Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
بنامِ حق
🔷🔸مسئولیت روشنفکر در زمانهٔ عسرت
🖋 احسان شریعتی
🔷دوستان! «بحران» چندجانبهٔ «معیشتی» امروز میهن ما را از دو منظر میتوان تحلیل کرد:
از درون، بحرانِ جاری محصولِ تجمیع و تراکمِ ناکامیِ سیاستگذاریهای کلانِ دولتها در نظامهای سابق و لاحق در سدهٔ گذشته است، در امرِ طرحافکنیِ بنیادینِ راهِ رشدی موزون و توسعهای پایدار. این بحران، امروزه، در همهٔ زمینهها از زیست-بوم گرفته تا اوضاع بیریختِ فرهنگی، حقوقی، سیاسی، و بالأخص اقتصادی، به درجهٔ حاد خویش رسیده است.
🔹از برون اما، راستترین جناحِ سرمایهسالاریِ نواستعماری جهانی قصد دارد به بهانهٔ مهارساختن توسعهطلبی حکومت ایران در منطقه، با محاصرهٔ کشور و فشار بر مردمِ ایران و تحمیل نوعی شرایط شبهجنگی، استیلا و سوداگری خویش را در خاورمیانه (و بويژه در برابر چین و روسیه) بگسترد. انواع اقتدارگرایی، محافظهکاری و عوامگرایی در جهان در اتحادی سلبی با و دربرابرِ هم، به تقویتِ یکدیگر میکوشند.
🔹برآیندِ این دو مبنای درونی و شرایط خارجی، اوضاعِ نابسامانی است که شاهد آنیم و روندِ این مسیر، اگر بهشکل عاجل آسیبشناسی نگردد و اگر با همّتی جمعی و جبههای برای «نجات» ملی چارهجویی نشود، سرزمین ما را خطر ورود به دورانی از فروپاشی بیبدیل تهدید خواهدکرد.
🔹راه برونرفت از این بحران، در پیش گرفتنِ راهبردی دیگر است که ما آنرا اصلاحگری بنیادین و خشونتپرهیز مینامیم، راه سومی در میان و در برابرِ دو مشیِ اصلاحات حکومتی از بالا و انقلابات براندازانه از پایین.
عمدهترین ضرورتِ مرحلهٔ کنونی، طرحافکندنِ نوعی «گفتگو» یا دیالوگِ ملی و مدنی است، خطاب به افکار عمومی مردم و بهمنظورِ اتمامِ حجّت. گفتگو پیرامونِ رهیافتِ برونرفت از بحران، به گونهای علمی (و نه الزاما بهزبان تخصصی) و عملی (و نه نظرورزانه) در مسیر رهایی و تحققِ اهدافِ دیرینهٔ مردم ایران از صدر مشروطه تا کنون، همچون توسعه، آزادی و عدالت.
🔹وظیفهٔ اخلاقیِ روشنفکرانِ «گوناگون» جامعهٔ ما اینک جر این نیست که قدم به صحنه بگذارند و رویارویِ قدرت (های داخلی و خارجی) حقیقت را بگویند و در محکمهٔ تاریخِ امروزِ ایران و جهان «شهادت» دهند، یا پیام آگاهی و گواهیبخش خود را ابلاغ کنند.
۸ آبان ۱۳۹۷
اربعین قیام حسینی
#بحران
#گفتگو
#جبهه_نجات_ملی
#اصلاحگری
✳️ این یادداشت در ارتباط با نامهی در دست انتشار جمعی از فعالان دانشجویی خطاب به روشنفکران و فعالان اجتماعی و به درخواست نویسندگان و امضاکنندگان نامه نوشته شده است لینک آدرس گروه جهت جمع اوری امضا 👇👇
https://t.me/joinchat/BYOia0gJ7ycKtFARw2N1Dg
✅ @Dr_ehsanshariati
🔷🔸مسئولیت روشنفکر در زمانهٔ عسرت
🖋 احسان شریعتی
🔷دوستان! «بحران» چندجانبهٔ «معیشتی» امروز میهن ما را از دو منظر میتوان تحلیل کرد:
از درون، بحرانِ جاری محصولِ تجمیع و تراکمِ ناکامیِ سیاستگذاریهای کلانِ دولتها در نظامهای سابق و لاحق در سدهٔ گذشته است، در امرِ طرحافکنیِ بنیادینِ راهِ رشدی موزون و توسعهای پایدار. این بحران، امروزه، در همهٔ زمینهها از زیست-بوم گرفته تا اوضاع بیریختِ فرهنگی، حقوقی، سیاسی، و بالأخص اقتصادی، به درجهٔ حاد خویش رسیده است.
🔹از برون اما، راستترین جناحِ سرمایهسالاریِ نواستعماری جهانی قصد دارد به بهانهٔ مهارساختن توسعهطلبی حکومت ایران در منطقه، با محاصرهٔ کشور و فشار بر مردمِ ایران و تحمیل نوعی شرایط شبهجنگی، استیلا و سوداگری خویش را در خاورمیانه (و بويژه در برابر چین و روسیه) بگسترد. انواع اقتدارگرایی، محافظهکاری و عوامگرایی در جهان در اتحادی سلبی با و دربرابرِ هم، به تقویتِ یکدیگر میکوشند.
🔹برآیندِ این دو مبنای درونی و شرایط خارجی، اوضاعِ نابسامانی است که شاهد آنیم و روندِ این مسیر، اگر بهشکل عاجل آسیبشناسی نگردد و اگر با همّتی جمعی و جبههای برای «نجات» ملی چارهجویی نشود، سرزمین ما را خطر ورود به دورانی از فروپاشی بیبدیل تهدید خواهدکرد.
🔹راه برونرفت از این بحران، در پیش گرفتنِ راهبردی دیگر است که ما آنرا اصلاحگری بنیادین و خشونتپرهیز مینامیم، راه سومی در میان و در برابرِ دو مشیِ اصلاحات حکومتی از بالا و انقلابات براندازانه از پایین.
عمدهترین ضرورتِ مرحلهٔ کنونی، طرحافکندنِ نوعی «گفتگو» یا دیالوگِ ملی و مدنی است، خطاب به افکار عمومی مردم و بهمنظورِ اتمامِ حجّت. گفتگو پیرامونِ رهیافتِ برونرفت از بحران، به گونهای علمی (و نه الزاما بهزبان تخصصی) و عملی (و نه نظرورزانه) در مسیر رهایی و تحققِ اهدافِ دیرینهٔ مردم ایران از صدر مشروطه تا کنون، همچون توسعه، آزادی و عدالت.
🔹وظیفهٔ اخلاقیِ روشنفکرانِ «گوناگون» جامعهٔ ما اینک جر این نیست که قدم به صحنه بگذارند و رویارویِ قدرت (های داخلی و خارجی) حقیقت را بگویند و در محکمهٔ تاریخِ امروزِ ایران و جهان «شهادت» دهند، یا پیام آگاهی و گواهیبخش خود را ابلاغ کنند.
۸ آبان ۱۳۹۷
اربعین قیام حسینی
#بحران
#گفتگو
#جبهه_نجات_ملی
#اصلاحگری
✳️ این یادداشت در ارتباط با نامهی در دست انتشار جمعی از فعالان دانشجویی خطاب به روشنفکران و فعالان اجتماعی و به درخواست نویسندگان و امضاکنندگان نامه نوشته شده است لینک آدرس گروه جهت جمع اوری امضا 👇👇
https://t.me/joinchat/BYOia0gJ7ycKtFARw2N1Dg
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
attach📎
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸حکمت در برابر حکومت
📌در سالگرد شهادت امیرکبیر
🖋احسان شریعتی
🔸«کسی که حکمت ندارد حکومت ندارد» («من لا حکمة له لا حکم له»)؛
«حکمت اگر حاکم نشود غیرقابلاعتماد است» («الحکمة إذا لم تکن حاکمة لا یعوّل علیه»)
📌 ابن عربی
🔸حکومت قاجار با تصمیم به قتل امیرکبیر «اصلاحات ساختاری» در واقع مقدمات سقوط خود و انقلاب مشروطه را فراهم آورد و یکبار دیگر در تاریخ حقانیت این قول ابن عربی را اثبات کرد که آن کو حکمت ندارد حکومتش دیری نخواهد پایید.
🔹و اما قول افلاطونی-هگلی دیگر او مبنی بر این که حکمت باید بتواند حاکم شود (وگرنه انتزاعی و غیرواقعی است)، نظریهای نقدپذیر و مناقشهانگیز است.
تجربهٔ تلخ امیرکبیرها و مصدقها و..، نشان میدهد که:
🔸۱. حکومت بنابه ماهیت خود، یعنی مقتضیات و مصالح حفظ «قدرت» در کوتاهمدت، بهسهولت تسلیم حکمت نمیشود و بهراحتی و سرموقع او را قربانی میسازد: تجربهٔ تلخ حکما از افلاطون تا هایدگر، شاهد این مدعاست؛
🔹۲. به فرض غیرمحال پذیرش اصلاحات ساختاری توسط قدرت، با ورود حکمت به عرصهٔ حاکمیت، حکمت خویشکاری اصلی خود را که نظارت نقّادانهٔ قدرت باشد و این تنها در استقلال و ذینفع نبودن بهوجود میآید را از دست میدهد و مجبور به سازش با اصحاب سلطهٔ سیاسی و نظامی و اقتصادی میگردد؛و اما هستهٔ خردمندانهٔ گفتهٔ ابن عربی میتواند این باشد که حکمت (و نه حکیم) باید بتواند بنابه تعریف در عمل تحقق یابد و بر قدرت جهل و حماقت و استحمار غلبه کند و فایق آید، در غیراینصورت تصوراتی بیفایده است. و از دیگر سو، قدرت باید برای حفظ خود بفهمد که با قربانی کردن حکمت و تکیه بر «خشونت»، نه تنها مشروعیّت که همین قدرت مادی منحصر به زور خود را نیز بزودی از دست خواهد داد.
🔸یاد امیرکبیرها را با اصلاح مشی اصلاحگری گرامی بداریم.
#امیر_کبیر
#حکمت
#حکومت
#سیاست
#اصلاحگری
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌در سالگرد شهادت امیرکبیر
🖋احسان شریعتی
🔸«کسی که حکمت ندارد حکومت ندارد» («من لا حکمة له لا حکم له»)؛
«حکمت اگر حاکم نشود غیرقابلاعتماد است» («الحکمة إذا لم تکن حاکمة لا یعوّل علیه»)
📌 ابن عربی
🔸حکومت قاجار با تصمیم به قتل امیرکبیر «اصلاحات ساختاری» در واقع مقدمات سقوط خود و انقلاب مشروطه را فراهم آورد و یکبار دیگر در تاریخ حقانیت این قول ابن عربی را اثبات کرد که آن کو حکمت ندارد حکومتش دیری نخواهد پایید.
🔹و اما قول افلاطونی-هگلی دیگر او مبنی بر این که حکمت باید بتواند حاکم شود (وگرنه انتزاعی و غیرواقعی است)، نظریهای نقدپذیر و مناقشهانگیز است.
تجربهٔ تلخ امیرکبیرها و مصدقها و..، نشان میدهد که:
🔸۱. حکومت بنابه ماهیت خود، یعنی مقتضیات و مصالح حفظ «قدرت» در کوتاهمدت، بهسهولت تسلیم حکمت نمیشود و بهراحتی و سرموقع او را قربانی میسازد: تجربهٔ تلخ حکما از افلاطون تا هایدگر، شاهد این مدعاست؛
🔹۲. به فرض غیرمحال پذیرش اصلاحات ساختاری توسط قدرت، با ورود حکمت به عرصهٔ حاکمیت، حکمت خویشکاری اصلی خود را که نظارت نقّادانهٔ قدرت باشد و این تنها در استقلال و ذینفع نبودن بهوجود میآید را از دست میدهد و مجبور به سازش با اصحاب سلطهٔ سیاسی و نظامی و اقتصادی میگردد؛و اما هستهٔ خردمندانهٔ گفتهٔ ابن عربی میتواند این باشد که حکمت (و نه حکیم) باید بتواند بنابه تعریف در عمل تحقق یابد و بر قدرت جهل و حماقت و استحمار غلبه کند و فایق آید، در غیراینصورت تصوراتی بیفایده است. و از دیگر سو، قدرت باید برای حفظ خود بفهمد که با قربانی کردن حکمت و تکیه بر «خشونت»، نه تنها مشروعیّت که همین قدرت مادی منحصر به زور خود را نیز بزودی از دست خواهد داد.
🔸یاد امیرکبیرها را با اصلاح مشی اصلاحگری گرامی بداریم.
#امیر_کبیر
#حکمت
#حکومت
#سیاست
#اصلاحگری
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati