لیبراسیون/لیبرالیسم
7.41K subscribers
2.68K photos
813 videos
89 files
516 links
🕊 گسترش گفتمان لیبرالیسم-محوریت آزادی فردی و اجتماعی-فردگرایی و شهروندی-اندیشۀ انتقادی و خردگرایی-حاکمیت قانون سکولار-دموکراسی-مدرنیتۀ سیاسی-جامعه مدنی-مالکیت خصوصی 🌌
#بازگشت_به_مشروطه
#ملی_گرایی
#لیبرالیسم_محافظه‌کار
#ناسیونالیسم_لیبرال
Download Telegram
🚩کشتار میدان تیان‌آن‌من توسط کمونیستها در چین

#کمونیسم_چینی
#توتالیتاریسم
#مائوئیسم

اعتراضات میدان تیان‌آن‌من یا قتل‌عام ۴ ژوئن یا واقعهٔ ۴/۶ به مجموعه‌ای تظاهرات اعتراضی در میدان تیان‌آن‌من شهر پکن، جمهوری خلق چین اطلاق می‌شود که به رهبری دانشجویان و از ۱۵ آوریل ۱۹۸۹ تا ۴ ژوئن همان سال ادامه داشت. این اعتراضات با حضور بیش از صدهزار نفر برگزار شد. گفته می‌شود بین چندصد نفر تا هزار نفر در این اعتراض‌ها کشته شدند؛ ولی اسناد بریتانیا که در تاریخ ۲۴ دسامبر ۲۰۱۷ از طبقه‌بندی خارج شده نشان می‌دهد حداقل ده هزار معترض چینی در تابستان سال ۱۹۸۹ در میدان تیان‌آنمن پکن کشته شدند. آلن دونالد سفیر وقت بریتانیا در چین خاطر نشان می‌کند که این افراد به دست نیروهای چینی سرکوب شدند.

دانشجویان در این واقعه به ناپایداری اقتصادی چین و سرکوب‌های حزب کمونیست و فساد دولتی اعتراض کردند. جنبش دموکراسی چین در این اعتراضات نقش رهبری داشت
@cafe_andishe95
#کمونیسم_چینی
#توتالیتاریسم
#مائوئیسم

🔴« ما دویست هزار نفر را در مقابل بیست سال ثبات حکومت قتل عام می‌کنیم ! ».


این گفته‌‏ای از دِنگ شیائوپینگ، از رهبران وقت حزب کمونیست چین در جریان سرکوب جنبش دانشجویی چهارم ژوئن ۱۹۸۹ است. ‌چنین شد که میدان تیان‌آن‌منِ پکن شاهد به خاک و خون کشیده شدن هزاران دانشجوی معترض چینی، توسط تانک‌‌‌‌‏ها و سربازان ارتش چین شد تا بهای ثبات حزب پرداخت شود.

با گذر نزدیک به سه دهه از آن واقعه هرچند که حزب کمونیست چین همواره در تلاش بوده با ایجاد چهره‌ای مثبت وجهه تخریب شده خود را نزد جامعه جهانی بهبود بخشد، اما کارنامه این حزب طی سالیان اخیر نشان می‌‌‌‌‏دهد که خط مشی آن مبتنی بر سرکوب و خشونت، کشتار، دروغ، دیکتاتوری و اختناق تا به امروز بدون وقفه ادامه داشته است.

◾️بیش از یک دهه آزار و شکنجه ظالمانه میلیون‌ها تمرین‌کننده روش معنوی دافا ( فالون‌گونگ )، آزار و اذیت اقلیت‌های مسلمان و مسیحی، سرکوب خشن جنبش‌های آزادی‌خواهانه، حبس یا اعدام صدها فعال دموکراسی، همگی پرونده‌هایی سنگین از این حزب در نقض حقوق بشر شکل داده است. از سویی دیگر حزب کمونیست چین که با شعارهای فریبنده رفاه طبقه کارگر بر اریکه قدرت نشست، امروزه آنچه برای قشر کارگر و کشاورز چین به ارمغان آورده چیزی نیست جز بی‌کاری، فقر و دستمزد ناچیز در ازای انجام کار توان‌فرسا. فقری که نقطه مقابل فساد هولناک اقتصادی و ثروت اندوزی حاکمان و خانواده آنان در درون حزب است.

⬛️در مقابل نیز رویکرد جامعه جهانی با برابر نقض گسترده حقوق بشر در این سرزمین نیز چنگی به دل نمی‌زند و آنچه برای غربی‌ها اهمیت بیشتری دارد منافع اقتصادی‌شان است. هرچند گاه به گاه پشت تریبون نقض حقوق بشر در چین را گوشزد می‌‌‌‌‏کنند اما هنگام امضای قراردادهای میلیاردی چشم خود را روی هرآنچه در چین روی داده می‌بندند. علت را شاید در افول ارزش‌های اخلاقی و انسانی در سراسر دنیا بتوان جست وجو کرد.

حاکمان چین بعد از رخداد قتل عام میدان تیان‌‏آن‌‏من حاضر بودند هر بهایی را بپردازند تا در مجامع بین‌المللی وجهه‌ای بیابد. اما آن زمان اغلب کشورهای غربی به استفاده از آن فرصت طلایی اشتیاقی نشان ندادند. در آن روزگار ارزش‌های اخلاقی اهمیت و معنای بیشتری داشت. به طوری که در آن سال‌ها ملاقات مشاور امنیت ملی ایالات متحده از چین درست بعد از واقعه میدان تیان‌آن‌من، منجر به برانگیختگی خشم عمومی مردم شد. اما امروزه چنین اتفاقی نمی‌افتد.

🔳حدود سه دهه از رویداد سرکوب و کشتار دانشجویان میدان تیان‌آن‌من می‌گذرد. طی این سال‌های طولانی سرشت و ماهیت حزب کمونیست تغییری نکرده است، و آنچه تغییر کرده صرفاً تغییر در شیوه‌ها و رویه‌ها در سطح و ظاهر است. چین حدود یک ششم جمعیت کره زمین را در خود جای داده است. بنابراین هرچه در چین روی دهد بر روی مسایل تمام دنیا تأثیر خواهد داشت
@cafe_andishe95
🚩درست در زمانی که مردم چین گوشت بستگان خود را برای سد جوع می خوردند، باور رفیق مائو به وفور محصول مانع از چاره گشایی بود. مردم به گفته مائو باید سخت کوشی و کنار آمدن با مشکلات را یاد می گرفتند، خود رفیق مائو و سایر رفقای حزبی و فرزندانشان اما ترجیح می دادند عمده وقت خود را با نگهبانانشان برای نوشیدن مشروب و صحبت در مورد دوست دخترهایشان صرف کنند. یک بار منشی رفیق "وانگ ونژونگ" به اوگفته بود:" اگر مردم بدانند که در حالی به قناعت و سختکوشی دعوت می شوند که رفقای حزبی اینطور زندگی میکنند، چه می شود"؟ و او (وانگ ونژونگ)پاسخ داده بود:"مردم اگر می توانستند تا بدین حد عمیق فکر کنند نیازی به انقلاب نبود...ما اینطور زندگی میکنیم چون زحمت هدایت آنهایی که مشکلات عمیق و ناتمامشان را به دست یک یا چند نفر ، ممکن می دانند بر گردن ماست، دانایی نیاز به رفاه دارد، نادانی نه".

رفیق مائو و دوستانش درست در همان روزهایی که کنار استخر با مهمانان جنسی شان خوش می گذراندند جوانان را تشویق می کردند تا جامعه را در هم بشکنند و جامعه ای نو بسازند و مراقب نقشه های دشمنان و فرهنگ منحط بورژوازی باشند. مائو همیشه حامی دانشجویان تندرو دانشگاه پکن بود و همیشه می گفت:" من تلاش شما برای عدالت و شورش های بزرگ را تحسین می کنم".مزه شیرین عدالت طلبی دانشجویان پکن را رفیق مائو بیشتر از هرکسی چشیده بود چون این عدالت طلبی همیشه اعتراض علیه مخالفین رفیق مائو بود!

منبع:

The Private Life of Chairman Mao -Li Zhi-Sui

#مائوئیسم
@cafe_andishe95
⚫️یادآوری یک مصیبت!⚫️
#مائوئیسم
"در ۱۱ نوامبر ۱۹۵۹ ژانگ فوونگ دبیر کل حزب کمونیست در شهرستان گوانشان مورد حمله قرار گرفت. مردی به نام ما لانگشان رهبری حمله را در دست گرفت و شروع به کتک زدن وی کرد. دیگران با مشت و لگد به سراغ او رفتند. او را تا می توانستند کتک زدند. با بدنی خونین و موهای کنده شده لباس فرمش تکه پاره شد و در حالتی رهایش کردند که توان راه رفتن نداشت.

در ۱۵ نوامبر پس از تکرار حملات بیشتر، او فقط می توانست کف زمین دراز کش شود در حالی که حسابی مشت و کتک خورد و بقیه موهایش ریش ریش و کنده شد. هنگامی که او را کشان کشان به خانه اش أوردند. وی، کنترل بدنش را از دست داده بود و دیگر نمی توانست بخورد و بیاشامد. روز بعد دوباره مورد حمله قرار گرفت و وقتی درخواست آب کرد به او داده نشد. او در ۱۹ نوامبر جان داد.

یانگ جیشنگ به یاد می آورد چگونه در ابتدای سال تحصیلی از زادگاهش با مدرسه شبانه روزی تماس گرفتند و خبر دادند پدرش از گرسنگی در حال مردن است. به محض رسیدن به خانه، او متوجه چیزی شد که آن را این گونه بیان می کند:

درخت نارون جلوی خانه ما به تنه ای بدون پوست تبدیل شده بود، و حتی ریشه هایش را کنده و برده بودند، فقط گودال عمیقی در زمین باقی بود. حوض آب خشک بود؛ همسایه ها گفتند آبش را برای یافتن کرم ها و نرم تنان بدمزه ای که هرگز در گذشته خورده نشده بودند بیرون کشیده بودند. صدای پارس سگها نمی آمد و مرغی نبود که از این سو به آن سو برود. وانلی شبیه شهر ارواح شده بود. به محض ورود به خانه مان متوجه بی چیزی مطلق شدم؛ یک دانه برنج وجود نداشت، هیچ چیز خوردنی بر جای نمانده بود، حتی آبی در خمره. پدرم در تختخوابش یک وری افتاده بود، چشمانش فرورفته و بیجان بود، چهره اش نحیف، پوستش چروکیده و آویخته بود. من با برنجی که آورده بودم فرنی درست کردم اما او کم دیگر قادر به فرودادن آن نبود. سه روز بعد او از این جهان رخت بربست.

پدر او در قحطی بزرگی که در انتهای دهه ۱۹۵۰ چین را فراگرفت مرد؛ هنگامی که احتمالا ۴۵ میلیون نفر از گرسنگی جان خود را از دست دادند. یانگ در نوشته هایش نشان می دهد که چگونه قحطی به یک عذاب طولانی مدت بدل شده بود:

📍غلات از بین رفته بود، همه گیاهان وحشی را خورده بودند، حتی پوست درختان هم کنده شده بود، و فضله پرندگان، موشها لایه های نرم پنبه همگی به مصرف رسیده بودند تا معده ها را پر کنند. در مزارع خاک رس کائولن، مردم قحطی زده خاکهای رس را می کندند و می جویدند. اجساد مرده ها، قربانیان قحطی که در جست وجوی نان و نوایی از سایر روستاها آمده بودند و حتی اعضای خانواده ها، به غذا تبدیل شده بودند. به طوری که آدم خواری گسترده شده بود.

چینی ها در این دوره چنین کابوسی را تجربه کردند. اما دقیقا همانند مورد رایش سوم، غیبت لویاتان نبود که این وضع را برای مردم با وجود آورد. این وضع را حکومت به وجود آورد. ژانگ فوونگ را رفقایش در حزب کمونیست تا سر حد مرگ کتک زدند. ما لانگشان هم دبیر حزب شهرستان بود. جرم منتسب به ژانگ "انحراف به راست" بود و اینکه تبدیل به "عنصر منحط" شده است. منظور این بود که او تلاش کرد راه حلی برای قحطی در حال تشدید پیدا کند. حتی نام بردن از قحطی در چین می توانست باعث شود تا به شما برچسب "نفی کننده برداشت بزرگ محصول" بخورد و مشمول "مبارزه" بشوید که اصطلاحی مودبانه برای کتک خوردن تا حد مرگ بود.

در کمون مردمی هوایدیان، بخش دیگری از همان شهرستان، ۱۲۱۳۴ نفر، یک سوم جمعیت، در فاصله سپتامبر و ژوئن ۱۹۶۰ مردند. بیشتر آنها از گرسنگی جان دادند؛ ۳۵۲۸ نفر را کادر حزب کمونیست کتک زده بودند، که ۶۳۶ نفرشان مردند، ۱۴۱ نفر از کار افتاده دائمی شدند و ۱۴ نفر دست به خودکشی زدند. دلیل اینکه بسیاری از مردم در هوایدیان هلاک شدند ساده است . در پاییز ۱۹۵۹، برداشت غله به میزان ۵.۹۵ میلیون کیلو رسید که میزان کمی هم نبود. اما حزب کمونیست تصمیم گرفته بود شش میلیون کیلو غله از این کشاورزان تامین کند. پس تمام غله هوایدیان به سمت شهرها و حزب فرستاده شد. کشاورزان پوست درخت و نرم تنان را خوردند و از گرسنگی مردند!".

◽️آنچه آمد بخشی از فصل نخست کتاب جدید عجم اوغلو و رابینسون با نام دالان باریک است که به قلم توانمند دکتر جعفر خیرخواهان در تجارت فردا چاپ شده است. کتاب خطرناک بودن ذاتی دولت را به ما نشان می دهد و به دنبال مقید کردن هیولای دولت است، از قرار به کار ما در صحرای آریایی اسلامی هم خواهد آمد
امیرحسین خالقی
@cafe_andishe95
▪️ماله‌کشی آمریکایی به نام ادگار اسنو 🔎
#مائوئیسم
📍برخی نقش ماله‌کش‌ها را در توجیه و تطهیر حکومت‌های تمامیت‌خواه در جهان دست‌کم می‌گیرند.
این ماله‌کش‌ها کسانی نیستند که دی‌روز و امروز وارد عرصه سیاست شده باشند و زمان حضورشان احتمالا به بلندای تاریخ است.

نظام‌های توتالیتر به شدت نیاز دارند که چهره‌ای غیرواقعی از آن‌‌ها به سیاست‌مداران و مردم جهان مخابره بشود و این کار به دست کسانی که وابسته‌ رسمی به حکومت‌های تمامیت‌خواه هستند ممکن نیست و یا به سختی امکان دارد.

یکی از این ماله‌کش‌ها روزنامه‌نگاری آمریکایی به نام "ادگار اسنو" است.


جیانگ کای شک ، رییس دولت ملی‌گرای چین در نهایت و با مبارزه مائو و نیروهایش به عنوان یک اپوزیسیون بزرگ، مجبور شد که اختیار بخش‌هایی از سرزمین چین را در اختیار مائو قرار بدهد. مائو ارتش سرخ به راه انداخت و چیانگ کای شک حتا متعهد شد که سربازان ارتش سرخ مائو را تامین مالی و تدارکاتی کند.

مائو در سرزمین‌های تحت سیطره خود دست به جنایات بسیاری زد که بعضا خبر آن به بیرون درز می‌کرد.

مائو علاقه داشت آن‌چه به بیرون درز کند که او دوست دارد و هم‌چنین او علاقه وافری داشت که این خبرها به دست روزنامه‌گاران و خبرنگاران آمریکایی به گوش جهانیان برسد.

مائو بررسی‌های بسیار کرد و در نهایت ادگار اسنو، خبرنگار آمریکایی را به حضور پذیرفت.
آن‌طور که جانگ چینگ و جان هالیدی در زندگی‌نامه‌ی مائو آورده‌اند، انتخاب اسنو اتفاقی نبود و با تحقیقات بسیار مائو گزینش شده بود.
ادگار اسنو یک آمریکایی شناخته‌شده بود که برای نشریات معتبری مانند "ساتردی ایوینگ پست" و "نیویورک هرالد تریبون"مقاله می‌نوشت.

اسنو در جولای ۱۹۳۷ وارد منطقه تحن نفوذ مائو و سرخ‌ها در چین شد.
ادگار اسنو به مدت سه سال در مناطق زیر نفوذ مائو ماند و با او مصاحبه‌های بسیاری صورت داد که نتیجه آن کتاب معروفی به نام "Red Star Over China" شد که تاثیر بسیاری بر اذهان عمومی مردم جهان از جمله آمریکایی‌ها گذاشت.


ادگار اسنو هرچه مائو به او گفت پذیرفت و آن را به عنوان حقایق محض به جهانیان معرفی کرد.
اسنو در جایی نوشت که "مائو و رهبری حزب کمونیست چین آدم‌های روراست، صادق، ساده و بی‌دوز و کلکی هستند."

📚(مائو، نوشته جانگ چنگ و جان هالیدی، ترجمه بیژن اشتری، نشر ثالث، ص۳۰۷)

البته این نظر واقعی اسنو در مورد مائو نبود.

ادگار اسنو در نامه‌ای که قبل از انتشار کتاب "ستاره سرخ بر فراز چین" به همسرش نوشت (۲۶ جولای ۱۹۳۷) از سانسور و محدودیت‌هایی که مائو به وجود آورده گله کرد اما این روزنامه‌گار آمریکایی هیچ‌گاه در خبرها و نوشته‌هایی که در مورد مائو به جهان مخابره کرد از این سانسورها و محدودیت‌ها چیزی نگفت و مائو را شخصیتی آزادمنش به جهان نشان داد.
اسنو نوشت که "مائو هرگز هیچ سانسوری به من تحمیل نکرد."

کتاب ادگار اسنو که در سال ۱۹۳۸ منتشر شد نقش عظیمی در تغییر افکار عمومی غربی‌ها نسبت به مائو ایجاد کرد و او را فرد محترمی نزد جهانیان شناساند.

نویسندگان زندگی‌نامه مائو می‌نویسند که نخستین کمونیست‌های تبتی با خواندن همین کتاب‌های دست‌پخت اسنو بود که کمونیست شدند.

نکته جالب این است که نوشته‌های اسنو تاثیر ژرفی بر فرانکلین روزولت، رییس‌جمهور آمریکا گذاشت و منبع اطلاعاتی‌ای برای روزولت در مورد اوضاع چین شد.

پس از این کتاب بود که جهان به تمجید از میزان بالای نرخ سواد و سطح زندگی در مناطق تحت اشغال مائو پرداخت.

امروز نیز روزنامه‌نگاران و خبرنگاران بسیاری در رسانه‌های غربی در تلاش هستند که وضعیت ایران ِ زیر سیطره جمهوری‌اسلامی را نرمال نشان بدهند. اساسا کار ماله‌کش‌ها نرمالیزه‌کردن شرارت‌های نظام‌های توتالیتر است.

با این‌که گستردگی رسانه‌ها و پدیدآمدن اینترنت تفاوت بارز امروز با زمان مائو است اما هم‌چنان دروغ‌های بزرگی که لابی‌های جمهوری‌اسلامی و روزماله‌نگارهای وابسته به آن‌ها در شبکه‌های تلویزیونی و رسانه‌های غربی می‌گویند تاثیرات بسیاری بر افکار عمومی جهان و سیاست‌مداران غربی دارد.
بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95