Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸نوشریعتی ، به چه معنا؟
❇️ نشست ماهنامه «ایران فردا» با احسان شریعتی، و همچنین با حضور محمود عمرانی، سعید مدنی، سعید درودی، محمد رضایی، حامد سحابی، و ابوطالب آدینهوند
🌱پیرامون چشمانداز «نوشریعتی»
🔸معنای «سمپوزیوم» این بود که نخست پژوهشگرانی با پیشینه¬ی تعلقخاطر به افق فکری شریعتی، اختلافنظراتشان را با یکدیگر به بحث بگذارند، تا جامعه بفهمد که سخن از چه کسی است؟ و در چه سطح و عمقی؟ تا در مرحله بعد بتوانند وارد گفتگو با منتقدان و دگراندیشان شوند.
🔸منظور شریعتی در ارزیابی «دوران» اجتماعی و نه تقویمی (خروج از سدههای میانه و ورود به عصر رنسانس)، دوران بلندمدت است، اما ما از تفاوتهای کوتاهمدت «دوران شریعتی» (دههی پنجاه هجریشمسی) با دوران خود(دهه نود)، در سطح ایران و منطقه و جهان اسلام(برآمدن بنیادگراییها)، و در جهان (اندیشه جهانی: پساپُستمدرن و پسانولیبرال) سخن میگوییم.
🔹«میراث» شریعتی (و آخرین نظریهها) چیست؟ «آزادی، برابری، عرفان»؛ اسلام¬شناسی فلسفی(هستی-انسانشناختی؛ توحید (الهیاتِ سلبی وجودی-اجتماعی، انتقادی-رهاییبخش)؛ «نقادیگری ایدئولوژیک سنّت»، و آزادیخواهی و عدالتطلبی رادیکال؛
🔹سوءبرداشتهایی که پیرامون میراث فکری شریعتی ایجاد شده حول سه محور بوده: یکی سوءتفاهم در مفهوم (نقد) «ایدئولوژیک» دین¬، دیگر برداشت «هویت»گرایانهٔ دینی-قومی از دعوت «بازگشت به خویش»، و سوم، تفسیر غیردموکراتیک از تز «امت-امامت» (دموکراسی متعهد و مهتدی).
🔸چشمانداز «نوشریعتی» با درافکندن طرح نو-بازآفرینی یا «ابداع خویشتن»، به پرسش کدام «بازگشت» (در برابر «برگشت»های بنیادگرایانه) و کدامین خویشتن؟ (در برابر انواع «خود»محوری فرهنگ و تمدنی در برابر «دیگری»ها)، پاسخ میگوید.
🔸این چشمانداز با بازخوانی فلسفی (هستی¬گرایانه) «میراث» شریعتی بهسوی نوعی زیستبومشناسی ژرفایی (اکولوژی عمیق) میگرود و سبک زندکی تازهای، متناسب جغرافیای سیاسی سرزمین ایران را در طرح توسعهٔ خویش تبلیغ میکند.
🔹محور بعد «آزادسازیِ آزادی» (دموکراسی ازراهرسنده) است: از آزادیهای سیاسی و حقوق بشر-و-شهروند گرفته تا آزادگی معنوی-فلاح.
•محور بعد، بُعد عدالت و برابری است و تشریح نسبت آن با راه رشد و طرح «توسعه» خودويژهٔ ما؛ بازتعریفی از بینش اقتصادی سوسیال-دموکراتیک شریعتی در برابر انواع سوسیالیسم دولتی از سویی، و در قیاس با انواع سوسیالیسم شورائی و تعاونی و خودگردان و..، از دیگرسو. و بالاخره، خطمشی نوشریعتی «اصلاح انقلابی» است. اصلاحگری «رفرماتور»ی که برای ما یک تحولطلبی بنیادی است، نه رفرمیسمی سازشکار از بالا؛ و نه انقلابیگری رولوسیونیستی و خشونتآمیز از پایین؛ بلکه راه سومی است که از یک انقلاب فرهنگیِ معنوی وجودی در سطح فردی و جمعی می¬گذرد.
🔹نقد ما از نواندیشان دینی پس از انقلاب، ایناست که خود را در تداوم پروژهی رنسانس-رفُرماسیون دینی (مسیر سیدجمال-اقبال)، تعریف نکردند. متدولوژی ما اما، همان روشی است که پرتستانها تعقیب میکردند و آن بازخوانی تجربهی نبوی است، با بازگشت و بازخوانی «متن»، به همان گونه که بهقول اقبال، گویی بار دیگر قرآن باید بر ما وحی شود!
#نوشریعتی
#دوران
#سمپوزیوم
#بنیادگرایی
#نولیبرالیسم
#پسامدرن
#نقد_ایدئولوژیک_سنت_دینی
#نواندیشی_نوزایی_دینپیرایی
#سوسیال_دمکراسی_معنوی
#دموکراسی_در_راه
#سوسیالیسم_شورایی
#ابداع_خویشتن
#الهیات_سلبی
#پروژه_آگاهی_بخشی
#اصلاح_انقلابی
#ماهنامه_ایران_فردا
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌 برای خواندن کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/نوشریعتی-به-چه-معنا-01-14
❇️ نشست ماهنامه «ایران فردا» با احسان شریعتی، و همچنین با حضور محمود عمرانی، سعید مدنی، سعید درودی، محمد رضایی، حامد سحابی، و ابوطالب آدینهوند
🌱پیرامون چشمانداز «نوشریعتی»
🔸معنای «سمپوزیوم» این بود که نخست پژوهشگرانی با پیشینه¬ی تعلقخاطر به افق فکری شریعتی، اختلافنظراتشان را با یکدیگر به بحث بگذارند، تا جامعه بفهمد که سخن از چه کسی است؟ و در چه سطح و عمقی؟ تا در مرحله بعد بتوانند وارد گفتگو با منتقدان و دگراندیشان شوند.
🔸منظور شریعتی در ارزیابی «دوران» اجتماعی و نه تقویمی (خروج از سدههای میانه و ورود به عصر رنسانس)، دوران بلندمدت است، اما ما از تفاوتهای کوتاهمدت «دوران شریعتی» (دههی پنجاه هجریشمسی) با دوران خود(دهه نود)، در سطح ایران و منطقه و جهان اسلام(برآمدن بنیادگراییها)، و در جهان (اندیشه جهانی: پساپُستمدرن و پسانولیبرال) سخن میگوییم.
🔹«میراث» شریعتی (و آخرین نظریهها) چیست؟ «آزادی، برابری، عرفان»؛ اسلام¬شناسی فلسفی(هستی-انسانشناختی؛ توحید (الهیاتِ سلبی وجودی-اجتماعی، انتقادی-رهاییبخش)؛ «نقادیگری ایدئولوژیک سنّت»، و آزادیخواهی و عدالتطلبی رادیکال؛
🔹سوءبرداشتهایی که پیرامون میراث فکری شریعتی ایجاد شده حول سه محور بوده: یکی سوءتفاهم در مفهوم (نقد) «ایدئولوژیک» دین¬، دیگر برداشت «هویت»گرایانهٔ دینی-قومی از دعوت «بازگشت به خویش»، و سوم، تفسیر غیردموکراتیک از تز «امت-امامت» (دموکراسی متعهد و مهتدی).
🔸چشمانداز «نوشریعتی» با درافکندن طرح نو-بازآفرینی یا «ابداع خویشتن»، به پرسش کدام «بازگشت» (در برابر «برگشت»های بنیادگرایانه) و کدامین خویشتن؟ (در برابر انواع «خود»محوری فرهنگ و تمدنی در برابر «دیگری»ها)، پاسخ میگوید.
🔸این چشمانداز با بازخوانی فلسفی (هستی¬گرایانه) «میراث» شریعتی بهسوی نوعی زیستبومشناسی ژرفایی (اکولوژی عمیق) میگرود و سبک زندکی تازهای، متناسب جغرافیای سیاسی سرزمین ایران را در طرح توسعهٔ خویش تبلیغ میکند.
🔹محور بعد «آزادسازیِ آزادی» (دموکراسی ازراهرسنده) است: از آزادیهای سیاسی و حقوق بشر-و-شهروند گرفته تا آزادگی معنوی-فلاح.
•محور بعد، بُعد عدالت و برابری است و تشریح نسبت آن با راه رشد و طرح «توسعه» خودويژهٔ ما؛ بازتعریفی از بینش اقتصادی سوسیال-دموکراتیک شریعتی در برابر انواع سوسیالیسم دولتی از سویی، و در قیاس با انواع سوسیالیسم شورائی و تعاونی و خودگردان و..، از دیگرسو. و بالاخره، خطمشی نوشریعتی «اصلاح انقلابی» است. اصلاحگری «رفرماتور»ی که برای ما یک تحولطلبی بنیادی است، نه رفرمیسمی سازشکار از بالا؛ و نه انقلابیگری رولوسیونیستی و خشونتآمیز از پایین؛ بلکه راه سومی است که از یک انقلاب فرهنگیِ معنوی وجودی در سطح فردی و جمعی می¬گذرد.
🔹نقد ما از نواندیشان دینی پس از انقلاب، ایناست که خود را در تداوم پروژهی رنسانس-رفُرماسیون دینی (مسیر سیدجمال-اقبال)، تعریف نکردند. متدولوژی ما اما، همان روشی است که پرتستانها تعقیب میکردند و آن بازخوانی تجربهی نبوی است، با بازگشت و بازخوانی «متن»، به همان گونه که بهقول اقبال، گویی بار دیگر قرآن باید بر ما وحی شود!
#نوشریعتی
#دوران
#سمپوزیوم
#بنیادگرایی
#نولیبرالیسم
#پسامدرن
#نقد_ایدئولوژیک_سنت_دینی
#نواندیشی_نوزایی_دینپیرایی
#سوسیال_دمکراسی_معنوی
#دموکراسی_در_راه
#سوسیالیسم_شورایی
#ابداع_خویشتن
#الهیات_سلبی
#پروژه_آگاهی_بخشی
#اصلاح_انقلابی
#ماهنامه_ایران_فردا
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌 برای خواندن کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/نوشریعتی-به-چه-معنا-01-14
Telegraph
«نوشریعتی، به چه معنا ؟»
«نوشریعتی» (نشستی در گفتگو با احسان شریعتی، با حضور محمود عمرانی، سعید مدنی، سعید درودی، محمد رضایی، حامد سحابی، و ابوطالب آدینهوند) - ا.آدینهوند: سال گذشته حلقهای از روشنفکران با پیشینهی افق فکری شریعتی، با همه تفاوتها سخن از نوشریعتی گفتند و آنرا…
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸«نه به کینه»
🔸علیه انواع نژادپرستی
در شب میلاد پیامآور مهر
🖋احسان شریعتی
🔸نژادپرستی(راسیسم) در آغاز نگرشی بود قایل به وجود نژادهای انسانی و نوعی سلسلهمراتب پایگانی تمایزگذارنده میان نژادهای برتر و پستتر. پیآمد عملی چنین عقیدهای تفکیک و تبعیض، ستمگری و بهرهکشی و گاه تخاصم فعال و خشونتآمیز میان انسانها بود. نژادپرستی با بهکاربستن مفهوم نژاد در مورد انسانها و خلط تفاوتهای طبیعی مشهود با تمایزات اجتماعی و رفتاری اقوام، همه را به شاخصهای نژادی تعبیر میکرد. نژادپرستی این پیشفرض جعلی را تبلیغ میکرد که علت انحصاری همهٔ تفاوتهای فرهنگی بیولوژیکی(۱) است . نژادپرستی زیستشناختی اما سادهترین شکل انواع خودپرستیهای جمعی و قوموقبیله و تبار و خاندانگراییهای افراطی شبهناسیونالیستی و شووینیستی بود. همین شکل ابتدایی نژادپرستی هم هنوز حتی در پیشرفتهترین کشورهای صنعتی جهان مانند ایالات متحده حضور فعال دارد؛ که استمرار آنرا در حوادث اخیر این کشور، و جنبش اعتراضی فراگیری که در غرب برانگیخت، دیدیم. اما بطورکلی، پس از جنگ دوم جهانی و برملا شدن ابعاد نسلکشی نژادی، نه تنها واژهٔ «نژاد» (و کاربردش در مورد انسان) زیر سؤال رفته که امروزه مفهوم «راسیسم» فراتر از حوزهٔ نژادی، به هر نوع خودگرایی جمعی حذف کنندهٔ دیگری نیز اطلاق میشود و از انواع و اشکال گوناگون نژادپرستی نه فقط قومی بلکه همچنین فرهنگی (و از جمله دینی و حتی متافیزیکی) سخن میرود، که البته در این موارد واژهٔ دیگری باید جست و نژادپرستی مفهوم گویایی برای رساندن این معنای کلی و دربرگیرندهٔ مصادیق متنوع گرایشهای خودمحورانهٔ بشر نیست، و فقط برای رساندن منظور و تسهیل تبادل آراء در گفتوگو با تسامح غیرعلمی، چه رسانهای چه عامیانه، از این قبیل اصطلاحات رایج و سرسامآور استفاده میشود: بنیادگرایی، رادیکالیسم، اسلامگرایی، اسلام سیاسی، اسلامهراسی، اسلامستیزی، سکولاریسم و لائیسیسم جنگی، و نوزایی جنگهای صلیبی دیروز در پوش جنگ تمدنهای امروز و...
🔹هنگامیکه قدرتها و دولتها پای به وادی دین و دکترین مینهند و خلاصه، در جشن و جنگ تبلیغاتی و رسانهای جمعی و جهانی امروز، در بازار مکاره و زبان زرگریِ واژگان و معیارهای افراطوتفریطی، اعم از دینی و ضددینی، تمدنی و ضدمدنی، فستیوالی برپا میشود از جنون و عدمتساهل، هراس و کینه، ستیز و تحریک، خون و خشونت، فناتیسم و پروفاناسیون(هتک حرمت)، آنچه در این «رژیمهای حقیقت» قربانی میشود، نفس حقیقت است، و عدالت و ارجشناسی دیگری، و انسانیت و دوستی، و صلح و آزادی.
🔸درچنین فضای شبههناک و آلودهای از سوء ظنّ و فهم سوء نسبت به دیگری، بار دیگر در شرایطی مشابه آستانهٔ جنگ جهانی اول قرار گرفتهایم، دورانی از گسترش سراسر ارضی بیماریهای همهگیر و برآمدن انواع نژادپرستی و اقتدارگرایی، و در چنین زمانی بود که برجستهترین فیلسوف آنزمان فرانسه، هانری برگسون، در برابر تمامی «اخلاق های بسته» و «دینهای ایستا» که «خاستگاهی» جز ترس از فروپاشی و مرگ، و عقل و پرسشگری نداشتند، بازگشت به سرچشمهٔ اخلاق «باز» و دین «پویا» را فرامیخواند(۲)، «سرچشمه»ای که جز «عشق و عرفان» نبود: دین و اخلاقِ همهٔ قهرمانان و قدیسان، بنیانگذاران و اصلاحگران، «عارفان» تحولخواه و تعالیجو .
————————————————————
۱- در طبقهبندیهای بیولوژیک، واژهٔ «نژاد»(race، از ریشهٔ ایتالیایی razza بهمعنای خانواده، خاستگاه، نوع)، یک پله پایینتر از «نوع» است که آنرا به زیرمجموعههایی قابل تلفیق با یکدیگر تقسیمپذیر میسازد (مثل اسب و خر). مفهوم نژاد که بهلحاظ بیولوژیکی پیچیدهتر و مسئلهزاتر از «نوع» است،غالبا غلط استفاده میشود. از آنجا که جمیعتهای انسانی با تفاوتهای ژنتیکی معناداری از هم متمایز نمیشوند، کاربرد آن بر موجودات انسانی بیشتر معنایی قراردادی و دلبخواهی دارد. (J.Ruffié, De la biologie à la culture, pp.99,102,144)
۲- نگا. هانری برگسون، "دو سرچشمه اخلاق و دین"، 1932
#نژاد_پرستی
#خود_پرستی
#نسل_کشی_نژادی
#بنیادگرایی
#انسانیت
#عشق_عرفان
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖇http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=53
🔸علیه انواع نژادپرستی
در شب میلاد پیامآور مهر
🖋احسان شریعتی
🔸نژادپرستی(راسیسم) در آغاز نگرشی بود قایل به وجود نژادهای انسانی و نوعی سلسلهمراتب پایگانی تمایزگذارنده میان نژادهای برتر و پستتر. پیآمد عملی چنین عقیدهای تفکیک و تبعیض، ستمگری و بهرهکشی و گاه تخاصم فعال و خشونتآمیز میان انسانها بود. نژادپرستی با بهکاربستن مفهوم نژاد در مورد انسانها و خلط تفاوتهای طبیعی مشهود با تمایزات اجتماعی و رفتاری اقوام، همه را به شاخصهای نژادی تعبیر میکرد. نژادپرستی این پیشفرض جعلی را تبلیغ میکرد که علت انحصاری همهٔ تفاوتهای فرهنگی بیولوژیکی(۱) است . نژادپرستی زیستشناختی اما سادهترین شکل انواع خودپرستیهای جمعی و قوموقبیله و تبار و خاندانگراییهای افراطی شبهناسیونالیستی و شووینیستی بود. همین شکل ابتدایی نژادپرستی هم هنوز حتی در پیشرفتهترین کشورهای صنعتی جهان مانند ایالات متحده حضور فعال دارد؛ که استمرار آنرا در حوادث اخیر این کشور، و جنبش اعتراضی فراگیری که در غرب برانگیخت، دیدیم. اما بطورکلی، پس از جنگ دوم جهانی و برملا شدن ابعاد نسلکشی نژادی، نه تنها واژهٔ «نژاد» (و کاربردش در مورد انسان) زیر سؤال رفته که امروزه مفهوم «راسیسم» فراتر از حوزهٔ نژادی، به هر نوع خودگرایی جمعی حذف کنندهٔ دیگری نیز اطلاق میشود و از انواع و اشکال گوناگون نژادپرستی نه فقط قومی بلکه همچنین فرهنگی (و از جمله دینی و حتی متافیزیکی) سخن میرود، که البته در این موارد واژهٔ دیگری باید جست و نژادپرستی مفهوم گویایی برای رساندن این معنای کلی و دربرگیرندهٔ مصادیق متنوع گرایشهای خودمحورانهٔ بشر نیست، و فقط برای رساندن منظور و تسهیل تبادل آراء در گفتوگو با تسامح غیرعلمی، چه رسانهای چه عامیانه، از این قبیل اصطلاحات رایج و سرسامآور استفاده میشود: بنیادگرایی، رادیکالیسم، اسلامگرایی، اسلام سیاسی، اسلامهراسی، اسلامستیزی، سکولاریسم و لائیسیسم جنگی، و نوزایی جنگهای صلیبی دیروز در پوش جنگ تمدنهای امروز و...
🔹هنگامیکه قدرتها و دولتها پای به وادی دین و دکترین مینهند و خلاصه، در جشن و جنگ تبلیغاتی و رسانهای جمعی و جهانی امروز، در بازار مکاره و زبان زرگریِ واژگان و معیارهای افراطوتفریطی، اعم از دینی و ضددینی، تمدنی و ضدمدنی، فستیوالی برپا میشود از جنون و عدمتساهل، هراس و کینه، ستیز و تحریک، خون و خشونت، فناتیسم و پروفاناسیون(هتک حرمت)، آنچه در این «رژیمهای حقیقت» قربانی میشود، نفس حقیقت است، و عدالت و ارجشناسی دیگری، و انسانیت و دوستی، و صلح و آزادی.
🔸درچنین فضای شبههناک و آلودهای از سوء ظنّ و فهم سوء نسبت به دیگری، بار دیگر در شرایطی مشابه آستانهٔ جنگ جهانی اول قرار گرفتهایم، دورانی از گسترش سراسر ارضی بیماریهای همهگیر و برآمدن انواع نژادپرستی و اقتدارگرایی، و در چنین زمانی بود که برجستهترین فیلسوف آنزمان فرانسه، هانری برگسون، در برابر تمامی «اخلاق های بسته» و «دینهای ایستا» که «خاستگاهی» جز ترس از فروپاشی و مرگ، و عقل و پرسشگری نداشتند، بازگشت به سرچشمهٔ اخلاق «باز» و دین «پویا» را فرامیخواند(۲)، «سرچشمه»ای که جز «عشق و عرفان» نبود: دین و اخلاقِ همهٔ قهرمانان و قدیسان، بنیانگذاران و اصلاحگران، «عارفان» تحولخواه و تعالیجو .
————————————————————
۱- در طبقهبندیهای بیولوژیک، واژهٔ «نژاد»(race، از ریشهٔ ایتالیایی razza بهمعنای خانواده، خاستگاه، نوع)، یک پله پایینتر از «نوع» است که آنرا به زیرمجموعههایی قابل تلفیق با یکدیگر تقسیمپذیر میسازد (مثل اسب و خر). مفهوم نژاد که بهلحاظ بیولوژیکی پیچیدهتر و مسئلهزاتر از «نوع» است،غالبا غلط استفاده میشود. از آنجا که جمیعتهای انسانی با تفاوتهای ژنتیکی معناداری از هم متمایز نمیشوند، کاربرد آن بر موجودات انسانی بیشتر معنایی قراردادی و دلبخواهی دارد. (J.Ruffié, De la biologie à la culture, pp.99,102,144)
۲- نگا. هانری برگسون، "دو سرچشمه اخلاق و دین"، 1932
#نژاد_پرستی
#خود_پرستی
#نسل_کشی_نژادی
#بنیادگرایی
#انسانیت
#عشق_عرفان
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖇http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=53
وب سایت رسمی احسان شریعتی
«نه به کینه»
نژادپرستی(راسیسم) در آغاز نگرشی بود قایل به وجود نژادهای انسانی و نوعی سلسلهمراتب پایگانی تمایزگذارنده میان نژادهای برتر و پستتر...
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸 در آستانِ سدهی نو
🖋احسان شریعتی
🔸 پیشبینی سرنوشت ایران در قرن آینده در گرو بازنگری مسیری است که در سدهی گذشته پیمودهایم:
در آغاز سدهی پیش، با افول جنبش مشروطه و برآمدنِ تجددگرایی آمرانه طی دو دههی نخست، مسیری را شروع و طی نیم قرن پیمودیم که سرانجام به واکنش بنیادگرایی سنتی نیم قرن بعد انجامید. در این دو حرکت دو «سرمشق» متناقض در دو جهت خودنمایی میکرد:
-شیفتگی نخست نسبت به تجدد غربی که بدون شناخت مبانی فلسفی و محرکهای تاریخی بهدنبال تقلید و تشبیه صوری و تحقق ظواهر آن بودیم،
-و در فاز بلند بعدی که با سرخوردگی از خلفوعدهها یا خیانتهای قدرتهای استعماری نسبت به دعاوی خود، به نفی کلیّت غرب و تجدد پرداختیم، باز بدون نقد و واسازی روندها و سویههای متباین آن مجموعه.
🔹 هر چند در هر دو حال با نوعی تلفیق ناموفق سنت و تجدد مواجه بودیم: خواه آنگاه که تجدد را با آمریت یا سنت دیرین استبداد شرقی آمیختیم و خواه آنگاه که سنت خلافت و ولایت را با دموکراسی و جمهوری و پارلمان مُدرن. ناموفق از آنرو که هر نیمه از این ترکیب با پارهی دیگر در تناقض بود و مانع رشد و انکشاف کامل هدف اعلامشده میگشت.
🔸 اگر بخواهیم قرن پانزده ما نیز قرن رنسانس (نوزایی) و رفرماسیون (نوپیرایی) فرهنگِ ملی و دینی ایران و جهان اسلام باشد، میبایست بهجای سرمشقهای سنتگروی و بنیادگراییهای باستانی اعم از ملی و مذهبی، و نیز تجددگراییهای غیرانتقادی، بیریشه یا شالودهشکن، "راه سوم" یا همان چشمانداز ازسرگیری و بازسازی هویت در گفتگوی انتقادی با خود و دیگری را در پیش گیریم.
«سنت» یا فرادهش فرهنگی-تمدنی تاریخی ملی و منطقهای، و «کتاب» همچون منبع اصلی همهی آموزههای اعتقادی دینی میبایست یکباردیگر در پرتو آخرین دستاوردهای «علم و زمان»(انقلاب علمی یا گسست معرفتشناختی، و جهش های حقوقی-سیاسی و اجتماعی-اقتصادی عصر مدرن و اولترامُدرن) آنچنان بازخوانی و بازسازی شود که کژتابیهای دوگانهساز سرمشقهای پیشین در وحدتی عالیتر «رفع» گردند و از این پس بهسمت راه توسعهای دیگر گام برداریم که مردمسالاری و جمهوری تحققبخش عدالت و آزادی و حقوق بشر و شهروند، و شیوهی زیست و تولیدی سالم و سعادتمند و متناسب با مقتضیات اقلیمی و عُرف و فرادهش فرهنگی، محصول و منتجهی باورهای دینی و ملی ما، همچون پشتیبانان اخلاقی-معنوی و نه موانع و سد راه این آرمان ها باشند.
🔹 در زمینهی سیاست خارجی نیز، در سدهی گذشته اصل «موازنهی منفی» و «نه شرقی، نه غربی»، برغم همرایی ملی و اجماع رسمی بر سر آن، تحقق کامل نیافت. و نیک میدانیم که بدیلِ خروج از سلطه و سیطرهی سرمایهی غرب تمایل به نظامهای استبدادی و توتالیتر از نوع روسی و چینی نیست. و هرچند شرق سیاسی سابق آرمان عدالت را کنار گذارده است، به انواعی از سرمایهداری دولتی شبه نولیبرال در عرصهی اقتصادی روی آورده اند که تفاوتش با سرمایهداری و لیبرالیسم کلاسیک در بیاعتنایی به حقوق و آزادیهای فردی است و عدم رعایت اقلیتها و ..، و سکوت و سازش در برابر ضدانسانیترین نظامهای سرکوبگر و نسلکشی همچون نظامیان میانمار و ...
🔸 در سدهی آینده، «امید»های گذشته به تحقق آرمانهای آزادی و عدالت، پیشرفت و تعالی، میبایست با درسگیری از علل و عوامل شکستها و ناکامیهای نهضتها و جنبشهای قرن گذشته، تبدیل به اصل و روحیهی «مسئولیت»پذیری گردد. ...
و اینبار و از این پس و به این "امید"، آغازی دیگر را در سال نو آرزو میکنیم ...
***
#قرن_پانرده
#تجدد_آمرانه
#بنیادگرایی_سنتی
#راه_سوم
#رنسانس_رفرماسیون
#موازنه_منفی
#امید_مسئولیت
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅@Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔸 پیشبینی سرنوشت ایران در قرن آینده در گرو بازنگری مسیری است که در سدهی گذشته پیمودهایم:
در آغاز سدهی پیش، با افول جنبش مشروطه و برآمدنِ تجددگرایی آمرانه طی دو دههی نخست، مسیری را شروع و طی نیم قرن پیمودیم که سرانجام به واکنش بنیادگرایی سنتی نیم قرن بعد انجامید. در این دو حرکت دو «سرمشق» متناقض در دو جهت خودنمایی میکرد:
-شیفتگی نخست نسبت به تجدد غربی که بدون شناخت مبانی فلسفی و محرکهای تاریخی بهدنبال تقلید و تشبیه صوری و تحقق ظواهر آن بودیم،
-و در فاز بلند بعدی که با سرخوردگی از خلفوعدهها یا خیانتهای قدرتهای استعماری نسبت به دعاوی خود، به نفی کلیّت غرب و تجدد پرداختیم، باز بدون نقد و واسازی روندها و سویههای متباین آن مجموعه.
🔹 هر چند در هر دو حال با نوعی تلفیق ناموفق سنت و تجدد مواجه بودیم: خواه آنگاه که تجدد را با آمریت یا سنت دیرین استبداد شرقی آمیختیم و خواه آنگاه که سنت خلافت و ولایت را با دموکراسی و جمهوری و پارلمان مُدرن. ناموفق از آنرو که هر نیمه از این ترکیب با پارهی دیگر در تناقض بود و مانع رشد و انکشاف کامل هدف اعلامشده میگشت.
🔸 اگر بخواهیم قرن پانزده ما نیز قرن رنسانس (نوزایی) و رفرماسیون (نوپیرایی) فرهنگِ ملی و دینی ایران و جهان اسلام باشد، میبایست بهجای سرمشقهای سنتگروی و بنیادگراییهای باستانی اعم از ملی و مذهبی، و نیز تجددگراییهای غیرانتقادی، بیریشه یا شالودهشکن، "راه سوم" یا همان چشمانداز ازسرگیری و بازسازی هویت در گفتگوی انتقادی با خود و دیگری را در پیش گیریم.
«سنت» یا فرادهش فرهنگی-تمدنی تاریخی ملی و منطقهای، و «کتاب» همچون منبع اصلی همهی آموزههای اعتقادی دینی میبایست یکباردیگر در پرتو آخرین دستاوردهای «علم و زمان»(انقلاب علمی یا گسست معرفتشناختی، و جهش های حقوقی-سیاسی و اجتماعی-اقتصادی عصر مدرن و اولترامُدرن) آنچنان بازخوانی و بازسازی شود که کژتابیهای دوگانهساز سرمشقهای پیشین در وحدتی عالیتر «رفع» گردند و از این پس بهسمت راه توسعهای دیگر گام برداریم که مردمسالاری و جمهوری تحققبخش عدالت و آزادی و حقوق بشر و شهروند، و شیوهی زیست و تولیدی سالم و سعادتمند و متناسب با مقتضیات اقلیمی و عُرف و فرادهش فرهنگی، محصول و منتجهی باورهای دینی و ملی ما، همچون پشتیبانان اخلاقی-معنوی و نه موانع و سد راه این آرمان ها باشند.
🔹 در زمینهی سیاست خارجی نیز، در سدهی گذشته اصل «موازنهی منفی» و «نه شرقی، نه غربی»، برغم همرایی ملی و اجماع رسمی بر سر آن، تحقق کامل نیافت. و نیک میدانیم که بدیلِ خروج از سلطه و سیطرهی سرمایهی غرب تمایل به نظامهای استبدادی و توتالیتر از نوع روسی و چینی نیست. و هرچند شرق سیاسی سابق آرمان عدالت را کنار گذارده است، به انواعی از سرمایهداری دولتی شبه نولیبرال در عرصهی اقتصادی روی آورده اند که تفاوتش با سرمایهداری و لیبرالیسم کلاسیک در بیاعتنایی به حقوق و آزادیهای فردی است و عدم رعایت اقلیتها و ..، و سکوت و سازش در برابر ضدانسانیترین نظامهای سرکوبگر و نسلکشی همچون نظامیان میانمار و ...
🔸 در سدهی آینده، «امید»های گذشته به تحقق آرمانهای آزادی و عدالت، پیشرفت و تعالی، میبایست با درسگیری از علل و عوامل شکستها و ناکامیهای نهضتها و جنبشهای قرن گذشته، تبدیل به اصل و روحیهی «مسئولیت»پذیری گردد. ...
و اینبار و از این پس و به این "امید"، آغازی دیگر را در سال نو آرزو میکنیم ...
***
#قرن_پانرده
#تجدد_آمرانه
#بنیادگرایی_سنتی
#راه_سوم
#رنسانس_رفرماسیون
#موازنه_منفی
#امید_مسئولیت
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅@Dr_ehsanshariati
📕 شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرۀ نیست انگاری
#معرفی_کتاب
در جهانی که به باور متفکران بزرگ عصر وصف کلی آن سیطرۀ #نیهیلیسم و گسترش خداناباوری است، اهل نظر برای رؤیت و تجربت کورسویی از چراغ معنا و #معنویت نمیتوانند و نباید چشم به سپهر #سیاست بدوزند. با ظهور عالم جدید، مردمانی که دورۀ تنآساییشان در بستر گرم و نرم #سنت به سر آمده است لاجرم بر میآشوبند و خوابشان آشفته میشود. اهل تفکر هم اگر چه نباید به راهی بروند که تودۀ #مردم میروند، اما ایشان هم محدودیتهای خودشان را دارند و هنگامی که با تعارضات تاریخی خویش و افق دوران مواجهه پیدا میکنند، طرحهای خاص خویش را میافکنند. در این #کتاب ضمن بازخوانی انتقادی متون #شریعتی، به تحلیل گفتمان وی بهعنوان گفتمانی فراسوی تفکر #تئولوژیک و #سکولار میپردازیم، تا با آرای این متفکر ایرانی به نحوۀ دیگری از تفکر بیاندیشیم، تفکری که به دام #بنیادگرایی نمیافتد و به #سکولاریسم و نیز عرفانهای نوظهور تن در نمیدهد...
📚 نویسنده: دکتر #محمدحسن_علایی
📖 چاپ اول | نشر نقد فرهنگ
🛒 خرید آنلاین این کتاب
✅ @Shariati_Group
#معرفی_کتاب
در جهانی که به باور متفکران بزرگ عصر وصف کلی آن سیطرۀ #نیهیلیسم و گسترش خداناباوری است، اهل نظر برای رؤیت و تجربت کورسویی از چراغ معنا و #معنویت نمیتوانند و نباید چشم به سپهر #سیاست بدوزند. با ظهور عالم جدید، مردمانی که دورۀ تنآساییشان در بستر گرم و نرم #سنت به سر آمده است لاجرم بر میآشوبند و خوابشان آشفته میشود. اهل تفکر هم اگر چه نباید به راهی بروند که تودۀ #مردم میروند، اما ایشان هم محدودیتهای خودشان را دارند و هنگامی که با تعارضات تاریخی خویش و افق دوران مواجهه پیدا میکنند، طرحهای خاص خویش را میافکنند. در این #کتاب ضمن بازخوانی انتقادی متون #شریعتی، به تحلیل گفتمان وی بهعنوان گفتمانی فراسوی تفکر #تئولوژیک و #سکولار میپردازیم، تا با آرای این متفکر ایرانی به نحوۀ دیگری از تفکر بیاندیشیم، تفکری که به دام #بنیادگرایی نمیافتد و به #سکولاریسم و نیز عرفانهای نوظهور تن در نمیدهد...
📚 نویسنده: دکتر #محمدحسن_علایی
📖 چاپ اول | نشر نقد فرهنگ
🛒 خرید آنلاین این کتاب
✅ @Shariati_Group