Forwarded from دلنویس📝 (🖋الــــєใกคzــــناز🖋)
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
دُنیایَم یَخ زَد
به دور اَز ...
خورشیدِ نِگاهَت،
هُرمِ نَفَس هایَت،
گرمای آغوشَت.
بَرگَرد...
بودَنَت را با آغوشِ باز پَذیرایَم ،
حَتّی به قِیمَتِ غَرق شُدنِ زِندِگیَم.
بَرگَرد و یَخ این دُنیا را آب کُن....
#الناز_اسدزاده
@channel_delnevis
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
دُنیایَم یَخ زَد
به دور اَز ...
خورشیدِ نِگاهَت،
هُرمِ نَفَس هایَت،
گرمای آغوشَت.
بَرگَرد...
بودَنَت را با آغوشِ باز پَذیرایَم ،
حَتّی به قِیمَتِ غَرق شُدنِ زِندِگیَم.
بَرگَرد و یَخ این دُنیا را آب کُن....
#الناز_اسدزاده
@channel_delnevis
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
Forwarded from دلنویس📝 (🎼Solaleh🎼)
✍دلــ💔ــنویس✍
📝 و تو فکر میکنی خاموش شده اند...دلتنگی هایی که هر روز ساکتشان میکنم!
🆔 @Channle_delnevis
📌 دلنوشته های کاربران انجمن رمانخونه📌
#موژان_اندستا
#غزل_سلیمانی
#الناز_اسد_زاده
#زهرا_ابراهیم_زاده
#خدیجه_سیاحی
#روژینا_خوشه_گیر
#محدثه_میرزایی
#هانیه_صفامنش
#باران_آسایش
#کتایون
#سلاله_علیائی
ادمین تبادل🙋
@M_i_S_s_y
@solaleh_olyaei
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🆔 @Channle_delnevis
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
https://t.me/joinchat/AAAAAELjdqDNtqyiHHeQQA
📝 و تو فکر میکنی خاموش شده اند...دلتنگی هایی که هر روز ساکتشان میکنم!
🆔 @Channle_delnevis
📌 دلنوشته های کاربران انجمن رمانخونه📌
#موژان_اندستا
#غزل_سلیمانی
#الناز_اسد_زاده
#زهرا_ابراهیم_زاده
#خدیجه_سیاحی
#روژینا_خوشه_گیر
#محدثه_میرزایی
#هانیه_صفامنش
#باران_آسایش
#کتایون
#سلاله_علیائی
ادمین تبادل🙋
@M_i_S_s_y
@solaleh_olyaei
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🆔 @Channle_delnevis
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
https://t.me/joinchat/AAAAAELjdqDNtqyiHHeQQA
Telegram
دلنویس📝
📌 دلنوشته های کاربران انجمن رمانخونه📌
#موژان_اندستا #هانیه_صفامنش #الناز_اسدزاده #روژینا_خوشه_گیر #محدثه_میرزایی #خدیجه_سیاحی #باران_اسایش #سلاله_علیائی #کتایون_هوشیار #عارفه_راد #سارینا_قربانی
#موژان_اندستا #هانیه_صفامنش #الناز_اسدزاده #روژینا_خوشه_گیر #محدثه_میرزایی #خدیجه_سیاحی #باران_اسایش #سلاله_علیائی #کتایون_هوشیار #عارفه_راد #سارینا_قربانی
Forwarded from رمانخونه romankhone.ir
با سلام
ضمن تشکر از #نویسندگان و #نوقلمان عزیز و آرزوی موفقیت روز افزون برای همه عزیزانی که ما را در برگزاری #دوره_پنجم_نظرسنجی
#رمان_برتر_مجازی همراهی کردند.
به استحضار میرساند قسمت سوم مسابقه نظرسنجی به پایان رسید.
قسمت چهارم نظرسنجی در
#کانال_اختصاصی_انجمن با شیوه ای متفاوت برگزار می شود.
امیدوارم در این مرحله از مسابقه هم ما را با وجود و حضور خود همراهی فرمایید.
و اما #کاربران عزیز کانال
خواهش میکنم از طریق لینک تاپیک هر رمان به انجمن مراجعه کنید
و براساس نظر خودتون رای بدین.
نکته:
در انجمن عضو شوید و از قسمتها و بخشهای مفید آن استفاده کنید.
باتشکر مدیریت انجمن
#بزرگترین_مسابقه_رمان_برتر_مجازی
در #انجمن_رمانخونه
@romankhoneir
رمان شماره 1⃣
#در_برزخ_تنم
به قلم: #کبری_دلیری ( #سامیا )
https://t.me/romankhoneir/890
رمان شماره 2⃣
#و_خوابی_که_آرام_گرفت
به قلم: #ز_مطلوبی
https://t.me/romankhoneir/891
رمان شماره 3⃣
#صبح_مهتابی
به قلم: #غزل_سلیمانی
https://t.me/romankhoneir/892
رمان شماره 4⃣
#زیبا_رویان_بهشتی_در_زمین
به قلم: #خدیجه_سیاحی
https://t.me/romankhoneir/893
رمان شماره 5⃣
#آخرین_پروانه
به قلم: #ساناز_مضانی
https://t.me/romankhoneir/894
رمان شماره 6⃣
#دل_بریدن_از_عشق
به قلم: #سلاله_علیائی
https://t.me/romankhoneir/895
رمان شماره 7⃣
#رخنه
به قلم: #ریحانه_سجادی
https://t.me/romankhoneir/896
رمان شماره 8⃣
#تو_اول_تو_آخر
به قلم: #الناز_اسدزاده
https://t.me/romankhoneir/897
رمان شماره 9⃣
#کک
به قلم: #نیلوفر_پارسیان و #مهدیس_مسکینی
https://t.me/romankhoneir/898
رمان شماره 0⃣1⃣
#پاییز_مرگ
به قلم: #آرمان_فیروز
https://t.me/romankhoneir/899
رمان شماره1⃣1⃣
#لحد_شوم
به قلم: #زهرا_ابراهیم_زاده
https://t.me/romankhoneir/900
رمان شماره2⃣1⃣
#پاد_زهر
به قلم: #باران_آسایش
https://t.me/romankhoneir/901
رمان شماره3⃣1⃣
#تداعی
به قلم: #سپیده_وهاب_زاده
https://t.me/romankhoneir/902
رمان شماره4⃣1⃣
#نرگس
به قلم: #سپیده_وهاب_زاده
https://t.me/romankhoneir/903
رمان شماره5⃣1⃣
#میترسه_دلم
به قلم: #الناز_اسد_زاده
https://t.me/romankhoneir/904
رمان شماره6⃣1⃣
#شاهرگ
به قلم #دلارام_میری
https://t.me/romankhoneir/905
رمان شماره7⃣1⃣
#مدیونم_به_تو
به قلم: #fatemeh_ashd
https://t.me/romankhoneir/906
رمان شماره8⃣1⃣
#ژرفای_اطلس
به قلم: #محدثه_میرزایی
https://t.me/romankhoneir/907
رمان شماره9⃣1⃣
#شاید_نباید_خوش_آید
به قلم: #نگار_اکبری
https://t.me/romankhoneir/908
رمان شماره0⃣2⃣
#آراد_من_آراد_او
به قلم: #کبری_دلیری
https://t.me/romankhoneir/909
ضمن تشکر از #نویسندگان و #نوقلمان عزیز و آرزوی موفقیت روز افزون برای همه عزیزانی که ما را در برگزاری #دوره_پنجم_نظرسنجی
#رمان_برتر_مجازی همراهی کردند.
به استحضار میرساند قسمت سوم مسابقه نظرسنجی به پایان رسید.
قسمت چهارم نظرسنجی در
#کانال_اختصاصی_انجمن با شیوه ای متفاوت برگزار می شود.
امیدوارم در این مرحله از مسابقه هم ما را با وجود و حضور خود همراهی فرمایید.
و اما #کاربران عزیز کانال
خواهش میکنم از طریق لینک تاپیک هر رمان به انجمن مراجعه کنید
و براساس نظر خودتون رای بدین.
نکته:
در انجمن عضو شوید و از قسمتها و بخشهای مفید آن استفاده کنید.
باتشکر مدیریت انجمن
#بزرگترین_مسابقه_رمان_برتر_مجازی
در #انجمن_رمانخونه
@romankhoneir
رمان شماره 1⃣
#در_برزخ_تنم
به قلم: #کبری_دلیری ( #سامیا )
https://t.me/romankhoneir/890
رمان شماره 2⃣
#و_خوابی_که_آرام_گرفت
به قلم: #ز_مطلوبی
https://t.me/romankhoneir/891
رمان شماره 3⃣
#صبح_مهتابی
به قلم: #غزل_سلیمانی
https://t.me/romankhoneir/892
رمان شماره 4⃣
#زیبا_رویان_بهشتی_در_زمین
به قلم: #خدیجه_سیاحی
https://t.me/romankhoneir/893
رمان شماره 5⃣
#آخرین_پروانه
به قلم: #ساناز_مضانی
https://t.me/romankhoneir/894
رمان شماره 6⃣
#دل_بریدن_از_عشق
به قلم: #سلاله_علیائی
https://t.me/romankhoneir/895
رمان شماره 7⃣
#رخنه
به قلم: #ریحانه_سجادی
https://t.me/romankhoneir/896
رمان شماره 8⃣
#تو_اول_تو_آخر
به قلم: #الناز_اسدزاده
https://t.me/romankhoneir/897
رمان شماره 9⃣
#کک
به قلم: #نیلوفر_پارسیان و #مهدیس_مسکینی
https://t.me/romankhoneir/898
رمان شماره 0⃣1⃣
#پاییز_مرگ
به قلم: #آرمان_فیروز
https://t.me/romankhoneir/899
رمان شماره1⃣1⃣
#لحد_شوم
به قلم: #زهرا_ابراهیم_زاده
https://t.me/romankhoneir/900
رمان شماره2⃣1⃣
#پاد_زهر
به قلم: #باران_آسایش
https://t.me/romankhoneir/901
رمان شماره3⃣1⃣
#تداعی
به قلم: #سپیده_وهاب_زاده
https://t.me/romankhoneir/902
رمان شماره4⃣1⃣
#نرگس
به قلم: #سپیده_وهاب_زاده
https://t.me/romankhoneir/903
رمان شماره5⃣1⃣
#میترسه_دلم
به قلم: #الناز_اسد_زاده
https://t.me/romankhoneir/904
رمان شماره6⃣1⃣
#شاهرگ
به قلم #دلارام_میری
https://t.me/romankhoneir/905
رمان شماره7⃣1⃣
#مدیونم_به_تو
به قلم: #fatemeh_ashd
https://t.me/romankhoneir/906
رمان شماره8⃣1⃣
#ژرفای_اطلس
به قلم: #محدثه_میرزایی
https://t.me/romankhoneir/907
رمان شماره9⃣1⃣
#شاید_نباید_خوش_آید
به قلم: #نگار_اکبری
https://t.me/romankhoneir/908
رمان شماره0⃣2⃣
#آراد_من_آراد_او
به قلم: #کبری_دلیری
https://t.me/romankhoneir/909
Forwarded from عکس نگار
سلام
دوستان عزیز🌸
و نویسندگان و شاعرین گرامی🌹
شما از هم اکنون میتوانید با ارسال #دلنوشته ها ، #اشعار ، #جملات_خاص و یا #برشی_از_رمانتون 📚
در #انجمن_رمانخونه
بصورت #عکس_نوشته و کاملا #رایگان دریافت نمایید:
جهت ارسال سفارشات
به مسئول بخش
خانم #الناز_اسدزاده⬇️⬇️
http://goo.gl/eSk5K9
و خانم #روژینا_خوشه_گیر⬇️⬇️
https://goo.gl/652EVW
در انجمن پیام بدهید.
تا در اسرع وقت و با بهترین کیفیت دریافت نمایید.
Romankhone.ir/forums
❌عضویت در انجمن❌
❌جهت سفارش الزامی است.❌
@romankhoneir
با تشکر
دوستان عزیز🌸
و نویسندگان و شاعرین گرامی🌹
شما از هم اکنون میتوانید با ارسال #دلنوشته ها ، #اشعار ، #جملات_خاص و یا #برشی_از_رمانتون 📚
در #انجمن_رمانخونه
بصورت #عکس_نوشته و کاملا #رایگان دریافت نمایید:
جهت ارسال سفارشات
به مسئول بخش
خانم #الناز_اسدزاده⬇️⬇️
http://goo.gl/eSk5K9
و خانم #روژینا_خوشه_گیر⬇️⬇️
https://goo.gl/652EVW
در انجمن پیام بدهید.
تا در اسرع وقت و با بهترین کیفیت دریافت نمایید.
Romankhone.ir/forums
❌عضویت در انجمن❌
❌جهت سفارش الزامی است.❌
@romankhoneir
با تشکر
Forwarded from عکس نگار
📚رمان زیبای: #میترسه_دلم
✍به قلم: #الناز_اسدزاده
📃ژانر: #عاشقانه #معمایی
@romankhoneir
📜خلاصه: هیچ وقت نمیشه فهمید عشق واقعی کی و کجا سراغت میاد، یهو به خودت میای میبینی دل و باختی....
دختر قصه من میترسه...
میترسه از عاشقی...
میترسه اشتباه کنه...
میترسه گول بخوره...
میترسه دلش بشکنه...
ولی یه روز یه جایی زمانی که اصلا فکرشو نمیکرد گرفتار شد، گرفتار یه اشتباه... اشتباهی که زندگیشو بهم ریخت و به جایی کشوند که فکرشم نمیکرد.
و حالا با قلبی شکسته و روحی بیمار سعی داره زندگیشو ترمیم کنه. ناخودآگاهش اونو به گذشته ها میبره گذشته هایی که فراموش کرده بودَ گذشتهای که پرده از رازهای پنهانی برمیداره...
@romankhoneir
📖قسمتی از متن رمان: جلوی در مشکی رنگ خونه پارک کردم و پیاده شدیم ، بازم مست بوی لیمو و نارنج شدم.
در خونه رو باز کردم و نفس عمیقی کشیدم و با لبخند چشم دوختم به حیاط پر درخت که یکی در میون درخت نارنج و لیمو بود و دور هر درخت به صورت دایره سنگ چین شده بود و باقی قسمت ها سنگ فرش شده بود آروم آروم قدم زدم و از هوای عالی لذت بردم.
مهسا ضربهای به شونم زد و با لحن توبیخ گری گفت:
_هی هی تو فکر رفتن نداریما (انگشت اشارشو به تهدید بالا آورد و ادامه داد) فکرشم نباید بکنی اون ارزشش رو نداره.
بغض تو گلوم لونه کرد.
_لعنتی چرا یادم انداختی؟ چراا؟
مهسا بهت زده گفت :
_یادت نبود!
کلافه سرمو تکون دادمو به سمت خونه رفتم، مهسا دنبالم اومد و تند تند پرسید:
_یعنی واقعا از دیشب بهش فکر نکردی.
داد زدم:
_نه، نه، نه... لعنتی یه روز خوش به من نیومده، اون از پسره تو رستوران، اینم از تو اه.
وارد اتاقم شدم و درو بهم کوبیدم که بالافاصله مهسا در و باز کرد و با چشمایی که گرد شده بود پرسید:
_تو رستوران چی شده بود؟
به سمت پنجره رفتم و بازش کردم و روی تخت چوبی که کنار پنجره بود نشستم و به منظره دریا چشم دوختم و گفتم:
_رایان، صاحب رستوران گفت من شبیه مامانشم و پول غذا رو نگرفت، ذهنم درگیرش شد، چطور ممکنه من شبیه مامانش باشم. من تبریز اینا بندر عباس.
مهسا ذوق زده پرید رو تخت و گفت:
_خــــب؟
_همین دیگه، گفت خوشحال میشم بازم ببینمت، راستشو بخوای منم مشتاقم مامانشو ببینم.
مهسا دستاشو بهم کوبید و گفت:
چقدر هیجان انگیز.
بیخیال گفتم:
_کمی استراحت کنیم و بریم بیرون، کمی تو شهر بگردیم.
تازه دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ خورد، از روی پاتختی برداشتمش و نگاهی به صفحهش کردم، با دیدن شماره ناشناس ابروهام تو هم رفت و با اکراه جواب دادم.
_بله بفرمایید .
_اونقدر غریبه شدم برات.
با شنیدن صداش به خودم لرزیدم و سریع تماس و قطع کردم، گوشی رو جلوی چشمم گرفتم و بهش چشم دوختم. گوشی تو دستم زنگ خورد، بازم خودش بود. با استرس از جا بلند شدم و به سمت اتاق مهسا که جفت اتاق من بود رفتم، درو باز کردم و داد زدم.
_مهسا مهسا، داره زنگ میزنه.
مهسا شوکه از روی تخت بلند شد و گفت:
_کی؟
با لرزشی که تو تنم افتاده بود و تو صدامم مشخص بود گفتم:
_احسان
مهسا سریع به سمتم اومد.
_بده ببینم.
گوشی رو به سمتش پرت کردم .
_بیا ببین.
ولی مهسا نتونست گوشی رو بگیره و افتاد رو پارکت چوبی رنگ و به چند تیکه تقسیم شد.
بهت زده به دل و روده گوشی عزیزم نگاه کردم. مهسا سریع به خودش اومد و خم شد و گوشی رو از روی زمین جمع کرد، با ناراحتی گفت:
_صفحهش شکسته! حالا مطمئنی خودش بود.
سرمو تکون دادم و گفتم:
_بپوش بریم، بمونم خونه دق میکنم.
@romankhoneir
⚪️این رمان را در آدرس زیر دنبال کنید👇
http://yon.ir/hItXV
✍به قلم: #الناز_اسدزاده
📃ژانر: #عاشقانه #معمایی
@romankhoneir
📜خلاصه: هیچ وقت نمیشه فهمید عشق واقعی کی و کجا سراغت میاد، یهو به خودت میای میبینی دل و باختی....
دختر قصه من میترسه...
میترسه از عاشقی...
میترسه اشتباه کنه...
میترسه گول بخوره...
میترسه دلش بشکنه...
ولی یه روز یه جایی زمانی که اصلا فکرشو نمیکرد گرفتار شد، گرفتار یه اشتباه... اشتباهی که زندگیشو بهم ریخت و به جایی کشوند که فکرشم نمیکرد.
و حالا با قلبی شکسته و روحی بیمار سعی داره زندگیشو ترمیم کنه. ناخودآگاهش اونو به گذشته ها میبره گذشته هایی که فراموش کرده بودَ گذشتهای که پرده از رازهای پنهانی برمیداره...
@romankhoneir
📖قسمتی از متن رمان: جلوی در مشکی رنگ خونه پارک کردم و پیاده شدیم ، بازم مست بوی لیمو و نارنج شدم.
در خونه رو باز کردم و نفس عمیقی کشیدم و با لبخند چشم دوختم به حیاط پر درخت که یکی در میون درخت نارنج و لیمو بود و دور هر درخت به صورت دایره سنگ چین شده بود و باقی قسمت ها سنگ فرش شده بود آروم آروم قدم زدم و از هوای عالی لذت بردم.
مهسا ضربهای به شونم زد و با لحن توبیخ گری گفت:
_هی هی تو فکر رفتن نداریما (انگشت اشارشو به تهدید بالا آورد و ادامه داد) فکرشم نباید بکنی اون ارزشش رو نداره.
بغض تو گلوم لونه کرد.
_لعنتی چرا یادم انداختی؟ چراا؟
مهسا بهت زده گفت :
_یادت نبود!
کلافه سرمو تکون دادمو به سمت خونه رفتم، مهسا دنبالم اومد و تند تند پرسید:
_یعنی واقعا از دیشب بهش فکر نکردی.
داد زدم:
_نه، نه، نه... لعنتی یه روز خوش به من نیومده، اون از پسره تو رستوران، اینم از تو اه.
وارد اتاقم شدم و درو بهم کوبیدم که بالافاصله مهسا در و باز کرد و با چشمایی که گرد شده بود پرسید:
_تو رستوران چی شده بود؟
به سمت پنجره رفتم و بازش کردم و روی تخت چوبی که کنار پنجره بود نشستم و به منظره دریا چشم دوختم و گفتم:
_رایان، صاحب رستوران گفت من شبیه مامانشم و پول غذا رو نگرفت، ذهنم درگیرش شد، چطور ممکنه من شبیه مامانش باشم. من تبریز اینا بندر عباس.
مهسا ذوق زده پرید رو تخت و گفت:
_خــــب؟
_همین دیگه، گفت خوشحال میشم بازم ببینمت، راستشو بخوای منم مشتاقم مامانشو ببینم.
مهسا دستاشو بهم کوبید و گفت:
چقدر هیجان انگیز.
بیخیال گفتم:
_کمی استراحت کنیم و بریم بیرون، کمی تو شهر بگردیم.
تازه دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ خورد، از روی پاتختی برداشتمش و نگاهی به صفحهش کردم، با دیدن شماره ناشناس ابروهام تو هم رفت و با اکراه جواب دادم.
_بله بفرمایید .
_اونقدر غریبه شدم برات.
با شنیدن صداش به خودم لرزیدم و سریع تماس و قطع کردم، گوشی رو جلوی چشمم گرفتم و بهش چشم دوختم. گوشی تو دستم زنگ خورد، بازم خودش بود. با استرس از جا بلند شدم و به سمت اتاق مهسا که جفت اتاق من بود رفتم، درو باز کردم و داد زدم.
_مهسا مهسا، داره زنگ میزنه.
مهسا شوکه از روی تخت بلند شد و گفت:
_کی؟
با لرزشی که تو تنم افتاده بود و تو صدامم مشخص بود گفتم:
_احسان
مهسا سریع به سمتم اومد.
_بده ببینم.
گوشی رو به سمتش پرت کردم .
_بیا ببین.
ولی مهسا نتونست گوشی رو بگیره و افتاد رو پارکت چوبی رنگ و به چند تیکه تقسیم شد.
بهت زده به دل و روده گوشی عزیزم نگاه کردم. مهسا سریع به خودش اومد و خم شد و گوشی رو از روی زمین جمع کرد، با ناراحتی گفت:
_صفحهش شکسته! حالا مطمئنی خودش بود.
سرمو تکون دادم و گفتم:
_بپوش بریم، بمونم خونه دق میکنم.
@romankhoneir
⚪️این رمان را در آدرس زیر دنبال کنید👇
http://yon.ir/hItXV
✍دلــ💔ــنویس✍
📝 و تو فکر میکنی خاموش شده اند...دلتنگی هایی که هر روز ساکتشان میکنم!
🆔 @Channle_delnevis
📌 دلنوشته های کاربران انجمن رمانخونه📌
#موژان_اندستا
#غزل_سلیمانی
#الناز_اسد_زاده
#زهرا_ابراهیم_زاده
#خدیجه_سیاحی
#روژینا_خوشه_گیر
#محدثه_میرزایی
#هانیه_صفامنش
#باران_آسایش
#کتایون
#سلاله_علیائی
ادمین تبادل🙋
@M_i_S_s_y
@solaleh_olyaei
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🆔 @Channle_delnevis
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
https://t.me/joinchat/AAAAAELjdqDNtqyiHHeQQA
📝 و تو فکر میکنی خاموش شده اند...دلتنگی هایی که هر روز ساکتشان میکنم!
🆔 @Channle_delnevis
📌 دلنوشته های کاربران انجمن رمانخونه📌
#موژان_اندستا
#غزل_سلیمانی
#الناز_اسد_زاده
#زهرا_ابراهیم_زاده
#خدیجه_سیاحی
#روژینا_خوشه_گیر
#محدثه_میرزایی
#هانیه_صفامنش
#باران_آسایش
#کتایون
#سلاله_علیائی
ادمین تبادل🙋
@M_i_S_s_y
@solaleh_olyaei
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🆔 @Channle_delnevis
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
https://t.me/joinchat/AAAAAELjdqDNtqyiHHeQQA
Telegram
دلنویس📝
📌 دلنوشته های کاربران انجمن رمانخونه📌
#موژان_اندستا #هانیه_صفامنش #الناز_اسدزاده #روژینا_خوشه_گیر #محدثه_میرزایی #خدیجه_سیاحی #باران_اسایش #سلاله_علیائی #کتایون_هوشیار #عارفه_راد #سارینا_قربانی
#موژان_اندستا #هانیه_صفامنش #الناز_اسدزاده #روژینا_خوشه_گیر #محدثه_میرزایی #خدیجه_سیاحی #باران_اسایش #سلاله_علیائی #کتایون_هوشیار #عارفه_راد #سارینا_قربانی
Forwarded from دلنویس📝 (Khadijeh.s.95)
بهار: كي تموم ميشه اين دوري لعنتي
گفتم:
-به زودي، زود. اون وقت ميتونم شبا با بوسه چشمات بخوابم نه با حسرت لمس موهات
همانطور كه در آغوشم تكان ميخورد و به حلقه دست هايم تكيه ميداد گفت:
-از كى شاعر شدى حضرت عشق؟
-از وقتي تورو از بر شدم
رمان زيبارويان بهشتي در زمين
خديجه سياحى
https://t.me/Channle_delnevis
گفتم:
-به زودي، زود. اون وقت ميتونم شبا با بوسه چشمات بخوابم نه با حسرت لمس موهات
همانطور كه در آغوشم تكان ميخورد و به حلقه دست هايم تكيه ميداد گفت:
-از كى شاعر شدى حضرت عشق؟
-از وقتي تورو از بر شدم
رمان زيبارويان بهشتي در زمين
خديجه سياحى
https://t.me/Channle_delnevis
Telegram
دلنویس📝
📌 دلنوشته های کاربران انجمن رمانخونه📌
#موژان_اندستا #هانیه_صفامنش #الناز_اسدزاده #روژینا_خوشه_گیر #محدثه_میرزایی #خدیجه_سیاحی #باران_اسایش #سلاله_علیائی #کتایون_هوشیار #عارفه_راد #سارینا_قربانی
#موژان_اندستا #هانیه_صفامنش #الناز_اسدزاده #روژینا_خوشه_گیر #محدثه_میرزایی #خدیجه_سیاحی #باران_اسایش #سلاله_علیائی #کتایون_هوشیار #عارفه_راد #سارینا_قربانی
Forwarded from رمانخونه romankhone.ir
مرا با اندیشه ی اهل دلان کاری نیست
شرمنده ی رویاهایم هستم....
✍ #سارینا_قربانی
📸طراح #الناز_اسدزاده
https://www.instagram.com/p/BXffD9HgVel/
🌐 @romankhoneir
شرمنده ی رویاهایم هستم....
✍ #سارینا_قربانی
📸طراح #الناز_اسدزاده
https://www.instagram.com/p/BXffD9HgVel/
🌐 @romankhoneir
Forwarded from رمانخونه romankhone.ir
سالهاست این کافه متروکست
ولی من هنوز
روی همان صندلی کنار پنجره می نشینم
چشم انتظار آمدنت
✍ #الناز_اسدزاده
📸طراح #الناز_اسدزاده
https://www.instagram.com/p/BXXuJ6ggAjM/
🌐 @romankhoneir
ولی من هنوز
روی همان صندلی کنار پنجره می نشینم
چشم انتظار آمدنت
✍ #الناز_اسدزاده
📸طراح #الناز_اسدزاده
https://www.instagram.com/p/BXXuJ6ggAjM/
🌐 @romankhoneir
Forwarded from رمانخونه romankhone.ir
#نقد های #رمان_ترنم_دوباره_احساس
توسط کاربران #انجمن_رمانخونه⬇️⬇️
https://www.instagram.com/p/BcKocMoHi-N/
توسط کاربران #انجمن_رمانخونه⬇️⬇️
https://www.instagram.com/p/BcKocMoHi-N/
Instagram
www_romankhone_ir
نقد رمان ترنم دوباره احساس به قلم الناز اسدزاده توسط کاربران رمانخونه نقد رمان #ترنم_دوباره_احساس به قلم #الناز_اسدزاده منتقد #خدیجه_سیاحی #نام_رمان: کاملا متناسب با رمان و خوش آهنگ❤️☺️ #شروع_رمان: شروع کاملا معمولی داشت یعنی شروعی نیست که یه خواننده جذبش…
Forwarded from 🌊سونامی احساس🌊
قدیما چهارشنبه سوری که میشد،
همه دور هم جمع میشدیم و بساط میوه و آجیل و شیرینی جور بود،
صدای خنده هامون گوش فلک و کر میکرد.
مست بوی رشته پلو با برنج ایرانی میشدیم و تا چشم مادر بزرگ و دور میدیدم ناخونکی به رشته ها میزدیم.
جوونای فامیل با کمک هم دوتا آتیش برپا می کردن، آتیش بزرگتر واسه بزرگا و آتیش کوچیک گوشه ی حیاط واسه بچه ها.
همیشه نهایت آرزوم پریدن از رو آتیش بزرگ بود ولی خودم کوچیک بودم...
از روی آتیش کوچیک میپریدم و نگاهم دنبال آتیش بزرگ و آرزوم بزرگ شدن ....
حالا بزرگ شدم و می تونم از رو آتیش بزرگ بپرم ولی...دیگه دور هم جمع نمیشیم، مادر بزرگ نیست تا برامون رشته پلو بپذه، جوونا دنبال زندگی خودشون رفتن....
من بزرگ شدم ولی آتیش بزرگ تو همون بچگیام موند و خاموش شد ....
حالا من موندم و یه دنیا حسرت...
#الناز_اسدزاده
#چهارشنبه_سوری_مبارک
#کاش_بازم_بچه_بودم
همه دور هم جمع میشدیم و بساط میوه و آجیل و شیرینی جور بود،
صدای خنده هامون گوش فلک و کر میکرد.
مست بوی رشته پلو با برنج ایرانی میشدیم و تا چشم مادر بزرگ و دور میدیدم ناخونکی به رشته ها میزدیم.
جوونای فامیل با کمک هم دوتا آتیش برپا می کردن، آتیش بزرگتر واسه بزرگا و آتیش کوچیک گوشه ی حیاط واسه بچه ها.
همیشه نهایت آرزوم پریدن از رو آتیش بزرگ بود ولی خودم کوچیک بودم...
از روی آتیش کوچیک میپریدم و نگاهم دنبال آتیش بزرگ و آرزوم بزرگ شدن ....
حالا بزرگ شدم و می تونم از رو آتیش بزرگ بپرم ولی...دیگه دور هم جمع نمیشیم، مادر بزرگ نیست تا برامون رشته پلو بپذه، جوونا دنبال زندگی خودشون رفتن....
من بزرگ شدم ولی آتیش بزرگ تو همون بچگیام موند و خاموش شد ....
حالا من موندم و یه دنیا حسرت...
#الناز_اسدزاده
#چهارشنبه_سوری_مبارک
#کاش_بازم_بچه_بودم
Forwarded from رمانخونه romankhone.ir
با سلام
ضمن تشکر از #نویسندگان عزیز و #نوقلمان گرامی و آرزوی موفقیت روز افزون برای همه عزیزانی که ما را در برگزاری #دوره_ششم_نظرسنجی
#رمان_برتر_مجازی همراهی کردند.
@romankhoneir
@romankhoneir
👌 نکته1:
در انجمن عضو شوید
🌐 www.romankhone.ir/register
و از قسمت پوستر و یا تاپیک به پست نظرسنجی مراجعه کنید.
👌 نکته2:
مهلت رای دادن به نظرسنجی (در کانال تلگرام) :
تا ساعت 23 چهارشنبه 97/02/12
✅لطفا با رای دادن به رمان محبوبتان از نویسنده حمایت کنید.
📝 پ.ن:
هرگونه سوال و راهنمایی در خصوص مسابقه
از اکانت پشتیبانی سوال فرمایید:
@romankhone_admin
باتشکر مدیریت انجمن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#بزرگترین_مسابقه_رمان_برتر_مجازی
@romankhoneir
@romankhoneir
در #انجمن_رمانخونه
www.romankhone.ir
www.romankhone.ir
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
رمان شماره 1
📚 رمان: #حرف_آخر
📝 به قلم: #زهرا_مطلوبی
https://telegram.me/romankhoneir/2020
رمان شماره 2
📚 رمان: #سوختم_سوزاندم
📝 به قلم: #کبری_دلیری ( #سامیا )
https://telegram.me/romankhoneir/2021
رمان شماره 3
📚 رمان: #سراب_روشنایی
📝 به قلم: #روژینا_خوشه_گیر
https://telegram.me/romankhoneir/2022
رمان شماره 4
📚 رمان: #لحد_شوم
📝 به قلم: #زهرا_ابراهیم_زاده
https://telegram.me/romankhoneir/2023
رمان شماره 5
📚 رمان: #در_قلب_فولاد
📝 به قلم: #نارسیس_زد_ای_آر
https://telegram.me/romankhoneir/2024
رمان شماره 6
📚 رمان: #وقتی_خوابم_مرا_ببوس
📝 مترجم: #setareshab
https://telegram.me/romankhoneir/2025
رمان شماره 7
📚 رمان: #تو_اول_تو_آخر
📝 به قلم: #الناز_اسدزاده
https://telegram.me/romankhoneir/2026
رمان شماره 8
📚 رمان: #ستاره_سینما
📝 به قلم: #ساجده_سوزنچی
https://telegram.me/romankhoneir/2027
رمان شماره 9
📚 رمان: #سیاهی_مطلق
📝 به قلم: #m_a_h_l_a
https://telegram.me/romankhoneir/2028
رمان شماره 10
📚 رمان: #سوشیانس
📝 به قلم: #سلاله_علیائی
https://telegram.me/romankhoneir/2029
رمان شماره 11
📚 رمان: #گنداب
📝 به قلم: #ساناز_رمضانی
https://telegram.me/romankhoneir/2031
رمان شماره 12
📚 رمان: #هتل_راز
📝 به قلم: #فریده_صباغی
https://telegram.me/romankhoneir/2032
رمان شماره 13
📚 رمان: #سزاوار_گذشته
📝 به قلم: #مهشاد_نظریان
https://telegram.me/romankhoneir/2033
رمان شماره 14
📚 رمان: #درمانگر
📝 به قلم: #danna77
https://telegram.me/romankhoneir/2034
رمان شماره 15
📚 رمان: #کابوسهای_بی_پروا
📝 به قلم: #مینا_بهزادی
https://telegram.me/romankhoneir/2035
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#بزرگترین_مسابقه_رمان_برتر_مجازی
@romankhoneir
@romankhoneir
در #انجمن_رمانخونه
www.romankhone.ir
www.romankhone.ir
ضمن تشکر از #نویسندگان عزیز و #نوقلمان گرامی و آرزوی موفقیت روز افزون برای همه عزیزانی که ما را در برگزاری #دوره_ششم_نظرسنجی
#رمان_برتر_مجازی همراهی کردند.
@romankhoneir
@romankhoneir
👌 نکته1:
در انجمن عضو شوید
🌐 www.romankhone.ir/register
و از قسمت پوستر و یا تاپیک به پست نظرسنجی مراجعه کنید.
👌 نکته2:
مهلت رای دادن به نظرسنجی (در کانال تلگرام) :
تا ساعت 23 چهارشنبه 97/02/12
✅لطفا با رای دادن به رمان محبوبتان از نویسنده حمایت کنید.
📝 پ.ن:
هرگونه سوال و راهنمایی در خصوص مسابقه
از اکانت پشتیبانی سوال فرمایید:
@romankhone_admin
باتشکر مدیریت انجمن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#بزرگترین_مسابقه_رمان_برتر_مجازی
@romankhoneir
@romankhoneir
در #انجمن_رمانخونه
www.romankhone.ir
www.romankhone.ir
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
رمان شماره 1
📚 رمان: #حرف_آخر
📝 به قلم: #زهرا_مطلوبی
https://telegram.me/romankhoneir/2020
رمان شماره 2
📚 رمان: #سوختم_سوزاندم
📝 به قلم: #کبری_دلیری ( #سامیا )
https://telegram.me/romankhoneir/2021
رمان شماره 3
📚 رمان: #سراب_روشنایی
📝 به قلم: #روژینا_خوشه_گیر
https://telegram.me/romankhoneir/2022
رمان شماره 4
📚 رمان: #لحد_شوم
📝 به قلم: #زهرا_ابراهیم_زاده
https://telegram.me/romankhoneir/2023
رمان شماره 5
📚 رمان: #در_قلب_فولاد
📝 به قلم: #نارسیس_زد_ای_آر
https://telegram.me/romankhoneir/2024
رمان شماره 6
📚 رمان: #وقتی_خوابم_مرا_ببوس
📝 مترجم: #setareshab
https://telegram.me/romankhoneir/2025
رمان شماره 7
📚 رمان: #تو_اول_تو_آخر
📝 به قلم: #الناز_اسدزاده
https://telegram.me/romankhoneir/2026
رمان شماره 8
📚 رمان: #ستاره_سینما
📝 به قلم: #ساجده_سوزنچی
https://telegram.me/romankhoneir/2027
رمان شماره 9
📚 رمان: #سیاهی_مطلق
📝 به قلم: #m_a_h_l_a
https://telegram.me/romankhoneir/2028
رمان شماره 10
📚 رمان: #سوشیانس
📝 به قلم: #سلاله_علیائی
https://telegram.me/romankhoneir/2029
رمان شماره 11
📚 رمان: #گنداب
📝 به قلم: #ساناز_رمضانی
https://telegram.me/romankhoneir/2031
رمان شماره 12
📚 رمان: #هتل_راز
📝 به قلم: #فریده_صباغی
https://telegram.me/romankhoneir/2032
رمان شماره 13
📚 رمان: #سزاوار_گذشته
📝 به قلم: #مهشاد_نظریان
https://telegram.me/romankhoneir/2033
رمان شماره 14
📚 رمان: #درمانگر
📝 به قلم: #danna77
https://telegram.me/romankhoneir/2034
رمان شماره 15
📚 رمان: #کابوسهای_بی_پروا
📝 به قلم: #مینا_بهزادی
https://telegram.me/romankhoneir/2035
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#بزرگترین_مسابقه_رمان_برتر_مجازی
@romankhoneir
@romankhoneir
در #انجمن_رمانخونه
www.romankhone.ir
www.romankhone.ir