Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸آیا «من همان بدنم هستم»؟
📌«این تن اگر کم تندی، راه دلم کم زندی»(مولانا)
بهمناسبت روز جهانی کمتوانان جسمی(۱۲ آذر-۳دسامبر)
از سلسله یادداشتهای روز جهانی فلسفه -۲
🖋احسان شریعتی
🔸هنگامیکه میگوییم «بدنی دارم»، این شبهه پیش میآید که گویی چیزی دارم در میان سایر «چیز»ها. و این فروکاستن بخشی از من است به سطح یک شیء-ابژه. روی دیگر سکه وقتی است که میگوییم «من همان بدنم هستم»! در واقع، تن من، خلاف نظر دوگانهانگار دکارت، پارهای از وجدان و خودآگاهی من و عنصر عینی سازندهٔ کلیّت و هویت من است (شیء-سوژه)، که در عین حال، وابسته به محیط پیرامونی است. «بدن من در جهان مانند قلب در اندام-ارگانیسم است»(مرلو-پونتی).
🔹تن من بنابراین، به شکل اندامواری هم مرا در میان جهان قرار میدهد و هم مرا از سایر چیزها جدا و مجزا میسازد. هم توان لمس و گرفتن چیزها را به دست میدهد و آگاهیام را ملموس و انضمامی میسازد (معمای مرلو-پونتی: جسم هم «بینا» است و هم «رؤیتپذیر») و هم با خودآگاهیام یکی نیست. گویی نه من که واسطهای است میان من و جهان. پس نه جسم از آن من است و نه من همان جسم هستم.
🔸کموکاستیهای جسمی، چنانکه تفاوتهای جنسی، امری «عارضی» اند که با ادغامگرایی اجتماعی، و همبستگی معنوی ویژه، میتوان بر سوءتفاهمها و تبعیضهای ناشی از آن مقابله کرد. در تجربهٔ زیستهٔ خود دیدهام که چگونه در سوئد (و سراسر کشورهای «سوسیال-دموکراتیک» اسکاندیناوی) دوستان مبتلا به فلج و کم توانیمان را مراقبت و تیمارداشت میکردند.
پیشنیاز توانیابی برای مواجهه با پدیدهٔ «معلولیت» (بويژه ناشی از فاجعهٔ جنگ)، بینشی انسانی، منشی مدنی و اهتمامی ملی است که متاسفانه در هزارتوی بحرانهای کنونی رو به کاهش گذارده است.
#معلولیت
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌«این تن اگر کم تندی، راه دلم کم زندی»(مولانا)
بهمناسبت روز جهانی کمتوانان جسمی(۱۲ آذر-۳دسامبر)
از سلسله یادداشتهای روز جهانی فلسفه -۲
🖋احسان شریعتی
🔸هنگامیکه میگوییم «بدنی دارم»، این شبهه پیش میآید که گویی چیزی دارم در میان سایر «چیز»ها. و این فروکاستن بخشی از من است به سطح یک شیء-ابژه. روی دیگر سکه وقتی است که میگوییم «من همان بدنم هستم»! در واقع، تن من، خلاف نظر دوگانهانگار دکارت، پارهای از وجدان و خودآگاهی من و عنصر عینی سازندهٔ کلیّت و هویت من است (شیء-سوژه)، که در عین حال، وابسته به محیط پیرامونی است. «بدن من در جهان مانند قلب در اندام-ارگانیسم است»(مرلو-پونتی).
🔹تن من بنابراین، به شکل اندامواری هم مرا در میان جهان قرار میدهد و هم مرا از سایر چیزها جدا و مجزا میسازد. هم توان لمس و گرفتن چیزها را به دست میدهد و آگاهیام را ملموس و انضمامی میسازد (معمای مرلو-پونتی: جسم هم «بینا» است و هم «رؤیتپذیر») و هم با خودآگاهیام یکی نیست. گویی نه من که واسطهای است میان من و جهان. پس نه جسم از آن من است و نه من همان جسم هستم.
🔸کموکاستیهای جسمی، چنانکه تفاوتهای جنسی، امری «عارضی» اند که با ادغامگرایی اجتماعی، و همبستگی معنوی ویژه، میتوان بر سوءتفاهمها و تبعیضهای ناشی از آن مقابله کرد. در تجربهٔ زیستهٔ خود دیدهام که چگونه در سوئد (و سراسر کشورهای «سوسیال-دموکراتیک» اسکاندیناوی) دوستان مبتلا به فلج و کم توانیمان را مراقبت و تیمارداشت میکردند.
پیشنیاز توانیابی برای مواجهه با پدیدهٔ «معلولیت» (بويژه ناشی از فاجعهٔ جنگ)، بینشی انسانی، منشی مدنی و اهتمامی ملی است که متاسفانه در هزارتوی بحرانهای کنونی رو به کاهش گذارده است.
#معلولیت
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸چرا جنگ؟
"polemos pantôn men patêr esti"
«جنگ پدر همه چیز است»، هراکلیت
🖋احسان شریعتی
🔸میگویند شکست مذاکرات «دیپلوماتیک» بیسرانجام، معنای دیگری جز جنگ نخواهد داشت. براستی، «دیپلوماسی» چیست؟ (و جالب آنکه در زبان ما هنوز معادلی برای آن نداریم!) معنای دیپلوماسی را اگر ندانیم (از «دیپلوما»ی یونانی، «برگ تاشده» یا ورقی حامل قوانین برای طرفین، نمایندگی سیاست خارجی بینا-دولتها)، معنای عملی جنگ را خوب میدانیم: توحشِ انهدام و کشتار جمعی.
🔷معنای علمی جنگ البته نه قهقرا به عصر حجر و درندگی-سبُعیت-، که «استمرار سیاست است به وسایل دیگر» (کلازویتس). یعنی ادامهٔ «منطقی» مذاکرات و به سرانجام رسیدنش بهوسیلهٔ کاربرد ابزارهای خشونت و تخریب آماجهای «استراتژیک»(استراتوس+آگین: فن «هدایت ارتش»)، برای به تسلیم واداشتن خصم.
🔸در واقع اما، این معنای «معکوس» جنگ است؛ زیرا درستتر آناست که سیاست (و دیپلماسی) را ادامهٔ جنگ به وسایلی دیگربدانیم (فوکو). درستتر بودن از این بابت که در عمل و در چند دههٔ گذشته، حتی پس از دوران جنگ «تحمیلی»، با انواع تحریمها و محاصرهٔ خارجی و بهعبارتی دیگر، انزوا و عدم «شناسایی» جهانی، کشور ما با «ادامهٔ جنگ» به شکلها و وسیلههای دیگر مواجه بوده است.
(...ادامه دارد...)
#جنگ
#دیپلماسی
#سیاست
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
"polemos pantôn men patêr esti"
«جنگ پدر همه چیز است»، هراکلیت
🖋احسان شریعتی
🔸میگویند شکست مذاکرات «دیپلوماتیک» بیسرانجام، معنای دیگری جز جنگ نخواهد داشت. براستی، «دیپلوماسی» چیست؟ (و جالب آنکه در زبان ما هنوز معادلی برای آن نداریم!) معنای دیپلوماسی را اگر ندانیم (از «دیپلوما»ی یونانی، «برگ تاشده» یا ورقی حامل قوانین برای طرفین، نمایندگی سیاست خارجی بینا-دولتها)، معنای عملی جنگ را خوب میدانیم: توحشِ انهدام و کشتار جمعی.
🔷معنای علمی جنگ البته نه قهقرا به عصر حجر و درندگی-سبُعیت-، که «استمرار سیاست است به وسایل دیگر» (کلازویتس). یعنی ادامهٔ «منطقی» مذاکرات و به سرانجام رسیدنش بهوسیلهٔ کاربرد ابزارهای خشونت و تخریب آماجهای «استراتژیک»(استراتوس+آگین: فن «هدایت ارتش»)، برای به تسلیم واداشتن خصم.
🔸در واقع اما، این معنای «معکوس» جنگ است؛ زیرا درستتر آناست که سیاست (و دیپلماسی) را ادامهٔ جنگ به وسایلی دیگربدانیم (فوکو). درستتر بودن از این بابت که در عمل و در چند دههٔ گذشته، حتی پس از دوران جنگ «تحمیلی»، با انواع تحریمها و محاصرهٔ خارجی و بهعبارتی دیگر، انزوا و عدم «شناسایی» جهانی، کشور ما با «ادامهٔ جنگ» به شکلها و وسیلههای دیگر مواجه بوده است.
(...ادامه دارد...)
#جنگ
#دیپلماسی
#سیاست
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🔷🔸عصایِ ایستادگی
به یاد دکتر محمد ملکی
وَ هنوز
با وَقار و نَستوه
در صحنه
ایستاده ای
وَ هنوز
بَر همان عصایِ ایستادگی
تکیه داده ای
وَ هنوز
نگاهت
با همان ژرفا
نگرانِ ایرانِ فردا
وَ هنوز
گام هایت
بی تکرار
با کولباری
از حَسرَتِ دیدار
درین بَرهوتِ بی شادی
رو به سوی آزادی
آه !
ای یگانۀ بی آرام
از ما
تو را
درین راه
به هر گام
سلام
یادَ ت
درین زمانۀ بی بنیاد
یادَ ت
درین زمینۀ بی داد
سرودِ
کهکشانیِ
شب هایِ
کوه نَوَردان باد ...
سعید شهرتاش
دی ماه 99
#سعید_شهرتاش
#اکنون
🆔 @Shariati40
به یاد دکتر محمد ملکی
وَ هنوز
با وَقار و نَستوه
در صحنه
ایستاده ای
وَ هنوز
بَر همان عصایِ ایستادگی
تکیه داده ای
وَ هنوز
نگاهت
با همان ژرفا
نگرانِ ایرانِ فردا
وَ هنوز
گام هایت
بی تکرار
با کولباری
از حَسرَتِ دیدار
درین بَرهوتِ بی شادی
رو به سوی آزادی
آه !
ای یگانۀ بی آرام
از ما
تو را
درین راه
به هر گام
سلام
یادَ ت
درین زمانۀ بی بنیاد
یادَ ت
درین زمینۀ بی داد
سرودِ
کهکشانیِ
شب هایِ
کوه نَوَردان باد ...
سعید شهرتاش
دی ماه 99
#سعید_شهرتاش
#اکنون
🆔 @Shariati40
🔷🔸دانشجو و امر سیاسی
🖋سوسن شریعتی
🔆 مجله ایران فردا سال ۱۳۹۷
🔸در 16 آذر 1332، 4 ماه پس از کودتای مرداد و برکناری دولت دکتر مصدق و دو روز قبل از ورود معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران، سه دانشجو در راهروهای دانشکده فنی دانشگاه تهران به ضرب گلوله های گارد ارتش شاهنشاهی کشته می شوند. علت حضور نیروهای نظامی در دانشگاه وجود تحرکات دانشجویی در طی ماه های پس از کودتا در اعتراض به تمدید قرارداد نفت با شرکت انگلیسی و به دنبال پخش خبر ورود نیکسون به ایران است. برای نظام شاهنشاهی مسجل است که اتفاقی خواهد افتاد و به قصد پیشگیری به استقبال آن می رود. تمسخر سربازان توسط دو دانشجو و دستگیری آنها در وسط کلاس درس علی رغم اعتراض استاد و دانشجویان و زنگ هایی که زودتر از موعد به صدا در می آیند موجب خروج ناگهانی و تهاجمی دانشجویان از کلاس ها و شعارهای پیاپی در کریدور دانشکده فنی می شود و مواجهه خونین با نیروهای ارتش را اجتناب ناپذیر می کند. در این رویارویی محتوم ،" قندچی، بزرگ نیا و شریعت رضوی" با سرنیزه سربازان و 68 گلوله ای که در شرق و غرب کریدور بر دانشجویان می بارد برخاک می افتند.
🔹نیروهای سیاسی اپوزیسیون نظام شاهنشاهی و عمدتا کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج کشور با بزرگداشت های سالانه و ذکر مدام نام سه شهید دانشگاه طی سه دهه(سی-چهل-پنجاه) موفق می شوند علیه سیاست فراموشی نظام، 16 آذر 1332 را بدل به یکی از روزهای نمادین تقویم سیاسی حافظه جمعی ایرانی سازند و تحویل نظام بر آمده از انقلاب دهند. تا انقلاب ایران تنها متولی 16آذر حافظه غیر رسمی اپوزیسیون است که می کوشد برای تاریخ رسمی کشور رقیب بتراشد. پس از انقلاب ایران، این روز وارد تقویم رسمی می شود و متولیان متعددی پیدا می کند؛ میراثی که بر سر مصداق های آن اجماع نیست حتی بر سر اطلاق نام شهید برای آن سه «آذر اهورایی».
🔸 این روز نمادین طی شصت و شش سالی که از واقعه می گذرد مدام در پی کشف مصداق های جدید برای مشروعیت خود بوده است؛ قبل از انقلاب و پس از آن؛ حکومت شاهنشاهی و جمهوری اسلامی: شصت و شش سال است که هر سال و در چنین روزی جامعه مدنی از یک سو و دولت های پیاپی از خود و از یکدیگر می پرسند آیا این سیاست(قدرت)بود که در این روز به حریم دانشگاه تجاوز کرد یا این دانشجو یان بودند که پا از حریم خود بیرون گذاشتند و به سیاست دخالت کردند؟ آیا این سیاست است که نباید استقلال دانشگاه را به پرسش بگیرد یا برعکس پرسش از قدرت، وظیفه دانشگاه نیست؟ اعتراض دانشجویان به وابستگی دولت به قوای خارجی بود؟ به سرکوب گری سیاسی بود؟ و قس علیهذا و بر همین اساس است که 16 آذر مدام نماد این می شود یا آن: علیه امپریالیزم، علیه حکومت شاهنشاهی، علیه استبداد. موضوع این بوده و هست: « نسبت سیاست و دانشگاه. یا بهتر است بگوییم دانشجو و امر سیاسی.
🔸پل ریکور از سه گرفتاری برای حافظه و امر یادآوری نام می برد: 1-منع شدن 2-دستکاری شدن-3- فرمایشی شدن؛ وقتی نگذاشته شود به یاد بیاوری؛ وقتی آنچه را قرار است به یاد بیاوری مدیریت شود و دست آخر هنگامی که امر یادآوری فرمایشی شود: به یاد بیآور آنچه توسط متولی خواسته می شود، صلاح دانسته می شود و دست آخر امر می شود.
📌ادامه متن به لینک زیر یا گزینه instant view مراجعه شود
https://bit.ly/3pqgR0J
#امر_سیاسی
#دانشجو
#شانزده_آذر
#یادداشت
#ایران_فردا
#سوسن_شریعتی
🆔@Shariati40
🖋سوسن شریعتی
🔆 مجله ایران فردا سال ۱۳۹۷
🔸در 16 آذر 1332، 4 ماه پس از کودتای مرداد و برکناری دولت دکتر مصدق و دو روز قبل از ورود معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران، سه دانشجو در راهروهای دانشکده فنی دانشگاه تهران به ضرب گلوله های گارد ارتش شاهنشاهی کشته می شوند. علت حضور نیروهای نظامی در دانشگاه وجود تحرکات دانشجویی در طی ماه های پس از کودتا در اعتراض به تمدید قرارداد نفت با شرکت انگلیسی و به دنبال پخش خبر ورود نیکسون به ایران است. برای نظام شاهنشاهی مسجل است که اتفاقی خواهد افتاد و به قصد پیشگیری به استقبال آن می رود. تمسخر سربازان توسط دو دانشجو و دستگیری آنها در وسط کلاس درس علی رغم اعتراض استاد و دانشجویان و زنگ هایی که زودتر از موعد به صدا در می آیند موجب خروج ناگهانی و تهاجمی دانشجویان از کلاس ها و شعارهای پیاپی در کریدور دانشکده فنی می شود و مواجهه خونین با نیروهای ارتش را اجتناب ناپذیر می کند. در این رویارویی محتوم ،" قندچی، بزرگ نیا و شریعت رضوی" با سرنیزه سربازان و 68 گلوله ای که در شرق و غرب کریدور بر دانشجویان می بارد برخاک می افتند.
🔹نیروهای سیاسی اپوزیسیون نظام شاهنشاهی و عمدتا کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج کشور با بزرگداشت های سالانه و ذکر مدام نام سه شهید دانشگاه طی سه دهه(سی-چهل-پنجاه) موفق می شوند علیه سیاست فراموشی نظام، 16 آذر 1332 را بدل به یکی از روزهای نمادین تقویم سیاسی حافظه جمعی ایرانی سازند و تحویل نظام بر آمده از انقلاب دهند. تا انقلاب ایران تنها متولی 16آذر حافظه غیر رسمی اپوزیسیون است که می کوشد برای تاریخ رسمی کشور رقیب بتراشد. پس از انقلاب ایران، این روز وارد تقویم رسمی می شود و متولیان متعددی پیدا می کند؛ میراثی که بر سر مصداق های آن اجماع نیست حتی بر سر اطلاق نام شهید برای آن سه «آذر اهورایی».
🔸 این روز نمادین طی شصت و شش سالی که از واقعه می گذرد مدام در پی کشف مصداق های جدید برای مشروعیت خود بوده است؛ قبل از انقلاب و پس از آن؛ حکومت شاهنشاهی و جمهوری اسلامی: شصت و شش سال است که هر سال و در چنین روزی جامعه مدنی از یک سو و دولت های پیاپی از خود و از یکدیگر می پرسند آیا این سیاست(قدرت)بود که در این روز به حریم دانشگاه تجاوز کرد یا این دانشجو یان بودند که پا از حریم خود بیرون گذاشتند و به سیاست دخالت کردند؟ آیا این سیاست است که نباید استقلال دانشگاه را به پرسش بگیرد یا برعکس پرسش از قدرت، وظیفه دانشگاه نیست؟ اعتراض دانشجویان به وابستگی دولت به قوای خارجی بود؟ به سرکوب گری سیاسی بود؟ و قس علیهذا و بر همین اساس است که 16 آذر مدام نماد این می شود یا آن: علیه امپریالیزم، علیه حکومت شاهنشاهی، علیه استبداد. موضوع این بوده و هست: « نسبت سیاست و دانشگاه. یا بهتر است بگوییم دانشجو و امر سیاسی.
🔸پل ریکور از سه گرفتاری برای حافظه و امر یادآوری نام می برد: 1-منع شدن 2-دستکاری شدن-3- فرمایشی شدن؛ وقتی نگذاشته شود به یاد بیاوری؛ وقتی آنچه را قرار است به یاد بیاوری مدیریت شود و دست آخر هنگامی که امر یادآوری فرمایشی شود: به یاد بیآور آنچه توسط متولی خواسته می شود، صلاح دانسته می شود و دست آخر امر می شود.
📌ادامه متن به لینک زیر یا گزینه instant view مراجعه شود
https://bit.ly/3pqgR0J
#امر_سیاسی
#دانشجو
#شانزده_آذر
#یادداشت
#ایران_فردا
#سوسن_شریعتی
🆔@Shariati40
Telegraph
دانشجو و امر سیاسی
سوسن شریعتی مجله ایران فردا سال ۱۳۹۷ در 16 آذر 1332، 4 ماه پس از کودتای مرداد و برکناری دولت دکتر مصدق و دو روز قبل از ورود معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران، سه دانشجو در راهروهای دانشکده فنی دانشگاه تهران به ضرب گلوله های گارد ارتش شاهنشاهی کشته می شوند.…
Forwarded from دغدغههای ایران
❇️ بیانیه جمعی از فعالان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، حقوق بشری
در اعتراض به سرکوب مردم و کشاورزان محروم اصفهان
💢 به نام خدا
🔺 اعتراض های مدنی و خشونت پرهیز کشاورزان اصفهان در فقدان آب و مطالبه احیای زاینده رود و در ادامه پیوستن اقشار مختلف مردم به تجمع حدود یک ماهه در پل خواجو، نمادی از بحران های ساختاری است که منافع ملی، تمامیت ارضی، سلامت و رفاه مردم ایران را تهدید میکند.
🔹 دغدغه هایی که از مشکل آغاز شد به دلیل بی توجهی به هشدارهای مکرر کارشناسان و فعالان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در چهار دهه گذشته، چنین شده که امروز پیش روی همه ما است. قدرت نمایی در حکومت چنان شدت گرفت که حذف و حبس و حصر را اختیار کرد و در گذر زمان با بی تدبیری، بی کفایتی، فساد و سوء مدیریت، مشکل را به بحران تبدیل کرد و اینک با سرکوب های پیاپی راه سقوط و تباهی را هموار می کند.
🔺 انکار واقعیت های بحران زا بویژه در سال های اخیر، از جمله بحران آب و محیط زیست، بیکاری، فساد، تورم افسارگسیخته، سیاست خارجی تنش زا در صحنه بین الملل به حدی رسیده که تاب تحمل کوچک ترین تحرک مطالبه گر ودادخواهانه مردمی در دستگاه حاکم را زایل کرده و سرکوب را جایگزین پاسخگویی کرده است. مسایل آب و محیط زیست شروعی است بر سلسله ای از بحران ها که تقریبا در تمام نقاط کشور خود را نشان خواهد داد. بحران زاینده رود در یکی از قدیمی ترین کانون های تمدنی این کشور باید هر مسئولی را از خواب غفلت بیدار و به فکر حل معضل بیاندازد.
🔹 اما با سلب آزادی ها و نقض مکرر حقوق بشر، زخم های دیگری نیز باز شده است. اینک، حکایت کشتارهای جمعی دهه سیاه ۶۰ در زندان ها روشنگری می کند. اینک سرکوب دانشگاه در 18 تیرماه 1378 سر برآورده است. اینک، فراق جوانان به خون غلطیده در اعتراض به انتخابات ۸۸ هنوز بر قلب ها سنگینی می کند. اینک، صدای آبان ۹۸ با ریختن خون مردم زیر خط فقر که درکف خیابان ها فریاد گرانی سر دادند، طنین افکن است. اینک جان های شیرین از دست رفته مسافران پرواز اوکراینی با موشک سپاه، اندام ها را به لرزه می اندازد. اینک، فوت بیش از ۱۳۰ هزار نفر از کرونا بدلیل انکار وجود بیماری درشروع و سپس جلوگیری از ورود واکسن توسط بالاترین مقامات حکومت هم چنان بی پاسخ است . پاسخ حکومت به دادخواهان این وقایع و فجایع و وکلای قانونی، از حبس در زندان تا جان دادن با گلوله است و هر چه عرصه برایش تنگ تر می شود، سرکوب را تشدید می کند. اینک، خانواده هایی بی شمار در شوک پنهان کاری ها، فریب ها و دروغ های حکومت برای این فجایع، هزینه های گزاف پرداخته و می پردازند.
🔺 این بحران ها موجب شده تا نرخ بی سابقه 40 تا 50 درصدی تورم، بیکاری بیش از ۲۵ درصد جوانان، افزایش جمعیت حاشیه نشینی به بیش از ۲۶ میلیون نفر، مهاجرت حدود۷ میلیون نفر به خارج از کشور طی ۳۰ سال اخیر و اختلاس های نجومی، مردم را با آسیب های اجتماعی و روانی جدی مواجه کند. در حالی که مطابق گزارش های رسمی۲۲درصد از کل جمعیت ایران فاقد هرگونه درآمد ثابت بوده و حتی تحت پوشش کمکهای حداقلی کمیته امداد و بهزیستی نیستند این شاخص در شهر اصفهان ۲۳ درصد است. از این گذشته در شهرستانهای استان اصفهان که اتفاقا وابستگی معیشتی زیادی به آب دارند، هر روز بر تعداد فقرا اضافه میشود؛ به طوریکه بین ۳۰ تا ۳۵ درصد از جمعیت ساکن در شهرستانهای این استان در فقر مطلق به سر میبرند؛ بیش از یکچهارم اهالی این شهرها فاقد هرگونه درآمد ثابتی هستند و برخی از آنها با مستمریهای حداقلی کمیته امداد و بهزیستی زندگی میکنند.
🔹تنگ تر شدن حلقه خودی ها در حکومت، عدم درک منافع ملی، عدم شناخت موقعیت حساس کشور، هموار شدن راه نظامی ها در همه عرصه های حاکمیتی حتی در خدمات اجتماعی وفرهنگی، نازل شدن سطح سواد مدیریت کشور، حتی عجز در گفتار معمول در سطح مدیران ارشد، دستگاه حاکمه را تهی از هر گونه کارآمدی کرده، به گونه ای که از مدیریت آب و انرژی و صنعت و تولید و آموزش و هر امری عاجز است. چنین ساختار سراسر بحرانی فساد را تشدید کرده و منابع را هدر داده است. ساختار اینک خود تبدیل به بحران شده است. بحران در نظامحکمرانی امکان پاسخ دهی را ناممکن و خروج از بحران را بیش از همیشه دشوار ساخته است و به این ترتیب راهی جز تغییر نیست.
متن کامل و اسامی :
https://bit.ly/3dpAzEh
https://t.me/DaghdagheIran
در اعتراض به سرکوب مردم و کشاورزان محروم اصفهان
💢 به نام خدا
🔺 اعتراض های مدنی و خشونت پرهیز کشاورزان اصفهان در فقدان آب و مطالبه احیای زاینده رود و در ادامه پیوستن اقشار مختلف مردم به تجمع حدود یک ماهه در پل خواجو، نمادی از بحران های ساختاری است که منافع ملی، تمامیت ارضی، سلامت و رفاه مردم ایران را تهدید میکند.
🔹 دغدغه هایی که از مشکل آغاز شد به دلیل بی توجهی به هشدارهای مکرر کارشناسان و فعالان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در چهار دهه گذشته، چنین شده که امروز پیش روی همه ما است. قدرت نمایی در حکومت چنان شدت گرفت که حذف و حبس و حصر را اختیار کرد و در گذر زمان با بی تدبیری، بی کفایتی، فساد و سوء مدیریت، مشکل را به بحران تبدیل کرد و اینک با سرکوب های پیاپی راه سقوط و تباهی را هموار می کند.
🔺 انکار واقعیت های بحران زا بویژه در سال های اخیر، از جمله بحران آب و محیط زیست، بیکاری، فساد، تورم افسارگسیخته، سیاست خارجی تنش زا در صحنه بین الملل به حدی رسیده که تاب تحمل کوچک ترین تحرک مطالبه گر ودادخواهانه مردمی در دستگاه حاکم را زایل کرده و سرکوب را جایگزین پاسخگویی کرده است. مسایل آب و محیط زیست شروعی است بر سلسله ای از بحران ها که تقریبا در تمام نقاط کشور خود را نشان خواهد داد. بحران زاینده رود در یکی از قدیمی ترین کانون های تمدنی این کشور باید هر مسئولی را از خواب غفلت بیدار و به فکر حل معضل بیاندازد.
🔹 اما با سلب آزادی ها و نقض مکرر حقوق بشر، زخم های دیگری نیز باز شده است. اینک، حکایت کشتارهای جمعی دهه سیاه ۶۰ در زندان ها روشنگری می کند. اینک سرکوب دانشگاه در 18 تیرماه 1378 سر برآورده است. اینک، فراق جوانان به خون غلطیده در اعتراض به انتخابات ۸۸ هنوز بر قلب ها سنگینی می کند. اینک، صدای آبان ۹۸ با ریختن خون مردم زیر خط فقر که درکف خیابان ها فریاد گرانی سر دادند، طنین افکن است. اینک جان های شیرین از دست رفته مسافران پرواز اوکراینی با موشک سپاه، اندام ها را به لرزه می اندازد. اینک، فوت بیش از ۱۳۰ هزار نفر از کرونا بدلیل انکار وجود بیماری درشروع و سپس جلوگیری از ورود واکسن توسط بالاترین مقامات حکومت هم چنان بی پاسخ است . پاسخ حکومت به دادخواهان این وقایع و فجایع و وکلای قانونی، از حبس در زندان تا جان دادن با گلوله است و هر چه عرصه برایش تنگ تر می شود، سرکوب را تشدید می کند. اینک، خانواده هایی بی شمار در شوک پنهان کاری ها، فریب ها و دروغ های حکومت برای این فجایع، هزینه های گزاف پرداخته و می پردازند.
🔺 این بحران ها موجب شده تا نرخ بی سابقه 40 تا 50 درصدی تورم، بیکاری بیش از ۲۵ درصد جوانان، افزایش جمعیت حاشیه نشینی به بیش از ۲۶ میلیون نفر، مهاجرت حدود۷ میلیون نفر به خارج از کشور طی ۳۰ سال اخیر و اختلاس های نجومی، مردم را با آسیب های اجتماعی و روانی جدی مواجه کند. در حالی که مطابق گزارش های رسمی۲۲درصد از کل جمعیت ایران فاقد هرگونه درآمد ثابت بوده و حتی تحت پوشش کمکهای حداقلی کمیته امداد و بهزیستی نیستند این شاخص در شهر اصفهان ۲۳ درصد است. از این گذشته در شهرستانهای استان اصفهان که اتفاقا وابستگی معیشتی زیادی به آب دارند، هر روز بر تعداد فقرا اضافه میشود؛ به طوریکه بین ۳۰ تا ۳۵ درصد از جمعیت ساکن در شهرستانهای این استان در فقر مطلق به سر میبرند؛ بیش از یکچهارم اهالی این شهرها فاقد هرگونه درآمد ثابتی هستند و برخی از آنها با مستمریهای حداقلی کمیته امداد و بهزیستی زندگی میکنند.
🔹تنگ تر شدن حلقه خودی ها در حکومت، عدم درک منافع ملی، عدم شناخت موقعیت حساس کشور، هموار شدن راه نظامی ها در همه عرصه های حاکمیتی حتی در خدمات اجتماعی وفرهنگی، نازل شدن سطح سواد مدیریت کشور، حتی عجز در گفتار معمول در سطح مدیران ارشد، دستگاه حاکمه را تهی از هر گونه کارآمدی کرده، به گونه ای که از مدیریت آب و انرژی و صنعت و تولید و آموزش و هر امری عاجز است. چنین ساختار سراسر بحرانی فساد را تشدید کرده و منابع را هدر داده است. ساختار اینک خود تبدیل به بحران شده است. بحران در نظامحکمرانی امکان پاسخ دهی را ناممکن و خروج از بحران را بیش از همیشه دشوار ساخته است و به این ترتیب راهی جز تغییر نیست.
متن کامل و اسامی :
https://bit.ly/3dpAzEh
https://t.me/DaghdagheIran
Telegraph
❇️ بیانیه جمعی از فعالان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، حقوق بشری
💢 به نام خدا 🔺 اعتراضهای مدنی و خشونت پرهیز کشاورزان اصفهان در فقدان آب و مطالبه احیای زاینده رود و در ادامه پیوستن اقشار مختلف مردم به تجمع حدود یک ماهه در پل خواجو، نمادی از بحرانهای ساختاری است که منافع ملی، تمامیت ارضی، سلامت و رفاه مردم ایران…
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸جنگ بر سر ارجشناسی؟
🔅«جنگ چیزی بس جدیتر از آناست که به نظامیون سپرده شود!»
کلمانسو، وزیر جنگ فرانسه (۱۹۱۷-۱۹۲۰)
🖋احسان شریعتی
🔸هر جنگ همواره هدفی سیاسی را تعقیب میکند و حتی مدعی برقراری صلح است، از راه مجبور ساختن حریف به انصراف از تجاوز به حریم کشورها و نقض قراردادها ! بنابراین در تحلیل نهایی، تنها قدرت سیاسی است که تصمیم به راهاندازی و ادامهٔ جنگ یا آتشبس و صلح میگیرد. از اینرو، جنگ نه نشانهٔ وحشیگیری بلکه ابزار اعمال قدرت برای تحقق یک استراتژی عقلانی محاسبهشده است. «قدرت و نه خشونت، عنصر اساسی هر شکل از حکومت است» (ه. آرنت). پس برخلاف تبلیغاتی که سالها در کشور ابراز میشد که مذاکره مذموم است، هدف جنگ مذاکره برای مفاهمه با حریف است: ویتکنگ اگر در میدان میجنگید برای آن بود که در مذاکرات (پاریس) پیشرفتی حاصل شود.
🔹وانگهی، اختراع سلاح هستهای در جهان معاصر، سلاحی که امکان استفاده ندارد، نقطهٔ پایانی بر شیوهٔ کلاسیک جنگ و درگیری نظامی نهاد و سخن از «بازدارندگی» یا امتناع جنگ را به میان آورد. مراد نظام پس از جنگ از سرمایهگذاری سنگین در سیاست هستهای چه بوده است؟ فرض کنیم بازدارندگی از مورد تهاجم و جنگ واقع شدن و براندازی از برون. در تناسب قوای منطقه و در برابر ابرقدرتهای جهان اما، اگر ایران در عصر جدید بارها تقسیم و تجزیه نشده است، به شهادت اکثر پژوهشهای تاریخی دانشگاهی، از جمله به لطف دیپلماسی قوی ایرانیان در مذاکرات خارجی بوده است. پس امکان جنگافروزی را برای رقبا و قدرتهای بدخواه کشور فراهم آوردن به هرشکل، ولو با جنگهای نامنظم و موضعی، نقض غرض همان «بازدارندگی» خواهد بود!
🔸و تجربه نشان داده است که مذاکره و آتشبس و سازش، اگر در زمان صلح و از موضع قدرت صورت نگیرد، در مخمصمه و از موضع ضعف، به خسارتها، زیانها و امتیازدهیهای جبرانناپذیر تاریخی میانجامد.
و در شرایط حاضر آیا در یک بزنگاه تعیینکنندهٔ تاریخی قرار نداریم؟
(ادامه دارد)
📌لینک متن در وبسایت احسان شریعتی
https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=3120
#جنگ
#دیپلماسی
#مذاکرات
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅@Dr_ehsanshariati
🔅«جنگ چیزی بس جدیتر از آناست که به نظامیون سپرده شود!»
کلمانسو، وزیر جنگ فرانسه (۱۹۱۷-۱۹۲۰)
🖋احسان شریعتی
🔸هر جنگ همواره هدفی سیاسی را تعقیب میکند و حتی مدعی برقراری صلح است، از راه مجبور ساختن حریف به انصراف از تجاوز به حریم کشورها و نقض قراردادها ! بنابراین در تحلیل نهایی، تنها قدرت سیاسی است که تصمیم به راهاندازی و ادامهٔ جنگ یا آتشبس و صلح میگیرد. از اینرو، جنگ نه نشانهٔ وحشیگیری بلکه ابزار اعمال قدرت برای تحقق یک استراتژی عقلانی محاسبهشده است. «قدرت و نه خشونت، عنصر اساسی هر شکل از حکومت است» (ه. آرنت). پس برخلاف تبلیغاتی که سالها در کشور ابراز میشد که مذاکره مذموم است، هدف جنگ مذاکره برای مفاهمه با حریف است: ویتکنگ اگر در میدان میجنگید برای آن بود که در مذاکرات (پاریس) پیشرفتی حاصل شود.
🔹وانگهی، اختراع سلاح هستهای در جهان معاصر، سلاحی که امکان استفاده ندارد، نقطهٔ پایانی بر شیوهٔ کلاسیک جنگ و درگیری نظامی نهاد و سخن از «بازدارندگی» یا امتناع جنگ را به میان آورد. مراد نظام پس از جنگ از سرمایهگذاری سنگین در سیاست هستهای چه بوده است؟ فرض کنیم بازدارندگی از مورد تهاجم و جنگ واقع شدن و براندازی از برون. در تناسب قوای منطقه و در برابر ابرقدرتهای جهان اما، اگر ایران در عصر جدید بارها تقسیم و تجزیه نشده است، به شهادت اکثر پژوهشهای تاریخی دانشگاهی، از جمله به لطف دیپلماسی قوی ایرانیان در مذاکرات خارجی بوده است. پس امکان جنگافروزی را برای رقبا و قدرتهای بدخواه کشور فراهم آوردن به هرشکل، ولو با جنگهای نامنظم و موضعی، نقض غرض همان «بازدارندگی» خواهد بود!
🔸و تجربه نشان داده است که مذاکره و آتشبس و سازش، اگر در زمان صلح و از موضع قدرت صورت نگیرد، در مخمصمه و از موضع ضعف، به خسارتها، زیانها و امتیازدهیهای جبرانناپذیر تاریخی میانجامد.
و در شرایط حاضر آیا در یک بزنگاه تعیینکنندهٔ تاریخی قرار نداریم؟
(ادامه دارد)
📌لینک متن در وبسایت احسان شریعتی
https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=3120
#جنگ
#دیپلماسی
#مذاکرات
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅@Dr_ehsanshariati
وب سایت رسمی احسان شریعتی
جنگ بر سر ارجشناسی؟
«جنگ چیزی بس جدیتر از آناست که به نظامیون سپرده شود!» کلمانسو، وزیر جنگ فرانسه (۱۹۱۷-۱۹۲۰)
Forwarded from ایران فردا
🔴 آخر و عاقبت 16 آذر
▪️ شصت و هشت سال بعد!
💠 سوسن شریعتی
@iranfardamag
🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای آغازین 1355؟
🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ می خورد و هربار تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که بر جا گذاشته مراجعه می کند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.
🔺 با نامه علی اکبر شریعت رضوی شروع می کنم: (آذر 1332)
🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی
🔺 مدتی است که کاغذ شما نمی رسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد می آمدید و شاید هم در مشهد ماندگار می شدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.
🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر می دهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلا کار ما در زندگی سخت است . بایستی همگی کوشش نماییم این بچه های کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همه اقوام سلام می رسانند.» (به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی-غلامرضا شریعت رضوی- انتشارت قصیده سرا-1384)
🔺 نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش( با کله ای که بوی قورمه سبزی می دهد) می خواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند(حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد»که برای مملکت فایده ای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانه اش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی-سیاسی در ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تایید کرد. تحلیلی با چند محور:
*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.
🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزه عمومی چرخ می خورند نمی پردازد: به دلیل کودتای آمریکایی است و آمدن نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت می بیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر می گردد و آن اینکه برای هر انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم:«مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمی شناسد.
🔺 بیست سال بعد شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشته هایش در روزنامه کیهان در شرایطی که احساس عجز می کند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، می نویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئه ها در میانم گرفته اند.من با مرگ زندگی کرده ام، با توطئه خو کرده ام، اما اکنون و این چنین نمی خواهم بمیرم...اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبودخود را در برابر دانشگاه آتش می زدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!» این دلنوشته کوتاه این چنین تمام می شود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست...اما ترسم از نفله شدن است...دیروز قیل و قال کافی ها برای این بود، نشد.اکنون، بی شرمی کیهان ها شاید برای همین است.»(علی شریعتی – با مخاطب های آشنا-م.آ. 1-)
🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبان ها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در 16 آذر 32؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاهها در پی احتمال از سر گیری فعالیت شرکت های نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی 28 مرداد.
🔺16 آذر تا اول انقلاب توسط اپوزیسیون خارج از کشور( کنفدراسیون دانشجویی ، ملیون، توده ای ها، گروههای چپ)طی بیست و شش سال گرامی داشته می شد. با انقلاب ایران هم همین سنت در سال های اول توسط گروههای ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز می زد. دلیل این تعلل، تفسیر های متعدد بر سر ایدئولوژی این سه شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سال ها، احتیاط قدرتمداران را بر می انگیخت.
متن کامل در instant view :
https://bit.ly/3oBRY37
#16_آذر
#نیکسون
#علی_شریعتی
#سوسن_شریعتی
#آذر_شریعترضوی
#علیاکبر_شریعترضوی
https://t.me/iranfardamag
▪️ شصت و هشت سال بعد!
💠 سوسن شریعتی
@iranfardamag
🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای آغازین 1355؟
🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ می خورد و هربار تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که بر جا گذاشته مراجعه می کند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.
🔺 با نامه علی اکبر شریعت رضوی شروع می کنم: (آذر 1332)
🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی
🔺 مدتی است که کاغذ شما نمی رسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد می آمدید و شاید هم در مشهد ماندگار می شدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.
🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر می دهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلا کار ما در زندگی سخت است . بایستی همگی کوشش نماییم این بچه های کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همه اقوام سلام می رسانند.» (به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی-غلامرضا شریعت رضوی- انتشارت قصیده سرا-1384)
🔺 نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش( با کله ای که بوی قورمه سبزی می دهد) می خواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند(حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد»که برای مملکت فایده ای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانه اش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی-سیاسی در ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تایید کرد. تحلیلی با چند محور:
*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.
🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزه عمومی چرخ می خورند نمی پردازد: به دلیل کودتای آمریکایی است و آمدن نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت می بیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر می گردد و آن اینکه برای هر انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم:«مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمی شناسد.
🔺 بیست سال بعد شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشته هایش در روزنامه کیهان در شرایطی که احساس عجز می کند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، می نویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئه ها در میانم گرفته اند.من با مرگ زندگی کرده ام، با توطئه خو کرده ام، اما اکنون و این چنین نمی خواهم بمیرم...اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبودخود را در برابر دانشگاه آتش می زدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!» این دلنوشته کوتاه این چنین تمام می شود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست...اما ترسم از نفله شدن است...دیروز قیل و قال کافی ها برای این بود، نشد.اکنون، بی شرمی کیهان ها شاید برای همین است.»(علی شریعتی – با مخاطب های آشنا-م.آ. 1-)
🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبان ها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در 16 آذر 32؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاهها در پی احتمال از سر گیری فعالیت شرکت های نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی 28 مرداد.
🔺16 آذر تا اول انقلاب توسط اپوزیسیون خارج از کشور( کنفدراسیون دانشجویی ، ملیون، توده ای ها، گروههای چپ)طی بیست و شش سال گرامی داشته می شد. با انقلاب ایران هم همین سنت در سال های اول توسط گروههای ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز می زد. دلیل این تعلل، تفسیر های متعدد بر سر ایدئولوژی این سه شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سال ها، احتیاط قدرتمداران را بر می انگیخت.
متن کامل در instant view :
https://bit.ly/3oBRY37
#16_آذر
#نیکسون
#علی_شریعتی
#سوسن_شریعتی
#آذر_شریعترضوی
#علیاکبر_شریعترضوی
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 آخر و عاقبت 16 آذر
💠 سوسن شریعتی @iranfardamag 🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای…
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸اتاق حزب توسعه ملی برگزار میکند:
📌《۱۶ آذر ۱۳۳۲، نگاهی به جنبش دانشجویی در ایران 》
با حضور:
🔸بهزاد نبوی
🔹عمادالدین باقی
🔸احسان شریعتی
🔹مهدی فتاپور
📌زمان: سه شنبه ۱۶ آذر ماه ساعت ۱۹
اتاق حزب توسعه ملی در کلاب هاوس
#روز_دانشجو
#شانزده_آذر
#جنبش_دانشجویی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌《۱۶ آذر ۱۳۳۲، نگاهی به جنبش دانشجویی در ایران 》
با حضور:
🔸بهزاد نبوی
🔹عمادالدین باقی
🔸احسان شریعتی
🔹مهدی فتاپور
📌زمان: سه شنبه ۱۶ آذر ماه ساعت ۱۹
اتاق حزب توسعه ملی در کلاب هاوس
#روز_دانشجو
#شانزده_آذر
#جنبش_دانشجویی
✅ @Dr_ehsanshariati
اكنون، ما و شريعتی pinned «🔴 آخر و عاقبت 16 آذر ▪️ شصت و هشت سال بعد! 💠 سوسن شریعتی @iranfardamag 🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه…»
🔷🔸آن سه آذرِ هنوز
بزرگ نیا، قندچی، شریعت رضوی
مِثلِ روز
روشنَ ست
خوب بِنگرید
آن گلوله ها
آن گلوله هایِ کینه توز
آن گلوله هایِ سینه سوز
می خورَد
به جِسم و جانِ این وَطن
هنوز
سَرو سَرنِگون
خاک لاله گون
بویِ اِعتراض
می دَهَد
هنوز
آن « سه قطره خون»
هان شما
گروهِ نوپَدید
گر چو آن « سه یارِ بی قرار»
فکرِ چاره اید
پس چرا
به جایِ مَتن
در کِناره اید ؟
خوب بِنگرید
زین میان
کدامِتان
یکی ازان « سه آذر» ید ؟
آن « سه آذرِ شهید» ؟
آن « سه آذرِ هنوز»
آن ستارگانِ شب فُروز ...
🔸🔹سعید شهرتاش
16 آذر 1400
#روز_دانشجو
#اکنون
🆔 @Shariati40
بزرگ نیا، قندچی، شریعت رضوی
مِثلِ روز
روشنَ ست
خوب بِنگرید
آن گلوله ها
آن گلوله هایِ کینه توز
آن گلوله هایِ سینه سوز
می خورَد
به جِسم و جانِ این وَطن
هنوز
سَرو سَرنِگون
خاک لاله گون
بویِ اِعتراض
می دَهَد
هنوز
آن « سه قطره خون»
هان شما
گروهِ نوپَدید
گر چو آن « سه یارِ بی قرار»
فکرِ چاره اید
پس چرا
به جایِ مَتن
در کِناره اید ؟
خوب بِنگرید
زین میان
کدامِتان
یکی ازان « سه آذر» ید ؟
آن « سه آذرِ شهید» ؟
آن « سه آذرِ هنوز»
آن ستارگانِ شب فُروز ...
🔸🔹سعید شهرتاش
16 آذر 1400
#روز_دانشجو
#اکنون
🆔 @Shariati40
Forwarded from طرحی از یک زندگی
📸پوران شریعت رضوی بر مزار برادر: آذر سال ۱۳۱۱ ماه تولد برادرم آذر شریعت رضوی بود.۱۶ آذر ۱۳۳۲روز شهادت او. نامش نیز آذر.
دست تقدیر با او چه کرد؟
در قاب عکس: پوران شریعت رضوی ( همسر دکتر علی شریعتی ) همراه با مادرش بر مزار برادر و دیگر شهدای دانشگاه سال ۱۳۵۸
امامزاده عبدالله-
#یادها_خاطرات
#روز_دانشجو
#جنبش_دانشجویی
@Shariati40
@LlFEls
دست تقدیر با او چه کرد؟
در قاب عکس: پوران شریعت رضوی ( همسر دکتر علی شریعتی ) همراه با مادرش بر مزار برادر و دیگر شهدای دانشگاه سال ۱۳۵۸
امامزاده عبدالله-
#یادها_خاطرات
#روز_دانشجو
#جنبش_دانشجویی
@Shariati40
@LlFEls
شانزدهم آذر
حمید مصدق
🎼 سرود ۱۶ آذر (سرود رسمی دانشجویان ایرانی)
▫️شعر: حمید مصدق
▫️آهنگ: ارمنی – ساری گلین
▫️گرامی باد ۱۶ آذر، سالگرد شهادت مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی و آذر شریعترضوی، سه دانشجوی عضو جبهه ملی ایران در دانشگاه تهران که در اعتراض به ورود نیکسون به ایران و از سرگیری روابط ایران با بریتانیا، در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ (حدود چهار ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد)، در دانشکده فنی تجمع کردند و توسط نیروهای امنیتی به شهادت رسیدند. از آن زمان، ۱۶ آذر، روز دانشجو نام گرفت و نماد مبارزه علیه استبداد و امپریالیسم شد.
🆔 @NFIfans
▫️شعر: حمید مصدق
▫️آهنگ: ارمنی – ساری گلین
▫️گرامی باد ۱۶ آذر، سالگرد شهادت مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی و آذر شریعترضوی، سه دانشجوی عضو جبهه ملی ایران در دانشگاه تهران که در اعتراض به ورود نیکسون به ایران و از سرگیری روابط ایران با بریتانیا، در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ (حدود چهار ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد)، در دانشکده فنی تجمع کردند و توسط نیروهای امنیتی به شهادت رسیدند. از آن زمان، ۱۶ آذر، روز دانشجو نام گرفت و نماد مبارزه علیه استبداد و امپریالیسم شد.
🆔 @NFIfans
Forwarded from ایران فردا
🔴 سه آذر اهورایی!
@iranfardamag
🔸«اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش، «آذر» مان، در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند!
▪️ این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفتهاند، هنوز از تحصیلشان فراغت نیافتهاند، نخواستند - همچون دیگران - کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فرو برند. از آن سال، چندین دوره آمدند و کارشان را تمام کردند و رفتند، اما این سه تن ماندند تا هر که را میآید، بیاموزند، هرکه را میرود، سفارش کنند. آنها هرگز نمیروند، همیشه خواهند ماند، آنها «شهید»ند.
🔸این «سه قطره خون» که بر چهرهی دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است. کاشکی میتوانستم این سه آذر اهورائی را با تن خاکستر شدهام بپوشانم، تا در این سموم که میوزد، نفسرَند!
▪️ اما نه، باید زنده بمانم و این سه آتش را در سینه نگاه دارم.»
✅ دکتر علی شریعتی ، مجموعه آثار. 1
#قندچی
#16_آذر
#بزرگنیا
#علی_شریعتی
#جنبش_دانشجویی
#آذر_شریعترضوی
https://bit.ly/3EDAKIc
https://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
🔸«اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش، «آذر» مان، در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند!
▪️ این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفتهاند، هنوز از تحصیلشان فراغت نیافتهاند، نخواستند - همچون دیگران - کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فرو برند. از آن سال، چندین دوره آمدند و کارشان را تمام کردند و رفتند، اما این سه تن ماندند تا هر که را میآید، بیاموزند، هرکه را میرود، سفارش کنند. آنها هرگز نمیروند، همیشه خواهند ماند، آنها «شهید»ند.
🔸این «سه قطره خون» که بر چهرهی دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است. کاشکی میتوانستم این سه آذر اهورائی را با تن خاکستر شدهام بپوشانم، تا در این سموم که میوزد، نفسرَند!
▪️ اما نه، باید زنده بمانم و این سه آتش را در سینه نگاه دارم.»
✅ دکتر علی شریعتی ، مجموعه آثار. 1
#قندچی
#16_آذر
#بزرگنیا
#علی_شریعتی
#جنبش_دانشجویی
#آذر_شریعترضوی
https://bit.ly/3EDAKIc
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 سه آذر اهورایی!
@iranfardamag 🔸«اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش، «آذر» مان، در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند! ▪️ این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفتهاند،…
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸انجمن اسلامی دانشجویی علوم پزشکی مشهد برگزار می کند:
🔆موضوع روز دانشجو و مبانی نظری جنبش دانشجویی
🎙با حضور :
🔹احسان شریعتی
🔆پنجشنبه ۱۸ آذر ماه
🔆ساعت : ۱۸ بعد ظهر
📌در صفحات اینستاگرام
احسان شریعتی
انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
#روز_دانشجو
#جنبش_دانشجویی
#شانزده_آذر
✅ @Dr_ehsanshariati
🔆موضوع روز دانشجو و مبانی نظری جنبش دانشجویی
🎙با حضور :
🔹احسان شریعتی
🔆پنجشنبه ۱۸ آذر ماه
🔆ساعت : ۱۸ بعد ظهر
📌در صفحات اینستاگرام
احسان شریعتی
انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
#روز_دانشجو
#جنبش_دانشجویی
#شانزده_آذر
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸۱۵آذر مراسم کوچکی بر مزار شهدای 16 آذر 1332 در صحن دانشجوی امامزاده عبدالله شهر ری برگزار شد. در این گردهم آیی مزار شهیدان از سوی خانواده شهدا و دوستداران جنبش دانشجویی گلباران شد و پس از ایراد سخنان و بازگویی خاطرات توسط حضار مراسم با خواندن سرود 16 آذر در هنگام غروب آفتاب به پایان رسید.
🔆برای مشاهد تصاویر می توانید به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://ehsanshariati.org/Gallery?IDC=4
🔆برای مشاهده فیلم می توانید به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=3121
#روز_دانشجو
#جنبش_دانشجویی
✅@Dr_ehsanshariati
🔆برای مشاهد تصاویر می توانید به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://ehsanshariati.org/Gallery?IDC=4
🔆برای مشاهده فیلم می توانید به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=3121
#روز_دانشجو
#جنبش_دانشجویی
✅@Dr_ehsanshariati
وب سایت رسمی احسان شریعتی
مزار شهدای 16 آذر
Forwarded from ادیب برومند | Adib Boroumand
«حادثهی ننگبار ۱۶ آذر»
بهسالِ کودتاى ننگپرور
بهروزِ شانزده از ماهِ آذر
زِ طوفانِ حوادث، گِردبادى
مروّت را بهخاک افکند بستر
شهامت را بدن شد لاشه در گور
فضیلت را کفن شد جامه در بر
به بار آمد به دانشگاه، ننگى
کز آن بدتر نشاید کرد باور
فضیحتْبار کارى منزلتسوز
به ننگآبادِ شرم افروخت آذر
سیاهى گر توانى از شَبَه شست
بشوى این ننگ از دامانِ کشور
به سیماى حکومت داغِ این ننگ
همى بر جاى باشد تا به محشر
*
بدان هنگام کآمد سوى «تهران»
زِ آمریکا نقیبى دامگستر
بهنامِ «نیکسون» مردى گرانجاه
سبکسر شاه را دمساز و یاور
بهدانشگاه، بر شد جنب و جوشى
نه بىاندام، بل فرزانهگونفر
بهجایى کز پىِ پیکار سنگین
بود پاس شرف را سخت سنگر
چو دلها ریشریش از کودتا بود
به تعریضاش خروشى داده شد سر
هم آنگاه از پىِ آرایشِ زور
وز «آمریکا» به خواهشمندىِ زر
حکومت داد فرمان تا که سرباز
به دانشگه درآید، باد در سر
در آویزد به دانشجوى، سرباز
چو بر آهو، پلنگِ پوستیندر
که ماییم این زمان فائق بر اوضاع
همه آزادگان را رانده از در
*
پس آنگَه خیلِ سربازِ دُژآهنگ
پىِ فرمانبرى از میرِ لشکر!
قدم هشتند در ایوانِ تدریس
همه دُژخیمخو، پرخاش مظهر!
بهسانِ سنگِ پرتابى به تالاب
که باشد ماهیان را وحشتآور!
به یکدم سایهافکن شد در آن حال
سحابِ مرگ بر زیبنده محضر!
دژم شد، لحظهها را چهرهی شاد
دگر شد، دیدهها را نقشِ منظر!
فرو گسترد بومِ وحشت و بیم
بر آن بامِ همایونفال، شهپر!
هیاهویى شد اندر جمعِ احرار
زِ شاگردان و استادانِ رهبر!
دوان گردیده سربازان بههر سوى
جوانان را بهخشم آورده یکسر!
ازینسو حملهور، بر صحنِ تالار
وزآنسو تیغزن، بر طرفِ معبر!
نه بر شاگردشان، رحمى بهخاطر
نه از استادشان، شرمى بهرخ بر!
به ناگاهان صداى غرّشِ تیر
فروپیچید، زیرِ طاقِ اخضر!
فروغلتید در خون پیکرى چند
زِ نیکوتر جوانانِ دلآور!
روان شد خونشان در جاىِ تعلیم
که حرمت بر حریماش داد زیور!
سه دانشجو بهخون خفتند در خاک
بهرخ چون گل، بهبالا چون صنوبر!
بهباغِ زندگى، بالنده شمشاد
به برجِ آرزو، تابنده اختر!
ضمیرِ هر یکى تابان چو مرآت
بهدلهاشان دو صد امید، مُضمَر!
بهین چشم و چراغ دودمانها
به نورآبادِ هستى شمعِ انور!
شده پرورده هر یک با دوصد رنج
در آغوشِ محبّتزاىِ مادر!
دریغ آن نوگلانِ باغِ امّید
که شد پرپر زِ جورِ بادِ صرصر!
به فردوسِ برین مستانه رفتند
کشیده از شهادت جام و ساغر!
درود ما بر ایشان کآرمیدند
بهزیرِ سایهی الطافِ داور!
هزارن لعنتِ حقّ بر کسى باد
که شد سرکارِ این رفتارِ منکر!
دوصد نفرین بر آن گلچینِ جبّار
که کرد این نوگلانِ باغ پرپر!
ادیب برومند
@AdibBoroumand
http://www.adibboroumand.com/%D8%AD%D8%A7%D8%AF%D8%AB%D9%87-%D9%86%D9%86%DA%AF-%D8%A8%D8%A7%D8%B1-16-%D8%A2%D8%B0%D8%B1/
بهسالِ کودتاى ننگپرور
بهروزِ شانزده از ماهِ آذر
زِ طوفانِ حوادث، گِردبادى
مروّت را بهخاک افکند بستر
شهامت را بدن شد لاشه در گور
فضیلت را کفن شد جامه در بر
به بار آمد به دانشگاه، ننگى
کز آن بدتر نشاید کرد باور
فضیحتْبار کارى منزلتسوز
به ننگآبادِ شرم افروخت آذر
سیاهى گر توانى از شَبَه شست
بشوى این ننگ از دامانِ کشور
به سیماى حکومت داغِ این ننگ
همى بر جاى باشد تا به محشر
*
بدان هنگام کآمد سوى «تهران»
زِ آمریکا نقیبى دامگستر
بهنامِ «نیکسون» مردى گرانجاه
سبکسر شاه را دمساز و یاور
بهدانشگاه، بر شد جنب و جوشى
نه بىاندام، بل فرزانهگونفر
بهجایى کز پىِ پیکار سنگین
بود پاس شرف را سخت سنگر
چو دلها ریشریش از کودتا بود
به تعریضاش خروشى داده شد سر
هم آنگاه از پىِ آرایشِ زور
وز «آمریکا» به خواهشمندىِ زر
حکومت داد فرمان تا که سرباز
به دانشگه درآید، باد در سر
در آویزد به دانشجوى، سرباز
چو بر آهو، پلنگِ پوستیندر
که ماییم این زمان فائق بر اوضاع
همه آزادگان را رانده از در
*
پس آنگَه خیلِ سربازِ دُژآهنگ
پىِ فرمانبرى از میرِ لشکر!
قدم هشتند در ایوانِ تدریس
همه دُژخیمخو، پرخاش مظهر!
بهسانِ سنگِ پرتابى به تالاب
که باشد ماهیان را وحشتآور!
به یکدم سایهافکن شد در آن حال
سحابِ مرگ بر زیبنده محضر!
دژم شد، لحظهها را چهرهی شاد
دگر شد، دیدهها را نقشِ منظر!
فرو گسترد بومِ وحشت و بیم
بر آن بامِ همایونفال، شهپر!
هیاهویى شد اندر جمعِ احرار
زِ شاگردان و استادانِ رهبر!
دوان گردیده سربازان بههر سوى
جوانان را بهخشم آورده یکسر!
ازینسو حملهور، بر صحنِ تالار
وزآنسو تیغزن، بر طرفِ معبر!
نه بر شاگردشان، رحمى بهخاطر
نه از استادشان، شرمى بهرخ بر!
به ناگاهان صداى غرّشِ تیر
فروپیچید، زیرِ طاقِ اخضر!
فروغلتید در خون پیکرى چند
زِ نیکوتر جوانانِ دلآور!
روان شد خونشان در جاىِ تعلیم
که حرمت بر حریماش داد زیور!
سه دانشجو بهخون خفتند در خاک
بهرخ چون گل، بهبالا چون صنوبر!
بهباغِ زندگى، بالنده شمشاد
به برجِ آرزو، تابنده اختر!
ضمیرِ هر یکى تابان چو مرآت
بهدلهاشان دو صد امید، مُضمَر!
بهین چشم و چراغ دودمانها
به نورآبادِ هستى شمعِ انور!
شده پرورده هر یک با دوصد رنج
در آغوشِ محبّتزاىِ مادر!
دریغ آن نوگلانِ باغِ امّید
که شد پرپر زِ جورِ بادِ صرصر!
به فردوسِ برین مستانه رفتند
کشیده از شهادت جام و ساغر!
درود ما بر ایشان کآرمیدند
بهزیرِ سایهی الطافِ داور!
هزارن لعنتِ حقّ بر کسى باد
که شد سرکارِ این رفتارِ منکر!
دوصد نفرین بر آن گلچینِ جبّار
که کرد این نوگلانِ باغ پرپر!
ادیب برومند
@AdibBoroumand
http://www.adibboroumand.com/%D8%AD%D8%A7%D8%AF%D8%AB%D9%87-%D9%86%D9%86%DA%AF-%D8%A8%D8%A7%D8%B1-16-%D8%A2%D8%B0%D8%B1/
اشعار اديب برومند - شعر ، غزل و قصيده
حادثه ننگ بار 16 آذر | اشعار اديب برومند - شعر ، غزل و قصيده
اين قصيده در آذرماه 1332 به مناسبت حمله نظاميان به دانشگاه تهران كه به شهادت سه تن از دانشجويان دانشكده فنى و زخمى شدن عده اى ديگر انجاميد سروده شد. حادثه ننگ
Forwarded from ایران فردا
🔴 ۱۶ یا ۱۸ آذر؟ آیا مسئله این است؟
🔷 مهدی زمانی
@iranfardamag
🔺کشته شدن سه دانشجوی دانشگاه تهران ارتباطی به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهوری آمریکا، به ایران نداشت؛ نیکسون نه در ۱۶ آذر بلکه در ۱۸ آذر وارد تهران شد و دانشجویان از آمدن او خبر نداشتند؛ ماهیت اعتراض دانشجویان نه ضد آمریکایی و ضد نیکسونی بلکه علیه دادگاه دکتر مصدق و تجدید رابطه با انگلیس بود؛ این چند محور تنه اصلی روایت نه چندان تازه ای را تشکیل می دهد که به نظر می رسد در آن سعی شده است سویه ضد آمریکایی رخداد ۱۶ آذر سال ۳۲ مورد تردید قرار گیرد و یا اساسا کتمان شود.
▪️ سید جواد طباطبایی از قائلین به این نظر، اردیبهشت ماه سال ۸۹، در گفتگو با مجله مهرنامه، این روایت و تفسیر را مطرح کرد: «کشته شدن سه دانشجوی دانشگاه تهران در شانزده آذر سی دو... ربطی به ورود ریچارد نیکسون نداشت که در هجده آذر به تهران آمد...». سپس امیر خسروی از فعالان حزب توده، در گفتگوهای خود در چند سال گذشته، تفاسیری را که به واقعه ۱۶ آذر سویه ضد آمریکایی و ضد نیکسونی داده اند، «جعل تاریخی» دانسته و دیدگاه طباطبایی را تکرار و اضافه کرده است که «این واقعه اصولا به سفر نیکسون مربوط نمی شود» و «برخلاف آنچه شایع است که دانشجویان علیه آمدن نیکسون به ایران دست به تظاهرات زده بودند و به خاطر این تظاهرات به دانشجویان حمله شد، این گفته ها به کلی نادرست است به خصوص اینکه نیکسون نه در ۱۶ آذر بلکه در ۱۸ آذر وارد تهران شد و دانشجویان اطلاعی از آمدن نیکسون نداشتند.» علاوه بر این محمد ترکمان نیز در تایید درستی این روایت گفته است: «... نیکسون هجدهم آذر ماه به ایران می آید و نه ۱۶ آذر ۳۲... از آن گذشته... محور اعتراضات دانشجویان در روزهای قبل طبق اسناد و مدارک اعتراض به دادگاه دکتر مصدق و اعتراض به تجدید رابطه با انگلستان بود و هیچ سند و مدرکی برای اینکه در آن زمان به سفر نیکسون اعتراض وسیعی صورت گرفته باشد، در دست نیست. از آن گذشته در روز ورود نیکسون به دانشگاه اعتراض و واکنشی شاهد نیستیم... واقعه ۱۶ آذر اساسا ارتباطی با تظاهرات ضد آمریکایی و نیکسون ندارد».
در یادداشت پیش رو میزان استحکام این روایت از دریچه سنت آزادی خواهی در ایران و نگاه های جدید به معرفت تاریخی مورد سنجش قرار می گیرد.
🔺 با نگاهی اجمالی به مبارزات تاریخی مردم ایران به خصوص در سده اخیر، در خواهیم یافت که آزادی خواهی- در معنای رهایی از شر «دوقلوهای ناهمسان همزاد» یعنی استبداد داخلی و استعمار خارجی-، مهمترین خواست مردم بوده است. نمود و بروز این خواسته در میان مطالبات کوشندگان جنبش مشروطه خواهی به شکل واضحی در متون آن دوره آمده است. علاوه بر این، با برقراری نظام جدید مشروطه نیز، تاکید و تبلیغ بسیاری از کوشندگان مبنی بر امیدواری به تحقق این خواست رهایی بخش، نشان از اهمیت و اولویت آن برای مردم داشت. به گونه ای که نگارنده ای در روزنامه صور اسرافیل تحقق مشروطیت را دوره «رهایی از ذلت و رقیت و بندگی و مملوک این و آن بودن» تفسیر کرده است. و یا روزنامه نگاری دیگر در روزنامه مساوات، رسیدن به «آزادی» را از پس این تحقق، به سان عاشقی که به معشوقه اش رسیده است، به تصویر کشیده است. او در ادامه از سر ذوق این رسیدن، نوشت: «امروزه سیل آزادی... تمام کره را فرا گرفته و بسی کوه های بلند استبداد را فرو برده و دیگر محال است که در مقابل طوفان طبیعت، خس و خاشاک استبداد تاب مقاومت آرد.» اگرچه این امیدواری و بهره مندی از نعمت آزادی و خلاصی از شر استبداد و استعمار در آن دوره خاص، چندان به درازا نکشید و پنجه قدرت سنتی استبداد و سلطه تحکیم یافته استعمار، دوباره سایه افکند و این نهال تازه کاشته را گرفتار و محدود و مصلوب نمود و مقاله نویس روزنامه جنگل نا امیدانه به قلم آورد که: «ملت ایران حکم یک گله گوسفند بی شبان را دارد که در بیابان بی صاحب و بی کس آواره و طعمه گرگان خونخوار داخلی و خارجی میشود.» اما، در طی صد و اندی سال پس از مشروطه تا کنون سنت آزادی خواهی ادامه داشته است و رهروانش با تمام وجود به این شعار پایبند بودند که: «در مقابل این سیلهای بلا... مقاومت نموده یا شاهد مقصود را (که دفع استیلای اجانب و حفظ آزادی و حریت است) در آغوش کشیده یا جان بر سر این کار میگذاریم بنام نیک میمیریم و زندگانی ننگین مانند این زندگانی با ننگ را پشت پا میزنیم.»
متن کامل :
https://bit.ly/3ImwwqB
#مصدق #امریکا #16_آذر
#انگلستان #علی_شریعتی
#امیر_خسروی #محمد_ترکمان
#ریچارد_نیکسون #سیدجواد_طباطبایی
https://t.me/iranfardamag
🔷 مهدی زمانی
@iranfardamag
🔺کشته شدن سه دانشجوی دانشگاه تهران ارتباطی به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهوری آمریکا، به ایران نداشت؛ نیکسون نه در ۱۶ آذر بلکه در ۱۸ آذر وارد تهران شد و دانشجویان از آمدن او خبر نداشتند؛ ماهیت اعتراض دانشجویان نه ضد آمریکایی و ضد نیکسونی بلکه علیه دادگاه دکتر مصدق و تجدید رابطه با انگلیس بود؛ این چند محور تنه اصلی روایت نه چندان تازه ای را تشکیل می دهد که به نظر می رسد در آن سعی شده است سویه ضد آمریکایی رخداد ۱۶ آذر سال ۳۲ مورد تردید قرار گیرد و یا اساسا کتمان شود.
▪️ سید جواد طباطبایی از قائلین به این نظر، اردیبهشت ماه سال ۸۹، در گفتگو با مجله مهرنامه، این روایت و تفسیر را مطرح کرد: «کشته شدن سه دانشجوی دانشگاه تهران در شانزده آذر سی دو... ربطی به ورود ریچارد نیکسون نداشت که در هجده آذر به تهران آمد...». سپس امیر خسروی از فعالان حزب توده، در گفتگوهای خود در چند سال گذشته، تفاسیری را که به واقعه ۱۶ آذر سویه ضد آمریکایی و ضد نیکسونی داده اند، «جعل تاریخی» دانسته و دیدگاه طباطبایی را تکرار و اضافه کرده است که «این واقعه اصولا به سفر نیکسون مربوط نمی شود» و «برخلاف آنچه شایع است که دانشجویان علیه آمدن نیکسون به ایران دست به تظاهرات زده بودند و به خاطر این تظاهرات به دانشجویان حمله شد، این گفته ها به کلی نادرست است به خصوص اینکه نیکسون نه در ۱۶ آذر بلکه در ۱۸ آذر وارد تهران شد و دانشجویان اطلاعی از آمدن نیکسون نداشتند.» علاوه بر این محمد ترکمان نیز در تایید درستی این روایت گفته است: «... نیکسون هجدهم آذر ماه به ایران می آید و نه ۱۶ آذر ۳۲... از آن گذشته... محور اعتراضات دانشجویان در روزهای قبل طبق اسناد و مدارک اعتراض به دادگاه دکتر مصدق و اعتراض به تجدید رابطه با انگلستان بود و هیچ سند و مدرکی برای اینکه در آن زمان به سفر نیکسون اعتراض وسیعی صورت گرفته باشد، در دست نیست. از آن گذشته در روز ورود نیکسون به دانشگاه اعتراض و واکنشی شاهد نیستیم... واقعه ۱۶ آذر اساسا ارتباطی با تظاهرات ضد آمریکایی و نیکسون ندارد».
در یادداشت پیش رو میزان استحکام این روایت از دریچه سنت آزادی خواهی در ایران و نگاه های جدید به معرفت تاریخی مورد سنجش قرار می گیرد.
🔺 با نگاهی اجمالی به مبارزات تاریخی مردم ایران به خصوص در سده اخیر، در خواهیم یافت که آزادی خواهی- در معنای رهایی از شر «دوقلوهای ناهمسان همزاد» یعنی استبداد داخلی و استعمار خارجی-، مهمترین خواست مردم بوده است. نمود و بروز این خواسته در میان مطالبات کوشندگان جنبش مشروطه خواهی به شکل واضحی در متون آن دوره آمده است. علاوه بر این، با برقراری نظام جدید مشروطه نیز، تاکید و تبلیغ بسیاری از کوشندگان مبنی بر امیدواری به تحقق این خواست رهایی بخش، نشان از اهمیت و اولویت آن برای مردم داشت. به گونه ای که نگارنده ای در روزنامه صور اسرافیل تحقق مشروطیت را دوره «رهایی از ذلت و رقیت و بندگی و مملوک این و آن بودن» تفسیر کرده است. و یا روزنامه نگاری دیگر در روزنامه مساوات، رسیدن به «آزادی» را از پس این تحقق، به سان عاشقی که به معشوقه اش رسیده است، به تصویر کشیده است. او در ادامه از سر ذوق این رسیدن، نوشت: «امروزه سیل آزادی... تمام کره را فرا گرفته و بسی کوه های بلند استبداد را فرو برده و دیگر محال است که در مقابل طوفان طبیعت، خس و خاشاک استبداد تاب مقاومت آرد.» اگرچه این امیدواری و بهره مندی از نعمت آزادی و خلاصی از شر استبداد و استعمار در آن دوره خاص، چندان به درازا نکشید و پنجه قدرت سنتی استبداد و سلطه تحکیم یافته استعمار، دوباره سایه افکند و این نهال تازه کاشته را گرفتار و محدود و مصلوب نمود و مقاله نویس روزنامه جنگل نا امیدانه به قلم آورد که: «ملت ایران حکم یک گله گوسفند بی شبان را دارد که در بیابان بی صاحب و بی کس آواره و طعمه گرگان خونخوار داخلی و خارجی میشود.» اما، در طی صد و اندی سال پس از مشروطه تا کنون سنت آزادی خواهی ادامه داشته است و رهروانش با تمام وجود به این شعار پایبند بودند که: «در مقابل این سیلهای بلا... مقاومت نموده یا شاهد مقصود را (که دفع استیلای اجانب و حفظ آزادی و حریت است) در آغوش کشیده یا جان بر سر این کار میگذاریم بنام نیک میمیریم و زندگانی ننگین مانند این زندگانی با ننگ را پشت پا میزنیم.»
متن کامل :
https://bit.ly/3ImwwqB
#مصدق #امریکا #16_آذر
#انگلستان #علی_شریعتی
#امیر_خسروی #محمد_ترکمان
#ریچارد_نیکسون #سیدجواد_طباطبایی
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 ۱۶ یا ۱۸ آذر؟ آیا مسئله این است؟
🔷 مهدی زمانی @iranfardamag 🔺کشته شدن سه دانشجوی دانشگاه تهران ارتباطی به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهوری آمریکا، به ایران نداشت؛ نیکسون نه در ۱۶ آذر بلکه در ۱۸ آذر وارد تهران شد و دانشجویان از آمدن او خبر نداشتند؛ ماهیت اعتراض دانشجویان نه ضد آمریکایی و…