Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔶فاطمی، شاهدِ (گواهیبخشِ) دیپلماسی نهضتملی
🖋 احسان شریعتی
🔹 اعدام دکتر حسین فاطمی، مسئول دیپلماسی خارجی دولت منتخب و مردمی دکترمصدق، و «نخستین پیشنهاددهندهٔ طرح ملیشدن صنعت نفت» (بهتصریح رهبری نهضت)، رُخدادی بس تأثربرانگیز و مؤثر در تاریخ معاصر ایران بهشمار میآید، از دو جنبه: نخست، در سطح بین المللی، این اقدام رژیم کودتا، نقاب از چهرهٔ فریبکارانهٔ سیاست خارجهٔ دولتهای انگلیس و امریکا برگرفت و جهانخواری عریان استعمارگران را به نمایش گذارد، و بهعبارتیدیگر درجهٔ پایبندی این قدرتها به حقوق بینالملل و حرمت موازین دموکراسی و حقوق بشر و شهروندان را عیان ساخت ؛ و از دیگر سو، در صحنهٔ داخلی، به نُماد ملیگرایی مردمی بدل شد، و خط سرخ جداکنندهٔ مرزهای استقلال و وابستگی، مقاومت و سازش (یا فرار شماری از «همرهان سستعناصر»)، و نشانی از آغازِ دورانِ مبارزات قهرآمیز بعدی در کشور ما بود.
🔹 دیپلماسی خارجی مستقل و مبتنی بر «حاکمیت یا سیادت ملی» (حقِ تعیینِ سرنوشت) و سیاست «موازنهٔ منفی» (میان ابرقدرتهای غرب-و-شرق)، نیازی به شعر-و-شعارسراییهای صوری و بیمحتوا ندارد ؛ بهعکس، این دیپلماسی با حضور فعال در مجامع و محکمههای قانونی جهان، و پیوستن به کنوانسیونهای حقوقی موجّه، به مطالبه و احقاق حقوق نادیدهگرفتهشدهٔ ملت میپردازد و غیرمشروع و غیرقانونی بودن مداخلهجویی و تحریم و محاصرهگری و معاملههای قدرتهای بزرگ علیه ملتها را، خطاب به افکار عمومی جهان، اثبات میکند.
🔸این دیپلماسی ملی در برابر دو گرایش دیگر در سیاست خارجی متمایز میشود: یکی، سیاست سازش و مماشات و معاملهگری سبک بازاری، که در تاریخ معاصر ایران در مشی قوامالسطنه نمود مییافته است (و در نظام کنونی نیز جناح و فراکسیونهای پراگماتیست موسوم به سازندگی و «اعتدالگرا» و ..، بهدنبال این خطمشی است) ؛ دیگر، سیاست بهاصطلاح «سازشناپذیری» که زمانی حزب توده و زمانی دیگر جناح موسوم به «خط امام»، و بعدها «اصولگرایان» حامی دولت پیشین، و امروز «دلواپسان» پیشه کرده و میکنند و نتایج آن را دیدهایم و میبینیم.
🔸 در برابر سیاست خارجهٔ «چماق و هویج» (carrot & stick) اتخاذشده توسط ترامپ ادمینیستریشن (تحریمِ حداکثری برای بالابردنِ نرخها در معاملهٔ بازاری آتی)، دیپلماسی ملی و مردمی، در اجتناب از دو بیراههٔ انحرافی فوق، «راه سومی»، جز تقویت همبستگی ملی (اتحاد جبههای در داخل) و بین المللی ندارد (فراخوان به سازمانهای مردمبنیاد غیردولتی، اتحادیههای صنفی، نهادهای حقوقبشری و..، به صحنه آمدن روشنفکران و جوامع مدنی در جهت بسیج افکار عمومی جهان).
🔹 آنها که «رادیکالیسم» شهید فاطمی را مورد انتقاد قرار میدهند، غالبا در این کلام دکتر مصدق تأمل لازم را نکردهاند که : «اينجانب به ملی بودن صنعت نفت و جنبهٔ اخلاقی آن، بيش از جنبهٔ اقتصادی آن معتقدم..، کار تدنی (پستی) اخلاقی به جائی رسيده که باعث ننگ ھر ايرانی شده است!"
#دیپلماسی_ملی
#سیاست_موازنه_منفی
#دکتر_حسین_فاطمی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋 احسان شریعتی
🔹 اعدام دکتر حسین فاطمی، مسئول دیپلماسی خارجی دولت منتخب و مردمی دکترمصدق، و «نخستین پیشنهاددهندهٔ طرح ملیشدن صنعت نفت» (بهتصریح رهبری نهضت)، رُخدادی بس تأثربرانگیز و مؤثر در تاریخ معاصر ایران بهشمار میآید، از دو جنبه: نخست، در سطح بین المللی، این اقدام رژیم کودتا، نقاب از چهرهٔ فریبکارانهٔ سیاست خارجهٔ دولتهای انگلیس و امریکا برگرفت و جهانخواری عریان استعمارگران را به نمایش گذارد، و بهعبارتیدیگر درجهٔ پایبندی این قدرتها به حقوق بینالملل و حرمت موازین دموکراسی و حقوق بشر و شهروندان را عیان ساخت ؛ و از دیگر سو، در صحنهٔ داخلی، به نُماد ملیگرایی مردمی بدل شد، و خط سرخ جداکنندهٔ مرزهای استقلال و وابستگی، مقاومت و سازش (یا فرار شماری از «همرهان سستعناصر»)، و نشانی از آغازِ دورانِ مبارزات قهرآمیز بعدی در کشور ما بود.
🔹 دیپلماسی خارجی مستقل و مبتنی بر «حاکمیت یا سیادت ملی» (حقِ تعیینِ سرنوشت) و سیاست «موازنهٔ منفی» (میان ابرقدرتهای غرب-و-شرق)، نیازی به شعر-و-شعارسراییهای صوری و بیمحتوا ندارد ؛ بهعکس، این دیپلماسی با حضور فعال در مجامع و محکمههای قانونی جهان، و پیوستن به کنوانسیونهای حقوقی موجّه، به مطالبه و احقاق حقوق نادیدهگرفتهشدهٔ ملت میپردازد و غیرمشروع و غیرقانونی بودن مداخلهجویی و تحریم و محاصرهگری و معاملههای قدرتهای بزرگ علیه ملتها را، خطاب به افکار عمومی جهان، اثبات میکند.
🔸این دیپلماسی ملی در برابر دو گرایش دیگر در سیاست خارجی متمایز میشود: یکی، سیاست سازش و مماشات و معاملهگری سبک بازاری، که در تاریخ معاصر ایران در مشی قوامالسطنه نمود مییافته است (و در نظام کنونی نیز جناح و فراکسیونهای پراگماتیست موسوم به سازندگی و «اعتدالگرا» و ..، بهدنبال این خطمشی است) ؛ دیگر، سیاست بهاصطلاح «سازشناپذیری» که زمانی حزب توده و زمانی دیگر جناح موسوم به «خط امام»، و بعدها «اصولگرایان» حامی دولت پیشین، و امروز «دلواپسان» پیشه کرده و میکنند و نتایج آن را دیدهایم و میبینیم.
🔸 در برابر سیاست خارجهٔ «چماق و هویج» (carrot & stick) اتخاذشده توسط ترامپ ادمینیستریشن (تحریمِ حداکثری برای بالابردنِ نرخها در معاملهٔ بازاری آتی)، دیپلماسی ملی و مردمی، در اجتناب از دو بیراههٔ انحرافی فوق، «راه سومی»، جز تقویت همبستگی ملی (اتحاد جبههای در داخل) و بین المللی ندارد (فراخوان به سازمانهای مردمبنیاد غیردولتی، اتحادیههای صنفی، نهادهای حقوقبشری و..، به صحنه آمدن روشنفکران و جوامع مدنی در جهت بسیج افکار عمومی جهان).
🔹 آنها که «رادیکالیسم» شهید فاطمی را مورد انتقاد قرار میدهند، غالبا در این کلام دکتر مصدق تأمل لازم را نکردهاند که : «اينجانب به ملی بودن صنعت نفت و جنبهٔ اخلاقی آن، بيش از جنبهٔ اقتصادی آن معتقدم..، کار تدنی (پستی) اخلاقی به جائی رسيده که باعث ننگ ھر ايرانی شده است!"
#دیپلماسی_ملی
#سیاست_موازنه_منفی
#دکتر_حسین_فاطمی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🖋احسان شریعتی
🔷🔸آنگاه که مرزهای دوستی و دشمنی مخدوش میشود، یا دوستیها با منفعت و لذت درهممیآمیزند و بر فضیلتِ دوست داشتن دوست برای رشد و تعالی خود وی بنا نمیشوند، درخت دوستی را میبایست بر زمین بکر دیگری برنشاند!
#سیاست
#دوست
#دشمن
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🔷🔸آنگاه که مرزهای دوستی و دشمنی مخدوش میشود، یا دوستیها با منفعت و لذت درهممیآمیزند و بر فضیلتِ دوست داشتن دوست برای رشد و تعالی خود وی بنا نمیشوند، درخت دوستی را میبایست بر زمین بکر دیگری برنشاند!
#سیاست
#دوست
#دشمن
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🔷🔸امنیت علیه همبستگی؟
🖋سارا شریعتی
🔸نهادهای امنیتی جامعه، موسس جمعیت دانشجویی امام علی و دو تن از اعضای این جمعیت را بازداشت کردند. جمعیتی که با بیست سال سابقه ی فعالیت، به یک نیروی همبسته ساز اجتماعی بدل شده است. بازداشتی به نام امنیت علیه همبستگی.
🔹اما امنیت جامعه نه با سرکوب فعالیت های اجتماعی و نمایندگانش که با پرهزینه کردن کار خیر، هدف قرار دادن همبستگی اجتماعی و حذف نیروهای واسط میان دولت و جامعه است که به خطر می افتد. جامعه ی رها شده، تجزیه شده و مستاصل، همواره در معرض انفجار، انواع خشونتها و رادیکالیسمی غیر قابل مهار است. تنها با تقویت همبستگی و تقویت فعالیت های اجتماعی است که می توان از امنیت جامعه اطمینان یافت. امنیت علیه همبستگی نیست، نتیجه آنست!
#سیاست_امنیتی
#همبستگی
#فعالیت_مدنی
#دیدگاه
#سارا_شریعتی
🆔@Shariati40
🖋سارا شریعتی
🔸نهادهای امنیتی جامعه، موسس جمعیت دانشجویی امام علی و دو تن از اعضای این جمعیت را بازداشت کردند. جمعیتی که با بیست سال سابقه ی فعالیت، به یک نیروی همبسته ساز اجتماعی بدل شده است. بازداشتی به نام امنیت علیه همبستگی.
🔹اما امنیت جامعه نه با سرکوب فعالیت های اجتماعی و نمایندگانش که با پرهزینه کردن کار خیر، هدف قرار دادن همبستگی اجتماعی و حذف نیروهای واسط میان دولت و جامعه است که به خطر می افتد. جامعه ی رها شده، تجزیه شده و مستاصل، همواره در معرض انفجار، انواع خشونتها و رادیکالیسمی غیر قابل مهار است. تنها با تقویت همبستگی و تقویت فعالیت های اجتماعی است که می توان از امنیت جامعه اطمینان یافت. امنیت علیه همبستگی نیست، نتیجه آنست!
#سیاست_امنیتی
#همبستگی
#فعالیت_مدنی
#دیدگاه
#سارا_شریعتی
🆔@Shariati40
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆شریعتی : راهبردی دیگر
🔸چهلوچهارمین یادمان آموزگار «آزادی، عدالت و عرفان»، دکترعلی شریعتی
📌زمان برگزاری
پنجشنبه دهم تیرماه ۱۴۰۰؛ اول جولای ۲۰۲۱
ساعت : ۹ شب به وقت ایران/ ۱۸:۳۰ عصر به وقت اروپا
آدرس کلاب هاوس👋 : کلاب سمپوزیوم شریعتی
🎙سخنرانان:
• هاشم آقاجری
• محمدجواد غلامرضا کاشی
• احسان شریعتی
لینک برنامه در کلاب هاوس👋: شریعتی راهبردی دیگر
بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
۸تیر ۱۴۰۰
#شریعتی_راهبردی_دیگر
#دین
#سیاست
#فرودستان
#چهل_چهارمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔸چهلوچهارمین یادمان آموزگار «آزادی، عدالت و عرفان»، دکترعلی شریعتی
📌زمان برگزاری
پنجشنبه دهم تیرماه ۱۴۰۰؛ اول جولای ۲۰۲۱
ساعت : ۹ شب به وقت ایران/ ۱۸:۳۰ عصر به وقت اروپا
آدرس کلاب هاوس👋 : کلاب سمپوزیوم شریعتی
🎙سخنرانان:
• هاشم آقاجری
• محمدجواد غلامرضا کاشی
• احسان شریعتی
لینک برنامه در کلاب هاوس👋: شریعتی راهبردی دیگر
بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
۸تیر ۱۴۰۰
#شریعتی_راهبردی_دیگر
#دین
#سیاست
#فرودستان
#چهل_چهارمین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔶فاطمی، شاهدِ (گواهیبخشِ) دیپلماسی نهضتملی
🖋احسان شریعتی
🔹 اعدام دکتر حسین فاطمی، مسئول دیپلماسی خارجی دولت منتخب و مردمی دکترمصدق، و «نخستین پیشنهاددهندهٔ طرح ملیشدن صنعت نفت» (بهتصریح رهبری نهضت)، رُخدادی بس تأثربرانگیز و مؤثر در تاریخ معاصر ایران بهشمار میآید، از دو جنبه: نخست، در سطح بین المللی، این اقدام رژیم کودتا، نقاب از چهرهٔ فریبکارانهٔ سیاست خارجهٔ دولتهای انگلیس و امریکا برگرفت و جهانخواری عریان استعمارگران را به نمایش گذارد، و بهعبارتیدیگر درجهٔ پایبندی این قدرتها به حقوق بینالملل و حرمت موازین دموکراسی و حقوق بشر و شهروندان را عیان ساخت ؛ و از دیگر سو، در صحنهٔ داخلی، به نُماد ملیگرایی مردمی بدل شد، و خط سرخ جداکنندهٔ مرزهای استقلال و وابستگی، مقاومت و سازش (یا فرار شماری از «همرهان سستعناصر»)، و نشانی از آغازِ دورانِ مبارزات قهرآمیز بعدی در کشور ما بود.
🔹 دیپلماسی خارجی مستقل و مبتنی بر «حاکمیت یا سیادت ملی» (حقِ تعیینِ سرنوشت) و سیاست «موازنهٔ منفی» (میان ابرقدرتهای غرب-و-شرق)، نیازی به شعر-و-شعارسراییهای صوری و بیمحتوا ندارد ؛ بهعکس، این دیپلماسی با حضور فعال در مجامع و محکمههای قانونی جهان، و پیوستن به کنوانسیونهای حقوقی موجّه، به مطالبه و احقاق حقوق نادیدهگرفتهشدهٔ ملت میپردازد و غیرمشروع و غیرقانونی بودن مداخلهجویی و تحریم و محاصرهگری و معاملههای قدرتهای بزرگ علیه ملتها را، خطاب به افکار عمومی جهان، اثبات میکند.
🔸این دیپلماسی ملی در برابر دو گرایش دیگر در سیاست خارجی متمایز میشود: یکی، سیاست سازش و مماشات و معاملهگری سبک بازاری، که در تاریخ معاصر ایران در مشی قوامالسطنه نمود مییافته است (و در نظام کنونی نیز جناح و فراکسیونهای پراگماتیست موسوم به سازندگی و «اعتدالگرا» و ..، بهدنبال این خطمشی اند) ؛ دیگر، سیاست بهاصطلاح «سازشناپذیری» که زمانی حزب توده و زمانی دیگر جناح موسوم به «خط امام»، و بعدها «اصولگرایان» حامی دولت پیشین، و امروز «دلواپسان» پیشه کرده و میکنند و نتایج آن را دیدهایم و میبینیم.
🔸 در برابر سیاستهای خارجی «چماق و هویج» (carrot & stick)، دیپلماسی ملی و مردمی، در اجتناب از دو بیراههٔ انحرافی فوق، «راه سومی»، جز تقویت همبستگی ملی (اتحاد جبههای در داخل) و بین المللی ندارد (فراخوان به سازمانهای مردمبنیاد غیردولتی، اتحادیههای صنفی، نهادهای حقوقبشری و..، به صحنه آمدن روشنفکران و جوامع مدنی در جهت بسیج افکار عمومی جهان).
🔹 آنها که «رادیکالیسم» شهید فاطمی را مورد انتقاد قرار میدهند، غالبا در این کلام دکتر مصدق تأمل لازم را نکردهاند که : «اينجانب به ملی بودن صنعت نفت و جنبهٔ اخلاقی آن، بيش از جنبهٔ اقتصادی آن معتقدم..، کار تدنی (پستی) اخلاقی به جائی رسيده که باعث ننگ ھر ايرانی شده است!"
📌لینک متن در وبسایت احسان شریعتی
https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1117
#دیپلماسی_ملی
#سیاست_موازنه_منفی
#دکتر_حسین_فاطمی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔹 اعدام دکتر حسین فاطمی، مسئول دیپلماسی خارجی دولت منتخب و مردمی دکترمصدق، و «نخستین پیشنهاددهندهٔ طرح ملیشدن صنعت نفت» (بهتصریح رهبری نهضت)، رُخدادی بس تأثربرانگیز و مؤثر در تاریخ معاصر ایران بهشمار میآید، از دو جنبه: نخست، در سطح بین المللی، این اقدام رژیم کودتا، نقاب از چهرهٔ فریبکارانهٔ سیاست خارجهٔ دولتهای انگلیس و امریکا برگرفت و جهانخواری عریان استعمارگران را به نمایش گذارد، و بهعبارتیدیگر درجهٔ پایبندی این قدرتها به حقوق بینالملل و حرمت موازین دموکراسی و حقوق بشر و شهروندان را عیان ساخت ؛ و از دیگر سو، در صحنهٔ داخلی، به نُماد ملیگرایی مردمی بدل شد، و خط سرخ جداکنندهٔ مرزهای استقلال و وابستگی، مقاومت و سازش (یا فرار شماری از «همرهان سستعناصر»)، و نشانی از آغازِ دورانِ مبارزات قهرآمیز بعدی در کشور ما بود.
🔹 دیپلماسی خارجی مستقل و مبتنی بر «حاکمیت یا سیادت ملی» (حقِ تعیینِ سرنوشت) و سیاست «موازنهٔ منفی» (میان ابرقدرتهای غرب-و-شرق)، نیازی به شعر-و-شعارسراییهای صوری و بیمحتوا ندارد ؛ بهعکس، این دیپلماسی با حضور فعال در مجامع و محکمههای قانونی جهان، و پیوستن به کنوانسیونهای حقوقی موجّه، به مطالبه و احقاق حقوق نادیدهگرفتهشدهٔ ملت میپردازد و غیرمشروع و غیرقانونی بودن مداخلهجویی و تحریم و محاصرهگری و معاملههای قدرتهای بزرگ علیه ملتها را، خطاب به افکار عمومی جهان، اثبات میکند.
🔸این دیپلماسی ملی در برابر دو گرایش دیگر در سیاست خارجی متمایز میشود: یکی، سیاست سازش و مماشات و معاملهگری سبک بازاری، که در تاریخ معاصر ایران در مشی قوامالسطنه نمود مییافته است (و در نظام کنونی نیز جناح و فراکسیونهای پراگماتیست موسوم به سازندگی و «اعتدالگرا» و ..، بهدنبال این خطمشی اند) ؛ دیگر، سیاست بهاصطلاح «سازشناپذیری» که زمانی حزب توده و زمانی دیگر جناح موسوم به «خط امام»، و بعدها «اصولگرایان» حامی دولت پیشین، و امروز «دلواپسان» پیشه کرده و میکنند و نتایج آن را دیدهایم و میبینیم.
🔸 در برابر سیاستهای خارجی «چماق و هویج» (carrot & stick)، دیپلماسی ملی و مردمی، در اجتناب از دو بیراههٔ انحرافی فوق، «راه سومی»، جز تقویت همبستگی ملی (اتحاد جبههای در داخل) و بین المللی ندارد (فراخوان به سازمانهای مردمبنیاد غیردولتی، اتحادیههای صنفی، نهادهای حقوقبشری و..، به صحنه آمدن روشنفکران و جوامع مدنی در جهت بسیج افکار عمومی جهان).
🔹 آنها که «رادیکالیسم» شهید فاطمی را مورد انتقاد قرار میدهند، غالبا در این کلام دکتر مصدق تأمل لازم را نکردهاند که : «اينجانب به ملی بودن صنعت نفت و جنبهٔ اخلاقی آن، بيش از جنبهٔ اقتصادی آن معتقدم..، کار تدنی (پستی) اخلاقی به جائی رسيده که باعث ننگ ھر ايرانی شده است!"
📌لینک متن در وبسایت احسان شریعتی
https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1117
#دیپلماسی_ملی
#سیاست_موازنه_منفی
#دکتر_حسین_فاطمی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
وب سایت رسمی احسان شریعتی
فاطمی، شاهدِ (گواهیبخشِ) دیپلماسی نهضتملی
اعدام دکتر حسین فاطمی، مسئول دیپلماسی خارجی دولت منتخب و مردمی دکترمصدق، و «نخستین پیشنهاددهندهٔ طرح ملیشدن صنعت نفت» (بهتصریح رهبری نهضت)، رُخدادی بس تأثرب.
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸چرا جنگ؟
"polemos pantôn men patêr esti"
«جنگ پدر همه چیز است»، هراکلیت
🖋احسان شریعتی
🔸میگویند شکست مذاکرات «دیپلوماتیک» بیسرانجام، معنای دیگری جز جنگ نخواهد داشت. براستی، «دیپلوماسی» چیست؟ (و جالب آنکه در زبان ما هنوز معادلی برای آن نداریم!) معنای دیپلوماسی را اگر ندانیم (از «دیپلوما»ی یونانی، «برگ تاشده» یا ورقی حامل قوانین برای طرفین، نمایندگی سیاست خارجی بینا-دولتها)، معنای عملی جنگ را خوب میدانیم: توحشِ انهدام و کشتار جمعی.
🔷معنای علمی جنگ البته نه قهقرا به عصر حجر و درندگی-سبُعیت-، که «استمرار سیاست است به وسایل دیگر» (کلازویتس). یعنی ادامهٔ «منطقی» مذاکرات و به سرانجام رسیدنش بهوسیلهٔ کاربرد ابزارهای خشونت و تخریب آماجهای «استراتژیک»(استراتوس+آگین: فن «هدایت ارتش»)، برای به تسلیم واداشتن خصم.
🔸در واقع اما، این معنای «معکوس» جنگ است؛ زیرا درستتر آناست که سیاست (و دیپلماسی) را ادامهٔ جنگ به وسایلی دیگربدانیم (فوکو). درستتر بودن از این بابت که در عمل و در چند دههٔ گذشته، حتی پس از دوران جنگ «تحمیلی»، با انواع تحریمها و محاصرهٔ خارجی و بهعبارتی دیگر، انزوا و عدم «شناسایی» جهانی، کشور ما با «ادامهٔ جنگ» به شکلها و وسیلههای دیگر مواجه بوده است.
(...ادامه دارد...)
#جنگ
#دیپلماسی
#سیاست
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
"polemos pantôn men patêr esti"
«جنگ پدر همه چیز است»، هراکلیت
🖋احسان شریعتی
🔸میگویند شکست مذاکرات «دیپلوماتیک» بیسرانجام، معنای دیگری جز جنگ نخواهد داشت. براستی، «دیپلوماسی» چیست؟ (و جالب آنکه در زبان ما هنوز معادلی برای آن نداریم!) معنای دیپلوماسی را اگر ندانیم (از «دیپلوما»ی یونانی، «برگ تاشده» یا ورقی حامل قوانین برای طرفین، نمایندگی سیاست خارجی بینا-دولتها)، معنای عملی جنگ را خوب میدانیم: توحشِ انهدام و کشتار جمعی.
🔷معنای علمی جنگ البته نه قهقرا به عصر حجر و درندگی-سبُعیت-، که «استمرار سیاست است به وسایل دیگر» (کلازویتس). یعنی ادامهٔ «منطقی» مذاکرات و به سرانجام رسیدنش بهوسیلهٔ کاربرد ابزارهای خشونت و تخریب آماجهای «استراتژیک»(استراتوس+آگین: فن «هدایت ارتش»)، برای به تسلیم واداشتن خصم.
🔸در واقع اما، این معنای «معکوس» جنگ است؛ زیرا درستتر آناست که سیاست (و دیپلماسی) را ادامهٔ جنگ به وسایلی دیگربدانیم (فوکو). درستتر بودن از این بابت که در عمل و در چند دههٔ گذشته، حتی پس از دوران جنگ «تحمیلی»، با انواع تحریمها و محاصرهٔ خارجی و بهعبارتی دیگر، انزوا و عدم «شناسایی» جهانی، کشور ما با «ادامهٔ جنگ» به شکلها و وسیلههای دیگر مواجه بوده است.
(...ادامه دارد...)
#جنگ
#دیپلماسی
#سیاست
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸حکمت در برابر حکومت
📌در سالگرد شهادت امیرکبیر
🖋احسان شریعتی
🔸«کسی که حکمت ندارد حکومت ندارد» («من لا حکمة له لا حکم له»)؛
«حکمت اگر حاکم نشود غیرقابلاعتماد است» («الحکمة إذا لم تکن حاکمة لا یعوّل علیه»)
📌 ابن عربی
🔸حکومت قاجار با تصمیم به قتل امیرکبیر «اصلاحات ساختاری» در واقع مقدمات سقوط خود و انقلاب مشروطه را فراهم آورد و یکبار دیگر در تاریخ حقانیت این قول ابن عربی را اثبات کرد که آن کو حکمت ندارد حکومتش دیری نخواهد پایید.
🔹و اما قول افلاطونی-هگلی دیگر او مبنی بر این که حکمت باید بتواند حاکم شود (وگرنه انتزاعی و غیرواقعی است)، نظریهای نقدپذیر و مناقشهانگیز است.
تجربهٔ تلخ امیرکبیرها و مصدقها و..، نشان میدهد که:
🔸۱. حکومت بنابه ماهیت خود، یعنی مقتضیات و مصالح حفظ «قدرت» در کوتاهمدت، بهسهولت تسلیم حکمت نمیشود و بهراحتی و سرموقع او را قربانی میسازد: تجربهٔ تلخ حکما از افلاطون تا هایدگر، شاهد این مدعاست؛
🔹۲. به فرض غیرمحال پذیرش اصلاحات ساختاری توسط قدرت، با ورود حکمت به عرصهٔ حاکمیت، حکمت خویشکاری اصلی خود را که نظارت نقّادانهٔ قدرت باشد و این تنها در استقلال و ذینفع نبودن بهوجود میآید را از دست میدهد و مجبور به سازش با اصحاب سلطهٔ سیاسی و نظامی و اقتصادی میگردد؛و اما هستهٔ خردمندانهٔ گفتهٔ ابن عربی میتواند این باشد که حکمت (و نه حکیم) باید بتواند بنابه تعریف در عمل تحقق یابد و بر قدرت جهل و حماقت و استحمار غلبه کند و فایق آید، در غیراینصورت تصوراتی بیفایده است. و از دیگر سو، قدرت باید برای حفظ خود بفهمد که با قربانی کردن حکمت و تکیه بر «خشونت»، نه تنها مشروعیّت که همین قدرت مادی منحصر به زور خود را نیز بزودی از دست خواهد داد.
🔸یاد امیرکبیرها را با اصلاح مشی اصلاحگری گرامی بداریم.
#امیر_کبیر
#حکمت
#حکومت
#سیاست
#اصلاحگری
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌در سالگرد شهادت امیرکبیر
🖋احسان شریعتی
🔸«کسی که حکمت ندارد حکومت ندارد» («من لا حکمة له لا حکم له»)؛
«حکمت اگر حاکم نشود غیرقابلاعتماد است» («الحکمة إذا لم تکن حاکمة لا یعوّل علیه»)
📌 ابن عربی
🔸حکومت قاجار با تصمیم به قتل امیرکبیر «اصلاحات ساختاری» در واقع مقدمات سقوط خود و انقلاب مشروطه را فراهم آورد و یکبار دیگر در تاریخ حقانیت این قول ابن عربی را اثبات کرد که آن کو حکمت ندارد حکومتش دیری نخواهد پایید.
🔹و اما قول افلاطونی-هگلی دیگر او مبنی بر این که حکمت باید بتواند حاکم شود (وگرنه انتزاعی و غیرواقعی است)، نظریهای نقدپذیر و مناقشهانگیز است.
تجربهٔ تلخ امیرکبیرها و مصدقها و..، نشان میدهد که:
🔸۱. حکومت بنابه ماهیت خود، یعنی مقتضیات و مصالح حفظ «قدرت» در کوتاهمدت، بهسهولت تسلیم حکمت نمیشود و بهراحتی و سرموقع او را قربانی میسازد: تجربهٔ تلخ حکما از افلاطون تا هایدگر، شاهد این مدعاست؛
🔹۲. به فرض غیرمحال پذیرش اصلاحات ساختاری توسط قدرت، با ورود حکمت به عرصهٔ حاکمیت، حکمت خویشکاری اصلی خود را که نظارت نقّادانهٔ قدرت باشد و این تنها در استقلال و ذینفع نبودن بهوجود میآید را از دست میدهد و مجبور به سازش با اصحاب سلطهٔ سیاسی و نظامی و اقتصادی میگردد؛و اما هستهٔ خردمندانهٔ گفتهٔ ابن عربی میتواند این باشد که حکمت (و نه حکیم) باید بتواند بنابه تعریف در عمل تحقق یابد و بر قدرت جهل و حماقت و استحمار غلبه کند و فایق آید، در غیراینصورت تصوراتی بیفایده است. و از دیگر سو، قدرت باید برای حفظ خود بفهمد که با قربانی کردن حکمت و تکیه بر «خشونت»، نه تنها مشروعیّت که همین قدرت مادی منحصر به زور خود را نیز بزودی از دست خواهد داد.
🔸یاد امیرکبیرها را با اصلاح مشی اصلاحگری گرامی بداریم.
#امیر_کبیر
#حکمت
#حکومت
#سیاست
#اصلاحگری
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from دغدغههای ایران
🔴 سیاست امر سختی است!
♻️ مصاحبه با دکتر علیرضا رجایی / 3 تیر 1401 / زیتون
✅ تعریف شما از سیاست محلی چیست و به نظر شما سیاست محلی چه رابطه ای با دموکراسی دارد؟
🔸سیاست یا دموکراسی محلی تا حد زیادی تابع وضعیت سیاست کلی در هر کشوری است. اگر در حالت متعارف شکل بگیرد میتوان بخشی از آن را در ساختار قدرت و بخشی را ساختار جامعه مدنی دید. دولت به طور کلی نماد سیاست کلان در حالت متعارف است و بخشی از ساختار قدرت و حتی بخشی از ساختار جامعه مدنی را شامل میشود. سیاست نیز در میان مجموعهای از تضادها شکل میگیرد. در سیاست محلی اما این تضادها تقلیل یافتهاست. همانطور که میبینیم در دموکراسیهای پیشرفته شوراهای شهر را احزاب متعددی نمایندگی میکنند. وظیفه این احزاب در شوراهای محلی ساماندهی امور جاری است و بر اساس توفیق یا عدم توفیق در این ساماندهی نیز از مردم رای میگیرند. به طور عادی رسیدگی به امور جاری امر سیاسی نیست، اما همین که تخصیص منابع صورت میگیرد؛ یعنی روی عمران خیابان، آموزش و پرورش یا بهداشت سرمایهگذاری میشود؛ این امور نیز تابع یک سیاست کلی اجتماعی قرار میگیرد و ناگزیر به ساختار قدرت بازمیگردد.
🔹سیاست در میان مجموعهای از تضادها شکل میگیرد. در سیاست محلی اما این تضادها تقلیل یافتهاست.اما در شرایط غیر متعارف گرچه سیاست محلی قدرتهایی را که میخواهند تکوین پیدا کنند نمایندگی میکند، ولی این نمایندگی، نمایندگی گروههای گریز از مرکز است. شما دوران انقلاب یا شکلگیری یک جنبش اجتماعی در یک منطقه خاص را فرض کنید. گرایشهای سیاسی که در این شرایط غیرمتعارف فعال میشوند به سیاست محلی معمولا به عنوان بخشی از تصرف ساختار قدرت هم نگاه میکنند، گرچه علی ظاهر محتوای آن غیر سیاسی بوده است.
✅ اجازه دهید ابتدا مروری داشته باشیم بر تاریخچه سیاست محلی در ایران. ما در زمان مشروطه انجمنهای ایالتی و ولایتی داشتیم. در دوره پهلوی دوم نیز این مسئله دوباره مطرح شد. شما کارکرد این انجمنها را در ساختار قدرت چگونه ارزیابی میکنید؟
🔸پس از انقلاب مشروطه و در دوره استبداد صغیر حضور انجمنها به طور عموم خیلی اهمیت پیدا کرد. بهویژه در تبریز و تهران این انجمنها نقش فوقالعاده مهمی به عنوان جریانهای کاملا تودهای داشتند. اگر در تاریخ ایران بخواهیم نمونهای تمام عیار از یک همبستگی تودهای را به معنی مثبت آن در یک دوره انقلابی مثال بزنیم، همین انجمنهایی است که دوره مشروطه شکل گرفت. اما به دلیل نفوذ روسیه که همواره مخالف مشروطیت در ایران بود و به دلیل نیروهای مختلف اجتماعی که در آن دوره آزاد شده بود، دولت مرکزی تضعیف شد و از این رو نهادسازی صورت نگرفت. نهادها در شرایط بحرانی نمیتوانند استمرار داشته باشند و به طور موثر در یک چارچوب قانونی حرکت کنند. انجمنهایی که در تبریز و تهران شکل گرفته بود خود را برای مواجهه با یک وضعیت انقلابی مهیا میکردند. اگر قرار بود آنان همچنان تاثیرگذار باشند باید اتفاقی نظیر دوره کمون پاریس میافتاد که در ایران آنموقع امکانپذیر نبود. دلیلش این بود که انقلاب مشروطه تکلیف خویش را با مسئله سلطنت روشن نکرد و از طرف دیگر هیچ نظم جدیدی نیز شکل نگرفت. میتوان گفت شرایط متعارفی برای تثبیت این نهادها در ایران وجود نداشت. از این رو دستاورد این انجمنها نهایتا شکلگیری قیامهای اجتماعی با گرایشهای متفاوت در آذربایجان، خوزستان، شمال ایران و دیگر مناطق کشور بود.نهادها در شرایط بحرانی نمیتوانند استمرار داشته باشند و به طور موثر در یک چارچوب قانونی حرکت کنند.
🔹اما در دوره پهلوی دوم، اصل شکلگیری انجمنهای ایالتی و ولایتی با مخالفت روحانیت روبرو نشد، بلکه آنان مشکل ایدئولوژیک با آن لایحه داشتند. به طور مشخص با سوگندخوردن به کتاب آسمانی سایر ادیان مشکل داشتند. وگرنه نفس توزیع قدرت برای آنان اهمیتی نداشت و اساسا چندان جریان پیشرفتهای هم نبودند که بخواهند در این زمینه ابراز عقیده کنند. در مجموع این نهادها از ابتدای انقلاب مشروطه مراحل تکوینی خود را طی کردهاند و هنوز هم به مرحلهای نرسیدهاند که بتوانند در ساختار قدرت نقشی ایفا نمایند. نمونه مشخص آن نخستین شورای شهر تهران است. با وجود آن که آزادانه برگزار شد و بسیاری به آن امید بسته بودند، مشکلات داخلی بسیاری پیدا کرد و بالاخره از دست نیروهای اصلاحطلب خارج شد.
#دمکراسی
#علیرضا_رجایی
#سیاست_محلی
#نسبت_سیاست_محلی_و_دمکراسی
متن کامل :
https://bit.ly/3A6KHOK
https://t.me/DaghdagheIran
♻️ مصاحبه با دکتر علیرضا رجایی / 3 تیر 1401 / زیتون
✅ تعریف شما از سیاست محلی چیست و به نظر شما سیاست محلی چه رابطه ای با دموکراسی دارد؟
🔸سیاست یا دموکراسی محلی تا حد زیادی تابع وضعیت سیاست کلی در هر کشوری است. اگر در حالت متعارف شکل بگیرد میتوان بخشی از آن را در ساختار قدرت و بخشی را ساختار جامعه مدنی دید. دولت به طور کلی نماد سیاست کلان در حالت متعارف است و بخشی از ساختار قدرت و حتی بخشی از ساختار جامعه مدنی را شامل میشود. سیاست نیز در میان مجموعهای از تضادها شکل میگیرد. در سیاست محلی اما این تضادها تقلیل یافتهاست. همانطور که میبینیم در دموکراسیهای پیشرفته شوراهای شهر را احزاب متعددی نمایندگی میکنند. وظیفه این احزاب در شوراهای محلی ساماندهی امور جاری است و بر اساس توفیق یا عدم توفیق در این ساماندهی نیز از مردم رای میگیرند. به طور عادی رسیدگی به امور جاری امر سیاسی نیست، اما همین که تخصیص منابع صورت میگیرد؛ یعنی روی عمران خیابان، آموزش و پرورش یا بهداشت سرمایهگذاری میشود؛ این امور نیز تابع یک سیاست کلی اجتماعی قرار میگیرد و ناگزیر به ساختار قدرت بازمیگردد.
🔹سیاست در میان مجموعهای از تضادها شکل میگیرد. در سیاست محلی اما این تضادها تقلیل یافتهاست.اما در شرایط غیر متعارف گرچه سیاست محلی قدرتهایی را که میخواهند تکوین پیدا کنند نمایندگی میکند، ولی این نمایندگی، نمایندگی گروههای گریز از مرکز است. شما دوران انقلاب یا شکلگیری یک جنبش اجتماعی در یک منطقه خاص را فرض کنید. گرایشهای سیاسی که در این شرایط غیرمتعارف فعال میشوند به سیاست محلی معمولا به عنوان بخشی از تصرف ساختار قدرت هم نگاه میکنند، گرچه علی ظاهر محتوای آن غیر سیاسی بوده است.
✅ اجازه دهید ابتدا مروری داشته باشیم بر تاریخچه سیاست محلی در ایران. ما در زمان مشروطه انجمنهای ایالتی و ولایتی داشتیم. در دوره پهلوی دوم نیز این مسئله دوباره مطرح شد. شما کارکرد این انجمنها را در ساختار قدرت چگونه ارزیابی میکنید؟
🔸پس از انقلاب مشروطه و در دوره استبداد صغیر حضور انجمنها به طور عموم خیلی اهمیت پیدا کرد. بهویژه در تبریز و تهران این انجمنها نقش فوقالعاده مهمی به عنوان جریانهای کاملا تودهای داشتند. اگر در تاریخ ایران بخواهیم نمونهای تمام عیار از یک همبستگی تودهای را به معنی مثبت آن در یک دوره انقلابی مثال بزنیم، همین انجمنهایی است که دوره مشروطه شکل گرفت. اما به دلیل نفوذ روسیه که همواره مخالف مشروطیت در ایران بود و به دلیل نیروهای مختلف اجتماعی که در آن دوره آزاد شده بود، دولت مرکزی تضعیف شد و از این رو نهادسازی صورت نگرفت. نهادها در شرایط بحرانی نمیتوانند استمرار داشته باشند و به طور موثر در یک چارچوب قانونی حرکت کنند. انجمنهایی که در تبریز و تهران شکل گرفته بود خود را برای مواجهه با یک وضعیت انقلابی مهیا میکردند. اگر قرار بود آنان همچنان تاثیرگذار باشند باید اتفاقی نظیر دوره کمون پاریس میافتاد که در ایران آنموقع امکانپذیر نبود. دلیلش این بود که انقلاب مشروطه تکلیف خویش را با مسئله سلطنت روشن نکرد و از طرف دیگر هیچ نظم جدیدی نیز شکل نگرفت. میتوان گفت شرایط متعارفی برای تثبیت این نهادها در ایران وجود نداشت. از این رو دستاورد این انجمنها نهایتا شکلگیری قیامهای اجتماعی با گرایشهای متفاوت در آذربایجان، خوزستان، شمال ایران و دیگر مناطق کشور بود.نهادها در شرایط بحرانی نمیتوانند استمرار داشته باشند و به طور موثر در یک چارچوب قانونی حرکت کنند.
🔹اما در دوره پهلوی دوم، اصل شکلگیری انجمنهای ایالتی و ولایتی با مخالفت روحانیت روبرو نشد، بلکه آنان مشکل ایدئولوژیک با آن لایحه داشتند. به طور مشخص با سوگندخوردن به کتاب آسمانی سایر ادیان مشکل داشتند. وگرنه نفس توزیع قدرت برای آنان اهمیتی نداشت و اساسا چندان جریان پیشرفتهای هم نبودند که بخواهند در این زمینه ابراز عقیده کنند. در مجموع این نهادها از ابتدای انقلاب مشروطه مراحل تکوینی خود را طی کردهاند و هنوز هم به مرحلهای نرسیدهاند که بتوانند در ساختار قدرت نقشی ایفا نمایند. نمونه مشخص آن نخستین شورای شهر تهران است. با وجود آن که آزادانه برگزار شد و بسیاری به آن امید بسته بودند، مشکلات داخلی بسیاری پیدا کرد و بالاخره از دست نیروهای اصلاحطلب خارج شد.
#دمکراسی
#علیرضا_رجایی
#سیاست_محلی
#نسبت_سیاست_محلی_و_دمکراسی
متن کامل :
https://bit.ly/3A6KHOK
https://t.me/DaghdagheIran
Telegraph
🔴 سیاست امر سختی است!
♻️ مصاحبه با دکتر علیرضا رجایی / 3 تیر 1401 / زیتون ✅ تعریف شما از سیاست محلی چیست و به نظر شما سیاست محلی چه رابطه ای با دموکراسی دارد؟ 🔸سیاست یا دموکراسی محلی تا حد زیادی تابع وضعیت سیاست کلی در هر کشوری است. اگر در حالت متعارف شکل بگیرد میتوان…
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
مجموعه سخنرانیهای سمینار شریعتی: دیروز، امروز، فردا
مجموعهی ششم/ پانل ۵/ شریعتی و فلسفهی سیاسی
مدیر پانل: علیرضا رجایی
۱/ محمود درگاهی
۲/ محمدجواد غلامرضا کاشی
۳/ حاتم قادری
۴/ مرتضی کاظمیان
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#فلسفه_سیاسی
#سیاست
🆔 @Shariati_SCF
مجموعهی ششم/ پانل ۵/ شریعتی و فلسفهی سیاسی
مدیر پانل: علیرضا رجایی
۱/ محمود درگاهی
۲/ محمدجواد غلامرضا کاشی
۳/ حاتم قادری
۴/ مرتضی کاظمیان
➖
#شریعتی_دیروز_امروز_فردا
#سیامین_یادمان
#فلسفه_سیاسی
#سیاست
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from صداى نوينِ خراسان
⭕️ رفتن رییسی و بحران برای حاکمیت یکدستسازی
✍ مجید شیعهعلی
🔹شاید تغییر فضای سیاسی کشور ما از همان اسفند سال ۱۳۹۴ که ابراهیم رییسی به تولییت آستان قدس منصوب شد شروع شد. تغییراتی که بعدتر با یکدستسازی قدرت از یکسو و جنبشی شدن جامعه از سوی دیگر بیشتر نمایان شد. شرایطی که با افزایش مطالبات جامعه، هسته سخت حکومت گام به گام شکاف را تقویت کرد و سعی کرد در یک فضای امنیتی حیات خود را ادامه دهد و به تنها پشتوانه موجود خود یعنی سرکوب جامعه تکیه کند و بر مشروعیت، کارآمدی و مشارکت سیاسی چشم بپوشد. ممکن است پایان عمر سیاسی ۹ ساله رییسی موجب پایان این پروژه هم بشود!
🔹در طی این سالها حاکمیت تصمیم گرفته بود انتخاباتها را به صورت کاملا غیررقابتی برگزار کند و به حضور چهل درصد جامعه پای صندوق رای قناعت کند. اما به مرور زمان، فشارهای اجتماعی بحرانهای جدی برای این تصمیم حاکمیت ایجاد کرده است. اعتراضات گسترده دی ۹۶، آبانِ ۹۸، هواپیمای اوکراینی و پاییز ۱۴۰۱ همگی فشار سنگینی بر تندرویان حاکمیت وارد کرد و هرکدام از این بحرانها به تنهایی میتوانند باعث شوند تا تناسب قدرت در درون ساختار حکومت دچار تغییر شود.
🔹چنانکه تمکیو و کروگر معقتد هستند مقاومت مدنی الزاما به سقوط حکومتها منجر نمیشود و در میان نتایج متنوع مقاومتهای مدنی، سه نتیجه احتمالی را مطرح میسازند که در آنها فشار مقاومت مدنی منجر به پذیرش اصلاحات و تقویت میانهروها درون حکومت میشود. نگاه عجم اوغلو و رابینسون در کتاب "ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی" بر همین مبنا است که جنبشهای انقلابی در صورتی که منجر به انقلاب نشوند نیرویی به حکومتها وارد میکنند و تهدیدی را مطرح میکنند که زمینهساز گذار به دموکراسی میشود. در همین راستا خانم چنووت با بررسی تمامی مقاومتهای مدنی در طول قرن بیستم به این نتیجه میرسد که در میان کشورهایی که یک مقاومت مدنی شکست خورده را تجربه کردهاند قریب به ۳۵٪ در طی ۵ سال پیشرو گذار به دموکراسی اتفاق افتاده است. تمامی تحلیلهای این پژوهشگران گواهی این است که نمیتوان فشار ناشی از ۶ سال پر التهاب بر حاکمیت را در نظر نگرفت.
🔹در این شرایط، مرگ آقای رییسی هسته سخت قدرت را با بحران ۵۰ روزه سنگینی درگیر کرده است. حاکمیتی که تصمیم گرفته بود انتخاباتها غیررقابتی باشد و خودیترینها را بر مسند قدرت بنشاند با درگذشت آقای رییسی و امنیتیتر شدن فضای سیاسی کشور نیاز بیشتری به ثبات و انتخابات کاملا آرام و بدون رقابت مانند تابستان سال شصت دارد. از سوی دیگر این سانحه در کنار بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی امکان برنامهریزی برای چنین انتخاباتی را از حاکمیت سلب کرده است. در میان نیروهای مورد اعتماد حاکمیت هیچ نیرویی توان کسب نیمی از آرای قریب به چهل درصد مشارکتکننده در انتخابات پیشرو را ندارد. همچنین دو مرحلهای شدن انتخابات و بر سر کار آمدن رییسجمهوری با حمایت نهایتا ۱۵٪ از واجدان حق رای بیشتر نمایش بیثباتی کشور است و هسته سخت قدرت ترجیح میدهد تصویر بیثباتی از خودش به جهان نشان ندهد.
🔗 متن کامل
ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
✍ مجید شیعهعلی
🔹شاید تغییر فضای سیاسی کشور ما از همان اسفند سال ۱۳۹۴ که ابراهیم رییسی به تولییت آستان قدس منصوب شد شروع شد. تغییراتی که بعدتر با یکدستسازی قدرت از یکسو و جنبشی شدن جامعه از سوی دیگر بیشتر نمایان شد. شرایطی که با افزایش مطالبات جامعه، هسته سخت حکومت گام به گام شکاف را تقویت کرد و سعی کرد در یک فضای امنیتی حیات خود را ادامه دهد و به تنها پشتوانه موجود خود یعنی سرکوب جامعه تکیه کند و بر مشروعیت، کارآمدی و مشارکت سیاسی چشم بپوشد. ممکن است پایان عمر سیاسی ۹ ساله رییسی موجب پایان این پروژه هم بشود!
🔹در طی این سالها حاکمیت تصمیم گرفته بود انتخاباتها را به صورت کاملا غیررقابتی برگزار کند و به حضور چهل درصد جامعه پای صندوق رای قناعت کند. اما به مرور زمان، فشارهای اجتماعی بحرانهای جدی برای این تصمیم حاکمیت ایجاد کرده است. اعتراضات گسترده دی ۹۶، آبانِ ۹۸، هواپیمای اوکراینی و پاییز ۱۴۰۱ همگی فشار سنگینی بر تندرویان حاکمیت وارد کرد و هرکدام از این بحرانها به تنهایی میتوانند باعث شوند تا تناسب قدرت در درون ساختار حکومت دچار تغییر شود.
🔹چنانکه تمکیو و کروگر معقتد هستند مقاومت مدنی الزاما به سقوط حکومتها منجر نمیشود و در میان نتایج متنوع مقاومتهای مدنی، سه نتیجه احتمالی را مطرح میسازند که در آنها فشار مقاومت مدنی منجر به پذیرش اصلاحات و تقویت میانهروها درون حکومت میشود. نگاه عجم اوغلو و رابینسون در کتاب "ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی" بر همین مبنا است که جنبشهای انقلابی در صورتی که منجر به انقلاب نشوند نیرویی به حکومتها وارد میکنند و تهدیدی را مطرح میکنند که زمینهساز گذار به دموکراسی میشود. در همین راستا خانم چنووت با بررسی تمامی مقاومتهای مدنی در طول قرن بیستم به این نتیجه میرسد که در میان کشورهایی که یک مقاومت مدنی شکست خورده را تجربه کردهاند قریب به ۳۵٪ در طی ۵ سال پیشرو گذار به دموکراسی اتفاق افتاده است. تمامی تحلیلهای این پژوهشگران گواهی این است که نمیتوان فشار ناشی از ۶ سال پر التهاب بر حاکمیت را در نظر نگرفت.
🔹در این شرایط، مرگ آقای رییسی هسته سخت قدرت را با بحران ۵۰ روزه سنگینی درگیر کرده است. حاکمیتی که تصمیم گرفته بود انتخاباتها غیررقابتی باشد و خودیترینها را بر مسند قدرت بنشاند با درگذشت آقای رییسی و امنیتیتر شدن فضای سیاسی کشور نیاز بیشتری به ثبات و انتخابات کاملا آرام و بدون رقابت مانند تابستان سال شصت دارد. از سوی دیگر این سانحه در کنار بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی امکان برنامهریزی برای چنین انتخاباتی را از حاکمیت سلب کرده است. در میان نیروهای مورد اعتماد حاکمیت هیچ نیرویی توان کسب نیمی از آرای قریب به چهل درصد مشارکتکننده در انتخابات پیشرو را ندارد. همچنین دو مرحلهای شدن انتخابات و بر سر کار آمدن رییسجمهوری با حمایت نهایتا ۱۵٪ از واجدان حق رای بیشتر نمایش بیثباتی کشور است و هسته سخت قدرت ترجیح میدهد تصویر بیثباتی از خودش به جهان نشان ندهد.
🔗 متن کامل
ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
Telegraph
رفتن رییسی و بحران برای حاکمیت یکدستسازی
شاید تغییر فضای سیاسی کشور ما از همان اسفند سال ۱۳۹۴ که ابراهیم رییسی به تولییت آستان قدس منصوب شد شروع شد. تغییراتی که بعدتر با یکدستسازی قدرت از یکسو و جنبشی شدن جامعه از سوی دیگر بیشتر نمایان شد. شرایطی که با افزایش مطالبات جامعه، هسته سخت حکومت گام…
Forwarded from صداى نوينِ خراسان
⭕️ انتخابات به مثابه تاکتیک مدنی نه استراتژی
✍ کمال اسعدی
🔹جامعه ایران در شرایطی وارد انتخابات زودهنگام شد که دچار شکافهای عمیق با حاکمیت است، و این شکافها به سادگی پرشدنی نیست. این شکافهای ۴۵ ساله که حاصل سرکوبها و سرخوردگیهای مداوم بوده است، پس از جنبش ۱۴۰۱ عمیقتر شد و جامعه برای پیوند دوباره با حاکمیت به کمتر از اصلاحات ساختاری و قانونی در نظام رضایت نمیدهد. برای جنبش مدنی ایران که اهدافی متعالی و تحول خواهانه و توسعهنگر دارد با توجه به رنگین کمانی بودن جامعه ایران چه در داخل و چه خارج نیاز به همگرایی گروههای ذینفع در ساختار حاکمیتی و بیرون از حاکمیت دارد تا امکان گذار به صورت نرم صورت گیرد. این مسیر نیاز به استفاده از تمام ابزارها و سیاستورزیهای به دور از خشونت دارد تا این گذار به دموکراسی انجام پذیرد.
🔹از انتخابات ۹۸ که حاکمیت به سمت خالصسازی پیش رفت و در ۱۴۰۰ آن را تکمیل کرد، اکوسیستم سیاسی ایران دچار فشردگی و فشارهای امنیتی دوچندان شد که این فشردگی سیاسی و اجتماعی چنان پیش رفت که در جنبش ۱۴۰۱ در شعارهای خیابانی نمود پیدا کرد و جامعه مدنی ایران را به این نتیجه رساند که تنها راه برای تغییر در سیاستهای کلان فقط از کف خیابان میگذرد. این ناامیدی جامعه از تغییر در سیاستهای حاکمیت در عدم مشارکت در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ به اوج خود رسید. اما آنچه که راقم این سطور را به نوشتن واداشت گذاشتن پایمان لای در است، کاری که در انتخابات ۱۴۰۰ امکانپذیر نبود.
🔹با توجه به اینکه زیست سیاسی جامعه ایران به طور مداوم در حال مبارزه با استبداد در پوششهای مختلف در صد سال گذشته بودهاست و یکی از اهداف انقلاب مشروطه ایجاد حاکمیت ملت بر سرنوشت خود از طریق مجلس و انتخابات بود و نیز در ادامه یکی از اهداف انقلاب ۵۷ احیای مشارکت و جمهوریت بود، اما بعد از انقلاب جامعه ایران دچار انسداد سیاسی و اجتماعی شد.
🔹این در حالی است که یکی از مهمترین تصمیمات راهبردی جامعه ایران دادن رای اعتراضی بود که از انتخابات ۷۶ به بعد، از نهاد انتخابات به عنوان تاکتیک مبارزه در جهت رفع استبداد و دموکراسیسازی و ایجاد فضاسازی سیاسی بیشترین بهرهبرداری را کرد. هرچند حاکمیت نیز سعی در مهندسی انتخاباتهای مختلف داشت، اکوسیستم اجتماعی باز هم با استفاده از این ابزار مقاومت مدنی خود را به نحوی نشان داد.
🔹در انتخابات سال ۸۸ جامعه مدنی با جانفشانی پیگیر رای خود شد تا امکان دوباره مهندسی انتخابات در صندوق رای به وجود نیاید به گونهای که در سال ۹۲ مهندسی از همان مرحله اول و از طریق شورای نگهبان رخ داد که در انتخابات ۱۴۰۰ به طور کامل بروز و ظهور پیدا کرد. اما جامعه نشان داد در هر انتخاباتی که امکان رقابتی شدن وجود داشته باشد رای اعتراضی میدهد و در قالب یک کاندیدای متفاوت صدای اعتراضی خود را به داخل حاکمیت منعکس میکند و از انتخابات به عنوان بخشی از مقاومت مدنی و تکمیلکننده مقاومت مدنی خیابانی در رسیدن به اهداف جنبش مدنی ایران بهره میبرد و این امکان و فضا را برای کنشگران به وجود میآورد تا انتخابات بستری باشد که جامعه مدنی بازسازی شود.
🔹به ویژه که بسیاری از نیروها در سرکوبهای مداوم دچار استهلاک شدهاند و تشکیل دولتی معتدل و میانهرو و ایجاد تغییرات در ریل سیاستگذاری خارجی، اقتصادی و داخلی باعث تقویت کنشگران میشود. جامعه این تجربه را در سالهای دولت خاتمی و همچنین دولت روحانی با گوشت و پوست خود به طور کامل درک کردهاست (هر چند با دلبستن به امیدهای واهی دچار سرخوردگی نیز شد). به همین دلیل بخشهایی از جامعه مدنی انتخابات و تشکیل دولت میانهرو را یک استراتژی میدانست و به جای بسترسازی و تقویت شبکههای مدنی خود به افراد و گروههای داخل حاکمیتی امید میبست. همچنین به جای کاری هماهنگ جهت در فشار گذاشتن حاکمیت در دولتهای میانهرو برای خواستهای خود، دچار خطای محاسباتی و تندروی و کندروی میشد.
🔹باتوجه به شرایط موجود و حوادث دهشتناک پس از ۱۴۰۱، جامعه ایران و شبکه مدنی و سیاسی ایران نیاز به یک بازسازی عمیق برای آینده دارد که از طریق دادن رای اعتراضی و تشکیل شدن دولت میانه رو این امکان و فرصت به وجود میآید.
ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست #انتخابات
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
✍ کمال اسعدی
🔹جامعه ایران در شرایطی وارد انتخابات زودهنگام شد که دچار شکافهای عمیق با حاکمیت است، و این شکافها به سادگی پرشدنی نیست. این شکافهای ۴۵ ساله که حاصل سرکوبها و سرخوردگیهای مداوم بوده است، پس از جنبش ۱۴۰۱ عمیقتر شد و جامعه برای پیوند دوباره با حاکمیت به کمتر از اصلاحات ساختاری و قانونی در نظام رضایت نمیدهد. برای جنبش مدنی ایران که اهدافی متعالی و تحول خواهانه و توسعهنگر دارد با توجه به رنگین کمانی بودن جامعه ایران چه در داخل و چه خارج نیاز به همگرایی گروههای ذینفع در ساختار حاکمیتی و بیرون از حاکمیت دارد تا امکان گذار به صورت نرم صورت گیرد. این مسیر نیاز به استفاده از تمام ابزارها و سیاستورزیهای به دور از خشونت دارد تا این گذار به دموکراسی انجام پذیرد.
🔹از انتخابات ۹۸ که حاکمیت به سمت خالصسازی پیش رفت و در ۱۴۰۰ آن را تکمیل کرد، اکوسیستم سیاسی ایران دچار فشردگی و فشارهای امنیتی دوچندان شد که این فشردگی سیاسی و اجتماعی چنان پیش رفت که در جنبش ۱۴۰۱ در شعارهای خیابانی نمود پیدا کرد و جامعه مدنی ایران را به این نتیجه رساند که تنها راه برای تغییر در سیاستهای کلان فقط از کف خیابان میگذرد. این ناامیدی جامعه از تغییر در سیاستهای حاکمیت در عدم مشارکت در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ به اوج خود رسید. اما آنچه که راقم این سطور را به نوشتن واداشت گذاشتن پایمان لای در است، کاری که در انتخابات ۱۴۰۰ امکانپذیر نبود.
🔹با توجه به اینکه زیست سیاسی جامعه ایران به طور مداوم در حال مبارزه با استبداد در پوششهای مختلف در صد سال گذشته بودهاست و یکی از اهداف انقلاب مشروطه ایجاد حاکمیت ملت بر سرنوشت خود از طریق مجلس و انتخابات بود و نیز در ادامه یکی از اهداف انقلاب ۵۷ احیای مشارکت و جمهوریت بود، اما بعد از انقلاب جامعه ایران دچار انسداد سیاسی و اجتماعی شد.
🔹این در حالی است که یکی از مهمترین تصمیمات راهبردی جامعه ایران دادن رای اعتراضی بود که از انتخابات ۷۶ به بعد، از نهاد انتخابات به عنوان تاکتیک مبارزه در جهت رفع استبداد و دموکراسیسازی و ایجاد فضاسازی سیاسی بیشترین بهرهبرداری را کرد. هرچند حاکمیت نیز سعی در مهندسی انتخاباتهای مختلف داشت، اکوسیستم اجتماعی باز هم با استفاده از این ابزار مقاومت مدنی خود را به نحوی نشان داد.
🔹در انتخابات سال ۸۸ جامعه مدنی با جانفشانی پیگیر رای خود شد تا امکان دوباره مهندسی انتخابات در صندوق رای به وجود نیاید به گونهای که در سال ۹۲ مهندسی از همان مرحله اول و از طریق شورای نگهبان رخ داد که در انتخابات ۱۴۰۰ به طور کامل بروز و ظهور پیدا کرد. اما جامعه نشان داد در هر انتخاباتی که امکان رقابتی شدن وجود داشته باشد رای اعتراضی میدهد و در قالب یک کاندیدای متفاوت صدای اعتراضی خود را به داخل حاکمیت منعکس میکند و از انتخابات به عنوان بخشی از مقاومت مدنی و تکمیلکننده مقاومت مدنی خیابانی در رسیدن به اهداف جنبش مدنی ایران بهره میبرد و این امکان و فضا را برای کنشگران به وجود میآورد تا انتخابات بستری باشد که جامعه مدنی بازسازی شود.
🔹به ویژه که بسیاری از نیروها در سرکوبهای مداوم دچار استهلاک شدهاند و تشکیل دولتی معتدل و میانهرو و ایجاد تغییرات در ریل سیاستگذاری خارجی، اقتصادی و داخلی باعث تقویت کنشگران میشود. جامعه این تجربه را در سالهای دولت خاتمی و همچنین دولت روحانی با گوشت و پوست خود به طور کامل درک کردهاست (هر چند با دلبستن به امیدهای واهی دچار سرخوردگی نیز شد). به همین دلیل بخشهایی از جامعه مدنی انتخابات و تشکیل دولت میانهرو را یک استراتژی میدانست و به جای بسترسازی و تقویت شبکههای مدنی خود به افراد و گروههای داخل حاکمیتی امید میبست. همچنین به جای کاری هماهنگ جهت در فشار گذاشتن حاکمیت در دولتهای میانهرو برای خواستهای خود، دچار خطای محاسباتی و تندروی و کندروی میشد.
🔹باتوجه به شرایط موجود و حوادث دهشتناک پس از ۱۴۰۱، جامعه ایران و شبکه مدنی و سیاسی ایران نیاز به یک بازسازی عمیق برای آینده دارد که از طریق دادن رای اعتراضی و تشکیل شدن دولت میانه رو این امکان و فرصت به وجود میآید.
ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست #انتخابات
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh