🔴#تبیین_نظام_تمدن_نوین_اسلامی……….✍5⃣
⭕️راهبردهای کلان نظام معرفت توحیدی
🔸ویژگی های بینش و نگرش تعالی بخش
#الف) ظرفیت انعطاف در راستای آرمانها
بینش و نوع جهانبینی علاوه بر اینکه باید پشتوانه ی علمی محکم و یقینی داشته باشد باید اصول یقینی آن دارای قابلیت و تبدیل پذیری به قاعده یا اصل مبنا را داشته باشد تا اگر مقتضیات زمان و تحولات ایام مسائل و نیازهای برای معتقدین آن جهانبینی ایجاد کرد بتواند با اجراء این قواعد حرکتی انعطافی در جهت کمال ، نسبت به حل مسائل و نیازهای مقتضی زمان خویش داشته باشد بله انعطاف و حرکتی فعال و پیش برنده (یا همان نرمش قهرمانانه )به سوی آرمانها و اهداف جهانبینی خویش داشته باشند.
#ب) تحجر مانع تمدن سازی
پس جهانبینی که با اعتقادات سنگ شده ی باستانی خویش می خواهد انسان فعلی را هم سطح انسان باستانی به کمال برساند جهانبینی است که تاریخ انقضاء دارد جهانبینی و نگرش دگم و متحجری است که منجر به فتنه و انحراف خواهد بود معتقدین خود را نه تنها به کمال نخواهد رسانید بلکه به انحتاط و افساد خواهد کشاند و البته معتقدین این جهانبینی خود را تافته ی جدا بافته دانسته و دیگران را منحرف خواهند شمرد و حتی بعضا مهدور دم خواهند دانست.
#ج) ظرفیت داشتن مجریان تربیت شده
اما نکته ی دیگر این که اگر جهانبینی دارای چنین ظرفیت تحول پذیری فعالانه (نه منفعلانه یعنی تغییر عقیده و ارتداد به خاطر پاسخگویی و حل مساله یا نیاز مقتضی زمانه ) هم باشد ولی مجری و راهبر آگاه به اصول و پیش بین نسبت به اقتضائات و تحولات زمانه نداشته باشد باز تکامل بخش و تعالی بخش نخواهد بود، زیرا هم نیازها و هم شرایط زندگی انسان قابل پیش بینی واقع بینانه نیست و البته استعدادها و زمینه های رشد و شکوفایی استعدادهای انسان و همچنین ابعاد و سطوح رشد و تعالی انسان هم قابل فرض دقیق هرمجری نیست بلکه مجری و راهبر، هم باید آگاه به این مناسبات باشد و هم مجری خیر خواه ، امین،معصوم از هر خطاء (یعنی هر روش و عمل غیر قابل قبول آن جهانبینی) باشد تا معتقدین این جهانبینی را مخالف آرمانهای آن پیش نبرده و آنها را در تحولات زمانه فعالانه رشد دهد.
#د)قابلیت ارائه ی راهبر های عمومی و کلی برای تمدن سازی
امام خامنه ی در این باره می فرماید: راهبردهای عمومی و کلّی؛ این راهبردها را بایستی شناخت، تکیهی بر اسلامیّت، ملاحظهی ظالم نبودن و مظلوم نشدن در تعاملات گوناگون؛ اینکه فرمود: کُونا لِلظّالِمِ خَصماً و لِلمَظلُومِ عَوناً، این یک وظیفه است، این یک راهبرد کلّی است. راهبرد تکیهی به آراء مردم و آنچه که مردمسالاری را تشکیل میدهد و راهبردهایی از این قبیل؛ اینها سیاستهای کلان و اساسی و راهبردهای اصلی نظام جمهوری اسلامی است برای رسیدن به آن آرمانها؛ کار عمومی، تلاش عمومی، ابتکار عمومی، وحدت ملّی، و از این قبیل چیزهایی که وجود دارد[۱]
🔸ویژگی نظام معرفتی اسلام
#الف) اتحاد و وحدت تمامی اولیاء جهانبینی اسلام
اما جهانبینی و نگرش اسلام، که منبع اعتقادی آن قرآن و اهل بیت(علیه السلام) است رسالت واحد و اصلی تمامی انبیاء ابلاغ یک اصل کلی یعنی تسلیم در برابر الله می داند نتیجه اینکه تمامی انبیاء رسالتی جزء ابلاغ دین مبیین اسلام نداشتند: « إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ» [۲] دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آنهم به خاطر ظلم و ستمشان و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او رسیدگی میکند زیرا) خداوند، سریع الحساب است.
پس هم نبی اکرم مسلمان بود و رسالتش ابلاغ و اجرای اسلام و هم تمامی انبیاء قبل او مسلمان و مبلغ اسلام بودند: «وَوَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» و ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند: «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است؛ و شما، جز به تسلیم در برابر فرمان خدا از دنیا نروید».[۳]
⭕️راهبردهای کلان نظام معرفت توحیدی
🔸ویژگی های بینش و نگرش تعالی بخش
#الف) ظرفیت انعطاف در راستای آرمانها
بینش و نوع جهانبینی علاوه بر اینکه باید پشتوانه ی علمی محکم و یقینی داشته باشد باید اصول یقینی آن دارای قابلیت و تبدیل پذیری به قاعده یا اصل مبنا را داشته باشد تا اگر مقتضیات زمان و تحولات ایام مسائل و نیازهای برای معتقدین آن جهانبینی ایجاد کرد بتواند با اجراء این قواعد حرکتی انعطافی در جهت کمال ، نسبت به حل مسائل و نیازهای مقتضی زمان خویش داشته باشد بله انعطاف و حرکتی فعال و پیش برنده (یا همان نرمش قهرمانانه )به سوی آرمانها و اهداف جهانبینی خویش داشته باشند.
#ب) تحجر مانع تمدن سازی
پس جهانبینی که با اعتقادات سنگ شده ی باستانی خویش می خواهد انسان فعلی را هم سطح انسان باستانی به کمال برساند جهانبینی است که تاریخ انقضاء دارد جهانبینی و نگرش دگم و متحجری است که منجر به فتنه و انحراف خواهد بود معتقدین خود را نه تنها به کمال نخواهد رسانید بلکه به انحتاط و افساد خواهد کشاند و البته معتقدین این جهانبینی خود را تافته ی جدا بافته دانسته و دیگران را منحرف خواهند شمرد و حتی بعضا مهدور دم خواهند دانست.
#ج) ظرفیت داشتن مجریان تربیت شده
اما نکته ی دیگر این که اگر جهانبینی دارای چنین ظرفیت تحول پذیری فعالانه (نه منفعلانه یعنی تغییر عقیده و ارتداد به خاطر پاسخگویی و حل مساله یا نیاز مقتضی زمانه ) هم باشد ولی مجری و راهبر آگاه به اصول و پیش بین نسبت به اقتضائات و تحولات زمانه نداشته باشد باز تکامل بخش و تعالی بخش نخواهد بود، زیرا هم نیازها و هم شرایط زندگی انسان قابل پیش بینی واقع بینانه نیست و البته استعدادها و زمینه های رشد و شکوفایی استعدادهای انسان و همچنین ابعاد و سطوح رشد و تعالی انسان هم قابل فرض دقیق هرمجری نیست بلکه مجری و راهبر، هم باید آگاه به این مناسبات باشد و هم مجری خیر خواه ، امین،معصوم از هر خطاء (یعنی هر روش و عمل غیر قابل قبول آن جهانبینی) باشد تا معتقدین این جهانبینی را مخالف آرمانهای آن پیش نبرده و آنها را در تحولات زمانه فعالانه رشد دهد.
#د)قابلیت ارائه ی راهبر های عمومی و کلی برای تمدن سازی
امام خامنه ی در این باره می فرماید: راهبردهای عمومی و کلّی؛ این راهبردها را بایستی شناخت، تکیهی بر اسلامیّت، ملاحظهی ظالم نبودن و مظلوم نشدن در تعاملات گوناگون؛ اینکه فرمود: کُونا لِلظّالِمِ خَصماً و لِلمَظلُومِ عَوناً، این یک وظیفه است، این یک راهبرد کلّی است. راهبرد تکیهی به آراء مردم و آنچه که مردمسالاری را تشکیل میدهد و راهبردهایی از این قبیل؛ اینها سیاستهای کلان و اساسی و راهبردهای اصلی نظام جمهوری اسلامی است برای رسیدن به آن آرمانها؛ کار عمومی، تلاش عمومی، ابتکار عمومی، وحدت ملّی، و از این قبیل چیزهایی که وجود دارد[۱]
🔸ویژگی نظام معرفتی اسلام
#الف) اتحاد و وحدت تمامی اولیاء جهانبینی اسلام
اما جهانبینی و نگرش اسلام، که منبع اعتقادی آن قرآن و اهل بیت(علیه السلام) است رسالت واحد و اصلی تمامی انبیاء ابلاغ یک اصل کلی یعنی تسلیم در برابر الله می داند نتیجه اینکه تمامی انبیاء رسالتی جزء ابلاغ دین مبیین اسلام نداشتند: « إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ» [۲] دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آنهم به خاطر ظلم و ستمشان و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او رسیدگی میکند زیرا) خداوند، سریع الحساب است.
پس هم نبی اکرم مسلمان بود و رسالتش ابلاغ و اجرای اسلام و هم تمامی انبیاء قبل او مسلمان و مبلغ اسلام بودند: «وَوَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» و ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند: «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است؛ و شما، جز به تسلیم در برابر فرمان خدا از دنیا نروید».[۳]
#ب) دلیل ظرفیت تمدن سازی اسلام
ولی این اسلام که داری چنین نظام معرفتی تعالی بخش است که می تواند هم برای انسان های زمان نوح (و حتی قبل او) طرح و برنامه داشته و آنها را به تعالی و سعادت برساند و هم برای انسان های زمان ما طرح و برنامه ی تعالی و رشد داشته باشد دلیل این ظرفیت اسلام برای تعالی و تمدن سازی این است که انبیاء و اولیاء آن علم واحدی را از سوی عالم واحدی برای تمدن سازی تعالی بخش مردم آوردند یعنی علم از دید قرآن و کلام وحی، فقط نزد خدا است که بهوسیلهی پیامبران مردم را از نسیان و غفلتی که ثمرهی زندگی دنیا و باعث جهل آنها است به علم و منبع آن راهنمایی دهد: «قالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُکُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُون» علم تنها نزد خداست و آنچه من مىگویم تنها رسالتى است که مأمورم به شما ابلاغ کنم اما بدانید که من شمارا مردمى جاهل مىدانم؛ [۴] و طبق این آیه «عَلمَّ آدمَ الاَسماءَ کُلَّها»[۵] « و لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ» [۶] قدرت عمیقی در علمآموزی به انسان عنایت فرمود.
#ج) التقاط مانع اصلی تمدن نوین اسلامی
ولی شیطان هم از طریق نوچه هایش همیشه قصد ساختن ورژنهای نظام های معرفتی الحادی خویش را داشته و دارد که الیته این باطل همیشه در مقابل حق ازبین رفتنی است؛ پس برای اینکه نا خواسته در تمدن سازی خویش دچار التقاط های معرفتی و تئوریک نشویم باید با تبیین نظام معرفتی توحیدی خویش و راهبردهای و قواعد کلان مبتنی بر آن نظام، محافظ اعتقاد وحیانی خویش یعنی همان تئوری و نقشه ای که زمبنه ساز تمدن نوین اسلامی است باشیم؛انشاءالله.
🔻#ادامه_دارد...
🖊نویسنده: #حجت_الاسلام_مرتضی_جلیلی
🔻 #منبع: پایگاه گفتمان نظام تمدن نوین اسلامی
………………………………………………………………………..........................................
🔻پینوشت:
[۱] بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری ۱۳۹۲/۰۶/۱۴
[۲] آل عمران،آیه ۱۹
[۳] سوره بقره، آیه ۱۳۲
[۴] قرآن، احقاف، ۲۳٫
[۵] قرآن، بقره،۳۰٫
[۶] قرآن، تین،۴٫
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
ولی این اسلام که داری چنین نظام معرفتی تعالی بخش است که می تواند هم برای انسان های زمان نوح (و حتی قبل او) طرح و برنامه داشته و آنها را به تعالی و سعادت برساند و هم برای انسان های زمان ما طرح و برنامه ی تعالی و رشد داشته باشد دلیل این ظرفیت اسلام برای تعالی و تمدن سازی این است که انبیاء و اولیاء آن علم واحدی را از سوی عالم واحدی برای تمدن سازی تعالی بخش مردم آوردند یعنی علم از دید قرآن و کلام وحی، فقط نزد خدا است که بهوسیلهی پیامبران مردم را از نسیان و غفلتی که ثمرهی زندگی دنیا و باعث جهل آنها است به علم و منبع آن راهنمایی دهد: «قالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُکُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُون» علم تنها نزد خداست و آنچه من مىگویم تنها رسالتى است که مأمورم به شما ابلاغ کنم اما بدانید که من شمارا مردمى جاهل مىدانم؛ [۴] و طبق این آیه «عَلمَّ آدمَ الاَسماءَ کُلَّها»[۵] « و لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ» [۶] قدرت عمیقی در علمآموزی به انسان عنایت فرمود.
#ج) التقاط مانع اصلی تمدن نوین اسلامی
ولی شیطان هم از طریق نوچه هایش همیشه قصد ساختن ورژنهای نظام های معرفتی الحادی خویش را داشته و دارد که الیته این باطل همیشه در مقابل حق ازبین رفتنی است؛ پس برای اینکه نا خواسته در تمدن سازی خویش دچار التقاط های معرفتی و تئوریک نشویم باید با تبیین نظام معرفتی توحیدی خویش و راهبردهای و قواعد کلان مبتنی بر آن نظام، محافظ اعتقاد وحیانی خویش یعنی همان تئوری و نقشه ای که زمبنه ساز تمدن نوین اسلامی است باشیم؛انشاءالله.
🔻#ادامه_دارد...
🖊نویسنده: #حجت_الاسلام_مرتضی_جلیلی
🔻 #منبع: پایگاه گفتمان نظام تمدن نوین اسلامی
………………………………………………………………………..........................................
🔻پینوشت:
[۱] بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری ۱۳۹۲/۰۶/۱۴
[۲] آل عمران،آیه ۱۹
[۳] سوره بقره، آیه ۱۳۲
[۴] قرآن، احقاف، ۲۳٫
[۵] قرآن، بقره،۳۰٫
[۶] قرآن، تین،۴٫
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
🔴#تبیین_نظام_تمدن_نوین_اسلامی……….✍6⃣
⭕️راهبردهای کلان نظام معرفت توحیدی
🔸ویژگی های بینش و نگرش تعالی بخش
#الف) ظرفیت انعطاف در راستای آرمانها
بینش و نوع جهانبینی علاوه بر اینکه باید پشتوانه ی علمی محکم و یقینی داشته باشد باید اصول یقینی آن دارای قابلیت و تبدیل پذیری به قاعده یا اصل مبنا را داشته باشد تا اگر مقتضیات زمان و تحولات ایام مسائل و نیازهای برای معتقدین آن جهانبینی ایجاد کرد بتواند با اجراء این قواعد حرکتی انعطافی در جهت کمال ، نسبت به حل مسائل و نیازهای مقتضی زمان خویش داشته باشد بله انعطاف و حرکتی فعال و پیش برنده (یا همان نرمش قهرمانانه )به سوی آرمانها و اهداف جهانبینی خویش داشته باشند.
#ب) تحجر مانع تمدن سازی
پس جهانبینی که با اعتقادات سنگ شده ی باستانی خویش می خواهد انسان فعلی را هم سطح انسان باستانی به کمال برساند جهانبینی است که تاریخ انقضاء دارد جهانبینی و نگرش دگم و متحجری است که منجر به فتنه و انحراف خواهد بود معتقدین خود را نه تنها به کمال نخواهد رسانید بلکه به انحتاط و افساد خواهد کشاند و البته معتقدین این جهانبینی خود را تافته ی جدا بافته دانسته و دیگران را منحرف خواهند شمرد و حتی بعضا مهدور دم خواهند دانست.
#ج) ظرفیت داشتن مجریان تربیت شده
اما نکته ی دیگر این که اگر جهانبینی دارای چنین ظرفیت تحول پذیری فعالانه (نه منفعلانه یعنی تغییر عقیده و ارتداد به خاطر پاسخگویی و حل مساله یا نیاز مقتضی زمانه ) هم باشد ولی مجری و راهبر آگاه به اصول و پیش بین نسبت به اقتضائات و تحولات زمانه نداشته باشد باز تکامل بخش و تعالی بخش نخواهد بود، زیرا هم نیازها و هم شرایط زندگی انسان قابل پیش بینی واقع بینانه نیست و البته استعدادها و زمینه های رشد و شکوفایی استعدادهای انسان و همچنین ابعاد و سطوح رشد و تعالی انسان هم قابل فرض دقیق هرمجری نیست بلکه مجری و راهبر، هم باید آگاه به این مناسبات باشد و هم مجری خیر خواه ، امین،معصوم از هر خطاء (یعنی هر روش و عمل غیر قابل قبول آن جهانبینی) باشد تا معتقدین این جهانبینی را مخالف آرمانهای آن پیش نبرده و آنها را در تحولات زمانه فعالانه رشد دهد.
#د)قابلیت ارائه ی راهبر های عمومی و کلی برای تمدن سازی
امام خامنه ی در این باره می فرماید: راهبردهای عمومی و کلّی؛ این راهبردها را بایستی شناخت، تکیهی بر اسلامیّت، ملاحظهی ظالم نبودن و مظلوم نشدن در تعاملات گوناگون؛ اینکه فرمود: کُونا لِلظّالِمِ خَصماً و لِلمَظلُومِ عَوناً، این یک وظیفه است، این یک راهبرد کلّی است. راهبرد تکیهی به آراء مردم و آنچه که مردمسالاری را تشکیل میدهد و راهبردهایی از این قبیل؛ اینها سیاستهای کلان و اساسی و راهبردهای اصلی نظام جمهوری اسلامی است برای رسیدن به آن آرمانها؛ کار عمومی، تلاش عمومی، ابتکار عمومی، وحدت ملّی، و از این قبیل چیزهایی که وجود دارد[۱]
🔸ویژگی نظام معرفتی اسلام
#الف) اتحاد و وحدت تمامی اولیاء جهانبینی اسلام
اما جهانبینی و نگرش اسلام، که منبع اعتقادی آن قرآن و اهل بیت(علیه السلام) است رسالت واحد و اصلی تمامی انبیاء ابلاغ یک اصل کلی یعنی تسلیم در برابر الله می داند نتیجه اینکه تمامی انبیاء رسالتی جزء ابلاغ دین مبیین اسلام نداشتند: « إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ» [۲] دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آنهم به خاطر ظلم و ستمشان و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او رسیدگی میکند زیرا) خداوند، سریع الحساب است.
پس هم نبی اکرم مسلمان بود و رسالتش ابلاغ و اجرای اسلام و هم تمامی انبیاء قبل او مسلمان و مبلغ اسلام بودند: «وَوَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» و ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند: «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است؛ و شما، جز به تسلیم در برابر فرمان خدا از دنیا نروید».[۳]
⭕️راهبردهای کلان نظام معرفت توحیدی
🔸ویژگی های بینش و نگرش تعالی بخش
#الف) ظرفیت انعطاف در راستای آرمانها
بینش و نوع جهانبینی علاوه بر اینکه باید پشتوانه ی علمی محکم و یقینی داشته باشد باید اصول یقینی آن دارای قابلیت و تبدیل پذیری به قاعده یا اصل مبنا را داشته باشد تا اگر مقتضیات زمان و تحولات ایام مسائل و نیازهای برای معتقدین آن جهانبینی ایجاد کرد بتواند با اجراء این قواعد حرکتی انعطافی در جهت کمال ، نسبت به حل مسائل و نیازهای مقتضی زمان خویش داشته باشد بله انعطاف و حرکتی فعال و پیش برنده (یا همان نرمش قهرمانانه )به سوی آرمانها و اهداف جهانبینی خویش داشته باشند.
#ب) تحجر مانع تمدن سازی
پس جهانبینی که با اعتقادات سنگ شده ی باستانی خویش می خواهد انسان فعلی را هم سطح انسان باستانی به کمال برساند جهانبینی است که تاریخ انقضاء دارد جهانبینی و نگرش دگم و متحجری است که منجر به فتنه و انحراف خواهد بود معتقدین خود را نه تنها به کمال نخواهد رسانید بلکه به انحتاط و افساد خواهد کشاند و البته معتقدین این جهانبینی خود را تافته ی جدا بافته دانسته و دیگران را منحرف خواهند شمرد و حتی بعضا مهدور دم خواهند دانست.
#ج) ظرفیت داشتن مجریان تربیت شده
اما نکته ی دیگر این که اگر جهانبینی دارای چنین ظرفیت تحول پذیری فعالانه (نه منفعلانه یعنی تغییر عقیده و ارتداد به خاطر پاسخگویی و حل مساله یا نیاز مقتضی زمانه ) هم باشد ولی مجری و راهبر آگاه به اصول و پیش بین نسبت به اقتضائات و تحولات زمانه نداشته باشد باز تکامل بخش و تعالی بخش نخواهد بود، زیرا هم نیازها و هم شرایط زندگی انسان قابل پیش بینی واقع بینانه نیست و البته استعدادها و زمینه های رشد و شکوفایی استعدادهای انسان و همچنین ابعاد و سطوح رشد و تعالی انسان هم قابل فرض دقیق هرمجری نیست بلکه مجری و راهبر، هم باید آگاه به این مناسبات باشد و هم مجری خیر خواه ، امین،معصوم از هر خطاء (یعنی هر روش و عمل غیر قابل قبول آن جهانبینی) باشد تا معتقدین این جهانبینی را مخالف آرمانهای آن پیش نبرده و آنها را در تحولات زمانه فعالانه رشد دهد.
#د)قابلیت ارائه ی راهبر های عمومی و کلی برای تمدن سازی
امام خامنه ی در این باره می فرماید: راهبردهای عمومی و کلّی؛ این راهبردها را بایستی شناخت، تکیهی بر اسلامیّت، ملاحظهی ظالم نبودن و مظلوم نشدن در تعاملات گوناگون؛ اینکه فرمود: کُونا لِلظّالِمِ خَصماً و لِلمَظلُومِ عَوناً، این یک وظیفه است، این یک راهبرد کلّی است. راهبرد تکیهی به آراء مردم و آنچه که مردمسالاری را تشکیل میدهد و راهبردهایی از این قبیل؛ اینها سیاستهای کلان و اساسی و راهبردهای اصلی نظام جمهوری اسلامی است برای رسیدن به آن آرمانها؛ کار عمومی، تلاش عمومی، ابتکار عمومی، وحدت ملّی، و از این قبیل چیزهایی که وجود دارد[۱]
🔸ویژگی نظام معرفتی اسلام
#الف) اتحاد و وحدت تمامی اولیاء جهانبینی اسلام
اما جهانبینی و نگرش اسلام، که منبع اعتقادی آن قرآن و اهل بیت(علیه السلام) است رسالت واحد و اصلی تمامی انبیاء ابلاغ یک اصل کلی یعنی تسلیم در برابر الله می داند نتیجه اینکه تمامی انبیاء رسالتی جزء ابلاغ دین مبیین اسلام نداشتند: « إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ» [۲] دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آنهم به خاطر ظلم و ستمشان و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او رسیدگی میکند زیرا) خداوند، سریع الحساب است.
پس هم نبی اکرم مسلمان بود و رسالتش ابلاغ و اجرای اسلام و هم تمامی انبیاء قبل او مسلمان و مبلغ اسلام بودند: «وَوَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» و ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند: «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است؛ و شما، جز به تسلیم در برابر فرمان خدا از دنیا نروید».[۳]
#ب) دلیل ظرفیت تمدن سازی اسلام
ولی این اسلام که داری چنین نظام معرفتی تعالی بخش است که می تواند هم برای انسان های زمان نوح (و حتی قبل او) طرح و برنامه داشته و آنها را به تعالی و سعادت برساند و هم برای انسان های زمان ما طرح و برنامه ی تعالی و رشد داشته باشد دلیل این ظرفیت اسلام برای تعالی و تمدن سازی این است که انبیاء و اولیاء آن علم واحدی را از سوی عالم واحدی برای تمدن سازی تعالی بخش مردم آوردند یعنی علم از دید قرآن و کلام وحی، فقط نزد خدا است که بهوسیلهی پیامبران مردم را از نسیان و غفلتی که ثمرهی زندگی دنیا و باعث جهل آنها است به علم و منبع آن راهنمایی دهد: «قالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُکُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُون» علم تنها نزد خداست و آنچه من مىگویم تنها رسالتى است که مأمورم به شما ابلاغ کنم اما بدانید که من شمارا مردمى جاهل مىدانم؛ [۴] و طبق این آیه «عَلمَّ آدمَ الاَسماءَ کُلَّها»[۵] « و لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ» [۶] قدرت عمیقی در علمآموزی به انسان عنایت فرمود.
#ج) التقاط مانع اصلی تمدن نوین اسلامی
ولی شیطان هم از طریق نوچه هایش همیشه قصد ساختن ورژنهای نظام های معرفتی الحادی خویش را داشته و دارد که الیته این باطل همیشه در مقابل حق ازبین رفتنی است؛ پس برای اینکه نا خواسته در تمدن سازی خویش دچار التقاط های معرفتی و تئوریک نشویم باید با تبیین نظام معرفتی توحیدی خویش و راهبردهای و قواعد کلان مبتنی بر آن نظام، محافظ اعتقاد وحیانی خویش یعنی همان تئوری و نقشه ای که زمبنه ساز تمدن نوین اسلامی است باشیم؛انشاءالله.
🔻#ادامه_دارد...
🖊نویسنده: #حجت_الاسلام_مرتضی_جلیلی
🔻 #منبع: پایگاه گفتمان نظام تمدن نوین اسلامی
………………………………………………………………………..........................................
🔻پینوشت:
[۱] بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری ۱۳۹۲/۰۶/۱۴
[۲] آل عمران،آیه ۱۹
[۳] سوره بقره، آیه ۱۳۲
[۴] قرآن، احقاف، ۲۳٫
[۵] قرآن، بقره،۳۰٫
[۶] قرآن، تین،۴٫
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
ولی این اسلام که داری چنین نظام معرفتی تعالی بخش است که می تواند هم برای انسان های زمان نوح (و حتی قبل او) طرح و برنامه داشته و آنها را به تعالی و سعادت برساند و هم برای انسان های زمان ما طرح و برنامه ی تعالی و رشد داشته باشد دلیل این ظرفیت اسلام برای تعالی و تمدن سازی این است که انبیاء و اولیاء آن علم واحدی را از سوی عالم واحدی برای تمدن سازی تعالی بخش مردم آوردند یعنی علم از دید قرآن و کلام وحی، فقط نزد خدا است که بهوسیلهی پیامبران مردم را از نسیان و غفلتی که ثمرهی زندگی دنیا و باعث جهل آنها است به علم و منبع آن راهنمایی دهد: «قالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُکُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُون» علم تنها نزد خداست و آنچه من مىگویم تنها رسالتى است که مأمورم به شما ابلاغ کنم اما بدانید که من شمارا مردمى جاهل مىدانم؛ [۴] و طبق این آیه «عَلمَّ آدمَ الاَسماءَ کُلَّها»[۵] « و لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ» [۶] قدرت عمیقی در علمآموزی به انسان عنایت فرمود.
#ج) التقاط مانع اصلی تمدن نوین اسلامی
ولی شیطان هم از طریق نوچه هایش همیشه قصد ساختن ورژنهای نظام های معرفتی الحادی خویش را داشته و دارد که الیته این باطل همیشه در مقابل حق ازبین رفتنی است؛ پس برای اینکه نا خواسته در تمدن سازی خویش دچار التقاط های معرفتی و تئوریک نشویم باید با تبیین نظام معرفتی توحیدی خویش و راهبردهای و قواعد کلان مبتنی بر آن نظام، محافظ اعتقاد وحیانی خویش یعنی همان تئوری و نقشه ای که زمبنه ساز تمدن نوین اسلامی است باشیم؛انشاءالله.
🔻#ادامه_دارد...
🖊نویسنده: #حجت_الاسلام_مرتضی_جلیلی
🔻 #منبع: پایگاه گفتمان نظام تمدن نوین اسلامی
………………………………………………………………………..........................................
🔻پینوشت:
[۱] بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری ۱۳۹۲/۰۶/۱۴
[۲] آل عمران،آیه ۱۹
[۳] سوره بقره، آیه ۱۳۲
[۴] قرآن، احقاف، ۲۳٫
[۵] قرآن، بقره،۳۰٫
[۶] قرآن، تین،۴٫
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
#ب)دلیل وحیانی
خداوند هم در قرآن در این باره که انسان از بی نهایت و به سوی بی نهایت است میفرماید: ﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ﴾ [۴]یعنی همه انسانها نیازمند به خدا(منبع بی نهایت که از او به سوی او هستند[۵]) و خدا غنی بالذات است چون هم هستی انسان و هم خواهش و مطلوب اصلی او خدا است.؛ در این باره امام خمینی هم چون تربیت شده قرآن است با نگرش توحیدی خویش می فرماید:
«با تجلی حق تعالی همه عالم وجود پیدا کرده است، و آن تجلی و نور، اصل حقیقت وجود است؛ یعنی اسم الله است: الله نور السموات و الارض؛ نور سماوات و ارض خداست، یعنی جلوه خداست. هر چیزی که یک تحققی دارد این نور است،… انسان نور است» [۶]
#ج)هویت حقیقی انسان
پس به تائید عقل ، فطرت و وحی جنس یا به بیان بهتر هویت انسان از نامحدود است و حتما نامحدودی در عالم هست که انسان هویت اش طلوع شده از آن است این منبع نامحدود منبع و آرمان اصلی انسان است خود حرکت و تکامل انسان هم چون به سوی نامحدود و بی نهایت است تمام شدنی نیست مثلا آرمان اصلی انسان که علم ومعرفت یا همان میل به اینکه می خواهد حقایق را مو به مو کشف کند هم بی نهایت است(رجوع شود به مباحث تبیین معرفت توحیدی)
🔸تحریف حربه اصلی شیطان برای عدم تحقق تمدن اسلامی
البته شیطان دشمن اصلی انسان است که خدا در قرآن در این باره می فرماید: ﴿ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴾. [۷] پس به مقتضای طبع او که دشمن انسان است حتما سد راه انسان خواهد بود که به تکامل حقیقی نرسد همچنین در این راه توانسته هم با انحراف عده ی از انسان ها و هم با تحریف سطوح کمال خواهی انسان ذائقه ی آنها را نسبت به امیال حقیقی به امیال سطحی حیوانی تغییر دهد مثلا انسان علاوه بر زندگی حیوانی علم بخواهد ولی علم سطحی ، قدرت ،محبت،انس و هیجان سطحی که سطحی این آرمان اصلی انسان نیست ؛ علاوه بر این شیطان وشیطان صفتان این نگرش سطحی خود را با تبلیغات وسیع و دامنه دار خویش برای ملت ها توجیه شیطانی کردند که تنها آرمان برای اجتماع انسانی و تمدن انسانی کسب ثروت و رفاه مادی است البته صرف این ها برای انسان کم و نجات بخش نیست و نخواهد بود و امیال انسان باید مطابق فطرت و حقیقت او باشد تا او را به کمال حقیق او برساند.
🔻#ادامه_دارد...
🖊نویسنده: #حجت_الاسلام_مرتضی_جلیلی
🔻 #منبع: پایگاه گفتمان نظام تمدن نوین اسلامی
………………………………………………………………………..........................................
🔻پینوشت:
[۱] بیانات امام خامنه ی در دیدار جوانان استان خراسان شمالى،۲۳/۰۷/۱۳۹۱
[۲] بیانات امام خامنه ی در دومین نشست اندیشههای راهبردی ۲۷/۲./۱۳۹۰
[۳] شرح چهل حدیث، ص ۱۷
[۴] قرآن،سورهی فاطر، آیه ی ۱۵
[۵] ﴿ انا لله و انا الیه راجعون﴾ قرآن،سوره ی بقره ، آیه ی ۱۵۶
[۶] تفسیر سوره حمد، ص ۱۰۱
[۷] قرآن ، سوره ی یاسین ، آیه ِ ۶۰
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
خداوند هم در قرآن در این باره که انسان از بی نهایت و به سوی بی نهایت است میفرماید: ﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ﴾ [۴]یعنی همه انسانها نیازمند به خدا(منبع بی نهایت که از او به سوی او هستند[۵]) و خدا غنی بالذات است چون هم هستی انسان و هم خواهش و مطلوب اصلی او خدا است.؛ در این باره امام خمینی هم چون تربیت شده قرآن است با نگرش توحیدی خویش می فرماید:
«با تجلی حق تعالی همه عالم وجود پیدا کرده است، و آن تجلی و نور، اصل حقیقت وجود است؛ یعنی اسم الله است: الله نور السموات و الارض؛ نور سماوات و ارض خداست، یعنی جلوه خداست. هر چیزی که یک تحققی دارد این نور است،… انسان نور است» [۶]
#ج)هویت حقیقی انسان
پس به تائید عقل ، فطرت و وحی جنس یا به بیان بهتر هویت انسان از نامحدود است و حتما نامحدودی در عالم هست که انسان هویت اش طلوع شده از آن است این منبع نامحدود منبع و آرمان اصلی انسان است خود حرکت و تکامل انسان هم چون به سوی نامحدود و بی نهایت است تمام شدنی نیست مثلا آرمان اصلی انسان که علم ومعرفت یا همان میل به اینکه می خواهد حقایق را مو به مو کشف کند هم بی نهایت است(رجوع شود به مباحث تبیین معرفت توحیدی)
🔸تحریف حربه اصلی شیطان برای عدم تحقق تمدن اسلامی
البته شیطان دشمن اصلی انسان است که خدا در قرآن در این باره می فرماید: ﴿ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴾. [۷] پس به مقتضای طبع او که دشمن انسان است حتما سد راه انسان خواهد بود که به تکامل حقیقی نرسد همچنین در این راه توانسته هم با انحراف عده ی از انسان ها و هم با تحریف سطوح کمال خواهی انسان ذائقه ی آنها را نسبت به امیال حقیقی به امیال سطحی حیوانی تغییر دهد مثلا انسان علاوه بر زندگی حیوانی علم بخواهد ولی علم سطحی ، قدرت ،محبت،انس و هیجان سطحی که سطحی این آرمان اصلی انسان نیست ؛ علاوه بر این شیطان وشیطان صفتان این نگرش سطحی خود را با تبلیغات وسیع و دامنه دار خویش برای ملت ها توجیه شیطانی کردند که تنها آرمان برای اجتماع انسانی و تمدن انسانی کسب ثروت و رفاه مادی است البته صرف این ها برای انسان کم و نجات بخش نیست و نخواهد بود و امیال انسان باید مطابق فطرت و حقیقت او باشد تا او را به کمال حقیق او برساند.
🔻#ادامه_دارد...
🖊نویسنده: #حجت_الاسلام_مرتضی_جلیلی
🔻 #منبع: پایگاه گفتمان نظام تمدن نوین اسلامی
………………………………………………………………………..........................................
🔻پینوشت:
[۱] بیانات امام خامنه ی در دیدار جوانان استان خراسان شمالى،۲۳/۰۷/۱۳۹۱
[۲] بیانات امام خامنه ی در دومین نشست اندیشههای راهبردی ۲۷/۲./۱۳۹۰
[۳] شرح چهل حدیث، ص ۱۷
[۴] قرآن،سورهی فاطر، آیه ی ۱۵
[۵] ﴿ انا لله و انا الیه راجعون﴾ قرآن،سوره ی بقره ، آیه ی ۱۵۶
[۶] تفسیر سوره حمد، ص ۱۰۱
[۷] قرآن ، سوره ی یاسین ، آیه ِ ۶۰
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
💠بسمِاللهِالرَّحمنِالرَّحیم💠
🔻#خبر
🔻#ناجا
🔻#همایش_ملی
🔻#تمدن_نوین_اسلامی
⭕️اولین همایش ملی ناجا* و تمدن نوین اسلامی، اسفندماه سال جاری برگزار می شود.
💠محورهای همایش؛
🔸#الف) مبانی نظری و رویکردها: ۱٫مبانی فلسفی، کلامی و فقهی ۲٫ نظم و امنیت در اندیشه تمدنی متفکران مسلمان (فارابی، خواجه نصیر الدین طوسی، ابن خلدون آیت الله محمدعلی شاه آبادی)، ۳٫ نظم و امنیت در اندیشه تمدنی ادیان وحیانی (مسیحیت، زردتشت و یهودیت) ۴٫ نظم و امنیت در اندیشه تمدن غیر وحیانی (بودیسم، هندویسم و …).
🔸#ب) تمدن نوین اسلامی در اندیشه انقلاب اسلامی: ۱٫ مبانی تمدن نوین اسلامی در اندیشه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، ۲٫ ضرورت رویکرد تمدنی در اندیشه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، ۳٫ چشم اندازه تمدن نوین اسلامی در اندیشه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، ۴٫ الزامات تحقق تمدن نوین اسلامی در نگاه و اندیشه امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، ۵٫ نظم و امنیت در اندیشه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، ۶٫ تمدن نوین اسلامی در پرتو قانون اساسی و سند چشم اندازه ۲ه ساله جمهوری اسلامی ایران.
🔸#ج) ناجا و رویکرد تمدنی، چالش ها، راهبردها و الزامات: ۱٫ سیر تحول پلیس در تاریخ اسلام با تاکید بر نظم و اممنیت، ۲٫ پلیس و تمدن در اندیشه متفکران و اندیشه های معاصر، ۳٫ الزامات معماری ناجای آینده در افق تمدن نوین اسلامی، ۴٫ نقش و جایگاه ناجا در تمدن سازی، ۵٫ الگوی فرماندهی و مدیریت تمدنی ناجای آینده، ۶٫ الزامت حقوقی ناجا در تراز تمدن نوین اسلامی، ۷٫ الزامات آموزشی، تربیتی، دانشی و معرفتی ناجا در تراز تمدن نوین اسلامی، ۸٫ الزامات سازمانی و ساختاری در تراز تمدن نوین اسلامی، ۹٫ نظم و امنیت در تراز تمدن نوین اسلامی، ۱۰٫ توانمندی های و ظرفیت های های ناجا در تراز تمدن نوین اسلامی، ۱۱٫ مولفه های تمدن ساز و نقش ناجا، ۱۲٫ چالش های اساسی ناجا در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی.
*کلمه #ناجا، مخفف (نیروی انتظامی جمهوری اسلامی) است.
ا—----------------------------------—ا
@behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
💠بسمِاللهِالرَّحمنِالرَّحیم💠
🔻#خبر
🔻#ناجا
🔻#همایش_ملی
🔻#تمدن_نوین_اسلامی
⭕️اولین همایش ملی ناجا* و تمدن نوین اسلامی، اسفندماه سال جاری برگزار می شود.
💠محورهای همایش؛
🔸#الف) مبانی نظری و رویکردها: ۱٫مبانی فلسفی، کلامی و فقهی ۲٫ نظم و امنیت در اندیشه تمدنی متفکران مسلمان (فارابی، خواجه نصیر الدین طوسی، ابن خلدون آیت الله محمدعلی شاه آبادی)، ۳٫ نظم و امنیت در اندیشه تمدنی ادیان وحیانی (مسیحیت، زردتشت و یهودیت) ۴٫ نظم و امنیت در اندیشه تمدن غیر وحیانی (بودیسم، هندویسم و …).
🔸#ب) تمدن نوین اسلامی در اندیشه انقلاب اسلامی: ۱٫ مبانی تمدن نوین اسلامی در اندیشه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، ۲٫ ضرورت رویکرد تمدنی در اندیشه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، ۳٫ چشم اندازه تمدن نوین اسلامی در اندیشه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، ۴٫ الزامات تحقق تمدن نوین اسلامی در نگاه و اندیشه امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، ۵٫ نظم و امنیت در اندیشه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، ۶٫ تمدن نوین اسلامی در پرتو قانون اساسی و سند چشم اندازه ۲ه ساله جمهوری اسلامی ایران.
🔸#ج) ناجا و رویکرد تمدنی، چالش ها، راهبردها و الزامات: ۱٫ سیر تحول پلیس در تاریخ اسلام با تاکید بر نظم و اممنیت، ۲٫ پلیس و تمدن در اندیشه متفکران و اندیشه های معاصر، ۳٫ الزامات معماری ناجای آینده در افق تمدن نوین اسلامی، ۴٫ نقش و جایگاه ناجا در تمدن سازی، ۵٫ الگوی فرماندهی و مدیریت تمدنی ناجای آینده، ۶٫ الزامت حقوقی ناجا در تراز تمدن نوین اسلامی، ۷٫ الزامات آموزشی، تربیتی، دانشی و معرفتی ناجا در تراز تمدن نوین اسلامی، ۸٫ الزامات سازمانی و ساختاری در تراز تمدن نوین اسلامی، ۹٫ نظم و امنیت در تراز تمدن نوین اسلامی، ۱۰٫ توانمندی های و ظرفیت های های ناجا در تراز تمدن نوین اسلامی، ۱۱٫ مولفه های تمدن ساز و نقش ناجا، ۱۲٫ چالش های اساسی ناجا در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی.
*کلمه #ناجا، مخفف (نیروی انتظامی جمهوری اسلامی) است.
ا—----------------------------------—ا
@behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💠بسمِاللهِالرَّحمنالرَّحیم💠
🔻#پاورقی
🔻#تمدن_اسلامی
🔻#جستارهای_نظری
⭕️مفهومشناسی تمدن در منظر فلسفه تاریخ(11)
#فلسفه_تاریخ_قرآن(1)
🔸در نگرش اسلامی، تاریخ دارای قواعد و اصولی متفاوت است. البته عالمان اسلامی ورود کافی و مناسبی به موضوع #فلسفه_تاریخ نداشتهاند و بحثهای پراکندهای را در باب تاریخ و قواعد آن ارایه کردهاند. در اینجا خطوط کلی و اجمالی #فلسفه_تاریخ، مستند به #تعالیم_قرآنی و #آموزههای_معصومین علیهمالسلام تقدیم میشود.
🔸#فلسفه_تاریخی که #قرآن ارایه میکند، نگرشی است که باید پشتوانه #حرکت_تمدنی جمهوری اسلامی واقع شود. در این توصیف تاریخی بهخصوص [در] فلسفه تاریخِ #تشیع، #امامت نقش اساسی دارد و #ولایت اولیای الهی، تاریخ را جلوبرده است. تاریخی که #قرآن توصیف میکند. بر محور زندگی #انبیاء و رشد و غیّ امتها است. در نگرش شیعی، تکامل نهایی تاریخ در #مهدویت رقم میخورد و هدف نهایی حرکت تاریخ، #ظهور حجت الهی و حکومت جهانی صالحین است. شروع تاریخ انسان در #منطق_قرآن، از آدم ابوالبشر علیهالسلام است و انتهای این تاریخ، #مهدویت است. همه نقطه عطفهای تاریخ هم ظهور اولیای الهی و بندگان صالح خداوند است.
🔸اصول کلی #فلسفه_تاریخ_شیعه را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
#الف) عالم، مخلوق #خدای_متعال است و هستیِ همه موجودات، قائم به #خالقیت_خدای متعال و فیض حضرت حق است.
#ب) خدا قیّوم، و ربِّ عالم است و هستی را #بهسوی_تکامل پیشمیبرد.
#ج) اگرچه اساس تکامل عالم از اراده خدای متعال نشأت میگیرد، اما اراده انسان نیز در آن حضور دارد؛ لذا #جریان_تکامل، یک جریان جبری محض نیست. انسان دارای فاعلیت و اراده است و مفهوم اراده و فاعلیت انسان به شکل حقیقی در توصیف تکامل انسان دخالت دارد. در این صورت تکامل انسان و تکامل تاریخ، محصول تقوم ربوبیت خدای متعال و اراده انسان است.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین. جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی. قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 43و44.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#پاورقی
🔻#تمدن_اسلامی
🔻#جستارهای_نظری
⭕️مفهومشناسی تمدن در منظر فلسفه تاریخ(11)
#فلسفه_تاریخ_قرآن(1)
🔸در نگرش اسلامی، تاریخ دارای قواعد و اصولی متفاوت است. البته عالمان اسلامی ورود کافی و مناسبی به موضوع #فلسفه_تاریخ نداشتهاند و بحثهای پراکندهای را در باب تاریخ و قواعد آن ارایه کردهاند. در اینجا خطوط کلی و اجمالی #فلسفه_تاریخ، مستند به #تعالیم_قرآنی و #آموزههای_معصومین علیهمالسلام تقدیم میشود.
🔸#فلسفه_تاریخی که #قرآن ارایه میکند، نگرشی است که باید پشتوانه #حرکت_تمدنی جمهوری اسلامی واقع شود. در این توصیف تاریخی بهخصوص [در] فلسفه تاریخِ #تشیع، #امامت نقش اساسی دارد و #ولایت اولیای الهی، تاریخ را جلوبرده است. تاریخی که #قرآن توصیف میکند. بر محور زندگی #انبیاء و رشد و غیّ امتها است. در نگرش شیعی، تکامل نهایی تاریخ در #مهدویت رقم میخورد و هدف نهایی حرکت تاریخ، #ظهور حجت الهی و حکومت جهانی صالحین است. شروع تاریخ انسان در #منطق_قرآن، از آدم ابوالبشر علیهالسلام است و انتهای این تاریخ، #مهدویت است. همه نقطه عطفهای تاریخ هم ظهور اولیای الهی و بندگان صالح خداوند است.
🔸اصول کلی #فلسفه_تاریخ_شیعه را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
#الف) عالم، مخلوق #خدای_متعال است و هستیِ همه موجودات، قائم به #خالقیت_خدای متعال و فیض حضرت حق است.
#ب) خدا قیّوم، و ربِّ عالم است و هستی را #بهسوی_تکامل پیشمیبرد.
#ج) اگرچه اساس تکامل عالم از اراده خدای متعال نشأت میگیرد، اما اراده انسان نیز در آن حضور دارد؛ لذا #جریان_تکامل، یک جریان جبری محض نیست. انسان دارای فاعلیت و اراده است و مفهوم اراده و فاعلیت انسان به شکل حقیقی در توصیف تکامل انسان دخالت دارد. در این صورت تکامل انسان و تکامل تاریخ، محصول تقوم ربوبیت خدای متعال و اراده انسان است.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین. جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی. قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 43و44.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️شهروندان و دغدغهی فرمولیزه کردن مسائل علوم انسانی!
🔻#علوم_انسانی
✍یادداشتی از نیما قاسمی
🔸کسی که با جامعهی خود «مسأله» دارد، و برای حل و فصل این مسأله درگیری ذهنی پیدا میکند، به اصطلاح «فکری» میشود، طبیعتاً به علوم انسانی گرایش پیدا میکند. منظورم این نیست که لزوماً دانشجوی علوم انسانی میشود که مضمونش حل مسائل اجتماعیست. بلکه او در معنای عام کلمه علوم انسانی را جدی خواهد گرفت و ارج خواهد نهاد حتی اگر خود یک تکنسین باشد و یا حتی تحصیلات آکادمیک نداشته باشد. تنها در دو صورت است که این مسیر «مسأله- فکر- علوم انسانی» طی نخواهد شد:
#الف: اینکه شهروند مسألهای نداشته باشد؛
#ب: اینکه برای حل مسألهی خود راهحلهای شخصی را مدنظر قرار دهد؛ یعنی به دنبال فرموله کردن مسألهی خود به صورتی کلی و پیدا کردن یک «پاسخ» به طور کلی نباشد.
🔸فرموله کردن مسأله به طور کلی، و تلاش برای پاسخ گفتن به آن به عنوان یک راهحل همگانی، چیزی جز تئوریپردازی نیست. اما شهروندی که تلاش میکند مسألهاش را «خصوصی» و «از درِ پشتی» با یک نامه در دست برای وزیر و وکیل، یا از راه چاپلوسی و تملقی برای کسانی که خود بخشی از مشکلاند، حل کند، طبیعتاً فکر نمیکند و به تئوریهای علوم انسانی و اجتماعی اهمیتی نمیدهد. اما چه کسیست که مسألهای ندارد!؟ اگر این پذیرفته است که اکثریت شهروندان مسألهای با جامعهی خود دارند و در رضایت کامل، و هماهنگی تام و تمام با محیط اجتماعی خود نیستند، سوال این است: پس چرا علوم انسانی در کشور ما این قدر ذلیل و به اصطلاح عامیانه «خاک- بر سری»ست!؟ آیا غیر از این است که کمترین تمایلی که یک ایرانی دارد، فرموله کردن مسألهی خود به مثابهی یک مسألهی اجتماعیست!؟ «دروغ»، «ریاکاری» و «دودوزهبازی» منطقاً ابزار کار مردمیست که اگر شکلی از تفریح را دوست دارند و یا اگر نوعی از رفتار اجتماعی را حق مسلم خود میدانند، به جای طرح آن و دفاع کردن از آن با زبانی فاخر، پنهانش میکنند! در عوض، با پذیرش مناسبات جاری، هم اعتبار سیستم را اخذ میکنند و در جیب میگذارند، هم هزینه نمیدهند و هم به خواستهی خود (به تصور باطلی که دارند) در خفاء میرسند. من این طور نتیجه میگیرم: برای اینکه علوم انسانی ارج و قربی داشته باشد، نیاز است که شهروندان حداقلی از صدق نیت، شجاعت و مناعت طبع داشته باشند. فقط در این صورت است که مبدأ عزیمت «مسأله» به تصدیق علوم انسانی منتهی خواهد شد.
🔸صداقت یک فضیلت اخلاقی معرفی شده است اما چیزی بیشتر از یک فضیلت اخلاقی، یعنی یک زیبندگی برای رفتار ظاهری شهروند است. فضیلتیست که با آن میتوان یک جامعه را ساخت و از درافتادنش در بیفکری و بیپرنسیپی و بیچیزی فرهنگی حفظ نمود. امروز بیشتر از همیشه میفهمم که چرا برخی از ستودنیترین رهبران معنوی جامعهی ما، تأکید ویژهی خود را بر «صدق و اخلاص» میگذاردند تا حدی که یک بدمست عربدهکش در میدان شهر را به مفتی پاک و پاکیزهی شهر ترجیح میدادند. آنها فهمیده بودند که جامعهای که پنهان نمیکند «آنچه را که واقعاً هست» با تکیه بر همین صدق و مناعت طبعش میتوان اصلاح کرد. اما جامعهی درغلتیده به آفت ریا و پنهانکاری را چه بسا اصلاً دوایی نباشد. شهروندی که در حقیقت شهروند نیست، و شخصیتی که در حقیقت تشخصی ندارد، قابل برنامهریزی نیست و به تغییرش امید نمیتوان بست. در اسرارالتوحید، پرسش و پاسخ کوتاهی هست که «صداقت» را، نه فقط به عنوان یک فضیلت اخلاقی و شرطی برای پیمودن یک مسیر، بلکه خود در حد یک مقصد عالی و منتهای راه معرفی میکند: (درویشی گفت: «یا شیخ! کسی خفته مانده است، در خواب به منزل رسد!؟» شیخ گفت: «اگر در ظلّ اخلاص خفته است، عین خوابش صدر منزل بُوَد!») (تصحیح شفیعی کدکنی؛ ص 312)
🔹نقل از کانال علوم انسانی
@humansciences
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#علوم_انسانی
✍یادداشتی از نیما قاسمی
🔸کسی که با جامعهی خود «مسأله» دارد، و برای حل و فصل این مسأله درگیری ذهنی پیدا میکند، به اصطلاح «فکری» میشود، طبیعتاً به علوم انسانی گرایش پیدا میکند. منظورم این نیست که لزوماً دانشجوی علوم انسانی میشود که مضمونش حل مسائل اجتماعیست. بلکه او در معنای عام کلمه علوم انسانی را جدی خواهد گرفت و ارج خواهد نهاد حتی اگر خود یک تکنسین باشد و یا حتی تحصیلات آکادمیک نداشته باشد. تنها در دو صورت است که این مسیر «مسأله- فکر- علوم انسانی» طی نخواهد شد:
#الف: اینکه شهروند مسألهای نداشته باشد؛
#ب: اینکه برای حل مسألهی خود راهحلهای شخصی را مدنظر قرار دهد؛ یعنی به دنبال فرموله کردن مسألهی خود به صورتی کلی و پیدا کردن یک «پاسخ» به طور کلی نباشد.
🔸فرموله کردن مسأله به طور کلی، و تلاش برای پاسخ گفتن به آن به عنوان یک راهحل همگانی، چیزی جز تئوریپردازی نیست. اما شهروندی که تلاش میکند مسألهاش را «خصوصی» و «از درِ پشتی» با یک نامه در دست برای وزیر و وکیل، یا از راه چاپلوسی و تملقی برای کسانی که خود بخشی از مشکلاند، حل کند، طبیعتاً فکر نمیکند و به تئوریهای علوم انسانی و اجتماعی اهمیتی نمیدهد. اما چه کسیست که مسألهای ندارد!؟ اگر این پذیرفته است که اکثریت شهروندان مسألهای با جامعهی خود دارند و در رضایت کامل، و هماهنگی تام و تمام با محیط اجتماعی خود نیستند، سوال این است: پس چرا علوم انسانی در کشور ما این قدر ذلیل و به اصطلاح عامیانه «خاک- بر سری»ست!؟ آیا غیر از این است که کمترین تمایلی که یک ایرانی دارد، فرموله کردن مسألهی خود به مثابهی یک مسألهی اجتماعیست!؟ «دروغ»، «ریاکاری» و «دودوزهبازی» منطقاً ابزار کار مردمیست که اگر شکلی از تفریح را دوست دارند و یا اگر نوعی از رفتار اجتماعی را حق مسلم خود میدانند، به جای طرح آن و دفاع کردن از آن با زبانی فاخر، پنهانش میکنند! در عوض، با پذیرش مناسبات جاری، هم اعتبار سیستم را اخذ میکنند و در جیب میگذارند، هم هزینه نمیدهند و هم به خواستهی خود (به تصور باطلی که دارند) در خفاء میرسند. من این طور نتیجه میگیرم: برای اینکه علوم انسانی ارج و قربی داشته باشد، نیاز است که شهروندان حداقلی از صدق نیت، شجاعت و مناعت طبع داشته باشند. فقط در این صورت است که مبدأ عزیمت «مسأله» به تصدیق علوم انسانی منتهی خواهد شد.
🔸صداقت یک فضیلت اخلاقی معرفی شده است اما چیزی بیشتر از یک فضیلت اخلاقی، یعنی یک زیبندگی برای رفتار ظاهری شهروند است. فضیلتیست که با آن میتوان یک جامعه را ساخت و از درافتادنش در بیفکری و بیپرنسیپی و بیچیزی فرهنگی حفظ نمود. امروز بیشتر از همیشه میفهمم که چرا برخی از ستودنیترین رهبران معنوی جامعهی ما، تأکید ویژهی خود را بر «صدق و اخلاص» میگذاردند تا حدی که یک بدمست عربدهکش در میدان شهر را به مفتی پاک و پاکیزهی شهر ترجیح میدادند. آنها فهمیده بودند که جامعهای که پنهان نمیکند «آنچه را که واقعاً هست» با تکیه بر همین صدق و مناعت طبعش میتوان اصلاح کرد. اما جامعهی درغلتیده به آفت ریا و پنهانکاری را چه بسا اصلاً دوایی نباشد. شهروندی که در حقیقت شهروند نیست، و شخصیتی که در حقیقت تشخصی ندارد، قابل برنامهریزی نیست و به تغییرش امید نمیتوان بست. در اسرارالتوحید، پرسش و پاسخ کوتاهی هست که «صداقت» را، نه فقط به عنوان یک فضیلت اخلاقی و شرطی برای پیمودن یک مسیر، بلکه خود در حد یک مقصد عالی و منتهای راه معرفی میکند: (درویشی گفت: «یا شیخ! کسی خفته مانده است، در خواب به منزل رسد!؟» شیخ گفت: «اگر در ظلّ اخلاص خفته است، عین خوابش صدر منزل بُوَد!») (تصحیح شفیعی کدکنی؛ ص 312)
🔹نقل از کانال علوم انسانی
@humansciences
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr