⭕️ چرا در رسانۀ «توانا» در رابطه با موضوع یکسانی مثل عملکرد آتشنشانان ایرانی، خبر سمت چپی منتشر میشود اما سمت راستی، نه؟
چون توانا در لوای دفاع از حقوق بشر و حیوانات و دعوت به مهربانی، به دنبال نادان، بیاخلاق و ستمگر نشان دادن مردم است. بنابراین حتی برای تلاش برای نجات گربه هم هشتگ «حیوان آزاری» میزند تا امکاناتِ کم و شیوه اشتباه کمک را به آزار تعبیر کند.
شکی نیست که در ایران، هم رفتارهای غیراخلاقی و ناآگاهانه وجود دارد و هم کنشهای مسئولانه و ستایشبرانگیز، و جامعه باید در جهت افزایش آگاهی، مقابله با نامدنیت، ترویج کنشهای مسئولانه/اخلاقی و احیای خودباوری برای رفتار مدنی در جامعه بکوشد.
اما کافی است اخبار رسانههایی مانند توانا را مرور کنید و نسبت بازنمایی رفتار اخلاقی جامعه را با اخبار فلاکت، جهل و بیاخلاقی قیاس کنید تا ببینید آنها چگونه میخواهند ما را دچار حس ازخودبیزاری کنند و دقیقاً برخلاف نام و شعارشان به دنبال ناتوانی جامعۀ مدنی ایراناند. زیرا از ضعیف و بدبخت نشان دادن جامعۀ ایران نان میخورند و بودجه میگیرند.
کاش از کارکرد این رسانهها آگاه شویم!
#رسانه #خودخوارانگاری
@Jaryaann
چون توانا در لوای دفاع از حقوق بشر و حیوانات و دعوت به مهربانی، به دنبال نادان، بیاخلاق و ستمگر نشان دادن مردم است. بنابراین حتی برای تلاش برای نجات گربه هم هشتگ «حیوان آزاری» میزند تا امکاناتِ کم و شیوه اشتباه کمک را به آزار تعبیر کند.
شکی نیست که در ایران، هم رفتارهای غیراخلاقی و ناآگاهانه وجود دارد و هم کنشهای مسئولانه و ستایشبرانگیز، و جامعه باید در جهت افزایش آگاهی، مقابله با نامدنیت، ترویج کنشهای مسئولانه/اخلاقی و احیای خودباوری برای رفتار مدنی در جامعه بکوشد.
اما کافی است اخبار رسانههایی مانند توانا را مرور کنید و نسبت بازنمایی رفتار اخلاقی جامعه را با اخبار فلاکت، جهل و بیاخلاقی قیاس کنید تا ببینید آنها چگونه میخواهند ما را دچار حس ازخودبیزاری کنند و دقیقاً برخلاف نام و شعارشان به دنبال ناتوانی جامعۀ مدنی ایراناند. زیرا از ضعیف و بدبخت نشان دادن جامعۀ ایران نان میخورند و بودجه میگیرند.
کاش از کارکرد این رسانهها آگاه شویم!
#رسانه #خودخوارانگاری
@Jaryaann
جریانـ
⭕️ چرا در رسانۀ «توانا» در رابطه با موضوع یکسانی مثل عملکرد آتشنشانان ایرانی، خبر سمت چپی منتشر میشود اما سمت راستی، نه؟ چون توانا در لوای دفاع از حقوق بشر و حیوانات و دعوت به مهربانی، به دنبال نادان، بیاخلاق و ستمگر نشان دادن مردم است. بنابراین حتی برای…
جریانـ
❗️وقتی سالها در صدا و سیمای داخلی، منتقدان سیاسی و اهالی فرهنگ و هنر (از دولتآبادی و سایه تا بیضایی و شجریان) امکان حضور نداشته باشند و صدا و خواست اکثریت ملت در رسانه ملی بازتاب پیدا نکند، شبکههایی در خارج از کشور با رنگ و لعاب و ظاهر قشنگ، مخاطب گسترده…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻عجب!
در واقع منظور اصلی این کارشناس که در بستهبندی «انساندوستانه» ارائه میشود این است که:
«متمدن باشید و در هنگام تجاوز به خاک سرزمینتان یا دسیسه برای تجزیۀ آن، زیاد مقاومت و دفاع نکنید و بدهید برود.»
🔸حتماً باید #ناسیونالیسم_تبارگرا، افراطی، نژادپرست و توسعهطلب را که منشاء آن اتفاقاً در غرب بوده و این روزها نیز در اروپا و آمریکا در حال گسترش است، نفی کرد. قطعاً باید با دیگریستیزی میان ایرانیان و مردم منطقه که ریشههای مشترکی هم با ما دارند، مقابله کرد. اما با وجود تهدیدهای پیرامونی و پروژههایی که برای ترویج #قومگرایی و اختلافافکنی در داخل #ایران در حال اجراست، میتوان به بحثی که «دفاع از خاک» (در برابر حمله بیگانه) را نژادپرستی میداند و «#ملیگرایی و میهنپرستی» را به «فرهنگ نفرت» تعبیر میکند و دفاع از #مرز را برای مخاطب فارسیزبان، با تاکید بر «کشور ما» و «خاورمیانه» (و نه غرب) در رسانهای در لندن «دردناک» مینامد، بدبین نبود؟
🔺کاش از اهداف پنهان در لابلای زرق و برق امثال این #رسانه که گهگاه بیرون میزند، آگاه باشیم!
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
در واقع منظور اصلی این کارشناس که در بستهبندی «انساندوستانه» ارائه میشود این است که:
«متمدن باشید و در هنگام تجاوز به خاک سرزمینتان یا دسیسه برای تجزیۀ آن، زیاد مقاومت و دفاع نکنید و بدهید برود.»
🔸حتماً باید #ناسیونالیسم_تبارگرا، افراطی، نژادپرست و توسعهطلب را که منشاء آن اتفاقاً در غرب بوده و این روزها نیز در اروپا و آمریکا در حال گسترش است، نفی کرد. قطعاً باید با دیگریستیزی میان ایرانیان و مردم منطقه که ریشههای مشترکی هم با ما دارند، مقابله کرد. اما با وجود تهدیدهای پیرامونی و پروژههایی که برای ترویج #قومگرایی و اختلافافکنی در داخل #ایران در حال اجراست، میتوان به بحثی که «دفاع از خاک» (در برابر حمله بیگانه) را نژادپرستی میداند و «#ملیگرایی و میهنپرستی» را به «فرهنگ نفرت» تعبیر میکند و دفاع از #مرز را برای مخاطب فارسیزبان، با تاکید بر «کشور ما» و «خاورمیانه» (و نه غرب) در رسانهای در لندن «دردناک» مینامد، بدبین نبود؟
🔺کاش از اهداف پنهان در لابلای زرق و برق امثال این #رسانه که گهگاه بیرون میزند، آگاه باشیم!
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
🔻حریم خلوت و افسون فناوری🔻
فناوری هر چقدر ما را توانمند میکند، آسیبپذیر نیز میکند.
🔹
برخلاف ظاهر دلفریب و افسونگر فناوری، آنچیزی که قدرت میآفریند، امکان سوءاستفاده از آن قدرت را نیز فراهم میکند. از گسترش سلاحهای کشتارجمعی، بحرانهای محیطزیستی، خطرات دستکاریهای ژنتیکی و هوش مصنوعی و سلطه فناوری بر انسان که بگذریم، هر ابداعی در حوزه فناوری اطلاعات که ارتباط بین انسانها را ممکن میسازد، ابزاری برای سرک کشیدن در زندگی آنها و زیر پا گذاشتن حریم خصوصیشان و البته دستکاری نامحسوس در افکار عمومی نیز است.
🔸
برنامههای ارتباطی علاوه بر آنکه ما را در سراسر جهان به یکدیگر متصل میکنند تا از زندگی همدیگر باخبر شویم، این امکان را به دیگران نیز میدهند تا از زندگی ما باخبر شوند. انواع پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، بسیاری از مشخصات، علائق، تصاویر و پیامهای کاربران را در دسترس شرکتهای صاحب آن برنامهها میگذارند و آنها هم بسته به منافع خود، از این اطلاعات استفاده میکنند. اخیراً در خبرها آمد که «واتساپ» به درخواست پلیس بریتانیا پیامهای کاربراناش را در اختیار آنها میگذارد. پیشتر نیز با افشای رسوایی بزرگی معلوم شد که شرکت پردازش دادۀ «کمبریج آنالیتیکا» با همراهی فیسبوک و بدون اجازه کاربران فیسبوک، با نقض حریم خصوصیشان، از اطلاعات آنها به نفع کارزار تبلیغاتی ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ استفاده کرده است. فیسبوک همچنین متهم شده که به هنگام ادغام با واتساپ نیز اطلاعات نادرستی را نسبت به نحوه استفاده از دادههای کاربران واتساپ منتشر کرده است. طبعاً هم سوءاستفادهها بیش از اینهاست و هم علاوه بر شرکتها، رخنهگرانِ فردی یا سازمانی نیز میتوانند با نفوذ، به اطلاعات خصوصی کاربران برنامهها دسترسی پیدا کنند.
🔹
از سوی دیگر، به واسطه پیشرفت فناوری، اکنون شهرها پر از دوربینهای مداربستهاند؛ تلفنهای همراه حتی به هنگام خاموشی منبعی برای شنود صدای محیط هستند و دوربینهای لپتاپها و دوربینهای فوقالعاده کوچکی که در هر مکان و وسیلهای مخفی میشوند، ابزاری برای مشاهده هر محیطی هستند. در واقع امروزه، نه تنها در فضاهای عمومی، که حتی در هر نقطه از فضاهای نیمهخصوصی و خصوصی امکان آنکه چشمی و گوشی ما را ببیند یا بشنود یا پیام خصوصی ما را بخواند، وجود دارد.
🔸
اگر زمانی نه چندان دور کسی «در خلوت راز دل عشاق» نمیرسید و فاشِ کسی نمیشد آنچه میان آنها بود اما اکنون در هر خلوتی میان دو دلداده، ممکن است که «چشمی نگران» آنها باشد و در میانه هر مکالمه عاشقانهای، امکان حضور شرکتهای فناوری و دولتها وجود دارد؛ حتی اگر آنها همیشه از این امکان استفاده نکنند و در موارد خاص و در صورت لزوم چنین کنند یا با گذر زمان، سر بزنگاه سراغ مخزن اسرار بروند و رازهای نهان را درآورند و عیان سازند یا از آنها به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر افراد استفاده کنند.
🔹
اگرچه فناوری ارتباطات به افراد امکان میدهد تا به صورت مجازی شریک شادی و آگاهی و تنهایی یکدیگر باشند اما از سوی دیگر این میزان احاطه بر زندگی شهروندان و سوءاستفاده از اطلاعات آنها و فریبشان نیز بدون کمک فناوری اطلاعات به هیچ وجه ممکن نبوده است. بماند که بسیاری از آسیبهای این فناوری هنوز افشا نشدهاند و با ادامه این روند، این آسیبها در آینده نیز گستره بیشتری خواهند یافت.
🔸
حال پرسش این است که ما در مقابل این فناوری با چنین عواقبی چه باید بکنیم؟ فناوریای که با مرتبط کردن ما به عزیزانمان، امکان برخورداری از پناهی مجازی را به ما میدهد، اما در مقابل تجاوز به حریم خلوتمان، ما را حقیقتاً بیپناه میکند.
✍🏼 #کاوه_گرایلی
🔗 روزنامه «اعتماد»، ستون «جریان» - شنبه ۴ آبانماه ۱۳۹۸
⬅️ بخش دوم یادداشت
⬅️ بخش سوم یادداشت
#مقالات_جریان
#فناوری #رسانه #حریم_خصوصی
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
فناوری هر چقدر ما را توانمند میکند، آسیبپذیر نیز میکند.
🔹
برخلاف ظاهر دلفریب و افسونگر فناوری، آنچیزی که قدرت میآفریند، امکان سوءاستفاده از آن قدرت را نیز فراهم میکند. از گسترش سلاحهای کشتارجمعی، بحرانهای محیطزیستی، خطرات دستکاریهای ژنتیکی و هوش مصنوعی و سلطه فناوری بر انسان که بگذریم، هر ابداعی در حوزه فناوری اطلاعات که ارتباط بین انسانها را ممکن میسازد، ابزاری برای سرک کشیدن در زندگی آنها و زیر پا گذاشتن حریم خصوصیشان و البته دستکاری نامحسوس در افکار عمومی نیز است.
🔸
برنامههای ارتباطی علاوه بر آنکه ما را در سراسر جهان به یکدیگر متصل میکنند تا از زندگی همدیگر باخبر شویم، این امکان را به دیگران نیز میدهند تا از زندگی ما باخبر شوند. انواع پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، بسیاری از مشخصات، علائق، تصاویر و پیامهای کاربران را در دسترس شرکتهای صاحب آن برنامهها میگذارند و آنها هم بسته به منافع خود، از این اطلاعات استفاده میکنند. اخیراً در خبرها آمد که «واتساپ» به درخواست پلیس بریتانیا پیامهای کاربراناش را در اختیار آنها میگذارد. پیشتر نیز با افشای رسوایی بزرگی معلوم شد که شرکت پردازش دادۀ «کمبریج آنالیتیکا» با همراهی فیسبوک و بدون اجازه کاربران فیسبوک، با نقض حریم خصوصیشان، از اطلاعات آنها به نفع کارزار تبلیغاتی ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ استفاده کرده است. فیسبوک همچنین متهم شده که به هنگام ادغام با واتساپ نیز اطلاعات نادرستی را نسبت به نحوه استفاده از دادههای کاربران واتساپ منتشر کرده است. طبعاً هم سوءاستفادهها بیش از اینهاست و هم علاوه بر شرکتها، رخنهگرانِ فردی یا سازمانی نیز میتوانند با نفوذ، به اطلاعات خصوصی کاربران برنامهها دسترسی پیدا کنند.
🔹
از سوی دیگر، به واسطه پیشرفت فناوری، اکنون شهرها پر از دوربینهای مداربستهاند؛ تلفنهای همراه حتی به هنگام خاموشی منبعی برای شنود صدای محیط هستند و دوربینهای لپتاپها و دوربینهای فوقالعاده کوچکی که در هر مکان و وسیلهای مخفی میشوند، ابزاری برای مشاهده هر محیطی هستند. در واقع امروزه، نه تنها در فضاهای عمومی، که حتی در هر نقطه از فضاهای نیمهخصوصی و خصوصی امکان آنکه چشمی و گوشی ما را ببیند یا بشنود یا پیام خصوصی ما را بخواند، وجود دارد.
🔸
اگر زمانی نه چندان دور کسی «در خلوت راز دل عشاق» نمیرسید و فاشِ کسی نمیشد آنچه میان آنها بود اما اکنون در هر خلوتی میان دو دلداده، ممکن است که «چشمی نگران» آنها باشد و در میانه هر مکالمه عاشقانهای، امکان حضور شرکتهای فناوری و دولتها وجود دارد؛ حتی اگر آنها همیشه از این امکان استفاده نکنند و در موارد خاص و در صورت لزوم چنین کنند یا با گذر زمان، سر بزنگاه سراغ مخزن اسرار بروند و رازهای نهان را درآورند و عیان سازند یا از آنها به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر افراد استفاده کنند.
🔹
اگرچه فناوری ارتباطات به افراد امکان میدهد تا به صورت مجازی شریک شادی و آگاهی و تنهایی یکدیگر باشند اما از سوی دیگر این میزان احاطه بر زندگی شهروندان و سوءاستفاده از اطلاعات آنها و فریبشان نیز بدون کمک فناوری اطلاعات به هیچ وجه ممکن نبوده است. بماند که بسیاری از آسیبهای این فناوری هنوز افشا نشدهاند و با ادامه این روند، این آسیبها در آینده نیز گستره بیشتری خواهند یافت.
🔸
حال پرسش این است که ما در مقابل این فناوری با چنین عواقبی چه باید بکنیم؟ فناوریای که با مرتبط کردن ما به عزیزانمان، امکان برخورداری از پناهی مجازی را به ما میدهد، اما در مقابل تجاوز به حریم خلوتمان، ما را حقیقتاً بیپناه میکند.
✍🏼 #کاوه_گرایلی
🔗 روزنامه «اعتماد»، ستون «جریان» - شنبه ۴ آبانماه ۱۳۹۸
⬅️ بخش دوم یادداشت
⬅️ بخش سوم یادداشت
#مقالات_جریان
#فناوری #رسانه #حریم_خصوصی
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
🔺روشهای تشخیص اخبار جعلی:
۱. تمرکز بر منبع خبر
۲. خوانش پس زمینه خبر
۳. شناخت نویسنده و صاحب مطلب
۴. شناخت منابع پشتیبان
۵. کنترل زمان خبر
۶. آیا این خبر یک شوخی نیست؟
۷. بازبینی سوگیریها و تمایلات ذهنی خودتان
۸. از خبرگان بپرسید.
ترجمه: مریم سلیمی
منبع :@graphicnews
#رسانه #تفکرانتقادی #اینفوگرافیک
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
۱. تمرکز بر منبع خبر
۲. خوانش پس زمینه خبر
۳. شناخت نویسنده و صاحب مطلب
۴. شناخت منابع پشتیبان
۵. کنترل زمان خبر
۶. آیا این خبر یک شوخی نیست؟
۷. بازبینی سوگیریها و تمایلات ذهنی خودتان
۸. از خبرگان بپرسید.
ترجمه: مریم سلیمی
منبع :@graphicnews
#رسانه #تفکرانتقادی #اینفوگرافیک
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
جریانـ
🔻حریم خلوت و افسون فناوری🔻 فناوری هر چقدر ما را توانمند میکند، آسیبپذیر نیز میکند. 🔹 برخلاف ظاهر دلفریب و افسونگر فناوری، آنچیزی که قدرت میآفریند، امکان سوءاستفاده از آن قدرت را نیز فراهم میکند. از گسترش سلاحهای کشتارجمعی، بحرانهای محیطزیستی،…
🔻سلطه نهان فناوری🔻
نقض حریم خصوصی تنها یکی از آسیبهای فناوریهای ارتباطی است.
🔹
اگر یکی از کارکردهای مهم تبلیغات، ایجاد «رغبت خیالی» (Imaginary Appetites) و ساخت نیاز دروغین برای مخاطب و اقناع او به استفاده از محصول تبلیغشده باشد، رادیو، تلویزیون و تابلوهای شهری، الزاماً از عهده این کار برنمیآیند. زیرا آنها رسانههایی برای عموماند و کمتر به مخاطب هدفِ تبلیغ دسترسی دارند. اما اکنون با شناخت دقیق افراد به واسطه جمعآوری اطلاعات درباره ویژگیها (سن، جنسیت، تاهل، شغل و ...)، احساسات، باورها، خواستهها و عادات آنها در فضای مجازی، بهترین امکان برای تبلیغ هدفمند و نیازسازی برای کاربران -به مثابه قربانیان- فراهم شده است. بسیاری افراد میگویند که در یک ایمیل یا مکالمه خود در یک بستر مجازی، درباره چیزی سخن گفتهاند و کمی بعد، ناگهان برای اولینبار تبلیغی کاملاً مرتبط با آنرا حتی در بستر مجازی دیگری مشاهده کردهاند. طبعاً چنین استفادهای از اطلاعات خصوصی افراد به مدد فناوری، علاوه بر نقض امنیت روانی انسانها، به رشد «مصرفگرایی» و تبعات سوئی مانند تخریب محیط زیست نیز میانجامد.
🔸
از سوی دیگر در عرصه سیاسی نیز، با شناخت کاربران فضای مجازی، به راحتی میتوان با تبلیغات گزینشی، به انتخاب آنها جهت داد. شرکت «کمبریج آنالیتیکا» در سال ۲۰۱۶ با گردآوری اطلاعات کاربر فیسبوک، راهبرد کارزار انتخاباتی ترامپ را طراحی کرد و با شناسایی شهروندان مردد در ایالتهای سرنوشتساز، آنها را با توجه به اولویتهای سیاسیشان، در معرض انبوهی از اخبار جعلی قرار داد و نتیجه هم دیدیم که چه شد.
🔹
اصولاً به علت ساختار افقی شبکههای اجتماعی که تولید محتوا، از سوی کاربران و در قالبی دموکراتیک صورت میپذیرد، این ذهنیت خطا در بسیاری کاربران وجود دارد که در شبکههای اجتماعی (برخلاف رادیو، تلویزیون و نشریات) سوگیری رسانه وجود ندارد. بسیاری از مخاطبان نگاه بدبینانهای که به رسانههای رسمی دارند را در فضای مجازی کنار میگذارند و همین، امکان فریفتن آنها را نیز بیشتر فراهم میکند. از همین روی، دوران کنونی را عصر «پساحقیقت» مینامند. زمانهای که در شکلدهی افکار عمومی، حقایق عینی، سهم کمتری نسبت به حباب اطلاعاتی ساخته فضای مجازی دارد.
🔸
در واقع فضای مجازی، بسترهایی میسازد که اولاً با اطلاعات حاصل از آنها شناخت دقیقی از جامعه ایجاد میشود و ثانیاً با ظاهر موجه و جذابشان، امکان قبولاندن محتوای مورد نظر و ترویج دروغ در آن به آسانی وجود دارد. بنابر این، شما میدانید برای کدام مخاطب چه مطلب گمراهکنندهای را در کدام بستر مجازی باید منتشر کنید تا برای او باورپذیر باشد. بسیاری از مخاطبان نیز به خاطر فقدان نگاه انتقادی به این بستر، اکثر جعلیاتی که مشاهده میکنند را به راحتی میپذیرند و مطابق با آن تصمیمهای گوناگون زندگی خود را میگیرند.
🔹
ست استیونسز دیویدویتس، «دانشمندِ داده» در کتاب «همه دروغ میگویند» مثالهای گوناگونی ارائه میکند از اینکه این روزها افراد به همه دروغ میگویند جز به گوگل، چراکه نگران قضاوت دیگران و تصویری که از آنها ساخته میشود، هستند. لذا بسیاری مواقع (حتی در شبکههای اجتماعی) حقیقت را در مورد خود نمیگویند. آنها تنها در هنگام جستوجو در گوگل بدون نگرانی، با کنجکاویها و پرسشهایشان، سویۀ نهان خود را ابراز میکنند. این چنین است که گوگل با جمعآوری رفتار غربالنشده و بیبزک کاربرها و تحلیل این کلاندادهها به مخفیترین لایههای زندگی و باورهای ذهنی افراد که در نظرسنجیها ارائه نمیکنند و حتی از نزدیکان خود پنهان میکنند، دسترسی دارد. در واقع گوگل اگرچه بستری است تا کاربران اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق آن به دست بیاورند، اما همزمان بستری است که اطلاعات مورد نیاز برای شناخت کاربران را نیز جمعآوری میکند و از این کلاندادهها میتوان سوءاستفادههای بسیار کرد خصوصاً وقتی که این «علم به دست ناکسان» بیفتد که در حکم «تیغ دادن در کف زنگی مست» است.
🔸
نهایتاً اینکه فناوری اطلاعات، اکنون در کنار خدمات زیاد، امکانات فراوانی نیز برای پیشبینی رفتار شهروندان، دستکاری و مدیریت افکار عمومی و نهایتاً جهتدهی به انتخابهای مردم و کنترلشان را فراهم کرده است. در حالیکه همزمان این توهم را نیز در مردم ایجاد میکند که آنها خود آزادانه انتخاب میکنند. این میزان قدرت در نیازسازی تجاری، فریبکاری سیاسی و امکان احاطه و تسلط نامحسوس بر شهروندان که از دل فناوری درآمده است، قطعاً تهدید و چالشی جدی برای محیط زیست، اخلاق، آزادی و دموکراسی در جوامع پیش رو است.
✍🏼 #کاوه_گرایلی
🔗روزنامه اعتماد، ستون «جریان» - یکشنبه ۱۹ آبانماخ ۱۳۹۸
⬅️ بخش نخست یادداشت
⬅️ بخش سوم یادداشت
#مقالات_جریان
#فناوری #رسانه #محیط_زیست #آزادی #اخلاق #دموکراسی
@Jaryaann
نقض حریم خصوصی تنها یکی از آسیبهای فناوریهای ارتباطی است.
🔹
اگر یکی از کارکردهای مهم تبلیغات، ایجاد «رغبت خیالی» (Imaginary Appetites) و ساخت نیاز دروغین برای مخاطب و اقناع او به استفاده از محصول تبلیغشده باشد، رادیو، تلویزیون و تابلوهای شهری، الزاماً از عهده این کار برنمیآیند. زیرا آنها رسانههایی برای عموماند و کمتر به مخاطب هدفِ تبلیغ دسترسی دارند. اما اکنون با شناخت دقیق افراد به واسطه جمعآوری اطلاعات درباره ویژگیها (سن، جنسیت، تاهل، شغل و ...)، احساسات، باورها، خواستهها و عادات آنها در فضای مجازی، بهترین امکان برای تبلیغ هدفمند و نیازسازی برای کاربران -به مثابه قربانیان- فراهم شده است. بسیاری افراد میگویند که در یک ایمیل یا مکالمه خود در یک بستر مجازی، درباره چیزی سخن گفتهاند و کمی بعد، ناگهان برای اولینبار تبلیغی کاملاً مرتبط با آنرا حتی در بستر مجازی دیگری مشاهده کردهاند. طبعاً چنین استفادهای از اطلاعات خصوصی افراد به مدد فناوری، علاوه بر نقض امنیت روانی انسانها، به رشد «مصرفگرایی» و تبعات سوئی مانند تخریب محیط زیست نیز میانجامد.
🔸
از سوی دیگر در عرصه سیاسی نیز، با شناخت کاربران فضای مجازی، به راحتی میتوان با تبلیغات گزینشی، به انتخاب آنها جهت داد. شرکت «کمبریج آنالیتیکا» در سال ۲۰۱۶ با گردآوری اطلاعات کاربر فیسبوک، راهبرد کارزار انتخاباتی ترامپ را طراحی کرد و با شناسایی شهروندان مردد در ایالتهای سرنوشتساز، آنها را با توجه به اولویتهای سیاسیشان، در معرض انبوهی از اخبار جعلی قرار داد و نتیجه هم دیدیم که چه شد.
🔹
اصولاً به علت ساختار افقی شبکههای اجتماعی که تولید محتوا، از سوی کاربران و در قالبی دموکراتیک صورت میپذیرد، این ذهنیت خطا در بسیاری کاربران وجود دارد که در شبکههای اجتماعی (برخلاف رادیو، تلویزیون و نشریات) سوگیری رسانه وجود ندارد. بسیاری از مخاطبان نگاه بدبینانهای که به رسانههای رسمی دارند را در فضای مجازی کنار میگذارند و همین، امکان فریفتن آنها را نیز بیشتر فراهم میکند. از همین روی، دوران کنونی را عصر «پساحقیقت» مینامند. زمانهای که در شکلدهی افکار عمومی، حقایق عینی، سهم کمتری نسبت به حباب اطلاعاتی ساخته فضای مجازی دارد.
🔸
در واقع فضای مجازی، بسترهایی میسازد که اولاً با اطلاعات حاصل از آنها شناخت دقیقی از جامعه ایجاد میشود و ثانیاً با ظاهر موجه و جذابشان، امکان قبولاندن محتوای مورد نظر و ترویج دروغ در آن به آسانی وجود دارد. بنابر این، شما میدانید برای کدام مخاطب چه مطلب گمراهکنندهای را در کدام بستر مجازی باید منتشر کنید تا برای او باورپذیر باشد. بسیاری از مخاطبان نیز به خاطر فقدان نگاه انتقادی به این بستر، اکثر جعلیاتی که مشاهده میکنند را به راحتی میپذیرند و مطابق با آن تصمیمهای گوناگون زندگی خود را میگیرند.
🔹
ست استیونسز دیویدویتس، «دانشمندِ داده» در کتاب «همه دروغ میگویند» مثالهای گوناگونی ارائه میکند از اینکه این روزها افراد به همه دروغ میگویند جز به گوگل، چراکه نگران قضاوت دیگران و تصویری که از آنها ساخته میشود، هستند. لذا بسیاری مواقع (حتی در شبکههای اجتماعی) حقیقت را در مورد خود نمیگویند. آنها تنها در هنگام جستوجو در گوگل بدون نگرانی، با کنجکاویها و پرسشهایشان، سویۀ نهان خود را ابراز میکنند. این چنین است که گوگل با جمعآوری رفتار غربالنشده و بیبزک کاربرها و تحلیل این کلاندادهها به مخفیترین لایههای زندگی و باورهای ذهنی افراد که در نظرسنجیها ارائه نمیکنند و حتی از نزدیکان خود پنهان میکنند، دسترسی دارد. در واقع گوگل اگرچه بستری است تا کاربران اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق آن به دست بیاورند، اما همزمان بستری است که اطلاعات مورد نیاز برای شناخت کاربران را نیز جمعآوری میکند و از این کلاندادهها میتوان سوءاستفادههای بسیار کرد خصوصاً وقتی که این «علم به دست ناکسان» بیفتد که در حکم «تیغ دادن در کف زنگی مست» است.
🔸
نهایتاً اینکه فناوری اطلاعات، اکنون در کنار خدمات زیاد، امکانات فراوانی نیز برای پیشبینی رفتار شهروندان، دستکاری و مدیریت افکار عمومی و نهایتاً جهتدهی به انتخابهای مردم و کنترلشان را فراهم کرده است. در حالیکه همزمان این توهم را نیز در مردم ایجاد میکند که آنها خود آزادانه انتخاب میکنند. این میزان قدرت در نیازسازی تجاری، فریبکاری سیاسی و امکان احاطه و تسلط نامحسوس بر شهروندان که از دل فناوری درآمده است، قطعاً تهدید و چالشی جدی برای محیط زیست، اخلاق، آزادی و دموکراسی در جوامع پیش رو است.
✍🏼 #کاوه_گرایلی
🔗روزنامه اعتماد، ستون «جریان» - یکشنبه ۱۹ آبانماخ ۱۳۹۸
⬅️ بخش نخست یادداشت
⬅️ بخش سوم یادداشت
#مقالات_جریان
#فناوری #رسانه #محیط_زیست #آزادی #اخلاق #دموکراسی
@Jaryaann
جریانـ
🔻سلطه نهان فناوری🔻 نقض حریم خصوصی تنها یکی از آسیبهای فناوریهای ارتباطی است. 🔹 اگر یکی از کارکردهای مهم تبلیغات، ایجاد «رغبت خیالی» (Imaginary Appetites) و ساخت نیاز دروغین برای مخاطب و اقناع او به استفاده از محصول تبلیغشده باشد، رادیو، تلویزیون و تابلوهای…
🔻ضرورت افسونزدایی از فناوری🔻
این روزها شرکتهای فناوری با وعده زندگی بهتر و آسانتر در قامت منجیان بشر ایفای نقش میکنند. اکثر مردم از خدمات گوگل، فیسبوک، آمازون و اپل بهره میبرند و رویای جوانان، کار در این شرکتهاست. فناوری ارتباطات، افسون عصر و صاحبان این شرکتها قدیسان زمانهاند که وعده رستگاری، دسترسی سهل و رایگان همگان به اطلاعات و توزیع عادلانه امکانات ارتباطی را میدهند. اما شرکتهای فناوری به مثابه بنگاههای اقتصادی نهایتاً به دنبال منفعت خود بوده و در صورت تعارض منافع، سود خود را بر خیر عمومی و اصول اخلاقی ترجیح میدهند. چندی پیش مدیرعامل اوبر، در توجیه نقش سرمایهگذاران این شرکت در قتل خاشقچی گفت: «سعودیها اشتباه کردند، همانطور که ما در استفاده از ماشینهای خودرو دچار اشتباه شدیم. همه اشتباه میکنند. این به معنای آن نیست که نمیشود آنها را بخشید.» از سوی دیگر، سودمحوری شرکتهای فناوری باعث میشود که کاربران با هزینه بیشتر، محصولات و خدمات بهتری دریافت کنند. لذا هر ابداعی در فناوری اطلاعات که توان فرودستان را افزایش دهد، اصحاب قدرت و ثروت را بسیار بیشتر توانمند میکند و این فرایند منجر به افزایش نابرابری و تعمیق شکافهای اجتماعی میشود.
اکنون حتی دیگر احتیاط فردی نیز برای حفاظت از حریم شخصی کافی نیست. زینب توفکچی، استاد دانشگاه، در مقالهای در نیویورک تایمز، مینویسد که امروزه حتی اگر ردی در فضای مجازی به جا نگذارید شرکتهای فناوری با استفاده از انبوه اطلاعات میلیونها کاربر دیگر و فناوری «استنباط داده»، بسیار بیش از آنچه فاش میکنید در مورد شما میدانند. فرضاً اگر شما عضو اینستاگرام نباشید، کافیست آشنایان شما برای یافتن دوستان خود در این برنامه به آن اجازه دسترسی به فهرست مخاطبین گوشیشان را بدهند. وقتی اینستاگرام شمارۀ شما را از طریق چند کاربر دریافت کند، میتواند شما را در یک شبکۀ روابط جاگذاری کند و با توجه به مجموعۀ دوستانتان چیزهایی را در موردتان استنباط کند. فیسبوک حتی برای افراد غیرکاربر «نمایۀ سایه» (Shadow profile) میسازد.
اینک تنها حریم باقیمانده به دور از دسترسی شرکتهای فناوری و دولتها ذهن بشر است که به زودی با پیشرفت فناوریِ کمک به افراد دارای معلولیت این پناهگاه نیز فرو میریزد. اخیراً دانشمندان لباسی تولید کردهاند که با دریافت پیام مغر به فرد کمک میکند تا بدناش را تکان دهد. لازمۀ فرمانپذیری از ذهن این است که بتوان آنرا خواند و خواندن ذهن همانا و از دست رفتن آخرین سنگر امن همان.
فناوری ارتباطات در کنار سویه تسهیلگرش، ناقض حریم خصوصی و تهدیدی برای امنیت روانی، محیط زیست، اخلاق، آزادی، دموکراسی و عدالت شده و علاوه بر اینها ما را نیز به خدمات خود کاملاً وابسته کرده و هر وابستگی نیز نوعی آسیبپذیری است. ما در برابر تبعات طولانی مدت سلطه فناوری ارتباطات بر زندگیمان در خوابی شیرینایم و نمیخواهیم بیدار شویم؛ آگاهی مسئولیت میآورد و غفلت خوشتر است. اما در مقابل این فناوری با خدمات و خطراتی چنین به هم آمیخته چه میتوان کرد؟ برخی شاید از فناوری ارتباطات دوری کامل گزینند. اما چنین انتخابی برای عموم، ممکن و مطلوب نیست. از سویی هرگونه اعمال محدودیت برای استفاده کاربران در این حوزه نیز مغایر با حقوق و آزادی شهروندان و صرفاً در جهت منافع قدرتمندان است. پس چه باید کرد؟
به نظر میرسد اگر نمیتوان منطق مبتنی بر سود شرکتهای فناوری را عوض کرد اما با ترویج نگاه انتقادی به آنها (بهجای شیفتگی) و در صورت لزوم خودداری از خدماتشان، میتوان آنها را متوجه کرد که بیتوجهی به منافع جامعه، برایشان زیانبار خواهد بود.
برخی راهکارها برای کاهش آسیبهای فناوری ارتباطات از این قرارند:
۱. افسونزدایی از فناوری و شرکتهای فناوری و آگاهیبخشی نسبت به آثار و عواقب فناوری ارتباطات
۲. تشکیل و حمایت از نهادهای مدنی برای پایش مستمر عملکرد شرکتهای فناوری و نهادهای قدرت در حیطه ارتباطات و حمایت از حقوق کاربران
۳. ایجاد دغدغه همگانی برای کاهش انتشار اطلاعات خصوصی در فضای مجازی و کاهش دسترسی شرکتهای فناوری به اطلاعات خود و دیگران
۴. ترویج تفکر انتقادی نسبت به محتوای منتشر شده در فضای مجازی
۵. مطالبه وضع قوانینی برای ممانعت از سوءاستفاده شرکتهای فناوری و نهادهای قدرت از اطلاعات خصوصی کاربران
۶. کنشگری در برابر رفتار آسیبزننده شرکتهای فناوری یا نهادهای قدرت در حوزه ارتباطات
فناوری همانگونه که ما را توانمند میکند، آسیبپذیر نیز میکند، مگرآنکه آگاهانه در برابر آسیبهایش بایستیم.
✍🏼 #کاوه_گرایلی
🔗 روزنامه اعتماد، ستون جریان - یکشنبه ۱ دیماه
⬅️ بخش نخست
⬅️ بخش دوم
#مقالات_جریان
#فناوری #رسانه #آگاهی #کنشگری_مدنی
#حریم_خصوصی #محیط_زیست #آزادی #اخلاق #عدالت
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
این روزها شرکتهای فناوری با وعده زندگی بهتر و آسانتر در قامت منجیان بشر ایفای نقش میکنند. اکثر مردم از خدمات گوگل، فیسبوک، آمازون و اپل بهره میبرند و رویای جوانان، کار در این شرکتهاست. فناوری ارتباطات، افسون عصر و صاحبان این شرکتها قدیسان زمانهاند که وعده رستگاری، دسترسی سهل و رایگان همگان به اطلاعات و توزیع عادلانه امکانات ارتباطی را میدهند. اما شرکتهای فناوری به مثابه بنگاههای اقتصادی نهایتاً به دنبال منفعت خود بوده و در صورت تعارض منافع، سود خود را بر خیر عمومی و اصول اخلاقی ترجیح میدهند. چندی پیش مدیرعامل اوبر، در توجیه نقش سرمایهگذاران این شرکت در قتل خاشقچی گفت: «سعودیها اشتباه کردند، همانطور که ما در استفاده از ماشینهای خودرو دچار اشتباه شدیم. همه اشتباه میکنند. این به معنای آن نیست که نمیشود آنها را بخشید.» از سوی دیگر، سودمحوری شرکتهای فناوری باعث میشود که کاربران با هزینه بیشتر، محصولات و خدمات بهتری دریافت کنند. لذا هر ابداعی در فناوری اطلاعات که توان فرودستان را افزایش دهد، اصحاب قدرت و ثروت را بسیار بیشتر توانمند میکند و این فرایند منجر به افزایش نابرابری و تعمیق شکافهای اجتماعی میشود.
اکنون حتی دیگر احتیاط فردی نیز برای حفاظت از حریم شخصی کافی نیست. زینب توفکچی، استاد دانشگاه، در مقالهای در نیویورک تایمز، مینویسد که امروزه حتی اگر ردی در فضای مجازی به جا نگذارید شرکتهای فناوری با استفاده از انبوه اطلاعات میلیونها کاربر دیگر و فناوری «استنباط داده»، بسیار بیش از آنچه فاش میکنید در مورد شما میدانند. فرضاً اگر شما عضو اینستاگرام نباشید، کافیست آشنایان شما برای یافتن دوستان خود در این برنامه به آن اجازه دسترسی به فهرست مخاطبین گوشیشان را بدهند. وقتی اینستاگرام شمارۀ شما را از طریق چند کاربر دریافت کند، میتواند شما را در یک شبکۀ روابط جاگذاری کند و با توجه به مجموعۀ دوستانتان چیزهایی را در موردتان استنباط کند. فیسبوک حتی برای افراد غیرکاربر «نمایۀ سایه» (Shadow profile) میسازد.
اینک تنها حریم باقیمانده به دور از دسترسی شرکتهای فناوری و دولتها ذهن بشر است که به زودی با پیشرفت فناوریِ کمک به افراد دارای معلولیت این پناهگاه نیز فرو میریزد. اخیراً دانشمندان لباسی تولید کردهاند که با دریافت پیام مغر به فرد کمک میکند تا بدناش را تکان دهد. لازمۀ فرمانپذیری از ذهن این است که بتوان آنرا خواند و خواندن ذهن همانا و از دست رفتن آخرین سنگر امن همان.
فناوری ارتباطات در کنار سویه تسهیلگرش، ناقض حریم خصوصی و تهدیدی برای امنیت روانی، محیط زیست، اخلاق، آزادی، دموکراسی و عدالت شده و علاوه بر اینها ما را نیز به خدمات خود کاملاً وابسته کرده و هر وابستگی نیز نوعی آسیبپذیری است. ما در برابر تبعات طولانی مدت سلطه فناوری ارتباطات بر زندگیمان در خوابی شیرینایم و نمیخواهیم بیدار شویم؛ آگاهی مسئولیت میآورد و غفلت خوشتر است. اما در مقابل این فناوری با خدمات و خطراتی چنین به هم آمیخته چه میتوان کرد؟ برخی شاید از فناوری ارتباطات دوری کامل گزینند. اما چنین انتخابی برای عموم، ممکن و مطلوب نیست. از سویی هرگونه اعمال محدودیت برای استفاده کاربران در این حوزه نیز مغایر با حقوق و آزادی شهروندان و صرفاً در جهت منافع قدرتمندان است. پس چه باید کرد؟
به نظر میرسد اگر نمیتوان منطق مبتنی بر سود شرکتهای فناوری را عوض کرد اما با ترویج نگاه انتقادی به آنها (بهجای شیفتگی) و در صورت لزوم خودداری از خدماتشان، میتوان آنها را متوجه کرد که بیتوجهی به منافع جامعه، برایشان زیانبار خواهد بود.
برخی راهکارها برای کاهش آسیبهای فناوری ارتباطات از این قرارند:
۱. افسونزدایی از فناوری و شرکتهای فناوری و آگاهیبخشی نسبت به آثار و عواقب فناوری ارتباطات
۲. تشکیل و حمایت از نهادهای مدنی برای پایش مستمر عملکرد شرکتهای فناوری و نهادهای قدرت در حیطه ارتباطات و حمایت از حقوق کاربران
۳. ایجاد دغدغه همگانی برای کاهش انتشار اطلاعات خصوصی در فضای مجازی و کاهش دسترسی شرکتهای فناوری به اطلاعات خود و دیگران
۴. ترویج تفکر انتقادی نسبت به محتوای منتشر شده در فضای مجازی
۵. مطالبه وضع قوانینی برای ممانعت از سوءاستفاده شرکتهای فناوری و نهادهای قدرت از اطلاعات خصوصی کاربران
۶. کنشگری در برابر رفتار آسیبزننده شرکتهای فناوری یا نهادهای قدرت در حوزه ارتباطات
فناوری همانگونه که ما را توانمند میکند، آسیبپذیر نیز میکند، مگرآنکه آگاهانه در برابر آسیبهایش بایستیم.
✍🏼 #کاوه_گرایلی
🔗 روزنامه اعتماد، ستون جریان - یکشنبه ۱ دیماه
⬅️ بخش نخست
⬅️ بخش دوم
#مقالات_جریان
#فناوری #رسانه #آگاهی #کنشگری_مدنی
#حریم_خصوصی #محیط_زیست #آزادی #اخلاق #عدالت
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
🔻زاکربرگ با گاردین مصاحبه نمیکند چون آبزرور ماجرای کمبریج آنالیتیکز و فیسبوک را لو داده و آبروی او را برده است.
گاردین هم یک ربات ساخته بهنام «زاکربات» با الگوریتمی که ۲۰۰ هزار کلمه مصاحبه و سخنرانی زاکربرگ را تحلیل کرده است. بعد، با این ربات مصاحبه کرده:
«سلام مارک، ممنون از اینکه...»
توئیت از سعید ارکان
منبع
#فناوری #رسانه
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
گاردین هم یک ربات ساخته بهنام «زاکربات» با الگوریتمی که ۲۰۰ هزار کلمه مصاحبه و سخنرانی زاکربرگ را تحلیل کرده است. بعد، با این ربات مصاحبه کرده:
«سلام مارک، ممنون از اینکه...»
توئیت از سعید ارکان
منبع
#فناوری #رسانه
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from شهرآرانیوز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥با هزارسالهگان
🔸در جریان بازسازی آرامگاه فردوسی در سالهای ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۷، قبر فردوسی را میشکافند و بقایای او را پس از هزار سال از مزارش بیرون میآورند.
🔸روایت بازسازی آرامگاه و شکافتن قبر فردوسی را از زبان سرکارگر بازسازی آرامگاه، کسی که سراینده شاهنامه را از قبر بیرون آورده و خود دفن کرده، ببینید و بشنوید.
#رسانه_تصویری_شهرآرا
@ShahraraNews
🔸در جریان بازسازی آرامگاه فردوسی در سالهای ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۷، قبر فردوسی را میشکافند و بقایای او را پس از هزار سال از مزارش بیرون میآورند.
🔸روایت بازسازی آرامگاه و شکافتن قبر فردوسی را از زبان سرکارگر بازسازی آرامگاه، کسی که سراینده شاهنامه را از قبر بیرون آورده و خود دفن کرده، ببینید و بشنوید.
#رسانه_تصویری_شهرآرا
@ShahraraNews
🔻تابآوری در برابر اخبار ناگوار 🔻
در مواجهه با انبوه اخباری که ما را از واقعهای ناخوشایند، در زمانی نزدیک و در مکانی دور یا نزدیک مطلع میکنند، چه میتوان کرد؟
اطلاع از معضلات و مصیبتهای پیرامون، برای مقابله با آنها و انجام مسئولیت خود نسبت به دیگران ضروری است. اما وقایع ناگوار و رنج باشندگان در جهان، گسترده و نامحدود است. در حالیکه تاب و تحمل ذهن و روان ما دربرابر تشویش ناشی از اخبار ناگوار، محدود است. با توجه به ظرفیت مشخص مغر ما، قرار گرفتن مستمر در معرض اخبار مصیبتها، از جایی به بعد عملاً منجر به بیحسی مغز شده و برخلاف تصور، به تدریج از ما نسبت به رنج دیگری، حساسیتزدایی میکند و امکان اثرگذاری و عاملیت را نیز از ما میگیرد. وقتی شما در معرض میزان بیش از حد دادهها، اخبار و اطلاعات قرار میگیرید، گویی در معرض هیچ داده و اطلاعاتی قرار نگرفتهاید. از سوی دیگر با توجه به محدودیت توان، وقت و امکانات ما، آگاهی از بحرانها و فجایع همیشه امکان اقدام برای کاهش رنج دیگران را نمیدهد و گاهی فقط منجر به افزایش آشفتگی و نگرانی و احساس ناتوانی و استیصال ما میشود.
با این وجود، برخی افراد به اخبار معتاد میشوند. آنها با وجود آثار مخرب ذهنی و روانی دنبال کردن مستمر اخبار ناگوار، شبانهروز به این کار ادامه میدهند؛ بیآنکه حتی کوچکترین کنش عملی و موثری برای مقابله با آن ناگواریها و معضلات کنند. اما همین دنبال کردن اخبار و آگاهی از وقایع و مصائب دیگران و چه بسا، تجربۀ شخصی اندوه یا خشم پس از شنیدن خبر، همزمان به آنها حس خوب و در واقع نوعی توهم مسئولانه رفتار کردن میدهد.
در نقطه مقابل، بسیاری افراد نیز برای آسودگی خاطر و پرهیز از اختلال در روند زندگی شخصی خود، به بیخبری از اوضاع پناه میبرند. حتی این روزها بسیاری مقالات و کتابها را میبینیم که همین شیوه برخورد را در برابر اخبار توصیه میکنند. این روش -که البته هر از گاهی برای همه لازم است- به صورت مقطعی موجب آرامش و بهبود کیفیت زندگی شخصی میشود. اما غفلت کامل و پیوسته از پیرامون و نادیده گرفتن رنجهای دیگران، مسئولانه و در بلند مدت حتی مصلحتاندیشانه نیست. چراکه تجویز و ترویج بیتفاوتی در جامعه، روزی دامن خودمان را میگیرد و چه بسا «بخشی» از معضلات وضع موجود نیز ناشی از همین رویگردانی از مصائب جمعی و درد دیگری و پرداختن به منافع شخصی در گذشته باشد.
حال در مواجهه با بحرانها و مصیبتها، در بازه میان «باخبری مستمر» و «بیخبری مطلق» باید کجا ایستاد و چه باید کرد؟
لازم است از آنچه در جهان پیرامون میگذرد، تا حدی با خبر باشیم تا بتوانیم در زندگی، برای خود، آگاهانهتر و در قبال دیگران، مسئولانهتر تصمیم بگیریم. به گمانم باید به جای بیتوجهی به اخبار، حیطه و میزان توجه خود را انتخاب و محدود کرد. نباید بگذاریم اخبار تمام توجه ما را برباید. ما میتوانیم میزان معقولی از «باخبری» را متناسب با خلقیات، دغدغهها، ظرفیت، شرایط آن برهه از زندگی خود و «امکان اثرگذاریمان بر موضوع خبر»، برگزینیم و ضمناً مشاهده اخبار را قاعدهمند و زمانمند کنیم. محدود و مشخص کردن زمان مشاهده اخبار، سر و کار داشتن با منابع «نسبتاً» متنوع و «تا حدی» معتبر، خواندن خبر با تفکر انتقادی و سنجشگرانه، لحاظ کردن جانبداریهای خود و توجه به سویههای رسانهها و منافع صاحبان و سرمایهگذاران آنها و راستیآزمایی اخبار نامعقول، خصوصاً خبرهای از منابعِ نامشخص در فضای مجازی از جمله کارهایی است که میتوان پیش گرفت.
اما پس از دریافت میزان متعادلی از اخبار مرتبط با دغدغههای ما و تشخیص صحت آنها چه باید کرد؟ طبعاً اگر برای مقابله با اخبار ناگوار کاری از ما برمیآید که اقدام میکنیم. اگر مقابله با آن موضوع را خارج از توان خود دیدیم، گفتوگو و همفکری با دیگران «گاهی» میتواند امکانها و قدرتهای نهفته جمعی ما را برای یافتن راه مقابله با آن مصیبت، پدیدار سازد. اما اگر این کار نیز ممکن نشد (که این روزها در بسیاری از مواقع نمیشود.) همچنان باید به دنبال راههایی برای تابآوری در برابر اخبار ناگوار باشیم.
✍🏼 #کاوه_گرایلی
منتشره در روزنامه «اعتماد»، ستون «جریان» - يکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۹
⬅️ بخش پایانی یادداشت
#مقالات_جریان
#تابآوری #خبر #رسانه
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
در مواجهه با انبوه اخباری که ما را از واقعهای ناخوشایند، در زمانی نزدیک و در مکانی دور یا نزدیک مطلع میکنند، چه میتوان کرد؟
اطلاع از معضلات و مصیبتهای پیرامون، برای مقابله با آنها و انجام مسئولیت خود نسبت به دیگران ضروری است. اما وقایع ناگوار و رنج باشندگان در جهان، گسترده و نامحدود است. در حالیکه تاب و تحمل ذهن و روان ما دربرابر تشویش ناشی از اخبار ناگوار، محدود است. با توجه به ظرفیت مشخص مغر ما، قرار گرفتن مستمر در معرض اخبار مصیبتها، از جایی به بعد عملاً منجر به بیحسی مغز شده و برخلاف تصور، به تدریج از ما نسبت به رنج دیگری، حساسیتزدایی میکند و امکان اثرگذاری و عاملیت را نیز از ما میگیرد. وقتی شما در معرض میزان بیش از حد دادهها، اخبار و اطلاعات قرار میگیرید، گویی در معرض هیچ داده و اطلاعاتی قرار نگرفتهاید. از سوی دیگر با توجه به محدودیت توان، وقت و امکانات ما، آگاهی از بحرانها و فجایع همیشه امکان اقدام برای کاهش رنج دیگران را نمیدهد و گاهی فقط منجر به افزایش آشفتگی و نگرانی و احساس ناتوانی و استیصال ما میشود.
با این وجود، برخی افراد به اخبار معتاد میشوند. آنها با وجود آثار مخرب ذهنی و روانی دنبال کردن مستمر اخبار ناگوار، شبانهروز به این کار ادامه میدهند؛ بیآنکه حتی کوچکترین کنش عملی و موثری برای مقابله با آن ناگواریها و معضلات کنند. اما همین دنبال کردن اخبار و آگاهی از وقایع و مصائب دیگران و چه بسا، تجربۀ شخصی اندوه یا خشم پس از شنیدن خبر، همزمان به آنها حس خوب و در واقع نوعی توهم مسئولانه رفتار کردن میدهد.
در نقطه مقابل، بسیاری افراد نیز برای آسودگی خاطر و پرهیز از اختلال در روند زندگی شخصی خود، به بیخبری از اوضاع پناه میبرند. حتی این روزها بسیاری مقالات و کتابها را میبینیم که همین شیوه برخورد را در برابر اخبار توصیه میکنند. این روش -که البته هر از گاهی برای همه لازم است- به صورت مقطعی موجب آرامش و بهبود کیفیت زندگی شخصی میشود. اما غفلت کامل و پیوسته از پیرامون و نادیده گرفتن رنجهای دیگران، مسئولانه و در بلند مدت حتی مصلحتاندیشانه نیست. چراکه تجویز و ترویج بیتفاوتی در جامعه، روزی دامن خودمان را میگیرد و چه بسا «بخشی» از معضلات وضع موجود نیز ناشی از همین رویگردانی از مصائب جمعی و درد دیگری و پرداختن به منافع شخصی در گذشته باشد.
حال در مواجهه با بحرانها و مصیبتها، در بازه میان «باخبری مستمر» و «بیخبری مطلق» باید کجا ایستاد و چه باید کرد؟
لازم است از آنچه در جهان پیرامون میگذرد، تا حدی با خبر باشیم تا بتوانیم در زندگی، برای خود، آگاهانهتر و در قبال دیگران، مسئولانهتر تصمیم بگیریم. به گمانم باید به جای بیتوجهی به اخبار، حیطه و میزان توجه خود را انتخاب و محدود کرد. نباید بگذاریم اخبار تمام توجه ما را برباید. ما میتوانیم میزان معقولی از «باخبری» را متناسب با خلقیات، دغدغهها، ظرفیت، شرایط آن برهه از زندگی خود و «امکان اثرگذاریمان بر موضوع خبر»، برگزینیم و ضمناً مشاهده اخبار را قاعدهمند و زمانمند کنیم. محدود و مشخص کردن زمان مشاهده اخبار، سر و کار داشتن با منابع «نسبتاً» متنوع و «تا حدی» معتبر، خواندن خبر با تفکر انتقادی و سنجشگرانه، لحاظ کردن جانبداریهای خود و توجه به سویههای رسانهها و منافع صاحبان و سرمایهگذاران آنها و راستیآزمایی اخبار نامعقول، خصوصاً خبرهای از منابعِ نامشخص در فضای مجازی از جمله کارهایی است که میتوان پیش گرفت.
اما پس از دریافت میزان متعادلی از اخبار مرتبط با دغدغههای ما و تشخیص صحت آنها چه باید کرد؟ طبعاً اگر برای مقابله با اخبار ناگوار کاری از ما برمیآید که اقدام میکنیم. اگر مقابله با آن موضوع را خارج از توان خود دیدیم، گفتوگو و همفکری با دیگران «گاهی» میتواند امکانها و قدرتهای نهفته جمعی ما را برای یافتن راه مقابله با آن مصیبت، پدیدار سازد. اما اگر این کار نیز ممکن نشد (که این روزها در بسیاری از مواقع نمیشود.) همچنان باید به دنبال راههایی برای تابآوری در برابر اخبار ناگوار باشیم.
✍🏼 #کاوه_گرایلی
منتشره در روزنامه «اعتماد»، ستون «جریان» - يکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۹
⬅️ بخش پایانی یادداشت
#مقالات_جریان
#تابآوری #خبر #رسانه
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
«در اهمیت هویت»
.
دو کژ فهمی که ... مداماً دیده میشود. یکی اینکه تا حرف از قهرمانان ملی و اسطورههای ملی و شخصیتهای مرجع جامعه میشود شما را به بتپرستی و قهرمانپرستی متهم میکنند، و دیگری اینکه تا حرف از میهن و میهندوستی میکنید، با مواضع ناپخته جهانوطنی شما را نژادپرست میخوانند! اینها نه میدانند بتپرستی و قهرمانپرستی چیست، نه نژادپرستی و نه جهانوطنی!
مردم یک سرزمین اگر میخواهند در مسیر توسعه و دموکراسی گام بردارند، باید اول ملت بودن را تمرین کنند. ملت برای اینکه ملت باشد نیاز به غرور ملی دارد. غرور ملی بدون داشتن حس جمعیِ میهندوستی و شخصیتها و اسطورههای برجسته ملی امکان پذیر نیست. بنیان ملتها بر این دو عنصر استوار است. وقتی اینها را بگیرند جامعه سقوط میکند!
به افغانستان نگاه کنید. از تمام آن سرزمین فقط یک منطقه است که دارد مقاومت میکند. چرا؟ اسطوره دارد. #احمدشاه_مسعود را ترور کردند، اما میراث هویتیای که احمد شاه مسعود از خود به جای گذاشت را نمیتوانند از بین ببرند. البته موازنه قوا بسیار نابرابر شده است و معلوم نیست که این مقاومت تا کی دوام میآورد، اما تا اینجای کار هم نشان دادهاند که حسابشان از بقیه جداست. پروژه اصلی رسانههای ضد حاکمیت ملی ایران مثل اینترنشنال و بیبیسی و منوتو همین است. میخواهند احمدشاه مسعودهایمان را از ما بگیرند، با القای احساسات منفی میخواهند وطندوستی ما را از ما بگیرند.
مستندهای دروغین برای رویدادهای تاریخیمان میسازند. به ما دریایی از اطلاعات ناهمگون میدهند، اما ذرهای به آگاهی ما اضافه نمیکنند. آنها فقط به دنبال سلطه خود هستند. یادتان هست همین اواخر با اخباری جعلی با هنرمند ملی ما که بیش از هر کسی در فیلمهایش دغدغههای اجتماعی را دنبال کرده چه کردند و به دروغ به او انگ بیخیالی زدند. نمیخواهند ما شخصیت مرجع داشته باشیم. نمیخواهند ما نخ تسبیحی داشته باشیم که ما را کنار هم متصل نگه دارد. نمیخواهند ما، مای مشترک داشته باشیم.
ماکیاولی میگوید:
«اگر بخواهی ملتی را به بردگی بکشی
فرهنگ او یعنی هویت او را در هم بشکن
و اگر فرهنگ او غیر قابل خردهگیری بود
تا آنجا که میتوانی از ابزار دروغ استفاده کن
و با دروغ آن را از پای در بیاور.
چون زمانی که ابزار راستی را در دست نداری،
دروغگویی بزرگترین عامل پیروزی است».
✍🏼 امیر (جمشید) جمشیدی
(دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه تهران)
منبع
#ایراندوستی #وطندوستی #دموکراسی #ملیگرایی
#خودخوارانگاری #رسانه
#همبستگی #هویت #اسطوره
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
.
دو کژ فهمی که ... مداماً دیده میشود. یکی اینکه تا حرف از قهرمانان ملی و اسطورههای ملی و شخصیتهای مرجع جامعه میشود شما را به بتپرستی و قهرمانپرستی متهم میکنند، و دیگری اینکه تا حرف از میهن و میهندوستی میکنید، با مواضع ناپخته جهانوطنی شما را نژادپرست میخوانند! اینها نه میدانند بتپرستی و قهرمانپرستی چیست، نه نژادپرستی و نه جهانوطنی!
مردم یک سرزمین اگر میخواهند در مسیر توسعه و دموکراسی گام بردارند، باید اول ملت بودن را تمرین کنند. ملت برای اینکه ملت باشد نیاز به غرور ملی دارد. غرور ملی بدون داشتن حس جمعیِ میهندوستی و شخصیتها و اسطورههای برجسته ملی امکان پذیر نیست. بنیان ملتها بر این دو عنصر استوار است. وقتی اینها را بگیرند جامعه سقوط میکند!
به افغانستان نگاه کنید. از تمام آن سرزمین فقط یک منطقه است که دارد مقاومت میکند. چرا؟ اسطوره دارد. #احمدشاه_مسعود را ترور کردند، اما میراث هویتیای که احمد شاه مسعود از خود به جای گذاشت را نمیتوانند از بین ببرند. البته موازنه قوا بسیار نابرابر شده است و معلوم نیست که این مقاومت تا کی دوام میآورد، اما تا اینجای کار هم نشان دادهاند که حسابشان از بقیه جداست. پروژه اصلی رسانههای ضد حاکمیت ملی ایران مثل اینترنشنال و بیبیسی و منوتو همین است. میخواهند احمدشاه مسعودهایمان را از ما بگیرند، با القای احساسات منفی میخواهند وطندوستی ما را از ما بگیرند.
مستندهای دروغین برای رویدادهای تاریخیمان میسازند. به ما دریایی از اطلاعات ناهمگون میدهند، اما ذرهای به آگاهی ما اضافه نمیکنند. آنها فقط به دنبال سلطه خود هستند. یادتان هست همین اواخر با اخباری جعلی با هنرمند ملی ما که بیش از هر کسی در فیلمهایش دغدغههای اجتماعی را دنبال کرده چه کردند و به دروغ به او انگ بیخیالی زدند. نمیخواهند ما شخصیت مرجع داشته باشیم. نمیخواهند ما نخ تسبیحی داشته باشیم که ما را کنار هم متصل نگه دارد. نمیخواهند ما، مای مشترک داشته باشیم.
ماکیاولی میگوید:
«اگر بخواهی ملتی را به بردگی بکشی
فرهنگ او یعنی هویت او را در هم بشکن
و اگر فرهنگ او غیر قابل خردهگیری بود
تا آنجا که میتوانی از ابزار دروغ استفاده کن
و با دروغ آن را از پای در بیاور.
چون زمانی که ابزار راستی را در دست نداری،
دروغگویی بزرگترین عامل پیروزی است».
✍🏼 امیر (جمشید) جمشیدی
(دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه تهران)
منبع
#ایراندوستی #وطندوستی #دموکراسی #ملیگرایی
#خودخوارانگاری #رسانه
#همبستگی #هویت #اسطوره
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🗣 فیلیپ کراوتر، خبرنگار بریتانیایی-لوکزامبورگی-آلمانی آسوشیتدپرس در کییف و پوشش اخبار اوکراین به شش زبان، به ترتیب:
انگلیسی، لوکزامبورگی، اسپانیایی، پرتغالی، فرانسوی و آلمانی
🔗منبع: توئیتر Philip Crowther
#زبان #رسانه
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
انگلیسی، لوکزامبورگی، اسپانیایی، پرتغالی، فرانسوی و آلمانی
🔗منبع: توئیتر Philip Crowther
#زبان #رسانه
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
❗️یک کاربر ایرانی در خارج از کشور، با همرسانی عکسی از یک «شیشه ماست» در توئیتر خود با تعجب نوشته است که روی آن، اسم گاوهایی که در تهیه این ماست مشارکت داشتهاند، نوشته شده است و یک کاربر ساکن ایران با همرسانی آن تصویر یادآوری کرده که در همین حال برخی روزنامههای کشور، عکس عکاس را بدون ذکر نام او چاپ میکنند.
‼️متأسفانه در بسیاری عرصههای دیگر نیز وضع چنین است؛ از جمله در فضای مجازی، بسیاری صفحات و کانالها، از نوشتهها، تصاویر، آهنگها و مطالب، بدون کوچکترین نامی از آفریننده و بیهیچ اشارهای به منبع استفاده میکنند. در حالیکه در جامعهای که این فرهنگ فراگیر شود که به «حقِ» مولف، مصنف و پدیدآورندۀ هر چیز و پدیدهای -حتی اگر گاو باشد- احترام گذاشته شود، مطمئناً، بسیاری از دیگر مشکلات و معضلات اجتماعی و فرهنگی آن جامعه نیز برطرف خواهد شد!
#آموختنی #اخلاق #رسانه #حق
🔗 منابع: ۱ و ۲
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
‼️متأسفانه در بسیاری عرصههای دیگر نیز وضع چنین است؛ از جمله در فضای مجازی، بسیاری صفحات و کانالها، از نوشتهها، تصاویر، آهنگها و مطالب، بدون کوچکترین نامی از آفریننده و بیهیچ اشارهای به منبع استفاده میکنند. در حالیکه در جامعهای که این فرهنگ فراگیر شود که به «حقِ» مولف، مصنف و پدیدآورندۀ هر چیز و پدیدهای -حتی اگر گاو باشد- احترام گذاشته شود، مطمئناً، بسیاری از دیگر مشکلات و معضلات اجتماعی و فرهنگی آن جامعه نیز برطرف خواهد شد!
#آموختنی #اخلاق #رسانه #حق
🔗 منابع: ۱ و ۲
در «جریان» باشید.
@Jaryaann