بیا کمک، کنسرت داریم!
علی جنتی: گروه محترم ارکستر! شما بفرمایید موسیقیتون رو اجرا کنید. من اینجا پشت در وامیسم که کسی نیاد. فقط قربونتون برم. دو تا آهنگ اجرا کنید، بریم پی کارمون.
اوه اوه! اومدن اومدن. پشت درن. دارن در رو هل میدن. شما آهنگتون رو بزنید. من پشت در رو گرفتهام. آهنگ فیلم حاتمیکیا بزن اینا خیالشون راحت شه.
چه زوری هم دارن. الو... عبدالرضا... میتونی یه سر بیای پایین کمک؟! اینجا یه کنسرته، به کمک نیاز دارم. #کنسرت چه کمکی میخواد؟ بابا دو قدم پاشو بیا پایین اینا اومدهان پشت در دارن هل میدن. من یه نفری گرفتهام. زود بیا.
الو، یه کمک به وزارت فرهنگ و ارشاد بکن. یه کنسرت داریم برگزار میکنیم... لجستیکی چیه؟ پول نمیخوام. بابا یه دقیقه بیا کمک کن، پشت در رو نگه داریم تا کنسرت تموم بشه.
ئه! اومدی عبدالرضا؟!
عبدالرضا رحمانی فضلی: آخه اینجا جای کنسرت برگزار کردنه؟!
جنتی: اینجا که مشهد نیست. برگزار میکنیم دیگه.
عبدالرضا: به بیژن زنگ زدی بیاد کمک؟!
جنتی: نه بابا. این نفتیها رو با یه من عسل هم نمیشه خورد.
عبدالرضا: زنگ بزن بابا. اون سنگین وزنه، پشت در وایسه دیگه کار ما هم سبکتر میشه.
جنتی: بزنم به عباس جدیدی؟!
عبدالرضا: اون که نویسنده است.
جنتی: نه بابا. دو روزه شده نویسنده. هر کاریش بکنی کشتیگیره. سنگینوزنه.
عبدالرضا: آخه الان دیگه #نویسنده هم شده، فکر نکنم بیاد. نویسندهها ظریفکاری بلدن. کارهای خرکی نمیکنن.
جنتی: یه پیام توی گروه هیات وزیران بذار همه بیان کمک.
عبدالرضا: پس کی کارهای #دولت رو انجام بده؟!
جنتی: وقتی اینا دارن در رو میشکونن بیان توی کنسرت، لغو کنن؛ چاره چیه؟! پیام بذار بیان.
عبدالرضا: اینا خیلیان. زورشون هم برعکسه. بهجای اینکه هی کم شه، هی زیاد میشه.
جنتی: همه کاراشون برعکسه.
عبدالرضا: هل بدی علی. هل بده. آقا تمومش کن دیگه تو ام کنسرت رو.
رهبر #ارکستر: ما فقط اورتورش رو زدیم. هنوز به شعر هم نرسیدیم.
عبدالرضا: نوشابه که نیست تا آخرش رو بخوری. نمادین می خواستیم کنسرت برگزار بشه که شد. علی یه قانون بده این گروههای #موسیقی اورتورشون کوتاهتر باشه. بخوایم صبر کنیم خواننده شعر رو شروع کنه، اینا میان داخل از رومون رد میشن.
جنتی: هل بده حرف نزن. بچهها تو راهن.
#محمدعلی_مومنی
هفتهنامه #چلچراغ ۶۷۴
#رادیوچل
در سایت چلچراغ http://40cheragh.org/?p=617
☘ @MohamadAliMomeni
علی جنتی: گروه محترم ارکستر! شما بفرمایید موسیقیتون رو اجرا کنید. من اینجا پشت در وامیسم که کسی نیاد. فقط قربونتون برم. دو تا آهنگ اجرا کنید، بریم پی کارمون.
اوه اوه! اومدن اومدن. پشت درن. دارن در رو هل میدن. شما آهنگتون رو بزنید. من پشت در رو گرفتهام. آهنگ فیلم حاتمیکیا بزن اینا خیالشون راحت شه.
چه زوری هم دارن. الو... عبدالرضا... میتونی یه سر بیای پایین کمک؟! اینجا یه کنسرته، به کمک نیاز دارم. #کنسرت چه کمکی میخواد؟ بابا دو قدم پاشو بیا پایین اینا اومدهان پشت در دارن هل میدن. من یه نفری گرفتهام. زود بیا.
الو، یه کمک به وزارت فرهنگ و ارشاد بکن. یه کنسرت داریم برگزار میکنیم... لجستیکی چیه؟ پول نمیخوام. بابا یه دقیقه بیا کمک کن، پشت در رو نگه داریم تا کنسرت تموم بشه.
ئه! اومدی عبدالرضا؟!
عبدالرضا رحمانی فضلی: آخه اینجا جای کنسرت برگزار کردنه؟!
جنتی: اینجا که مشهد نیست. برگزار میکنیم دیگه.
عبدالرضا: به بیژن زنگ زدی بیاد کمک؟!
جنتی: نه بابا. این نفتیها رو با یه من عسل هم نمیشه خورد.
عبدالرضا: زنگ بزن بابا. اون سنگین وزنه، پشت در وایسه دیگه کار ما هم سبکتر میشه.
جنتی: بزنم به عباس جدیدی؟!
عبدالرضا: اون که نویسنده است.
جنتی: نه بابا. دو روزه شده نویسنده. هر کاریش بکنی کشتیگیره. سنگینوزنه.
عبدالرضا: آخه الان دیگه #نویسنده هم شده، فکر نکنم بیاد. نویسندهها ظریفکاری بلدن. کارهای خرکی نمیکنن.
جنتی: یه پیام توی گروه هیات وزیران بذار همه بیان کمک.
عبدالرضا: پس کی کارهای #دولت رو انجام بده؟!
جنتی: وقتی اینا دارن در رو میشکونن بیان توی کنسرت، لغو کنن؛ چاره چیه؟! پیام بذار بیان.
عبدالرضا: اینا خیلیان. زورشون هم برعکسه. بهجای اینکه هی کم شه، هی زیاد میشه.
جنتی: همه کاراشون برعکسه.
عبدالرضا: هل بدی علی. هل بده. آقا تمومش کن دیگه تو ام کنسرت رو.
رهبر #ارکستر: ما فقط اورتورش رو زدیم. هنوز به شعر هم نرسیدیم.
عبدالرضا: نوشابه که نیست تا آخرش رو بخوری. نمادین می خواستیم کنسرت برگزار بشه که شد. علی یه قانون بده این گروههای #موسیقی اورتورشون کوتاهتر باشه. بخوایم صبر کنیم خواننده شعر رو شروع کنه، اینا میان داخل از رومون رد میشن.
جنتی: هل بده حرف نزن. بچهها تو راهن.
#محمدعلی_مومنی
هفتهنامه #چلچراغ ۶۷۴
#رادیوچل
در سایت چلچراغ http://40cheragh.org/?p=617
☘ @MohamadAliMomeni
40cheragh.org
بیا کمک، کنسرت داریم!
چرا روز بزرگداشت شجریان نداریم؟!
امروز روز ملی موسیقی ایرانی است. در تقویم چنین عنوانی نداریم. بلکه پیشنهاد من است که در زادروز استاد #محمدرضا_شجریان، این روز را با عنوان «روز ملی موسیقی ایرانی»، یا حتی روز بزرگداشت «محمدرضا شجریان» نامگذاری کنیم.
در کنار این این همه هفته و دهه و روزی که در تقویم جا خوشکردهاند و نمیدانیم چیستند؛ حق آن است که روزی هم با نام «موسیقی ایرانی» داشته باشیم.
حتی روز سینما، روز قلم، روز شعر و ادب پارسی و روز خبرنگار هم داریم. اما روز یا هفته موسیقی ملی ایرانی نداریم!
ما روزهایی در بزرگداشت حافظ، سعدی، مولوی، زکریای رازی، ابوعلی سینا و دیگران داریم؛ اما روز بزرگداشت «شجریان» نداریم. او کمتر از حافظ نیست. بلکه بنا به رشد و تطور تاریخی، با تکیه بر انباشته حافظ، مجموعی است از شجریان و حافظ، شجریان و سعدی، شجریان و مولوی، شجریان و ابتهاج و...
این لازمه رشد تاریخی است که انباشته تاریخی را برگیریم و چیزی به آن بیافزاییم. شجریان دقیقا در همین نقطه ایستاده و از اینرو، دستکم روی خط زمان، حتی از حافظ و سعدی پیش است.
بزرگداشت او وظیفه ما و بزرگداشتن فرهنگ، هنر و موسیقی ایرانی است.
حتی کسانی که از شجریان خشمگیناند، نفس ورود او به حمایت از مردم را پاس بدارند. هنرمند نماینده وجدان جامعه است. هنرمند بر اساس درک و برداشت پیشروانه از رویدادها، دریافتهای خود را بیان میکند.
شجریان اهل نغمه سر دادن در خلوت نیست؛ که توی باغ خودش بیتفاوت باشد که چه بر انسانهای دیگر میرود.
بزرگی او فقط به صدا و آوازش نیست. در واکنشهای او به تحولات اجتماعی هم ریشه دارد.
او یکی از ستارههای تاریخ #موسیقی ایرانی است. بهنظر شما برای این چهره بزرگ و ملی چه باید کرد؟!
حق آن است که در چنین روزی جشن ملی با برنامههای ویژه برگزار میشد. رادیو و تلویزیون در برنامههایی ویژه آثار او را مرور میکردند. در سالنها برنامههای ویژه برگزار میشد؛ از نمایشگاه نقاشی و عکس گرفته تا #کنسرت؛ که مردم از پروراندن انسانهای بزرگ و هنرمندی چون شجریان بهخود ببالند و بر عزت نفسشان بیافزایند.
شاید فکر کنید که این کلمهها در ستایش شجریان است. آری. چرا که ستایش او تشویق جامعه به بزرگ بودن و بزرگ شدن است. کسی که چند دهه اینچنین کوشیده و با سختیها دست و پنجه نرم کرده و خود را در بالاترین سطوح حفظ کرده است، متسحق ستایش است.
#شجریان حتی حق دارد که متوقع باشد که او را بزرگ بدارند و ستایش کنند. حق دارد که متوقع باشد حرفش برش داشته باشد. حق دارد که پس از این همه سال توقع داشته باشد که تا لب تر میکند، مجوز کنسرت و آلبومش را بدهند. او حتی حق دارد که طلبکار باشد! هر یک از ما پس از کوششهایی، دوست میداریم که ارجمند باشیم و ما را تکریم و احترام کنند. برای او پس از چندین دهه کوشش، توقع ارجمندی و ارزشمندی و تکریم و احترام کاملا بهجاست.
شجریان برآیند سرمایه هنری و اجتماعی ماست. او را پاس بداریم.
#محمدعلی_مومنی
پینوشت:
۱- امروز کانال هفتهنامه چلچراغ @ChelCheraghMag را پی بگیرید که برنامه ویژهای بهمناسبت زادروز شجریان داریم. یکی از آنها مرور تصنیفهای شجریان روی خط زمان است.
هر یک از دستگاهها و آوازهای ایرانی بهتر است در ساعتی از شبانهروز شنیده شوند. بر اساس «زماندستگاه» و «زمانآواز» تصنیفهای شجریانی را مرور میکنیم.
۲- شماره ۶۷۹ هفتهنامه چلچراغ جشننامهای است برای استاد محمدرضا شجریان. با یادداشتها، گفتوگوها و البته نقاشی اختصاصی چلچراغ از پرتره استاد. به دیدنش در فضای مجازی بسنده نکنید. این شماره را بخرید.
http://maatine.com/95-07-01-rooz-shajarian/
☘ @MohamadAliMomeni
امروز روز ملی موسیقی ایرانی است. در تقویم چنین عنوانی نداریم. بلکه پیشنهاد من است که در زادروز استاد #محمدرضا_شجریان، این روز را با عنوان «روز ملی موسیقی ایرانی»، یا حتی روز بزرگداشت «محمدرضا شجریان» نامگذاری کنیم.
در کنار این این همه هفته و دهه و روزی که در تقویم جا خوشکردهاند و نمیدانیم چیستند؛ حق آن است که روزی هم با نام «موسیقی ایرانی» داشته باشیم.
حتی روز سینما، روز قلم، روز شعر و ادب پارسی و روز خبرنگار هم داریم. اما روز یا هفته موسیقی ملی ایرانی نداریم!
ما روزهایی در بزرگداشت حافظ، سعدی، مولوی، زکریای رازی، ابوعلی سینا و دیگران داریم؛ اما روز بزرگداشت «شجریان» نداریم. او کمتر از حافظ نیست. بلکه بنا به رشد و تطور تاریخی، با تکیه بر انباشته حافظ، مجموعی است از شجریان و حافظ، شجریان و سعدی، شجریان و مولوی، شجریان و ابتهاج و...
این لازمه رشد تاریخی است که انباشته تاریخی را برگیریم و چیزی به آن بیافزاییم. شجریان دقیقا در همین نقطه ایستاده و از اینرو، دستکم روی خط زمان، حتی از حافظ و سعدی پیش است.
بزرگداشت او وظیفه ما و بزرگداشتن فرهنگ، هنر و موسیقی ایرانی است.
حتی کسانی که از شجریان خشمگیناند، نفس ورود او به حمایت از مردم را پاس بدارند. هنرمند نماینده وجدان جامعه است. هنرمند بر اساس درک و برداشت پیشروانه از رویدادها، دریافتهای خود را بیان میکند.
شجریان اهل نغمه سر دادن در خلوت نیست؛ که توی باغ خودش بیتفاوت باشد که چه بر انسانهای دیگر میرود.
بزرگی او فقط به صدا و آوازش نیست. در واکنشهای او به تحولات اجتماعی هم ریشه دارد.
او یکی از ستارههای تاریخ #موسیقی ایرانی است. بهنظر شما برای این چهره بزرگ و ملی چه باید کرد؟!
حق آن است که در چنین روزی جشن ملی با برنامههای ویژه برگزار میشد. رادیو و تلویزیون در برنامههایی ویژه آثار او را مرور میکردند. در سالنها برنامههای ویژه برگزار میشد؛ از نمایشگاه نقاشی و عکس گرفته تا #کنسرت؛ که مردم از پروراندن انسانهای بزرگ و هنرمندی چون شجریان بهخود ببالند و بر عزت نفسشان بیافزایند.
شاید فکر کنید که این کلمهها در ستایش شجریان است. آری. چرا که ستایش او تشویق جامعه به بزرگ بودن و بزرگ شدن است. کسی که چند دهه اینچنین کوشیده و با سختیها دست و پنجه نرم کرده و خود را در بالاترین سطوح حفظ کرده است، متسحق ستایش است.
#شجریان حتی حق دارد که متوقع باشد که او را بزرگ بدارند و ستایش کنند. حق دارد که متوقع باشد حرفش برش داشته باشد. حق دارد که پس از این همه سال توقع داشته باشد که تا لب تر میکند، مجوز کنسرت و آلبومش را بدهند. او حتی حق دارد که طلبکار باشد! هر یک از ما پس از کوششهایی، دوست میداریم که ارجمند باشیم و ما را تکریم و احترام کنند. برای او پس از چندین دهه کوشش، توقع ارجمندی و ارزشمندی و تکریم و احترام کاملا بهجاست.
شجریان برآیند سرمایه هنری و اجتماعی ماست. او را پاس بداریم.
#محمدعلی_مومنی
پینوشت:
۱- امروز کانال هفتهنامه چلچراغ @ChelCheraghMag را پی بگیرید که برنامه ویژهای بهمناسبت زادروز شجریان داریم. یکی از آنها مرور تصنیفهای شجریان روی خط زمان است.
هر یک از دستگاهها و آوازهای ایرانی بهتر است در ساعتی از شبانهروز شنیده شوند. بر اساس «زماندستگاه» و «زمانآواز» تصنیفهای شجریانی را مرور میکنیم.
۲- شماره ۶۷۹ هفتهنامه چلچراغ جشننامهای است برای استاد محمدرضا شجریان. با یادداشتها، گفتوگوها و البته نقاشی اختصاصی چلچراغ از پرتره استاد. به دیدنش در فضای مجازی بسنده نکنید. این شماره را بخرید.
http://maatine.com/95-07-01-rooz-shajarian/
☘ @MohamadAliMomeni
ماتینه
چرا روز بزرگداشت شجریان نداریم؟! | ماتینه
در زادروز استاد محمدرضا شجریان، این روز را با عنوان «روز ملی موسیقی ایرانی» نامگذاری کنیم.او کمتر از حافظ نیست. بلکه بنا به رشد و تطور تاریخی، با تکیه بر انباشته حافظ، مجموعی است از شجریان و حافظ، شجریان و سعدی، شجریان و مولوی، شجریان و ابتهاج و...
سایتهای فروش #موسیقی توی ماه #محرم یه حال و روزی دارن مثل اغذیهفروشیها توی ماه #رمضان!
☘ @MohamadAliMomeni
☘ @MohamadAliMomeni
خنده مرغ پخته بهمناسبت روز دانشجو!
ما تا ۱۶ آذر امسال احساس میکردیم، فقط حرف است که مفت است. ولی الان احساس میکنیم (با اجازه دلواپسان گرامی) که یک سری آمار و ارقام مفت هم داریم. نه فقط توی این آب و خاک خودمان. خوشبختانه یک ماجرای جهانشمول است که همینجور هی آمار و ارقام مفت و مجانی در دنیا منتشر میشود.
مثلا همین آمار کشورهای غمگین که میگوید ما بعد از عراق دومین کشور غمگین جهان هستیم.
ما ۱۶ آذر امسال فهمیدیم که خیلی آمار مفت و مجانی است این و دوست داشتیم تنظیم کننده این گزارش را پیدا می کردیم و با پشت دست یک خشونت ملایمی میورزیدیم که از این به بعد چگونگی تنظیم آمار و ارقام را یاد بگیرد.
همین هم یک شیوه جدید آموزش است دیگر. آموزش چگونگی تنظیم آمار و ارقام با پشت دست!
خودتان که شاهدید ما همیشه خیلی به چیزهای شاد علاقه داشتیم. مثلا هر وقت آمدیم یک #موسیقی گوش بدهیم که یوسف اباذری هم از ما راضی باشد، یکهو یکی گفت «آقا یه موسیقی شاد بذار خب»
راستش را بخواهید من از مصرف موسیقی شاد خبر ندارم که موسیقی شاد را برای چه کاری میخواست. اما میخواست دیگر.
در مهمانیها هم تا آمدیم در چند جمله کل سیاست کشور از آن بالا تا آن پایین را تحلیل و بررسی کنیم، یکی از ما خواست که حرفهای شاد بزنیم که بخندیم.
البته من به آنها وعده میدادم که اگر دندان روی آن جگر وامانده بگذارید همین تحلیل مسائل سیاسی کشور هم کم #خندهدار نیست. ولی خب صبر که ندارند. دوست دارند از همان کلمه و حرف اول هرهر بخندند و شاد باشند.
در سینما هم همینطور است. از بس مردم به فیلمهای شاد علاقمندند، وسط فیلمهای غمگین هم هرهر در سینما میخندند. یعنی جوری میخندند که روزنامه کیهان هم شک میکند که نکند ما الکی تظاهر کردیم که فیلم غمگین است و متاسفانه فیلم خیلی هم شاد است و وای بر ما.
ما فکر کردیم که برای کار اساسی کردن بهتر است که کار را در دانشگاهها ادامه بدهیم. یک جوری که روندشادسازی را علمی کنیم بروند پی کارش. حالا یا شادسازی را علمی کنیم، یا علم را شاد کنیم.
خوشبختانه امثال در روز ۱۶ چنان عملیات شادیآفرینی انجام شد که حتی مرغ پخته هم به خنده آمد.
خوشبختانه دانشگاه با خنده آشتی کرد و با دعوت از هنرمندان فیلمهای شاد، هنرمندان تقلیدصداکن، شعبدهبازان، ژانگولرها و سایر شادیآفرینان به استقبال این روز رفت.
ما در رادیوچل پیشنهاد میکنیم حالا که ما دستمان اینقدر خوب به تعطیلی میرود، این یک روز را هم تعطیلی رسمی اعلام کنیم که آیندهسازان کشور بتواند زرتی به شمال بروند و بیشتر شاد بشوند.
تلویزیون هم از صبح تا شب آنقدر کارتون پخش کند که قطعنامهدان آن تنظیمکنندگان آمار غمگینترین کشورهای جهان هم مورد آسیب جدی قرار بگیرد!
📝 #محمدعلی_مومنی
هفتهنامه #چلچراغ ۶۸۸
📻 #رادیوچل
☘ @MohamadAliMomeni
🔗 maatine.com/95-09-24-radio40-rooz-daneshjou
ما تا ۱۶ آذر امسال احساس میکردیم، فقط حرف است که مفت است. ولی الان احساس میکنیم (با اجازه دلواپسان گرامی) که یک سری آمار و ارقام مفت هم داریم. نه فقط توی این آب و خاک خودمان. خوشبختانه یک ماجرای جهانشمول است که همینجور هی آمار و ارقام مفت و مجانی در دنیا منتشر میشود.
مثلا همین آمار کشورهای غمگین که میگوید ما بعد از عراق دومین کشور غمگین جهان هستیم.
ما ۱۶ آذر امسال فهمیدیم که خیلی آمار مفت و مجانی است این و دوست داشتیم تنظیم کننده این گزارش را پیدا می کردیم و با پشت دست یک خشونت ملایمی میورزیدیم که از این به بعد چگونگی تنظیم آمار و ارقام را یاد بگیرد.
همین هم یک شیوه جدید آموزش است دیگر. آموزش چگونگی تنظیم آمار و ارقام با پشت دست!
خودتان که شاهدید ما همیشه خیلی به چیزهای شاد علاقه داشتیم. مثلا هر وقت آمدیم یک #موسیقی گوش بدهیم که یوسف اباذری هم از ما راضی باشد، یکهو یکی گفت «آقا یه موسیقی شاد بذار خب»
راستش را بخواهید من از مصرف موسیقی شاد خبر ندارم که موسیقی شاد را برای چه کاری میخواست. اما میخواست دیگر.
در مهمانیها هم تا آمدیم در چند جمله کل سیاست کشور از آن بالا تا آن پایین را تحلیل و بررسی کنیم، یکی از ما خواست که حرفهای شاد بزنیم که بخندیم.
البته من به آنها وعده میدادم که اگر دندان روی آن جگر وامانده بگذارید همین تحلیل مسائل سیاسی کشور هم کم #خندهدار نیست. ولی خب صبر که ندارند. دوست دارند از همان کلمه و حرف اول هرهر بخندند و شاد باشند.
در سینما هم همینطور است. از بس مردم به فیلمهای شاد علاقمندند، وسط فیلمهای غمگین هم هرهر در سینما میخندند. یعنی جوری میخندند که روزنامه کیهان هم شک میکند که نکند ما الکی تظاهر کردیم که فیلم غمگین است و متاسفانه فیلم خیلی هم شاد است و وای بر ما.
ما فکر کردیم که برای کار اساسی کردن بهتر است که کار را در دانشگاهها ادامه بدهیم. یک جوری که روندشادسازی را علمی کنیم بروند پی کارش. حالا یا شادسازی را علمی کنیم، یا علم را شاد کنیم.
خوشبختانه امثال در روز ۱۶ چنان عملیات شادیآفرینی انجام شد که حتی مرغ پخته هم به خنده آمد.
خوشبختانه دانشگاه با خنده آشتی کرد و با دعوت از هنرمندان فیلمهای شاد، هنرمندان تقلیدصداکن، شعبدهبازان، ژانگولرها و سایر شادیآفرینان به استقبال این روز رفت.
ما در رادیوچل پیشنهاد میکنیم حالا که ما دستمان اینقدر خوب به تعطیلی میرود، این یک روز را هم تعطیلی رسمی اعلام کنیم که آیندهسازان کشور بتواند زرتی به شمال بروند و بیشتر شاد بشوند.
تلویزیون هم از صبح تا شب آنقدر کارتون پخش کند که قطعنامهدان آن تنظیمکنندگان آمار غمگینترین کشورهای جهان هم مورد آسیب جدی قرار بگیرد!
📝 #محمدعلی_مومنی
هفتهنامه #چلچراغ ۶۸۸
📻 #رادیوچل
☘ @MohamadAliMomeni
🔗 maatine.com/95-09-24-radio40-rooz-daneshjou
ماتینه
خنده مرغ پخته بهمناسبت روز دانشجو! | ماتینه
خوشبختانه دانشگاه با خنده آشتی کرد و با دعوت از هنرمندان فیلمهای شاد، هنرمندان تقلیدصداکن، شعبدهبازان، ژانگولرها و سایر شادیآفرینان به استقبال این روز رفت.
قلیان با تخفیف دانشجویی!
دانشجویان عزیز، توجه فرمایید.
در راستای اعطای #تسهیلات و ارائه خدمات به شما آیندهسازان کشور، از این پس #قلیان با #تخفیف دانشجویی عرضه میشود.
من از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدم و به مسئولان امر خیلی تبریک میگویم که حتی به فکر دود و دم آیندهسازان کشور هستید.
اصلا خیلی زودتر از این باید تسهیلات دودی به دانشجویان عزیز میدادند.
خب اگر #دانشجو قلیان هم نکشد دیگر کاری ندارد بکند. در طول ترم که دانشجوی بیچاره یا عاشق است، یا شکست عشقی خورده، یا مشغول رفیقبازی است، یا شبکههای اجتماعیاش را باید نو نوار کند که مایه افتخار جامعه دانشگاهی کشور باشد. یا اینکه هوا آلوده است. یا ریزگرد داریم. یا بینالتعطیلین داریم که حتی شامل شنبه تا پنجشنبه هم میشود که البته در دولت معجزه هزاره سوم به اینجور تعطیلیها توجه و التفات بیشتری میشد.
شب امتحان هم معمولا همه فاز فرهنگی و هنری دارند و تازه یادشان میآید که چقدر مطالعه غیردرسی کم دارند. چقدر #موسیقی در زندگیشان کم شده.
پایان دوره دانشگاه هم که همه میروند از خدمات پایاننامههای حاضر و آماده استفاده میکنند.
به همین خاطر واقعا حوصله دانشجویان کشور دچار سررفتگی میشد.
کاری نبود جز این که بروند قلیان بکشند. این همه قیمتش بالا بود. حالا دیگر دانشجویان عزیز میتوانند از این تخفیف و دهها جوایز ازرنده دیگر استفاده کنند. مثلا اگر دو تا قلیان بکشند، از تخفیف بیشتر استفاده میکنند. اگر پنج تا قلیان بکشند، به شرط زنده ماندن، یک قلیان مجانی هم میگیرند.
مخصوصا که الان مثل خودروهای تکسرنشین، قلیانهای #تک_سرنشین هم مد شده و هر دانشجو با شعار هر دانشجو یک قلیان میتواند یک قلیان مال مال خودش داشته باشد و هی تخفیف بگیرد.
بهتر از این است که برود در خیابان و خدای ناکرده باعث وقوع #زلزله و بقیه بلایای طبیعی و غیرطبیعی بشود.
#محمدعلی_مومنی
هفتهنامه #چلچراغ ۶۹۳
📻 #رادیوچل
☘ @MohamadAliMomeni
🔗 maatine.com/95-10-29-radio40-ghalyan
دانشجویان عزیز، توجه فرمایید.
در راستای اعطای #تسهیلات و ارائه خدمات به شما آیندهسازان کشور، از این پس #قلیان با #تخفیف دانشجویی عرضه میشود.
من از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدم و به مسئولان امر خیلی تبریک میگویم که حتی به فکر دود و دم آیندهسازان کشور هستید.
اصلا خیلی زودتر از این باید تسهیلات دودی به دانشجویان عزیز میدادند.
خب اگر #دانشجو قلیان هم نکشد دیگر کاری ندارد بکند. در طول ترم که دانشجوی بیچاره یا عاشق است، یا شکست عشقی خورده، یا مشغول رفیقبازی است، یا شبکههای اجتماعیاش را باید نو نوار کند که مایه افتخار جامعه دانشگاهی کشور باشد. یا اینکه هوا آلوده است. یا ریزگرد داریم. یا بینالتعطیلین داریم که حتی شامل شنبه تا پنجشنبه هم میشود که البته در دولت معجزه هزاره سوم به اینجور تعطیلیها توجه و التفات بیشتری میشد.
شب امتحان هم معمولا همه فاز فرهنگی و هنری دارند و تازه یادشان میآید که چقدر مطالعه غیردرسی کم دارند. چقدر #موسیقی در زندگیشان کم شده.
پایان دوره دانشگاه هم که همه میروند از خدمات پایاننامههای حاضر و آماده استفاده میکنند.
به همین خاطر واقعا حوصله دانشجویان کشور دچار سررفتگی میشد.
کاری نبود جز این که بروند قلیان بکشند. این همه قیمتش بالا بود. حالا دیگر دانشجویان عزیز میتوانند از این تخفیف و دهها جوایز ازرنده دیگر استفاده کنند. مثلا اگر دو تا قلیان بکشند، از تخفیف بیشتر استفاده میکنند. اگر پنج تا قلیان بکشند، به شرط زنده ماندن، یک قلیان مجانی هم میگیرند.
مخصوصا که الان مثل خودروهای تکسرنشین، قلیانهای #تک_سرنشین هم مد شده و هر دانشجو با شعار هر دانشجو یک قلیان میتواند یک قلیان مال مال خودش داشته باشد و هی تخفیف بگیرد.
بهتر از این است که برود در خیابان و خدای ناکرده باعث وقوع #زلزله و بقیه بلایای طبیعی و غیرطبیعی بشود.
#محمدعلی_مومنی
هفتهنامه #چلچراغ ۶۹۳
📻 #رادیوچل
☘ @MohamadAliMomeni
🔗 maatine.com/95-10-29-radio40-ghalyan
ماتینه
قلیان با تخفیف دانشجویی! | ماتینه
مثل خودروهای تکسرنشین، قلیانهای تکسرنشین هم مد شده و هر دانشجو با شعار هر دانشجو یک قلیان میتواند یک قلیان مال مال خودش داشته باشد و هی تخفیف بگیرد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌷شروع #بهار با #موسیقی های شنیداری و تجسمی(!) خوشتر است.
عید باستانی #نوروز و سال نو خورشیدی را شادباش میگویم.
امیدوارم سالی پر از موفقیت و سربلندی باشد.
دوستتان دارم.
☘ @MohamadAliMomeni
عید باستانی #نوروز و سال نو خورشیدی را شادباش میگویم.
امیدوارم سالی پر از موفقیت و سربلندی باشد.
دوستتان دارم.
☘ @MohamadAliMomeni
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 l ۴۲
Setting
به همین راحتی مخالف دو آتیشه #موسیقی به موافق شش آتیشه تبدیل میشه! 😁
#حرفای_خوابیدنکی
☘️ @MohamadAliMomeni
Setting
به همین راحتی مخالف دو آتیشه #موسیقی به موافق شش آتیشه تبدیل میشه! 😁
#حرفای_خوابیدنکی
☘️ @MohamadAliMomeni
کنسرت همایونی، خیابونی، بیابونی
محمدعلی مومنی
[...]
راننده گفت: بفرما. حالا میخوان نون خوانندههای خیابونی رو آجر کنن؟
گفتم: #همایون_شجریان میخواد بیاد بین مردم خب.
گفت: خب همین دیگه. یه عده دارن توی خیابون #کنسرت میدن. وقتی همایون بیاد چی میشه؟! دیگه کنسرت خیابونی باب میشه. از فردا برای کنسرت خیابونی هم باید بلیت خرید. اگر هم بلیت نخری محدودیت تردد میذارن که نتونی از نزدیکشون رد شی که یه کم گوش کنی. اگرم یه کم گوش کنی، به همون اندازه برات قبض میاد، باید پولشو بدی.
بعدم وقتی اینجوری بشه دیگه این طفلیها باید برن مجوز بگیرن. توی خیابون سوت هم بخوای بزنی، میگن این کنسرت خیابونیه، باید بری مجوز بگیری.
آواز خوندن که هیچی دیگه. بخوای تو کوچه و خیابون واسه خودت زمزمه کنی، اول باید بری دوره #آواز ببینی. چون دیگه کنسرت حساب میشه. بعدم برای آواز خوندنت باید #مجوز بگیری. بری اونجا بگی کلا فازت چیه که آوازت گرفته؟ هدف و انگیزهات از آواز خوندن چیه؟ هدفت بر هم زدن نظم عمومی با #موسیقی نباشه! بعد شعرهایی که میخوای بخونی رو از قبل بدی. دیگه آدم دو تا شعر بداهه هم نمیتونه بخونه. اینجوری #بداهه_نوازی و #بداهه_خوانی هم از بین میره!
[...]
(برای خواندن متن کامل، روی Instand Viwe یا لینک بزنید.)
🔗 telegra.ph/concert-khiyabani-09-07
ماهنامه طنز و کارتون «خط خطی»، شماره ۸۷
☘️ @MohamadAliMomeni
محمدعلی مومنی
[...]
راننده گفت: بفرما. حالا میخوان نون خوانندههای خیابونی رو آجر کنن؟
گفتم: #همایون_شجریان میخواد بیاد بین مردم خب.
گفت: خب همین دیگه. یه عده دارن توی خیابون #کنسرت میدن. وقتی همایون بیاد چی میشه؟! دیگه کنسرت خیابونی باب میشه. از فردا برای کنسرت خیابونی هم باید بلیت خرید. اگر هم بلیت نخری محدودیت تردد میذارن که نتونی از نزدیکشون رد شی که یه کم گوش کنی. اگرم یه کم گوش کنی، به همون اندازه برات قبض میاد، باید پولشو بدی.
بعدم وقتی اینجوری بشه دیگه این طفلیها باید برن مجوز بگیرن. توی خیابون سوت هم بخوای بزنی، میگن این کنسرت خیابونیه، باید بری مجوز بگیری.
آواز خوندن که هیچی دیگه. بخوای تو کوچه و خیابون واسه خودت زمزمه کنی، اول باید بری دوره #آواز ببینی. چون دیگه کنسرت حساب میشه. بعدم برای آواز خوندنت باید #مجوز بگیری. بری اونجا بگی کلا فازت چیه که آوازت گرفته؟ هدف و انگیزهات از آواز خوندن چیه؟ هدفت بر هم زدن نظم عمومی با #موسیقی نباشه! بعد شعرهایی که میخوای بخونی رو از قبل بدی. دیگه آدم دو تا شعر بداهه هم نمیتونه بخونه. اینجوری #بداهه_نوازی و #بداهه_خوانی هم از بین میره!
[...]
(برای خواندن متن کامل، روی Instand Viwe یا لینک بزنید.)
🔗 telegra.ph/concert-khiyabani-09-07
ماهنامه طنز و کارتون «خط خطی»، شماره ۸۷
☘️ @MohamadAliMomeni
Telegraph
concert khiyabani
کنسرت همایونی، خیابونی، بیابونی تا نشستم توی تاکسی همایون شجریان صداش از رادیو پخش شد «چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقـ…» راننده رادیو را با حرص خاموش کرد و گفت: همایون بی همایون! گفتم: اگه ناراحتی پیاده شم! گفت: بشین بابا! توی این بیمسافری هر چی باشی، ناچارم سوارت…
مجوزهای یک مزقونچی
#محمدعلی_مومنی
مزقونچیها چند قرن آس و پاس ساز میزدند. نه سری داشتند، نه سامانی. حتی توی تاریخ نوشته شده پول دستی به مخاطب میدادند که پای دلنگ و دلونگشان بنشینند. چه زمانی؟ زمانی که هر کی هر کی بود. هر کس برای خودش بدون هماهنگی آواز میخواند. بدون کسب مجوز ساز میزد. بدون اطلاع مسئولان از موسیقی لذت میبرد، و یک همچین وضعیت ناهنجاری بود!
دوره دردناکی که دردش هنوز هم مورخان را اذیت میکند. تاریخ را که بخوانید، بین سطرهای مربوط به موسیقی کلمه «آخ» بسامدش بالاست!
در این دوره تلخ تاریخی متاسفانه مزقونچیها حتی حق بر هم زدن کنسرتشان را برای گردنکلفتان به رسمیت نمیشناختند.
تا اینکه کمکم در دنیا «مجوز» اختراع شد و همه چیز دنیا را زیر و رو کرد؛ مخصوصا موسیقی. معلوم نبود اگر تاریخ همانجور هر کی هر کی و بدون #مجوز پیش میرفت، چه تاریخ خر تو خری میشد!
تا مجوز اختراع شد، بدون هیچ نفسکشی اعلام شد «حالا دیگه کسی جرات داره، دلنگ و دولونگ کنه. از این به بعد کنسرت دادن مجوز میخواد. بدون مجوز کنسرت لغو میشه!»
مزقونچیها پرسیدند: با مجوز چی؟!
گفتند: دیدین جنبه ندارین؟! با مجوز هم لغو میشه. اما خوبیش اینه که قانونی انجام شده و این چیزی از ارزشهای شما کم نمیکنه.
آنها یاد گرفتند برای دلنگ و دولونگشان مجوز بگیرند و به پاس این خدمت بزرگ پولی هم رد کنند!
مجوز دهندهها برای خدماترسانی بهتر نیروی انسانی بیشتری میخواستند. به همین خاطر سیاست افزایش جمعیت بینشان طرفدار پیدا کرد. حیف بود کار دست غریبه بیفتد!
روزی از روزها اعلام شد: مجوز کنسرت به دلیل تحریمها و وارد نشدن مواد اولیه تشکیل دهنده مجوز، گران شده!
یکی از مزقونچیها نچنچی کرد که یکی از مسئولان سریع بساط را جمع کرد و گفت: مزقونچی باشعورتر و فهمیدهتر از اونه که بخواد نچ و نوچ کنه و ساز مخالفت بزنه!
از همون موقع «ساز مخالف» ممنوع اعلام شد و گفتند «تا اطلاع ثانوی برای ساز مخالف مجوز صادر نمیشود!» با همین کلمه «ثانوی» زقونچیها دو زاریشان افتاد که این ساز برای ابد و یک روز رفت قاطی باقالیها!
مسئولان تا دیدند مزقونچیها بیجنبهاند و اصلا درک نمیکنند که خانواده خرج دارد و باید به تحکیم بنیاد خانواده کمک کرد، به فکر افتادند که برای رضایت اهل موسیقی و درآمدزایی بیشتر مجوزهای متنوعتری تولید کنند. همه مدل، همه رنگ!
فکرهایشان را به شکل ناجوری روی هم ریختند. یکی گفت: اصلا اقتصاد رو همین تکمحصولی بودن بیچاره کرده.
با این جمله طلایی چندین مجوز دیگر هم پا به عرصه گیتی گذاشتند. قرار شد از این به بعد برای شعر کنسرت، مجوز جدا صادر بشود.
بعضی از مزقونچیها گفتند که برنامه ما موسیقی بیکلام است.
مسئولان متوجه سوء استفاده آنها شدند و فهمیدند که اینها برای ارزانتر تمام شدن، میخواهند کلام اثر را بپیچانند. سریع اعلام کردند «موسیقی بیکلام یکجور کمفروشی است و آنها با هر نوع کمفروشی مقابله میکنند!»
#موسیقی بیکلام هم موقتا ممنوع اعلام شد!
بعد کمیته شعر به چند دایره تقسیم شد: دایره صنایع لفظی، دایره صنایع معنوی، دایره قافیه و ردیف، دایره وزن شعر!
مزقونچی که قصد داشت کنسرت بدهد، باید از هر کدام از این دایرهها مجوز میگرفت. دایرهها هم حسابیها درآمدساز شدند!
یک مجوز هم برای ریتم اختراع شد.
مزقونچیها نشستند حساب کردند که برای رفاه حال مخاطبان و گران نشدن بلیت، ریتم را از آثارشان حذف کنند.
مسئولان به دلیل تیز بودن، این مارمولکبازی را هم کشف و خنثی کردند و ارکسترها را ملزم کردند «جهت رفاه حال مردم ریتمش را بیشتر کنند! فقط هر چه ریتم تندتر، هزینه صدور مجوز هم بیشتر است. مثلا ریتم شش و هشت حسابی گران آب میخورد!»
همچنین اعلام شد که برای برگزاری کنسرت، ارائه معاینه فنی خودرو همه نوازندهها هم الزامی است.
مزقونچیها پرسیدند: این چرا؟ ربطی به کنسرت نداره که!
اعلام شد: مزقونچیها تا محل کنسرت با چی میرن؟! مزقونچی که ماشینش دود بکنه، موسیقیاش به درد یکی از نزدیکان نسبیاش میخوره!
حتی بدون خودرو ها هم ملزم شدند تا زمان کنسرت یک خودرو بخرند و معاینه فنیاش را بیاورند!
مجوز بعدی کنسرت که لازم است، مجوز از یونسکو است؛ برای تایید آثار که حتی یک نت شبیه آثار خارجی نباشد. این خارجیها خیلی برآبرویی میکنند و میگویند شاخهای ما آهنگ دزدی میکنند!
بعد تصمیم گرفته شد از تولید داخلی حمایت بشود و اصلا یونسکو خرش به چند من است؟! این پول بین خودمان بچرخد، بهتر است!
روزی یک محقق تاریخ پرسید «تکلیف مزقونچیهایی که توی دهههای گذشته دلنگ و دولونگ کردن، چه میشه؟!»
قرار شد حساب کنند، ما به التفاوت کنسرتهایی که بزرگان در دهههای قبل برگزار کردند، و مجوز هم نگرفته بودند، پرداخت شود!
ماهنامه #خط_خطی - شماره ۹۰ - آذر ۹۷
🔗 goo.gl/ua7X1H
☘️ @MohamadAliMomeni
#محمدعلی_مومنی
مزقونچیها چند قرن آس و پاس ساز میزدند. نه سری داشتند، نه سامانی. حتی توی تاریخ نوشته شده پول دستی به مخاطب میدادند که پای دلنگ و دلونگشان بنشینند. چه زمانی؟ زمانی که هر کی هر کی بود. هر کس برای خودش بدون هماهنگی آواز میخواند. بدون کسب مجوز ساز میزد. بدون اطلاع مسئولان از موسیقی لذت میبرد، و یک همچین وضعیت ناهنجاری بود!
دوره دردناکی که دردش هنوز هم مورخان را اذیت میکند. تاریخ را که بخوانید، بین سطرهای مربوط به موسیقی کلمه «آخ» بسامدش بالاست!
در این دوره تلخ تاریخی متاسفانه مزقونچیها حتی حق بر هم زدن کنسرتشان را برای گردنکلفتان به رسمیت نمیشناختند.
تا اینکه کمکم در دنیا «مجوز» اختراع شد و همه چیز دنیا را زیر و رو کرد؛ مخصوصا موسیقی. معلوم نبود اگر تاریخ همانجور هر کی هر کی و بدون #مجوز پیش میرفت، چه تاریخ خر تو خری میشد!
تا مجوز اختراع شد، بدون هیچ نفسکشی اعلام شد «حالا دیگه کسی جرات داره، دلنگ و دولونگ کنه. از این به بعد کنسرت دادن مجوز میخواد. بدون مجوز کنسرت لغو میشه!»
مزقونچیها پرسیدند: با مجوز چی؟!
گفتند: دیدین جنبه ندارین؟! با مجوز هم لغو میشه. اما خوبیش اینه که قانونی انجام شده و این چیزی از ارزشهای شما کم نمیکنه.
آنها یاد گرفتند برای دلنگ و دولونگشان مجوز بگیرند و به پاس این خدمت بزرگ پولی هم رد کنند!
مجوز دهندهها برای خدماترسانی بهتر نیروی انسانی بیشتری میخواستند. به همین خاطر سیاست افزایش جمعیت بینشان طرفدار پیدا کرد. حیف بود کار دست غریبه بیفتد!
روزی از روزها اعلام شد: مجوز کنسرت به دلیل تحریمها و وارد نشدن مواد اولیه تشکیل دهنده مجوز، گران شده!
یکی از مزقونچیها نچنچی کرد که یکی از مسئولان سریع بساط را جمع کرد و گفت: مزقونچی باشعورتر و فهمیدهتر از اونه که بخواد نچ و نوچ کنه و ساز مخالفت بزنه!
از همون موقع «ساز مخالف» ممنوع اعلام شد و گفتند «تا اطلاع ثانوی برای ساز مخالف مجوز صادر نمیشود!» با همین کلمه «ثانوی» زقونچیها دو زاریشان افتاد که این ساز برای ابد و یک روز رفت قاطی باقالیها!
مسئولان تا دیدند مزقونچیها بیجنبهاند و اصلا درک نمیکنند که خانواده خرج دارد و باید به تحکیم بنیاد خانواده کمک کرد، به فکر افتادند که برای رضایت اهل موسیقی و درآمدزایی بیشتر مجوزهای متنوعتری تولید کنند. همه مدل، همه رنگ!
فکرهایشان را به شکل ناجوری روی هم ریختند. یکی گفت: اصلا اقتصاد رو همین تکمحصولی بودن بیچاره کرده.
با این جمله طلایی چندین مجوز دیگر هم پا به عرصه گیتی گذاشتند. قرار شد از این به بعد برای شعر کنسرت، مجوز جدا صادر بشود.
بعضی از مزقونچیها گفتند که برنامه ما موسیقی بیکلام است.
مسئولان متوجه سوء استفاده آنها شدند و فهمیدند که اینها برای ارزانتر تمام شدن، میخواهند کلام اثر را بپیچانند. سریع اعلام کردند «موسیقی بیکلام یکجور کمفروشی است و آنها با هر نوع کمفروشی مقابله میکنند!»
#موسیقی بیکلام هم موقتا ممنوع اعلام شد!
بعد کمیته شعر به چند دایره تقسیم شد: دایره صنایع لفظی، دایره صنایع معنوی، دایره قافیه و ردیف، دایره وزن شعر!
مزقونچی که قصد داشت کنسرت بدهد، باید از هر کدام از این دایرهها مجوز میگرفت. دایرهها هم حسابیها درآمدساز شدند!
یک مجوز هم برای ریتم اختراع شد.
مزقونچیها نشستند حساب کردند که برای رفاه حال مخاطبان و گران نشدن بلیت، ریتم را از آثارشان حذف کنند.
مسئولان به دلیل تیز بودن، این مارمولکبازی را هم کشف و خنثی کردند و ارکسترها را ملزم کردند «جهت رفاه حال مردم ریتمش را بیشتر کنند! فقط هر چه ریتم تندتر، هزینه صدور مجوز هم بیشتر است. مثلا ریتم شش و هشت حسابی گران آب میخورد!»
همچنین اعلام شد که برای برگزاری کنسرت، ارائه معاینه فنی خودرو همه نوازندهها هم الزامی است.
مزقونچیها پرسیدند: این چرا؟ ربطی به کنسرت نداره که!
اعلام شد: مزقونچیها تا محل کنسرت با چی میرن؟! مزقونچی که ماشینش دود بکنه، موسیقیاش به درد یکی از نزدیکان نسبیاش میخوره!
حتی بدون خودرو ها هم ملزم شدند تا زمان کنسرت یک خودرو بخرند و معاینه فنیاش را بیاورند!
مجوز بعدی کنسرت که لازم است، مجوز از یونسکو است؛ برای تایید آثار که حتی یک نت شبیه آثار خارجی نباشد. این خارجیها خیلی برآبرویی میکنند و میگویند شاخهای ما آهنگ دزدی میکنند!
بعد تصمیم گرفته شد از تولید داخلی حمایت بشود و اصلا یونسکو خرش به چند من است؟! این پول بین خودمان بچرخد، بهتر است!
روزی یک محقق تاریخ پرسید «تکلیف مزقونچیهایی که توی دهههای گذشته دلنگ و دولونگ کردن، چه میشه؟!»
قرار شد حساب کنند، ما به التفاوت کنسرتهایی که بزرگان در دهههای قبل برگزار کردند، و مجوز هم نگرفته بودند، پرداخت شود!
ماهنامه #خط_خطی - شماره ۹۰ - آذر ۹۷
🔗 goo.gl/ua7X1H
☘️ @MohamadAliMomeni
Medium
مجوزهای یک مزقونچی
مزقونچیها یاد گرفتند برای دلنگ و دولونگشان مجوز بگیرند و به پاس این خدمت بزرگ پولی هم رد کنند!
دوستم میخواست سرکوفت خوانندههای قدیم رو به خوانندههای جدید بزنه، گفت: به فلان #خواننده گفتم «احمق! برو #هایده گوش کن، ببین چطوری میخوند؛ یاد بگیر. تازه اون یه ضعیفه بود!»
#محمدعلی_مومنی
#موسیقی
☘ @MohamadAliMomeni
#محمدعلی_مومنی
#موسیقی
☘ @MohamadAliMomeni
شجریان دلخواه ما
#محمدعلی_مومنی
از ویژگیهای تطبیقی ما یکی آن است که از میانه ابهام و غبارآلودگی هم آنچه را که باید بیرون میکشیم و از آن لذت میبریم. ما زیبایی را از متن آن استخراج میکنیم. مثل کسی که سنگی قیمتی را از دل خاک یا گل بیرون بکشد.
سه روز مانده به اهداء جایزه آقاخان به #محمدرضاشجریان، مستندی از شبکه افق سیما پخش شد با عنوان «شجریان، از سپیده تا فریاد» که از دیدنش لذت بردم! مستندی پریشانگو و کژ و مژ بود. اما دیدن گهگاه بزرگان موسیقی و شنیدن آثارشان در رسانهای فراگیر لذتبخش است. هر چند که برای نقد یکسویه یا حتی تخطئه باشد.
نتیجه دلخواه مستند را میشد از آغاز حدس زد. اما در رسیدن به همان نتیجه هم بیاستعداد یا ناتوان بود. چنان که این نگارنده نفهمید که به نظر سازندگان این مستند آیا «هنر برای هنر» مطلوب است یا هنر برای مردم یا هنر مفید، یا چه؟!
وقتی فعالیت #محمدرضاشجریان در گروه چاووش و پس از انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد، شجریان در نگاه آنها هنرمندی مطلوب است. حتی از اعتراضهای شجریان در دهه شصت، هفتاد و هشتاد هم با توجیه انتقاد به دولت، میگذرد.
انتشار آلبوم بیداد را با تصاویری از میرحسین موسوی و محمد خاتمی، همراه کرد. خاتمی که خودش هم به اعتراض وزارت فرهنگ و ارشاد را فرو گذاشت.
برای منتشر نشدن آلبوم «قاصدک» تصویر دولت هاشمی رفسنجانی را پیش کشید و از عبارت «دولت موسوم به سازندگی» استفاده کرد و گفت: هیچگاه دلیل مجوز ندادن به این آلبوم اعلام نشد.
مستند برای جلب اعتماد لازم بود در انتخاب کلمههایی مثل موسوم و ربطدهیها دقت به خرج میداد.
راوی مستند میگوید «شجریان ساز خودش را میزند و در دولت دوم خرداد آلبوم فریاد را به نشانه اعتراض منتشر میکند!»
در ادامه پریشانگویی به انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی به حضور شجریان در برنامه تحویل سال ۱۳۷۲ اشاره کرد و این روزنامه را همسو با دولت هاشمی رفسنجانی معرفی کرد. در حالی که حتی در لحظه اکنون هم روزنامه جمهوری اسلامی رسانهای حاکمیتی است.
مستند مایل است با نام یک هنرمند مغضوب نیشی هم به دولتهای پیشین بزند و انتقادهای او را دولتی بنامد. کار به وقایع سال ۸۸ که میرسد، سازندگان دیگر نمیتوانند بیانگری #شجریان را به سویی دیگر ببرند. از همینجا او را تخطئه میکنند. یکی از انتقادها به او در قالب این جمله است که «او اعتراضهایش را از طریق رسانههای خارجی پیگیری کرد» اما نمیگوید که «هرگز در داخل به او رسانهای داده نشد که سخن بگوید.»
هر هنرمند جهانبینی دارد و وقایع را از منظر خود مینگرد. پسند هوادار یا ناهمراه اصالت ندارد. جهان اوست که اصالت دارد. اما به فرض که سخنان او در رسانههای خارجی اشتباه، نادقیق یا به تعبیر داریوش پیرنیاکان تند بود، باید پاسخی داده میشد که نشد.
در پایان شجریان را تلویحا به بازیچه شدن و فریب خوردن و حتی در بیان پیرنیاکان به لجبازی متهم کرد و گفت: کسی که در ابتدای انقلاب میخواند «تفنگم را بده تا ره بجویم» به «تفنگت را زمین بگذار» رسید.
نمونهای از پریشانگویی سازندگان که گویی توقع دارند در دوره تثبیت نظام سیاسی همچنان شجریان بخواند «تفنگم را بده تا ره بجویم»
مستند جایی از او به عنوان «سلبریتی رایساز» یاد کرد و با تصویری از روحانی گفت: او بار دیگر وارد یک بازی سیاسی شد.
مستندسازان از خود نپرسیدند که اگر او موضع سیاسی نمیداشت آیا هرگز سپیده و آثار گروه چاووش خلق میشد؟ آیا نظرشان این است که اگر قرار است او موضعی بگیرد که ما نپسندیم، پس همان بهتر که از سیاست بگذرد؟
آیا مستندسازان خود با «شجریان، از سپیده تا فریاد» موضع سیاسیشان را آشکار نمیگویند؟!
☘️ @MohamadAliMomeni
t.me/hadi_heidari/1249
#محمدعلی_مومنی
از ویژگیهای تطبیقی ما یکی آن است که از میانه ابهام و غبارآلودگی هم آنچه را که باید بیرون میکشیم و از آن لذت میبریم. ما زیبایی را از متن آن استخراج میکنیم. مثل کسی که سنگی قیمتی را از دل خاک یا گل بیرون بکشد.
سه روز مانده به اهداء جایزه آقاخان به #محمدرضاشجریان، مستندی از شبکه افق سیما پخش شد با عنوان «شجریان، از سپیده تا فریاد» که از دیدنش لذت بردم! مستندی پریشانگو و کژ و مژ بود. اما دیدن گهگاه بزرگان موسیقی و شنیدن آثارشان در رسانهای فراگیر لذتبخش است. هر چند که برای نقد یکسویه یا حتی تخطئه باشد.
نتیجه دلخواه مستند را میشد از آغاز حدس زد. اما در رسیدن به همان نتیجه هم بیاستعداد یا ناتوان بود. چنان که این نگارنده نفهمید که به نظر سازندگان این مستند آیا «هنر برای هنر» مطلوب است یا هنر برای مردم یا هنر مفید، یا چه؟!
وقتی فعالیت #محمدرضاشجریان در گروه چاووش و پس از انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد، شجریان در نگاه آنها هنرمندی مطلوب است. حتی از اعتراضهای شجریان در دهه شصت، هفتاد و هشتاد هم با توجیه انتقاد به دولت، میگذرد.
انتشار آلبوم بیداد را با تصاویری از میرحسین موسوی و محمد خاتمی، همراه کرد. خاتمی که خودش هم به اعتراض وزارت فرهنگ و ارشاد را فرو گذاشت.
برای منتشر نشدن آلبوم «قاصدک» تصویر دولت هاشمی رفسنجانی را پیش کشید و از عبارت «دولت موسوم به سازندگی» استفاده کرد و گفت: هیچگاه دلیل مجوز ندادن به این آلبوم اعلام نشد.
مستند برای جلب اعتماد لازم بود در انتخاب کلمههایی مثل موسوم و ربطدهیها دقت به خرج میداد.
راوی مستند میگوید «شجریان ساز خودش را میزند و در دولت دوم خرداد آلبوم فریاد را به نشانه اعتراض منتشر میکند!»
در ادامه پریشانگویی به انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی به حضور شجریان در برنامه تحویل سال ۱۳۷۲ اشاره کرد و این روزنامه را همسو با دولت هاشمی رفسنجانی معرفی کرد. در حالی که حتی در لحظه اکنون هم روزنامه جمهوری اسلامی رسانهای حاکمیتی است.
مستند مایل است با نام یک هنرمند مغضوب نیشی هم به دولتهای پیشین بزند و انتقادهای او را دولتی بنامد. کار به وقایع سال ۸۸ که میرسد، سازندگان دیگر نمیتوانند بیانگری #شجریان را به سویی دیگر ببرند. از همینجا او را تخطئه میکنند. یکی از انتقادها به او در قالب این جمله است که «او اعتراضهایش را از طریق رسانههای خارجی پیگیری کرد» اما نمیگوید که «هرگز در داخل به او رسانهای داده نشد که سخن بگوید.»
هر هنرمند جهانبینی دارد و وقایع را از منظر خود مینگرد. پسند هوادار یا ناهمراه اصالت ندارد. جهان اوست که اصالت دارد. اما به فرض که سخنان او در رسانههای خارجی اشتباه، نادقیق یا به تعبیر داریوش پیرنیاکان تند بود، باید پاسخی داده میشد که نشد.
در پایان شجریان را تلویحا به بازیچه شدن و فریب خوردن و حتی در بیان پیرنیاکان به لجبازی متهم کرد و گفت: کسی که در ابتدای انقلاب میخواند «تفنگم را بده تا ره بجویم» به «تفنگت را زمین بگذار» رسید.
نمونهای از پریشانگویی سازندگان که گویی توقع دارند در دوره تثبیت نظام سیاسی همچنان شجریان بخواند «تفنگم را بده تا ره بجویم»
مستند جایی از او به عنوان «سلبریتی رایساز» یاد کرد و با تصویری از روحانی گفت: او بار دیگر وارد یک بازی سیاسی شد.
مستندسازان از خود نپرسیدند که اگر او موضع سیاسی نمیداشت آیا هرگز سپیده و آثار گروه چاووش خلق میشد؟ آیا نظرشان این است که اگر قرار است او موضعی بگیرد که ما نپسندیم، پس همان بهتر که از سیاست بگذرد؟
آیا مستندسازان خود با «شجریان، از سپیده تا فریاد» موضع سیاسیشان را آشکار نمیگویند؟!
☘️ @MohamadAliMomeni
t.me/hadi_heidari/1249
Telegram
Hadi Heidari | کانال هادی حیدری
🔸پرتره استاد #محمدرضا_شجریان | #هادی_حیدری
#موسیقی #آواز #شجریان #موسیقی_ما #استاد_شجریان
@hadi_heidari
#موسیقی #آواز #شجریان #موسیقی_ما #استاد_شجریان
@hadi_heidari
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در فاصله حسین علیزاده و شهرام شبپره
ما ولشدگانیم!
این روزها که گروه ولشدگان در ممالک افرنجیه کنسرت میده، بعضی از دوستان به من پیام میدن و میپرسن «تو با ولشدگان گفتوگو کرده بودی؟ کجا میشه خوند؟!»
فکر کردم از فیلمهایی که «حمید خرمی» لابهلای عکاسی گرفته بود، یکدقیقهاش رو روی صفحهام بگذارم.
این گفتوگو با عنوان «ما ولشدگانیم!» توی چلچراغ شماره ۷۱۸ منتشر شد.
👈 حالا روی سایت چلچراغ بخونید.
#حسین_علیزاده #شهرام_شب_پره #ولشدگان #چلچراغ #محمدعلی_مومنی #موسیقی #نقیضه
☘ @MohamadAliMomeni
ما ولشدگانیم!
این روزها که گروه ولشدگان در ممالک افرنجیه کنسرت میده، بعضی از دوستان به من پیام میدن و میپرسن «تو با ولشدگان گفتوگو کرده بودی؟ کجا میشه خوند؟!»
فکر کردم از فیلمهایی که «حمید خرمی» لابهلای عکاسی گرفته بود، یکدقیقهاش رو روی صفحهام بگذارم.
این گفتوگو با عنوان «ما ولشدگانیم!» توی چلچراغ شماره ۷۱۸ منتشر شد.
👈 حالا روی سایت چلچراغ بخونید.
#حسین_علیزاده #شهرام_شب_پره #ولشدگان #چلچراغ #محمدعلی_مومنی #موسیقی #نقیضه
☘ @MohamadAliMomeni
ستارهها و سیاهچالهها
پرسش کردن، همان جفا کردن است؟!
#همایون_شجریان از معدود هنرمندانی است که همیشه با شعف او را مثال میزنم که «هرگز پا به تله بگومگوهای مجازی و غیرمجازی نمیدهد.»
بهترین مثال که با خیال راحت بگویم «هنرمند جدی یعنی او که زیستش در فضای مجازی نیست. اهل سخنپراکنی در باب مسائل جهان نیست. ساده است و اهل لباسهای آنچنانی و آرایش مو و صورت عجیب و غریب نیست. نشسته است به کنجی و کارش را پیش میبرد!»
حالا همه آن توصیفها از دست نرفته. اما متن تند و تیز سوم آبانش هراس به دلم انداخت که او هم به حلقه دام بلای زمانه ما افتاد.
اکنون بحثی درباره ایرانمال و عکس همایون و علیرضا قربانی ندارم. فعلا در عجبم که این چه نوع پاسخ دادن بود؟! از چه اتهام یا پرسش برافروخته شد که تصویری خودش را نقض کرد؟!
هوادار فقط برای هورا کشیدن است؟ حتی نمیشود یک خواننده را نقد کرد؟ خواننده نمیتواند به نقدها، هر چند نقد نادرست، پاسخ شفاف بدهد؟ زبان تند شبههها را جان نبخشید؟
او اهل رسانه نیست. اما مشاوران او نمیشد پاسبان این سرمایه هنری میبودند که به چه شیوه پاسخ بدهد؟!
روزگار غریبی است، نازنین. از زمانه #محمدرضا_شجریان هم دشوارتر. زمانه ستارهها را میبلعد. زمانهای که سیاه چاله است.
عجیبتر واکنش ستارهها و سرشناسهای هنری بود. افسوس که رویکرد جامعه هنری ما این است. مبتلای جدی به کیش شخصیت. نظرهای وارده به اعتراض همایون را نگاه کنید.
حبیب رضایی: تو اهل فضل و دانشی، همین گناهت بس. خدا حفظ کند شما را
نوید محمدزاده: تو میمانی، تو!
سهراب پورناظری: چه بر ما رفته است که با سرمایههای سرزمینمان اینگونه رفتار میکنیم.
با همایون چه رفتاری شده که دوستان هنرمندش مویه میکنند؟ درباره حامیان مالی و ایرانمال از او پرسش شده. پرسش کردن، جفا کردن است؟
مردم چه کنند که قدر ستاره همایونیشان را بدانند؟ بعد از انتشار هر آلبوم احساسات پاکشان را نثارش میکنند و آهنگهایش را دست به دست میچرخانند.
اگر موضوع دیگری در میان است، بگویید.
همایون در ابتدای متنش نوشته «چند سالی است بعد از هر حرکت و خبری از فعالیتهای صاحب این قلم عدهای کمر به تخریب میبندند.»
همایون عزیز!
جویبار نقد و پرسش و شایعه و خبر برای ستارهها همیشه جاریست. حتی شیرابههای متعفن دشمنی و عناد. اما برآیند کلی این جامعه قدردانی شما و آثارتان است.
همچنان صبور و مراقب دلت باش. #موسیقی از فراز دریاچه دل میوزد و به مخاطب میرسد.
#محمدعلی_مومنی
☘ @MohamadAliMomeni
ستارهها و سیاهچالهها
پرسش کردن، همان جفا کردن است؟!
#همایون_شجریان از معدود هنرمندانی است که همیشه با شعف او را مثال میزنم که «هرگز پا به تله بگومگوهای مجازی و غیرمجازی نمیدهد.»
بهترین مثال که با خیال راحت بگویم «هنرمند جدی یعنی او که زیستش در فضای مجازی نیست. اهل سخنپراکنی در باب مسائل جهان نیست. ساده است و اهل لباسهای آنچنانی و آرایش مو و صورت عجیب و غریب نیست. نشسته است به کنجی و کارش را پیش میبرد!»
حالا همه آن توصیفها از دست نرفته. اما متن تند و تیز سوم آبانش هراس به دلم انداخت که او هم به حلقه دام بلای زمانه ما افتاد.
اکنون بحثی درباره ایرانمال و عکس همایون و علیرضا قربانی ندارم. فعلا در عجبم که این چه نوع پاسخ دادن بود؟! از چه اتهام یا پرسش برافروخته شد که تصویری خودش را نقض کرد؟!
هوادار فقط برای هورا کشیدن است؟ حتی نمیشود یک خواننده را نقد کرد؟ خواننده نمیتواند به نقدها، هر چند نقد نادرست، پاسخ شفاف بدهد؟ زبان تند شبههها را جان نبخشید؟
او اهل رسانه نیست. اما مشاوران او نمیشد پاسبان این سرمایه هنری میبودند که به چه شیوه پاسخ بدهد؟!
روزگار غریبی است، نازنین. از زمانه #محمدرضا_شجریان هم دشوارتر. زمانه ستارهها را میبلعد. زمانهای که سیاه چاله است.
عجیبتر واکنش ستارهها و سرشناسهای هنری بود. افسوس که رویکرد جامعه هنری ما این است. مبتلای جدی به کیش شخصیت. نظرهای وارده به اعتراض همایون را نگاه کنید.
حبیب رضایی: تو اهل فضل و دانشی، همین گناهت بس. خدا حفظ کند شما را
نوید محمدزاده: تو میمانی، تو!
سهراب پورناظری: چه بر ما رفته است که با سرمایههای سرزمینمان اینگونه رفتار میکنیم.
با همایون چه رفتاری شده که دوستان هنرمندش مویه میکنند؟ درباره حامیان مالی و ایرانمال از او پرسش شده. پرسش کردن، جفا کردن است؟
مردم چه کنند که قدر ستاره همایونیشان را بدانند؟ بعد از انتشار هر آلبوم احساسات پاکشان را نثارش میکنند و آهنگهایش را دست به دست میچرخانند.
اگر موضوع دیگری در میان است، بگویید.
همایون در ابتدای متنش نوشته «چند سالی است بعد از هر حرکت و خبری از فعالیتهای صاحب این قلم عدهای کمر به تخریب میبندند.»
همایون عزیز!
جویبار نقد و پرسش و شایعه و خبر برای ستارهها همیشه جاریست. حتی شیرابههای متعفن دشمنی و عناد. اما برآیند کلی این جامعه قدردانی شما و آثارتان است.
همچنان صبور و مراقب دلت باش. #موسیقی از فراز دریاچه دل میوزد و به مخاطب میرسد.
#محمدعلی_مومنی
☘ @MohamadAliMomeni
Instagram
محمدعلی مومنی
ستارهها و سیاهچالهها پرسش کردن، همان جفا کردن است؟! #همایون_شجریان از معدود هنرمندانی است که همیشه با شعف او را مثال میزنم که «هرگز پا به تله بگومگوهای مجازی و غیرمجازی نمیدهد.» بهترین مثال که با خیال راحت بگویم «هنرمند جدی یعنی او که زیستش در فضای…
نیازی به تست نیست
دقت کردهاید چقدر از کلمه تست (Test) استفاده میکنیم؟ مخصوصا اینروزها که #کرونا فراگیر شده، خیلیها میگویند «تست تب کرونا گرفتن.»
پیشتر هم به وفور از این کلمه استفاده کردهایم.
وقتی کسی میخواهد مهارتش را در یک رشته، مثلا گویندگی، فوتبال و... به داوری بگذارد، میگوید «میخوام تست صدا بدم. میرم تست فوتبال. تستش کردم.»
در حوزه سلامت و پزشکی میگویند «میخوام تست قند خون بدهم. تست فشار خون دادم.»
در حالی که ما کلمههای رایج و روشن در فارسی داریم که از آنها استفاده نمیکنیم. (که احتمالا نو بمانند!)
مثل «آزمون، امتحان، آزمایش، محک»
در امور پزشکی از کلمه «آزمایش و سنجش» استفاده کنیم:
آزمایش قند خون دادم.
فشار خونم رو سنجیدم.
برای داوری شدن، میشود از کلمههای «آزمون، امتحان و محک» استفاده کرد:
صدام محک خورد.
آزمون فوتبال دادم.
هوشم رو سنجیدم.
#زبان، #موسیقی فشرده تاریخی است.
فارسی را پاس بداریم.
پینوشت:
تصویر مربوط است به «تست» غزل سعدی. اما این تست کجا و آن تست کجا!
#محمدعلی_مومنی
#زبان_فارسی
☘ @MohamadAliMomeni
دقت کردهاید چقدر از کلمه تست (Test) استفاده میکنیم؟ مخصوصا اینروزها که #کرونا فراگیر شده، خیلیها میگویند «تست تب کرونا گرفتن.»
پیشتر هم به وفور از این کلمه استفاده کردهایم.
وقتی کسی میخواهد مهارتش را در یک رشته، مثلا گویندگی، فوتبال و... به داوری بگذارد، میگوید «میخوام تست صدا بدم. میرم تست فوتبال. تستش کردم.»
در حوزه سلامت و پزشکی میگویند «میخوام تست قند خون بدهم. تست فشار خون دادم.»
در حالی که ما کلمههای رایج و روشن در فارسی داریم که از آنها استفاده نمیکنیم. (که احتمالا نو بمانند!)
مثل «آزمون، امتحان، آزمایش، محک»
در امور پزشکی از کلمه «آزمایش و سنجش» استفاده کنیم:
آزمایش قند خون دادم.
فشار خونم رو سنجیدم.
برای داوری شدن، میشود از کلمههای «آزمون، امتحان و محک» استفاده کرد:
صدام محک خورد.
آزمون فوتبال دادم.
هوشم رو سنجیدم.
#زبان، #موسیقی فشرده تاریخی است.
فارسی را پاس بداریم.
پینوشت:
تصویر مربوط است به «تست» غزل سعدی. اما این تست کجا و آن تست کجا!
#محمدعلی_مومنی
#زبان_فارسی
☘ @MohamadAliMomeni
این تصویر که در دهه ۳۰ خورشیدی در مطبوعات منتشر شده، فقط از منظر #موسیقی و اساتید نامداری مثل صبا، محجوبی و شهنازی که تدریس میکردن نیست که جالبه. بلکه از منظر روزنامهنگاری هم قابل توجهه.
این تصویر فقط یک #آگهی نیست. بلکه یه کار جذاب و مفیدِ روزنامهنگارانه است. اون هم شش دهه پیش.
در واقع بیش از اون که آگهی مبتنی بر درآمد باشه، یک آگاهیرسانی مفید برای علاقمندان موسیقی و مخاطبان نشریه بوده.
پینوشت:
نکته مهم دیگر اینکه بهجز ابوالحسن صبا، برای هیچ کس دیگر پیشوند «استاد» استفاده نکرده. حتی برای علیاکبر شهنازی و «مرتضی محجوبی»
☘ @MohamadAliMomeni
این تصویر فقط یک #آگهی نیست. بلکه یه کار جذاب و مفیدِ روزنامهنگارانه است. اون هم شش دهه پیش.
در واقع بیش از اون که آگهی مبتنی بر درآمد باشه، یک آگاهیرسانی مفید برای علاقمندان موسیقی و مخاطبان نشریه بوده.
پینوشت:
نکته مهم دیگر اینکه بهجز ابوالحسن صبا، برای هیچ کس دیگر پیشوند «استاد» استفاده نکرده. حتی برای علیاکبر شهنازی و «مرتضی محجوبی»
☘ @MohamadAliMomeni
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خط لوله انتقال موسیقی
کاش آن پروژه هیچوقت به سرانجام نرسه که توی لولههاش همیشه #موسیقی جاری باشه!
اگر هم پروژه به سرانجام رسید، نوازنده بیاد به سرزمین پروژههای ناتمام. اینجا میتونه کلی موسیقیهای تاریخی تولید کنه.
مسئولان هم برای اینکه خدای ناکرده پروژه عمرانی در خدمت تولید موسیقی قرار نگیره، ضربالاجل همه رو تکمیل میکنن.
☘ @MohamadAliMomeni
کاش آن پروژه هیچوقت به سرانجام نرسه که توی لولههاش همیشه #موسیقی جاری باشه!
اگر هم پروژه به سرانجام رسید، نوازنده بیاد به سرزمین پروژههای ناتمام. اینجا میتونه کلی موسیقیهای تاریخی تولید کنه.
مسئولان هم برای اینکه خدای ناکرده پروژه عمرانی در خدمت تولید موسیقی قرار نگیره، ضربالاجل همه رو تکمیل میکنن.
☘ @MohamadAliMomeni