●عاقبت کسی که اسلام را کنار بگذارد
#قسمت_بیست_و_یکم
#ارتداد
⚡️غیر منطقی بودن دین اسلام از اینجا شروع میشود که هر کسی که آن را نپذیرد و یا از آن خارج شود طبق نظر دین اسلام باید کشته شود و در قسمتهای قبل نشان دادیم که در کتاب قرآن آیات فراوانی وجود دارد بر اینکه هر کسی که نبوت الهی(!) را قبول نکرد به شدید ترین شکل کشته شد.
⚡️فرض کنید شخصی دانشمند مسلمانزاده بوده و هیچ قرابتی نیز با اسلام نداشته است؛ حال این شخص دانشمند در دوران جوانی خویش به تحقیق و تفحص پرداخته است، چرا طبق نظر پیامبر اسلام این شخص باید کشته شود؟
⚡️چرا اسلام تا این حد بی منطق است که قائل به قتل مخالفین خود است و هیچ گونه سعه صدر ندارد؟ و ما در قسمتهای پیشین با اسناد بسیار معتبر و فراوان اثبات کردیم که خود شخص پیامبر اسلام و علی بن ابیطالب اندیشمندان فراوانی را تحت عنوان مرتد به قتل رسانده اند که با این عمل خود به زیبایی نشان دادند که اسلام دین الهی نبوده است؛ آیت الله مقدس اردبیلی از علمای بزرگ شیعه مینویسد :
#متن_عربی : ولا شك في كونه فطريّا إذا كان أحد أبويه مسلما من حين العلوق الى ان فهذا يجب قتله ، ولا تقبل توبته...
#منبع : مجمع الفائدة والبرهان في شرح إرشاد الأذهان نویسنده : المحقق المقدّس الأردبيلي جلد : ۱۳ صفحات : ۳۱۸ و ۳۱۹
#ترجمه : هیچ شکی نیست بر اینکه شخصی که مرتد فطری است و پدرش مسلمان است، توبه او پذیرفته نیست و حتما باید به قتل برسد
⚡️یک انسان عاقل و شرافتمند با خواندن این قضایا همچنان میتواند بپذیرد اسلام دینی الهی باشد؟
ادامه دارد....
@bozoonhigz
#قسمت_بیست_و_یکم
#ارتداد
⚡️غیر منطقی بودن دین اسلام از اینجا شروع میشود که هر کسی که آن را نپذیرد و یا از آن خارج شود طبق نظر دین اسلام باید کشته شود و در قسمتهای قبل نشان دادیم که در کتاب قرآن آیات فراوانی وجود دارد بر اینکه هر کسی که نبوت الهی(!) را قبول نکرد به شدید ترین شکل کشته شد.
⚡️فرض کنید شخصی دانشمند مسلمانزاده بوده و هیچ قرابتی نیز با اسلام نداشته است؛ حال این شخص دانشمند در دوران جوانی خویش به تحقیق و تفحص پرداخته است، چرا طبق نظر پیامبر اسلام این شخص باید کشته شود؟
⚡️چرا اسلام تا این حد بی منطق است که قائل به قتل مخالفین خود است و هیچ گونه سعه صدر ندارد؟ و ما در قسمتهای پیشین با اسناد بسیار معتبر و فراوان اثبات کردیم که خود شخص پیامبر اسلام و علی بن ابیطالب اندیشمندان فراوانی را تحت عنوان مرتد به قتل رسانده اند که با این عمل خود به زیبایی نشان دادند که اسلام دین الهی نبوده است؛ آیت الله مقدس اردبیلی از علمای بزرگ شیعه مینویسد :
#متن_عربی : ولا شك في كونه فطريّا إذا كان أحد أبويه مسلما من حين العلوق الى ان فهذا يجب قتله ، ولا تقبل توبته...
#منبع : مجمع الفائدة والبرهان في شرح إرشاد الأذهان نویسنده : المحقق المقدّس الأردبيلي جلد : ۱۳ صفحات : ۳۱۸ و ۳۱۹
#ترجمه : هیچ شکی نیست بر اینکه شخصی که مرتد فطری است و پدرش مسلمان است، توبه او پذیرفته نیست و حتما باید به قتل برسد
⚡️یک انسان عاقل و شرافتمند با خواندن این قضایا همچنان میتواند بپذیرد اسلام دینی الهی باشد؟
ادامه دارد....
@bozoonhigz
●محمد پیامبر اسلام، یک مصلح و پیامآور الهی یا یک راهزن و دزد؟
#قسمت_اول
#راهزنی
#دزدی
⚡️در طی سالهای قبل به بازشناسی قرآن و زندگی محمد و ائمه شیعه پرداختیم و به صورت عقلانی و با دیدی انتقادی و مستند آنان را به چالش کشیدیم؛ حال میخواهیم در این سلسله نوشتار به یکی دیگر از رفتار های بسیار زننده او نگاهی بیاندازیم.
⚡️در کتب معتبر و تاریخی اسلام، منابع و اسناد فراوانی آمده است که ثابت میکند که پیامبر اسلام در طول زندگی نبوی(!) خود مکرر دست به دزدی و راهزنی میزده است، به عنوان مثال در قضیه سریه حمزه بن عبدالمطلب که در سال اول هجرت در ماه رمضان بود در کتاب تاریخ جنگهای پیامبر(المغازی) چنین آمده است:
#متن_عربی: وَكَانَتْ سَرِيّةُ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ الْمُطّلِبِ فِي رَمَضَانَ، عَلَى رأس سبعة أشهر من مهاجرة النبي صلى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ. قَالُوا: أَوّلُ لِوَاءٍ عَقَدَهُ رسول الله صلى الله عليه وسلم بعد أَنْ قَدِمَ الْمَدِينَةَ لِحَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ الْمُطّلِبِ، بَعَثَهُ فِي ثَلَاثِينَ رَاكِبًا شَطْرَيْنِ، خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ الْمُهَاجِرِينَ وَخَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ الْأَنْصَارِ،...فَبَلَغُوا سَيْفَ الْبَحْرِ يَعْتَرِضُ لِعِيرِ قُرَيْشٍ قَدْ جَاءَتْ مِنْ الشّامِ تُرِيدُ مَكّةَ
#ترجمه:《نخستین پرچمی را که پیامبر پس از ورود به مدینه برافراشت به حمزه بن عبدالمطلب سپرد و او را همراه سی سوار که نیمی از مهاجران و نیمی از انصار بود، روانه[دزدی و کاروانزنی]کرد... این گروه به سیف البحر رسیدند و هدفشان تعرض به کاروانی از قریش بود که از شام بر میگشت و آهنگ مکه داشت》.
#منبع: مغازی الواقدی، جلد ۱ صفحه ۹، ناشر: دار الأعلمی - بيروت
تاریخ جنگهای محمد(ترجمه کتاب مغازی)، مترجم: دکتر محمود مهدوی دامغانی، صفحه ۶، مرکز نشر دانشگاهی
⚡️همانطور که خود، مشاهده کردید پیامبر اسلام گروهی را مامور کرد تا برای دزدی و کاروانزنی بروند که این رفتار شنیع او نشان میدهد که شخصی از جانب خداوند نبود بلکه مدعی نبوت داشت.
ادامه دارد...
@bozoonhigz
#قسمت_اول
#راهزنی
#دزدی
⚡️در طی سالهای قبل به بازشناسی قرآن و زندگی محمد و ائمه شیعه پرداختیم و به صورت عقلانی و با دیدی انتقادی و مستند آنان را به چالش کشیدیم؛ حال میخواهیم در این سلسله نوشتار به یکی دیگر از رفتار های بسیار زننده او نگاهی بیاندازیم.
⚡️در کتب معتبر و تاریخی اسلام، منابع و اسناد فراوانی آمده است که ثابت میکند که پیامبر اسلام در طول زندگی نبوی(!) خود مکرر دست به دزدی و راهزنی میزده است، به عنوان مثال در قضیه سریه حمزه بن عبدالمطلب که در سال اول هجرت در ماه رمضان بود در کتاب تاریخ جنگهای پیامبر(المغازی) چنین آمده است:
#متن_عربی: وَكَانَتْ سَرِيّةُ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ الْمُطّلِبِ فِي رَمَضَانَ، عَلَى رأس سبعة أشهر من مهاجرة النبي صلى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ. قَالُوا: أَوّلُ لِوَاءٍ عَقَدَهُ رسول الله صلى الله عليه وسلم بعد أَنْ قَدِمَ الْمَدِينَةَ لِحَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ الْمُطّلِبِ، بَعَثَهُ فِي ثَلَاثِينَ رَاكِبًا شَطْرَيْنِ، خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ الْمُهَاجِرِينَ وَخَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ الْأَنْصَارِ،...فَبَلَغُوا سَيْفَ الْبَحْرِ يَعْتَرِضُ لِعِيرِ قُرَيْشٍ قَدْ جَاءَتْ مِنْ الشّامِ تُرِيدُ مَكّةَ
#ترجمه:《نخستین پرچمی را که پیامبر پس از ورود به مدینه برافراشت به حمزه بن عبدالمطلب سپرد و او را همراه سی سوار که نیمی از مهاجران و نیمی از انصار بود، روانه[دزدی و کاروانزنی]کرد... این گروه به سیف البحر رسیدند و هدفشان تعرض به کاروانی از قریش بود که از شام بر میگشت و آهنگ مکه داشت》.
#منبع: مغازی الواقدی، جلد ۱ صفحه ۹، ناشر: دار الأعلمی - بيروت
تاریخ جنگهای محمد(ترجمه کتاب مغازی)، مترجم: دکتر محمود مهدوی دامغانی، صفحه ۶، مرکز نشر دانشگاهی
⚡️همانطور که خود، مشاهده کردید پیامبر اسلام گروهی را مامور کرد تا برای دزدی و کاروانزنی بروند که این رفتار شنیع او نشان میدهد که شخصی از جانب خداوند نبود بلکه مدعی نبوت داشت.
ادامه دارد...
@bozoonhigz
●محمد پیامبر اسلام، یک مصلح و پیامآور الهی یا یک دزد و راهزن؟
#قسمت_دوم
#راهزنی
#دزدی
⚡️در قسمت قبل سندی را از اقدام پیامبر اسلام به راهزنی آوردیم و در این قسمت نیز سندی دیگر را می آوریم:
#متن_عربی: سَرِيّةُ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقّاصٍ إلَى الْخَرّارِ
ثُمّ عَقَدَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لِوَاءً لِسَعْدِ بْنِ أَبِي وَقّاصٍ إلَى الْخَرّارِ- وَالْخَرّارُ مِنْ الْجُحْفَةِ قَرِيبٌ مِنْ خُمّ- فِي ذِي الْقَعْدَةِ، عَلَى رَأْسِ تِسْعَةِ أَشْهُرٍ مِنْ مُهَاجَرَةِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ.
فَحَدّثَنِي أَبُو بَكْرِ بن إسماعيل بن محمد، عن أبيه، عن عَامِرِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: اُخْرُجْ يَا سَعْدُ حَتّى تَبْلُغَ الْخَرّارَ، فَإِنّ عِيرًا لِقُرَيْشٍ سَتَمُرّ بِهِ.
#ترجمه: پیامبر در ماه ذی القعده و آغاز نهمین ماه هجرت، پرچمی به سعد بن ابی وقاص داد تا به خرار که در راه جحفه و نزديك خم قرار دارد، عزیمت کند.
برای من از قول عامر بن سعد روایت کردند که به نقل از پدرش چنین می گفت: پیامبر گفت: ای سعد بیرون رو تا به منطقه خرار برسی، کاروانی از قریش از آنجا خواهد گذشت. من همراه بیست یا بیست و یك مرد پیاده راه افتادیم. روزها خود را مخفی می ساختیم و شبها راه می پیمودیم، صبح روز پنجم به خرار رسیدیم.
#منبع: مغازي الواقدي، جلد ۱ صفحه ۹، ناشر: دارالاعلمی بیروت
تاریخ جنگهای محمد(ترجمه کتاب مغازی)، مترجم: محمود مهدوی دامغانی، جلد یک صفحه ۸
⚡️همانطور که مشاهده کردید در جریان "سریه سعد در خرار" پیامبر اسلام به سعد بن ابی وقاص دستور می دهد که برای دزدی و غارت کاروان قریش عزیمت کند که این قضیه نبوت او را رد میکند و ثابت میکند که انسانی شیاد بوده است.
ادامه دارد...
@bozoonhigz
#قسمت_دوم
#راهزنی
#دزدی
⚡️در قسمت قبل سندی را از اقدام پیامبر اسلام به راهزنی آوردیم و در این قسمت نیز سندی دیگر را می آوریم:
#متن_عربی: سَرِيّةُ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقّاصٍ إلَى الْخَرّارِ
ثُمّ عَقَدَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لِوَاءً لِسَعْدِ بْنِ أَبِي وَقّاصٍ إلَى الْخَرّارِ- وَالْخَرّارُ مِنْ الْجُحْفَةِ قَرِيبٌ مِنْ خُمّ- فِي ذِي الْقَعْدَةِ، عَلَى رَأْسِ تِسْعَةِ أَشْهُرٍ مِنْ مُهَاجَرَةِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ.
فَحَدّثَنِي أَبُو بَكْرِ بن إسماعيل بن محمد، عن أبيه، عن عَامِرِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: اُخْرُجْ يَا سَعْدُ حَتّى تَبْلُغَ الْخَرّارَ، فَإِنّ عِيرًا لِقُرَيْشٍ سَتَمُرّ بِهِ.
#ترجمه: پیامبر در ماه ذی القعده و آغاز نهمین ماه هجرت، پرچمی به سعد بن ابی وقاص داد تا به خرار که در راه جحفه و نزديك خم قرار دارد، عزیمت کند.
برای من از قول عامر بن سعد روایت کردند که به نقل از پدرش چنین می گفت: پیامبر گفت: ای سعد بیرون رو تا به منطقه خرار برسی، کاروانی از قریش از آنجا خواهد گذشت. من همراه بیست یا بیست و یك مرد پیاده راه افتادیم. روزها خود را مخفی می ساختیم و شبها راه می پیمودیم، صبح روز پنجم به خرار رسیدیم.
#منبع: مغازي الواقدي، جلد ۱ صفحه ۹، ناشر: دارالاعلمی بیروت
تاریخ جنگهای محمد(ترجمه کتاب مغازی)، مترجم: محمود مهدوی دامغانی، جلد یک صفحه ۸
⚡️همانطور که مشاهده کردید در جریان "سریه سعد در خرار" پیامبر اسلام به سعد بن ابی وقاص دستور می دهد که برای دزدی و غارت کاروان قریش عزیمت کند که این قضیه نبوت او را رد میکند و ثابت میکند که انسانی شیاد بوده است.
ادامه دارد...
@bozoonhigz
🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
◾️ خطاى فاحش #قرآن در بيان تاريخ پيامبران #قسمت_اول همه ميدانيم كه، وقتى ادعا ميشود كه كلامى منتسب به #خداست، اين كلام بايد عارى از كوچكترين عيب و نقص و يا تناقضى باشد. وجود عيب و نقص در كلام منتسب به خدا، نافى آن كلام خواهد شد و اعتبار آنرا خدشه دار ميكند.…
◾️ خطاى فاحش #قرآن در بيان تاريخ پيامبران
#قسمت_دوم(پايان)
ناگفته نماند كه وجه تشابه اين دو بانو، نام پدرشان بوده است كه نام پدر هر دو آنها #عمران يا به زبان عبرى، #عمرام ميباشد.
در واقع با اين #خطاى_فاحش كه از نويسنده يا نويسندگان قرآن سرزده، #هارون و #موسى برادران مريم و دايى #عيسى_مسيح ميشوند كه اين با واقعيت تاريخى در تضاد فاحش است.
البته به پشتوانه همين خطاى قرآن، مسلمانان، "ماريا" مادر عيسى مسيح را همان #مريم خطاب ميكنند و اين نيز يك ايرادى فاحش است كه ثابت ميكند قرآن كتابى از جانب خدا نيست. زيرا اگر خدا بود حتما ميدانست تاريخ چگونه بوده است و اين افراد با فاصله زمانى زياد از هم مى زيسته اند .
▪️اما نكته جالبتر از همه اينها، ماله كشي مفسرين قرآن است كه هر كدام به نحوى و با ساختن يك داستان جداگانه سعى در رفع و رجوع اين ايراد كرده اند و با ساختن احاديث و روايت بي پايه و اساس، كار را خرابتر از آنچه هست، كرده اند.
برخى مفسرين مانند #آيت_الله_مكارم_شيرازى در ذيل تفسير اين آيه، با نقل يك روايت مينويسد:
در ميان بنى اسرائيل رسم بوده كه زنى كه پاك و نامدار بوده را "خواهر هارون" صدا ميزده اند!
نقل اين روايت چند ايراد دارد:
١) اگر قرار بر اين بود، چرا او را خواهر موسى صدا نميزده اند؟ به هر حال موسى پيامبر آنان است و نه هارون برادرش
٢) در هيچ جاى تاريخ يهود چنين ادعائى نشده است
٣) در آيه ٢٨ سوره مريم، لحن مردم شماتت و سرزنش به خود دارد نه تعريف و تمجيد
پس ادعاى ايشان نه تنها ايراد آيه را رفع و رجوع نكرد بلكه تأييد كرد كه اين يك خطا بوده است وگرنه چه نيازى به نوشتن چنين دروغى در مورد آن است؟
#نويسندگان_قرآن به گمان اینکه در تورات گفته شده که مریم خواهر هارون است، این آیه را از زبان الله نقل قول کرده اند، در صورتی که این موضوع در تورات و در سفر خروج فصل ١٥ آیه ٢٠ آمده و سخن از ميریام است که خواهر #هارون و #موسی بوده است.
#متن_آيه در تورات چنين است:
میریام، خواهر اَهَرُون(هارون) دف را در دستش گرفت و همهی زنها با دفها درحال پایكویی دنبال وی بیرون رفتند. (خروج/ فصل ١٥/ ایه ٢٠)
متنی که نويسندگان قرآن را به اشتباه انداخت در اعداد تورات فصل ٢٦ ایه ١٥ است:
نام زن عَمرام يُوخِوِد دختر لِوى بود كه (زن لِوي) او را براى لِوی در مصر زاييد. (وی) براى عَمرام، اَهَرُون(هارون) و مُوشه(موسی) و ميريام(مریم) خواهرشان را زایید. (اعداد/ فصل ٢٦/ ایه ١٥)
#نويسندگان_قرآن، عمرام پدر موسی را نیز با عمران پدر مریم اشتباه گرفته اند.
#توضيح:
#مادر_عيسى_مسيح در تمام كشورها و كتب دينى يهوديها و مسيحيها #ماريا خطاب شده و خواهر موسى و هارون نيز ميريام، كه مسلمانان و اعراب بنا بر اين خطاى قرآن هردو را مريم خطاب ميكنند.
@bozoonhigz
#قسمت_دوم(پايان)
ناگفته نماند كه وجه تشابه اين دو بانو، نام پدرشان بوده است كه نام پدر هر دو آنها #عمران يا به زبان عبرى، #عمرام ميباشد.
در واقع با اين #خطاى_فاحش كه از نويسنده يا نويسندگان قرآن سرزده، #هارون و #موسى برادران مريم و دايى #عيسى_مسيح ميشوند كه اين با واقعيت تاريخى در تضاد فاحش است.
البته به پشتوانه همين خطاى قرآن، مسلمانان، "ماريا" مادر عيسى مسيح را همان #مريم خطاب ميكنند و اين نيز يك ايرادى فاحش است كه ثابت ميكند قرآن كتابى از جانب خدا نيست. زيرا اگر خدا بود حتما ميدانست تاريخ چگونه بوده است و اين افراد با فاصله زمانى زياد از هم مى زيسته اند .
▪️اما نكته جالبتر از همه اينها، ماله كشي مفسرين قرآن است كه هر كدام به نحوى و با ساختن يك داستان جداگانه سعى در رفع و رجوع اين ايراد كرده اند و با ساختن احاديث و روايت بي پايه و اساس، كار را خرابتر از آنچه هست، كرده اند.
برخى مفسرين مانند #آيت_الله_مكارم_شيرازى در ذيل تفسير اين آيه، با نقل يك روايت مينويسد:
در ميان بنى اسرائيل رسم بوده كه زنى كه پاك و نامدار بوده را "خواهر هارون" صدا ميزده اند!
نقل اين روايت چند ايراد دارد:
١) اگر قرار بر اين بود، چرا او را خواهر موسى صدا نميزده اند؟ به هر حال موسى پيامبر آنان است و نه هارون برادرش
٢) در هيچ جاى تاريخ يهود چنين ادعائى نشده است
٣) در آيه ٢٨ سوره مريم، لحن مردم شماتت و سرزنش به خود دارد نه تعريف و تمجيد
پس ادعاى ايشان نه تنها ايراد آيه را رفع و رجوع نكرد بلكه تأييد كرد كه اين يك خطا بوده است وگرنه چه نيازى به نوشتن چنين دروغى در مورد آن است؟
#نويسندگان_قرآن به گمان اینکه در تورات گفته شده که مریم خواهر هارون است، این آیه را از زبان الله نقل قول کرده اند، در صورتی که این موضوع در تورات و در سفر خروج فصل ١٥ آیه ٢٠ آمده و سخن از ميریام است که خواهر #هارون و #موسی بوده است.
#متن_آيه در تورات چنين است:
میریام، خواهر اَهَرُون(هارون) دف را در دستش گرفت و همهی زنها با دفها درحال پایكویی دنبال وی بیرون رفتند. (خروج/ فصل ١٥/ ایه ٢٠)
متنی که نويسندگان قرآن را به اشتباه انداخت در اعداد تورات فصل ٢٦ ایه ١٥ است:
نام زن عَمرام يُوخِوِد دختر لِوى بود كه (زن لِوي) او را براى لِوی در مصر زاييد. (وی) براى عَمرام، اَهَرُون(هارون) و مُوشه(موسی) و ميريام(مریم) خواهرشان را زایید. (اعداد/ فصل ٢٦/ ایه ١٥)
#نويسندگان_قرآن، عمرام پدر موسی را نیز با عمران پدر مریم اشتباه گرفته اند.
#توضيح:
#مادر_عيسى_مسيح در تمام كشورها و كتب دينى يهوديها و مسيحيها #ماريا خطاب شده و خواهر موسى و هارون نيز ميريام، كه مسلمانان و اعراب بنا بر اين خطاى قرآن هردو را مريم خطاب ميكنند.
@bozoonhigz
💠 اعتراف امام موسی کاظم به غیر الهی بودن قرآن
⚡️در کتب #شیعه و #اهل_سنت روایات فراوانی دال بر تحریف قرآن وجود دارد؛ به عنوان مثال امام موسی کاظم در حدیث صحیحی به صراحت تمام اعتراف می کند که قرآن تحریف شده است و طبعا این بدان معناست که قرآن یک کتاب آسمانی و الهی نیست و قابل دستبرد می باشد :
#متن_عربی : ۹۵- عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن إسماعيل بن مهران، عن محمد بن منصور الخزاعي، عن علي بن سويد، ومحمد بن يحيى، عن محمد بن الحسين عن محمد بن إسماعيل بن بزيع، عن عمه حمزة بن بزيع، عن علي بن سويد، والحسن بن محمد، عن محمد بن أحمد النهدي، عن إسماعيل بن مهران، عن محمد بن منصور، عن علي بن سويد قال: كتبت إلى أبي الحسن موسى (عليه السلام) وهو في الحبس كتابا أسأله عن حاله وعن مسائل كثيرة فاحتبس الجواب علي أشهر ثم أجابني بجواب هذه نسخته: بسم الله الرحمن الرحيم....ليس من شيعتك ولا تحبن دينهم فإنهم الخائنون الذين خانوا الله ورسوله وخانوا أماناتهم وتدري ما خانوا أماناتهم ائتمنوا على👈كتاب الله فحرفوه وبدلوه👉.
#منابع : الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۸ صفحه : ۱۲۴
وسائل الشيعة ط-آل البیت نویسنده : العلامة الشيخ حرّ العاملي جلد : ۲۷ صفحه : ۱۵۰
بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث نویسنده : العلامة المجلسي جلد : ۷۵ صفحه : ۳۳۰
#ترجمه مختصر : علی بن سوید(از شاگردان جلیل القدر و ثقه امام)می گوید : امام موسی کاظم که در زندان بود، من نامه ای به ایشان نوشتم و از حالش جویا شدم و مسائل بسیاری را نیز مطرح کردم، چند ماهی به من پاسخ نداد؛ سپس برای من جوابی نوشت که رو نوشت آن این است : بسم الله رحمن و رحیم....آنها به خداوند و رسول الله خیانت کردند، به امانت خیانت کردند و می دانی چگونه به امانت خیانت کردند؟ قرآن به آنها امانت داده شده ولی آنها 👈👈قرآن را تحریف کردند و آن را تغییر دادند👉👉.
⚡️طبق این حدیث صحیح؛ امام موسی کاظم در نامه ای به شاگردش به صراحت تصریح می کند که اصحاب پیامبر اسلام، قرآن را تحریف کردند و آن را تغییر دادند.
⚡️این روایت کاملا صحیح است، چنانچه علامه مجلسی بعد از نقل این روایت می گوید که این حدیث صحیح است.
#منبع مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول نویسنده : العلامه المجلسی جلد : ۲۵ صفحه : ۲۹۵
@bozoonhigz
⚡️در کتب #شیعه و #اهل_سنت روایات فراوانی دال بر تحریف قرآن وجود دارد؛ به عنوان مثال امام موسی کاظم در حدیث صحیحی به صراحت تمام اعتراف می کند که قرآن تحریف شده است و طبعا این بدان معناست که قرآن یک کتاب آسمانی و الهی نیست و قابل دستبرد می باشد :
#متن_عربی : ۹۵- عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن إسماعيل بن مهران، عن محمد بن منصور الخزاعي، عن علي بن سويد، ومحمد بن يحيى، عن محمد بن الحسين عن محمد بن إسماعيل بن بزيع، عن عمه حمزة بن بزيع، عن علي بن سويد، والحسن بن محمد، عن محمد بن أحمد النهدي، عن إسماعيل بن مهران، عن محمد بن منصور، عن علي بن سويد قال: كتبت إلى أبي الحسن موسى (عليه السلام) وهو في الحبس كتابا أسأله عن حاله وعن مسائل كثيرة فاحتبس الجواب علي أشهر ثم أجابني بجواب هذه نسخته: بسم الله الرحمن الرحيم....ليس من شيعتك ولا تحبن دينهم فإنهم الخائنون الذين خانوا الله ورسوله وخانوا أماناتهم وتدري ما خانوا أماناتهم ائتمنوا على👈كتاب الله فحرفوه وبدلوه👉.
#منابع : الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۸ صفحه : ۱۲۴
وسائل الشيعة ط-آل البیت نویسنده : العلامة الشيخ حرّ العاملي جلد : ۲۷ صفحه : ۱۵۰
بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث نویسنده : العلامة المجلسي جلد : ۷۵ صفحه : ۳۳۰
#ترجمه مختصر : علی بن سوید(از شاگردان جلیل القدر و ثقه امام)می گوید : امام موسی کاظم که در زندان بود، من نامه ای به ایشان نوشتم و از حالش جویا شدم و مسائل بسیاری را نیز مطرح کردم، چند ماهی به من پاسخ نداد؛ سپس برای من جوابی نوشت که رو نوشت آن این است : بسم الله رحمن و رحیم....آنها به خداوند و رسول الله خیانت کردند، به امانت خیانت کردند و می دانی چگونه به امانت خیانت کردند؟ قرآن به آنها امانت داده شده ولی آنها 👈👈قرآن را تحریف کردند و آن را تغییر دادند👉👉.
⚡️طبق این حدیث صحیح؛ امام موسی کاظم در نامه ای به شاگردش به صراحت تصریح می کند که اصحاب پیامبر اسلام، قرآن را تحریف کردند و آن را تغییر دادند.
⚡️این روایت کاملا صحیح است، چنانچه علامه مجلسی بعد از نقل این روایت می گوید که این حدیث صحیح است.
#منبع مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول نویسنده : العلامه المجلسی جلد : ۲۵ صفحه : ۲۹۵
@bozoonhigz
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_پنجم
پژوهشگران مذکور برای هر دوی آن دلایل و مستندات در اختیار دارند اما نتوانستهاند آن را به کمک یک نظریه منسجم توضیح بدهند. برای این ناتوانی چند دلیل وجود دارد:
١) هر تحلیلی درباره #متن_قرآن مقدمتا باید بین آیات مکی و مدنی تفاوت قائل شود. نتایج حاصل از آیات مکی را نمیتوان به آیات مدنی تسری داد و بالعکس.
این دو در محتوا، سبک، انتخاب کلمات، افرادی که خطاب قرار داده میشوند، مواضع اخلاقی و... متفاوت و بعضا متعارض هستند. هنگام مقایسه این دو، به سختی میتوان تصور کرد که این دو به یک نویسنده تعلق داشته باشد.
بنابراین تحلیل و مطالعه متن قرآن بدون تمیز میان این دو به خطا خواهد رفت در این کتاب من صرفا آیات مکی را مورد تحلیل قرار خواهم داد و استدلالات من تنها در مورد آن بکار میرود.
٢) متن #آیات_مکی محمد را رسول خطاب قرار می دهد و نه نبی.
بسیار گمراه کننده است که رسول را پیامبر "prophet" تعبیر و تفسیر کنیم. #رسول کسی است که فرستاده میشود تا مردم را به دین الله دعوت کند. اما این بدان معنا نیست که وی نبی است یعنی مستقیما به وی وحی میشود و با الله در ارتباط است.
محمد زمانی که به مدینه رفت این ادعا را کرد و در مدینه به عنوان یک کاهن و نبی مدعی دریافت وحی مستقیم از الله شد.
اگر کسی ادعا کند که فرستاده الله است و کلام خدا را بر زبان جاری میکند الزاما به معنای این ادعا نیست که فرشته الله بر وی ظاهر شده و از وی پیام الله را دریافت کرده است.
٣) به کار بردن افعالی مانند "انزلنا" و "ارسلنا" و در هم آمیختگی نقل قول الله و کلام نویسنده، موجب شده است که پژوهشگران متوجه نقل قولها نشوند.
در برخی از موارد متن از زبان الله بیان میشود و در برخی دیگر از زبان شخص دیگری. همچنین ضمایر نیز در متن بسیار متغیر است و باعث ابهام بیشتر متن میشود.
٤) ایشان این فرض را از مسلمانان قبول کردهاند که کلماتی مانند "کتاب"، "قرآن عربی"، "کتاب مبین"، "کتاب حکیم" و...همگی به همین متنی که میخوانیم اشاره دارد.
همچنین ترجمهها و تفاسیر نیز گمراه کنندهاند و کلماتی که در واقع در زبان عربی معنایی ندارند به گونهای تعبیر و معنا شدهاند که ادعای الهی بودن متن پذیرفته شود.
٥) سیره نبوی و احادیث نیز در این میان گمراه کننده هستند.
آنها عمدتا تلاشهای متاخری هستند برای درک منظور قرآن از سوی مسلمانان. پذیرش روایات و تفاسیر آنان مانع یک بررسی بیطرف و علمی از متن قرآن خواهد شد.
ادامه دارد .....
@bozoonhigz
#قسمت_پنجم
پژوهشگران مذکور برای هر دوی آن دلایل و مستندات در اختیار دارند اما نتوانستهاند آن را به کمک یک نظریه منسجم توضیح بدهند. برای این ناتوانی چند دلیل وجود دارد:
١) هر تحلیلی درباره #متن_قرآن مقدمتا باید بین آیات مکی و مدنی تفاوت قائل شود. نتایج حاصل از آیات مکی را نمیتوان به آیات مدنی تسری داد و بالعکس.
این دو در محتوا، سبک، انتخاب کلمات، افرادی که خطاب قرار داده میشوند، مواضع اخلاقی و... متفاوت و بعضا متعارض هستند. هنگام مقایسه این دو، به سختی میتوان تصور کرد که این دو به یک نویسنده تعلق داشته باشد.
بنابراین تحلیل و مطالعه متن قرآن بدون تمیز میان این دو به خطا خواهد رفت در این کتاب من صرفا آیات مکی را مورد تحلیل قرار خواهم داد و استدلالات من تنها در مورد آن بکار میرود.
٢) متن #آیات_مکی محمد را رسول خطاب قرار می دهد و نه نبی.
بسیار گمراه کننده است که رسول را پیامبر "prophet" تعبیر و تفسیر کنیم. #رسول کسی است که فرستاده میشود تا مردم را به دین الله دعوت کند. اما این بدان معنا نیست که وی نبی است یعنی مستقیما به وی وحی میشود و با الله در ارتباط است.
محمد زمانی که به مدینه رفت این ادعا را کرد و در مدینه به عنوان یک کاهن و نبی مدعی دریافت وحی مستقیم از الله شد.
اگر کسی ادعا کند که فرستاده الله است و کلام خدا را بر زبان جاری میکند الزاما به معنای این ادعا نیست که فرشته الله بر وی ظاهر شده و از وی پیام الله را دریافت کرده است.
٣) به کار بردن افعالی مانند "انزلنا" و "ارسلنا" و در هم آمیختگی نقل قول الله و کلام نویسنده، موجب شده است که پژوهشگران متوجه نقل قولها نشوند.
در برخی از موارد متن از زبان الله بیان میشود و در برخی دیگر از زبان شخص دیگری. همچنین ضمایر نیز در متن بسیار متغیر است و باعث ابهام بیشتر متن میشود.
٤) ایشان این فرض را از مسلمانان قبول کردهاند که کلماتی مانند "کتاب"، "قرآن عربی"، "کتاب مبین"، "کتاب حکیم" و...همگی به همین متنی که میخوانیم اشاره دارد.
همچنین ترجمهها و تفاسیر نیز گمراه کنندهاند و کلماتی که در واقع در زبان عربی معنایی ندارند به گونهای تعبیر و معنا شدهاند که ادعای الهی بودن متن پذیرفته شود.
٥) سیره نبوی و احادیث نیز در این میان گمراه کننده هستند.
آنها عمدتا تلاشهای متاخری هستند برای درک منظور قرآن از سوی مسلمانان. پذیرش روایات و تفاسیر آنان مانع یک بررسی بیطرف و علمی از متن قرآن خواهد شد.
ادامه دارد .....
@bozoonhigz
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_نهم
#متن_عربى آيه: أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا
#ترجمه: آيا آفرينش شما دشوارتر است يا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد {سوره ۷۹، آیات ۲۷ الی ۳۰}
ﻣﺎ در اﯾﻦ آﯾﺎت ﺑﻪ وﺿﻮح ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ الله اﺑﺘﺪا آﺳﻤﺎن را آﻓﺮﯾﺪه و ﺳﭙﺲ زﻣﯿﻦ را ﺑﺎ ﻏﻠﻄﺎﻧﺪن و پهن كردن(!) ﺑﻮﺟﻮد آورده اﺳﺖ.
ﺻﺮف ﻧﻈﺮ از ﻏﯿﺮواﻗﻌﯽ ﺑﻮدن اﯾﻦ دﻋﻮﯾﺎت، از اﯾﻦ دو ﺷﻖ ﻣﻨﻄﻘﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﺴﺮ اﺳﺖ. ﺗﻨﺎﻗﻀﺎت ﻣﻨﻄﻘﯽ دﯾﮕﺮی ﻧﯿﺰ در ﻗﺮآن دﯾﺪه ﻣﯽﺷﻮد ﻣﺎﻧﻨﺪ اﺷﺘﺒﺎﻫﺎت در ﻣﺤﺎﺳﺒﺎت ﺳﻬﻢ ارث و ﺑﺴﯿﺎری از ﻣﻮارد دﯾﮕﺮ ﮐﻪ ذﮐﺮ آن از ﺣﻮﺻﻠﻪ اﯾﻦ ﺑﺤﺚ ﺧﺎرج اﺳﺖ.
ﮐﯿﻬﺎن و ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﷲ در ﻗﺮآن ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣﯽﮐﺸﺪ در ﺗﻀﺎد ﮐﺎﻣﻞ ﺑﺎ داﻧﺶ و ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻠﻤﯽ ﻣﺎ از ﺟﻬﺎن اﺳﺖ.
در ﻣﺘﻦ ﻗﺮآن ﺑﺎرﻫﺎ ﻣﯽﺧﻮاﻧﯿﻢ ﮐﻪ آﺳﻤﺎن ﺳﻘﻔﯽ ﺑﺎ ﺳﺘﻮنﻫﺎي ﻧﺎﻣﺮﺋﯽ اﺳﺖ(١٣/٢ - ٣١/١٠)
ﻧﻘﺶ ﮐﻮهﻫﺎ ﺛﺎﺑﺖ ﻧﮕﺎه داﺷﺘﻦ زﻣﯿﻦ اﺳﺖ (١٦/١٥ - ٢١/١٣ - ٣١/١٠ - ٧٩/٣٢)
آﺳﻤﺎن ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﺳﻘﻒ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﺘﺎرﮔﺎن ﻣﺎﻧﻨﺪ یک سقف است که ستارگان مانند چراغ هایی آویزان هستند (٤١/١٢ - ٢٥/٦١ - ٦٧/٥) و در ﺑﺎﻻي اﯾﻦ ﺳﻘﻒ الله ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎن ﺑﺮ ﻋﺮش ﻧﺸﺴﺘﻪ اﺳﺖ(١٧/٩٢ - ١٠/٣ - ٢٥/٥٩)
زﻣﯿﻦ و آﺳﻤﺎن در ﺷﺶ ﯾﺎ ﻫﺸﺖ روز آﻓﺮﯾﺪه ﺷﺪه اﻧﺪ.
اﻧﺴﺎن از ﮔﻞ ﺳﻔﺎل ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﻮﺟﻮد آﻣﺪه اﺳﺖ(٣٢/٧ - ٣٨/٧١ - ٢٣/١٢ - ٥٥/١٤)
و ﻧﻄﻔﻪ اﻧﺴﺎن از ﭘﺸﺖ ﻣﺮد و اﺳﺘﺨﻮانهای میان سینه زن بسته میشود (٨٦/٧). داﺳﺘﺎنﻫﺎی ﺑﺎورﻧﮑﺮدﻧﯽ #ﺗﻮرات ﻧﯿﺰ در ﻗﺮآن ﺗﮑﺮار ﻣﯽﺷﻮد ﻣﺎﻧﻨﺪ آﻓﺮﯾﻨﺶ ﺟﻬﺎن در ﺷﺶ ﯾﺎ ﻫﺸﺖ روز، آﻓﺮﯾﻨﺶ اوﻟﯿﻦ زن از دﻧﺪه ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻣﺮد، ﻃﻮﻓﺎن ﻧﻮح، ﻣﻌﺠﺰات ﻣﻮﺳﯽ و ﻣﺎﻧﻨﺪ آن.
ﺑﺮ اﺳﺎس اﯾﻦ ﺗﻨﺎﻗﻀﺎت ﻣﻨﻄﻘﯽ و ﻋﺪم ﺗﻄﺎﺑﻖ آﺷﮑﺎر ﺑﺎ ﻋﻠﻢ،
ﻧﻤﯽﺗﻮان ﻓﺮض ﮐﺮد ﮐﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ﻣﺘﻦ ﻗﺮآن، ﺧﺪاﯾﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ آﺳﻤﺎن و زﻣﯿﻦ را ﺧﻠﻖ ﮐﺮده اﺳﺖ. ﭼﻨﯿﻦ ﺧﺪاﯾﯽ ﺑﺎﯾﺪ اول از ﻫﻤﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ آﻓﺮﯾﻨﺶ ﮐﯿﻬﺎن و اﻧﺴﺎن آﮔﺎﻫﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. اﻣﺎ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ﻣﺘﻦ ﻗﺮآن ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻧﺪارد ﺑﻠﮑﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ او ﺣﺘﯽ از داﻧﺶ زﻣﺎن ﺧﻮدش ﻫﻢ ﻋﻘﺐ ﺗﺮ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ.
۲) فرض دوم که در میان غیرمسلمانان و منتقدین محبوب است آن است که محمد متن قرآن را براي خود نوشته است.در سوره ٢٥ آیه ٥ میخوانیم:
" و گفتند افسانه هاى پیشینیان است که آنها را براى خود نوشته و صبح و شام بر او املا میشود (٥)"
ادامه دارد .....
@bozoonhigz
#قسمت_نهم
#متن_عربى آيه: أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا
#ترجمه: آيا آفرينش شما دشوارتر است يا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد {سوره ۷۹، آیات ۲۷ الی ۳۰}
ﻣﺎ در اﯾﻦ آﯾﺎت ﺑﻪ وﺿﻮح ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ الله اﺑﺘﺪا آﺳﻤﺎن را آﻓﺮﯾﺪه و ﺳﭙﺲ زﻣﯿﻦ را ﺑﺎ ﻏﻠﻄﺎﻧﺪن و پهن كردن(!) ﺑﻮﺟﻮد آورده اﺳﺖ.
ﺻﺮف ﻧﻈﺮ از ﻏﯿﺮواﻗﻌﯽ ﺑﻮدن اﯾﻦ دﻋﻮﯾﺎت، از اﯾﻦ دو ﺷﻖ ﻣﻨﻄﻘﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﺴﺮ اﺳﺖ. ﺗﻨﺎﻗﻀﺎت ﻣﻨﻄﻘﯽ دﯾﮕﺮی ﻧﯿﺰ در ﻗﺮآن دﯾﺪه ﻣﯽﺷﻮد ﻣﺎﻧﻨﺪ اﺷﺘﺒﺎﻫﺎت در ﻣﺤﺎﺳﺒﺎت ﺳﻬﻢ ارث و ﺑﺴﯿﺎری از ﻣﻮارد دﯾﮕﺮ ﮐﻪ ذﮐﺮ آن از ﺣﻮﺻﻠﻪ اﯾﻦ ﺑﺤﺚ ﺧﺎرج اﺳﺖ.
ﮐﯿﻬﺎن و ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﷲ در ﻗﺮآن ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣﯽﮐﺸﺪ در ﺗﻀﺎد ﮐﺎﻣﻞ ﺑﺎ داﻧﺶ و ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻠﻤﯽ ﻣﺎ از ﺟﻬﺎن اﺳﺖ.
در ﻣﺘﻦ ﻗﺮآن ﺑﺎرﻫﺎ ﻣﯽﺧﻮاﻧﯿﻢ ﮐﻪ آﺳﻤﺎن ﺳﻘﻔﯽ ﺑﺎ ﺳﺘﻮنﻫﺎي ﻧﺎﻣﺮﺋﯽ اﺳﺖ(١٣/٢ - ٣١/١٠)
ﻧﻘﺶ ﮐﻮهﻫﺎ ﺛﺎﺑﺖ ﻧﮕﺎه داﺷﺘﻦ زﻣﯿﻦ اﺳﺖ (١٦/١٥ - ٢١/١٣ - ٣١/١٠ - ٧٩/٣٢)
آﺳﻤﺎن ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﺳﻘﻒ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﺘﺎرﮔﺎن ﻣﺎﻧﻨﺪ یک سقف است که ستارگان مانند چراغ هایی آویزان هستند (٤١/١٢ - ٢٥/٦١ - ٦٧/٥) و در ﺑﺎﻻي اﯾﻦ ﺳﻘﻒ الله ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎن ﺑﺮ ﻋﺮش ﻧﺸﺴﺘﻪ اﺳﺖ(١٧/٩٢ - ١٠/٣ - ٢٥/٥٩)
زﻣﯿﻦ و آﺳﻤﺎن در ﺷﺶ ﯾﺎ ﻫﺸﺖ روز آﻓﺮﯾﺪه ﺷﺪه اﻧﺪ.
اﻧﺴﺎن از ﮔﻞ ﺳﻔﺎل ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﻮﺟﻮد آﻣﺪه اﺳﺖ(٣٢/٧ - ٣٨/٧١ - ٢٣/١٢ - ٥٥/١٤)
و ﻧﻄﻔﻪ اﻧﺴﺎن از ﭘﺸﺖ ﻣﺮد و اﺳﺘﺨﻮانهای میان سینه زن بسته میشود (٨٦/٧). داﺳﺘﺎنﻫﺎی ﺑﺎورﻧﮑﺮدﻧﯽ #ﺗﻮرات ﻧﯿﺰ در ﻗﺮآن ﺗﮑﺮار ﻣﯽﺷﻮد ﻣﺎﻧﻨﺪ آﻓﺮﯾﻨﺶ ﺟﻬﺎن در ﺷﺶ ﯾﺎ ﻫﺸﺖ روز، آﻓﺮﯾﻨﺶ اوﻟﯿﻦ زن از دﻧﺪه ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻣﺮد، ﻃﻮﻓﺎن ﻧﻮح، ﻣﻌﺠﺰات ﻣﻮﺳﯽ و ﻣﺎﻧﻨﺪ آن.
ﺑﺮ اﺳﺎس اﯾﻦ ﺗﻨﺎﻗﻀﺎت ﻣﻨﻄﻘﯽ و ﻋﺪم ﺗﻄﺎﺑﻖ آﺷﮑﺎر ﺑﺎ ﻋﻠﻢ،
ﻧﻤﯽﺗﻮان ﻓﺮض ﮐﺮد ﮐﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ﻣﺘﻦ ﻗﺮآن، ﺧﺪاﯾﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ آﺳﻤﺎن و زﻣﯿﻦ را ﺧﻠﻖ ﮐﺮده اﺳﺖ. ﭼﻨﯿﻦ ﺧﺪاﯾﯽ ﺑﺎﯾﺪ اول از ﻫﻤﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ آﻓﺮﯾﻨﺶ ﮐﯿﻬﺎن و اﻧﺴﺎن آﮔﺎﻫﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. اﻣﺎ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ﻣﺘﻦ ﻗﺮآن ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻧﺪارد ﺑﻠﮑﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ او ﺣﺘﯽ از داﻧﺶ زﻣﺎن ﺧﻮدش ﻫﻢ ﻋﻘﺐ ﺗﺮ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ.
۲) فرض دوم که در میان غیرمسلمانان و منتقدین محبوب است آن است که محمد متن قرآن را براي خود نوشته است.در سوره ٢٥ آیه ٥ میخوانیم:
" و گفتند افسانه هاى پیشینیان است که آنها را براى خود نوشته و صبح و شام بر او املا میشود (٥)"
ادامه دارد .....
@bozoonhigz
🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
▪️معناى كلمه نكاح چيست؟ در فرهنگ دهخدا(جلد ٩ صفحه ۷۲۱) نکاح دارای دو معنی (جماع کردن) و (گ ا ی ی د ن) میباشد. همچنین در فرهنگ عربی به عربی((التوقیف علی مهمات التعاریف)) نکاح به این صورت توضیح داده شده: (ایلاج ذکر فی الفرج لیصر بذالک کالشی الواحد) که معنی…
▪️عقد ازدواج اسلامى، معناى نكاح و اهانت بيشرمانه اسلام به زنان
#قسمت_اول
آیا معناى خطبه عقد اسلامى به زبان فارسی میدانید؟
همه ما بارها در مراسم ازدواج افراد دیگر حضور داشته ایم واین متن عربی را شنیده ایم، اما در واقع معنی این خطبه را به زبان فارسی میدانید؟؟
خطبه ای که در رسوم اسلامى به اصطلاح براى عقد ازدواج بين يك زن و مرد جارى ميشود در واقع يكى از شرم آور ترين موضوعاتى است كه در دين مبين اسلام وجود دارد.
بگذاريد نگاهى بيندازيم به خطبه عقد ازدواج در اسلام و معناى آنرا با هم مرور كنيم.
از شر نفس و اعمال خود به الله پناه میبریم.
کسی را که الله راهنمایی کند هیچکس نمیتواند گمراهش کند.
ای کسانی که ایمان اورده اید همیشه به الله روی کنید و به او متکی باشید. و به الله متکی شوید و به خویشان یگانگی کنید و بدانید که الله مراقب شماست.
والله منش شما را درست خواهد کرد و گناهان شما را خواهد بخشید و هر کس از الله و پیامبرش فرمانبرداری کند به پیروزی خواهد رسید.
بعد از خواندن جملات بی اهمیت بالا, يك آخوند(با عمامه و يا بدون عمامه) از عروس خانم میپرسد:
آیا وکیلم شما را به عقد آقای ..... در بیاورم؟؟
هنگامی که عروس پاسخ مثبت داد رو به داماد میکند و همین پرسش را از او میکند.
حالا ببینیم پس از شنیدن پاسخ مثبت داماد، پاسخ عروس به آن چیست؟
برای این قسمت #متن_عربی رو هم مینویسم: ▪️ انکحتک و زوجتک نفسی الی صداق المعلوم
در اينجا واژه (انکحتک) از ریشه -ن ک ح- را به زبان مى آورد که کلمه نکاح هم از همین ریشه ميباشد.
معنی این جمله که از طرف عروس به داماد گفته ميشود اين هست:
من در برابر پول معینی که به من میدهی خود را در مقابل تو به گا...ن(اجازه سكس كردن با من) میدهم.
البته پوزش میخواهیم که ناچار شدیم این کلمه را ذکر کنیم وهدف آگاهی دادن می باشد،
و عروس در برابر شنیدن جمله بالا که از طرف وکیلش (عاقد)بیان میشود میگوید:
قبول میکنم!
در لغتنامه معروف فرهنگ دهخدا(جلد نه صفحه ۷۲۱)
كلمه نکاح دارای دو معنی (جماع کردن يا همان آميزش جنسى) و (گ ا ی ی د ن) میباشد.
ادامه دارد .....
@bozoonhigz
#قسمت_اول
آیا معناى خطبه عقد اسلامى به زبان فارسی میدانید؟
همه ما بارها در مراسم ازدواج افراد دیگر حضور داشته ایم واین متن عربی را شنیده ایم، اما در واقع معنی این خطبه را به زبان فارسی میدانید؟؟
خطبه ای که در رسوم اسلامى به اصطلاح براى عقد ازدواج بين يك زن و مرد جارى ميشود در واقع يكى از شرم آور ترين موضوعاتى است كه در دين مبين اسلام وجود دارد.
بگذاريد نگاهى بيندازيم به خطبه عقد ازدواج در اسلام و معناى آنرا با هم مرور كنيم.
از شر نفس و اعمال خود به الله پناه میبریم.
کسی را که الله راهنمایی کند هیچکس نمیتواند گمراهش کند.
ای کسانی که ایمان اورده اید همیشه به الله روی کنید و به او متکی باشید. و به الله متکی شوید و به خویشان یگانگی کنید و بدانید که الله مراقب شماست.
والله منش شما را درست خواهد کرد و گناهان شما را خواهد بخشید و هر کس از الله و پیامبرش فرمانبرداری کند به پیروزی خواهد رسید.
بعد از خواندن جملات بی اهمیت بالا, يك آخوند(با عمامه و يا بدون عمامه) از عروس خانم میپرسد:
آیا وکیلم شما را به عقد آقای ..... در بیاورم؟؟
هنگامی که عروس پاسخ مثبت داد رو به داماد میکند و همین پرسش را از او میکند.
حالا ببینیم پس از شنیدن پاسخ مثبت داماد، پاسخ عروس به آن چیست؟
برای این قسمت #متن_عربی رو هم مینویسم: ▪️ انکحتک و زوجتک نفسی الی صداق المعلوم
در اينجا واژه (انکحتک) از ریشه -ن ک ح- را به زبان مى آورد که کلمه نکاح هم از همین ریشه ميباشد.
معنی این جمله که از طرف عروس به داماد گفته ميشود اين هست:
من در برابر پول معینی که به من میدهی خود را در مقابل تو به گا...ن(اجازه سكس كردن با من) میدهم.
البته پوزش میخواهیم که ناچار شدیم این کلمه را ذکر کنیم وهدف آگاهی دادن می باشد،
و عروس در برابر شنیدن جمله بالا که از طرف وکیلش (عاقد)بیان میشود میگوید:
قبول میکنم!
در لغتنامه معروف فرهنگ دهخدا(جلد نه صفحه ۷۲۱)
كلمه نکاح دارای دو معنی (جماع کردن يا همان آميزش جنسى) و (گ ا ی ی د ن) میباشد.
ادامه دارد .....
@bozoonhigz
▪️عزادارى شيعيان، مخالف رفتار ائمه و دكانى براى آخوندها و مداحان!
#قسمت_دوم
روايات مربوط به نهى عزادارى در كتب #علماى_شيعه بسيار زيادند كه ما سعى كرده ايم براى طولانى نشدن مطلب، به روايات مهمتر و معتبرتر كه در كتابهاى بسيار معتبر علماى شيعه آمده اند اشاره كنيم.
دوستان توجه خاص داشته باشيد اين روايات را علماى شيعه و به نقل از ائمه نقل كرده اند، نه اهل سنت يا غير مسلمانان، اين موضوع را براى بستن دهان بهانه جويان به صورت تاكيدى نوشتم كه بهانه اى نداشته باشند.
حال ميپردازيم به روايات.
١) روايت اول از #كتاب_كافى:
#متن_عربى: سهل، عن علي بن حسان، عن موسى بن بكر، عن أبي الحسن الأول (عليه السلام) قال: قال: ضرب الرجل يده على فخذه عند المصيبة إحباط لاجره.
#ترجمه : موسى بن بكر به نقل از امام كاظم ميگويد : فردى كه به هنگام مصيبت و عزا دست خود را بر رانش بزند(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : فروع كافى، شيخ كلينى-جلد : ٣ ،صفحه : ٢٢٥
لينك صفحه كتاب
٢) روايت دوم از #كتاب_نهج_البلاغه:
#متن_عربى:
١٤٤ ـ وقَالَ عليهالسلام يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ ـ ومَنْ ضَرَبَ يَدَه عَلَى فَخِذِه عِنْدَ مُصِيبَتِه حَبِطَ عَمَلُه.
#ترجمه: در نهج البلاغه از امام اول شيعيان نقل است كسى كه به هنگام مصيبت وعزا دستش را بر ران خويش بكوبد(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : نهج البلاغة ، سيد شريف رضى- چاپ دار الكتاب اللبناني ،صفحه ٤٩٥
٣) روايت سوم از #كتاب_معاني_الأخبار:
متن #عربى: حدثنا أحمد بن إدريس، عن سلمة بن الخطاب عن الحسين بن راشد بن يحيى ، عن علي بن إسماعيل، عن عمرو بن أبي المقدام، قالت: سمعت أبا الحسن أو أبا جعفر يقول في هذه الآية : « ولا يعصينك في معروف » قال : إن رسول الله قال لفاطمة: إذا أنا مت فلا تخمشي علي وجها، ولا ترخى علي شعرا، ولا تنادي بالويل، ولا تقيمي علي نائحة.
#ترجمه: از امام باقر شنیدم که می گفت: آيا می دانید معنای این گفتار خدا چیست که(لا یعصینک فی معروف یعنی در هیچ کار معروفی از تو نافرمانی نکنند)؟ پاسخ دادم : نه ؛ گفت : رسول خدا به فاطمه فرمود : هنگامی که من فوت كردم، گونه بر من نخراش و موی خود را پریشان نکن و فریاد واویلا نده و نوحه خوانی برایم بپا نکن(عزادارى نكن)
#منبع : معاني الأخبار، شيخ صدوق ، صفحه ٣٩٠
ادامه دارد ...
@bozoonhigz
#قسمت_دوم
روايات مربوط به نهى عزادارى در كتب #علماى_شيعه بسيار زيادند كه ما سعى كرده ايم براى طولانى نشدن مطلب، به روايات مهمتر و معتبرتر كه در كتابهاى بسيار معتبر علماى شيعه آمده اند اشاره كنيم.
دوستان توجه خاص داشته باشيد اين روايات را علماى شيعه و به نقل از ائمه نقل كرده اند، نه اهل سنت يا غير مسلمانان، اين موضوع را براى بستن دهان بهانه جويان به صورت تاكيدى نوشتم كه بهانه اى نداشته باشند.
حال ميپردازيم به روايات.
١) روايت اول از #كتاب_كافى:
#متن_عربى: سهل، عن علي بن حسان، عن موسى بن بكر، عن أبي الحسن الأول (عليه السلام) قال: قال: ضرب الرجل يده على فخذه عند المصيبة إحباط لاجره.
#ترجمه : موسى بن بكر به نقل از امام كاظم ميگويد : فردى كه به هنگام مصيبت و عزا دست خود را بر رانش بزند(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : فروع كافى، شيخ كلينى-جلد : ٣ ،صفحه : ٢٢٥
لينك صفحه كتاب
٢) روايت دوم از #كتاب_نهج_البلاغه:
#متن_عربى:
١٤٤ ـ وقَالَ عليهالسلام يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ ـ ومَنْ ضَرَبَ يَدَه عَلَى فَخِذِه عِنْدَ مُصِيبَتِه حَبِطَ عَمَلُه.
#ترجمه: در نهج البلاغه از امام اول شيعيان نقل است كسى كه به هنگام مصيبت وعزا دستش را بر ران خويش بكوبد(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : نهج البلاغة ، سيد شريف رضى- چاپ دار الكتاب اللبناني ،صفحه ٤٩٥
٣) روايت سوم از #كتاب_معاني_الأخبار:
متن #عربى: حدثنا أحمد بن إدريس، عن سلمة بن الخطاب عن الحسين بن راشد بن يحيى ، عن علي بن إسماعيل، عن عمرو بن أبي المقدام، قالت: سمعت أبا الحسن أو أبا جعفر يقول في هذه الآية : « ولا يعصينك في معروف » قال : إن رسول الله قال لفاطمة: إذا أنا مت فلا تخمشي علي وجها، ولا ترخى علي شعرا، ولا تنادي بالويل، ولا تقيمي علي نائحة.
#ترجمه: از امام باقر شنیدم که می گفت: آيا می دانید معنای این گفتار خدا چیست که(لا یعصینک فی معروف یعنی در هیچ کار معروفی از تو نافرمانی نکنند)؟ پاسخ دادم : نه ؛ گفت : رسول خدا به فاطمه فرمود : هنگامی که من فوت كردم، گونه بر من نخراش و موی خود را پریشان نکن و فریاد واویلا نده و نوحه خوانی برایم بپا نکن(عزادارى نكن)
#منبع : معاني الأخبار، شيخ صدوق ، صفحه ٣٩٠
ادامه دارد ...
@bozoonhigz
🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
▪️عزادارى شيعيان، مخالف رفتار ائمه و دكانى براى آخوندها و مداحان! #قسمت_دوم روايات مربوط به نهى عزادارى در كتب #علماى_شيعه بسيار زيادند كه ما سعى كرده ايم براى طولانى نشدن مطلب، به روايات مهمتر و معتبرتر كه در كتابهاى بسيار معتبر علماى شيعه آمده اند اشاره…
▪️عزادارى شيعيان، مخالف رفتار ائمه و دكانى براى آخوندها و مداحان است!
#قسمت_سوم
٤) روايت چهارم از كتاب #من_لايحضر_الفقيه:
#متن_عربى: وقال أمير المؤمنين عليهالسلام فيما علم أصحابه : « لا تلبسوا السواد فإنه لباس فرعون ».
#ترجمه: و از جمله مطالبى كه اميرالمؤمنين به اصحاب خويش مى آموختند يكى اين بود كه لباس سياه بر تن نكنيد كه آن جامه فرعون است.
#منبع :
من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق - جلد ١ ، صفحه ٢٥١
ساير #منابع اين روايت:
١). المقنع، شيخ صدوق ، صفحه ٥٤٢
٢). علل الشرائع، شيخ صدوق - جلد ٢ ، صفحه ٢٤٧
٣). خصال، شيخ صدوق، صفحه ٦١٥
٥) روايت پنجم از كتاب #وسائل_الشيعه:
#متن_عربى: ـ عن شعيب بن واقد ، عن الحسين بن زيد ، عن جعفر بن محمّد ، عن آبائه ، عن النبي ـ في حديث المناهي ـ نهى عن الرنة عند المصيبة، ونهى عن النياحة والاستماع إليها، ونهى عن تصفيق الوجه.
#ترجمه: از امام صادق از پدرانش و آنها نيز از پيامبر اسلام در حديث نهى كننده، كه ايشان از سر و صدا كردن در مصيبت و نوحه خوانى و ناله و شيون و گوش دادن به آن را نهى كرده است و همچنين ايشان نهى كرده اند از زدن به صورت خود در هنگام عزا
#منبع: وسائل الشيعة ، حر عاملى- چاپ مؤسسه آل البیت - جلد ١٧ ، صفحه ١٢٨
٦) روايت ششم از #كتاب_كافى:
#متن_عربى: عن سهل بن زياد، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، والحسن ابن علي جميعا، عن أبي جميلة، عن جابر، عن أبي جعفر قال: قلت له: ما الجزع؟
قال: أشد الجزع الصراخ بالويل والعويل ولطم الوجه والصدر وجز الشعر من النواصي ومن أقام النواحة فقد ترك الصبر وأخذ في غير طريقه ومن صبر واسترجع وحمد الله عز وجل فقد رضي بما صنع الله ووقع أجره على الله ومن لم يفعل ذلك جرى عليه القضاء وهو ذميم وأحبط الله تعالى أجره.
#ترجمه: جابر ميگويد : به امام باقر گفتم : بى تابى و جزع چيست ؟
فرمود شديدترين جزع و بى تابى، فرياد زدن به واويلا(واويلا گفتن)، سينه زدن و به صورت خود زدن، و كندن موى سر در مصيبت است. هركس به نوحه گرى بپردازد صبر را ترك نموده و راه بى صبرى و ناشكيبائى را پيموده است. و هركس شكيبائى كند و خداى متعال را حمد و سپاس گويد به آنچه كه خداوند انجام داده راضى شده و اجر او بر خداوند لازم است، و هركس چنين نكند قضاى الهى بر او جارى شده و او مذموم و مورد نكوهش است و خداى تعالى اجر او را باطل خواهد فرمود.
#منبع : فروع كافى، شيخ كلينى- جلد ٣ ، صفحه ٢٢٢
ادامه دارد ...
@bozoonhigz
#قسمت_سوم
٤) روايت چهارم از كتاب #من_لايحضر_الفقيه:
#متن_عربى: وقال أمير المؤمنين عليهالسلام فيما علم أصحابه : « لا تلبسوا السواد فإنه لباس فرعون ».
#ترجمه: و از جمله مطالبى كه اميرالمؤمنين به اصحاب خويش مى آموختند يكى اين بود كه لباس سياه بر تن نكنيد كه آن جامه فرعون است.
#منبع :
من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق - جلد ١ ، صفحه ٢٥١
ساير #منابع اين روايت:
١). المقنع، شيخ صدوق ، صفحه ٥٤٢
٢). علل الشرائع، شيخ صدوق - جلد ٢ ، صفحه ٢٤٧
٣). خصال، شيخ صدوق، صفحه ٦١٥
٥) روايت پنجم از كتاب #وسائل_الشيعه:
#متن_عربى: ـ عن شعيب بن واقد ، عن الحسين بن زيد ، عن جعفر بن محمّد ، عن آبائه ، عن النبي ـ في حديث المناهي ـ نهى عن الرنة عند المصيبة، ونهى عن النياحة والاستماع إليها، ونهى عن تصفيق الوجه.
#ترجمه: از امام صادق از پدرانش و آنها نيز از پيامبر اسلام در حديث نهى كننده، كه ايشان از سر و صدا كردن در مصيبت و نوحه خوانى و ناله و شيون و گوش دادن به آن را نهى كرده است و همچنين ايشان نهى كرده اند از زدن به صورت خود در هنگام عزا
#منبع: وسائل الشيعة ، حر عاملى- چاپ مؤسسه آل البیت - جلد ١٧ ، صفحه ١٢٨
٦) روايت ششم از #كتاب_كافى:
#متن_عربى: عن سهل بن زياد، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، والحسن ابن علي جميعا، عن أبي جميلة، عن جابر، عن أبي جعفر قال: قلت له: ما الجزع؟
قال: أشد الجزع الصراخ بالويل والعويل ولطم الوجه والصدر وجز الشعر من النواصي ومن أقام النواحة فقد ترك الصبر وأخذ في غير طريقه ومن صبر واسترجع وحمد الله عز وجل فقد رضي بما صنع الله ووقع أجره على الله ومن لم يفعل ذلك جرى عليه القضاء وهو ذميم وأحبط الله تعالى أجره.
#ترجمه: جابر ميگويد : به امام باقر گفتم : بى تابى و جزع چيست ؟
فرمود شديدترين جزع و بى تابى، فرياد زدن به واويلا(واويلا گفتن)، سينه زدن و به صورت خود زدن، و كندن موى سر در مصيبت است. هركس به نوحه گرى بپردازد صبر را ترك نموده و راه بى صبرى و ناشكيبائى را پيموده است. و هركس شكيبائى كند و خداى متعال را حمد و سپاس گويد به آنچه كه خداوند انجام داده راضى شده و اجر او بر خداوند لازم است، و هركس چنين نكند قضاى الهى بر او جارى شده و او مذموم و مورد نكوهش است و خداى تعالى اجر او را باطل خواهد فرمود.
#منبع : فروع كافى، شيخ كلينى- جلد ٣ ، صفحه ٢٢٢
ادامه دارد ...
@bozoonhigz
▪️عزادارى شيعيان، مخالف رفتار ائمه و دكانى براى آخوندها و مداحان!
#قسمت_چهارم(آخر)
در ادامه روايات علماى شيعه در نهى عزادارى توسط پيامبر اسلام و ائمه شيعه،
دو روايت ديگر را از معتبرترين كتب اين علما خدمتتان مينويسم.
٧) روايت هفتم از كتاب #جلاء_العيون_مجلسى:
#ترجمه_روايت: ابن بابويه(شيخ صدوق) به سند معتبر از حبيب بن عمر روايت كرده است كه او گفت : به خدمت #اميرالمؤمنين رفتم در مرضى كه آن حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود، پس جراحت سر خود را گشود، من گفتم: يا اميرالمؤمنين جراحت تو چيزى نيست و بر تو اين جراحت باكى نيست، حبيب گفت: من به گريه افتادم و ام كلثوم دختر حضرت گريان شد نزديك حضرت نشسته بود، #على فرمود: چرا گريه ميكنى اى دختر ؟ ام كلثوم گفت : چون گريه نكنم ؟ تو ما را خبر ميدهى در اين ساعت از ما مفارقت مينمائى، ايشان فرمود : اى دختر گرامى گريه مكن، بخدا سوگند كه اگر بينى آنچه پدر تو مى بيند هر آينه گريه نخواهى كرد.
#منبع: جلاء العيون (تاريخ چهارده معصوم) ، تاليف محمدباقر مجلسى - تحقيق سيد على اماميان ، صفحه ٣٣٥
#متن_عربى همين روايت كه در كتاب #امالى از شيخ صدوق(ابن بابويه) آمده است:
٤ - حدثنا علي بن الحسين السعد آبادي، قال: حدثنا أحمد بن أبي عبد الله البرقي، عن أبيه، عن أحمد بن النضر الخزاز، عن عمرو بن شمر، عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي حمزة الثمالي، عن حبيب بن عمرو، قال: دخلت على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام) في مرضه الذي قبض فيه، فحل عن جراحته، فقلت: يا أمير المؤمنين، ما جرحك هذا بشئ، وما بك من بأس. فقال لي: يا حبيب، أنا والله مفارقكم الساعة. قال: فبكيت عند ذلك، وبكت أم كلثوم، وكانت قاعدة عنده، فقال لها: ما يبكيك يا بنية؟ فقالت: ذكرت يا أبه أنك تفارقنا الساعة فبكيت. فقال لها: يا بنية لا تبكين، فوالله لو ترين ما يرى أبوك ما بكيت.
#منبع: امالى، شيخ صدوق(ابن بابويه) ، صفحه ٣٩٦
٨) روايت هشتم از كتاب #امالى از شيخ صدوق:
خلاصه #متن_عربى: لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّه الجنة
#ترجمه: علی بن ابيطالب در هنگام ضربت خوردن به اصبغ از اصحاب خود دستور میدهد گریه نکند:
در قسمتی از روایتی طولانى از قول امام على چنین امده است: ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را میپیمایم.
اين روايت در منابع زير نيز آمده است:
١). الامالی؛ شیخ طائفه؛ صفحه ۱۲۳
٢). الامالی؛ شیخ مفید؛ صفحه ۳۵۲
٣). أعيان الشيعة؛ الأمين، السيد محسن؛ ج٣ ص ٤٦٥
٤). مسند الإمام علي (ع) ؛ القبانجي، حسن؛ ج ٧ ص ٤٥٢
٥). بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء؛ العلامة المجلسي ؛ ج ٤٢ ص ٢٠٤
٦). حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار(ع) ؛ البحراني، السيد هاشم؛ ج۲ ص ٣٩١
سند این روایت نیز از نظر علامه مجلسی صحیح می باشد [رجوع كنيد به : جلال العیون صفحه ۳۲۶]
اين هشت روايت، مُشتى از خروار و نمونه اندكى بود از آنچه كه در #نهى_عزادارى از ائمه شيعه نقل شده است
آيا با وجود اين روايات هنوز بايد چرنديات #آخوندهاى_دروغگو و شياد را درباره عزادارى باور كرد و كاسه داغتر از آش شد؟
عزادارى هايى كه #شيعيان به هر مناسبتى برپا ميدارند تنها و تنها ضامن بقاى آخوندها در فرهنگ روزمره مردم است و القاء حس ندامت و گناهكار بودن به عامه جامعه و درآوردن اشك آنها با داستانهائى كه هيچكدام واقعيت خارجى و استناد تاريخى ندارند و در زمان سلاطين خون آشام صفويه ساخته شده اند.
قضاوت با عاقلان
@bozoonhigz
#قسمت_چهارم(آخر)
در ادامه روايات علماى شيعه در نهى عزادارى توسط پيامبر اسلام و ائمه شيعه،
دو روايت ديگر را از معتبرترين كتب اين علما خدمتتان مينويسم.
٧) روايت هفتم از كتاب #جلاء_العيون_مجلسى:
#ترجمه_روايت: ابن بابويه(شيخ صدوق) به سند معتبر از حبيب بن عمر روايت كرده است كه او گفت : به خدمت #اميرالمؤمنين رفتم در مرضى كه آن حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود، پس جراحت سر خود را گشود، من گفتم: يا اميرالمؤمنين جراحت تو چيزى نيست و بر تو اين جراحت باكى نيست، حبيب گفت: من به گريه افتادم و ام كلثوم دختر حضرت گريان شد نزديك حضرت نشسته بود، #على فرمود: چرا گريه ميكنى اى دختر ؟ ام كلثوم گفت : چون گريه نكنم ؟ تو ما را خبر ميدهى در اين ساعت از ما مفارقت مينمائى، ايشان فرمود : اى دختر گرامى گريه مكن، بخدا سوگند كه اگر بينى آنچه پدر تو مى بيند هر آينه گريه نخواهى كرد.
#منبع: جلاء العيون (تاريخ چهارده معصوم) ، تاليف محمدباقر مجلسى - تحقيق سيد على اماميان ، صفحه ٣٣٥
#متن_عربى همين روايت كه در كتاب #امالى از شيخ صدوق(ابن بابويه) آمده است:
٤ - حدثنا علي بن الحسين السعد آبادي، قال: حدثنا أحمد بن أبي عبد الله البرقي، عن أبيه، عن أحمد بن النضر الخزاز، عن عمرو بن شمر، عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي حمزة الثمالي، عن حبيب بن عمرو، قال: دخلت على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام) في مرضه الذي قبض فيه، فحل عن جراحته، فقلت: يا أمير المؤمنين، ما جرحك هذا بشئ، وما بك من بأس. فقال لي: يا حبيب، أنا والله مفارقكم الساعة. قال: فبكيت عند ذلك، وبكت أم كلثوم، وكانت قاعدة عنده، فقال لها: ما يبكيك يا بنية؟ فقالت: ذكرت يا أبه أنك تفارقنا الساعة فبكيت. فقال لها: يا بنية لا تبكين، فوالله لو ترين ما يرى أبوك ما بكيت.
#منبع: امالى، شيخ صدوق(ابن بابويه) ، صفحه ٣٩٦
٨) روايت هشتم از كتاب #امالى از شيخ صدوق:
خلاصه #متن_عربى: لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّه الجنة
#ترجمه: علی بن ابيطالب در هنگام ضربت خوردن به اصبغ از اصحاب خود دستور میدهد گریه نکند:
در قسمتی از روایتی طولانى از قول امام على چنین امده است: ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را میپیمایم.
اين روايت در منابع زير نيز آمده است:
١). الامالی؛ شیخ طائفه؛ صفحه ۱۲۳
٢). الامالی؛ شیخ مفید؛ صفحه ۳۵۲
٣). أعيان الشيعة؛ الأمين، السيد محسن؛ ج٣ ص ٤٦٥
٤). مسند الإمام علي (ع) ؛ القبانجي، حسن؛ ج ٧ ص ٤٥٢
٥). بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء؛ العلامة المجلسي ؛ ج ٤٢ ص ٢٠٤
٦). حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار(ع) ؛ البحراني، السيد هاشم؛ ج۲ ص ٣٩١
سند این روایت نیز از نظر علامه مجلسی صحیح می باشد [رجوع كنيد به : جلال العیون صفحه ۳۲۶]
اين هشت روايت، مُشتى از خروار و نمونه اندكى بود از آنچه كه در #نهى_عزادارى از ائمه شيعه نقل شده است
آيا با وجود اين روايات هنوز بايد چرنديات #آخوندهاى_دروغگو و شياد را درباره عزادارى باور كرد و كاسه داغتر از آش شد؟
عزادارى هايى كه #شيعيان به هر مناسبتى برپا ميدارند تنها و تنها ضامن بقاى آخوندها در فرهنگ روزمره مردم است و القاء حس ندامت و گناهكار بودن به عامه جامعه و درآوردن اشك آنها با داستانهائى كه هيچكدام واقعيت خارجى و استناد تاريخى ندارند و در زمان سلاطين خون آشام صفويه ساخته شده اند.
قضاوت با عاقلان
@bozoonhigz
🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
▪️امام حسین و قبول بيعت با يزيد در آخرين ساعات حياتش براى طولانى نشد مطلب خلاصه گزارش شیخ مفید از بزرگترین علماى تاريخ شیعه و كتاب معروف "ارشاد" كه معروفترین کتاب در تاریخ امامان ميباشد را خدمتتان ارائه ميكنيم. شيخ مفید مينويسد: امام حسین در آخرالامر با…
▪️امام حسين هم عضو سپاه معاويه و هم سرباز عثمان
#قسمت_دوم
در قسمت اول دروغ آخوندهای شياد را در مورد عدم شركت حسن و حسين در لشكر اسلام كه به كشورهاى ايران و روم تجاوز كردند، افشا كرديم.
در اين قسمت به دو منبع تاريخى ديگر اشاره ميكنيم كه در آنها اشاره شده است به حضور حسين در #لشكر_معاويه.
در كتاب تاريخ مدينة دمشق كه يك كتاب بسيار معتبر تاريخى است
در مورد شركت حسين بعنوان سرباز معاويه در لشكر خليفه چنين نوشته است؛
#متن_عربى:
الحسين بن علي بن أبي طالب ابن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف أبو عبد الله سبط رسول الله .... و وفد على معاوية و
توجه غازيا إلى القسطنطينية في الجيش الذي كان أميره يزيد بن معاوية
#ترجمه:
حسين على بن ابيطالب بن عبدالمطلب بن هاشم ... به فرمان معاويه براى فتح قسطنطنيه همراه با سپاهى كه فرمانده آن يزيد بن معاويه بود، رفت
#منبع: تاريخ مدينة دمشق، لابن عساکر، ج ١٤ ص ١١١
چنانچه خوانديد، حسين به عنوان سرباز معاويه در سپاهى كه قصد فتح قسطنطنيه را داشت شركت كرده بود و جالبتر از همه اينكه، يزيد بن معاويه دوشادوش اين امام(داراى علم غيب) و در كنار او فرمانده سپاه بود.
بگذاريد به يك كتاب تاريخ نامدار و بسيار معتبر ديگر سر بزنيم.
▪️كتاب البداية والنهاية، نوشته ابن کثیر، در جلد ٨ صفحه ١٦١
نوشته است؛
#متن_عربى: ولما توفي الحسن کان الحسين يفد إلى معاوية في كل عام فيعطيه ويكرمه ، وقد كان في الجيش الذين غزوا القسطنطينية مع ابن معاوية يزيد ، في سنة إحدى وخمسين
#ترجمه:
هنگامی که حسن وفات کرد حسین نزد معاویه ميرفت و در تمام سال او را اطعام و اکرام می کرد. حسين بن على در سال ٥١ هجرى همراه يزيد بن معاويه در سپاهى بود كه در فتح قسطنطنيه شركت داشت.
خوب همانطور كه ديديد اين مورخ بزرگ و نامدار به صراحت ميگويد حسين به نزد معاويه رفته و با عزت و احترام از وى پذيرائى شد و همچنين حسين بعنوان سربازان معاويه در فتح قسطنطنيه شركت داشت و بعنوان سرباز يزيد در اين سپاه حضور داشت.
اينجاست كه بايد به ريش پدر آخوندهاى شيعه خنديد بدليل دروغ بافى و جعل تاريخ
@bozoonhigz
#قسمت_دوم
در قسمت اول دروغ آخوندهای شياد را در مورد عدم شركت حسن و حسين در لشكر اسلام كه به كشورهاى ايران و روم تجاوز كردند، افشا كرديم.
در اين قسمت به دو منبع تاريخى ديگر اشاره ميكنيم كه در آنها اشاره شده است به حضور حسين در #لشكر_معاويه.
در كتاب تاريخ مدينة دمشق كه يك كتاب بسيار معتبر تاريخى است
در مورد شركت حسين بعنوان سرباز معاويه در لشكر خليفه چنين نوشته است؛
#متن_عربى:
الحسين بن علي بن أبي طالب ابن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف أبو عبد الله سبط رسول الله .... و وفد على معاوية و
توجه غازيا إلى القسطنطينية في الجيش الذي كان أميره يزيد بن معاوية
#ترجمه:
حسين على بن ابيطالب بن عبدالمطلب بن هاشم ... به فرمان معاويه براى فتح قسطنطنيه همراه با سپاهى كه فرمانده آن يزيد بن معاويه بود، رفت
#منبع: تاريخ مدينة دمشق، لابن عساکر، ج ١٤ ص ١١١
چنانچه خوانديد، حسين به عنوان سرباز معاويه در سپاهى كه قصد فتح قسطنطنيه را داشت شركت كرده بود و جالبتر از همه اينكه، يزيد بن معاويه دوشادوش اين امام(داراى علم غيب) و در كنار او فرمانده سپاه بود.
بگذاريد به يك كتاب تاريخ نامدار و بسيار معتبر ديگر سر بزنيم.
▪️كتاب البداية والنهاية، نوشته ابن کثیر، در جلد ٨ صفحه ١٦١
نوشته است؛
#متن_عربى: ولما توفي الحسن کان الحسين يفد إلى معاوية في كل عام فيعطيه ويكرمه ، وقد كان في الجيش الذين غزوا القسطنطينية مع ابن معاوية يزيد ، في سنة إحدى وخمسين
#ترجمه:
هنگامی که حسن وفات کرد حسین نزد معاویه ميرفت و در تمام سال او را اطعام و اکرام می کرد. حسين بن على در سال ٥١ هجرى همراه يزيد بن معاويه در سپاهى بود كه در فتح قسطنطنيه شركت داشت.
خوب همانطور كه ديديد اين مورخ بزرگ و نامدار به صراحت ميگويد حسين به نزد معاويه رفته و با عزت و احترام از وى پذيرائى شد و همچنين حسين بعنوان سربازان معاويه در فتح قسطنطنيه شركت داشت و بعنوان سرباز يزيد در اين سپاه حضور داشت.
اينجاست كه بايد به ريش پدر آخوندهاى شيعه خنديد بدليل دروغ بافى و جعل تاريخ
@bozoonhigz
🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
▪️امام حسين هم عضو سپاه معاويه و هم سرباز عثمان #قسمت_دوم در قسمت اول دروغ آخوندهای شياد را در مورد عدم شركت حسن و حسين در لشكر اسلام كه به كشورهاى ايران و روم تجاوز كردند، افشا كرديم. در اين قسمت به دو منبع تاريخى ديگر اشاره ميكنيم كه در آنها اشاره شده…
البداية والنهاية ، لابن کثیر، جلد ٨ صفحه ١٦١
#متن_عربى:
ولما توفي الحسن کان الحسين يفد إلى معاوية في كل عام فيعطيه ويكرمه ، وقد كان في الجيش الذين غزوا القسطنطينية مع ابن معاوية يزيد ، في سنة إحدى وخمسين
#ترجمه:
هنگامی که حسن وفات کرد حسین نزد معاویه ميرفت و در تمام سال او را اطعام و اکرام می کرد. حسين بن على در سال ٥١ هجرى همراه يزيد بن معاويه در سپاهى بود كه در فتح قسطنطنيه شركت داشت.
آخوندهاى شياد شيعه با جعل تاريخ و نوشتن روايتهاى جعلى و من دراوردى از معاويه و فرزندش غول درست كرده اند كه دشمن خونين على و فرزندانش بوده اند درصورتى كه كتب معتبر تاريخى دروغ آخوندهاى شياد و مفتخور شيعه را رسوا ميكند.
@bozoonhigz
#متن_عربى:
ولما توفي الحسن کان الحسين يفد إلى معاوية في كل عام فيعطيه ويكرمه ، وقد كان في الجيش الذين غزوا القسطنطينية مع ابن معاوية يزيد ، في سنة إحدى وخمسين
#ترجمه:
هنگامی که حسن وفات کرد حسین نزد معاویه ميرفت و در تمام سال او را اطعام و اکرام می کرد. حسين بن على در سال ٥١ هجرى همراه يزيد بن معاويه در سپاهى بود كه در فتح قسطنطنيه شركت داشت.
آخوندهاى شياد شيعه با جعل تاريخ و نوشتن روايتهاى جعلى و من دراوردى از معاويه و فرزندش غول درست كرده اند كه دشمن خونين على و فرزندانش بوده اند درصورتى كه كتب معتبر تاريخى دروغ آخوندهاى شياد و مفتخور شيعه را رسوا ميكند.
@bozoonhigz
Forwarded from 🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
▪️عزادارى شيعيان، مخالف رفتار ائمه و دكانى براى آخوندها و مداحان!
#قسمت_دوم
روايات مربوط به نهى عزادارى در كتب #علماى_شيعه بسيار زيادند كه ما سعى كرده ايم براى طولانى نشدن مطلب، به روايات مهمتر و معتبرتر كه در كتابهاى بسيار معتبر علماى شيعه آمده اند اشاره كنيم.
دوستان توجه خاص داشته باشيد اين روايات را علماى شيعه و به نقل از ائمه نقل كرده اند، نه اهل سنت يا غير مسلمانان، اين موضوع را براى بستن دهان بهانه جويان به صورت تاكيدى نوشتم كه بهانه اى نداشته باشند.
حال ميپردازيم به روايات.
١) روايت اول از #كتاب_كافى:
#متن_عربى: سهل، عن علي بن حسان، عن موسى بن بكر، عن أبي الحسن الأول (عليه السلام) قال: قال: ضرب الرجل يده على فخذه عند المصيبة إحباط لاجره.
#ترجمه : موسى بن بكر به نقل از امام كاظم ميگويد : فردى كه به هنگام مصيبت و عزا دست خود را بر رانش بزند(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : فروع كافى، شيخ كلينى-جلد : ٣ ،صفحه : ٢٢٥
لينك صفحه كتاب
٢) روايت دوم از #كتاب_نهج_البلاغه:
#متن_عربى:
١٤٤ ـ وقَالَ عليهالسلام يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ ـ ومَنْ ضَرَبَ يَدَه عَلَى فَخِذِه عِنْدَ مُصِيبَتِه حَبِطَ عَمَلُه.
#ترجمه: در نهج البلاغه از امام اول شيعيان نقل است كسى كه به هنگام مصيبت وعزا دستش را بر ران خويش بكوبد(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : نهج البلاغة ، سيد شريف رضى- چاپ دار الكتاب اللبناني ،صفحه ٤٩٥
٣) روايت سوم از #كتاب_معاني_الأخبار:
متن #عربى: حدثنا أحمد بن إدريس، عن سلمة بن الخطاب عن الحسين بن راشد بن يحيى ، عن علي بن إسماعيل، عن عمرو بن أبي المقدام، قالت: سمعت أبا الحسن أو أبا جعفر يقول في هذه الآية : « ولا يعصينك في معروف » قال : إن رسول الله قال لفاطمة: إذا أنا مت فلا تخمشي علي وجها، ولا ترخى علي شعرا، ولا تنادي بالويل، ولا تقيمي علي نائحة.
#ترجمه: از امام باقر شنیدم که می گفت: آيا می دانید معنای این گفتار خدا چیست که(لا یعصینک فی معروف یعنی در هیچ کار معروفی از تو نافرمانی نکنند)؟ پاسخ دادم : نه ؛ گفت : رسول خدا به فاطمه فرمود : هنگامی که من فوت كردم، گونه بر من نخراش و موی خود را پریشان نکن و فریاد واویلا نده و نوحه خوانی برایم بپا نکن(عزادارى نكن)
#منبع : معاني الأخبار، شيخ صدوق ، صفحه ٣٩٠
ادامه دارد ...
@bozoonhigz
#قسمت_دوم
روايات مربوط به نهى عزادارى در كتب #علماى_شيعه بسيار زيادند كه ما سعى كرده ايم براى طولانى نشدن مطلب، به روايات مهمتر و معتبرتر كه در كتابهاى بسيار معتبر علماى شيعه آمده اند اشاره كنيم.
دوستان توجه خاص داشته باشيد اين روايات را علماى شيعه و به نقل از ائمه نقل كرده اند، نه اهل سنت يا غير مسلمانان، اين موضوع را براى بستن دهان بهانه جويان به صورت تاكيدى نوشتم كه بهانه اى نداشته باشند.
حال ميپردازيم به روايات.
١) روايت اول از #كتاب_كافى:
#متن_عربى: سهل، عن علي بن حسان، عن موسى بن بكر، عن أبي الحسن الأول (عليه السلام) قال: قال: ضرب الرجل يده على فخذه عند المصيبة إحباط لاجره.
#ترجمه : موسى بن بكر به نقل از امام كاظم ميگويد : فردى كه به هنگام مصيبت و عزا دست خود را بر رانش بزند(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : فروع كافى، شيخ كلينى-جلد : ٣ ،صفحه : ٢٢٥
لينك صفحه كتاب
٢) روايت دوم از #كتاب_نهج_البلاغه:
#متن_عربى:
١٤٤ ـ وقَالَ عليهالسلام يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ ـ ومَنْ ضَرَبَ يَدَه عَلَى فَخِذِه عِنْدَ مُصِيبَتِه حَبِطَ عَمَلُه.
#ترجمه: در نهج البلاغه از امام اول شيعيان نقل است كسى كه به هنگام مصيبت وعزا دستش را بر ران خويش بكوبد(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : نهج البلاغة ، سيد شريف رضى- چاپ دار الكتاب اللبناني ،صفحه ٤٩٥
٣) روايت سوم از #كتاب_معاني_الأخبار:
متن #عربى: حدثنا أحمد بن إدريس، عن سلمة بن الخطاب عن الحسين بن راشد بن يحيى ، عن علي بن إسماعيل، عن عمرو بن أبي المقدام، قالت: سمعت أبا الحسن أو أبا جعفر يقول في هذه الآية : « ولا يعصينك في معروف » قال : إن رسول الله قال لفاطمة: إذا أنا مت فلا تخمشي علي وجها، ولا ترخى علي شعرا، ولا تنادي بالويل، ولا تقيمي علي نائحة.
#ترجمه: از امام باقر شنیدم که می گفت: آيا می دانید معنای این گفتار خدا چیست که(لا یعصینک فی معروف یعنی در هیچ کار معروفی از تو نافرمانی نکنند)؟ پاسخ دادم : نه ؛ گفت : رسول خدا به فاطمه فرمود : هنگامی که من فوت كردم، گونه بر من نخراش و موی خود را پریشان نکن و فریاد واویلا نده و نوحه خوانی برایم بپا نکن(عزادارى نكن)
#منبع : معاني الأخبار، شيخ صدوق ، صفحه ٣٩٠
ادامه دارد ...
@bozoonhigz
Forwarded from 🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
▪️عزادارى شيعيان، مخالف رفتار ائمه و دكانى براى آخوندها و مداحان! #قسمت_دوم روايات مربوط به نهى عزادارى در كتب #علماى_شيعه بسيار زيادند كه ما سعى كرده ايم براى طولانى نشدن مطلب، به روايات مهمتر و معتبرتر كه در كتابهاى بسيار معتبر علماى شيعه آمده اند اشاره…
▪️عزادارى شيعيان، مخالف رفتار ائمه و دكانى براى آخوندها و مداحان است!
#قسمت_سوم
٤) روايت چهارم از كتاب #من_لايحضر_الفقيه:
#متن_عربى: وقال أمير المؤمنين عليهالسلام فيما علم أصحابه : « لا تلبسوا السواد فإنه لباس فرعون ».
#ترجمه: و از جمله مطالبى كه اميرالمؤمنين به اصحاب خويش مى آموختند يكى اين بود كه لباس سياه بر تن نكنيد كه آن جامه فرعون است.
#منبع :
من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق - جلد ١ ، صفحه ٢٥١
ساير #منابع اين روايت:
١). المقنع، شيخ صدوق ، صفحه ٥٤٢
٢). علل الشرائع، شيخ صدوق - جلد ٢ ، صفحه ٢٤٧
٣). خصال، شيخ صدوق، صفحه ٦١٥
٥) روايت پنجم از كتاب #وسائل_الشيعه:
#متن_عربى: ـ عن شعيب بن واقد ، عن الحسين بن زيد ، عن جعفر بن محمّد ، عن آبائه ، عن النبي ـ في حديث المناهي ـ نهى عن الرنة عند المصيبة، ونهى عن النياحة والاستماع إليها، ونهى عن تصفيق الوجه.
#ترجمه: از امام صادق از پدرانش و آنها نيز از پيامبر اسلام در حديث نهى كننده، كه ايشان از سر و صدا كردن در مصيبت و نوحه خوانى و ناله و شيون و گوش دادن به آن را نهى كرده است و همچنين ايشان نهى كرده اند از زدن به صورت خود در هنگام عزا
#منبع: وسائل الشيعة ، حر عاملى- چاپ مؤسسه آل البیت - جلد ١٧ ، صفحه ١٢٨
٦) روايت ششم از #كتاب_كافى:
#متن_عربى: عن سهل بن زياد، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، والحسن ابن علي جميعا، عن أبي جميلة، عن جابر، عن أبي جعفر قال: قلت له: ما الجزع؟
قال: أشد الجزع الصراخ بالويل والعويل ولطم الوجه والصدر وجز الشعر من النواصي ومن أقام النواحة فقد ترك الصبر وأخذ في غير طريقه ومن صبر واسترجع وحمد الله عز وجل فقد رضي بما صنع الله ووقع أجره على الله ومن لم يفعل ذلك جرى عليه القضاء وهو ذميم وأحبط الله تعالى أجره.
#ترجمه: جابر ميگويد : به امام باقر گفتم : بى تابى و جزع چيست ؟
فرمود شديدترين جزع و بى تابى، فرياد زدن به واويلا(واويلا گفتن)، سينه زدن و به صورت خود زدن، و كندن موى سر در مصيبت است. هركس به نوحه گرى بپردازد صبر را ترك نموده و راه بى صبرى و ناشكيبائى را پيموده است. و هركس شكيبائى كند و خداى متعال را حمد و سپاس گويد به آنچه كه خداوند انجام داده راضى شده و اجر او بر خداوند لازم است، و هركس چنين نكند قضاى الهى بر او جارى شده و او مذموم و مورد نكوهش است و خداى تعالى اجر او را باطل خواهد فرمود.
#منبع : فروع كافى، شيخ كلينى- جلد ٣ ، صفحه ٢٢٢
ادامه دارد ...
@bozoonhigz
#قسمت_سوم
٤) روايت چهارم از كتاب #من_لايحضر_الفقيه:
#متن_عربى: وقال أمير المؤمنين عليهالسلام فيما علم أصحابه : « لا تلبسوا السواد فإنه لباس فرعون ».
#ترجمه: و از جمله مطالبى كه اميرالمؤمنين به اصحاب خويش مى آموختند يكى اين بود كه لباس سياه بر تن نكنيد كه آن جامه فرعون است.
#منبع :
من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق - جلد ١ ، صفحه ٢٥١
ساير #منابع اين روايت:
١). المقنع، شيخ صدوق ، صفحه ٥٤٢
٢). علل الشرائع، شيخ صدوق - جلد ٢ ، صفحه ٢٤٧
٣). خصال، شيخ صدوق، صفحه ٦١٥
٥) روايت پنجم از كتاب #وسائل_الشيعه:
#متن_عربى: ـ عن شعيب بن واقد ، عن الحسين بن زيد ، عن جعفر بن محمّد ، عن آبائه ، عن النبي ـ في حديث المناهي ـ نهى عن الرنة عند المصيبة، ونهى عن النياحة والاستماع إليها، ونهى عن تصفيق الوجه.
#ترجمه: از امام صادق از پدرانش و آنها نيز از پيامبر اسلام در حديث نهى كننده، كه ايشان از سر و صدا كردن در مصيبت و نوحه خوانى و ناله و شيون و گوش دادن به آن را نهى كرده است و همچنين ايشان نهى كرده اند از زدن به صورت خود در هنگام عزا
#منبع: وسائل الشيعة ، حر عاملى- چاپ مؤسسه آل البیت - جلد ١٧ ، صفحه ١٢٨
٦) روايت ششم از #كتاب_كافى:
#متن_عربى: عن سهل بن زياد، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، والحسن ابن علي جميعا، عن أبي جميلة، عن جابر، عن أبي جعفر قال: قلت له: ما الجزع؟
قال: أشد الجزع الصراخ بالويل والعويل ولطم الوجه والصدر وجز الشعر من النواصي ومن أقام النواحة فقد ترك الصبر وأخذ في غير طريقه ومن صبر واسترجع وحمد الله عز وجل فقد رضي بما صنع الله ووقع أجره على الله ومن لم يفعل ذلك جرى عليه القضاء وهو ذميم وأحبط الله تعالى أجره.
#ترجمه: جابر ميگويد : به امام باقر گفتم : بى تابى و جزع چيست ؟
فرمود شديدترين جزع و بى تابى، فرياد زدن به واويلا(واويلا گفتن)، سينه زدن و به صورت خود زدن، و كندن موى سر در مصيبت است. هركس به نوحه گرى بپردازد صبر را ترك نموده و راه بى صبرى و ناشكيبائى را پيموده است. و هركس شكيبائى كند و خداى متعال را حمد و سپاس گويد به آنچه كه خداوند انجام داده راضى شده و اجر او بر خداوند لازم است، و هركس چنين نكند قضاى الهى بر او جارى شده و او مذموم و مورد نكوهش است و خداى تعالى اجر او را باطل خواهد فرمود.
#منبع : فروع كافى، شيخ كلينى- جلد ٣ ، صفحه ٢٢٢
ادامه دارد ...
@bozoonhigz
Forwarded from 🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
▪️عزادارى شيعيان، مخالف رفتار ائمه و دكانى براى آخوندها و مداحان!
#قسمت_چهارم(آخر)
در ادامه روايات علماى شيعه در نهى عزادارى توسط پيامبر اسلام و ائمه شيعه،
دو روايت ديگر را از معتبرترين كتب اين علما خدمتتان مينويسم.
٧) روايت هفتم از كتاب #جلاء_العيون_مجلسى:
#ترجمه_روايت: ابن بابويه(شيخ صدوق) به سند معتبر از حبيب بن عمر روايت كرده است كه او گفت : به خدمت #اميرالمؤمنين رفتم در مرضى كه آن حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود، پس جراحت سر خود را گشود، من گفتم: يا اميرالمؤمنين جراحت تو چيزى نيست و بر تو اين جراحت باكى نيست، حبيب گفت: من به گريه افتادم و ام كلثوم دختر حضرت گريان شد نزديك حضرت نشسته بود، #على فرمود: چرا گريه ميكنى اى دختر ؟ ام كلثوم گفت : چون گريه نكنم ؟ تو ما را خبر ميدهى در اين ساعت از ما مفارقت مينمائى، ايشان فرمود : اى دختر گرامى گريه مكن، بخدا سوگند كه اگر بينى آنچه پدر تو مى بيند هر آينه گريه نخواهى كرد.
#منبع: جلاء العيون (تاريخ چهارده معصوم) ، تاليف محمدباقر مجلسى - تحقيق سيد على اماميان ، صفحه ٣٣٥
#متن_عربى همين روايت كه در كتاب #امالى از شيخ صدوق(ابن بابويه) آمده است:
٤ - حدثنا علي بن الحسين السعد آبادي، قال: حدثنا أحمد بن أبي عبد الله البرقي، عن أبيه، عن أحمد بن النضر الخزاز، عن عمرو بن شمر، عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي حمزة الثمالي، عن حبيب بن عمرو، قال: دخلت على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام) في مرضه الذي قبض فيه، فحل عن جراحته، فقلت: يا أمير المؤمنين، ما جرحك هذا بشئ، وما بك من بأس. فقال لي: يا حبيب، أنا والله مفارقكم الساعة. قال: فبكيت عند ذلك، وبكت أم كلثوم، وكانت قاعدة عنده، فقال لها: ما يبكيك يا بنية؟ فقالت: ذكرت يا أبه أنك تفارقنا الساعة فبكيت. فقال لها: يا بنية لا تبكين، فوالله لو ترين ما يرى أبوك ما بكيت.
#منبع: امالى، شيخ صدوق(ابن بابويه) ، صفحه ٣٩٦
٨) روايت هشتم از كتاب #امالى از شيخ صدوق:
خلاصه #متن_عربى: لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّه الجنة
#ترجمه: علی بن ابيطالب در هنگام ضربت خوردن به اصبغ از اصحاب خود دستور میدهد گریه نکند:
در قسمتی از روایتی طولانى از قول امام على چنین امده است: ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را میپیمایم.
اين روايت در منابع زير نيز آمده است:
١). الامالی؛ شیخ طائفه؛ صفحه ۱۲۳
٢). الامالی؛ شیخ مفید؛ صفحه ۳۵۲
٣). أعيان الشيعة؛ الأمين، السيد محسن؛ ج٣ ص ٤٦٥
٤). مسند الإمام علي (ع) ؛ القبانجي، حسن؛ ج ٧ ص ٤٥٢
٥). بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء؛ العلامة المجلسي ؛ ج ٤٢ ص ٢٠٤
٦). حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار(ع) ؛ البحراني، السيد هاشم؛ ج۲ ص ٣٩١
سند این روایت نیز از نظر علامه مجلسی صحیح می باشد [رجوع كنيد به : جلال العیون صفحه ۳۲۶]
اين هشت روايت، مُشتى از خروار و نمونه اندكى بود از آنچه كه در #نهى_عزادارى از ائمه شيعه نقل شده است
آيا با وجود اين روايات هنوز بايد چرنديات #آخوندهاى_دروغگو و شياد را درباره عزادارى باور كرد و كاسه داغتر از آش شد؟
عزادارى هايى كه #شيعيان به هر مناسبتى برپا ميدارند تنها و تنها ضامن بقاى آخوندها در فرهنگ روزمره مردم است و القاء حس ندامت و گناهكار بودن به عامه جامعه و درآوردن اشك آنها با داستانهائى كه هيچكدام واقعيت خارجى و استناد تاريخى ندارند و در زمان سلاطين خون آشام صفويه ساخته شده اند.
قضاوت با عاقلان
@bozoonhigz
#قسمت_چهارم(آخر)
در ادامه روايات علماى شيعه در نهى عزادارى توسط پيامبر اسلام و ائمه شيعه،
دو روايت ديگر را از معتبرترين كتب اين علما خدمتتان مينويسم.
٧) روايت هفتم از كتاب #جلاء_العيون_مجلسى:
#ترجمه_روايت: ابن بابويه(شيخ صدوق) به سند معتبر از حبيب بن عمر روايت كرده است كه او گفت : به خدمت #اميرالمؤمنين رفتم در مرضى كه آن حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود، پس جراحت سر خود را گشود، من گفتم: يا اميرالمؤمنين جراحت تو چيزى نيست و بر تو اين جراحت باكى نيست، حبيب گفت: من به گريه افتادم و ام كلثوم دختر حضرت گريان شد نزديك حضرت نشسته بود، #على فرمود: چرا گريه ميكنى اى دختر ؟ ام كلثوم گفت : چون گريه نكنم ؟ تو ما را خبر ميدهى در اين ساعت از ما مفارقت مينمائى، ايشان فرمود : اى دختر گرامى گريه مكن، بخدا سوگند كه اگر بينى آنچه پدر تو مى بيند هر آينه گريه نخواهى كرد.
#منبع: جلاء العيون (تاريخ چهارده معصوم) ، تاليف محمدباقر مجلسى - تحقيق سيد على اماميان ، صفحه ٣٣٥
#متن_عربى همين روايت كه در كتاب #امالى از شيخ صدوق(ابن بابويه) آمده است:
٤ - حدثنا علي بن الحسين السعد آبادي، قال: حدثنا أحمد بن أبي عبد الله البرقي، عن أبيه، عن أحمد بن النضر الخزاز، عن عمرو بن شمر، عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي حمزة الثمالي، عن حبيب بن عمرو، قال: دخلت على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام) في مرضه الذي قبض فيه، فحل عن جراحته، فقلت: يا أمير المؤمنين، ما جرحك هذا بشئ، وما بك من بأس. فقال لي: يا حبيب، أنا والله مفارقكم الساعة. قال: فبكيت عند ذلك، وبكت أم كلثوم، وكانت قاعدة عنده، فقال لها: ما يبكيك يا بنية؟ فقالت: ذكرت يا أبه أنك تفارقنا الساعة فبكيت. فقال لها: يا بنية لا تبكين، فوالله لو ترين ما يرى أبوك ما بكيت.
#منبع: امالى، شيخ صدوق(ابن بابويه) ، صفحه ٣٩٦
٨) روايت هشتم از كتاب #امالى از شيخ صدوق:
خلاصه #متن_عربى: لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّه الجنة
#ترجمه: علی بن ابيطالب در هنگام ضربت خوردن به اصبغ از اصحاب خود دستور میدهد گریه نکند:
در قسمتی از روایتی طولانى از قول امام على چنین امده است: ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را میپیمایم.
اين روايت در منابع زير نيز آمده است:
١). الامالی؛ شیخ طائفه؛ صفحه ۱۲۳
٢). الامالی؛ شیخ مفید؛ صفحه ۳۵۲
٣). أعيان الشيعة؛ الأمين، السيد محسن؛ ج٣ ص ٤٦٥
٤). مسند الإمام علي (ع) ؛ القبانجي، حسن؛ ج ٧ ص ٤٥٢
٥). بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء؛ العلامة المجلسي ؛ ج ٤٢ ص ٢٠٤
٦). حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار(ع) ؛ البحراني، السيد هاشم؛ ج۲ ص ٣٩١
سند این روایت نیز از نظر علامه مجلسی صحیح می باشد [رجوع كنيد به : جلال العیون صفحه ۳۲۶]
اين هشت روايت، مُشتى از خروار و نمونه اندكى بود از آنچه كه در #نهى_عزادارى از ائمه شيعه نقل شده است
آيا با وجود اين روايات هنوز بايد چرنديات #آخوندهاى_دروغگو و شياد را درباره عزادارى باور كرد و كاسه داغتر از آش شد؟
عزادارى هايى كه #شيعيان به هر مناسبتى برپا ميدارند تنها و تنها ضامن بقاى آخوندها در فرهنگ روزمره مردم است و القاء حس ندامت و گناهكار بودن به عامه جامعه و درآوردن اشك آنها با داستانهائى كه هيچكدام واقعيت خارجى و استناد تاريخى ندارند و در زمان سلاطين خون آشام صفويه ساخته شده اند.
قضاوت با عاقلان
@bozoonhigz
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
#شيخ_صدوق يكى از بزرگترين علماى تاريخ شيعه قتل عقبه بن ابي معيط را اينگونه در كتاب خود امالي بازتاب داده است:
جمعى از دانشمندان گفتگوئى ميان حسن بن على و وليد بن عقبه نقل كردهاند كه امام حسن باو گفت تو را ملامت نكنم كه على را سب ميكنى زيرا هشتاد تازيانه براى ميخوارى بتو زده و پدرت را بدستور رسول خدا دست بسته در روز بدر كشته است
#متن_عربى: فِي كَلاَمٍ كَانَ بَيْنَ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ بَيْنَ اَلْوَلِيدِ بْنِ عُقْبَةَ فَقَالَ لَهُ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لاَ أَلُومُكَ أَنْ تَسُبَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ جَلَدَكَ فِي اَلْخَمْرِ ثَمَانِينَ سَوْطاً وَ قَتَلَ أَبَاكَ صَبْراً بِأَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي يَوْمِ بَدْرٍ
#منبع: امالي شيخ صدوق جلد ١ صفحه ٤٩٠
لينك صفحه در سايت جامع الأحاديث همراه با ترجمه و متن:
https://hadith.inoor.ir/hadith/440139?SourceID=0&PageType=ViewTranslate&HadithID=440139&FilterGroupID=0
#على شاهرگ گلوی مردانی را برید و آنها را به همان حال در بیابان رها کرد تا با شکنجه هرچه بیشتر بمیرند
#منبع: دفتر الامام على نوشته عبد الفتاح برگردان زیر نگر طالقانی پوشينه پنجم برگ ۲۷ ).
#مغیره پیرمردی که از بیم جان از دست محمد گریخته بود . على وى را دستگیر نمود و چون گوسفندی سرش را برید
#منبع: دفتر زنان پیغمبر نوشته عماد زاده برگهای ۲۱۹-۲۱۷ ).
#على , مالک و پسرش را کشت. دوهزار شتر و پنجهزار گوسفندانش را بنام غنيمت ربود
#منبع: دفتر منتهی الامال قمی پوشینه یکم برگ ۱۸)
در دستبرد بر تیره هوازن چهل تن را کشت و دارایی همه را به غنيمت گرفت که آمده است در این تازش با هر شمشیر مردان را از میان سر تا پا به دو نیم کرده بود
#منبع: دفتر منتهی الامال قمی برگهای ۸۷ تا ۸۹ پوشينه يكم)
#شيخ_عباس_قمى در كتاب منتهي الامال در صفحه ٢٦٤ مينويسد: در نبردى به نام ليلة الهرير [به معناى شبی که باد زوزه می کشید] زياده از پانصد كس و به قولى نهصد كس را با شمشير كشت و به هر ضربتى تكبير گفت (#منبع: منتهي الآمال باب معجزات حضرت على صفحه ٢٦٤)
مردی بنام نوفل بن که در خندق آبی غوته ور بود پس از بیرون کشیدن از آب موهایش را بدست گرفت و گوسفند وار سرش را برید
در #تاريخ_طبري اين داستان به اين شكل آمده است:
وَمِنْ بَنِي مَخْزُومٍ نَوْفَلُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ، وَكَانَ اقْتَحَمَ الْخَنْدَقَ فَتَوَرَّطَ فِيهِ، فَرَمَوْهُ بِالْحِجَارَةِ، فَقَالَ:
يَا مَعْشَرَ الْعَرَبِ، قِتْلَةً أَحْسَنَ مِنْ هَذِهِ! فَنَزَلَ إِلَيْهِ عَلِيٌّ فَقَتَلَهُ
#منبع: تاريخ الطبري ج ٢ ص ٥٧٤
@bozoonhigz
#شيخ_صدوق يكى از بزرگترين علماى تاريخ شيعه قتل عقبه بن ابي معيط را اينگونه در كتاب خود امالي بازتاب داده است:
جمعى از دانشمندان گفتگوئى ميان حسن بن على و وليد بن عقبه نقل كردهاند كه امام حسن باو گفت تو را ملامت نكنم كه على را سب ميكنى زيرا هشتاد تازيانه براى ميخوارى بتو زده و پدرت را بدستور رسول خدا دست بسته در روز بدر كشته است
#متن_عربى: فِي كَلاَمٍ كَانَ بَيْنَ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ بَيْنَ اَلْوَلِيدِ بْنِ عُقْبَةَ فَقَالَ لَهُ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لاَ أَلُومُكَ أَنْ تَسُبَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ جَلَدَكَ فِي اَلْخَمْرِ ثَمَانِينَ سَوْطاً وَ قَتَلَ أَبَاكَ صَبْراً بِأَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي يَوْمِ بَدْرٍ
#منبع: امالي شيخ صدوق جلد ١ صفحه ٤٩٠
لينك صفحه در سايت جامع الأحاديث همراه با ترجمه و متن:
https://hadith.inoor.ir/hadith/440139?SourceID=0&PageType=ViewTranslate&HadithID=440139&FilterGroupID=0
#على شاهرگ گلوی مردانی را برید و آنها را به همان حال در بیابان رها کرد تا با شکنجه هرچه بیشتر بمیرند
#منبع: دفتر الامام على نوشته عبد الفتاح برگردان زیر نگر طالقانی پوشينه پنجم برگ ۲۷ ).
#مغیره پیرمردی که از بیم جان از دست محمد گریخته بود . على وى را دستگیر نمود و چون گوسفندی سرش را برید
#منبع: دفتر زنان پیغمبر نوشته عماد زاده برگهای ۲۱۹-۲۱۷ ).
#على , مالک و پسرش را کشت. دوهزار شتر و پنجهزار گوسفندانش را بنام غنيمت ربود
#منبع: دفتر منتهی الامال قمی پوشینه یکم برگ ۱۸)
در دستبرد بر تیره هوازن چهل تن را کشت و دارایی همه را به غنيمت گرفت که آمده است در این تازش با هر شمشیر مردان را از میان سر تا پا به دو نیم کرده بود
#منبع: دفتر منتهی الامال قمی برگهای ۸۷ تا ۸۹ پوشينه يكم)
#شيخ_عباس_قمى در كتاب منتهي الامال در صفحه ٢٦٤ مينويسد: در نبردى به نام ليلة الهرير [به معناى شبی که باد زوزه می کشید] زياده از پانصد كس و به قولى نهصد كس را با شمشير كشت و به هر ضربتى تكبير گفت (#منبع: منتهي الآمال باب معجزات حضرت على صفحه ٢٦٤)
مردی بنام نوفل بن که در خندق آبی غوته ور بود پس از بیرون کشیدن از آب موهایش را بدست گرفت و گوسفند وار سرش را برید
در #تاريخ_طبري اين داستان به اين شكل آمده است:
وَمِنْ بَنِي مَخْزُومٍ نَوْفَلُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ، وَكَانَ اقْتَحَمَ الْخَنْدَقَ فَتَوَرَّطَ فِيهِ، فَرَمَوْهُ بِالْحِجَارَةِ، فَقَالَ:
يَا مَعْشَرَ الْعَرَبِ، قِتْلَةً أَحْسَنَ مِنْ هَذِهِ! فَنَزَلَ إِلَيْهِ عَلِيٌّ فَقَتَلَهُ
#منبع: تاريخ الطبري ج ٢ ص ٥٧٤
@bozoonhigz
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_هيجدهم
در ادامه اين مقاله مواردى ديگر از #جنايات_على را براى شما بيان ميكنيم:
#على در یکی دیگر از گردنه بندیها که برای پیدا کردن چشمه آبی رفته بود در نیمه راه برده سیاهی را دید که با دو خیک آب میرود با اینکه او جای چشمه آب را به على نشان داد وى نپذیرفت و آن برده را با زور به نزد محمد برد نخست آبهایش را نوشیدند و سپس خیکهای آیش را سوراخ کردند و او را با مشت و لگد زدند و زخمی و گریان در بیابان رهایش کردند
#منبع: تحفته المجالس نوشته تاج الدین حسن سلطان محمد برک ۱۸).
همه مردميکه پس از مرگ #محمد شادمانی کرده و بر دست و پای خود حنا بسته بودند بدستور ابوبکر و عمر با دست على سر بریده شدند و این علی بود که تن های آنان را در آتش سوزانده و خاکستر نمود
#منابع:
١) قصص الأنبياء نيشابورى برگهاى ٤٥٥-٤٥٦
٢) تاریخ طبری پوشینه چهارم برگهای ۱۳۵۴-۱۳۷۹-۱٣۸۰-۱۳۹۴-۱۴۰٨- ۱۴۱۰-۱۴٦۴ و پوشينه ششم برگهای ۲۴۲۰ - ۲٦٦۵ )
#ابن_حجر_عسقلاني از علماى بزرگ اهل سنت در #كتاب_فتح_الباري اين عمل على را جواز سوختن مرتدين ميداند و فتوا ميدهد:
درباره سوختن مرتدين با آتش در ميان سلف(صحابه) اختلاف است عمر بن خطاب و عبدالله بن عباس و غير از آن دو از آن كراهت داشته اند و علي و خالد بن وليد و غير از آن دو اين كار را مجاز شمرده و انجام داده اند و بعد از آن نيز مثالى از نحوه كشتن مرتدين با آتش ميزند
و سخن ملهب را ميآورد كه اين نهى عده اى از صحابه درباره #سوختن_مخالفين با آتش به معناى تحريم اين عمل نيست بلكه در جهت و بر سبيل تواضع بر انجام اين كار است و دليل بر جواز سوختن مرتدين با آتش افعال صحابه است همانگونه كه پيامبر اسلام چشمان عده اى را با #آهن_گداخته به سرمه كشيد و ابوبكر عده اى را در حضور صحابه سوزاند و خالد بن وليد نيز با اهل رده اين كار را انجام داده است و آنها را با آتش سوزاند
#متن_عربى فتواى ابن حجر عسقلانى:
وَاخْتَلَفَ السَّلَفُ فِي التَّحْرِيقِ فَكَرِهَ ذَلِكَ عُمَرُ وبن عَبَّاسٍ وَغَيْرُهُمَا مُطْلَقًا سَوَاءٌ كَانَ ذَلِكَ بِسَبَبِ كُفْرٍ أَوْ فِي حَالِ مُقَاتَلَةٍ أَوْ كَانَ قِصَاصًا وَأَجَازَهُ عَلِيٌّ وَخَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ وَغَيْرُهُمَا وَسَيَأْتِي مَا يَتَعَلَّقُ بِالْقِصَاصِ قَرِيبًا وَقَالَ الْمُهَلَّبُ لَيْسَ هَذَا النَّهْيُ عَلَى التَّحْرِيمِ بَلْ عَلَى سَبِيلِ التَّوَاضُعِ وَيَدُلُّ عَلَى جَوَازِ التَّحْرِيقِ فِعْلُ الصَّحَابَةِ وَقَدْ سَمَلَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَعْيُنَ الْعُرَنِيِّينَ بِالْحَدِيدِ الْمَحْمِيِّ وَقَدْ حَرَقَ أَبُو بَكْرٍ الْبُغَاةَ بِالنَّارِ بِحَضْرَةِ الصَّحَابَةِ وَحَرَقَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ بِالنَّارِ نَاسًا مِنْ أَهْلِ الرِّدَّةِ
#منبع: فتح الباري نویسنده : العسقلاني، ابن حجر جلد : ٦ صفحه : ١٥٠
http://lib.efatwa.ir/43242/6/150
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_هيجدهم
در ادامه اين مقاله مواردى ديگر از #جنايات_على را براى شما بيان ميكنيم:
#على در یکی دیگر از گردنه بندیها که برای پیدا کردن چشمه آبی رفته بود در نیمه راه برده سیاهی را دید که با دو خیک آب میرود با اینکه او جای چشمه آب را به على نشان داد وى نپذیرفت و آن برده را با زور به نزد محمد برد نخست آبهایش را نوشیدند و سپس خیکهای آیش را سوراخ کردند و او را با مشت و لگد زدند و زخمی و گریان در بیابان رهایش کردند
#منبع: تحفته المجالس نوشته تاج الدین حسن سلطان محمد برک ۱۸).
همه مردميکه پس از مرگ #محمد شادمانی کرده و بر دست و پای خود حنا بسته بودند بدستور ابوبکر و عمر با دست على سر بریده شدند و این علی بود که تن های آنان را در آتش سوزانده و خاکستر نمود
#منابع:
١) قصص الأنبياء نيشابورى برگهاى ٤٥٥-٤٥٦
٢) تاریخ طبری پوشینه چهارم برگهای ۱۳۵۴-۱۳۷۹-۱٣۸۰-۱۳۹۴-۱۴۰٨- ۱۴۱۰-۱۴٦۴ و پوشينه ششم برگهای ۲۴۲۰ - ۲٦٦۵ )
#ابن_حجر_عسقلاني از علماى بزرگ اهل سنت در #كتاب_فتح_الباري اين عمل على را جواز سوختن مرتدين ميداند و فتوا ميدهد:
درباره سوختن مرتدين با آتش در ميان سلف(صحابه) اختلاف است عمر بن خطاب و عبدالله بن عباس و غير از آن دو از آن كراهت داشته اند و علي و خالد بن وليد و غير از آن دو اين كار را مجاز شمرده و انجام داده اند و بعد از آن نيز مثالى از نحوه كشتن مرتدين با آتش ميزند
و سخن ملهب را ميآورد كه اين نهى عده اى از صحابه درباره #سوختن_مخالفين با آتش به معناى تحريم اين عمل نيست بلكه در جهت و بر سبيل تواضع بر انجام اين كار است و دليل بر جواز سوختن مرتدين با آتش افعال صحابه است همانگونه كه پيامبر اسلام چشمان عده اى را با #آهن_گداخته به سرمه كشيد و ابوبكر عده اى را در حضور صحابه سوزاند و خالد بن وليد نيز با اهل رده اين كار را انجام داده است و آنها را با آتش سوزاند
#متن_عربى فتواى ابن حجر عسقلانى:
وَاخْتَلَفَ السَّلَفُ فِي التَّحْرِيقِ فَكَرِهَ ذَلِكَ عُمَرُ وبن عَبَّاسٍ وَغَيْرُهُمَا مُطْلَقًا سَوَاءٌ كَانَ ذَلِكَ بِسَبَبِ كُفْرٍ أَوْ فِي حَالِ مُقَاتَلَةٍ أَوْ كَانَ قِصَاصًا وَأَجَازَهُ عَلِيٌّ وَخَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ وَغَيْرُهُمَا وَسَيَأْتِي مَا يَتَعَلَّقُ بِالْقِصَاصِ قَرِيبًا وَقَالَ الْمُهَلَّبُ لَيْسَ هَذَا النَّهْيُ عَلَى التَّحْرِيمِ بَلْ عَلَى سَبِيلِ التَّوَاضُعِ وَيَدُلُّ عَلَى جَوَازِ التَّحْرِيقِ فِعْلُ الصَّحَابَةِ وَقَدْ سَمَلَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَعْيُنَ الْعُرَنِيِّينَ بِالْحَدِيدِ الْمَحْمِيِّ وَقَدْ حَرَقَ أَبُو بَكْرٍ الْبُغَاةَ بِالنَّارِ بِحَضْرَةِ الصَّحَابَةِ وَحَرَقَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ بِالنَّارِ نَاسًا مِنْ أَهْلِ الرِّدَّةِ
#منبع: فتح الباري نویسنده : العسقلاني، ابن حجر جلد : ٦ صفحه : ١٥٠
http://lib.efatwa.ir/43242/6/150
ادامه دارد .....
Telegram
نقدى بر اسلام
گذرى بر زندگى #على_بن_ابيطالب شخصيت افسانه اى شيعيان
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
🇭🇺🇭🇺
/چو کوروش را پدر ، مانند کردند
به منشورش ، جهان سوگند کردند
/ز ِ هر خاکی نشانی ست از گِل ِ ما
ز ِ ما ریشه زده پیوند کردند
/کنون از ما گرفتند این هویت
و ما را بر خرافه بند کردند
/ز فرهنگ و خِرَد خالی شدیم خویش
که بر تخت خدا ترفند کردند
شعر از میترا
کپی بدون ذکر آیدی پیگرد قانونی دارد
#شاعر #منظره #پاییز #بهار #موسیقی #متن_عاشقانه_عشق #بهرام #گوگوش #معین
#طبیعت_گردی #شعر_نو #دکلمه #غزل
#ترانه #موزیک #غمگین #شاهین #جنگل #دریا #شمال #باران #سفر #ابی #قمیشی
#landscape
#Nature_tour
#Poem
#Autumn
#Music
موزیک در اینستاگرام 👇
@m_barmach
https://www.instagram.com/reel/DBqRqHmub0U/?igsh=MWUxajZ0a295cDRyaw==
/چو کوروش را پدر ، مانند کردند
به منشورش ، جهان سوگند کردند
/ز ِ هر خاکی نشانی ست از گِل ِ ما
ز ِ ما ریشه زده پیوند کردند
/کنون از ما گرفتند این هویت
و ما را بر خرافه بند کردند
/ز فرهنگ و خِرَد خالی شدیم خویش
که بر تخت خدا ترفند کردند
شعر از میترا
کپی بدون ذکر آیدی پیگرد قانونی دارد
#شاعر #منظره #پاییز #بهار #موسیقی #متن_عاشقانه_عشق #بهرام #گوگوش #معین
#طبیعت_گردی #شعر_نو #دکلمه #غزل
#ترانه #موزیک #غمگین #شاهین #جنگل #دریا #شمال #باران #سفر #ابی #قمیشی
#landscape
#Nature_tour
#Poem
#Autumn
#Music
موزیک در اینستاگرام 👇
@m_barmach
https://www.instagram.com/reel/DBqRqHmub0U/?igsh=MWUxajZ0a295cDRyaw==