مهران صولتی
6.47K subscribers
126 photos
36 videos
21 files
489 links
دانش آموخته دکترای جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

@mehran_solati : ارتباط با نویسنده

https://instagram.com/solati_mehran
Download Telegram
🔷 خطر تکرار اشتباه تاریخی اصلاح طلبان! 🔹

@solati_mehran

مهران صولتی

✏️ اپیزود اول: در کنگره کشوری انجمن اسلامی معلمان(زمستان ۸۱) و در حاشیه مراسم به کیانوش راد نماینده آن روزهای اهواز در مجلس ششم گفتم که بزرگترین خطای #اصلاح_طلبان این است که سرنوشت خود را چنان به دولت خاتمی گره زده اند که پیروزی ها و شکست های دولت هم به پای آنها نوشته می شود( زمانی که دولت دوم خاتمی در سراشیبی بی اعتباری و شکست بود). به او گفتم که باید افقی پیش روی مردم بگشایید تا ایرانیان بتوانند سقفی فراتر از دولت #خاتمی را هم برای غایات خود متصور ببینند. فرجام کار البته پیروزی احمدی نژاد بود!

✏️ اپیزود دوم: از هشتم خرداد ۹۲ و پیش از ورود رسمی هاشمی و خاتمی، به کمپین تبلیغاتی روحانی پیوستم. از مدت ها پیش می دانستم که در دوران پسااحمدی نژاد فضا برای حضور چهره هایی همچون خاتمی فراهم نیست. این را گفتم تا تصور نشود این یادداشت را از منظر کسانی نوشته ام که از همان ابتدا یا بعدها با روحانی زاویه پیدا کرده اند. دولت روحانی را همچنان خیرالموجودین در فضای چهارسال آینده می دانم ولی معتقدم اصلاح طلبان ممکن است در حال تکرار یک اشتباه تاریخی باشند!

🌱 دولت روحانی با اتکا به ظهور گفتمانی به نام اعتدال به قدرت رسید. انتخابات ۸۸ و حوادث بعد از آن به شکل گیری نوعی شکاف عمیق میان حکومت و بخش هایی از آن انجامید. در چنین فضایی از بی اعتمادی که تاثیر مستقیم خود را در کاهش مشارکت در انتخابات مجلس نهم بجا گذارد، کشور شاهد افزایش شدیدترین تحریم ها در دوران پس از پیروزی انقلاب و فلجگان اقتصادی حاصل از آن بود. تحریم ها اوضاع را چنان حاد ساخته بود که حکومت و مردم در یک اجماع نانوشته به لزوم نرمالیزاسیون یا عادی شدن شرایط موجود رسیدند. افقی پیش روی جامعه با عنوان " شکستن تحریم ها و خروج از وضعیت بحرانی" پدیدار شد و به زودی #روحانی را در جایگاه کارگزاری این تغییر نشاند. دولت روحانی هم با حمایت تمام قد اصلاح طلبان توانست گشایشی نسبی در فضای سیاسی- فرهنگی کشور ایجاد کند. دوران جدیدی در روابط دیپلماتیک ایران با جهان پدیدار شد و امید در ذهن و ضمیر ایرانیان جوانه زد. متاسفانه توافق هسته ای نتوانست چشم انداز امیدبخش گذشته را به نوعی بهبود ملموس در عرصه اقتصادی بدل سازد. ایرانیان اگرچه در سال ۹۶ آرای بیشتری را به کمپ روحانی سرازیر ساختند ولی آشکارا نه با انگیزه امید به "فردایی بهتر" ، بلکه به دلیل هراس از" نابودی امروز" در انتخابات شرکت کردند! اما آنچه بیش از همه در دوره دوم ریاست جمهوری روحانی مایه نگرانی است ناامیدی فزاینده مردم از فقدان هرگونه چشم انداز امید آفرین است! اعتدال اگر چه توانست مخالفان خود را با برچسب افراط گرایی از عرصه خارج کند ولی خود نیز به تفریط گرایید و با" سیاست زدایی" از جامعه، سرچشمه حیاتبخش احساس تعهد سیاسی را در جامعه خشکاند! نرمالیزاسیون به جای مطالبات سیاسی نشست و جامعه در سودای واقع بینی، آرمان های رهایی بخش خود را به فراموشی سپرد. در چنین وضعیتی است که تکرار اشتباه تاریخی اصلاح طلبان می تواند محتمل تر و خطیر تر باشد! حضور برخی چهره های اصلاحات در دولت #اعتدال و پژواک گاه و بی گاه مطالبات جامعه در سخنان روحانی نباید برای اصلاح طلبان آنچنان اقناع کننده باشد که آینده خود را به سرنوشت دولت تدبیر و امید گره بزنند! اقدامی که می تواند ایران را بسیار سریع تر به ظهور یک رییس جمهور پوپولیست در انتخابات ۱۴۰۰ برساند. اصلاح طلبان از هم اکنون باید در تدارک آفرینش چشم اندازی باشند که در آن روحانی و دولت اعتدال صرفا کف آرمان اصلاحات تلقی شوند! بدون خلق چنین افقی اصلاح طلبان صرفا تدارکاتچی انتقال قدرت در فردای ایران خواهند بود!

@solati_mehran
🔹درس هایی از بیست و یک سالگی دوم خرداد

@solati_mehran

مهران صولتی

🌱رویداد سترگ دوم خرداد امروز بیست و یک ساله شد! جلوه ای از درآمیختن تحول خواهی عمیق ایرانیان، با انتخاب سید محمد خاتمی که آمده بود تا فردای بهتری را برای ایران اسلامی رقم زند. در این دو دهه، جامعه و سیاست ایران دوران پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت؛ نهال های امید گرچه به دلیل برخورد با سد ستبر حفظ وضعیت موجود مجالی برای تناور شدن نیافتند ولی در برابر تندبادهای موجود هم نشکستند. همین شد که ثمره بیست سال سیاست ورزی ایرانیان در سفری طولانی از اصلاحات به اعتدال، و از خاتمی تا روحانی ، جامعه ای بالغ تر و رشیدتر است. هم اکنون می توان بخشی از درس های بیست و یک ساله اخیر را به شرح زیر فهرست کرد:

✏️ اصلاحات نیازمند حضور همزمان در قدرت و جامعه است. نمی توان به بهانه فعالیت مدنی، از حضور در قدرت چشم پوشید‌. حضور اصلاح طلبان در قدرت می تواند حاشیه امن فعالیت های مدنی را افزایش دهد.

✏️ اصلاحات در صورتی می تواند موفق باشد که خواست دموکراسی را با عدالت طلبی، آزادی خواهی و تنوع سبک زندگی پیوند زند. ارائه خوانش های تنگ نظرانه از اصلاحات می تواند تاثیر گذاری ان را محدود سازد. اصلاح طلبی باید به گفتمان غالب جامعه تبدیل شود.

✏️ اصلاح طلبی اگرچه از صندوق های رای می گذرد ولی در آن متوقف نمی ماند. مشارکت مدنی برای پیگیری مطالبات جامعه در کنار وجود نقشه راه برای حضور موثر اصلاح طلبان در قدرت می تواند ترکیب کارآمدی را برای پاسخ به عطش تحول خواهی ایرانیان رقم زند.

✏️ اصلاح طلبی زمانی می تواند موفق باشد که از تشدید یافتن نابرابری های اقتصادی، طرد شدگی اجتماعی و انحصارگرایی سیاسی پرهیز کند. اصلاحات باید منطق حاکم بر عرصه های مختلف زیست اجتماعی را به رسمیت بشناسد و بر بهره گیری از رانت های قدرت چشم بپوشد.

✏️ اصلاحات اگر چه داعیه تغییر در رویه های حکمرانی را دارد ولی واقع بینانه خود را در تقابل با ساختار قدرت تعریف نمی کند. اصلاحات می کوشد تا با تکیه بر نیروی اجتماعی خود به نوعی توافق پایدار با قدرت در جهت پاسخگو کردن حکومت دست یابد.

✏️ اصلاح طلبی یک مرام است نه یک نشان! مروت با دوستان، مدارا با دشمنان، به رسمیت شناختن مخالف، خردمندی در تصمیم گیری، شجاعت در دانستن، پرهیز از تعصب و جزم اندیشی، صلح طلبی، تعامل سازنده با جهان، احترام به نظر اکثریت، تفسیر رحمانی از دین و ... از جمله معیارهای اصلاح طلبی می باشد.

✏️ اصلاحات نشان داد که تا شکل گیری حداقلی از توازن قوای سیاسی، سیاست همچنان مساله اصلی جامعه است. وجود نابرابری سیاسی، روند نابرابری های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تشدید می کند. از همین رو پیش بردن پروژه توسعه سیاسی، با لحاظ کردن ویژگی های خاص جامعه ایران، از مسیر شکل گیری اجماع میان جامعه و حکومت بر سر مبانی حکمرانی خوب می تواند پایدارترین و موثرترین مسیر برای اصلاحات باشد.

@solati_mehran

#دوم_خرداد
#خاتمی
#اصلاحات
🔹 درس هایی از رویداد دوم خرداد ۷۶

@solati_mehran

مهران صولتی

🌱رویداد سترگ دوم خرداد امروز بیست و دو ساله شد! جلوه ای از درآمیختن تحول خواهی عمیق ایرانیان، با انتخاب سید محمد خاتمی که آمده بود تا فردای بهتری را برای ایران اسلامی رقم زند. در این دو دهه، جامعه و سیاست ایران دوران پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت؛ نهال های امید گرچه به دلیل برخورد با سد ستبر حفظ وضعیت موجود مجالی برای تناور شدن نیافتند ولی در برابر تندبادهای موجود هم نشکستند. همین شد که ثمره بیست سال سیاست ورزی ایرانیان در سفری طولانی از اصلاحات به اعتدال، و از خاتمی تا روحانی ، جامعه ای بالغ تر و رشیدتر است. هم اکنون می توان بخشی از درس های بیست و دو ساله اخیر را به شرح زیر فهرست کرد:

✏️ اصلاحات نیازمند حضور همزمان در قدرت و جامعه است. نمی توان به بهانه فعالیت مدنی، از حضور در قدرت چشم پوشید‌. حضور اصلاح طلبان در قدرت می تواند حاشیه امن فعالیت های مدنی را افزایش دهد.

✏️ اصلاحات در صورتی می تواند موفق باشد که خواست دموکراسی را با عدالت طلبی، آزادی خواهی و تنوع سبک زندگی پیوند زند. ارائه خوانش های تنگ نظرانه از اصلاحات می تواند تاثیر گذاری ان را محدود سازد. اصلاح طلبی باید به گفتمان غالب جامعه تبدیل شود.

✏️ اصلاح طلبی اگرچه از صندوق های رای می گذرد ولی در آن متوقف نمی ماند. مشارکت مدنی برای پیگیری مطالبات جامعه در کنار وجود نقشه راه برای حضور موثر اصلاح طلبان در قدرت می تواند ترکیب کارآمدی را برای پاسخ به عطش تحول خواهی ایرانیان رقم زند.

✏️ اصلاح طلبی زمانی می تواند موفق باشد که از تشدید یافتن نابرابری های اقتصادی، طرد شدگی اجتماعی و انحصارگرایی سیاسی پرهیز کند. اصلاحات باید منطق حاکم بر عرصه های مختلف زیست اجتماعی را به رسمیت بشناسد و بر بهره گیری از رانت های قدرت چشم بپوشد.

✏️ اصلاحات اگر چه داعیه تغییر در رویه های حکمرانی را دارد ولی واقع بینانه خود را در تقابل با ساختار قدرت تعریف نمی کند. اصلاحات می کوشد تا با تکیه بر نیروی اجتماعی خود به نوعی توافق پایدار با قدرت در جهت پاسخگو کردن حکومت دست یابد.

✏️ اصلاح طلبی یک مرام است نه یک نشان! مروت با دوستان، مدارا با دشمنان، به رسمیت شناختن مخالف، خردمندی در تصمیم گیری، شجاعت در دانستن، پرهیز از تعصب و جزم اندیشی، صلح طلبی، تعامل سازنده با جهان، احترام به نظر اکثریت، تفسیر رحمانی از دین و ... از جمله معیارهای اصلاح طلبی می باشد.

✏️ اصلاحات نشان داد که تا شکل گیری حداقلی از توازن قوای سیاسی، سیاست همچنان مساله اصلی جامعه است. وجود نابرابری سیاسی، روند نابرابری های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تشدید می کند. از همین رو پیش بردن پروژه توسعه سیاسی، با لحاظ کردن ویژگی های خاص جامعه ایران، از مسیر شکل گیری اجماع میان جامعه و حکومت بر سر مبانی حکمرانی خوب می تواند پایدارترین و موثرترین مسیر برای اصلاحات باشد.

@solati_mehran

#دوم_خرداد
#خاتمی
#اصلاحات
🔹 واکنش ها به یک دعوت نابهنگام!

@solati_mehran

مهران صولتی

واکنش ها به تازه ترین اظهارنظر محمد خاتمی درباره اوضاع کشور و انتخابات آینده مجلس عمدتا منفی و گسترده بوده است. خاتمی از اصلاح طلبان و مردم ایران خواسته است که به رغم ناملایمات موجود، گذشت و فداکاری به خرج داده و به خاطر آینده کشور در انتخابات شرکت کنند. دعوتی که به نظر می رسد در شرایط موجود کاملا نابهنگام بوده است. برای همین هم موجی از عصبیت از سوی کسانی که اکنون به کمپ تحریمی ها یا براندازان پیوسته اند شخصیت و عملکرد خاتمی را هدف قرار داده است. واقعیت این است که به دلیل برخی نارسایی های جدی معیشتی و اضطراب ناشی از پیش بینی ناپذیر بودن آینده نوعی قهر گسترده با صندوق های رای در حال شکل گیری و قوام یافتن است. به عبارت دیگر در حال نزدیکی به "بی معنا شدن" پدیده انتخابات در ایران هستیم و اینکه حتی انجام کوچکترین اقدام معنادار نیز از طریق صندوق های رای امکان پذیر نیست. اما در کنار تلاش بخش هایی از حاکمیت در منتفی ساختن تغییرات از طریق انتخابات، عملکرد اصلاح طلبان نیز کاستی های جدی داشته است. به نظرم بخشی از انتقاد به عملکرد اصلاح طلبان در فاصله ۹۸-۹۴ از این قرارند:

🖌 فقدان برنامه برای تداوم اصلاحات: متاسفانه در چهارسال گذشته در اردوی اصلاح طلبان بیشتر شاهد روزمره گی بوده ایم تا برنامه ریزی! مجموعه ای از تلاش های پراکنده و رها شده که نتوانسته حتی اندکی بهبود ایجاد کند!

🖌 آلوده شدن به فساد و رانت خواری: هیچ چیز بدتر از آن نبود که اصلاح طلبان علاوه بر ناتوانی به رانت خواری هم اشتهار یابند. امری که در چهارسال گذشته صورت گرفت و داستان ژن خوب بیش از همیشه در فضای سیاسی پررنگ شد!

🖌 بی عملی در قبال عملکرد دولت: اصلاح طلبان متاسفانه نتوانستند میان خود و روحانی به نوعی حمایت انتقادی دست یابند. بنابراین از ترس بهره برداری رسانه ای رقیب، نسبت به بیان ضعف های دولت سستی ورزیدند و بخشی از بدنه اجتماعی خود را از دست دادند!

🖌 انفعال در قبال تحولات جامعه: در حالی که چهارسال گذشته مشحون از شکل گیری اعتراضات و تجمعات صنفی بوده است عموما اصلاح طلبان کوشیدند با نادیده گرفتن این تحرکات از کنار آنها عبور کنند. در مواردی هم وارد شدند بیشتر کوشیدند تا خطر سوء استفاده بیگانگان یا خطر فروپاشی و تجزیه کشور را گوشزد نمایند!

🖌 ناتوانی از اظهار قدرت: چهار سال گذشته در حالی شاهد پیشروی نهادهای انتصابی و فشل شدن نهادهای انتخابی بوده ایم که اصلاح طلبان به جای اعتراضات جدی یا ابتکار سیاسی صرفا کوشیده اند تا از موضع دلسوزانه و انفعالی بخش هایی از قدرت را خطاب و آنها را از خطرات پیش رو مطلع نمایند. اظهارنظرهایی که عموما مورد بی اعتنایی حاکمیت قرار گرفته است!

🔹 نکته پایانی: به نظر می رسد محمد خاتمی پیش از دعوت از مردم به شرکت در انتخابات باید نسبت به نقد جدی عملکرد اصلاح طلبان، هشدار نسبت به تضعیف نهادهای انتخاباتی، و ارائه مجموعه ای از ابتکارات سیاسی برای برون رفت از وضعیت کنونی اهتمام می ورزید. متاسفانه نابهنگامی این دعوت بیش از همه به چهره رهبر اصلاحات نزد افکار عمومی لطمه زد!

@solati_mehran
#خاتمی
#انتخابات
🔹 درس هایی از رویداد دوم خرداد ۷۶

@solati_mehran

مهران صولتی

رویداد سترگ دوم خرداد امروز بیست و پنج ساله شد. جلوه ای از درآمیختن تحول خواهی عمیق ایرانیان، با انتخاب سید محمد خاتمی که آمده بود تا فردای بهتری را برای ایران اسلامی رقم زند. در این سه دهه، جامعه و سیاست ایران دوران پرفراز و فرودی را پشت سر گذاشت؛ نهال های امید گرچه به دلیل برخورد با سد ستبر حفظ وضعیت موجود مجالی برای تناور شدن نیافتند ولی در برابر تندبادهای موجود هم نشکستند. همین شد که ثمره بیست و پنج سال سیاست ورزی ایرانیان در سفری طولانی از اصلاحات به مهرورزی، و از اعتدال تا انقلابی گری، جامعه ای بالغ تر و آگاه تر است. اینک شاید بتوان بخشی از درس های این ایام را به شرح زیر فهرست کرد:

اصلاحات نیازمند حضور همزمان در قدرت و جامعه است. نمی توان به بهانه فعالیت مدنی، از حضور در قدرت چشم پوشید‌. حضور اصلاح طلبان در قدرت می تواند حاشیه امن فعالیت های مدنی را افزایش دهد.

اصلاح طلبی اگرچه از صندوق های رای می گذرد ولی در آن متوقف نمی ماند. مشارکت مدنی برای پیگیری مطالبات جامعه در کنار وجود نقشه راه برای حضور موثر اصلاح طلبان در قدرت می تواند ترکیب کارآمدی را برای پاسخ به عطش تحول خواهی ایرانیان رقم زند.

اصلاحات به دنبال توازن قوای سیاسی به معنای حضور همزمان حکومت قوی و جامعه قوی در کنار یکدیگر است. حکومت قوی و جامعه ضعیف به استبداد می انجامد و حکومت ضعیف و جامعه قوی به بی ثباتی ختم می شود. کارآمدی، شفافیت و پاسخگویی یک نظام سیاسی مستلزم حضور همزمان حکومت و جامعه قوی در کنار یکدیگر است.

اصلاح طلبی زمانی می تواند موفق باشد که از تشدید یافتن نابرابری های اقتصادی، طرد شدگی اجتماعی و انحصارگرایی سیاسی پرهیز کند. اصلاحات باید منطق حاکم بر عرصه های مختلف زیست اجتماعی را به رسمیت بشناسد و بر بهره گیری از رانت های قدرت چشم بپوشد.

اصلاحات در صورتی می تواند موفق باشد که خواست دموکراسی را با عدالت طلبی، آزادی خواهی و تنوع سبک زندگی پیوند زند. ارائه خوانش های تنگ نظرانه از اصلاحات می تواند تاثیر گذاری ان را محدود سازد. اصلاح طلبی باید به گفتمان غالب جامعه تبدیل شود.

اصلاح طلبی یک مرام است نه یک نشان! مروت با دوستان، مدارا با دشمنان، به رسمیت شناختن مخالف، خردمندی در تصمیم گیری، شجاعت در دانستن، پرهیز از تعصب و جزم اندیشی، صلح طلبی، تعامل سازنده با جهان، احترام به نظر اکثریت، تفسیر رحمانی از دین و ... از جمله معیارهای اصلاح طلبی می باشد.

اصلاحات اگر چه داعیه تغییر در رویه های حکمرانی را دارد ولی واقع بینانه خود را در تقابل با ساختار قدرت تعریف نمی کند. اصلاحات می کوشد تا با تکیه بر نیروی اجتماعی خود به نوعی توافق پایدار با قدرت در جهت پاسخگو کردن حکومت دست یابد.

اصلاحات نشان داد که تا شکل گیری حداقلی از توازن قوای سیاسی، سیاست همچنان از اولویت های اصلی جامعه است. وجود نابرابری سیاسی، روند نابرابری های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تشدید می کند. از همین رو پیش بردن پروژه توسعه سیاسی، با لحاظ کردن ویژگی های خاص جامعه ایران، از مسیر شکل گیری اجماع میان جامعه و حکومت بر سر مبانی حکمرانی خوب می تواند پایدارترین و موثرترین مسیر برای اصلاحات باشد.

@solati_mehran

#دوم_خرداد
#خاتمی
#اصلاحات
🔹 فرصت های از دست رفته برای توسعه ایران در پنجاه سال اخیر!

@solati_mehran

مهران صولتی


در ادبیات توسعه میان دو مفهوم رشد و توسعه تمایز قائل می شوند. رشد مفهومی کمی است و به افزایش ظرفیت تولیدی یک کشور با به کارگیری سرمایه گذاری بیشتر یا به کارگیری فن آوری های مناسب تر اطلاق می شود. مفهومی که بیش از همه در افزایش تولید ناخالص داخلی یک کشور تبلور می یابد. ولی افزایش نارسایی هایی مانند شکاف طبقاتی، نابرابری های اجتماعی و تخریب محیط زیست در قرن بیستم موجب شد که مفهوم توسعه در دوران پس از جنگ جهانی دوم جایگزین رشد شود.

توسعه مفهومی کمی- کیفی است که علاوه بر رشد اقتصادی، مستلزم بهبود در شاخص هایی مانند بهداشت و سلامت، امید به زندگی، برخورداری از امکانات آموزشی، بهبود توزیع درآمد، کاهش فقر و مشارکت موثر در فعالیت های سیاسی- اجتماعی نیز هست. در سال های اخیر هم اقتصاددانانی از جمله آمارتیا سن و داگلاس نورث نیز توسعه را در گرو گسترش آزادی، خودآیینی و یک نظام آموزشی مشارکت جو و کارآمد تعریف کرده اند.

شاید گزاف نباشد اگر بگوییم که ایران در نیم قرن اخیر حداقل پنج فرصت ارزشمند را برای توسعه از دست داده است. فرصت هایی که هریک می توانستند سکویی برای پرش کشور محسوب شوند:

🔺 شاه و دوران طلایی دهه ۱۳۴۰: پس از انتصاب عالیخانی به عنوان وزیر اقتصاد در بهمن ۱۳۴۱ دورانی در توسعه کشور رقم خورد که تا کنون تکرار نشده است؛ حضور تکنوکرات های کارآزموده، شکل گیری بورژوازی ملی، آغاز دوران صنعتی شدن، کاهش دخالت های سیاست در اقتصاد، رشد اقتصادی فراتر از ۱۱ درصد به مدت ده سال، تورم زیر ۲ درصد و افزایش سرمایه گذاری های داخلی و خارجی تنها بخشی از دستاوردهای این دوران طلایی بود. البته این دوره با افزایش درآمدهای نفتی، خودکامه گی شاه و افزایش دخالت سیاست در اقتصاد نتوانست به توسعه پایدار کشور بینجامد.

🔺 انقلاب و ظرفیت های ایجاد شده: با وقوع دگرگونی سیاسی در بهمن ۵۷ اگر چه بخشی از نیروی انسانی باتجربه ایران را ترک کرد ولی بازگشت نیروهای جدید از غرب در کنار انرژی عظیم آزاد شده نوید روزهای بهتری را برای آینده کشور می داد. سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی به بالاترین حد خود رسیده بود و مشارکت جویی شهروندان مسیرهای جدیدی می یافت. در این میان اما افزایش منازعات داخلی و جنگ تحمیلی موجبات شکل گیری موج جدیدی از مهاجرت، امنیتی شدن فضای سیاسی و به محاق رفتن توسعه گرایی را فراهم آورد.

🔺 خاتمی و فرصت طلایی اصلاحات: دوم خرداد ۷۶ محصول جنبشی بود که به واسطه فربه شدن طبقه متوسط، افزایش رشد اقتصادی و ظهور نیروهای جدید اجتماعی ایجاد شده بود. در دولت اصلاحات هم اعتماد دوباره ایرانیان به نظام سیاسی، در کنار روابط سازنده با جهان و کاهش دخالت سیاست در اقتصاد موجبات تداوم توسعه گرایی را فراهم آورده بود. ایجاد ثبات اقتصادی، افزایش اشتغال، کاهش تورم و امیدآفرینی نسبت به آینده از جمله دستاوردهای موثر این دوره بود که البته با به قدرت رسیدن دولت نهم و دهم بسیاری از آن ها بر باد رفت.

🔺 احمدی نژاد و درآمد افسانه ای نفت: دولت نهم و دهم اگر چه از موهبت نفت ۱۲۰ دلاری و درآمد ۸۰۰ میلیارد دلاری در هشت ساله ریاست جمهوری برخوردار بود ولی نتوانست به توسعه گرایی شکل گرفته در دوران پیش از خود تداوم بخشد. سیاست تنش زا با جهان، ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت، افزایش تدریجی تحریم ها، انحلال سازمان مدیریت و خیال پردازی درباره مدیریت جهان کار را به جایی رساند که اشتغال در حد صفر، تورم ۳۵ درصدی و بی ثباتی اقتصادی کمترین دستاوردهای زیان بار این دوره بود.

🔺 روحانی و فرصت آشتی با دنیا: گزاف نیست اگر بگوییم در دو دهه گذشته پرونده هسته ای و تحریم های مرتبط با آن مهمترین مانع بر سر راه توسعه یافتگی ایران و افزایش فقر، فلاکت، بیکاری، تورم و پژمردگی امید به آینده بوده است. با اشراف به چنین وضعیتی بود که روحانی کوشید تا به وسیله برجام این بزرگ ترین مانع را از سر راه بردارد. شوربختانه برجام اگر چه به خوبی آغاز شد ولی بدفرجام بود و سیکل معیوب توسعه نیافتگی کشور را به وضعیت پیشین و ادامه تنش ها و تحریم ها برگرداند.

🔹 نکته پایانی: اگر چه ایران در نیم قرن اخیر دستاوردهای قابل توجهی در شاخص های توسعه انسانی( HDI) داشته است ولی فراز و فرودهای فراوان سیاسی مانع از پایداری فرآیند توسعه یافتگی کشور در مقایسه با سایر کشورهای جهان و حتی منطقه شده است. واقعیتی که می تواند بسیار نگران کننده باشد.

@solati_mehran

#توسعه
#انقلاب
#خاتمی
🔹 درس هایی از رویداد دوم خرداد ۷۶

@solati_mehran

مهران صولتی


رویداد سترگ دوم خرداد امروز بیست و شش ساله شد. جلوه ای از درآمیختن تغییر خواهی عمیق ایرانیان، با انتخاب سید محمد خاتمی که آمده بود تا فردای بهتری را برای ایران اسلامی رقم زند. در این سه دهه، جامعه و سیاست ایران دوران پرفراز و فرودی را پشت سر گذاشت؛ نهال های امید گرچه به دلیل برخورد با سد ستبر حفظ وضعیت موجود مجالی برای تناور شدن نیافتند ولی در برابر تندبادهای موجود هم نشکستند.

همین سال گذشته بود که جنبش زن، زندگی، آزادی، اصلاح طلبی به معنای مرسوم و انتخاباتی آن را به محاق برد و تحول خواهی را جایگزین آن ساخت. در هر حال در روزگاری که دفاع از اصلاحات در افکار عمومی هر روز سخت تر از پیش می شود این یادداشت قدیمی یادآور درس هایی است که می توان از این رویداد تاریخی آموخت و انبان تحول خواهی را سنگین تر ساخت.

اصلاحات نیازمند حضور همزمان در قدرت و جامعه است. نمی توان به بهانه فعالیت مدنی، از حضور در قدرت چشم پوشید‌. حضور اصلاح طلبان در قدرت می تواند حاشیه امن فعالیت های مدنی را افزایش دهد.

اصلاح طلبی اگرچه از صندوق های رای می گذرد ولی در آن متوقف نمی ماند. مشارکت مدنی برای پیگیری مطالبات جامعه در کنار وجود نقشه راه  برای حضور موثر اصلاح طلبان در قدرت می تواند ترکیب کارآمدی را برای پاسخ به عطش تحول خواهی ایرانیان رقم زند.

اصلاحات به دنبال توازن قوای سیاسی به معنای حضور همزمان حکومت قوی و جامعه قوی در کنار یکدیگر است. حکومت قوی و جامعه ضعیف به استبداد می انجامد و حکومت ضعیف و جامعه قوی به بی ثباتی ختم می شود. کارآمدی، شفافیت و پاسخگویی یک نظام سیاسی مستلزم حضور همزمان حکومت و جامعه قوی در کنار یکدیگر است.

اصلاح طلبی زمانی می تواند موفق باشد که از تشدید یافتن نابرابری های اقتصادی، طرد شدگی اجتماعی و انحصارگرایی سیاسی پرهیز کند. اصلاحات باید منطق حاکم بر عرصه های مختلف زیست اجتماعی را به رسمیت بشناسد و بر بهره گیری از رانت های قدرت چشم بپوشد.

اصلاحات در صورتی می تواند موفق باشد که خواست دموکراسی را با عدالت طلبی، آزادی خواهی و تنوع سبک زندگی پیوند زند. ارائه خوانش های تنگ نظرانه از اصلاحات می تواند تاثیر گذاری ان را محدود سازد. اصلاح طلبی باید به گفتمان غالب جامعه تبدیل شود.

اصلاح طلبی یک مرام است نه یک نشان! مروت با دوستان، مدارا با دشمنان، به رسمیت شناختن مخالف، خردمندی در تصمیم گیری، شجاعت در دانستن، پرهیز از تعصب و جزم اندیشی، صلح طلبی، تعامل سازنده با جهان، احترام به نظر اکثریت، تفسیر رحمانی از دین و ... از جمله معیارهای اصلاح طلبی می باشد.

اصلاحات اگر چه داعیه تغییر در رویه های حکمرانی را دارد ولی واقع بینانه خود را در تقابل با ساختار قدرت تعریف نمی کند. اصلاحات می کوشد تا با تکیه بر نیروی اجتماعی خود به نوعی توافق پایدار با قدرت در جهت پاسخگو کردن حکومت دست یابد.

اصلاحات نشان داد که تا شکل گیری حداقلی از توازن قوای سیاسی، سیاست همچنان از اولویت های اصلی جامعه است. وجود نابرابری سیاسی، روند نابرابری های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تشدید می کند. از همین رو پیش بردن پروژه توسعه سیاسی، با لحاظ کردن ویژگی های خاص جامعه ایران، از مسیر شکل گیری اجماع میان جامعه و حکومت بر سر مبانی حکمرانی خوب می تواند پایدارترین و موثرترین مسیر برای اصلاحات باشد.

@solati_mehran

#دوم_خرداد
#خاتمی
#اصلاحات
🔹 فرصت های از دست رفته برای توسعه ایران در پنجاه سال اخیر

@solati_mehran

مهران صولتی


در ادبیات توسعه میان دو مفهوم رشد و توسعه تمایز قائل می شوند. رشد مفهومی کمی است و به افزایش ظرفیت تولیدی یک کشور با به کارگیری سرمایه گذاری بیشتر یا به کارگیری فن آوری های  مناسب تر اطلاق می شود. مفهومی که بیش از همه در افزایش تولید ناخالص داخلی یک کشور تبلور می یابد. ولی افزایش نارسایی هایی مانند شکاف طبقاتی، نابرابری های اجتماعی و تخریب محیط زیست در قرن بیستم موجب شد که مفهوم توسعه در دوران پس از جنگ جهانی دوم جایگزین رشد شود.

توسعه مفهومی کمی- کیفی است که علاوه بر رشد اقتصادی، مستلزم بهبود در شاخص هایی مانند بهداشت و سلامت، امید به زندگی، برخورداری از امکانات آموزشی، بهبود توزیع درآمد، کاهش فقر و مشارکت موثر در فعالیت های سیاسی- اجتماعی نیز هست. در سال های اخیر هم اقتصاددانانی از جمله آمارتیا سن و داگلاس نورث توسعه را در گرو گسترش آزادی، خودآیینی و یک نظام آموزشی مشارکت جو و کارآمد تعریف کرده اند.

شاید گزاف نباشد اگر بگوییم که ایران در نیم قرن اخیر حداقل پنج فرصت ارزشمند را برای توسعه از دست داده است. فرصت هایی که هریک می توانستند سکویی برای پرش کشور محسوب شوند:

🔺 شاه و دوران طلایی دهه ۱۳۴۰: پس از انتصاب علینقی عالیخانی به عنوان وزیر اقتصاد در بهمن ۱۳۴۱ دورانی در توسعه کشور رقم خورد که تا کنون تکرار نشده است؛ حضور تکنوکرات های کارآزموده، شکل گیری بورژوازی ملی، آغاز دوران صنعتی شدن، کاهش دخالت های سیاست در اقتصاد، رشد اقتصادی فراتر از ۱۱ درصد به مدت ده سال، تورم زیر ۲ درصد و افزایش سرمایه گذاری های داخلی و خارجی تنها بخشی از دستاوردهای این دوران طلایی بود. البته این دوره با افزایش درآمدهای نفتی، خودکامه‌گی شاه و افزایش دخالت سیاست در اقتصاد نتوانست به توسعه پایدار کشور بینجامد.

🔺 انقلاب و ظرفیت های ایجاد شده: با وقوع دگرگونی سیاسی در بهمن ۵۷ اگر چه بخشی از نیروی انسانی باتجربه ایران را ترک کرد ولی بازگشت نیروهای جدید از غرب در کنار انرژی عظیم آزاد شده نوید روزهای بهتری را برای آینده کشور می داد. سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی به بالاترین حد خود رسیده بود و مشارکت جویی شهروندان مسیرهای جدیدی می یافت. در این میان اما افزایش منازعات داخلی و جنگ تحمیلی موجبات شکل گیری موج جدیدی از مهاجرت، امنیتی شدن فضای سیاسی و به محاق رفتن توسعه گرایی را فراهم آورد.

🔺 خاتمی و فرصت طلایی اصلاحات: دوم خرداد ۷۶ محصول جنبشی بود که به واسطه فربه شدن طبقه متوسط، افزایش رشد اقتصادی و ظهور نیروهای جدید اجتماعی ایجاد شده بود. در دولت اصلاحات هم اعتماد دوباره ایرانیان به نظام سیاسی، در کنار روابط سازنده با جهان و کاهش دخالت سیاست در اقتصاد موجبات تداوم توسعه گرایی را فراهم آورده بود. ایجاد ثبات اقتصادی، افزایش اشتغال، کاهش تورم و امیدآفرینی نسبت به آینده از جمله دستاوردهای موثر این دوره بود که البته با به قدرت رسیدن دولت نهم و دهم بسیاری از آن ها بر باد رفت.

🔺 احمدی نژاد و درآمد افسانه ای نفت: دولت نهم و دهم اگر چه از موهبت نفت ۱۲۰ دلاری و درآمد ۸۰۰ میلیارد دلاری در هشت ساله ریاست جمهوری برخوردار بود ولی نتوانست به توسعه گرایی شکل گرفته در دوران پیش از خود تداوم بخشد. سیاست تنش زا با جهان، ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت، افزایش تدریجی تحریم ها، انحلال سازمان مدیریت و خیال پردازی درباره مدیریت جهان کار را به جایی رساند که اشتغال در حد صفر، تورم ۳۵ درصدی و بی ثباتی اقتصادی کمترین دستاوردهای زیان بار این دوره بود.

🔺 روحانی و فرصت آشتی با دنیا: گزاف نیست اگر بگوییم در دو دهه گذشته پرونده هسته ای و تحریم های مرتبط با آن مهمترین مانع بر سر راه توسعه یافتگی ایران و افزایش فقر، فلاکت، بیکاری، تورم و کاهش امید به آینده بوده است. با اشراف به چنین وضعیتی بود که روحانی کوشید تا به وسیله برجام این بزرگ ترین مانع را از سر راه بردارد. شوربختانه برجام اگر چه به خوبی آغاز شد ولی بدفرجام بود و سیکل معیوب توسعه نیافتگی کشور را به وضعیت پیشین و ادامه تنش ها و تحریم ها برگرداند.

🔹 نکته پایانی: اگر چه ایران در نیم قرن اخیر دستاوردهای قابل توجهی در شاخص های توسعه انسانی (HDI) داشته است ولی فراز و فرودهای فراوان سیاسی مانع از پایداری فرآیند توسعه یافتگی کشور در مقایسه با سایر کشورهای جهان و حتی منطقه شده است. واقعیتی که می تواند بسیار نگران کننده باشد. 

@solati_mehran

#توسعه
#انقلاب
#خاتمی
🔹 درس هایی از رویداد دوم خرداد ۷۶

@solati_mehran

مهران صولتی


رویداد سترگ دوم خرداد امروز بیست و هفت ساله شد. جلوه ای از درآمیختن تغییر خواهی عمیق ایرانیان، با انتخاب سید محمد خاتمی که آمده بود تا فردای بهتری را برای ایران اسلامی رقم زند. در این سه دهه، جامعه و سیاست ایران دوران پرفراز و فرودی را پشت سر گذاشت؛ نهال های امید گرچه به دلیل برخورد با سد ستبر حفظ وضعیت موجود مجالی برای تناور شدن نیافتند ولی در برابر تندبادهای موجود هم نشکستند.

همین دو سال پیش بود که جنبش زن، زندگی، آزادی، اصلاح طلبی به معنای مرسوم و انتخاباتی آن را به محاق برد و تحول خواهی را جایگزین آن ساخت. در هر حال در روزگاری که دفاع از اصلاحات در افکار عمومی هر روز سخت تر از پیش می شود این یادداشت قدیمی یادآور درس هایی است که می توان از این رویداد تاریخی آموخت و انبان تحول خواهی را سنگین تر ساخت.

اصلاحات اگر چه نیازمند حضور همزمان در قدرت و جامعه است ولی نمی‌توان با گذشتن از همه خطوط قرمز به ماندن در قدرت رضایت داد. اصلاح طلبان آن زمانی از چشم مردم افتادند که پرنسیب‌های خود را زیر پا نهاده و با وعده بهبود اندک اوضاع از لزوم انجام اصلاحات ساختاری در قدرت مستقر چشم پوشیدند.

اصلاحات به دنبال توازن قوای سیاسی به معنای حضور همزمان حکومت قوی و جامعه قوی در کنار یکدیگر است. حکومت قوی و جامعه ضعیف به استبداد می انجامد و حکومت ضعیف و جامعه قوی به بی ثباتی ختم می شود. کارآمدی، شفافیت و پاسخگویی یک نظام سیاسی مستلزم حضور همزمان حکومت و جامعه قوی در کنار یکدیگر است.

اصلاح طلبی زمانی می تواند موفق باشد که از تشدید یافتن نابرابری های اقتصادی، طرد شدگی اجتماعی و انحصارگرایی سیاسی پرهیز کند. اصلاحات باید منطق حاکم بر عرصه های مختلف زیست اجتماعی را به رسمیت بشناسد و بر بهره گیری از رانت های قدرت چشم بپوشد.

اصلاحات در صورتی می تواند موفق باشد که خواست دموکراسی را با عدالت طلبی، آزادی خواهی و تنوع سبک زندگی پیوند زند. ارائه خوانش های تنگ نظرانه از اصلاحات می تواند تاثیر گذاری آن را محدود سازد. اصلاح طلبی در صورتی موفق است که به گفتمان غالب جامعه تبدیل شود.

اصلاح طلبی یک مرام است نه یک نشان! مروت با دوستان، مدارا با دشمنان، به رسمیت شناختن مخالف، خردمندی در تصمیم گیری، شجاعت در دانستن، پرهیز از تعصب و جزم اندیشی، صلح طلبی، تعامل سازنده با جهان، احترام به نظر اکثریت، تفسیر رحمانی از دین و ... از جمله معیارهای اصلاح طلبی می باشد.

اصلاحات نشان داد که تا شکل گیری حداقلی از توازن قوای سیاسی، سیاست همچنان از اولویت های اصلی جامعه است. وجود نابرابری سیاسی، روند نابرابری های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تشدید می کند. از همین رو پیش بردن پروژه توسعه سیاسی، با لحاظ کردن ویژگی های خاص جامعه ایران، از مسیر شکل گیری اجماع میان جامعه و حکومت بر سر مبانی حکمرانی خوب می تواند پایدارترین و موثرترین مسیر برای اصلاحات باشد.

@solati_mehran

#دوم_خرداد
#خاتمی
#اصلاحات
🔹 از دولت خاتمی تا دولت پزشکیان!

@solati_mehran

مهران صولتی


بالاخره دولت مسعود پزشکیان توانست با تکرار تجربه دولت‌ اول محمد خاتمی برای همه اعضای کابینه‌اش از مجلسی غیر هم‌سو رای اعتماد بگیرد. موفقیتی که به دنبال ریختن آتش تهیه کم‌سابقه تندروهای مجلس بر روی کابینه پیشنهادی او طی یک هفته اخیر ارزشمند جلوه می‌کند. از این منظر شاید مناسب باشد تا مقایسه‌ای میان دولت هفتم و چهاردهم انجام گیرد تا تحول سیاست‌ورزی در سه دهه گذشته بیشتر قابل فهم شود:

انتخابات دوره هفتم با مشارکت ۸۰ درصدی ایرانیان و بر بستری از امید فزاینده شکل گرفت (خاتمی موفق به کسب ۷۰ درصد آرا در یک مرحله شد)، در حالی‌که انتخابات چهاردهم با مشارکت کمتر از ۵۰ درصدی در مرحله دوم، و در زمینه‌ای سرشار از ابهام و تردید برگزار شد (پزشکیان ۲۷ درصد از آرای مرحله دوم را به‌دست آورد)

دولت خاتمی در زمانه‌ای شکل گرفت که افزایش رشد اقتصادی و اجرای برنامه‌های سازندگی به شکل گیری یک طبقه متوسط فربه و مطالبه‌گر انجامیده بود در حالی که دولت پزشکیان در هنگامه‌ای شکل می‌گیرد که اوضاع اقتصادی اسف‌بار، طبقه متوسط نحیف و تلاش‌ها بیش از توسعه معطوف به بقاست!

دولت خاتمی کوشید تا با تکیه بر وفاق ملی ناشی از مشارکت گسترده ایرانیان پروژه توسعه سیاسی را ناظر به انجام اصلاحات از پایین آغاز نماید در حالی‌که دولت پزشکیان با تاکید بر وفاق ملی (بخوانید وفاق جناحی) برخاسته از قهر گسترده انتخاباتی به دنبال انجام برخی اصلاحات محدود از بالا می‌باشد.

دولت خاتمی در شرایطی شکل گرفت که ایرانیان رویاهایی بزرگ مانند توسعه، دموکراسی، رفاه و منزلت جهانی را در ذهن می‌پروراندند در حالی ‌که دولت پزشکیان در موقعیتی شکل می‌گیرد که شهروندان آرزویی بیش از یک زندگی معمولی در سایه رفع فیلترینگ، حذف گشت ارشاد و رفع سایه جنگ از روی کشور را پیش‌روی خود نمی‌بینند.

دولت خاتمی اگر چه بر بستری از رابطه برد - برد میان جامعه و حکومت شکل گرفت ولی نتوانست به توافقی پایدار میان این دو بینجامد‌ (بی‌اعتمادی میان جامعه و حکومت گسترش یافت). دولت پزشکیان هم اگر چه از مبدا مشابه‌ای آغاز کرده است ولی اوضاع پرالتهاب منطقه، انباشت مطالبات داخلی و شکاف تاریخی ملت - دولت می‌تواند چالش‌های جدی برای آن ایجاد نماید.

🔹 نکته پایانی: اگر چه ایران و ایرانیان در سه‌دهه گذشته بر خلاف بسیاری از کشورهای جهان دستاوردهای اندکی به‌دست آورده‌اند ولی اگر فرآیند پیروزی و تشکیل دولت پزشکیان بتواند نمایشی از بازگشت عقلانیت، واقع بینی و دوراندیشی به ساختار قدرت در جمهوری اسلامی باشد می‌توان آن را مغتنم و ارزشمند تلقی کرد.

#خاتمی
#پزشکیان
#برای_ایران