💖کافه شعر💖
2.44K subscribers
4.3K photos
2.87K videos
11 files
974 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
باز هم نبودنت
بیخ گلویِ لحظه هایم گیر کرده است
و تنهاییم را به رخ تمام افکار پریشانم
میکشد
گاهی وقتها ...
آنچنان محتاج میشوم به تو
که غیر از تو
از هر چه هست و نیست فارغ خواهم شد
و در وهم خیال تو ،
تو را از تو تمنا میکنم
اما جز اشک سردی لغزان در چشمانم
چیزی نصیب دل ِ تنگم نمیشود ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آنقدر در اندیشه هایم پرسه می زنی
که تمام حواسم را در بر گرفته ایی
آنچنان محو توام
که از خویش کاملا غافل مانده ام
کاش اندکی کنارم بودی
و می توانستم به اندازهء
لحظه ایی هر چند کوتاه
تو را تماشا کنم
و دستان لطیف تورا لمس و آرام
می فشردم
و آنگاه ناپدید می شدی ،
آخر نمیدانی چقدر دلم
برای تو تنگ شده است،نمی دانی !
گاهی دلتنگی
چنان بیخ گلویم را می گیرد و می فشارد
که تمام فضا را
در نگاه پر از تمنایم تیره و تار می کند ،
آنزمان است که
بودنت را محتاجم،
می فهمی چه می گویم ؛

#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آنکه بامهر آمد
و آبان را ماندگار شد
در آخر
بعداز یلدا شبی
رفت و مرا تنها گذاشت
و پیکر عریان عشق را
به دست سرمای
سوزان زمستان سپرد ،
من ِ گمگشته در پائیز و سوخته
از یخبندان را
دیگر هیچ بهاری
ارمغان نخواهد داشت
آری من همان
مجنون تنهای ِ مردادم
ماندگار
در عشقی ستودنی اما اسیر هجران ...!!



#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
همچون شعر سپید زیباست ‌
و رویای شیرین ِ
خواب های مرا ...
به صبح غزل خوان پیوند می زند
بانوی گیسو بلند شعرهای من
چشم های تو
بهار جاودان است
در تن پوش زیبای گل ها
یاد تو
شمیم عشق است
که می پیچد
در هوای جان ِ آدینه هایم
تو شعری ،
شعری بر خواسته از اعماق قلبم جاری بر خطوط ارغوانی کتاب عشق...!!



#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من حسرت عمیق شعر را در چشمانت خلاصه میکنم
مختصر واژه هایی عجین شده به بند ِ ترد احساس
بر گرفته از سوز ِ غمناک دلم
که بغض ِ اندوه را در حنجرهء دردآلودم خفه
میکند
دردناک ست
حصاری که جز سراب
پیله ی تلخ انزوایش را احاطه نکرده است ؛
نگاهِ مایوسی خیره به راه
غروبی دلتنگ
چشمانی پر از اشک
من و جای خالی تو و شعر سپیدی مملو از حسرت ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلتنگی
ریشه دوانده
در تار و پود ِ جانم
دلم گرفته
هوا گرفته
زمین و زمانم همه و همه گرفته اند
گاهی تازیانه
می زند درد بر پیکر اندوه
گاهی زبانه
میکشد ناله در بغض سکوت
گاهی خیال ،
خیس ِ از رویاست
زیر شراره های آتشین عشق
چگونه باید گذراند
این زندگانی تلخ ِ اندوهگین را
که نسوخت از آتش درون
چگونه باید
فراموش کنم تورا
وقتیکه ...
تمام روح و جان مرا بردی به تاراج ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سال هاست تو را در چشمه ی نور منتظرم
هر روز بعد از شبی سیاه و دلواپس
سپیده دمان را می نگرم
تمنای دیرین دلم را به آسمان ها می برم و دلم میخواهد روزی از راه برسد
تو بیایی و با آمدنت دشت خشک و بی روح قلبم مملو از گل های رنگارنگِ معطر شود
همان گونه که گام برمیداری در نگاهم پرندگان نغمه ی شادی سر دهند
آهوان سر مست جست و خیز کنند
و رود های جاری میزبان قو های سپید عاشق شوند
می دانی ...
آمدن تو شور و شوق ِ عشق است
آغاز بی پروای ِزندگی ست ...!!



#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
همیشه درون افکارم در حال پرسه زدنی
یا یک گوشه ی دنج برای خود برگزیده و نشسته ایی
یا اینکه تمام فضای ِ
اندیشه ام را احاطه کرده
و همه حواسم را به تصرف خود
در آورده ایی ،
در شامه ء مشامم
جز عطر و بوی تو نیست
در قاب زنجیره ء نگاهم
جز تندیس خیالی تو چیزی دیده
نمی شود
پریشان باشم یا خرسند از سرچشمه ء خاطرات تو آب میخورد خاطرم ،،
تنیده در جانم
تنیده در روحم
تنیده در سودای ِ من عشق رویایی تو ست ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از بین هزاران سخن ِ نا گفته در دل
تنها به نغمه ی
دوستت دارم اکتفا میکند دلم
تو حسرت ها
و افسوس های عاشقانه را
میان بارها و بارها سوز دلتنگیهایم
احساس کن
به چشمانت می اندیشم و حسرت دستانت را میخورم
طرح زیبای لبت در خاطرم موج میزند
اما ...
افسوس  که بوسیدنش
آرزویی ابدی شد در تنگنای دلم
میدانی
من با تو ، من می شوم
بدون تو چیزی شبیه اندوهم ،
پیکری دور افتاده از خویشم ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صدایم‌کن!
ضربان قلبم را میشنوی !

گم شده ایی هستم از راه دور
غریبه‌ایی که مدت‌هاست
صدای آشنایی
به گوشش نرسیده است !

آنجایی که تو هستی
و اینجا که من هستم
آنقدر دور که در ذهن نگنجد
و چقدر نزدیکی ...

آرام مرا صدا بزن
دلتنگ صدایت شده ام ...!!




#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلم بهانه ات را می گیرد..
و به وقت دلتنگی
پای دلم پیش اشعارم گیر ست
هر وقت سری به خط خطی های خود می زنم آشوب را میان سکوت واژه ها
احساس میکنم
بلوایی ست خفته در چیدمان جملاتم
که مرا به ستیز با افکارم میکشاند
آنسوی شعر تو نشسته ایی
اینجا من ِ دلتنگ، رویاهای تو را می نگارم
گاهی زیبایی چشمانت را به رخ
واژه ها میکشانم
گاهی با خود کلنجار میروم
آیا این شعر است که نماد ِ زیبایی توست
یا عشقی که در دلم حک کرده ایی
شعر را پایبند قلب من میکند ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
همچون شعر سپید زیباست ‌
و رویای شیرین ِ
خواب های مرا ...
به صبح غزل خوان پیوند می زند
بانوی گیسو بلند شعرهای من
چشم های تو
بهار جاودان است
در تن پوش زیبای گل ها
یاد تو
شمیم عشق است
که می پیچد
در هوای جان ِ آدینه هایم
تو شعری ،
شعری بر خواسته از اعماق قلبم جاری بر خطوط ارغوانی کتاب عشق...!!



#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
زمانیکه لبخند تورا
باهمان احساس خاص در خیالم تصور می کنم
قلبم دست به دامان قلم میشود
و قلم آنقدر عاشقانه
با ناب ترین واژه هایی برخواسته از اعماق وجودم تو را ترسیم
میکند در شعر
که دلم میخواهد
میان همین واژه ها تو را در آغوش بگیرم
خیره در نگاهت شوم
و مست از جام چشمان تو
این اندوه دلگیر
را با این حس زیبا و ناب به اتمام برسانم ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
با نگاهت نوشانده ایی
شوکرانِ عشق
را در جان خسته ام
و ریشه دوانده
در رگان پر از التهاب احساسم
اما پادزهر این
عشق سوزان را
به لب هایت سپرده ایی؛
بیا ای
نوشداروی دردم
و از آغوش و اعماق سینه ام
بزُدا ریشه های غم را
سرمستم کن
از بوسه های داغ لب هایت
جان بیفزا و
تداوم ببخش
ابدیت بودنت را در شاه نشین قلبم...!!




#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
پرستوها کوچیدند و رفتند
نه صدای نغمه ایی
نه پرواز دلربای عاشقانه ایی
و تنها چیز جامانده از خاطراتشان لانه ایی گِلی ست
که در کنج ایوان خانه ء مادر بزرگ تهی ماند .
رو به دریای نیل گون چشمانت ایستاده ام نگاهت را در خاطرم مجسم میکنم
و دست خیالی خود را در موج های لطیف گیسوانت شناور میکنم
عزیز رفته ام ...
هوای گرم جنوب
هوای ِ داغ خاطرات سوزناک توست
هوای نفسگیر بی تو بودن است
چه بی رحمانه کوچ کردی
چه عاشقانه در دلم ماندگاری ...!!

#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
گاهی
بیان کردن حس درونت
از جابجا کردن کوه سخت تر است
حسی که از سنگینی بغض اش
قلب درون سینه اکسیژن کم می آورد
و چشمانت
جز غبار چیزی نمی بیند
حسی که گلوگیر و خفه کننده ست
نابودگری
که از درون
آهسته آهسته ویرانت می کند...!!!





#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اگر روزی آمدی و من نبودم
و دلت برای دلبری هایت تنگ شده بود
بیا و به نوشته هایم سر بزن
زیبایی و کرشمه های دلبرانه ات را
در سطر سطر کتاب دلدادگی ام تماشا کن
و ببین که نبودنت
چگونه شرح عاشقی ام را از عمق جانم
واژه واژه با قلم احساسم شعر کرده ست
آنوقت خواهی دید
شیرینی ناز و عشوه های تو در شعر چه دیدنی ست .
اگر آمدی و من نبودم ...
کنار شعرهایم آرام بگیر و ببین که
ضمیر عشق و ضمیر خیال
و هر آنچه در شعر من ست ... تویی ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
رفت و در آغوش باد گم شد ؛
و من به دنبال گمشده ام
به دشتی گسترده
در دامنه ء کوهی عظیم سفر کردم
میان لاله های سرخ ِ رقصان در نسیم
چشمانم قاصدکی را دید
که دوان دوان میدوید
بر تاج ارغوانی ِ آلاله های دشت
همزمان با دنبال کردن آن قاصدک زیبا نام او را صدا میزدم
اویی را که رفته بود...
اما نه دستم به قاصدک رسید نه صدای مرا باد به گوش گمشده ام رساند ...
عاجزانه ترین حالت ممکن لحظه ایی بود
که حسرتی عجیب تمام وجودم را فرا گرفت و مرا غرق در سکوتی بغض آلود کرد ؛؛؛
او خبر از گمشدهء من داشت ، میدانم ...!!

#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلتنگ بودن را چگونه باید تفسیر کرد
چگونه از تیغ برنده ء بغض باید نوشت که درد را در حنجره احساس کرد
چگونه توصیف کنم سکوت ِ در دل نشسته را که فریاد اندوه بار فاصله در نگاهم نمایان شود .
دیر زمانیست
درگیر وهمم
درگیر ابهام
درگیر خیال گشته ام از صبور بودن دلم در عشق و دلتنگی ،،،
و نمیدانم
صدای حسرت و آه
صدای افسوس
صدای شکستن دل به گوش چه کسی باید برسد تا مرا از این غم ِ پریشان برهاند ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
رفت و در آغوش باد گم شد ؛
و من به دنبال گمشده ام
به دشتی گسترده
در دامنه ء کوهی عظیم سفر کردم
میان لاله های سرخ ِ رقصان در نسیم
چشمانم قاصدکی را دید 
که دوان دوان میدوید
بر تاج ارغوانی ِ آلاله های دشت
همزمان با دنبال کردن آن قاصدک زیبا نام او را صدا میزدم
اویی را که رفته بود...
اما نه دستم به قاصدک رسید نه صدای مرا باد به گوش گمشده ام رساند ...
عاجزانه ترین حالت ممکن لحظه ایی بود
که حسرتی عجیب تمام وجودم را فرا گرفت و مرا غرق در سکوتی بغض آلود کرد ؛؛؛
او خبر از گمشدهء من داشت ، میدانم ...!!

#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀