#سرنخ های #هیجانی #پردازش های هیجانی و #دسترسی به #حافظه های #خود_زندگی_نامه_ای (#خاطرات #شخصی)
More than a feeling: #Emotional #cues impact the #access and experience of #autobiographical #memories
🇨🇦پژوهشی که به تازگی در #دانشگاه #مک_گیل #کانادا صورت گرفته است، مشخص ساخت #تم های موسیقی هایی که افراد حتی به مدت کوتاهی گوش می کنند، در به یاد آوردن خاطرات شخصی متفاوت نقش دارند.
🔛در این پژوهش 32 قطعه #آهنگ #بیکلام #پیانو که بر اساس #ارزش (مثبت/منفی) و #انگیختگی (زیاد/کم) در چهار گروه دسته بندی شده بودند، هر کدام به مدت 30 ثانیه به 48 شرکت کننده ارائه شدند.
📙📘📗📒نتایج مشخص ساختند، بویژه #هیجان های مثبت و نیرومند منجر به #یادآوری خاطرات #شاد و مثبت زندگی فرد شده و کمک به #کاهش #خلق #منفی، #افزایش #انگیزه برای فعالیت و زندگی و احتمالاً #کاهش حالت های #افسرده وار دارند.
Abstract
#Remembering is impacted by several factors of #retrieval, including the #emotional content of a memory cue. Here we tested how #musical retrieval cues that differed on two dimensions of #emotion—#valence (positive and negative) and #arousal (high and low)—impacted the following aspects of autobiographical #memory #recall: the response time to access a past personal event, the experience of remembering (ratings of memory #vividness), the emotional content of a cued memory (ratings of event arousal and valence), and the type of event recalled (ratings of event #energy, #socialness, and #uniqueness). We further explored how cue presentation affected autobiographical memory retrieval by administering cues of similar arousal and valence levels in a blocked fashion to one half of the tested participants, and randomly to the other half. We report three main findings. First, memories were accessed most quickly in response to musical cues that were highly arousing and positive in emotion. Second, we observed a relation between a cue and the elicited memory’s emotional valence but not arousal; however, both the cue valence and arousal related to the nature of the recalled event. Specifically, high cue arousal led to lower memory vividness and uniqueness ratings, but cues with both high arousal and positive valence were associated with memories rated as more social and energetic. Finally, cue presentation impacted both how quickly and specifically memories were accessed and how cue valence affected the memory vividness ratings. The implications of these findings for views of how emotion directs the access to memories and the experience of remembering are discussed.
لینک منبع 👇🏻(further reading)👇🏻
https://link.springer.com/article/10.3758%2Fs13421-017-0691-6
✅(در صورت جذابیت و علاقمندی به موضوع، مطلب را برای دیگران نیز بازنشر فرمایید).
📢کانال #دکترامیرمحمدشهسوارانی
🍃🌹🌸💐🌸🌹🍃
@DrAmirMohammadShahsavarani
More than a feeling: #Emotional #cues impact the #access and experience of #autobiographical #memories
🇨🇦پژوهشی که به تازگی در #دانشگاه #مک_گیل #کانادا صورت گرفته است، مشخص ساخت #تم های موسیقی هایی که افراد حتی به مدت کوتاهی گوش می کنند، در به یاد آوردن خاطرات شخصی متفاوت نقش دارند.
🔛در این پژوهش 32 قطعه #آهنگ #بیکلام #پیانو که بر اساس #ارزش (مثبت/منفی) و #انگیختگی (زیاد/کم) در چهار گروه دسته بندی شده بودند، هر کدام به مدت 30 ثانیه به 48 شرکت کننده ارائه شدند.
📙📘📗📒نتایج مشخص ساختند، بویژه #هیجان های مثبت و نیرومند منجر به #یادآوری خاطرات #شاد و مثبت زندگی فرد شده و کمک به #کاهش #خلق #منفی، #افزایش #انگیزه برای فعالیت و زندگی و احتمالاً #کاهش حالت های #افسرده وار دارند.
Abstract
#Remembering is impacted by several factors of #retrieval, including the #emotional content of a memory cue. Here we tested how #musical retrieval cues that differed on two dimensions of #emotion—#valence (positive and negative) and #arousal (high and low)—impacted the following aspects of autobiographical #memory #recall: the response time to access a past personal event, the experience of remembering (ratings of memory #vividness), the emotional content of a cued memory (ratings of event arousal and valence), and the type of event recalled (ratings of event #energy, #socialness, and #uniqueness). We further explored how cue presentation affected autobiographical memory retrieval by administering cues of similar arousal and valence levels in a blocked fashion to one half of the tested participants, and randomly to the other half. We report three main findings. First, memories were accessed most quickly in response to musical cues that were highly arousing and positive in emotion. Second, we observed a relation between a cue and the elicited memory’s emotional valence but not arousal; however, both the cue valence and arousal related to the nature of the recalled event. Specifically, high cue arousal led to lower memory vividness and uniqueness ratings, but cues with both high arousal and positive valence were associated with memories rated as more social and energetic. Finally, cue presentation impacted both how quickly and specifically memories were accessed and how cue valence affected the memory vividness ratings. The implications of these findings for views of how emotion directs the access to memories and the experience of remembering are discussed.
لینک منبع 👇🏻(further reading)👇🏻
https://link.springer.com/article/10.3758%2Fs13421-017-0691-6
✅(در صورت جذابیت و علاقمندی به موضوع، مطلب را برای دیگران نیز بازنشر فرمایید).
📢کانال #دکترامیرمحمدشهسوارانی
🍃🌹🌸💐🌸🌹🍃
@DrAmirMohammadShahsavarani
SpringerLink
More than a feeling: Emotional cues impact the access and experience o
Remembering is impacted by several factors of retrieval, including the emotional content of a memory cue. Here we tested how musical retrieval cues that differed on two dimensions of emotion—valence (
♻️#بهترین ساعات #یادگیری برای #دانشجویان 11-12صبح تا 9 شب است.
Identifying the best #times for #cognitive #functioning using new methods: Matching #university times to #undergraduate #chronotypes
پژوهشگران دانشگاه نوادای امریکا🇺🇸 و اوپن یونیورسیتی انگلستان 🇬🇧 در پژوهشی که به تازگی منتشر شده است در بررسی از 190 #دانشجوی سال اول و دوم #دانشگاه دریافتند ساعت های مطلوب برای کارکردهای مغزی بین 11-12صبح تا 9 شب است و برنامه های فعلی آموزشی دانشگاهی کارایی چندانی برای یادگیری (بویژه در #سال های #اول) ندارند.
در این پژوهش در ابتدا به #پیمایش (#نظرسنجی) از دانشجویان در مورد بهترین ساعات #یادگیری و #مطالعه و نیز اوج #راندمان درک مطالب سوال شد. سپس در ساعت مختلف روز بر اساس #ریتم های #شبانه روزی، #الگوهای #خواب و #بیداری، و #محرومیت از خواب، #کارکردهای #شناختی و #پردازش های #اجرایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج هر دو روش نشانگر این امر هستند که نه تنها شروع ساعت های آموزشی پیش از 11-12صبح، برای یادگیری سودمند نیستند، بلکه حتی بیداری در ساعات اولیه بامداد نقش موثری در تخریب #توانمندی های شناختی و یادگیری دارد.
نتایج این پژوهش در سه بخش اصلی مورد بررسی قرار گرفته است:
1. شروع ساعات آموزشی از 11-12صبح به بعد (تا 9 شب)
2. در صورت ارائه برنامه ای ثابت برای تمامی دانشجویان، با توجه به ریتم های متفاوت #ساعت #درونی (3 ریتم اصلی) در نهایت فقط برای یک دسته کارایی داشته و به دیگران آسیب می رساند.
3. بهترین گزینه، ارائه سه زمان بندی برنامه آموزشی با ساعت های شروع متفاوت است که در کلاس های عصر با هم مشترکند.
⚠️این پژوهشگران نتایجی مشابه را نیز پیشتر برای #دانش آموزان #دبیرستانی بدست آورده بودند.
Abstract
#University days generally start at fixed times in the #morning, often early morning, without regard to #optimal #functioning times for #students with different #chronotypes. Research has shown that later starting times are crucial to high school students' #sleep, #health, and #performance. Shifting the focus to university, this study used two new approaches to determine ranges of start times that #optimize for #undergraduates. The first is a #survey-based, empirical model (#SM), and the second a #neuroscience-based, theoretical model (#NM). The SM focused on students' #self-reported #chronotype and times they feel at their best. Using this approach, data from 190 mostly first and second year university students were collected and analyzed to determine optimal times when #cognitive #performance can be expected to be at its #peak. The NM synthesized research in sleep, #circadian #neuroscience, #sleep #deprivation’s impact on #cognition and practical considerations to create a generalized solution to determine the best learning hours. Strikingly the SM and NM results align with each other and confirm other recent research in indicating later start times. They add several important points: 1) They extend our understanding by showing that much later starting times (after 11am or 12 noon) are optimal; 2) Every single start time disadvantages one or more #chronotypes; and 3) The best practical model may involve three alternative starting times with one afternoon shared session. The implications are briefly considered.
لینک منبع 👇🏻(further reading)👇🏻
http://journal.frontiersin.org/article/10.3389/fnhum.2017.00188/abstract
✅(در صورت جذابیت و علاقمندی به موضوع، مطلب را برای دیگران نیز بازنشر فرمایید).
📢کانال #دکترامیرمحمدشهسوارانی
🍃🌹🌸💐🌸🌹🍃
@DrAmirMohammadShahsavarani
Identifying the best #times for #cognitive #functioning using new methods: Matching #university times to #undergraduate #chronotypes
پژوهشگران دانشگاه نوادای امریکا🇺🇸 و اوپن یونیورسیتی انگلستان 🇬🇧 در پژوهشی که به تازگی منتشر شده است در بررسی از 190 #دانشجوی سال اول و دوم #دانشگاه دریافتند ساعت های مطلوب برای کارکردهای مغزی بین 11-12صبح تا 9 شب است و برنامه های فعلی آموزشی دانشگاهی کارایی چندانی برای یادگیری (بویژه در #سال های #اول) ندارند.
در این پژوهش در ابتدا به #پیمایش (#نظرسنجی) از دانشجویان در مورد بهترین ساعات #یادگیری و #مطالعه و نیز اوج #راندمان درک مطالب سوال شد. سپس در ساعت مختلف روز بر اساس #ریتم های #شبانه روزی، #الگوهای #خواب و #بیداری، و #محرومیت از خواب، #کارکردهای #شناختی و #پردازش های #اجرایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج هر دو روش نشانگر این امر هستند که نه تنها شروع ساعت های آموزشی پیش از 11-12صبح، برای یادگیری سودمند نیستند، بلکه حتی بیداری در ساعات اولیه بامداد نقش موثری در تخریب #توانمندی های شناختی و یادگیری دارد.
نتایج این پژوهش در سه بخش اصلی مورد بررسی قرار گرفته است:
1. شروع ساعات آموزشی از 11-12صبح به بعد (تا 9 شب)
2. در صورت ارائه برنامه ای ثابت برای تمامی دانشجویان، با توجه به ریتم های متفاوت #ساعت #درونی (3 ریتم اصلی) در نهایت فقط برای یک دسته کارایی داشته و به دیگران آسیب می رساند.
3. بهترین گزینه، ارائه سه زمان بندی برنامه آموزشی با ساعت های شروع متفاوت است که در کلاس های عصر با هم مشترکند.
⚠️این پژوهشگران نتایجی مشابه را نیز پیشتر برای #دانش آموزان #دبیرستانی بدست آورده بودند.
Abstract
#University days generally start at fixed times in the #morning, often early morning, without regard to #optimal #functioning times for #students with different #chronotypes. Research has shown that later starting times are crucial to high school students' #sleep, #health, and #performance. Shifting the focus to university, this study used two new approaches to determine ranges of start times that #optimize for #undergraduates. The first is a #survey-based, empirical model (#SM), and the second a #neuroscience-based, theoretical model (#NM). The SM focused on students' #self-reported #chronotype and times they feel at their best. Using this approach, data from 190 mostly first and second year university students were collected and analyzed to determine optimal times when #cognitive #performance can be expected to be at its #peak. The NM synthesized research in sleep, #circadian #neuroscience, #sleep #deprivation’s impact on #cognition and practical considerations to create a generalized solution to determine the best learning hours. Strikingly the SM and NM results align with each other and confirm other recent research in indicating later start times. They add several important points: 1) They extend our understanding by showing that much later starting times (after 11am or 12 noon) are optimal; 2) Every single start time disadvantages one or more #chronotypes; and 3) The best practical model may involve three alternative starting times with one afternoon shared session. The implications are briefly considered.
لینک منبع 👇🏻(further reading)👇🏻
http://journal.frontiersin.org/article/10.3389/fnhum.2017.00188/abstract
✅(در صورت جذابیت و علاقمندی به موضوع، مطلب را برای دیگران نیز بازنشر فرمایید).
📢کانال #دکترامیرمحمدشهسوارانی
🍃🌹🌸💐🌸🌹🍃
@DrAmirMohammadShahsavarani
Frontiers
Identifying the best times for cognitive functioning using new methods: Matching university times to undergraduate chronotypes
University days generally start at fixed times in the morning, often early morning, without regard to optimal functioning times for students with different chronotypes. Research has shown that later starting times are crucial to high school students' sleep…
♻️#ژنها مسئول 50% #تحرک #اجتماعی و #پیشرفت افراد هستند
#Genetic #Influence on #Intergenerational #Educational #Attainment
در پژوهشی که به تازگی نتایج آن منتشر شده و توسط تیم محققان #نورساینس و #ژنتیک تحت سرپرستی #رابرت_پلامین در کینگزکالج 🇺🇸 در جریان است، مشخص شد #ژن ها مسئول نیمی از تحرک اجتماعی در #کودکان هستند.
📚تحرک اجتماعی عامل بسیار مهمی در حضور فرد در عرصه های مختلف اجتماعی و #پیشرفت و #موفقیت است. این نتایج اهمیت بسیاری در کاهش #نابرابری های #تحصیلی خواهند داشت. زیرا کودکانی که تحرک اجتماعی بیشتری دارند، بیشتر به #محیط های #آموزشی می روند و در عین حال مشارکت بیشتری در #یادگیری های #گروهی دارند.
🔍برای بررسی حاضر از 6105 زوج #دوقلو و 5825 فرد بدون ارتباط با دیگری (انتخاب تصادفی از نمونه دوقلوها) استفاده شد. در این پژوهش گروهی که تحرک اجتماعی رو به بالا داشتند (افرادی که نمرات الف دریافت نموده اند اما #والدینشان #دانشگاه نرفته اند) با افرادی که تحرک اجتماعی رو به پایین داشتند (کسانی که نمرات الف ندارند اما والدینی با #تحصیلات #دانشگاهی دارند) مقایسه شدند.
📖نتایج نشان دادند که بیشترین میزان تحرک اجتماعی و تاثیرات #ژنتیک در موفقیت در افرادی است که هم خودشان نمرات الف دریافت کرده اند و هم والدینشان تحصیلات دانشگاهی دارند. مهمترین یافته پژوهش حاضر این است که تا پیش از این تحصیلات والدین به عنوان عاملی #محیطی تلقی می شد، اما این یافته ها نشان دهنده مولفه نیرومند ژنتیک در حد اندازه اثر 50% است. این نتایج ثابت می کنند که نیمی از تفاوت بین تحرک اجتماعی در خانواده های مختلف ناشی از تفاوت های ژنتیک بین آنهاست.
Abstract
Using #twin (6,105 twin pairs) and #genomic (5,825 unrelated individuals taken from the twin sample) #analyses, we tested for #genetic #influences on the #parent-offspring #correspondence in #educational #attainment. #Genetics accounted for nearly half of the variance in intergenerational educational attainment. A #genomewide #polygenic score (#GPS) for years of education was also associated with intergenerational educational attainment: The highest and lowest GPS means were found for offspring in stably educated families (i.e., who had taken A Levels and had a university-educated parent; M = 0.43, SD = 0.97) and stably #uneducated families (i.e., who had not taken A Levels and had no #university-educated parent; M = −0.19, SD = 0.97). The average GPSs fell in between for children who were upwardly mobile (i.e., who had taken A Levels but had no university-educated parent; M = 0.05, SD = 0.96) and #children who were downwardly mobile (i.e., who had not taken A Levels but had a university-educated parent; M = 0.28, SD = 1.03). Genetic influences on intergenerational educational attainment can be viewed as an index of #equality of #educational #opportunity.
لینک منبع 👇🏻(further reading)👇🏻
http://journals.sagepub.com/doi/full/10.1177/0956797617707270
✅(در صورت جذابیت و علاقمندی به موضوع، مطلب را برای دیگران نیز بازنشر فرمایید).
📢کانال #دکترامیرمحمدشهسوارانی
🍃🌹🌸💐🌸🌹🍃
@DrAmirMohammadShahsavarani
#Genetic #Influence on #Intergenerational #Educational #Attainment
در پژوهشی که به تازگی نتایج آن منتشر شده و توسط تیم محققان #نورساینس و #ژنتیک تحت سرپرستی #رابرت_پلامین در کینگزکالج 🇺🇸 در جریان است، مشخص شد #ژن ها مسئول نیمی از تحرک اجتماعی در #کودکان هستند.
📚تحرک اجتماعی عامل بسیار مهمی در حضور فرد در عرصه های مختلف اجتماعی و #پیشرفت و #موفقیت است. این نتایج اهمیت بسیاری در کاهش #نابرابری های #تحصیلی خواهند داشت. زیرا کودکانی که تحرک اجتماعی بیشتری دارند، بیشتر به #محیط های #آموزشی می روند و در عین حال مشارکت بیشتری در #یادگیری های #گروهی دارند.
🔍برای بررسی حاضر از 6105 زوج #دوقلو و 5825 فرد بدون ارتباط با دیگری (انتخاب تصادفی از نمونه دوقلوها) استفاده شد. در این پژوهش گروهی که تحرک اجتماعی رو به بالا داشتند (افرادی که نمرات الف دریافت نموده اند اما #والدینشان #دانشگاه نرفته اند) با افرادی که تحرک اجتماعی رو به پایین داشتند (کسانی که نمرات الف ندارند اما والدینی با #تحصیلات #دانشگاهی دارند) مقایسه شدند.
📖نتایج نشان دادند که بیشترین میزان تحرک اجتماعی و تاثیرات #ژنتیک در موفقیت در افرادی است که هم خودشان نمرات الف دریافت کرده اند و هم والدینشان تحصیلات دانشگاهی دارند. مهمترین یافته پژوهش حاضر این است که تا پیش از این تحصیلات والدین به عنوان عاملی #محیطی تلقی می شد، اما این یافته ها نشان دهنده مولفه نیرومند ژنتیک در حد اندازه اثر 50% است. این نتایج ثابت می کنند که نیمی از تفاوت بین تحرک اجتماعی در خانواده های مختلف ناشی از تفاوت های ژنتیک بین آنهاست.
Abstract
Using #twin (6,105 twin pairs) and #genomic (5,825 unrelated individuals taken from the twin sample) #analyses, we tested for #genetic #influences on the #parent-offspring #correspondence in #educational #attainment. #Genetics accounted for nearly half of the variance in intergenerational educational attainment. A #genomewide #polygenic score (#GPS) for years of education was also associated with intergenerational educational attainment: The highest and lowest GPS means were found for offspring in stably educated families (i.e., who had taken A Levels and had a university-educated parent; M = 0.43, SD = 0.97) and stably #uneducated families (i.e., who had not taken A Levels and had no #university-educated parent; M = −0.19, SD = 0.97). The average GPSs fell in between for children who were upwardly mobile (i.e., who had taken A Levels but had no university-educated parent; M = 0.05, SD = 0.96) and #children who were downwardly mobile (i.e., who had not taken A Levels but had a university-educated parent; M = 0.28, SD = 1.03). Genetic influences on intergenerational educational attainment can be viewed as an index of #equality of #educational #opportunity.
لینک منبع 👇🏻(further reading)👇🏻
http://journals.sagepub.com/doi/full/10.1177/0956797617707270
✅(در صورت جذابیت و علاقمندی به موضوع، مطلب را برای دیگران نیز بازنشر فرمایید).
📢کانال #دکترامیرمحمدشهسوارانی
🍃🌹🌸💐🌸🌹🍃
@DrAmirMohammadShahsavarani
SAGE Journals
Genetic Influence on Intergenerational Educational Attainment - Ziada Ayorech, Eva Krapohl, Robert Plomin, Sophie von Stumm, 2017
Using twin (6,105 twin pairs) and genomic (5,825 unrelated individuals taken from the twin sample) analyses, we tested for genetic influences on the parent-offs...
♻️ریشه های #خودکشی در #ارتباطات و #تعاملات #بین-فردی
#Empirical #extension of the #interpersonal #theory of #suicide: Investigating the role of interpersonal #hopelessness
پژوهشگران دانشگاه لوییزیانا 🇺🇸، دانشگاه فلوریدا 🇺🇸، دانشگاه تگزاس 🇺🇸، مرکز مراقبت سلامت اوکلاهما 🇺🇸، دانشگاه اوکلاهما 🇺🇸، و دانشگاه علوم پزشکی می سی سی پی 🇺🇸 در گزارشی که به تازگی منتشر شده است به آزمون ارتباط عامل های #ارتباط بین فردی و خودکشی پرداختند.
🔬در این پژوهش #پیمایشی که برای آزمون #نظریه #بین_فردی خودکشی صورت گرفت، تعداد 173 نفر دانشجوی بین 18 تا 31 ساله که در #غربالگری #سلامت #دانشگاه های غرب ایالات متحده امریکا دارای نمرات بالا در #افکار خودکشی و یا سابقه #اقدام/#برنامه ریزی برای خودکشی بودند، توسط انواع مقیاس های #خودکشی، #افسردگی، #روابط #بین-فردی و #متغیرهای #جمعیت شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
📚نتایج نشان دادند:
1️⃣#ناامیدی در ارتباطات بین فردی به شکل مثبتی با خطر بروز خودکشی و احساس #تعلق پذیری ناکام شده ارتباط دارد. همچنین ناامیدی در ارتباطات بین فردی با #مشقت های ادراکی در روابط ارتباط مثبت دارد.
2️⃣نمرات بالا در ناامیدی بین فردی، #ناکامی در #احساس_تعلق، و مشقت های ادراکی منجر به پیش بینی دقیق خطر خودکشی در افراد می شود. اما ناامیدی کلی به همراه ناکامی در احساس تعلق، و مشقت های ادراکی نمی توانند پیش بینی کننده خطر خودکشی باشند.
🔆بر این اساس بنظر می رسد، #ناامیدی و #یاس در زمینه #برقراری و #حفظ روابط موثر و مثبت بین فردی عامل اصلی و مهم پیش بینی خطر خودکشی در #نوجوانان و #جوانان است. بهبود #مهارت های بین فردی، افزایش مهارت های #ارتباطی و نیز آموزشهای #حل_مسئله و #تصمیم_گیری می توانند کمک مهمی برای کاهش #ریسک خودکشی در این گروه سنی شوند.
Abstract
The #Interpersonal #Theory of #Suicide posits that #hopelessness about #thwarted #belongingness and #perceived #burdensomeness is an important risk factor for the desire for suicide and suicide #risk. Past research has indicated that #general #feelings of #hopelessness interact with the constructs of thwarted belongingness and perceived burdensomeness to predict suicide #ideation. However, no research has explicitly tested whether hopelessness specific to the interpersonal constructs of thwarted belongingness and perceived burdensomeness predicts suicide ideation and suicide risk. Participants in the current study (N = 173) were #undergraduate #students oversampled for history of suicide ideation, planning for suicide, and suicide attempt(s). Participants completed study measures online, including a new measure of hopelessness about thwarted belongingness and perceived burdensomeness. Results indicated that a three-way interaction of thwarted belongingness, perceived burdensomeness, and hopelessness about these interpersonal constructs, but not general hopelessness, predicted unique variance of suicide ideation and suicide risk. Results suggest that hopelessness about thwarted belongingness and perceived burdensomeness may be an important target for #reducing #suicidal #desire.
لینک منبع پیشنهادی برای مطالعه بیشتر 👇🏻(further reading)👇🏻
https://doi.org/10.1016/j.psychres.2017.11.005
✅(در صورت جذابیت و علاقمندی به موضوع، مطلب را برای دیگران نیز بازنشر فرمایید).
📢کانال #دکترامیرمحمدشهسوارانی
🍃🌹🌸💐🌸🌹🍃
@DrAmirMohammadShahsavarani
#Empirical #extension of the #interpersonal #theory of #suicide: Investigating the role of interpersonal #hopelessness
پژوهشگران دانشگاه لوییزیانا 🇺🇸، دانشگاه فلوریدا 🇺🇸، دانشگاه تگزاس 🇺🇸، مرکز مراقبت سلامت اوکلاهما 🇺🇸، دانشگاه اوکلاهما 🇺🇸، و دانشگاه علوم پزشکی می سی سی پی 🇺🇸 در گزارشی که به تازگی منتشر شده است به آزمون ارتباط عامل های #ارتباط بین فردی و خودکشی پرداختند.
🔬در این پژوهش #پیمایشی که برای آزمون #نظریه #بین_فردی خودکشی صورت گرفت، تعداد 173 نفر دانشجوی بین 18 تا 31 ساله که در #غربالگری #سلامت #دانشگاه های غرب ایالات متحده امریکا دارای نمرات بالا در #افکار خودکشی و یا سابقه #اقدام/#برنامه ریزی برای خودکشی بودند، توسط انواع مقیاس های #خودکشی، #افسردگی، #روابط #بین-فردی و #متغیرهای #جمعیت شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
📚نتایج نشان دادند:
1️⃣#ناامیدی در ارتباطات بین فردی به شکل مثبتی با خطر بروز خودکشی و احساس #تعلق پذیری ناکام شده ارتباط دارد. همچنین ناامیدی در ارتباطات بین فردی با #مشقت های ادراکی در روابط ارتباط مثبت دارد.
2️⃣نمرات بالا در ناامیدی بین فردی، #ناکامی در #احساس_تعلق، و مشقت های ادراکی منجر به پیش بینی دقیق خطر خودکشی در افراد می شود. اما ناامیدی کلی به همراه ناکامی در احساس تعلق، و مشقت های ادراکی نمی توانند پیش بینی کننده خطر خودکشی باشند.
🔆بر این اساس بنظر می رسد، #ناامیدی و #یاس در زمینه #برقراری و #حفظ روابط موثر و مثبت بین فردی عامل اصلی و مهم پیش بینی خطر خودکشی در #نوجوانان و #جوانان است. بهبود #مهارت های بین فردی، افزایش مهارت های #ارتباطی و نیز آموزشهای #حل_مسئله و #تصمیم_گیری می توانند کمک مهمی برای کاهش #ریسک خودکشی در این گروه سنی شوند.
Abstract
The #Interpersonal #Theory of #Suicide posits that #hopelessness about #thwarted #belongingness and #perceived #burdensomeness is an important risk factor for the desire for suicide and suicide #risk. Past research has indicated that #general #feelings of #hopelessness interact with the constructs of thwarted belongingness and perceived burdensomeness to predict suicide #ideation. However, no research has explicitly tested whether hopelessness specific to the interpersonal constructs of thwarted belongingness and perceived burdensomeness predicts suicide ideation and suicide risk. Participants in the current study (N = 173) were #undergraduate #students oversampled for history of suicide ideation, planning for suicide, and suicide attempt(s). Participants completed study measures online, including a new measure of hopelessness about thwarted belongingness and perceived burdensomeness. Results indicated that a three-way interaction of thwarted belongingness, perceived burdensomeness, and hopelessness about these interpersonal constructs, but not general hopelessness, predicted unique variance of suicide ideation and suicide risk. Results suggest that hopelessness about thwarted belongingness and perceived burdensomeness may be an important target for #reducing #suicidal #desire.
لینک منبع پیشنهادی برای مطالعه بیشتر 👇🏻(further reading)👇🏻
https://doi.org/10.1016/j.psychres.2017.11.005
✅(در صورت جذابیت و علاقمندی به موضوع، مطلب را برای دیگران نیز بازنشر فرمایید).
📢کانال #دکترامیرمحمدشهسوارانی
🍃🌹🌸💐🌸🌹🍃
@DrAmirMohammadShahsavarani
♻️#فرهنگ #سازمانی و #رفتارشهروندی سازمانی در #اساتید #دانشگاه
پژوهشگران دانشگاه تور کالیفرنیا 🇺🇸 در گزارش که به تازگی منتشر شده است به بررسی #ادارک اعضای #هیاتعلمی سازمانهای تحصیلات عالی دانشگاهی در زمینه ...
👇🏻ادامه مطلب ...👇🏻
https://ipbses.com/organizational-culture-citizenship/
✅(در صورت جذابیت و علاقمندی به موضوع، مطلب را برای دیگران نیز بازنشر فرمایید).
📢کانال #دکترامیرمحمدشهسوارانی
🍃🌹🌸💐🌸🌹🍃
https://t.me/DrAmirMohammadShahsavarani
پژوهشگران دانشگاه تور کالیفرنیا 🇺🇸 در گزارش که به تازگی منتشر شده است به بررسی #ادارک اعضای #هیاتعلمی سازمانهای تحصیلات عالی دانشگاهی در زمینه ...
👇🏻ادامه مطلب ...👇🏻
https://ipbses.com/organizational-culture-citizenship/
✅(در صورت جذابیت و علاقمندی به موضوع، مطلب را برای دیگران نیز بازنشر فرمایید).
📢کانال #دکترامیرمحمدشهسوارانی
🍃🌹🌸💐🌸🌹🍃
https://t.me/DrAmirMohammadShahsavarani
IPBSES
فرهنگسازمانی و رفتارشهروندیسازمانی در اساتید دانشگاهی چگونه است؟ - IPBSES
پژوهشگران به بررسی ادارک هیات علمی سازمانهای تحصیلات عالی دانشگاهی در زمینه فرهنگسازمانی و رفتارشهروندیسازمانی پرداختند.