در جستجوی حقیقت
1.49K subscribers
894 photos
42 videos
100 files
216 links
جنگ هفتاد دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند(حافظ)
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما ین است که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم(سهراب سپهری)
در جستجوی حقیقت کانالی است برای معرفی نوشته ها و تأملات دکتر محمد باقر تاج الدین
Download Telegram
☸️نقدی بر کتاب های "غربزدگی" و "در خدمت و خیانت روشنفکران" جلال آل احمد
[بخش هفتم]

✍️محمدباقر تاج الدین


17.آل احمد در فرازی دیگر از کتاب غربزدگی به این موضوع می پردازد که ما از یک سو توان ایستادگی در برابر غرب و ماشینیسم را نداشتیم و از سوی دیگر توان حفظ تاریخ و فرهنگ خودمان را نیز نداشتیم و در نتیجه نابود شدیم. ایشان رد این زمینه آورده است:«حرف اصلی این دفتر در این است که ما نتوانسته ایم شخصیت فرهنگی- تاریخی خودمان را در قبال ماشین و هجوم جبری اَش حفظ کنیم. بلکه مضمحل شده ایم. حرف در این است که ما نتوانسته ایم موقعیت سنجیده و حساب شده ای در قبال این هیولای قرون جدید بگیریم. حرف در این است که ما تا وقتی ماهیت و اساس و فلسفۀ تمدن غرب را در نیافته ایم و تنها به صورت و به ظاهر ادای غرب را در می آوریم-با مصرف کردن ماشین هایش-درست هم چون آ ن خریم که در پوست شیر رفت و دیدیم که چه به روزگارش آمد»(ص 20).

18.آل احمد در این فراز از کتاب خودش تضاد سنت و مدرنیته را البته با زبان دیگری بیان کرده و تصورش بر این بود که اگر بتوانیم شخصیت فرهنگی-تاریخی خود را حفظ کنیم آن گاه از عوارض و پیامدهای منفی غرب و ماشین-به زعم ایشان-در امان می مانیم. اما پرسش اصلی این است که این شخصیت فرهنگی-تاریخی ما ایرانیان واجد کدام ویژگی های مثبت و اثرگذاری بوده است که اکنون انسان ایرانی موظف به حفظ آن است؟ و این که مگر تمامی وجوه و ابعاد شخصیت فرهنگی -تاریخی ما ایرانیان قابل دفاع و نیازمند حفظ شدن است که آل احمد این چنین برای از دست رفتن اَش غمگین و دلخور است؟ پرسش دیگری که می توان مطرح کرد این است که اتخاذ موقعیت سنجیده و حساب شده در برابر قرون جدید به چه معناست؟ و این که چگونه می توانستیم یا اکنون نیز می توانیم ماهیت و اساس و فلسفۀ تمدن غرب را به درستی دریابیم؟

19.البته انصاف در این است که بیان کنیم آل احمد درخصوص دریافت و درک ماهیت و فلسفۀ تمدن غرب سخن به نسبت درستی گفته است و از قضا یکی از بحث های اساسی در این زمینه این است که ما طی یکصد سال اخیر بنا به دلایل گوناگون نتوانستیم ریشه های مدرنیته را به درستی درک کنیم و بیش از همه به میوه ها و محصولات جهان مدرن پرداختیم. اما می ماند این نکتۀ بینادین که محصولات و میوه های جهان مدرن را هرگز نمی توان بر ریشه های سنت کهن ایرانی که هیچ قرابت و نسبتی با بنیادهای فکری، فلسفی و علمی جهان مدرن ندارد، استوار نمود. به دیگر سخن آل احمد گمان می برد که ما ایرانیان با استفاده از ریشه های سنتی خودمان می توانیم طرحی نو دراندازیم و فلک را سقف بشکافیم و از این منظر دیگر هیچ نیازی به تمدن غرب نیز نخواهیم داشت که به نظر می رسد سخنی سست و نادرست باشد. در واقع، بحث بر سر این است که میوه ها و محصولات جهان مدرن را نمی توان بر ریشه های درختی دیگر استوار نمود که از جنس دیگری هستند. ریشه های جهان مدرن عبارتند از: عقلانیت مدرن، دانش های مدرن، اخلاقیات مدرن، اومانیسم(انسان گرایی)، سکولاریسم(عرفی گرایی) و لیبرالیسم(آزادی خواهی) در سه شاخۀ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی.

(ادامه دارد........)

#مدرنیته
#سنت
#فرهنگ
#تاریخ
#ایران


@tajeddin_mohammadbagher
موانع توسعۀ یک کشور بیش تر داخلی(درونی) اَند یا خارجی(بیرونی)؟ چرا؟

محمدباقر تاج الدین

یکی از پرسش های بسیار اساسی و مهمی که سال هاست توسط اندیشمندان حوزۀ توسعه مطرح می شود این است که موانع توسعۀ یک کشور بیش تر داخلی اَند یا خارجی؟ به عبارت دیگر بیش ترین موانع برای دست یابی به توسعه را باید در درون یک جامعه و فرهنگ جستجو نمود یا در بیرون از آن؟ و چرا؟ در این باره بیش تر خواهم نوشت. اما از همراهان و فرهیختگان کانال و کسانی دیگر که این پرسش را می خوانند درخواست دارم هرگونه نقد و نظری که در این باره دارند برای بنده بفرستند تا ببینیم به چه نتایج و جمع بندی ای در این زمینه دست می یابیم. منتظر نظرات ارزشمند شما عزیزان هستم.
#توسعه
#موانع_توسعه
#درونی
#بیرونی
#جامعه
#فرهنگ

@tajeddin_mohammadbagher
☸️نکوهشِ زنده ها؛ ستایشِ مُرده ها

✍️محمدباقر تاج الدین

فراوان شنیده ایم که در فرهنگِ ایرانی مرده ها را می ستایند و زنده ها را نکوهش می کنند، به راستی این گونه است؟ و اگر این ادعا درست باشد، چرا این گونه است؟چرا زنده هایی که هستند مستحق نکوهش اَند و مرده هایی که نیستند مستحق ستایش؟ ناگفته نماند که در همین فرهنگ برخی زنده ها را بیش از آن میزانی که حق شان باشد می ستایند(افراط و غلوّ ) و برخی دیگر را کم تر از آن چه که حق شان است می ستایند(تفریط) و حتی برخی دیگر را بیش از اندازه و بدون دلیل نکوهش می کنند(بی حرمتی کردن)!!! از سوی دیگر در فرهنگ ایرانی همین که فردی می میرد و از این سرای خاکی رخت بر می بندد بلافاصله به جمع خوبان می پیوندد و تا زمانی که بوده است در جمع بَدان قرار داشته است!! تو گویی که مرگ همه چیز را تغییر می دهد و به اصطلاح معادلۀ بازی را عوض می کند!! حالا پرسش اصلی و اساسی در نوشتۀ حاضر این است که چرا زنده ها نکوهش می شوند و مرده ها ستایش؟ یا چرا برخی زنده ها بیش از اندازه و برخی دیگر کم از اندازه ستایش می شوند یا حتی مورد توهین و بی حرمتی قرار می گیرند؟ چرا این افراط و تفریط ها در فرهنگ ما ایرانیان همچنان جاری و ساری است؟!! اگرچه موضوع کمی پیچیده است و نمی توان در نوشتاری کوتاه تمام ابعاد و زوایای آن را مورد بررسی قرار داد اما به نظر می رسد که دلایل زیر قابل توجه باشد:

1.یکی از دلایلی که در این زمینه می توان ارائه نمود وجود مشکلۀ فرهنگی در میان ما ایرانیان است. این گونه به نظر می رسد که به دلیل بیمارگونه بودن روابط فرهنگی در جامعۀ ایران زنده ها کم تر قدر می بینند و بر صدر می نشینند و در مقابل مرده ها همواره قدر می بینند و بر صدر می نشینند!!! به این معنا که وجود رقابت های غیر اخلاقی، حسادت ها، زیاده خواهی ها، خودشیفتگی ها، انحصارطلبی ها، پیش داوری ها، غرض ورزی ها و کوته بینی های موجود در بین ما ایرانیان زمینه را برای بروز چنین وضعی فراهم نموده است.

2.دلیل مهم دیگر این است که ما ایرانیان گویی از یک سو توان فهم درست واقعیت ها و حقایق دربارۀ افراد و از سوی دیگر بیان منطقی واقعیت ها دربارۀ آن ها را نداریم و همواره عادت به زیادگویی یا کم گویی داریم به این معنا که گمان می کنیم اگر واقعیت ها را کم و زیاد کنیم به نفع مان است. این در حالی است که از قضا همین روش معیوب خسارت های بسیاری بر جسم و روان مان وارد کرده است.

3.نقدناپذیری ما ایرانیان نیز یکی دیگر از دلایلی است که بسیار قابل تأمل بوده و شوربختانه این که ما ایرانیان ضعف اساسی در این زمینه داریم. نقد مستقیم و بدون ملاحظۀ دیگران اگر توسط هر یک از ما انجام گیرد روزگارمان سیاه خواهد شد چرا که در معرض انواع فحاشی ها و تهمت ها قرار خواهیم گرفت و می شویم آدم بَدِ!!!!. اما بالعکس اگر پشت سر دیگران هزاران حرف نادرست دربارۀ شان بزنیم و تا زمانی که آنان نفهمند تو گویی که بَرندۀ واقعی هستیم و می شویم آدم زرنگ!!! لطفاً در میان اقوام و آشنایان تان همین موضوع را بررسی کنید تا دریابید که سخن از چه موضوعی می رود. تجربۀ زیستۀ بنده این موضوع را فراوان نشان می دهد. تو گویی جزیی جدایی ناپذیر از فرهنگ ما ایرانیان شده است!!!

4.گویی که ما هنوز یاد نگرفته ایم فردی که برخی باورها و رفتارهای نادرست و غیراخلاقی داشته است و سبب آزار و اذیت دیگران بوده است اکنون که مُرد آن باورها و رفتارهای ناپسند بدل به باورها و رفتارهای پسندیده و نیکو نمی شود و ضرورت دارد که واقعیت ها را دربارۀ ایشان به درستی بیان نمود!! نه کم و نه زیاد!!! چنین افرادی که در طول زندگی شان کم و بیش به آزا و اذیت دیگران مشغول بودند واقعیت این است که اگر عمرشان ادامه می یافت همان رفتار نادرست و غیراخلاقی را ادامه می دادند. البته این را هم باید گفت که برخی افراد توبه می کنند و تغییر رفتار می دهند و از آدم بد به آدم خوب تبدیل می شوند.

5.وجود نگاه آرمانی و ایده آلی در بین ما نیز مزید بر علّت شده است به گونه ای که انسان ها را قدّیس و کامل می خواهیم و نمی دانیم یا نمی خواهیم بپذیریم که بر روی این کرۀ خاکی هیچ انسان قدّیس و کاملی وجود ندارد و همۀ ما به هر حال دچار برخی عیب و نقص هایی هستیم. هر یک از ما برخی عیوب فکری و رفتاری داریم اما اگر همین عیوب را در دیگری ببینیم برآشفته می شویم و تو گویی که عیوب خود را به کلی فراموش می کنیم!!!!

6.دلیل دیگری که در این زمینه جای تأمّل دارد وجه اجتماعی و سیاسی موضوع است به این معنا که چون ایرانیان قرن ها تحت حاکمیت های استبدادی قرار داشتند و از روی ترس مجبور به پنهان کاری باورها و رفتارهای شان بوده اند، لذا چنین تربیت نادرستی یافته اند و همچنان آن را ادامه می دهند.
#زندگان
#مردگان
#نکوهش
#ستایش
#فرهنگ_ایرانی


@tajeddin_mohammadbagher
☸️مشاغلِ گورستانی و اِمرارِ معاش در گورستان های کشور

✍️محمدباقر تاج الدین

نگاهی به وضعیت گورستان ها در ایران نشان می دهد که به مکانی برای ایجاد و راه اندازی مشاغل گوناگون متنوع از یک سو و امرار معاش و تأمین بخشی از نیازهای زندگی کسر قابل توجهی از شهروندان شده است. این موضوع بیش از همه در گورستان های بزرگ و مشهور مانند بهشت زهرای تهران مشهود است. مشاغل گوناگونی که در بهشت زهرا شکل گرفته اند بسیار جای تأمّل و بررسی دارد. از گل فروشی های فراوان که کیلومترها پیش از رسیدن به بهشت زهرا در حال فعالیتند تا گریه کن های اجاره ای، نماز میت خوان ها، مداحان و روضه خوان ها، صندلی و میکروفون کرایه ای ها، گدایان فراوان، بازار گسترده سنگ قبر فروشی، رستوران ها و تالارهای پذیرایی فراوان، وانت بارهای کرایه ای برای حمل بار، خودروهای مسافربر، آمبولانس های فراوان برای حمل جنازه، تهیه کنندگان آگهی های ترحیم و بنر، دکّه های فروش مواد غذایی، میوه و آب معدنی، دستفروشان، قرآن خوان ها، دعا خوان ها، رنگ زن ها و نقاش ها که سنگ قبرها و نرده های اطراف آن ها را رنگ می زنند، گلاب فروشان و گلاب ریزان بر سر گورها، قبرشویی، شمع فروشی و شمع روشن کن ها، پاشیدن گندم بر سر قبرها و چندین شغل دیگر.

✳️بسیاری از شهروندان ممکن است در بادی نظر بهشت زهرا و سایر گورستان ها را صرفاً فضایی برای دفن مرده ها و گریه و زاری بدانند اما غور و بررسی بیش تر در این فضا موضوع را بسیار متفاوت جلوه می دهد. حالا دیگر فقط این مردگان نیستند که در گورستان ها آرام خوابیده اند بلکه بیش از آن ها این زندگان اَند که در این گورستان ها کسب و کارهای گوناگونی راه انداخته اند و از این طریق به اِمرار معاش می پردازند. چه دنیای عجیبی و البته چه جامعه و کشور عجیبی داریم که گورستان های آن به مکانی برای ایجاد اشتغال کاذب بدل شده اند. شاید برخی بگویند هنگامی که کارخانه ها و کارگاه های کشور یکی یکی رو به تعطیلی می روند و انبوهی از کارگران از کار بیکار می شوند باز خدا این مردگان را بیامرزد که چنین فضایی به واسطۀ مرگ شان ایجاد شده است تا انواع مشاغل سر برآورند و عده ای به امرا معاش بپردازند!!!
❇️در تحلیل و تبیین بروز و ظهور چنین وضعیت دردآوری درخصوص گورستان های کشور و به ویژه بهشت زهرای تهران به نظر می رسد مهم ترین دلیل گسترش این وضعیت بغرنج و البته زشت و زننده برای کشور را باید در ناگوار شدن اوضاع اقتصادی و در پیِ آن رکود تولید، کمبود شغل، کمبود درآمد، افزایش فقر و محرومیت و بدتر شدن زندگی شهروندان محروم و طبقۀ پایین جامعه جستجو کرد. در همین راستا نگاهی به افزایش سایر مشاغل کاذب در کشور و به ویژه کلان شهرها و شهرهای بزرگ از وانت بارهای میوه فروش در بسیاری از محلات و خیابان ها گرفته تا دستفروشان متروها و اتوبوس ها، گدایان خیابانی، دادزن های مغازه های مختلف، خط نگهدارها، تابلودارها و ده ها شغل کاذب دیگر همگی را نشانه هایی از رکود اقتصادی و افزایش بیکاری و سیل مهاجرت بیکاران به شهرها و گسترش فقر و محرومیت دانست.

البته دلیل فرهنگی نیز در جهت تبیین این وضعیت در کنار دلیل اقتصادی قابل ارائه است به گونه ای که در فرهنگ ما ایرانیان توجه به گورستان ها و مردگان و به ویژه رفتن و حضور در این مکان ها خودبخود زمینه را برای گسترش مشاغل کاذب و این وضعیت نه چندان خوشایند فراهم نموده است. برای مثال هنگامی که بستگان و اطرافیان هر فرد درگذشته ای انواع نوشیدنی ها و خوراکی ها را با خودشان بر سر گورها می برند و یا خواهان برگزاری مراسم گسترده و آن چنانی برای کفن و دفن مردگان شان هستند، آشکار است که مشاغل مورد اشاره نیز امکان بروز و ظهور می یابند. همۀ ما بارها دیده ایم که در گورستان ها انواع خوراکی ها و نوشیدنی ها بر سر گورها توزیع می شود و در نتیجه عده ای فقیر و یا حتی افراد غیر فقیر از این موقعیت های به وجود آمده استفاده می کنند. یا خرید دسته گل های گران قیمت در برخی مراسم های تشییع که پس از آن هم دور ریخته می شوند. یا خرید و استفادۀ سنگ قبرهای گران قیمت، انواع بنرها، برگزاری مراسم های گوناگون و چندین اقدام مشابه دیگر واقعاً چه توجیه عقلانی و منطقی ای می توان برای چنین کردارهایی ارائه نمود؟ خلاصه این که این گورستان ها و مشاغلی که در آن جاها ایجاد شده اند دنیای قابل مطالعۀ جالبی به نظر می رسند!!!

#گورستان
#مشاغل_گورستانی
#فقر
#اقتصاد
#فرهنگ


@tajeddin_mohammadbagher
☸️جستاری دربارۀ انسان و روابط اَش درون جامعه و فرهنگ
[بخش دوم و پایانی]

✍️محمدباقر تاج الدین

واقعیت آشکار و مسلّم این است که نه انسان بدون جامعه(و روابط اجتماعی) می تواند وجود داشته و نه جامعه بدون انسان به معنایی که از توانمندی ها و نیروهای فردی و درونی انسان می فهمیم. ما انسان ها همزمان و در هر لحظه درون جامعه و فرهنگ زیست می کنیم و در همان لحظه هم بر روی جامعه و فرهنگ مان تأثیر می گذاریم، چرا که دارای نیروهای درونی و فردی خاصی نیز هستیم. اما می ماند این نکتۀ مهم و کلیدی که ما با تمام توانمندی های فردی و درونی ای که داریم اگر قرار بر این بود که به تنهایی و بیرون از جامعه و فرهنگ مان زیست کنیم هیچ کدام از استعداد ها و ظرفیت های انسانی مان شکوفا نمی شد و آنی نمی شدیم که اکنون هستیم. اگر مهندس، پزشک، استاد، معلم، هنرمند، شاعر، خواننده، نوازنده، وکیل، قاضی، حسابدار، پرستار و هر چیز دیگری شده ایم تمام این ها به واسطۀ این است که درون جایی به نام جامعه و فرهنگ حضور داشتیم و هرگز بیرون از ساختاری به نام جامعه و فرهنگ نمی توانستیم چنین موقعیت ها و جایگاه هایی را به دست آوریم و در واقع استعدادهای درونی مان را شکوفا سازیم.

✳️از آن طرف، جامعه و فرهنگ و تمام نهادهای موجود در جامعه نیز بدون حضور انسان و بدون کنش گری ها و فعالیت های معنادار انسانی هیچ ارزش و معنایی نداشته و در واقع هیچ کارکردی هم نمی توانند داشته باشند. این گفته بدان معنا است که انسان ها از آن جا که به صورت بالقوّه دارای قدرت خلاقیت، عقلانیت، معنادهی و تفسیرگری اَند لذا تمام این نهادها و ساختارها را می سازند و به آن ها معنا می بخشند و البته خودشان نیز درون همین نهادهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی به زیست خود ادامه می دهند. هم انسان، جامعه و فرهنگ را می سازد و هم بالعکس جامعه و فرهنگ است که به انسان امکان شکوفا ساختن ظرفیت ها و استعدادهای درونی شان را می دهد و این نوعی رابطۀ دوجانبه است که همواره در زندگی انسان ها جریان دارد. نه می توان انسان و توانمندی های فردی و درونی وی را نادیده گرفت و نه می توان نیروها و اثرگذاری های جامعه و فرهنگ و در مجموع نهادهای اجتماعی گوناگون را ناچیز جلوه داد.

❇️برای مثال اگر یک روان شناس به فردی که دچار بیماری "استرس" و "اضطراب" است بگوید که باید فقط با تکیه بر توانمندی های فردی خودت را درمان کنی و هیچ توجهی به آن چه درون جامعه و فرهنگی که در آن زندگی می کنی نداشته باشی حقیقت این است که سخنی یاوه و بی معنا گفته است، چرا که هیچ انسانی در خلاء و بیرون از جریان های نیرومند اجتماعی و فرهنگی زیست نمی کند. همچنین اگر جامعه شناسی به شهروندان جامعه اش بگوید که تمام گرفتاری ها و مسائل و مشکلات شما زیر سر ساختارها و نهادهای اجتماعی مثلا نهاد سیاست است و شما به عنوان انسان های جامعه(کنشگران اجتماعی) هیچ توان و اراده ای برای حل این مشکلات و مسائل ندارید، این هم سخنی بی پایه و اساس است، چرا که تمام توانمندی ها و نیروهای فردی و درونی انسان ها را نادیده گرفته است. نتیجه این که نه فرد انسانی و نیروهای فردی و درونی اَش قابل نادیده گرفتن است و نه جامعه و نیروهای اجتماعی بیرونی، چرا که هر دو واقعیت های آشکار و مسلمی اَند که وجود دارند و هر دو بر روی یکدیگر تأثیر متقابل دارند.
#انسان
#رابطه
#جامعه
#فرهنگ
#نهادهای_اجتماعی


@tajeddin_mohammadbagher
☸️قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود

✍️محمدباقر تاج الدین

چند سال پیش و در پی کشته شدن دختری به نام رومینا اشرفی در استان گیلان و در منطقۀ تالش به دست پدرش متنی با همین عنوان منتشر کردم و طی آن یادآور شدم که به دلیل وجود باورهای نادرست سنتی در جامعۀ ما از یک سو و وجود قوانین ناکارآمد و نهادهای ناکارآمدتر اجتماعی و فرهنگی از سوی دیگر همگی دست به هم داده و چنین فجایع هولناک و دردآوری را رقم می زنند. این چندمین مورد از این دست قتل های فجیع و تلخ است که دختران و زنانی به دست پدران و همسران و یا برادران شان کشته می شوند. نمونۀ بسیار دردناک و اسف بار آن بریده شدن سر زنی به دست شوهرش در استان خوزستان و گرداندن سرش در خیابان ها بود که آدمی را به یاد جنایت های فجیع هزاران سال پیش می انداخت!!! به راستی تا کی و کجا باید شاهد چنین فجایع هولناکی در جامعه باشیم؟ چرا اکنون و در قرن بیست و یکم هنوز باید چنین وضعیت تلخ و اسف باری را تجربه کنیم؟!!

✳️همچنین به نظر می رسد که این دختر مقتول و پدرش با دو نوع باور و ارزش متفاوت رو در روی یکدیگر قرار گرفتند و چون دو نوع تفسیر و برداشت متفاوت را برساخت کرده اند لذا نتوانستند زبان همدیگر را به درستی درک و فهم کنند و در نهایت کار به نزاع کشید و البته پدر که از یک سو خود را بنا بر یک باور نادرست مالک و صاحب دختر تصور می کرد و از سوی دیگر زور و توان اَش در این ماجرا بیشتر بود و البته آبروی خود را نیز در خطر می دید لذا به خود اجازه داد که هر کاری که می تواند با دختر اَش بکند و این چنین حیات و زندگی اَش را به پایان برساند!!! تو گویی که هنوز برخی پدران و شوهران و برادران این سرزمین درنیافته اند که زن ناموس کسی نیست و چنین نگاه های از بنیاد اشتباه را باید به دور بیندازند و بیاموزند که زن نیز مانند مرد انسان است با تمام ویژگی ها و نیازها و خواسته های انسانی و این که زن جنس دوم نیست و هیچ کسی مالک و صاحب هیچ دختر و زنی محسوب نمی شود!!

❇️اما خوب می دانیم که این تمام ماجرا نیست و اضلاع دیگر آن عبارتند از: قوانین ضعیف و غیر کاربردی برای انسان های این جامعه در این دوره و زمانه از یک طرف که باز هم ساخته و پرداخته انسان های همین جامعه و فرهنگ هستند، نبود نهادهای حمایتی برای کودکان، نوجوانان و سایر گروه های اجتماعی و همچنین از طرف دیگر وجود هنجارها و ارزش های اجتماعی فشارآور و محدود کننده همگی مزید بر علت شده اند و چنین حادثه تلخی را رقم زده اند. به خوبی می بینیم که مجموعه ای از شرایط اجتماعی و فرهنگی ای که محصول بازنمایی های معنایی و تفسیری آدمیان همین جامعه و فرهنگ است دست به دست هم داده و این چنین سرنوشت دختری را تباه نموده است. این دختر مقتول و همچنین پدرش قربانی جامعه و فرهنگی هستند که "خودشان" و "دیگران" آن را ساخته و پرداخته کرده اند. اگر چه ممکن است میزان قصوری که متوجه آن دیگرانی است که در بروز این ماجرای تلخ و ماجراهایی از این دست سهیم بوده و هستند بسیار بیشتر از این دختر مقتول و پدر قاتلش باشد. همه می دانیم که واقعیت ها و پدیده های اجتماعی بسیار پیچیده تر از آن هستند که صرفاً از طریق برخی ساده سازی ها و تقلیل گرایی ها قابل تحلیل و تبیین باشند، لذا شاید بتوان گفت مجموعه ای از شرایط در کنار هم قرار گرفته اند که چنین حادثۀ هولناکی رقم خورده است و آن مجموعه از خود دختر مقتول گرفته تا پدرش تا خانواده اَش تا فرهنگ منطقه اَش تا قوانین جامعه اَش تا هنجارها، باورها، ارزش ها و قواعد ساخته شده در فرهنگ این جامعه همه و همه مقصران و عاملان این قتل و قتل هایی نظیر آن بوده و هستند.
#قتل_دختر
#پدر_قاتل
#قتل_ناموسی
#فرهنگ
#جامعه
#قوانین
#زن
#دختر
#ایلام


@tajeddin_mohammadbagher
☸️کنسرت ده هزار نفری هنرمند نامی کشورمان "معین" در استانبول؛ به نام ایران به کام ترکیه

✍️محمدباقر تاج الدین

بنابر گزارش های دریافت شده حدود پانزده هزار نفر برای شرکت در کنسرت معین به استانبول ترکیه رفتند و گویا ده هزار نفر نیز در این کنسرت شرکت کردند. من بخش هایی از کنسرت مورد اشاره را در فضای مجازی تماشا کردم. واقعاً کم نظیر بود هم استقبال شرکت کنندگان و هم اجرای خوب این هنرمند ارزشمند کشورمان. اما پرسش این است که چرا چنین هنرمندانی نباید بتوانند در سرزمین خودمان ایران چنین کنسرت هایی را برگزار کنند و در نتیجه مجبور باشند در کشوری دیگر اقدام به برگزاری آن نمایند؟ بسی جای تأسف و نگرانی است که چنین رویدادهای بزرگ فرهنگی و هنری که مربوط به فرهنگ سرزمین عزیزمان ایران است در کشوری دیگر برگزار شود و بسیاری از ایرانیانی که آرزوی شرکت در این رویدادهای هنری را دارند به آرزوی شان نرسند و بلکه در حسرت و افسوس بمانند!!

✳️با رفتن پانزده هزار نفر به استانبول می شود گفت نه تنها میلیاردها تومان ارز از کشور خارج می شود بلکه بسیاری از ایرلاین ها و شرکت های هوایی خارجی نیز از چنین موقعیتی بهره برداری می کنند و سود ناشی از آن را به جیب مبارک شان سرازیر می سازند. همچنین هتل ها و اقامت گاه های مختلف در شهر استانبول پذیرای این تعداد مسافرین و گردشگران شده اند که آن ها هم سود سرشاری از این طریق به دست آورده اند. سودهای ناشی از گشت و گذار در این شهر و خرید انواع لوازم و کالاها توسط این تعداد گردشگر ایرانی نیز خود جای بحث مفصلی دارد!! تمام این اتفاقات می توانست به راحتی در کشور خودمان روی بدهد و این همه سرمایه های اقتصادی نیز در همین کشور خرج شود و از همه مهم تر این که بیش تر شهروندان این مرز و بوم می توانستند در این رویداد بزرگ شرکت کنند و به لحاظ روحی و روانی و فرهنگی و اجتماعی پیامدهای مثبتی نیز به دنبال داشته باشد. اما افسوس و دریغ و درد که چنین فرصت های ارزشمندی یکی پس از دیگری به راحتی از دست می روند!! می توان گفت که این کشور ترکیه است که با فراهم نمودن شرایط و بسترهای مناسب برای برگزاری چنین رویدادهای هنری و فرهنگی بزرگ بهره های مادی و معنوی فراوانی نصیب اَش می شود و در مقابل، این کشور ایران و شهروندان آن اَند که محروم و بی بهره از چنین فرصت های ارزشمند می شوند!!

❇️شایسته است که دست اندرکاران امور فرهنگی و هنری کشورمان آرام آرام با فراهم نمودن زمینه های برگزاری چنین رویدادهای فرهنگی و هنری مهمی بتوانند بهره های مادی و معنوی آن ها را برای کشور خودمان به ارمغان بیاورند و نه این که هم وطنان مان برای شرکت در این رویدادها با دشواری های زیادی روبرو شوند و سرمایه های خود را نیز در کشور دیگری خرج کنند. شایسته است که هنرمندان ایرانی در سرزمین و وطن خودشان و برای ایرانیان عزیز هنرنمایی کنند و هنرشان را عرضه نمایند و نه در کشورها و سرزمین های دیگر!! برای ایران بزرگ و عزیز و شهروندان گرامی اَش شایسته نیست که دست اندرکاران امور فرهنگی و هنری ترکیه و شهروندان شان گمان کنند که چرا ایرانیان نباید بتوانند چنین رویدادهایی را در کشور خودشان برپا کنند و از مواهب مادی و معنوی آن بهره مند شوند!! امید که گشایش های خوبی را در این زمینه شاهد باشیم!!
#کنسرت
#معین
#استانبول
#ترکیه
#ایرانیان
#فرهنگ
#هنر


@tajeddin_mohammadbagher