گفت‌وشنود
4.89K subscribers
2.79K photos
1.1K videos
2 files
1.35K links
در صفحه‌ی «گفت‌وشنود» مطالبی مربوط‌به «رواداری، مدارا و هم‌زیستی بین اعضای جامعه با باورهای مختلف» منتشر می‌شود.
https://dialog.tavaana.org/
Instagram.com/dialogue1402
Twitter.com/dialogue1402
Facebook.com/1402dialogue
Download Telegram
محمد مومن؛ جزای فقهی برای تهمت به دگراندیشان

«جایز بل راجح است که به بد‌دینان و بدعت‌گذاران تهمت زنا و لواط بزنیم تا از میدان به در روند».

این سخن محمد مومن بود؛ از جمله افراد بسیار مورد علاقه رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای.
محمد مومن از سال ۱۳۶۲ تا سال ۹۷عضو فقهای شورای نگهبان بود. او استاد فقهی حسن روحانی - ریاست سابق جمهوری اسلامی - نیز بوده است. محمد بر این باور بود که بایستی به افرادی که به زعم او «بد دین» هستند تهمت‌های جنسی زد و آنان را بی‌آبرو کرد.

اکنون می‌توان فهمید که دستور علی خامنه‌ای در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ برای «بی‌آبرو»‌کردن مولوی عبدالحمید چه ریشه‌ای دارد. خامنه‌ای در زمستان ۱۴۰۱ و در گرماگرم انقلاب ملی ایران، و از پی اعتراضات مولوی عبدالحمید به سرکوب ملت ایران، خواستار بی‌ِآبرو کردن او شده بود.

این مسئله در پی افشای بولتن محرمانه خبرگزاری فارس رو شده بود. در آنجا آمده بود که خامنه‌ای به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی که در پی بازداشت مولوی عبدالحمید بودند دستور داده که مولوی عبدالحمید نباید بازداشت شود بلکه باید بی‌آبرو شود.

درواقع خامنه‌ای چنین رویکردی برای مقابله با مخالفان خود را از امثال محمد مومن آموخته بود. فراموش نکنیم که محمد مومن دارای یکی از بالاترین جایگاه‌های سیاسی در جمهوری اسلامی بود. او بیش از ۳۰ سال عضو شورای نگهبان بود که یکی از مهم‌ترین نهادهای تصمیم‌گیر در جمهوری اسلامی است.

بدیهی است که چنین فردی در چنین جایگاهی و با چنین نگاهی نه تنها به مسلمانانی که هم‌عقیده او نیستند رحم نمی‌کند بلکه به طریق اولی به باورمندان به دیگر مذاهب نیز رحم نمی‌کند. آیا می‌توان پذیرفت چنین فردی یا امثال او - که در جمهوری اسلامی کم نیستند - در برابر خداناباوران رویکرد مداراجویانه داشته باشند؟
او در اسفند ۱۳۹۷ در قم درگذشت. او در دی ماه ۹۷ خونریزی مغزی کرده بود و بر اثر آن درگذشت.
اما امثال محمد مومن در جمهوری اسلامی همچنان می‌تازند و به دروغ به دگراندیشان تهمت می‌زنند.

https://tolerance.tavaana.org/fa/Mohamad_momen

#گفتگو_توانا #آزادی_دینی #آزادی_بیان #دگراندیشی #محمد_مؤمن

@dialogue1402
محمد مومن؛ جزای فقهی برای تهمت به دگراندیشان

«جایز بل راجح است که به بد‌دینان و بدعت‌گذاران تهمت زنا و لواط بزنیم تا از میدان به در روند».

این سخن محمد مومن بود؛ از جمله افراد بسیار مورد علاقه رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای.

محمد مومن از سال ۱۳۶۲ تا سال ۹۷عضو فقهای شورای نگهبان بود. او استاد فقهی حسن روحانی - ریاست سابق جمهوری اسلامی - نیز بوده است. محمد بر این باور بود که بایستی به افرادی که به زعم او «بد دین» هستند تهمت‌های جنسی زد و آنان را بی‌آبرو کرد.

اکنون می‌توان فهمید که دستور علی خامنه‌ای در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ برای «بی‌آبرو»‌کردن مولوی عبدالحمید چه ریشه‌ای دارد. خامنه‌ای در زمستان ۱۴۰۱ و در گرماگرم انقلاب ملی ایران، و از پی اعتراضات مولوی عبدالحمید به سرکوب ملت ایران، خواستار بی‌ِآبرو کردن او شده بود.

این مسئله در پی افشای بولتن محرمانه خبرگزاری فارس رو شده بود. در آنجا آمده بود که خامنه‌ای به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی که در پی بازداشت مولوی عبدالحمید بودند دستور داده که مولوی عبدالحمید نباید بازداشت شود بلکه باید بی‌آبرو شود.

درواقع خامنه‌ای چنین رویکردی برای مقابله با مخالفان خود را از امثال محمد مومن آموخته بود. فراموش نکنیم که محمد مومن دارای یکی از بالاترین جایگاه‌های سیاسی در جمهوری اسلامی بود. او بیش از ۳۰ سال عضو شورای نگهبان بود که یکی از مهم‌ترین نهادهای تصمیم‌گیر در جمهوری اسلامی است.

بدیهی است که چنین فردی در چنین جایگاهی و با چنین نگاهی نه تنها به مسلمانانی که هم‌عقیده او نیستند رحم نمی‌کند بلکه به طریق اولی به باورمندان به دیگر مذاهب نیز رحم نمی‌کند. آیا می‌توان پذیرفت چنین فردی یا امثال او - که در جمهوری اسلامی کم نیستند - در برابر خداناباوران رویکرد مداراجویانه داشته باشند؟

او در اسفند ۱۳۹۷ در قم درگذشت. او در دی ماه ۹۷ خونریزی مغزی کرده بود و بر اثر آن درگذشت.

اما امثال محمد مومن در جمهوری اسلامی همچنان می‌تازند و به دروغ به دگراندیشان تهمت می‌زنند.

#گفتگو_توانا #آزادی_دینی #آزادی_بیان #دگراندیشی #محمد_مؤمن

@dialogue1402
متفکری که به خاطر افکارش محکوم به جدایی از همسرش شد

‏نصر حامد ابوزید از اندیشمندان مصری بود که عمری را در قرآن پژوهی صرف کرد. او به این باور رسیده‌بود که قرآن منشا انسانی دارد و در حقیقت کلام محمد است.

‏نظریه‌های نصر حامد ابو زید باعث شد که تعدادی از مفتیان مصری در سال ۱۹۹۵ او را مرتد اعلام کنند و دادگاهی در مصر دستور صادر کند که همسر آقای ابوزید باید از او جدا شود. هرچند این دادگاه بعداً حکم خود را پس گرفت لکن در پی صدور دستور ارتداد نصر حامد ابوزید از سوی کسانی چون عبدالصبور شاهین، گروه جهاد اسلامی مصر به رهبری ایمن ظواهری اعلام کرد آقای ابوزید را به قتل خواهد رساند و همین مسئله باعث شد نصر حامد ابوزید در سال ۱۹۹۵ به همراه همسرش، مصر را ترک کند، و به کشور هلند مهاجرت کند.

‏البته برخوردهای تکفیری‌ها با ابوزید، با مخالفت تعدادی از علمای برجسته الازهر نیز مواجه شد. مثلاً محمد عماره از اعضای برجسته مجمع البحوث الازهر ضمن اعتراض به برپایی دادگاه تفتیش عقیده، نوشت: «قضیه دکتر ابوزید، یک قضیه فکریست و مجال آن هم گفتگوی فکریست و متخصصین این حوزه هم، متفکران و پژوهشگرانند، و این یک قضیه قانونی نیست که به وکلا و قاضیان ربط پیدا کند»

‏⁧ #مدارا ⁩ ⁧ #دگراندیشی ⁩ ⁧ #گفتگو_توانا ⁩ ⁧ #نصر_حامد_ابوزید

@Dialogue1402
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در آن شرایط تاریخی و اجتماعی که پوشیدنِ «جورابِ ماشین‌باف» و اصلاحِ موی صورت و استفاده از عینک طبی در جامعه‌ایران، از مصادیق بارز فرنگی‌مآبی بود و «قبیح» تلقی می‌شد، پروا نداشت از اینکه آماج تیر چنین اتهاماتی باشد و ضمنا علاقه‌مند بود سر از کار ستاره‌ی‌ دنباله‌دارِ «هالی» در آورد و درباره امکان رواج «زبانِ بین‌المللی اسپرانتو» بیاندیشد. او احمد کسروی بود…

‏برای خواندن متن کامل به صفحه‌ی گفت و شنود توانا رجوع کنید:

‏⁦ dialog.tavaana.org/ahmad-kasravi/

‏⁧ #دگراندیشی ⁩ ⁧ #دیگری ⁩ ⁧ #روشنفکران ⁩ ⁧ #روشنفکران_مشروطه ⁩ ⁧ #ترور ⁩ ⁧ #تروریسم ⁩ ⁧ #شیعه ⁩ ⁧ #تشیع ⁩ ⁧ #کسروی ⁩ ⁧ #احمد_کسروی

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
احمد کسروی
‏دیگری‌نامه
‏اپیزود بیستم

‏ناصر پاکدامن، نویسنده‌ کتاب «قتل کسروی» در مورد کتاب «شیعی‌گری» شادروان کسروی و حواشی‌اش می‌نویسد:

‏«کتاب [شیعی‌گری] اعتراض خشم‌آلود محافل دینی را برانگیخت. در این ایام دولتیان، «رضاخان‌زدایی» می‌کردند تا با افراط و تفریط دوران بیست‌ساله وداع کرده باشند و به این طریق، خاصه کدورت از خاطر و خشم از دل روحانیت شیعه بیرون آورند. جمله‌ای که کسروی از محمدعلی فروغی، نخستین نخست‌وزیر پس از شهریور ۲۰ نقل می‌کند بسیار پرمعنی‌ست. گویی که در آن سال‌ها رهنمود اصلی سیاست دولتیان، همین جمله است که فروغی در نخستین دیدارش با روزنامه‌نگاران به زبان آورده است:

‏«به دین هم باید حمایت کرد.»

‏در این راستاست که «شیعی‌گری» را توقیف می‌کنند. چاپ بعدی کتاب با عنوان بخوانند و داوری کنند انتشار می‌یابد. نمونه‌ای از این خشم بی‌پایان اهل دین را در نوشته‌های آن زمان آقای خمینی می‌توان یافت. خمینی در شرحی که با عنوان بخوانید و به کار ببندید در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۳ خورشیدی نوشته است، سراسر از بی‌عملی و بی‌کارگی اهل دین در این دوران رشد بی‌دینی و رونق کفر انتقاد می‌کند. او خطاب به اینان می‌نویسد:

‏«همه دیدید کتاب‌های یک نفر تبریزی بی‌سروپا که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب روحی له‌الفدا، آن همه جسارت‌ها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد.» 

‏برای مطالعه‌ی متن کامل اپیزود بیستم رجوع کنید به صفحه‌ی گفت‌وشنود در:

‏⁦ dialog.tavaana.org/others-20/

‏برای شنیدن نسخه‌ی کامل این اپیزود در یوتیوب به:

https://youtu.be/HR_WWYS5Lec?si=lm8sYfGSdsDc3GAm

‏برای شنیدن نسخه‌ی کامل در کست‌باکس به:

‏⁦ castbox.fm/vb/680483741

‏و برای شنیدن نسخه‌ی کامل در ساندکلود به:

‏⁦ on.soundcloud.com/wvcJh

‏رجوع کنید.

‏⁧ #دیگری‌_نامه⁩ ⁧ #احمد_کسروی⁩ ⁧ #نقد_دین⁩ ⁧ #فرقه⁩ ⁧ #شیعی_گری⁩ ⁧ #شیعه⁩ ⁧ #قتل_دگراندیش⁩ ⁧ #سیاست_حذف⁩ ⁧ #سیاست_ترور⁩ ⁧ #تروریسم⁩ ⁧ #دگراندیشی

‏⁦ @Dialogue1402
‏معرفی کتاب «دشمنان آزادی»
‏اثر پرویز دستمالچی

‏…علی شریعتی که در رشته‌ای به نام «قدیس‌شناسی» (Hagiology) در سوربن تحصیل کرد و بنا به نوشته‌ی استادانش، تز دکترایش مردود شد اما با ارفاق پذیرفته گردید، وقتی به مشهد بازگشت، اداره‌ی مربوطه در وزارت آموزش و پرورش، به اشتباه Hagiology را «تاریخ» ترجمه کرد و همین باعث شد که شریعتی به عنوان استادیار رشته‌ی تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به کار شود.

‏دستمالچی یادآوری می‌کند که اگر کسی واقعاً متوجه چنین سوءتفاهمی نشده بود، سخت بتوان باور کرد که خود شریعتی نمی‌فهمید که در رشته‌ی تاریخ تحصیل نکرده است! اما این تنها بداخلاقی آن سخنور مشهور که حتی در دوران دانشجویی‌اش در مشهد، از «نفوذ علمی» در میان دانشجویان برخوردار بود، نیست. دستمالچی سعی می‌کند نشان دهد که با سوءاستعمال الفاظ و القاب آکادمیک، از «دکتر» گرفته تا «جامعه‌شناس»، علی شریعتی اسلام شیعی را تبلیغ کرد و آنچه از او بجا مانده، تماماً ماهیت تبلیغاتی و جدلی دارد و از محتوای علمی تهی‌ست.

‏دستمالچی در ابتدای کتاب «دشمنان آزادی» که از نامش برمی‌آید یک مجموعه باشد، سخنانی از علی شریعتی نقل می‌کند دالّ بر اینکه «روشنفکر» از دید او، حتی می‌تواند کاملاً بی‌سواد باشد و حتی به جای امضاء انگشت پای برگه‌ها بزند اما همچنان و در معنای واقعی کلمه، روشنفکر باشد! به عبارت دیگر، «روشنفکر» در قاموس شریعتی، نه تنها هیچ نسبتی با انقلاب کبیر فرانسه و روشنگری اروپایی در نقد مذهب ندارد، بلکه از دید او روشنفکر ضرورتاً فردی مذهبی‌ست و از مذهب در برابر دیگر برساخته‌های بشری دفاع می‌کند…

‏این دفاع طبیعتاً و ضرورتاً شامل دفاع از «امت» در برابر مفهوم مدرن «ملت» است و بنا به تاکید شدید و غلیظ علی شریعتی، امام این امت به هیچ‌وجه مطابق با ذائقه‌ی توده‌های مردم عمل نمی‌کند بلکه آن‌ها را در مسیر آرمان‌های مذهب، که برای او نوعی سوسیالیسم آیینی‌ست رهنمون می‌شود.

‏در واقع علی شریعتی، چنانکه پرویز دستماچی نشان می‌دهد، یکی از نمایندگان تلفیق دین و سوسیالیسم در جامعه‌ی ما بود که در قرن بیستم و حتی تا امروز، نمایندگانی در سراسر دنیا دارد. نوع تفسیر غیرعلمی اما ایدئولوژیک او از ابوذر غفاری، صحابی پیغمبر اسلام، قابل مقایسه با تفاسیری‌ست که فی‌المثل جیم جونز، (Jim Jones) رهبر کاریزماتیک فرقه‌ «معبد مردم» (Peoples Temple) از عهد عتیق و عهد جدید ارائه می‌داد و مشرب خود را سوسیالیسم رسولانه (Apostolic Socialism) نامید. درست همان‌طور که برای جونز هم اصل مبارزه با سرمایه‌داری بود، بنابراین تمامی مفاهیم مذهبی، از جمله آموزه‌ «گناه اولیه» در کتاب مقدس، تعبیر ضدسرمایه‌داری می‌شد.

‏دستمالچی در مجموعه‌ی نویسنده‌ بیش از بیست مجلد کتاب غالباً در دفاع از دموکراسی، بررسی تروریسم اسلامی، نقد ولایت فقیه و نواندیشی دینی‌ست. کتاب «دشمنان آزادی» در نقد علی شریعتی، تنها یکی از آثار او در رد و نقد جریان موسوم به «روشنفکری دینی»ست که توسط نشر گردون منتشر شده است. چاپ دوم این کتاب در ۱۴۰۰ همراه با تصحیحاتی منتشر شده در برلین منتشر شده است.

‏برای مطالعه‌ی صورت کامل این یادداشت به صفحه‌ی گفت‌و‌شنود مراجعه کنید:

https://dialogue.tavaana.org/book-8-enemies-of-freedom/

‏تیم پژوهشی گفت‌وشنود مطالعه‌ این اثرنقادانه را به علاقه‌مندان به ادبیات روشنفکرانه پیشنهاد می‌کند.

‏⁧ #نواندیشی_دینی⁩ ⁧ #روشنفکری_دینی⁩ ⁧ #علی_شریعتی⁩ ⁧ #سوسیالیسم_دینی⁩ ⁧ #چپ_مذهبی⁩ ⁧ #دگراندیشی⁩ ⁧ #رواداری⁩ ⁧ #گفتگو

‏⁦ @Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدایان روی زمین!
دیگری‌نامه
اپیزود ۲۵

در حالی که شاه هیچ‌گاه در سنت ایرانی پرستیده نشده و با خدا یا خدایان یکی گرفته نشده است، در تمدن کوشانی شواهدی دال بر پرستش شاه مشاهده شده است. با اپیزود بیست‌وپنجم با نام «خدایان روی زمین» از مجموعه‌ دیگری‌نامه در خدمت شما هستیم. این اپیزود، چنانکه شنوندگان پی‌گیر ما انتظار دارند، قرار است به ادامه‌ ماجراهای کوش پیل‌دندان به روایت ایرانشاه‌ بن ابی‌الخیر بپردازد.

هدف ما نقل، تحلیل و بررسی چگونگی شکل‌گرفتن تصویر ضدقهرمان در داستان‌های حماسی ایرانی‌ست. بنابراین در دو سه اپیزود اخیر به موازات اشاراتی به داستان ضحاک به‌عنوان یک کلان‌روایت مشهور از یک دیگری اهریمنی، داستان کوش پیل‌دندان را هم به شما معرفی کرده‌ایم که مطابق با راویان و برسازندگان اصلی این داستان، خود برادرزاده‌ ضحاک بود.

در اپیزود گذشته با نقل از ساقی گازرانی، به وجود نوعی کیش شخصیت در شاهنشاهی کوشان در شرق ایران اشاره کردیم. گازرانی مولف کتاب «کوش پیل‌دندان: خلق یک ضدقهرمان» به پژوهش‌های باستان‌شناختی درباره‌ شاهنشاهی کوشانی استناد می‌کند و می‌نویسد: 

«اعتقاد به پرستش شمایل شاه چنان که در مورد کوش پیل‌دندان می‌بینیم برای کسی که با مضامین مهم تاریخ کوشان آشنایی دارد، باید بسیار جالب باشد. اشاره‌ کوش‌نامه به مجسمه‌ کوش که به منظور پرستش در ساختمانی زیبا و باشکوه قرار گرفته است، چه ارتباطی با واقعیت‌های تاریخ کوشانیان دارد؟ واقعیت این است که میان این شعر و آنچه به صورت کشفیات باستان‌شناختی داریم، از جمله سازه‌هایی که مجسمه‌های پادشاهان کوشان در آن‌ها جای‌داشته‌اند، تناظر و تشابه وجود دارد…»

برای مطالعه‌ی متن کامل این اپیزود به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید در:

https://dialog.tavaana.org/others-25/


و برای شنیدن نسخه‌ی کامل در یوتیوب به:

https://youtu.be/MJlPyt7vV2Y?si=aTXkQZsMNtcM-Ph3

و برای شنیدن نسخه‌ی کامل در کست‌باکس به:

https://castbox.fm/vb/692209025

و برای شنیدن نسخه‌ی کامل در ساندکلود به:

https://on.soundcloud.com/cQqUFmsfXMA5Y8iA8

مراجعه کنید.

#دیگری_نامه #کوش_پیل_دندان #دیگری_متخاصم #دیگری_دشمن #دشمن #دیگری_سازی #دگردینی #دگرآیینی #دگراندیشی #ساقی_گازرانی #شاهنامه #روایت_شناسی

@Dialogue1402
معرفی کتاب «دشمنان آزادی»
‏اثر پرویز دستمالچی

‏علی شریعتی که در رشته‌ای به نام «قدیس‌شناسی» (Hagiology) در سوربن تحصیل کرد و بنا به نوشته‌ی استادانش، تز دکترایش مردود شد اما با ارفاق پذیرفته گردید، وقتی به مشهد بازگشت، اداره‌ی مربوطه در وزارت آموزش و پرورش، به اشتباه Hagiology را «تاریخ» ترجمه کرد و همین باعث شد که شریعتی به عنوان استادیار رشته‌ی تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به کار شود.

‏دستمالچی یادآوری می‌کند که اگر کسی واقعاً متوجه چنین سوءتفاهمی نشده بود، سخت بتوان باور کرد که خود شریعتی نمی‌فهمید که در رشته‌ی تاریخ تحصیل نکرده است! اما این تنها بداخلاقی آن سخنور مشهور که حتی در دوران دانشجویی‌اش در مشهد، از «نفوذ علمی» در میان دانشجویان برخوردار بود، نیست. دستمالچی سعی می‌کند نشان دهد که با سوءاستعمال الفاظ و القاب آکادمیک، از «دکتر» گرفته تا «جامعه‌شناس»، علی شریعتی اسلام شیعی را تبلیغ کرد و آنچه از او بجا مانده، تماماً ماهیت تبلیغاتی و جدلی دارد و از محتوای علمی تهی‌ست.

‏دستمالچی در ابتدای کتاب «دشمنان آزادی» که از نامش برمی‌آید یک مجموعه باشد، سخنانی از علی شریعتی نقل می‌کند دالّ بر اینکه «روشنفکر» از دید او، حتی می‌تواند کاملاً بی‌سواد باشد و حتی به جای امضاء انگشت پای برگه‌ها بزند اما همچنان و در معنای واقعی کلمه، روشنفکر باشد! به عبارت دیگر، «روشنفکر» در قاموس شریعتی، نه تنها هیچ نسبتی با انقلاب کبیر فرانسه و روشنگری اروپایی در نقد مذهب ندارد، بلکه از دید او روشنفکر ضرورتاً فردی مذهبی‌ست و از مذهب در برابر دیگر برساخته‌های بشری دفاع می‌کند…

‏این دفاع طبیعتاً و ضرورتاً شامل دفاع از «امت» در برابر مفهوم مدرن «ملت» است و بنا به تاکید شدید و غلیظ علی شریعتی، امام این امت به هیچ‌وجه مطابق با ذائقه‌ی توده‌های مردم عمل نمی‌کند بلکه آن‌ها را در مسیر آرمان‌های مذهب، که برای او نوعی سوسیالیسم آیینی‌ست رهنمون می‌شود.

‏در واقع علی شریعتی، چنانکه پرویز دستماچی نشان می‌دهد، یکی از نمایندگان تلفیق دین و سوسیالیسم در جامعه‌ی ما بود که در قرن بیستم و حتی تا امروز، نمایندگانی در سراسر دنیا دارد. نوع تفسیر غیرعلمی اما ایدئولوژیک او از ابوذر غفاری، صحابی پیغمبر اسلام، قابل مقایسه با تفاسیری‌ست که فی‌المثل جیم جونز، (Jim Jones) رهبر کاریزماتیک فرقه‌ «معبد مردم» (Peoples Temple) از عهد عتیق و عهد جدید ارائه می‌داد و مشرب خود را سوسیالیسم رسولانه (Apostolic Socialism) نامید. درست همان‌طور که برای جونز هم اصل مبارزه با سرمایه‌داری بود، بنابراین تمامی مفاهیم مذهبی، از جمله آموزه‌ «گناه اولیه» در کتاب مقدس، تعبیر ضدسرمایه‌داری می‌شد.

‏دستمالچی در مجموعه‌ی نویسنده‌ بیش از بیست مجلد کتاب غالباً در دفاع از دموکراسی، بررسی تروریسم اسلامی، نقد ولایت فقیه و نواندیشی دینی‌ست. کتاب «دشمنان آزادی» در نقد علی شریعتی، تنها یکی از آثار او در رد و نقد جریان موسوم به «روشنفکری دینی»ست که توسط نشر گردون منتشر شده است. چاپ دوم این کتاب در ۱۴۰۰ همراه با تصحیحاتی منتشر شده در برلین منتشر شده است.

‏برای مطالعه‌ی صورت کامل این یادداشت به صفحه‌ی گفت‌و‌شنود مراجعه کنید:

‏ ⁦ dialogue.tavaana.org/book-8-enemies…⁩

‏تیم پژوهشی گفت‌وشنود مطالعه‌ این اثرنقادانه را به علاقه‌مندان به ادبیات روشنفکرانه پیشنهاد می‌کند.

‏ ⁧ #نواندیشی_دینی⁩ ⁧ #روشنفکری_دینی⁩ ⁧ #علی_شریعتی⁩ ⁧ #سوسیالیسم_دینی⁩ ⁧ #چپ_مذهبی⁩ ⁧ #دگراندیشی⁩ ⁧ #رواداری⁩ ⁧ #گفتگو

‏ ⁦ @Dialogue1402
‏«چاقو:
‏تأملاتی پس از یک ترور ناکام»
‏نویسنده: سلمان رشدی

‏«۳۳ سال و نیم از فتوای آیت‌الله خمینی علیه من و همه افراد درگیر در انتشار «آیات شیطانی» گذشته بود. در طول این سالها، اعتراف می‌کنم، گاهی تصور می‌کردم که قاتل من در یکی از انجمن‌های عمومی ظاهر می‌شود و به همین شکل به سراغم می‌آید. بنابراین اولین فکری که وقتی این شکلی قاتل را دیدم که به سمتم می‌دوید [به ذهنم رسید] این بود: پس تویی!… آمدی…

‏گفته می‌شود آخرین کلمات هنری جیمز در بستر مرگ این بود: «پس بالاخره آمد! آن امر نامدار!» مرگ داشت سراغ من می‌آمد؛ اما به نظرم نامدار نمی‌رسید! به نظرم ناهنجار می‌آمد!»

‏اینها جملات رشدی پس از سوءقصد ۱۲ آگوست سال ۲۰۲۲ در ایالات نیویورک آمریکاست. بر اثر این سوقصد، این نویسنده‌ی نامدار آسیب‌های جدی دید و از جمله چشم راست خود را برای همیشه از دست داد. او در این رمان کوتاه که نامش «چاقو» است پیش و پس از این ترور دردناک را توضیح می‌دهد و از خواب هولناک پیش از برگزاری جلسه و از تروریستی که «… نام مستعارش، از نام‌های واقعی افراطیون مشهور شیعه ساخته شده بود» صحبت می‌کند.

‏مترجمان فارسی این جدیدترین اثر سلمان رشدی، در مقدمه توضیح کوتاهی در مورد سوابق رشدی و آثار مشهور قبلی‌اش می‌دهند. آنها خود را «گروه مترجمان پنهان» نامیده‌اند. ناشر هم، خود را «نشر پنهان» نامیده و در صفحات اول، یادآوری کرده‌اند که «کلیه حقوق معنوی این اثر متعلق به نویسنده است» رشدی که در فصل اول همین کتاب توضیح می‌دهد که انگیزه‌اش برای شرکت در جلسه‌ی آمفی تئاتری که این اتفاق فجیع در آن افتاد، انگیزه‌ای مالی و برای پرداخت بعضی قبوض انباشته‌ی منزل بوده است، متاسفانه از انتشار این اثر به زبان فارسی، سود مالی نمی‌برد.

‏با این حال، خوانندگان فارسی زبان می‌توانند به کیف پول دیجیتال ناشر، به صورت سه رمزامرز بیتکوین، اتریوم و تتر، پول واریز کنند. نشانی کیف پول دیجیتال، در صفحه‌ی دوم کتاب امده است. نشانی کانال تلگرامی نشر پنهان را در زیر بیابید:


t.me/penhanprint

‏علاوه بر نسخه‌ی پی‌.دی‌.اف این رمان، می‌توانید کتاب صوتی «چاقو» را هم با صدای سلمان رشدی در این کانال دریافت نمایید.

‏⁧ #رواداری⁩ ⁧ #گفتگو⁩ ⁧ #ادبیات⁩ ⁧ #سلمان_رشدی⁩ ⁧ #دگراندیشی⁩ ⁧ #خداناباوری

‏⁦ @Dialogue1402
«۳۳ سال و نیم از فتوای آیت‌الله خمینی علیه من و همه افراد درگیر در انتشار «آیات شیطانی» گذشته بود. در طول این سالها، اعتراف می‌کنم، گاهی تصور می‌کردم که قاتل من در یکی از انجمن‌های عمومی ظاهر می‌شود و به همین شکل به سراغم می‌آید.

بنابراین اولین فکری که وقتی این شکلی قاتل را دیدم که به سمتم می‌دوید [به ذهنم رسید] این بود: پس تویی!… آمدی… گفته می‌شود آخرین کلمات هنری جیمز در بستر مرگ این بود: «پس بالاخره آمد! آن امر نامدار!» مرگ داشت سراغ من می‌آمد؛ اما به نظرم نامدار نمی‌رسید! به نظرم ناهنجار می‌آمد!»

اینها جملات رشدی پس از سوءقصد ۱۲ آگوست سال ۲۰۲۲ در ایالات نیویورک آمریکاست. بر اثر این سوقصد، این نویسنده‌ی نامدار آسیب‌های جدی دید و از جمله چشم راست خود را برای همیشه از دست داد. او در این رمان کوتاه که نامش «چاقو» است پیش و پس از این ترور دردناک را توضیح می‌دهد و از خواب هولناک پیش از برگزاری جلسه و از تروریستی که «… نام مستعارش، از نام‌های واقعی افراطیون مشهور شیعه ساخته شده بود» صحبت می‌کند.

مترجمان فارسی این جدیدترین اثر سلمان رشدی، در مقدمه توضیح کوتاهی در مورد سوابق رشدی و آثار مشهور قبلی‌اش می‌دهند. آن‌ها خود را «گروه مترجمان پنهان» نامیده‌اند. ناشر هم، خود را «نشر پنهان» نامیده و در صفحات اول، یادآوری کرده‌اند که «کلیه حقوق معنوی این اثر متعلق به نویسنده است» رشدی که در فصل اول همین کتاب توضیح می‌دهد که انگیزه‌اش برای شرکت در جلسه‌ی آمفی تئاتری که این اتفاق فجیع در آن افتاد، انگیزه‌ای مالی و برای پرداخت بعضی قبوض انباشته‌ی منزل بوده است، متاسفانه از انتشار این اثر به زبان فارسی، سود مالی نمی‌برد...

برای مطالعه‌ی ادامه یادداشت به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/knife-salman-rushdie/

#مدارا #دگراندیشی #سلمان_رشدی #چاقو

@Dialogue1402
معرفی کتاب «دشمنان آزادی»
‏اثر پرویز دستمالچی

‏دیروز ۲۹ خرداد سالمرگ علی شریعتی از چهره‌های مشهور نواندیشی دینی چپ‌گرا بود. به این مناسبت یکی از جدیدترین نقدها بر تفکر او را که از پرویز دستماچی‌ست، معرفی می‌‌کنیم.

‏علی شریعتی که در رشته‌ای به نام «قدیس‌شناسی» (Hagiology) در سوربن تحصیل کرد و بنا به نوشته‌ی استادانش، تز دکترایش مردود شد اما با ارفاق پذیرفته گردید، وقتی به مشهد بازگشت، اداره‌ی مربوطه در وزارت آموزش و پرورش، به اشتباه Hagiology را «تاریخ» ترجمه کرد و همین باعث شد که شریعتی به عنوان استادیار رشته‌ی تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به کار شود.

‏دستمالچی یادآوری می‌کند که اگر کسی واقعاً متوجه چنین سوءتفاهمی نشده بود، سخت بتوان باور کرد که خود شریعتی نمی‌فهمید که در رشته‌ی تاریخ تحصیل نکرده است! اما این تنها بداخلاقی آن سخنور مشهور که حتی در دوران دانشجویی‌اش در مشهد، از «نفوذ علمی» در میان دانشجویان برخوردار بود، نیست. دستمالچی سعی می‌کند نشان دهد که با سوءاستعمال الفاظ و القاب آکادمیک، از «دکتر» گرفته تا «جامعه‌شناس»، علی شریعتی اسلام شیعی را تبلیغ کرد و آنچه از او بجا مانده، تماماً ماهیت تبلیغاتی و جدلی دارد و از محتوای علمی تهی‌ست.

‏دستمالچی در ابتدای کتاب «دشمنان آزادی» که از نامش برمی‌آید یک مجموعه باشد، سخنانی از علی شریعتی نقل می‌کند دالّ بر اینکه «روشنفکر» از دید او، حتی می‌تواند کاملاً بی‌سواد باشد و حتی به جای امضاء انگشت پای برگه‌ها بزند اما همچنان و در معنای واقعی کلمه، روشنفکر باشد! به عبارت دیگر، «روشنفکر» در قاموس شریعتی، نه تنها هیچ نسبتی با انقلاب کبیر فرانسه و روشنگری اروپایی در نقد مذهب ندارد، بلکه از دید او روشنفکر ضرورتاً فردی مذهبی‌ست و از مذهب در برابر دیگر برساخته‌های بشری دفاع می‌کند.

‏این دفاع طبیعتاً و ضرورتاً شامل دفاع از «امت» در برابر مفهوم مدرن «ملت» است و بنا به تاکید شدید و غلیظ علی شریعتی، امام این امت به هیچ‌وجه مطابق با ذائقه‌ی توده‌های مردم عمل نمی‌کند بلکه آن‌ها را در مسیر آرمان‌های مذهب که…


‏برای مطالعه‌ی صورت کامل این یادداشت به صفحه‌ی گفت‌و‌شنود مراجعه کنید:

‏ ⁦ https://dialog.tavaana.org/book-8-enemies-of-freedom/

‏تیم پژوهشی گفت‌وشنود مطالعه‌ این اثرنقادانه را به علاقه‌مندان به ادبیات روشنفکرانه پیشنهاد می‌کند.

‏ ⁧ #نواندیشی_دینی⁩ ⁧ #روشنفکری_دینی⁩ ⁧ #علی_شریعتی⁩ ⁧ #سوسیالیسم_دینی⁩ ⁧ #چپ_مذهبی⁩ ⁧ #دگراندیشی⁩ ⁧ #رواداری⁩ ⁧ #گفتگو

‏ ⁦ @Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آن دیگری هرزه!
اپیزود شانزدهم
دیگری‌نامه

گفتنی‌ست که نوعی ازدواج در متون کهن زرتشتی طرح شده که به آن «خویتوک‌دس» می‌گفتند. این اصطلاح که امروزه حتی تلفظش هم برای ما هم دشوار است، در گذر زمان، به شیوه‌های مختلفی معنا شده و تا حدی مورد مناقشه میان پژوهشگران بوده است. اختلاف اینجاست که آیا خویتوک‌دس، که ازدواجی فوق‌العاده پسندیده و توصیه‌شده بوده، آیا ازدواج با دخترعمو یا پسرعمو، دخترخاله یا پسرخاله است، و یا ازدواج با نزدیکان درجه‌یک، یعنی ازدواج پسر با مادر، یا پدر با دختر!؟

به‌عبارت‌دیگر، کسانی معتقدند که احکم کهن زرتشتی، ازدواج با محارم را نه تنها ممنوع نکرده‌اند، بلکه حتی به‌عنوان بهترین نوع ازدواج، توصیه کرده‌اند.

آنچه مسلم است این است که در کهن‌ترین و اصیل‌ترین متون زرتشتی، یعنی گات‌ها و اوستا، چنین چیزی مطلقا وجود ندارد و زرتشتیان امروز هم ازدواج با محارم را، چنان‌که کیخسرو شاهرخ می‌گفت، قبول ندارند. ازدواج با محارم در برخی منابع جدیدتر زرتشتی، مانند دینکرد، و ارداویراف‌نامه مورد اشاره قرار گرفته است.

به‌عنوان مثال، ارداویراف، موبد موبدان که با نوشیدن می و منگ گشتاسپی، به خلسه‌ای عمیق فرورفت تا احکام دین را به یاد آورد، در ارداویراف‌نامه به‌عنوان مردی توصیف شده که هفت خواهر خود را به همسری داشته است! علیرضا شاپورشهبازی، پژوهشگر و نویسنده، در مورد شواهد چنین ازدواج‌هایی در افسانه‌های ایرانیان قدیم و زرتشتیان کهن می‌نویسد: 

یک دسته از شواهد کتبی ما درباره خویتوک‌دس عبارت است از مواردی که برای ازدواج با محارم در میان ایزدان و یا موجودات و افراد افسانه‌ای آورده‌اند و هدف از ذکر آن‌ها اثبات جایز بودن چنان ازدواج‌هایی در میان انسان‌ها بوده است. تعداد این گواهی‌ها …

برای خواندن ادامه متن اپیزود شانزدهم به صفحه گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/others-16/

و برای شنیدن این اپیزود در یوتیوب به:

https://youtu.be/nxv1vCY27tg?si=XaUIrwsWG3jTEHgb

و برای شنیدن این اپیزود در کست‌باکس به:

https://castbox.fm/vb/668114349

و برای شنیدن این اپیزود در ساوندکلود به:

https://on.soundcloud.com/zmQJE

رجوع کنید.

#دیگری_نامه #دگراندیشی #دگردینی #ارداویراف #ارداویراف_نامه #خویتوک_دس #هرزگی_جنسی #بهمن #کیخسرو_شاهرخ #زرتشتیان #بهدینی

@Dialogue1402
زیگموند فروید
فیلسوف و روان‌پزشک

«این اتفاقی غیرقابل فهم نیست که رویای ژرمنی تسلط بر جهان، برای تکمیل کردن خود به یهودستیزی نیاز داشت. همچنین می‌توان فهمید که چرا در فرهنگ کمونیستی جدیدی که در روسیه بنا می‌شود، تعقیب بورژواها از نظر روانی پشتیبانی می‌شود. آدمی با نگرانی از خود می‌پرسد که وقتی بورژوازی ریشه‌کن شد، شوراها به چه کاری دست خواهند زد؟»

فروید در کتاب مشهور خود با نام «تمدن و ملالت‌های آن»، به این واقعیت جامعه‌شناختی می‌پردازد که جمعیت‌ها برای حفظ انسجام درونی خود، یک دیگری دشمن می‌سازند تا ضمن آنکه خشم و انزجار خود را بر سر آن دیگری خالی کنند، اتحاد خود را هم تضمین کرده باشند. این کتاب نسبتاً کم‌حجم که با نام‌های دیگری مانند «ناخوشایندی‌های فرهنگ» هم به فارسی ترجمه شده است، اول‌بار در ۱۹۳۰ میلادی منتشر شد. در این سال، حزب ناسیونال‌سوسیالیست آلمان به رهبری هیتلر با قوت فعالیت می‌کرد و سه سال بعد توانست قدرت را در آلمان به دست بگیرد.

حکومت اتحاد جماهیر شوروی که حکومتی با ایدئولوژی کمونیستی بود و به لحاظ ساختار سیاسی، از ایده‌ی حکومت شورایی پیروی می‌کرد، دشمن «خلق‌های مستضعف» و «پرولتاریاری جهانی» (کارگران جهان) را سرمایه‌داران یا بورژواها می‌نامید. در نقلی که از فروید شده، او یادآوری می‌کند که خلق یک دشمن برای این نظام سیاسی، «از نظر روانی» پشتیبانی می‌شود؛ در این معنا که صرفنظر از استدلال‌هایی که یک کمونیست در مورد ساختار طبقاتی جوامع و نقش «منفی» بورژوا دارد، باید دانست که نظام حاکم، برای حفظ پایگاه اجتماعی خود، به خلق یک دشمن نیاز دارد.

درست به همین علت است که پرسش نگران‌کننده‌ی بعدی پیش می‌آید: بورژواها یا سرمایه‌داران را با لغو مالکیت خصوصی می‌توان از بین برد. اما نیاز روانشناختی و سیاسی به حفظ انسجام درونی، اقتضاء‌ خلق دشمن دیگری در درون یا بیرون مرزها دارد! جالب اینجاست که ژرمن‌ها هم نیاز مشابهی داشتند! جنگ آلمان هیتلری با شوروی کمونیست، از این منظر، و با استفاده از کلمات خمینی، نمی‌توانست برای هر دو نظام تمامیت‌خواه، چیزی جز «برکت» باشد! از این منظر، جملات فروید در این کتاب می‌تواند به نوعی پیش‌نگری وقوع جنگ جهانی دوم قلمداد شود.

در اپیزود اول دیگری‌نامه با نام «آن دیگری بزرگ»، به موضوع دیگری‌سازی از «یهودی» در جوامع مسیحی و مسلمان پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود از لینک زیر استفاده کنید:

https://dialog.tavaana.org/podcast_others_1/

#دیگری_نامه #یهودستیزی #دیگری #دگراندیشی #دگرباشی #دگردینی #زیگموند_فروید

@Dialogue1402