زوربا
3.5K subscribers
7.08K photos
856 videos
15 files
2.59K links
Download Telegram
#روان‌پریشی‌ در بازار سهام!


☯️#بازار_سهام، همان‌طور که #تفکر_جانبی بارها و به بهانه‌های مختلف یادآوری کرده است، نه بازار #شتابزدگی، که بازار #بردباری است. از بایستگی‌های بودن در این بازار نیز، همچنان که همیشه گفته‌ایم، #سهام‌داری و آن‌هم در بازه‌های زمانی #میان‌مدت و #بلندمدت است.

بازار سهام نه به درد آدم #عجول می‌خورد و نه به کار آدم #فرصت‌طلب می‌آید. چه، این بازار در اصل آمیزه‌ای از #وسوسه و #ریسک است و یک جا حسابی آدم را #اغوا می‌کند و یک جا هم حسابی آدم را به #زمین می‌زند. بازیگران #حرفه‌ای و #کهنه‌کار بازار سهام، با وقوف بر همین واقعیات است که سرانجام موفق می‌شوند و به #سود می‌رسند.

از سوی دیگر، مضرت #سهام‌بازی و سهم به سهم شدن در بازار سهام هم فرصت‌سوزی‌های پی در پی است. درست مثل آدم #حواس‌پرتی که نمی‌تواند روی یک موضوع #تمرکز کند و آن را درست به زبان بیاورد. به این جور آدم‌ها در اصطلاح روانشناسی، #روان‌پریش می‌گویند.

امروزه یکی از زمینه‌های رشد و رواج #روان‌پریشی در بازار سهام، تعدد #کانال‌های تلگرامی بی‌هویتی است، که با نوعی #ادبیات کوچه‌بازاری و بزن دررو سعی در #تحریک ذهن #سهام‌داران و به هم ریختن #تمرکز آن‌ها دارند. به ویژه کانال‌هایی که بدون هیچ دلیل مشخصی هر روز یک سری سهام تازه را تبلیغ می‌کنند.

آن‌ها که خاک‌خوردهٔ #بازار_سهام هستند، نیک می‌دانند که مهم‌ترین دلیل #صعود برخی سهم‌ها در این بازار سیال، تمرکز #سهام‌داران بر سهم خود و خودداری از فروش بی‌موقع سهم است. این اتفاق هم بیشتر در سهم‌هایی می‌افتد که #فروشنده کمی دارند و همین باعث شکل‌گیری و تداوم تقاضا در آن‌ها می‌شود.

☸️⁩ اختصاصی #تفکر_ جانبی

https://t.me/tafakorjanbi
📍نگاهی سراسری به رسانه‌های جدید با تمرکز بر رسانه‌های فعال در بورس

✍️ جامعه‌ی شبکه‌ای و رسانه‌های #بورسی!

🔴 یکی از اتفاق‌های نامیمونی که در رسانه‌های جدید و به ویژه شبکه‌های اجتماعی مجازی افتاده، کم شدن فاصله‌ی بین خطور #فکر و زمان #انتشار آن‌ ست. امکانی که در رسانه‌های رسمی و سنتی مثل روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها و ماهنامه‌ها وجود نداشت و موجب آن می‌شد که ایده و اندیشه‌ی گوینده‌ی سخن از فیلتر #زمان بگذرد و پخته و سنجیده‌تر شود.

🔴 یک اتفاق دیگر، که به خودی خود بد نیست و قرار بوده #مزیت رسانه‌های جدید نسبت به رسانه‌های سنتی باشد، در دسترس همگان بودن این رسانه‌های #تعاملی و آزادی عمل زیاد در آن‌هاست. همین هم سبب می‌شود که هر کسی صرف‌نظر از صلاحیتی که دارد و ندارد، بتواند درباره‌ی هر موضوع و پدیده‌ای به اظهار نظر بپردازد و وارد حیطه‌هایی بشود که در صلاحیت و اهلیت او نیست.

🔴 از این‌ها گذشته، #انباشت ایده‌های آنی و زودگذرِ انتشاریافته در رسانه‌های جدید مورد بحث، شاید در نگاه نخست چندان مهم به نظر نرسد، اما یک آفت بزرگ دارد و آن اینکه، اجازه نمی‌دهد افکار و ایده‌های درست به دست #مخاطب برسد. آن‌هم مخاطبی که رفته‌رفته در محاصره‌ی اخبار روزمره قرار می‌گیرد و کم‌کم تمرکز و حساسیت خود را نسبت به داده‌ها از دست می‌دهد.

🔴 این #آفات در مجموع بزرگ‌ترین آفاتی است که اغلب #رسانه‌های_بورسی را نیز در بر گرفته و تهدید می‌کند. آفاتی که باعث شده، با #تزریق_هیجان زیاد قدرت #تصمیم‌گیری از مخاطب سلب و وی به سمتی که باید سوق داده شود. این را بیش از هر چیزی #ادبیات_روزمره و بی‌در و پیکر این رسانه‌ها به #تفکر_جانبی می‌گوید.

🔴 در نقطه‌ی مقابل، یک رسانه‌ی منطقی و سالم، همان‌قدر که به #سرعت ارائه‌ی محتوا اهمیت می‌دهد، به #صحت‌ و شیوه‌ی انتشار آن نیز اهمیت می‌دهد و این را حق مسلم مخاطب خود می‌داند که بخواهد خبر یا نظری هرچند کم‌اهمیت را در درست‌ترین شکل ممکن دریافت کند.

🔴 درباره‌ی رسانه‌های شبکه‌‌ای جدید و آفات آن، #یان_ون‌_دایک، استاد برجسته‌ی جامعه‌شناسی و علوم‌ارتباطات، بر این باور است که #خلاقیت و توانایی‌های ذهن انسان از طریق تنوع تاثیرات رسانه‌‌ای جدید افزایش می‌یابد، اما هم‌زمان به این دلیل که این تاثیرات خارج از بستر درست و در تصاویر ناقص و متعدد ارائه می‌شوند و مخاطبان نیز قادر به پردازش کامل همه‌ی آنها نیستند، رفته‌رفته خلاقیت‌های ذهنی افراد کاهش می‌یابد.

🔴 به عقیده‌ی ون‌دایک، #سرعت ارائه‌ی اطلاعات از #تراکم_عاطفی و درگیری‌های اندیشه و عمل جلوگیری می‌کند و کنش‌گران را به سمت #واکنش‌های_ناخودآگاه, هیجانی و بدون‌تامل سوق می‌دهد و از همین رو هم، شتابزدگی این رسانه‌ها مانع گفتگوی خردمندانه شده، به کنش‌های زودگذر و بی‌تامل منجر می‌شود.

🔴 این #سنجه‌های ساده‌ای که در همین #کمینه ارائه شد، به راستی چند درصد از رسانه‌ها و کانال‌های بورسی برخوردار از حداقل استانداردهای رسانه‌های جمعی است؟ چند درصد از آن‌ها از حداقل ادبیات لازم برای برقراری ارتباط منطقی با مخاطب خود برخوردارند؟ چند درصد از آن‌ها به جای #خودمحوردانی، رسانه را محور و مرکز ثقل ارتباط با مخاطب قرار می‌دهند؟ و بالاخره اینکه آیا رسانه‌ی جمعی می‌تواند مصداق آن مثل معروف «سنگ مفت و گنجشک مفت» باشد و به خاطر سهل‌الوصولی هر نوع رفتاری را با مخاطب در پیش بگیرد؟

🔴 #رسانه از یک منظر #ماهیتی مانند همین ویروس #کرونا را دارد و محتوایش از آن هم سریع‌تر شیوع پیدا می‌کند. و درست به همین خاطر، اگر تعهدی به مخاطب نداشته باشد و برای تهیه‌ی خوراک خوب برای او تلاش نکند، چه بسا #مخرب‌تر از ویروس یادشده باشد و روح و روان مخاطب را به یک #قرنطینه‌ی ناخواسته بفرستد.

🔸اختصاصی #تفکر_جانبی

https://t.me/tafakorjanbi1398
📍نگاهی سراسری به رسانه‌های جدید با تمرکز بر رسانه‌های فعال در بورس

✍️ جامعه‌ی شبکه‌ای و رسانه‌های #بورسی!

🔴 یکی از اتفاق‌های نامیمونی که در رسانه‌های جدید و به ویژه شبکه‌های اجتماعی مجازی افتاده، کم شدن فاصله‌ی بین خطور #فکر و زمان #انتشار آن‌ ست. امکانی که در رسانه‌های رسمی و سنتی مثل روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها و ماهنامه‌ها وجود نداشت و موجب آن می‌شد که ایده و اندیشه‌ی گوینده‌ی سخن از فیلتر #زمان بگذرد و پخته و سنجیده‌تر شود.

🔴 یک اتفاق دیگر، که به خودی خود بد نیست و قرار بوده #مزیت رسانه‌های جدید نسبت به رسانه‌های سنتی باشد، در دسترس همگان بودن این رسانه‌های #تعاملی و آزادی عمل زیاد در آن‌هاست. همین هم سبب می‌شود که هر کسی صرف‌نظر از صلاحیتی که دارد و ندارد، بتواند درباره‌ی هر موضوع و پدیده‌ای به اظهار نظر بپردازد و وارد حیطه‌هایی بشود که در صلاحیت و اهلیت او نیست.

🔴 از این‌ها گذشته، #انباشت ایده‌های آنی و زودگذرِ انتشاریافته در رسانه‌های جدید مورد بحث، شاید در نگاه نخست چندان مهم به نظر نرسد، اما یک آفت بزرگ دارد و آن اینکه، اجازه نمی‌دهد افکار و ایده‌های درست به دست #مخاطب برسد. آن‌هم مخاطبی که رفته‌رفته در محاصره‌ی اخبار روزمره قرار می‌گیرد و کم‌کم تمرکز و حساسیت خود را نسبت به داده‌ها از دست می‌دهد.

🔴 این #آفات در مجموع بزرگ‌ترین آفاتی است که اغلب #رسانه‌های_بورسی را نیز در بر گرفته و تهدید می‌کند. آفاتی که باعث شده، با #تزریق_هیجان زیاد قدرت #تصمیم‌گیری از مخاطب سلب و وی به سمتی که باید سوق داده شود. این را بیش از هر چیزی #ادبیات_روزمره و بی‌در و پیکر این رسانه‌ها به #تفکر_جانبی می‌گوید.

🔴 در نقطه‌ی مقابل، یک رسانه‌ی منطقی و سالم، همان‌قدر که به #سرعت ارائه‌ی محتوا اهمیت می‌دهد، به #صحت‌ و شیوه‌ی انتشار آن نیز اهمیت می‌دهد و این را حق مسلم مخاطب خود می‌داند که بخواهد خبر یا نظری هرچند کم‌اهمیت را در درست‌ترین شکل ممکن دریافت کند.

🔴 درباره‌ی رسانه‌های شبکه‌‌ای جدید و آفات آن، #یان_ون‌_دایک، استاد برجسته‌ی جامعه‌شناسی و علوم‌ارتباطات، بر این باور است که #خلاقیت و توانایی‌های ذهن انسان از طریق تنوع تاثیرات رسانه‌‌ای جدید افزایش می‌یابد، اما هم‌زمان به این دلیل که این تاثیرات خارج از بستر درست و در تصاویر ناقص و متعدد ارائه می‌شوند و مخاطبان نیز قادر به پردازش کامل همه‌ی آنها نیستند، رفته‌رفته خلاقیت‌های ذهنی افراد کاهش می‌یابد.

🔴 به عقیده‌ی ون‌دایک، #سرعت ارائه‌ی اطلاعات از #تراکم_عاطفی و درگیری‌های اندیشه و عمل جلوگیری می‌کند و کنش‌گران را به سمت #واکنش‌های_ناخودآگاه, هیجانی و بدون‌تامل سوق می‌دهد و از همین رو هم، شتابزدگی این رسانه‌ها مانع گفتگوی خردمندانه شده، به کنش‌های زودگذر و بی‌تامل منجر می‌شود.

🔴 این #سنجه‌های ساده‌ای که در همین #کمینه ارائه شد، به راستی چند درصد از رسانه‌ها و کانال‌های بورسی برخوردار از حداقل استانداردهای رسانه‌های جمعی است؟ چند درصد از آن‌ها از حداقل ادبیات لازم برای برقراری ارتباط منطقی با مخاطب خود برخوردارند؟ چند درصد از آن‌ها به جای #خودمحوردانی، رسانه را محور و مرکز ثقل ارتباط با مخاطب قرار می‌دهند؟ و بالاخره اینکه آیا رسانه‌ی جمعی می‌تواند مصداق آن مثل معروف «سنگ مفت و گنجشک مفت» باشد و به خاطر سهل‌الوصولی هر نوع رفتاری را با مخاطب در پیش بگیرد؟

🔴 #رسانه از یک منظر #ماهیتی مانند همین ویروس #کرونا را دارد و محتوایش از آن هم سریع‌تر شیوع پیدا می‌کند. و درست به همین خاطر، اگر تعهدی به مخاطب نداشته باشد و برای تهیه‌ی خوراک خوب برای او تلاش نکند، چه بسا #مخرب‌تر از ویروس یادشده باشد و روح و روان مخاطب را به یک #قرنطینه‌ی ناخواسته بفرستد.

🔸اختصاصی #تفکر_جانبی

https://t.me/tafakorjanbi1398
#تفکر_جانبی، سهم #ثاخت و یک کانال حرف‌های #سخیف!

#تفکر_جانبی پیش از این چندین متن درباره‌ی #رسانه، شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌های #بورسی و از همه‌ی این‌ها بالاتر؛ #مشی رسانه‌ای خود منتشر کرده، که با جستجوی هشتگ #رسانه می‌توان به آن‌ها دسترسی پیدا کرد.

از دیدگاه #تفکر_جانبی کمترین انتظاری که از یک رسانه می‌رود، برخورداری از یک #ادبیات حرفه‌ای و منقح، رعایت مرزهای #اخلاقی و از همه‌ی این‌ها مهم‌تر؛ داشتن #صداقت با #مخاطب است.

این عامل اخیر (#صداقت)، وقتی پای پول و دارایی اقشار مختلف جامعه به میان می‌آید، رنگی از #مسئولیت و آهنگی از #تعهد نیز به خود می‌گیرد.

بسیاری از افراد #تازه‌وارد به فضای بی‌آغاز و انجام بورس، بعد از چند بار شکست خوردن، دنبال ماوای مطمئنی برای سرمایه‌گذاری می‌گردند. به عبارت ساده‌تر، کسی را جستجو می‌کنند که زمینه‌های یک #سرمایه‌گذاری مطمئن و #کم‌ریسک را برای آن‌ها فراهم کند. در همین اثنا، بر حسب اتفاق سر از یک کانال بورسی درمی‌آورند، که به دادن #سیگنال‌های مطمئن شهره است.

اینجا به طور #اتوماتیک یک اتفاقی می‌افتد و آن اینکه شخص به سودای سود، خود #پلکان سود و صعود همان کسی می‌شود که به او پناه برده است. یعنی در همان #صف_خریدی قرار می‌گیرد که فرستنده‌ی #سیگنال، تضمین سود آن را داده است.

به بیان روشن‌تر، اینجا قرار گرفتن در #صف_خرید یک سهم و ترغیب دیگران به آن سهم است که ضامن صعود سهم می‌شود و نه آن کسی که به اصطلاح سهم را #سیگنال کرده است.

این ماجرا البته #استثنایی هم دارد و آن وقتی است که قدرت پول پشت یک سهم قرار می‌گیرد و عامل به چشم آمدن آن سهم می‌شود. در این مورد بازار مطمئن می‌شود که فلان سهم به اصطلاح #بازیگر دارد.

#بازیگران بورس کسانی هستند که با خرید قابل توجه خود، دیگران را نیز متوجه آن سهم می‌کنند. در این بین افرادی هم هستند که نقطه‌ی ورود و خروج پول بازیگر به یک سهم را می‌دانند و از همین رو، شروع به ادعاهای توخالی می‌کنند که آری دست گذاشتن ما روی آن سهم باعث ترقی‌اش شده و شما طفیلی‌ها توانسته‌اید از قِبَل من به سود برسید!

برگردیم به #تفکر_جانبی و به ادعای همیشگی آن. قبل از هر چیز ناگفته نماند که به قول قوی بزرگان اخلاق و حکمت، آدمی اسیر سخنی می‌شود که بر زبان رانده است. #تفکر_جانبی هم از این حقیقت مستثنا نیست و بر همین اساس، همواره تاکید کرده که اهل #سیگنال دادن نیست و سیگنال ورود و خروج به هیچ سهمی را هم صادر نمی‌کند. در مورد سهام تاکیدی نیز، توصیه‌ #تفکر_جانبی همیشه و همواره به #مطالعه‌ و #مطابقه بوده است.

چه، #تفکر_جانبی هیچ‌گاه نخواسته که مسئولیت زیان کسی را به دوش بگیرد و احیانا ناله و نفرین کسی را به جان بخرد. از سوی دیگر، بنا به دلایلی روشن، بدون آنکه نقطه‌ی #خروج از یک سهم را به دیگران نشان بدهد، آن سهم را در یکی از نقاط مطمئن سوددهی از فهرست سهام تاکیدی خود خارج می‌کند تا تتمه‌ی سود آن به همان سهام‌داران پیشین برسد.

در ضمن #تفکر_جانبی حالا شخصیتی مستقل از نویسندگان خود دارد. آن‌هم در جایی که همه نیک می‌دانیم که #سیگنال‌فروشان و مدعیان تحرک بازار، نه ایده‌ی خود، که خود و فقط خود را محور تغییر #کائنات می‌شمارند و از چنان #منیتی برخوردارند که همواره متکلم وحده‌اند و تنها از #ضمایر_ملکی استفاده می‌کنند.

با این اوصاف فکر کنید در این بین فردی (کانالی) پیدا شود و با پیش گرفتن نوعی #ادبیات_سخیف و لمپنی، که خیلی هم بدان مباهات می‌کند، بخواهد رویکرد سالم #تفکر_جانبی را زیر سوال ببرد و این رسانه را متهم به همان کردار شنیعی بکند که خود در دستور کار دارد. کرداری چون #خالی کردن فلان سهم و وارد شدن در بهمان سهم و نگفتن نقطه‌ی خروج به دیگران و از این خزعبلات.

همه‌ی این‌ توهمات و توهین‌ها هم وقتی رقم بخورد که این آدم کم‌سواد از پس فهم دو تا عبارت ساده درباره‌ی یک سهم برنیآمده باشد و همه چیز را به اصطلاح #تفسیر_به_رای کرده باشد.

و اما، اصل ماجرا از این قرار بوده که #تفکر_جانبی سهم ارزنده‌ی #ثاخت را از فهرست سهام تاکیدی خود خارج کرده و در پاسخ به پرسش مکرر مخاطبان، به عرضه‌ی شتاب‌زده، آبشاری و بی‌محابای #حقوقی اشاره کرده است.

عرضه‌ای که #شناور آن سهم را حالا به رقمی چند میلیاردی رسانده است. عددی خطرناک که هر لحظه ممکن است در غیاب #نقدینگی_جدید و در واکنش به یک رویداد غیرمترقبه، #صف_خرید صد دویست میلیونی سهم را به #صف_فروش سنگین بدل کند و دست خریداران خُرد را به اصطلاح در پوست گردو بگذارد.

با این تفاصیل، مشخص نیست که گوینده‌ی آن واژگان سخیف (ادمین کانال #بورسکده_دیوید) چگونه پی به اعلام خروج #تفکر_جانبی از سهم ارزنده‌ی #ثاخت برده است و چگونه به خود اجازه داده هر آن‌چه را که سزاوار خود است، به دیگران نسبت بدهد؟

https://t.me/tafakorjanbi1398
دلیل سکوت سهام‌داران #ولیز و عربده‌ی کانال‌های بی‌شرم #شایعه!

✴️⁩ یک
#فضای_مجازی علی‌رغم بی‌در و پیکر به نظر رسیدن آن، نمایه‌ای است از #فضای_واقعی و امروزه محل زندگی آحاد مختلف جامعه است. پس بر ماست که به عنوان یک #شهروند یا انسان مدعی فرهنگ و #تمدن، رعایت #اخلاق را در آن بکنیم و هر آن‌چه را که احیانا از #ذهن‌‌مان می‌گذرد، به #زبان نیاوریم. آن‌هم در مجامعی که همه جور آدم با #سن و سال متفاوت و #جنسیت‌های متفاوت حضور دارند. و آن‌هم در زمانه‌ای که معتبرترین #ناشران دنیا، در شیوه‌نامه‌ی خود #نویسندگان را از به کار بردن کلماتی به ظاهر عادی چون #کور به جای #نابینا برحذر می‌دارند، تا مبادا یک #نقص_خدادادی تبدیل به #ناسزا شود و دل کسی را بشکند.

دو
در همین فضای #تلگرامی متاسفانه #کانال‌هایی شکل گرفته‌اند، که به شدت ادعای زرنگی و #سودرسانی و ... دارند و این کار را با #پست‌ترین_ادبیات به خورد خلایق می‌دهند. ادبیاتی آمیخته به #رکیک‌ترین حرف‌ها و #فحش‌ها. اینجا کاری نداریم به اینکه چه کسانی و با چه #سطح_سواد و شعوری جذب این کانال‌ها و این نوع #ادبیات_موهن می‌شوند. اینجا کاری نداریم به اینکه چنین #غده‌های سرطانی با چنین #عقده‌های روحی و روانی، چه سمی برای سلامت #بازار_سهام محسوب می‌شوند. بد ماجرا اینجاست که این کانال‌ها با #دستیابی به یک سری اطلاعات #خصوصی و #خانوادگی، مثل نام پدر و مادر و همسر و فرزندان، که الان در شبکه‌هایی چون #اینستاگرام به وفور در دسترس است، با یک سری یاوه و دروغ ادعای #روشنگری می‌کنند.

سه
چند روز پیش مجمع عمومی سهم #ولیز (لیزینگ ایران) برگزار شد و ظاهراً به دلیل مناقشه‌ای که میان سهام‌داران #حقیقی و #حقوقی سهم درگرفت، ناتمام ماند. برای همین، ماجرا با ارائه‌ی یک سری #اسناد، برای رسیدگی به مراجع ذیصلاح احاله شد. نتیجه‌ی #مقدماتی این شکایت، #تعلیق موقت فعالیت شرکت در بورس و #ابطال اطلاعیه‌ای بود که از سوی هیئت‌مدیره خودخوانده‌ی شرکت روانه سامانه‌ی #کدال شده بود. در این فاصله، کاملا طبیعی بود که سهام‌داران #حقیقی سهم #ولیز که داعیه‌ی #تیک_آور کردن سهم را داشتند، برای جلوگیری از هر نوع شائبه‌ای سکوت پیشه کنند تا نتایج بررسی‌های #سازمان_بورس منتشر شود. با این حال برخی از کانال‌های بورسی، که متصف به اوصاف فوق‌الذکر هستند، برای #تسویه‌حساب شخصی یا #مطامع دیگر، شروع به #سم‌پاشی و #شایعه‌پراکنی علیه شاکیان مجمع یادشده کرده‌اند و آن‌هم بدون اینکه احساس کنند باید برای ادعاهای کذب خود در جایی پاسخگو باشند.

چهار
سهم #ولیز از سهام تاکیدی #تفکر_جانبی نیز بوده و هست. #تفکر_جانبی این سهم را به #صلاح‌دید خود در فهرست سهام تاکیدی‌‌اش قرار داده است و مثل تمام سهم‌های تاکیدی، تاکنون #سیگنال خرید و #سیگنال فروشی برای آن صادر نکرده است. دلیل توجه و تاکید #تفکر_جانبی بر سهم #ولیز هم، نه ارتباط با سهام‌داران عمده یا به اصطلاح #بازیگر سهم، که #ارزندگی_ذاتی و بازاری آن بوده و هست. از همین رو هم، #تفکر_جانبی در آخرین یادداشت مربوط به سهم با عنوان «مجمع #ولیز و راه‌حل ساده‌ی تشخیص #سلامت آن»، بدون آنکه از در پیش‌داوری وارد شود، همه چیز را به بررسی‌های فنی سازمان بورس موکول کرده است و حالا هم، مثل باقی سهام‌داران #حقیقی و خُرد #ولیز، پشت به تمام شایعات بی‌اساس کانال‌های مورد اشاره، منتظر نتایج شکایاتی است که به #سازمان_بورس و #مراجع_قضایی محول شده است.

https://t.me/tafakorjanbi1398
فرهنگ #رسانه‌های_بورسی!

#رسانه، رسانه است. چه یک شبکه‌ی #تلویزیونی باشد، چه یک موج #رادیویی، چه یک #روزنامه‌ی سراسری و چه یک #کانال_تلگرامی. صداقت، صراحت و رعایت حسن #عدالت و بی‌طرفی ارکان رکین رسانه به شمار می‌آیند.

زمانی #رسانه‌های_سنتی مخاطب خود را می‌ساختند و مخاطب برای بهره‌گیری از اخبار و گزارشات یک‌‌سویه‌ی آن‌ها، مجبور بود پی‌شان برود و آن‌ها را دنبال کند. حالا اما، این #مخاطب است که با حضور و #تعامل خود رسانه را، رسانه می‌سازد.

#رسانه، صرف‌نظر از موضوع و قالب انتقال اطلاعات، باید #ادبیات درستی داشته باشد و در متن و بطن خود حاوی #فرهنگ باشد. نمی‌شود با خیل مخاطبان همان‌طوری سخن گفت، که در یک گفتگوی شخصی دو یا چندنفره. و این البته ربطی به #صمیمیت لحن ندارد.

#رسانه‌های_بورسی هم از این قواعد بازگفته مستثنا نیستند و به دلایلی مسئولیت بیشتری هم نسبت به دیگر رسانه‌ها دارند. چه، در این رسانه‌ها، منافع مادی و معنوی #مخاطب از هم جدا نیست و حسابی به هم گره خورده است.

#کانال‌های_تلگرامی از نسل جدید رسانه‌های #تعاملی هستند که با حضور #مخاطب شکل می‌گیرند و غنا می‌یابند. این رسانه‌ها در حالت #حداقلی، رسانای اخبار و در حالت #حداکثری رسانای تحلیل هستند.

به عبارتی، در غیاب #روزنامه‌ها که حالا به دلایلی فنی از سبد مصرف افراد حذف شده‌اند، این رسانه‌های موجود در #شبکه‌های_اجتماعی مجازی هستند، که به #مخاطب سرویس می‌دهند.

کانال‌های #بورسی هم قرار است در این بین نقش رسانه‌های #رسمی را بازی کنند و از اخبار و گزارش‌های مربوط به #سهام گرفته تا تحلیل‌های #بنیادی و #تکنیکال را به مخاطبان خود ارائه بدهند.

متاسفانه اما، بسیاری از #کانال‌های بورسی، از تمام آن چیزهایی که برشمردیم، تهی هستند و بیشتر با استفاده از نوعی #ادبیات_کوچه‌بازاری با مخاطبان خود روبرو می‌شوند.

محور کانال‌های یادشده اغلب #منافع شخصی گردانندگان آن‌هاست. یعنی شده به مخاطب دروغ بگویند، طمع او را برمی‌انگیزند و او را با خود همراه می‌سازند. در نهایت هم هیچ #تعهدی به مخاطب ندارند.

شناسایی این کانال‌ها یا #شبه‌رسانه‌های بورسی چندان دشوار نیست. ملغمه‌ای از لحن #کوچه‌بازاری و حرف‌های #هیجانی صرف، چاشنی مطالب آن‌هاست.

از نشانه‌های دیگر این شبه‌رسانه‌ها، نان به نرخ روز خوردن، #انکار واقعیت‌ها و #متکلم_وحده بودن آن‌هاست. آن‌هم در جایی که #رسانه باید خود سخن بگوید و درگیر #منیت گویندگانش نباشد.

و سرانجام اینکه #شبه‌رسانه‌های یادشده، به جای #تولید_محتوا، بیشتر بر #سرقت و تحریف آرای دیگران یا بازنشر بدون منبع آن‌ها تکیه و تاکید دارند. همین نکته‌ی اخیر هم به خوبی نشان می‌دهد که آن‌ها چقدر برای مخاطب خود ارزش قائل هستند.

https://t.me/tafakorjanbi1398
نامردی در حق #دولت و #ملت!

🔴 گاهی وقت‌ها #ادبیات کوچه و بازار بهتر، سریع‌تر و صریح‌تر از ادبیات رسمی یک پدیده را توصیف می‌کند و به آن پاسخ می‌دهد. از همین رو هم، جنگی که #مجلس_یازدهم با یک هجمه‌ی #رسانه‌ای علیه #دولت یا بهتر بگوییم #ملت آغاز کرده است، بیش و پیش از هر چیز مصداق نوعی ناسپاسی و #نامردی است.

🔴 چه، شعار #حمایت از بورس، که در روزهای نخستین سال جاری سر داده شد، تنها کار #دولت نبود و دفتر #رهبری نیز در آن سهم داشت. فعالان بازار فراموش نمی‌کنند حضور #علی_آقامحمدی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس دفتر گروه اقتصادی رهبری را، که چگونه مردم را به بورس فرا می‌خواند.

🔴 ۱۷ اردیبهشت‌ماه بود که آقای #آقامحمدی در یک مصاحبه به #انتقاداتی که از رشد طوفانی بورس می‌شد، این‌گونه پاسخ داد: «مصيبت‌‌خوان‌ها در بورس بايد کنار بروند. فعلا ايام شادي مردم است. در حال صعود به کوه، زیر پایمان دره است. نمی‌شود هی بگوییم دره است و الان سقوط می‌کنیم ... آن‌هایی که انتقاد دارند، که برخی هم انتقادهای درستی است، انتقادهای خود را منظم کنند و با #سیاست‌گذارها در میان بگذراند ... بورس بهترین بازار است. هیچ بازاری #بازدهی‌ بورس را نداشته است. با افزایش مشارکت، بازدهی قابل‌توجه‌تر می‌‌شود.».

🔴 حالا چطور شده که بعد از چهار ماه رشد طوفانی نمادهای #شاخص‌ساز و خروج بیش از ۱۵ هزار میلیارد تومان پول توسط سهام‌داران عمده‌ی #حقیقی و هزاران میلیارد توسط نهادهای #خصولتی‌، آن‌هم درست در آستانه‌ی منفی شدن بازار، یک عده، از جمله اعضای #کمیسیون اقتصادی مجلس و چند رسانه چون #دنیای_اقتصاد، #اقتصاد_آنلاین، #نود_اقتصادی، #تجارت_نیوز و ... به یاد #زیان مردم افتاده‌اند و خود را #ناصح_مشفق نشان می‌دهند که آری این روزها را پیش‌بینی می‌کرده‌اند؟! بهتر است برویم و ببینیم قبل از منفی شدن بازار این رسانه‌ها کجا بودند و چه می‌گفتند؟

🔴 هرگز یادمان نمی‌رود روزهایی را که #تفکر_جانبی هر جا درباره‌ی رشد بیش از حد نمادهای بزرگ و #حبابی شدن آن‌ها حرفی می‌زد یک عده با استناد به ادعاهای همین رسانه‌های یادشده چطور حمله می‌کردند و با دادن #تارگت‌های_نجومی، دیگران را همچنان به فروختن سهم‌های ارزنده و بنیادی خود و پیوستن به #صف‌های_خرید کاذب این سهم‌ها فرا می‌خواندند و از آن سو میلیاردها تومان سهم و سبد خود را سر سهام‌داران خرد خالی می‌کردند. حالا چطور می‌توان بررسی کرد که بین آن فروشندگان عمده‌ی #حقیقی، آیا نمایندگان مجلس یا مدیران رسانه‌های نام‌برده نیز بوده‌اند یا نه؟

https://t.me/tafakorjanbi1398
#اقتصاد_ایران؛ شیر رانده‌شده از گله‌!

این روزها نمایندگان #مجلس، ۲۵ #ژن‌_خوب اقتصادی، #رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور، برخی اعضای #مجمع_تشخیص مصلحت نظام و رسانه‌های داخلی هم‌سو با مراجع یادشده، همه و همه با یک #ادبیات_مشترک زبان به انتقاد از عملکرد اقتصادی #دولت گشوده‌اند و چنان #کبک‌وار سر خود را توی برف فرو برده‌اند، که انگار نه انگار در بدترین شرایط #تحریمی تاریخ ایران به سر می‌بریم. که انگار نه انگار، همه‌ی این ایرادهای وارده به عملکرد دولت، در وهله‌ی نخست #معلول یک علت و آن‌هم #تحریم است. حدود یک ماه پیش، #غلام‌رضا_مصدق، یکی از فعالان اقتصادی به تشریح و توصیف شرایط وخیم اقتصاد کشورمان پرداخته بود، که یادآوری آن، دست‌کم در پاسخ به #فرصت‌طلبان یادشده خالی از لطف نیست:

🔸شیرهای نر وقتی اندک‌اندک پیر می‌شوند و در رقابت با شیرهای جوان‌تر شکست خورده و از گله رانده می‌شوند، به دلیل کهولت سن و فقدان بنیه‌ی جسمی قادر به شکار کردن انفرادی نیستند. مدتی با لاشه‌خواری و ربودن طعمه‌ی شکارچیان ضعیف‌تر از خود گذران زندگی می‌کنند، ولی این شیوه‌ی تغذیه رافع نیازهای غذایی آن‌ها نیست. بدن شیر برای رفع کمبود تغذيه شروع به مصرف چربی‌ها و بعد از اتمام ذخائر چربی، سراغ مصرف عضلات می‌رود. بعد از مدتی از آن یال و کوپال باشکوه و عضلات قوی فقط پوست و استخوان باقی مانده و نهایتاً مرگی رقت‌انگیز برای سلطان جنگل رقم می‌خورد. اقتصاد ايران در سال‌های اخير وضعيتي مشابه شيرهاي نر رانده‌شده از گله را دارد. رشد منفي و يا ناچيز درآمد ملي در سال‌های متوالي آینه‌ی تمام‌نمای تحليل رفتن تدريجی اقتصاد ایران است.

🔸هر چه را كه بخواهيم از خارج بخريم بايد گران‌تر از قيمت معمول بخريم. بالعكس هر آن‌چه را که بخواهيم به دنيا بفروشيم، بايد زير قیمت جهاني بفروشيم. آن‌چه را زير قیمت می‌فروشیم، پولش را به ما نمی‌دهند (تا در آینده‌ی نامعلوم رفع تحریم‌ها آن را به ما برگردانند؛ به عبارتی دريافت وام کلان بدون بهره‌ی كشورها از ایران). برای انتقال پول صادرات و واردات اگر در شبکه‌های هزارتوی غیررسمی انتقال، پول‌ها گم و گور نشوند، گاهاً باید تا ۱۵٪ ؜ هزینه‌ی انتقال را به واسطه‌ها بدهیم. انواع قیمت دلار فردوسی، دبی، هرات و غیره در بازار هست که تفاوت قیمت‌های آن‌ها گاهاً تا هزار تومان در هر دلار یکسره به ضرر ما به جیب دلالان خارجی می‌رود. سود معمول کسب و کار در دنیا حداکثر ۵٪ است، اما ما برای برداشتن هر گام معمولی در پروسه‌ی صادرات و واردات باید چند درصد باج به این و آن بدهیم.

🔸اگر با قیمت چندلاپهنا قادر به خرید ماشین‌آلات و تجهیزاتی از خارج شویم، به بهانه‌ی تحریم، گارانتی و خدمات بعد از فروش ندارند. همه تخم‌مرغ‌های خرید تجهیزات و مواد بخش تولید ما در سبد کالاها و مواد بی‌کیفیت و گران چینی گذاشته شده است. از مزیت‌های توریسیم، سرمایه‌گذاری خارجی، رقابت در بازارهای خارجی، استفاده از نظام مالی بین‌المللی، ترانزیت (کالا، مسافر، نفت و گاز و غیره ) یا کاملاً محروم هستيم و يا از درصد ناچيزي از ظرفیت آن‌ها استفاده می‌کنیم. در هيچ بلوك اقتصادي جهاني به جز بلوك بی‌خاصیت اكو عضو نيستيم. كشورهاي به اصطلاح متحد ما مثل روسيه با تحريم نفت ما، سريعاً جای خالي ما را پر می‌کنند و شرکت‌های چينی زودتر از شرکت‌های غربی پروژه‌های سرمایه‌گذاری خود در ایران را رها می‌کنند.

🔸علاوه بر محرومیت از فرصت‌ها و موانع پیش روی اقتصاد ایران، که ذکر آن‌ها در بالا رفت، می‌توان فهرستی بلندبالا تهیه کرد که در حال بردن اقتصاد ایران به ته دره هستند. رقبا و دشمنان منطقه‌ای ایران فارغ از مشکلاتی که ما با آن‌ها مواجه هستیم، همگی در حال گذران زندگی عادی خود هستند و شکاف اقتصادی ما با آن‌ها هر روز عمیق‌تر می‌شود. تعمیق این شکاف از هر تهدید نظامی خطرناک‌تر است و بدتر از آن اینکه هیچ چشم‌انداز امیدبخشی برای برون‌رفت از این وضعیت دشوار وجود ندارد.

🔸قدرت سياسي- نظامي هر کشور نشات‌گرفته از قدرت اقتصادي آن است. استمرار تورم و بيكاري دورقمی، رشد منفی و یا ناچیز تولید ملی و باج دادن به همه‌ی دنیا برای مدت طولانی سرانجامی به جز فروپاشی ندارد. فراموش نکنیم که ابرقدرت قوی‌شوکت شوروی بدون شلیک یک گلوله از طرف دشمنانش به دلیل ناکارآمدی اقتصادی سقوط کرد.

https://t.me/tafakorjanbi1398
زوربا
🔴شلختگی گفتاری! 🔻اعتماد ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ا🔘گر بخواهیم برای ایران یک ویژگی منحصر به فرد تعریف کنیم که در دیگر جوامع کمتر دیده می‌شود، باید بر شلختگی گفتاری ده‌ها و بلکه صدها صاحب سخن که هر کدام در یک پستی مسئول هستند انگشت نهاد. 🔘شلختگی گفتاری یعنی حرف‌های…
نخست موعظه‌ی پیر صحبت این حرف است
که از مصاحب ناجنس احتراز کنید

✍️ دوستان و همراهان گرامی!

❇️ پیرو یادداشت فوق (👆) از آقای #عباس_عبدی، تحلیل‌گر و روزنامه‌نگار قدیمی کشورمان در روزنامه‌ی #اعتماد، بد ندیدیم که یک واقعیت را با شما در میان بگذاریم. ابتدا بگوییم که هدف از این یادآوری، خدای‌ناکرده نصیحتِ دوستان نیست و ما هم در مقامی نیستیم که بخواهیم کسی را پند و اندرز بدهیم. واقعیت مورد نظر در همان بیت بالا از #لسان‌الغیب خلاصه می‌شود و حکایت از این دارد که در بازار سرمایه نیز باید مثل هر منزل و ماوای اجتماعی دیگری، باید از مصاحب ناجنس دوری کنیم. منظور از مصاحب ناجنس اینجا افراد و کانال‌هایی هستند که با توسل به نوعی #ادبیات_کوچه‌بازاری، هیجانی و کاملا خودخواهانه سعی در گل‌آلود کردن فضای شفاف بورس را دارند. افرادی که در یک عبارت به #نوسانگیر و #سفته‌باز مشهورند و از تظاهر به این صفات هم هیچ ابایی ندارند. حقیقت این است که این افراد آفتِ بازار هستند و مورج فرهنگ #سهام‌بازی به جای #سهام‌داری. و سرانجام اینکه، افراد یادشده را، همان‌طور که در عالم مورد اشاره‌ی عبدی (سیاست و مجلس و ...)، در بازار سرمایه نیز می‌توان با همان #شلختگی_گفتاری می‌توان بازشناخت.

@tafakorjanbi1398
✍️ آنچه ایران امروز (بخوانید ایرانِ جمهوری اسلامی) را از جهان متمدن متمایز می‌سازد، نه فقط فراگیریِ #ادبیات_نفرت، که رواج انواع و اقسام #خیانت با قیمت‌های متفاوت است. آن‌قدر که آدم در نهایت نمی‌داند باید به چه کسی اعتماد کند! و همین واقعاً زندگی را دشوار، بی‌معنی و ملال‌آور می‌کند!

@zorba1398