#idiom
#No_11
👉 Make sense
➡️ be a practical and logical thing to do.
✓ یعنی چیزی که با عقل جور در میاد.
✅ It makes a lot of sense to buy a house now because prices will certainly go up soon.
خونه خریدن الان منطقیه چون قیمتها قطعاً به زودی میره بالا.
✅ It doesn't make sense to drive all the way home when we'll need to leave again almost as soon as we get there.
منطقی نیست که این همه راه رو تا خونه رانندگی کنیم وقتی باید به محض اینکه رسیدیم دوباره اونجا رو ترک کنیم.
#No_11
👉 Make sense
➡️ be a practical and logical thing to do.
✓ یعنی چیزی که با عقل جور در میاد.
✅ It makes a lot of sense to buy a house now because prices will certainly go up soon.
خونه خریدن الان منطقیه چون قیمتها قطعاً به زودی میره بالا.
✅ It doesn't make sense to drive all the way home when we'll need to leave again almost as soon as we get there.
منطقی نیست که این همه راه رو تا خونه رانندگی کنیم وقتی باید به محض اینکه رسیدیم دوباره اونجا رو ترک کنیم.
#اشتباهات_رایج
#نکته_گرامری
#No_11
🟣 یه اشتباه رایجی که بسیاری از زبان آموزها انجام میدن اینه که کاربردهای عبارات زیر رو باهم اشتباه می گیرند.
at the beginning of something
at the end of something
و
In the beginning
In the end
✓ بیاین یبار برای همیشه کاربردهاشون رو یاد بگیریم و حالشو ببریم.
⬅️ دقت کنید که وقتی بخوایم به ابتدا یا انتهای چیزی اشاره داشته باشیم میگیم:
at the beginning of something
at the end of something
مثلاً:
✅ There's a short poem at the beginning of every chapter.
یه شعر کوتاه، ابتدای هر فصل وجود داره.
✅ What would she find at the end of her journey?
او در پایان سفر چه خواهد یافت؟
⬅️ اما زمانی که بخوایم بگیم در آغاز یا در نهایت(سرانجام)، باید از
In the beginning
In the end
استفاده کنیم.
✅ What did you decide in the end?
در نهایت چه تصمیمی گرفتی؟
✅ In the beginning I found the course very difficult.
در ابتدا، این دوره برام بسیار دشوار بود.
#نکته_گرامری
#No_11
🟣 یه اشتباه رایجی که بسیاری از زبان آموزها انجام میدن اینه که کاربردهای عبارات زیر رو باهم اشتباه می گیرند.
at the beginning of something
at the end of something
و
In the beginning
In the end
✓ بیاین یبار برای همیشه کاربردهاشون رو یاد بگیریم و حالشو ببریم.
⬅️ دقت کنید که وقتی بخوایم به ابتدا یا انتهای چیزی اشاره داشته باشیم میگیم:
at the beginning of something
at the end of something
مثلاً:
✅ There's a short poem at the beginning of every chapter.
یه شعر کوتاه، ابتدای هر فصل وجود داره.
✅ What would she find at the end of her journey?
او در پایان سفر چه خواهد یافت؟
⬅️ اما زمانی که بخوایم بگیم در آغاز یا در نهایت(سرانجام)، باید از
In the beginning
In the end
استفاده کنیم.
✅ What did you decide in the end?
در نهایت چه تصمیمی گرفتی؟
✅ In the beginning I found the course very difficult.
در ابتدا، این دوره برام بسیار دشوار بود.
#collocation
#No_11
#difficulty
🟢 کالوکیشن های رایج لغت «difficulty» به معنی «سختی، دشواری»👇
👉 run into/get into difficulties
✓ به مشکل برخوردن/ به سختی افتادن
✅ She got into difficulties as soon as she moved in a new apartment.
او به محض نقل مکان به یه آپارتمان جدید دچار مشکلاتی شد.
👉 have/encounter difficulties
✓ مشکل داشتن/ با مشکلات مواجه شدن
✅ He has a lot of difficulties at work.
او در محل کارش مشکلات زیادی دارد.
👉 overcome/resolve difficulties
✓ بر مشکلات فائق آمدن/ مشکلات را حل کردن
✅ They are confident that they can overcome these difficulties.
اونا مطمئن هستن که می تونن بر این مشکلات غلبه کنن.
👉 marital difficulties
✓مشکلات زناشویی
✅ You may need help in dealing with your marital difficulties.
ممکنه برای مقابله با مشکلات زناشوییت به کمک نیاز داشته باشی.
👉 breathing difficulties
✓ مشکلات تنفسی
✅ Akbar was taken to hospital because of breathing difficulties.
اکبرآقا بخاطر مشکلات تنفسی به بیمارستان منتقل شد.
#No_11
#difficulty
🟢 کالوکیشن های رایج لغت «difficulty» به معنی «سختی، دشواری»👇
👉 run into/get into difficulties
✓ به مشکل برخوردن/ به سختی افتادن
✅ She got into difficulties as soon as she moved in a new apartment.
او به محض نقل مکان به یه آپارتمان جدید دچار مشکلاتی شد.
👉 have/encounter difficulties
✓ مشکل داشتن/ با مشکلات مواجه شدن
✅ He has a lot of difficulties at work.
او در محل کارش مشکلات زیادی دارد.
👉 overcome/resolve difficulties
✓ بر مشکلات فائق آمدن/ مشکلات را حل کردن
✅ They are confident that they can overcome these difficulties.
اونا مطمئن هستن که می تونن بر این مشکلات غلبه کنن.
👉 marital difficulties
✓مشکلات زناشویی
✅ You may need help in dealing with your marital difficulties.
ممکنه برای مقابله با مشکلات زناشوییت به کمک نیاز داشته باشی.
👉 breathing difficulties
✓ مشکلات تنفسی
✅ Akbar was taken to hospital because of breathing difficulties.
اکبرآقا بخاطر مشکلات تنفسی به بیمارستان منتقل شد.
#فریزال_ورب
#No_11
#come
🟡 فریزال ورب های کاربردی و رایج فعل «come» 👇
👉 come up/down
✓ بالا آمدن/ پایین آمدن
✅ The water came up as far as my chest.
آب تا قفسه سینه ام بالا اومد.
👉 come along
1⃣ رسیدن/ آمدن/ظاهر شدن
✅A bus should come along any minute now.
اتوبوس دیگه الان هر لحظه باید بیاد.
2⃣ با کسی به جایی رفتن
✅ We’re going into town – do you want to come along?
ما به شهر می ریم - می خوای باهامون بیای؟
👉 come apart
✓ از هم جدا شدن و به تکه های کوچک تبدیل شدن
✅ I picked the magazine up and it came apart in my hands.
مجله رو برداشتم و اون توی دستم از هم جدا شد.
👉 come forward
✓ داوطلب شدن برای انجام کاری یا دادن اطلاعات
✅ The police appealed for witnesses to come forward with information.
پلیس از شاهدان خواست تا اطلاعاتی رو ارائه بدن.
👉 come off
✓ موفقیت آمیز بودن
✅ It was a good idea, but it didn’t quite come off.
ایده ی خوبی بود اما کاملاً موفقیت آمیز نبود.
#No_11
#come
🟡 فریزال ورب های کاربردی و رایج فعل «come» 👇
👉 come up/down
✓ بالا آمدن/ پایین آمدن
✅ The water came up as far as my chest.
آب تا قفسه سینه ام بالا اومد.
👉 come along
1⃣ رسیدن/ آمدن/ظاهر شدن
✅A bus should come along any minute now.
اتوبوس دیگه الان هر لحظه باید بیاد.
2⃣ با کسی به جایی رفتن
✅ We’re going into town – do you want to come along?
ما به شهر می ریم - می خوای باهامون بیای؟
👉 come apart
✓ از هم جدا شدن و به تکه های کوچک تبدیل شدن
✅ I picked the magazine up and it came apart in my hands.
مجله رو برداشتم و اون توی دستم از هم جدا شد.
👉 come forward
✓ داوطلب شدن برای انجام کاری یا دادن اطلاعات
✅ The police appealed for witnesses to come forward with information.
پلیس از شاهدان خواست تا اطلاعاتی رو ارائه بدن.
👉 come off
✓ موفقیت آمیز بودن
✅ It was a good idea, but it didn’t quite come off.
ایده ی خوبی بود اما کاملاً موفقیت آمیز نبود.
#الگوهای_رایج
#No_11
#use
🔴 بریم دوتا الگوی خوشگل و رایج use رو باهم بررسی کنیم و حالشو ببریم 👇
👉 it’s no use doing something
✓ یعنی انجام فلان کار بی فایده س، بی نتیجه س، بی تاثیره.
یادتون باشه محاوره ایه.
مثلاً:
✅ It’s no use complaining.
شکایت کردن فایده نداره.
👉 use something for (doing) something
✓ استفاده از چیزی برای (انجام) کاری
✅ They were using animals for scientific experiments.
اونا از حیوانات برای آزمایشهای علمی استفاده می کردن.
#No_11
#use
🔴 بریم دوتا الگوی خوشگل و رایج use رو باهم بررسی کنیم و حالشو ببریم 👇
👉 it’s no use doing something
✓ یعنی انجام فلان کار بی فایده س، بی نتیجه س، بی تاثیره.
یادتون باشه محاوره ایه.
مثلاً:
✅ It’s no use complaining.
شکایت کردن فایده نداره.
👉 use something for (doing) something
✓ استفاده از چیزی برای (انجام) کاری
✅ They were using animals for scientific experiments.
اونا از حیوانات برای آزمایشهای علمی استفاده می کردن.
Soheyl English | انگلیسی کاربردی با سهیل سام
Neteta-Kissing your shadow – @Soheyl_English
#آهنگ_نکته
#No_11
🟤 نکات مهم و خوشگل آهنگ👇
نکته 1
I have already gotten used to the fact...
⬅️ بریم کاربرد be/get used to رو باهم یاد بگیریم.
⚠️ خیلیا این ساختار رو با used to اشتباه می گیرن.
👈 از be/get used to برای صحبت در مورد عادت کردن به چیزی ناخوشایند یا شرایطی سخت استفاده میشه.
مثلاً تصور کنین که همیشه توی یه محیط خلوت و آروم زندگی می کردین، اما برای مدتی مجبور شدین بریم توی یه شهر شلوغ و پرسروصدا زندگی کنین و این شرایط براتون ناخوشایند و غیرقابل تحمله، با این وجود بعد از مدتی به شرایط عادت میکنین، توی چنین حالتی می تونین از این ساختار استفاده کنین و بگین:
✅ I got used to the noise here.
من به سروصدای اینجا عادت کردم.
⚠️ راستی حواستون باشه در مورد عادتهای کلی از این ساختار استفاده نکنید. مثلاً عادت به گوش دادن به موسیقی(کار ناخوشایند و سختی نیست که، هست؟😉)
⚠️ همچنین اگه خواستید فعل بیارید باید ing دار باشه.
be/get used to doing something
مثال بیشتر:
✅ I'm getting used to getting up early in the morning.
دارم عادت میکنم صبح زود بیدار شم(واسم سخت بود).
✅ It took me a while to get used to living in this densely crowded city.
مدتی طول کشید تا به زندگی توی این شهر پرجمعیت عادت کنم.
نکته 2
I need you way so much...
⬅️ این way عزیز به عنوان قید می تونی معادل very باشه و اگه با قیدهای دیگه همراه بشه، میاد بهش شدت میده و تاکید رو بیشتر میکنه.
البته توی این حالت، محاوره ایه و تو انگلیسی امریکن هم کاربرد داره.
مثلاً:
✅ I think she’s way cool.
بنظرم اون خیلی باحاله.
✅ This song is way too sentimental.
این آهنگ بیش از حد احساسیه.
نکته 3
To talk about what's on my heart
⬅️ بریم یه اصطلاح خوشگل با heart یاد بگیریم.
👉 sb’s heart sinks
✓ وقتی کسی یهو ناامید میشه و احساس ناراحتی میکنه.
✅ Her heart sank when she saw the number of books she had to read.
با دیدن تعداد کتاب هایی که باید بخواند، یهو احساس ناامیدی و ناراحتی کرد.
#No_11
🟤 نکات مهم و خوشگل آهنگ👇
نکته 1
I have already gotten used to the fact...
⬅️ بریم کاربرد be/get used to رو باهم یاد بگیریم.
⚠️ خیلیا این ساختار رو با used to اشتباه می گیرن.
👈 از be/get used to برای صحبت در مورد عادت کردن به چیزی ناخوشایند یا شرایطی سخت استفاده میشه.
مثلاً تصور کنین که همیشه توی یه محیط خلوت و آروم زندگی می کردین، اما برای مدتی مجبور شدین بریم توی یه شهر شلوغ و پرسروصدا زندگی کنین و این شرایط براتون ناخوشایند و غیرقابل تحمله، با این وجود بعد از مدتی به شرایط عادت میکنین، توی چنین حالتی می تونین از این ساختار استفاده کنین و بگین:
✅ I got used to the noise here.
من به سروصدای اینجا عادت کردم.
⚠️ راستی حواستون باشه در مورد عادتهای کلی از این ساختار استفاده نکنید. مثلاً عادت به گوش دادن به موسیقی(کار ناخوشایند و سختی نیست که، هست؟😉)
⚠️ همچنین اگه خواستید فعل بیارید باید ing دار باشه.
be/get used to doing something
مثال بیشتر:
✅ I'm getting used to getting up early in the morning.
دارم عادت میکنم صبح زود بیدار شم(واسم سخت بود).
✅ It took me a while to get used to living in this densely crowded city.
مدتی طول کشید تا به زندگی توی این شهر پرجمعیت عادت کنم.
نکته 2
I need you way so much...
⬅️ این way عزیز به عنوان قید می تونی معادل very باشه و اگه با قیدهای دیگه همراه بشه، میاد بهش شدت میده و تاکید رو بیشتر میکنه.
البته توی این حالت، محاوره ایه و تو انگلیسی امریکن هم کاربرد داره.
مثلاً:
✅ I think she’s way cool.
بنظرم اون خیلی باحاله.
✅ This song is way too sentimental.
این آهنگ بیش از حد احساسیه.
نکته 3
To talk about what's on my heart
⬅️ بریم یه اصطلاح خوشگل با heart یاد بگیریم.
👉 sb’s heart sinks
✓ وقتی کسی یهو ناامید میشه و احساس ناراحتی میکنه.
✅ Her heart sank when she saw the number of books she had to read.
با دیدن تعداد کتاب هایی که باید بخواند، یهو احساس ناامیدی و ناراحتی کرد.
#لغت
#No_11
#tremendous
🟠 کاربردهای صفت tremendous 👇
1⃣ مهیب/عظیم/چشمگیر
✅ She was making a tremendous effort to appear calm.
او تلاش چشمگیری می کرد تا آروم به نظر برسه.
✅ My new job will be a tremendous challenge.
شغل جدیدم یه چالش بسیار بزرگ خواهد بود.
2⃣ عالی/فوق العاده
⬅️ مترادف excellent
✅ She’s got a tremendous voice, hasn’t she?
او صدای فوق العاده ای داره، اینطور نیست؟
#No_11
#tremendous
🟠 کاربردهای صفت tremendous 👇
1⃣ مهیب/عظیم/چشمگیر
✅ She was making a tremendous effort to appear calm.
او تلاش چشمگیری می کرد تا آروم به نظر برسه.
✅ My new job will be a tremendous challenge.
شغل جدیدم یه چالش بسیار بزرگ خواهد بود.
2⃣ عالی/فوق العاده
⬅️ مترادف excellent
✅ She’s got a tremendous voice, hasn’t she?
او صدای فوق العاده ای داره، اینطور نیست؟
💎 آهنگ نکته
#No_11
🔵 نکات کاربردی آهنگ 👇
💎 نکته1
📌 When these golden days are over
⬅️ واژه over در نقش صفت معادل finished هست یعنی «تمام». مثلاً وقتی میگیم:
✅ The class is over.
یعنی (تایم) کلاس تموم شده.
یا مثلاً:
✅ Is the meeting over yet?
جلسه هنوز تموم نشده؟
⬅️ همچنین وقتی صحبت از تموم شدن چیزی ناخوشایند باشه از کالوکیشن زیر استفاده می کنیم:
👉 over (and done) with
✅ I’m so glad the mid-term exams are over and done with.
خیلی خوشحالم امتحانات میان ترم تموم شد و رفت.
💎 نکته2
📌 And nothing's left to fight for
⬅️ حواست باشه وقتی عباراتی مثل
👉 nothing/nobody/ nowhere etc
توی جمله بیان، نباید از not یا لغات منفی ساز دیگه استفاده کنیم. مثلاً اشتباهه که بگم:
❌ Nobody is not here❌
مثال:
✅ We know nothing about her family.
چیزی در مورد خانواده ش نمی دونیم.
✅ There’s nothing in this box.
چیزی توی این جعبه نیست.
⬅️ نکته بعدی در مورد fight for هست. یعنی "جنگیدن برای".
✅ They're fighting for justice and democracy.
اونا برای عدالت و دموکراسی می جنگند.
✅ They fought for control of the islands.
اونا برای کنترل جزایر جنگیدند.
💎 نکته3
📌 Nothing's left to grieve
⬅️ فعل grieve یعنی «غصه دار بودن/غمگین بودن».
✅ She had grieved deeply for her father.
به شدت برای پدرش غصه دار شده بود.
✅ He died, and every day since then I have grieved for him.
او مرد و از اون زمان تا حالا هر روز به خاطرش غصه می خورم.
💎 نکته4
📌 the touch we used to sigh for
⬅️ به ساختار زیر توجه کن.
👉 sigh for something
یعنی «افسوس خوردن/ به یاد آوردن گذشته و آه کشیدن»
✅ She sighed for her lost youth.
برای جوانی از دست رفته ش آه کشید.
💎 نکته5
📌 They're underneath the bed
⬅️ لغت underneath بعنوان قید مکان، یعنی «در زیر/پایین».
✅ He got out of the car and looked underneath.
از ماشین پیاده شد و به زیرش نگاه کرد.
✅ It’s near where the railway goes underneath the road.
نزدیک جاییه که راه آهن از زیر جاده رد میشه.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌀 برای مشاوره رایگان ، دریافت اطلاعات دوره ها و ثبت نام، فقط کافیه عدد ۱ رو به آی دی زیر ارسال کنی 👇
🆔 @soheylsam_admin1
#No_11
🔵 نکات کاربردی آهنگ 👇
💎 نکته1
📌 When these golden days are over
⬅️ واژه over در نقش صفت معادل finished هست یعنی «تمام». مثلاً وقتی میگیم:
✅ The class is over.
یعنی (تایم) کلاس تموم شده.
یا مثلاً:
✅ Is the meeting over yet?
جلسه هنوز تموم نشده؟
⬅️ همچنین وقتی صحبت از تموم شدن چیزی ناخوشایند باشه از کالوکیشن زیر استفاده می کنیم:
👉 over (and done) with
✅ I’m so glad the mid-term exams are over and done with.
خیلی خوشحالم امتحانات میان ترم تموم شد و رفت.
💎 نکته2
📌 And nothing's left to fight for
⬅️ حواست باشه وقتی عباراتی مثل
👉 nothing/nobody/ nowhere etc
توی جمله بیان، نباید از not یا لغات منفی ساز دیگه استفاده کنیم. مثلاً اشتباهه که بگم:
❌ Nobody is not here❌
مثال:
✅ We know nothing about her family.
چیزی در مورد خانواده ش نمی دونیم.
✅ There’s nothing in this box.
چیزی توی این جعبه نیست.
⬅️ نکته بعدی در مورد fight for هست. یعنی "جنگیدن برای".
✅ They're fighting for justice and democracy.
اونا برای عدالت و دموکراسی می جنگند.
✅ They fought for control of the islands.
اونا برای کنترل جزایر جنگیدند.
💎 نکته3
📌 Nothing's left to grieve
⬅️ فعل grieve یعنی «غصه دار بودن/غمگین بودن».
✅ She had grieved deeply for her father.
به شدت برای پدرش غصه دار شده بود.
✅ He died, and every day since then I have grieved for him.
او مرد و از اون زمان تا حالا هر روز به خاطرش غصه می خورم.
💎 نکته4
📌 the touch we used to sigh for
⬅️ به ساختار زیر توجه کن.
👉 sigh for something
یعنی «افسوس خوردن/ به یاد آوردن گذشته و آه کشیدن»
✅ She sighed for her lost youth.
برای جوانی از دست رفته ش آه کشید.
💎 نکته5
📌 They're underneath the bed
⬅️ لغت underneath بعنوان قید مکان، یعنی «در زیر/پایین».
✅ He got out of the car and looked underneath.
از ماشین پیاده شد و به زیرش نگاه کرد.
✅ It’s near where the railway goes underneath the road.
نزدیک جاییه که راه آهن از زیر جاده رد میشه.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌀 برای مشاوره رایگان ، دریافت اطلاعات دوره ها و ثبت نام، فقط کافیه عدد ۱ رو به آی دی زیر ارسال کنی 👇
🆔 @soheylsam_admin1
#کارگاه_جمله_سازی
#ساختارهای_کاربردی
#No_11
🟣 الگوی شماره یازده 👇🏻
📌 I thought I'd better do something
📌 یعنی «فکر کردم بهتره/باید فلان کار رو انجام بدم».
⚠️ همونطور که توی الگو مشخصه، بعد از had better باید از شکل ساده فعل استفاده بشه.
#ساختارهای_کاربردی
#No_11
🟣 الگوی شماره یازده 👇🏻
📌 I thought I'd better do something
📌 یعنی «فکر کردم بهتره/باید فلان کار رو انجام بدم».
⚠️ همونطور که توی الگو مشخصه، بعد از had better باید از شکل ساده فعل استفاده بشه.