مدرسه علوم انسانی
18.5K subscribers
2.73K photos
6.23K videos
115 files
5.8K links
🔹من یک معلم هستم.
🔹️شنونده ی خوبی باشیم.
🔹خوب زندگی کردن به آموزش نیاز دارد.
🔹علوم انسانی را برای بهتر زیستن بیاموزیم.
🔹️من کامل نیستم، همه ی حقیقت هم در نزد من نیست.



🔹مطالب منتشر شده فقط جهت تبادل اندیشه و تفکر است والزاماً نظر بنده نیست.
Download Telegram
Ⓜ️ اثر ارابه موسیقی و تکنیک یک کلمه ای


در سال ۱۸۴۸ یکی از نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا دلقکی را استخدام کرد تا ارابه‌هايی را در شهر به حرکت در بیاورد که موسیقی پخش می کرد. این نوآوری در جذب مخاطب، بسیار مؤثر واقع شد. موفقیت این ایده باعث شد، سیاست‌مداران بیشتری راغب شوند که بر روی ارابه موسیقی بنشیند فارغ از اینکه آیا واقعا این نوآوری برای آنان نیز می تواند موثر باشد یا نه؟ این تکرار و تقلید تا آن جا پیش رفت که در سال ۱۹۰۰ استفاده از ارابه‌موسیقی به یک استاندراد برای تبلیغات ریاست‌جمهوری در آمریکا در آمد. اکنون وقتی می گویند ارابه موسیقی یعنی تکرار و تمایل به انجام کاری بدون توجه به اینکه واقعا آن کار درست است یا نه؟

ما انسان ها دوست داریم که در طرف برنده باشیم. به طور کلی ما هنگامی که متوجه شویم (یا به ما القا شود) که افراد زیادی به دیدگاهی معتقدند یا به پدیده ای تمایل دارند احتمال اینکه بدون تحلیل و تفکر آن را بپذیریم، بسیار افزایش می‌یابد. به این اثر، اثر ارابه موسیقی گویند.

این ارابه موسیقی در تمام زندگی و کار ما جاری است. جالب این جاست که لازم نیست که واقعا اکثریت چنین فکری کنند همین که ما تصورمان این باشد که اکثریت به یک سمتی گرایش دارند این روی تمایل ما موثر است. حالا چند مثال:

اگر تصور کنیم اکثر همکلاسی های ما از یک استاد خوششان می آید ما هم کم کم به آن استاد تمایل مثبت پیدا خواهیم کرد.
وقتی زمان کافی برای تحلیل نداریم اما می بینیم که همه به سمت یک صندوق سرمایه گذاری خاص می روند ما نیز علاقه مند می شویم که یونیت های آن صندوق را بخریم.
وقتی می بینم که تمام رتبه های اول شهر من، همه شان مهندسی برق-الکترونیک را انتخاب می کنند حتی به رشته ای که عشق می ورزیدم یعنی مهندسی نساجی فکر نمی کنم.

بسیار محتمل است که برویم یک گوشی موبایل به خصوص به قیمت گزاف بخریم، فقط به خاطر این که حس می کنیم اکثریت آن را می پسندند.اما این مساله در انتخابات و مسایل سیاسی به شدت کاربرد دارد. پژوهش ها می گویند اگر یک کاندیدا بتواند به جامعه القا کند که او رای خواهد آورد و در انتخابات پیروز خواهد شد، بخشی از مردم حتی اگر به طور کامل با او همراه نباشند، برای این که در گروه برنده قرار گیرند به او رای خواهند داد. به همین دلیل هم هست که همیشه سعی می شود که تجمعات به گونه ای باشد که حس استقبال و تعداد زیاد جمعیت به ناظران بیرونی منتقل شود.

همین تکنیک در زمان رای گیری نیز به کار می رود، زمانی که همه رسانه ها صحبت از حضور مردم در رای گیری دارند برخی احساس می کنند که باید آن ها نیز سوار ارابه موسیقی شوند. حتما دیده اید گاهی اوقات برخی مدل های مو و برخی لباس ها، که بسیار زشت و بی ریخت هستند فراگیر می شود، یکی از مهم ترین سازوکارهای آن همین دینامیک ارابه موسیقی است.


🛜 تجویز راهبردی:

● زندگی ارزشمندتر از آن است که به تکرار و تقلید روی ارابه موسیقی بگذرد. دست کم باید در مورد تصمیمات سرنوشت ساز زندگی و کارتان دقیق تصمیم گیری کنید. چه باید کرد؟ هر گاه دیدید جمعیتی به موضوعی گرایش دارند به یک موسیقی، یک کاندیدا، یک تیم، یک کانال، یک سهام، فقط کافیست سوالی یک کلمه ای بپرسید: چرا؟

● اگر آن ها توانستند توضیح خوب، ساده و شفافی ارایه کنند یعنی برای کارشان دلیل دارند و اگر نه؟ بدانید که احتمالا آن ها نیز قربانی ارابه موسیقی شده اند. ممکن است آن ها شوکه یا عصبانی شوند و یا اینکه بگویند توضیح چرایی آن مفصل و پیچیده است. به آن ها بگویید که آن را خلاصه تر و ساده تر کنند به آن ها بگویید برای پیچیده ترین مسایل هم همیشه می شود توضیحات ساده ای ارایه کرد و یا اینکه شما وقت دارید تا توضیحات پیچیده و طولانی آنان را بشنوید. اگر باز هم فرار کردند احتمال ارابه موسیقی بالاتر می رود.


📝 دکتر مجتبی لشکربلوکی



#توسعه
#مدیریت
#تفکر_نقاد



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ یه کم حرف قشنگ ببینیم!!!
نگاهی به اصل‌های قانون اساسی


حرف های خوبی که فقط در ظاهر عمل می شود:


⭕️ اصل ۲۳ تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‏كس را نمی‏توان به صرف داشتن عقیده‏ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.


⭕️ اصل ۲۴ نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آنكه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین می‏كند.


⭕️ اصل ۲۵ بازرسی و نرساندن نامه‌‏ها، ضبط و فاش كردن مكالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلكس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است، مگر به حكم قانون.


⭕️ اصل ۲۶ احزاب، جمعیت‏ها، انجمن‏های سیاسی و صنفی و انجمن‏های اسلامی یا اقلیت‏های دینی شناخته‌‏شده آزادند، مشروط به اینكه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نكنند. هیچ‏كس را نمی‏توان از شركت در آنها منع كرد یا به شركت در یكی از آنها مجبور ساخت.


⭕️ اصل ۲۷ تشكیل اجتماعات و راهپیمایی‏ها، بدون حمل سلاح، به شرط آنكه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.

⭕️اصل ۳۰ دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودكفایی كشور به طور رایگان گسترش دهد.


⭕️ اصل ۳۱ داشتن مسكن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها كه نیازمندترند به خصوص روستانشینان و كارگران، زمینه اجرای این اصل را فراهم كند.


⭕️ اصل ۳۲ هیچ‏كس را نمی‏توان دستگیر كرد مگر به حكم و ترتیبی كه قانون معین می‏كند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذكر دلایل بلافاصله كتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداكثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاكمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از این اصل، طبق قانون مجازات می‏شود.

⭕️ اصل ۳۶ حكم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.


⭕️ اصل ۳۷ اصل، برائت است و هیچ‏كس از نظر قانون مجرم شناخته نمی‏شود، مگر اینكه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.


⭕️ اصل ۳۸ هرگونه شكنجه برای گرفتن اقرار و یا كسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل، طبق قانون مجازات می‏شود.


⭕️ اصل ۴۹ دولت موظف است ثروت‏های ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطعه‌‏كاری‏ها و معاملات دولتی، فروش زمین‏های موات و مباحات اصلی، دایر كردن اماكن فساد و سایر موارد غیرمشروع را گرفته و به صاحب حق رد كند و در صورت معلوم نبودن او به بیت‏المال بدهد. این حكم باید با رسیدگی و تحقیق و ثبوت شرعی به‏‌وسیله دولت اجرا شود.



🆎 فرازتد


#قانون_اساسی




🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ آپشن جالب #تست_الکل از راننده در کامیون‌های تولید اروپا، واقعا عالیه!



#صدق_الله_العلی_العظیم




🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ میرزاده عشقی
چطور زندگی کرد و چگونه کشته شد؟


▪️میرزاده عشقی اولین ترور به دست عوامل کودتای سوم اسفند 1299 بود. شهیدی که تنها با قلم و به عنوان شاعر و روزنامه نگار و نویسنده به میدان آمد و در دروان کوتاه از فعالیت خود به اسطوره‌ای تبدیل شد.


#تاریخ_ایران
#پهلوی



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ ما و دزدی و توبه !


امروز به فکر دزدیهای اول انقلاب بودم. مینوی مرحوم ،خسروشاهی، کفش ملی مرحوم ایروانی، و ناسیونال جناب خیامی! اینها فقط سه مورد بود از دزدیهای کوچک و بزرگی که آن سالها در سرتاسر ایران در روز روشن شد و کسی هم ککش نگزید.

فقط مینو را بگویم: مینویی که اگر ندزدیده بودندش شاید الان بزرگترین تولیدکننده و صادر کننده شکلات و هزار چیز دیگر در خاورمیانه بود. موسسش، مرحوم خسروشاهی هیچ گاه سیاسی نبود. بچه پولدار هم نبود. گرچه از خانواده ای کاسب بود، ژنش به معنی امروزه خوب نبود!! با زحمتکشی فراوان و با عشقی بی مانند این شرکت را ساخت و بزرگیش داد، گر چه خود، به گواهی کارگرانش، هیچ گاه فروتنی را فراموش نکرد. حتی جلوی دربان کارخانه هم خم می شد. کارگران را سهامدار می کرد و بسیار مواظب حال و روزشان بود. کارگران بیسواد را به مدرسه می فرستاد و ساعات تحصیلشان را ماموریت حساب می کرد.مومن بود و خمس و زکات هر سالش را می پرداخت. خانمش هم محجبه بود. نه سیاسی بود و نه هیچ گونه وابستگی به نظام پهلوی داشت. بعد از انقلاب که بازار بگیر و ببند و مصادره گرم بود هیچ (تکرار می کنم: هیچ) بهانه ای برای مصادره اموال او نداشتند.

اما تشکل های چپ کارگری در کارخانه مینو این را بر نمی تافتند. این دزدان(و فراموش نکنید که چپ همواره دزد است) او را در کارخانه گروگان گرفتند و داستانها رفت از این نمک بحرامان حرامخور دزد! آخر سر هم رئیس جمهور دزدان، جناب بنی صدر(نویسنده کتاب آموزش دزدی تحت عنوان "اقتصاد توحیدی") دستور مصادره مینو را صادر کرد. و مردم مومن و مذهبی ما هم ککشان صد البته نگزید (دزدی بود، پیدا شدن دو نخ موی نامحرم که نبود که ککشان بگزد). و شد آنچنان که شد!

جالب ترین قسمت کار اینجاست: خسروشاهی قبل از انقلاب چند میلیون دلار ماشین آلات از اروپا برای مینو خریداری کرده بود. بعد از مصادره اموالش، و در زمانی که او در اروپا به سر می برد، ماشینها آماده شد.کارخانه های سازنده ماشینها به او پیشنهاد کردند که ماشینها را تحویل بگیرد و هر کاری می خواهد با آنها انجام دهد. ولی او که دلش با مینویش بود، همه آن ماشین آلات را راهی ایران کرد تا در مینو به کار گرفته شود.

آقایانی که هنوز می گویید: "انقلاب 57 اصلش خوب بود!" بدون توبه از دیروزتان، دینداری امروزتان زیر سئوال است!


▪️جناب گاو



#حکمرانی_غلط
#غارت



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ کانت و مسئله اخلاق


🔸🔹 کسی در خانه ی شما را می زند. در را باز می کنید و مرد جوانی را در مقابل خود می یابید که به کمک نیاز دارد. او مجروح شده است و خونریزی دارد. او را به داخل می برید و کمکش می کنید. کاری میکنید که احساس امنیت و راحتی کند و بعد هم تلفن می زنید و آمبولانس خبر می کنید. ظاهرا این همان کار درستی است که باید انجام دهید.ولی به عقیده ی کانت اگر این کار را فقط از روی دلسوزی انجام دهید، عملی اخلاقی انجام نداده اید. دلسوزی شما ربطی به اخلاقی بودن عملتان ندارد. این بخشی از شخصیت شماست، ولی ارتباطی با کار درست و غلط ندارد.


🔸🔹 اخلاقیات از نظر امانوئل کانت تنها به کاری که انجام می دهید ارتباط ندارد، بلکه به دلیل انجام دادن آن کار هم بستگی دارد.کانت معتقد است کار صحیح نباید صرفا بر اساس احساس انجام گیرد: این تصمیم باید بر اساس عقل گرفته شود، عقلی که وظیفه ی شما را بدون در نظر گرفتن احساستان برایتان تعیین می کند. به گفته ی کانت احساسات نباید وارد مقوله ی اخلاقیات شوند.داشتن یا نداشتن احساسات عمدتا تصادفی است.


🔸🔹 برخی احساس دلسوزی و همدردی میکنند ، و برخی دیگر فاقد چنین احساساتی اند. برخی خسیس اند، و برخی دیگر از بخشیدن پول به دیگران احساس لذت می کنند. ولی "خوب بودن خصوصیتی است که هر انسان عاقل باید بتواند آن را با اراده و تصمیم خود در وجودش نهادینه کند." از نظر کانت اگر به این دلیل به کسی کمک کنید که این کار را وظیفه خود می دانید در این صورت عملتان اخلاقی است. کار صحیح همین است. کانت تاکید میکند عملی که صرفا از روی احساس انجام گیرد به هیچ وجه اخلاقی محسوب نمی شود.فرد دیگری را تصور کنید که با دیدن مرد جوان زخمی احساس چندش و انزجار می کند، و با این حال از روی وظیفه به او کمک می کند.


🔸🔹 از نظر کانت عمل چنین فردی اخلاقی تر از عمل کسی است که تنها از سر دلسوزی به آن مرد کمک می کند. چون روشن است مردی که با دیدن او احساس چندش و انزجار میکند تنها بر حسب وظیفه مخالف احساساتش رفتار میکند و به جوان زخمی کمک می رساند. از طرف دیگر یک نیکوکار جوانمرد را در نظر بگیرید.نیکوکار جوانمرد به مرد نیازمندی که در کنار خیابان دراز کشیده کمک می کند. در حالی که همه از کنار او بی تفاوت عبور می کنند. چه عاملی این نیکوکار را به یک جوانمرد تبدیل می کند؟


🔸🔹 از نظر کانت اگر قصد نیکوکار از کمک به آن مرد درمانده، تنها راه یافتن به بهشت بوده باشد، عملش به هیچ وجه اخلاقی محسوب نمی شود. این کار در واقع استفاده از آن مرد درمانده برای رسیدن به مقصود است؛ ابزاری برای رسیدن به هدف. ولی اگر نیکوکار جوانمرد فقط به این دلیل به مرد درمانده کمک کرده باشد که این کار را وظیفه ی خود میدانسته و معتقد بوده همه باید در چنین شرایطی همین کار را انجام دهند، در این صورت از نظر کانت، فرد نیکوکار عملی اخلاقی انجام داده است.


▪️ منبع: تاریخچه کوتاهی از فلسفه، واربرتون، فصل 19



#فلسفه
#اخلاق


🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ #هولاکوخان از علمای زمانه‌اش سوال پرسید که آیا «حاکمِ عادلِ کافر» بهتر است یا «حاکم مسلمان ظالم»؟ سید‌بن‌طاووس در پاسخ برایش نوشت که:
● کافر عادل بهتر از مسلمان ظالم است!
حاکم ظالم مسلمان، اسلامش برای خودست و ظلمش برای مردم و حاکم عادل کافر، کفرش برای خودش است،عدلش برای مردم!


● وای بر ما و وای بر مسلمانی ما!!!



#تزویر
#پدرسوخته_بازی



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ نقد کتاب «تفکر سریع و کند»
شواهد چقدر از دنیل کانمن حمایت می کنند؟



▪️یکی از آفاتی که در جامعه علمی با آن مواجهیم مطالعه كتاب بدون نقد محتوای آن است. اگرچه این سو و آن سو شاهد چنین نقدهایی هستیم؛ اما «نقد» همچنان جایگاه خود را نیافته است اگر نویسنده یا مترجم کتاب معروف نیز باشد این مشکل دو چندان می‌شود.
«تفکر سریع و آهسته» از جمله کتابهایی است که در بازار ایران شهرت زیادی به دست آورده است. دستکم چهار ترجمه از این کتاب در بازار کتاب ایران وجود دارد جلسات کارگاهها و سخنرانیهای بسیاری در توضیح کتاب برگزار شده اند و بر مبنای همین کتاب راه حل های بسیاری نیز از سوی متخصصان و غیر متخصصان عرضه شده است. اما کمتر به این پرداخته شده است که تا چه حد می‌توان به مطالعات تجربی منتشر شده در این کتاب اعتماد کرد.

● به نظرم آنچه بیش از هر چیز در فضای فکری ایران و در میان جامعه روان شناسان به آن نیاز داریم ابتدا فهم همدلانه اثر و سپس نقد رادیکال آن است. در اینجا تلاش شده است بهانه درگذشت دنیل کانمن این کتاب مورد نقد قرار‌گیرد.


▪️دکتر نیما اورازانی (روانشناس اجتماعی)


#تفکر_نقاد



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ چرا بنظر می آید که خرافات کار می‌کند؟



علت اعتقاد به خرافات ندانستن علل وقوع پدیده هاست. وقتی فردی علل وقوع پدیده‌ها را نمی‌داند (چه پدیده‌های طبیعی و چه پدیده‌های اجتماعی) به نظرش تصادفی و بختکی می‌نماید.ناگهان باران می‌آید و ناگهان برف. طوفان و سیل و زلزله و بیماری نیز همگی از ناکجا بر سر انسان‌ها خراب می‌شوند. قرن‌ها دهقان‌ها با علم به این واقعیت زندگی کرده‌اند که سرنوشت‌شان در سال بعد نامعلوم است. یکسال آفت می‌آید یکسال خشکسالی و یکسال رونق و برکت.

انسان سنتی علاقه‌ای ندارد که در یک جهان کاملاً تصادفی و بختکی زندگی کند و البته چون علل وقوع پدیده‌ها را هم نمی‌داند، پس باید برای آن عللی بتراشد.اما در جهان امروزی انسان‌ها علل وقوع بسیاری از پدیده‌های طبیعی را می‌دانند یا دست کم می‌دانند که توضیح علمی برای آن‌ها وجود دارد حتی اگر خودشان به آن وقوف نداشته باشند. با این حال انواع و اقسام خرافات مانند طالع‌بینی، فال‌بینی و کف‌بینی و راه‌های درمانی متعدد وجود دارد.

هر جا انسان خود را ناتوان می‌بیند مانند برخورد با بیماری‌های لاعلاج بلافاصله دست به دامن خرافات می‌شود. بسیاری از مردم حتی به وضوح می‌گویند که این را از سر ناچاری انجام می‌دهند یا برای اینکه هر کاری کرده باشند و هر راهی را رفته باشند.با تمام این‌ها باز کسانی هستند که اصرار دارند برخی از خرافات واقعی به نظر می‌رسند. برای مثال فرد با خواندن طالع‌بینی و ویژگی‌های فردی که در آن ماه به دنیا آمده است یا اتفاقاتی که آن ماه بر سر وی خواهد آمد با تعجب اذعان می‌کند که بسیاری از آن‌ها درست بوده است.


مسلماً منطقی نیست که افرادی که در یک ماه یا سال به دنیا می‌آیند سرنوشت و ویژگی‌های شخصیتی یکسان و مشابهی داشته باشند. اما با این حال گاهی خرافات واقعی به نظر می‌رسند. چرا اینطور است؟ به این دلیل که ما به صورت منطقی و دقیق با مسائل برخورد نمیکنیم. ما خرافات را مورد مطالعه دقیق و آزمایش قرار نمی‌دهیم بلکه فقط وقتی (ظاهرا) که به وقوع می‌پیوندند متوجه آن‌ها می‌شویم. برای مثال وقتی کسی از چیزی تعریف می‌کند ما معتقدیم که اگر چشمش شور باشد این تعریف بلایی بر سر آن چیز یا فرد خواهد آمد. مسلماً در این خرافه اعتقاد بین سخن و واقعیت خلط شده است و تصور می‌کند که ارتباط جادویی بین حرف زدن از چیزی و تأثیر گذاردن بر آن چیز وجود دارد. اما جدای این، ما فقط وقتی به این خرافه توجه می‌کنیم که واقعاً این اتفاق می‌افتد.

هزاران بار ما از یکدیگر تعریف و تمجید می‌کنیم و اتفاقی هم برای آن فرد نمی‌افتد اما وقتی یکبار که از کسی تعریف کردیم و بلایی سر آن فرد آمد ما متوجه این خرافه می‌شویم و در واقع این خرافه تداعی می‌شود. مواقعی که پس از تعریف و تمجید هیچ اتفاقی نمی‌افتد آن را به عنوان دلیلی بر رد این خرافه قلمداد نمی‌کنیم و حتی اصلاً این خرافه را به یاد نمی‌آوریم. اما وقتی تمجید با اتفاق بد همراه می‌شود بلافاصله آن را دلیلی بر صحت خرافه می‌دانیم.


مشخصاً ما در اینجا کاملاً غیرمنطقی برخورد کرده‌ایم چون فقط براساس تداعی و نه مشاهده عمل کرده‌ایم و همچنین فقط موارد تأیید خرافه را شمرده‌ایم و نه موارد رد آن را. همین اتفاق در مورد طالع‌بینی می‌افتد. مشخصاً فرد با خواندن طالع روزانه یا ماهانه خود تصور می‌کند که بعضی از آن‌ها با وضعیت کنونی‌اش مطابقت دارد. به این علت که این طالع‌بینی‌ها از عمد به طوری با ابهام و کنایه نوشته شده‌اند تا شما بتوانید از ان تعبیر دلخواه خود را بکنید. در این طالع‌بینی‌ها می‌خوانید که همیشه مشکلی است که بزودی باید حلش کنید. کسی هست که باید بزودی چیزی را به او بگوئید. می‌خواهید تصمیم بزرگی بگیرید اما مردد هستید و غیره.


ما همیشه در حال انجام این کارها هستیم. ما همیشه در حال تصمیم گرفتن صحبت کردن با دیگران و حل مشکلات روزمره هستیم. مشخص است که با خواندن این متون بلافاصله ما یاد مشکلات صحبت‌ها و تصمیمات روزمره خودمان می‌افتیم و این تصور به ما دست می‌دهد که گویی متن از وجود مسائل روزمره ما خبر دارد.


📝 (با کمی دخل و تصرف) از امین قضایی




#فلسفه_علم
#خرافات



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ زندگی در این شرایط



‼️ یک کوبایی شاغل با درآمدش نمیتوانست یک لیوان قهوه در هتلِ ملت بخرد. یک بار ناخودآگاه به یک کوبایی تحصیلکرده گفتم:‌ «زندگی با این حال و روز باید سخت باشد.» با ترکیبی از اندوه و چندش پاسخ داد: «نه، سخت نیست. غیرممکن است.»

‼️ فیدل کاسترو دیکتاتور کمونیست چند سال پیش در سن ۹۰ سالگی از دنیا رفت. در طول دهه های گذشته بسیاری او را مظهر نظم نوینی در جهان دانسته اند که مردمانش را از سلطه امریکایی ها رهانیده و به سمت خودکفایی پیش رفت. حال آنکه حقیقت چیز دیگری است. حقیقت این است که کاسترو مظهر یک طاعون اقتصادی بود که بر جزیره کوبا نازل شد. نه تحریم امریکا و نه هیچ عامل خارجی دیگری به اندازه تصمیمات و درک غلط او از مفاهیم اقتصادی و پیروی از توهمات سوسیالیستی به زندگی مردم کوبا آسیب نرساند.

‼️ در نتیجه سیاستهای سوسیالیستی در تمام دوره کاسترو که قریب به ۵۵ سال به طول انجامید کشور کوبا تقریبا هیچ رشد اقتصادی ای به خود ندید. اتفاقات مثبت و نادری که در عرصه اقتصاد کوبا افتاد نتیجه سهل گیری دستورات و سیاستهای کاسترو بودند


‼️کاسترو ۱۱ میلیون نفر مردم کوبا را در حالی ترک کرد که وضع معیشت و زندگی آنها از زمان روی کار آمدن او بمراتب وخیم تر بود. این در حالی است که در طول دوره حکومت داری کاسترو دنیا با سرعت از سد فقر و گرسنگی گذر کرد و میلیاردها نفر در دنیا از فقر مطلق نجات یافتند.


‼️در زمان به قدرت رسیدن کاسترو به سال ۱۹۵۹ سرانه تولید ناخالص داخلی کوبا ۲۰۶۷ دلار بود. سایر کشورهای امریکای لاتین در آن زمان وضعیت مشابهی داشتند چنان که سرانه اکوادور ۱۹۷۵ دلار، جاماییکا ۲۵۴۱ دلار، پاناما ۲۳۲۲ دلار، و پورتو ریکو ۳۲۳۹ دلار بود. آمار بدست آمده در سال ۱۹۹۹، یعنی چهل سال بعد سرانه تولید ناخالص داخلی کوبا را ۲۳۰۷ دلار نشان میدهد. این در حالی است که در همین دوره سرانه اکوادور به ۳۸۰۹، جاماییکا به ۳۶۷۰، پاناما به ۵۶۱۸ دلار، و پورتو ریکو به ۱۳۷۳۸ دلار رسیده است.باری، امروز کوبا، چهارسال پس از مرگ کاسترو، در قرن بیست و یکم ویرانه ای بیش نیست که در آن جراحان برای گذران زندگی مسافرکشی میکنند.

‼️واقعیت اما چیز دیگری است. در حقیقت کاسترو مردمان کشورش را برای چندین دهه قربانی آزمون و خطای گران قیمتی کرد که معلوم بود کار نمیکند. اما او که در ثروت و رفاه زندگی میکرد نگران مردم فقیر کشورش نبود و همان مسیر را ادامه داد.

‼️در سال ۱۹۹۱ کشور آلبانی که پس از فروپاشی به تازگی از چنگال کمونیسم رها شده بود وضعی بمراتب وخیم تر از کوبای آن سالها داشت چنانکه در ۱۹۹۱ سرانه تولید ناخالص داخلی آلبانی ۱۸۳۵ دلار و سرانه کوبا ۲۵۹۰ دلار بود. در حالیکه کوبای کاسترو به مسیر ویرانگرش ادامه داد آلبانی به اقتصاد بازار روی آورد. در سال ۲۰۱۰، یعنی تنها ۲۰ سال بعد سرانه آلبانی به ۵۳۷۵ دلار رسیده بود.بهترین درسی که از دوران و عملکرد فیدل کاسترو میتوان گرفت این است که سوسیالیسم کار نمیکند و نتیجه ای جز فقر و فلاکت از خود بجا نخواهد گذاشت.


‼️از دیگر کشورهای منطقه هم میتوان درسی جالب آموخت. هرچه کشورها به اقتصاد بازار اقبال بیشتری نشان داده و از اقتصاد برنامه ریزی شده فاصله گرفته اند بهمان نسبت وضعیت معیشت مردم در آنها بهبود یافته است. حتما بین اعداد مطرح شده در این مطلب تنها سرانه ۵ رقمی نظر شما را نیز بخود جلب کرده است. بله، درست حدس زدید، از بین کشورهای مورد اشاره پورتو ریکو بیشترین اقبال را به اقتصاد بازار داشته و در نتیجه اش وضع معیشت مردمانش امروز چندین برابر بهتر از مردمان کشورهای منطقه است.



📝 محمد ماشین چیان



#حکمرانی
#اقتصاد



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ ویدیویی مربوط به سال ۱۳۷۴ و تقدیر #هاشمی_رفسنجانی از مریم میرزاخانی که یکی از برندگان مدال المپیاد جهانی بود.نجفی که آن زمان وزیر آموزش و پرورش بود وی را معرفی می کند.



▪️پی نوشت: مریم میرزاخانی که رفت، به امید روزی که نگاه ایدئولوژیک از روی نظام آموزش ما برداشته شود و شایسته سالاری و تخصص جای تعهد و وفاداری را بگیرد.


#حکمرانی_غلط




🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و #مدیر_حوزه‌های_علمیه سراسر کشور با هدف هم‌فکری و هم‌افزایی، حمایت و همکاری دو مجموعه و نیز بهره‌مندی از امکانات و توانمندی‌ها و ظرفیت‌های علمی و ... دو طرف، تفاهم‌نامه امضا کردند./ ایسنا




#صدق_الله_العلی_العظیم




🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ چرا شادی را ممنوع کردند؟


▪️بگیر و ببند. گشت و باتون و دستبند. حذف رقص و ساز و طرب. همه برای ساقط کردن شادی. زور و اجباری که برای زن‌ها شدیدتر هم هست؛ در نوع پوشش و حتی رنگ لباس‌هایشان. به شهر که نگاه کنید، در خودروها و خانه‌ها هم رنگی نمی‌بینید؛ خاکستری و تیره، مثل رنگ عبای آخوندها، یک‌دست و تهی از رنگ.شادی روزگاری دور در تاریخ ایران ارج و قربی داشته و برای پایدار ماندن و برقراری‌اش جشن‌ها ترتیب داده می‌شد. چرا امروز به این حال و روز افتاده؟



▪️متن، تدوین و گویندگی: محسن ظهوری

▪️توصیه می کنم ببينيد.



#حکمرانی_غلط
#تاریخ_ایران
#تاریخ_معاصر



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ خودکفایی یعنی خودویرانگری!



سالیان درازی واژه خودکفایی از یک استراتژی اقتصادی به هدفی مقدس و آرمانی تبدیل شده و همواره مخالفان آن متهم به لیبرال بودن شده اند . اینکه چطور ممکن است منطق دو دوتا چهارتای اقتصادی را بتوان با زور و ضرب بایدها و نبایدهای ایدئولوژیک به کنار نهاد و در عین حال به کارآمدی و بهره وری اقتصادی رسید سوالی است که موافقان خود کفایی به دور از شعار گوئی های معمول باید به آن پاسخ دهند . در نیمه دوم قرن بیستم دو استراتژی توسعه اقتصادی با دو رویکرد متفاوت در دستور کار دولت‌ها ی در حال توسعه قرار گرفت . استراتژی جایگزینی واردات (خود كفائي) و دیگری استراتژی توسعه صادارت ، كشورهاي آمريكاي لاتين استراتژی اولی و کشورهای آسیای جنوب شرقی دومی را انتخاب کردند.تمام کشورهایی که استراتژی جایگزینی واردات را انتخاب کردند شکست خوردند ولی آسیای جنوب شرقی ها موفق شدند . دلیل شکست یکی و موفقیت دیگری ساده بود . در ذات جایگزینی واردات ناکارآمدی نهفته است زیرا تولید نه بر مبنای مزیت ها بلکه بر مبنای نیازها انجام می‌شود ، بر اساس سیاست خود کفائی اقلام زیادی با چند برابر قیمت تمام شده جهانی تولید می‌شوند ولی بر مبنای توسعه صادرات ، تولید صرفاً براساس مزيت هاست .

حتی آمریکا و چین با دارا بودن سهم ۲۴‎ و ۱۵‎ درصدی از اقتصاد دنیا قادر به تحقق خودکفایی در اقتصاد خود نیستند چه رسد به اقتصاد کمتر از ۱ درصدی ایران . هیچ کشوری وجود ندارد که در تولید همه یا تعداد زیادی از کالاها دارای مزیت باشد. شرایط جغرافیایی ، منابع طبیعی در دسترس ، سطح تکنولوژی و مهارتهای انسانی ، وضعیت شاخصها و ساختار اقتصادی و سیستم آموزشی هر کشور مزیت آنرا در تولید کالاهای خاصی تعیین می‌کند .

آلمان غول بزرگ تكنولوژی دنیا گوشی تلفن همراه تولید نمی کند ؛ ژاپن سومین اقتصاد دنیا هواپیمای مسافربری نمی سازد و سوئیس پیشرفته در سودای ساخت اتومبیل نیست ! چرا ؟ آیا توانایی تکنولوژی آنها قادر به تولید این محصولات نیست ؟ حتماً صلاح آنها علیرغم دارا بودن توانایی در تولید این محصولات در تولید کالاهای دیگری است . اما كشور ما با حجم اقتصادي به مراتب كوچکتر و سطح تکنولوژی نازل تر در تکافوی تولید سنجاق میخی تا کشتی های اقیانوس پیما است و بجز اندک اقلامی که در تولید آنها دارای مزیت نسبی و مطلق است در مابقی با قیمت تمام شده چند برابر قیمت های جهانی مشغول هدر دادن منابع محدود كشور است .

اگر با صرف اين همه هزينه و از دست دادن بسیاری از فرصتها براي رسيدن به هدف خودكفائي با توجه به مشكلات دائمی ما در روابط بین الملل توفيقي نسبي كسب مي شد تا حدودي قابل قبول بود ، ولی متاسفانه در این مورد هم چوب و هم پیاز را خوردیم . با اعلام خبر اعمال تحریم های جدید به یکباره همه چیز از پوشک بچه تا خودرو جهش قیمت داشتند ، استدلال برای موج گرانی بسیار ساده بود “ افزایش قیمت ارز “ . اگر سیاست خودکفایی ما موثر بوده چرا با اعلام خبر تحریم سونامی گرانی ها ایجاد می‌شود ؟

حتماً موافقان سیاست خودکفایی مدعی می‌شوند ما برنامه خودکفایی را به دليل نفوذ أفكار ليبرالی در نظام تصمیم گیری جدی نگرفته و اجرا نکردیم ، فرض می‌کنیم این ایراد بجا باشد ، موافقان از میان ۲۰۰ کشور موجود دنیا فقط یک نمونه موفق در استراتژی خودکفایی را معرفی کنند . موافقان همچنین خواهند گفت به دلیل شرایط خاص سیاسی ایران در روابط بین الملل ما انتخابی غیر از خودکفایی نداریم ، اگر این استدلال را قبول کنیم لاجرم باید بپذیریم که ما هیچوقت اقتصادی قدرتمند و پویا نخواهیم داشت و تا ابد باید با اقتصادی معیشتی (بخور و نمیر) بسر ببریم .



📝 غلامرضا مصدق



#اقتصاد_دستوری
#حکمرانی



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ "هر چه در زمان حال زندگی کنیم هم لذات زندگی‌مان افزایش می‌یابد و هم از آلام و درد و رنج‌های زندگی کاسته می‌شود. "



‼️ جسم ما همیشه در حال زندگی می‌کند، اما ذهن و روان ما اینگونه نیستند.روان‌شناسان می‌گویند اغلب ما به‌ندرت، یک‌ربع درشبانه‌روز، در زمان حال زندگی می‌کنیم. غالباً ذهن و روان ما در گذشته و آینده سیر می‌کند. سیر در گذشته و آینده دو ضرر بسیار بزرگ دارد. اگر شما زندگی اینجایی و اکنونی داشته باشید مرتکب هیچ رفتار ضداخلاقی یا رذیلت غیراخلاقی نمی‌شوید. هر رفتار یا رذیلت ضداخلاقی، برآمده از پروازی به گذشته یا آینده است. مثلاً مقاله‌ی شما برای داوری به دست من می‌رسد، اگر به گذشته برگردم و ببینم در حق من یا یکی از بستگانم لطفی کرده‌اید، از انصاف عدول می‌کنم و مقاله‌ی شما را به‌رغم فقدان صلاحیت، تأیید می‌کنم. یا با نظر به آینده، به چشم‌داشت منفعتی که از جانب شما متوجه من ممکن است بشود، از انصاف عدول کنم.

‼️ انتقام‌جویی، همیشه ناظر به گذشته است.خشم و کینه و نفرت نسبت به کسی هم مرتبط به یادآوری گذشته است. دزدی هم ناشی از خوف فقر در آینده است. بعید است که کسی همین حالا از گرسنگی در شُرُف مرگ باشد و دست به دزدی بزند. وگرنه ضروریات زندگی، ممنوعات را مباح می‌کند و دزدی او، اصلاً کار خلافی نبوده است. دزدی می‌کند چون به آینده فکر می‌کند و در وضع معیشت خانواده‌ی خود در آینده سیر می‌کند. اگر حافظه‌ی ما از آینده بُریده می‌شد، تنها کسانی دزدی می‌کردند که از گرسنگی در حال مرگ بودند.

‼️ ابداع ارزشمند راولز(فیلسوف امریکایی) در عرصه‌ِ‌ی سیاست، دفاع از «حجاب بی‌خبری» بود. او می‌گفت تنها راه اینکه دریابیم قانونی عادلانه است، این است که قانون‌گزاران از یاد ببرند که چه کسی هستند. جوری قانون وضع کنند که گویا بی‌خبرند از اینکه دانشجو هستند یا استاد، مرَدند یا زن، کارفرما هستند یا کارگر، شهری‌اند یا روستایی... از یاد ببرند که مسلمانند یا غیرمسلمان. آن‌وقت قانونی را تصویب می‌کردند که منصفانه است.

‼️ مثل این است که کیکی را می‌خواهید بین دو دخترتان تقسیم کنید. به یک دخترتان می‌گویید که کیک را قسمت کند با این آگاهی که انتخاب هر یک از نیمه‌ها به اختیار خواهرش باشد. آن‌وقت دخترتان به دقت هرچه تمام و در نهایت انصاف، کیک را نیمه می‌کند چون می‌داند انتخاب هر یک از نیمه‌ها به عهده‌ی او نیست.اگر من از گذشته و آینده‌ام ببُرم، در هر اقدامی روش عادلانه را در پیش می‌گیرم. این از جهت خوبی و اخلاقی بودن زندگی.

‼️اما اینجایی و اکنونی بودن در خوشی زندگی تأثیر فراوان دارد. هر چه در زمان حال زندگی کنیم هم لذات زندگی‌مان افزایش می‌یابد و هم از آلام و درد و رنج‌های زندگی کاسته می‌شود. اگر من هم‌اکنون درد دندان داشته باشم و یاد گذشته و آینده نکنم، فقط درد همان لحظه را متحمّل می‌شوم. اما اگر یادم بیاید که در گذشته هر وقت دندان‌درد می‌گرفتم تا سه‌روز امتداد می‌یافت، درد دندان، در همین زمان هم مضاعف می‌شود. یا اگر توجه کنم که از امشب که درد دندان گرفته‌ام تا فردا صبح که پیش دندان‌پزشک می‌روم ساعت‌ها باید این درد را تحمل کنم، بر دردورنج‌ام افزوده می‌شود.


‼️ در باب خوشی‌های زندگی هم، به همین روال است. اگر شما میهمان من شدید و پای سُفره‌ی رنگین من نشستید، ولی ذهن‌تان به یاد رنج‌های گذشته و آینده‌ی مادر بیمارتان باشد، لذت کافی نمی‌برید. بنابراین این، اینجایی زیستن هم برای خوبی زندگی مفید است و هم خوشی زندگی. به فعلیت رسیدن پتانسیل امور لذت‌بخش، به وضع و حال درونی شما بستگی دارد و همچنین امور دردآور و رنج‌افزا. لذت‌بخشی یک خُرما بستگی دارد به اینکه چه کسی آن را می‌خورد.

‼️ در گفتارهای کنفوسیوس آمده است که او وقتی مغضوب امپراطور چین و محکوم به اعدام شد، شب قبل اعدام که در زندان بود، به هم‌بندی خود ‌گفت ببین این پروانه وقتی بال‌هایش را باز می‌کند چه رنگی پیدا می‌کند و وقتی بال‌هایش را می‌بندد چه رنگی هم‌بندی او گفت من گمان می‌کردم آدم فرزانه‌ای باشی اما می‌بینم ابلهی بیش نیستی. چگونه با اطلاع از اینکه فرداروز اعدام می‌شوی می‌توانی به این دل‌ خوش کنی؟ کنفوسیوس گفت من نمی‌گذارم مُردن فردایم مانع لذت بُردن از اکنونم شود. ضمن اینکه اگر می‌دانستم این لذت نبُردن، موجب تخفیف مجازات و مرگ من می‌شود از آن چشم‌پوشی می‌کردم، اما وقتی‌ می‌دانم تأثیری ندارد، چرا از همین مقدار لذت، خودم را محروم کنم. کنفوسیوس توانست آینده را از ذهن خودش بیرون ببرد.


▪️ استاد مصطفی ملکیان || سخنرانی دوازده آموزه ی مشترک عارفان ( دوازده گام عرفان عملی )





🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی