🔴#تبیین_نظام_تمدن_نوین_اسلامی……….✍5⃣
⭕️راهبردهای کلان نظام معرفت توحیدی
🔸ویژگی های بینش و نگرش تعالی بخش
#الف) ظرفیت انعطاف در راستای آرمانها
بینش و نوع جهانبینی علاوه بر اینکه باید پشتوانه ی علمی محکم و یقینی داشته باشد باید اصول یقینی آن دارای قابلیت و تبدیل پذیری به قاعده یا اصل مبنا را داشته باشد تا اگر مقتضیات زمان و تحولات ایام مسائل و نیازهای برای معتقدین آن جهانبینی ایجاد کرد بتواند با اجراء این قواعد حرکتی انعطافی در جهت کمال ، نسبت به حل مسائل و نیازهای مقتضی زمان خویش داشته باشد بله انعطاف و حرکتی فعال و پیش برنده (یا همان نرمش قهرمانانه )به سوی آرمانها و اهداف جهانبینی خویش داشته باشند.
#ب) تحجر مانع تمدن سازی
پس جهانبینی که با اعتقادات سنگ شده ی باستانی خویش می خواهد انسان فعلی را هم سطح انسان باستانی به کمال برساند جهانبینی است که تاریخ انقضاء دارد جهانبینی و نگرش دگم و متحجری است که منجر به فتنه و انحراف خواهد بود معتقدین خود را نه تنها به کمال نخواهد رسانید بلکه به انحتاط و افساد خواهد کشاند و البته معتقدین این جهانبینی خود را تافته ی جدا بافته دانسته و دیگران را منحرف خواهند شمرد و حتی بعضا مهدور دم خواهند دانست.
#ج) ظرفیت داشتن مجریان تربیت شده
اما نکته ی دیگر این که اگر جهانبینی دارای چنین ظرفیت تحول پذیری فعالانه (نه منفعلانه یعنی تغییر عقیده و ارتداد به خاطر پاسخگویی و حل مساله یا نیاز مقتضی زمانه ) هم باشد ولی مجری و راهبر آگاه به اصول و پیش بین نسبت به اقتضائات و تحولات زمانه نداشته باشد باز تکامل بخش و تعالی بخش نخواهد بود، زیرا هم نیازها و هم شرایط زندگی انسان قابل پیش بینی واقع بینانه نیست و البته استعدادها و زمینه های رشد و شکوفایی استعدادهای انسان و همچنین ابعاد و سطوح رشد و تعالی انسان هم قابل فرض دقیق هرمجری نیست بلکه مجری و راهبر، هم باید آگاه به این مناسبات باشد و هم مجری خیر خواه ، امین،معصوم از هر خطاء (یعنی هر روش و عمل غیر قابل قبول آن جهانبینی) باشد تا معتقدین این جهانبینی را مخالف آرمانهای آن پیش نبرده و آنها را در تحولات زمانه فعالانه رشد دهد.
#د)قابلیت ارائه ی راهبر های عمومی و کلی برای تمدن سازی
امام خامنه ی در این باره می فرماید: راهبردهای عمومی و کلّی؛ این راهبردها را بایستی شناخت، تکیهی بر اسلامیّت، ملاحظهی ظالم نبودن و مظلوم نشدن در تعاملات گوناگون؛ اینکه فرمود: کُونا لِلظّالِمِ خَصماً و لِلمَظلُومِ عَوناً، این یک وظیفه است، این یک راهبرد کلّی است. راهبرد تکیهی به آراء مردم و آنچه که مردمسالاری را تشکیل میدهد و راهبردهایی از این قبیل؛ اینها سیاستهای کلان و اساسی و راهبردهای اصلی نظام جمهوری اسلامی است برای رسیدن به آن آرمانها؛ کار عمومی، تلاش عمومی، ابتکار عمومی، وحدت ملّی، و از این قبیل چیزهایی که وجود دارد[۱]
🔸ویژگی نظام معرفتی اسلام
#الف) اتحاد و وحدت تمامی اولیاء جهانبینی اسلام
اما جهانبینی و نگرش اسلام، که منبع اعتقادی آن قرآن و اهل بیت(علیه السلام) است رسالت واحد و اصلی تمامی انبیاء ابلاغ یک اصل کلی یعنی تسلیم در برابر الله می داند نتیجه اینکه تمامی انبیاء رسالتی جزء ابلاغ دین مبیین اسلام نداشتند: « إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ» [۲] دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آنهم به خاطر ظلم و ستمشان و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او رسیدگی میکند زیرا) خداوند، سریع الحساب است.
پس هم نبی اکرم مسلمان بود و رسالتش ابلاغ و اجرای اسلام و هم تمامی انبیاء قبل او مسلمان و مبلغ اسلام بودند: «وَوَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» و ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند: «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است؛ و شما، جز به تسلیم در برابر فرمان خدا از دنیا نروید».[۳]
⭕️راهبردهای کلان نظام معرفت توحیدی
🔸ویژگی های بینش و نگرش تعالی بخش
#الف) ظرفیت انعطاف در راستای آرمانها
بینش و نوع جهانبینی علاوه بر اینکه باید پشتوانه ی علمی محکم و یقینی داشته باشد باید اصول یقینی آن دارای قابلیت و تبدیل پذیری به قاعده یا اصل مبنا را داشته باشد تا اگر مقتضیات زمان و تحولات ایام مسائل و نیازهای برای معتقدین آن جهانبینی ایجاد کرد بتواند با اجراء این قواعد حرکتی انعطافی در جهت کمال ، نسبت به حل مسائل و نیازهای مقتضی زمان خویش داشته باشد بله انعطاف و حرکتی فعال و پیش برنده (یا همان نرمش قهرمانانه )به سوی آرمانها و اهداف جهانبینی خویش داشته باشند.
#ب) تحجر مانع تمدن سازی
پس جهانبینی که با اعتقادات سنگ شده ی باستانی خویش می خواهد انسان فعلی را هم سطح انسان باستانی به کمال برساند جهانبینی است که تاریخ انقضاء دارد جهانبینی و نگرش دگم و متحجری است که منجر به فتنه و انحراف خواهد بود معتقدین خود را نه تنها به کمال نخواهد رسانید بلکه به انحتاط و افساد خواهد کشاند و البته معتقدین این جهانبینی خود را تافته ی جدا بافته دانسته و دیگران را منحرف خواهند شمرد و حتی بعضا مهدور دم خواهند دانست.
#ج) ظرفیت داشتن مجریان تربیت شده
اما نکته ی دیگر این که اگر جهانبینی دارای چنین ظرفیت تحول پذیری فعالانه (نه منفعلانه یعنی تغییر عقیده و ارتداد به خاطر پاسخگویی و حل مساله یا نیاز مقتضی زمانه ) هم باشد ولی مجری و راهبر آگاه به اصول و پیش بین نسبت به اقتضائات و تحولات زمانه نداشته باشد باز تکامل بخش و تعالی بخش نخواهد بود، زیرا هم نیازها و هم شرایط زندگی انسان قابل پیش بینی واقع بینانه نیست و البته استعدادها و زمینه های رشد و شکوفایی استعدادهای انسان و همچنین ابعاد و سطوح رشد و تعالی انسان هم قابل فرض دقیق هرمجری نیست بلکه مجری و راهبر، هم باید آگاه به این مناسبات باشد و هم مجری خیر خواه ، امین،معصوم از هر خطاء (یعنی هر روش و عمل غیر قابل قبول آن جهانبینی) باشد تا معتقدین این جهانبینی را مخالف آرمانهای آن پیش نبرده و آنها را در تحولات زمانه فعالانه رشد دهد.
#د)قابلیت ارائه ی راهبر های عمومی و کلی برای تمدن سازی
امام خامنه ی در این باره می فرماید: راهبردهای عمومی و کلّی؛ این راهبردها را بایستی شناخت، تکیهی بر اسلامیّت، ملاحظهی ظالم نبودن و مظلوم نشدن در تعاملات گوناگون؛ اینکه فرمود: کُونا لِلظّالِمِ خَصماً و لِلمَظلُومِ عَوناً، این یک وظیفه است، این یک راهبرد کلّی است. راهبرد تکیهی به آراء مردم و آنچه که مردمسالاری را تشکیل میدهد و راهبردهایی از این قبیل؛ اینها سیاستهای کلان و اساسی و راهبردهای اصلی نظام جمهوری اسلامی است برای رسیدن به آن آرمانها؛ کار عمومی، تلاش عمومی، ابتکار عمومی، وحدت ملّی، و از این قبیل چیزهایی که وجود دارد[۱]
🔸ویژگی نظام معرفتی اسلام
#الف) اتحاد و وحدت تمامی اولیاء جهانبینی اسلام
اما جهانبینی و نگرش اسلام، که منبع اعتقادی آن قرآن و اهل بیت(علیه السلام) است رسالت واحد و اصلی تمامی انبیاء ابلاغ یک اصل کلی یعنی تسلیم در برابر الله می داند نتیجه اینکه تمامی انبیاء رسالتی جزء ابلاغ دین مبیین اسلام نداشتند: « إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ» [۲] دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آنهم به خاطر ظلم و ستمشان و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او رسیدگی میکند زیرا) خداوند، سریع الحساب است.
پس هم نبی اکرم مسلمان بود و رسالتش ابلاغ و اجرای اسلام و هم تمامی انبیاء قبل او مسلمان و مبلغ اسلام بودند: «وَوَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» و ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند: «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است؛ و شما، جز به تسلیم در برابر فرمان خدا از دنیا نروید».[۳]
🔴#تبیین_نظام_تمدن_نوین_اسلامی……….✍6⃣
⭕️راهبردهای کلان نظام معرفت توحیدی
🔸ویژگی های بینش و نگرش تعالی بخش
#الف) ظرفیت انعطاف در راستای آرمانها
بینش و نوع جهانبینی علاوه بر اینکه باید پشتوانه ی علمی محکم و یقینی داشته باشد باید اصول یقینی آن دارای قابلیت و تبدیل پذیری به قاعده یا اصل مبنا را داشته باشد تا اگر مقتضیات زمان و تحولات ایام مسائل و نیازهای برای معتقدین آن جهانبینی ایجاد کرد بتواند با اجراء این قواعد حرکتی انعطافی در جهت کمال ، نسبت به حل مسائل و نیازهای مقتضی زمان خویش داشته باشد بله انعطاف و حرکتی فعال و پیش برنده (یا همان نرمش قهرمانانه )به سوی آرمانها و اهداف جهانبینی خویش داشته باشند.
#ب) تحجر مانع تمدن سازی
پس جهانبینی که با اعتقادات سنگ شده ی باستانی خویش می خواهد انسان فعلی را هم سطح انسان باستانی به کمال برساند جهانبینی است که تاریخ انقضاء دارد جهانبینی و نگرش دگم و متحجری است که منجر به فتنه و انحراف خواهد بود معتقدین خود را نه تنها به کمال نخواهد رسانید بلکه به انحتاط و افساد خواهد کشاند و البته معتقدین این جهانبینی خود را تافته ی جدا بافته دانسته و دیگران را منحرف خواهند شمرد و حتی بعضا مهدور دم خواهند دانست.
#ج) ظرفیت داشتن مجریان تربیت شده
اما نکته ی دیگر این که اگر جهانبینی دارای چنین ظرفیت تحول پذیری فعالانه (نه منفعلانه یعنی تغییر عقیده و ارتداد به خاطر پاسخگویی و حل مساله یا نیاز مقتضی زمانه ) هم باشد ولی مجری و راهبر آگاه به اصول و پیش بین نسبت به اقتضائات و تحولات زمانه نداشته باشد باز تکامل بخش و تعالی بخش نخواهد بود، زیرا هم نیازها و هم شرایط زندگی انسان قابل پیش بینی واقع بینانه نیست و البته استعدادها و زمینه های رشد و شکوفایی استعدادهای انسان و همچنین ابعاد و سطوح رشد و تعالی انسان هم قابل فرض دقیق هرمجری نیست بلکه مجری و راهبر، هم باید آگاه به این مناسبات باشد و هم مجری خیر خواه ، امین،معصوم از هر خطاء (یعنی هر روش و عمل غیر قابل قبول آن جهانبینی) باشد تا معتقدین این جهانبینی را مخالف آرمانهای آن پیش نبرده و آنها را در تحولات زمانه فعالانه رشد دهد.
#د)قابلیت ارائه ی راهبر های عمومی و کلی برای تمدن سازی
امام خامنه ی در این باره می فرماید: راهبردهای عمومی و کلّی؛ این راهبردها را بایستی شناخت، تکیهی بر اسلامیّت، ملاحظهی ظالم نبودن و مظلوم نشدن در تعاملات گوناگون؛ اینکه فرمود: کُونا لِلظّالِمِ خَصماً و لِلمَظلُومِ عَوناً، این یک وظیفه است، این یک راهبرد کلّی است. راهبرد تکیهی به آراء مردم و آنچه که مردمسالاری را تشکیل میدهد و راهبردهایی از این قبیل؛ اینها سیاستهای کلان و اساسی و راهبردهای اصلی نظام جمهوری اسلامی است برای رسیدن به آن آرمانها؛ کار عمومی، تلاش عمومی، ابتکار عمومی، وحدت ملّی، و از این قبیل چیزهایی که وجود دارد[۱]
🔸ویژگی نظام معرفتی اسلام
#الف) اتحاد و وحدت تمامی اولیاء جهانبینی اسلام
اما جهانبینی و نگرش اسلام، که منبع اعتقادی آن قرآن و اهل بیت(علیه السلام) است رسالت واحد و اصلی تمامی انبیاء ابلاغ یک اصل کلی یعنی تسلیم در برابر الله می داند نتیجه اینکه تمامی انبیاء رسالتی جزء ابلاغ دین مبیین اسلام نداشتند: « إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ» [۲] دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آنهم به خاطر ظلم و ستمشان و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او رسیدگی میکند زیرا) خداوند، سریع الحساب است.
پس هم نبی اکرم مسلمان بود و رسالتش ابلاغ و اجرای اسلام و هم تمامی انبیاء قبل او مسلمان و مبلغ اسلام بودند: «وَوَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» و ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند: «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است؛ و شما، جز به تسلیم در برابر فرمان خدا از دنیا نروید».[۳]
⭕️راهبردهای کلان نظام معرفت توحیدی
🔸ویژگی های بینش و نگرش تعالی بخش
#الف) ظرفیت انعطاف در راستای آرمانها
بینش و نوع جهانبینی علاوه بر اینکه باید پشتوانه ی علمی محکم و یقینی داشته باشد باید اصول یقینی آن دارای قابلیت و تبدیل پذیری به قاعده یا اصل مبنا را داشته باشد تا اگر مقتضیات زمان و تحولات ایام مسائل و نیازهای برای معتقدین آن جهانبینی ایجاد کرد بتواند با اجراء این قواعد حرکتی انعطافی در جهت کمال ، نسبت به حل مسائل و نیازهای مقتضی زمان خویش داشته باشد بله انعطاف و حرکتی فعال و پیش برنده (یا همان نرمش قهرمانانه )به سوی آرمانها و اهداف جهانبینی خویش داشته باشند.
#ب) تحجر مانع تمدن سازی
پس جهانبینی که با اعتقادات سنگ شده ی باستانی خویش می خواهد انسان فعلی را هم سطح انسان باستانی به کمال برساند جهانبینی است که تاریخ انقضاء دارد جهانبینی و نگرش دگم و متحجری است که منجر به فتنه و انحراف خواهد بود معتقدین خود را نه تنها به کمال نخواهد رسانید بلکه به انحتاط و افساد خواهد کشاند و البته معتقدین این جهانبینی خود را تافته ی جدا بافته دانسته و دیگران را منحرف خواهند شمرد و حتی بعضا مهدور دم خواهند دانست.
#ج) ظرفیت داشتن مجریان تربیت شده
اما نکته ی دیگر این که اگر جهانبینی دارای چنین ظرفیت تحول پذیری فعالانه (نه منفعلانه یعنی تغییر عقیده و ارتداد به خاطر پاسخگویی و حل مساله یا نیاز مقتضی زمانه ) هم باشد ولی مجری و راهبر آگاه به اصول و پیش بین نسبت به اقتضائات و تحولات زمانه نداشته باشد باز تکامل بخش و تعالی بخش نخواهد بود، زیرا هم نیازها و هم شرایط زندگی انسان قابل پیش بینی واقع بینانه نیست و البته استعدادها و زمینه های رشد و شکوفایی استعدادهای انسان و همچنین ابعاد و سطوح رشد و تعالی انسان هم قابل فرض دقیق هرمجری نیست بلکه مجری و راهبر، هم باید آگاه به این مناسبات باشد و هم مجری خیر خواه ، امین،معصوم از هر خطاء (یعنی هر روش و عمل غیر قابل قبول آن جهانبینی) باشد تا معتقدین این جهانبینی را مخالف آرمانهای آن پیش نبرده و آنها را در تحولات زمانه فعالانه رشد دهد.
#د)قابلیت ارائه ی راهبر های عمومی و کلی برای تمدن سازی
امام خامنه ی در این باره می فرماید: راهبردهای عمومی و کلّی؛ این راهبردها را بایستی شناخت، تکیهی بر اسلامیّت، ملاحظهی ظالم نبودن و مظلوم نشدن در تعاملات گوناگون؛ اینکه فرمود: کُونا لِلظّالِمِ خَصماً و لِلمَظلُومِ عَوناً، این یک وظیفه است، این یک راهبرد کلّی است. راهبرد تکیهی به آراء مردم و آنچه که مردمسالاری را تشکیل میدهد و راهبردهایی از این قبیل؛ اینها سیاستهای کلان و اساسی و راهبردهای اصلی نظام جمهوری اسلامی است برای رسیدن به آن آرمانها؛ کار عمومی، تلاش عمومی، ابتکار عمومی، وحدت ملّی، و از این قبیل چیزهایی که وجود دارد[۱]
🔸ویژگی نظام معرفتی اسلام
#الف) اتحاد و وحدت تمامی اولیاء جهانبینی اسلام
اما جهانبینی و نگرش اسلام، که منبع اعتقادی آن قرآن و اهل بیت(علیه السلام) است رسالت واحد و اصلی تمامی انبیاء ابلاغ یک اصل کلی یعنی تسلیم در برابر الله می داند نتیجه اینکه تمامی انبیاء رسالتی جزء ابلاغ دین مبیین اسلام نداشتند: « إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ» [۲] دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آنهم به خاطر ظلم و ستمشان و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او رسیدگی میکند زیرا) خداوند، سریع الحساب است.
پس هم نبی اکرم مسلمان بود و رسالتش ابلاغ و اجرای اسلام و هم تمامی انبیاء قبل او مسلمان و مبلغ اسلام بودند: «وَوَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» و ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند: «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است؛ و شما، جز به تسلیم در برابر فرمان خدا از دنیا نروید».[۳]
💠بسمِاللهِالرَّحمنالرَّحیم💠
🔻#پاورقی
🔻#تمدن_اسلامی
🔻#جستارهای_نظری
⭕️مفهومشناسی تمدن در منظر فلسفه تاریخ(12)
#فلسفه_تاریخ_قرآن(2)
🔸[در شماره قبل، سه اصل از اصول کلی #فلسفه_تاریخ_شیعه خدمت مخاطبین محترم ارائه شد، در ادامه، باقی این اصول مورد مطالعه قرار میگیرد.]
#د) اراده فردی، اجتماعی و تاریخی انسان، سه سطح اراده تاثیرگذار در تاریخ بشر هستند.
#ه) حرکت انسان یا به سمت نور است، یا به سمت ظلمت؛ براین اساس در عالم دو جریان عظیم پرستش و تولّی به ولایت نور و ولایت ظلمت وجود دارد که حاصل آن، تشکیل دو جریان عظیم تاریخی طاعت و عصیان یا همان جبهه حق و جبهه باطل است.
#و) دو جریان طاعت و عصیان نیز همواره اشتداد و تکامل مییابند و بر محور خود، #تمدن و #تاریخ نورانی و یا ظلمانی متناسب با خود را میسازند و دمبهدم نیز آنرا بهینه میکنند.
#ز) موازنه قوا و عاقبت #جبهه_حق و باطل یکسان نیست و محور کل عالم خلقت، جبهه عبودیت است؛ به عبارت دیگر، اگر کشمکش این دو جبهه، بسیار طولانی و چند هزارساله باشد، اما #امداد_الهی و ظرفیت جبهه حق برای غلبه بر جبهه باطل بیشتر است؛ در نهایت نیز عبودیت جبهه حق، بر شیطنت جبهه باطل غلبه خواهد کرد و حرکت تاریخ، به سمت غلبه عبودیت پیش خواهد رفت.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین. جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی. قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 44.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#پاورقی
🔻#تمدن_اسلامی
🔻#جستارهای_نظری
⭕️مفهومشناسی تمدن در منظر فلسفه تاریخ(12)
#فلسفه_تاریخ_قرآن(2)
🔸[در شماره قبل، سه اصل از اصول کلی #فلسفه_تاریخ_شیعه خدمت مخاطبین محترم ارائه شد، در ادامه، باقی این اصول مورد مطالعه قرار میگیرد.]
#د) اراده فردی، اجتماعی و تاریخی انسان، سه سطح اراده تاثیرگذار در تاریخ بشر هستند.
#ه) حرکت انسان یا به سمت نور است، یا به سمت ظلمت؛ براین اساس در عالم دو جریان عظیم پرستش و تولّی به ولایت نور و ولایت ظلمت وجود دارد که حاصل آن، تشکیل دو جریان عظیم تاریخی طاعت و عصیان یا همان جبهه حق و جبهه باطل است.
#و) دو جریان طاعت و عصیان نیز همواره اشتداد و تکامل مییابند و بر محور خود، #تمدن و #تاریخ نورانی و یا ظلمانی متناسب با خود را میسازند و دمبهدم نیز آنرا بهینه میکنند.
#ز) موازنه قوا و عاقبت #جبهه_حق و باطل یکسان نیست و محور کل عالم خلقت، جبهه عبودیت است؛ به عبارت دیگر، اگر کشمکش این دو جبهه، بسیار طولانی و چند هزارساله باشد، اما #امداد_الهی و ظرفیت جبهه حق برای غلبه بر جبهه باطل بیشتر است؛ در نهایت نیز عبودیت جبهه حق، بر شیطنت جبهه باطل غلبه خواهد کرد و حرکت تاریخ، به سمت غلبه عبودیت پیش خواهد رفت.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین. جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی. قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 44.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr