📗زه نو آویدن صحوتُن وه خوشی بۊ هُم تباراَل هرنگ
📝معادل های محل سکونت در زبانهای لری
#ونشی/بنشی:سکونتگاه(بختیاری میوندی)
#وار:سکونتگاه( لری بختیاری عمومی)
#وُلات:سکونتگاه( اکثریت لرها)
#وارگه:سکونتگاه (لری بختیاری)
#مالگَه:سکونتگاه( لکی،مینجایی)
ایساهم ار کلیمه لری هنی سی سکونتگاه ها وه ویرتُن سی/ارا دیوُنداری رهزهشتگه کل بکیت
ه نوم خودا تی وه ره تُن هدیم.
http://t.me/thelurishacademy
📝معادل های محل سکونت در زبانهای لری
#ونشی/بنشی:سکونتگاه(بختیاری میوندی)
#وار:سکونتگاه( لری بختیاری عمومی)
#وُلات:سکونتگاه( اکثریت لرها)
#وارگه:سکونتگاه (لری بختیاری)
#مالگَه:سکونتگاه( لکی،مینجایی)
ایساهم ار کلیمه لری هنی سی سکونتگاه ها وه ویرتُن سی/ارا دیوُنداری رهزهشتگه کل بکیت
ه نوم خودا تی وه ره تُن هدیم.
http://t.me/thelurishacademy
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش غیرقومگرایانه و آکادمیک به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه بین اقوام عزیز ایران
🔷🌹 کاربر گرامی #رامین_بختیاری از #خوزستان
مصرع اول به معنای اینه که باران از آسمان نبارید و #صحرا یا همان #ولات یا #سرزمینمان خشک و بی آب شده
و مصرع دوم به قول کاربر #مینا این #ولات# یا #سرزمین تشنه بارش باران ملایمیه که خاکش دوباره سرسبز بشه و ...
اما در مصرع سوم و چهارم که میگه :
کر جغلیله خور کو که جمع آبون
تا بوازیم هم ز نو هلهله کوسه
به رسم هلهله کوسه اشاره میکنه که یه نوع دعا یا طلب بارانه که از قدیم در بین #لرهای #بختیاری رواج داره و انجام این رسم به معنای از بین بردن خشکسالی ست و برای بارش باران خوش یمن است ...
پ.ن: این رسم توسط#مردان(#پسران_جوان) و در هنگام #شب انجام میگیرد
پ.ن؛ در بین #لرهای #فیلی مشابه هلهله کوسه آیین #رقص_باران توسط #زنان اجرا میشه...
📗کاربرگرامی #حجت_نژندی از #یاسوج
سلام وخداقوت
این اشعار اینقددپرمعناوزیبا هستن که میشه هزارجور تحلیل کرد.
بنظرمن اینجا اسمون برعکس همیشه گی شاعران اینجا به دیدمن نماد یه ظالم هست..درواقع یه قدرته اگه دست ظالم باشه میسوزنه واگه دست حاکم خوب مهربونه وبارون میباره.ک اینجامنظورشاعرهمون دست ظالمه ک قدرت دستش هست ومیسوزنه باظلمش . نرم بارون .یه خیزبزرگ . جغلیل نماد مردان غیورلر...هلهل کوسه هم سرودبیداری .سروداتحاد.
((آسمان ))حکومت های استعمارگر ((صحرای) قوم لر را آتش زدن..
((نرمه بارون ) ) به یه اتحادنیازداریم لرهای وطن پرست وخاکی
(جغلیل) ای کسی ک اگاهی بقیه جوانمرد های لر راهم بیدارکن
(هلعله کوسه) تادوباره ازاول سرود ازادی لر روباهم بخونیم ودرسرزمینمون به عشق وصفاباهم زندگی کنیم مث قبل
رسم کوسه ..دریاسوج مازیلایی ها این رورسم روبهش میگیم مشکول کهنه (مشک کهنه)
توروستا همه جمع میشدن وازخمیر یه گرده درست میکردن ویه تکه سنگ ریز دراون قایم میکردن .موقع که گرده می پخت اون روبین اون گروه که جمع شده بودن تقسیم میکردن .اون سنگ ریز توسهم هرکی میرفت باید اون موقع شب بندازش تورودخونه تاخدابارون بزنه..البته هیج وقت کسی رونمینداختیم چون همیشه یه نفرضامن میشد که فردا یاتااخرهفته بارون میاد که میومد .اگه نمیومد کسی که ضامن بود رواون موقع شب مینداختیم تواب رودخونه ودوباره برش میگردوندیم خونه...موقع همراهی تارودخونه یه مشک مینداختیم روکولمون وباچوب بهش میزدیم .ومیخوندیم ...
یه دسته ک مشک کولشون بود میگفتن
مشکول کهنه پشتمه ایزنه .(..مشک کهنه خشک شده کمرمو اذیت میکنه)
دسته دوم میگفتن:
شالا بزن نمش کن ..(ماشالا)(خدایا بارون بزن نرمش کن )
http://t.me/thelurishacademy
مصرع اول به معنای اینه که باران از آسمان نبارید و #صحرا یا همان #ولات یا #سرزمینمان خشک و بی آب شده
و مصرع دوم به قول کاربر #مینا این #ولات# یا #سرزمین تشنه بارش باران ملایمیه که خاکش دوباره سرسبز بشه و ...
اما در مصرع سوم و چهارم که میگه :
کر جغلیله خور کو که جمع آبون
تا بوازیم هم ز نو هلهله کوسه
به رسم هلهله کوسه اشاره میکنه که یه نوع دعا یا طلب بارانه که از قدیم در بین #لرهای #بختیاری رواج داره و انجام این رسم به معنای از بین بردن خشکسالی ست و برای بارش باران خوش یمن است ...
پ.ن: این رسم توسط#مردان(#پسران_جوان) و در هنگام #شب انجام میگیرد
پ.ن؛ در بین #لرهای #فیلی مشابه هلهله کوسه آیین #رقص_باران توسط #زنان اجرا میشه...
📗کاربرگرامی #حجت_نژندی از #یاسوج
سلام وخداقوت
این اشعار اینقددپرمعناوزیبا هستن که میشه هزارجور تحلیل کرد.
بنظرمن اینجا اسمون برعکس همیشه گی شاعران اینجا به دیدمن نماد یه ظالم هست..درواقع یه قدرته اگه دست ظالم باشه میسوزنه واگه دست حاکم خوب مهربونه وبارون میباره.ک اینجامنظورشاعرهمون دست ظالمه ک قدرت دستش هست ومیسوزنه باظلمش . نرم بارون .یه خیزبزرگ . جغلیل نماد مردان غیورلر...هلهل کوسه هم سرودبیداری .سروداتحاد.
((آسمان ))حکومت های استعمارگر ((صحرای) قوم لر را آتش زدن..
((نرمه بارون ) ) به یه اتحادنیازداریم لرهای وطن پرست وخاکی
(جغلیل) ای کسی ک اگاهی بقیه جوانمرد های لر راهم بیدارکن
(هلعله کوسه) تادوباره ازاول سرود ازادی لر روباهم بخونیم ودرسرزمینمون به عشق وصفاباهم زندگی کنیم مث قبل
رسم کوسه ..دریاسوج مازیلایی ها این رورسم روبهش میگیم مشکول کهنه (مشک کهنه)
توروستا همه جمع میشدن وازخمیر یه گرده درست میکردن ویه تکه سنگ ریز دراون قایم میکردن .موقع که گرده می پخت اون روبین اون گروه که جمع شده بودن تقسیم میکردن .اون سنگ ریز توسهم هرکی میرفت باید اون موقع شب بندازش تورودخونه تاخدابارون بزنه..البته هیج وقت کسی رونمینداختیم چون همیشه یه نفرضامن میشد که فردا یاتااخرهفته بارون میاد که میومد .اگه نمیومد کسی که ضامن بود رواون موقع شب مینداختیم تواب رودخونه ودوباره برش میگردوندیم خونه...موقع همراهی تارودخونه یه مشک مینداختیم روکولمون وباچوب بهش میزدیم .ومیخوندیم ...
یه دسته ک مشک کولشون بود میگفتن
مشکول کهنه پشتمه ایزنه .(..مشک کهنه خشک شده کمرمو اذیت میکنه)
دسته دوم میگفتن:
شالا بزن نمش کن ..(ماشالا)(خدایا بارون بزن نرمش کن )
http://t.me/thelurishacademy
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش غیرقومگرایانه و آکادمیک به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه بین اقوام عزیز ایران
دوبیتی
✍ #محمد_کمالی
#آهن_روا_غم_گیر_ولات
(آهن ربای جذب کننده ی غم های دنیا)
مِه ناونِم که چمه ری وا نِهاتِم
هِه دۉئِم روز ۉ شۉ هِه لاتِ پاتِم
ولات روله بِجُم هِه هان د شادی
مه هِه آهِن رِوا غم گیر ولاتِم
#محمد_کمالی
🔹 #لغات_و_ترکیبات:
#ولات: سرزمین، ولی در اینجا کنایه از کل مردم یا دنیا
#غم_گیر: جذب کننده ی غم ها
#نهات: بدبیاری، بداقبالی( متضاد #هات: بلنداقبالی، خوش شانسی..)
#دۉئم: می دوم ( اول شخص مفرد مضارع ساده فعل #دۉئسݩ: دویدن در گویش بالاگریوه ای، در گویش های داری #مؽ مضارع استمراری مانند خرم آبادی #مؽ_دۉئم)
#روله_بجم: بطور کامل، همه( روله: فرزند+ بجم: حرکت کن) مثلا :👇
🔹هونه فلونی روله بجم رَتنَه مال مؽئمونی: خانواده فلانی همه به مهمانی رفته اند.
#هه: همواره ( قید تکرار)
#هان: هستند( سوم شخص جمع مضارع،⬅️ هام-هائی_ها🔸 هائؽم/هائؽموݩ- هائؽت/هائؽتوݩ- هان
#لات(=ژار، دس پتی...): فقیر، تهیدست( ولی لات در فارسی معنی اوباش، ولگرد، بی سروپا می دهد)
https://t.me/thelurishacademy
✍ #محمد_کمالی
#آهن_روا_غم_گیر_ولات
(آهن ربای جذب کننده ی غم های دنیا)
مِه ناونِم که چمه ری وا نِهاتِم
هِه دۉئِم روز ۉ شۉ هِه لاتِ پاتِم
ولات روله بِجُم هِه هان د شادی
مه هِه آهِن رِوا غم گیر ولاتِم
#محمد_کمالی
🔹 #لغات_و_ترکیبات:
#ولات: سرزمین، ولی در اینجا کنایه از کل مردم یا دنیا
#غم_گیر: جذب کننده ی غم ها
#نهات: بدبیاری، بداقبالی( متضاد #هات: بلنداقبالی، خوش شانسی..)
#دۉئم: می دوم ( اول شخص مفرد مضارع ساده فعل #دۉئسݩ: دویدن در گویش بالاگریوه ای، در گویش های داری #مؽ مضارع استمراری مانند خرم آبادی #مؽ_دۉئم)
#روله_بجم: بطور کامل، همه( روله: فرزند+ بجم: حرکت کن) مثلا :👇
🔹هونه فلونی روله بجم رَتنَه مال مؽئمونی: خانواده فلانی همه به مهمانی رفته اند.
#هه: همواره ( قید تکرار)
#هان: هستند( سوم شخص جمع مضارع،⬅️ هام-هائی_ها🔸 هائؽم/هائؽموݩ- هائؽت/هائؽتوݩ- هان
#لات(=ژار، دس پتی...): فقیر، تهیدست( ولی لات در فارسی معنی اوباش، ولگرد، بی سروپا می دهد)
https://t.me/thelurishacademy
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش غیرقومگرایانه و آکادمیک به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه بین اقوام عزیز ایران
♻️برخی از واژگان عربی در لری که هویت بومی گرفته اند_ قسمت ۱
#ولات : سرزمین
#سقهsêqa: فدا ⬅️سِقَه ت بام: فدات شم( برگرفته از صدقه عربی)
#هویراتhavirāt: رایحه، بوی خوش ادویه یا گیاهان و برخی خوراکی ها⬅️ برگرفته از عبیر یا عبیرات عربی
#تسیقtasi'q: مدرک، گواهینامه⬅️ برگرفته از تصدیق عربی
#داوئتdawat: عروسی ⬅️برگرفته از دعوت عربی
https://t.me/thelurishacademy
#ولات : سرزمین
#سقهsêqa: فدا ⬅️سِقَه ت بام: فدات شم( برگرفته از صدقه عربی)
#هویراتhavirāt: رایحه، بوی خوش ادویه یا گیاهان و برخی خوراکی ها⬅️ برگرفته از عبیر یا عبیرات عربی
#تسیقtasi'q: مدرک، گواهینامه⬅️ برگرفته از تصدیق عربی
#داوئتdawat: عروسی ⬅️برگرفته از دعوت عربی
https://t.me/thelurishacademy
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش غیرقومگرایانه و آکادمیک به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه بین اقوام عزیز ایران
🌺📚تَنگِ تازه
✍ #آرش_صبا، #منچستر انگلستان
----------------------------------------
تاریکی «هَنی نَوَستِه» ستاره ی «گا به مال» قدم به «لامردون» آسمان گذاشت.
پا «جَلد» کردیم از «تی توم رَهی» که از میانِ درختانِ بلوط و بادام وحشی می گذشت «سَی پاسی » نویدِ آدمیزاد می داد به دور و نزدیکمان...
وهمِ کوهستان چنگ می انداخت به جگرمان. می گفتند «تنگِ تازه» خرس دارد به «اشکفت».
نمی دانم کدام قله یِ « بَرزی» ماه را به اسارت گرفته بود که به «هیجارمان» نمی آمد. نقل ها شنیده بودیم از عروسیِ جن ها به کوهستان..که با ساز و دُهُل «بَهیگ» به «دورغون» می برند.یکی مان شروع کرد به سوت زدن..پنج نفر بودیم.
از «کِفتی»رد شدیم..که صدایی نهیب مان داد: «قافله ی آدومیزادین یا ز خومو بهترو به ئی بد مجالی؟»
گفتم: «آدومیزادیم پیا غریویم به ئی وُلات»
گفت: «دِشمنِت غریوه..کُر ای، یایین به مال، قدوم سرِ تِه».
«تیله زنی» هیمه های بلوط را به «داگِ»هم می داد تا آتشی که رو به خاموشی بود را دوباره «بلازِ» کند..سلام کرد و سبک،قالی را زیرِ پایمان فرش کرد.
میزبان که هنوز چهره اش را خوب ندیده ایم با لحنِ دلنشینی گفت: «عروس پیایل زمندِ کوهن و گسنه».
گفتم: «نه کدخدا راضی نیستیم به زحمت»
خندید: «خودا شناس مَر اِنی به اشکَفت».
عروس سفره را انداخت.روغن«خَش» و عسل کوهی را گذاشت سر سفره. « بَردِ توشی» را را زیر دستش گذاشت و با «بَرد» دیگری گردو می شکست برایمان «ملا پنجعلی» نان هایِ تیری را روی آتش گرم می کرد و به دستمان می داد.گفتم: زحمت نکش خودمان برمی داریم.
عروس گفت :«ای خودا،ناراست، نازوک نو بوخور دا.. »
آی آی ملا پنجعلی. حالا زیر کدام «آستاره» نان تیری برای غریبه هایِ به کوه مانده گرم میکنی؟
های های عروس کاش روزگاری باشد و بیایم و خم شوم و دست های مهربانت را ببوسم.
-----------
__
#تنگ_تازه: نام منطقه ای است در بختیاری لرستان
#هنی=هنوز
#نوسته=کامل نشده
#گا_به_مال=همان ستاره ی شمال
#لامردون=اتاق نشیمن؛جایی برای میهمان
#جلد=تند
#تی_توم_ره=راهِ باریک ( لر کوچک به آن #تیله_ره می گویند)
سَی پاس=پاسِ سگ
#اشکفت=غار
#برز=بلند
#هیجار=امداد
#بهیگ=عروس
#دورغون=حجله
#مال: خانه
#کفت=پیچ راه
#خش: روغن حیوانی( لر کوچک به آن روغنِ #دون می گویند)
#ز_خومو_بهترو =جن را می گویند
#پیا=مرد ، #پیایل: مردان
#ولات=سرزمین
کُر ای=ای پسر
#تیله_زن=زنِ جوان
#داگ=سرهای هیزم را به هم تکیه دادن
#بلاز=شعله ور
#زمند=خسته
#خودا=خدا
مر انی=مگر هستی
#برد: سنگ
برد تَوش=سنگ صاف
#مجال: وقت
#تیری=نانی مخصوص سرزمین لرستانِ بزرگ
#نازوک=اینجا بدون رودرواسی
ما در بختیاری بعضی از حروف را بین دو حرف ادا می کنیم و حرف تازه ای پیدا می شود مثل قدوم..قدم ،خودا: خدا .که حرف دال بین دال و حرف ز تلفظ می شود. راستش من زبان شناس نیستم و توضیح دادنش برای من سخت است.
آرش صبا
https://telegram.me/thelurishacademy
✍ #آرش_صبا، #منچستر انگلستان
----------------------------------------
تاریکی «هَنی نَوَستِه» ستاره ی «گا به مال» قدم به «لامردون» آسمان گذاشت.
پا «جَلد» کردیم از «تی توم رَهی» که از میانِ درختانِ بلوط و بادام وحشی می گذشت «سَی پاسی » نویدِ آدمیزاد می داد به دور و نزدیکمان...
وهمِ کوهستان چنگ می انداخت به جگرمان. می گفتند «تنگِ تازه» خرس دارد به «اشکفت».
نمی دانم کدام قله یِ « بَرزی» ماه را به اسارت گرفته بود که به «هیجارمان» نمی آمد. نقل ها شنیده بودیم از عروسیِ جن ها به کوهستان..که با ساز و دُهُل «بَهیگ» به «دورغون» می برند.یکی مان شروع کرد به سوت زدن..پنج نفر بودیم.
از «کِفتی»رد شدیم..که صدایی نهیب مان داد: «قافله ی آدومیزادین یا ز خومو بهترو به ئی بد مجالی؟»
گفتم: «آدومیزادیم پیا غریویم به ئی وُلات»
گفت: «دِشمنِت غریوه..کُر ای، یایین به مال، قدوم سرِ تِه».
«تیله زنی» هیمه های بلوط را به «داگِ»هم می داد تا آتشی که رو به خاموشی بود را دوباره «بلازِ» کند..سلام کرد و سبک،قالی را زیرِ پایمان فرش کرد.
میزبان که هنوز چهره اش را خوب ندیده ایم با لحنِ دلنشینی گفت: «عروس پیایل زمندِ کوهن و گسنه».
گفتم: «نه کدخدا راضی نیستیم به زحمت»
خندید: «خودا شناس مَر اِنی به اشکَفت».
عروس سفره را انداخت.روغن«خَش» و عسل کوهی را گذاشت سر سفره. « بَردِ توشی» را را زیر دستش گذاشت و با «بَرد» دیگری گردو می شکست برایمان «ملا پنجعلی» نان هایِ تیری را روی آتش گرم می کرد و به دستمان می داد.گفتم: زحمت نکش خودمان برمی داریم.
عروس گفت :«ای خودا،ناراست، نازوک نو بوخور دا.. »
آی آی ملا پنجعلی. حالا زیر کدام «آستاره» نان تیری برای غریبه هایِ به کوه مانده گرم میکنی؟
های های عروس کاش روزگاری باشد و بیایم و خم شوم و دست های مهربانت را ببوسم.
-----------
__
#تنگ_تازه: نام منطقه ای است در بختیاری لرستان
#هنی=هنوز
#نوسته=کامل نشده
#گا_به_مال=همان ستاره ی شمال
#لامردون=اتاق نشیمن؛جایی برای میهمان
#جلد=تند
#تی_توم_ره=راهِ باریک ( لر کوچک به آن #تیله_ره می گویند)
سَی پاس=پاسِ سگ
#اشکفت=غار
#برز=بلند
#هیجار=امداد
#بهیگ=عروس
#دورغون=حجله
#مال: خانه
#کفت=پیچ راه
#خش: روغن حیوانی( لر کوچک به آن روغنِ #دون می گویند)
#ز_خومو_بهترو =جن را می گویند
#پیا=مرد ، #پیایل: مردان
#ولات=سرزمین
کُر ای=ای پسر
#تیله_زن=زنِ جوان
#داگ=سرهای هیزم را به هم تکیه دادن
#بلاز=شعله ور
#زمند=خسته
#خودا=خدا
مر انی=مگر هستی
#برد: سنگ
برد تَوش=سنگ صاف
#مجال: وقت
#تیری=نانی مخصوص سرزمین لرستانِ بزرگ
#نازوک=اینجا بدون رودرواسی
ما در بختیاری بعضی از حروف را بین دو حرف ادا می کنیم و حرف تازه ای پیدا می شود مثل قدوم..قدم ،خودا: خدا .که حرف دال بین دال و حرف ز تلفظ می شود. راستش من زبان شناس نیستم و توضیح دادنش برای من سخت است.
آرش صبا
https://telegram.me/thelurishacademy
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش غیرقومگرایانه و آکادمیک به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه بین اقوام عزیز ایران
فرهنگستان زبان لری
🌸❇️ #لرغزل: زالِ پر د تافِ سیلِت( رودخانه ی پر از موجِ نگاهت ) ✍استاد #حسین_جهانشاد زالِ پر د تافِ سیلت آو نؽا وه جا دلم چَم وه چم مۉرَه م وه هار ۉ گوم وه گوم مۊ قاتلِم (۱) ها دِ دسؽا جوسِتونِ چشِ تۏ جونِ جهوݩ چش بوَن جونم بَسوݩ زیتِر بۉئِر بَنِ مِلم (۲)…
🌺📚شرح واژگان به کاررفته در غرل + تحلیل ادبی_فرهنگی بیت اول غزل
#زال: نام رودخانه ای در لرستان
#تاف: ۱. موج ۲. آبشار
#آو_نیا_وه_جا: کاملا مصرف کرد_ تمام کرد
گاه بصورت مجازی یعنی بیچاره ام کرد مثل بیت اول شعر
#چم: پیچ رودخانه، و زمین های متصل به آن
#هار hār: پایین؛ همریشه با #هوار hwār در لکی به معنای پایین و #خوار xwār در کردی به معنی پایین
#جوستون: قاتل، ستاننده ی جان
بوَن: ببند #زیتر: زودتر
#مل mêł: گردن، #بۉئر: ببُر، #بون bon: بینداز
#کلkêl: آغوش؛ تش نون د کلم: آتش به جان من نینداز
#زاره: انتظارِ همراه با خیره شدن و استیصال برای آمدن کَسی یا چیزی
«زاره م مؽا وه دم در»: با حالت انتظار و استیصال به در خیره شده ام
#سخون: استخوان
#تل têł: سیم، مفتول( واژه ای است اصالتا ترکی) تلم بزه: مرا بند بزن
مثلا «چینی اشکسه ن تل زَه»: چینی شکسته را بند زد
#تیربیون tirbeyon: آدرس، نشانی
#گل_هردن(= گل gêł آۉردن): برگشتن
#جهوݩ: جهان( در اینجا تخلص شاعر)
#ولات: سرزمین
#کیشه: عمل جمع آوری محصول در یک جا
#لاقاو: نیش و طعنه
خرمه_جا: محل جمع آوری خرمن
#سیفا: فکر، خیال
سیفا مؽکَه ن: فکر می کنند
#قاف: ۱.طنز و بذله گویی ۲. تمسخر
قاف (مؽ )شونه: تمسخر می کند
#نتار: فدا، قربان_ بی وه نتارت: در راه تو فدا شد
#چل: دیوانه، خل و چل
#خل xêł: دارای چشمان لوچ
#ها_بی_ۉ_ها_رتhā bi öw hā rat
اصطلاحی است به معنی « هرچه بود گذشت» یا «بگذریم چیزی است که اتفاق افتاد ولی...»
❇️🌸نکته
تحلیل ادبی_فرهنگی بیت اول شعر
زالِ پر د تافِ سیلت آو نؽا وه جا دلم
چَم وه چم مۉرَه م وه هار ۉ گوم وه گوم مۊ قاتلم
شاعر در بیت اول به جای رودخانه پر از موجِ نگاه گفته است زال پر از موج نگاهت.
اینکهچرا شاعر ( استاد #جهانشاد) از خود رودخانه( #گلال، #رۊ، #رۊدخونه) استفاده نکرده است و از بین اینهمه رودخانه رودِ #زال را انتخاب کرده حاوی نکات جالب و ارزنده ای است که در ذیل بحث می شود.
رود زال از میانکوه #بالاگریوه لرستان سرچشمه می گیرد و به رود سیمره می ریزد. سیمره که وارد خوزستان می شود کرخه نام می گیرد.
رود زال یک ویژگی جالبی دارد که به جریان سریع و زلال معروف است وقتی که وارد رود #سیمره می شود در آن نمی ریزد بلکه سِیمَره را قطع می کند تا آن سوی ساحل می رود و دوباره برمی گردد و در سیمره می ریزد و با آب آن قاطی می شود.
حالا این پدیده در لری شده است ضرب المثل: مثلا وقتی کسی یا جمعی دارند موضوعی را بحث می کنند یک نفر موضوعی دیگر پیش می کشد و بحث قبلی که در جریان بود قطع و متوقف می شود می گویند:👈 « زال اوما سیمرَه ن بُرّی» ( زال آمد و سیمره را قطع کرد)
اما #سیمره در فرهنگ لری نماد آرامش ظاهر است زیرا جریانی آرام دارد هرچند این جریان آرام آن موجب فریب و غرق شدن خیلی ها در طول تاریخ شده است.
دو ضرب المثل درباره ظاهر آرام ولی خطرناک سیمره در فرهنگ لری داریم:
🔹۱. سیمره ملۊس ملۊس
آیم مۉره چی گامگلۊس( یا آدِم برَه چی گامگلۊس)
یعنی سیمره ظاهری آرام و آهسته دارد ولی آدم را مثل سوسک غرق می کند
🔹۲. کَشکو هاف هاف کِنَک زَله ترَک
سیمره صاف صاف کِنَک آیِم برَک( آدم برَک)
یعنی رود #کشکان پرهیاهو است آدم را می ترساند ولی سیمره صاف و آرام می رود اما آدم را غرق می کند.
این سه رود نماد ویژگی شخصیتی از افراد یا اشیاء هستند( کشکان نماد هیاهو ولی کم خطری یا بی خطری، سیمره نماد ظاهر آرام ولی خطرناک، زال نماد غلبه و تغییر جریان امور )
حالا شاعر می خواهد بگوید زندگی من یک جریان آرام( مثل سیمره ) داشت ولی نگاه پر از موج تو مثل رود زال همه چیز را تغییر داد بر من غلبه کرد و بیچاره شدم روز به روز بیشتر مرا غرق می کند و گام به گام قاتلم می شود.
از اینرو کاربرد زال پر از موج نگاه به جای رود پر از موج نگاه، کاربردی هدفمندانه و بدیع است و همچنین نمونه ای است از تبدیل اسم خاص(زال ) به مفهوم اسم عام(رود) در شعر.
https://telegram.me/thelurishacademy
#زال: نام رودخانه ای در لرستان
#تاف: ۱. موج ۲. آبشار
#آو_نیا_وه_جا: کاملا مصرف کرد_ تمام کرد
گاه بصورت مجازی یعنی بیچاره ام کرد مثل بیت اول شعر
#چم: پیچ رودخانه، و زمین های متصل به آن
#هار hār: پایین؛ همریشه با #هوار hwār در لکی به معنای پایین و #خوار xwār در کردی به معنی پایین
#جوستون: قاتل، ستاننده ی جان
بوَن: ببند #زیتر: زودتر
#مل mêł: گردن، #بۉئر: ببُر، #بون bon: بینداز
#کلkêl: آغوش؛ تش نون د کلم: آتش به جان من نینداز
#زاره: انتظارِ همراه با خیره شدن و استیصال برای آمدن کَسی یا چیزی
«زاره م مؽا وه دم در»: با حالت انتظار و استیصال به در خیره شده ام
#سخون: استخوان
#تل têł: سیم، مفتول( واژه ای است اصالتا ترکی) تلم بزه: مرا بند بزن
مثلا «چینی اشکسه ن تل زَه»: چینی شکسته را بند زد
#تیربیون tirbeyon: آدرس، نشانی
#گل_هردن(= گل gêł آۉردن): برگشتن
#جهوݩ: جهان( در اینجا تخلص شاعر)
#ولات: سرزمین
#کیشه: عمل جمع آوری محصول در یک جا
#لاقاو: نیش و طعنه
خرمه_جا: محل جمع آوری خرمن
#سیفا: فکر، خیال
سیفا مؽکَه ن: فکر می کنند
#قاف: ۱.طنز و بذله گویی ۲. تمسخر
قاف (مؽ )شونه: تمسخر می کند
#نتار: فدا، قربان_ بی وه نتارت: در راه تو فدا شد
#چل: دیوانه، خل و چل
#خل xêł: دارای چشمان لوچ
#ها_بی_ۉ_ها_رتhā bi öw hā rat
اصطلاحی است به معنی « هرچه بود گذشت» یا «بگذریم چیزی است که اتفاق افتاد ولی...»
❇️🌸نکته
تحلیل ادبی_فرهنگی بیت اول شعر
زالِ پر د تافِ سیلت آو نؽا وه جا دلم
چَم وه چم مۉرَه م وه هار ۉ گوم وه گوم مۊ قاتلم
شاعر در بیت اول به جای رودخانه پر از موجِ نگاه گفته است زال پر از موج نگاهت.
اینکهچرا شاعر ( استاد #جهانشاد) از خود رودخانه( #گلال، #رۊ، #رۊدخونه) استفاده نکرده است و از بین اینهمه رودخانه رودِ #زال را انتخاب کرده حاوی نکات جالب و ارزنده ای است که در ذیل بحث می شود.
رود زال از میانکوه #بالاگریوه لرستان سرچشمه می گیرد و به رود سیمره می ریزد. سیمره که وارد خوزستان می شود کرخه نام می گیرد.
رود زال یک ویژگی جالبی دارد که به جریان سریع و زلال معروف است وقتی که وارد رود #سیمره می شود در آن نمی ریزد بلکه سِیمَره را قطع می کند تا آن سوی ساحل می رود و دوباره برمی گردد و در سیمره می ریزد و با آب آن قاطی می شود.
حالا این پدیده در لری شده است ضرب المثل: مثلا وقتی کسی یا جمعی دارند موضوعی را بحث می کنند یک نفر موضوعی دیگر پیش می کشد و بحث قبلی که در جریان بود قطع و متوقف می شود می گویند:👈 « زال اوما سیمرَه ن بُرّی» ( زال آمد و سیمره را قطع کرد)
اما #سیمره در فرهنگ لری نماد آرامش ظاهر است زیرا جریانی آرام دارد هرچند این جریان آرام آن موجب فریب و غرق شدن خیلی ها در طول تاریخ شده است.
دو ضرب المثل درباره ظاهر آرام ولی خطرناک سیمره در فرهنگ لری داریم:
🔹۱. سیمره ملۊس ملۊس
آیم مۉره چی گامگلۊس( یا آدِم برَه چی گامگلۊس)
یعنی سیمره ظاهری آرام و آهسته دارد ولی آدم را مثل سوسک غرق می کند
🔹۲. کَشکو هاف هاف کِنَک زَله ترَک
سیمره صاف صاف کِنَک آیِم برَک( آدم برَک)
یعنی رود #کشکان پرهیاهو است آدم را می ترساند ولی سیمره صاف و آرام می رود اما آدم را غرق می کند.
این سه رود نماد ویژگی شخصیتی از افراد یا اشیاء هستند( کشکان نماد هیاهو ولی کم خطری یا بی خطری، سیمره نماد ظاهر آرام ولی خطرناک، زال نماد غلبه و تغییر جریان امور )
حالا شاعر می خواهد بگوید زندگی من یک جریان آرام( مثل سیمره ) داشت ولی نگاه پر از موج تو مثل رود زال همه چیز را تغییر داد بر من غلبه کرد و بیچاره شدم روز به روز بیشتر مرا غرق می کند و گام به گام قاتلم می شود.
از اینرو کاربرد زال پر از موج نگاه به جای رود پر از موج نگاه، کاربردی هدفمندانه و بدیع است و همچنین نمونه ای است از تبدیل اسم خاص(زال ) به مفهوم اسم عام(رود) در شعر.
https://telegram.me/thelurishacademy
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش غیرقومگرایانه و آکادمیک به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه بین اقوام عزیز ایران
🌺📚بهمنی که از اردیبهشت می گفت
به بهانه ی زادروز استاد بهمن علاء الدین؛مسعود بختیاری
✍ #آرش_صبا، #منچستر، انگلستان
---------------------------------------------
آموزگاری بزرگترین هنرش بود. معلمی که کلاس درسش از خردادهای کوچ آغاز می شد. از «مال کنونی» سخن می گفت که با همدلی و پابه راهیِ زیبا می گشت.می گفت: «چه خۊوِه مال بار کنه یارت وابات بۊ»
معلمی که جدایی و تفرقه را نکوهش می کرد و آرزویش «یکاگیریِ» مردمانِ سرزمینش بود:
"چه خۊوه مال بار وَنه پا چَشمه کوهرنگ
تا بیان یَک بِگِرن چالنگ ۉ هفت لنگ»
تنها بود و از تنهایی بیزار و بر جدایی و تفرقه سخت می تاخت:
«اخِه تا کی چینو وا تهنا بِمَهنوم
ندۊنوم چه دیڌی اِز ئی جڌایی»
از خشکسالی قلب ها و اندیشه ها شکایت داشت و از آفتابی که «تَش» به «وُلات» عقلانیت می ریخت.آرمونش نرمه بارانی بود تا خاکی که بر دلها نشسته را با بوسه ای بزدایدو جوانان سرزمینش را صدا می کرد که:
«کُر جغلیله خور کن تا جم آبۊن
تا بووازیم هم ز نۊ هل هله کۊسه»
نگران بود که مبادا نسل هایِ آینده راه و منش اش را فراموش کنند و یک عمر تلاشش بی حاصل باشد
اما باز دلش جا نمی گرفت و دردمندانه فریاد می زد:
«دلوم جا نیگره اَندِ ایدۊنوم.
که خیلی تَهله بی حاصل بدۊنوم»
او از پسِ تجربه های بسیار آموخته بود که روزگار گاه پر از شیون و ناشادی است.وقتی که روزگار بازوهایِ پر شیونش را نشان می داد.نهیب می زد که:
«بِشون که نَهزَنی»
و همین هاست که «آ بهمن علاءالدین» را در قرنِ ما به انسانی نشانه دار تبدیل می کند..کسی که اصولی تعریف شده دارد.گاهی که احساس می کنیم رنج هایی هست که انگار تمامی ندارد.باید که سراغش را بگیریم.گاهی که حالِ زمین خوب نیست.گاهی که جنسِ احوالمان مرغوب نیست باید دو زانو مقابلِ اندیشه اش بنشینیم تا عاطفه هایمان را از نو مرمت کنیم، دلهامان را دوباره بازسازی کنیم،کدورت هامان را رفع و رجوع کنیم. با دست به هم دادنی قادرمان می سازد،جانمان هم برای هم دربیاید
«بووین حالا دس به یَک داڌن
جۊن سی یَک داڌن چندؽ آسۊنه»
هم به همین سبب است که فکر می کنم «آ بهمن» پیش و بیش از همه ی خوبی ها که داشت یک معلم بود چرا که ترانه هایش ما را قادر می سازد که دوباره سبز شویم؛ تازه شویم و مهربانی کنیم.
او معتقد بود تنها چیزی که بهار را زرد می کند و آدمیزاد جماعت را از جان سیر،تنهایی است « ناگۉگری» و پراکندگی است.
-------------------------------------------
#مال_کنون: کوچ، مهاجرت
#یکاگیری: اتحاد
#مال:( در اینجا )چند خانواده عشایری که با هم کوچ و اتراق می کنند
#گۉگری: رفتار و پیمان دوستی و برادری
#یک_بگرن: متحد شوند، به هم بپیوندند
#ناگۉگری: خلاف گۉگری
#ونه: بیندازد
مال بار ونه: «مال» اتراق کند
#جم_آبۊن: جمع شوند
#کر: پسر
#جغلیل: پسران نوجوان
#ولات: سرزمین
#بووازیم: برقصیم
#بووین: ببین
#تهل: تلخ
#اندی: وگرنه
#چندؽ: چقدر
آرش صبا
http://t.me/thelurishacademy
به بهانه ی زادروز استاد بهمن علاء الدین؛مسعود بختیاری
✍ #آرش_صبا، #منچستر، انگلستان
---------------------------------------------
آموزگاری بزرگترین هنرش بود. معلمی که کلاس درسش از خردادهای کوچ آغاز می شد. از «مال کنونی» سخن می گفت که با همدلی و پابه راهیِ زیبا می گشت.می گفت: «چه خۊوِه مال بار کنه یارت وابات بۊ»
معلمی که جدایی و تفرقه را نکوهش می کرد و آرزویش «یکاگیریِ» مردمانِ سرزمینش بود:
"چه خۊوه مال بار وَنه پا چَشمه کوهرنگ
تا بیان یَک بِگِرن چالنگ ۉ هفت لنگ»
تنها بود و از تنهایی بیزار و بر جدایی و تفرقه سخت می تاخت:
«اخِه تا کی چینو وا تهنا بِمَهنوم
ندۊنوم چه دیڌی اِز ئی جڌایی»
از خشکسالی قلب ها و اندیشه ها شکایت داشت و از آفتابی که «تَش» به «وُلات» عقلانیت می ریخت.آرمونش نرمه بارانی بود تا خاکی که بر دلها نشسته را با بوسه ای بزدایدو جوانان سرزمینش را صدا می کرد که:
«کُر جغلیله خور کن تا جم آبۊن
تا بووازیم هم ز نۊ هل هله کۊسه»
نگران بود که مبادا نسل هایِ آینده راه و منش اش را فراموش کنند و یک عمر تلاشش بی حاصل باشد
اما باز دلش جا نمی گرفت و دردمندانه فریاد می زد:
«دلوم جا نیگره اَندِ ایدۊنوم.
که خیلی تَهله بی حاصل بدۊنوم»
او از پسِ تجربه های بسیار آموخته بود که روزگار گاه پر از شیون و ناشادی است.وقتی که روزگار بازوهایِ پر شیونش را نشان می داد.نهیب می زد که:
«بِشون که نَهزَنی»
و همین هاست که «آ بهمن علاءالدین» را در قرنِ ما به انسانی نشانه دار تبدیل می کند..کسی که اصولی تعریف شده دارد.گاهی که احساس می کنیم رنج هایی هست که انگار تمامی ندارد.باید که سراغش را بگیریم.گاهی که حالِ زمین خوب نیست.گاهی که جنسِ احوالمان مرغوب نیست باید دو زانو مقابلِ اندیشه اش بنشینیم تا عاطفه هایمان را از نو مرمت کنیم، دلهامان را دوباره بازسازی کنیم،کدورت هامان را رفع و رجوع کنیم. با دست به هم دادنی قادرمان می سازد،جانمان هم برای هم دربیاید
«بووین حالا دس به یَک داڌن
جۊن سی یَک داڌن چندؽ آسۊنه»
هم به همین سبب است که فکر می کنم «آ بهمن» پیش و بیش از همه ی خوبی ها که داشت یک معلم بود چرا که ترانه هایش ما را قادر می سازد که دوباره سبز شویم؛ تازه شویم و مهربانی کنیم.
او معتقد بود تنها چیزی که بهار را زرد می کند و آدمیزاد جماعت را از جان سیر،تنهایی است « ناگۉگری» و پراکندگی است.
-------------------------------------------
#مال_کنون: کوچ، مهاجرت
#یکاگیری: اتحاد
#مال:( در اینجا )چند خانواده عشایری که با هم کوچ و اتراق می کنند
#گۉگری: رفتار و پیمان دوستی و برادری
#یک_بگرن: متحد شوند، به هم بپیوندند
#ناگۉگری: خلاف گۉگری
#ونه: بیندازد
مال بار ونه: «مال» اتراق کند
#جم_آبۊن: جمع شوند
#کر: پسر
#جغلیل: پسران نوجوان
#ولات: سرزمین
#بووازیم: برقصیم
#بووین: ببین
#تهل: تلخ
#اندی: وگرنه
#چندؽ: چقدر
آرش صبا
http://t.me/thelurishacademy
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش غیرقومگرایانه و آکادمیک به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه بین اقوام عزیز ایران
🖤 💔به مناسبت سالگرد درگذشت استاد فرجی
✍ #موسوی از #کویت
با سلام به همگی
و تشکر بابت تلاشهای مستمر و ارزنده شما و همه نویسندگان فرهنگستان
۲۸ اردیبهشت سالگرد فقدان استاد #حسین_فرجی خواننده لرستانی است که به این مناسبت یک مطلب فارسلری خدمتتان میفرستم اگر صلاح دانستید برای روز سالگرد ایشان منتشر کنید.
باز هم لطف کنید زحمت ترجمهها و بازنویسی آن به خط لری را خودتان تقبل فرمایید. شرمنده و ممنونم.
با شما هستم ای «شؽرپیا»ی عرصه آواز
که یکی از ستارگان جاوید «دنگ ۉ گۉرونی» لرستان هستی
با شما هستم که با سخاوت بر ما بارانی از «بیت ۉ هِیوِله» باریدی
آوازهی «بارو بارونت» از «ولات ۉ بِنشین» لران هم فراتر رفته است.
من خودم مسافر کویتم و« مسافر کویت» تو را با بند بند جانم درک کرده ام.
صدای « شۉءِسال» و «کِشکِلَه شیرازی» ات هنوز در گوش مشتاقان جریان دارد.
هنوز هنر لر و لرستان «د داغ» رفتنت غمگین و « انۊنشین» است.
ازترانههای تو آموختم که در مشکلات روزگار:
بَسِمَه هرچؽ کَشیم دی دسِ دۏنیا
دِه مؽها چی اسبؽکۏ بِئسِم سرِِ پا
داغ رفتنت سنگین بود ولی خودت خواندی که:
دالکه تۏ نَگرؽو غصه نوهور دۏنیا چنینه
باغووݩ زحمتِ گل مؽکَشَه ۉ گل نمؽچینه
#دنگ_ۉ_گۉرونی: صدا و آهنگ، آواز و ترانه
#بیت: ۱.شعر ۲. نوعی ترانه
#هیوله: نوعی ترانه شاد
#انۊنشین: محزون، اندوهناک
#شؽرپیا: شیرمرد
#اسبؽکۏ: نام کوهی معروف در لرستان ( سفیدکوه)
#دالکه: مادرجان
#کشکله_شیرازی: دخترک شیرازی؛ نام یک ترانه قدیمی معروف لری که خوانندگان زیادی آن را اجراء یا بازخوانی کردهاند.
#بارو_بارون: از ترانههای معروف استاد فرجی که با اجرای گروه #رستاک در سطح ملی معروف شده است.
#مسافر_کویت: نام یکی از ترانههای استاد فرجی در وصف حال مهاجران کویت برای کار
#ولات: سرزمین، دیار
#بنشین: حوزه سکونت
#شۉء_سال: شب سالگرد؛ نام یکی از ترانههای معروف ایشان
https://t.me/thelurishacademy
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش غیرقومگرایانه و آکادمیک به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه بین اقوام عزیز ایران
✍ #موسوی از #کویت
با سلام به همگی
و تشکر بابت تلاشهای مستمر و ارزنده شما و همه نویسندگان فرهنگستان
۲۸ اردیبهشت سالگرد فقدان استاد #حسین_فرجی خواننده لرستانی است که به این مناسبت یک مطلب فارسلری خدمتتان میفرستم اگر صلاح دانستید برای روز سالگرد ایشان منتشر کنید.
باز هم لطف کنید زحمت ترجمهها و بازنویسی آن به خط لری را خودتان تقبل فرمایید. شرمنده و ممنونم.
با شما هستم ای «شؽرپیا»ی عرصه آواز
که یکی از ستارگان جاوید «دنگ ۉ گۉرونی» لرستان هستی
با شما هستم که با سخاوت بر ما بارانی از «بیت ۉ هِیوِله» باریدی
آوازهی «بارو بارونت» از «ولات ۉ بِنشین» لران هم فراتر رفته است.
من خودم مسافر کویتم و« مسافر کویت» تو را با بند بند جانم درک کرده ام.
صدای « شۉءِسال» و «کِشکِلَه شیرازی» ات هنوز در گوش مشتاقان جریان دارد.
هنوز هنر لر و لرستان «د داغ» رفتنت غمگین و « انۊنشین» است.
ازترانههای تو آموختم که در مشکلات روزگار:
بَسِمَه هرچؽ کَشیم دی دسِ دۏنیا
دِه مؽها چی اسبؽکۏ بِئسِم سرِِ پا
داغ رفتنت سنگین بود ولی خودت خواندی که:
دالکه تۏ نَگرؽو غصه نوهور دۏنیا چنینه
باغووݩ زحمتِ گل مؽکَشَه ۉ گل نمؽچینه
#دنگ_ۉ_گۉرونی: صدا و آهنگ، آواز و ترانه
#بیت: ۱.شعر ۲. نوعی ترانه
#هیوله: نوعی ترانه شاد
#انۊنشین: محزون، اندوهناک
#شؽرپیا: شیرمرد
#اسبؽکۏ: نام کوهی معروف در لرستان ( سفیدکوه)
#دالکه: مادرجان
#کشکله_شیرازی: دخترک شیرازی؛ نام یک ترانه قدیمی معروف لری که خوانندگان زیادی آن را اجراء یا بازخوانی کردهاند.
#بارو_بارون: از ترانههای معروف استاد فرجی که با اجرای گروه #رستاک در سطح ملی معروف شده است.
#مسافر_کویت: نام یکی از ترانههای استاد فرجی در وصف حال مهاجران کویت برای کار
#ولات: سرزمین، دیار
#بنشین: حوزه سکونت
#شۉء_سال: شب سالگرد؛ نام یکی از ترانههای معروف ایشان
https://t.me/thelurishacademy
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش غیرقومگرایانه و آکادمیک به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه بین اقوام عزیز ایران