طاعت ما نیست غیر از ورزش پندار ما
هست استغفار ما محتاج استغفار ما
شوق، صد منصور کشت و عشق، صد یوسف فروخت
بوالعجب! هنگامهها گرمست در بازار ما
از شمیم گل دماغ ما پریشان میشود
بر نمیتابد دم عیسی دل بیمار ما
غزل ۱۶
#نظیری_نیشابوری
هست استغفار ما محتاج استغفار ما
شوق، صد منصور کشت و عشق، صد یوسف فروخت
بوالعجب! هنگامهها گرمست در بازار ما
از شمیم گل دماغ ما پریشان میشود
بر نمیتابد دم عیسی دل بیمار ما
غزل ۱۶
#نظیری_نیشابوری
خورشید عمر بر سر دیوار و خفتهایم
فریاد از درازی خواب گران ما...
بنیاد ما خرابی ما استوار کرد
گویی که سود ماست «نظیری » زیان ما
غزل ۳۵
#نظیری_نیشابوری
فریاد از درازی خواب گران ما...
بنیاد ما خرابی ما استوار کرد
گویی که سود ماست «نظیری » زیان ما
غزل ۳۵
#نظیری_نیشابوری
بیا که مردم و بر راه چشم جان بازست
به گفتگوی تو زخم مرا دهان بازست
به خون ما اگرت میل هست، مانع نیست
می مغانه سبیل و در مغان بازست
در آرزوی نثار قدوم تو همه شب
گهرفروش دو چشم مرا دکان بازست
غزل ۱۱۸
#نظیری_نیشابوری
پ.ن:
سبیل: مباح، روا
به گفتگوی تو زخم مرا دهان بازست
به خون ما اگرت میل هست، مانع نیست
می مغانه سبیل و در مغان بازست
در آرزوی نثار قدوم تو همه شب
گهرفروش دو چشم مرا دکان بازست
غزل ۱۱۸
#نظیری_نیشابوری
پ.ن:
سبیل: مباح، روا