چرا روز بزرگداشت شجریان نداریم؟!
امروز روز ملی موسیقی ایرانی است. در تقویم چنین عنوانی نداریم. بلکه پیشنهاد من است که در زادروز استاد #محمدرضا_شجریان، این روز را با عنوان «روز ملی موسیقی ایرانی»، یا حتی روز بزرگداشت «محمدرضا شجریان» نامگذاری کنیم.
در کنار این این همه هفته و دهه و روزی که در تقویم جا خوشکردهاند و نمیدانیم چیستند؛ حق آن است که روزی هم با نام «موسیقی ایرانی» داشته باشیم.
حتی روز سینما، روز قلم، روز شعر و ادب پارسی و روز خبرنگار هم داریم. اما روز یا هفته موسیقی ملی ایرانی نداریم!
ما روزهایی در بزرگداشت حافظ، سعدی، مولوی، زکریای رازی، ابوعلی سینا و دیگران داریم؛ اما روز بزرگداشت «شجریان» نداریم. او کمتر از حافظ نیست. بلکه بنا به رشد و تطور تاریخی، با تکیه بر انباشته حافظ، مجموعی است از شجریان و حافظ، شجریان و سعدی، شجریان و مولوی، شجریان و ابتهاج و...
این لازمه رشد تاریخی است که انباشته تاریخی را برگیریم و چیزی به آن بیافزاییم. شجریان دقیقا در همین نقطه ایستاده و از اینرو، دستکم روی خط زمان، حتی از حافظ و سعدی پیش است.
بزرگداشت او وظیفه ما و بزرگداشتن فرهنگ، هنر و موسیقی ایرانی است.
حتی کسانی که از شجریان خشمگیناند، نفس ورود او به حمایت از مردم را پاس بدارند. هنرمند نماینده وجدان جامعه است. هنرمند بر اساس درک و برداشت پیشروانه از رویدادها، دریافتهای خود را بیان میکند.
شجریان اهل نغمه سر دادن در خلوت نیست؛ که توی باغ خودش بیتفاوت باشد که چه بر انسانهای دیگر میرود.
بزرگی او فقط به صدا و آوازش نیست. در واکنشهای او به تحولات اجتماعی هم ریشه دارد.
او یکی از ستارههای تاریخ #موسیقی ایرانی است. بهنظر شما برای این چهره بزرگ و ملی چه باید کرد؟!
حق آن است که در چنین روزی جشن ملی با برنامههای ویژه برگزار میشد. رادیو و تلویزیون در برنامههایی ویژه آثار او را مرور میکردند. در سالنها برنامههای ویژه برگزار میشد؛ از نمایشگاه نقاشی و عکس گرفته تا #کنسرت؛ که مردم از پروراندن انسانهای بزرگ و هنرمندی چون شجریان بهخود ببالند و بر عزت نفسشان بیافزایند.
شاید فکر کنید که این کلمهها در ستایش شجریان است. آری. چرا که ستایش او تشویق جامعه به بزرگ بودن و بزرگ شدن است. کسی که چند دهه اینچنین کوشیده و با سختیها دست و پنجه نرم کرده و خود را در بالاترین سطوح حفظ کرده است، متسحق ستایش است.
#شجریان حتی حق دارد که متوقع باشد که او را بزرگ بدارند و ستایش کنند. حق دارد که متوقع باشد حرفش برش داشته باشد. حق دارد که پس از این همه سال توقع داشته باشد که تا لب تر میکند، مجوز کنسرت و آلبومش را بدهند. او حتی حق دارد که طلبکار باشد! هر یک از ما پس از کوششهایی، دوست میداریم که ارجمند باشیم و ما را تکریم و احترام کنند. برای او پس از چندین دهه کوشش، توقع ارجمندی و ارزشمندی و تکریم و احترام کاملا بهجاست.
شجریان برآیند سرمایه هنری و اجتماعی ماست. او را پاس بداریم.
#محمدعلی_مومنی
پینوشت:
۱- امروز کانال هفتهنامه چلچراغ @ChelCheraghMag را پی بگیرید که برنامه ویژهای بهمناسبت زادروز شجریان داریم. یکی از آنها مرور تصنیفهای شجریان روی خط زمان است.
هر یک از دستگاهها و آوازهای ایرانی بهتر است در ساعتی از شبانهروز شنیده شوند. بر اساس «زماندستگاه» و «زمانآواز» تصنیفهای شجریانی را مرور میکنیم.
۲- شماره ۶۷۹ هفتهنامه چلچراغ جشننامهای است برای استاد محمدرضا شجریان. با یادداشتها، گفتوگوها و البته نقاشی اختصاصی چلچراغ از پرتره استاد. به دیدنش در فضای مجازی بسنده نکنید. این شماره را بخرید.
http://maatine.com/95-07-01-rooz-shajarian/
☘ @MohamadAliMomeni
امروز روز ملی موسیقی ایرانی است. در تقویم چنین عنوانی نداریم. بلکه پیشنهاد من است که در زادروز استاد #محمدرضا_شجریان، این روز را با عنوان «روز ملی موسیقی ایرانی»، یا حتی روز بزرگداشت «محمدرضا شجریان» نامگذاری کنیم.
در کنار این این همه هفته و دهه و روزی که در تقویم جا خوشکردهاند و نمیدانیم چیستند؛ حق آن است که روزی هم با نام «موسیقی ایرانی» داشته باشیم.
حتی روز سینما، روز قلم، روز شعر و ادب پارسی و روز خبرنگار هم داریم. اما روز یا هفته موسیقی ملی ایرانی نداریم!
ما روزهایی در بزرگداشت حافظ، سعدی، مولوی، زکریای رازی، ابوعلی سینا و دیگران داریم؛ اما روز بزرگداشت «شجریان» نداریم. او کمتر از حافظ نیست. بلکه بنا به رشد و تطور تاریخی، با تکیه بر انباشته حافظ، مجموعی است از شجریان و حافظ، شجریان و سعدی، شجریان و مولوی، شجریان و ابتهاج و...
این لازمه رشد تاریخی است که انباشته تاریخی را برگیریم و چیزی به آن بیافزاییم. شجریان دقیقا در همین نقطه ایستاده و از اینرو، دستکم روی خط زمان، حتی از حافظ و سعدی پیش است.
بزرگداشت او وظیفه ما و بزرگداشتن فرهنگ، هنر و موسیقی ایرانی است.
حتی کسانی که از شجریان خشمگیناند، نفس ورود او به حمایت از مردم را پاس بدارند. هنرمند نماینده وجدان جامعه است. هنرمند بر اساس درک و برداشت پیشروانه از رویدادها، دریافتهای خود را بیان میکند.
شجریان اهل نغمه سر دادن در خلوت نیست؛ که توی باغ خودش بیتفاوت باشد که چه بر انسانهای دیگر میرود.
بزرگی او فقط به صدا و آوازش نیست. در واکنشهای او به تحولات اجتماعی هم ریشه دارد.
او یکی از ستارههای تاریخ #موسیقی ایرانی است. بهنظر شما برای این چهره بزرگ و ملی چه باید کرد؟!
حق آن است که در چنین روزی جشن ملی با برنامههای ویژه برگزار میشد. رادیو و تلویزیون در برنامههایی ویژه آثار او را مرور میکردند. در سالنها برنامههای ویژه برگزار میشد؛ از نمایشگاه نقاشی و عکس گرفته تا #کنسرت؛ که مردم از پروراندن انسانهای بزرگ و هنرمندی چون شجریان بهخود ببالند و بر عزت نفسشان بیافزایند.
شاید فکر کنید که این کلمهها در ستایش شجریان است. آری. چرا که ستایش او تشویق جامعه به بزرگ بودن و بزرگ شدن است. کسی که چند دهه اینچنین کوشیده و با سختیها دست و پنجه نرم کرده و خود را در بالاترین سطوح حفظ کرده است، متسحق ستایش است.
#شجریان حتی حق دارد که متوقع باشد که او را بزرگ بدارند و ستایش کنند. حق دارد که متوقع باشد حرفش برش داشته باشد. حق دارد که پس از این همه سال توقع داشته باشد که تا لب تر میکند، مجوز کنسرت و آلبومش را بدهند. او حتی حق دارد که طلبکار باشد! هر یک از ما پس از کوششهایی، دوست میداریم که ارجمند باشیم و ما را تکریم و احترام کنند. برای او پس از چندین دهه کوشش، توقع ارجمندی و ارزشمندی و تکریم و احترام کاملا بهجاست.
شجریان برآیند سرمایه هنری و اجتماعی ماست. او را پاس بداریم.
#محمدعلی_مومنی
پینوشت:
۱- امروز کانال هفتهنامه چلچراغ @ChelCheraghMag را پی بگیرید که برنامه ویژهای بهمناسبت زادروز شجریان داریم. یکی از آنها مرور تصنیفهای شجریان روی خط زمان است.
هر یک از دستگاهها و آوازهای ایرانی بهتر است در ساعتی از شبانهروز شنیده شوند. بر اساس «زماندستگاه» و «زمانآواز» تصنیفهای شجریانی را مرور میکنیم.
۲- شماره ۶۷۹ هفتهنامه چلچراغ جشننامهای است برای استاد محمدرضا شجریان. با یادداشتها، گفتوگوها و البته نقاشی اختصاصی چلچراغ از پرتره استاد. به دیدنش در فضای مجازی بسنده نکنید. این شماره را بخرید.
http://maatine.com/95-07-01-rooz-shajarian/
☘ @MohamadAliMomeni
ماتینه
چرا روز بزرگداشت شجریان نداریم؟! | ماتینه
در زادروز استاد محمدرضا شجریان، این روز را با عنوان «روز ملی موسیقی ایرانی» نامگذاری کنیم.او کمتر از حافظ نیست. بلکه بنا به رشد و تطور تاریخی، با تکیه بر انباشته حافظ، مجموعی است از شجریان و حافظ، شجریان و سعدی، شجریان و مولوی، شجریان و ابتهاج و...
ادامه شجریان نیستیم!
پرونده ویژه زادروز #محمدرضا_شجریان و
گفتوگوی #محمدعلی_مومنی با جوانترین شاگردان او را در شماره ۶۷۹ هفتهنامه #چلچراغ بخوانید.
حالا روی پیشخان مطبوعات است.
☘ @MohamadAliMomeni
پرونده ویژه زادروز #محمدرضا_شجریان و
گفتوگوی #محمدعلی_مومنی با جوانترین شاگردان او را در شماره ۶۷۹ هفتهنامه #چلچراغ بخوانید.
حالا روی پیشخان مطبوعات است.
☘ @MohamadAliMomeni
🎼 #تصنیفهای_شجریان_روی_خط_زمان
امروز یکم مهر ۱۳۹۶، #محمدرضا_شجریان ۷۷ ساله شد.
سال گذشته ۱۲ بسته از تصنیفهای آقای شجریان را آماده کردم، بر اساس ردیفهای موسیقی و نسبت هر دستگاه و آواز با ساعتی از شبانه روز؛ که در کانال هفتهنامه #چلچراغ منتشر شد.
هم کار ذوقی است و میتوانید مروری سریع بر تصنیفهای او داشته باشید، هم برای کسانی که میخواهند با ردیفهای آوازی آشنا باشند، حتما آموزنده است.
پیوند (Link) هر ۱۲ بسته را اینجا میگذارم که بشنوید و از صدای جانبخش آقای #شجریان لذت ببرید.
ابتدای و انتهای هر بسته، صدای من #محمدعلی_مومنی را میشنوید که بسیار کوتاه دستگاه و آواز را معرفی کردهام.
اگر لذت بردید، در همرسانی این بستهها به علاقمندان همراهی کنید.
🎼 #تصنیفهای_شجریان_روی_خط_زمان
🌄 آواز بیات ترک
آوازی برای سحرگاه، شور راهِ رسیدن به سحر
🔗 T.me/ChelCheraghMag/529
🌅 دستگاه سهگاه
آوازی برای سپیده دم، پایان شب و آغاز روشنایی
🔗 T.me/ChelCheraghMag/530
🌇 دستگاه چهارگاه
آوازی برای برآمدن آفتاب، شروع زندگی،تابش نور، دیدن و شناختن
🔗 T.me/ChelCheraghMag/531
🌈 دستگاه ماهور
آوازی برای ابتدای روز، آغاز زندگی، شور جوانی، غرور توانگری
🔗 T.me/ChelCheraghMag/532
🏜 دستگاه همایون
نوایی برای ادامه روز، تداوم زندگی، اتحاد عشق، عاشق و معشوق
🔗 T.me/ChelCheraghMag/534
🌆 دستگاه راست پنجگاه
نوایی برای آغاز و پایان روز، آغاز فرو شدن خورشید و خزان زندگی
🔗 T.me/ChelCheraghMag/535
🏙 دستگاه نوا
تصنیفی برای پایان روشنایی، نوید شبی تازه
🔗 T.me/ChelCheraghMag/537
🌃 دستگاه شور
نغمهای برای آغاز شب، آغاز هستی و آفرینش
🔗 T.me/ChelCheraghMag/538
🌌 آواز افشاری
آغاز آرامش شب، شبی که تو را به اندیشه دعوت میکند
🔗 T.me/ChelCheraghMag/539
🌉 آواز دشتی
نغمه برای شبی که مثل اندوه بر جان نشسته است، تاریکی جان گرفته
🔗 T.me/ChelCheraghMag/540
🌠 آواز ابوعطا
آغاز بر آمدن از میان تاریکی، برآمدن از میان اندوه اندیشیدن به کورسویی روشن که صبحی دیگر میآید
🔗 T.me/ChelCheraghMag/541
🎆 آواز اصفهان
نوایی برای رفتن به دنیای خیال خواب، لطافت خیال و آرامش
🔗 T.me/ChelCheraghMag/544
☘️ @MohamadAliMomeni
امروز یکم مهر ۱۳۹۶، #محمدرضا_شجریان ۷۷ ساله شد.
سال گذشته ۱۲ بسته از تصنیفهای آقای شجریان را آماده کردم، بر اساس ردیفهای موسیقی و نسبت هر دستگاه و آواز با ساعتی از شبانه روز؛ که در کانال هفتهنامه #چلچراغ منتشر شد.
هم کار ذوقی است و میتوانید مروری سریع بر تصنیفهای او داشته باشید، هم برای کسانی که میخواهند با ردیفهای آوازی آشنا باشند، حتما آموزنده است.
پیوند (Link) هر ۱۲ بسته را اینجا میگذارم که بشنوید و از صدای جانبخش آقای #شجریان لذت ببرید.
ابتدای و انتهای هر بسته، صدای من #محمدعلی_مومنی را میشنوید که بسیار کوتاه دستگاه و آواز را معرفی کردهام.
اگر لذت بردید، در همرسانی این بستهها به علاقمندان همراهی کنید.
🎼 #تصنیفهای_شجریان_روی_خط_زمان
🌄 آواز بیات ترک
آوازی برای سحرگاه، شور راهِ رسیدن به سحر
🔗 T.me/ChelCheraghMag/529
🌅 دستگاه سهگاه
آوازی برای سپیده دم، پایان شب و آغاز روشنایی
🔗 T.me/ChelCheraghMag/530
🌇 دستگاه چهارگاه
آوازی برای برآمدن آفتاب، شروع زندگی،تابش نور، دیدن و شناختن
🔗 T.me/ChelCheraghMag/531
🌈 دستگاه ماهور
آوازی برای ابتدای روز، آغاز زندگی، شور جوانی، غرور توانگری
🔗 T.me/ChelCheraghMag/532
🏜 دستگاه همایون
نوایی برای ادامه روز، تداوم زندگی، اتحاد عشق، عاشق و معشوق
🔗 T.me/ChelCheraghMag/534
🌆 دستگاه راست پنجگاه
نوایی برای آغاز و پایان روز، آغاز فرو شدن خورشید و خزان زندگی
🔗 T.me/ChelCheraghMag/535
🏙 دستگاه نوا
تصنیفی برای پایان روشنایی، نوید شبی تازه
🔗 T.me/ChelCheraghMag/537
🌃 دستگاه شور
نغمهای برای آغاز شب، آغاز هستی و آفرینش
🔗 T.me/ChelCheraghMag/538
🌌 آواز افشاری
آغاز آرامش شب، شبی که تو را به اندیشه دعوت میکند
🔗 T.me/ChelCheraghMag/539
🌉 آواز دشتی
نغمه برای شبی که مثل اندوه بر جان نشسته است، تاریکی جان گرفته
🔗 T.me/ChelCheraghMag/540
🌠 آواز ابوعطا
آغاز بر آمدن از میان تاریکی، برآمدن از میان اندوه اندیشیدن به کورسویی روشن که صبحی دیگر میآید
🔗 T.me/ChelCheraghMag/541
🎆 آواز اصفهان
نوایی برای رفتن به دنیای خیال خواب، لطافت خیال و آرامش
🔗 T.me/ChelCheraghMag/544
☘️ @MohamadAliMomeni
Telegram
40CHERAGH
🎼 #تصنیفهای_شجریان_روی_خط_زمان
🌅 بیات ترک
آوازی برای سحرگاه ، شور راهِ رسیدن به سحر
🍀#تولدتان_مبارک_استاد
@chelcheraghmag
🌅 بیات ترک
آوازی برای سحرگاه ، شور راهِ رسیدن به سحر
🍀#تولدتان_مبارک_استاد
@chelcheraghmag
شجریان دلخواه ما
#محمدعلی_مومنی
از ویژگیهای تطبیقی ما یکی آن است که از میانه ابهام و غبارآلودگی هم آنچه را که باید بیرون میکشیم و از آن لذت میبریم. ما زیبایی را از متن آن استخراج میکنیم. مثل کسی که سنگی قیمتی را از دل خاک یا گل بیرون بکشد.
سه روز مانده به اهداء جایزه آقاخان به #محمدرضاشجریان، مستندی از شبکه افق سیما پخش شد با عنوان «شجریان، از سپیده تا فریاد» که از دیدنش لذت بردم! مستندی پریشانگو و کژ و مژ بود. اما دیدن گهگاه بزرگان موسیقی و شنیدن آثارشان در رسانهای فراگیر لذتبخش است. هر چند که برای نقد یکسویه یا حتی تخطئه باشد.
نتیجه دلخواه مستند را میشد از آغاز حدس زد. اما در رسیدن به همان نتیجه هم بیاستعداد یا ناتوان بود. چنان که این نگارنده نفهمید که به نظر سازندگان این مستند آیا «هنر برای هنر» مطلوب است یا هنر برای مردم یا هنر مفید، یا چه؟!
وقتی فعالیت #محمدرضاشجریان در گروه چاووش و پس از انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد، شجریان در نگاه آنها هنرمندی مطلوب است. حتی از اعتراضهای شجریان در دهه شصت، هفتاد و هشتاد هم با توجیه انتقاد به دولت، میگذرد.
انتشار آلبوم بیداد را با تصاویری از میرحسین موسوی و محمد خاتمی، همراه کرد. خاتمی که خودش هم به اعتراض وزارت فرهنگ و ارشاد را فرو گذاشت.
برای منتشر نشدن آلبوم «قاصدک» تصویر دولت هاشمی رفسنجانی را پیش کشید و از عبارت «دولت موسوم به سازندگی» استفاده کرد و گفت: هیچگاه دلیل مجوز ندادن به این آلبوم اعلام نشد.
مستند برای جلب اعتماد لازم بود در انتخاب کلمههایی مثل موسوم و ربطدهیها دقت به خرج میداد.
راوی مستند میگوید «شجریان ساز خودش را میزند و در دولت دوم خرداد آلبوم فریاد را به نشانه اعتراض منتشر میکند!»
در ادامه پریشانگویی به انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی به حضور شجریان در برنامه تحویل سال ۱۳۷۲ اشاره کرد و این روزنامه را همسو با دولت هاشمی رفسنجانی معرفی کرد. در حالی که حتی در لحظه اکنون هم روزنامه جمهوری اسلامی رسانهای حاکمیتی است.
مستند مایل است با نام یک هنرمند مغضوب نیشی هم به دولتهای پیشین بزند و انتقادهای او را دولتی بنامد. کار به وقایع سال ۸۸ که میرسد، سازندگان دیگر نمیتوانند بیانگری #شجریان را به سویی دیگر ببرند. از همینجا او را تخطئه میکنند. یکی از انتقادها به او در قالب این جمله است که «او اعتراضهایش را از طریق رسانههای خارجی پیگیری کرد» اما نمیگوید که «هرگز در داخل به او رسانهای داده نشد که سخن بگوید.»
هر هنرمند جهانبینی دارد و وقایع را از منظر خود مینگرد. پسند هوادار یا ناهمراه اصالت ندارد. جهان اوست که اصالت دارد. اما به فرض که سخنان او در رسانههای خارجی اشتباه، نادقیق یا به تعبیر داریوش پیرنیاکان تند بود، باید پاسخی داده میشد که نشد.
در پایان شجریان را تلویحا به بازیچه شدن و فریب خوردن و حتی در بیان پیرنیاکان به لجبازی متهم کرد و گفت: کسی که در ابتدای انقلاب میخواند «تفنگم را بده تا ره بجویم» به «تفنگت را زمین بگذار» رسید.
نمونهای از پریشانگویی سازندگان که گویی توقع دارند در دوره تثبیت نظام سیاسی همچنان شجریان بخواند «تفنگم را بده تا ره بجویم»
مستند جایی از او به عنوان «سلبریتی رایساز» یاد کرد و با تصویری از روحانی گفت: او بار دیگر وارد یک بازی سیاسی شد.
مستندسازان از خود نپرسیدند که اگر او موضع سیاسی نمیداشت آیا هرگز سپیده و آثار گروه چاووش خلق میشد؟ آیا نظرشان این است که اگر قرار است او موضعی بگیرد که ما نپسندیم، پس همان بهتر که از سیاست بگذرد؟
آیا مستندسازان خود با «شجریان، از سپیده تا فریاد» موضع سیاسیشان را آشکار نمیگویند؟!
☘️ @MohamadAliMomeni
t.me/hadi_heidari/1249
#محمدعلی_مومنی
از ویژگیهای تطبیقی ما یکی آن است که از میانه ابهام و غبارآلودگی هم آنچه را که باید بیرون میکشیم و از آن لذت میبریم. ما زیبایی را از متن آن استخراج میکنیم. مثل کسی که سنگی قیمتی را از دل خاک یا گل بیرون بکشد.
سه روز مانده به اهداء جایزه آقاخان به #محمدرضاشجریان، مستندی از شبکه افق سیما پخش شد با عنوان «شجریان، از سپیده تا فریاد» که از دیدنش لذت بردم! مستندی پریشانگو و کژ و مژ بود. اما دیدن گهگاه بزرگان موسیقی و شنیدن آثارشان در رسانهای فراگیر لذتبخش است. هر چند که برای نقد یکسویه یا حتی تخطئه باشد.
نتیجه دلخواه مستند را میشد از آغاز حدس زد. اما در رسیدن به همان نتیجه هم بیاستعداد یا ناتوان بود. چنان که این نگارنده نفهمید که به نظر سازندگان این مستند آیا «هنر برای هنر» مطلوب است یا هنر برای مردم یا هنر مفید، یا چه؟!
وقتی فعالیت #محمدرضاشجریان در گروه چاووش و پس از انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد، شجریان در نگاه آنها هنرمندی مطلوب است. حتی از اعتراضهای شجریان در دهه شصت، هفتاد و هشتاد هم با توجیه انتقاد به دولت، میگذرد.
انتشار آلبوم بیداد را با تصاویری از میرحسین موسوی و محمد خاتمی، همراه کرد. خاتمی که خودش هم به اعتراض وزارت فرهنگ و ارشاد را فرو گذاشت.
برای منتشر نشدن آلبوم «قاصدک» تصویر دولت هاشمی رفسنجانی را پیش کشید و از عبارت «دولت موسوم به سازندگی» استفاده کرد و گفت: هیچگاه دلیل مجوز ندادن به این آلبوم اعلام نشد.
مستند برای جلب اعتماد لازم بود در انتخاب کلمههایی مثل موسوم و ربطدهیها دقت به خرج میداد.
راوی مستند میگوید «شجریان ساز خودش را میزند و در دولت دوم خرداد آلبوم فریاد را به نشانه اعتراض منتشر میکند!»
در ادامه پریشانگویی به انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی به حضور شجریان در برنامه تحویل سال ۱۳۷۲ اشاره کرد و این روزنامه را همسو با دولت هاشمی رفسنجانی معرفی کرد. در حالی که حتی در لحظه اکنون هم روزنامه جمهوری اسلامی رسانهای حاکمیتی است.
مستند مایل است با نام یک هنرمند مغضوب نیشی هم به دولتهای پیشین بزند و انتقادهای او را دولتی بنامد. کار به وقایع سال ۸۸ که میرسد، سازندگان دیگر نمیتوانند بیانگری #شجریان را به سویی دیگر ببرند. از همینجا او را تخطئه میکنند. یکی از انتقادها به او در قالب این جمله است که «او اعتراضهایش را از طریق رسانههای خارجی پیگیری کرد» اما نمیگوید که «هرگز در داخل به او رسانهای داده نشد که سخن بگوید.»
هر هنرمند جهانبینی دارد و وقایع را از منظر خود مینگرد. پسند هوادار یا ناهمراه اصالت ندارد. جهان اوست که اصالت دارد. اما به فرض که سخنان او در رسانههای خارجی اشتباه، نادقیق یا به تعبیر داریوش پیرنیاکان تند بود، باید پاسخی داده میشد که نشد.
در پایان شجریان را تلویحا به بازیچه شدن و فریب خوردن و حتی در بیان پیرنیاکان به لجبازی متهم کرد و گفت: کسی که در ابتدای انقلاب میخواند «تفنگم را بده تا ره بجویم» به «تفنگت را زمین بگذار» رسید.
نمونهای از پریشانگویی سازندگان که گویی توقع دارند در دوره تثبیت نظام سیاسی همچنان شجریان بخواند «تفنگم را بده تا ره بجویم»
مستند جایی از او به عنوان «سلبریتی رایساز» یاد کرد و با تصویری از روحانی گفت: او بار دیگر وارد یک بازی سیاسی شد.
مستندسازان از خود نپرسیدند که اگر او موضع سیاسی نمیداشت آیا هرگز سپیده و آثار گروه چاووش خلق میشد؟ آیا نظرشان این است که اگر قرار است او موضعی بگیرد که ما نپسندیم، پس همان بهتر که از سیاست بگذرد؟
آیا مستندسازان خود با «شجریان، از سپیده تا فریاد» موضع سیاسیشان را آشکار نمیگویند؟!
☘️ @MohamadAliMomeni
t.me/hadi_heidari/1249
Telegram
Hadi Heidari | کانال هادی حیدری
🔸پرتره استاد #محمدرضا_شجریان | #هادی_حیدری
#موسیقی #آواز #شجریان #موسیقی_ما #استاد_شجریان
@hadi_heidari
#موسیقی #آواز #شجریان #موسیقی_ما #استاد_شجریان
@hadi_heidari
صداهای بومی لهجهدار
نگاهی به سه موسیقی مانده در گوش
محمدعلی مومنی
سه صدای معاصر بیش از صداهای دیگر پیچیده در گوش. بیش از صدای شاملو که گرم شعر میخواند. بیش از صدای ابتهاج که شعرهایش را بهتر از هر کس دیگر میخواند. بیش از قمرالملوک وزیری که تحریرهایش بیمانند بود. بیش از بهشتی که فخیم سخنرانی میکرد.
سه صدای روستایی که ایران را درنوردید و اگر چند رسانه در جهان میداشتیم، شاید جهان را هم در مینوردیدند.
صدای #محمدرضا_شجریان، صدای #علی_شریعتی و صدای #رحیم_موذن_زاده_اردبیلی.
سه صدای بومیِ لهجهدار. اما چرا صدای این سه بیش از صدای دیگران در گوش زمانه پیچید؟
آنهم درست در زمانی که جامعه ایران میل به نوشدن، شهری، شیک و شبیه غرب شدن داشت؟
در دههها و یا حتی سده نوگرایی و جهش ناپلئونی به سوی مدرنیزم! دهههایی که ایران به اشتباه از خودش فاصله گرفت. لهجه برایش نشانهای از روستایی و شهرستانی بودن داشت. لباسهای محلی و قومی برایش معنای عقبماندگی داشت و موسیقی مقامی و حتی موسیقی ملی ایرانی را نشانه درجازدگی دانست.
عجیب بود که در چنین زمانهای سه صدایی را پسندید و برکشید که آن ویژگیهایی را به تمامی در خود داشت که مردم خودآگاهانه از آنها خجلتزده بودند. اما ناخودآگاهشان لهجه مشهدی شجریان و لهجه سبزواری شریعتی و لحن ترکی آمیخته به کلمههای عربی موذنزاده را پسندیده بود.
اما صدای این سه چه ویژگی داشت که در گوش زمانه ماند؟
۱- #محمدرضا_شجریان
با صدایی ششدانگ که هم دلخواه چپکوکپسندان و هم مطلوب راستکوکدوستان بود. البته ربنا را [...]
👈 برای خواندن متن کامل، تصویر پایین همین فرسته را لمس کنید.
👈 اگر این متن را پسندیدید، برای دیگران هم بفرستید.
☘️ @MohamadAliMomeni
نگاهی به سه موسیقی مانده در گوش
محمدعلی مومنی
سه صدای معاصر بیش از صداهای دیگر پیچیده در گوش. بیش از صدای شاملو که گرم شعر میخواند. بیش از صدای ابتهاج که شعرهایش را بهتر از هر کس دیگر میخواند. بیش از قمرالملوک وزیری که تحریرهایش بیمانند بود. بیش از بهشتی که فخیم سخنرانی میکرد.
سه صدای روستایی که ایران را درنوردید و اگر چند رسانه در جهان میداشتیم، شاید جهان را هم در مینوردیدند.
صدای #محمدرضا_شجریان، صدای #علی_شریعتی و صدای #رحیم_موذن_زاده_اردبیلی.
سه صدای بومیِ لهجهدار. اما چرا صدای این سه بیش از صدای دیگران در گوش زمانه پیچید؟
آنهم درست در زمانی که جامعه ایران میل به نوشدن، شهری، شیک و شبیه غرب شدن داشت؟
در دههها و یا حتی سده نوگرایی و جهش ناپلئونی به سوی مدرنیزم! دهههایی که ایران به اشتباه از خودش فاصله گرفت. لهجه برایش نشانهای از روستایی و شهرستانی بودن داشت. لباسهای محلی و قومی برایش معنای عقبماندگی داشت و موسیقی مقامی و حتی موسیقی ملی ایرانی را نشانه درجازدگی دانست.
عجیب بود که در چنین زمانهای سه صدایی را پسندید و برکشید که آن ویژگیهایی را به تمامی در خود داشت که مردم خودآگاهانه از آنها خجلتزده بودند. اما ناخودآگاهشان لهجه مشهدی شجریان و لهجه سبزواری شریعتی و لحن ترکی آمیخته به کلمههای عربی موذنزاده را پسندیده بود.
اما صدای این سه چه ویژگی داشت که در گوش زمانه ماند؟
۱- #محمدرضا_شجریان
با صدایی ششدانگ که هم دلخواه چپکوکپسندان و هم مطلوب راستکوکدوستان بود. البته ربنا را [...]
👈 برای خواندن متن کامل، تصویر پایین همین فرسته را لمس کنید.
👈 اگر این متن را پسندیدید، برای دیگران هم بفرستید.
☘️ @MohamadAliMomeni
Medium
صداهای بومی لهجهدار
نگاهی به سه موسیقی مانده در گوش صدای محمدرضا شجریان، رحیم موذنزاده اردبیلی و علی شریعتی
ستارهها و سیاهچالهها
پرسش کردن، همان جفا کردن است؟!
#همایون_شجریان از معدود هنرمندانی است که همیشه با شعف او را مثال میزنم که «هرگز پا به تله بگومگوهای مجازی و غیرمجازی نمیدهد.»
بهترین مثال که با خیال راحت بگویم «هنرمند جدی یعنی او که زیستش در فضای مجازی نیست. اهل سخنپراکنی در باب مسائل جهان نیست. ساده است و اهل لباسهای آنچنانی و آرایش مو و صورت عجیب و غریب نیست. نشسته است به کنجی و کارش را پیش میبرد!»
حالا همه آن توصیفها از دست نرفته. اما متن تند و تیز سوم آبانش هراس به دلم انداخت که او هم به حلقه دام بلای زمانه ما افتاد.
اکنون بحثی درباره ایرانمال و عکس همایون و علیرضا قربانی ندارم. فعلا در عجبم که این چه نوع پاسخ دادن بود؟! از چه اتهام یا پرسش برافروخته شد که تصویری خودش را نقض کرد؟!
هوادار فقط برای هورا کشیدن است؟ حتی نمیشود یک خواننده را نقد کرد؟ خواننده نمیتواند به نقدها، هر چند نقد نادرست، پاسخ شفاف بدهد؟ زبان تند شبههها را جان نبخشید؟
او اهل رسانه نیست. اما مشاوران او نمیشد پاسبان این سرمایه هنری میبودند که به چه شیوه پاسخ بدهد؟!
روزگار غریبی است، نازنین. از زمانه #محمدرضا_شجریان هم دشوارتر. زمانه ستارهها را میبلعد. زمانهای که سیاه چاله است.
عجیبتر واکنش ستارهها و سرشناسهای هنری بود. افسوس که رویکرد جامعه هنری ما این است. مبتلای جدی به کیش شخصیت. نظرهای وارده به اعتراض همایون را نگاه کنید.
حبیب رضایی: تو اهل فضل و دانشی، همین گناهت بس. خدا حفظ کند شما را
نوید محمدزاده: تو میمانی، تو!
سهراب پورناظری: چه بر ما رفته است که با سرمایههای سرزمینمان اینگونه رفتار میکنیم.
با همایون چه رفتاری شده که دوستان هنرمندش مویه میکنند؟ درباره حامیان مالی و ایرانمال از او پرسش شده. پرسش کردن، جفا کردن است؟
مردم چه کنند که قدر ستاره همایونیشان را بدانند؟ بعد از انتشار هر آلبوم احساسات پاکشان را نثارش میکنند و آهنگهایش را دست به دست میچرخانند.
اگر موضوع دیگری در میان است، بگویید.
همایون در ابتدای متنش نوشته «چند سالی است بعد از هر حرکت و خبری از فعالیتهای صاحب این قلم عدهای کمر به تخریب میبندند.»
همایون عزیز!
جویبار نقد و پرسش و شایعه و خبر برای ستارهها همیشه جاریست. حتی شیرابههای متعفن دشمنی و عناد. اما برآیند کلی این جامعه قدردانی شما و آثارتان است.
همچنان صبور و مراقب دلت باش. #موسیقی از فراز دریاچه دل میوزد و به مخاطب میرسد.
#محمدعلی_مومنی
☘ @MohamadAliMomeni
ستارهها و سیاهچالهها
پرسش کردن، همان جفا کردن است؟!
#همایون_شجریان از معدود هنرمندانی است که همیشه با شعف او را مثال میزنم که «هرگز پا به تله بگومگوهای مجازی و غیرمجازی نمیدهد.»
بهترین مثال که با خیال راحت بگویم «هنرمند جدی یعنی او که زیستش در فضای مجازی نیست. اهل سخنپراکنی در باب مسائل جهان نیست. ساده است و اهل لباسهای آنچنانی و آرایش مو و صورت عجیب و غریب نیست. نشسته است به کنجی و کارش را پیش میبرد!»
حالا همه آن توصیفها از دست نرفته. اما متن تند و تیز سوم آبانش هراس به دلم انداخت که او هم به حلقه دام بلای زمانه ما افتاد.
اکنون بحثی درباره ایرانمال و عکس همایون و علیرضا قربانی ندارم. فعلا در عجبم که این چه نوع پاسخ دادن بود؟! از چه اتهام یا پرسش برافروخته شد که تصویری خودش را نقض کرد؟!
هوادار فقط برای هورا کشیدن است؟ حتی نمیشود یک خواننده را نقد کرد؟ خواننده نمیتواند به نقدها، هر چند نقد نادرست، پاسخ شفاف بدهد؟ زبان تند شبههها را جان نبخشید؟
او اهل رسانه نیست. اما مشاوران او نمیشد پاسبان این سرمایه هنری میبودند که به چه شیوه پاسخ بدهد؟!
روزگار غریبی است، نازنین. از زمانه #محمدرضا_شجریان هم دشوارتر. زمانه ستارهها را میبلعد. زمانهای که سیاه چاله است.
عجیبتر واکنش ستارهها و سرشناسهای هنری بود. افسوس که رویکرد جامعه هنری ما این است. مبتلای جدی به کیش شخصیت. نظرهای وارده به اعتراض همایون را نگاه کنید.
حبیب رضایی: تو اهل فضل و دانشی، همین گناهت بس. خدا حفظ کند شما را
نوید محمدزاده: تو میمانی، تو!
سهراب پورناظری: چه بر ما رفته است که با سرمایههای سرزمینمان اینگونه رفتار میکنیم.
با همایون چه رفتاری شده که دوستان هنرمندش مویه میکنند؟ درباره حامیان مالی و ایرانمال از او پرسش شده. پرسش کردن، جفا کردن است؟
مردم چه کنند که قدر ستاره همایونیشان را بدانند؟ بعد از انتشار هر آلبوم احساسات پاکشان را نثارش میکنند و آهنگهایش را دست به دست میچرخانند.
اگر موضوع دیگری در میان است، بگویید.
همایون در ابتدای متنش نوشته «چند سالی است بعد از هر حرکت و خبری از فعالیتهای صاحب این قلم عدهای کمر به تخریب میبندند.»
همایون عزیز!
جویبار نقد و پرسش و شایعه و خبر برای ستارهها همیشه جاریست. حتی شیرابههای متعفن دشمنی و عناد. اما برآیند کلی این جامعه قدردانی شما و آثارتان است.
همچنان صبور و مراقب دلت باش. #موسیقی از فراز دریاچه دل میوزد و به مخاطب میرسد.
#محمدعلی_مومنی
☘ @MohamadAliMomeni
Instagram
محمدعلی مومنی
ستارهها و سیاهچالهها پرسش کردن، همان جفا کردن است؟! #همایون_شجریان از معدود هنرمندانی است که همیشه با شعف او را مثال میزنم که «هرگز پا به تله بگومگوهای مجازی و غیرمجازی نمیدهد.» بهترین مثال که با خیال راحت بگویم «هنرمند جدی یعنی او که زیستش در فضای…
درخت چکاوک
درون خاک خراسان
بهسان بذر درخت
چکاوکی آرمیده نهفتیم
با آفتاب و باران خواهد زیست
درختی از آن خواهد رست
با باد آواز سر میدهد
روی شاخههای آن مرغان
شادمانه آشیان میکنند
و مرغی هر سحر
از چشمها خواب میگیرد
روزی درخت چکاوک بار میدهد
پرندهها بال میزنند
از موسیقی درخت
یکی دو نت به گوش ابر میخوانند
و ابر بیخود از خود میبارد
پرندهها به شانه رهگذران نشسته
رازی به گوششان میخوانند
رهگذران شوریده و مست
در تابش آفتاب داغ
رقصان رقصان گرد درخت میگردند
موسیقی درخت را میبرند
به هر کجا
که عابری گوش تیز کرده باشد
ما در دل خاک خراسان
بذری نهادهایم...
به استاد #محمدرضا_شجریان
۱۹ مهر ۹۹
ساعت ۸ شب
#محمدعلی_مومنی
☘ @MohamadAliMomeni
درون خاک خراسان
بهسان بذر درخت
چکاوکی آرمیده نهفتیم
با آفتاب و باران خواهد زیست
درختی از آن خواهد رست
با باد آواز سر میدهد
روی شاخههای آن مرغان
شادمانه آشیان میکنند
و مرغی هر سحر
از چشمها خواب میگیرد
روزی درخت چکاوک بار میدهد
پرندهها بال میزنند
از موسیقی درخت
یکی دو نت به گوش ابر میخوانند
و ابر بیخود از خود میبارد
پرندهها به شانه رهگذران نشسته
رازی به گوششان میخوانند
رهگذران شوریده و مست
در تابش آفتاب داغ
رقصان رقصان گرد درخت میگردند
موسیقی درخت را میبرند
به هر کجا
که عابری گوش تیز کرده باشد
ما در دل خاک خراسان
بذری نهادهایم...
به استاد #محمدرضا_شجریان
۱۹ مهر ۹۹
ساعت ۸ شب
#محمدعلی_مومنی
☘ @MohamadAliMomeni