#تابستان را دوست ندارم!
به چه درد میخورد؟!
هوای گرمِ روزهای طولانی،
خمودی، بیحالی.
هوا باید سرد باشد،
بزند به مغز استخوان #آدم!
آنقدر که ناچار بخزد
کنجِ #آغوشِ آنکه میخواهد!
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
به چه درد میخورد؟!
هوای گرمِ روزهای طولانی،
خمودی، بیحالی.
هوا باید سرد باشد،
بزند به مغز استخوان #آدم!
آنقدر که ناچار بخزد
کنجِ #آغوشِ آنکه میخواهد!
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
#زن، #زیبایی، #زندگی
#طالبان آمد، همپیمان با تمام زشتیهای عالم به زیباییهای دنیا میتازد.
آری آنان به درستی دشمن اصلی خود را شناسایی کردهاند، دشمن آنان #توپُ #تانکُ #اسلحه نیست، دشمن آنان #زیبایی و #هنر است.
دشمن اصلی آنان #زنان هستند که باید در کنج خانهها پنهان شوند، گویی باطلالسحر #شیاطین آنانند.
آنان میخواهند چشم و گوش و جان #انسانها را بر هر #زیبایی مسدود کنند
چون آنکه #زیبایی را نشناسد، #عشق را نچشیده باشد، #آغوش و #بوسهی پر #مهر #زنی را تجربه نکرده باشد، چشمان #زیبای #زنی عمق وجودش را نلرزانده باشد، #نوازش نشده باشد، #محبت ندیده باشد.
با #موسیقی، مست نشده باشد، با #ادبیات به بلندای خیال پرواز نکرده باشد، #آواز نخوانده باشد، #نرقصیده باشد، #نقاشی، #مجسمه، #تئاتر، او را از خود بیخود نکرده باشد،
از وجود خود بیزار خواهد شد، دشمن #زندگی خواهد شد.
#زیباییهای عالم را تاب نخواهد آورد، تمام وجودش میل به تخریب و نابودی خواهد شد، #حسادت به #عاشقان زندگی انگیزهای به او میدهد که بکشد، بگیرد، ببندد، محروم کند.
چون دیگ #زندگی برای او نجوشیده است پس برای هیچکس نباید بجوشد.
البته در این میان #دین و #دینداری پوشش و توجیهی است برای این نفرتورزی و حسادت نهانی.
هشتصد سال پیش #مولانا در سرزمین آنان بانگ برآورد و کلید رهایی را به دست همگان داد که :
"آن نفس که شد عاشق اماره نخواهد شد".
که ایکاش در این بیست سال، بیش از تلاشهای نظامی تلاشهایی برای #زیبایی در #افغانستان صورت میگرفت،
در آنصورت وضعیت متفاوت بود.
#دکتر_سبزیانپور_رواندرمانگر
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
#طالبان آمد، همپیمان با تمام زشتیهای عالم به زیباییهای دنیا میتازد.
آری آنان به درستی دشمن اصلی خود را شناسایی کردهاند، دشمن آنان #توپُ #تانکُ #اسلحه نیست، دشمن آنان #زیبایی و #هنر است.
دشمن اصلی آنان #زنان هستند که باید در کنج خانهها پنهان شوند، گویی باطلالسحر #شیاطین آنانند.
آنان میخواهند چشم و گوش و جان #انسانها را بر هر #زیبایی مسدود کنند
چون آنکه #زیبایی را نشناسد، #عشق را نچشیده باشد، #آغوش و #بوسهی پر #مهر #زنی را تجربه نکرده باشد، چشمان #زیبای #زنی عمق وجودش را نلرزانده باشد، #نوازش نشده باشد، #محبت ندیده باشد.
با #موسیقی، مست نشده باشد، با #ادبیات به بلندای خیال پرواز نکرده باشد، #آواز نخوانده باشد، #نرقصیده باشد، #نقاشی، #مجسمه، #تئاتر، او را از خود بیخود نکرده باشد،
از وجود خود بیزار خواهد شد، دشمن #زندگی خواهد شد.
#زیباییهای عالم را تاب نخواهد آورد، تمام وجودش میل به تخریب و نابودی خواهد شد، #حسادت به #عاشقان زندگی انگیزهای به او میدهد که بکشد، بگیرد، ببندد، محروم کند.
چون دیگ #زندگی برای او نجوشیده است پس برای هیچکس نباید بجوشد.
البته در این میان #دین و #دینداری پوشش و توجیهی است برای این نفرتورزی و حسادت نهانی.
هشتصد سال پیش #مولانا در سرزمین آنان بانگ برآورد و کلید رهایی را به دست همگان داد که :
"آن نفس که شد عاشق اماره نخواهد شد".
که ایکاش در این بیست سال، بیش از تلاشهای نظامی تلاشهایی برای #زیبایی در #افغانستان صورت میگرفت،
در آنصورت وضعیت متفاوت بود.
#دکتر_سبزیانپور_رواندرمانگر
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
خوب به خاطر دارم؛
#مادرم کتاب میخواند،
#مادرم خاطره مینوشت،
#پدرم قربان صدقهی #مادرم میرفت،
زیاد هم میرفت...!
من از بچگی میانِ محبتهایِ نقلیِ #پدر و #مادرم بزرگ شدهام.
خوب میدانم وقتی پنج نفر باشیم و نانها چهار تا، آن کسیکه اشتها ندارد، #مادر است.
من با تمام وجودم #ایثار و #عشق را لمس کردهام.
هنوز نُتِ ابداعیِ آوازهایِ #مادرم توی گوشم است.
هنوز بوی عطرِ #آغوش_مادرم که عطر و سادگیِ درخت توت را داشت توی مشامم میپیچد.
و صدایِ خواب آلودهاش که برایم قصه میگفت توی گوشم.
انگار همین دیروز بود...!
انگار هنوز همان بچهام.
و هنوز نبضِ دلم کودکانه میتپد.
خوب است که به خاطر دارم.
خوب است که این بهانههایِ کوچکِ خوشبختی از یادم نمیرود.
شاید به خاطر همینهاست که من بدونِ #مطالعه و #موسیقی و #عشق، یک پایِ شادی و آرامشم همیشه میلنگد.
ما همان میشویم که خانوادههایمان روزگاری به آن فکر میکردهاند.
ما همان چیزی میشویم،
که برایش تربیت شدهایم...!
#نرگس_صرافیان_طوفان
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
#مادرم کتاب میخواند،
#مادرم خاطره مینوشت،
#پدرم قربان صدقهی #مادرم میرفت،
زیاد هم میرفت...!
من از بچگی میانِ محبتهایِ نقلیِ #پدر و #مادرم بزرگ شدهام.
خوب میدانم وقتی پنج نفر باشیم و نانها چهار تا، آن کسیکه اشتها ندارد، #مادر است.
من با تمام وجودم #ایثار و #عشق را لمس کردهام.
هنوز نُتِ ابداعیِ آوازهایِ #مادرم توی گوشم است.
هنوز بوی عطرِ #آغوش_مادرم که عطر و سادگیِ درخت توت را داشت توی مشامم میپیچد.
و صدایِ خواب آلودهاش که برایم قصه میگفت توی گوشم.
انگار همین دیروز بود...!
انگار هنوز همان بچهام.
و هنوز نبضِ دلم کودکانه میتپد.
خوب است که به خاطر دارم.
خوب است که این بهانههایِ کوچکِ خوشبختی از یادم نمیرود.
شاید به خاطر همینهاست که من بدونِ #مطالعه و #موسیقی و #عشق، یک پایِ شادی و آرامشم همیشه میلنگد.
ما همان میشویم که خانوادههایمان روزگاری به آن فکر میکردهاند.
ما همان چیزی میشویم،
که برایش تربیت شدهایم...!
#نرگس_صرافیان_طوفان
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
یک روز پیامبری میآید
و #مردانِ جهان میفهمند
که راهِ رسیدن به #بهشت
#آغوشِ #زنیست که #دوستش دارند.
#منصور_نادری
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
و #مردانِ جهان میفهمند
که راهِ رسیدن به #بهشت
#آغوشِ #زنیست که #دوستش دارند.
#منصور_نادری
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سبزینهای فتوسنتزکنان
گله از تابش گرمای #حقیقت میکرد
گفتنش: #سبز_شدی،
#ریشه_دواندی،
ز چه #تو ناله کنی؟
گفت: نالهی #من ز #حقیقت،
زدن #ریشه به #خاک است،
#نفسم تنگ در #آغوش_سکوت
و نمیدانی،
چه سخت است.
#نسترنرستمی
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
گله از تابش گرمای #حقیقت میکرد
گفتنش: #سبز_شدی،
#ریشه_دواندی،
ز چه #تو ناله کنی؟
گفت: نالهی #من ز #حقیقت،
زدن #ریشه به #خاک است،
#نفسم تنگ در #آغوش_سکوت
و نمیدانی،
چه سخت است.
#نسترنرستمی
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart