مدرسه علوم انسانی
18.5K subscribers
2.73K photos
6.23K videos
115 files
5.8K links
🔹من یک معلم هستم.
🔹️شنونده ی خوبی باشیم.
🔹خوب زندگی کردن به آموزش نیاز دارد.
🔹علوم انسانی را برای بهتر زیستن بیاموزیم.
🔹️من کامل نیستم، همه ی حقیقت هم در نزد من نیست.



🔹مطالب منتشر شده فقط جهت تبادل اندیشه و تفکر است والزاماً نظر بنده نیست.
Download Telegram
Ⓜ️ علم چیست؟


🔸🔹 گزاره زیر را در نظر بگیرید:
● آب در دمای صد درجه می جوشد.
این گزاره ابطال پذیر است و بنا به رای پوپر علمی است. يعنى منطقا می توان اوضاع و احوالی را تصور کرد که سخن گوینده نادرست باشد. در این گزاره منطقا می توان تصور کرد که آب در ۱۲۰ درجه یا ۸۰ درجه به جوش آید.اما اگر بگوییم:
فردا هوا یا بارانی است یا بارانی نیست.
این گزاره ابطال ناپذیر است.
زیرا منطقا نمی توان تصور کرد اوضاع و احوالی را که در آن هم باران بیاید و هم باران نیاید. یا اگر بپذیریم که مواد در طبیعت به سه حالت جامد و مایع و گاز هستند.
در این صورت گزاره ی :
مواد در طبیعت به سه حالت جامد و مایع و گاز یافت می شوند. گزاره ای ابطال ناپذیراست. زیرا منطقا نمی توان حالت یا اوضاع و احوالی را تصور کرد که گوینده سخن خودش را پس بگیرد. پوپرمعتقد بود که گزاره های علمی فرقشان باگزاره های فلسفی در ابطال پذیری است.

🔸🔹 دو اشکال بر رای پوپر تا کنون شده است: اشکال اول مربوط به قضایای وجودی است. قضایای وجودی یا هلیه ی بسیطه قضایایی هستند که موضوع و محمول گزاره، وجود داشتن چیزی است.
میز هست
کتاب هست.
لباس هست. و …
من اگر به این گوشی اشاره کنم و بگویم گوشی هست، مسلما سخنم تجربی است اما از طرفی قابل تصور نیست که بگویم نیست!
و بنابراین با اینکه این قضایا تجربی است اما ابطال ناپذیر است.
اشکال دوم مربوط به قضایای احتمالاتی یا قضایای آماری است: مثلا گزاره زیر را در نظر بگیرید: ۷۸ درصد مبتلایان به سرطان وفات می کنند. چنانچه حتی ميليون ها سرطانی هم بیاوریم که از سرطان زنده بمانند باز هم گوينده سخن خودش را پس نخواهد گرفت.یعنی هرگز نمی شود موارد نقضی را پیش چشم آورد که گوینده سخن خودش راپس بگیرد.

🔸🔹 قبل از پوپر اثبات گرایان،کسانی بودند که گزاره های علمی را گزاره هایی می دانستند که اثبات پذیر باشد. اما خب مشکلی هم که این نظریه داشت این است که گزاره های هر و هیچ قابل اثبات نبودند و نیستند.
مثلا هیچ انسانی بیش از ۲۵۰سال عمر نمی کند. این سخن غیرقابل اثبات است زیرا باید تک تک انسان ها را کاوید که البته چنین امکانی وجود ندارد.اما در عین حال این سخن ابطال پذیر است.

🔸🔹 در نظریه دیگر اشکالات ابطال پذیری به کمک اثبات پذیری و اشکالات اثبات پذیری به کمک ابطال پذیری قابل رفع است و بنابراین مطابق این نظریه:

● گزاره یا قضایا یا آرایی علمی است که یا اثبات پذیر تجربی باشند یا ابطال پذیر تجربی.

🔸🔹اثبات پذیری برای حل دو اشکال ابطال پذیری و ابطال پذیری برای حل مشکلات اثبات پذیری. و فلسفه هم مطابق با این نظریه این گونه تعریف می شود که گزاره های فلسفی گزاره هایی هستند که نه اثبات پذیر تجربی هستند و نه ابطال پذیر تجربی.

🔸🔹 فرضیه و نظریه‌ای علمی به شمار می‌رود که “جامعه علمی” – یعنی “اهل علم”- آن را بپذیرند. مطابق نظریه کوهن ، علم تقریباً به رفتار جمعی تاریخی عالمان فروکاسته می شود. وقتی جامعه علمی نظریه‌ای را پذیرفت، آن نظریه به سرمشق (paradigm) تبدیل می شود و کلیه پژوهش‌ها برای حل معماها بر اساس این سر مشق صورت میگیرد “در فلسفه علم جدید، علم چیزیه که Community of Scientists آن را قبول دارند!

🔸🔹 اگر بخواهید سخن شما علمی باشد باید آنها هم باور کنند، یعنی این کافی نیست که شما بگویید من در آزمایشگاه خودم، در خانه ام، یک آزمایشی انجام داده ام و صد در صد هم به آن یقین دارم. این علمی نیست، ممکن است درست باشد و ممکن است درست نباشد. اما اگر آمد در “جامعه ساینتیست ها”- دیگران هم بر آن صحه گذاشتند و تبدیل شد به یک Public opinion، آن وقت به صورت یک امر علمی عرضه می‌شود که خطاپذیر هم هست؛ ممکن است پس فردا بطلانش آشکار شود…

🔸🔹 آشکار وعمومی شدن رمز علمی شدن می باشد. برای این که مقبول بیفتد شما باید روش و نتیجه آزمایشتان را عمومی کنید، آن جا ما چیز سری و مخفی نداریم.



▪️منابع:
کتاب درآمدی بر فلسفه علم سمیر آکاشا
کتاب فلسفه علم نیکلاس کاپالدی
کتاب علم چیست؟ فلسفه چیست؟ عبدالکریم سروش
کتاب تحلیل فلسفی هابز
درسگفتار مبانی فلسفی علوم انسانی، مصطفی ملکیان
ساختار انقلاب علمی تامس کوهن



#فلسفه_علم




🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ چرا بنظر می آید که خرافات کار می‌کند؟



علت اعتقاد به خرافات ندانستن علل وقوع پدیده هاست. وقتی فردی علل وقوع پدیده‌ها را نمی‌داند (چه پدیده‌های طبیعی و چه پدیده‌های اجتماعی) به نظرش تصادفی و بختکی می‌نماید.ناگهان باران می‌آید و ناگهان برف. طوفان و سیل و زلزله و بیماری نیز همگی از ناکجا بر سر انسان‌ها خراب می‌شوند. قرن‌ها دهقان‌ها با علم به این واقعیت زندگی کرده‌اند که سرنوشت‌شان در سال بعد نامعلوم است. یکسال آفت می‌آید یکسال خشکسالی و یکسال رونق و برکت.

انسان سنتی علاقه‌ای ندارد که در یک جهان کاملاً تصادفی و بختکی زندگی کند و البته چون علل وقوع پدیده‌ها را هم نمی‌داند، پس باید برای آن عللی بتراشد.اما در جهان امروزی انسان‌ها علل وقوع بسیاری از پدیده‌های طبیعی را می‌دانند یا دست کم می‌دانند که توضیح علمی برای آن‌ها وجود دارد حتی اگر خودشان به آن وقوف نداشته باشند. با این حال انواع و اقسام خرافات مانند طالع‌بینی، فال‌بینی و کف‌بینی و راه‌های درمانی متعدد وجود دارد.

هر جا انسان خود را ناتوان می‌بیند مانند برخورد با بیماری‌های لاعلاج بلافاصله دست به دامن خرافات می‌شود. بسیاری از مردم حتی به وضوح می‌گویند که این را از سر ناچاری انجام می‌دهند یا برای اینکه هر کاری کرده باشند و هر راهی را رفته باشند.با تمام این‌ها باز کسانی هستند که اصرار دارند برخی از خرافات واقعی به نظر می‌رسند. برای مثال فرد با خواندن طالع‌بینی و ویژگی‌های فردی که در آن ماه به دنیا آمده است یا اتفاقاتی که آن ماه بر سر وی خواهد آمد با تعجب اذعان می‌کند که بسیاری از آن‌ها درست بوده است.


مسلماً منطقی نیست که افرادی که در یک ماه یا سال به دنیا می‌آیند سرنوشت و ویژگی‌های شخصیتی یکسان و مشابهی داشته باشند. اما با این حال گاهی خرافات واقعی به نظر می‌رسند. چرا اینطور است؟ به این دلیل که ما به صورت منطقی و دقیق با مسائل برخورد نمیکنیم. ما خرافات را مورد مطالعه دقیق و آزمایش قرار نمی‌دهیم بلکه فقط وقتی (ظاهرا) که به وقوع می‌پیوندند متوجه آن‌ها می‌شویم. برای مثال وقتی کسی از چیزی تعریف می‌کند ما معتقدیم که اگر چشمش شور باشد این تعریف بلایی بر سر آن چیز یا فرد خواهد آمد. مسلماً در این خرافه اعتقاد بین سخن و واقعیت خلط شده است و تصور می‌کند که ارتباط جادویی بین حرف زدن از چیزی و تأثیر گذاردن بر آن چیز وجود دارد. اما جدای این، ما فقط وقتی به این خرافه توجه می‌کنیم که واقعاً این اتفاق می‌افتد.

هزاران بار ما از یکدیگر تعریف و تمجید می‌کنیم و اتفاقی هم برای آن فرد نمی‌افتد اما وقتی یکبار که از کسی تعریف کردیم و بلایی سر آن فرد آمد ما متوجه این خرافه می‌شویم و در واقع این خرافه تداعی می‌شود. مواقعی که پس از تعریف و تمجید هیچ اتفاقی نمی‌افتد آن را به عنوان دلیلی بر رد این خرافه قلمداد نمی‌کنیم و حتی اصلاً این خرافه را به یاد نمی‌آوریم. اما وقتی تمجید با اتفاق بد همراه می‌شود بلافاصله آن را دلیلی بر صحت خرافه می‌دانیم.


مشخصاً ما در اینجا کاملاً غیرمنطقی برخورد کرده‌ایم چون فقط براساس تداعی و نه مشاهده عمل کرده‌ایم و همچنین فقط موارد تأیید خرافه را شمرده‌ایم و نه موارد رد آن را. همین اتفاق در مورد طالع‌بینی می‌افتد. مشخصاً فرد با خواندن طالع روزانه یا ماهانه خود تصور می‌کند که بعضی از آن‌ها با وضعیت کنونی‌اش مطابقت دارد. به این علت که این طالع‌بینی‌ها از عمد به طوری با ابهام و کنایه نوشته شده‌اند تا شما بتوانید از ان تعبیر دلخواه خود را بکنید. در این طالع‌بینی‌ها می‌خوانید که همیشه مشکلی است که بزودی باید حلش کنید. کسی هست که باید بزودی چیزی را به او بگوئید. می‌خواهید تصمیم بزرگی بگیرید اما مردد هستید و غیره.


ما همیشه در حال انجام این کارها هستیم. ما همیشه در حال تصمیم گرفتن صحبت کردن با دیگران و حل مشکلات روزمره هستیم. مشخص است که با خواندن این متون بلافاصله ما یاد مشکلات صحبت‌ها و تصمیمات روزمره خودمان می‌افتیم و این تصور به ما دست می‌دهد که گویی متن از وجود مسائل روزمره ما خبر دارد.


📝 (با کمی دخل و تصرف) از امین قضایی




#فلسفه_علم
#خرافات



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ کژفهمی، علم چه چیز نیست.


🏷 علم شیوه‌ی نگرش به جهان است. این کار با مشاهده جهان خارج شروع می‌شود و دانشمندان با استفاده از آن فرضیه‌ای را جمع‌بندی می‌کنند تا مورد آزمایش قرار بگیرد.علوم جدید با نا آزمودنی‌ها از قبیل هدف نهایی جهان یا وجود موجودات ماورالطبیعه سروکار ندارند. همچنین علم را با پرسش‌های ارزشی از قبیل معیارهای زیبایی یا مسائل خیر و شر سروکاری نیست. معیار تصمیم گیری در مورد اینکه آیا یک گفته خاص در قلمرو علم هست یا خیر، حداقل در اصول، این‌است که بتوان آن‌را با مشاهده محک‌زد. گرچه شیوه‌های دیگری از جمله شیوه‌های مذهبی ،زیباشناختی و اخلاقی نیز برای نگرش به جهان وجود دارند، اما این شیوه‌ها علمی نیستند. زیرا اظهارات مبتنی بر این شیوه‌ها آزمودنی نیستند، اینها در نهایت بر عقیده، مذهب و ارزش‌های فرهنگی مبتنی هستند که قابل آزمودن و اثبات نیستند.

🏷 در مورد اینکه علم چگونه اثبات می شود، یکی از سرچشمه‌های جدی سوء تفاهم در مورد علم، همانا استفاده از واژه‌ی اثبات است، که بسیاری از دانشجویان در ریاضیات و به‌خصوص در هندسه با آن سروکار دارند. اثبات در منطق و ریاضی عبارت از استدلال از مرحله تعریف اولیه و فرضیات است. اگر از این پیش‌فرض‌ها منطقا نتیجه ای حاصل شود می‌گویند که آن نتیجه اثبات شده است.این فرایند به استدلال قیاسی موسوم است.


🏷 یک نمونه استدلال قیاسی به این شکل است:
● -خط راست کوتاهترین فاصله بین دو نقطه است.
● -پاره خط abکوتاهترین فاصله بین نقاط aوbاست.
● -پس abیک خط راست است.

🏷 اثبات قیاسی لزوما نیازمند پیش فرضهای واقعی نیست،بلکه فقط کافیست نحوه ی استدلال آن عاری از خطا باشد.همانطور که در مثال زیر آمده است یک عبارت می تواند به لحاظ منطقی معتبر،اما بدلیل غلط بودن پیش فرضها نادرست باشد.
-انسان یگانه موحود ابزار ساز است.
-سهره ی دارکوبی برای شکار ابزار می سازد.
-پس سهره ی دارکوبی یک انسان است.
نتیجه حاصله اگرچه یک پیامد منطقی است ولی عقل سلیم آن را نفی میکند. به طور کلی نتیجه گیریهای غلط خیلی سودمند نیستند. آن هم به خصوص در عرصه علم.

🏷 از آنجا که علم بر پایه مشاهدات استوار شده است نتیجه گیری هایش نیز تا آنجا درست است که پیش فرضهایش درست باشند.وقتی که بر مبنای مشاهدات به استدلال کمی می پردازیم به یک استدلال استقرایی می رسیم.بعنوان مثال می توانیم بگوییم که قو پرنده ای به رنگ سپید است.منظور واقعی ما این است که همه قو هایی که ما دیده ایم،سپید هستند.حال ممکن است ما با پرنده ای مواجه شویم که از همه نظر بسیار شبیه به قو باشد ولی سیاه رنگ باشند.همچون مواردی که بدلیل جهش ژنتیکی قو های یک منطقه به زنگ سیاه متولد می شوند. هرگز نمی توان دانست که چه موقع مشاهده بعدی ما با پرندهای مواجه شود که از همه نظر شبیه به قو ولی سیاه باشد. بنابراین

🏷 اثبات در استدلال قیاسی بسیار متفاوت با استدلال استقرایی می باشد در استدلال استقرایی قطعیت وجود ندارد. وقتی می گوییم چیزی با استقرا ثابت شده است یعنی به احتمال زیاد درست است. احتمالات نوعی بیان قطعیت یا عدم قطعیت است تخمینی از اینکه مشاهدات ما تا چه اندازه خوب و پیش‌بینی‌های ما تا چه اندازه مطمئن است.

🏷 گاهی که پیش‌بینی‌های ما با احتمال بالایی درست باشند فراموش می‌کنیم که عدم قطعیت آن را بیان کنیم و این خود سبب برخی سوءتفاهمات در نظریات علمی می‌شود به نوعی که مردم آن را به قطعیت صد در صد تعبیر می‌کنند. اگرچه علم با مشاهدات و استدلال استقرایی آغاز می شود استدلال قیاسی به کمک او می آید تا دریابند نتیجه گیری ها تا چه حد بر پایه عقل سلیم و منطق هستند. استدلال علمی به نحوی بسیار خوب این دو روش استدلال استقرایی و قیاسی را در هم ادغام و به کار بسته است.



#فلسفه_علم



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
نظریه و تئوری به چه کار می‌آید؟
رادیو فارسی بی‌بی‌سی
Ⓜ️ نظریه و تئوری به چه کار می‌آید؟


▪️نظریه‌های فراگیر در علوم انسانی همچون جعبه ابزاری هستند برای درست کردن پاسخ‌های باسمه‌ای به پرسش‌های چالش‌انگیز؟

▪️نظریه و تئوری‌ فراگیر باعث می‌شود نگاهی نافذتر و کلان‌تر به معضل‌های فلسفی و سیاسی و اجتماعی داشته باشیم؟

▪️کدام یک از این دو نگاه سنجش بهتری از نظریه در علوم انسانی به دست می‌دهد؟


▪️عرفان کسرایی و امین بزرگیان



#پادکست
#فلسفه_علم




🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
تراریخته
<unknown>
Ⓜ️ تراریخته

▪️دکتر هادی صمدی


چرا با اینکه تقریبا اجماع کلی دانشمندان بر آن است که تراریخته ضرری برای سلامت انسان ندارد اما این محصولات نام خوبی نزد عموم مردم ندارند؟ در پاسخ به این پرسش می‌توان به برخی یافته‌های روانشناسی تکاملی اشاره کرد که در وبینار «تراریخته در ترازو» در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی عرضه شد.



#پادکست
#فلسفه_علم




🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ چرا از “فیزیک کوانتومی” سو استفاده می شود؟!



این روزها همه از فیزیک کوانتومی صحبت می کنند.از رمال ها و فالگیرها و شیادان مستند راز و درمانگرهای معنوی و شعور کیهانی گرفته تا سایر مروجان شبه علم و خرافات. کافیست نگاهی به شبکه های اجتماعی و رسانه ها و نشریات زرد بیندازید تا ببینید بسیاری از باورهای شبه علمی معاصر با کلماتی مانند فیزیک کوانتوم الکترومغناطیس؛ فرکانس ؛ انرژی و نظایر آن توضیح داده می شوند.

بسیاری از افراد خرافاتی و مروجان شبه علم در صحبت های خود اصرار دارند که بگویند از علم و مفاهیم علمی سر در می آورند. در این بین؛ فیزیک کوانتومی به دلیل نام پرطمطراق و پرطنینی که دارد و همچنین به دلیل پیچیدگی محتوایی اش بیش از هر شاخه دیگر علمی، مورد سوء استفاده مجریان برنامه فریب عمومی و اصحاب شبه علم قرار گرفته است.


این گزافه گویی از آنجا ناشی می شود که این افراد نمی خواهد به کهنه پرستی و خرافه باوری متهم شوند.چنین افرادی اغلب به صورت ناشیانه از کلمات و واژگان حیطه علم مانند انرژی و کوانتوم و کوارک و … استفاده می کنند تا عقاید خود را سازگار با علم جا بزنند. فیزیک کوانتومی از هر جهت سوژه جذابی برای سوء استعمال مجریان برنامه فریب عمومی است.اجازه بدهید بدون تعارف بگویم. عباراتی نظیر “اسرار کوانتومی موفقیت” یا “اندیشه کوانتومی مولانا” و “روانشناسی کوانتومی“ و نظایر آن بی محتوا هستند. نه موفقیت انسان، اسرار کوانتومی دارد و نه اندیشه مولانا ارتباطی به فیزیک کوانتومی دارد.

کوانتومی بودن یک چیز در حقیقت یک آپشن برای آن مفهوم محسوب نمیشود و من متوجه نمی شوم اساسا چه اصراری هست که هر چیزی کوانتومی باشد و چرا هواخواهان شبه علم و خرافات این همه تلاش می کنند که از کیسهء فیزیک خرج کنند؟چه بخواهند چه نخواهند، چه خوششان بیاید و چه بدشان بیاید؛ نه هاله و چاکرا توسط روش علمی تایید می شود و نه شعور کیهانی و قانون جذب. کلماتی مانند، انرژی مثبت و انرژی منفی٬ بی پایه و بی معنا هستند و درمانگرهای انرژی درمانی؛ ذهن خوان ها و کسانی که از روی زمین بلند می شوند ؛ میخ می خورند و سیخ در حلق خود فرو می کنند یا پرواز می کنند؛ آنهایی که فال قهوه یا فال تاروتی می گیرند که درست از آب در می آیند جز شیادی و حقه و نیرنگ؛ هنری ندارند.


«اگر کسی بگوید فیزیک کوانتوم را فهمیده، پس چیزی نفهمیده است.»
–نیلز بور– از بنیانگذران فیزیک کوانتوم
در خلال بسیاری از گفتگوهایم با هواخواهان شبه علم و چاکرادرمانی؛ غالبا از آنها می‌پرسم که چرا برای توضیح و تفسیر ایده و ادعای خود دست به دامان کلماتی می‌شوند که معنای صحیح آنها را نمی‌دانند.
آیا ایده و ادعای شبه علمی آنها کمبودی دارد که بایستی آن را با وام گرفتن کلمات و اصطلاحات علمی جبران کرد؟اغلب این افراد حتی بدون داشتن درک پایه ای از ساده ترین مفاهیم و تعاریف فیزیک دبیرستان؛ تلاش می کنند که لابلای صحبت هایشان از کلماتی مانند کوانتوم؛ فوتون؛ پوزیترون؛ الکترون و … استفاده کنند. غافل از آنکه ادعای آنها با به کار بردن یک تعداد اصطلاح و کلمات علمی؛ علمی نمی شود و همچنان در دایره خرافات و شبه علم باقی می ماند.


استقبال عمومی از هر تعبیری که یک پیشوند یا پسوند٬ کوانتوم٬ به آن چسبانده شده باشد چنان مبتذل و لوث شده است که می توان هر جا رد پایی از آن یافت. مثلا در ماجرای آلن سوکال (Alan Sokal) که به #نیرنگ_سوکال یا ماجرای سوکال Sokal affair یا Sokal hoax مشهور است باز هم یک سوی داستان؛ بحث سوء استعمال از مفاهیم و اسم فیزیک کوانتومی است. آلن ﷼سوکال برای شماره ۴۶ و ۴۷ بهار و تابستان ۱۹۹۶ یک نشریه مطالعات فرهنگی آمریکا به نام Social Text تعمدا یک مقاله مهمل و بی سر و ته با عنوان پرطمطراق٬ تخطی از حدود؛ به سوی تاویلی متحول کننده از گرانش کوانتومی٬ ارسال کرد. در نهایت تعجب مقاله اش در نشریه پذیرفته و در صفحات ۲۱۷ تا ۲۵۲ منتشر شد. در این مقاله آسمان و ریسمان به هم بافته می شود و آلن سوکال از کلمات و واژگان درهم و مغشوش استفاده می کند. کلماتی مثل علم پسا کوانتومی را به دیالکتیک گرایی ربط می‌دهد، هرمنوتیک نسبیت عام کلاسیک را با توپولوژی دیفرانسیلی مخلوط می کند و از دل این معجون ؛ نتایج مغالطه آلود و بی سر و تهی هم می گیرد. او بعد از انتشار این مقاله، نقشه خود را بر ملا کرد تا نشان دهد که چگونه فضاهای ادبی و روشنفکری تحت تاثیر زرق و برق ادعاهای توخالی قرار می‌گیرند.ادعاهای پوچی که با روکش کلمات علم مدرن پوشانده شده اند و طنین شان مخاطب ناآگاه را مرعوب می‌کند.



▪️عرفان کسرایی




#فلسفه_علم
#خرافات



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Forwarded from .
Ⓜ️ تواضع علمی


آلمانی‌ها لطیفه‌ای دارند با این مضمون که : ۳ پژوهشگر آمریکایی ، انگلیسی و آلمانی برای تحقیق دربارۀ فیل به هندوستان می‌روند. محقق آمریکایی ۶ماه بعد برمی‌گردد و کتابی جیبی در ۸۰ صفحه می‌نویسد که عنوانش این بود : «همه‌چیز درباره فیل»...

پژوهشگر انگلیسی یک سال بعد برمی‌گردد و کتابی ۲۰۰صفحه‌ای با مطالب باکیفیت‌تر و بهتری نسبت به قبلی می‌نویسد با عنوان: «فیل‌ها را بهتر بشناسیم»
و اما استاد آلمانی ... او ۴ سال دیگر هم در هند می‌ماند و روی زندگی و رفتار فیل‌ها به دقت کار می‌کند و وقتی به آلمان بازمی‌گردد کتابی دانشگاهی در ۱۰جلد با عنوانی متواضعانه می‌نویسد: «مقدمه‌ای بر شناخت فیل»

اگر ملیت آن ۳ پژوهشگر را کنار بگذاریم متوجه می‌شویم اصل ماجرا واقعا همین‌ است و آن کسانی که اطلاعات کمتری دارند همیشه حکم‌های آبکی‌‌تر ولی قاطعی می‌دهند ولی آنها که زیاد می‌خوانند و و زیاد می‌دانند غالبا چنین قاطع قضاوت نمی‌کنند زیرا آنان برخلاف گروه اول که میخ طویله‌ی خرشان را بر مرکز عالم کوبیده‌اند و دیگران اگر شک دارند باید بروند عالم را متر کنند علم محدود خود را محور عالم تصور نمی‌کنند.




#فلسفه_علم



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Forwarded from لولی وش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ اثر بارنوم فورر Forer effect

▪️عامل تقویت اعتقاد به فال‌ بینی ها
▪️دکتر آذرخش مکری


#پادکست
#فلسفه_علم
#خرافات



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Evolution
Reza Tavakoli Saberi @Modern_Cogitation
Ⓜ️ اهميت چارلز داروين

▪️دکتر محمد رضا توکلی صابری، دكتراى داروسازى و فوق دكتراى شيمى پزشكى.اردیبهشت ۱۴۰۳ ++


#پادکست
#فلسفه_علم



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ قانع شدن از ویژگی‌های مهم عقلانیت



💲 معمولاً هرکسی در هر موضع و باوری که هست، اعتقاد دارد که باور او عقلانی است. در تضارب آراء و مناقشات میان باورها و نظرات مختلف، کمتر کسی ادعا می‌کند که باور و ادعاهای او با عقلانیت سروکاری نداردـ(به جز برخی عقاید که به طرز علنی معتقدند به کل عقلانیت راه به جایی نمی‌برد.)


💲در این صورت ما نیازمند معیارهایی برای عقلانی بود ادعاها هستیم. می‌توان به درستی  معیارهایی مثل ابتناء ادعاها بر استدلال منطقی و یا تجربه و علم را برشمرد، اما یکی دیگر از معیارهایی که می‌تواند ما را در شناسایی عقلانیت همراهی کند، قانع شدن است.همه مدعیِ عقلانی بودن هستند، اما کمتر کسی را می‌توان سراغ گرفت که در موضوعات مختلف،  حتی جزئیات باورهای خود، در برابر استدلال‌های محکم، معتبر و متقن قانع شود.


💲یکی از ویژگی‌های تشخیص عقلانیت قانع شدن بر اساس جستجو و رویارویی با استدلال‌های معتبر است. اینکه چقدر تجربهٔ دست کشیدن از نظرات پیشین خود را داشته‌ایم و با نظرات جدیدی همراه شده ایم؟این قانع نشدن و جزم اندیشی در برابر استدلال‌های مخالف، متاسفانه در میان اهل نظر بیش از عوام پیدا می‌شود!برای مثال ما تقریباً با قطعیت می‌توانیم ادعا کنیم که فلان بحثی که قرار است در آینده بین دو فرد که مدعی اندیشه‌ورزی هستند، صورت بگیرد، به قانع شدنِ هیچکدام نمی‌انجامد.


💲این در حالیست که اوج شکوه عقلانیت که پس از دنیای مدرن دائماً بازگو می‌شود، گشودگی به نظرات مختلف و رد نظرات ضعیف و بی اساس خودمان است. البته نگاهِ معکوسِ انسان‌ها،اعم از اندیشمندان و افراد عادی نیز در این امر بی اثر نیست.


💲سالهاست، حتی اندیشمندانی که ما را به گشودگی و انعطاف در عقایدمان دعوت کرده‌اند،  در عبارات خود، عقاید مخالف را طوری به تصویر کشیده‌اند که گویی طبیعیست که مخالفت با ما آزار دهنده باشد.  مثلاً گفته‌اند نظراتی که شما را آزار می‌دهند، بهتر از نظراتی است که موجب تأیید بی اساسِ شما شوند. اما شاید بهتر بود بر این امر تأکید می‌شد که اصلاً چه لزومی دارد که عقاید و نظرات مخالف،  ما را آزار دهد؟ اگر نظری مستدل و متقن بود، باید پذیرفت و دلیلی بر رنجیدن ما نیست، اگر هم این نظر غیرمنطقی بود، بازهم دلیلی بر رنجش خاطر ما نیست. به جز موارد مشخصی که نظرات مخالف ما به یک عملی علیه ما بدل می‌شود، ما یاد گرفته‌ایم که در باب هر مخالفتی باید وارد مبارزه شد و در عین حال داعیهٔ خردورزی داریم!


💲بنابراین تنها راه تشخیص این امر که چقدر مشی عقلانی در پیش گرفته‌ایم، مرورِ واکنش‌های ما و قانع شدن‌های ما در برابر نظرات مستدل و معتبر مخالفان ماست. برای مثال ببینیم تاکنون چندبار حاضر شدیم نظرات مهم خود را تغییر دهیم و ادلّه ی مخالف خود را پذیرفته‌ایم. این بدان معنا نیست که هر ادعایی مطرح شد بدون نگاه انتقادی بپذیریم، بلکه به این معناست که نگاه انتقادی به باورهای خودمان هم ضروریست، و نه فقط به باورهای دیگران.



📝 دکتر آرین رسولی



#فلسفه_علم
#تفکر_نقاد



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ نورو ساینس و ارتباط آن با روانشناسی

https://youtu.be/WOzpMr7Do5E?si=w-couWHJ4YCpSQv1

▪️نوروساینس یا علوم اعصاب شاخه‌ای از علم است که به مطالعه سیستم عصبی می‌پردازد. سیستم عصبی انسان از مغز، نخاع، اندام‌‌های حسی و تمام نورون‌‌هایی (سلول‌های سیستم عصبی) که به‌عنوان کانال‌‌های رابط بین ارگان‌‌های مختلف بدن فعالیت می‌کنند، ساخته شده است. با مطالعه آناتومی سیستم عصبی می‌توانیم درک کنیم که چگونه وظایف متعدد خود را تقسیم می‌کند.

▪️مهم‌ترین تقسیم آناتومیکی سیستم عصبی بین سیستم عصبی مرکزی و سیستم عصبی محیطی است. سیستم عصبی مرکزی شامل مغز و نخاع است و سیستم عصبی محیطی شامل اعصاب سراسر بدن است که با سیستم عصبی مرکزی ارتباط برقرار می‌کند. سیستم عصبی مرکزی و سیستم عصبی محیطی برای تفسیر داده‌های حسی و شروع حرکت بدن با هم عمل می‌کنند. اطلاعات حسی از اعصاب محیطی به نخاع ارسال و سپس به مغز منتقل می‌شوند. اطلاعات حرکتی از مغز به نخاع و سپس از طریق اعصاب محیطی به عضلات منتقل می‌شوند.


#روانشناسی
#فلسفه‌_علم


🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی