💖کافه شعر💖
2.29K subscribers
4.27K photos
2.81K videos
11 files
937 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
خوش است از دور، نذرِ محفلِ هم‌صحبتان، بوسی!
جهان، جز کُنجِ تنهایی، ندارد جای مأنوسی

نپنداری بوَد عشق از دلِ افسردگانْ غافل
شرر در پردهٔ هر سنگ دارد چشمِ جاسوسی!

ز وحشتْ شعلهٔ من مژدهٔ خاکستری دارد
به استقبال بالم می‌رسد پروازِ معکوسی!

به صد چاکِ جگر آهی نجَست از سینهٔ تنگم
درِ زندان شکست اما نشد آزاد، محبوسی


#بیدل_دهلوی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقدیم شما همراهان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
فارغ از بود و نبود همه عالم بودن،
گوی امید ز چوگان زمان بربودن


روز و شب مست و غزلخوان و صراحی در دست
بر در میکدۀ شوق، قدح پیمودن

واقف سر ازل گشتن و از چنگ خیال
نغمۀ زهره و آوای مَلَک بشنودن

ز دل خاک به افلاک قدم بنهادن
بر حریم حرم سر خدا سَر سودن

آیت دلبری و غایت مقصود شدن
روی چون آیینه بر اهل جنون بنمودن

سایه بر چشم فُسونکار زدن، دل بردن
هر زمان بر صف مجنون صفتان افزودن

آهوی دیده به دام نگهی افکندن
در بتخانۀ دل بر همگان بگشودن


یا چو مریم نفس قدس چشیدن وآنگاه
گنج سان از همه خلق آسودن

یکدم ار دولت دیدار توام دست دهد
می‌توان اینهمه را بر دگران بخشودن


#لعبت_والا      

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شور عشقین ائیله‌ییب بس کی، منی دیوانه،
شهرۀ شهر اولوبام عالم-آرا افسانه.

او قد و قامتی گؤردوکجه خدا دان دیلرم،
دولانیم باشینا کیم شمعه نئجه پروانه،

قان توتوب گؤزلرینی مست ایکن پیوسته،
روز ازّل نئجه کیم، توتدو منه پیمانه.

دست بوسین منه گر ممکن اولا عمرومده،
خاک پایینه دوشوب، جان وئرم مردانه.

لطف ایله الیمی توت کی، من افتاده،
مست لیک دن آییلیب بلکه گلیم ایمانه.

گؤرجک اول زلفونو کفره دییشیب ایمانی،
گؤزوم اؤز الیم ایله، من نه دئییم صنعانه؟

عشق دردینه اطبا قاموسو عاجزدیر،
وصل علاج ائده مگر بو مرض پنهانه.

باخما آهوی ختن وه کی، خطایا سالدی،
منی بیر چشمی سیه باخماق ایله مستانه.

دهرده هیجر اودونا یاندی کمینه، یارب،
حشرده حیفظ ائله کیم، تا نه قالیب نیرانه.

#فاطما_خانیم_کمینه

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کنارِ ساحل خیالت
#آوازِ خیس اشک‌هایم
همراهِ امواج دریای نگاهت
ازچهرۀ ثانیه‌ها فرو می‌ریزند!
در این وادی سکوت و تنهایی
صدای هق هقِ واژه‌هایم شنیدنیست!
کاش بیایی و
شعرهایم را در طنینِ حیات بخشِ
#آوایت کوک کنی
تا با #نوای دل انگیزت
ساقۀ تُرد و نحیف واژه‌هایم
در دشت شقایق های سرخ دلتنگی‌
به رقص درآیند..
کاش می‌دانستی
که چقدر
دلتنگ #صدایت شده ام.

#فریبا_قربان_کریمی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو هم شبیه خودم ، در دلت تَرَک داری
وچون شبیه منی ، ارزشِ محک داری!

شنیده ام که درختان کوچه می گویند
که با بهار و خزان ، حس مشترک داری

نیاز نیست که چیزی به صورتت بزنی!
به لطف حضرت حق ، تا ابد بزک داری

به عشق چشم تو آرام و رام می خوابم
دو چشم قهوه ای تلخ و با نمک داری

همیشه گلّه به دنبال توست شک دارم!
درون حنجره ی خویش نی لبک داری؟

تمام مسئله حل است ، پس چرا دیگر
به من، به سبزیِ چشمم به عشق شک داری؟

#امید_صباغ_نو           

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هرکسی گوید که درد عشق را تدبیر چیست
ما سرِ تسلیم بنهادیم تا تقدیر چیست

ظاهراً با حلقهٔ زلف تو دارد نسبتی
ورنه مقصودِ دل دیوانه از زنجیر چیست

هر شب از آشفتگی زلف تو می بینم به خواب
یارب این خواب پریشان مرا تعبیر چیست


#خیالی_بخارایی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تکرار شده ام
در نجوای جویبارها
در تن ِ داغِ انارِ افتاده ِدر کوچه
قمری ماده ای روزی
به منقارم می برد
تکرار شده ام
در اشک
شیدایی و شعف
دشنامی بوده ام بر فرق
جدایی
من کفن سرخ زندگانم
شور شتابنده ی طوفان
نشسته ام روی نیمکتی رو رفته 
تا قصه بگویم
من حروف ِمرموزِ عشقم
نام ِ مقرری چون خدا
و هر قوم به زبانی
می ستایدم
معرفت ِ بی افسار آدمم
مادیان ِ دلباخته ی دشت
عقاب ِ دل سپرده ی کوه
من کفن سرخ زندگانم
عشقم !

#قباد_حیدر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دستهایی پر ز خالی پیشِ روست
سایه های لاابالی پیش روست


گیسوانت را پریشانتر مکن
کاین زمان آشفته حالی پیش روست

زخم خود را باکسی هرگز مگوی
شانه های بی خیالی پیش روست


تا به کی در آینه زل می زنی؟!
یک بغل تصویر خالی پیش روست

خوشه های سبز را انبار کن
یوسفِ من !خشکسالی پیش روست



#یداله_گودرزی     

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر شب...
حریر اطلسی ،
خیالِ نقره ای تو...!
تنِ شعرم را می پوشاند.
دست های خیالِ آبی تو ،
شانه های شعرم را تکان می دهد!!
چشمکی به قلم می زند.
دفترم را می تکاند.!
و شب را مُهیای مهمانی ،
پروانه ها می‌کند.
و امّا من...
دستِ شعرم را میگیرم!!
چشم در چشم خیالِ ،
ارغوانی تو...
راهی مهمانی ماه می‌شویم.

#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند‌‌


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نرگس به چمن بیهشی از جام تو دارد
بلبل به گلستان به زبان نام تو دارد

هر طایر جان جا بسر دام تو دارد
هر زنده دلی گوش به پیغام تو دارد

هر گرسنەای دیده بە اطعام تو دارد
چشم طمع از مرحمت عام تو دارد

هر پادشهی خواهش انعام تو دارد
تا خود چه هوایی دل خود کام تو دارد


#صامت_بروجردی
#صبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
همچون شعر سپید زیباست ‌
و رویای شیرین ِ
خواب های مرا ...
به صبح غزل خوان پیوند می زند
بانوی گیسو بلند شعرهای من
چشم های تو
بهار جاودان است
در تن پوش زیبای گل ها
یاد تو
شمیم عشق است
که می پیچد
در هوای جان ِ آدینه هایم
تو شعری ،
شعری بر خواسته از اعماق قلبم
جاری بر خطوط ارغوانی کتاب عشق ...!!



#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
درکوی خرابات کسی را چه نیاز است
هشیاری و مستیش همه عین نماز است

اسرار خرابات به جز مست نداند
هشیار چه داند که در این کوی چه راز است

خواهی که درونِ حرمِ عشق خرامی
در میکده بنشین که رهِ کعبه دراز است

از میکده ها ناله‌ی جانسوز برآمد
در زمزمه‌ی عشق ندانم که چه ساز است

#عراقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
وقتی که می فهمی یقین هم شک بر انگیز است
وقتی که می فهمی زمین هم سنگ ناچیــز است
 
وقتـــی کلاغان جهــــان هــــــم خـوب می دانند
جای من و تو یک مترسک مرد جالیـــــز است
 
وقتـــی کــــه می بینـــــی تمام تیــــغ هــا را که
تنهـــــا برای گــــردن مـــا و شما تیــــــز است
 
وقتـــــی خـــروس خانه هم تا ظهـــر می خوابد
وقتی که کرکس اولین شخص سحر خیــز است
 
وقتـــی که معنـــی می شود رنگین کمان یعنی :
دستان خورشیـــدی که با باران گلاویــــز است
 
وقتــی که در بـــاران به دنیا آمـــدی حتـــــی –
فصلی که عاشق می شوی همواره پاییـــز است

#مهدی_رحیمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خبری #هیچ_که_هیچ!
ولی ای
#کاش که
#امشب کسی از کوچهٔ دل
ردبشود
#عشق، در قلبِ دقایق بزند
تیرگی را بِبَرَد
باغی از عشق بکارد
برسد
ظرفی از شادی و مهر
به تعارف بِبَرَد!
زندگی
قهوهٔ تلخ است
که عکسِ من و تو
در دلش می رقصد
#کاش
زیر باران محبت
دنیا ،
عاشقی را به تماشا بِبَرَد
#زندگی
#می_گذرد.

#فریبا_قربان_کریمی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من ندانم که ره آورد کدام آئین است
که دلم در به کف آوردن تو خوش بین است

بیدل و دین شده ام در طلبت تا به ابد
در تمنّای تو مرغم به ره آمین است

رهزنی بوده به هر مکتب و عصری منفور
این همه دلبریت رسم کدامین دین است؟

محو زیبایی تو گشته همه مُلک وجود
چه طلسمی است که در زلف کج پرچین است؟

بی سبب نیست اگر ماه پس از رؤیت تو
شد هلالی که خجالت زده در تحسین است

شاعر و شاهد و ساقی همه شب دست افشان
عالمی در یَد فرمان تو در تمکین است

خطر عشق من امّا به دل عاشقِ تو
پا نهادن وسط دشت سراسر مین است...


#حامد_بیدل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
زیر مجموعه ی خودم هستم
مثل مجموعه ای که سخت تهی ست
در سرم فکر کاشتن دارم
گرچه باغ من از درخت تهی ست

عشق آهوی تیزپا شد و من
ببر بی حرکت پتوهایم
خشمگین نیستم که تا امروز
نرسیدم به آرزوهایم

نرسیدن رسیدن محض است
آبزی آب را نمی بیند
هرکه در ماه زندگی بکند
رنگ مهتاب را نمی بیند

دوری و دوستی حکایت ماست
غیر از این هرچه هست در هوس است
پای احساس در میان باشد
انتخاب پرنده ها قفس است

وسعت کوچک رهایی را
از نگاه اسیر باید دید
کوه در رشته کوه بسیار است
کوه را در کویر باید دید

گرچه باغ من از درخت تهی ست
در سرم فکر کاشتن دارم
شعر را، عشق را، مکاشفه را
همه را از نداشتن دارم...

#یاسر_قنبرلو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شکوهِ عاشقی با مرگ کین آغاز خواهد شد
دری از مهربانی، روی دنیا باز خواهد شد

پس از عمری حقارت، پای خواهش های حیوانی:
دوباره آدمیت، غرق در اعزاز خواهد شد

حریم آسمان هرچند ناامن است می‌دانم: کبوتر را دوباره عرصه پرواز خواهد شد...

میان آسمان تیره از تردیدها روزی
طلوع ماه مهدی مظهر اعجاز خواهد شد

به طرز مبهمی گل در سراب درد خواهد رست
میان دردمندان، صحبت از این راز خواهد شد

پس از یک خواب مرگ آلود، کابوسی جنون افزا
جهان با نغمه ی بیداری اش دمساز خواهد شد

نسیم صبح جارو می‌زند این کوچه را روزی
بشوی از دل غبار غم؛ که عشق آغاز خواهد شد

#زهرا_وهاب_ساقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀