🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
2.12K subscribers
35.6K photos
50.5K videos
231 files
1.11K links
Download Telegram
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟

#قسمت_پنجم

پژوهشگران مذکور برای هر دوی آن دلایل و مستندات در اختیار دارند اما نتوانسته‌اند آن را به کمک یک نظریه منسجم توضیح بدهند. برای این ناتوانی چند دلیل وجود دارد:
١) هر تحلیلی درباره #متن_قرآن مقدمتا باید بین آیات مکی و مدنی تفاوت قائل شود. نتایج حاصل از آیات مکی را نمی‌توان به آیات مدنی تسری داد و بالعکس.
این دو در محتوا، سبک، انتخاب کلمات، افرادی که خطاب قرار داده می‌شوند، مواضع اخلاقی و... متفاوت و بعضا متعارض هستند. هنگام مقایسه این دو، به سختی می‌توان تصور کرد که این دو به یک نویسنده تعلق داشته باشد.
بنابراین تحلیل و مطالعه متن قرآن بدون تمیز میان این دو به خطا خواهد رفت در این کتاب من صرفا آیات مکی را مورد تحلیل قرار خواهم داد و استدلالات من تنها در مورد آن بکار می‌رود.
٢) متن #آیات_مکی محمد را رسول خطاب قرار می دهد و نه نبی.
بسیار گمراه کننده است که رسول را پیامبر "prophet" تعبیر و تفسیر کنیم. #رسول کسی است که فرستاده می‌شود تا مردم را به دین الله دعوت کند. اما این بدان معنا نیست که وی نبی است یعنی مستقیما به وی وحی می‌شود و با الله در ارتباط است.
محمد زمانی که به مدینه رفت این ادعا را کرد و در مدینه به عنوان یک کاهن و نبی مدعی دریافت وحی مستقیم از الله شد.
اگر کسی ادعا کند که فرستاده الله است و کلام خدا را بر زبان جاری می‌کند الزاما به معنای این ادعا نیست که فرشته الله بر وی ظاهر شده و از وی پیام الله را دریافت کرده است.
٣) به کار بردن افعالی مانند "انزلنا" و "ارسلنا" و در هم آمیختگی نقل قول الله و کلام نویسنده، موجب شده است که پژوهشگران متوجه نقل قول‌ها نشوند.
در برخی از موارد متن از زبان الله بیان می‌شود و در برخی دیگر از زبان شخص دیگری. همچنین ضمایر نیز در متن بسیار متغیر است و باعث ابهام بیشتر متن می‌شود.
٤) ایشان این فرض را از مسلمانان قبول کرده‌اند که کلماتی مانند "کتاب"، "قرآن عربی"، "کتاب مبین"، "کتاب حکیم" و...همگی به همین متنی که می‌خوانیم اشاره دارد.
همچنین ترجمه‌ها و تفاسیر نیز گمراه کننده‌اند و کلماتی که در واقع در زبان عربی معنایی ندارند به گونه‌ای تعبیر و معنا شده‌اند که ادعای الهی بودن متن پذیرفته شود.
٥) سیره نبوی و احادیث نیز در این میان گمراه کننده هستند.
آنها عمدتا تلاش‌های متاخری هستند برای درک منظور قرآن از سوی مسلمانان. پذیرش روایات و تفاسیر آنان مانع یک بررسی بی‌طرف و علمی از متن قرآن خواهد شد.

ادامه دارد .....
@bozoonhigz
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟

#قسمت_دهم

با این حال، این آیه، فرضیه فوق را نه تقویت بلکه تضعیف میکند. اگر #محمد خود نویسنده یا مبدع قرآن باشد، دیگر نیازی نیست کسی بر او آنرا املا کند.
همچنین از احادیث مشخص است که محمد سواد اندکی داشته طوری که حتی در مدینه نیز براي نوشتن نیازمند کاتب بوده است. همچنین از روایات و به خصوص آیات مدنی میتوان دانست که محمد به هیچ وجه مردی حکیم و اهل علم نبوده است.
این فرضیه ضعیف است. قبول این فرضیه بدین معناست که لحن خطابی قرآن کاملا تقلیدی است و هیچ شخصیت بیرونی به جز محمد وجود نداشته است که در تولید این متن تاثیرگذار باشد. در اکثر موارد متن آیات مکی خطاب به محمد است و نه شخص دیگری.
اگر محمد نویسنده آن باشد دلیلی وجود نداشته که متن را مستقیما خطاب به مردم ننویسد (کما اینکه در آیات مدنی به کرات مومنین را خطاب قرار می دهد).
اگر به آیات مدنی دقت کنیم میبینیم که اکثر آنها خطاب به مسلمانان بوده و با عبارت «یا ایها الذین آمنو...» آغازمیشوند و یا مستقیما منافقین را خطاب قرارمی دهد.
این لحن سخن در #آیات_مکی به ندرت دیده میشود و معمولا خود محمد خطاب قرار داده میشود.
علاوه بر این، نکته دیگری که این فرضیه را تضعیف میکند، این موضوع است که در برخی موارد نویسنده (فرضی) محمد را تخطئه کرده است:
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقرآن مِن قَبْلِ أَن یقْضَى إِلَیکَ وَحْیهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا ﴿سوره ٢٠ ،آیه ١١٤﴾
#ترجمه: پس بلندمرتبه است الله فرمانرواى بر حق و در قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى ».
إِن کَادُواْ لَیفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِي أَوْحَینَا إِلَیکَ لِتفْتَرِي عَلَینَا غَیرَهُ وَإِذًا لاَّتَّخَذُوكَ خَلِیلًا. وَلَوْلاَ أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ کِدتَّ تَرْکَنُ إِلَیهِمْ شَیئًا قَلِیلًا. إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَیاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَکَ عَلَینَا نَصِیرًا. ﴿سوره 17 ،آیات ٧٣ الی ٧٥﴾
#ترجمه: و چیزى نمانده بود که تو را از آنچه به سوى تو وحى کرده ايم گمراه کنند تا غیر از آن را بر ما ببندى و در آن صورت تو را به دوستى خود بگیرند.
و اگر تو را استوار نمی داشتیم قطعا نزدیک بودکمى به سوى آنان متمایل شوى. در آن صورت حتما تو را دو برابر [در] زندگى و دو برابر [پس از] مرگ [عذاب] می چشانیدیم آنگاه در برابر ما براى خود یاورى نمیافتى.»
وَمَا کُنتَ تَرْجُو أَن یلْقَى إِلَیکَ الْکِتَابُ إِلَّا رَحْمَۀً مِّن رَّبِّکَ فَلَا تَکُونَنَّ ظَهِیرًا لِّلْکَافِرِینَ ﴿86 ﴾وَلَا یصُدُّنَّکَ عَنْ آیاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنزِلَتْ إِلَیکَ وَادْعُ إِلَى رَبِّکَ وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿سوره ٢٨ ،آیات ٨٦ و ٨٧﴾
#ترجمه: و تو امیدوار نبودى که بر تو کتاب القا شود بلکه این رحمتى از پروردگار تو بود پس تو هرگز پشتیبان کافران مباش.
و البته نباید تو را از آیات الله بعد از آنکه بر تو نازل شده است باز دارند و به سوى پروردگارت دعوت کن و زنهار از مشرکان مباش.»
اگر محمد نویسنده باشد و آنرا طوری نوشته باشد که گویی از طرف یک خدا و خطاب به خودش نوشته شده است، دور از ذهن است که در متن، علیه خود سخن بگوید یا خودش را تهدید و تخطئه کند (البته کاملا ناممکن نیست).
در هر حال، دلیلی در دست نداريم که این فرضیه را در مورد آیات مکی (و نه مدنی) بپذیرم.

ادامه دارد .....

@bozoonhigz
🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟ #قسمت_يازدهم همچنین گویا محمد درباره نام پروردگارش هم چندان مطمئن نبوده است. براي مثال در اینکه هنگام نماز و دعا پروردگارش را به چه نامی صدا بزنند، محمد نیازمند سئوال از نویسنده بوده است: قُلِ ادْعُواْ اللّهَ…
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟

#قسمت_دوازدهم

و نهایتا اینکه نویسنده در #آیات_مکی نسبت به مکه و منطقه حجاز اطلاعاتی نمی دهد و به نظر میرسد که شناختی از منطقه ندارد. در عوض توصیف وی از نشانه های الله بیشتر منطقه ای خوش آب و هوا و حتی کنار دریا را به ذهن متبادر میکند (برای مثال نگاه کنید به آیات سوره (٨٠) تنها مورد استثنایی در اشاره افراد حاضر در مکه #سوره_ابی_لهب است.
اما همین اشاره نیز نشان میدهد که نویسنده در کنار محمد حضور نداشته است زیرا ضرورتی برای مکتوب کردن این سوره که چیزی جز لعن و نفرین نیست به نظر نمی‌رسد (البته رد این فرضیه که نویسنده در مکه حضور نداشته است به این معنا نیست که محمد حامیانی در مکه نداشته و کسانی نبوده اند که وی را در انجام کارش کمک و تشویق کنند مانند سلمان و يا ورقه بن نوفل).
٤) فرضیه چهارم این است که محمد، متن را به صورت نامه هایی از دوردست دریافت میکرده است و البته دلایل بسیار زيادى برای پذیرش و اثبات این فرضیه وجود دارد.
عدم اشاره به محتوا و مضمون، زمانها و مکانها، دقیقا به این خاطر است که نویسنده در حال پاسخ به نامه‌ای (یا پیام شفاهی) از سوی محمد است و بنابراین نیازی به اشاره به موضوع نبوده است زیرا موضوع و مشکل توسط محمد قبلا در نامه‌ای بیان شده است. مثلا سئوالات فوق تنها در یک مکاتبه معنا می یابد و از وی می پرسد که آیا این داستان را شنیده یا دریافت کرده است و سپس توضیح کوتاهی درباره آن می دهد. کافی است متن قرآن را به چشم نامه ای بخوانید که براي محمد ارسال میشده است. اجازه دهید چند نمونه را بررسی کنیم:
٤) الف/ در قرآن به جملات بسیاری برمی‌خوریم که هیچ نیاز نیست به عنوان نتیجه یک مکالمه حضوری ثبت شوند یا حتی به خاطر سپرده شوند.
بسیاری مسائل شخصی هستند و تنها خود محمد را خطاب قرار می دهند بنابراین هیچ ضرورتی برای انتقال آن به شخص سوم نیست. در ابتداي سوره طه میخوانیم.
▪️مَا أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْقرآن لِتَشْقَى ﴿سوره ٢٠ ،آیه دوم﴾
#ترجمه: قرآن را نازل نکردیم تا به رنج افتی»
این آیه و بسیاری دیگر از آیات از یک دیالوگ شخصی خبر می دهد و هیچ نیازی نیست که در یک مکالمه حضوری این جمله را به عنوان پیامی به مردم حفظ یا ثبت شود.
مضحک است که تصور کنیم، محمد چنین عباراتی را برای مردم قرائت میکرده است. مشخص است که محمد پیامی داده است و از مشکلاتی که درهنگام موعظه قرآن برایش پیش آمده شکایت کرده است.
در ادامه و در آیه ١١٤ نویسنده عنوان میکند:
«پس بلندمرتبه است خدا فرمانرواى بر حق و در [خواندن] قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى.»
به نظر میرسد که محمد صبر نکرده است تا تمام محتوا از طریق نامه‌ها (احتمالا داستان موسی) برایش ارسال شود.
پس خصوصی بودن برخی پیامها نشان می دهد که متن از یک مکاتبه حاصل شده است و نه مکالمه رو در رو.

ادامه دارد .....

@bozoonhigz