📝 بیانیه دکتر سید #هاشم_آقاجری درباره سرکوب اعتراضات سراسری اخیر ایران «المُلک یَبقَی مَعَ الکُفرِ وَ لا یَبقَی مَعَ الظُّلم»
🔅 حکومت کافر [اما عادل] می،پاید اما حکومت ظالم [هرچند مسلم] نمیماند.
چند روزی است که مردم بهجان آمده در حدود ۱۵۰ شهر در سرتا سر ایران به خیابان آمدهاند و فریاد اعتراض سر دادهاند. این فریاد که جرقهی آن را اعلام افزایش سیصد درصدی قیمت بنزین زده، فوران بغض در گلو خفته و انباشتهی سالها تحقیر و نقض حقوق اولیهی بشری و شهروندی در این سرزمین بلازده است. حقوق اولیهای همچون نان، مسکن، کار، آزادی و حداقلهای یک زندگی شرافتمندانه و مبتنی بر کرامت و عزت انسانی.
🔅 اینک نظامی که برآمده از انقلابی بود که با شعار برکشیدن مستضعفان و رهایی آنان از ستم ستمگران، و برای نفی #استبداد، #استثمار، #استعمار و #استحمار و #استخفاف و در یک کلمه استضعاف و تحقق #آزادی و #دموکراسی، #عدالت و #استقلال، آگاهی و کرامت، و حقوق انسان ایرانی به پیروزی رسید، و در آغاز امیدها برانگیخته که در گذار از سلطنت و خودکامگی به جمهوریت و دموکراسی، با الهام از توحید، معنویت و عدالت اسلامی، همه مردم ایران از هر رنگ و نژادی، با هر مرام و مذهبی شاهد ایرانی آباد، آزاد، مستقل و توسعه یافته باشند، نظامی که پس از فداکاریها، شهادتها و جانبازیهای مردم و مبارزان و مجاهدان پیشگام در پیش و پس از #انقلاب و در طول سالهای دفاع مرامی و میهنی و در برابر دشمن متجاوز صدامی و جنگ تجاوزکارانه علیه ایران مستقر شد، اما سوگمندانه پس از فرآیند انحرافی و انحطاطی تجربههای تلخ چهل سال گذشته و دور شدن روزافزون از آرمانهای انقلاب بهمن ۵۷، اینک بر روی تهیدستان و محرومان شهرهای کوچک و بزرگ ایران آتش میگشاید و کوچه و خیابانهای سراسر میهن را به خون جوانان این سرزمین رنگین میکند.
بر اساس خبرهای منتشر شده در رسانههای غیر حکومتی تاکنون بیش از صد نفر کشته، صدها نفر مجروح و هزاران نفر دستگیر و روانه بازداشتگاهها شدهاند. کسانی که در تبلیغات رسمی حکومتی به نام اشرار، اراذل، اوباش، آشوبگر و نظایر اینها خوانده میشوند و سرکوب و کشتار آنان با ادعاهای واهی توجیه میگردد. آیا اشرار و آشوبگران در ایران آنچنان فراوانند که برای سرکوب آنان، حکومت ناگزیر شود با تمام قوای سرکوب به جنگ آنان برود. در بسیاری از مناطق، حکومت نظامی اعلام ناشده برقرار کند، شبکه اینترنت، برغم همه زیانهای اقتصادی و علمی و اجتماعی و ارتباط ایران با جهان خارج را قطع کند. آیا مشتی آشوبگر و اوباش آنچنان نیرومندند که میتوانند میلیونها نفر را در یکصد و پنجاه شهر بزرگ و کوچک از جنوب تا شمال، از شرق تا غرب کشور بسیج کنند و به خیابانها بکشانند. این نخستین بار نیست که شاهد جنبش اعتراضی علنی و عمومی در ایران هستیم.
جنبشهای اعتراضی و خیابانی بویژه پس از جنگ تحمیلی و در دوره موسوم به سازندگی، در واکنش به سیاستهای نو لیبرالی و سرمایهداری غارتگرانه جهان سومی و تحمیل تورم شصت درصدی و خم شدن کمر مستضعفان [که آنک با عنوان اقشار آسیب پذیر! از آنها نام برده میشد] و محرومانی که تازه از زیر بار فشارهای طاقت فرسای جنگ تحمیلی خارج شده بودند، آغاز گردید که متأسفانه پاسخ آنان با گلوله و کشتار مردم محروم و معترض در چند شهر از جمله اسلامشهر، مشهد، اصفهان و ... داده شد. موضوعی که به علت فقدان شبکه اطلاعرسانی آزاد و جدید در همان زمان به گوش ایرانیان و جهانیان نرسید.
سرکوب جنبش اعتراضی دانشجویی در تیرماه ۱۳۷۸ و سپس سرکوب جنبش اعتراضی و مسالمت جوی موسوم به جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ که مطالبات قانونی و انتخاباتی خود را در قالب راهپیمایی آرام چندمیلیونی بیان کردند، حلقههای بعدی سرکوب آزادیخواهی و عدالتطلبی مردم بود. در دیماه ۱۳۹۶ نیز اعتراض فرودستان در حدود صد شهر پاسخی جز خشونت و سرکوب نیافت. و اینهمه جدای از سرکوب و دستگیریهای اعتراضهای صنفی و جنبشهای کارگران، زنان، دانشجویان، معلمان و ... است که در مناسبتهای گوناگون رخ داده است.
✅ @Shariati_Group
📌متن کامل در فایل اینستنت ویو
🔅 حکومت کافر [اما عادل] می،پاید اما حکومت ظالم [هرچند مسلم] نمیماند.
چند روزی است که مردم بهجان آمده در حدود ۱۵۰ شهر در سرتا سر ایران به خیابان آمدهاند و فریاد اعتراض سر دادهاند. این فریاد که جرقهی آن را اعلام افزایش سیصد درصدی قیمت بنزین زده، فوران بغض در گلو خفته و انباشتهی سالها تحقیر و نقض حقوق اولیهی بشری و شهروندی در این سرزمین بلازده است. حقوق اولیهای همچون نان، مسکن، کار، آزادی و حداقلهای یک زندگی شرافتمندانه و مبتنی بر کرامت و عزت انسانی.
🔅 اینک نظامی که برآمده از انقلابی بود که با شعار برکشیدن مستضعفان و رهایی آنان از ستم ستمگران، و برای نفی #استبداد، #استثمار، #استعمار و #استحمار و #استخفاف و در یک کلمه استضعاف و تحقق #آزادی و #دموکراسی، #عدالت و #استقلال، آگاهی و کرامت، و حقوق انسان ایرانی به پیروزی رسید، و در آغاز امیدها برانگیخته که در گذار از سلطنت و خودکامگی به جمهوریت و دموکراسی، با الهام از توحید، معنویت و عدالت اسلامی، همه مردم ایران از هر رنگ و نژادی، با هر مرام و مذهبی شاهد ایرانی آباد، آزاد، مستقل و توسعه یافته باشند، نظامی که پس از فداکاریها، شهادتها و جانبازیهای مردم و مبارزان و مجاهدان پیشگام در پیش و پس از #انقلاب و در طول سالهای دفاع مرامی و میهنی و در برابر دشمن متجاوز صدامی و جنگ تجاوزکارانه علیه ایران مستقر شد، اما سوگمندانه پس از فرآیند انحرافی و انحطاطی تجربههای تلخ چهل سال گذشته و دور شدن روزافزون از آرمانهای انقلاب بهمن ۵۷، اینک بر روی تهیدستان و محرومان شهرهای کوچک و بزرگ ایران آتش میگشاید و کوچه و خیابانهای سراسر میهن را به خون جوانان این سرزمین رنگین میکند.
بر اساس خبرهای منتشر شده در رسانههای غیر حکومتی تاکنون بیش از صد نفر کشته، صدها نفر مجروح و هزاران نفر دستگیر و روانه بازداشتگاهها شدهاند. کسانی که در تبلیغات رسمی حکومتی به نام اشرار، اراذل، اوباش، آشوبگر و نظایر اینها خوانده میشوند و سرکوب و کشتار آنان با ادعاهای واهی توجیه میگردد. آیا اشرار و آشوبگران در ایران آنچنان فراوانند که برای سرکوب آنان، حکومت ناگزیر شود با تمام قوای سرکوب به جنگ آنان برود. در بسیاری از مناطق، حکومت نظامی اعلام ناشده برقرار کند، شبکه اینترنت، برغم همه زیانهای اقتصادی و علمی و اجتماعی و ارتباط ایران با جهان خارج را قطع کند. آیا مشتی آشوبگر و اوباش آنچنان نیرومندند که میتوانند میلیونها نفر را در یکصد و پنجاه شهر بزرگ و کوچک از جنوب تا شمال، از شرق تا غرب کشور بسیج کنند و به خیابانها بکشانند. این نخستین بار نیست که شاهد جنبش اعتراضی علنی و عمومی در ایران هستیم.
جنبشهای اعتراضی و خیابانی بویژه پس از جنگ تحمیلی و در دوره موسوم به سازندگی، در واکنش به سیاستهای نو لیبرالی و سرمایهداری غارتگرانه جهان سومی و تحمیل تورم شصت درصدی و خم شدن کمر مستضعفان [که آنک با عنوان اقشار آسیب پذیر! از آنها نام برده میشد] و محرومانی که تازه از زیر بار فشارهای طاقت فرسای جنگ تحمیلی خارج شده بودند، آغاز گردید که متأسفانه پاسخ آنان با گلوله و کشتار مردم محروم و معترض در چند شهر از جمله اسلامشهر، مشهد، اصفهان و ... داده شد. موضوعی که به علت فقدان شبکه اطلاعرسانی آزاد و جدید در همان زمان به گوش ایرانیان و جهانیان نرسید.
سرکوب جنبش اعتراضی دانشجویی در تیرماه ۱۳۷۸ و سپس سرکوب جنبش اعتراضی و مسالمت جوی موسوم به جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ که مطالبات قانونی و انتخاباتی خود را در قالب راهپیمایی آرام چندمیلیونی بیان کردند، حلقههای بعدی سرکوب آزادیخواهی و عدالتطلبی مردم بود. در دیماه ۱۳۹۶ نیز اعتراض فرودستان در حدود صد شهر پاسخی جز خشونت و سرکوب نیافت. و اینهمه جدای از سرکوب و دستگیریهای اعتراضهای صنفی و جنبشهای کارگران، زنان، دانشجویان، معلمان و ... است که در مناسبتهای گوناگون رخ داده است.
✅ @Shariati_Group
📌متن کامل در فایل اینستنت ویو
Telegraph
بیانیه دکتر سید هاشم آقاجری درباره سرکوب اعتراضات سراسری اخیر ایران
📝📝📝بیانیه دکتر سید هاشم آقاجری درباره سرکوب اعتراضات سراسری اخیر ایران «المُلک یَبقَی مَعَ الکُفرِ وَ لا یَبقَی مَعَ الظُّلم» ✅حکومت کافر [اما عادل] میپاید اما حکومت ظالم [هرچند مسلم] نمیماند. چند روزی است که مردم بهجانآمده در حدود ۱۵۰ شهر در سرتا سر ایران…
🔆 پروژه شریعتی را چگونه میتوان مفصلبندی نظری کرد؟
🔅 یکی از معضلات جامعه علمی در #ایران در باب #دکتر_علی_شریعتی این است که کاستیهای جامعهی کنونی ایران را تماماً به او نسبت میدهند! ولی این منتقدان لیبرال و نولیبرال (چپ و راست) هیچکدام نمیگویند که پروژه #شریعتی چه است و چه مختصاتی دارد و این مختصات چه نسبتی با "وضع جامعه ایران" به مثابه بخشی از جهان #اسلام دارد.
🔅 ما با منتقدانی روبرو هستیم که "نقد" (Critique) را سامان نمیدهند بل صرفاً در سطح "انتقاد" (Criticism) باقی میمانند و این در سطح ماندن یکی از آفات بنیادینش این است که "مفهومسازی" (Concept-Formation) شکل نمیگیرد و سنتهای فکری سترون و نحیف باقی میمانند.
🔅 اگر بخواهیم پروژهی فکری یا به قول ایمره لاکاتوش، "برنامه پژوهشی" (Reseaech Programme) شریعتی را صورتبندی مفهومی کنیم، چگونه میتوان این مهم را به سرانجام رساند؟
به نظر من، شریعتی (مانند بسیاری از متفکران طراز اول معاصر در جهان اسلام) به این نتیجه رسیده بود که جامعه ایرانی با سه چالش عمده روبرو است که تفکیک آنها به سادگی میسر نیست، بل این سه چالش به انحاء مختلف در تقویم و تقویت و تشدید و تسدید یکدیگر موثر میباشند.
🔅 سه عامل ترمز جامعه #استعمار و #استبداد و #استحمار است. شریعتی این تثلیث را بر گردن جامعه ایرانی (و جهان اسلام و بسیاری از جوامع شرقی و لاتینی) میدید و بر این باور بود که در هر کدام از این ساحاتِ ما نیازمند نقد سیستماتیک و ایجاد #خودآگاهی تاریخی هستیم. البته بسیاری تلاش کردهاند یکی از این سه مولفه را در پروژه شریعتی برجستهتر نمایند ولی آنچه از آثار شریعتی بدست میآید این است که ریشهی استبداد و استعمار در "استحمار" و خودآگاهی وارونه است که موجبات دو دیگر را تشدید میکند و زمینههای ظهور و بروز استبداد و استعمار را فراهم میآورد.
🔅 نکته جالب در گفتمان شریعتی این است که او بر این باور است عامل اصلی همبستگی در جوامع اسلامی "دیانت" است و این #دین اسلام است که این جوامع را متشکل کرده است ولی فهم از دین در این جوامع، منجمله ایران- دچار رکود و رخوت و انجماد شده است و عاملی که باید به جامعه تحرک و پویایی و جهت رهاییبخش ببخشد، خود تبدیل به ترمزی برای توسعه و عقب ماندگی شده است.
🔅 به دیگر سخن، استحمار در جامعه ایران از قِبَلِ ″فهم کاذب″ از دین رخ میدهد و قدرت برای تحمیق تودهها بر این قدرت استحماری دین تکیه میکند و این خود باعث میشود توانایی جامعه برای مقابله با تحولات شتابان جهان کاهش یابد و از این طریق است که پدیدهای بمانند استعمار (نو و کهنه) با همکاری استبداد دمار از روزگار جوامع اسلامی و شرق در میآورد.
🔅 برای فهم جامعه ایران، شریعتی پیشنهاد میکند فهم از دین "اصلاح" شود زیرا چه استبداد و چه استعمار زمانی میتوانند بر گردهی جامعه بنشینند که #جهل مقدس گردد و چه نیرویی غیر از دین در جامعه قدرت این را دارد که جهل را اینچنین تقدیس کند که حتی متفکرانش جرأت نقد آن را نداشته باشند؟
🔅 اما اصلاح دینی در پروژه شریعتی چه مبنایی دارد؟
او بر چهار قلمرو تاکید ویژه دارد:
۱) خوانش مبتنی بر شناخت از اسلام
۲) تمایز بین #تشیع_علوی و #تشیع_صفوی
۳) تمایز تاریخی بین عالِم و روحانی
۴) نقد سازمان روحانیت در جامعه اسلامی و مشخصاً جهان تشیع.
🔅 با خوانش مجموعه آثار دکتر شریعتی میتوان دریافت که بحثهای نظری او در خدمت "اصلاح دینی" و اصلاح دینی برای بازآفرینی الهیات اجتماعیِ رهایی بخشی است که #عدالت و #آزادی و وحدت انسانی را سرلوحه خویش قرار میدهد و این دقیقاً صورتبندی است که شریعتی از مفهوم "توحید" در برابر "شرک" دارد.
🔅 برخلاف الهیات استحماری، #توحید و شرک "یکی بودن خدا" در برابر "چند خدا بودن" نیست؛ بلکه توحید به دنبال «وحدت انسانی» در جامعه است و این سخن بدین معناست که جامعهای که در آن #فقر و فلاکت و گرسنگی و روسپیگری و شکافهای طبقاتی است، جامعهای توحیدی نیست، بل مظهر جامعهی شرک است که در آن از اقتصاد کوثری خبری نیست، بل مناسبات اقتصادیش تکاثری است ولی "عنوان" موسسه اعتباریاش کوثر است! ولی محتوایش تکاثری است.
🔅 هنگامیکه مفصلبندی تئوریک پروژه شریعتی را دقیق بتوانیم صورتبندی کنیم آنگاه میتوان از "چشم انداز شریعتی" وضع جوامع اسلامی و غیر اسلامی را مورد نقد بنیادین قرار داد و افقهای نوین مفهومی گشود. به جای گفتن اینکه شریعتی سوسیالیستی مسلمان بود که باعث از بین رفتن برنامههای توسعهی دوران #پهلوی و مانع جهش بزرگ جامعه ایران گشت! و توهمی جامعه را تحلیل کرد و تخیلی هم شریعتی را مسبب کاستی ها خواند، در عوض بدنبال فهم منطق تحولات جهان اسلام و جامعه ایران برویم و تفهمی، منطق اندیشهی #شریعتی را تفسیر کنیم.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سید_جوادمیری
🔅 یکی از معضلات جامعه علمی در #ایران در باب #دکتر_علی_شریعتی این است که کاستیهای جامعهی کنونی ایران را تماماً به او نسبت میدهند! ولی این منتقدان لیبرال و نولیبرال (چپ و راست) هیچکدام نمیگویند که پروژه #شریعتی چه است و چه مختصاتی دارد و این مختصات چه نسبتی با "وضع جامعه ایران" به مثابه بخشی از جهان #اسلام دارد.
🔅 ما با منتقدانی روبرو هستیم که "نقد" (Critique) را سامان نمیدهند بل صرفاً در سطح "انتقاد" (Criticism) باقی میمانند و این در سطح ماندن یکی از آفات بنیادینش این است که "مفهومسازی" (Concept-Formation) شکل نمیگیرد و سنتهای فکری سترون و نحیف باقی میمانند.
🔅 اگر بخواهیم پروژهی فکری یا به قول ایمره لاکاتوش، "برنامه پژوهشی" (Reseaech Programme) شریعتی را صورتبندی مفهومی کنیم، چگونه میتوان این مهم را به سرانجام رساند؟
به نظر من، شریعتی (مانند بسیاری از متفکران طراز اول معاصر در جهان اسلام) به این نتیجه رسیده بود که جامعه ایرانی با سه چالش عمده روبرو است که تفکیک آنها به سادگی میسر نیست، بل این سه چالش به انحاء مختلف در تقویم و تقویت و تشدید و تسدید یکدیگر موثر میباشند.
🔅 سه عامل ترمز جامعه #استعمار و #استبداد و #استحمار است. شریعتی این تثلیث را بر گردن جامعه ایرانی (و جهان اسلام و بسیاری از جوامع شرقی و لاتینی) میدید و بر این باور بود که در هر کدام از این ساحاتِ ما نیازمند نقد سیستماتیک و ایجاد #خودآگاهی تاریخی هستیم. البته بسیاری تلاش کردهاند یکی از این سه مولفه را در پروژه شریعتی برجستهتر نمایند ولی آنچه از آثار شریعتی بدست میآید این است که ریشهی استبداد و استعمار در "استحمار" و خودآگاهی وارونه است که موجبات دو دیگر را تشدید میکند و زمینههای ظهور و بروز استبداد و استعمار را فراهم میآورد.
🔅 نکته جالب در گفتمان شریعتی این است که او بر این باور است عامل اصلی همبستگی در جوامع اسلامی "دیانت" است و این #دین اسلام است که این جوامع را متشکل کرده است ولی فهم از دین در این جوامع، منجمله ایران- دچار رکود و رخوت و انجماد شده است و عاملی که باید به جامعه تحرک و پویایی و جهت رهاییبخش ببخشد، خود تبدیل به ترمزی برای توسعه و عقب ماندگی شده است.
🔅 به دیگر سخن، استحمار در جامعه ایران از قِبَلِ ″فهم کاذب″ از دین رخ میدهد و قدرت برای تحمیق تودهها بر این قدرت استحماری دین تکیه میکند و این خود باعث میشود توانایی جامعه برای مقابله با تحولات شتابان جهان کاهش یابد و از این طریق است که پدیدهای بمانند استعمار (نو و کهنه) با همکاری استبداد دمار از روزگار جوامع اسلامی و شرق در میآورد.
🔅 برای فهم جامعه ایران، شریعتی پیشنهاد میکند فهم از دین "اصلاح" شود زیرا چه استبداد و چه استعمار زمانی میتوانند بر گردهی جامعه بنشینند که #جهل مقدس گردد و چه نیرویی غیر از دین در جامعه قدرت این را دارد که جهل را اینچنین تقدیس کند که حتی متفکرانش جرأت نقد آن را نداشته باشند؟
🔅 اما اصلاح دینی در پروژه شریعتی چه مبنایی دارد؟
او بر چهار قلمرو تاکید ویژه دارد:
۱) خوانش مبتنی بر شناخت از اسلام
۲) تمایز بین #تشیع_علوی و #تشیع_صفوی
۳) تمایز تاریخی بین عالِم و روحانی
۴) نقد سازمان روحانیت در جامعه اسلامی و مشخصاً جهان تشیع.
🔅 با خوانش مجموعه آثار دکتر شریعتی میتوان دریافت که بحثهای نظری او در خدمت "اصلاح دینی" و اصلاح دینی برای بازآفرینی الهیات اجتماعیِ رهایی بخشی است که #عدالت و #آزادی و وحدت انسانی را سرلوحه خویش قرار میدهد و این دقیقاً صورتبندی است که شریعتی از مفهوم "توحید" در برابر "شرک" دارد.
🔅 برخلاف الهیات استحماری، #توحید و شرک "یکی بودن خدا" در برابر "چند خدا بودن" نیست؛ بلکه توحید به دنبال «وحدت انسانی» در جامعه است و این سخن بدین معناست که جامعهای که در آن #فقر و فلاکت و گرسنگی و روسپیگری و شکافهای طبقاتی است، جامعهای توحیدی نیست، بل مظهر جامعهی شرک است که در آن از اقتصاد کوثری خبری نیست، بل مناسبات اقتصادیش تکاثری است ولی "عنوان" موسسه اعتباریاش کوثر است! ولی محتوایش تکاثری است.
🔅 هنگامیکه مفصلبندی تئوریک پروژه شریعتی را دقیق بتوانیم صورتبندی کنیم آنگاه میتوان از "چشم انداز شریعتی" وضع جوامع اسلامی و غیر اسلامی را مورد نقد بنیادین قرار داد و افقهای نوین مفهومی گشود. به جای گفتن اینکه شریعتی سوسیالیستی مسلمان بود که باعث از بین رفتن برنامههای توسعهی دوران #پهلوی و مانع جهش بزرگ جامعه ایران گشت! و توهمی جامعه را تحلیل کرد و تخیلی هم شریعتی را مسبب کاستی ها خواند، در عوض بدنبال فهم منطق تحولات جهان اسلام و جامعه ایران برویم و تفهمی، منطق اندیشهی #شریعتی را تفسیر کنیم.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سید_جوادمیری
Telegram
.
⭕️ خرافات و جوامع مذهبی
💡 #خرافات در جوامع مذهبی(هر مذهبی) وجود دارد. کشورهای پیشرفته صنعتی نیز از خرافات مبرا نیستند. مذاهب و ادیان، سابقه تاریخی طولانی دارند و در دورانهای گذشته که علم و دانش مراحل ابتدایی رشد خود را طی میکرد، طبیعی بود که برای حل مشکلات بشر، با عقل ساده آن زمان، خرافات هم رشد کنند و هم به کار گرفته شوند.
💡بیماری، مشکلات مادی، فعالیتهای اقتصادی-اجتماعی، موفقیت در کار و ... مواردی بودند که بشر محتاج قرون گذشته به ریسمان خرافات، متوسل شود. هرچه از دوران باستان به دوران مدرن نزدیکتر میشویم، خرافات هم کمرنگتر میشود. معجزات پیامبران نیز هرچه به دوران جدید نزدیکتر شدند، عقلی و زمینی شد.
💡برای موسی و عیسی، معجزاتی را گفتهاند که برای پیامبر ما، نگفتهاند و آن حضرت هم تابع قوانین حاکم بر جهان بود. سنگ دندان او را شکست و در شیوع وبا، اجساد مردگان را آتش زد تا میکروب از بین برود. در جنگها، اول تدارکات مادی را فراهم میکرد و بعد دست به دعا میشد.
💡بعد از #اسلام، موج نیرومند علماندیشی در جهان اسلام ظهور کرد که جابر بن حیان، خیام، ابوریحان بیرونی، ابوعلی سینا، زکریای رازی، شیخ بهایی و صدها نفر دیگر، ضمن اینکه خداباور و مسلمان بودند، علمی میاندیشیدند و آثار علمی آنها را در اروپا میشود دید. آنها منشأ پیشرفت علم در اروپا شدند.
💡حتی پیش از اسلام، تمدن کهن #ایران زمین، آثاری علمی و کاربردی از خود به یادگار گذاشته که موجب تحیر عالمان امروز است. اختراع قنات، آسیای بادی، صابون، سیستم آبیاری در خوزستان، ساخت بنای عظیم تخت جمشید و ... کشفیات و اختراعات علمی قبل از اسلام هستند که کاملاً پایه عقلی و علمی دارند. آمدن اسلام سبب گسترش علمگرایی شد و تا حملات مغولان، این علمگرایی به شکل تئوریک و عملی، محسوس است.
💡در هر دینی، پس از فوت پیامبر آن دین، نهاد #دین متولی پیدا میکند. این متولیان با توجه به سطح دانش و فهم مردم دوران، به حاشیهسازی برای اصالت دین میپردازند. دین وسیله ارتزاق، سروری، شأن و منزلت متولیان میشود. بهموازات این تحولات، خرافات به کمک متولیان میآید و در یک رابطه متقابل، متولیان بر خرافات میافزایند. خرافات و متولیان نهاد قدرتمندی میشوند که مبارزه با آن بسیار مشکل میشود.
💡خرافات بهتدریج مکتوب میشود، سازمان پیدا میکند، مقدس میشود، با جامعه پیوند میخورد و در نهایت سد راه تکامل و توسعه جامعه و جوهر دین میشود. حتی درمواردی چون اروپا، توسعهی جامعه، ضرورت #انقلاب و به حاشیه راندن دین و متولیان آن را پیش آورده است.
💡در دوران ما آیتالله #طالقانی و آیتالله #مطهری، در بیرون و درون حوزه، دل پرخونی از این متولیان و خرافات داشتهاند و در این رابطه مفصل سخن گفته و برای کارکرد جوهر دین کوشیدهاند. بعد از انقلاب و تشکیل حکومت دینی، خطر تحجر مذهبی و خرافات بیشتر شد. از دوران صفویه، خرافات و جعلیات و اسرائیلیات بیشتر وارد #مذهب #تشیع شد؛
💡دکتر #شریعتی در اوایل دهه ۱۳۴۰، خطر «حاکمیت تحجر مذهبی» را در ایران تشخیص داد و اکثر فعالیت خود را صرف مبارزه با #استحمار کرد. او دوران تدارک انقلاب را دو تا سه نسل پیشبینی میکرد. شریعتی در آن مقطع، تنها بود و بسیار مورد تهاجم قرار گرفت ولی پس از انقلاب و مشخصاً در بیست سال گذشته، یک نهضت مبارزه با تحجر و خرافات در ایران شروع شد و کسانی چون آقایان ترکاشوند، دکتر ثبوت، دکتر محققداماد، دکتر فیرحی، دکتر سروش، شاگردان دکتر شریعتی و آیتالله #,منتظری(و خود ایشان) و شادروان صالحی نجفآبادی در این مسیر کوشیده و کوشش میکنند؛ البته با درجات متفاوت.
💡از طرف دیگر، در #مذهب رسمی و حکومتی، تحولات معکوسی انجام شد. پدیده مداحان از حاشیه تبلیغ #شیعه به متن آن وارد شدند و روحانیان سنتی مبلغ دین را به حاشیه راندند. این گروه به نهاد مداحی بهعنوان یک نهاد اقتصادی هم میاندیشند. امروزه مداحی به شکلی سیستماتیک به «قدرت-ثروت» وصل شده است.
💡مشکل از ذات خرافهگرایی نیست. در همه کشورها و در همه ادیان، خرافهپرستان شکل گرفتهاند و زندگی میکنند ولی مشکل از جایی است که این خرافهپرستان وارد سیستمهای تصمیمگیری و تبلیغاتی حاکمان میشوند، قدر میبینند و بر صدر مینشینند.
💡یکی از دغدغههای معتقدان به اسلام رهاییبخش، گسترش خرافات و تحجر مذهبی است. توسعه و پیشرفت جامعه با تحجر مذهبی و خرافات مقدور نیست. نواندیشی دینی و اسلامِ سازگار با دنیای مدرن و نقاد مدرنیته(و نه دشمنی محض با آن) راهحل است. در یکصد سال گذشته، متفکران ما که نقاد مدرنیته بودهاند و از آن نه ترسیدهاند و نه با آن تقابل خشونتگرا کردهاند، کم نیستند و توفیق داشتهاند. به خود بیاییم و از تحجر و خرافات فاصله بگیریم.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #حسین_رفیعی
💡 #خرافات در جوامع مذهبی(هر مذهبی) وجود دارد. کشورهای پیشرفته صنعتی نیز از خرافات مبرا نیستند. مذاهب و ادیان، سابقه تاریخی طولانی دارند و در دورانهای گذشته که علم و دانش مراحل ابتدایی رشد خود را طی میکرد، طبیعی بود که برای حل مشکلات بشر، با عقل ساده آن زمان، خرافات هم رشد کنند و هم به کار گرفته شوند.
💡بیماری، مشکلات مادی، فعالیتهای اقتصادی-اجتماعی، موفقیت در کار و ... مواردی بودند که بشر محتاج قرون گذشته به ریسمان خرافات، متوسل شود. هرچه از دوران باستان به دوران مدرن نزدیکتر میشویم، خرافات هم کمرنگتر میشود. معجزات پیامبران نیز هرچه به دوران جدید نزدیکتر شدند، عقلی و زمینی شد.
💡برای موسی و عیسی، معجزاتی را گفتهاند که برای پیامبر ما، نگفتهاند و آن حضرت هم تابع قوانین حاکم بر جهان بود. سنگ دندان او را شکست و در شیوع وبا، اجساد مردگان را آتش زد تا میکروب از بین برود. در جنگها، اول تدارکات مادی را فراهم میکرد و بعد دست به دعا میشد.
💡بعد از #اسلام، موج نیرومند علماندیشی در جهان اسلام ظهور کرد که جابر بن حیان، خیام، ابوریحان بیرونی، ابوعلی سینا، زکریای رازی، شیخ بهایی و صدها نفر دیگر، ضمن اینکه خداباور و مسلمان بودند، علمی میاندیشیدند و آثار علمی آنها را در اروپا میشود دید. آنها منشأ پیشرفت علم در اروپا شدند.
💡حتی پیش از اسلام، تمدن کهن #ایران زمین، آثاری علمی و کاربردی از خود به یادگار گذاشته که موجب تحیر عالمان امروز است. اختراع قنات، آسیای بادی، صابون، سیستم آبیاری در خوزستان، ساخت بنای عظیم تخت جمشید و ... کشفیات و اختراعات علمی قبل از اسلام هستند که کاملاً پایه عقلی و علمی دارند. آمدن اسلام سبب گسترش علمگرایی شد و تا حملات مغولان، این علمگرایی به شکل تئوریک و عملی، محسوس است.
💡در هر دینی، پس از فوت پیامبر آن دین، نهاد #دین متولی پیدا میکند. این متولیان با توجه به سطح دانش و فهم مردم دوران، به حاشیهسازی برای اصالت دین میپردازند. دین وسیله ارتزاق، سروری، شأن و منزلت متولیان میشود. بهموازات این تحولات، خرافات به کمک متولیان میآید و در یک رابطه متقابل، متولیان بر خرافات میافزایند. خرافات و متولیان نهاد قدرتمندی میشوند که مبارزه با آن بسیار مشکل میشود.
💡خرافات بهتدریج مکتوب میشود، سازمان پیدا میکند، مقدس میشود، با جامعه پیوند میخورد و در نهایت سد راه تکامل و توسعه جامعه و جوهر دین میشود. حتی درمواردی چون اروپا، توسعهی جامعه، ضرورت #انقلاب و به حاشیه راندن دین و متولیان آن را پیش آورده است.
💡در دوران ما آیتالله #طالقانی و آیتالله #مطهری، در بیرون و درون حوزه، دل پرخونی از این متولیان و خرافات داشتهاند و در این رابطه مفصل سخن گفته و برای کارکرد جوهر دین کوشیدهاند. بعد از انقلاب و تشکیل حکومت دینی، خطر تحجر مذهبی و خرافات بیشتر شد. از دوران صفویه، خرافات و جعلیات و اسرائیلیات بیشتر وارد #مذهب #تشیع شد؛
💡دکتر #شریعتی در اوایل دهه ۱۳۴۰، خطر «حاکمیت تحجر مذهبی» را در ایران تشخیص داد و اکثر فعالیت خود را صرف مبارزه با #استحمار کرد. او دوران تدارک انقلاب را دو تا سه نسل پیشبینی میکرد. شریعتی در آن مقطع، تنها بود و بسیار مورد تهاجم قرار گرفت ولی پس از انقلاب و مشخصاً در بیست سال گذشته، یک نهضت مبارزه با تحجر و خرافات در ایران شروع شد و کسانی چون آقایان ترکاشوند، دکتر ثبوت، دکتر محققداماد، دکتر فیرحی، دکتر سروش، شاگردان دکتر شریعتی و آیتالله #,منتظری(و خود ایشان) و شادروان صالحی نجفآبادی در این مسیر کوشیده و کوشش میکنند؛ البته با درجات متفاوت.
💡از طرف دیگر، در #مذهب رسمی و حکومتی، تحولات معکوسی انجام شد. پدیده مداحان از حاشیه تبلیغ #شیعه به متن آن وارد شدند و روحانیان سنتی مبلغ دین را به حاشیه راندند. این گروه به نهاد مداحی بهعنوان یک نهاد اقتصادی هم میاندیشند. امروزه مداحی به شکلی سیستماتیک به «قدرت-ثروت» وصل شده است.
💡مشکل از ذات خرافهگرایی نیست. در همه کشورها و در همه ادیان، خرافهپرستان شکل گرفتهاند و زندگی میکنند ولی مشکل از جایی است که این خرافهپرستان وارد سیستمهای تصمیمگیری و تبلیغاتی حاکمان میشوند، قدر میبینند و بر صدر مینشینند.
💡یکی از دغدغههای معتقدان به اسلام رهاییبخش، گسترش خرافات و تحجر مذهبی است. توسعه و پیشرفت جامعه با تحجر مذهبی و خرافات مقدور نیست. نواندیشی دینی و اسلامِ سازگار با دنیای مدرن و نقاد مدرنیته(و نه دشمنی محض با آن) راهحل است. در یکصد سال گذشته، متفکران ما که نقاد مدرنیته بودهاند و از آن نه ترسیدهاند و نه با آن تقابل خشونتگرا کردهاند، کم نیستند و توفیق داشتهاند. به خود بیاییم و از تحجر و خرافات فاصله بگیریم.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #حسین_رفیعی
Telegram
حسین رفیعی
⭕️ دوران کرونا (8)
🖌 حسین رفیعی
✳️کرونا و خرافات
✅خرافات در جوامع مذهبی-هر مذهبی-وجود دارد. کشورهای پیشرفته صنعتی نیز از خرافات مبرا نیستند. مذاهب و ادیان، سابقه تاریخی طولانی دارند و در دورانهای گذشته که علم و دانش مراحل ابتدایی رشد خود را طی میکرد،…
🖌 حسین رفیعی
✳️کرونا و خرافات
✅خرافات در جوامع مذهبی-هر مذهبی-وجود دارد. کشورهای پیشرفته صنعتی نیز از خرافات مبرا نیستند. مذاهب و ادیان، سابقه تاریخی طولانی دارند و در دورانهای گذشته که علم و دانش مراحل ابتدایی رشد خود را طی میکرد،…
🟠 تعریف مستضعفین در قرآن
″… #استضعاف که در #قرآن بکار میرود بهمعنی «بیچارگی و ضعف گرفتن» است و بسیار قابل تأمل است چون معنایی است اعم از #استبداد و #استثمار و #استعباد و #استعمار و #استحمار و... اینها همه شکلهای مختلف استضعاف در زمانها و نظامهای گوناگون است که گاه با شکلی از آن مبارزه میشود و از میان برده میشود ولی شکل دیگری جانشین آن نمیشود.
هر نظامی که #انسان را به ضعف دچار کند، چه ضعف اقتصادی (استثمار)، چه سیاسی (استبداد)، چه ملی (استعمار)، چه فکری و روحی و اخلاقی (استحمار) و چه در آن واحد و نظام واحد همهاش با هم و چه اشکال دیگری که شاید بعدها اختراع کنند، «استضعاف» است و قربانیان آن طبقهی «مستضعفین» را بوجود میآورند و قرآن از نجات این طبقه و نفى استضعاف در جهان سخن میگوید و این است که سخنش همیشه زنده است، چه اگر بجای آن یکی از انواع آنرا مثلاً استعباد یا استعمار یا استبداد را میکوبید، پس از تحقق #استقلال با #دموکراسی و #لیبرالیسم و نفی نظام بردگی سخنش مرده بود و رسالتش منتفی شده بود و تنها ارزش تاریخی داشت و پس از استقلال و لیبرالیسم، که باز توده در اشکال دیگری به ضعف گرفتار میشود از قبيل استثمار طبقاتی با استحمار فکری (بوسیله #مذهب، #هنر، #فلسفه، #ادبیات، #ایدئولوژی، تبلیغات، علوم، تحقیقات، #آزادی جنسی، فلسفهی پوچی، بکت بازی ، #نیهیلیسم ، #تصوف، زهدگرایی، فردگرایی، ریاضت، ذهنیت گرایی، مادیت گرایی، رآلیسم، ایده آلیسم و مواد مخدر و هزاران هزار فوت و فن کهنه و نو و رنگبهرنگ که همه جادوهای سیاه اراده و آگاهی و بیداری و مسئولیت است تا قدرتهای انسانی و استعدادهای «خدایی» در مردم فلج بشود و به ضعف دچار گردد). رسالت قرآن که مبارزه با استعمار و استبداد و استعباد (بردگی) بود، در وضع جدید نمیتوانست بکار آید و ناچار روشنفکران به یک ایدئولوژی تازه که بتواند نظام تازه و پدیدههای ضد انسانی و فرمهای ضد مردمی نوساخته را تفسیر کند و با آن مبارزه کند نیازمند بودند…″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۰ / چه باید کرد؟ / ص۲۴۹
✅ @Shariati_Group
″… #استضعاف که در #قرآن بکار میرود بهمعنی «بیچارگی و ضعف گرفتن» است و بسیار قابل تأمل است چون معنایی است اعم از #استبداد و #استثمار و #استعباد و #استعمار و #استحمار و... اینها همه شکلهای مختلف استضعاف در زمانها و نظامهای گوناگون است که گاه با شکلی از آن مبارزه میشود و از میان برده میشود ولی شکل دیگری جانشین آن نمیشود.
هر نظامی که #انسان را به ضعف دچار کند، چه ضعف اقتصادی (استثمار)، چه سیاسی (استبداد)، چه ملی (استعمار)، چه فکری و روحی و اخلاقی (استحمار) و چه در آن واحد و نظام واحد همهاش با هم و چه اشکال دیگری که شاید بعدها اختراع کنند، «استضعاف» است و قربانیان آن طبقهی «مستضعفین» را بوجود میآورند و قرآن از نجات این طبقه و نفى استضعاف در جهان سخن میگوید و این است که سخنش همیشه زنده است، چه اگر بجای آن یکی از انواع آنرا مثلاً استعباد یا استعمار یا استبداد را میکوبید، پس از تحقق #استقلال با #دموکراسی و #لیبرالیسم و نفی نظام بردگی سخنش مرده بود و رسالتش منتفی شده بود و تنها ارزش تاریخی داشت و پس از استقلال و لیبرالیسم، که باز توده در اشکال دیگری به ضعف گرفتار میشود از قبيل استثمار طبقاتی با استحمار فکری (بوسیله #مذهب، #هنر، #فلسفه، #ادبیات، #ایدئولوژی، تبلیغات، علوم، تحقیقات، #آزادی جنسی، فلسفهی پوچی، بکت بازی ، #نیهیلیسم ، #تصوف، زهدگرایی، فردگرایی، ریاضت، ذهنیت گرایی، مادیت گرایی، رآلیسم، ایده آلیسم و مواد مخدر و هزاران هزار فوت و فن کهنه و نو و رنگبهرنگ که همه جادوهای سیاه اراده و آگاهی و بیداری و مسئولیت است تا قدرتهای انسانی و استعدادهای «خدایی» در مردم فلج بشود و به ضعف دچار گردد). رسالت قرآن که مبارزه با استعمار و استبداد و استعباد (بردگی) بود، در وضع جدید نمیتوانست بکار آید و ناچار روشنفکران به یک ایدئولوژی تازه که بتواند نظام تازه و پدیدههای ضد انسانی و فرمهای ضد مردمی نوساخته را تفسیر کند و با آن مبارزه کند نیازمند بودند…″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۰ / چه باید کرد؟ / ص۲۴۹
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
💢 یاد معلم با مردم
🔅یادمان زادروز آموزگار "عدالت، آزادی و عرفان"، در شرایط عسرت زیستی و بحران عظیم معیشتی امروز
🔸در ۸۷مین سالیاد زادروز (۲ آذر ۱۳۱۲-۱۳۹۹)،
آموزگارِ خودآگاهی و توحیدِ تثلیثوارِ «عرفان، برابری، آزادی»
🔸در شرایط بحران حاد زیستی و معیشتیای که جامعهٔ ما در جهان معاصر با آن مواجه شده است، بهترین بزرگداشت را در تداوم اندیشه و پویش راه او مییابیم و در بازگویی و بیانِ بهروز آن چشمانداز نظری و برونداد و بدیل عملی آن، و میدانیم که این بحرانِ اقتصادی-اجتماعی ربط و نسبت وثیقی با بحران انسداد سیاسی و امتناع عقیدتی دارد که جملگی مجموعهٔ دالانی تودرتویی را در مقابل ما قرار داده است، بهگونهای که نخست باید بتوانیم سرنخ این کلاف سردرگم را بیابیم.
🔸 #شریعتی به ما میآموخت که این سرنخ یا علت همهٔ علتها و مصیبتها، اعم از #استعمار و #استبداد گرفته تا #استثمار و توسعهنایافتگی، «استحمار» است، نوعی ازخودبیگانگی و سلطهپذیری و بندگی خودخواسته ناشی از فریب و تحمیق و تزویر که از سویی بهشکل کهن دینی در جوامع سنّتی بروز میکند (نجات اسلام از زندان ارتجاع)، و از دیگرسو، بهشکل مُدرن ایدئولوژیک در جوامع صنعتی خود را نشان میدهد. در ارزیابی او شرایط امکان این «تزویر» را زر و زور در #تاریخ و در جامعه فراهم میآورند و بدون توجه به منافع انضمامی اقتصادی و اغراض اقتدار سیاسی نمیتوان تنها با اتخاذ خط مشی آگاهیبخشی انتزاعی با تزویر مقابله کرد. زیرا در دعوت او از سویی خاطرنشان میکرد که، «... به انسانی که گرسنه است از معنویت سخن گفتن و از کمالِ ارزشهای اخلاقی دم زدن، فریب و فاجعه است...» (م.آ.۲۵، «انسان بیخود»، «آرزوها»، تهران: قلم، چ۶، ۱۳۸۴ ص۳۵۹)
و از دیگرسو، فریاد برمیآورد که «فرار، فرار، برای بازیافتن آنچه از #عدالت عزیزتر است و آنچه از سیری والاتر، آزاد بودن... »(همانجا، ص۳۶۰)
برای نجات خدا، اخلاق و معنویت، از قبرستان واپسگرایی یا ارتجاع دینی، چنانکه برای نجات #انسان از انواع #استحمار ایدئولوژیک مدرن، او بدیلِ نوعی «عرفان»(شناخت) را پیش مینهاد، با تعریفی جدید خاص در قاموس او، یعنی در نسبتی وثیق با «عقلانیت انتقادی» اجتماعی که در برابر «سلطهٔ» استبداد و استثمار، پایهٔ کلامی (الهیاتی) و فلسفی (هستیشناختی) رهاییبخشی یا تحققِ #آزادی و #عدالت را پی ریزد؛ پس راهحل او در حین محلی بودن (لوکال)، جهانروا (گلوبال) بود.
🔸نمود شاخص بحران اقتصادی کنونی جامعهٔ ما که محصول طرحهای توسعه و رشد ناموزون و بیرویه طی دههها و سدهٔ گذشته است، نشانهای از جهل ساختاری نسبت به مقتضیات بومزیستی، میراث فرهنگی تاریخی، و فقدان بینش و منش و مشارکت ملی-مردمی و دموکراتیک در دوبُعد اجتماعی و سیاسی، سیاستگذاران مسئولان و مدیرانِ فنسالار و دیوانسالار، در کشور و در منطقهٔ ماست. منطقه و میهنی غنی و سرشار از منابع متنوع طبیعی و نیروهای جوان انسانی که میتوانست و میبایست با طرحافکنی علمی و مدیریتی اصولی و اعتماد و مشارکتی مردمی، برغم همهٔ تهدیدها و تحریمها، به شکوفاترین اقتصادها تبدیل شود. تفرّق قومی-مذهبی مصنوعی اما که توسط قدرتهای ذینفع در منطقه دامن زده میشود و فقدان بینشی منطقهای و ملی که به همسویی و همکاری ملتهای ساکن منطقهٔ #خاورمیانه و دفاع از مصالح مشترک و بهرهوری بهینه از منابع و سرمایههای ملی و منطقهای بیانجامد، در وخامتبخشی به این بحران مؤثر بوده است.
🔸راه نجات و رستگاری از چنبرهٔ بحرانهای تودرتو که بتدریج به فروپاشی همهجانبهٔ اجتاعی و سیاسی، و بویژه ارزشی و اخلاقی میانجامد، و نمودش را در گسترش فساد در میان دستاندارکاران و کارگزارن نظام و حاکمیت مشاهده میکنیم، بازبینی در گفتمانهای مسلط و گرایشات راستگرایانهٔ گذشته است، اعم از محافظهکار افراطی یا مصلحتگرای اعتدالی، عامهگرای پوپولیستی یا نخبهگرای نولیبرال، و بازگشت به گفتمان صدر و آستانه #انقلاب، در تداوم و استمرار انقلاب #مشروطه و #نهضت_ملی، یعنی در همان افقی براه افتاد که روشنفکران ملی مردمی و مصلح مذهبی برای آینده ترسیم میکردند: طراحی توسعهای عدالتطلبانه و آزادیخواهانه با پشتوانه و تبار فرهنگی تاریخی، و نوزایی و نوسازی، احیاء و اصلاح، عقیدتی و معنوی در حوزهٔ دینی.
✍ #احسان_شریعتی
#هشتاد_هفتمین_سالگرد_تولد_شمع
✅ @Shariati_Group
✅ @Dr_ehsanshariati
🔅یادمان زادروز آموزگار "عدالت، آزادی و عرفان"، در شرایط عسرت زیستی و بحران عظیم معیشتی امروز
🔸در ۸۷مین سالیاد زادروز (۲ آذر ۱۳۱۲-۱۳۹۹)،
آموزگارِ خودآگاهی و توحیدِ تثلیثوارِ «عرفان، برابری، آزادی»
🔸در شرایط بحران حاد زیستی و معیشتیای که جامعهٔ ما در جهان معاصر با آن مواجه شده است، بهترین بزرگداشت را در تداوم اندیشه و پویش راه او مییابیم و در بازگویی و بیانِ بهروز آن چشمانداز نظری و برونداد و بدیل عملی آن، و میدانیم که این بحرانِ اقتصادی-اجتماعی ربط و نسبت وثیقی با بحران انسداد سیاسی و امتناع عقیدتی دارد که جملگی مجموعهٔ دالانی تودرتویی را در مقابل ما قرار داده است، بهگونهای که نخست باید بتوانیم سرنخ این کلاف سردرگم را بیابیم.
🔸 #شریعتی به ما میآموخت که این سرنخ یا علت همهٔ علتها و مصیبتها، اعم از #استعمار و #استبداد گرفته تا #استثمار و توسعهنایافتگی، «استحمار» است، نوعی ازخودبیگانگی و سلطهپذیری و بندگی خودخواسته ناشی از فریب و تحمیق و تزویر که از سویی بهشکل کهن دینی در جوامع سنّتی بروز میکند (نجات اسلام از زندان ارتجاع)، و از دیگرسو، بهشکل مُدرن ایدئولوژیک در جوامع صنعتی خود را نشان میدهد. در ارزیابی او شرایط امکان این «تزویر» را زر و زور در #تاریخ و در جامعه فراهم میآورند و بدون توجه به منافع انضمامی اقتصادی و اغراض اقتدار سیاسی نمیتوان تنها با اتخاذ خط مشی آگاهیبخشی انتزاعی با تزویر مقابله کرد. زیرا در دعوت او از سویی خاطرنشان میکرد که، «... به انسانی که گرسنه است از معنویت سخن گفتن و از کمالِ ارزشهای اخلاقی دم زدن، فریب و فاجعه است...» (م.آ.۲۵، «انسان بیخود»، «آرزوها»، تهران: قلم، چ۶، ۱۳۸۴ ص۳۵۹)
و از دیگرسو، فریاد برمیآورد که «فرار، فرار، برای بازیافتن آنچه از #عدالت عزیزتر است و آنچه از سیری والاتر، آزاد بودن... »(همانجا، ص۳۶۰)
برای نجات خدا، اخلاق و معنویت، از قبرستان واپسگرایی یا ارتجاع دینی، چنانکه برای نجات #انسان از انواع #استحمار ایدئولوژیک مدرن، او بدیلِ نوعی «عرفان»(شناخت) را پیش مینهاد، با تعریفی جدید خاص در قاموس او، یعنی در نسبتی وثیق با «عقلانیت انتقادی» اجتماعی که در برابر «سلطهٔ» استبداد و استثمار، پایهٔ کلامی (الهیاتی) و فلسفی (هستیشناختی) رهاییبخشی یا تحققِ #آزادی و #عدالت را پی ریزد؛ پس راهحل او در حین محلی بودن (لوکال)، جهانروا (گلوبال) بود.
🔸نمود شاخص بحران اقتصادی کنونی جامعهٔ ما که محصول طرحهای توسعه و رشد ناموزون و بیرویه طی دههها و سدهٔ گذشته است، نشانهای از جهل ساختاری نسبت به مقتضیات بومزیستی، میراث فرهنگی تاریخی، و فقدان بینش و منش و مشارکت ملی-مردمی و دموکراتیک در دوبُعد اجتماعی و سیاسی، سیاستگذاران مسئولان و مدیرانِ فنسالار و دیوانسالار، در کشور و در منطقهٔ ماست. منطقه و میهنی غنی و سرشار از منابع متنوع طبیعی و نیروهای جوان انسانی که میتوانست و میبایست با طرحافکنی علمی و مدیریتی اصولی و اعتماد و مشارکتی مردمی، برغم همهٔ تهدیدها و تحریمها، به شکوفاترین اقتصادها تبدیل شود. تفرّق قومی-مذهبی مصنوعی اما که توسط قدرتهای ذینفع در منطقه دامن زده میشود و فقدان بینشی منطقهای و ملی که به همسویی و همکاری ملتهای ساکن منطقهٔ #خاورمیانه و دفاع از مصالح مشترک و بهرهوری بهینه از منابع و سرمایههای ملی و منطقهای بیانجامد، در وخامتبخشی به این بحران مؤثر بوده است.
🔸راه نجات و رستگاری از چنبرهٔ بحرانهای تودرتو که بتدریج به فروپاشی همهجانبهٔ اجتاعی و سیاسی، و بویژه ارزشی و اخلاقی میانجامد، و نمودش را در گسترش فساد در میان دستاندارکاران و کارگزارن نظام و حاکمیت مشاهده میکنیم، بازبینی در گفتمانهای مسلط و گرایشات راستگرایانهٔ گذشته است، اعم از محافظهکار افراطی یا مصلحتگرای اعتدالی، عامهگرای پوپولیستی یا نخبهگرای نولیبرال، و بازگشت به گفتمان صدر و آستانه #انقلاب، در تداوم و استمرار انقلاب #مشروطه و #نهضت_ملی، یعنی در همان افقی براه افتاد که روشنفکران ملی مردمی و مصلح مذهبی برای آینده ترسیم میکردند: طراحی توسعهای عدالتطلبانه و آزادیخواهانه با پشتوانه و تبار فرهنگی تاریخی، و نوزایی و نوسازی، احیاء و اصلاح، عقیدتی و معنوی در حوزهٔ دینی.
✍ #احسان_شریعتی
#هشتاد_هفتمین_سالگرد_تولد_شمع
✅ @Shariati_Group
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
.
⭕️ تذکار شریعتی به آسیبهای سنت احیا نشده!
✍ دکتر محمد حسن علایی
🔹 #شریعتی ما را به بازخوانی انتقادی متون سنت تاریخی خویش فرا میخواند و ما را به آسیبهای سنت احیانشده تذکار میدهد. او زیستجهان جدید را به رسمیت میشناسد و به زندگی آری میگوید. با این همه، جستوجوی امکانات تفکر شریعتی در مواجهه با نیهیلیزم میتواند و باید برای یک ارزیاب منتقد و مطالبهگر همچنان به عنوان پروژهای ناتمام تلقی شود. هرچند نیهیلیزم در زمان حیات #نیچه سرتاسر اروپا را فراگرفته بود، تا جاییکه وی را وادار به بیان عبارت «خدا مرده است»، به عنوان یک فکت تاریخی کرد، اما نیچه پیامدهای دهشتناک آن را برای قرنهای آینده نیز پیشبینی کرده بود. #نیهیلیزم به معنای شکست پروژه جستوجوی حقیقت با جهانی شدن تمدن غربی و هژمونی شدن متافیزیک غربی در سرتاسر جهان، تمام جهان را با بحران معنا مواجه کرد.
🔹 شریعتی در زمانی میزیست که نیهیلیزم در کشورهای غیر غربی خانه نکرده بود و لذا بحران اصلی، خود را در مواجهه با جهان غرب هویدا میکند و تلاش وی نیز معطوف به همین بود؛ یعنی احیای سنت در کنار نقد رادیکال آن و به رسمیت شناختن زیستجهان مدرن، ضمن مطلق نکردن ارزشهای آن. همچنین بحث از #استعمار کهنه، نو، #استحمار و ... را مطرح کرد. حال بر اهالی تفکر و میراثبران تفکر شریعتی است که امکانات مواجهه با نیهیلیزم را از لابهلای سطور آثار این متفکر بزرگ استخراج و توسعه دهند.
🔹 شریعتی ما را به خویشتن انسانی خویش فرا میخواند و ما را به ضرورت نیل به #خودآگاهی تاریخی، اجتماعی، وجودی از وضعیت خویش دعوت میکند. این دعوت علیالاصول نمیتواند تهی از عناصر تاریخی و فرهنگی ما باشد. غنای این دعوت باید بر فرازهای درخشانی که وی از حکمت و هنر مردمان این سرزمین در آثار خویش گنجانده است، مورد واکاوی قرار گیرد. اینکه چه میزان از تجارب بشری و از #فلسفه و از #دین در آثار خویش بهرهبرداری کرده است هم باید روشن شود. همچنین برای داوری در خصوص توفیق وی در مواجهه با نیهیلیزم، التفات به زبان شریعتی و جغرافیای حرف وی ضرورت مییابد. زبانی که گهگاه از سوی شبهروشنفکران متهم به خطابهسرایی نیز میشود.
🔹 مواجهه با میراث شریعتی در گفتمان #ایدئولوژیک سیاسی و #تئولوژیک ممکن نیست، بلکه در گفتمانی فلسفی و #آنتولوژیک است که میتوانیم آن را مورد فهم و تفسیر قرار دهیم. چراکه شریعتی از معدود متفکرانی است که در #تاریخ معاصر ما ضمن اینکه گامی در جهت تخریب تئولوژی برمیدارد، ای بسا آثارش ظرفیت مواجهه با پرابلماتیک #حقیقت را در جهان پستمدرن در اختیار خوانندگان قرار میدهد.
✅ @Shariati_Group
.
✍ دکتر محمد حسن علایی
🔹 #شریعتی ما را به بازخوانی انتقادی متون سنت تاریخی خویش فرا میخواند و ما را به آسیبهای سنت احیانشده تذکار میدهد. او زیستجهان جدید را به رسمیت میشناسد و به زندگی آری میگوید. با این همه، جستوجوی امکانات تفکر شریعتی در مواجهه با نیهیلیزم میتواند و باید برای یک ارزیاب منتقد و مطالبهگر همچنان به عنوان پروژهای ناتمام تلقی شود. هرچند نیهیلیزم در زمان حیات #نیچه سرتاسر اروپا را فراگرفته بود، تا جاییکه وی را وادار به بیان عبارت «خدا مرده است»، به عنوان یک فکت تاریخی کرد، اما نیچه پیامدهای دهشتناک آن را برای قرنهای آینده نیز پیشبینی کرده بود. #نیهیلیزم به معنای شکست پروژه جستوجوی حقیقت با جهانی شدن تمدن غربی و هژمونی شدن متافیزیک غربی در سرتاسر جهان، تمام جهان را با بحران معنا مواجه کرد.
🔹 شریعتی در زمانی میزیست که نیهیلیزم در کشورهای غیر غربی خانه نکرده بود و لذا بحران اصلی، خود را در مواجهه با جهان غرب هویدا میکند و تلاش وی نیز معطوف به همین بود؛ یعنی احیای سنت در کنار نقد رادیکال آن و به رسمیت شناختن زیستجهان مدرن، ضمن مطلق نکردن ارزشهای آن. همچنین بحث از #استعمار کهنه، نو، #استحمار و ... را مطرح کرد. حال بر اهالی تفکر و میراثبران تفکر شریعتی است که امکانات مواجهه با نیهیلیزم را از لابهلای سطور آثار این متفکر بزرگ استخراج و توسعه دهند.
🔹 شریعتی ما را به خویشتن انسانی خویش فرا میخواند و ما را به ضرورت نیل به #خودآگاهی تاریخی، اجتماعی، وجودی از وضعیت خویش دعوت میکند. این دعوت علیالاصول نمیتواند تهی از عناصر تاریخی و فرهنگی ما باشد. غنای این دعوت باید بر فرازهای درخشانی که وی از حکمت و هنر مردمان این سرزمین در آثار خویش گنجانده است، مورد واکاوی قرار گیرد. اینکه چه میزان از تجارب بشری و از #فلسفه و از #دین در آثار خویش بهرهبرداری کرده است هم باید روشن شود. همچنین برای داوری در خصوص توفیق وی در مواجهه با نیهیلیزم، التفات به زبان شریعتی و جغرافیای حرف وی ضرورت مییابد. زبانی که گهگاه از سوی شبهروشنفکران متهم به خطابهسرایی نیز میشود.
🔹 مواجهه با میراث شریعتی در گفتمان #ایدئولوژیک سیاسی و #تئولوژیک ممکن نیست، بلکه در گفتمانی فلسفی و #آنتولوژیک است که میتوانیم آن را مورد فهم و تفسیر قرار دهیم. چراکه شریعتی از معدود متفکرانی است که در #تاریخ معاصر ما ضمن اینکه گامی در جهت تخریب تئولوژی برمیدارد، ای بسا آثارش ظرفیت مواجهه با پرابلماتیک #حقیقت را در جهان پستمدرن در اختیار خوانندگان قرار میدهد.
✅ @Shariati_Group
.
″... برخالف آنچه #روشنفكران فرنگی مآب که از قضيه پرتاند، میپندارند، روشنفكری که به #مذهب تكيه میکند و آرزوهای انسانیاش را نه در #ايدئولوژی مرسوم ضد مذهبی، که در متن فرهنگ و ايمان و عقايد مذهبی خويش دنبال میکند، در «جامعهی مذهبی» تنهاتر میماند، چه، طرح روشنفكرانه و آگاهی بخش مذهب، بيش از همه، نيروهای رسمی مذهبی را بر میآشوبد و به مبارزهای متعصبانه و بيرحمانه وا میدارد. زيرا همچنانكه در طول #تاريخ، هميشه مذهب تقليدی و تسكينی، پايگاه مشترک #استعمار خارجی، #استثمار طبقاتی، #استبداد سياسی و #استحمار فكری و عقلی بوده است؛ مذهب اجتهادی و انقلابی، خطری است که اين هر چهار قطب را برای دفع آن در کنار هم قرار میدهد، و هر چند اين قطبها با هم اختلافاتی هم داشته باشند، در سرکوبی سريع و بیامان آن، «تن واحد» میشوند... ″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم / ص ۱۳
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم / ص ۱۳
✅ @Shariati_Group
🔵 چراییِ تکیه بر سه بعد فرموله شده «زر - زور - تزویر» نزد #شریعتی
″... يکی از رفقا خيلی با حسن نيت میگفت که: شما اين را در نوشتهها و گفتهها خيلی تکرار میکنيد؛ آخر چرا اينقدر تکرار میکنيد؟ گفتم که: من برای اينکه زياد تکرار کردهام، زياد متأسف نيستم، (بلکه) بخاطر اين متأسفم که غير از اين سه مطلب چيزهای ديگری هم گفتهام که اصلاً لازم نبوده! اصلاً بيخود حرفهای ديگر زدهام و وقت را گرفتهام. میخواهم بگويم غير از همين بحث، اصلاً چيز ديگری نيست، يعنی من حرف ديگری ندارم، اگر علماء دارند بگويند!
📌 من چون #معلم بودم، خاصيت معلمی باعث شد که حرفهايم را فرموله کنم. حرفهای متفرق زياد میزنم، ولی از آخر بايد آنها را فرموله کنم و اين فرموله کردن، بخاطر تعليم و آموزش است، برای اينکه(اگر) شما همه بحثها را تصادفاً نباشيد يا اصلاً نخواسته باشيد (گوش بدهيد)، از آخر معلوم باشد که قضيه چه شد. جمع کردن و خلاصه کردن و در آوردن آنها بهصورت يک شعار، يک فرمول و بهصورت چهار تا اصل، چيزهائی است معين و مشخص. اين، هم برای انتقال فکر به ذهن، هم برای مشخص شدنش خيلی لازم است. اين، کار معلمی است، يعنی يک معلم بايد اين کار را بکند.
📌برای فرمولسازی (برای شما که در کارهای معلمی و تبليغی و فکری و ... هستيد) يک فرمول دارد و آن اينکه وقتيکه میخواهيد اين فرمولها را فرموله کنيد و بهصورت يک شعار و يک اصل درآوريد؛
▫️اول، جمله بايد کوتاه باشد، اگر طولانی باشد، بدرد نمیخورد و اثرش از بين میرود.
▫️دوم: با کلمات ساده و روشن باشد؛ (اگر) اصطلاح فنی و فلسفی و... داشته باشد، تأثيرگذاريش از بين میرود.
▫️سوم: خوشآهنگ باشد، يعنی برای تأثيرگذاری آهنگ بيان طوری باشد که آدم احساس میکند که اصلاً زيبا است.
چهارم: اين کلمات حتی يک نوع هماهنگی، يکنوع اشتقاق (شبه اشتقاق)، يکنوع هموزنی و يکنوع احساس اينکه کلمات از هم گرفته شدهاند، در بيان داشته باشد. مثلاً وقتیکه میگويم: #زر و #زور و #تزوير، اين سه کلمه بقدری با هم هماهنگ است که يک خواننده اول خيال میکند هر سه از هم مشتقاند، درصورتيکه کلمه زر و زور هيچ ربطی به هم ندارد و تزوير هم اصلاً عربی است. اين اشتراک حروفی که بين همه است، تأثيرگذاريش را بيشتر میکند. اين، يک بحث فنی است. اگر بجای زر و زور و تزوير بگوييم: پول و زور و تزوير (هماهنگی) از بين میرود، و يا (بگوئيم) #ثروت و زور و پارسائی باز خنک میشود و ببينيد که چقدر افتضاح میشود ولی مثل اينکه زر و زور و تزوير همين است و آدم در برابرش اصلاً قانع میشود. يا اگر بجای عبارت #طلا و #تيغ و #تسبيح (يعنی بجای زر، طلا و بجای زور، تيغ و بجای تزوير، تسبيح) بگذاريم نقره و تيغ و تسبيح يا اسکناس و تيغ و تسبيح، جور نمیآيد و خراب میشود. بايد حتماً طلا و تيغ و تسبيح باشد تا اشتقاق ظاهری داشته باشد.
📌خيلی ابعاد گوناگون دارد: #استبداد (زور) و #استثمار (زر) و #استحمار (تزوير). در خود سوره ناس هم همينطور است: اله الناس ـ ربالناس ـ ملکالناس، مگر همين سه بعد را نمیگويد؟ رب يعنی ارباب، سينيور، #فئودال و صاحب #مردم که بيشتر جنبه مالکيت در دوره فئوداليته دارد، اله در اينجا معنی آن بعد معنوی و #روحانيت را دارد و ملک هم که معلوم است.
📌همينطور است سمبلهايش در جامعه:
#فرعون ـ #قارون ـ بلعم باعورا. در منی هم سه #شيطان هست. در حيوانات گرگ ـ روباه ـ موش (هست). و همينطور است ملک و مالک و ملا. اين ابعاد گوناگون برای اينست که مسأله درست جابيفتد.
📌حالا چرا روی اين سه بعد تکيه میکنيم؟ اينها ارزشهای گوناگون دارد، در حاليکه #مارکسيسم به يک بعد آن تکيه میکند، و ليبراليستها و دموکراتها، آزادیخواهها، انقلاب #مشروطه و #انقلاب کبير #فرانسه به يک بعد ديگر تکيه کردند. آنها خيال میکردند که اگر زور را از بين ببرند (در مشروطه و در انقلاب کبير فرانسه)، ملک را از بين ببرند و تيغ را از دست او بگيرند، ديگر راحتند، در صورتيکه طلا باز دو مرتبه تيغ میتراشد، تزوير تيغ میتراشد و فوراً جايش را پر میکند و اين مارکسيستها خيال میکنند که اگر زر را بگيرند، ديگر زور و تزوير وجود ندارد، در صورتيکه زر را از مردم گرفتهاند، ولی خودشان هم تيغ دارند، هم طلا دارند و هم تسبيح دستشان است! کميسيون جهتيابی #ايدئولوژيک دارد بخشنامه میکند ـ حتی به استادها ـ که اينجور عقيده داشته باشيد، همه بايد همينجور نقاشی کنند، همين جور چيز بنويسند، همينجور شعر بگويند، همين جور فيلم بسازند، همينجور فکر کنند و همينجور عقيده داشته باشند. معلوم میشود که او هم تسبيح را گرفته و هم بلعم باعورا شده برای اينکه يک بعد را خلع سلاح کردن و دو بعد ديگر را گذاشتن، (باعث میشود) دو بعد ديگر يک بعد خلع سلاح شده را بسازد و بازسازی کند.
🔻ادامه
✅ @Shariati_Group
″... يکی از رفقا خيلی با حسن نيت میگفت که: شما اين را در نوشتهها و گفتهها خيلی تکرار میکنيد؛ آخر چرا اينقدر تکرار میکنيد؟ گفتم که: من برای اينکه زياد تکرار کردهام، زياد متأسف نيستم، (بلکه) بخاطر اين متأسفم که غير از اين سه مطلب چيزهای ديگری هم گفتهام که اصلاً لازم نبوده! اصلاً بيخود حرفهای ديگر زدهام و وقت را گرفتهام. میخواهم بگويم غير از همين بحث، اصلاً چيز ديگری نيست، يعنی من حرف ديگری ندارم، اگر علماء دارند بگويند!
📌 من چون #معلم بودم، خاصيت معلمی باعث شد که حرفهايم را فرموله کنم. حرفهای متفرق زياد میزنم، ولی از آخر بايد آنها را فرموله کنم و اين فرموله کردن، بخاطر تعليم و آموزش است، برای اينکه(اگر) شما همه بحثها را تصادفاً نباشيد يا اصلاً نخواسته باشيد (گوش بدهيد)، از آخر معلوم باشد که قضيه چه شد. جمع کردن و خلاصه کردن و در آوردن آنها بهصورت يک شعار، يک فرمول و بهصورت چهار تا اصل، چيزهائی است معين و مشخص. اين، هم برای انتقال فکر به ذهن، هم برای مشخص شدنش خيلی لازم است. اين، کار معلمی است، يعنی يک معلم بايد اين کار را بکند.
📌برای فرمولسازی (برای شما که در کارهای معلمی و تبليغی و فکری و ... هستيد) يک فرمول دارد و آن اينکه وقتيکه میخواهيد اين فرمولها را فرموله کنيد و بهصورت يک شعار و يک اصل درآوريد؛
▫️اول، جمله بايد کوتاه باشد، اگر طولانی باشد، بدرد نمیخورد و اثرش از بين میرود.
▫️دوم: با کلمات ساده و روشن باشد؛ (اگر) اصطلاح فنی و فلسفی و... داشته باشد، تأثيرگذاريش از بين میرود.
▫️سوم: خوشآهنگ باشد، يعنی برای تأثيرگذاری آهنگ بيان طوری باشد که آدم احساس میکند که اصلاً زيبا است.
چهارم: اين کلمات حتی يک نوع هماهنگی، يکنوع اشتقاق (شبه اشتقاق)، يکنوع هموزنی و يکنوع احساس اينکه کلمات از هم گرفته شدهاند، در بيان داشته باشد. مثلاً وقتیکه میگويم: #زر و #زور و #تزوير، اين سه کلمه بقدری با هم هماهنگ است که يک خواننده اول خيال میکند هر سه از هم مشتقاند، درصورتيکه کلمه زر و زور هيچ ربطی به هم ندارد و تزوير هم اصلاً عربی است. اين اشتراک حروفی که بين همه است، تأثيرگذاريش را بيشتر میکند. اين، يک بحث فنی است. اگر بجای زر و زور و تزوير بگوييم: پول و زور و تزوير (هماهنگی) از بين میرود، و يا (بگوئيم) #ثروت و زور و پارسائی باز خنک میشود و ببينيد که چقدر افتضاح میشود ولی مثل اينکه زر و زور و تزوير همين است و آدم در برابرش اصلاً قانع میشود. يا اگر بجای عبارت #طلا و #تيغ و #تسبيح (يعنی بجای زر، طلا و بجای زور، تيغ و بجای تزوير، تسبيح) بگذاريم نقره و تيغ و تسبيح يا اسکناس و تيغ و تسبيح، جور نمیآيد و خراب میشود. بايد حتماً طلا و تيغ و تسبيح باشد تا اشتقاق ظاهری داشته باشد.
📌خيلی ابعاد گوناگون دارد: #استبداد (زور) و #استثمار (زر) و #استحمار (تزوير). در خود سوره ناس هم همينطور است: اله الناس ـ ربالناس ـ ملکالناس، مگر همين سه بعد را نمیگويد؟ رب يعنی ارباب، سينيور، #فئودال و صاحب #مردم که بيشتر جنبه مالکيت در دوره فئوداليته دارد، اله در اينجا معنی آن بعد معنوی و #روحانيت را دارد و ملک هم که معلوم است.
📌همينطور است سمبلهايش در جامعه:
#فرعون ـ #قارون ـ بلعم باعورا. در منی هم سه #شيطان هست. در حيوانات گرگ ـ روباه ـ موش (هست). و همينطور است ملک و مالک و ملا. اين ابعاد گوناگون برای اينست که مسأله درست جابيفتد.
📌حالا چرا روی اين سه بعد تکيه میکنيم؟ اينها ارزشهای گوناگون دارد، در حاليکه #مارکسيسم به يک بعد آن تکيه میکند، و ليبراليستها و دموکراتها، آزادیخواهها، انقلاب #مشروطه و #انقلاب کبير #فرانسه به يک بعد ديگر تکيه کردند. آنها خيال میکردند که اگر زور را از بين ببرند (در مشروطه و در انقلاب کبير فرانسه)، ملک را از بين ببرند و تيغ را از دست او بگيرند، ديگر راحتند، در صورتيکه طلا باز دو مرتبه تيغ میتراشد، تزوير تيغ میتراشد و فوراً جايش را پر میکند و اين مارکسيستها خيال میکنند که اگر زر را بگيرند، ديگر زور و تزوير وجود ندارد، در صورتيکه زر را از مردم گرفتهاند، ولی خودشان هم تيغ دارند، هم طلا دارند و هم تسبيح دستشان است! کميسيون جهتيابی #ايدئولوژيک دارد بخشنامه میکند ـ حتی به استادها ـ که اينجور عقيده داشته باشيد، همه بايد همينجور نقاشی کنند، همين جور چيز بنويسند، همينجور شعر بگويند، همين جور فيلم بسازند، همينجور فکر کنند و همينجور عقيده داشته باشند. معلوم میشود که او هم تسبيح را گرفته و هم بلعم باعورا شده برای اينکه يک بعد را خلع سلاح کردن و دو بعد ديگر را گذاشتن، (باعث میشود) دو بعد ديگر يک بعد خلع سلاح شده را بسازد و بازسازی کند.
🔻ادامه
✅ @Shariati_Group
💠 شریعتی و مواجههی با هستی
🔅دکتر #علی_شریعتی تنها نظریهپرداز و مروج چپ مذهبی در #ایران نیست، اما عده زیادی او را مروج این پارادایم فکری میشناسند. از همین منظر به دوستدارانش بایستی تأکید نمود در این میراثِ گذار، متوقف نشوند و گامی فراپیش نهند و با سفرهایی در این نحله، به بررسی تحلیلی انتقادی، نه برخورد شیفتهوار و مقلدانه، به عرصهها و آموزههای جدید وارد شوند!
🔅پیدا کردن افکار بنیادی در اندیشه #شریعتی سخت است ولی بنظر نگارنده “تودههای اجتماع” و “مردم”، اندیشهی محوری و دغدغه بنیادی اندیشه شریعتی است. او #انسان را در جمع میبیند، در جامعه و #مردم، این دغدغه اصلی اوست. به بیانی دیگر او دغدغه معنا و حرکت و دغدغه معنا و تغییر را در سر می پروراند. یعنی هم بدنبال تفسیر پدیدهها، هستی و انسان و جامعه است و هم بدنبال تغییر آنها است.
🔅اگر هستی را به مثابه یک متن در نظر بگیریم، هستی شناسی هم میتواند رویکردی هرمونوتیکی و تأویلی داشته باشد و بنظر میرسد که شریعتی بدینگونه با هستی برخورد میکرد. از نظر او در تعیین هستی، هیچکدام از شاخههای آگاهی و دانش بشر نمیتوانند حرف دقیق و نهایی را بزنند. یعنی نه #فلسفه عقلی، نه دانش بشری، نه علم نمیتواند به تعیین نهایی هستی بپردازد. با همین قرینه سازی میتوان به این نتیجه رسید که رویکرد شریعتی در هستی شناسی نوعی رویکرد ماوراء فلسفی و ماوراء علمی است. با این مضمون که هم ملاحضات و هم دانستههای اندیشه و فلسفهی نوین نظری را لحاظ میکرد اما ضمن بهرهگیری از آنها عبور میکرد و به تبعیین ویژه خود با الهام از #مذهب میپرداخت. بنابرین هستی شناسی او نه نقلی شهودی و نه صرفاً علمی عقلی است. شریعتی در عین حال که از دانش بشر بهره میگیرد؛ در نهایت رویکرد او تأویلی و هرمونوتیکی است.
🔅با آنکه او دغدغههای اکثراً فلسفی نداشت اما بندرت هستی شناسی را فنومنولوژی تعبیر میکرد. او با تکیه بر فنومنولوژی یا پدیدارشناسی، نکات و اصولی را مطرح مینمود. با این تلقی که ما نمیتوانیم به ذات واقعیت و هستی دسترسی پیدا کنیم، به بود نمیتوانیم برسیم، بلکه نمودهایی از هستی را در مییابیم. شریعتی در هستی شناسیاش از فنومنولوژی وام و کمک میگیرد و میگوید در این جهان ذاتی وجود دارد و این ذات برای ما دست نایافتنی است. شریعتی تأکید میکند که هستی شناسی، نمودشناسی و نوعی فنومنولوژی است. او میگوید:
” بهترین و انقلابیترین کار این است که ذهنیت خویش را از این مرزبندیها نجات دهیم و در عین حال با یک نگاه عظیم و توحیدی به هستی و انسان بنگریم و در همان حال که مرز بین فیزیک و متافیزیک را از بین میبریم، مرز میان نیاز انسانی را به #عشق و #نان از میان برداریم.”
🔅یکی از دیدگاههای دیگر شریعتی بحث جهتداری و معناداری هستی است. او معتقد است تمام اجزای هستی دارای شعوری پیش برنده هستند. یعنی هستی یک لش مرده نیست. او هستی ماقبل انسان را فاقد شعور میداند. او بیشتر در مجموع، معنا و جهتداری و غایتمندی هستی را در رابطه با کارکردی که برای انسان دارد در نظر میگیرد.
🔅علی شریعتی قائل به ارتباط بین هستی شناسی و هستی اجتماعی است. یعنی معتقد است #جهانبینی و #هستی_شناسی ما با زندگی عینی و مادی مرتبط است. او میگوید زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بشر در جهان بینیاش اثر میگذارد و ما گاهی عکس برگردان زندگی واقعیمان را در جهان بینیمان میبینیم. در این رابطه بحث جامعه شناسی #شرک و #توحید یکی از معروفترین آثار شریعتی است. او میگوید:
“جهان بینی تأویل میشود به جامعه بینی”. یعنی دقیقاً ما تاثیر جامعه را در جهان بینیمان میبینیم. و همان روابط که در نظام اجتماعی، سیاسی، طبقاتی یا نژاد پرستانه حاکم بین انسانها وجود دارد، در بین خدایان نیز همین رابطه برقرار است. یعنی داستان زندگی زمینی انسانها در جهان بینیشان بازتولید شده است. به عبارت دیگر نظامهای حاکم یا طبقات حاکم برای اینکه نظم موجود را ابدی، مقدس و غیرقابل تغییر جلوه دهند سیمای مشابه جامعه را به آسمان برده یک جهانبینی نژادی - طبقاتی با تبعیضات مختلف در جهان ساخته و به انسانها نیز گفتهاند همان گونه که این روابط در بین خدایان وجود دارد باید در بین آدمیان نیز این روابط حاکم باشد. نازیسم و فاشیسم بر فلسفههایی استوار بود که از دیدگاه شریعتی این فلسفهها همان نقش شرک را در دنیای امروز ایفا میکرد. در اینجاست که شریعتی به نوعی آگاهی کاذب و نوعی #تزویر و #استحمار معتقد است.
✍ عباد عموزاد
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل
🔅دکتر #علی_شریعتی تنها نظریهپرداز و مروج چپ مذهبی در #ایران نیست، اما عده زیادی او را مروج این پارادایم فکری میشناسند. از همین منظر به دوستدارانش بایستی تأکید نمود در این میراثِ گذار، متوقف نشوند و گامی فراپیش نهند و با سفرهایی در این نحله، به بررسی تحلیلی انتقادی، نه برخورد شیفتهوار و مقلدانه، به عرصهها و آموزههای جدید وارد شوند!
🔅پیدا کردن افکار بنیادی در اندیشه #شریعتی سخت است ولی بنظر نگارنده “تودههای اجتماع” و “مردم”، اندیشهی محوری و دغدغه بنیادی اندیشه شریعتی است. او #انسان را در جمع میبیند، در جامعه و #مردم، این دغدغه اصلی اوست. به بیانی دیگر او دغدغه معنا و حرکت و دغدغه معنا و تغییر را در سر می پروراند. یعنی هم بدنبال تفسیر پدیدهها، هستی و انسان و جامعه است و هم بدنبال تغییر آنها است.
🔅اگر هستی را به مثابه یک متن در نظر بگیریم، هستی شناسی هم میتواند رویکردی هرمونوتیکی و تأویلی داشته باشد و بنظر میرسد که شریعتی بدینگونه با هستی برخورد میکرد. از نظر او در تعیین هستی، هیچکدام از شاخههای آگاهی و دانش بشر نمیتوانند حرف دقیق و نهایی را بزنند. یعنی نه #فلسفه عقلی، نه دانش بشری، نه علم نمیتواند به تعیین نهایی هستی بپردازد. با همین قرینه سازی میتوان به این نتیجه رسید که رویکرد شریعتی در هستی شناسی نوعی رویکرد ماوراء فلسفی و ماوراء علمی است. با این مضمون که هم ملاحضات و هم دانستههای اندیشه و فلسفهی نوین نظری را لحاظ میکرد اما ضمن بهرهگیری از آنها عبور میکرد و به تبعیین ویژه خود با الهام از #مذهب میپرداخت. بنابرین هستی شناسی او نه نقلی شهودی و نه صرفاً علمی عقلی است. شریعتی در عین حال که از دانش بشر بهره میگیرد؛ در نهایت رویکرد او تأویلی و هرمونوتیکی است.
🔅با آنکه او دغدغههای اکثراً فلسفی نداشت اما بندرت هستی شناسی را فنومنولوژی تعبیر میکرد. او با تکیه بر فنومنولوژی یا پدیدارشناسی، نکات و اصولی را مطرح مینمود. با این تلقی که ما نمیتوانیم به ذات واقعیت و هستی دسترسی پیدا کنیم، به بود نمیتوانیم برسیم، بلکه نمودهایی از هستی را در مییابیم. شریعتی در هستی شناسیاش از فنومنولوژی وام و کمک میگیرد و میگوید در این جهان ذاتی وجود دارد و این ذات برای ما دست نایافتنی است. شریعتی تأکید میکند که هستی شناسی، نمودشناسی و نوعی فنومنولوژی است. او میگوید:
” بهترین و انقلابیترین کار این است که ذهنیت خویش را از این مرزبندیها نجات دهیم و در عین حال با یک نگاه عظیم و توحیدی به هستی و انسان بنگریم و در همان حال که مرز بین فیزیک و متافیزیک را از بین میبریم، مرز میان نیاز انسانی را به #عشق و #نان از میان برداریم.”
🔅یکی از دیدگاههای دیگر شریعتی بحث جهتداری و معناداری هستی است. او معتقد است تمام اجزای هستی دارای شعوری پیش برنده هستند. یعنی هستی یک لش مرده نیست. او هستی ماقبل انسان را فاقد شعور میداند. او بیشتر در مجموع، معنا و جهتداری و غایتمندی هستی را در رابطه با کارکردی که برای انسان دارد در نظر میگیرد.
🔅علی شریعتی قائل به ارتباط بین هستی شناسی و هستی اجتماعی است. یعنی معتقد است #جهانبینی و #هستی_شناسی ما با زندگی عینی و مادی مرتبط است. او میگوید زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بشر در جهان بینیاش اثر میگذارد و ما گاهی عکس برگردان زندگی واقعیمان را در جهان بینیمان میبینیم. در این رابطه بحث جامعه شناسی #شرک و #توحید یکی از معروفترین آثار شریعتی است. او میگوید:
“جهان بینی تأویل میشود به جامعه بینی”. یعنی دقیقاً ما تاثیر جامعه را در جهان بینیمان میبینیم. و همان روابط که در نظام اجتماعی، سیاسی، طبقاتی یا نژاد پرستانه حاکم بین انسانها وجود دارد، در بین خدایان نیز همین رابطه برقرار است. یعنی داستان زندگی زمینی انسانها در جهان بینیشان بازتولید شده است. به عبارت دیگر نظامهای حاکم یا طبقات حاکم برای اینکه نظم موجود را ابدی، مقدس و غیرقابل تغییر جلوه دهند سیمای مشابه جامعه را به آسمان برده یک جهانبینی نژادی - طبقاتی با تبعیضات مختلف در جهان ساخته و به انسانها نیز گفتهاند همان گونه که این روابط در بین خدایان وجود دارد باید در بین آدمیان نیز این روابط حاکم باشد. نازیسم و فاشیسم بر فلسفههایی استوار بود که از دیدگاه شریعتی این فلسفهها همان نقش شرک را در دنیای امروز ایفا میکرد. در اینجاست که شریعتی به نوعی آگاهی کاذب و نوعی #تزویر و #استحمار معتقد است.
✍ عباد عموزاد
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل
Telegram
.
📌 تذکار شریعتی به آسیبهای سنت احیانشده!
🔅دکتر #شریعتی ما را به بازخوانی انتقادی متون سنت تاریخی خویش فرا میخواند و ما را به آسیبهای سنت احیا نشده تذکار میدهد. او زیستجهان جدید را به رسمیت میشناسد و به زندگی آری میگوید. با این همه، جستوجوی امکانات تفکر شریعتی در مواجهه با #نیهیلیزم میتواند و باید برای یک ارزیاب منتقد و مطالبهگر همچنان به عنوان پروژهای ناتمام تلقی شود. هرچند نیهیلیزم در زمان حیات #نیچه سرتاسر #اروپا را فراگرفته بود، تا جاییکه وی را وادار به بیان عبارت «خدا مرده است»، به عنوان یک فکت تاریخی کرد، اما نیچه پیامدهای دهشتناک آن را برای قرنهای آینده نیز پیشبینی کرده بود. نیهیلیزم به معنای شکست پروژه جستوجوی #حقیقت با جهانی شدن تمدن غربی و هژمونی شدن #متافیزیک غربی در سرتاسر جهان، تمام جهان را با #بحران_معنا مواجه کرد.
🔅شریعتی در زمانی میزیست که نیهیلیزم در کشورهای غیر غربی خانه نکرده بود و لذا بحران اصلی، خود را در مواجهه با جهان غرب هویدا میکند و تلاش وی نیز معطوف به همین بود؛ یعنی احیای سنت در کنار نقد رادیکال آن و به رسمیت شناختن زیستجهان مدرن، ضمن مطلق نکردن ارزشهای آن. همچنین بحث از #استعمار کهنه، نو، #استحمار و... را مطرح کرد. حال بر اهالی تفکر و میراثبران تفکر شریعتی است که امکانات مواجهه با نیهیلیزم را از لابهلای سطور آثار این متفکر بزرگ استخراج و توسعه دهند.
🔅شریعتی ما را به خویشتن انسانی خویش فرا میخواند و ما را به ضرورت نیل به #خودآگاهی تاریخی، اجتماعی، وجودی از وضعیت خویش دعوت میکند. این دعوت علیالاصول نمیتواند تهی از عناصر تاریخی و فرهنگی ما باشد. غنای این دعوت باید بر فرازهای درخشانی که وی از #حکمت و #هنر مردمان این سرزمین در آثار خویش گنجانده است، مورد واکاوی قرار گیرد. اینکه چه میزان از تجارب بشری و از #فلسفه و از #دین در آثار خویش بهرهبرداری کرده است هم باید روشن شود. همچنین برای داوری در خصوص توفیق وی در مواجهه با نیهیلیزم، التفات به زبان شریعتی و جغرافیای حرف وی ضرورت مییابد. زبانی که گهگاه از سوی شبهروشنفکران متهم به خطابهسرایی نیز میشود!
🔅مواجهه با میراث شریعتی در گفتمان #ایدئولوژیک سیاسی و #تئولوژیک ممکن نیست، بلکه در گفتمانی فلسفی و #آنتولوژیک است که میتوانیم آن را مورد فهم و تفسیر قرار دهیم. چراکه شریعتی از معدود متفکرانی است که در #تاریخ معاصر ما ضمن اینکه گامی در جهت تخریب #تئولوژی برمیدارد، ای بسا آثارش ظرفیت مواجهه با پرابلماتیک حقیقت را در جهان پستمدرن در اختیار خوانندگان قرار میدهد.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
🔅دکتر #شریعتی ما را به بازخوانی انتقادی متون سنت تاریخی خویش فرا میخواند و ما را به آسیبهای سنت احیا نشده تذکار میدهد. او زیستجهان جدید را به رسمیت میشناسد و به زندگی آری میگوید. با این همه، جستوجوی امکانات تفکر شریعتی در مواجهه با #نیهیلیزم میتواند و باید برای یک ارزیاب منتقد و مطالبهگر همچنان به عنوان پروژهای ناتمام تلقی شود. هرچند نیهیلیزم در زمان حیات #نیچه سرتاسر #اروپا را فراگرفته بود، تا جاییکه وی را وادار به بیان عبارت «خدا مرده است»، به عنوان یک فکت تاریخی کرد، اما نیچه پیامدهای دهشتناک آن را برای قرنهای آینده نیز پیشبینی کرده بود. نیهیلیزم به معنای شکست پروژه جستوجوی #حقیقت با جهانی شدن تمدن غربی و هژمونی شدن #متافیزیک غربی در سرتاسر جهان، تمام جهان را با #بحران_معنا مواجه کرد.
🔅شریعتی در زمانی میزیست که نیهیلیزم در کشورهای غیر غربی خانه نکرده بود و لذا بحران اصلی، خود را در مواجهه با جهان غرب هویدا میکند و تلاش وی نیز معطوف به همین بود؛ یعنی احیای سنت در کنار نقد رادیکال آن و به رسمیت شناختن زیستجهان مدرن، ضمن مطلق نکردن ارزشهای آن. همچنین بحث از #استعمار کهنه، نو، #استحمار و... را مطرح کرد. حال بر اهالی تفکر و میراثبران تفکر شریعتی است که امکانات مواجهه با نیهیلیزم را از لابهلای سطور آثار این متفکر بزرگ استخراج و توسعه دهند.
🔅شریعتی ما را به خویشتن انسانی خویش فرا میخواند و ما را به ضرورت نیل به #خودآگاهی تاریخی، اجتماعی، وجودی از وضعیت خویش دعوت میکند. این دعوت علیالاصول نمیتواند تهی از عناصر تاریخی و فرهنگی ما باشد. غنای این دعوت باید بر فرازهای درخشانی که وی از #حکمت و #هنر مردمان این سرزمین در آثار خویش گنجانده است، مورد واکاوی قرار گیرد. اینکه چه میزان از تجارب بشری و از #فلسفه و از #دین در آثار خویش بهرهبرداری کرده است هم باید روشن شود. همچنین برای داوری در خصوص توفیق وی در مواجهه با نیهیلیزم، التفات به زبان شریعتی و جغرافیای حرف وی ضرورت مییابد. زبانی که گهگاه از سوی شبهروشنفکران متهم به خطابهسرایی نیز میشود!
🔅مواجهه با میراث شریعتی در گفتمان #ایدئولوژیک سیاسی و #تئولوژیک ممکن نیست، بلکه در گفتمانی فلسفی و #آنتولوژیک است که میتوانیم آن را مورد فهم و تفسیر قرار دهیم. چراکه شریعتی از معدود متفکرانی است که در #تاریخ معاصر ما ضمن اینکه گامی در جهت تخریب #تئولوژی برمیدارد، ای بسا آثارش ظرفیت مواجهه با پرابلماتیک حقیقت را در جهان پستمدرن در اختیار خوانندگان قرار میدهد.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
Telegram
.
📌 شریعتی مظهر تعارضات تاریخی ماست!
🔅رفاه؛ برخورداری؛ آب و نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ قدرت ملی؛ حکومت عدل؛ جامعه مدنی؛ سرآمدی در علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را #شریعتی با وسط کشیدن پای #دین به وسط، از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند #نقد شریعتی؛
🔅هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم، چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم، چقدر #مدرن هستیم؛
#خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتیِ پیشامدرن خویش و بیخداییِ جهان جدید، مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل اروپا بعد مسیح؛ #کانت، #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و...داشتیم! و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهانِ تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔅گذشتهها گذشته! حالا پس از چهلواندی سال که از شریعتی میگذرد، اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند! ؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، اما نیست!
🔅شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی مظهرالمسائل ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائل هستیم. از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکیم؛ روندهای جهانی هم بر بحرانهای ما دامن میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت! #ایران #بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم؛
🔅نـه! گاه متفکر، مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک #فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود. دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری...
هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخیِ خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی در مجموعهی آثار شریعتی، امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
✅ @Shariati_Group
🔅رفاه؛ برخورداری؛ آب و نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ قدرت ملی؛ حکومت عدل؛ جامعه مدنی؛ سرآمدی در علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را #شریعتی با وسط کشیدن پای #دین به وسط، از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند #نقد شریعتی؛
🔅هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم، چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم، چقدر #مدرن هستیم؛
#خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتیِ پیشامدرن خویش و بیخداییِ جهان جدید، مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل اروپا بعد مسیح؛ #کانت، #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و...داشتیم! و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهانِ تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔅گذشتهها گذشته! حالا پس از چهلواندی سال که از شریعتی میگذرد، اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند! ؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، اما نیست!
🔅شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی مظهرالمسائل ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائل هستیم. از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکیم؛ روندهای جهانی هم بر بحرانهای ما دامن میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت! #ایران #بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم؛
🔅نـه! گاه متفکر، مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک #فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود. دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری...
هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخیِ خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی در مجموعهی آثار شریعتی، امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
″... اِی #زینب
ای زبان #علی در کام!
با #ملت خویش حرف بزن!
ای #زن ! ای که مردانگی، در رکاب تو، جوانمردی آموخت...
زنان ملت ما اینان که نام تو، آتش و درد بر جانشان میافکند به تو محتاجاند.
بیش از همه وقت...
"جهل" از یکسو به اسارت پنهان و ذلت تازهشان میکشاند و از خویش و از تو بیگانهشان میسازد، آنان را بر "#استحمار کهنه و نو"، بر بندگی "سنتهای پوسیده" و "دعوتهای عفن"، برملعبه سازان "تعصب قدیم" و "تفنن جدید" به نیروی فریادهائی که بر سر یک شهر- شهر قساوت و وحشت - میکوبیدی، و پایههای یک قصر - قصر جنایت و قدرت را میلرزاندی - بر آشوب!
تا در خویش برآشوباند، و تار و پود این پردههای عنکبوت فریب را بدرند، و تا در برابر این طوفان برباد دهندهای که وزیدن آغاز کرده است "ایستادن" را بیاموزند، و این "ماشین هولناک" را که از آنها "بازیچههای جدیدی" میسازد، باز برای بلعیدن حریصانهی آنچه #سرمایهداری به #بازار میآورد، برای لذت بخشیدن به هوسهای کثیف بورژوازی، برای شور آفریدن به تالارها و خلوتهای بیشور و بی روح "اشرافیت جدید"، و برای سرگرمی زندگی پوچ و بیهدف و سرد "جامعه" رفاه در هم بشکنند،
و خود را، از "حرمهای اسارت قدیم"، و "بازارهای بیحرمت جدید" ، به #امامت تو، نجات بخشند! ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۸ / نیایش
ای زبان #علی در کام!
با #ملت خویش حرف بزن!
ای #زن ! ای که مردانگی، در رکاب تو، جوانمردی آموخت...
زنان ملت ما اینان که نام تو، آتش و درد بر جانشان میافکند به تو محتاجاند.
بیش از همه وقت...
"جهل" از یکسو به اسارت پنهان و ذلت تازهشان میکشاند و از خویش و از تو بیگانهشان میسازد، آنان را بر "#استحمار کهنه و نو"، بر بندگی "سنتهای پوسیده" و "دعوتهای عفن"، برملعبه سازان "تعصب قدیم" و "تفنن جدید" به نیروی فریادهائی که بر سر یک شهر- شهر قساوت و وحشت - میکوبیدی، و پایههای یک قصر - قصر جنایت و قدرت را میلرزاندی - بر آشوب!
تا در خویش برآشوباند، و تار و پود این پردههای عنکبوت فریب را بدرند، و تا در برابر این طوفان برباد دهندهای که وزیدن آغاز کرده است "ایستادن" را بیاموزند، و این "ماشین هولناک" را که از آنها "بازیچههای جدیدی" میسازد، باز برای بلعیدن حریصانهی آنچه #سرمایهداری به #بازار میآورد، برای لذت بخشیدن به هوسهای کثیف بورژوازی، برای شور آفریدن به تالارها و خلوتهای بیشور و بی روح "اشرافیت جدید"، و برای سرگرمی زندگی پوچ و بیهدف و سرد "جامعه" رفاه در هم بشکنند،
و خود را، از "حرمهای اسارت قدیم"، و "بازارهای بیحرمت جدید" ، به #امامت تو، نجات بخشند! ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۸ / نیایش
Telegram
.
🟠 پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی!
🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی میکند، و آن را در تجربهی زیستهی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربهی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال میکند، سپس نشان میدهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه میگیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دورهی تفوق اصول #سرمایهداری بر جهان میپردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» میافزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا میشود، در اقتصادِ سرمایهداریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایهداری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود میشود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین میپرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعهی بیطبقهی انقلابی براساس این #جهانبینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایهها چه میکنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار میکنید؟ برای طبقهی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟
🔸ارجاعات بسیاری به مجموعهی آثار دکتر علی شریعتی میتوان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنینژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد میکند تبرئه میشود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعهنیافتگی التفات پیدا نکردهاند.
🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی #مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند نقد شریعتی؛
🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و... داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔸گذشتهها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی میگذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.
🔸شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکایم؛ روندهای جهانی بر بحرانهای ما دامن هم میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
🔸هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی، در مجموعهی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی میکند، و آن را در تجربهی زیستهی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربهی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال میکند، سپس نشان میدهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه میگیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دورهی تفوق اصول #سرمایهداری بر جهان میپردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» میافزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا میشود، در اقتصادِ سرمایهداریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایهداری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود میشود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین میپرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعهی بیطبقهی انقلابی براساس این #جهانبینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایهها چه میکنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار میکنید؟ برای طبقهی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟
🔸ارجاعات بسیاری به مجموعهی آثار دکتر علی شریعتی میتوان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنینژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد میکند تبرئه میشود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعهنیافتگی التفات پیدا نکردهاند.
🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی #مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند نقد شریعتی؛
🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و... داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔸گذشتهها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی میگذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.
🔸شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکایم؛ روندهای جهانی بر بحرانهای ما دامن هم میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
🔸هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی، در مجموعهی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
Telegram
.