حرفای خوابیدنکی
109 subscribers
140 photos
120 videos
177 links
خیلی از حرفای مهم وقتی گفته می‌شن که خوابیدیم.
اینجا خوابیدنکی حرفای مهم و غیرمهم می‌زنم. درهم و برهم!

ویدئوهای #حرفای_خوابیدنکی
https://instagram.com/MohamadAliMomeni

http://aparat.com/khabidanaki
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 تصنیف «خال و زلف»
🎙 با آواز #محمدعلی_مومنی

در مرکز #برج_قابوس
که صدا چندبار بزرگتر می‌شود و انعکاس خوبی دارد.

اگر نزدیک #گنبدکاووس بودم، جای خوبی بود برای تمرین روزانه #آواز

@MohamadAliMomeni
کنسرت‌ همایونی، خیابونی، بیابونی
محمدعلی مومنی

[...]
راننده گفت: بفرما. حالا می‌خوان نون خواننده‌های خیابونی رو آجر کنن؟
گفتم: #همایون_شجریان می‌خواد بیاد بین مردم خب.
گفت: خب همین دیگه. یه عده دارن توی خیابون #کنسرت می‌دن. وقتی همایون بیاد چی می‌شه؟! دیگه کنسرت خیابونی باب می‌شه. از فردا برای کنسرت خیابونی هم باید بلیت خرید. اگر هم بلیت نخری محدودیت تردد می‌ذارن که نتونی از نزدیک‌شون رد شی که یه کم گوش کنی. اگرم یه کم گوش کنی، به همون اندازه برات قبض میاد، باید پولشو بدی.

بعدم وقتی اینجوری بشه دیگه این طفلی‌ها باید برن مجوز بگیرن. توی خیابون سوت هم بخوای بزنی، می‌گن این کنسرت خیابونیه، باید بری مجوز بگیری.

آواز خوندن که هیچی دیگه. بخوای تو کوچه و خیابون واسه خودت زمزمه کنی، اول باید بری دوره #آواز ببینی. چون دیگه کنسرت حساب می‌شه. بعدم برای آواز خوندنت باید #مجوز بگیری. بری اونجا بگی کلا فازت چیه که آوازت گرفته؟ هدف و انگیزه‌ات از آواز خوندن چیه؟ هدفت بر هم زدن نظم عمومی با #موسیقی نباشه! بعد شعرهایی که می‌خوای بخونی رو از قبل بدی. دیگه آدم دو تا شعر بداهه هم نمی‌تونه بخونه. اینجوری #بداهه_نوازی و #بداهه_خوانی هم از بین می‌ره!
[...]

(برای خواندن متن کامل، روی Instand Viwe یا لینک بزنید.)
🔗 telegra.ph/concert-khiyabani-09-07

ماهنامه طنز و کارتون «خط خطی»، شماره ۸۷
☘️ @MohamadAliMomeni
شجریان دلخواه ما
#محمدعلی_مومنی

از ویژگی‌های تطبیقی ما یکی آن است که از میانه ابهام و غبارآلودگی هم آنچه را که باید بیرون می‌کشیم و از آن لذت می‌بریم. ما زیبایی را از متن آن استخراج می‌کنیم. مثل کسی که سنگی قیمتی را از دل خاک یا گل بیرون بکشد.

سه روز مانده به اهداء جایزه آقاخان به #محمدرضاشجریان، مستندی از شبکه افق سیما پخش شد با عنوان «شجریان، از سپیده تا فریاد» که از دیدنش لذت بردم! مستندی پریشان‌گو و کژ و مژ بود. اما دیدن گه‌گاه بزرگان موسیقی و شنیدن آثارشان در رسانه‌ای فراگیر لذتبخش است. هر چند که برای نقد یکسویه یا حتی تخطئه باشد.
نتیجه‌ دلخواه مستند را می‌شد از آغاز حدس زد. اما در رسیدن به همان نتیجه هم بی‌استعداد یا ناتوان بود. چنان که این نگارنده نفهمید که به نظر سازندگان این مستند آیا «هنر برای هنر» مطلوب است یا هنر برای مردم یا هنر مفید، یا چه؟!
وقتی فعالیت #محمدرضاشجریان در گروه چاووش و پس از انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار می‌گیرد، شجریان در نگاه آنها هنرمندی مطلوب است. حتی از اعتراض‌های شجریان در دهه شصت، هفتاد و هشتاد هم با توجیه انتقاد به دولت، می‌گذرد.

انتشار آلبوم بیداد را با تصاویری از میرحسین موسوی و محمد خاتمی، همراه کرد. خاتمی که خودش هم به اعتراض وزارت فرهنگ و ارشاد را فرو گذاشت.
برای منتشر نشدن آلبوم «قاصدک» تصویر دولت هاشمی رفسنجانی را پیش کشید و از عبارت «دولت موسوم به سازندگی» استفاده کرد و گفت: هیچگاه دلیل مجوز ندادن به این آلبوم اعلام نشد.

مستند برای جلب اعتماد لازم بود در انتخاب کلمه‌هایی مثل موسوم و ربط‌دهی‌ها دقت به خرج می‌داد.
راوی مستند می‌گوید «شجریان ساز خودش را می‌زند و در دولت دوم خرداد آلبوم فریاد را به نشانه اعتراض منتشر می‌کند!»
در ادامه پریشان‌گویی به انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی به حضور شجریان در برنامه تحویل سال ۱۳۷۲ اشاره کرد و این روزنامه را همسو با دولت هاشمی رفسنجانی معرفی کرد. در حالی که حتی در لحظه اکنون هم روزنامه جمهوری اسلامی رسانه‌ای حاکمیتی است.

مستند مایل است با نام یک هنرمند مغضوب نیشی هم به دولت‌های پیشین بزند و انتقادهای او را دولتی بنامد. کار به وقایع سال ۸۸ که می‌رسد، سازندگان دیگر نمی‌توانند بیانگری #شجریان را به سویی دیگر ببرند. از همینجا او را تخطئه می‌کنند. یکی از انتقادها به او در قالب این جمله است که «او اعتراض‌هایش را از طریق رسانه‌های خارجی پیگیری کرد» اما نمی‌گوید که «هرگز در داخل به او رسانه‌ای داده نشد که سخن بگوید.»

هر هنرمند جهان‌بینی دارد و وقایع را از منظر خود می‌نگرد. پسند هوادار یا ناهمراه اصالت ندارد. جهان اوست که اصالت دارد. اما به فرض که سخنان او در رسانه‌های خارجی اشتباه، نادقیق یا به تعبیر داریوش پیرنیاکان تند بود، باید پاسخی داده می‌شد که نشد.

در پایان شجریان را تلویحا به بازیچه شدن و فریب خوردن و حتی در بیان پیرنیاکان به لجبازی متهم کرد و گفت: کسی که در ابتدای انقلاب می‌خواند «تفنگم را بده تا ره بجویم» به «تفنگت را زمین بگذار» رسید.
نمونه‌ای از پریشان‌گویی سازندگان که گویی توقع دارند در دوره تثبیت نظام سیاسی همچنان شجریان بخواند «تفنگم را بده تا ره بجویم»

مستند جایی از او به عنوان «سلبریتی رای‌ساز» یاد کرد و با تصویری از روحانی گفت: او بار دیگر وارد یک بازی سیاسی شد.
مستندسازان از خود نپرسیدند که اگر او موضع سیاسی نمی‌داشت آیا هرگز سپیده و آثار گروه چاووش خلق می‌شد؟ آیا نظرشان این است که اگر قرار است او موضعی بگیرد که ما نپسندیم، پس همان بهتر که از سیاست بگذرد؟
آیا مستندسازان خود با «شجریان، از سپیده تا فریاد» موضع سیاسی‌شان را آشکار نمی‌گویند؟!
☘️ @MohamadAliMomeni

t.me/hadi_heidari/1249
جوشش آواز در خیابان

چه چیز این آواز را گیرا و دلنشین کرده؟ گرمایی در صدای خواننده است که نظیرش را دیگر کمتر می‌شنویم. حتی از دهان خواننده‌های سرشناس.
در این ویدئو ما بیش از آنکه صدا بشنویم، در معرض یک حال و هواییم. گویی که همان نقطه یک میدان انرژی است که پیرمرد را نگاه داشته و او را به وجد و آواز آورده و خود هم به شدت آن انرژی و آن حال و هوا افزوده.

پیرمرد بدون محاسبه، بدون کسب تکلیف و اجازه ایستاده. تابع حال و هوای نوازنده و آن نقطه و خودش بوده. حال و هوایی به او گفته «بایست و بخوان» و او چنین کرده.

این همان نیروی محرکه‌ای است که در مداخله نهادهای رسمی در هنر از میان رفته. همان دویدن در راهروهای کسب مجوز که هنرمندان همیشه از آن فغان کرده‌اند. دویدن‌ها و بعد هم هنرشان را به خودکار فرمان و تیغ سپردن.

هنر، گریختن از قاعده‌هاست. وقتی هر روز ضابطه‌ای افزوده می‌شود و برگزاری یک رویداد هنری به سلیقه یک کارمند در یک نهاد رسمی وابسته می‌شود، دیگر از هنر چه می‌ماند؟ از آن روح سرکش هنر چه می‌ماند؟ هنر تصویری از طغیان روح هنرمند است. تا وارد میدان بروکراسی می‌شوی، هنر مهار شده. شده است هنر گلخانه‌ای از پیش افسار خورده. بسیار کنسرت‌ها رفته‌ایم و موسیقی‌هایی شنیده‌ایم که در آن همه چیز در جای خود بوده. گروه صدای خوبی داشته، خواننده خوب خوانده. اما تکان‌مان نداده. از خود بی‌خودمان نکرده. (که اگر هم کند، نورهای لیزری نگهبان‌های سالن از حال‌تان به در می‌آورد.)

لحظه خلق این آواز، همان لحظه مهم آفرینش است. همان لحظه الهام در شعر. همان لحظه جوشش که معطل اجازه نمی‌ماند. همان بداهه‌خوانی و بداهه‌نوازی که تا بخواهد اجازه بگیرد دیگر بداهه نیست.

پی‌نوشت:
۱- آواز در ابوعطاست
۲- خواننده محمداسماعیل روحانی، ردیف‌دان اهل رشت است.
۳- نوازنده تار، علی سرلک است.

#آواز #هنر #بداهه #خیابان
@MohamadAliMomeni
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‌دیده بی‌خواب، در تاریک‌روشنای تاریخ

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی

تصنیف «دیده بی‌خواب»
غزل: سعدی
آهنگساز: مجید درخشانی
از مجموعه «در خیال» با آواز محمدرضا شجریان

آواز در کاروانسرای دیرگچین: محمدعلی مومنی
در دستگاه سه‌گاه

#آواز_من
@MohamadAliMomeni