شعر و غزل
357 subscribers
47.5K photos
6.23K videos
36 files
678 links
آشنایی جوانان با اشعار و فرهنگ ایران زمین


ارسال انتقاد و پیشنهاد👇

o

ارتباط

@king8272
مرسی از حضور همه ی دوستان عزیزم ⚘
Download Telegram
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست

از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
که در این وصف زبان دگری گویا نیست

بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل توست که در قولی از آن ما نیست

تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست

شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست

این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست

من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست

#محمدعلی_بهمنی


@sheroghazal124
ای چشم خمارین تو و افسانه نازت
وی زلف کمندین من و شبهای درازت

شبها منم و چشمک محزون ثریا
با اشک غم و زمزمه راز و نیازت

بازآمدی ای شمع که با جمع نسازی
بنشین و به پروانه بده سوز و گدازت

گنجینه رازی است به هر مویت و زان موی
هر چنبره ماری است به گنجینه رازت

در خویش زنیم آتش و خلقی به سرآریم
باشد که ببینیم بدین شعبده بازت

صد دشت و دمن صاف و تراز آمد و یک بار
ای جاده انصاف ندیدیم ترازت

شهری به تو یار است و غریب این همه محروم
ای شاه به نازم دل درویش نوازت....

@sheroghazal124
پریشان کرده ای دل را چو گیسوی پریشانت
ترحـم بـر دلـم بنـمـا ، بـیا دسـتم بـه دامـانت

بـه هـر جـا رو کنـم امـشب رخ مـاه تـرا بیـنم
نگاهم بی اراده گشت ز مغـناطیس چشمانت

میان جمــع مشـتاقان رخی اتـش فشـان دارم
عـجب شـوقی بپا کـردی تو با لبـهای خنـدانت

غـزلخوان رخ مـاهـت شـدم تا یـار مـن بـاشی
چـه غـوغـابی بپا کرده دلم با عـشق سـوزانت

نوازش میکنی مـو را که دل از کف برون اری
نمی دانی چه می سـازد نـوازشــهای پنهـانـت

تـو زیبا تر ز مهـتابی که بر جـانـم همـی تـابی
سراسر عشـق می تـابی از ان بـدر درخـشانت

خـم زلـف سـیاهی که به دست بـاد رهـا کردی
مـرا دیـوانــه می ســازد ، میـان طـاق ایـوانت

#علی_فعله‌گری


@sheroghazal124
گر حرف من زبار عمل دور می شود
سر چشمه ی تفکر من کور می شود

دستم ز دامنت نشود دور لحظه ای
این آرزو بدست تو میسور می شود

ای آ رزوی خلق جهان زحمتی بکش
چشمان من بدست تو پر نور می شود

بر چشم من اگرز محبت نهی قدم
ابزار کار حوصله ام جور می شود

مشکن دل مرا که ترک خورده قبل ازین
این شیشه ی شکسته لب گور می شود

دستم بگیر و معذرتم را قبول کن
گاهی خطا به اهل وفا زور می شود

در زیر سایه ی تو کند رشد انتظار
در پیشگاه لطف تو معذور می شود

#محمدمرادمردانی

@sheroghazal124
هـر چنـد بـرای عاشــقی دیگر زمـان نیست
رسـوا تـر از مـن در میـان عاشقـان نیســت

هر جا نشان ازعشق باشـد دل هـمانجـاست
جزعشق تو درقلب من عشقی عیان نیست

بی تو فضـای کلبه ام سرد است وخـاموش
یـک تک ستـاره بـهـر مـن در آسـمان نیـست

نـــاز نــگاهـــت می بــرد تـاب و تـــوانــم
شیرین تر از شهد لبـانت در جــهان نیـست

از بــاده ی رنـگین مـی هــرگــز نـنــوشـــم
وقــتی که مـهـتابـم میـان آســمــان نیـست

دل مـــانـده است در حـسرت چـشمان زیبا
زیبـاتـر از چشـمـان تـو در کهـکـشان نـیست

چـشمـم به در شـد خیـره و اشـکم بـدامـان
بارم گران است ازغم و دل شادمان نیست

بــازآ و دریــاب یــک نـظــر بیـــمار عشقت
از پـا فتــادم در تنـم روح و روان نیــست


#علی_فعله‌گری

@sheroghazal124
برای سوخته دل، بستر و مزار یکیست
تمشکِ ترشِ لب و تُنگِ زهرمار یکیست

تفاوتی نکند اشک و بغض و هق هقِ ما
مسیرِ چشمه و سیلاب و آبشار یکیست

هنوز گُرده ی سهراب، سرخ مثل عقیق
هنوز رسمِ پدر سوزِ روزگار یکیست

هنوز طعنه به جان میخرد زلیخا و
هنوز بر درِ کنعان امیدوار یکیست

هزار بار دلم سوخت در غمی مبهم
دلیلِ سوختنش هر هزار بار یکیست

حرام باشد اگر بی وضو بغل گیرم
که قوسِ پیکره ی برنو و دوتار یکیست

شبی ترنج به بَر میکشد شبی حلاج
شکایت ازکه کنیم ای رفیق؟!دار یکیست

دو مصرع اند دو ابرو شکسته نستعلیق
میانِ هر غزلی بیتِ شاهکار یکیست

به دستِ آنکه نوازش شدیم، تیغ افتاد
دلیل خون جگریِ من و انار یکیست!

به دشنه کاریِ قلبم برس ادامه بده
خدای هر دوی ما انتهای کار، یکی‌ست


#حامد_عسکری

@sheroghazal124
جانِ من مالِ تو باشد، هرچه غم داری بده
رویِ کاغذ ثبت کن هر چیز کم داری بده

تا مبادا بر تنِ نازِ تو آسیبی رسد
هرچه در اطرافِ خود قوطیِ سم داری بده

شهرِعمرت از بلاها دور بادا تا ابد
در خیالت هرچه از احساسِ بم داری بده

بختِ خوب و فالهایِ سبز ارزانی تو
طالعِ نحسی اگر در جامِ جم داری بده
د
چال لبخندِ تو دائم، حالِ خوبت مستمر
خطِ اخم و مشکلِ پر پیچ و خم داری بده

«آیة الکرسی» هزاران بار نذر شادی ات
در دلِ خود ذره ای اندوه هم داری بده ...


@sheroghazal124
بر سر بالینم آن گل آمد و خندید و رفت
آرزوهایی که در دل داشتم فهمید و رفت

ساغر خود را تهی بُرد از کف دریا، حباب
عالمِ آبی که می‌گفتند او را دید و رفت

مادرِ دوران مرا روزی که بر گهواره بست
رشته‌ی محنت به دست و پای من پیچید و رفت

گوشه‌گیران را خموشی می‌کند عالی‌گهر
از لب دریا، دهان خود صدف پوشید و رفت

دل ز دست آرزوها خون شد و از دیده ریخت
عمرها بودیم با هم، عاقبت رنجید و رفت

هر که در هنگام رحلت زاین چمن برگی بزد
از بیابان عدم در هر قدم گل چید و رفت

قصه‌ی دنیاپرستانِ جهان نشنیده‌است
حرفی از دیوانه‌ای، دیوانه‌ای پرسید و رفت...

#سیدای_نسفی

@sheroghazal124
امشب شراب وصلت بر خاص و عام ریزم
شادی آنک ماهت بر روزنست امشب

داوودوار ما را آهن چو موم گردد
کهن رباست دلبر دل آهنست امشب

ُ#مولانا

👌🤞🌹🍃
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👌🤞🌹🍃
باز #امشب
پرسہ میزنم در این حوالی

بوے عطرت پیچیده
ڪاش شبے بیایے بے بهانہ

عاشق‌تر بدون مرز
تا دیوان ، دیوان بسرایمت ..!!


👌🤞🌹🍃
ای بر درِ سرایت غوغای عشقبازان
همچون بر آب شیرین آشوب کاروانی

تو فارغی و عشقت بازیچه می‌نماید
تا خرمنت نسوزد تشویش ما ندانی

👌🤞🌹🍃
روز اول دو بغل دسته گل زرد آورد
چه بلایی که سرم آن گل نامرد آورد

"سین" و "لام" و "الف" و "میم" گره خورد به هم
به صد عشوه ز لبش آنچه که پرورد آورد

چیره شد عقل به احساس که ناگاه خدا
باد را در خم مویش به هماورد آورد

او که هرگز دو لب تیز خم ابرو را
جز به همراه غلافش نمی آورد، آورد!

تا سجودم به لبش کامل شرعی بشود
کرده ام نیت ده روز، کجا؟ وردآورد!!

... و من از خواب پریدم پدرم با لبخند
جرعه ای آب برای من شبگرد آورد...

#روح_اله_عسگری

@sheroghazal124
.
گفتا تو از کجايی کاشفته مي نمايی ؟
گفتم منم غريبی از شهر آشنايی

گفتا کدام مرغی کز اين مقام خوانی ؟
گفتم که خوش نوايی از باغ بينوايی

گفتا ز قيد هستي رو مست شو که رستی
گفتم به مي پرستی جستم ز خود رهايی

گفتا جويی نيرزی گر زهد و توبه ورزی
گفتم که توبه کردم از زهد و پارسايی

گفتا به دلربايی ما را چگونه ديدی ؟
گفتم چو خرمنی گل در بزم دلربايی

گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم
گفتم به از ترنجی ليکن به دست نايی

گفتا چرا چو ذره با مهر عشق بازی ؟
گفتم از آن که هستم سرگشته ای هوايی

گفتا بگو که خواجو در چشم ما چه بيند
گفتم حديث مستان سرّي بود خدايی


@sheroghazal124
در قيد غمم، خاطرِ آزاد کجایی؟
تنگ است دلم، قوتِ فرياد کجایی؟

کو هم‌نفسی تا نفسی شاد برآرم؟
مجنون تو کجا رفتی و فرهاد کجایی؟

ای ناوک تأثير که کردی سفر از دل!
ميخواست ترا ناله به امداد، کجایی؟

با آنکه ز ما هيچ زمان ياد نکردی
ای آنکه نرفتی دمی از ياد، کجایی؟

می‌خواستی آزرده ببينی دل ما را!
اکنون که غمت دادِ ستم داد، کجایی؟

در عشق به يک جلوه، حزين! کار تمام است
من برق به خرمن زدم، ای باد کجایی؟


#حزین_لاهیجی


@sheroghazal124
‍ ‍ ‍ در پیچ و خم قصه اسیرم ،تو ولی نه
از این شب ماتم زده سیرم ،تو ولی نه

چالوس ترین راه خزر بودم و حالا
تب دار ترین شهر مسیرم،تو ولی نه

چشم تو خدا بود و منم آدم و دیدم
بین خودم و کفر تو گیرم، تو ولی نه

گفتم که در آغوش تو افسانه عشق است
بگذار در این قصه بمیرم،تو ولی نه

گفتی غزل زندگیم با تو سیاه است
من با تو مراعات النظیرم، تو ولی نه

من طعنه شنیدم ز رخ آینه او گفت
من خرقه در چشم حریرم ،تو ولی نه

گفتم به تو دیوانه ترینم من و بگذار
با هر نفست بوسه بگیرم، تو ولی نه

در وسعت تنهایی من زلزله پیداست
بم ناکترین شهر کویرم ،تو ولی نه

#کامران_ایزدی


@sheroghazal124
لیلی اگـر از حـالت مجـنون خـبری داشــت
از حـسرت دیدار رخش چشـم تری داشـت

در باده ی مسـتانه بجـز عـشق نمی ریخت
ساقی اگر از شیوه ی مستان نظری داشت

یک غنـچه از ایـن بـاغ به یغـما نمی رفـت
ایــن گلـشن اگر پـادشـه نامـوری داشـــت

بـرشاخه ی خشکیده دگر نغمـه نمیخواند
آن بلـبل غـمـدیـده اگـر بال وپـری داشـت


#علی_فعله‌گری


@sheroghazal124
سلام ای عشق دیروزی،منم آن رفته از یادی
که روزی چشمهایم را،به دنیایی نمیدادی

سلام ای رفته از دستی،که میدانم نمی آیی
و میدانم برای من،امیدی رفته بر بادی

به خاطر داریَم آیا؟!به خاطر دارمت آری!
سلام ای باور پاکی،که از چشمم نیفتادی

قلم آبستنِ بغضی،که میپیچد به خود هرشب
و میزاید تو را با درد،شبیهِ حس ِ میلادی

اسیر عشق من بودی،زمانی لحظه ای.روزی
رهایت کردم و گفتم:پرستویم تو آزادی!

نوشتی:بی تو میمیرم،خرابت میشوم عمری
کنون فردای دیروز است،ببین حالا چه آبادی..✌️❤️

#محرم_اسرار

‌ ‎@sheroghazal124
"آمدی جانم به قربانت ولی حالا" برو
کفش خود را بَر کش و از ساحل دریا برو


حد تو اندازه ی یک بوته ی بابونه است
از کنار این درختِ خوش قد و بالا برو


من‌ عقابی تک پرم در اوج تنهایی،تو هم
با کلاغانِ سیه روی خیابانها برو


شکل ققنوسم که می سوزم برای عشق خود
حیف این آتش برایت، لطفا از اینجا برو


مثل شیری در حریمت بودم و ایمن شدی
دیگر از این بیشه با هر روبهی تنها برو


بیش از این هم با لغات و واژه ها بازی نکن
گوش من پر گشته از این واژه ی "اما" برو


هان چه گفتی؟مهلتی خواهی برای هفته ای؟
خیر عزیزم مرحمت کن بی صدا فردا برو..!


به قلم:🖌
#علی_قهرمانی🌹

@sheroghazal124
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♥️♥️:♥️♥️

تــڪرار نــشــدنــے تــریــن احــســاســِ مــنــ..
قــلــبــِ تــپــنــده ے زنــدگــے امــ...
آغــوشــِ امــنــِ روزهاے خــســتــگــے امــ..
رویــایــے تــریــن خــوابــِ عــاشــقــے امــ..
دوســت مــے دارمــتــ

ســاعــتــ_عــاشــقــیــ_بــه عــشــقــ❤️

🤞👌🌹🍃
♥️♥️:♥️♥️
مــن
امــشــــب
بــا تــو مــے گــویــــمــ
همــه نــاگــفـــتــه هایــم را
دمــے
بــا تــو بــه ســـــر بــردنــ
خــودش آرامــشــــے نــاب اســـــت ‌

♥️♥️🧿♥️♥️


‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🤞👌🌹🍃