Soheyl English | انگلیسی کاربردی با سهیل سام
26K subscribers
1.01K photos
626 videos
13 files
724 links
👇 اینجا 👇
🎯 حرفه ای و با کیفیت آموزش میبینی
🎯 انگلیسی رو کاربردی یاد میگیری
🎯 روی مکالمات روزمره مسلط میشی

💎دوره ها و آموزش های رایگان کانال رو از دست نده💎

پیج ما 👇

www.instagram.com/soheyl_english

آی دی پشتیبانی و ثبت نام دوره ها 👇

@Soheylsam_admin1
Download Telegram
#idiom
#No_2

👉 to burn the midnight oil:

If someone is burning the midnight oil, they are staying up very late in order to study or do some other work.

✔️ تا پاسی از شب بیدار ماندن و درس خواندن یا کار کردن. ( اصطلاحاً میگن: دود چراغ خوردن).

e.g. My brother has a big exam next week so he is already burning the midnight oil. I keep advising him to take it slow.

e.g. Mary is asleep after burning the midnight oil trying to finish her article.
#اشتباهات_رایج
#نکته_گرامری
#No_2

🟣 تفاوت
👉 arrive in
و
👉 arrive at

⚠️دقت داشته باشید👇

⬅️ هروقت صحبت از جاهای بزرگ باشه مثل: city, town, country از arrive in استفاده می شه.

به عنوان مثال:

What time does the plane arrive in Gorgan?
هواپیما چه ساعتی به گرگان می رسه؟

I should arrive in Shiraz tomorrow morning.
باید فردا صبح برسم شیراز.

⬅️ اماااااا اگه صحبت از جاهای کوچیک باشه، از arrive at استفاده می کنیم مثل: hotel, party.

We arrived at the hotel in time for dinner.
ما به موقع برای شام رسیدیم هتل.

When did they arrive at the party?
اونا کی به مهمونی رسیدن؟

We arrived at the hotel late.
ما دیر به هتل رسیدیم.

⚠️ پس حواستون به این نکته ی ریز باشه.⚠️
#فریزال_ورب
#No_2
#blow

🟡 بریم فریزال ورب های رایج و کاربردی فعل blow به معنای «وزیدن/فوت کردن» رو
باهم بررسی کنیم:👇

👉 blow up

⬅️ می تونه سه تا معنی داشته باشه👇

1⃣ باد کردن چیزی

Could you please blow up this balloon for me?

2⃣ ترکاندن/ منفجر شدن

When the airplane crashed into the ground, it blew up immediately.

3⃣ توی محاوره هم می تونیم ازش برای بیان عصبانیت استفاده کنیم.

Mary's father blew up when she didn’t come home last night.

👉 blow out
⬅️ خاموش شدن/ خاموش کردن

The match blew out in the wind.

She blew out all the candles.

👉 blow over
⬅️ آب ها از آسیاب افتادن

It will blow over in no time.

👉 To blow someone off
⬅️ کسی رو قال گذاشتن

Akbar blew me off this morning but then asked me to meet him tonight.
#collocation
#No_2
#sense

🟢 بریم کالوکیشن های رایج sense به معنی «حس» رو باهم بررسی کنیم👇

👉 sense of humor ( sense of humour: British English)

✓ حس شوخ طبعی

I like Akbar. He has a really good sense of humour.

از اکبر خوشم میاد. حس شوخ طبعی خیلی خوبی داره.

👉 sense of smell/taste/touch...

✓ حس بویایی/چشایی/لامسه...

She has a good sense of smell.

او حس بویایی خوبی داره.

👉 sixth sense
✓ حس ششم، قوه ادراک

The woman has a sixth sense and she seems to know what everyone is thinking.

اون خانم حس ششم داره و بنظر میرسه می دونه بقیه دارن چه فکری می کنن.

👉 keen/poor sense

✓ حس قوی/حس ضعیف

He has keen sense of smell.

او یه حس بویایی قوی داره.

👉 lose one's sense

✓ از دست دادن حس

She lost her sense of hearing early in life.

او حس شنواییش رو اوایل زندگی از دست داد.

👉 sense of direction
✓ حس جهت یابی

It was dark and he had completely lost his sense of direction.

تاریک بود و او کاملاً حس جهت یابیش رو از دست داده بود. (نمی تونست مسیر رو تشخیص بده).
Soheyl English | انگلیسی کاربردی با سهیل سام
I saw Akbar.........a conference on Saturday.
#تست_نکته
#نکته_گرامری
#No_2

➡️ We say that someone is at an event ( at a party, at a conference, at a wedding, at a meeting, etc.)


Were there many people at the party?

افراد زیادی توی جشن بودن؟

I saw him at a concert on Sunday.

یکشنبه توی یه کنسرت دیدمش.
#الگوهای_رایج
#No_2
#time

🔴 بریم الگوهای خوشگل و کاربردی time رو باهم بررسی کنیم👇


👉 it’s time to do something

✓ وقت انجام فلان کار هست.

Ali ! it’s time to get up.

علی! وقت بیدار شدنه.

👉 it’s time for someone to do something

✓ وقتشه فلانی فلان کار رو انجام بده.

He glanced at his watch. ‘It’s time for me to go.’

✓ یه نگاه کوتاه به ساعتش انداخت. « وقتشه که برم».

👉 it’s time somebody did something

✓ وقتی بخوایم تأکید کنیم که یکی تا حالا دیگه باید فلان کار رو انجام می‌داده (ولی انجام نداد) از این ساختار استفاده می کنیم.

It’s time I fed the dog.

تا حالا باید به سگ غذا می دادم.(ولی هنوز بهش غذا ندادم).
#عکس_نکته
#No_2

🟠 بریم دو نکته ی خوشگل و مهم این عکس رو بررسی کنیم 👇

نکته 1:

یه نکته در مورد enough بگم.

⬅️ یادتون نره که ما از enough بعد از صفت یا قید استفاده می کنیم.
⚠️ اما می تونه قبل از اسامی غیرقابل شمارش و اسامی قابل شمارش جمع هم بیاد.
مثالها رو ببین:

Their business wasn’t growing fast enough.

کسب و کارشون به اندازه ی کافی سریع رشد نمی کرد.
اینجا fast قیده و enough بعد از اون اومده.

We haven’t got enough time.

زمان کافی نداریم.

می دونین که time یه اسم غیرقابل شمارشه و ما enough رو قبل از اون بکار بردیم.

نکته 2:

⬅️ لغت outcome یعنی نتیجه یا سرانجام چیزی خصوصاً زمانی که کسی نمی دونه قراره چه اتفاقی بیفته.

It was impossible to predict the outcome of the election.

پیش بینی نتیجه ی انتخابات غیرممکنه بود.
Soheyl English | انگلیسی کاربردی با سهیل سام
John Legend – @Soheyl_english
#آهنگ_نکته
#No_2

🟤 امروز میخوایم سه تا نکته ی مهم از این آهنگ زیبا و پراحساس رو بررسی کنیم👇

نکته 1:

👈 یه الگوی خوشگل داریم:

➡️ What would I do without something?

من بدون فلان چیز چیکار می کردم؟

What would I do without your help?
بدون کمکت چیکار می کردم؟

What would I do without my parents' support?

بدون حمایت پدر و مادرم چیکار می کردم؟

نکته 2:

➡️ to kick someone out

✓ کسی رو با لگد بیرون کردن(یه مفهوم اصطلاحی داره)/ اخراج کردن

If I'm late for work one more time, my boss will kick me out.

اگه یه دفعه دیگه دیر برم سرکار، رئیسم با لگد بیرونم می‌کنه.

نکته 3:

➡️ to pin somebody down to

✓ یعنی کسی رو وادار کنی جزئیات چیزی رو در اختیار شما بزاره یا از تصمیمش با شما صحبت کنه.

Did you manage to pin him down to a definite date?

موفق شدین وادارش کنین تاریخ دقیق رو بگه؟
#لغت
#الگوی_کاربردی
#No_2
#run

👉 Run

🟠 چهار کاربرد خوشگل فعل run به معنی "دویدن"👇

کاربرد اول: کاری رو سریع انجام دادن / سریع به یه جایی رفتن

I need to run home.

لازمه(باید) سریع برم خونه.

کاربرد دوم: می تونه برای قطار، اتوبوس،... به کار بره. یعنی شما رو از یه جایی می برن به یه جای دیگه.

No trains are running today.

امروز قطاری حرکت نمی کنه.

کاربرد سوم: می تونه به معنی drive باشه. یعنی با ماشین، کسی رو جایی رسوندن.

Let me run you home.

بزار برسونمت خونه.

محاوره ایه. الگوش هم قشنگه:

👉 (to) run someone to something

✓ کسی رو جایی رسوندن

کاربرد چهارم: یعنی داشتن یا استفاده کردن از یه وسیله ی نقلیه.

کاربردش بیشتر توی بریتیشه.

He runs two cars.

او از دو تا ماشین استفاده می کنه.
#Motivational_Quote
#No_2

🟤 بریم چند تا نکته کاربردی از این جمله یاد بگیریم.

نکته1

⬅️ به عبارت زیر دقت کن.

👉 the key to success

✓ یعنی کلید موفقیت

Working well as a team is the key to success.

خوب کار کردن به عنوان یه تیم، کلید موفقیته.

نکته2

⬅️ فعل focus یعنی «تمرکز کردن».

به حرف اضافه ش هم توجه کن.

👉 focus on

We need to focus on the main issues.

ما باید روی مسائل اصلی تمرکز کنیم.

نکته3

⬅️ لغت obstacle یعنی «سد/مانع».

Fear of change is an obstacle to progress.

ترس از تغییر مانع پیشرفته.

This issue is a major obstacle to a successful peace treaty.

این موضوع مانع بزرگی برای یه پیمان صلح موفقه.