Forwarded from ایران فردا
🔴 آخر و عاقبت 16 آذر
▪️ شصت و هشت سال بعد!
💠 سوسن شریعتی
@iranfardamag
🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای آغازین 1355؟
🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ می خورد و هربار تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که بر جا گذاشته مراجعه می کند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.
🔺 با نامه علی اکبر شریعت رضوی شروع می کنم: (آذر 1332)
🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی
🔺 مدتی است که کاغذ شما نمی رسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد می آمدید و شاید هم در مشهد ماندگار می شدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.
🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر می دهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلا کار ما در زندگی سخت است . بایستی همگی کوشش نماییم این بچه های کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همه اقوام سلام می رسانند.» (به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی-غلامرضا شریعت رضوی- انتشارت قصیده سرا-1384)
🔺 نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش( با کله ای که بوی قورمه سبزی می دهد) می خواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند(حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد»که برای مملکت فایده ای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانه اش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی-سیاسی در ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تایید کرد. تحلیلی با چند محور:
*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.
🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزه عمومی چرخ می خورند نمی پردازد: به دلیل کودتای آمریکایی است و آمدن نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت می بیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر می گردد و آن اینکه برای هر انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم:«مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمی شناسد.
🔺 بیست سال بعد شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشته هایش در روزنامه کیهان در شرایطی که احساس عجز می کند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، می نویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئه ها در میانم گرفته اند.من با مرگ زندگی کرده ام، با توطئه خو کرده ام، اما اکنون و این چنین نمی خواهم بمیرم...اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبودخود را در برابر دانشگاه آتش می زدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!» این دلنوشته کوتاه این چنین تمام می شود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست...اما ترسم از نفله شدن است...دیروز قیل و قال کافی ها برای این بود، نشد.اکنون، بی شرمی کیهان ها شاید برای همین است.»(علی شریعتی – با مخاطب های آشنا-م.آ. 1-)
🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبان ها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در 16 آذر 32؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاهها در پی احتمال از سر گیری فعالیت شرکت های نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی 28 مرداد.
🔺16 آذر تا اول انقلاب توسط اپوزیسیون خارج از کشور( کنفدراسیون دانشجویی ، ملیون، توده ای ها، گروههای چپ)طی بیست و شش سال گرامی داشته می شد. با انقلاب ایران هم همین سنت در سال های اول توسط گروههای ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز می زد. دلیل این تعلل، تفسیر های متعدد بر سر ایدئولوژی این سه شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سال ها، احتیاط قدرتمداران را بر می انگیخت.
متن کامل در instant view :
https://bit.ly/3oBRY37
#16_آذر
#نیکسون
#علی_شریعتی
#سوسن_شریعتی
#آذر_شریعترضوی
#علیاکبر_شریعترضوی
https://t.me/iranfardamag
▪️ شصت و هشت سال بعد!
💠 سوسن شریعتی
@iranfardamag
🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای آغازین 1355؟
🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ می خورد و هربار تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که بر جا گذاشته مراجعه می کند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.
🔺 با نامه علی اکبر شریعت رضوی شروع می کنم: (آذر 1332)
🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی
🔺 مدتی است که کاغذ شما نمی رسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد می آمدید و شاید هم در مشهد ماندگار می شدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.
🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر می دهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلا کار ما در زندگی سخت است . بایستی همگی کوشش نماییم این بچه های کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همه اقوام سلام می رسانند.» (به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی-غلامرضا شریعت رضوی- انتشارت قصیده سرا-1384)
🔺 نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش( با کله ای که بوی قورمه سبزی می دهد) می خواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند(حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد»که برای مملکت فایده ای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانه اش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی-سیاسی در ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تایید کرد. تحلیلی با چند محور:
*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.
🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزه عمومی چرخ می خورند نمی پردازد: به دلیل کودتای آمریکایی است و آمدن نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت می بیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر می گردد و آن اینکه برای هر انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم:«مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمی شناسد.
🔺 بیست سال بعد شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشته هایش در روزنامه کیهان در شرایطی که احساس عجز می کند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، می نویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئه ها در میانم گرفته اند.من با مرگ زندگی کرده ام، با توطئه خو کرده ام، اما اکنون و این چنین نمی خواهم بمیرم...اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبودخود را در برابر دانشگاه آتش می زدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!» این دلنوشته کوتاه این چنین تمام می شود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست...اما ترسم از نفله شدن است...دیروز قیل و قال کافی ها برای این بود، نشد.اکنون، بی شرمی کیهان ها شاید برای همین است.»(علی شریعتی – با مخاطب های آشنا-م.آ. 1-)
🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبان ها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در 16 آذر 32؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاهها در پی احتمال از سر گیری فعالیت شرکت های نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی 28 مرداد.
🔺16 آذر تا اول انقلاب توسط اپوزیسیون خارج از کشور( کنفدراسیون دانشجویی ، ملیون، توده ای ها، گروههای چپ)طی بیست و شش سال گرامی داشته می شد. با انقلاب ایران هم همین سنت در سال های اول توسط گروههای ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز می زد. دلیل این تعلل، تفسیر های متعدد بر سر ایدئولوژی این سه شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سال ها، احتیاط قدرتمداران را بر می انگیخت.
متن کامل در instant view :
https://bit.ly/3oBRY37
#16_آذر
#نیکسون
#علی_شریعتی
#سوسن_شریعتی
#آذر_شریعترضوی
#علیاکبر_شریعترضوی
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 آخر و عاقبت 16 آذر
💠 سوسن شریعتی @iranfardamag 🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای…
Forwarded from ایران فردا
🔴 سه آذر اهورایی!
@iranfardamag
🔸«اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش، «آذر» مان، در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند!
▪️ این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفتهاند، هنوز از تحصیلشان فراغت نیافتهاند، نخواستند - همچون دیگران - کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فرو برند. از آن سال، چندین دوره آمدند و کارشان را تمام کردند و رفتند، اما این سه تن ماندند تا هر که را میآید، بیاموزند، هرکه را میرود، سفارش کنند. آنها هرگز نمیروند، همیشه خواهند ماند، آنها «شهید»ند.
🔸این «سه قطره خون» که بر چهرهی دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است. کاشکی میتوانستم این سه آذر اهورائی را با تن خاکستر شدهام بپوشانم، تا در این سموم که میوزد، نفسرَند!
▪️ اما نه، باید زنده بمانم و این سه آتش را در سینه نگاه دارم.»
✅ دکتر علی شریعتی ، مجموعه آثار. 1
#قندچی
#16_آذر
#بزرگنیا
#علی_شریعتی
#جنبش_دانشجویی
#آذر_شریعترضوی
https://bit.ly/3EDAKIc
https://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
🔸«اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش، «آذر» مان، در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند!
▪️ این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفتهاند، هنوز از تحصیلشان فراغت نیافتهاند، نخواستند - همچون دیگران - کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فرو برند. از آن سال، چندین دوره آمدند و کارشان را تمام کردند و رفتند، اما این سه تن ماندند تا هر که را میآید، بیاموزند، هرکه را میرود، سفارش کنند. آنها هرگز نمیروند، همیشه خواهند ماند، آنها «شهید»ند.
🔸این «سه قطره خون» که بر چهرهی دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است. کاشکی میتوانستم این سه آذر اهورائی را با تن خاکستر شدهام بپوشانم، تا در این سموم که میوزد، نفسرَند!
▪️ اما نه، باید زنده بمانم و این سه آتش را در سینه نگاه دارم.»
✅ دکتر علی شریعتی ، مجموعه آثار. 1
#قندچی
#16_آذر
#بزرگنیا
#علی_شریعتی
#جنبش_دانشجویی
#آذر_شریعترضوی
https://bit.ly/3EDAKIc
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 سه آذر اهورایی!
@iranfardamag 🔸«اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش، «آذر» مان، در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند! ▪️ این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفتهاند،…
Forwarded from ایران فردا
🔴 ۱۶ یا ۱۸ آذر؟ آیا مسئله این است؟
🔷 مهدی زمانی
@iranfardamag
🔺کشته شدن سه دانشجوی دانشگاه تهران ارتباطی به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهوری آمریکا، به ایران نداشت؛ نیکسون نه در ۱۶ آذر بلکه در ۱۸ آذر وارد تهران شد و دانشجویان از آمدن او خبر نداشتند؛ ماهیت اعتراض دانشجویان نه ضد آمریکایی و ضد نیکسونی بلکه علیه دادگاه دکتر مصدق و تجدید رابطه با انگلیس بود؛ این چند محور تنه اصلی روایت نه چندان تازه ای را تشکیل می دهد که به نظر می رسد در آن سعی شده است سویه ضد آمریکایی رخداد ۱۶ آذر سال ۳۲ مورد تردید قرار گیرد و یا اساسا کتمان شود.
▪️ سید جواد طباطبایی از قائلین به این نظر، اردیبهشت ماه سال ۸۹، در گفتگو با مجله مهرنامه، این روایت و تفسیر را مطرح کرد: «کشته شدن سه دانشجوی دانشگاه تهران در شانزده آذر سی دو... ربطی به ورود ریچارد نیکسون نداشت که در هجده آذر به تهران آمد...». سپس امیر خسروی از فعالان حزب توده، در گفتگوهای خود در چند سال گذشته، تفاسیری را که به واقعه ۱۶ آذر سویه ضد آمریکایی و ضد نیکسونی داده اند، «جعل تاریخی» دانسته و دیدگاه طباطبایی را تکرار و اضافه کرده است که «این واقعه اصولا به سفر نیکسون مربوط نمی شود» و «برخلاف آنچه شایع است که دانشجویان علیه آمدن نیکسون به ایران دست به تظاهرات زده بودند و به خاطر این تظاهرات به دانشجویان حمله شد، این گفته ها به کلی نادرست است به خصوص اینکه نیکسون نه در ۱۶ آذر بلکه در ۱۸ آذر وارد تهران شد و دانشجویان اطلاعی از آمدن نیکسون نداشتند.» علاوه بر این محمد ترکمان نیز در تایید درستی این روایت گفته است: «... نیکسون هجدهم آذر ماه به ایران می آید و نه ۱۶ آذر ۳۲... از آن گذشته... محور اعتراضات دانشجویان در روزهای قبل طبق اسناد و مدارک اعتراض به دادگاه دکتر مصدق و اعتراض به تجدید رابطه با انگلستان بود و هیچ سند و مدرکی برای اینکه در آن زمان به سفر نیکسون اعتراض وسیعی صورت گرفته باشد، در دست نیست. از آن گذشته در روز ورود نیکسون به دانشگاه اعتراض و واکنشی شاهد نیستیم... واقعه ۱۶ آذر اساسا ارتباطی با تظاهرات ضد آمریکایی و نیکسون ندارد».
در یادداشت پیش رو میزان استحکام این روایت از دریچه سنت آزادی خواهی در ایران و نگاه های جدید به معرفت تاریخی مورد سنجش قرار می گیرد.
🔺 با نگاهی اجمالی به مبارزات تاریخی مردم ایران به خصوص در سده اخیر، در خواهیم یافت که آزادی خواهی- در معنای رهایی از شر «دوقلوهای ناهمسان همزاد» یعنی استبداد داخلی و استعمار خارجی-، مهمترین خواست مردم بوده است. نمود و بروز این خواسته در میان مطالبات کوشندگان جنبش مشروطه خواهی به شکل واضحی در متون آن دوره آمده است. علاوه بر این، با برقراری نظام جدید مشروطه نیز، تاکید و تبلیغ بسیاری از کوشندگان مبنی بر امیدواری به تحقق این خواست رهایی بخش، نشان از اهمیت و اولویت آن برای مردم داشت. به گونه ای که نگارنده ای در روزنامه صور اسرافیل تحقق مشروطیت را دوره «رهایی از ذلت و رقیت و بندگی و مملوک این و آن بودن» تفسیر کرده است. و یا روزنامه نگاری دیگر در روزنامه مساوات، رسیدن به «آزادی» را از پس این تحقق، به سان عاشقی که به معشوقه اش رسیده است، به تصویر کشیده است. او در ادامه از سر ذوق این رسیدن، نوشت: «امروزه سیل آزادی... تمام کره را فرا گرفته و بسی کوه های بلند استبداد را فرو برده و دیگر محال است که در مقابل طوفان طبیعت، خس و خاشاک استبداد تاب مقاومت آرد.» اگرچه این امیدواری و بهره مندی از نعمت آزادی و خلاصی از شر استبداد و استعمار در آن دوره خاص، چندان به درازا نکشید و پنجه قدرت سنتی استبداد و سلطه تحکیم یافته استعمار، دوباره سایه افکند و این نهال تازه کاشته را گرفتار و محدود و مصلوب نمود و مقاله نویس روزنامه جنگل نا امیدانه به قلم آورد که: «ملت ایران حکم یک گله گوسفند بی شبان را دارد که در بیابان بی صاحب و بی کس آواره و طعمه گرگان خونخوار داخلی و خارجی میشود.» اما، در طی صد و اندی سال پس از مشروطه تا کنون سنت آزادی خواهی ادامه داشته است و رهروانش با تمام وجود به این شعار پایبند بودند که: «در مقابل این سیلهای بلا... مقاومت نموده یا شاهد مقصود را (که دفع استیلای اجانب و حفظ آزادی و حریت است) در آغوش کشیده یا جان بر سر این کار میگذاریم بنام نیک میمیریم و زندگانی ننگین مانند این زندگانی با ننگ را پشت پا میزنیم.»
متن کامل :
https://bit.ly/3ImwwqB
#مصدق #امریکا #16_آذر
#انگلستان #علی_شریعتی
#امیر_خسروی #محمد_ترکمان
#ریچارد_نیکسون #سیدجواد_طباطبایی
https://t.me/iranfardamag
🔷 مهدی زمانی
@iranfardamag
🔺کشته شدن سه دانشجوی دانشگاه تهران ارتباطی به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهوری آمریکا، به ایران نداشت؛ نیکسون نه در ۱۶ آذر بلکه در ۱۸ آذر وارد تهران شد و دانشجویان از آمدن او خبر نداشتند؛ ماهیت اعتراض دانشجویان نه ضد آمریکایی و ضد نیکسونی بلکه علیه دادگاه دکتر مصدق و تجدید رابطه با انگلیس بود؛ این چند محور تنه اصلی روایت نه چندان تازه ای را تشکیل می دهد که به نظر می رسد در آن سعی شده است سویه ضد آمریکایی رخداد ۱۶ آذر سال ۳۲ مورد تردید قرار گیرد و یا اساسا کتمان شود.
▪️ سید جواد طباطبایی از قائلین به این نظر، اردیبهشت ماه سال ۸۹، در گفتگو با مجله مهرنامه، این روایت و تفسیر را مطرح کرد: «کشته شدن سه دانشجوی دانشگاه تهران در شانزده آذر سی دو... ربطی به ورود ریچارد نیکسون نداشت که در هجده آذر به تهران آمد...». سپس امیر خسروی از فعالان حزب توده، در گفتگوهای خود در چند سال گذشته، تفاسیری را که به واقعه ۱۶ آذر سویه ضد آمریکایی و ضد نیکسونی داده اند، «جعل تاریخی» دانسته و دیدگاه طباطبایی را تکرار و اضافه کرده است که «این واقعه اصولا به سفر نیکسون مربوط نمی شود» و «برخلاف آنچه شایع است که دانشجویان علیه آمدن نیکسون به ایران دست به تظاهرات زده بودند و به خاطر این تظاهرات به دانشجویان حمله شد، این گفته ها به کلی نادرست است به خصوص اینکه نیکسون نه در ۱۶ آذر بلکه در ۱۸ آذر وارد تهران شد و دانشجویان اطلاعی از آمدن نیکسون نداشتند.» علاوه بر این محمد ترکمان نیز در تایید درستی این روایت گفته است: «... نیکسون هجدهم آذر ماه به ایران می آید و نه ۱۶ آذر ۳۲... از آن گذشته... محور اعتراضات دانشجویان در روزهای قبل طبق اسناد و مدارک اعتراض به دادگاه دکتر مصدق و اعتراض به تجدید رابطه با انگلستان بود و هیچ سند و مدرکی برای اینکه در آن زمان به سفر نیکسون اعتراض وسیعی صورت گرفته باشد، در دست نیست. از آن گذشته در روز ورود نیکسون به دانشگاه اعتراض و واکنشی شاهد نیستیم... واقعه ۱۶ آذر اساسا ارتباطی با تظاهرات ضد آمریکایی و نیکسون ندارد».
در یادداشت پیش رو میزان استحکام این روایت از دریچه سنت آزادی خواهی در ایران و نگاه های جدید به معرفت تاریخی مورد سنجش قرار می گیرد.
🔺 با نگاهی اجمالی به مبارزات تاریخی مردم ایران به خصوص در سده اخیر، در خواهیم یافت که آزادی خواهی- در معنای رهایی از شر «دوقلوهای ناهمسان همزاد» یعنی استبداد داخلی و استعمار خارجی-، مهمترین خواست مردم بوده است. نمود و بروز این خواسته در میان مطالبات کوشندگان جنبش مشروطه خواهی به شکل واضحی در متون آن دوره آمده است. علاوه بر این، با برقراری نظام جدید مشروطه نیز، تاکید و تبلیغ بسیاری از کوشندگان مبنی بر امیدواری به تحقق این خواست رهایی بخش، نشان از اهمیت و اولویت آن برای مردم داشت. به گونه ای که نگارنده ای در روزنامه صور اسرافیل تحقق مشروطیت را دوره «رهایی از ذلت و رقیت و بندگی و مملوک این و آن بودن» تفسیر کرده است. و یا روزنامه نگاری دیگر در روزنامه مساوات، رسیدن به «آزادی» را از پس این تحقق، به سان عاشقی که به معشوقه اش رسیده است، به تصویر کشیده است. او در ادامه از سر ذوق این رسیدن، نوشت: «امروزه سیل آزادی... تمام کره را فرا گرفته و بسی کوه های بلند استبداد را فرو برده و دیگر محال است که در مقابل طوفان طبیعت، خس و خاشاک استبداد تاب مقاومت آرد.» اگرچه این امیدواری و بهره مندی از نعمت آزادی و خلاصی از شر استبداد و استعمار در آن دوره خاص، چندان به درازا نکشید و پنجه قدرت سنتی استبداد و سلطه تحکیم یافته استعمار، دوباره سایه افکند و این نهال تازه کاشته را گرفتار و محدود و مصلوب نمود و مقاله نویس روزنامه جنگل نا امیدانه به قلم آورد که: «ملت ایران حکم یک گله گوسفند بی شبان را دارد که در بیابان بی صاحب و بی کس آواره و طعمه گرگان خونخوار داخلی و خارجی میشود.» اما، در طی صد و اندی سال پس از مشروطه تا کنون سنت آزادی خواهی ادامه داشته است و رهروانش با تمام وجود به این شعار پایبند بودند که: «در مقابل این سیلهای بلا... مقاومت نموده یا شاهد مقصود را (که دفع استیلای اجانب و حفظ آزادی و حریت است) در آغوش کشیده یا جان بر سر این کار میگذاریم بنام نیک میمیریم و زندگانی ننگین مانند این زندگانی با ننگ را پشت پا میزنیم.»
متن کامل :
https://bit.ly/3ImwwqB
#مصدق #امریکا #16_آذر
#انگلستان #علی_شریعتی
#امیر_خسروی #محمد_ترکمان
#ریچارد_نیکسون #سیدجواد_طباطبایی
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 ۱۶ یا ۱۸ آذر؟ آیا مسئله این است؟
🔷 مهدی زمانی @iranfardamag 🔺کشته شدن سه دانشجوی دانشگاه تهران ارتباطی به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهوری آمریکا، به ایران نداشت؛ نیکسون نه در ۱۶ آذر بلکه در ۱۸ آذر وارد تهران شد و دانشجویان از آمدن او خبر نداشتند؛ ماهیت اعتراض دانشجویان نه ضد آمریکایی و…
Forwarded from ایران فردا
🔴دانشجو و امر سیاسی!
🔶سوسن شریعتی
🔹بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
◾️در ۱۶ آذر ۱۳۳۲، ۴ ماه پس از کودتای مرداد و برکناری دولت دکتر مصدق و دو روز قبل از ورود معاون رئیسجمهور آمریکا به ایران، سه دانشجو در راهروهای دانشکده فنی دانشگاه تهران به ضرب گلولههای گارد ارتش شاهنشاهی کشته میشوند. علت حضور نیروهای نظامی در دانشگاه وجود تحرکات دانشجویی در طی ماههای پس از کودتا در اعتراض به تمدید قرارداد نفت با شرکت انگلیسی و به دنبال پخش خبر ورود نیکسون به ایران است. برای نظام شاهنشاهی مسجل است که اتفاقی خواهد افتاد و بهقصد پیشگیری به استقبال آن میرود. تمسخر سربازان توسط دو دانشجو و دستگیری آنها در وسط کلاس درس علیرغم اعتراض استاد و دانشجویان و زنگهایی که زودتر از موعد به صدا درمیآیند موجب خروج ناگهانی و تهاجمی دانشجویان از کلاسها و شعارهای پیاپی در کریدور دانشکده فنی میشود و مواجهه خونین با نیروهای ارتش را اجتنابناپذیر میکند. در این رویارویی محتوم، «قندچی، بزرگنیا و شریعت رضوی» با سرنیزه سربازان و ۶۸ گلولهای که در شرق و غرب کریدور بر دانشجویان میبارد بر خاک میافتند.
🔷تا انقلاب ایران تنها متولی ۱۶ آذر حافظه غیررسمی اپوزیسیون است که میکوشد برای تاریخ رسمی کشور رقیب بتراشد. پس از انقلاب ایران، این روز وارد تقویم رسمی میشود و متولیان متعددی پیدا میکند؛ میراثی که بر سر مصداقهای آن اجماع نیست حتی بر سر اطلاق نام شهید برای آن سه «آذر اهورایی».
◾️این روز نمادین طی شصتوشش سالی که از واقعه میگذرد مدام در پی کشف مصداقهای جدید برای مشروعیت خود بوده است؛ قبل از انقلاب و پس از آن؛ حکومت شاهنشاهی و جمهوری اسلامی. موضوع این بوده و هست: نسبت سیاست و دانشگاه. یا بهتر است بگوییم دانشجو و امر سیاسی.
🔷 تلاش نظام شاهنشاهی از فردای واقعه تا پایان حکومت پهلوی ممنوع کردن این روز بهمثابه نماد بوده است. از لحظه خاکسپاری این ممنوعیت برقرار میشود و هرگونه یا درآوری این روز طی سه دهه ممنوع اعلام میشود.
◾️عملا تا جنبش خرداد در سال ۱۳۷۶، از همین رو دولتهای دهه ۶۰ به این روز بیاعتنا ماندند و بیتردید علت آن را باید در فضای یکدستشده سیاسی در دهه ۶۰ و در ایام جنگ دانست. تا پایان دهه شصت و اوایل هفتاد برای قدرت حاکم این پرسش مرکزی هنوز پاسخ روشنی نیافته بود: نسبت سیاست و محیطهای دانشجویی. دولتهای برآمده از انقلاب نمیتوانستند پرداختن به پرسشگری سیاسی از سوی دانشجو را ممنوع بدانند.
🔷 اما آنچه باعث شده است دولتهای پس از انقلاب علیرغم تردیدهای سالهای آغازین و بدبینی نسبت به ماهیت و گرایش سیاسی سه شهید دانشگاه بالاخره این روز را مشروعیت ببخشند، رسمیت بخشیدن به یکی از روایتهای سیاسی متأثر از این روز از میان روایتهای چندگانه است.
◾️ از زمان دولت نهم یا دهم بود که موضوع تعویض سنگقبرها به دلیل فرسوده بودنشان شنیده میشد.
🔷 از سال ۱۳۹۴ سنگقبرهای قدیمی جای خود را به سنگ مرمرهای مرغوب سیاه-خاکستری و متحدالشکل و همگی مزین به مهروموم بنیاد شهید دادهاند.
◾️ متحدالشکل شدن قبور شهدایی که به ادوار مختلف تاریخ سیاسی تعلق دارند اگرچه ظاهراً این حسن را دارد که قدرت سیاسی دیگر بر اساس دوری یا نزدیکی آن شهید به گفتمان مسلط امتیاز نمیدهد اما با خود تبعیض تکاندهندهای را دارد: کشتهشدهها در راه وطن دو دستهاند آنها که شهید محسوب میشوند و آنها که تلف شدگانند! مهر بنیاد شهید شامل بسیاری از کشتهشدگان زمان شاه که بر علیه امپریالیزم و «سگ زنجیریاش» جنگیدند نمیشود.
🔷به نظر میرسد که پاسخ جمهوری اسلامی به پرسش محتوم و تاریخی «نسبت دانشجو و سیاست» هفتاد سال پس از کشته شدن سه دانشجو در کریدور دانشکده فنی این است: متولی گری برای روز ۱۶ آذر از طریق به رسمیت شناختن شهدای دانشگاه همچون شهید مبارزات ضد استکباری. به عبارتی پرداختن به سیاست برای دانشجو آری اما عمدتاً سیاست دشمنان خارجی. هفتاد سال بعد از واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ ما همچنان دستخوش این پارادوکسیم: چگونه میتوان نخبگانی تربیت کرد هوشیار، حساس به «ما»ی مدنی، شکوفا و پرسشگر و ماندگار در خاک وطن، در اندیشه «ایران فردا» بیآنکه بخزد در خویش و ببرد از غیر؛ بیآنکه در خاطره جوانیاش نشانی از ستاره باشد و تضییق و تعلیق و... .
🔶گرامی باد ۱۶ آذر، هفتاد سال بعد... تا سالی دیگر...
#16_آذر
#ایران_فردا
#روز_دانشجو
#سوسن_شریعتی
#دانشجو_و_امر_سیاسی
https://cutt.ly/SwPLJVHW
🔺لینک مطلب در ایران فردا
https://t.me/iranfardamag/1099
http://t.me/iranfardamag
🔶سوسن شریعتی
🔹بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
◾️در ۱۶ آذر ۱۳۳۲، ۴ ماه پس از کودتای مرداد و برکناری دولت دکتر مصدق و دو روز قبل از ورود معاون رئیسجمهور آمریکا به ایران، سه دانشجو در راهروهای دانشکده فنی دانشگاه تهران به ضرب گلولههای گارد ارتش شاهنشاهی کشته میشوند. علت حضور نیروهای نظامی در دانشگاه وجود تحرکات دانشجویی در طی ماههای پس از کودتا در اعتراض به تمدید قرارداد نفت با شرکت انگلیسی و به دنبال پخش خبر ورود نیکسون به ایران است. برای نظام شاهنشاهی مسجل است که اتفاقی خواهد افتاد و بهقصد پیشگیری به استقبال آن میرود. تمسخر سربازان توسط دو دانشجو و دستگیری آنها در وسط کلاس درس علیرغم اعتراض استاد و دانشجویان و زنگهایی که زودتر از موعد به صدا درمیآیند موجب خروج ناگهانی و تهاجمی دانشجویان از کلاسها و شعارهای پیاپی در کریدور دانشکده فنی میشود و مواجهه خونین با نیروهای ارتش را اجتنابناپذیر میکند. در این رویارویی محتوم، «قندچی، بزرگنیا و شریعت رضوی» با سرنیزه سربازان و ۶۸ گلولهای که در شرق و غرب کریدور بر دانشجویان میبارد بر خاک میافتند.
🔷تا انقلاب ایران تنها متولی ۱۶ آذر حافظه غیررسمی اپوزیسیون است که میکوشد برای تاریخ رسمی کشور رقیب بتراشد. پس از انقلاب ایران، این روز وارد تقویم رسمی میشود و متولیان متعددی پیدا میکند؛ میراثی که بر سر مصداقهای آن اجماع نیست حتی بر سر اطلاق نام شهید برای آن سه «آذر اهورایی».
◾️این روز نمادین طی شصتوشش سالی که از واقعه میگذرد مدام در پی کشف مصداقهای جدید برای مشروعیت خود بوده است؛ قبل از انقلاب و پس از آن؛ حکومت شاهنشاهی و جمهوری اسلامی. موضوع این بوده و هست: نسبت سیاست و دانشگاه. یا بهتر است بگوییم دانشجو و امر سیاسی.
🔷 تلاش نظام شاهنشاهی از فردای واقعه تا پایان حکومت پهلوی ممنوع کردن این روز بهمثابه نماد بوده است. از لحظه خاکسپاری این ممنوعیت برقرار میشود و هرگونه یا درآوری این روز طی سه دهه ممنوع اعلام میشود.
◾️عملا تا جنبش خرداد در سال ۱۳۷۶، از همین رو دولتهای دهه ۶۰ به این روز بیاعتنا ماندند و بیتردید علت آن را باید در فضای یکدستشده سیاسی در دهه ۶۰ و در ایام جنگ دانست. تا پایان دهه شصت و اوایل هفتاد برای قدرت حاکم این پرسش مرکزی هنوز پاسخ روشنی نیافته بود: نسبت سیاست و محیطهای دانشجویی. دولتهای برآمده از انقلاب نمیتوانستند پرداختن به پرسشگری سیاسی از سوی دانشجو را ممنوع بدانند.
🔷 اما آنچه باعث شده است دولتهای پس از انقلاب علیرغم تردیدهای سالهای آغازین و بدبینی نسبت به ماهیت و گرایش سیاسی سه شهید دانشگاه بالاخره این روز را مشروعیت ببخشند، رسمیت بخشیدن به یکی از روایتهای سیاسی متأثر از این روز از میان روایتهای چندگانه است.
◾️ از زمان دولت نهم یا دهم بود که موضوع تعویض سنگقبرها به دلیل فرسوده بودنشان شنیده میشد.
🔷 از سال ۱۳۹۴ سنگقبرهای قدیمی جای خود را به سنگ مرمرهای مرغوب سیاه-خاکستری و متحدالشکل و همگی مزین به مهروموم بنیاد شهید دادهاند.
◾️ متحدالشکل شدن قبور شهدایی که به ادوار مختلف تاریخ سیاسی تعلق دارند اگرچه ظاهراً این حسن را دارد که قدرت سیاسی دیگر بر اساس دوری یا نزدیکی آن شهید به گفتمان مسلط امتیاز نمیدهد اما با خود تبعیض تکاندهندهای را دارد: کشتهشدهها در راه وطن دو دستهاند آنها که شهید محسوب میشوند و آنها که تلف شدگانند! مهر بنیاد شهید شامل بسیاری از کشتهشدگان زمان شاه که بر علیه امپریالیزم و «سگ زنجیریاش» جنگیدند نمیشود.
🔷به نظر میرسد که پاسخ جمهوری اسلامی به پرسش محتوم و تاریخی «نسبت دانشجو و سیاست» هفتاد سال پس از کشته شدن سه دانشجو در کریدور دانشکده فنی این است: متولی گری برای روز ۱۶ آذر از طریق به رسمیت شناختن شهدای دانشگاه همچون شهید مبارزات ضد استکباری. به عبارتی پرداختن به سیاست برای دانشجو آری اما عمدتاً سیاست دشمنان خارجی. هفتاد سال بعد از واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ ما همچنان دستخوش این پارادوکسیم: چگونه میتوان نخبگانی تربیت کرد هوشیار، حساس به «ما»ی مدنی، شکوفا و پرسشگر و ماندگار در خاک وطن، در اندیشه «ایران فردا» بیآنکه بخزد در خویش و ببرد از غیر؛ بیآنکه در خاطره جوانیاش نشانی از ستاره باشد و تضییق و تعلیق و... .
🔶گرامی باد ۱۶ آذر، هفتاد سال بعد... تا سالی دیگر...
#16_آذر
#ایران_فردا
#روز_دانشجو
#سوسن_شریعتی
#دانشجو_و_امر_سیاسی
https://cutt.ly/SwPLJVHW
🔺لینک مطلب در ایران فردا
https://t.me/iranfardamag/1099
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴دانشجو و امر سیاسی!
🔶سوسن شریعتی @iranfardamag ◾️در ۱۶ آذر ۱۳۳۲، ۴ ماه پس از کودتای مرداد و برکناری دولت دکتر مصدق و دو روز قبل از ورود معاون رئیسجمهور آمریکا به ایران، سه دانشجو در راهروهای دانشکده فنی دانشگاه تهران به ضرب گلولههای گارد ارتش شاهنشاهی کشته میشوند. علت حضور…
Forwarded from ایران فردا
🔴 آخر و عاقبت 16 آذر
▪️ شصت و هشت سال بعد!
💠 سوسن شریعتی
@iranfardamag
🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای آغازین 1355؟
🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ می خورد و هربار تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که بر جا گذاشته مراجعه می کند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.
🔺 با نامه علی اکبر شریعت رضوی شروع می کنم: (آذر 1332)
🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی
🔺 مدتی است که کاغذ شما نمی رسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد می آمدید و شاید هم در مشهد ماندگار می شدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.
🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر می دهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلا کار ما در زندگی سخت است . بایستی همگی کوشش نماییم این بچه های کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همه اقوام سلام می رسانند.» (به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی-غلامرضا شریعت رضوی- انتشارت قصیده سرا-1384)
🔺 نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش( با کله ای که بوی قورمه سبزی می دهد) می خواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند(حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد»که برای مملکت فایده ای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانه اش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی-سیاسی در ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تایید کرد. تحلیلی با چند محور:
*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.
🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزه عمومی چرخ می خورند نمی پردازد: به دلیل کودتای آمریکایی است و آمدن نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت می بیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر می گردد و آن اینکه برای هر انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم:«مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمی شناسد.
🔺 بیست سال بعد شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشته هایش در روزنامه کیهان در شرایطی که احساس عجز می کند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، می نویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئه ها در میانم گرفته اند.من با مرگ زندگی کرده ام، با توطئه خو کرده ام، اما اکنون و این چنین نمی خواهم بمیرم...اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبودخود را در برابر دانشگاه آتش می زدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!» این دلنوشته کوتاه این چنین تمام می شود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست...اما ترسم از نفله شدن است...دیروز قیل و قال کافی ها برای این بود، نشد.اکنون، بی شرمی کیهان ها شاید برای همین است.»(علی شریعتی – با مخاطب های آشنا-م.آ. 1-)
🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبان ها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در 16 آذر 32؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاهها در پی احتمال از سر گیری فعالیت شرکت های نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی 28 مرداد.
🔺16 آذر تا اول انقلاب توسط اپوزیسیون خارج از کشور( کنفدراسیون دانشجویی ، ملیون، توده ای ها، گروههای چپ)طی بیست و شش سال گرامی داشته می شد. با انقلاب ایران هم همین سنت در سال های اول توسط گروههای ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز می زد. دلیل این تعلل، تفسیر های متعدد بر سر ایدئولوژی این سه شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سال ها، احتیاط قدرتمداران را بر می انگیخت.
متن کامل در instant view :
https://bit.ly/3oBRY37
#16_آذر
#نیکسون
#علی_شریعتی
#سوسن_شریعتی
#آذر_شریعترضوی
#علیاکبر_شریعترضوی
https://t.me/iranfardamag
▪️ شصت و هشت سال بعد!
💠 سوسن شریعتی
@iranfardamag
🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای آغازین 1355؟
🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ می خورد و هربار تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که بر جا گذاشته مراجعه می کند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.
🔺 با نامه علی اکبر شریعت رضوی شروع می کنم: (آذر 1332)
🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی
🔺 مدتی است که کاغذ شما نمی رسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد می آمدید و شاید هم در مشهد ماندگار می شدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.
🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر می دهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلا کار ما در زندگی سخت است . بایستی همگی کوشش نماییم این بچه های کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همه اقوام سلام می رسانند.» (به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی-غلامرضا شریعت رضوی- انتشارت قصیده سرا-1384)
🔺 نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش( با کله ای که بوی قورمه سبزی می دهد) می خواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند(حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد»که برای مملکت فایده ای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانه اش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی-سیاسی در ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تایید کرد. تحلیلی با چند محور:
*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.
🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزه عمومی چرخ می خورند نمی پردازد: به دلیل کودتای آمریکایی است و آمدن نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت می بیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر می گردد و آن اینکه برای هر انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم:«مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمی شناسد.
🔺 بیست سال بعد شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشته هایش در روزنامه کیهان در شرایطی که احساس عجز می کند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، می نویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئه ها در میانم گرفته اند.من با مرگ زندگی کرده ام، با توطئه خو کرده ام، اما اکنون و این چنین نمی خواهم بمیرم...اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبودخود را در برابر دانشگاه آتش می زدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!» این دلنوشته کوتاه این چنین تمام می شود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست...اما ترسم از نفله شدن است...دیروز قیل و قال کافی ها برای این بود، نشد.اکنون، بی شرمی کیهان ها شاید برای همین است.»(علی شریعتی – با مخاطب های آشنا-م.آ. 1-)
🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبان ها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در 16 آذر 32؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاهها در پی احتمال از سر گیری فعالیت شرکت های نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی 28 مرداد.
🔺16 آذر تا اول انقلاب توسط اپوزیسیون خارج از کشور( کنفدراسیون دانشجویی ، ملیون، توده ای ها، گروههای چپ)طی بیست و شش سال گرامی داشته می شد. با انقلاب ایران هم همین سنت در سال های اول توسط گروههای ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز می زد. دلیل این تعلل، تفسیر های متعدد بر سر ایدئولوژی این سه شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سال ها، احتیاط قدرتمداران را بر می انگیخت.
متن کامل در instant view :
https://bit.ly/3oBRY37
#16_آذر
#نیکسون
#علی_شریعتی
#سوسن_شریعتی
#آذر_شریعترضوی
#علیاکبر_شریعترضوی
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 آخر و عاقبت 16 آذر
💠 سوسن شریعتی @iranfardamag 🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای…