Soheyl English | انگلیسی کاربردی با سهیل سام
26.1K subscribers
1K photos
555 videos
13 files
720 links
👇 اینجا 👇
🎯 حرفه ای و با کیفیت آموزش میبینی
🎯 انگلیسی رو کاربردی یاد میگیری
🎯 روی مکالمات روزمره مسلط میشی

💎دوره ها و آموزش های رایگان کانال رو از دست نده💎

سایت ما 👇

www.Soheylenglish.com

آی دی پشتیبانی و ثبت نام دوره ها 👇

@Soheylsam_admin1
Download Telegram
#لغت
#الگوی_کاربردی
#No_1

👉 Fancy

➡️ to like or want something

دوست داشتن یا خواستن چیزی

Synonym : feel like

Fancy a quick drink?

یه نوشیدنی فوری می خوای؟

⬅️ یه الگوی کاربردی هم داریم:

👉 fancy doing something

حس و حال/تمایل به انجام کاری

Sorry, but I don’t fancy going out tonight.

متأسفم اما امشب حس و حال بیرون اومدن ندارم.
#لغت
#الگوی_کاربردی
#No_2
#run

👉 Run

🟠 چهار کاربرد خوشگل فعل run به معنی "دویدن"👇

کاربرد اول: کاری رو سریع انجام دادن / سریع به یه جایی رفتن

I need to run home.

لازمه(باید) سریع برم خونه.

کاربرد دوم: می تونه برای قطار، اتوبوس،... به کار بره. یعنی شما رو از یه جایی می برن به یه جای دیگه.

No trains are running today.

امروز قطاری حرکت نمی کنه.

کاربرد سوم: می تونه به معنی drive باشه. یعنی با ماشین، کسی رو جایی رسوندن.

Let me run you home.

بزار برسونمت خونه.

محاوره ایه. الگوش هم قشنگه:

👉 (to) run someone to something

✓ کسی رو جایی رسوندن

کاربرد چهارم: یعنی داشتن یا استفاده کردن از یه وسیله ی نقلیه.

کاربردش بیشتر توی بریتیشه.

He runs two cars.

او از دو تا ماشین استفاده می کنه.
#لغت
#No_3
#illusion

🟠 لغت illusion یه اسم قابل شمارشه.

به معنی وهم/تصور/خیال باطل

دوتا کاربرد داره.

کاربرد اول: وقتی یه نظر یا عقیده ای اشتباه باشه خصوصاً در مورد خودتون/ تصور اشتباه از چیزی داشتن

They suffer from the illusion that they cannot solve their problems.

اونا از این توهم رنج می برند که نمی تونن مشکلاتشون رو حل کنن.

کاربرد دوم: وقتی یه چیزی متفاوتتر از خود واقعیش به نظر میرسه.

The mirrors in the room gave an illusion of greater space.

آینه های اتاق، تصوری از فضای بزرگ تر ایجاد می کردند.
#لغت
#No_4
#proposal

🟠 لغت proposal یه اسمه و دوتا معنی و کاربرد داره👇

1⃣ طرح/ پیشنهاد

الگوهاش رو ببین:

👉 proposal for

The Ministry submitted a proposal for lower speed limits on motorways.

این وزارتخانه، پیشنهادی برای محدودیت سرعت کمتر در بزرگراه ها ارائه کرد.

👉 proposal that

His proposal that the system should be changed was rejected.

طرح پیشنهادیش مبنی بر اینکه سیستم باید تغییر کنه رد شد.

👉 proposal to do something

The committee put forward a proposal to reduce the time limit.

کمیته، پیشنهادی برای کاهش محدودیت زمانی ارائه کرد.

2⃣ پیشنهاد ازدواج خواستگاری

👉 marriage proposal/proposal of marriage

She politely declined his proposal of marriage.

او مودبانه پیشنهاد ازدواجش رو رد کرد.
#لغت
#No_5
#put

🟠 بریم چندتا از کاربردهای فعل put رو بررسی کنیم 👇

1⃣ می تونه به معنی تغییر دادن موقعیت یا احساسات کسی باشه.
الگوش رو ببین:

👉 put somebody in a good/bad etc mood

The long delay had put us all in a bad mood.

تاخیر طولانی، همه ما رو توی حال بدی قرار داده بود.

I don’t want to put you in danger.

من نمی خوام شما رو در معرض خطر قرار بدم.

2⃣ معنی نوشتن یا چاپ کردن چیزی هم میده.

Put your name at the top of each answer sheet.

اسمتونو بالای هر پاسخ نامه بنویسید.

3⃣ در معنای بیان کردن هم ازش استفاده میشه. ( Express)

It is hard to put into words how I feel now.

به سختی می شه احساسم رو در قالب کلمات بیان کنم. سخته بگم الان چه حسی دارم.

4⃣ برای پرسیدن سوال یا پیشنهاد دادن هم به کار می‌ره.

Can I put a question to you?

میشه یه سوال ازتون بپرسم؟
#لغت
#No_6
#delicate

🟠 لغت delicate یه صفته که میخوایم سه تا از کاربردهاش رو بررسی کنیم👇

1⃣ برای صحبت در مورد چیزی که نیاز به برخورد دقیق یا حساس داره به این منظور که از مشکل یا شکست جلوگیری بشه.

There’s something I have to speak to you about. It’s a delicate matter.

یه چیزی هست که باید در موردش باهات صحبت کنم. این یه موضوع حساسه.

2⃣ برای اشاره به ظرافت و شکنندگی چیزی

توی این کاربرد می تونه مترادف fragile باشه.

The glasses looked very delicate.

عینک بسیار ظریف به نظر می رسید.

3⃣ وقتی یه طعم، بو یا یه رنگی delicate باشه، یعنی خوشاینده و زیاد قوی و تند نیس.

The wine has a dry delicate flavour.

شراب دارای یه طعم خوشایند خشکه.
#لغت
#No_7
#attempt

🟠 کاربردهای لغت attempt در نقش اسم 👇

⬅️ معنیش میشه: کوشش، قصد، تلاش

1⃣ تلاش برای انجام کاری، به ویژه کاری دشوار

الگوها و کالوکیشن هاش رو ببین👇

👉 attempt to do something

تلاش برای انجام کاری

He succeeded in his attempt to break the world record.

اون در تلاش خود برای شکستن رکورد جهانی موفق بود.

👉 attempt at doing something

تلاش در(برای) انجام کاری

He made a feeble attempt at smiling.

اون تلاش ضعیفی توی لبخند زدن انجام داد.

👉 at the first/second etc attempt

توی اولین/دومین تلاش

She passed her driving test at the first attempt.

اون توی اولین تلاش, امتحان رانندگیش رو قبول شد.

2⃣ ساختار زیر رو ببین👇

👉 make no attempt to do something

یعنی هیچ تلاشی برای انجام کاری نداشته باشید.

She has made no attempt to contact her mother.

اون هیچ تلاشی برای تماس با مادرش نکرده.

3⃣ کالوکیشن زیر هم یادت بمونه👇

👉 an attempt on sb’s life

یعنی یه موقعیتی که یه نفر سعی می‌کنه یه آدم مشهور و مهم رو بکشه.

She has already survived two attempts on her life.

اون قبلاً از دوتا سوقصد به جونش، جان سالم به در برده.
#لغت
#No_8
#distribute

🟠 بریم لغت distribute رو توی چند کاربرد بررسی کنیم😊👇

1⃣ به اشتراک گذاشتن یه سری چیزها بین گروهی از مردم، به ویژه به روشی برنامه ریزی شده.
الگوش هم به این صورته:

👉 distribute something among/to somebody

Clothes and blankets have been distributed among the refugees.

لباسها و پتوها بین پناهجویان توزیع شده.

2⃣ عرضه اجناس به مغازه ها و شرکت ها تا بتونن اونا رو بفروشن.

Milk is distributed to the local shops every day.

شیر هر روز در مغازه های محلی توزیع می شه.

3⃣ پخش کردن چیزی توی یه منطقه بزرگ

Wealth is not evenly distributed between age groups.

ثروت به طور مساوی بین گروه های سنی تقسیم نمی شه.
#لغت
#No_9
#slam

🟠 بررسی کالوکیشن ها و کاربردهای فعل slam 👇

1⃣ در رو به شدت به هم کوبیدن

👈 می تونیم با قید hard شدت بیشتری بهش بدیم.

She ran out of the room and slammed the door as hard as she could.

از اتاق بیرون دوید و در رو تا جایی که می تونست محکم به هم کوبید.

👈 با فعل shut کالوکیشن می سازه.

He slammed the door shut.

در رو محکم بست.

👈 با حرف اضافه behind هم همراه میشه.

She left the room, slamming the door behind her.

از اتاق خارج شد و در را پشت سرش کوبید.

2⃣ با یه حرکت خشونت آمیز و عصبانی، چیزی رو سریع پایین یا روی یه سطح دیگه قرار دادن

👉 slam something down/against/onto

He slammed the phone down angrily.

با عصبانیت گوشی رو گذاشت.

3⃣ ضربه زدن به کسی یا چیزی / حمله به کسی یا چیزی با نیروی زیاد / برخورد به چیزی

👉 slam into/against etc

All 155 passengers died instantly when the plane slammed into the mountain.

همه ی 155 مسافر با برخورد هواپیما به کوه فوراً جانشون رو از دست دادن.
#لغت
#No_10
#intimacy

🟠 بررسی لغت intimacy به معنی «صمیمیت».

اسمه و در بیشتر مواقع غیرقابل شمارشه.

👉 intimacy between...

✓ صمیمیت بین...

there's deep intimacy between these students and their teacher.

صمیمیت عمیقی بین این دانش آموزان و معلمشان وجود دارد.

👉 fear of intimacy

✓ ترس از صمیمیت

He was prevented from declaring his love by his fear of intimacy.

ترس از صمیمیت مانع از ابراز عشقش شد.

👉 a feeling/sense of intimacy

✓ یه احساس/حس صمیمیت

There should be a close sense of intimacy between parent and child.

باید یک حس صمیمیت نزدیک بین والدین و فرزند وجود داشته باشد.