تشویش
247 subscribers
336 photos
51 videos
6 files
181 links
تشویش هزار " آیا"، وسواس هزار "اما"
کوریم و نمی‌بینیم ، ورنه همه بیماریم

..حسین منزوی..
Download Telegram
Begoo Begoo (Symphonic Odyssey 2020 Live) (بگو بگو (سمفونیک اُدیسه…
Mohsen Namjoo
من از دیار حبیبم، نه از بلاد غریب
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم...

#غزل۳۳۳
#حافظ
آفتابی تو و من ذره مسکین ضعیف
تو کجا و من سرگشته کجا می‌نگرم...

#غزل۳۹۳
#سعدی
من این خیال نبندم که دانه‌ای به مراد
میان این همه تشویش دام برگیرم‌...

#غزل۳۹۶
#سعدی
عفاک‌الله! به قید عشقم از هستی برآوردی
به یک مشکل نمودی حل هزاران مشکل ما را

غزل ۲۸
#نظیری_نیشابوری
خورشید عمر بر سر دیوار و خفته‌ایم
فریاد از درازی خواب گران ما...

بنیاد ما خرابی ما استوار کرد
گویی که سود ماست «نظیری » زیان ما

غزل ۳۵
#نظیری_نیشابوری
مردمی فرموده، جا در چشم گریان کرده‌ای
شوره‌زار شوربختان را گلستان کرده‌ای..

تو کجا وین دل که در هر گوشه‌ای جغد غمی‌ست؟
گنج را مانی که جا در کنج ویران کرده‌ای...

غزل ۳۷۶❤️
#وحشی_بافقی
تشویش
عفاک‌الله! به قید عشقم از هستی برآوردی به یک مشکل نمودی حل هزاران مشکل ما را غزل ۲۸ #نظیری_نیشابوری
رهایی می‌دهد درد طلب دل را ازین عالم
به ساحل می‌برد این موجه‌ی بی‌تاب، کشتی را

#صائب
بیابان‌گردی مجنون، ز نقصان جنون باشد!
که سنگ کودکان باشد محک کامل‌عیاری را

#صائب
کلیم را تو اگر رخصت سوال دهی
به این نشاط ز فکر جواب می‌گذرد!

#کلیم_کاشانی
فسردگی به‌سکون خوب نیست عاشق را
چو نبض باید پیوسته اضطراب کند

#کلیم_کاشانی
شمع آخر بر سر پروانه خواهد آمدن...

#کلیم_کاشانی

پ.ن:
کششی که عشق دارد، نگذاردت بدین‌سان
به جنازه گر نیایی به مزار خواهی آمد

#امیرخسرو_دهلوی
آن‌دم که به یک خنده دهم جان چو صراحی
مستان تو خواهم که گزارند نمازم

#غزل۳۳۴
#حافظ

پ.ن:
ایهام مستان: چشم‌های مست و کسانی که مست شراب معشوق‌اند
سوالی کن ز من امروز تا غوغا به شهر افتد
که اعجاز فلانی کرده گویا بی‌زبانی را!

غزل ۵۸
#نظیری_نیشابوری
بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شد...
من‌بعد بدان شرطم کز توبه بپرهیزم

گفتی به غمم بنشین، یا از سر جان برخیز
فرمان برمت جانا؛ بنشینم و برخیزم!

#غزل۴۰۱
#سعدی
تو نشسته در مقابل، من و صد خیال باطل
که به عالم تخیل به که اتصال داری

غزل ۳۷۹
#وحشی_بافقی
تصنیف فریاد.
@monadchannel
و برای شب.
تشویش
@monadchannel – تصنیف فریاد.
خانه‌ام آتش گرفته‌ست، آتشی بیرحم.
همچنان می‌سوزد این آتش،
نقش‌هایی را که من بستم به خون دل،
بر سر و چشم در و دیوار،
در شب رسوای بی‌ساحل.

وای بر من... سوزد و سوزد
غنچه‌هایی را که پروردم به دشواری
در دهان گود گلدان‌ها
روزهای سخت بیماری

#مهدی_اخوان‌ثالث