ده روز خوب نشد، رفتم دکتر و mriگرفتم. گفت دوتا دیسکت زده بیرون و استراحت مطلق ۱۰ روزه و فیزیوتراپی و …
خانمم می رفت سر کار و من خونه استراحت بودم و سر ار نمیرفتم. کلا تو خونه فیلم میدیدم و تو اینترنت میچرخیدم. تازه وایبر اومده بود و من رو لپ تاپ نصبش کردم. تو فیسبوکم کس چرخ میزدم.
یهو زیر پست یه دختره که اسم پیجش فریبا جنده بود، کامنت گذاشتم. نمیدونم چی نوشتم که با یه پسره کل کل کردیم. بعد یکی دو ساعت پیام دادن، یهو برگشت گفت میکنمت اگه ببینمت…منم به شوخی گفتم آره حتما… اون گفت تو بده اگه من نکردمت…منم شوخی شوخی گفتم ادرس بده، من میام ولی اگه دیری گنده ترم جا نزنی،شاید من کردمت… کمرم تازه یه مقدار دردش افتاده بود.
مثل کسخلا، ژل لوبریکانت گرفتم و رفتم، خودمم نمیدونم چرا.
اسمش امیر بود و مکانش توانیر. رفتم و اونم با موتور اومد و منو دید گفت دنبالم بیا. رفتیم تو پارکینگ یه مجتمع.
پارک کردم و سوار آسانسور شدیم. هی منو برانداز میکرد. رفتیم تو یه واحد. دیدم خالیه فقط یه مبل و تلویزیون و یخچال کوچیک و یه تخت تو اتاق خواب هست. دیدم یه بسته قرص در آورد و یی خورد. یه بسته کاندوم تاخیری هم از جیبش در آورد. رفتیم اتاق و گفت در بیار. منم گفتم جدی؟ گفت اره. من همه لباسم بجز شورت رو در اوردم. اونم لخت شد با شورت. گفت بخواب. من لبه تخت نشستم باورم نمیشد. اومد جلو کیرشو از رو شورت مالید و منو هل داد. دمر خوابوند. شورتمو کشید پایین… من کلا بدنم سفیده و بی مو. یه جون گفت و اومد رو من. خیلی از من ریزتر بود. حدود ۶۵ کیلو.یه کم لاپایی زد و کیرش بلند شد. گفت میکنمت که دیگه نگی نمیتونی. من لال شده بودم… من تا اون موقع خیلی اصطلاح ها رو بلد نبودم. هی توف میزد در کونم و به کیرش و فشار میداد…نمیرفت. یهو گفتم ژل اوردم، ژل بزن. ژل زد و کاندوم کشید و فشار داد. انقدر فشار داد تا سرش رفت تو. وقتی سرش رفت ، دستشو گذاشت رو شونه هام و محکم گرفت. با یه حرکت تا ته کرد تو.من آخ بود که میگفتم و ملحفه رو گاز میگرفتم. هی تلمبه میزد و اصلا توجه نداشت. نزدیک به یک ربع کرد. بلند شد و گفت تکون نخور…رفت تو اشپزخونه، یه رانی خورد و برگشت. دوباره رفت رو کونم. دو سه بار زد رو کونم و کیرشو گذاشت و بایه فشار زد تو. انقدر کرد تا ابش اومد و رو من ولو شد. رفتم دستشویی و اومدم بیرون لباس پوشیدم و رفتیم. تو اسانسور یهو چسبید به منو دوتا انگشت کرد تو سوراخم. گفت باز بازه. کونی. از این بعد جنده خودمی، باید کون بدی.
نشون به اون نشون تا یکسال هفته ای دوبار بهش کون میدادم. از دفعه دوم گفت تو زن داری، منم زن دارم. کوس و کون های دیگه رو با کاندوم میکنم. تو رو بی کاندوم. و شد شروع ماجرای کونی شدن من و ریختن آب کیر اون تو کونم. بعد یکسال رفت شهرستان واسه کار و دیگه ندیدمش.
و بهترین کون دادن من، همون اولین سکسم بود.
نوشته: Fertos
اولین بوسهٔ خانمان سوز
#گی #خاطرات_جوانی #جلق
این خاطره هنوز بعد از گذشت دوسال در ذهنم زند ه ست
۴ مهر ماه ۱۴۰۱
دیروز تولد من بود. امروز، پنجشنبه، سینا، بهترین دوستم تو مدرسه آمده خونهٔ ما. ساعت ۱۰ و نیم صبحه و مادرم چند دقیقه پیش رفت خریدای خونه رو بکنه. من و سینا نشستیم تو آشپزخونه و باقیمونده کیک تولد منو میخوریم. سینا از فیلم پورنی که دیده حرف میزنه:
-“پسر عجب فیلمی بود. دوتا زن رفته بودن تو توالت عمومی و از هم لب میگرفتن. دوتا ژاپنی بودن. فیلم هم پورن نبود، سافت بود و غیر از لب گرفتن چیزی نداشت ولی چه لب گرفتنی! نفس من بند اومده بود. داشتن لبها و زبونای همدیگه رو میخوردن اونم با چه شهوتی. من تا بحال اینطوری حشری نشده بودم. یه چیزی میگم و یه چیزی میشنوی”
-“زنا لزبین بودن یا فقط میخواستن ببینن بوسیدن چه جوریه؟”
-“لزبین بودن. راستی تو تا حالا یه دخترو بوسیدی؟”
-“نه. ولی خیلی دلم میخواد بدونم چه مزه ای داره”
-“منم تا بحال امتحان نکردم. یه بار تو حمام خودمو تو آینه بوسیدم ولی لب و زبون واقعی دختر باید چیز دیگه ای باشه”
-“منم خودمو تو آینه بوسیدم. آره لب داغ و واقعی باید چیز دیگه ای باشه”
-“لب پسر و دختر مثل همه، فرقی نداره. میای امتحان کنیم ببینیم چه جوریه؟”
-“من که گی نیستم”
-“منم نیستم. فقط برای اینکه ببینیم چه حسی داره. چشمامونو میبندیم و هر کدوم فکر میکنه اون یکی دختره”
تو دلم میگم فکر خوبیه، ولی خودمو نمیتوانم راضی به بوسیدن یه پسر بکنم. سینا بدون اینکه منتظر جواب من بشه صندلیشو میکنه جلو و روبروی من میشینه و سرشو میاره جلو و چشماشو میبنده و میگه
-“بیا جلو”
یهو یه ایده به ذهنم میاد. به سینا میگم
-“چشماتو باز کن”
سینا چشماشو باز میکنه. من به سوی سینا خم میشم و انگشت اشاره دستمو فرو میکنم تو کیک تولدم. انگشتم حسابی خامه ای میشه. دستمو میبرم و خامه رو میمالم رو لبای سینا و بهش میگم:
-“تو هم بمال به لبای من”
سینا هم کار منو تکرار میکنه. حالا رو لبها و دور دهن هردو خامه مالیده شده. هر دو بیشتر خم میشیم جلو و شروع میکنیم به لیسیدن خامه رو صورت همدیگه. لبای همو میلیسیم و زبونامون میماله به هم. انقدر میلیسم که صورت همدیگه رو پاک میکنیم ولی هیچ کدوم راضی به توقف نیستیم. لبهامون میماله به هم. دهنمو باز میکنم و میذارم رو لبای سینا. زبونامون میپیچید به هم و آب دهنمون قاطی میشه. سینا از لذت ناله میکنه. منم خیلی لذت میبرم و کیرم حسابی شق شده.
سینا دستاشو میذاره رو پاهای من. من صورت سینا رو میگیرم بین دو دستم و به بوسیدن ادامه میدم.
مدتی طولانی همدیگه رو میبوسیم. وقتی از هم جدا میشیم به سینا میگم
-" من راست کردم"
-“منم حسابی شق کردم. عجب لذتی داره بوسیدن”
-“سینا، من بازم میخوام. بیا جلو”
-“باشه. ولی دوبار خامه بمال”
اینبار وقتی خامه میمالم رو لباش، سینا انگشت منو قاپ میزنه و نگه میداره تو دهنش و یه کم میمکه. منم همین کارو با انگشت خامه ای سینا میکنم. چهار بار خامه مالیدن و بوسیدن همدیگه رو تکرار میکنیم. هر کدوم از ما دستش لای پاهاشه و کیرشو از روی شلوار میماله. هر دو بی نهایت حشری شدیم. بدون فکر کردن به سینا میگم:
-“میذاری بمالم؟ تو هم مال منو بمال”
-“باشه. در بیار”
-"بریم تو اتاق من. کیک رو هم میبریم#34;
چند ثانیه بعد تو اتاق من هستیم. میشینیم روبروی هم. هردو کیرامونو در میاریم. کیر سینا درازه اقلا ۲۰ سانت میشه ولی زیاد کلفت نیست. کیر من کلفت تره. شروع میکنیم به لمس کردن و مالیدن کیر همدیگه. سینا بازم بوسه میخواد. همینطور که کیرش تو دستمه خممیشم و یه بوسه داغ و طولانی ازش میگیرم.
دوباره انگشتمو میکنم تو کیک و اینبار انگشت خامه ایمو میمالم یه کیر سینا. حالا کیر سینا خامه ای شده. سینا میگه:
-“چرا همچین کردی؟”
-"نترس تمیزش میکنم#34;
و خم میشم و لبامو میمالم به کیرش. زبونمو در میارم و کیر سینا رو حسابی میلیسم و تمیز میکنم. سینا از خود بیخود شده و نئشهٔ لذته. آهسته میگه:
-“علی منم میخوام”
وقتی موافقت منو میبینه خامه میماله به کیرم و دولا میشه کیرمو تمیز میکنه ولی نمیخواد بلند بشه. دولا میمونه و کیرمو میذاره تو دهنش و میمکه.
از این روز زندگی هر دو ما زیر و رو میشه و مثل دوتا عاشق دیگه از هم جدا نمیشیم.
دوسال بعد از این ماجرا ما هنوز هر روز کیر همو میمالیم و برای هم ساک میزنیم.
نوشته: Mirilop
#گی #خاطرات_جوانی #جلق
این خاطره هنوز بعد از گذشت دوسال در ذهنم زند ه ست
۴ مهر ماه ۱۴۰۱
دیروز تولد من بود. امروز، پنجشنبه، سینا، بهترین دوستم تو مدرسه آمده خونهٔ ما. ساعت ۱۰ و نیم صبحه و مادرم چند دقیقه پیش رفت خریدای خونه رو بکنه. من و سینا نشستیم تو آشپزخونه و باقیمونده کیک تولد منو میخوریم. سینا از فیلم پورنی که دیده حرف میزنه:
-“پسر عجب فیلمی بود. دوتا زن رفته بودن تو توالت عمومی و از هم لب میگرفتن. دوتا ژاپنی بودن. فیلم هم پورن نبود، سافت بود و غیر از لب گرفتن چیزی نداشت ولی چه لب گرفتنی! نفس من بند اومده بود. داشتن لبها و زبونای همدیگه رو میخوردن اونم با چه شهوتی. من تا بحال اینطوری حشری نشده بودم. یه چیزی میگم و یه چیزی میشنوی”
-“زنا لزبین بودن یا فقط میخواستن ببینن بوسیدن چه جوریه؟”
-“لزبین بودن. راستی تو تا حالا یه دخترو بوسیدی؟”
-“نه. ولی خیلی دلم میخواد بدونم چه مزه ای داره”
-“منم تا بحال امتحان نکردم. یه بار تو حمام خودمو تو آینه بوسیدم ولی لب و زبون واقعی دختر باید چیز دیگه ای باشه”
-“منم خودمو تو آینه بوسیدم. آره لب داغ و واقعی باید چیز دیگه ای باشه”
-“لب پسر و دختر مثل همه، فرقی نداره. میای امتحان کنیم ببینیم چه جوریه؟”
-“من که گی نیستم”
-“منم نیستم. فقط برای اینکه ببینیم چه حسی داره. چشمامونو میبندیم و هر کدوم فکر میکنه اون یکی دختره”
تو دلم میگم فکر خوبیه، ولی خودمو نمیتوانم راضی به بوسیدن یه پسر بکنم. سینا بدون اینکه منتظر جواب من بشه صندلیشو میکنه جلو و روبروی من میشینه و سرشو میاره جلو و چشماشو میبنده و میگه
-“بیا جلو”
یهو یه ایده به ذهنم میاد. به سینا میگم
-“چشماتو باز کن”
سینا چشماشو باز میکنه. من به سوی سینا خم میشم و انگشت اشاره دستمو فرو میکنم تو کیک تولدم. انگشتم حسابی خامه ای میشه. دستمو میبرم و خامه رو میمالم رو لبای سینا و بهش میگم:
-“تو هم بمال به لبای من”
سینا هم کار منو تکرار میکنه. حالا رو لبها و دور دهن هردو خامه مالیده شده. هر دو بیشتر خم میشیم جلو و شروع میکنیم به لیسیدن خامه رو صورت همدیگه. لبای همو میلیسیم و زبونامون میماله به هم. انقدر میلیسم که صورت همدیگه رو پاک میکنیم ولی هیچ کدوم راضی به توقف نیستیم. لبهامون میماله به هم. دهنمو باز میکنم و میذارم رو لبای سینا. زبونامون میپیچید به هم و آب دهنمون قاطی میشه. سینا از لذت ناله میکنه. منم خیلی لذت میبرم و کیرم حسابی شق شده.
سینا دستاشو میذاره رو پاهای من. من صورت سینا رو میگیرم بین دو دستم و به بوسیدن ادامه میدم.
مدتی طولانی همدیگه رو میبوسیم. وقتی از هم جدا میشیم به سینا میگم
-" من راست کردم"
-“منم حسابی شق کردم. عجب لذتی داره بوسیدن”
-“سینا، من بازم میخوام. بیا جلو”
-“باشه. ولی دوبار خامه بمال”
اینبار وقتی خامه میمالم رو لباش، سینا انگشت منو قاپ میزنه و نگه میداره تو دهنش و یه کم میمکه. منم همین کارو با انگشت خامه ای سینا میکنم. چهار بار خامه مالیدن و بوسیدن همدیگه رو تکرار میکنیم. هر کدوم از ما دستش لای پاهاشه و کیرشو از روی شلوار میماله. هر دو بی نهایت حشری شدیم. بدون فکر کردن به سینا میگم:
-“میذاری بمالم؟ تو هم مال منو بمال”
-“باشه. در بیار”
-"بریم تو اتاق من. کیک رو هم میبریم#34;
چند ثانیه بعد تو اتاق من هستیم. میشینیم روبروی هم. هردو کیرامونو در میاریم. کیر سینا درازه اقلا ۲۰ سانت میشه ولی زیاد کلفت نیست. کیر من کلفت تره. شروع میکنیم به لمس کردن و مالیدن کیر همدیگه. سینا بازم بوسه میخواد. همینطور که کیرش تو دستمه خممیشم و یه بوسه داغ و طولانی ازش میگیرم.
دوباره انگشتمو میکنم تو کیک و اینبار انگشت خامه ایمو میمالم یه کیر سینا. حالا کیر سینا خامه ای شده. سینا میگه:
-“چرا همچین کردی؟”
-"نترس تمیزش میکنم#34;
و خم میشم و لبامو میمالم به کیرش. زبونمو در میارم و کیر سینا رو حسابی میلیسم و تمیز میکنم. سینا از خود بیخود شده و نئشهٔ لذته. آهسته میگه:
-“علی منم میخوام”
وقتی موافقت منو میبینه خامه میماله به کیرم و دولا میشه کیرمو تمیز میکنه ولی نمیخواد بلند بشه. دولا میمونه و کیرمو میذاره تو دهنش و میمکه.
از این روز زندگی هر دو ما زیر و رو میشه و مثل دوتا عاشق دیگه از هم جدا نمیشیم.
دوسال بعد از این ماجرا ما هنوز هر روز کیر همو میمالیم و برای هم ساک میزنیم.
نوشته: Mirilop
تجربه گی سه نفره یا بقولی کیف اندر کیف
#گی #خاطرات_جوانی
سلام به همه خوانندگان خاطرات سکسی
اسممو اینجا میگم نیما. این اتفاق که میخوام بگم در 18 سالگیم افتاد قبلا چند بار پسرهای همسایه و فامیل از جمله حمید پسر عمه ام سکس کرده بودم که معمولا پسرها از این کارها انجام میدن حمید ازم یه سال کوچکتره و چندین بار کرده بودمش یکی دوبار بهم گفته بود که به علی پسر همسایشون هم کون داده و اینم گفته بود بهم که وقتی به علی کون میدادم بهش گفتم که تو هم منو کردی بنابراین علی از سکس من و حمید خبرداشت . علی اون موقع 18 سالش بود خونه ما و عمه ام زیاد دور نبود یبار تابستون حمید زنگ زد گفت من تو خونه تنهام اگه میتونی بیا اینجا منم به عشق گاییدن کون حمید دوچرخه ام رو سوار شدم و رفتم پیشش وقتی رسیدم خونشون دیدم علی هم اونجاست یه کم جا خوردم چند لحظه که گذشت یواش به حمید گفتم تو که گفتی تنهام … خندید و گفت اره دیگه علی آقا که از خودمونه و داشتیم حرف میزدیم گفتیم تو هم باشی خوب میشه بازم جا خوردم بعد علی گفت تعریف شما رو از حمید آقا زیاد شنیدم و حمید چند تا عکس سکسی گی در آورد نشون داد و دستشو زد به کیرم و گفت این حالش چطوره؟؟؟ و خندید من از خجالت سرمو انداختم پایین که حمید انگشتشو برد زیر چونه ام و سرمو آورد بالا و گفت بیخیال … نه با علی آقا این حرفها رو داریم نه با تو پس راحت باش بعد دستشو برد رو کیر علی با دست دیگش کیر منو مالید منم با وجود اینکه اصلا تو فکر گی سه نفره نبودم ولی شل شدم و علی هم هر دو تا مونو بغل کرد و شروع کردیم به لمس کردن همدیگه و خیلی زود هر سه تامون لخت شدیم خب کیر حمیدو که قبلا دیده بودم و از مال من کوچکتر بود ولی یهو کیر علی رو دیدم که بزرگ و خیلی خیلی شق بود بعد شروع کردیم به دستمالی کردن همدیگه . مالیدنها که تموم شد علی گفت بریم یجا که راحت دراز بکشیم خواستیم بریم سمت اتاق حمید که علی گفت حمید جان وارلینی ، کرمی ، روغنی چیزی بیار که چرب کنیم حمید هم رفت آشپزخومه و با یه کاسه کوچک ماست خوری روغن نباتی آورد هر سه خندیدیم و رفتیم اتاق حمید باز هم همدیگه رو مالیدیم بعد علی به حمیدگفت بخواب حمید جان تا ببینم آقا نیما چجوری میخواد تو رو بکنه منم افتادم روی حمید با اینکه استرس زیادی داشتم ولی بخودم مسلط بودم کیرمو گذاشتم لای کون حمید تا کامل افتادم روش علی هم افتاد روی من و کیرشو گذاشت لای کونم خب اولین تجربه سکس سه نفره ام بود حس کردم کیرش خیلی شق و داغه یه کم لاپایی بهم زدیم بعد علی گفت اون روغن رو بده ببینم بلند شدیم من و علی کیرمونو با روغن کاملا چرب کردیم و بعدش من سوراخ حمید رو چرب میکردم و علی هم سوراخ منو چرب میکرد شاید برای حمید که قبلا کون داده و کونش چرب شده عادی بود ولی برای من که اولین بارم بود یکی سوراخمو چرب میکرد هیجانی شده بودم استرس زیادی هم داشتم خلاصه همدیگه رو چرب کردیم و حمید بحالت داگی در امد و من رفتم پشتش و کیرمو آروم آروم تو سوراخش فرو کردم که همزمان علی هم داشت کونم میمالید وقتی کیرمو تا بیخ به کون حمید فرو کردم علی گفت حالا نوبت منه و کیر یزرگ و شق و سفتشو گذاشت روی سوراخم یه حس عحیبی داشتم تا سرش فرو رفت جیغ کوتاهی کشیدم و با دست هولش دادم رفت عقب گفتم علی آقا اینجوری درد ذاره گفت الان درستش میکنم انگشتشو چرب کرد و بیشتر از قبل انگشتشو توی سوراخم پیچوند و بازی کرد بعد درش آورد و انگشت شستشو چرب کرد و بهم فرو کرد همینجور که من به کون حمید آروم آروم تلمبه میزذم علی هم انگشت شستشو توی سوراخم بازی داد و بعدش کشید بیرون و کیرشو دوباره چرب کرد وخیلی آروم بهم فرو کرد کم کم همه کیرشو بهم فرو کرد درد و لذت همراه شده بود هم لذت کون کردنو داشتم هم برلی اولین بار لذت کون دادنو تجربه کردم وقتی کیرشو تا بیخ بهم فرو کرد هر دو تامون شروع کردیم به تلمبه زدن حمید که زیر هر دوتامون بود گاهی نفس کم میاورد و میگفت یه کم بلند شید خیلی سنگین هستید خلاصه حمید فقط کون میداد و علی فقط کون میکرد این وسط من هم زمان هم کون میکردم و هم کون میدادم برا همین اول آب من امد همینکه آبمو پاشیدم تو کون حمید آب حمید هم امد ما دو تا شل شدیم و به همون حالت افتاده بودیم که کمی بعدش آب علی هم امد و ریخت تو کونم کمی بیحال خوابید روم چند لحظه بعد حمید با ناراحتی گفت خب بلند شید دیگه نامردهاااا خفه شدم این زیررررر بلند شدیم خودمونو تمیز کردیم لباس پوشیدیم و من گفتم باید برم خونه علی و حمید موندن بعدا حمید گفت بعد از رفتن تو یبار دیگه علی باهاش سکس کرده خلاصه اینم خاطره من بود خواستم براتون تعریف کنم شاید خوشتون بیاد .
موفق و شاد باشید -نیما
نوشته: نیما
#گی #خاطرات_جوانی
سلام به همه خوانندگان خاطرات سکسی
اسممو اینجا میگم نیما. این اتفاق که میخوام بگم در 18 سالگیم افتاد قبلا چند بار پسرهای همسایه و فامیل از جمله حمید پسر عمه ام سکس کرده بودم که معمولا پسرها از این کارها انجام میدن حمید ازم یه سال کوچکتره و چندین بار کرده بودمش یکی دوبار بهم گفته بود که به علی پسر همسایشون هم کون داده و اینم گفته بود بهم که وقتی به علی کون میدادم بهش گفتم که تو هم منو کردی بنابراین علی از سکس من و حمید خبرداشت . علی اون موقع 18 سالش بود خونه ما و عمه ام زیاد دور نبود یبار تابستون حمید زنگ زد گفت من تو خونه تنهام اگه میتونی بیا اینجا منم به عشق گاییدن کون حمید دوچرخه ام رو سوار شدم و رفتم پیشش وقتی رسیدم خونشون دیدم علی هم اونجاست یه کم جا خوردم چند لحظه که گذشت یواش به حمید گفتم تو که گفتی تنهام … خندید و گفت اره دیگه علی آقا که از خودمونه و داشتیم حرف میزدیم گفتیم تو هم باشی خوب میشه بازم جا خوردم بعد علی گفت تعریف شما رو از حمید آقا زیاد شنیدم و حمید چند تا عکس سکسی گی در آورد نشون داد و دستشو زد به کیرم و گفت این حالش چطوره؟؟؟ و خندید من از خجالت سرمو انداختم پایین که حمید انگشتشو برد زیر چونه ام و سرمو آورد بالا و گفت بیخیال … نه با علی آقا این حرفها رو داریم نه با تو پس راحت باش بعد دستشو برد رو کیر علی با دست دیگش کیر منو مالید منم با وجود اینکه اصلا تو فکر گی سه نفره نبودم ولی شل شدم و علی هم هر دو تا مونو بغل کرد و شروع کردیم به لمس کردن همدیگه و خیلی زود هر سه تامون لخت شدیم خب کیر حمیدو که قبلا دیده بودم و از مال من کوچکتر بود ولی یهو کیر علی رو دیدم که بزرگ و خیلی خیلی شق بود بعد شروع کردیم به دستمالی کردن همدیگه . مالیدنها که تموم شد علی گفت بریم یجا که راحت دراز بکشیم خواستیم بریم سمت اتاق حمید که علی گفت حمید جان وارلینی ، کرمی ، روغنی چیزی بیار که چرب کنیم حمید هم رفت آشپزخومه و با یه کاسه کوچک ماست خوری روغن نباتی آورد هر سه خندیدیم و رفتیم اتاق حمید باز هم همدیگه رو مالیدیم بعد علی به حمیدگفت بخواب حمید جان تا ببینم آقا نیما چجوری میخواد تو رو بکنه منم افتادم روی حمید با اینکه استرس زیادی داشتم ولی بخودم مسلط بودم کیرمو گذاشتم لای کون حمید تا کامل افتادم روش علی هم افتاد روی من و کیرشو گذاشت لای کونم خب اولین تجربه سکس سه نفره ام بود حس کردم کیرش خیلی شق و داغه یه کم لاپایی بهم زدیم بعد علی گفت اون روغن رو بده ببینم بلند شدیم من و علی کیرمونو با روغن کاملا چرب کردیم و بعدش من سوراخ حمید رو چرب میکردم و علی هم سوراخ منو چرب میکرد شاید برای حمید که قبلا کون داده و کونش چرب شده عادی بود ولی برای من که اولین بارم بود یکی سوراخمو چرب میکرد هیجانی شده بودم استرس زیادی هم داشتم خلاصه همدیگه رو چرب کردیم و حمید بحالت داگی در امد و من رفتم پشتش و کیرمو آروم آروم تو سوراخش فرو کردم که همزمان علی هم داشت کونم میمالید وقتی کیرمو تا بیخ به کون حمید فرو کردم علی گفت حالا نوبت منه و کیر یزرگ و شق و سفتشو گذاشت روی سوراخم یه حس عحیبی داشتم تا سرش فرو رفت جیغ کوتاهی کشیدم و با دست هولش دادم رفت عقب گفتم علی آقا اینجوری درد ذاره گفت الان درستش میکنم انگشتشو چرب کرد و بیشتر از قبل انگشتشو توی سوراخم پیچوند و بازی کرد بعد درش آورد و انگشت شستشو چرب کرد و بهم فرو کرد همینجور که من به کون حمید آروم آروم تلمبه میزذم علی هم انگشت شستشو توی سوراخم بازی داد و بعدش کشید بیرون و کیرشو دوباره چرب کرد وخیلی آروم بهم فرو کرد کم کم همه کیرشو بهم فرو کرد درد و لذت همراه شده بود هم لذت کون کردنو داشتم هم برلی اولین بار لذت کون دادنو تجربه کردم وقتی کیرشو تا بیخ بهم فرو کرد هر دو تامون شروع کردیم به تلمبه زدن حمید که زیر هر دوتامون بود گاهی نفس کم میاورد و میگفت یه کم بلند شید خیلی سنگین هستید خلاصه حمید فقط کون میداد و علی فقط کون میکرد این وسط من هم زمان هم کون میکردم و هم کون میدادم برا همین اول آب من امد همینکه آبمو پاشیدم تو کون حمید آب حمید هم امد ما دو تا شل شدیم و به همون حالت افتاده بودیم که کمی بعدش آب علی هم امد و ریخت تو کونم کمی بیحال خوابید روم چند لحظه بعد حمید با ناراحتی گفت خب بلند شید دیگه نامردهاااا خفه شدم این زیررررر بلند شدیم خودمونو تمیز کردیم لباس پوشیدیم و من گفتم باید برم خونه علی و حمید موندن بعدا حمید گفت بعد از رفتن تو یبار دیگه علی باهاش سکس کرده خلاصه اینم خاطره من بود خواستم براتون تعریف کنم شاید خوشتون بیاد .
موفق و شاد باشید -نیما
نوشته: نیما
گی من و آقام (۱)
#گی
سلام خدمت همه شهوانی های عزیز اولین بارمه مینویسم و اولین باره داستان میزارم حمایت کنید تا عکس هامونم بزارم
اسم ها مستعاره من مهدی ۲۳ساله اقام محمد ۳۹ساله
خودم بیبی فیس اقام مردونه و فول حشری
داستان برمیگرده به برج ۱۲ هزارو چهارصد دو که ما از طریق اینستا اشنا شدیم خیلی شیک رسمی محترمانه که نزدیک تعطیلات بود من باید میرفتم جنوب یعنی جایی که اونا بودن خلاصه تو این چند روز که چت می کردیم خیلی قربون صدقم میرفت و هی میخواست برم اونجا اما خب ناگفته نماند از قبل هم یه اشنایی هایی داشتیم باهم توی مجازی
خلاصه من پروازمو گرفتم رفتم اما توی این چند روز هی عکس از هم میدادیم که کجاییم و چیکار میکنیم و هی قربون صدقه من پروازم ک سوار شدم تا قبل پرواز هم عکس بهش دادم و گذاشت نوشت به سلامت بیایی عشقم همه اینا رو مستند میزارم براتون و از خدا میخوام چنین عشقی براتون سر راهتون بزاره واقعا من طعم زندگی رو باهاش دارم میچشم
و خلاصه پروازم نشست رفت خونه پدرم البته بگم من تهران ساکنم و وضع مالی نسبتا خوبی دارم برای همین هیچ مشکل و موردی توی هزینه هام ندارم و اقام هم بی چشم داشت کنارمه و واقعا از تمام وقتش وجودش برام میزنه خلاصه جایی که خونه پدرمه تا خونه اقام یه ساعت فاصله هستش که خودشو رسوند پیشم منم ذوق مرگ بودم خدایا داره میاد تشنه یه مرد بودم توی زندگیم خلاصه روز سوم چهارم اومد یه یه ساعتی نشست و برگشت اما بدون اینکه حرکتی یا حتی بغلش کنم نشست و منم مات و حشری اما خب خواستن و عشقمون دلی بود اولش شاید بخاطر شخصیت هامون بروز نمیدادیم اینم بگم نمیزاره کسی چپ نگاهم کنه خلاصه رفت و زندگی شروع شد که چند روز بعد منم رفتم پیشش شب اول که دعوتش بودم یه دور همی بود و موقع خواب جاش رو کنارم انداخت این اقای خوشگل گندمی و من با اون قد و استایل مردونش اما باورتون میشه کنارش که خوابیدم هیچ بدون اینکه دستمو بگیره خوابیدیم تا صبح منم کلی بهم ریخته بودم چون تشنه عشق و احساسش بودم وای یعنی من هرچی از جذابیتش بگم کمه و عشق عاشقی بود احساسشو و محبتش بود اما ۶ماه صبوری و تلاش کردم و تعهد مندانه تا تونستم نزدیکی کنیم این تازه اولش بود یعنی هفته اول اشنایی داستان خیلییییییی شیرین و سریالی میشه
خلاصه ما کلی رفاقتمون عشقمون خوب بود هر لحظه هر ثانیه باهم کنار هم اینور اونور اما اون یک مورد که سکس و معاشقه باشه نبود ولی خب چون من میخواستمش کنارش موندم
نوشته: محمد
#گی
سلام خدمت همه شهوانی های عزیز اولین بارمه مینویسم و اولین باره داستان میزارم حمایت کنید تا عکس هامونم بزارم
اسم ها مستعاره من مهدی ۲۳ساله اقام محمد ۳۹ساله
خودم بیبی فیس اقام مردونه و فول حشری
داستان برمیگرده به برج ۱۲ هزارو چهارصد دو که ما از طریق اینستا اشنا شدیم خیلی شیک رسمی محترمانه که نزدیک تعطیلات بود من باید میرفتم جنوب یعنی جایی که اونا بودن خلاصه تو این چند روز که چت می کردیم خیلی قربون صدقم میرفت و هی میخواست برم اونجا اما خب ناگفته نماند از قبل هم یه اشنایی هایی داشتیم باهم توی مجازی
خلاصه من پروازمو گرفتم رفتم اما توی این چند روز هی عکس از هم میدادیم که کجاییم و چیکار میکنیم و هی قربون صدقه من پروازم ک سوار شدم تا قبل پرواز هم عکس بهش دادم و گذاشت نوشت به سلامت بیایی عشقم همه اینا رو مستند میزارم براتون و از خدا میخوام چنین عشقی براتون سر راهتون بزاره واقعا من طعم زندگی رو باهاش دارم میچشم
و خلاصه پروازم نشست رفت خونه پدرم البته بگم من تهران ساکنم و وضع مالی نسبتا خوبی دارم برای همین هیچ مشکل و موردی توی هزینه هام ندارم و اقام هم بی چشم داشت کنارمه و واقعا از تمام وقتش وجودش برام میزنه خلاصه جایی که خونه پدرمه تا خونه اقام یه ساعت فاصله هستش که خودشو رسوند پیشم منم ذوق مرگ بودم خدایا داره میاد تشنه یه مرد بودم توی زندگیم خلاصه روز سوم چهارم اومد یه یه ساعتی نشست و برگشت اما بدون اینکه حرکتی یا حتی بغلش کنم نشست و منم مات و حشری اما خب خواستن و عشقمون دلی بود اولش شاید بخاطر شخصیت هامون بروز نمیدادیم اینم بگم نمیزاره کسی چپ نگاهم کنه خلاصه رفت و زندگی شروع شد که چند روز بعد منم رفتم پیشش شب اول که دعوتش بودم یه دور همی بود و موقع خواب جاش رو کنارم انداخت این اقای خوشگل گندمی و من با اون قد و استایل مردونش اما باورتون میشه کنارش که خوابیدم هیچ بدون اینکه دستمو بگیره خوابیدیم تا صبح منم کلی بهم ریخته بودم چون تشنه عشق و احساسش بودم وای یعنی من هرچی از جذابیتش بگم کمه و عشق عاشقی بود احساسشو و محبتش بود اما ۶ماه صبوری و تلاش کردم و تعهد مندانه تا تونستم نزدیکی کنیم این تازه اولش بود یعنی هفته اول اشنایی داستان خیلییییییی شیرین و سریالی میشه
خلاصه ما کلی رفاقتمون عشقمون خوب بود هر لحظه هر ثانیه باهم کنار هم اینور اونور اما اون یک مورد که سکس و معاشقه باشه نبود ولی خب چون من میخواستمش کنارش موندم
نوشته: محمد
اولین گی با پسر عمه
#اولین_سکس #گی #خاطرات_جوانی
سلام من حسنم و ۲۱ سالمه و این داستان در مورد پسر عممه از این داستانا ی پسر با هیکل تو پر و کون خوش فرم ماقبل این داستان فقط در حد دیدن پورن و مالیدن همدیگه فقط پیش می رفتیم و بیشتر نه.
کار همیشگیمون پنجشنبه جمعه ها که میرفتیم خونه مامان بزرگم همین بود شب کنار هم جامونو پهن می کردیم و میرفتیم زیر پتو پورن میدیدیم و همو میمالیدیم تا یک شب من حشرم خیلی زده بود بالا و زیر پتو فقط بهش میگفتم محکم بمال محکم و دیدم نه اینجوری من آروم نمیگیرم گوشیو گذاشتم کنار خیلی رندوم سرشو گرفتم هل دادم پایین سمت کیرم
(کیرم هم ی کیر ۱۴ سانتی ولی کلفته بود نسبتا)
اولش یکم مقاومت کرد خودمو هل دادم جلو سر کیرم رو لباش بود ولی لباشو باز نمیکرد هرچی زور میزدم هم سرشو هل میدادم هم کیرمو فشار میدادم اخر سر یهو دهنشو وا کرد و با فشار کیرم رفت ته حلقش و یه عوق زد و دراوردم نگاه کردم دیدم دهنش بازه فهمیدم بالخره وا داد گذاشتم دهنش و خودش شروع کرد به خوردن و عقب جلو کردن سرش اولین باری بود که جز دست چیز دیگه ای رو کیرم حس میکرد و روی ابرا بودم و من از شدت تعجب از این ک چه حس خفنی دازه پنج دیقه بکوب داشت برام ساک میزد و من خودم پشمام ریخته بود چقدر دیر داره میاد آبم چون جق ک میزدم زود میامد بعد شیش هفت دیقه زیر پتو بودیم و دسترسی به دستمال نداشتیم دیدم داره میاد هیچی بهش نگفتم سرشو محکم گرفتم پاهامو دور گردنش حلقه کردم و فشار دادم و خالی کردم تو دهنش و مجبور شد که قورت بده اومد بالا پشماش ریخته بود ازین اتفاق هیچی نمیگفتیم منم حسم خابیده بود شلوارمو کشیدم بالا اونم روشو برگردوند پشتشو بهم کرد و مثلا خوابید منم یه چند دیقه ای بعد هنوز ازین اتفاق پشمام ریخته بود داشتم بالارو نگاه میکردم برگشتم دیدم به پهلو دراز کشیده و کونش قمبل سمت منه دوباره داشت حسم برمیگشت یکم دو به شک بودم که بیداره یا نه برم جلو یا نه رفتم خودمو چسبوندم بهش کیرم لای خط کونش بود از روشلوار میمالیدم دیدم دستش اومد پشت و کیرمو میمالید اون فک میکرد فقط همین مالشه داشت ادامه میداد منم داشتم کونشو میمالیدم از رو شلوار که یهو شلوارشو کشیدم پایین و کیرمو کردم لای پاهاشو خودمو چسبوندم بهش که برنگرده بغلش کرده بودم از پشت کیرمم لای پاهاش بود و داشتم میمردم از شدت حشریت اروم در گوشش گفتم شل کن شل کرد کونشو کشیدم بالا هیچی نمیگفت و من از این متعجب بودم که چرا هیچی نمیگه و کاملا تحت سلطه منه کیرمو گرفتم گذاشتم در سوراخش یکم بالا پایین کردم بعد یکم تف زدم سر کیرمو و یکمم زدم رو کونش و تاحالا اصلا تجربه نداشتم نمیدونستم فک میکردم مثل فیلماس بره تو تمومه دیگ باید تلمبه بزنی کیرمو فشار دادم اول نمیرفت یکم فشارو زیاد کردم تا ته رفت تو یک دفعه دیدم پرتاب شد جلو و اخ و اوخ گفتنش شروع شد جلو دهنشو گرفتم گفتم یواش الان بیدار میشن بزا الان میدونم چیکار کنم شل کن دوباره کونشو اوردم بالا تا میزاشتم در سوراخش کونشو سفت میکرد میترسید هی اروم اسپنک میزدم میگفتم شل کن ولی مثل این ک اون هنوز درد داشت اخری به شکم خوابوندمش امدم بکنم دیدم نه نمیشه شل نمیکنه ی بالشت گذاشتم زیر شکمش کونش امد بالا گفتم قول میدم اینبار یواش بکنم شل کن اگه درد داشت لاپایی میزنم اخر قبول کرد و کیرمو کونشو تف زدم دوباره یواش شروع کردم به فشار دادن سرش رفت یکم رف جلو ولی نگهش داشتم گفتم تحمل کن سرشو تکون داد به نشونه تایید اروم اروم فشار میدادم تو تا این که کامل جا باز کردو تا ته توش بود و خایه هام به کونش چسبیده بود شروع کردم به تلمبه زدن کم کم دیدم داره خوشش میاد تو تلمبه زدن داره خودش بهم کمک میکنه و عقب جلو میشه بازم تو شوک بودم و ادامه دادم تا نزدیک ۱۰ دقیقه داشتم تلمبه میزدم و نمیفهمیدم تا به خودم اومدم دیدم داره میاد تلمبه های اخرمو خیلی سریع و محکم میزدم تا جایی که یه ناله های ریزی داشت ازش میامد و ابم تا میخاست بیاد تا ته فشار دادم ریختم تو کونش و خودمو انداختم روش دیدم میگه اووووفففف چقد داغهههه انقد این حرفش به دلم نشست ی بوس از لپش برداشتمو خودمو جمع کزدم و اون رفت دستشویی بعدم من رفتم بعد از اون داستان فهمیدم پسر عمم مفعول بودنو دوست داره و داستان هر اخر هفته ما همین بود تا یک سال بعدش یه مدت رفت امدمون کمتر شد و این موضوع دیگه تکرار نشد ببخشید که طولانی بود امیدوارم خوشتون بیاد
نوشته: Hassanali
#اولین_سکس #گی #خاطرات_جوانی
سلام من حسنم و ۲۱ سالمه و این داستان در مورد پسر عممه از این داستانا ی پسر با هیکل تو پر و کون خوش فرم ماقبل این داستان فقط در حد دیدن پورن و مالیدن همدیگه فقط پیش می رفتیم و بیشتر نه.
کار همیشگیمون پنجشنبه جمعه ها که میرفتیم خونه مامان بزرگم همین بود شب کنار هم جامونو پهن می کردیم و میرفتیم زیر پتو پورن میدیدیم و همو میمالیدیم تا یک شب من حشرم خیلی زده بود بالا و زیر پتو فقط بهش میگفتم محکم بمال محکم و دیدم نه اینجوری من آروم نمیگیرم گوشیو گذاشتم کنار خیلی رندوم سرشو گرفتم هل دادم پایین سمت کیرم
(کیرم هم ی کیر ۱۴ سانتی ولی کلفته بود نسبتا)
اولش یکم مقاومت کرد خودمو هل دادم جلو سر کیرم رو لباش بود ولی لباشو باز نمیکرد هرچی زور میزدم هم سرشو هل میدادم هم کیرمو فشار میدادم اخر سر یهو دهنشو وا کرد و با فشار کیرم رفت ته حلقش و یه عوق زد و دراوردم نگاه کردم دیدم دهنش بازه فهمیدم بالخره وا داد گذاشتم دهنش و خودش شروع کرد به خوردن و عقب جلو کردن سرش اولین باری بود که جز دست چیز دیگه ای رو کیرم حس میکرد و روی ابرا بودم و من از شدت تعجب از این ک چه حس خفنی دازه پنج دیقه بکوب داشت برام ساک میزد و من خودم پشمام ریخته بود چقدر دیر داره میاد آبم چون جق ک میزدم زود میامد بعد شیش هفت دیقه زیر پتو بودیم و دسترسی به دستمال نداشتیم دیدم داره میاد هیچی بهش نگفتم سرشو محکم گرفتم پاهامو دور گردنش حلقه کردم و فشار دادم و خالی کردم تو دهنش و مجبور شد که قورت بده اومد بالا پشماش ریخته بود ازین اتفاق هیچی نمیگفتیم منم حسم خابیده بود شلوارمو کشیدم بالا اونم روشو برگردوند پشتشو بهم کرد و مثلا خوابید منم یه چند دیقه ای بعد هنوز ازین اتفاق پشمام ریخته بود داشتم بالارو نگاه میکردم برگشتم دیدم به پهلو دراز کشیده و کونش قمبل سمت منه دوباره داشت حسم برمیگشت یکم دو به شک بودم که بیداره یا نه برم جلو یا نه رفتم خودمو چسبوندم بهش کیرم لای خط کونش بود از روشلوار میمالیدم دیدم دستش اومد پشت و کیرمو میمالید اون فک میکرد فقط همین مالشه داشت ادامه میداد منم داشتم کونشو میمالیدم از رو شلوار که یهو شلوارشو کشیدم پایین و کیرمو کردم لای پاهاشو خودمو چسبوندم بهش که برنگرده بغلش کرده بودم از پشت کیرمم لای پاهاش بود و داشتم میمردم از شدت حشریت اروم در گوشش گفتم شل کن شل کرد کونشو کشیدم بالا هیچی نمیگفت و من از این متعجب بودم که چرا هیچی نمیگه و کاملا تحت سلطه منه کیرمو گرفتم گذاشتم در سوراخش یکم بالا پایین کردم بعد یکم تف زدم سر کیرمو و یکمم زدم رو کونش و تاحالا اصلا تجربه نداشتم نمیدونستم فک میکردم مثل فیلماس بره تو تمومه دیگ باید تلمبه بزنی کیرمو فشار دادم اول نمیرفت یکم فشارو زیاد کردم تا ته رفت تو یک دفعه دیدم پرتاب شد جلو و اخ و اوخ گفتنش شروع شد جلو دهنشو گرفتم گفتم یواش الان بیدار میشن بزا الان میدونم چیکار کنم شل کن دوباره کونشو اوردم بالا تا میزاشتم در سوراخش کونشو سفت میکرد میترسید هی اروم اسپنک میزدم میگفتم شل کن ولی مثل این ک اون هنوز درد داشت اخری به شکم خوابوندمش امدم بکنم دیدم نه نمیشه شل نمیکنه ی بالشت گذاشتم زیر شکمش کونش امد بالا گفتم قول میدم اینبار یواش بکنم شل کن اگه درد داشت لاپایی میزنم اخر قبول کرد و کیرمو کونشو تف زدم دوباره یواش شروع کردم به فشار دادن سرش رفت یکم رف جلو ولی نگهش داشتم گفتم تحمل کن سرشو تکون داد به نشونه تایید اروم اروم فشار میدادم تو تا این که کامل جا باز کردو تا ته توش بود و خایه هام به کونش چسبیده بود شروع کردم به تلمبه زدن کم کم دیدم داره خوشش میاد تو تلمبه زدن داره خودش بهم کمک میکنه و عقب جلو میشه بازم تو شوک بودم و ادامه دادم تا نزدیک ۱۰ دقیقه داشتم تلمبه میزدم و نمیفهمیدم تا به خودم اومدم دیدم داره میاد تلمبه های اخرمو خیلی سریع و محکم میزدم تا جایی که یه ناله های ریزی داشت ازش میامد و ابم تا میخاست بیاد تا ته فشار دادم ریختم تو کونش و خودمو انداختم روش دیدم میگه اووووفففف چقد داغهههه انقد این حرفش به دلم نشست ی بوس از لپش برداشتمو خودمو جمع کزدم و اون رفت دستشویی بعدم من رفتم بعد از اون داستان فهمیدم پسر عمم مفعول بودنو دوست داره و داستان هر اخر هفته ما همین بود تا یک سال بعدش یه مدت رفت امدمون کمتر شد و این موضوع دیگه تکرار نشد ببخشید که طولانی بود امیدوارم خوشتون بیاد
نوشته: Hassanali
اولین کون دادن آرمان
#گی
سلام
اسم من آرمانه و الان ۲۶ سالمه قدم ۱۸۰
وزنم ۷۵
لاغر و قد بلندم و بدنم فوقالعاده اس چون فوتسال زیاد میرم بدنم رو فرمه
میخوام خاطره اولین کون دادنمو براتون تعریف کنم . من از ۱۷ یا ۱۸ سالگی این حس توم به وجود اومده بود که دلم میخواد کون بدم یه جورایی واسم لذت بخش بود خلاصه یه پسر از اقوامم که پسر عموم حساب میشد رو خیلی روش کراش بودم بدجور، از خودم یه چند ماهی بزرگتره و یجورایی واقعا عاشقش بودم ولی هیچ وقت روم نمیشد بهش بگم خیلی هم با هم تنها شدیم چه شب چه روز ولی نشد که بهش بگم خلاصه گذشت تا سن ۲۱ یا ۲۲ سالگیم که تو این گروه ها و کانال ها بلاخره با یکی آشنا شدم تقریبا ۳۸ سالش بود آدم مهربون و خوش اخلاقی بود و ازش خوشم اومد و از قضا همشهریم بود .
دیه قرار شد همو ببینیم و یه جارو مشخص کردیم من رفتم سر قرار انقدر استرس داشتم که به زور وایساده بودم خلاصه وایسادم نیومد دیه پاشدم برم یه ادمی یهو اومد کنارم وایساد و زودی رفت منم رفتم یهو اس داد دیدمت نگو خودش بوده و من گفتم چرا رفتی گفت ترسیدم و اینا چون خیلی آبروش واسش مهم بود خلاصه قرار بعد رو گذاشتیم از اونجا که مکان نداشت قرار شد بریم یه صحرایی جایی ماشینم دوتامون نداشتیم دیه رفتم تو پارک نشستم منتظرش اومد ولی ایقد استرسم بالا بود اخه بار اولم بود خلاصه راه افتادیم رفتیم صحرا اونجا اولش نمیدونستم باید چیکار کنم رفتم جلوش وایسادم شلوارشو باز کرد زانو زدم جلوش یه کیر ۲۰ سانتی پرید جلو صورتم کلفت و خوش فرم بود خیلی کلفت بود دهنم خود به خود آب افتاد گرفتمش تو دست برای اولین بار به کیر یکی دست میزدم اروم گذاشتمش تو دهنم که اخ و اوخش راس شد خلاصه جوری ساک زدم گف بسه بیا بکنمت الان آبم میاد اولین بارم بود خوردم ولی خیلی به دلم نشد هنوز عاشق اینم بخورم . پاشدم شلوارمو وا کردم کشیدم پایین داگی شدم جلوش انگشتشو خیس کرد اروم فرو کرد تو کونم یکم سوز داد کم کم دوتا انگشتش کرد و یکم دردم گرفت کم کم دردم کم شد و اومد پشتم کاندوم زده بود اروم سر کیرشو داد تو کونم خیلی دردم اومد تکونش نداد گذاشت تا جا باز کنه و اروم جلو عقب کرد و دردم داشت به لذت تبدیل میشد و تند تلمبه میزد ولی زود آبش اومد من تو اول لذتم زد حال خوردم پا شدیم رفتیم از هم خداحافظی کردیم ولی من تشنه کیر بودم سیراب نشدم اون رفت و بعدا دوباره با هم چت کردیم همش قربون صدقه خودم و کونم میرفت بعد اون بار چن بار رفتم واسش ساک زدم و آبشو اوردم و گذشت تا چن ماه بعدش خونمون خالی شد زنگ زدم اومد سریع لباسارو کندیم لخت شدیم رو تخت سریع کشید پایین یه ساک پر تف و خوشگلی واسش زدم حشری بود خودشو انداخت روم سوراخمو خیس کردد و حسابی با سوراخم ور رفت داگی جلوش بودم و مسلط به سوراخ کونم بود کاندوم کشید و اروم اروم فرو کرد تو کونم چون خیلی وقت بود نداده بودم یکم درد داشت ولی باز لذت شد و تلمبه میزد ولی بازم زود آبش اومد و استراحت کرد دوباره شروع کرد به کردن من روش نشستم بالا و پایین کردم و تلمبه میزد که صداش کل خونه رو برداشته بود خلاصه داگی شدم حسابی منو گایید افتاد روم اینقدر کوبید آبش اومد و روم دراز کشیده بود و قربون صدقم میرفت و دیه پاشدیم پوشیدیم و اون رفت و دیه مشکلات نزاشت برگردیم پیش هم ولی این مدت دوباره ریختیم رو هم و قرار گذاشتیم بیاد بکنه منو و هفته بعد دوباره میرم پیشش و قراره هفته بعد یه خونه خالی شه دست من بیاد حسابی منو بگاد …
عکس و فیلمای کونم هست هر کی خواست بگه بفرستم براش
ممنونم که خوندین ❤️❤️
نوشته: آرمان
#گی
سلام
اسم من آرمانه و الان ۲۶ سالمه قدم ۱۸۰
وزنم ۷۵
لاغر و قد بلندم و بدنم فوقالعاده اس چون فوتسال زیاد میرم بدنم رو فرمه
میخوام خاطره اولین کون دادنمو براتون تعریف کنم . من از ۱۷ یا ۱۸ سالگی این حس توم به وجود اومده بود که دلم میخواد کون بدم یه جورایی واسم لذت بخش بود خلاصه یه پسر از اقوامم که پسر عموم حساب میشد رو خیلی روش کراش بودم بدجور، از خودم یه چند ماهی بزرگتره و یجورایی واقعا عاشقش بودم ولی هیچ وقت روم نمیشد بهش بگم خیلی هم با هم تنها شدیم چه شب چه روز ولی نشد که بهش بگم خلاصه گذشت تا سن ۲۱ یا ۲۲ سالگیم که تو این گروه ها و کانال ها بلاخره با یکی آشنا شدم تقریبا ۳۸ سالش بود آدم مهربون و خوش اخلاقی بود و ازش خوشم اومد و از قضا همشهریم بود .
دیه قرار شد همو ببینیم و یه جارو مشخص کردیم من رفتم سر قرار انقدر استرس داشتم که به زور وایساده بودم خلاصه وایسادم نیومد دیه پاشدم برم یه ادمی یهو اومد کنارم وایساد و زودی رفت منم رفتم یهو اس داد دیدمت نگو خودش بوده و من گفتم چرا رفتی گفت ترسیدم و اینا چون خیلی آبروش واسش مهم بود خلاصه قرار بعد رو گذاشتیم از اونجا که مکان نداشت قرار شد بریم یه صحرایی جایی ماشینم دوتامون نداشتیم دیه رفتم تو پارک نشستم منتظرش اومد ولی ایقد استرسم بالا بود اخه بار اولم بود خلاصه راه افتادیم رفتیم صحرا اونجا اولش نمیدونستم باید چیکار کنم رفتم جلوش وایسادم شلوارشو باز کرد زانو زدم جلوش یه کیر ۲۰ سانتی پرید جلو صورتم کلفت و خوش فرم بود خیلی کلفت بود دهنم خود به خود آب افتاد گرفتمش تو دست برای اولین بار به کیر یکی دست میزدم اروم گذاشتمش تو دهنم که اخ و اوخش راس شد خلاصه جوری ساک زدم گف بسه بیا بکنمت الان آبم میاد اولین بارم بود خوردم ولی خیلی به دلم نشد هنوز عاشق اینم بخورم . پاشدم شلوارمو وا کردم کشیدم پایین داگی شدم جلوش انگشتشو خیس کرد اروم فرو کرد تو کونم یکم سوز داد کم کم دوتا انگشتش کرد و یکم دردم گرفت کم کم دردم کم شد و اومد پشتم کاندوم زده بود اروم سر کیرشو داد تو کونم خیلی دردم اومد تکونش نداد گذاشت تا جا باز کنه و اروم جلو عقب کرد و دردم داشت به لذت تبدیل میشد و تند تلمبه میزد ولی زود آبش اومد من تو اول لذتم زد حال خوردم پا شدیم رفتیم از هم خداحافظی کردیم ولی من تشنه کیر بودم سیراب نشدم اون رفت و بعدا دوباره با هم چت کردیم همش قربون صدقه خودم و کونم میرفت بعد اون بار چن بار رفتم واسش ساک زدم و آبشو اوردم و گذشت تا چن ماه بعدش خونمون خالی شد زنگ زدم اومد سریع لباسارو کندیم لخت شدیم رو تخت سریع کشید پایین یه ساک پر تف و خوشگلی واسش زدم حشری بود خودشو انداخت روم سوراخمو خیس کردد و حسابی با سوراخم ور رفت داگی جلوش بودم و مسلط به سوراخ کونم بود کاندوم کشید و اروم اروم فرو کرد تو کونم چون خیلی وقت بود نداده بودم یکم درد داشت ولی باز لذت شد و تلمبه میزد ولی بازم زود آبش اومد و استراحت کرد دوباره شروع کرد به کردن من روش نشستم بالا و پایین کردم و تلمبه میزد که صداش کل خونه رو برداشته بود خلاصه داگی شدم حسابی منو گایید افتاد روم اینقدر کوبید آبش اومد و روم دراز کشیده بود و قربون صدقم میرفت و دیه پاشدیم پوشیدیم و اون رفت و دیه مشکلات نزاشت برگردیم پیش هم ولی این مدت دوباره ریختیم رو هم و قرار گذاشتیم بیاد بکنه منو و هفته بعد دوباره میرم پیشش و قراره هفته بعد یه خونه خالی شه دست من بیاد حسابی منو بگاد …
عکس و فیلمای کونم هست هر کی خواست بگه بفرستم براش
ممنونم که خوندین ❤️❤️
نوشته: آرمان
باز دادم، این بار در شمال
#گی
دوستان حشری،
آخرین باری که کون دادم وقتی بود که رفتم باغ آرش و اونجا دیدم که آرش، بابک رو هم دعوت کرده بود که دو نفری سرویسم کنن، که حسابی کردن!
چند روز بعد ظاهرا کون من به مزاج بابک خیلی سازگار بوده و بد جوری کیرش سیخ شده بود. اینه که به من پیغام داد که میخواد بره شمال و میخواد یکی باهاش باشه. منم بهش گفتم که فقط یه شب وقت دارم و اونم قبول کرد.
چند روز پیش خبر داد که یه کاری تو شمال داره و فردا راهی ویلاشه. منم زمان حرکت رو ازش پرسیدم. وقتی اومد خودم رو به شکل یه بچه خوشگل درآورده بودم و و چند تا لباس زنانه تو کوله پشتیم بود. پریدم تو ماشینش. بابک گفت: برای یه قرار کاری میرم شمال و بعدش میریم ویلام برای استراحت و تفریح. پرسیدم از تفریحایی تو باغ آرش داشتی؟ و خندید.
بعد از اینکه خارج شهر بنزین زد، رفت کمی دورتر ایستاد. با گوشیش داشت پیغام میداد ولی شلوارش باد کرده بود. زیپ شلوارش رو باز کردم و دستم رو بردم تو شورتش و تخماشو گرفتم. صندلی شو تا آخر برد عقب و شلوارش رو کشید پایین و گفت: کاری رو شروع کردی تموم کن. با دستام شروع کردم به مالیدن کیرش و تخماش. تخمای درشت و کیر کلفتش بد جوری منو حال آورده بود و فکر اینکه امروز جنده بابکم هیجان زیادی رو تو من ایجاد کرده بود. بعد از چند دقیقه گفت: اوبی ساک بزن. سرم رو بردم جلو بازبونم مشغول لیسیدن کیرش از بالا به پایین و تخماش شدم. کیرش سیخ سیخ بود و از نوکش آب روشنی راه افتاده بود. آبش رو با زبون برداشتم و کیرش کردم تو دهنم. ساک زدن رو شروع کردم و با یه دستم با تخماش بازی می کردم. از عوض شدن نفس های آرش و حرکت بدنش فهمیدم که داره حسابی حال می کنه. بعد از مدتی تخماش داشت جمع می شد و با دست موهام رو گرفت و به سرعت بالا و پایین می کشید. با گفتن اووووف، تخماش کاملا جمع شد و حجم زیادی آب شهوت پرید تو گلوم. همه آب رو قورت دادم و همینطور که کیرش تو دهنم بود، آروم آروم تخماش رو می مالیدم که راحت همه آبش رو مک بزنم. بابک خودش رو شل کرده بود و تا زمانی که کیرش نرم شد، همینطور آروم ساک زدن رو ادامه دادم. با دستمال کاغذی خشکش کردم.
به ویلا رسیدیم و منو پیاده کرد و رفت سراغ کاراش و تا دیر وقت برنگشت. کل روز رو لخت تو ویلا و دور و برش می گشتم و لذت می بردم. بعد از اومدن بابک غذا خوردیم و چون خیلی خسته بود رفتیم خوابیدیم. البته من کل روز لباس تنم نبود و تو تخت، شلوار بابک رو کشیدم پایین و کیرش رو گذاشتم لای باسنم. کمی باهاش بازی کردم. کیرش شق شده بود، ولی از بس که خسته بود خوابش برد و منم همینطوری خوابیدم.
صبح با حرکت یک جسم سخت رو کونم بیدار شدم. بله بابک و آنتن کلفتش بیدار شده بودن. بهش گفتم که گشنمه و الان بهت نمیدم. بعد از صبحونه میخوام منو ببری یه کوهنوردی لختی و حالا دوست داشتی منو بیرون بگا یا تو حیاط ویلا. می خوام تو فضای آزاد سکس داشته باشیم. خلاصه بعد از صبحونه من کوله مو برداشتم و لخت راه افتادم. عکسش رو براتون گذاشتم. با هم کمی بیرون ویلا تو درختا راه رفتیم. یه جا که از ویلا دور شده بودیم، برای استراحت توقف کردیم. زیر انداز رو از کوله پشتی در آوردم. یه چیزی خوردیم و به بابک گفتم ازم یه عکس بگیر. عکس دوم که اینجا گذاشتم مال وقتیه که رفتم بین درختا و بابک عکسم رو گرفت. تحملش تموم شده بود و میخواست که منو جر بده. فحش های رکیک میداد و منو بیشتر و بیشتر حشری می کرد. مثل جنده ها رفتار می کردم. یک دفعه حمله کرد و گردنم رو گرفت. فهمیدم نمیتونم بیشتر منتظرش نگه دارم. دستم رو بردم و شلوارش رو باز و کشیدم پایین. شورتش خیس بود و کیرش به محض آزاد شدن مثل یه پرچم، علم شد! بدون وقفه کل کیرش رو به دهن گرفتم و شروع کردن به خوردن. چند لحظه بعد گفت وایسا بچه خوشگل، می خوام تو کونت بریزم. سگش شدم و به حالت داگی چهار دست و پا میرفتم. فحش میداد که وایسا اوبنه، میخوام کونت رو پاره کنم. به بابک گفتم تا یه عکس از کونم و کیرت نگیری، نمی ذارم بذاری توش. خلاصه یه عکس گرفت (گذاشتمش اینجا).
بسرعت دستش رو گذاشت رو شونه م و با دست دیگه ش کیرش رو گذاشت رو سوراخ کونم. از اونجایی که کیرش خیس بود، با کمی تلاش نصف کیرش رفت تو کونم. بلافاصله احساس شیطونی من تبدیل شد به شهوت، و کونم میخارید واسه دادن. باسنم رو هماهنگ با بابک حرکت می دادم که بتونه کیرش رو تا دسته فرو کنه. هر دوتامون داشتیم تازه گرم سکس می شدیم. آه و اوووف من شروع شد، چون داشت کلفتی کیرش رو رد می کرد از تنگی کونم. داشتم جر می خوردم و گفتم کمی مهربون باش بابک. بابک برعکس فشارش رو بیشتر کرد و فشار دستش رو رو شونه م ب سمت خودش بیشتر کرد. با یه درد زیاد کیرش رفت تا ته و حالا ضربه های تخماش رو باسنم حس می کردم. بابک دستم رو از شونه م برداشت و رفت که تخمام رو خفت کنه.
#گی
دوستان حشری،
آخرین باری که کون دادم وقتی بود که رفتم باغ آرش و اونجا دیدم که آرش، بابک رو هم دعوت کرده بود که دو نفری سرویسم کنن، که حسابی کردن!
چند روز بعد ظاهرا کون من به مزاج بابک خیلی سازگار بوده و بد جوری کیرش سیخ شده بود. اینه که به من پیغام داد که میخواد بره شمال و میخواد یکی باهاش باشه. منم بهش گفتم که فقط یه شب وقت دارم و اونم قبول کرد.
چند روز پیش خبر داد که یه کاری تو شمال داره و فردا راهی ویلاشه. منم زمان حرکت رو ازش پرسیدم. وقتی اومد خودم رو به شکل یه بچه خوشگل درآورده بودم و و چند تا لباس زنانه تو کوله پشتیم بود. پریدم تو ماشینش. بابک گفت: برای یه قرار کاری میرم شمال و بعدش میریم ویلام برای استراحت و تفریح. پرسیدم از تفریحایی تو باغ آرش داشتی؟ و خندید.
بعد از اینکه خارج شهر بنزین زد، رفت کمی دورتر ایستاد. با گوشیش داشت پیغام میداد ولی شلوارش باد کرده بود. زیپ شلوارش رو باز کردم و دستم رو بردم تو شورتش و تخماشو گرفتم. صندلی شو تا آخر برد عقب و شلوارش رو کشید پایین و گفت: کاری رو شروع کردی تموم کن. با دستام شروع کردم به مالیدن کیرش و تخماش. تخمای درشت و کیر کلفتش بد جوری منو حال آورده بود و فکر اینکه امروز جنده بابکم هیجان زیادی رو تو من ایجاد کرده بود. بعد از چند دقیقه گفت: اوبی ساک بزن. سرم رو بردم جلو بازبونم مشغول لیسیدن کیرش از بالا به پایین و تخماش شدم. کیرش سیخ سیخ بود و از نوکش آب روشنی راه افتاده بود. آبش رو با زبون برداشتم و کیرش کردم تو دهنم. ساک زدن رو شروع کردم و با یه دستم با تخماش بازی می کردم. از عوض شدن نفس های آرش و حرکت بدنش فهمیدم که داره حسابی حال می کنه. بعد از مدتی تخماش داشت جمع می شد و با دست موهام رو گرفت و به سرعت بالا و پایین می کشید. با گفتن اووووف، تخماش کاملا جمع شد و حجم زیادی آب شهوت پرید تو گلوم. همه آب رو قورت دادم و همینطور که کیرش تو دهنم بود، آروم آروم تخماش رو می مالیدم که راحت همه آبش رو مک بزنم. بابک خودش رو شل کرده بود و تا زمانی که کیرش نرم شد، همینطور آروم ساک زدن رو ادامه دادم. با دستمال کاغذی خشکش کردم.
به ویلا رسیدیم و منو پیاده کرد و رفت سراغ کاراش و تا دیر وقت برنگشت. کل روز رو لخت تو ویلا و دور و برش می گشتم و لذت می بردم. بعد از اومدن بابک غذا خوردیم و چون خیلی خسته بود رفتیم خوابیدیم. البته من کل روز لباس تنم نبود و تو تخت، شلوار بابک رو کشیدم پایین و کیرش رو گذاشتم لای باسنم. کمی باهاش بازی کردم. کیرش شق شده بود، ولی از بس که خسته بود خوابش برد و منم همینطوری خوابیدم.
صبح با حرکت یک جسم سخت رو کونم بیدار شدم. بله بابک و آنتن کلفتش بیدار شده بودن. بهش گفتم که گشنمه و الان بهت نمیدم. بعد از صبحونه میخوام منو ببری یه کوهنوردی لختی و حالا دوست داشتی منو بیرون بگا یا تو حیاط ویلا. می خوام تو فضای آزاد سکس داشته باشیم. خلاصه بعد از صبحونه من کوله مو برداشتم و لخت راه افتادم. عکسش رو براتون گذاشتم. با هم کمی بیرون ویلا تو درختا راه رفتیم. یه جا که از ویلا دور شده بودیم، برای استراحت توقف کردیم. زیر انداز رو از کوله پشتی در آوردم. یه چیزی خوردیم و به بابک گفتم ازم یه عکس بگیر. عکس دوم که اینجا گذاشتم مال وقتیه که رفتم بین درختا و بابک عکسم رو گرفت. تحملش تموم شده بود و میخواست که منو جر بده. فحش های رکیک میداد و منو بیشتر و بیشتر حشری می کرد. مثل جنده ها رفتار می کردم. یک دفعه حمله کرد و گردنم رو گرفت. فهمیدم نمیتونم بیشتر منتظرش نگه دارم. دستم رو بردم و شلوارش رو باز و کشیدم پایین. شورتش خیس بود و کیرش به محض آزاد شدن مثل یه پرچم، علم شد! بدون وقفه کل کیرش رو به دهن گرفتم و شروع کردن به خوردن. چند لحظه بعد گفت وایسا بچه خوشگل، می خوام تو کونت بریزم. سگش شدم و به حالت داگی چهار دست و پا میرفتم. فحش میداد که وایسا اوبنه، میخوام کونت رو پاره کنم. به بابک گفتم تا یه عکس از کونم و کیرت نگیری، نمی ذارم بذاری توش. خلاصه یه عکس گرفت (گذاشتمش اینجا).
بسرعت دستش رو گذاشت رو شونه م و با دست دیگه ش کیرش رو گذاشت رو سوراخ کونم. از اونجایی که کیرش خیس بود، با کمی تلاش نصف کیرش رفت تو کونم. بلافاصله احساس شیطونی من تبدیل شد به شهوت، و کونم میخارید واسه دادن. باسنم رو هماهنگ با بابک حرکت می دادم که بتونه کیرش رو تا دسته فرو کنه. هر دوتامون داشتیم تازه گرم سکس می شدیم. آه و اوووف من شروع شد، چون داشت کلفتی کیرش رو رد می کرد از تنگی کونم. داشتم جر می خوردم و گفتم کمی مهربون باش بابک. بابک برعکس فشارش رو بیشتر کرد و فشار دستش رو رو شونه م ب سمت خودش بیشتر کرد. با یه درد زیاد کیرش رفت تا ته و حالا ضربه های تخماش رو باسنم حس می کردم. بابک دستم رو از شونه م برداشت و رفت که تخمام رو خفت کنه.
چی شد که اولین بار ، کون دادم...
#مرد_متاهل #گی
سلام.
داستانم واقعیه.
من فرزینم(مستعار) الان ۴۰ سالمه. از هیکلم بگم. بخاطر بدنسازی دوران جوونی و ول کردن اون، چاق شدم . طوری که سینه هام شل و بزرگ شدن. شکم و پهلو و کونم بزرگ شده بود. وزنم بین ۱۰۰تا ۱۱۰بالا پایین میشد.
یه سال عید یهو دیسک کمر گرفتم. اول فکر میکردم اسپاسم هست و هی آمپول شل کننده و کرم ضد درد و … میزدم بعد ده روز خوب نشد، رفتم دکتر و mriگرفتم. گفت دوتا دیسکت زده بیرون و استراحت مطلق ۱۰ روزه و فیزیوتراپی و …
خانمم می رفت سر کار و من خونه استراحت بودم و سر ار نمیرفتم. کلا تو خونه فیلم میدیدم و تو اینترنت میچرخیدم. تازه وایبر اومده بود و من رو لپ تاپ نصبش کردم. تو فیسبوکم کس چرخ میزدم.
یهو زیر پست یه دختره که اسم پیجش فریبا جنده بود، کامنت گذاشتم. نمیدونم چی نوشتم که با یه پسره کل کل کردیم. بعد یکی دو ساعت پیام دادن، یهو برگشت گفت میکنمت اگه ببینمت…منم به شوخی گفتم آره حتما… اون گفت تو بده اگه من نکردمت…منم شوخی شوخی گفتم ادرس بده، من میام ولی اگه دیری گنده ترم جا نزنی،شاید من کردمت… کمرم تازه یه مقدار دردش افتاده بود.
مثل کسخلا، ژل لوبریکانت گرفتم و رفتم، خودمم نمیدونم چرا.
اسمش امیر بود و مکانش توانیر. رفتم و اونم با موتور اومد و منو دید گفت دنبالم بیا. رفتیم تو پارکینگ یه مجتمع.
پارک کردم و سوار آسانسور شدیم. هی منو برانداز میکرد. رفتیم تو یه واحد. دیدم خالیه فقط یه مبل و تلویزیون و یخچال کوچیک و یه تخت تو اتاق خواب هست. دیدم یه بسته قرص در آورد و یی خورد. یه بسته کاندوم تاخیری هم از جیبش در آورد. رفتیم اتاق و گفت در بیار. منم گفتم جدی؟ گفت اره. من همه لباسم بجز شورت رو در اوردم. اونم لخت شد با شورت. گفت بخواب. من لبه تخت نشستم باورم نمیشد. اومد جلو کیرشو از رو شورت مالید و منو هل داد. دمر خوابوند. شورتمو کشید پایین… من کلا بدنم سفیده و بی مو. یه جون گفت و اومد رو من. خیلی از من ریزتر بود. حدود ۶۵ کیلو.یه کم لاپایی زد و کیرش بلند شد. گفت میکنمت که دیگه نگی نمیتونی. من لال شده بودم… من تا اون موقع خیلی اصطلاح ها رو بلد نبودم. هی توف میزد در کونم و به کیرش و فشار میداد…نمیرفت. یهو گفتم ژل اوردم، ژل بزن. ژل زد و کاندوم کشید و فشار داد. انقدر فشار داد تا سرش رفت تو. وقتی سرش رفت ، دستشو گذاشت رو شونه هام و محکم گرفت. با یه حرکت تا ته کرد تو.من آخ بود که میگفتم و ملحفه رو گاز میگرفتم. هی تلمبه میزد و اصلا توجه نداشت. نزدیک به یک ربع کرد. بلند شد و گفت تکون نخور…رفت تو اشپزخونه، یه رانی خورد و برگشت. دوباره رفت رو کونم. دو سه بار زد رو کونم و کیرشو گذاشت و بایه فشار زد تو. انقدر کرد تا ابش اومد و رو من ولو شد. رفتم دستشویی و اومدم بیرون لباس پوشیدم و رفتیم. تو اسانسور یهو چسبید به منو دوتا انگشت کرد تو سوراخم. گفت باز بازه. کونی. از این بعد جنده خودمی، باید کون بدی.
نشون به اون نشون تا یکسال هفته ای دوبار بهش کون میدادم. از دفعه دوم گفت تو زن داری، منم زن دارم. کوس و کون های دیگه رو با کاندوم میکنم. تو رو بی کاندوم. و شد شروع ماجرای کونی شدن من و ریختن آب کیر اون تو کونم. بعد یکسال رفت شهرستان واسه کار و دیگه ندیدمش.
و بهترین کون دادن من، همون اولین سکسم بود.
نوشته: Fertos
#مرد_متاهل #گی
سلام.
داستانم واقعیه.
من فرزینم(مستعار) الان ۴۰ سالمه. از هیکلم بگم. بخاطر بدنسازی دوران جوونی و ول کردن اون، چاق شدم . طوری که سینه هام شل و بزرگ شدن. شکم و پهلو و کونم بزرگ شده بود. وزنم بین ۱۰۰تا ۱۱۰بالا پایین میشد.
یه سال عید یهو دیسک کمر گرفتم. اول فکر میکردم اسپاسم هست و هی آمپول شل کننده و کرم ضد درد و … میزدم بعد ده روز خوب نشد، رفتم دکتر و mriگرفتم. گفت دوتا دیسکت زده بیرون و استراحت مطلق ۱۰ روزه و فیزیوتراپی و …
خانمم می رفت سر کار و من خونه استراحت بودم و سر ار نمیرفتم. کلا تو خونه فیلم میدیدم و تو اینترنت میچرخیدم. تازه وایبر اومده بود و من رو لپ تاپ نصبش کردم. تو فیسبوکم کس چرخ میزدم.
یهو زیر پست یه دختره که اسم پیجش فریبا جنده بود، کامنت گذاشتم. نمیدونم چی نوشتم که با یه پسره کل کل کردیم. بعد یکی دو ساعت پیام دادن، یهو برگشت گفت میکنمت اگه ببینمت…منم به شوخی گفتم آره حتما… اون گفت تو بده اگه من نکردمت…منم شوخی شوخی گفتم ادرس بده، من میام ولی اگه دیری گنده ترم جا نزنی،شاید من کردمت… کمرم تازه یه مقدار دردش افتاده بود.
مثل کسخلا، ژل لوبریکانت گرفتم و رفتم، خودمم نمیدونم چرا.
اسمش امیر بود و مکانش توانیر. رفتم و اونم با موتور اومد و منو دید گفت دنبالم بیا. رفتیم تو پارکینگ یه مجتمع.
پارک کردم و سوار آسانسور شدیم. هی منو برانداز میکرد. رفتیم تو یه واحد. دیدم خالیه فقط یه مبل و تلویزیون و یخچال کوچیک و یه تخت تو اتاق خواب هست. دیدم یه بسته قرص در آورد و یی خورد. یه بسته کاندوم تاخیری هم از جیبش در آورد. رفتیم اتاق و گفت در بیار. منم گفتم جدی؟ گفت اره. من همه لباسم بجز شورت رو در اوردم. اونم لخت شد با شورت. گفت بخواب. من لبه تخت نشستم باورم نمیشد. اومد جلو کیرشو از رو شورت مالید و منو هل داد. دمر خوابوند. شورتمو کشید پایین… من کلا بدنم سفیده و بی مو. یه جون گفت و اومد رو من. خیلی از من ریزتر بود. حدود ۶۵ کیلو.یه کم لاپایی زد و کیرش بلند شد. گفت میکنمت که دیگه نگی نمیتونی. من لال شده بودم… من تا اون موقع خیلی اصطلاح ها رو بلد نبودم. هی توف میزد در کونم و به کیرش و فشار میداد…نمیرفت. یهو گفتم ژل اوردم، ژل بزن. ژل زد و کاندوم کشید و فشار داد. انقدر فشار داد تا سرش رفت تو. وقتی سرش رفت ، دستشو گذاشت رو شونه هام و محکم گرفت. با یه حرکت تا ته کرد تو.من آخ بود که میگفتم و ملحفه رو گاز میگرفتم. هی تلمبه میزد و اصلا توجه نداشت. نزدیک به یک ربع کرد. بلند شد و گفت تکون نخور…رفت تو اشپزخونه، یه رانی خورد و برگشت. دوباره رفت رو کونم. دو سه بار زد رو کونم و کیرشو گذاشت و بایه فشار زد تو. انقدر کرد تا ابش اومد و رو من ولو شد. رفتم دستشویی و اومدم بیرون لباس پوشیدم و رفتیم. تو اسانسور یهو چسبید به منو دوتا انگشت کرد تو سوراخم. گفت باز بازه. کونی. از این بعد جنده خودمی، باید کون بدی.
نشون به اون نشون تا یکسال هفته ای دوبار بهش کون میدادم. از دفعه دوم گفت تو زن داری، منم زن دارم. کوس و کون های دیگه رو با کاندوم میکنم. تو رو بی کاندوم. و شد شروع ماجرای کونی شدن من و ریختن آب کیر اون تو کونم. بعد یکسال رفت شهرستان واسه کار و دیگه ندیدمش.
و بهترین کون دادن من، همون اولین سکسم بود.
نوشته: Fertos
جیگرم حال اومد
#خاطرات_جوانی #گی
سلام دوستان شب بخیر میخوام براتون یه خاطره که چند ساعت پیش اتفاق افتادو بنویسم از خودم بگم ارمانم ۱۹ سالمه خیلی سفیدم ریزه میزم و کون خیلی خوشفرم و خوشگلی دارم من چند روزی بود خیلی دلم هوس دادن کرده بود حالم بد بود ناراحت بودم چرا کسی نیست قابل اعتماد که من برم بهش بدم که بفکرم رسید برم تو گپ های دوستیابی یه چندروزی گشتم تا یک نفر پیداکردم حدودا ۲۸ سالش بود اسمش بهزاد بود باهم اوکی شدیم قرار شد که بیاد دنبالم باهم قرار گذاشتیم اومد دنبالم و رفتیم خونشون معذب بودم داخل راه ولی اون رون هامو میمالید دوست داشتم اونموقع کیرشو بگیرم دستم و لذت ببرم ولی روم نمیشد تا رسیدیم به خونه وقتی رسیدیم از راه رفتیم رو تختش دراز کشیدم همو بغل کردیم بهم قبلش گفته بود که کار بلده ولی باورم نمیشد آخه سایزش بزرگ بود میترسیدم دردم بیاد تا یه ده دقیقه از هم لب گرفتیم و من کیرشو مالیدم بعد شلوارشو در آورد له له میزدم واسه اینکه کیرشو بکنم تو دهنم کیر خوشتراششو ولی نزاشت بهم گفت بگرد و بخواب منم همین کارو کردم اونم خوابید پشت سرم و کیرشو گذاشتم دم سوراخم خیلی آروم آروم میکرد تو که من اصلا درد احساس نکردم و فقط فقط لذت میبردم و همزمان لبامو میخورد واقعا کارشو بلد بود تو اوج لذت بودم حتی همین الانم دلم میخواد زیرش باشم بعد از ده دقیقه یه ربع بهش گفتم کیرشو تمیز کنه که براش بخورم منم خیلی استعداد دارم تو خوردن کیرشو تمیز کرد اومد نشست جلوم منم تشنه کیر بودم مثل وحشیا افتادم به جون کیرش میخوردمش داشت بیهوش میشد از لذت انقد خوردم تا آبش اومد و تا قطره آخر ابشو خوردم امیدوارم لذت برده باشید این بار اولی بود که میدیمش اگه بازم پیشش رفتم دوست داشتید براتون مینویسم
نوشته: پسر خوب
#خاطرات_جوانی #گی
سلام دوستان شب بخیر میخوام براتون یه خاطره که چند ساعت پیش اتفاق افتادو بنویسم از خودم بگم ارمانم ۱۹ سالمه خیلی سفیدم ریزه میزم و کون خیلی خوشفرم و خوشگلی دارم من چند روزی بود خیلی دلم هوس دادن کرده بود حالم بد بود ناراحت بودم چرا کسی نیست قابل اعتماد که من برم بهش بدم که بفکرم رسید برم تو گپ های دوستیابی یه چندروزی گشتم تا یک نفر پیداکردم حدودا ۲۸ سالش بود اسمش بهزاد بود باهم اوکی شدیم قرار شد که بیاد دنبالم باهم قرار گذاشتیم اومد دنبالم و رفتیم خونشون معذب بودم داخل راه ولی اون رون هامو میمالید دوست داشتم اونموقع کیرشو بگیرم دستم و لذت ببرم ولی روم نمیشد تا رسیدیم به خونه وقتی رسیدیم از راه رفتیم رو تختش دراز کشیدم همو بغل کردیم بهم قبلش گفته بود که کار بلده ولی باورم نمیشد آخه سایزش بزرگ بود میترسیدم دردم بیاد تا یه ده دقیقه از هم لب گرفتیم و من کیرشو مالیدم بعد شلوارشو در آورد له له میزدم واسه اینکه کیرشو بکنم تو دهنم کیر خوشتراششو ولی نزاشت بهم گفت بگرد و بخواب منم همین کارو کردم اونم خوابید پشت سرم و کیرشو گذاشتم دم سوراخم خیلی آروم آروم میکرد تو که من اصلا درد احساس نکردم و فقط فقط لذت میبردم و همزمان لبامو میخورد واقعا کارشو بلد بود تو اوج لذت بودم حتی همین الانم دلم میخواد زیرش باشم بعد از ده دقیقه یه ربع بهش گفتم کیرشو تمیز کنه که براش بخورم منم خیلی استعداد دارم تو خوردن کیرشو تمیز کرد اومد نشست جلوم منم تشنه کیر بودم مثل وحشیا افتادم به جون کیرش میخوردمش داشت بیهوش میشد از لذت انقد خوردم تا آبش اومد و تا قطره آخر ابشو خوردم امیدوارم لذت برده باشید این بار اولی بود که میدیمش اگه بازم پیشش رفتم دوست داشتید براتون مینویسم
نوشته: پسر خوب
گی من و پسر عموم
#پسرعمو #گی
اسم من علیرضاست قدم ۱۸۲بدن خوبی دارم نه چاق و نه لاغر الان که این داستان و مینویسم ۲۰سالمه و خدمتم تموم شد
من کیرم خوش فرمه کلفته ولی زیاد بلند نیست اون طرف داستانم پسر عموم که اسمش محمدرضاست که ما بهش میگفتیم مملی،مملی از من ۲سال کوچیکتره الانشم که الانه قد کوتاه نسبت به من فکر کنم ۱۷۰اینا باشه ولی بدن خوبی داره و رنگ پوستشم گندمی مملی همیشه کون گرد و نرمی داشت. خب بریم سراغ داستان منو مملی که همبازی بودیم خونمون با هم ۵۰۰متر با هم فاصله داشت و خونه مامان بزرگمم نزدیک خونه ما بود منو مملی همیشه میرفتیم خونه مامان بزرگم اینا بازی میکردم اون موقع من گوشی داشتم ولی مملی نداشت بخاطر همینم مملی برا اینکه گوشیمو بهش بدم تا بازی کنه یه جورایی شده بود نوچه من هر چی میگفتم گوش میکرد اما من اصلا به فکر کردنش نبودم تا یه روز اومد خونه مادر بزرگ که بره حموم چون حموم خونه خودشون خراب شده بود وقتی داشت از حموم در می اومد من کونشو دیدم و همون لحظه حشری شدم با خودم برنامه ریختم تا مملی رو بکنم مملی رفت خونشون منم شب موندم خونه مامان بزرگ و جق زدم و خالی شدم آخر هفته شد مملی اومد بمونه خونه مامان بزرگ منم اونجا بودم باهم بازی کردیم تا شب. خونه مامان بزرگم دو تا اتاق نزدیک به هم داره تو یکی از اتاقاش منو مملی میخوابیدم و مامان بزرگم پدر بزرگم تو حال مبخابیدن منو مملی که رفتیم بخوابیم یه فیلم سوپر گذاشتم تا ببینیم مملی گفت بزار منم ببینم گفتم نه تو بچه ای نمیفهمی هنوز اینا چیه گفت از تو بیشتر میدونم اینا گفتم اگه میخوای ببینی باید به هرچی میگم گوش کنی اونم گفت باشه گفتم پس پاشو در ببند رفت که درو ببنده مامان بزرگم گفت برا چی می بندید گفت میخوایم بازی کنیم شاید سر صدا بشه گفت پس ببندید مملی در و بست و اومد دراز کشید تو جاش بهش گفتم اگه میخوای فیلم ببینی باید شلوارتو بکشی پایین من به کونت دست بزنم گفت باشه ولی فقط دست گفتم باشه بهش گفتم به شکم بخواب گوشیو بگیر دستت فیلمو ببین .شلوارشو کشیدم پایین یه کون گرد قلمبه در اومد بیرون داشتم میمیالیدم کونشو که یهو بابا بزرگم صداش در اومد گفت بگیرید بخوابید منم از ترس ریدم به خودم گوشیو گرفتم ازش خوابیدیم فردا صبح که بیدار شدیم مامان بزرگم با پدر بزرگم رفته بودن سر خاک منو مملی تو خونه تنها بهترین موقعیت بود تا به خواستم برسم ساعت ۱۱بود مامان بزرگم ایناهم تا ۲برمیگشتن مملی رو بیدار کردم گفتن کسی تو خونه نیست پاشو فیلم ببینیم گفتم شلوارتو بکش پایین اون شلوار با شرتشو کلا درآورد منم درآوردم گفت رو شکم بخواب گوشیو بدن فیلم ببینی من کون مملی رو آنقدر بازی دادم تا کیرم شق شد و دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم دیگه کیرمو مالیدم به کونش گفت چیکار میکنی گفتم حرف بزنی گوشیو میگرم ازت گفت ببخشید لپای کونشو باز کردم یه سوراخ هم رنگ پوستش بود تنگ با انگشت میکردم تو سوراخ میگفت نکن درد داره گفتم خوب میشه رفتم ببینیم وازلین هست یا نه که خدا روشکر بود سوراخو چرب کردمو سر کیر که فرو کردم کصکش مملی یه دادی زد ریدم به خودم سریع در آوردم گفتم چیه گفت خیلی درد داره نمیزارم گفتم دیدی بچه ای گفت بچه خودتی گفتم پس داد نزن دوباره سرشو کردم توش ایندفعه صدای ازش در نیومد بعد آروم فرو کردم دیدم داد زد دوباره گفتم خفه شو گفت خیلی درد داره همشو کردم تو کونش بعد ۵دقیقه همونجوری نگه داشتم بعد که براش عادی شد شروع کردم تلمبه زدن به کون نرمش ۱۵ دقیقه اینا تلمبه زدم که دیگه دیدم آبم داره میاد ریختم تو کونش گفت اون چی بود گفتم تفم بود باورش شدو گوشیو از گرفتم گفتم بسه برو خونتون
نوشته: علی
#پسرعمو #گی
اسم من علیرضاست قدم ۱۸۲بدن خوبی دارم نه چاق و نه لاغر الان که این داستان و مینویسم ۲۰سالمه و خدمتم تموم شد
من کیرم خوش فرمه کلفته ولی زیاد بلند نیست اون طرف داستانم پسر عموم که اسمش محمدرضاست که ما بهش میگفتیم مملی،مملی از من ۲سال کوچیکتره الانشم که الانه قد کوتاه نسبت به من فکر کنم ۱۷۰اینا باشه ولی بدن خوبی داره و رنگ پوستشم گندمی مملی همیشه کون گرد و نرمی داشت. خب بریم سراغ داستان منو مملی که همبازی بودیم خونمون با هم ۵۰۰متر با هم فاصله داشت و خونه مامان بزرگمم نزدیک خونه ما بود منو مملی همیشه میرفتیم خونه مامان بزرگم اینا بازی میکردم اون موقع من گوشی داشتم ولی مملی نداشت بخاطر همینم مملی برا اینکه گوشیمو بهش بدم تا بازی کنه یه جورایی شده بود نوچه من هر چی میگفتم گوش میکرد اما من اصلا به فکر کردنش نبودم تا یه روز اومد خونه مادر بزرگ که بره حموم چون حموم خونه خودشون خراب شده بود وقتی داشت از حموم در می اومد من کونشو دیدم و همون لحظه حشری شدم با خودم برنامه ریختم تا مملی رو بکنم مملی رفت خونشون منم شب موندم خونه مامان بزرگ و جق زدم و خالی شدم آخر هفته شد مملی اومد بمونه خونه مامان بزرگ منم اونجا بودم باهم بازی کردیم تا شب. خونه مامان بزرگم دو تا اتاق نزدیک به هم داره تو یکی از اتاقاش منو مملی میخوابیدم و مامان بزرگم پدر بزرگم تو حال مبخابیدن منو مملی که رفتیم بخوابیم یه فیلم سوپر گذاشتم تا ببینیم مملی گفت بزار منم ببینم گفتم نه تو بچه ای نمیفهمی هنوز اینا چیه گفت از تو بیشتر میدونم اینا گفتم اگه میخوای ببینی باید به هرچی میگم گوش کنی اونم گفت باشه گفتم پس پاشو در ببند رفت که درو ببنده مامان بزرگم گفت برا چی می بندید گفت میخوایم بازی کنیم شاید سر صدا بشه گفت پس ببندید مملی در و بست و اومد دراز کشید تو جاش بهش گفتم اگه میخوای فیلم ببینی باید شلوارتو بکشی پایین من به کونت دست بزنم گفت باشه ولی فقط دست گفتم باشه بهش گفتم به شکم بخواب گوشیو بگیر دستت فیلمو ببین .شلوارشو کشیدم پایین یه کون گرد قلمبه در اومد بیرون داشتم میمیالیدم کونشو که یهو بابا بزرگم صداش در اومد گفت بگیرید بخوابید منم از ترس ریدم به خودم گوشیو گرفتم ازش خوابیدیم فردا صبح که بیدار شدیم مامان بزرگم با پدر بزرگم رفته بودن سر خاک منو مملی تو خونه تنها بهترین موقعیت بود تا به خواستم برسم ساعت ۱۱بود مامان بزرگم ایناهم تا ۲برمیگشتن مملی رو بیدار کردم گفتن کسی تو خونه نیست پاشو فیلم ببینیم گفتم شلوارتو بکش پایین اون شلوار با شرتشو کلا درآورد منم درآوردم گفت رو شکم بخواب گوشیو بدن فیلم ببینی من کون مملی رو آنقدر بازی دادم تا کیرم شق شد و دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم دیگه کیرمو مالیدم به کونش گفت چیکار میکنی گفتم حرف بزنی گوشیو میگرم ازت گفت ببخشید لپای کونشو باز کردم یه سوراخ هم رنگ پوستش بود تنگ با انگشت میکردم تو سوراخ میگفت نکن درد داره گفتم خوب میشه رفتم ببینیم وازلین هست یا نه که خدا روشکر بود سوراخو چرب کردمو سر کیر که فرو کردم کصکش مملی یه دادی زد ریدم به خودم سریع در آوردم گفتم چیه گفت خیلی درد داره نمیزارم گفتم دیدی بچه ای گفت بچه خودتی گفتم پس داد نزن دوباره سرشو کردم توش ایندفعه صدای ازش در نیومد بعد آروم فرو کردم دیدم داد زد دوباره گفتم خفه شو گفت خیلی درد داره همشو کردم تو کونش بعد ۵دقیقه همونجوری نگه داشتم بعد که براش عادی شد شروع کردم تلمبه زدن به کون نرمش ۱۵ دقیقه اینا تلمبه زدم که دیگه دیدم آبم داره میاد ریختم تو کونش گفت اون چی بود گفتم تفم بود باورش شدو گوشیو از گرفتم گفتم بسه برو خونتون
نوشته: علی
اولین کون دادن آرتین
#خاطرات_نوجوانی #گی
درود.اول بگم هرکس ک فحش بده اون فحش هزار بار مال خودش و هر کسی هم بگه ندادم اینو خورد
۱۹ سالم بود و گل از گل شکفته بودم یک روز زنگ زدم سالن ماساژ و وقت ماساژ گرفتم از اون طرف گفت که امروز تایممون پره دیگه گفتم تو رو خدا هر کار میتونی بکن منو یک جایی جا بده دیگه چند وقته بدنم خیلی گرفته است و درد میکنه گفت حالا ساعتهای ۹ شب بیا آخر وقت اگه تایم بود اوکی میکنم اصلاً هم تو فاز دادن نبودم و فکرشو نمیکردم عصرش رفتم حموم و بدنمو شیو کردم چون موقع ماساژ موها کشیده میشه و اذیت میشی ساعت ۸ بود رفتم سالن ماساژ دو تا ماساژور بود یکی حدود سی و سه چهار سالش بود یکی هم تقریباً یکی دو سال از خودم بزرگتر گفتم من همونم که زنگ زدم گفت بشین حالا اونی که سنش بیشتر بود مشتریشو ماساژ داد و لباساشو پوشید و رفت نیم ساعتی نشسته بودم ماساژ اون مشتری تموم شد دیگه منم لباسامو درآوردم و رفتم دمر روی تخت خوابیدم پسر گفت وایسا درو ببندم کسی نیاد باز یلی خستم نمیتونم واقعاً ماساژ بدم رفت درو بست و منو اون موندیم یه حوله بهم داد گفت که من تا برم یک سرویس و آبی بخورم شورتتو در بیار و این حوله رو بنداز روی باسنت اومد شروع کرد به ماساژ دادن گاهی وقتا حس میکردم یه چیز سفتی میخوره بهم ولی روم نمیشد به اون پسر چیزی بگم راستش من خیلی خجالتی بودم کشالههای رونمو دست میکشید گاهی وقتا حس میکردم انگشتش میخوره به سوراخم با خودم میگفتم ماساژه دیگه احتمالاً عمدی نباشه نگو که آقا پسر شق کرده بود روی من و نقشه گاییدن من رو کشیده بوده. چند دقیقه که گذشت دیدم حوله رو برداشت از خجالت هیچی نگفتم و همونجوری خوابیدم اینم بگم که وقتی انگشتش به سوراخم میخورد یه جوری میشدم دوست داشتم یهو در سوراخم یه چیزی حس کردم ولی شبیه انگشت نبود یه نیم دور سرمو چرخوندم اونم شلوارکشو درآورده و لخت لخته دیگه فهمیدم چه خبره سرکیرش که به سوراخم میخورد ه جور خوبی میشدم یه حال خوبی داشتم منم کونمو میدادم عقب هم سوراخ من هم کیر اون چرب چرب بود یواش یواش فشار میداد دیگه منم گاهی وقتا خودمو جمع میکردم و یکم دردم میومد یهو مثل یه چیزی که لیز بخوره تا ته رفت خواستم برم جلو شونههامو گرفت نتونستم تکون بخورم دیگه داشت کم کم تلمبه میزد منم واقعاً خوشم اومده بود گردنمو میبوسید وتو کونم تلنبه میزد دو سه تا پوزیشن عوض کرد ۲۰ دقیقهای گذشت از شروع که من آبم اومد بعدی بعدش دیگه واقعاً درد داشتم و یکم میسوخت گفتم نمیشه زودتر تمومش کنی دیگه اونم ۵ دقیقه بعدش ارضا شد و همشو ریخت تو سوراخم انگار فقط برای دادن رفته بودم چون دیگه ماساژم نداد گفت اگه میشه فردا بیا برا ماساژ فرداش که نرفتم ولی یک هفته بعدش همون بازم آخر وقت رفتم ولی این دفعه هم منوگایید هم ماساژ داد. الان ۱۰ سالی میگذره از اون وقت و هر یکی دو هفته یک بار حتماً میدم البته دو سه تا بکن بیشتر ندارم همونا میان میکنن منو
نوشته: ARTIN
#خاطرات_نوجوانی #گی
درود.اول بگم هرکس ک فحش بده اون فحش هزار بار مال خودش و هر کسی هم بگه ندادم اینو خورد
۱۹ سالم بود و گل از گل شکفته بودم یک روز زنگ زدم سالن ماساژ و وقت ماساژ گرفتم از اون طرف گفت که امروز تایممون پره دیگه گفتم تو رو خدا هر کار میتونی بکن منو یک جایی جا بده دیگه چند وقته بدنم خیلی گرفته است و درد میکنه گفت حالا ساعتهای ۹ شب بیا آخر وقت اگه تایم بود اوکی میکنم اصلاً هم تو فاز دادن نبودم و فکرشو نمیکردم عصرش رفتم حموم و بدنمو شیو کردم چون موقع ماساژ موها کشیده میشه و اذیت میشی ساعت ۸ بود رفتم سالن ماساژ دو تا ماساژور بود یکی حدود سی و سه چهار سالش بود یکی هم تقریباً یکی دو سال از خودم بزرگتر گفتم من همونم که زنگ زدم گفت بشین حالا اونی که سنش بیشتر بود مشتریشو ماساژ داد و لباساشو پوشید و رفت نیم ساعتی نشسته بودم ماساژ اون مشتری تموم شد دیگه منم لباسامو درآوردم و رفتم دمر روی تخت خوابیدم پسر گفت وایسا درو ببندم کسی نیاد باز یلی خستم نمیتونم واقعاً ماساژ بدم رفت درو بست و منو اون موندیم یه حوله بهم داد گفت که من تا برم یک سرویس و آبی بخورم شورتتو در بیار و این حوله رو بنداز روی باسنت اومد شروع کرد به ماساژ دادن گاهی وقتا حس میکردم یه چیز سفتی میخوره بهم ولی روم نمیشد به اون پسر چیزی بگم راستش من خیلی خجالتی بودم کشالههای رونمو دست میکشید گاهی وقتا حس میکردم انگشتش میخوره به سوراخم با خودم میگفتم ماساژه دیگه احتمالاً عمدی نباشه نگو که آقا پسر شق کرده بود روی من و نقشه گاییدن من رو کشیده بوده. چند دقیقه که گذشت دیدم حوله رو برداشت از خجالت هیچی نگفتم و همونجوری خوابیدم اینم بگم که وقتی انگشتش به سوراخم میخورد یه جوری میشدم دوست داشتم یهو در سوراخم یه چیزی حس کردم ولی شبیه انگشت نبود یه نیم دور سرمو چرخوندم اونم شلوارکشو درآورده و لخت لخته دیگه فهمیدم چه خبره سرکیرش که به سوراخم میخورد ه جور خوبی میشدم یه حال خوبی داشتم منم کونمو میدادم عقب هم سوراخ من هم کیر اون چرب چرب بود یواش یواش فشار میداد دیگه منم گاهی وقتا خودمو جمع میکردم و یکم دردم میومد یهو مثل یه چیزی که لیز بخوره تا ته رفت خواستم برم جلو شونههامو گرفت نتونستم تکون بخورم دیگه داشت کم کم تلمبه میزد منم واقعاً خوشم اومده بود گردنمو میبوسید وتو کونم تلنبه میزد دو سه تا پوزیشن عوض کرد ۲۰ دقیقهای گذشت از شروع که من آبم اومد بعدی بعدش دیگه واقعاً درد داشتم و یکم میسوخت گفتم نمیشه زودتر تمومش کنی دیگه اونم ۵ دقیقه بعدش ارضا شد و همشو ریخت تو سوراخم انگار فقط برای دادن رفته بودم چون دیگه ماساژم نداد گفت اگه میشه فردا بیا برا ماساژ فرداش که نرفتم ولی یک هفته بعدش همون بازم آخر وقت رفتم ولی این دفعه هم منوگایید هم ماساژ داد. الان ۱۰ سالی میگذره از اون وقت و هر یکی دو هفته یک بار حتماً میدم البته دو سه تا بکن بیشتر ندارم همونا میان میکنن منو
نوشته: ARTIN
بخاطر پول یا بخاطر حشر؟
#گی
کلاس دوازدهم بودم یه شب قرار بود برم خونه دوستم مشروب بخوریم اولین بارایی بود که مشروب میخوردیم، اما این داستان مربوط به مشروب خوری و سکس توی مستی نیست. اون موقع اسنپ نبود یا اگر هم بود من گوشی هوشمند نداشتم. رفتم سر خیابون تاکسی بگیرم. اولین ماشینی که وایساد یه مرد تقریبا پنجاه یا شصت ساله بود. قیمت رو پرسیدم گفت بشین قیمت مسئله ای نیست. نشستم، راه افتاد، از اولش شروع کرد سوالای عجیب غریب پرسیدن. پرسید دوست دختر داری؟ گفتم نه. دوباره با خنده پرسید دوست پسر چطور؟ گفتم نه. شروع کرد راجع به دختر و پسر صحبت کردن و از سکس گفتن و اینا. منم یکم ترسیده بودم حرفی نمیزدم. خونه دوستم دقیقا قطب مخالف شهر بود و حدودا با ماشین نیم ساعتی تو ساعتای خلوت راه بود الان که سر شب بود شلوغ بود و وقت زیاد بود واسه این اقا. ازم پرسید کص کردی گفتم نه. گفت کون؟ سرخ شدم گفت پس کردی گفتم نه. گفت هیچی هیچی؟ گفتم اره ولی توی ذهنم یاد شبایی که پسر خالم دستمالیم میکرد و واسش ساک میزدم افتادم و یجورایی حشری شدم. راننده تا اخر مسیر دیگه روش باز شده بود و عملا راجع به کون دادن و ساک زدن صحبت میکرد. نزدیکای مقصد گفت این پولارو ببین گذاشتم که اگه کسی کارمو راه انداخت بهش بدم. سال نودوشش حدودا صد تومن بود. منم که با بابام دعوایی بودم و بهم پول نمیداد. به فکرم زد باهاش برم حد اقل با این پول مزه مشروب میتونم بخرم و پول واسه کرایه برگشتم هم بمونه. ازش پرسیدم چه کاری؟ گفت یکی واسم جق بزنه یا بخوره. گفتم اها. ولی بازم ترسیدم و هیچی نگفتم. دیدم از جایی که قرار بود پیاده بشم رفت جلوتر ولی هیچی نگفتم. فهمید دیگه، و دستشو گذاشت رو رونم و شروع به مالیدن کرد. منم صورتمو رو به پنجره کرده بودم. کم کم دستشو برد سمت کیرم و دید راست راسته. گفت میفهمیدم دلت میخواد. بعد دستمو گرفت گذاشت رو کیرش تو این مدت داشت میرفت سمت خارج شهر و ساختمونای نیمه کاره. منم یخم باز شده بود هم دلم پولو میخواست. از پلیس راه رد شدیم توی یه بیابون نگه داشت. شلوارشو تا زانو در آورد. کیرش تقریبا بزرگ بود. خم شدم، لبمو گذاشتم سرش. داشتم یواش یواش واسش میخوردم اونم دستشو از پشت کردم تو شلوارم و کونمو میمالید. کیرشو تا ته توی دهنم میکردم داشت عشق میکرد. یهو سرمو محکم گرفت و کیرشو تو حلقم نگه داشت. آبش اومد توی دهنم و تا قورت ندادم ولم نکرد. بعد بلند شدم گفتم چتهههه؟ گفت پولتو میدم هر کاری بخوام باهات میکنم. داشتم عق میزدم. بعدش پولمو داد و کرایه هم ازم نگرفت. و پیادم کرد در خونه رفیقم…
نوشته: Ilia69
#گی
کلاس دوازدهم بودم یه شب قرار بود برم خونه دوستم مشروب بخوریم اولین بارایی بود که مشروب میخوردیم، اما این داستان مربوط به مشروب خوری و سکس توی مستی نیست. اون موقع اسنپ نبود یا اگر هم بود من گوشی هوشمند نداشتم. رفتم سر خیابون تاکسی بگیرم. اولین ماشینی که وایساد یه مرد تقریبا پنجاه یا شصت ساله بود. قیمت رو پرسیدم گفت بشین قیمت مسئله ای نیست. نشستم، راه افتاد، از اولش شروع کرد سوالای عجیب غریب پرسیدن. پرسید دوست دختر داری؟ گفتم نه. دوباره با خنده پرسید دوست پسر چطور؟ گفتم نه. شروع کرد راجع به دختر و پسر صحبت کردن و از سکس گفتن و اینا. منم یکم ترسیده بودم حرفی نمیزدم. خونه دوستم دقیقا قطب مخالف شهر بود و حدودا با ماشین نیم ساعتی تو ساعتای خلوت راه بود الان که سر شب بود شلوغ بود و وقت زیاد بود واسه این اقا. ازم پرسید کص کردی گفتم نه. گفت کون؟ سرخ شدم گفت پس کردی گفتم نه. گفت هیچی هیچی؟ گفتم اره ولی توی ذهنم یاد شبایی که پسر خالم دستمالیم میکرد و واسش ساک میزدم افتادم و یجورایی حشری شدم. راننده تا اخر مسیر دیگه روش باز شده بود و عملا راجع به کون دادن و ساک زدن صحبت میکرد. نزدیکای مقصد گفت این پولارو ببین گذاشتم که اگه کسی کارمو راه انداخت بهش بدم. سال نودوشش حدودا صد تومن بود. منم که با بابام دعوایی بودم و بهم پول نمیداد. به فکرم زد باهاش برم حد اقل با این پول مزه مشروب میتونم بخرم و پول واسه کرایه برگشتم هم بمونه. ازش پرسیدم چه کاری؟ گفت یکی واسم جق بزنه یا بخوره. گفتم اها. ولی بازم ترسیدم و هیچی نگفتم. دیدم از جایی که قرار بود پیاده بشم رفت جلوتر ولی هیچی نگفتم. فهمید دیگه، و دستشو گذاشت رو رونم و شروع به مالیدن کرد. منم صورتمو رو به پنجره کرده بودم. کم کم دستشو برد سمت کیرم و دید راست راسته. گفت میفهمیدم دلت میخواد. بعد دستمو گرفت گذاشت رو کیرش تو این مدت داشت میرفت سمت خارج شهر و ساختمونای نیمه کاره. منم یخم باز شده بود هم دلم پولو میخواست. از پلیس راه رد شدیم توی یه بیابون نگه داشت. شلوارشو تا زانو در آورد. کیرش تقریبا بزرگ بود. خم شدم، لبمو گذاشتم سرش. داشتم یواش یواش واسش میخوردم اونم دستشو از پشت کردم تو شلوارم و کونمو میمالید. کیرشو تا ته توی دهنم میکردم داشت عشق میکرد. یهو سرمو محکم گرفت و کیرشو تو حلقم نگه داشت. آبش اومد توی دهنم و تا قورت ندادم ولم نکرد. بعد بلند شدم گفتم چتهههه؟ گفت پولتو میدم هر کاری بخوام باهات میکنم. داشتم عق میزدم. بعدش پولمو داد و کرایه هم ازم نگرفت. و پیادم کرد در خونه رفیقم…
نوشته: Ilia69
گی تایم بالا
#گی
سلام
علی ام
۳۱ سالمه
تهران زندگی می کنم غرب تهران
قدم ۱۸۳ وزنم هم حدودا ۱۰۰
فیس ام مردونست ، ته ریش دادم
از تقریبا ۲۵ سالگی هر از چندی کون می دم
هم کون می دم هم می کنم ولی به خاطر اینکه سایزم کوچیکه بیشتر می دم
ولی یه مشکلی دارم به اکثر کسایی که کون دادم حالا جدا از سایزشون، تایمشون کمه
گشتم تو این گروه های تلگرامی یه پسره رو پیدا کردم آشنا شدیم از بچه های یافت آباد بود ، اونم اسمش علی بود ، قد و هیکل مناسب ، تقریبا مثل خودم ولی لاغر تر از من
سایزش خوب بود ۱۹ سانت بود ، می گفت دیر ارضاست ، من که گفتم باشه ولی باور نکردم ، خلاصه یه مکان اجاره کرد ساعتی رفتیم ، سمت خیابان امام خمینی بود
من کلا ساک نمی زنم بدم میاد ، رسیدیم بعد اینکه رفتم خودم رو خالی کردم کامل برگشتم دیدم کامل لخت شده ، کیرش هم قشنگ همونی بود که تو عکس دیدم ۱۹ -۲۰ سانت ، کاندوم رو کشید سرش ، گفت لخت شو شروع کنیم
من لباس ها رو کامل کنم رو مبل استایل داگی شدم
کیرش کلفت و دراز بود چند دقیقه اول خیلی درد داشتم ولی یه زره گذشت دردش کمتر شد ( اینم بگم تا آخر کار دردش بود 🤣) ، یه ۷ -۸ دقیقه ای تو همون حالت کرد گفت پوزیشن رو عوض کنیم منم دیدم نه مثل اینکه واقعا دیر ارضاست، کامل وایستادیم شروع کرد کردن ، بعد دیدم درد دارم هنوز به پهلو رو تخت خوابیدم ، اونم پشتم به پهلو خوابید شروع کرد کردن ، تو این حالت من دردم کمتر می شه راحت جا باز می کنه کونم ، ۱۰ دقیقه که اینطوری کرد کلا دمر خوابیدم اومد روم یه جوری تلمبه می زد تخت صداش در اومده بود بعد برگشتم به کمر خوابیدم پاهام رو داد بالا با فشار کرد تو کونم اینقدر دیگه کرده بود سوراخم بی حس شده بود بعضی جاها تلمبه تو کونم رو حس نمی کردم ، خلاصه بعد ۴۰ دقیقه کون دادن واقعا خسته شدم ، بهش گفتم نمی خوای تموم کنی ، با خنده گفت فکر کردی منم مثل بقیه خروسم ؟ گفت داگی شو الان می زنم آبم بیاد ، استایل داگی شدم ، یه جوری شروع کرد تو کونم تلمبه زدن که انگار ارث باباش رو خوردم تا شکمم حس می کردم بعد ۵ دقیقه کل آبش رو ریخت تو کونم
این بهترین کون دادن من بود خیلی به خودم حال داد
نوشته: علی
#گی
سلام
علی ام
۳۱ سالمه
تهران زندگی می کنم غرب تهران
قدم ۱۸۳ وزنم هم حدودا ۱۰۰
فیس ام مردونست ، ته ریش دادم
از تقریبا ۲۵ سالگی هر از چندی کون می دم
هم کون می دم هم می کنم ولی به خاطر اینکه سایزم کوچیکه بیشتر می دم
ولی یه مشکلی دارم به اکثر کسایی که کون دادم حالا جدا از سایزشون، تایمشون کمه
گشتم تو این گروه های تلگرامی یه پسره رو پیدا کردم آشنا شدیم از بچه های یافت آباد بود ، اونم اسمش علی بود ، قد و هیکل مناسب ، تقریبا مثل خودم ولی لاغر تر از من
سایزش خوب بود ۱۹ سانت بود ، می گفت دیر ارضاست ، من که گفتم باشه ولی باور نکردم ، خلاصه یه مکان اجاره کرد ساعتی رفتیم ، سمت خیابان امام خمینی بود
من کلا ساک نمی زنم بدم میاد ، رسیدیم بعد اینکه رفتم خودم رو خالی کردم کامل برگشتم دیدم کامل لخت شده ، کیرش هم قشنگ همونی بود که تو عکس دیدم ۱۹ -۲۰ سانت ، کاندوم رو کشید سرش ، گفت لخت شو شروع کنیم
من لباس ها رو کامل کنم رو مبل استایل داگی شدم
کیرش کلفت و دراز بود چند دقیقه اول خیلی درد داشتم ولی یه زره گذشت دردش کمتر شد ( اینم بگم تا آخر کار دردش بود 🤣) ، یه ۷ -۸ دقیقه ای تو همون حالت کرد گفت پوزیشن رو عوض کنیم منم دیدم نه مثل اینکه واقعا دیر ارضاست، کامل وایستادیم شروع کرد کردن ، بعد دیدم درد دارم هنوز به پهلو رو تخت خوابیدم ، اونم پشتم به پهلو خوابید شروع کرد کردن ، تو این حالت من دردم کمتر می شه راحت جا باز می کنه کونم ، ۱۰ دقیقه که اینطوری کرد کلا دمر خوابیدم اومد روم یه جوری تلمبه می زد تخت صداش در اومده بود بعد برگشتم به کمر خوابیدم پاهام رو داد بالا با فشار کرد تو کونم اینقدر دیگه کرده بود سوراخم بی حس شده بود بعضی جاها تلمبه تو کونم رو حس نمی کردم ، خلاصه بعد ۴۰ دقیقه کون دادن واقعا خسته شدم ، بهش گفتم نمی خوای تموم کنی ، با خنده گفت فکر کردی منم مثل بقیه خروسم ؟ گفت داگی شو الان می زنم آبم بیاد ، استایل داگی شدم ، یه جوری شروع کرد تو کونم تلمبه زدن که انگار ارث باباش رو خوردم تا شکمم حس می کردم بعد ۵ دقیقه کل آبش رو ریخت تو کونم
این بهترین کون دادن من بود خیلی به خودم حال داد
نوشته: علی
اولین کون دادن ایلیا
#خاطرات_نوجوانی #گی
من ایلیام 20 سالمه و این داستان اولین کون دادن منه اگه از گی و همجنسگرایی خوشت نمیاد اینو نخون
بحث برمیگرده به وقتی که 18 سالم بود من دستامو دعوت کردم خونهمون تا یک دورهمی داشته باشیم.
متین رفیقم یک پسر لاغر و سفید بود منم از خودم بگم تپل و بی مو هستم قدم حدودا 169 میشه و رفیقم 186 ایناس من با متین خیلی وقته بود که رفیق بودیم ولی هیچ حسی به هم نداشتیم ولی من خیلی دوست داشتم بدونم رابطه داشت با یک پسر چطوریه
اون روز رفیقم خیلی زود اومد و ما شروع کردیم به بازی کردن با گوشی که من زدم بالا و اینو بگم من میزنم بالا خودمو انگشت میکنم و میمالم خودمو به متین گفتم نظرت چیه باهم جق بزنیم متین هم بک نگاه بهم کرد و گفت اوکیه من پایم .
ما شروع کردیم واسه هم جق زدن و فیلم دیدن همین جوری داشتیم میزدیم که یکدفعه رفیقم گفت نظرت چیه من تورو بکنم توهم منو منم راستش خیلی دوست داشتم انجام بدم و دل تو دلم نبود زود قبول کردم بعد گفتم باشه ولی اول تو بکن متین هم گفت باشه کیر متین نسبت به من بزرگتر بود و کلفت تر حدودن 14 یا 15 سانت متین گفت باید ساک بزنی واسم منم گفتم باشه گفت بلند شو و زانو بزن جلوم منم زانو زدم کیرش زیر شلوارش داشت پاره میشد منم چسبیده بودم به شلوارش که اروم اروم کیرشو در اورد وقتی کشید پایین کیرش خود تو صورتم و من حس حقارت میکردم بهم گفت سرشو اول میک بزن منم میک زدم و کردم تو دهنم تقریباً 5 دقیقه داشتم ساک میزدم که گفت برو تمیز کن خودتو منم رفتم دشوی و شسته و تمیز اومدم پیشش دیدم دست به کیر منتظر منه .
متین گفت رو تخت قمبل کن و با دستات بازش کن منم با عشوه باز کردم زد تو کونم سرخ سرخ شد کونم چون کونم سفید بود منم چون بار اولم بود گفتم تروخدا اروم بکن توش متینم گفت باشه اول یک انگشت کرد توش شروع کرد انگشت کردم بعد دو انگشت و یکم دیگه سه انگشت بهم گفت آماده ای ؟ منم با سر تایید کردم اونم اروم اروم کرد توش تا سرش رفت دردم گرفت و خاستم زیر کیرش در برم که محکم منو گرفت گفت اروم بگیر اولش درد داره همین جوری داشت اروم میکرد توش که گرمای تخمشو پشتم حس کردم همین جوری داشت اروم تلمبه میزد منم درد داشتم و بیهوش بودم که کم کم دردم کم شد شروع کرده به تلمبه های سنگین توم زدن که کیرشو تو خودم حس میکردم متین هی درمیورد دوباره میکرد توش انقدر این کارو کرده بود که از لذت میگفتم محکم تر و اونم محکم میزد توم بعد گفت بخواب به پشت و صدای تق تق زیاد شد ولی چون کسی خونه نبود خیالم راحت راحت بود تقریباً یک ربع تلمبه زد که گفت ابکیر دوست داری؟ منم با صدای اه ناله و خستم گفتم آره گفت میخوری ابمو منم گفتم دوست دارم بعد گفت پس زانو بزن منم جلوش زانو زدم کیرشو کردم تو دهنم چند تا تلمبه زد که حس کردم یک چیزی گرم تو گلومه و همشو کرد تو گلم و گفت باید قورت بدی منم به زور قورت دادم و گفت دهنتو باز کن ببینم باز کردم گفت افرین دیگه ازین به بعد کونی منی و از اون روز به بعد هر وقت خونه مون خالی میشد متین میومد و یک دل سیر تو کونم تلمبه میزد اینم از داستان اولین کون دادم:)
نوشته: ایلیا
#خاطرات_نوجوانی #گی
من ایلیام 20 سالمه و این داستان اولین کون دادن منه اگه از گی و همجنسگرایی خوشت نمیاد اینو نخون
بحث برمیگرده به وقتی که 18 سالم بود من دستامو دعوت کردم خونهمون تا یک دورهمی داشته باشیم.
متین رفیقم یک پسر لاغر و سفید بود منم از خودم بگم تپل و بی مو هستم قدم حدودا 169 میشه و رفیقم 186 ایناس من با متین خیلی وقته بود که رفیق بودیم ولی هیچ حسی به هم نداشتیم ولی من خیلی دوست داشتم بدونم رابطه داشت با یک پسر چطوریه
اون روز رفیقم خیلی زود اومد و ما شروع کردیم به بازی کردن با گوشی که من زدم بالا و اینو بگم من میزنم بالا خودمو انگشت میکنم و میمالم خودمو به متین گفتم نظرت چیه باهم جق بزنیم متین هم بک نگاه بهم کرد و گفت اوکیه من پایم .
ما شروع کردیم واسه هم جق زدن و فیلم دیدن همین جوری داشتیم میزدیم که یکدفعه رفیقم گفت نظرت چیه من تورو بکنم توهم منو منم راستش خیلی دوست داشتم انجام بدم و دل تو دلم نبود زود قبول کردم بعد گفتم باشه ولی اول تو بکن متین هم گفت باشه کیر متین نسبت به من بزرگتر بود و کلفت تر حدودن 14 یا 15 سانت متین گفت باید ساک بزنی واسم منم گفتم باشه گفت بلند شو و زانو بزن جلوم منم زانو زدم کیرش زیر شلوارش داشت پاره میشد منم چسبیده بودم به شلوارش که اروم اروم کیرشو در اورد وقتی کشید پایین کیرش خود تو صورتم و من حس حقارت میکردم بهم گفت سرشو اول میک بزن منم میک زدم و کردم تو دهنم تقریباً 5 دقیقه داشتم ساک میزدم که گفت برو تمیز کن خودتو منم رفتم دشوی و شسته و تمیز اومدم پیشش دیدم دست به کیر منتظر منه .
متین گفت رو تخت قمبل کن و با دستات بازش کن منم با عشوه باز کردم زد تو کونم سرخ سرخ شد کونم چون کونم سفید بود منم چون بار اولم بود گفتم تروخدا اروم بکن توش متینم گفت باشه اول یک انگشت کرد توش شروع کرد انگشت کردم بعد دو انگشت و یکم دیگه سه انگشت بهم گفت آماده ای ؟ منم با سر تایید کردم اونم اروم اروم کرد توش تا سرش رفت دردم گرفت و خاستم زیر کیرش در برم که محکم منو گرفت گفت اروم بگیر اولش درد داره همین جوری داشت اروم میکرد توش که گرمای تخمشو پشتم حس کردم همین جوری داشت اروم تلمبه میزد منم درد داشتم و بیهوش بودم که کم کم دردم کم شد شروع کرده به تلمبه های سنگین توم زدن که کیرشو تو خودم حس میکردم متین هی درمیورد دوباره میکرد توش انقدر این کارو کرده بود که از لذت میگفتم محکم تر و اونم محکم میزد توم بعد گفت بخواب به پشت و صدای تق تق زیاد شد ولی چون کسی خونه نبود خیالم راحت راحت بود تقریباً یک ربع تلمبه زد که گفت ابکیر دوست داری؟ منم با صدای اه ناله و خستم گفتم آره گفت میخوری ابمو منم گفتم دوست دارم بعد گفت پس زانو بزن منم جلوش زانو زدم کیرشو کردم تو دهنم چند تا تلمبه زد که حس کردم یک چیزی گرم تو گلومه و همشو کرد تو گلم و گفت باید قورت بدی منم به زور قورت دادم و گفت دهنتو باز کن ببینم باز کردم گفت افرین دیگه ازین به بعد کونی منی و از اون روز به بعد هر وقت خونه مون خالی میشد متین میومد و یک دل سیر تو کونم تلمبه میزد اینم از داستان اولین کون دادم:)
نوشته: ایلیا
گی در استانبول
#گی
سلام و عرض ادب
من اولین بارمه داستانمو مینویسم و موضوع گی هستن و واقعیه
اگه نخواستین نخونینش
خب من اسمم هادی هستش و ۲۲ سالمه و اینکه قدم ۱۷۵ و قیافه خوبی دارم و هیکل معمولی دارم و لاغرم کون و رونم تپله و سفید یکم چون باشگاه میرم همیشه بدنم شیوه
داستان برمیگرده به چند سال قبل که من استانبول بودم ک رفته بودم اوضاعشو ببینم و میخواستم دانشگاه ثبت نام کنم و این حرفا که یه مدت موندم اونجا
من بچگیا از ۱۴ تا ۱۶سالگی ۵ بار اینا تجربه گی داشتم ک دوطرفه بودن همشون به جز اخری که مفعول بودم و اینکه همشون لاپایی بودن نه ساکی نه چیزی ولی تا بعد اون اصلا سکس نداشتم تا که رفتم ترکیه
تو یکی از گروه های تلگرام بودم ک بیشتر سکس چت اینا میکردم اونجا و بیشتر هم نقش مفعول میشدم که نمیدونم از کجا به سرم زد ک نوشتم استانبول کسی هس ک یکی اومد پی وی
گف ک طرفای اکسارای میشینه و خوش و بش کردیم
من جدی نبودم در این باره میخواستم فقط چت کنیم و تصویری بریم
ک چند روزی هم اینجوری شد جریانمون
پسره هم اسمش امیر بود ۲۸ اینا سالش بود یکم از من بلندتر بود و لاغر بود
قیافش که خیلی معمولی کیرش هم ۱۵ سانت اینا بود
خلاصه این خیلی اصرار کرد ک برم پیشش و باهم باشیم و اینا من قبول نمیکردم
میترسیدم که اوبی شم و همیشه دلم بخواد بدم واسه همین دلیلم تا اون موقع با کسی نبودم
این هی به من میگفت ک برم پیشش
عکس و فیلم کیرشو می فرستاد که خیلی حشری میشدم راستش خیلی دلم میخواست و می ترسیدم
خلاصه یه روز بهم پی داد که سر کار نرفته و خونه تنهاس عکس کیرشو فرستاد داشت میمالید
میگفت ک همش تو فکر کونمه و میگفت بیا و اینا
بعد خیلی اصرار من قبول کردم ک برم به شرطی ک فقط لاپایی بکنه ک اونم قبول کرد و لوکیشن فرستاد
رفتم حموم و خودمو خالی کردم و عطر اینا هم زدم ک برم
همون اول که راه افتادم پشیمونی اومد سراغم هم میخواستم برم هم نمیخواستم
ولی چون قول داده بودم رفتم پیشش و اینکه واقعا دلم میخواست چن سالی بود ک همش تو فکر کیر بودم دیگه نمیتونستم تحمل کنم
تو راه ک بودم بهش گفتم من تجربه ندارم اصن و همون اول بشونه منو بغلش ک خجالتم بپره و حشری شم تا بتونم ادامه بدم ک گف نگران نباش و بیا
رسیدم دم در تل پیام دادم دمه درم اومد باز کرد دست داد باهام گفت بیا تو
رفتم تو یه شلوارک پوشیده بود و تیشرت ست بودن سفید منم شلوار نخی و تیشرت پوشیده بودم
از دستم گرفت برد تو نشست رو مبل منو نشوند بغلش
کیرش رو رو کونم حس میکردم و خیلی حشری شدم شق کرده بود و شرت نداشت
خیلی استرس داشتم دهنم بند اومده ک چطور شد ک اومدم اینجا ک کم کم باهام حرف زد ک میگفت خیلی خوشگلمو و دوستم داره و اینا
منم چیزی نمیگفتم گفتش که شروع کنیم گفتم اره
گفت یه لحظه پاشو ایستادم شلوار و شرتمو یهو داد پایین تا زانو
شلوارک خودشو در اورد گفت بشین
نشستم رو کیرش وای عالی بود یعنی
بعد این همه مدت یه کیر خوب لای کونم از شدت حشر کیرم داشت منفجر میشد کیرشو از پایین وسط رونم داد بالا اومدش کنار کیره من با اینکه رونم نصفشو گرفته بود بازم ماله من کوچکتر بود ازش
امیر کیر جفتمونو میمالید بهم میگفت چ خوشگله دودولت و بوسم میکرد راستش یکم ناراحت شدم از بابت سایزم ولی تو این موقعیت حشریم میکرد
لباسامو در اوردم امیر هم لخت شد
رفتیم رو تخت رو شکم خوابوند منو زیر شکمم یه بالش گذاشت اومد پشتم شروع کرد خوردن کونم واییی خیلی حس خوبی داشت بهترین تجربه عمرم بود لیس میزد سوراخمو و زبونشو میکرد تو بعدش پاشد خوابیدم روم کیرشو گذاشت لای کونم اروم اروم لاش می کرد خیلی خوب بود حس و حالم ک گفت میخواد بکنه توش
مخالفت کردم بهش گفتم که من بهت گفته بودم ک نمیخواد اوبی شم و اینا
ولی اون گفت ک یکم و هی اصرار میکرد منم خودم خیلی دلم میخواست که به زور قبول کردم
سر کیرشو گذاشت رو سوراخم اروم فشار داد نمی رفت تو اون یه ذره هم که میرفت خیلی درد داشت
گفت داگی شو که شدم شروع کرد انگشت کردنم خیلی لذت بخش بود برام
ارون اروم تا سه انگشتش پیش رفت درد و لذت قاطی شده بود
گفت که امادس کونم
اومد پشتم کیرشو اروم کرد تو همونم درد داشت تا نصفش آروم آروم هل داد همینجوری تا ته کرد تو خیلی درد داشتم اه و نالم اتاقو برداشته بود و اومد روم خوابید گردنمو میخورد اروم اروم تلمبه میزد کم کم درد رفت و فقط لذت میبردم یکم ک کردم برگردوند منو پاهامو انداخت رو شونش تا ته کرد تو وحشتی کیرد خیلی لذت داشت بعد من رفتم روش بالا پایین کردم چند دقیقه آخرش هم به پهلو خوابیدم ک یکم کرد ابش اومد ریخت رو کون و رونم اب منم یکم جق زد برام اورد
رفتیم حموم همو شستیم و برگشتم لخت رو تخت بغلم کرد و گفت شبو بمونم پیشش و منم قبول کردم
شب هم قرص خورد تا صبح همو جوره کرد منو و بهتریش شب زندگیم بود
بعدش چند روزی پیشش موندم و دیگه وقت ت
#گی
سلام و عرض ادب
من اولین بارمه داستانمو مینویسم و موضوع گی هستن و واقعیه
اگه نخواستین نخونینش
خب من اسمم هادی هستش و ۲۲ سالمه و اینکه قدم ۱۷۵ و قیافه خوبی دارم و هیکل معمولی دارم و لاغرم کون و رونم تپله و سفید یکم چون باشگاه میرم همیشه بدنم شیوه
داستان برمیگرده به چند سال قبل که من استانبول بودم ک رفته بودم اوضاعشو ببینم و میخواستم دانشگاه ثبت نام کنم و این حرفا که یه مدت موندم اونجا
من بچگیا از ۱۴ تا ۱۶سالگی ۵ بار اینا تجربه گی داشتم ک دوطرفه بودن همشون به جز اخری که مفعول بودم و اینکه همشون لاپایی بودن نه ساکی نه چیزی ولی تا بعد اون اصلا سکس نداشتم تا که رفتم ترکیه
تو یکی از گروه های تلگرام بودم ک بیشتر سکس چت اینا میکردم اونجا و بیشتر هم نقش مفعول میشدم که نمیدونم از کجا به سرم زد ک نوشتم استانبول کسی هس ک یکی اومد پی وی
گف ک طرفای اکسارای میشینه و خوش و بش کردیم
من جدی نبودم در این باره میخواستم فقط چت کنیم و تصویری بریم
ک چند روزی هم اینجوری شد جریانمون
پسره هم اسمش امیر بود ۲۸ اینا سالش بود یکم از من بلندتر بود و لاغر بود
قیافش که خیلی معمولی کیرش هم ۱۵ سانت اینا بود
خلاصه این خیلی اصرار کرد ک برم پیشش و باهم باشیم و اینا من قبول نمیکردم
میترسیدم که اوبی شم و همیشه دلم بخواد بدم واسه همین دلیلم تا اون موقع با کسی نبودم
این هی به من میگفت ک برم پیشش
عکس و فیلم کیرشو می فرستاد که خیلی حشری میشدم راستش خیلی دلم میخواست و می ترسیدم
خلاصه یه روز بهم پی داد که سر کار نرفته و خونه تنهاس عکس کیرشو فرستاد داشت میمالید
میگفت ک همش تو فکر کونمه و میگفت بیا و اینا
بعد خیلی اصرار من قبول کردم ک برم به شرطی ک فقط لاپایی بکنه ک اونم قبول کرد و لوکیشن فرستاد
رفتم حموم و خودمو خالی کردم و عطر اینا هم زدم ک برم
همون اول که راه افتادم پشیمونی اومد سراغم هم میخواستم برم هم نمیخواستم
ولی چون قول داده بودم رفتم پیشش و اینکه واقعا دلم میخواست چن سالی بود ک همش تو فکر کیر بودم دیگه نمیتونستم تحمل کنم
تو راه ک بودم بهش گفتم من تجربه ندارم اصن و همون اول بشونه منو بغلش ک خجالتم بپره و حشری شم تا بتونم ادامه بدم ک گف نگران نباش و بیا
رسیدم دم در تل پیام دادم دمه درم اومد باز کرد دست داد باهام گفت بیا تو
رفتم تو یه شلوارک پوشیده بود و تیشرت ست بودن سفید منم شلوار نخی و تیشرت پوشیده بودم
از دستم گرفت برد تو نشست رو مبل منو نشوند بغلش
کیرش رو رو کونم حس میکردم و خیلی حشری شدم شق کرده بود و شرت نداشت
خیلی استرس داشتم دهنم بند اومده ک چطور شد ک اومدم اینجا ک کم کم باهام حرف زد ک میگفت خیلی خوشگلمو و دوستم داره و اینا
منم چیزی نمیگفتم گفتش که شروع کنیم گفتم اره
گفت یه لحظه پاشو ایستادم شلوار و شرتمو یهو داد پایین تا زانو
شلوارک خودشو در اورد گفت بشین
نشستم رو کیرش وای عالی بود یعنی
بعد این همه مدت یه کیر خوب لای کونم از شدت حشر کیرم داشت منفجر میشد کیرشو از پایین وسط رونم داد بالا اومدش کنار کیره من با اینکه رونم نصفشو گرفته بود بازم ماله من کوچکتر بود ازش
امیر کیر جفتمونو میمالید بهم میگفت چ خوشگله دودولت و بوسم میکرد راستش یکم ناراحت شدم از بابت سایزم ولی تو این موقعیت حشریم میکرد
لباسامو در اوردم امیر هم لخت شد
رفتیم رو تخت رو شکم خوابوند منو زیر شکمم یه بالش گذاشت اومد پشتم شروع کرد خوردن کونم واییی خیلی حس خوبی داشت بهترین تجربه عمرم بود لیس میزد سوراخمو و زبونشو میکرد تو بعدش پاشد خوابیدم روم کیرشو گذاشت لای کونم اروم اروم لاش می کرد خیلی خوب بود حس و حالم ک گفت میخواد بکنه توش
مخالفت کردم بهش گفتم که من بهت گفته بودم ک نمیخواد اوبی شم و اینا
ولی اون گفت ک یکم و هی اصرار میکرد منم خودم خیلی دلم میخواست که به زور قبول کردم
سر کیرشو گذاشت رو سوراخم اروم فشار داد نمی رفت تو اون یه ذره هم که میرفت خیلی درد داشت
گفت داگی شو که شدم شروع کرد انگشت کردنم خیلی لذت بخش بود برام
ارون اروم تا سه انگشتش پیش رفت درد و لذت قاطی شده بود
گفت که امادس کونم
اومد پشتم کیرشو اروم کرد تو همونم درد داشت تا نصفش آروم آروم هل داد همینجوری تا ته کرد تو خیلی درد داشتم اه و نالم اتاقو برداشته بود و اومد روم خوابید گردنمو میخورد اروم اروم تلمبه میزد کم کم درد رفت و فقط لذت میبردم یکم ک کردم برگردوند منو پاهامو انداخت رو شونش تا ته کرد تو وحشتی کیرد خیلی لذت داشت بعد من رفتم روش بالا پایین کردم چند دقیقه آخرش هم به پهلو خوابیدم ک یکم کرد ابش اومد ریخت رو کون و رونم اب منم یکم جق زد برام اورد
رفتیم حموم همو شستیم و برگشتم لخت رو تخت بغلم کرد و گفت شبو بمونم پیشش و منم قبول کردم
شب هم قرص خورد تا صبح همو جوره کرد منو و بهتریش شب زندگیم بود
بعدش چند روزی پیشش موندم و دیگه وقت ت