گروه شریعتی
572 subscribers
1.67K photos
555 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
🔆 #اسلام حکومتی، «نولیبرالیسم» و زوالِ حیاتِ اجتماعی


📌 بخشی از کتابچه نوشریعتی و ابداع خویشتن


🔆 اکنون در عرصه‌یِ جامعه و سیاستِ کشور نسل جدیدی ظهور کرده است که پشتِ سر خود تجربیات شکست‌خورده فراوان دارد، از آینده‌یِ خود نگران است و زندگی در حال را ناممکن می‌انگارد. در چنین وضعیتی، این نسل به فراموشی گذشته، قطع علاقه به آینده و گسیختن از آنچه در حال می‌گذرد، روی آورده است. جامعه هر روز، بیش از پیش، به وضعیت‌ ذره‌ای‌شده سقوط می‌کند و سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی به فنا می‌رود.

🔆 جامعه‌یِ #ایران توسط روندهای اقتصادی و اجتماعی و ساختارهای ناعادلانه‌یِ استبدادی و فاسد تخریب می‌شود، و بیم آن می‌رود که جامعه قدرت مقاومت مؤثر، بالنده و افق‌گشای خود را از دست بدهد. در برابر زوالِ حیات اجتماعی، فروپاشی تدریجی عرصه‌یِ عمومی، انحطاط معنای زندگی، در سطح شخصی و میان‌فردی، مقاومت‌های پراکنده و بطیٔ کفایت نمی‌کند. استراتژیِ تخریبِ قدرتِ جامعه با هدفِ پیش‌بردِ منطقِ #قدرت و سرمایه، در یک میدانِ به‌ظاهر پُرتنازع و سرشار از کشاکش پی‌گرفته شده است.
▫️یک‌سوی این میدان، ساختارِ #سیاسی است که از #دین کسبِ مشروعیت می‌کند و متولیِ توزیعِ نامتوازن و ناعادلانه‌ی ارزش‌هایِ اقتصادی و اجتماعی است. تکیه‌یِ دولتی بر ذخائر دینی، ارزش‌های دینی را به‌منزله‌یِ پشتوانه‌یِ تعصب و تصلب، خرافه‌پردازیِ دینی و انسدادِ سیاسی، در وجدان و آگاهیِ عمومیِ نسلِ جدید درج کرده است و نسل جدید را بی‌پناه رها ساخته است. آنچه این مسئله را مضاعف می‌نماید ظهور جنبش‌های بنیادگرای دینی در سطح منطقه است که دین را به‌مثابه‌یِ بُرنده‌ترین صورتِ عقل‌ستیزی و شرارت و خشونت عرضه می‌کند.
▫️از سوی دیگر، این میدان گسترش پُرحجم آموزه‌ها و نمادهای «نولیبرالیستیِ» فلسفی و سیاسی و اقتصادی است. نولیبرالیسمی که مشروعیتِ خود را در این میدان از ستیز با «بنیادگراییِ» دینی و #اسلامِ حکومتی شده أخذ می‌کند، اما با رقیب خود در تأمین هدفِ تخریبِ جامعه هم‌پیمان است. در سطحِ فلسفی، هر فرد را از سپهرِ جامعه و #تاریخ و سنت خود می‌گسلاند و در سطح سیاست، حیات سیاسی را به بازارِ تبلیغات و صندوق رأی فرو می‌کاهد تا در سطح اقتصادی، نابرابری و تبعیض و فسادهای دامن‌گستر بوروکراتیک را برای طبقاتِ محروم طبیعی و یا مقاومت‌ناپذیر نمودار سازد.

هر چه زمان می‌گذرد جامعه‌یِ ایرانی، به‌ظاهر بیشتر و بیشتر تبدیل به یک جامعه‌یِ بی‌تاریخ، فاقدِ درکِ دقیقی از اینجا و اکنون خود و در نتیجه، فاقدِ افق‌های امید‌بخش می‌شود. متأسفانه در این فضای پرابهام، #روشنفکران نیز نتوانسته‌اند چراغی برافروزند و این‌همه می‌تواند موجبات سرگشتگی، تنهایی و عُزلت روزافزون آحادِ جامعه و توضیح‌دهنده‌یِ تخریبِ تدریجیِ قدرتِ مقاومتِ جامعه و فرایندِ زوال‌یابی آن گردد.

🔆 تصویرِ فوق، ناشی از فروریزی الگوهای پیشین مقاومت است. اما در عین‌ِ حال، جامعه‌یِ ایرانی به‌روالِ تغییراتی که در سطح جهانی به آن اشاره کردیم، از ظهورِ الگوهای تازه‌یِ مقاومت تهی نبوده است. الگوهایی که تصویری امیدبخش تولید می‌کنند.

🔆 طی چهار دهه‌یِ گذشته دین سنتی و محافظه‌کار آزمون سنگینی داده است. نشان داده که اگر فرصتی به‌دست آورد در یک چشم برهم زدن از زیر قبای #تقوا و پرهیز به کانون اعمالِ قدرت جست می‌زند و در کاستن از هزینه‌یِ اقتصاد قدرت، ابایی از کاربست تمام عیار ذخائر دینی ندارد.

وجدان عمومیِ جامعه‌یِ ایرانی از ساده‌دلیِ پناه آوردن به مواریثِ به‌ظاهر دست‌نخورده‌یِ سنتی برون آمده و به پذیرش ارزش‌های بنیادی خرد، #آزادی و نقدِ دنیای جدید، نزدیک‌تر شده است. در همان حال، طی چهار دهه‌یِ اخیر، آموخته است که تجدد نیز، وقتی در قامتِ #سرمایه‌داری ظاهر می‌شود، به‌ویژه در یک کشور پیرامونی با ساختاری رانتی، که دشمنِ خرد، آزادی و نقد است و چنان‌که می‌نمایاند، افقِ راستینی به‌سمت یک زندگیِ مردمسالار (#دموکراتیک)، مرفه و عادلانه نیست.

#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

@Shariati_Group
🆔 @Shariati_SCF
طنزِ حافظ

چه طنزی بالاتر از این که کسی با عالی‌ترین اسلوب بیانِ هنری خویش این چنین تناقضی را تصویر کند:

فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد
که مِی حرام ولی بِهْ ز مالِ اوقاف است

کوشش #حافظ برای تصویرِ هنری اجتماعِ نقیضین در ساخت جامعه و نشان دادن این که یکی از دو سوی این تناقض را عنصری از عناصر #مذهب تشکیل می‌دهد، بازگشتن به جنبهٔ سیاسی شعر اوست. شعرِ حافظ، در تاریخِ ادبیاتِ #ایران، از سیاسی‌ترین شعرهاست. حتماً خوانندگان مقام شعر را در حدّ منظومات #سیاسی بعضی گویندگان قدیم و جدید پایین نخواهند آورد.
اما چرا این شعر سیاسی، طنز خویش را همواره به عنصری از عناصر مذهب گره می‌زند؟
زیرا حکومت عصر، قدرتِ خویش را به مذهب و عناصر اعتقادی مردم گره زده است و در عمل بیش از حکومت‌های دیگر از زبان مذهب و از نیروی اعتقاد مردم می‌خواهد به نفعِ خویش استفاده کند. این یک واقعیت انکارناپذیر است که حاکمیت، در طول #تاریخِ ایران، همواره حاکمیت مذهبی بوده است: «الملک و الدّین توأمان» از گفته‌های عصر ساسانی‌ست.

همواره حکومت‌ها متکی به #روحانیت بوده‌اند؛ حتی لامذهب‌ترین حکّام، باز برای ادامهٔ قدرت خویش، به گونه‌ای، به مذهب و روحانیت باج می‌داده‌اند.
تصوّر من بر آن است که عصرِ حافظ، به ویژه روزگار امیر مبارزالدّین، یکی از نمونه‌های برجستهٔ این ویژگی در تاریخ است:
اوج بهره‌وری حاکمیت از نیروی «تعصب مذهبی» برای ایجاد فشار و سرکوب نیروهای مخالف.

طبیعی است که در چنین شرایط تاریخی طنز شاعر که ناظر بر تناقض‌های داخل نظام اجتماعی و سیاسی و ساختار حکومت است، متوجه اهرمِ قدرتِ عصر، که همانا مذهب است، می‌شود.

#محمدرضا_شفیعی‌کدکنی
📚 این کیمیای هستی (دربارهٔ حافظ)، جلد ۱، ص ۱۹۱–۱۹۰، تهران: ۱۳۹۶

@Shariati_Group
📘 اسلام‌گرایی: سومین جنبش مقاومت رادیکال

کتابی که بسیار مشتاق انتشارش بودم، به زودی منتشر می‌شود. هیچ‌گاه خواندن هیچ‌یک از کتاب‌هایم را به کسی توصیه نمی‌کردم، اما برای نخستین بار کتابی منتشر می‌کنم که خواندنش را به همه توصیه می‌کنم. پروفسور #ارنست_نولته، اندیشمند و تاریخ‌نگار آلمانی که تاکنون چند کتاب از او ترجمه کرده‌ام، پس از نیم‌قرن کار علمی دربارۀ #مارکسیسم، #فاشیسم، #فلسفۀ تاریخ و تاریخ‌اندیشی، در دهۀ هشتاد عمرش به موضوع «اسلام‌گرایی» روی آورد و در ۸۶ سالگی این کتاب را منتشر کرد. حیرت‌انگیز است که او در دهۀ هشتاد عمرش چنین کوشیده دکتر «علی شریعتی» را بشناسد، #انقلاب ایران و آیت‌الله #خمینی را درک کند. کتاب دویست سال تاریخ #سیاسی و فکری دنیای #اسلام را بررسی می‌کند تا به یازدهم سپتامبر برسد و در این میان از #ایران نیز بسیار صحبت می‌شود.
در پشت‌جلد معرفی کوتاهی از کتاب آمده است. این کتاب لبریز از سرنخ‌هایی برای مطالعۀ تطبیقی است: ایران، ترکیه (عثمانی)، عراق و سوریه، عربستان و مصر... #علی_شریعتی و #سیدقطب، آل سعود و خاندان هاشمی، #پهلوی‌ ها و #آتاتورک، جمال عبدالناصر و #محمد_مصدق... همه هستند! تردید ندارم که این کتاب فهم ما از #تاریخ معاصرمان را ارتقا می‌بخشد.

#مهدی_تدینی

@Shariati_Group
🆔 @tarikhandishi
″… مقصود از #خودسازی این نیست که یا همچون «مرتاضان»، «رهبانان» و «عابدان مذهبی»، مجرد از دیگران، مجرد از زمان و مجرد از همه‌ی رابطه‌هایی که میان خود و جامعه، هم «هست» و هم «باید باشد»، خویش را براساس ارزش‌های خیالی، ذهنی، موروثی، فرقه‌ای و قومی و یا ایده‌آلهای ویژه‌ای که در اخلاق روحانی و صوفیانه هست، بار آوریم و یا همچون مارکسیست‌ها #خودسازی را تنها وسیله‌ای برای آمادگی شرکتمان در یک حرکت #سیاسی زمان تلقی کنیم. بلکه، در عین حال، خودسازی عبارت است از: «خویش را #انقلابی بارآوردن، به عنوان یک اصل و یک اصالت و یک هدف، یعنی به جوهر وجودی خود تکامل بخشیدن» که لازمه‌ی آن، شرکت در سرنوشت مردمی است که انسانیت و تکامل وجودی ما آنرا ایجاب می‌کند...″

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی

@Shariati_Group
🟠 چند پرسش اساسی، در قالب تدوین یک استراتژی هدفمند تاریخی

🔸چرا در طول ۴۳ سال گذشته شما در میان تمامی شعارهای #شریعتی، به صورت محوری تنها بر شعار «آگاهی، آزادی و برابری» تکیه کرده‌اید؟

🔸چرا شما تنها شعار استراتژیک مشترک جامعه‌سازانه اقبال و شریعتی را در چارچوب شعار «آگاهی، آزادی و برابری» شریعتی تعریف می‌نمائید؟

🔸چرا در نگاه شما استراتژی آگاهی‌بخش اقبال و شریعتی تنها در کادر شعار «آگاهی، آزادی و برابری» قابل تعریف می‌باشد؟

🔸چرا استراتژی حرکت ضد استثماری، ضد استبدادی و ضد استحماری اقبال و شریعتی تنها در بستر شعار «آگاهی، آزادی و برابری» قابل تبیین و تعریف می‌باشد؟

🔸چرا از نظر شما شعار «آگاهی، آزادی و برابری» وجه ایجابی شعار نفی «زر، زور و تزویر» #علی_شریعتی می‌باشد؟

🔸چرا شعار «آگاهی، آزادی و برابری» (که شریعتی برای اولین در کنفرانس سه جلسه‌ای «قاسطن، مارقین و ناکثین» در آبان‌ماه ۵۱ قبل از بستن #حسینیه_ارشاد توسط #ساواک رژیم کودتائی و مستبد #پهلوی مطرح کرد) از نظر شما بر شعار «عرفان، آزادی و برابری» شریعتی ارجحیت و برتری دارد؟

🔸چرا از نظر شما شعار «آگاهی، آزادی و برابری» همان شعار «مساوات، مسئولیت مشترک و آزادی» است که محمد #اقبال (در کتاب گران‌سنگ بازسازی فکر دینی در #اسلام فصل ششم – اصل حرکت در ساختمان اسلام – ص ۱۷۷ – سطر سوم) مطرح می‌کند؟

🔸چرا شریعتی توانست در چارچوب استراتژی آگاهی‌بخش خودش با شعار «آگاهی، آزادی و برابری» حرکت #سیاسی اجتماعی خودش را در جامعه بزرگ #ایران توده‌ای کند؟

🔸چرا شعار «آگاهی، آزادی و برابری» تنها شعاری است که در مبارزه رهائی‌بخش امروز جامعه بزرگ ایران می‌تواند بسترساز پیوند جبهه بزرگ آزادی‌خواهانه اقشار میانی با جبهه عظیم اردوگاه بزرگ کار و زحمت ایرانیان بشود؟

🔸چرا شعار «آگاهی، آزادی و برابری» نمایش دهنده اصالت آگاهی به جای اصالت سیاسی و اصالت اقتصادی در حر کت جنبش پیشگامان مستضعفین ایران می‌باشد؟

🔸چرا شعار «آگاهی، آزادی و برابری» معرف اصالت جامعه‌محوری (به جای طبقه‌محوری و یا حزب‌محوری و یا قدرت‌محوری) در رویکرد تطبیقی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران می‌باشد؟

🔸چرا شعار «آگاهی، آزادی و برابری» تنها شعاری است که می‌تواند نشان دهد که آگاهی در گفتمان جنبش، یک آگاهی مجرد و انتزاعی و ذهنی و روشنفکرانه نیست؟

🔸چرا تنها با تکیه استراتژیک در عرصه عمل و نظر بر شعار «#آگاهی، #آزادی و #برابری» است که می‌توانیم ثابت کنیم که دستیابی به #دموکراسی سه مؤلفه‌ای و یا #سوسیالیسم سه مؤلفه‌ای (که به عنوان مانیفست و برنامه درازمدت و حداکثری می‌باشند) تنها توسط دموکراتیک کردن جامعه بر پایه‌ی #تحول_فرهنگی دموکراتیک تکوین یافته از پائین (نه دموکراتیک کردن #دولت و نه نخبگان و نه #حزب) حاصل می‌شود؟

@Shariati_Group

🔗 پاسخ به این‌ها و ده‌ها پرسش ساختاری دیگر را در سلسله مقالات تدوین شده توسط سایت جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، دنبال نمایید
🔅«آزادی» صرفاً مقوله‌‌ای #سیاسی نیست و اگر این اتفاق در جان‌ها رخ ندهد، در بیرون چیزی جز هیاهو نخواهد بود. #آزادی سیاسی و اجتماعی تنها برای «جان‌های آزاده» امکان‌پذیر است و این تنها در پرتو #حکمت و #فلسفه و تفکر ممکن خواهد بود.

🔅«آزادگان» قوام‌بخشِ آزادی و جامعه‌ی آزادند. بدون آزادگان تحقق آزادی سیاسی و اجتماعی در مدینه امکان‌پذیر نیست. اما این آزادگی «هزینه» دارد؛ کسی‌که آزادی را تجربه می‌کند نمی‌تواند به «بردگی» تن دهد، و قاعدتاً در برابر نظام‌هایی که جوامع بر افراد تحمیل می‌کنند و در برابر افق‌هایی که قدرت‌ها به‌منزله‌ی اصیل‌ترین و نهایی‌ترین افق‌ها می‌نُمایانند، می‌ایستد.

🔅#قدرت‌ ها می‌گویند این افق‌‌ها نهایی‌ترین‌ افق‌هایند؛ اما متفکران که کاشف افق‌های تازه‌اند، می‌دانند که این افق‌ها واهی و نااصیل‌اند و نهایی‌ترین افق‌هایی نیستند که در برابر جان آدمی گشوده‌اند.

🔅چنین افرادی با ساختارهای اجتماعی و سیاسی سازگاری چندانی ندارند؛ از این‌رو سرنوشت #سقراط -که افراطی‌ترین شکل حذف یک #فیلسوف است- یک حادثه نیست؛ یک قاعده است.

#بیژن_عبدالکریمی

@Shariati_Group
🆔 @shojaat_e_andishidan
″... می‌خواهم به هم‌ درس خودم، همکار خودم، استاد خودم، به هنرمندان و روشنفکران، معتقدان به ایدئولوژی‌های مختلف، خوانندگان ترجمه‌های بسیار بزرگ و شاهکارهای #فلسفه، #اومانیسم، #دموکراسی، آزادی‌خواهی، طرفداران #عدالت و آنهایی که مسئولیت #آزادی و نجات بشریت را حس می‌کنند و در طبقه‌ی من هستند و #دین ندارند، و دین را عامل انحطاط توده می‌دانند، بگویم:
اسلام این جور نیست، من فقط یک عقیده علمی و مسئولیت انسانی است که رابطه‌ام را با دین حفظ کرده واِلا، از دین نه ارتزاق می‌کنم، نه حیثیت می‌گیرم و نه موقعیت اجتماعی، بلکه به خاطر عقاید مذهبی‌ام به همه‌ی این‌ها صدمه هم می‌خورد، ولی من به عنوان یک #حقیقت (نه مصلحت شغلی و اجتماعی و اقتصادی) معتقد شده‌ام، و مثل تو هم روشنفکرام، به آن هدف‌ها و شعارهای تو هم معتقدم، من هم دنبال این هستم که تبعیض و #ظلم را ریشه کن بکنیم، آزادی #انسان را تأمین بکنیم، دنبال مذهبی هستم که #فقر را و تضاد طبقاتی را براندازد، به دنبال مذهبی هستم که به انسان‌ها در همین دنیا نجات و آزادی دهد، و دنبال مسئولیتی هستم که در همین جهان #زندگی و #فرهنگ و #کمال برای همه فراهم آورد، و دنبال مذهبی هستم که ترازوی عدالت را در جامعه امروز، پیش از مرگ بر پا دارد، و برای همین هم هست که مسلمانم، و برای همین هم هست که #شیعه ام.

یکی از دانشجویان من با لحن گوشه داری گفت: #مذهب تشیعی را که تو اینجوری توجیه می‌کنی، واقعاً یک مذهب مترقی و انقلابی است؟ یا نه، به مصلحت آنرا این چنین توجیه می‌کنی؟ گفتم: چه مصلحتی...؟

آنچه مرا به مذهب و #تشیع می‌کشد یک حقیقت «عقلی و انسانی» است، نه مصلحتی اجتماعی و شخصی...!

من، نه به عنوان یک شیعه موروثی و متعصب مذهبی، که بعنوان یک انتلکتوئل مسئول و متعهد اجتماعی، روشنفکری مثل تو و با احساسات انسانی و آرزوهای مترقی ضد ارتجاعی و ضد طبقاتی که تو داری، معتقد شده‌ام و از راه تحقیق علمی و تاریخی و با شناخت مکتب #اسلام و #تاریخ اسلام و آشنایی با ادیان گذشته و ایدئولوژی‌های جدید، به این واقعیت عینی رسیده‌ام که تشیع، از نظر اعتقادی، مترقی‌ترین تلقی از "مکتب اسلام" و، از نظر #اجتماعی و #سیاسی، مترقی‌ترین #نهضت و مردمی‌ترین جناح در "تاریخ اسلام" بوده است.

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۲/ مذهب علیه مذهب
🔴 قدرت و سیاست مسئول حل فقر است

۱) این مسئله فراموش می‌شود که اصل #تشیع عدالت است و #امامت محصول عدالت است و کسی که حساسیت نسبت به #عدالت و #قسط به خرج می‌دهد، متهم به پارادایم مارکسیستی می‌شود. این نشان می‌دهد که تا چه حد #دین از اصل و هدف خود در این جامعه دور شده است و بحث #فقر آنقدر بدیهی است که هیچ‌کس به آن نمی‌اندیشد و در یک جامعه که دین رسمیت دارد، نخبگان و #قدرت و #سیاست به آن بی‌توجه هستند.

۲) قدرت و سیاست مسئول حل فقر است؛ کاش غیرتی که برای #حجاب و #زن به خرج می‌دادید یک بار برای فقر به کار می‌بردید. مسئله فقر همیشه یک مسئله #سیاسی است. چرا برای #فرهنگ سیاست‌گذاری می‌‌کنیم اما برای #اقتصاد نمی‌توانیم؟ آیا نمی‌توانیم مسئله کودکان خیابانی را حل کنیم؟

اراده سیاسی ریشه کنی فقر وجود ندارد چون اگر وجود داشت همانطور که با مسائل سیاسی و فرهنگی برخورد می‌شود، با این مسئله نیز برخورد می‌شد.

۳) حساسیت‌مان به فقر که یکی از انگیزه‌های #انقلاب و دگرگونی بود را از دست داده‌ایم و آنطور که به پرونده‌های سیاسی و مسائل خارجی و داخلی حساسیم به مسئله فقر حساس نیستیم. چه زمانی بوده که فقر تیتر روزنامه‌ها شده باشد؟ هیچوقت. چون از ما می‌خواهند به دلیل سیاه نمایی، صدای فقر را در نیاوریم. و از بس که این کار را انجام داده‌ایم حساسیت خود را نیز به فقر از دست داده‌ایم. باید جامعه‌ی آکادمیک و جامعه‌ی روشنفکری و جامعه‌ی دینی و جامعه‌ی سیاسی خود را مورد پرسش بگیریم که شما برای رفع فقر چه کردید و کجا بودید؟

@Shariati_Group

📚 سخنرانی خانم دکتر #سارا_شریعتی در نشست بررسی کتاب #منهای_فقر در مجموعه فرهنگی سرچشمه ۱۳۹۲