اكنون، ما و شريعتی
1.41K subscribers
1.31K photos
196 videos
86 files
1.4K links
چشم‌اندازِ نوشريعتی
Download Telegram
🔴 شاهد صابر تاریخ

♻️حمیدرضا عابدیان

🔺تاریخ برای صابر یک پهنه ی وسیع برای مشاهده است. در حالیکه برخی از تغییر صورتبندی های اجتماعی به بی نیازی از تجربیات تاریخی رسیده و دوره ی خود را متمایز از سایر دوره های تاریخی ارزیابی می کنند و آن را تجربه ای یگانه و یکه می پندارند، صابر به درستی فهمیده بود که آگاهی تاریخی تا چه اندازه می تواند از هدررفت امکانات و نیروهای اجتماعی جلوگیری کند. از این زاوبه تاریخ برای صابر نه بازخوانی ملال آور رویدادهایی ست که در گذشته هایی دور واقع شده اند بلکه عرصه ای برای کشف و برکشیدن مفاهیمی فرا دورانی جهت روئینه کردن جنبش های جاری و آینده بوده است.

🔸در این مسیر او بسیار خلاق و مبدع جلوه می کند.در روایت او از تاریخ ما با کثیری از ترکیبات بدیع مواجه ایم که برای هر تاریخ پژوه و کنشگری الهام بخش و دیده گشاست. یکی از این ترکیبات "تمیز تاریخی" است. ذیل این مفهوم صابر نشان می دهد در مقاطع مختلفی از تاربخ معاصر، نیروهای موثری که واجد ظرفیت های عظیم اجتماعی نیز بوده اند، چگونه با تحلیل ها و تمیز غلط خود، امکانات و نیروها را هدر داده و در شکست جنبش ها نقش بازی کرده اند.

🔺هرچند او در تماشاگه تاریخ یک ناظر بی طرف نبوده و دلدادگی اش به برخی از اشخاص و جریان ها امری نیست که از دید مخاطب پنهان بماند اما این مانع از آن نمی شود که روایتش از تاریخ یکسویه و جانبدارانه و تهی از انصاف به نظر برسد. معمولا دلدادگی ها و دلزدگی ها، روایات تاربخی را به دفاعیه و یا کیفرخواست تبدیل می کند اما روایت صابر از تاریخ سعی می کند تا حد امکان از این عوارض مصون بماند بویژه آنجا که ابراهیم وار با عیار و سنجه ی نقد، بت واره ی محبوب ترین چهره ها را در معبد تاریخ می شکند.

🔸شاهد مثال این فقره، نقد او به رهبر فقید نهضت ملی دکتر محمد مصدق و نیروهای صادق ملی در فراز چهارم از سلسله درس گفتارهای "هشت فراز، هزار نیاز" است. صابر معتقد است که رهبری نهضت و همراهان او در جبهه ی ملی علاوه بر ضعف تئوریک، از سامان دادن به نیروهای فراوانی که نهضت پرشور ملی آزاد کرده بود سرباز زدند و به جای "توزیع و تخصیص منابع و کادرها" غالبا در دولت و مجلس و کارهای دیوانی مستقر شدند [به عبارت خود او : حوزه ی حاد سیاسی] و در عرصه ی کار مدنی پا را از خطابه و مقاله و مصاحبه و تحلیل فراتر نگذاشتند. این چنین بود که حوزه ی تشکیلات، حوزه ی تئوریک و ایدئولوژیک، حوزه ی سازمان دهی و ارتباطات اجتماعی بر زمین ماند تا نهضت از همین منافذ زمین گیر شود! صابر می پرسد که آیا این شگفت نیست در حالیکه از یک سو دربار و ارتجاع و حتی لمپن ها و لجاره ها تشکیلات داشته و از سوی دیگر بزرگترین حزب منتقد دولت نیز واجد یک تشکیلات کارآمد بوده است، جبهه ی ملی یک تشکیلات ماکتی و میان تهی باقی می ماند که بین این دو نیرو تحلیل می رود؟

🔺با ناکامی جنبش اصلاحات و برآمدن دولت احمدی نژاد، صابر همین نقد را با وام گیری از یک مقاله انتقادی در نشریه ی عصرما [ارگان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی] متوجه ی اصلاح طلبان می کند. اینکه غالبا در دولت و مجلس مستقر شدند، در ژورنالیسم خانه کردند، از کار تئوریک، تشکیلاتی و سازماندهی نیروهای آزادشده ی جنبش اصلاحی سرباز زدند تا جنبش به همان سرنوشتی دچار شود که نهضت و سران و رهبران آن با همان اتهامی مواجه باشند که جبهه و شهیرترین حزب عضو آن یعنی "حزب ایران" که منتقدین آن را حزب "کارگزینی" می خواندند!

🔸هرچند فقدان مصیبت بار و جبران ناپذیر صابر در دهه ی نود هیچ معلوم مان نمی دارد که اگر او امروز در میان مان بود، چه مواجهه ای با اصلاح طلبان می داشت اما اینقدر روشن است که او برای نقد هر نیرویی یک اسلوب روشن داشت و آن اینکه معتقد بود هر نیرویی را می باید "در جای خودش و بر اساس روش و مشی خودش" مورد ارزیابی قرار داد چنانکه هیچ انتظار نداشت تا مصدق علم جمهوری خواهی برافرازد و یا اینکه حنیف مشعل پارلمان را بیفروزد!


#هدی_صابر
#هاله_سحابی
#عزت‌الله_سحابی
#حمید‌رضا_عابدیان

https://bit.ly/2Sghihq
https://t.me/DaghdagheIran
https://instagram.com/daghdaghe.iran?utm_medium=copy_link
💢 هاله در حبس!

🔸زندان از صبوری اش کم می‌آورد

❇️عاطفه نبوی

🔺 در بند موسوم به قرنطینه متادون بودیم که هاله وارد زندان شد. بهمن ماه بود ۱۱یا ۱۲ بهمن. ورودی‌های‌مان زیاد شده بود، بیشتر از تعداد تخت‌ها. هاله که آمد چند تا از بچه‌ها خواستند داوطلبانه تختشان را خالی کنند و جایشان را به او بدهند، قبول نکرد، کف خواب ماند. پای یکی از تخت‌ها روی پتوی ملافه شده‌ای می‌خوابید و وسایلش را هم همانجا کنارش می‌چید.

▪️خوردن غذای زندان در درازمدت سخت بود و غیرقابل تحمل، از زور بیمزگی و بی‌خاصیتی، مواد اولیه هم برای آشپزی نبود، خیلی وقت‌ها تن‌ماهی و یا کنسرو مرغ می‌خریدیم و می‌خوردیم، هاله اما دایم غصه‌ی دور ریختن غذای زندان را می‌خورد و برای کمتر دور ریختن بیشتر از آن می‌خورد. دایم در حال چانه زدن با ماموران بود که برایمان غذای کمتری بیاورید، مواد اولیه را بدهید خودمان بپزیم گوش کسی بدهکار نبود، تا بعدها که دیگر هاله رفته بود و ما بالاخره توانستیم مجابشان کنیم که به ما مواد خام و‌ امکان آشپزی بدهند.

🔺 دستش دایم به کاری بود؛ یا نشسته بود و بچه‌ها را که مشغول مطالعه، بافتن، تماشای تلویزیون یا درازکش در تخت غرق افکارشان بودند، طراحی می‌کرد، یا در حال مطالعه و نت‌برداری بود و یا مباحثه با کسی.

▪️ پیش از آنکه هاله بیاید هم گروه‌های مختلفی از بچه‌ها کار مشترک می‌کردند؛ کتابخوانی، آموزش زبان و ... با ورود هاله اما کار جمعی صفای دیگری گرفت. مدارای آمیخته به شوخ طبعی و سوادش، هم کلاس زبان فرانسه‌اش را جذاب می‌کرد و هم همه را پای کلاس تاریخ شفاهی‌اش می‌نشاند. بالاخص آنجایی که از نوفل لوشاتو می‌گفت و مدت حضورش در آن روستا و خانه، همراه آقای خمینی. تعاریفش با طنز و نقدی خوشایند آمیخته بود، همزمان تلاش می‌کرد تا جایی که حافظه‌اش یاری می‌کرد روایت‌هایش دقیق و وفادار به واقعیت باشد.

🔺 در همان زمان کوتاه به درستی دریافته بود که ملال و روزمرگی در روزهای تکراری زندان بزرگترین چالش پیش روی زندانی است و از هیچ تلاشی برای خنداندن و سرگرم کردن بچه‌ها و ترک انداختن بر دیوار این ملال فروگذار نمی‌کرد. انصافا هم خوب از پس آن برمی‌آمد.

▪️ استعداد تئاتر و نمایش داشت و اکثر تبلیغات تلویزیونی قبل از انقلاب را از بر بود. با تمام ادا و اطوار هایش. یک نقش ثابت هم داشت در نمایش‌های گاه و بیگاه‌مان، «مادر احمدی نژاد» پسرش روی دستش مانده بود و هیچ جوره نمی‌توانست آبش کند. فی البداهه داستان‌هایی می‌تراشید و در قالب همان مادر احمدی نژاد، درشت بار فرزند ناخلفش می‌کرد.

🔺 حبس در حضور هاله سبک‌تر می‌گذشت. انگار بی آنکه بفهمی بخشی از بار تو را برمی‌داشت و این کار را چنان با جان و دل و سرخوشانه می‌کرد که گویی او آنجاست که فقط آن کار را بکند و بس.

▪️ رنج را خوب می‌شناخت. این را از توجه خاصش به کسانی که به دلایلی در رنج بیشتری بودند، یا در حال گذراندن روزهای سختتری از بقیه بودند می‌شد فهمید.

🔺 همبندی بدقلقی داشتیم که نه کسی برایش پول می‌ریخت و نه حاضر بود در همان بند با کسی حرف بزند، ارتباط بگیرد یا کمکی قبول کند، هم به خودش سخت می‌گذشت و هم بقیه. بی‌اغراق هاله و یک دیگر از همبندی‌ها هر کاری کردند برای اینکه با او ارتباط بگیرند، مستقیم یا غیر مستقیم کمکی بکنند، با او همسفره شوند و... از معدود دفعاتی که اشک هاله را دیدم در مواجهه با این دختر بود، گمانم دمدمای عید بود، همه تلاش‌هایش برای اینکه هدیه‌ای به او بدهد با برخورد سرد و گاه برخوردنده آن فرد مواجه شده بود و دیروقت همان شب دیدم که گریه می‌کند که « چرا این دختر چنین می‌کند...»

▪️ خبر رسیده بود، فرزند یکی از همبندی‌ها که در رجایی شهر زندانی بود توسط زندانیان عمومی ضرب و شتم شده، هاله تا رسیدن خبر سلامتی و زمان ملاقات بعدی برای همراهی با مادر آن پسر روزه گرفت و در سکوت او را همراهی کرد.

🔺 با آنکه می‌دانست حال مهندس سحابی خوب نیست دلش رضا نبود به مرخصی رفتن، می‌گفت من رویم نمی‌شود از برابر چشم کسانی که مدتهاست پایشان را از اینجا بیرون نگذاشته اند بروم مرخصی. متاسفانه رفت. تا لحظات آخر آن روز برایمان آواز خواند و شو تلویزیونی اجرا کرد، در حالی که دو قطره اشک ته چشمان مهربانش برق میزد...



#جنبش_سبز
#هدی_صابر
#هاله_سحابی
#هاله_در_زندان
#عزت‌الله_سحابی

https://bit.ly/3iKwSwW
https://t.me/DaghdagheIran
https://instagram.com/daghdaghe.iran?utm_medium=copy_link
🔴 سرحداتِ سیاست‌ورزی
▪️ برای عزت‌الله سحابی

♻️ سوسن شریعتی


از افتخارات بگریز، افتخارات به دنبالت خواهند آمد.
با مرگ درآمیز، زندگی به تو داده خواهد شد. (ابوبکر)


🔸عزت‌الله سحابی می‌میرد. از ما و دنیای ما و باقی قضایا... آرام آرام کناره می‌گیرد تا غیبتش را برای بازماندگان قابل تحمل‌تر کرده باشد، تا ما را به نبودنش عادت دهد. او که نیم قرن شاهد زنده و وجدان بیدار حیات اجتماعی و سیاسی این مرزوبوم بوده است.

🔺آخرین باری که مهندس سحابی را هوشیار دیدم، با لبخندی گفت: «این دفعه تقصیر خودم بود». صحبت از کدام قُصور بود؟ جرمی صورت گرفته بود: با یک بی‌احتیاطی سلامتی و زندگی‌اش را به خطر انداخته بود. کار همیشگی او طی نیم قرن مگر همین نبوده است؟ اما مثل این بود که می‌دانست فعلاً چنین حقی ندارد. برای همین بود که خود را سرزنش می‌کرد. شاید هم در نگاه «ما»یی که بر بالینش آمده بودیم سرزنشی می‌دید. «مرگ حق است» حتی برای اویی که در شأن زندگی، زندگی کرده است. مردن حق آدم است اما برای استفاده از چنین حقی باید در زندگی کارت تمام باشد و عزت‌الله سحابی در نگاه دیگران می‌دیدکه هنوز اجتناب‌ناپذیر است: همچون انسان و همچون سیاستمدار.

🔸 این دو را -انسان و سیاستمدار-همیشه نمی‌توان با هم صرف کرد و بدبینی تاریخی ما نسبت به بی پدر-مادری سیاست حکایتی طولانی و همچنان باقی است. جایی که پای سیاست در میان باشد، سخن از قدرت است، صحنه‌ای که «خیر و شر» و «زشت و زیبا» را یک «مفید و مضر» است که تعیین می‌کند با سه شعار: «عمل کن و بعداً عذرخواهی کن»، «انجامش که دادی، منکرش شو». «تفرقه بینداز و مسلط شو». همانی که بنیان‌های سیاست مدرن خوانده می‌شود، سیاست با منطقی معطوف به خود، با هدف موفقیت به هر قیمت و با احتساب این امر که انسان، پلیدتر، خطرناک‌تر و مذبذب‌تر از آن است که وفادار به حقوق و قوانین باشد و برای برقراری حق و قانون، توسل به زور ممکن است و مجاز. از همین رو میان انسان ماندن و سیاست ورزیدن مجبور به انتخاب می‌شویم.

🔺 در کنار این نوع صحنه‌گردانی سیاست، در این رانده شدن خیر و شر از ساحت عمومی، می‌توان از آن تجربه‌ای نیز سخن گفت که ادعای آن را داشته است که تابع متغیری به نام واقعیت نیست و حقیقت را به‌تمامی می‌خواهد و به یکبار، از حقیقت‌های مطلق تبعیت می‌کند و تحقق آن‌ها را در همین‌جا و هم‌اکنون پی می‌گیرد؛ حتی به قیمت در هم ریختن و انهدام جهان موجود در دسترس. بازهم همان حکایت دستان آلوده و اجبار به انتخاب میان انسان ماندن و سیاست ورزیدن. گاه چنان مواج و بی‌ثبات که هر دم لباس عوض می‌کند گاه چنان ثابت و معطوف به حقیقت‌های لایزال که انهدام امر واقع را تدارک می‌بیند. آنچه سیاست‌ورزی را از حیثیت انداخته است مگر همین نوسان میان این و آن نبوده است؟ وقتی‌که پای اخلاق را به میان کشیده است و وفاداری به اصول را، سر از انکار تنوع و تکثر و تساهل سر در آورده و متوسل به روش‌های خشن برای اعمال حقیقت یگانه و یکپارچه‌ساز شده است(اخلاق مستبدانه) و وقتی اخلاق را به حاشیه رانده تا جا بر بروز واقعیت باز شود- با همان منطق فرّار و پرتناقض‌اش- از واقعیت محتومیت جدیدی ساخته، محتومیتی که در آن امکان اندیشیدن به هر تغییری ناممکن گشته است. تجربه‌ای دوگانه که در هر دو حال نه‌تنها مانع از پیوند فرد و شهروند شده و او را از برقراری نسبتی طبیعی با دیگری، با کلیتی به نام اجتماع محروم گذاشته که سیاستمدار را نیز متهم و تنها، گیرم سوار برکرسی قدرت نشانده است، قدرتی شکننده و ترس‌خورده که مجبور است برای پنهان کردن ترس و تنهایی و بی‌اعتباری خود در چشم و دل شهروند، خشن گردد و نامهربان. چه فرقی می‌کند که به نام حقیقت ما را مجبور به انتخاب کنند و یا به نام واقعیت. محصولش یکی است و آن رانده شدن از صحنه‌ای است که در آن پیش‌شرط‌های زیست انسانی طراحی می‌شود: سیاست.

🔸با این همه، مگر نه اینکه امید به تغییر، به یک باید باشدی که نیست و باید در تدارک آن بود، پیش‌شرط سیاست‌ورزی است؟ خوب چه راهی می‌ماند برای هنوز امیدوار ماندن؟ به‌جز سیاست، برای اعتراض به سیاست؟ سیاستی که در این تجربه دوگانه رئال-پلیتیک و اتوپی، جا را بر انسان تنگ ساخته و در تجربیات تراژیک ما در بسیاری اوقات موجبات مرگ انسان را فراهم ساخته؟ چه راهی می‌ماند جز سیاست برای اینکه بفهمی و بفهمند که تو معترضی به مرگ انسان؟ در همین‌جا و هم‌اکنون ... همین لحظه است که انسان می‌میرد یعنی همین لحظه است که باید اعتراض کرد. این تنها نگاه حیثیت‌بخش است به سیاست. …..

متن کامل در instant view :

https://bit.ly/3qJwccU

#هدی_صابر
#هاله_سحابی
#سوسن_شریعتی
#عزت‌الله_سحابی


https://t.me/DaghdagheIran
https://instagram.com/daghdaghe.iran?utm_medium=copy_link
Forwarded from امتداد
✔️یاد #عزت_الله_سحابی، #هاله_سحابی و #هدی_صابر در یازدهمین سالگرد درگذشتشان #هادی_حیدری

#امتداد
@emtedadnet
Forwarded from ایران فردا
🔴 هاله : هستیِ مقاومتِ نامیرا

🔸 یادبود یازدهمین سالگرد شهادت هاله‌ی سحابی
(زاده‌ی ۱۵ بهمن ۱۳۳۶ ، تهران – درگذشته‌ی ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ ، تهران)

❇️ مینو مرتاضی
@iranfardamag

هاله جان سلام

🔺 امروز ساعت هشت صبح دقیقا یازده سال یعنی چهار هزار و پانزده روز است که تو کمی دورتر از ما ایستاده ایی و خموشانه مارا می نگری . راستی یادم امد اگر سال های کبیسه را حساب کنیم چهار هزار و هفده روز است که آن نمیدانم کجا هستی . چهار هزار و هفده روز است که زبانم نمی چرخد بگویم نیستی . مگر می شود "هستی" آشکار تورا انکار کرد؟ مثلا همین دوهفته پیش و در آستانه چهار هزارمین سال سفرت ، درکرانه باختری و نزدیک غزه شیرین ابو عاقله خبرنگار فلسطینی راماموران معذور با خونسردی تمام جلوی چشم همه در یک آن به خاک و خون کشاندند. شیرین به خاکی که عاشق اش بود غلطید و در آغوش خاک ملکوتی شد. فردای ان روز در مراسم رسمی تدفین شیرین همان ها که شیرین را کشتند به تابوت پیچیده در پرچم میهنش حمله بردند و تابوتش را زمین زدند تا پرچم فلسطین را لگد مال کنند. همه ما و حتی "دیگرانِ " به یاد به خاک غلطیدن تو افتادیم. ما ساکت ماندیم . اما دیگران این یاد آوری را مکتوب کردند. هاله جان مگر یک وجه قوی نامیرایی و ماندگاری این نیست که یاد و نام و خاطره ات بر جان و زبان کسانی بنشیند که زمانی تو برایشان "دیگری " بودی. اما امروزکه منش شان تغییر کرده و به سوی انصاف روی آورده اند درلحظه‌ی شفاف حقیقت رخدادهایی که در مرز میان حق و باطل و واقعیت و آرمان روی می دهد ترا در مقام بانویی ایستاده بر بلندای آرمان حقیقت جویی و حق خواهی به خاطر می آورند و محترمت می شمارند. هاله جان خودت به یاد داری شعری را که در باره حقیقت سروده بودی؟

حقیقت لایه نازکی است/ میان دو توده وهمناک ابر
ابری سرخ از هیاهوهای داغ/ابری کبود ازهراس های سرد

▪️ اما هاله جان دغدغه یافتن پاسخ یک پرسش از تو رهایم نمی کند: هاله جان اینجا هنوز هم حقیقت پیچیده در بین لایه‌ی ابرهاست. در واقع راستش را بخواهی هاله جان اساسا کمتر کسی در این جا به فکر حقیقت هست. چون در حال حاضر به گفته دانشمندان زیست شناسی اعتماد کرده ایم که به واقعیت های قابل مشاهده هم اعتمادی نیست. چون اغلب واقعیت به خطای دید آغشته است. از این رو چون هرکس از نگاه فردی به رخدادها واقعیتی متفاوت از فرد دیگر را درک می کند. ما با واقعیت ها مواجهیم . پس هیچ راهکارو پاسخ معین و شفافی برای تحلیل و تبیین واقعیت های موجود نمی توان یافت.

🔺 شاید مردم برای رهایی از تله فردیت های رشد یافته و تنهایی هاشان خیلی بیش تراز زمانی که تو این جا بودی به فضای مجازی مملو از فردیت های پنهان و آشکار پناه برده اند.. حالا فضای مجازی که قرار بود باندازه شیشه نازک تنهایی سهراب باشد ؛ زیر آوار اخبارراست و دروغ در تاریکی وهم انگیزی فرو رفته است.راستی هاله جان در جهان تو که بر حقیقت ناب بنا شده ؛ آیا همه چیز شفاف شفاف است ؟ برای همین دنیایی که در ان بسر می بری را جهان باقی نامیده اند؟ چون حقیقت باید چیزی ماورای واقعیت های برساخته از فردیت های متفاوت و متنوع باشند. چه بسا شرط بقای جهان این باشد که در آن انسان «هویت» انسانی اش را در رابطه تضادی با «دیگری» نسازد. مثل طبیعت که خاک و آب و خورشید و باد را در چرخه ایی از حیات بکار می گیرد. در چرخه حیات و هستی باران «دیگری» ابر، ودرخت «دیگری» خاک و نسیم «دیگری» طوفان و زمین «دیگری» خورشید نیستند.

▪️ هاله جان این تقسیمات پیچیده هویتی که براساس فردیت و طبقه و جنسیت و مذهب و قوم شکل گرفته اند و بر جهان انسان ها حکم می رانند به نحو شگفت اوری در برابر ویروس باهوش و مقاومی به نام "کرونا" کم آوردند و کوتاه آمدند. حتما خبر داری که بیش از دوسال است که مردم در اغلب نقاط جهان درگیر ویروس با هوش و مرگباری باسم کرونا شده اند. این ویروس از اعماق تاریخ و بدو پیدایش حیات روی کره زمین آمده است و برای مدت دوسال علم و سیاست و اقتصاد و........در سراسر جهان پیشرفته و مجهز به انواع سلاح های مواجهه با خطرات و بحران هارا زمینگیر کرد. برای ماندگاری و بقا دنبال جان های زنده می گردد. بقایش را با جهش های به موقع حفظ کرده است. دانشمندان برای زنده ماندن انسان ها در برابر این ویروس هوشمند ؛ مجبور شدند ساختار R N A ادم هارا دستکاری کنند.....


متن کامل :

https://bit.ly/3x5V4iS

#ایران_فردا
#هاله_سحابی
#مینو_مرتاضی
#یازدهمین_سالگرد_شهادت


https://t.me/iranfardamag
🔷🔸داغ خرداد؛ داغ هاله

🖋ریحانه طباطبایی

🔹این متن را چند سال پیش برای هاله خانم سحابی نوشته بودم، آن روز که این متن را نوشتم هنوز انقدر داغ ندیده بودیم و به داغ‌های خرداد، داغ آبادان اضافه نشده بود، هنوز از داغ آبان و پرواز اوکراین بی خبر بودیم و نمی دانستیم با مدیریت بحران کرونا هر فصل و ماه که نه هر روزمان پر از داغ می‌شود.

🔸خواستم مطلب جدیدتری بنویسم اما نتوانستم حرف جدیدتری نیست جز آنکه چه خوب این روزگارمان را نمی‌بینید، هرچند که اگر بودید الان در آبادان کنار مردم بودید:

🔹خرداد را مرور می‌کنم، انگار همین دیروز بود، شاید هم بیشتر، اما هرچه بود ۱۰ سال پیش نبود، انگار نه انگار که ده سال از آن روزها گذشته است.
خرداد برای ما ماه حادثه‌هاست، ماه مصیبت‌ها، ماه واقعه‌ها، خرداد هم دوم دارد و هم سوم، هم بیست و دوم و هم آن روز که هاله رفت.

🔸چند سال پیش بود؛ انگار خیلی سال پیش، بخواهی حساب کنی ۱۰ سال می‌شود، اما انگار ۱۰۰ سال پیش بود، شاید هم بیشتر به عقب بر می‌گردی، دلت غنج می‌رود؛ دوست نداری از آن روزها بیرون بیایی، روزهایی که رنگ بود و شور، دلت همان روزها و سال‌ها را می‌خواهد، دلت می‌خواهد خرداد در نیمه همان سال متوقف شود، قبل رسیدن به تاریخ کهریزک و قبل رسیدن به خرداد ۹۰، همان خردادی که هاله رفت.
🔹بمانی در همان سال که هنوز سبز بود و بوی بهار می‌داد و تقویم را ورق نزنی تا برسی به روزی که که دختر زیر تابوت پدر رفت، همان روزها که عزت ایران رفت و دختر هم در پی‌اش، همان روزها که هدی صابر آنقدر اعتصاب غذا کرد تا دیگر جانی برایش نماند و رفت پیش آنها که بیشتر از زندگی دوستشان داشت.

🔸خردادها ورق می‌خورند، یک به یک تا روز آخر، حکم‌ها تمام شد، احمدی‌نژاد رفت، بازی دیگری رقم خورد، حادثه‌های دیگری بر سینه خرداد نشست، خرداد باز هم پرحادثه ماند اما هیچ واقعه‌ای، هیچ حادثه‌ای داغ هاله نشد که برای همیشه خرداد را زیر و رو کرد، دختر زیر تابوت پدر بود، روز قبل از حادثه، با لبخندی آرام کنار تابوت پدر نشسته بود و قران می‌خواند، نصیحت‌های پدر را برای جوانان پرشور که برای بدرقه آمده بودند زمزمه می‌کرد، "مراقب ایران باشید"، "مبادا خشم و کینه بر شما غلبه کند"، "آرام باشید" و... باز هم "مراقب ایران باشید". نگران بود از مراسم فردا، از آن همه مامور دور خانه، از جوانان پرشور، اما نمی‌دانست که خودش داغ خرداد می‌شود، نمی‌دانست که دوری از پدری که از زندان آمده بود تا بر بالینش پروین اعتصامی بخواند یک روز بیشتر نخواهد بود.
🔹هاله زیر تابوت پدر بود، آرام، می‌خواست او را تا آرامگاه بدرقه کند، که آمدند، همه چیز در دقیقه‌ای برهم خورد و هاله دیگر برنخاست، هاله شد دختری که زیر تابوت پدر رفت، آن روز برای همیشه در تاریخ خرداد سیاه ماند، روزی که پدر و دختر با هم در خاک شدند.


#هاله_سحابی
#داغ_خرداد
#یادداشت
#ریحانه_طباطبایی
🆔@Shariati40
🔷🔸مادر صلح


🔸هاله سحابی، نواندیش دینی، فعال ملی‌مذهبی، فعال صلح، فعال حقوق‌بشر، فعال حقوق زنان، شاعر، نقاش، فرزند مهندس عزت‌الله سحابی و نوه دکتر یدالله سحابی بود.

🔹وی که در جریان اعتراضات پس از انتخابات ۱۳۸۸ به دو سال حبس محکوم شده بود و به دلیل مرگ پدرش عزت‌الله سحابی اجازهٔ مرخصی گرفته بود، در مراسم تشییع جنازه پدرش در حالی که به ربودن جنازه او توسط افراد ناشناس اعتراض می‌کرده مورد ضرب و شتم قرار گرفته و ساعتی بعد جان سپرد.

🔸هاله دلی دریایی داشت، مدارایی مثال زدنی و روحی سازش‌ناپذیر. او در اعتراض به بی‌حرمتی به جنازه پدرش در روز تشییع توسط کسانی که صبح با دستان خود برایشان صبحانه آماده کرده و برده بود به شهادت رسید.

🔹نرگس محمدی یار و شاگرد هاله سحابی بود و بسیار از او تاثیر پذیرفته است. هاله نمادی از زن خودسالاری بود که شریعتی از او دم می‌زد. یک زن اسوه در مکتب نواندیشی دینی. زنی فعال در دین‌پژوهی نوگرا، حقوق زنان، حقوق بشر، صلح، عدالت‌خواه و آزادی‌خواه. دریغا که هاله مظلوم و ناشناخته مانده است.

🔸در روزگاری که سلبریتی‌ها و فرومایگان و میان‌مایگان سیاسی، فمنیستی، فرهنگی و.. در فضای مجازی مطرح شده و برکشیده می‌شوند، باید از انسان اصیل سخن گفت، باید از هالهسحابی‌ها سخن گفت تا نسل‌های جدید الگوهای مناسبی داشته باشند.

🔹او پس از پدر پر کشید... مرده‌گانِ این سال عاشق‌ترینِ زنده‌گان بوده‌اند.. هاله سحابی عاشق‌ترین زندگان بود..

📌برگرفته از صفحه اینستاگرام (رسانه تحلیلی نو اندیشی دینی )

#هاله_سحابی
#نرگس_محمدی
#مادر_صلح
#اکنون
🆔 @Shariati40
Forwarded from ایران فردا
🔴 دریغا سحابي! دریغا ایران!

🔷 رضا دبیر
@iranfardamag

🔺 نام سحابی ها در تاریخ ایران معاصر با سیاست ورزی خردمندانه و نجیبانه عجین گردیده است.

🔹از سحابی بزرگ که خود از نسل اول حلقه نواندیشی بود و در بازگشت از اروپا ، از یک سو با اتکا به دانش و غنای تئوریک و قرائتی متکی بر بینش علمی و ره آوردهای علوم انسانی ، طیف وسیعی از طبقه تحصیل کرده و دانشگاهي را در مواجهه با امواج ایدولوژی تازه نفس مارکسيسم از مدار خود کم بینی به در آورد و از دیگر سو بخش عمده ای از حیات طیبه خویش را مصروف مبارزه با استبداد داخلی، استیلای خارجی،توسعه دانش و فرهنگ ، تعمیق مطالبات مشروع مردم و دفاع از منافع و حاکمیت ملی نمود تاعزت الله سحابی که در چنین کانونی آمیخته از خرد ، فرهنگ و اصالت برکشید و بالید و از همان اوان نوجوانی تا آخرین روزهای حیات پرثمر خویش با بهره مندی از اعتدال خردمندانه،ذهن منطقی و روشمند، بیش از نیم سده در هوای آزادی، حاکمیت ملی و عدالت دَم زد .

🔺کانت در ویژگی " عصر روشنگری " میگوید:

🔹روشنگری،رهایی انسان است از ناتوانی فکری.
علت این ناتوانی در کم بودن نیروی فهم نیست،در کم بودن جرات فهمیدن است!

🔺اگر با این تعریف موافق باشیم،بدون تردید سحابی عیار روشنفکر خردمند ایرانی ست که تاریخ و فرهنگ خود را می‌شناسد،دغدغه انسان را فارغ از همه تعینات دارد و بزرگی ایران و روشنفکر ایرانی را در سهیم شدن به جریان و اندیشه جهانی با بهره مندی از توان بالقوه بومی می‌داند.

🔹سحابي به مدد ذهن نقاد و تحلیل گر،فاصله تاریخی "ما "و "دنیای متجدد" را به فراست دریافت و با وقوف به فاصله معنادار به غیبت عنصر ایرانی از" نوزایی "و "روشنگری" به ارزیابی بُن مایه های" تمدن" و "مدنیت "پرداخت،از همین رو ماهنامه "ایران فردا" از همان نخستین شماره خوددر خرداد ۱۳۷۱ با وقوف به ضرورت این امر به تبیین و مفهوم سازی" توسعه" و " جامعه‌ مدنی " پرداخت،دو مقوله ای که پیش از این درکانتکست روشنفکر ایرانی،به صورت جدی مورد ارزیابی و نگرش قرار نگرفته بود.

🔺 مطالعه و بازبینی آثار و حیات سیاسی و اجتماعی سحابی،مبّین آن است که وی با آزاداندیشی و مدارا در عالی ترین سطح و آگاهی به حقیقت متلاطم تاریخ و عرصه خطیر و پُر خطر سیاست ورزی،چه راه دور و درازی در ضدیت با جهل و خرافه، استبداد داخلی و استیلای خارجی و دفاع از آزادی های سیاسی و اجتماعی را پاک دامنانه طی نموده است.

🔹یکی ازجلوه های دلبستگی سحابی به ایران، نگرانی وی در باب "قومیت " و " تمامیت ارضی ایران "بود و این نگرانی و دغدغه جز با باریک اندیشی و ذهنی تحلیل گر و احاطه نسبت به فراز و فرودها و گوشه های تاریک تاریخ ایران به دست نیامده بود.

🔺 با نام سحابی اول بار در سال۵۸که به‌ همراه جمعی از همفکران خود از نهضت آزادی انشعاب کرده بود،آشنا شدم اما نخستین دیدار با زنده یاد سحابی در ۲۹خرداد ۱۳۶۴ در منزل مرحوم محبی و در بزرگداشت شریعتی، اتفاق افتاد .

🔹معمولا در ورودی سمت راست اتاق پذیرایی می نشست،آرام ، موقر و کم سخن! باموهایی یک دست سیاه.کمتر در بحث ها وارد می‌شد،بیشتر شنونده بود و اگر سخن می گفت سخنانش منضبط و منسجم بود.این دیدار بعدها و بارها تکرار شد و به‌ رغم گذرایام اما همچنان موقر،نجیب وبا آرامشی غبطه برانگیز که بازتابی از آرامش درونی وی بود.

🔺و آخرین دیدار شامگاه روز جمعه ۵خرداد ۱۳۹۰در بیمارستان مدرس تهران !

🔹این بار نیز در سمت راست اتاق آی سی یو خوابیده بود، مردی که همواره سعی بر آن داشت در سمت راست و درست تاریخ قرار گیرد. با همان آرامش و وقاری که در نخستین دیدار از وی دیده بودم اما با موهایی یک دست سپید و چهره ای که آمیزه ای از سرخی و سفیدی بود.

🔺با بغضی در گلو به او خیره شدم به مردی که با نرمی، لطافت،شفافیت درون و صفای دل و دوری از تبختر و تورم نفس، با استعدادی کم نظیر در ایجاد همدلی و سلوک رفتاری مبتنی بر مدارا و مسامحه ، طیفی وسیع از جریان ها و گرایشات سیاسی و بعضا متفاوت در حلقه وی گردهم آمده بودند.

🔹در تذکرة الاولیا عطار،نقلی ست منسوب به شیخ بسطامی:

🔺 بیست سالی بر بستانی بگذرد تا چون ما گلی بشکفد!

🔹بی شک بایزید به رسم خودستایی و غرور،این سخن را بر زبان نرانده و اگر سخنی چون " سبحان اعظم ما شانی " به راستی گفته او باشد،به طنز گفته تا پرده از دعوی درویشان دروغین برافکند اما در روزگار ما،آن طنز بایزید به واقعیتی بدل گشته و آن اینکه بسیاری از خردمندان سپهر سیاست و فرهنگ چون رخت از این جهان بر می بندند،گلی چون آنان نمی شکفد!

🔺مصداق کلام شیخ بسطام را از این سخن شفیعی کدکنی در باره زریاب خوئی وام می‌گیرم:

" دریغا سحابي! دریغا ایران "


#رضا_دبیر
#ایران_فردا
#هاله_سحابی
#یدالله_سحابی
#عزت‌الله_سحابی
#یازدهمین_یادمان


https://bit.ly/3x2k4HD
https://t.me/iranfardamag
Forwarded from ایران فردا
🍃 به نامِ « زن ، زندگی و آزادی » 🍃

@iranfardamag

🌹بانو زرین‌دخت عطایی(سحابی) بعد از عمری مجاهدت و مقاومت سرانجام از قفس تن رها گشت و به ابدیت پیوست.

🌸زنی که در آشوب جهان ما در خیمه‌ی مصائب زندگی ، خانه‌ی ایستادگی و زیبایی را آفرید ، مهر همسری را در خشم سیاست آزمود و در شفقت مادری با فقدان فرزند هرگز نیاسود ، گوهر جان به جانان سپرد. او که خود در ملکات آزادگی و نسب بردن از خاندانی دانشور چون آذری در آسمان روزگاران بود ، اینک ردای خاک از بر افکنده در برابر یزدان گهربخش به آغوش آفتاب رحمت او آرامی گرفته‌است .

🌿رنج بی شماری که نتوانست رنگ زایای زندگی‌ی آزاد و حیات متبرک به آزادی را از او دریغ کند ، شرمگین اوست تا توان درخشان این زن ایرانی در پروردن هاله‌ی قهرمان و رشید و همنوردی با عزت الله سحابی‌ی راد و دلیر در دیده‌ی خردمندان تماشایی شود .

🌺 مرگ او ستایش زندگی است و اندوه قلب رنجورش آتش برنای مجمر فرزانگی و پایوری خواهد شد تا زنان این این آذرستان بی چراغ نمانند . یادش را حقیقت وجود گرامی‌اش بیدار نگاه می‌دارد چونان چشمی که نگران مردمان خویش است ، و شهید شاهد آزادی و زندگی خواهد بود زیرا که هوای این وطن را کوهستان جهان او، به مهربانی و رادی رعایت کرده است

🌹تسلیتی در کلمات نیست ، کلمات خود به تسلای خویش گریسته‌اند و به ماتم بی او شدن ، با او به مدارای اندوه برآمده‌اند، آن یار کوچیده‌ی عزت و مام رهیده از تن هاله ، با مرامی از نیک نامی خاک را به خاکدان نهاد و به آسمان پیوست. پروازشان بر خاندان و خانواده بزرگ عطایی، سحابی ، بازرگان و علاقه‌مندان و دوستدارانشان و خانواده ملی و مذهبی تسلیت باد و نامشان سردفتر آزادگان نبشته باد!

▪️ ایران فردا


#ایران_فردا
#هاله_سحابی
#زن_زندگی_آزادی
#زرین‌دخت_عطایی


https://bit.ly/3S5vd3v
https://t.me/iranfardamag
🔷🔸دغدغه های ایران

📌بحران های سیاسی ، اقتصادی، اجتماعی امروز و مسیر رو به پیش

🔷دوازدهمین سالگرد درگذشت

🔆عزت الله سحابی،هاله سحابی وهدی صابر

🔺باحضور :

🎙حمید احراری

🎙کمال اطهاری

🎙محمد توسلی

🎙فیروزه صابر


📆 تاریخ برگزاری: دوازدهم خرداد۱۴۰۲

🕓 زمان: ۱۶ الی ۱۸

🏛 مکان: کانون توحید، میدان توحید،خیابان پرچم

#ایران
#دوازدهمین_یادمان
#عزت_الله_سحابی
#هاله_سحابی
#هدی_صابر
#اکنون
🆔@Shariati40
🔷🔸بی گمان كسانى كه گويند پروردگار ما خداوند است، سپس پايدارى ورزند، فرشتگان بر آنان نازل شوند [و گويند] كه مترسيد و اندوهگين مباشيد و مژده باد شما را به بهشتى كه به شما وعده داده بودند.

📌فصّلت30

#دوازدهمین_یادمان
#عزت_الله_سحابی
#هاله_سحابی
#هدی_صابر
#اکنون
🆔@Shariati40
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷🔸آخرین پیام عزت الله سحابی

📌جنبش ملت ایران نیاز به سر ندارد. چون همه سر هستند. جوانان به خشونت گرویده نشوند و راه خشونت را در پیش نگیرند چون این مظلومیت ملت ایران است که در آخر پیروز شان می کند.

🎧گفتگوی عمار ملکی با شهید هاله سحابی

#عزت_الله_سحابی
#هاله_سحابی
#هدی_صابر
#دوازدهمین_یادمان
#اکنون
🆔@Shariati40
Forwarded from ایران فردا
🔴بخت پیروز هاله
▪️ویژه‌ی دوازدهمین سال‌یاد شهادت
هاله سحابی -5

💠 مینو مرتاضی

بازنشر از ایران فردا

@iranfardamag


🔸هاله غالباً در برابر آنهایی که به هر دلیل رنجشی در او پدید می‌آوردند واکنشی از سر بخشندگی و مهربانی داشت. هر بار سیاهی‌ها به او هجوم می‌آورد به قرآن پناه می‌برد. در یکی از این پناه بردن‌هایش به قرآن، قرآن را باز می‌کند آیه ۶۳، سوره فرقان است که اورا به مهربانی می‌نوازد. هاله ازاین تجربه به زبان شعر چنین می‌گوید : از پی ابر غلیظ شک و نومیدی / قرآن را باز کردم/ جوابم داد/ گفت «سلام » / سلام / گفت سلام باید بود بر مردم جاهل/ گفت «فروتن» باید بود/ و ازمیان بیهودگی/ به کرامت باید رفت. وعبادُ الرحمنِ الذینَ یمشونَ علی الارضِ هوناً اذاخاطبُهُم الجاهلونَ قالوا سلاماً. (بندگان خدای رحمان کسانی‌اند که روی زمین به نرمی گام برمی‌دارند و چون نادانان ایشان را طرف شوند به ملایمت پاسخ دهند.) (سوره فرقان، آیه ۶۳)

🔹هاله همواره از دریچه رحمت و عشق به زندگی می‌نگریست. بخشش و گذشت از ارکان باورهای اخلاقی و دینی او بود. ژست بخشندگی نمی‌گرفت بلکه واقعاً می‌بخشید و فراموش می‌کرد. مجازات و کین‌جویی را آگاهانه رد می‌کرد . چون می‌دانست کمتر کسی قدرت این را دارد که خود را از اتش خشم خویشتن در امان بدارد. اجازه نمی‌داد کینه قلب پاک و روشنش را تیره و تار کند. کین‌جویی و انتقام‌گیری را کار جباران می‌دانست . او نیک می‌دانست و باور داشت بخشش اثرگذاری به مراتب قوی‌تری نسبت به تقابل و انتقام دارد. و صد البته که عمل به باور بخشایشگری بدون رنج و مبارزه با برداشت‌های رندانه و ریاکارانه مقدور و ممکن نمی‌شد.

🔸هاله در هر چالش این چنینی با خودش و خدایش و کتاب محبوبش قرآن خلوت و تمرکز می‌کرد تا نیرو و قدرت لازم را برای بخشیدن و فراموش‌کردن در خود تجدید و تقویت کند. از این رو سعی می‌کرد از رنج بردن هراس به دل راه ندهد. او باور داشت خمیرمایه زندگی انسان رنج است. رنج ابزار آشنایی انسان با انسان و با معنای زندگی انسانی است. رنج مبنای خودآگاهی است. و خودآگاهی هرگز منجر به کاهش رنج نمی‌شود بلکه انسان را برای درک ابعاد وسیع ترآگاهی و شناخت خود آماده و مهیا می سازد.

🔹به این ترتیب انسان در پرتو هر رنجی که از سر می‌گذراند قدرت بقایش بیشتر می شود. به کرات از رنج‌هایش شوخی و لطیفه می‌ساخت. لطایفی که خنده و اشک را در مخاطب توامان می‌کرد. بگمانم آنان که از معدن رنج خود و دیگران «آگاهی» استخراج کنند قادر خواهند بود که رنج‌های‌شان را به بازی‌های کودکانه تبدیل کنند. هاله با ابزار طنز و رویا به مصاف و مقابله با رنج ها می‌رفت. او در شعر گونه‌ایی رویارویی سنگ و تفنگ در فلسطین اشغالی را همچون بازی کودکان تصویر می‌کند. هاله آرزوی خود برای پایان یافتن این رنج بی پایان را چنین تصویر می‌کند: سربازی تفنگ را به سوی نوجوان فلسطینی نشانه می‌رود. نوجوان سنگی به طرفش پرتاپ می‌کند. هر دو همسن و سال یکدیگرند. در یک آن سرباز به یاد دوران شاد و ساده و بی نفرت کودکی می‌افتد و فرمانی که از اتاق جنگ می‌آید را فراموش می‌کند. تفنگ را واژگونه می‌گیرد و با قنداق تفنگ سنگ را دفع می‌کند . سنگی دیگر می‌آید و قنداق تفنگ ان را هم دفع می‌کند. نبرد سنگ و تفنگ برای خاموش کردن کینه فی‌مابین اشغالگر و اشغال‌شده به بازی سنگ و دسته تفنگ تبدیل می‌شود . آنگاه دو نوجوان دیگر دو خصم نیستند به سمت یکدیگر می‌دوند و دستهاشان را بالا برده و با شادی بر هم می‌زنند و به طعنه سنگ و تفنگ، و برحماقت جنگ از ته دل می‌خندند.

🔸انسانی که به مدد برخورداری از پدر و مادر روشنفکر و تربیت خوب و عالی و داشتن اساتید بنام و هوش بسیار فرصت این را پیدا کند که از دست و پنجه نرم کردن با رنج‌هایش به شناخت خود برسد انسان خوش اقبالی است. البته هاله خوش‌اقبال بود. اما به این خوش اقبالی بعضا قانع نبود. او با فراتر رفتن از خود و با سهیم شدن در رنج‌ها و گرفتاری های دیگران در جستجوی چیزی فراتر از خوش اقبالی خدادادی بود. رنج‌ها و دغدغه‌های مشترک او با ستمدیدگان کیفیت زندگی اورا متمایز از کنشگرانی ساخته بود که برغم خیرخواهی از دور دستی برآتش داشتند.


متن کامل:
https://cutt.ly/HwwoLYll

#هاله_سحابی
#مینو_مرتاضی
#نگاه_به_زندگی


لینک مطلب در ایران فردا
https://t.me/iranfardamag/2603
https://t.me/iranfardamag
Forwarded from ایران فردا
🔴«زن» در قرآن: بازخوانی متون با رویکرد فمینیستی
▪️ ویژه‌ی دوازدهمین سال‌یاد شهادت
هاله‌ی سحابی -9

🔶
هاله سحابی

🔘 بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag

🔹 بازخوانی متون با رویکرد فمینیستی در قرن بیستم به کشورهای اسلامی نیز رسیده است . برخی از فعالان و محققان این حوزه با تکیه بر برابری جنسیتی در متن قرآن به خوانش فمینیستی از آن پرداخته اند.

🔸 هاله سحابی یکی از پیشگامان نظریه پردازی فمینیستی در متن و درحوزه زنان در ایران است که با توانایی و تسلطی که بر متن داشت، می‌توانست افق‌های معنایی بیشتری را در راستای رهایی زنان این سرزمین از قیودی که بر ذهن و دست و پایشان بسته شده بازنماید.
****

🔹 شعار نواندیشی دینی که ما خود را وابسته به آن نحله میدانیم بازگشت به خویش، به ارزشهای اصیل فرهنگی و به قرآن و استخراج قوانین و مبادی حقوق انسانی، عادلانه و عقلانی از درون متون دینی و فرهنگ بومی خود این ملتها بوده است.

دسته‌بندی طرح موضوعی زن از نگاه قرآن

۱- فلسفه و هدف آفرینش انسان (زن و مرد به طور کلی و حقیقت وجودی آنها)
۲- داستانهای قرآن که گزیدهای در زندگی و رفتار زنانی معین در تاریخ است
۳- احکام قرآن درباره «زن» و «زنان» که احکام مشخص و جزئی در شرایط مشخص است
در اینجا با دو پیش فرض ۱- استناد به فقط متن قرآن و ۲- نداشتن نگاه ارزشی و مومنانه در تحقیق، به احکام قرآن درباره زنان پرداخته شده است.

احکام قرآن درباره زنان

۱- آیات این بخش همه مدنی است یعنی در مدینه، آن هنگامی که برای ادارهی جامعه، وضع قوانین متناسب با شرایط مشخص جامعه ضروری بوده طرح شده است.
۲- در این بخش نقش زن در خانواده و تنها در رابطه با مرد مطرح شده است. کار و مسئولیت دیگری، حتی مادری کردن و تربیت فرزند و نگهداری از خانه و اموال شوهر و... درباره او ترسیم نشده است.
۳- در این آیات هرگز خطابی به زن صورت نگرفته و از وی کاری مستقیماً خواسته نشده است.(تنها در آیهی ۲۲ احزاب خطاب به زنان پیامبر است) در همهی این آیات، از مردان یا جامعه خواسته شده تا حقوق او را رعایت نموده و یا درباره ایشان تصمیمی بگیرند.

🔸 تمام افعال درباره نقش زنان به صیغه غایب آمده و بیشتر افعال در زمان مضارع و نه صیغه امر صرف شده است. یعنی توصیف وضعیت است و نه دستور و امر به زنان!

🔹 در آیات احکام مرتبط با زنان مواردی چون رعایت حقوق یتیمان و زنان محروم به قسط، مهر زنان، ازدواج (و ممنوعیت‌های آن)، ارث، طلاق (که بیشترین آمار آیات احکام زنان را به خود اختصاص داده است)، تنبیه زنان، شیردادن نوزاد و... را می‌توان مشاهده کرد.

چند نکته مهم مربوط به بخش احکام

۱- احکام قرآنی در مورد زنان نگاهی قیمومیتی و سرپرستواره دارد.
۲- رویکرد احکام در جهت حفظ کرامت زنان و خوشرفتاری با آنان است که از طریق توصیه اخلاقی و دستور به شوهران صورت میگیرد.
۳- در این احکام بر استقلال مالی و باز ستاندن حقوق و مهر زنان تاکید شده است.
۴- در این احکام ضمن قانونی بودن طلاق اصل بر بقای پیوند زناشویی گذاشته میشود.
سوال [اصلی این است] آیا این احکام تغییرپذیرند؟

🔸 این احکام که در قرآن آمده جزئی‌پرداز و دقیق و ویژه شرایط مشخص آمده است، در برخی موارد در زمان خود پیامبر تعدیل شده و به حکم رحیمانه‌تری تغییر یافته است و یا حکمی که نخست امضایی بوده در همان زمان با حکمی بهتر نسخ شده است. آیا پس از ۱۴۰۰ سال در عصر مدرنیته، امکان امضای بعضی احکام و تغییر محتوای آن به سوی عادلانهتر بودن وجود ندارد؟
آیا یک زن آیا میتواند محرومیتهای خود را پشت سر بگذارد و به سوی کمال گام بردارد؟
بر طبق آیه ۳۳ سوره نساء سه عامل سنت، جامعه و قوانین در بهره‌مندی (نصیب) آن نقش دارد. ولی آیا این فضیلتها جبری و غیرقابل تغییر است؟

🔹 به نظر میرسد راه خروج از سلسله سنت، جامعه و قوانین و سایر پایبندی‌هایی که موجب فرق و امتیاز حقوقی میشوند، چیزی جز اکتساب و به دست آوردن و کسب توانایی و مهارت در علم و درجات دیگر نیست. به دست آوردن درجات ناهموار ولی راه گشوده‌ای را دارد.

🔸 آنچه در قرآن به‌عنوان احکام درباره نساء آمده توصیه‌هایی است برای رسیدن و ایجاد شرایط حداقل! برای کشاندن طبقه‌ای از زیر صفر به «صفر» برای رسیدن به «حدّ اکتساب» است. با ایجاد این کمترین شرایط، فضایی ایجاد میشود که زنان پله پله و کم کم شناخت، آگاهی و درجات خود را بالا ببرند.



#ایران_فردا
#هاله_سحابی
#رویکرد_فمینیستی_به_زن_در_قرآن


https://cutt.ly/1ww6c6fP
https://t.me/iranfardamag
🔷🔸ایران فردا و فردای ایران

🔹بزرگداشت دوازدهمین یادمان

🔆درگذشت مهندس عزت‌الله سحابی و شهادت هاله سحابی و هدی صابر

🔸باحضور:

🎙ابوطالب آدینه‌وند

🎙مهدی امینی‌زاده

🎙مهسا تاجیک

🎙سعید درودی

🎙علیرضا رجایی

🎙تقی رحمانی

🎙کمال رضوی

🎙حسین رفیعی

🎙احسان شریعتی

🎙رضا علیجانی

🎙فاطمه گوارایی

🎧کلاب «برای فردای ایران»

🕗زمان : جمعه ۱۹ خرداد؛ ساعت ۲۰ به وقت ایران

📌لینک جلسه:
https://www.clubhouse.com/invite/KLQ1BfBT

#دوازدهمین_یادمان
#عزت_الله_سحابی
#هاله_سحابی
#هدی_صابر
#ایران_فردا
@Dr_ehsanshariati
Forwarded from ایران فردا
🔴ما و میراثِ جان‌های شیفته‌ی خرداد ماه

🔷محمد رضائی
@iranfardamag


▪️خردادماه، ازمنظری و به نوعی ماه ملی- مذهبی‌ها است. دهه اول خرداد با شهادت محمد حنیف‌نژاد آغاز می‌شود و با پرکشیدن مهندس سحابی خاتمه می‌یابد. دهه دوم خرداد مختص به هاله سحابی است که در قامت یک شهید تک و تنها اما استوار و مظلومانه در میانه این ماه ایستاده است و دهه سوم، ابتدایش شهادت هدی صابر و انتهایش درگذشت شریعتی است. و چنین است که انگار خرداد ماه تمام تاریخ پر رنج و البته پربار ملی- مذهبی را یکجا در خود جمع کرده و در مقابل دیدگان مخاطبان قرار می‌دهد.

🔸هر کدام از این «پنج تن» که ما از ابتدا تا انتهای خرداد ماه سوگوار از دست دادنشان هستیم، در برهه‌های زمانی متفاوتی زیسته‌اند و بدیهی است که هر چند از منظر «روش» با یکدیگر متفاوتند اما از منظر «بینش» و «منش»، با یکدیگر «هم‌سویی» و «همسانی» دارند و این «هم‌سویی در بینش» و «همسانی در منش» همچون ریسمانی مستحکم آنها را به هم پیوند داده است.

▪️در تمام این بیش از نیم قرنی که از شهادت اولین نفر و بیش از یک دهه‌ای که از شهادت آخرین نفر از این الگوهای ممتاز می‌گذرد، گفته‌ها و مکتوبات متعدد و متنوعی در تعریف، توصیف، نقد وحتی تخطئه آنان به زبان آمده یا منتشر شده است که در خور توجه و گاه حتی تکراری و ملال‌آور بوده‌اند. در این نوشته تلاش می‌کنم تا آنچه را که حلقه اتصال این پنج جان‌ شیفته است در تمام طول این نیم قرن بر آنها تأکید شده است به اختصار درمیان نهم و در پایان آنچه را که به نظرم درس‌آموزی از آنان است، بازگویی کنم. این حلقه‌های اتصال همانهایی هستند که در تعبیر ملی- مذهبی بر آنها تأکید می‌شود یعنی ملیت و مذهب.

1️⃣ در وجه ملیت ملی- مذهبی عمدتاً با سه وجه اصلی مرزبندی آشکار داشته است. هر چند هر یک از این وجوه در مقاطع زمانی و تاریخی متفاوت، توسط جریان‌های اجتماعی و سیاسی مختلف و گاه حتی به ظاهر متعارضی نمایندگی شده‌اند، اما مرزبندی ملی- مذهبی نه فقط با شکل ظاهری این جریان‌ها که با بنیان‌های فکری و اعتقادی آنها بوده است.

▪️اولین وجه از این وجوه مخالفت با دخالت، استیلا یا حمله خارجی در هر شکل و شمایلی است. از این منظر سرزمینی که ایران نامیده می‌شود باید «استقلال» خود را در تمام وجوه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی حفظ کند و تحت هیچ شرایطی، هیچ نیرو یا جریانی در حاکمیت یا خارج از آن نباید دخالت یا استیلای خارجی را برتابد یا به یاری یک نیروی خارجی دل ببندد یا بخواهد با تکیه بر چنین نیرویی تحولی را سامان دهد، خواه این نیروی خارجی قدرتمندان بین‌المللی باشند یا همسایگان سرزمینی. بر همین اساس است که در تفکر ملی- مذهبی هرگونه همکاری یا همراهی با نیروی خارجی که حتی شائبه‌ای از استیلا یا دخالت در آن باشد مذموم و محکوم است.

🔸دومین وجه، مخالفت با دو امر ارتجاعی است که یکی هویت ایران را با میانجی باستان‌گرایی نژادپرستانه از ایران پس از اسلام جدا می‌کند و در قالب «سلطنت» و طرفداری از «پادشاهی» نمود پیدا می‌کند، و دیگری هویت ایران را تنها در قالب اسلام با معنا می‌داند و در قالب «انترناسیونالیسم اسلامی» و «ولایت/خلافت» فقها نمود می‌یابد. تفکر ملی – مذهبی می‌کوشد ضمن بازخوانی و تأکید بر ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی ایران که بدون شک متأثر از «اسلام» و «ایران» است با هرگونه ارتجاع و بازگشت در هر قالب و شمایلی مخالفت کند.

▪️اما سومین وجه، مخالفت با هرگونه تجزیه‌طلبی است. از این منظر ایران یک کل واحد در جهان است و چنانچه بخواهد در این جهان پر آشوب نقشی داشته باشد باید این کلیت جغرافیایی حفظ شود. بدون چنین «ظرفی» و بدون چنین رویکردی هر راه‌حلی برای ایران به ناکجاآباد ختم می‌شود. خلاصه آنکه مثلث استیلای خارجی، ارتجاع داخلی و تجزیه‌طلبی وجوهی است که تفکر ملی- مذهبی، «ملیت» را در و با نفی آنها تعریف می‌کند.

2️⃣ از منظر وجه مذهبی بودن در تفکر ملی- مذهبی این تفکر با سه جریان عمده روبرو است و به نوعی با نفی آنها خود را تعریف می‌کند.

🔸نخستین جریان، غیرمذهبی‌ها و نافیان مذهب هستند. هر چند هیچگاه و در هیچ مقطعی غیرمذهبی بودن مانع ائتلاف راهبردی و تاکتیکی ملی- مذهبی با جریانات غیرمذهبی نشده است، اما در وجه ایدئولوژیک به هر حال ملی- مذهبی حامل تفکری است که به تفسیری خداباورانه از هستی باورمند است و بدیهی است از منظر ایدئولوژیک و اعتقادی با گرایش‌های غیرمذهبی مرزبندی دارد....



متن کامل:

https://cutt.ly/tweIjyR3


#ایران_فردا
#محمد_رضایی
#محمد_حنیف‌نژاد #عزت‌الله_سحابی #هاله_سحابی #هدی_صابر #علی_شریعتی


http://t.me/iranfardamag
Forwarded from candle
15 بهمن،
به یاد خانم #هاله_سحابی،
نواندیش دینی و قرآن پژوه
Forwarded from ایران فردا
🔴 لغو مراسم سیزدهمین سالیاد مهندس عزت الله سحابی، هاله سحابی و هدی صابر
@iranfardamag

▪️ به اطلاع می رساند مراسم سیزدهمین سالگرد عزت‌الله سحابی، هاله سحابی و هدی صابر توسط دادستانی لواسان لغو گردید.

🔸 ضمن اعتراض به چنین برخوردهای غیر قانونی و تضییع حقوق خانواده ها، به اطلاع همه دوستان و آشنایان می رساند برنامه سخنرانی امروز هفدهم خرداد ماه برگزار نخواهد شد.

▪️ یاد و خاطره آن سه عزیز همواره زنده و پاینده خواهد ماند.


#ایران_فردا
#هدی_صابر
#هاله_سحابی
#عزت‌الله_سحابی
#سیزدهمین_یادمان

#سارا_شریعتی #فاطمه_علمدار #محمد_کریمی #سمانه_گلاب


https://t.me/iranfardamag
Forwarded from ایران فردا
سیزدهمین_یادمان_سحابی_ها_و_هدی_صابر.pdf
27 MB
⭕️ یادنامۀ سیزدهمین سالگرد پرواز عزت‌الله سحابی و شهادت هاله سحابی و هدی صابر منتشر شد

@iranfardamag

🔹 این یادنامه حاوی پرونده‌ای در مورد جلسات فکری شش‌نفرۀ ابتدای دهۀ ۱۳۷۰ است که با محوریت زنده‌یاد عزت‌الله سحابی و با حضوری شهید هدی صابر تشکیل شده بود.

🔺تحلیل مهندس سحابی از وضعیت حاکمیت، جامعه، نیروهای جهانی و نیروهای سیاسی درون ایران و ارتباط میان اینها برآمده از دل جلسات مذکور به انضمام متن سخنرانی منتشرنشده‌ای از هدی صابر با عنوان «ما و نقد نوگرا» بخش‌هایی از این پرونده هستند.

🔹 مصاحبه‌ای با لطف‌الله میثمی - از حاضران در جلسات مذکور - در مورد چند وچون و روند این جلسات و دو تحلیل بر سخنرانی «ما و نقد نوگرا»ی هدی صابر نیز در این پرونده گنجانده شده است.

🔺 سخنرانی سارا شریعتی با عنوان «بازاندیشی به یک میراث فکری» که قرار بود در مراسم سیزدهمین سالگرد این سه عزیز در لواسان ارائه شود با لغو مراسم در نتیجۀ فشارهای غیرقانونی بیرونی، به صورت مکتوب درآمده و در یادنامۀ سیزدهم انتشار یافته است.


#هدی_صابر
#هاله_سحابی
#عزت‌الله_سحابی
#سیزدهمین_یادمان

🆔 @hodasaberr
https://t.me/iranfardamag